This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔷🎥اگر چه دل ها پر خون است....
🔸به یاد ۲۹ اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران ...
🔹به یاد جان های پاکی که در راه جنبش ملی ایران حاضر به فداکاری شدن ....
📌تلگراف دکتر محمد مصدق به استاد محمد تقی شریعتی و دیگر رهبران مبارزات ضد استعماری خراسان در پاسخ به تلگراف پشتیبانی آنان از دولت.
حضرات آقایان محترم ۲۰ فروردین ۱۳۳۲
🔆تلگراف گرامی عز وصول بخشید و موجب نهایت تشکر و امتنان گردید بر این جانب پوشیده نیست که این دولت در نتیجه حسن ظن قاطبه افراد ملت موجودیت یافته و ابتکار ملتی است که از تقویت و هدایت او مضایقه نکرده. همیشه به پشتیبانی او ادامه میدهد بنابر این جز اینکه مساعی خود را در آنچه که مطلوب عامه است صرف نماییم وظیفه نداریم و از خداوند توفیق خدمت میخواهم .
🖋دکتر محمد مصدق
_________
منبع:سیاه و سفید
سال دوم: شماره پنجاه و یکم
چهار شنبه : ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۲
#محمد_مصدق
#محمد_تقی_شریعتی
#جنبش_ملی_ایران
#محمد_رضا_شجریان
#هوشنگ_ابتهاج
#اکنون_ما_شریعتی
🆔@Shariati40
🔸به یاد ۲۹ اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران ...
🔹به یاد جان های پاکی که در راه جنبش ملی ایران حاضر به فداکاری شدن ....
📌تلگراف دکتر محمد مصدق به استاد محمد تقی شریعتی و دیگر رهبران مبارزات ضد استعماری خراسان در پاسخ به تلگراف پشتیبانی آنان از دولت.
حضرات آقایان محترم ۲۰ فروردین ۱۳۳۲
🔆تلگراف گرامی عز وصول بخشید و موجب نهایت تشکر و امتنان گردید بر این جانب پوشیده نیست که این دولت در نتیجه حسن ظن قاطبه افراد ملت موجودیت یافته و ابتکار ملتی است که از تقویت و هدایت او مضایقه نکرده. همیشه به پشتیبانی او ادامه میدهد بنابر این جز اینکه مساعی خود را در آنچه که مطلوب عامه است صرف نماییم وظیفه نداریم و از خداوند توفیق خدمت میخواهم .
🖋دکتر محمد مصدق
_________
منبع:سیاه و سفید
سال دوم: شماره پنجاه و یکم
چهار شنبه : ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۲
#محمد_مصدق
#محمد_تقی_شریعتی
#جنبش_ملی_ایران
#محمد_رضا_شجریان
#هوشنگ_ابتهاج
#اکنون_ما_شریعتی
🆔@Shariati40
Forwarded from اكنون، ما و شريعتی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔷🎥اگر چه دل ها پر خون است....
🔸به یاد ۲۹ اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران ...
🔹به یاد جان های پاکی که در راه جنبش ملی ایران حاضر به فداکاری شدن ....
📌تلگراف دکتر محمد مصدق به استاد محمد تقی شریعتی و دیگر رهبران مبارزات ضد استعماری خراسان در پاسخ به تلگراف پشتیبانی آنان از دولت.
حضرات آقایان محترم ۲۰ فروردین ۱۳۳۲
🔆تلگراف گرامی عز وصول بخشید و موجب نهایت تشکر و امتنان گردید بر این جانب پوشیده نیست که این دولت در نتیجه حسن ظن قاطبه افراد ملت موجودیت یافته و ابتکار ملتی است که از تقویت و هدایت او مضایقه نکرده. همیشه به پشتیبانی او ادامه میدهد بنابر این جز اینکه مساعی خود را در آنچه که مطلوب عامه است صرف نماییم وظیفه نداریم و از خداوند توفیق خدمت میخواهم .
🖋دکتر محمد مصدق
_________
منبع:سیاه و سفید
سال دوم: شماره پنجاه و یکم
چهار شنبه : ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۲
#محمد_مصدق
#محمد_تقی_شریعتی
#جنبش_ملی_ایران
#محمد_رضا_شجریان
#هوشنگ_ابتهاج
#اکنون_ما_شریعتی
🆔@Shariati40
🔸به یاد ۲۹ اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران ...
🔹به یاد جان های پاکی که در راه جنبش ملی ایران حاضر به فداکاری شدن ....
📌تلگراف دکتر محمد مصدق به استاد محمد تقی شریعتی و دیگر رهبران مبارزات ضد استعماری خراسان در پاسخ به تلگراف پشتیبانی آنان از دولت.
حضرات آقایان محترم ۲۰ فروردین ۱۳۳۲
🔆تلگراف گرامی عز وصول بخشید و موجب نهایت تشکر و امتنان گردید بر این جانب پوشیده نیست که این دولت در نتیجه حسن ظن قاطبه افراد ملت موجودیت یافته و ابتکار ملتی است که از تقویت و هدایت او مضایقه نکرده. همیشه به پشتیبانی او ادامه میدهد بنابر این جز اینکه مساعی خود را در آنچه که مطلوب عامه است صرف نماییم وظیفه نداریم و از خداوند توفیق خدمت میخواهم .
🖋دکتر محمد مصدق
_________
منبع:سیاه و سفید
سال دوم: شماره پنجاه و یکم
چهار شنبه : ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۲
#محمد_مصدق
#محمد_تقی_شریعتی
#جنبش_ملی_ایران
#محمد_رضا_شجریان
#هوشنگ_ابتهاج
#اکنون_ما_شریعتی
🆔@Shariati40
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔷🎥اگر چه دل ها پر خون است....
🔷🔸خاطره مرحوم هوشنگ ابتهاج از پخش ايران اى سراى اميد در زمانى كه او در زندان بود.
#ایران
#سايه
#هوشنگ_ابتهاج
#اکنون
🆔 @Shariati40
🔷🔸خاطره مرحوم هوشنگ ابتهاج از پخش ايران اى سراى اميد در زمانى كه او در زندان بود.
#ایران
#سايه
#هوشنگ_ابتهاج
#اکنون
🆔 @Shariati40
Forwarded from ایران فردا
🟠 ابتهاج مردهاست سایه نه!
💠 مسعود میری
@iranfardamag
▪️ «گوید رهی: خواجه بر درگاه استاده به گورستان نگریست، پرسید ای خواجه مردگان را نک سخنی نیست، گفت زانک این زندگان را آن مردگان به گورستان روان کنند ، ندانم اینجایگه گورستان بود یا آنجایگه که مردمان روند و آیند»
عارف بُستی سگزی
****
🔸روزگار نو این شانس را برای مردگان امروز و زندگان دیروز فراهم آورده که برای زندگان امروز و مردگان فردا عکس یا فیلم باقی بگذارند . عکسهای دسته جمعی که در سور و سوگ گرفته میشود ، محو آدمها را در آن میتوان رصد کرد. مرده شناسی یکی از آن کارهاییاست که هر روز مثل اعداد بورس در نوسانی عجیب قرار دارد .
🔹من خود ناگزیرم بدین رسم به سراغ ابتهاج بروم. این مرده شناسی واجد هیچ ارزشی نیست ، نه خوب است نه بد ، نه خیر است نه شر ، ممکن است در کار زندگان هیچ نفعی عاید نکند. شاید دلالت مردگان برای زندگان پندی، اندرزی ، زینهاری باشد، لیک این زندگان دیگر پند مردگان را ننیوشند و گوشوار گوشِ عمل نکنند.
🔸این مقدمه به کار این بحث مقتصر و نحیف میخورد ، چون مرگ شبحِ « سایه» جان گرفتن اوست و حاویی آخرین کلماتیست که یک پیر به فرزندان میدهد. من که هر چهرهی زیبایی مینگرم میستایم هر سخن نکویی میشنوم بر میگزینم و هر آدم خیرخواهی مییابم ذکر نامش را دریغ نمیکنم.از این رو باید پذیرفته باشم که:
آنان که محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند به روز
گفتند فسانهای و در خواب شدند
🔹جهان ایدهها جهان آدمهاست. این داستان ایدهها همان چیزی ست که یک سر در چاک پیرهن پارادایمها دارد یک سر به قبای ایمانها و عقاید تن میپوشاند.
🔸این روزها تحمل و رواداری در این مسئله کم یافت میشد. در این لحظه که «هوشنگ ابتهاج» مرده است و «سایه» هستی گرفته ، بسیاری او را به سبب چپ گرا بودن محکوم میکنند.باید دید حاصل این ایدهها چقدر به انسان خدمت کرده و چه اندازه زبان رسانده . این محاسبه ممکن است نظر ما را تغییر دهد.خب ! در دنیای مدرن این چپ و راست در آغوش هم افتادهاند و از یک سو تامین اجتماعی و عدالت را بر اقتصاد باز و بازار آزاد تحمیل کرده اند و از جانب دیگر حق بازار را هم پذیرفته اند.با این وصف سایه خرقه در شعر تهی کرده و شعر و هنر آنقدر بی وفاست که اسم غالب شاعران بزرگ را استعارهی شعر بلعیده است. ما تنها با حکایتی روبرو هستیم که در سرودهها باقی ست ، وقتی مینویسد:
🔹دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت.
🔸اما مردهشناسی این فایده را دارد که زخم بیرحمیی نسیان نام شاعر در استعاره نویسیهای زبان را بطور موقت مرحم ذکری بگذارد.اما این شاعر کمونیست یا مذهبی ، هر چه باشد اکنون دیگر فقط «سایه»است.
🔹از خواص مرده شناسی یکی این شاید بوده باشد که آنچه بر دورهای یا مردمی گذشته ، به طرز مشکوکی هیئت و هیبتی بدان میبخشد و در باب آن داوری میکند. چنانکه رفت ، هر آدمی یک داستان در جان دارد و با معونه و دستگیریی آن داستان به شکل دادن رویدادها و صورتبندی مضمونها وجه همت میگمارد. پس هر کدام از ما نوعی مرده شناسی در کار گرفتهایم.
🔸تاریخ شاعرانی از نوع «سایه» به گمان بسیاری به انتهای راه رسیده بود. با آنکه شاعرانی چون سیمبین بهبهانی با آن غزلهایی که آهنگ کلمات، در وزن های ابداعی و در لفاف مضامینی متجددانه تولید میشد، بسا که ضرورت زمانه هم بود ، گسترش و پخش اشعاری که در وزنهای سهل خوانتر اما پرورده به مضمونهایی در طرز نو نوشته می شد را سخت میکرد. شاید غزلهای سایه قوت مضمونی و جزالت غزلهای حسین منزوی را نداشت ، اما حرارت داشت و چم دیکلماسیون نیمایی در اجرای غزل منتشر بود.
🔹این فرم غنی با سنت تغنیی ایرانی در خنیاگری موافق میافتاد و طبع همصدایی با ساز و آواز را در خود تعبیه داشت. سایه توانست از سنت دیرپای «خواندن» در مجلس موسیقی که به گونهای شعر و ساز را در هم میپیوندد ، اشعار خود را به گوش مخاطبان برساند. اگر او از فرصت استفاده برده یا به قول اهل صوف «ابوالوقت» باشد، آمیخته با رندی است و نقد او در این داستان پس از چندی از یاد میرود ، حتی اگر حق هم باشد.در نظامهای غیر آزاد و مطلقه، هر چند گسترش هنر در پرتوهایی میسر است ، لکن مجال همهجانبهگرایی یا لااقل چند جانبهگرایی دشواری دارد. اینکه یک جوان چپگرا توانسته باشد به توش و توان ادبیی خود صدای شعرش را در نوای ساز درآمیزد ، از هنر قابل ملاحظه و درخور گزارش خبر میدهد. خاصه که این هنر در طومار سنت گشودگی داشته باشد و هوای مغازله در سر بپروراند، و در عین حال با دعویی اکنون نیز همراه شده باشد. به قول بزرگی شخصیت مردمان بلاد ما را باید در همین جهان چند پهلو محاسبه و مساحی کرد....
متن کامل :
https://bit.ly/3JIK94v
#سایه
#ایران_فردا
#مسعود_میری
#هوشنگ_ابتهاج
💠 مسعود میری
@iranfardamag
▪️ «گوید رهی: خواجه بر درگاه استاده به گورستان نگریست، پرسید ای خواجه مردگان را نک سخنی نیست، گفت زانک این زندگان را آن مردگان به گورستان روان کنند ، ندانم اینجایگه گورستان بود یا آنجایگه که مردمان روند و آیند»
عارف بُستی سگزی
****
🔸روزگار نو این شانس را برای مردگان امروز و زندگان دیروز فراهم آورده که برای زندگان امروز و مردگان فردا عکس یا فیلم باقی بگذارند . عکسهای دسته جمعی که در سور و سوگ گرفته میشود ، محو آدمها را در آن میتوان رصد کرد. مرده شناسی یکی از آن کارهاییاست که هر روز مثل اعداد بورس در نوسانی عجیب قرار دارد .
🔹من خود ناگزیرم بدین رسم به سراغ ابتهاج بروم. این مرده شناسی واجد هیچ ارزشی نیست ، نه خوب است نه بد ، نه خیر است نه شر ، ممکن است در کار زندگان هیچ نفعی عاید نکند. شاید دلالت مردگان برای زندگان پندی، اندرزی ، زینهاری باشد، لیک این زندگان دیگر پند مردگان را ننیوشند و گوشوار گوشِ عمل نکنند.
🔸این مقدمه به کار این بحث مقتصر و نحیف میخورد ، چون مرگ شبحِ « سایه» جان گرفتن اوست و حاویی آخرین کلماتیست که یک پیر به فرزندان میدهد. من که هر چهرهی زیبایی مینگرم میستایم هر سخن نکویی میشنوم بر میگزینم و هر آدم خیرخواهی مییابم ذکر نامش را دریغ نمیکنم.از این رو باید پذیرفته باشم که:
آنان که محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند به روز
گفتند فسانهای و در خواب شدند
🔹جهان ایدهها جهان آدمهاست. این داستان ایدهها همان چیزی ست که یک سر در چاک پیرهن پارادایمها دارد یک سر به قبای ایمانها و عقاید تن میپوشاند.
🔸این روزها تحمل و رواداری در این مسئله کم یافت میشد. در این لحظه که «هوشنگ ابتهاج» مرده است و «سایه» هستی گرفته ، بسیاری او را به سبب چپ گرا بودن محکوم میکنند.باید دید حاصل این ایدهها چقدر به انسان خدمت کرده و چه اندازه زبان رسانده . این محاسبه ممکن است نظر ما را تغییر دهد.خب ! در دنیای مدرن این چپ و راست در آغوش هم افتادهاند و از یک سو تامین اجتماعی و عدالت را بر اقتصاد باز و بازار آزاد تحمیل کرده اند و از جانب دیگر حق بازار را هم پذیرفته اند.با این وصف سایه خرقه در شعر تهی کرده و شعر و هنر آنقدر بی وفاست که اسم غالب شاعران بزرگ را استعارهی شعر بلعیده است. ما تنها با حکایتی روبرو هستیم که در سرودهها باقی ست ، وقتی مینویسد:
🔹دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت.
🔸اما مردهشناسی این فایده را دارد که زخم بیرحمیی نسیان نام شاعر در استعاره نویسیهای زبان را بطور موقت مرحم ذکری بگذارد.اما این شاعر کمونیست یا مذهبی ، هر چه باشد اکنون دیگر فقط «سایه»است.
🔹از خواص مرده شناسی یکی این شاید بوده باشد که آنچه بر دورهای یا مردمی گذشته ، به طرز مشکوکی هیئت و هیبتی بدان میبخشد و در باب آن داوری میکند. چنانکه رفت ، هر آدمی یک داستان در جان دارد و با معونه و دستگیریی آن داستان به شکل دادن رویدادها و صورتبندی مضمونها وجه همت میگمارد. پس هر کدام از ما نوعی مرده شناسی در کار گرفتهایم.
🔸تاریخ شاعرانی از نوع «سایه» به گمان بسیاری به انتهای راه رسیده بود. با آنکه شاعرانی چون سیمبین بهبهانی با آن غزلهایی که آهنگ کلمات، در وزن های ابداعی و در لفاف مضامینی متجددانه تولید میشد، بسا که ضرورت زمانه هم بود ، گسترش و پخش اشعاری که در وزنهای سهل خوانتر اما پرورده به مضمونهایی در طرز نو نوشته می شد را سخت میکرد. شاید غزلهای سایه قوت مضمونی و جزالت غزلهای حسین منزوی را نداشت ، اما حرارت داشت و چم دیکلماسیون نیمایی در اجرای غزل منتشر بود.
🔹این فرم غنی با سنت تغنیی ایرانی در خنیاگری موافق میافتاد و طبع همصدایی با ساز و آواز را در خود تعبیه داشت. سایه توانست از سنت دیرپای «خواندن» در مجلس موسیقی که به گونهای شعر و ساز را در هم میپیوندد ، اشعار خود را به گوش مخاطبان برساند. اگر او از فرصت استفاده برده یا به قول اهل صوف «ابوالوقت» باشد، آمیخته با رندی است و نقد او در این داستان پس از چندی از یاد میرود ، حتی اگر حق هم باشد.در نظامهای غیر آزاد و مطلقه، هر چند گسترش هنر در پرتوهایی میسر است ، لکن مجال همهجانبهگرایی یا لااقل چند جانبهگرایی دشواری دارد. اینکه یک جوان چپگرا توانسته باشد به توش و توان ادبیی خود صدای شعرش را در نوای ساز درآمیزد ، از هنر قابل ملاحظه و درخور گزارش خبر میدهد. خاصه که این هنر در طومار سنت گشودگی داشته باشد و هوای مغازله در سر بپروراند، و در عین حال با دعویی اکنون نیز همراه شده باشد. به قول بزرگی شخصیت مردمان بلاد ما را باید در همین جهان چند پهلو محاسبه و مساحی کرد....
متن کامل :
https://bit.ly/3JIK94v
#سایه
#ایران_فردا
#مسعود_میری
#هوشنگ_ابتهاج
Telegraph
🔴 ابتهاج مردهاست سایه نه!
💠 مسعود میری @iranfardamag ▪️ «گوید رهی : خواجه بر درگاه استاده به گورستان نگریست ، پرسید ای خواجه مردگان را نک سخنی نیست ، گفت زانک این زندگان را آن مردگان به گورستان روان کنند ، ندانم اینجایگه گورستان بود یا آنجایگه که مردمان روند و آیند» عارف بُستی…