اكنون، ما و شريعتی
1.41K subscribers
1.31K photos
198 videos
86 files
1.41K links
چشم‌اندازِ نوشريعتی
Download Telegram
Forwarded from ایران فردا
🔴 در باب یک غافلگیری تاریخی
▪️ پرونده انقلاب بهمن 57 -5

🔶 شیما کاشی
@iranfardamag

🔻 این‌که روحانیت چگونه توانست تمامی میوه‌های درخت انقلابی که در بهمن 57 به بار نشست را بچیند یکی از پر مناقشه‌ترین و پرتکرارترین پرسش‌ها در خصوص انقلاب است. گروه‌های مختلفی از نیروهای سیاسی که در جریان انقلاب حضور داشتند، احساس خود را در مواجهه با این رخداد به چیزی مانند غافلگیری و شوک تعبیر می‌کنند. گویی روشنفکران و نسلی از دانشجویان مبارز انقلابی که نقشی اساسی در وقوع انقلاب داشتند، به هیچ وجه منتظر زنجیره حوادثی نبود که بلافاصله پس از انقلاب رخ داد. روشن است که یک زاویه تحلیل این مساله،کاویدن شیوه‌های حذف و طرد تمامی «دیگری‌ها» توسط روحانیون به کمک ابزار قدرت است. اما خود این نکته که این گروه چگونه توانست به چنین ابزاری دست پیدا کند نیاز به تحلیل دارد و یکی از زاویه‌های ممکن، تحلیل جامعه‌شناختی ارتباط گروه‌های مختلف در دهه‌های منتهی به انقلاب با «عامه مردم» است. در اینجا، تلاش می‌کنیم با در نظر گرفتن زمینه عینی اجتماعی سال‌های منتهی به انقلاب و مقایسه نسبت شریعتی و یکی از پایین‌‌ترین لایه‌های روحانیون با عامه مردم، به این پرسش پاسخ دهیم که آیا آن چه رخ داد را می‌توان تنها حاصل مجموعه‌ای از تصادف‌های غیرضروری دانست و یا می‌توان ریشه‌های آن را در چند دهه قبل از وقوع انقلاب جستجو کرد. 🔺

🔹 نسبت شریعتی با عامه مردم در جامعه زمان خودش و محدودیت‌ها و امکانات پروژه‌اش از حیث نسبت برقرار کردن با مردم با توجه به شرایط عینی، کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ اینکه خود مفاهیم مردم و عوام در متن شریعتی چه معنایی دارد و محدودیت‌ها و امکانات پروژه‌اش در رابطه با جامعه زمان خودش چه بوده است.

▪️ در سخنان و آثار شریعتی می‌توان رد پای دو واژه عوام با باری بسیار منفی و «مردم» با معنایی اغلب بسیار مثبت را جستجو کرد. به نظر می‌سد پروژه «آگاهی‌بخشی» او، معطوف به تبدیل کردن عوام منفعل به مردم به مثابه سوژه‌هایی‌ آگاه است که می‌توانند وضع موجود را تغییر دهند. شریعتی در عین آنکه دین عامه را ذیل پروژه نقد «استحمار» هدف تندترین نقدها قرار می‌داد، شور نهفته در آن را ستایش می‌کرد. ایده‌آلش این بود که شور و احساس و درد و اخلاص نهفته در دین عامه در خدمت تغییر مبتنی بر آگاهی وضع موجود قرار بگیرد. اما چون مهم‌ترین مساله را استحمار می‌دانست، پروژه اصلی‌اش را آگاهی‌بخشی به همین عوام قرار داد و رخ دادن هر انقلابی پیش از به ثمر رسیدن چنین پروژه‌ای را منجر به فاجعه می‌دانست. شریعتی خود متوجه تکثر مخاطبین و ضرورت خطاب قرار دادن گروه‌های مختلف از جمله گروه‌های حاشیه‌ای و متن مردم بود و به همین جهت، برنامه‌اش این بود که بتواند گروه‌های مشخصی از کودکان گرفته تا زنان و روستاییان و حاشیه‌نشین‌های شهری و ... را مخاطب قرار دهد. اما پرسش اینجاست که آیا او موفق شد به واقع همه این گروه‌ها را به یکسان مخاطب قرار دهد؟ به نظر می‌رسد خود او به هیچ وجه چنین تصوری از دامنه مخاطبان بالفعلش نداشته است. این نکته را مثلا می‌توان در خلال نامه‌ای که در سال 1351 به پدرش می‌نویسد مشاهده کرد که در مقایسه مخاطبان خودش با احمد کافی از وعاظ مشهور آن دوران می‌گوید:

🔹 «چندهزار مستمع پای منبر ایشان نشسته بودند. این جمعیت کثیر دو خصوصیت مشترک داشتند: یکی این که بر خلاف مستمع من، تیپ‌های دانشجوی تحصیل‌کرده و اداری و جوان‌های کتاب خوان لاغر و ظریف و اهل عینک و خودکار و کتاب و کلاس و کاغذ قلم نبودند، بیشتر تیپ های باباشملی بودند که هر کدامشان ده تا خود من و مستمع را انفیه می کنند. صفت دوم اینکه متعصبین مذهبی‌ای بودند که آقای کافی را از نظر اعتقادی و علمی و اخلاقی نمی شناختند و ایشان را یک مبلغ دلسوز و حق‌گو و وارد به مسایل دینی تصور می کردند و خیال می‌کردند که آن گریه‌هایی که می کند و آن فریادهایی که می‌کشد و آن تهمت‌های عجیب و دروغ‌های شاخ‌داری که می‌سازد همه راست است...»(شریعتی، 1351 به نقل از مظاهری، 1393)

▪️ می‌توان همین تیپولوژی شریعتی را نقطه عزیمتی قرار داد برای توصیف جامعه ایران در آن زمان:

🔹مخاطب شریعتی بر مبنای سخن و مخاطب‌شناسی خودش، دانشجوها و اداری‌ها و کتاب خوان‌ها و اهل قلم بودند. یعنی طبقه متوسط فرهنگی که امکان ورود به تحصیلات جدید و دانشگاهی را پیدا کرده است، دین سنتی دیگر برایش کارامد نیست و در جستجوی روایت تازه‌ای از دین است. ابعاد این قشر از جامعه در آن زمان چیست؟....

متن کامل :

https://bit.ly/33jAArY


#علی_شریعتی
#حسینیه_ارشاد
#گزارش_پروژه‌ی_آینده‌پژوهی
#واکاوی_نقش_روحانیت_در_انقلاب


https://t.me/iranfardamag