🔷💢در پاسخ به اظهارات جناب دکتر علی مطهری
🖋حمید محمدنژاد
🔸آیا تصور میتواند موجب تصدیق گردد؟ تصورات یا برداشتهای گوناگون و گاه متناقض از فکر و بینش یک متفکر را میتوان به راه و روش و منش خود او نسبت داد؟ واضح است که حرف و ادعا با پیروی واقعی از یک راه و روش متفاوت است. حرف دربارهی قرآن و سنت متفاوت از عمل به کتاب و سنت است. عبدالملک مروان داشت قرآن میخواند. به او خبر دادند که به خلافت رسیدهای. قرآن را تا کرد و گفت: میان من و تو فاصله افتاد؟
🔹مصلحان دینی از سیدجمالالدین اسدآبادی و اقبال تا طالقانی و شریعتی علت درماندگی وایستایی تاریخی مسلمین را دوری و فاصلهگیری از قرآن وسنت میدانستند. بسیاری خودرا مانند نواب صفوی متصف به قرآن و حضرت علی می دانند؛ اما میان ادعای آنان و سیرهی امام علی تفاوتی ژرف وجود دارد. خوارج نماز شبخوان که شبانهروز قرآن قرائت میکردند نمیتوانستند تشخیص دهند و میان شخصیت حضرت علی و معاویه تمایز قائل نهند. خوارج تحمل مخالف را نداشته و بچه از رحم مادر بیرون در میآوردند و شعار "اتقرب الی الله" سرمیدادند ایا میتوان میان آنان و قرآن و سنت نسبتی بر قرار ساخت؟ قرآنی که می گوید کشتن یک انسان همچون مرگ جامعه و نجات یک انسان بهمثابهی نجات یک جامعه است؟
🔸استفاده از شیوههای رعب و وحشت و بهکاربردن روشهای خشونت آمیز در قرآن وسنت مذموم دانسته شده است. هنگامی که ابن زیاد به خانهی ابن عروه که مسلم ابن عقیل در آنجا پنهان شده بود آمد، به مسلم گفته شد که با اشارهای از خفا کار ابن زیاد را تمام سازد. هنگامی که مسلم شمشیر از نیام بیرون کشید یاد حدیثی از پیامبر افتاد که:
"مؤمن از خفا و در غفلت کسی را نمی کشد" (ترور به هر شکل مذموم است) سپس شمشیرش را غلاف کرد.
دکتر شریعتی با تکیه بر دو منبع قرآن وسنت توانست دین متصلب و سختشدهی زمان خود را پویا و سهیل کرده و از توان تحمل مخالف و ایدئولوژیها ی گوناگون در گفتگو با این دو منبع میگفت. موجموج دسته های مختلف فکری به حسینیهارشاد میآمدند تا با اسلامی که تحمل عقیدهی مخالف را داشت روبرو گردند. اسلامی که بهروش آگاهیبخشی گواهی میداد. روشی که به عقلانیت معتقد و ضد هرگونه انحطاط بود. در آن زمان مسلمانان با فقهی متأثر از عصر فتوحات روبرو بودند که نمی توانست همگام تحولات پیش رود و پاسخگوی مشکلات زمانه باشد. شریعتی از اسلامی پاسخگو سخن میگفت. دینی که شخص را مسئول اعمال و کردار خود و نه دیگری می دانست. دینی که با نام آن نمیشد خشونت ورزید و فساد را توجیه شرعی کرد. دینی که اگر گنه کرد آهنگری دربلخ، گردن مسگری در شوشتر را نمیانداخت.
🔹 شریعتی به جوانان از روش اخلاقی حضرت محمد و امام علی سخن میگفت که موجب رعایت حقوق هر عقیدهی مخالف میگشت.
طلحه و زبیر می رفتند تا علیه حضرت علی جنگ بهراه بیاندازند و قصد جانش کنند، اما او آنها را آزاد گذاشت! شریعتی از تشیعی صحبت می کرد نماد آن حضرت علی مخالف را تحمل میکرد. خود شریعتی نیز با سعهی صدر تحمل عقاید مخالف می کرد. شریعتی عمل بدون عقلانیت و انقلاب بدون آگاهی را فاجعه میدانست. از گروههایی که روش خشونتآمیز داشتند فاصله میگرفت و به کار فرهنگی و آگاهیبخش اعتقاد داشت. و در این راه امیدش به جوانان و دانشجویان بود. توتمش قلم و روشش مسالمتآمیز بود. وقتی از او پرسیدند اسلحهات چیست؟ گفت قلم! حسینیهارشاد را سنگری برای کار آگاهیبخشی می دانست. از پیامبری صحبت می کرد که "اُ ذن" از القاب او در قرآن بود یعنی گوش شنوا که هر صدا و سخنی را گوش میداد. خود نیز چنین بود و به سخنان همه گوش می داد و از آیهی قرآن: "الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه" پیروی می کرد وبه این آموزه ایمان راسخ داشت.
🔸هر حرکت پیش از خودآگاهی را کور میدانست . به اقدامات آنی و هیجانی اعتقادی نداشت. برای دین ودینداری فاقد شعور ارزشی قائل نبود.
🔹عمل و ادعای هر شخص تندرو را که شعور و تشخیص سره از ناسره نداشتند را خارج از دین نبوی و شبیه عمل خوارج می دانست.
خط مشی و تاکتیک گروههایی مانند فرقان که نسبت به عمل خود از آگاهی و تشخیص و حزمِ لازم برخوردار نبودند، فرسنگها با راه ومنش شریعتی متفاوت و فاصله داشت.
#یادداشت_اختصاصی
#حمید_محمد_نژاد
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
🖋حمید محمدنژاد
🔸آیا تصور میتواند موجب تصدیق گردد؟ تصورات یا برداشتهای گوناگون و گاه متناقض از فکر و بینش یک متفکر را میتوان به راه و روش و منش خود او نسبت داد؟ واضح است که حرف و ادعا با پیروی واقعی از یک راه و روش متفاوت است. حرف دربارهی قرآن و سنت متفاوت از عمل به کتاب و سنت است. عبدالملک مروان داشت قرآن میخواند. به او خبر دادند که به خلافت رسیدهای. قرآن را تا کرد و گفت: میان من و تو فاصله افتاد؟
🔹مصلحان دینی از سیدجمالالدین اسدآبادی و اقبال تا طالقانی و شریعتی علت درماندگی وایستایی تاریخی مسلمین را دوری و فاصلهگیری از قرآن وسنت میدانستند. بسیاری خودرا مانند نواب صفوی متصف به قرآن و حضرت علی می دانند؛ اما میان ادعای آنان و سیرهی امام علی تفاوتی ژرف وجود دارد. خوارج نماز شبخوان که شبانهروز قرآن قرائت میکردند نمیتوانستند تشخیص دهند و میان شخصیت حضرت علی و معاویه تمایز قائل نهند. خوارج تحمل مخالف را نداشته و بچه از رحم مادر بیرون در میآوردند و شعار "اتقرب الی الله" سرمیدادند ایا میتوان میان آنان و قرآن و سنت نسبتی بر قرار ساخت؟ قرآنی که می گوید کشتن یک انسان همچون مرگ جامعه و نجات یک انسان بهمثابهی نجات یک جامعه است؟
🔸استفاده از شیوههای رعب و وحشت و بهکاربردن روشهای خشونت آمیز در قرآن وسنت مذموم دانسته شده است. هنگامی که ابن زیاد به خانهی ابن عروه که مسلم ابن عقیل در آنجا پنهان شده بود آمد، به مسلم گفته شد که با اشارهای از خفا کار ابن زیاد را تمام سازد. هنگامی که مسلم شمشیر از نیام بیرون کشید یاد حدیثی از پیامبر افتاد که:
"مؤمن از خفا و در غفلت کسی را نمی کشد" (ترور به هر شکل مذموم است) سپس شمشیرش را غلاف کرد.
دکتر شریعتی با تکیه بر دو منبع قرآن وسنت توانست دین متصلب و سختشدهی زمان خود را پویا و سهیل کرده و از توان تحمل مخالف و ایدئولوژیها ی گوناگون در گفتگو با این دو منبع میگفت. موجموج دسته های مختلف فکری به حسینیهارشاد میآمدند تا با اسلامی که تحمل عقیدهی مخالف را داشت روبرو گردند. اسلامی که بهروش آگاهیبخشی گواهی میداد. روشی که به عقلانیت معتقد و ضد هرگونه انحطاط بود. در آن زمان مسلمانان با فقهی متأثر از عصر فتوحات روبرو بودند که نمی توانست همگام تحولات پیش رود و پاسخگوی مشکلات زمانه باشد. شریعتی از اسلامی پاسخگو سخن میگفت. دینی که شخص را مسئول اعمال و کردار خود و نه دیگری می دانست. دینی که با نام آن نمیشد خشونت ورزید و فساد را توجیه شرعی کرد. دینی که اگر گنه کرد آهنگری دربلخ، گردن مسگری در شوشتر را نمیانداخت.
🔹 شریعتی به جوانان از روش اخلاقی حضرت محمد و امام علی سخن میگفت که موجب رعایت حقوق هر عقیدهی مخالف میگشت.
طلحه و زبیر می رفتند تا علیه حضرت علی جنگ بهراه بیاندازند و قصد جانش کنند، اما او آنها را آزاد گذاشت! شریعتی از تشیعی صحبت می کرد نماد آن حضرت علی مخالف را تحمل میکرد. خود شریعتی نیز با سعهی صدر تحمل عقاید مخالف می کرد. شریعتی عمل بدون عقلانیت و انقلاب بدون آگاهی را فاجعه میدانست. از گروههایی که روش خشونتآمیز داشتند فاصله میگرفت و به کار فرهنگی و آگاهیبخش اعتقاد داشت. و در این راه امیدش به جوانان و دانشجویان بود. توتمش قلم و روشش مسالمتآمیز بود. وقتی از او پرسیدند اسلحهات چیست؟ گفت قلم! حسینیهارشاد را سنگری برای کار آگاهیبخشی می دانست. از پیامبری صحبت می کرد که "اُ ذن" از القاب او در قرآن بود یعنی گوش شنوا که هر صدا و سخنی را گوش میداد. خود نیز چنین بود و به سخنان همه گوش می داد و از آیهی قرآن: "الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه" پیروی می کرد وبه این آموزه ایمان راسخ داشت.
🔸هر حرکت پیش از خودآگاهی را کور میدانست . به اقدامات آنی و هیجانی اعتقادی نداشت. برای دین ودینداری فاقد شعور ارزشی قائل نبود.
🔹عمل و ادعای هر شخص تندرو را که شعور و تشخیص سره از ناسره نداشتند را خارج از دین نبوی و شبیه عمل خوارج می دانست.
خط مشی و تاکتیک گروههایی مانند فرقان که نسبت به عمل خود از آگاهی و تشخیص و حزمِ لازم برخوردار نبودند، فرسنگها با راه ومنش شریعتی متفاوت و فاصله داشت.
#یادداشت_اختصاصی
#حمید_محمد_نژاد
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40