🔷🔆پژواک اندیشه
📌یادداشت ذیل دریافتی از مخاطبین گرامی جهت انعکاس در کانال قرار می گیرد.
🔷🔸شریعتی، امتداد پروژه فکری - سیاسی راه سید جمال اسد آبادی و یک احیاگر دینی به شمار می آید
🖌 علی آزاد
🔸من نمی دانم چرا هر شخصیت فکری و نو اندیش دینی را که بعد از انقلاب می خواهند معرفی کنند و بزرگتر از شریعتی جلو بدهند، دیوار شریعتی را کوتاه می کنند و بر دیوار او می چسبانند از بازرگان گرفته تا مطهری و طالقانی و سروش و.... البته این بزرگان در جایگاه نو اندیشان دینی صاحب مقام ونقش بودند و هستند. به نظرم می رسد اگر اینطور بود که شریعتی امتداد پروژه فکری_ سیاسی متفکری دیگری می بود، کانون فکر مذهبی انقلاب به بزرگان دیگر نزدیک بود و از همین نقطه ,معلم انقلاب بودند. و شعار " معلم شهیدم جای تو خالی " سراغ این بزرگان نیز می رفت. دستگاه منطق معلمی شریعتی تشابهات فکری با دیگر اندیشمندان دارد اما در واقع شمایل درک دینی که معلم شهید پرچم داری اش را به عهده گرفته است. آشکارا به فهم جامعه شناسه و معرفت دینی خود او باز میگردد و او بود ایدئولوژی اندیشی و انقلابگری را به متن دین پیشنهاد داد. بازرگان در پی آشتی دادن بخش هایی از دین بود که در قرآن با افکار لیبرال مطابقت دارد. در همان روزگار نحله نواندیش دینی به معنای خاصش، دریافت اولیه اش را از جریان سازی شریعتی در ایران استوار کرد.، وام می گیرد.شریعتی هر آنچه از سنت گرایی دینی از طریق آداب و رسوم و فرهنگ گذشته، دینداران رسیده بود همه باورها و رسوم را مورد بازبینی قرار داد تا برداشت های غیر عقلانی را از آن بزداید و دین را به زبان روز و با استنباط ها و استدلال های تازه معرفی کرد.
🔹بدون هیچ تردیدی می شود اذعان کرد
شریعتی امتداد پروژه فکری_سیاسیِ بازرگان و هیچ یک از روشنفکران و نو اندیشان دینی نبود است. شریعتی سبک مبارزاتی شیعه را تعریف میکند.خصوصیات مبارزات زیرزمینیِ و مسلحانه انقلاب های جدید در سنت های آن جمع و قابل مقایسه نیست و درس بزرگ عاشورا را آموزش شیوههای مقاومت در مقابله با حکومت های جور"و نفی مشروعیت آنها میداند.
🔸نظام فکری شریعتی با نظام فکری تمام متفکران انقلابی تفاوت دارد. پروژه تفکر شریعتی "عرفان، برابری، آزادی" هنوز بعد پنج دهه مرجعیت خودش را در میان نواندیشان و نسل جوان جویای حقیقت دارد.
در جامعۀ ما ظهور گفتمان " اسلام سیاسی" به حیث یک مفهوم در عرصههای فلسفی، جامعۀ شناسی، انسان شناسی، سیاست، دین، زبان، به عرصههای رنگ و بوی گفتمان سازی شریعتی ربط دارد.
🔹روشنفکران ایران چه با شریعتی مخالف باشند چه موافق ، بیش از چهار دهه است سایه سنگین گفتمان شریعتی بر اندیشه ها و آرای-شان سنگینی می کند و از زیر شعاع او بیرون آمده اند. اندیشمندان مختلفی همچون حمید عنایت جامعه شناس معاصر نقش مهمی برای شریعتی در اسلام سیاسی قایل است. شریعتی در کتاب "پدر مادر ما متهم هستیم" می گوید؛ روشنفکران
به من می گویند حیف تو که اسلام سنتی را تبدیل به ایدولوژی کردی؛
و گر نه میان ما بت می شدی، وی می گوید من نه در میان روشنفکران و نه در میان روحانیت سنتی جایگاهی ندارم هر دو گروه مرا می کوبند.
🔸اشتباه بخشی از نو اندیشان ایران این است که شریعتی را ایدئولوگ نظام معرفی می کنند در حالیکه اگر شریعتی ایدوئولگ نظام بود توسط بخش حاکمیت به حاشیه رانده نمی شد.
به اعتقاد نگارنده، شریعتی در واقع امتداد پروژه فکری- سیاسی راه سید جمال اسدآبادی و اقبال لاهوری و محمد عبده به شمار می آید و یک احیاگر دینی بود و شوربختانه افکار و آرای او هنوز در میان روشنفکران و اندیشمندان سنجش نشده است.
#پژواک_اندیشه
#نقد
#گفتگو
#دیدگاه
#علی_آزاد
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
📌یادداشت ذیل دریافتی از مخاطبین گرامی جهت انعکاس در کانال قرار می گیرد.
🔷🔸شریعتی، امتداد پروژه فکری - سیاسی راه سید جمال اسد آبادی و یک احیاگر دینی به شمار می آید
🖌 علی آزاد
🔸من نمی دانم چرا هر شخصیت فکری و نو اندیش دینی را که بعد از انقلاب می خواهند معرفی کنند و بزرگتر از شریعتی جلو بدهند، دیوار شریعتی را کوتاه می کنند و بر دیوار او می چسبانند از بازرگان گرفته تا مطهری و طالقانی و سروش و.... البته این بزرگان در جایگاه نو اندیشان دینی صاحب مقام ونقش بودند و هستند. به نظرم می رسد اگر اینطور بود که شریعتی امتداد پروژه فکری_ سیاسی متفکری دیگری می بود، کانون فکر مذهبی انقلاب به بزرگان دیگر نزدیک بود و از همین نقطه ,معلم انقلاب بودند. و شعار " معلم شهیدم جای تو خالی " سراغ این بزرگان نیز می رفت. دستگاه منطق معلمی شریعتی تشابهات فکری با دیگر اندیشمندان دارد اما در واقع شمایل درک دینی که معلم شهید پرچم داری اش را به عهده گرفته است. آشکارا به فهم جامعه شناسه و معرفت دینی خود او باز میگردد و او بود ایدئولوژی اندیشی و انقلابگری را به متن دین پیشنهاد داد. بازرگان در پی آشتی دادن بخش هایی از دین بود که در قرآن با افکار لیبرال مطابقت دارد. در همان روزگار نحله نواندیش دینی به معنای خاصش، دریافت اولیه اش را از جریان سازی شریعتی در ایران استوار کرد.، وام می گیرد.شریعتی هر آنچه از سنت گرایی دینی از طریق آداب و رسوم و فرهنگ گذشته، دینداران رسیده بود همه باورها و رسوم را مورد بازبینی قرار داد تا برداشت های غیر عقلانی را از آن بزداید و دین را به زبان روز و با استنباط ها و استدلال های تازه معرفی کرد.
🔹بدون هیچ تردیدی می شود اذعان کرد
شریعتی امتداد پروژه فکری_سیاسیِ بازرگان و هیچ یک از روشنفکران و نو اندیشان دینی نبود است. شریعتی سبک مبارزاتی شیعه را تعریف میکند.خصوصیات مبارزات زیرزمینیِ و مسلحانه انقلاب های جدید در سنت های آن جمع و قابل مقایسه نیست و درس بزرگ عاشورا را آموزش شیوههای مقاومت در مقابله با حکومت های جور"و نفی مشروعیت آنها میداند.
🔸نظام فکری شریعتی با نظام فکری تمام متفکران انقلابی تفاوت دارد. پروژه تفکر شریعتی "عرفان، برابری، آزادی" هنوز بعد پنج دهه مرجعیت خودش را در میان نواندیشان و نسل جوان جویای حقیقت دارد.
در جامعۀ ما ظهور گفتمان " اسلام سیاسی" به حیث یک مفهوم در عرصههای فلسفی، جامعۀ شناسی، انسان شناسی، سیاست، دین، زبان، به عرصههای رنگ و بوی گفتمان سازی شریعتی ربط دارد.
🔹روشنفکران ایران چه با شریعتی مخالف باشند چه موافق ، بیش از چهار دهه است سایه سنگین گفتمان شریعتی بر اندیشه ها و آرای-شان سنگینی می کند و از زیر شعاع او بیرون آمده اند. اندیشمندان مختلفی همچون حمید عنایت جامعه شناس معاصر نقش مهمی برای شریعتی در اسلام سیاسی قایل است. شریعتی در کتاب "پدر مادر ما متهم هستیم" می گوید؛ روشنفکران
به من می گویند حیف تو که اسلام سنتی را تبدیل به ایدولوژی کردی؛
و گر نه میان ما بت می شدی، وی می گوید من نه در میان روشنفکران و نه در میان روحانیت سنتی جایگاهی ندارم هر دو گروه مرا می کوبند.
🔸اشتباه بخشی از نو اندیشان ایران این است که شریعتی را ایدئولوگ نظام معرفی می کنند در حالیکه اگر شریعتی ایدوئولگ نظام بود توسط بخش حاکمیت به حاشیه رانده نمی شد.
به اعتقاد نگارنده، شریعتی در واقع امتداد پروژه فکری- سیاسی راه سید جمال اسدآبادی و اقبال لاهوری و محمد عبده به شمار می آید و یک احیاگر دینی بود و شوربختانه افکار و آرای او هنوز در میان روشنفکران و اندیشمندان سنجش نشده است.
#پژواک_اندیشه
#نقد
#گفتگو
#دیدگاه
#علی_آزاد
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
🔷🔸 چیزی به عبارت خاطره ای با متن کویریات؛ علی شریعتی
🖋علی آزاد
🔹می خواهم حرف نزنم اما بسیار بگویم چیزی با لهجه "کویریات" (علی شریعتی ) که نثر فرا ساختار و در هر جای متن خواندن رمز و رازی است به قول آقا جلال؛ هر جا جوری بود و همه جا یک جور ....." در کویریات علی شریعتی مثل یک موسیقیدان بزرگ است با نت های خوش اندام می نویسد که در "شنای قورباغه" رودخانه روح در ماه اردیبهشت "عین القضات" ابتکار جان عاشقش را قهرمان معرفی می کند.
🔸علی شریعتی چون صاعقه ای بر سرمن بود. توجه ام را از دشواریهایم؛ خدا، پیامبران، فرشتگان و جهان در آستانه مدرن شدن، دستم را محکم گرفت وقتی هر لحظه هر زمان یک سراسیمگی بلاتکلیف نوسانات غرب، (به معنای جغرافیا نه) دکارت، پاسکال، کنفوسیوس، ارسطو، آندره ژید، سارتر، کامو، دانته و....در برزخ نامعلوم مرا می راند شهر کلماتش شاهپرک هایی بود که در رنج های شرقی ام حریق کاخی بنا می کرد افق های یک انقلاب که جهان چیزی دیگری می شد، خدا چیزی دیگری می شد در من یک بوعلی، یک بوسعید، یک بو ابوذر، زندگی می کند مگر نه اینکه انسان یک جهان کوچک است؟ اما در این جهل سالگی انقلاب دلم گرفته از خیلی ها باید بگویم؛ "کردید و نکردید"*
یا مرض داشتید یا غرض، اسلامیات و اجتماعیات شریعتی در باغ موزه نشاندید؛ بیان شریعتی آنگونه فروغ فرخزادی* در تغذیه "فست فوتی مطالعه" با جملات کارت پستاری قشنگ، معرفی کردید، جملات شریعتی؛ مثل《عشق ورزید در دریا غرق شدن است اما دوست داشتن در دریا شنا کردن است》این یک بیان شاعرانه رمانتیک نیست یک بیان خود سازی در عمارت باغ خود آگاهی است.
جرم عمیق عاشقی علی شریعتی را پشت دیوار بلند لایه ی مصلحت زندانی کردید در شب های بی سحرش که از دلش بیرون می زد خاک غربت عشقش را کسی خبر نکردید .کاری کردید که از بخشی ذهن فرهنگ دو شین را(شعور و شرف) شستشو دادید محصولش نسلی نازک و سر سیاه اندیشه در مزارع سوخته از شکل و قیافه افتاده شد
🔹من شب را با کویریات، می گذرانم و "گفتگو های تنهایی" می خوانم ولی صبح اسلام شناسی و عصر؛ "تشیع علوی، تشیع صفوی"می خوانم.
#علی_آزاد
#علی_شریعتی
#یادداشت
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
📌پی نوشت:
*سلمان به جلوی در سالن انتخابات سقیفه آمد و فریاد زد " کردید و نکردید"
*اسم فروغ را آوردم به این معنی نیست که فروغ را کوچک می شمارم که من کارم و تخصص ام شعر مدرن است بر این باورم در میان زنان شاعر، هنوز شاعری در قد و قواره شعر و در حد و مرز نوع آوری فروغ فرخزاد متولد نشده فروغ چیزی به ادبیات قبل خودش اضافه کرده این کار کمی نیست. سطح شریعتی که احیاگر دینی یک تئوریسین آگاه و مترقی است در حد یک چهره موفق ادبی پایین آوردند را نقد کردم که اینان از یک جنس نیستند
🖋علی آزاد
🔹می خواهم حرف نزنم اما بسیار بگویم چیزی با لهجه "کویریات" (علی شریعتی ) که نثر فرا ساختار و در هر جای متن خواندن رمز و رازی است به قول آقا جلال؛ هر جا جوری بود و همه جا یک جور ....." در کویریات علی شریعتی مثل یک موسیقیدان بزرگ است با نت های خوش اندام می نویسد که در "شنای قورباغه" رودخانه روح در ماه اردیبهشت "عین القضات" ابتکار جان عاشقش را قهرمان معرفی می کند.
🔸علی شریعتی چون صاعقه ای بر سرمن بود. توجه ام را از دشواریهایم؛ خدا، پیامبران، فرشتگان و جهان در آستانه مدرن شدن، دستم را محکم گرفت وقتی هر لحظه هر زمان یک سراسیمگی بلاتکلیف نوسانات غرب، (به معنای جغرافیا نه) دکارت، پاسکال، کنفوسیوس، ارسطو، آندره ژید، سارتر، کامو، دانته و....در برزخ نامعلوم مرا می راند شهر کلماتش شاهپرک هایی بود که در رنج های شرقی ام حریق کاخی بنا می کرد افق های یک انقلاب که جهان چیزی دیگری می شد، خدا چیزی دیگری می شد در من یک بوعلی، یک بوسعید، یک بو ابوذر، زندگی می کند مگر نه اینکه انسان یک جهان کوچک است؟ اما در این جهل سالگی انقلاب دلم گرفته از خیلی ها باید بگویم؛ "کردید و نکردید"*
یا مرض داشتید یا غرض، اسلامیات و اجتماعیات شریعتی در باغ موزه نشاندید؛ بیان شریعتی آنگونه فروغ فرخزادی* در تغذیه "فست فوتی مطالعه" با جملات کارت پستاری قشنگ، معرفی کردید، جملات شریعتی؛ مثل《عشق ورزید در دریا غرق شدن است اما دوست داشتن در دریا شنا کردن است》این یک بیان شاعرانه رمانتیک نیست یک بیان خود سازی در عمارت باغ خود آگاهی است.
جرم عمیق عاشقی علی شریعتی را پشت دیوار بلند لایه ی مصلحت زندانی کردید در شب های بی سحرش که از دلش بیرون می زد خاک غربت عشقش را کسی خبر نکردید .کاری کردید که از بخشی ذهن فرهنگ دو شین را(شعور و شرف) شستشو دادید محصولش نسلی نازک و سر سیاه اندیشه در مزارع سوخته از شکل و قیافه افتاده شد
🔹من شب را با کویریات، می گذرانم و "گفتگو های تنهایی" می خوانم ولی صبح اسلام شناسی و عصر؛ "تشیع علوی، تشیع صفوی"می خوانم.
#علی_آزاد
#علی_شریعتی
#یادداشت
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
📌پی نوشت:
*سلمان به جلوی در سالن انتخابات سقیفه آمد و فریاد زد " کردید و نکردید"
*اسم فروغ را آوردم به این معنی نیست که فروغ را کوچک می شمارم که من کارم و تخصص ام شعر مدرن است بر این باورم در میان زنان شاعر، هنوز شاعری در قد و قواره شعر و در حد و مرز نوع آوری فروغ فرخزاد متولد نشده فروغ چیزی به ادبیات قبل خودش اضافه کرده این کار کمی نیست. سطح شریعتی که احیاگر دینی یک تئوریسین آگاه و مترقی است در حد یک چهره موفق ادبی پایین آوردند را نقد کردم که اینان از یک جنس نیستند
🔷🔆نهج البلاغه چنین تعالیمی دارد؛
🔹🔸مسئولان باید مقام و پست را یک امانت و یک مسئولیت بدانند نه یک دکان!
[نهج البلاغه؛ ص ۸۳۸/محمد عبده /جلد۳/ص ۷]
🔸بازخوانی نهج البلاغه در برداشت هایی از من (علی آزاد )
در شب قدر هزاروچهارصدمین_سال_شهادت_امیرالمومنین علیه السلام
🔹امیر بیان علیه السلام مسئولیت را امانت می داند نه دکان.
در این شب قدر فرصت مناسب است تا برداشت خودم را از گفتار علی علیه السلام بگشایم.
امیر بیان علیه السلام می فرمایند؛ مسئولیت، مسئولیت می آورد نه دکان حضرت-شان حکمرانی را طعمه برای سرمایه اندوزی حاکم نمی داند. "پست" را یک امانت می داند برای حاکم که به خواسته های "ناس"یعنی توده مردم بی توجه به چه آیین ایمان آورده اند. تاکید به نان آنان می کند نان به معنای قوت. تاکید می کند. مباد گرسنه ای شب بخواب برود. حکمران باید "رعیت" را رعایت کند. رعیت در زبان و ادبیات عرب و نهج البلاغه معنایش با فرهنگ نویسی فارسی که توده محکوم است برای حاکم، که هر چه بخواهد فرمان دهد، تفاوت دارد
حکمران باید حساسیت به حقوق رعیت داشته باشد رعیت در زبان ادبیات عرب و در گفتار نهج البلاغه از ماده رعی است به معنی حفظ و نگهبانی است به توده مردمی اطلاق می شود که در دولت صدا ندارند تریبون ندارد باید حقوق-شان رعایت شود حاکمران باید حساسیت به عدالت و مهربانی با این توده مردم داشته باشد. برای من عجیب و شگفت زده است در همین نهج البلاغه حضرت می فرمایند؛ گاو و گوسفند و شتر که به عنوان زکات می آورند با آنان مهربان باشید حقوق حیوانات را رعایت کنید. اگر گوساله و بره و بچه شتر شیر می دهند جدای-شان نکنید موقع جمع آوری حیوانات را نترسانید، تشنه نگه ندارید احول-شان را رعایت کنید.
🔹 "تم" موسیقی او را قرن ها به کلام نگذاشتند
آیا "من" شیعه " تو" شیعه "او" شیعه
امروز هم به علی ظلم نمی کنیم؟!
من نمی خواهم به این سوال پاسخ بدهم
در این شب قدر که شب مبارک است.
فقط پناه می برم به خداوند سبحان.
#علی_آزاد
#یادداشت
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
🔹🔸مسئولان باید مقام و پست را یک امانت و یک مسئولیت بدانند نه یک دکان!
[نهج البلاغه؛ ص ۸۳۸/محمد عبده /جلد۳/ص ۷]
🔸بازخوانی نهج البلاغه در برداشت هایی از من (علی آزاد )
در شب قدر هزاروچهارصدمین_سال_شهادت_امیرالمومنین علیه السلام
🔹امیر بیان علیه السلام مسئولیت را امانت می داند نه دکان.
در این شب قدر فرصت مناسب است تا برداشت خودم را از گفتار علی علیه السلام بگشایم.
امیر بیان علیه السلام می فرمایند؛ مسئولیت، مسئولیت می آورد نه دکان حضرت-شان حکمرانی را طعمه برای سرمایه اندوزی حاکم نمی داند. "پست" را یک امانت می داند برای حاکم که به خواسته های "ناس"یعنی توده مردم بی توجه به چه آیین ایمان آورده اند. تاکید به نان آنان می کند نان به معنای قوت. تاکید می کند. مباد گرسنه ای شب بخواب برود. حکمران باید "رعیت" را رعایت کند. رعیت در زبان و ادبیات عرب و نهج البلاغه معنایش با فرهنگ نویسی فارسی که توده محکوم است برای حاکم، که هر چه بخواهد فرمان دهد، تفاوت دارد
حکمران باید حساسیت به حقوق رعیت داشته باشد رعیت در زبان ادبیات عرب و در گفتار نهج البلاغه از ماده رعی است به معنی حفظ و نگهبانی است به توده مردمی اطلاق می شود که در دولت صدا ندارند تریبون ندارد باید حقوق-شان رعایت شود حاکمران باید حساسیت به عدالت و مهربانی با این توده مردم داشته باشد. برای من عجیب و شگفت زده است در همین نهج البلاغه حضرت می فرمایند؛ گاو و گوسفند و شتر که به عنوان زکات می آورند با آنان مهربان باشید حقوق حیوانات را رعایت کنید. اگر گوساله و بره و بچه شتر شیر می دهند جدای-شان نکنید موقع جمع آوری حیوانات را نترسانید، تشنه نگه ندارید احول-شان را رعایت کنید.
🔹 "تم" موسیقی او را قرن ها به کلام نگذاشتند
آیا "من" شیعه " تو" شیعه "او" شیعه
امروز هم به علی ظلم نمی کنیم؟!
من نمی خواهم به این سوال پاسخ بدهم
در این شب قدر که شب مبارک است.
فقط پناه می برم به خداوند سبحان.
#علی_آزاد
#یادداشت
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
🔷🔆عید فطر را اینگونه فهمیدم
🖋 علی آزاد
🔸عید "فطر" وقتی واقع می شود که آدمی از پوسته ی نماز که ایستادگی تن است و پوسته ی روزه که گرسنگی است شخم زده باشد بیرون آید عید فطر سلاخی نفس است درست مثل یک فصاب که گوشت و استخوان از لاشه دام جدا می کند عیدفطر دقیقا روزی است اگر آدمی در طول یک ماه استخوان پلیدی و پلشتی را از نفس سلاخی کرده باشد" عید بر او حادث شده است .
🔹 در غزلی مولانا حسن و زیبایی رمضان را به «مريم» تشبیه می کند و این حسن و زیبایی چون گنجی است. عيد فطر را به «عيسی» تشبيه میكند و جمله را کامل می کند ظاهرا هیج ربطی میان مشبه و مشبهه وجود ندارد اما مفهوم کلام در ذهن خواننده آن را کشف می کند.
🔸در ادامه غزل می فرماید؛
«نوميد مشو جانا كاوميد پديد آمد
اميد همه جان ما ازغيب رسيد آمد
نوميد مشو گرچه مريم بشد از دستت
كان نور كه عيسی را بر چرخ كشيد آمد...»
🔹 مولانا رمضان را به "مریم" مانند کرده است که تمام شده است که "عیسی" از آن پدید آمده است به کمک تشبیه ذهنیت های انتزاعی و خاصی را با همانند سازی عینی و فیزیکی به سادگی در دسترس و تماشای من مخاطب قرار می دهد. اگر این بیان را مهندسی معکوس کنیم آدمی به آن خلوص رمضان که آلودگی را از نفس سلاخی نکرده باشد به این عیش و شادی عید نمی رسد به کام او نمی رود
عید در نمی آید و ظاهر عیدِ در او به ظهور رسیده است.
عید فطر در نگر مولانا نمونه كاملی در بيان آزادی از منیت و افروختگی و شادی است.
#یادداشت
#علی_آزاد
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
🖋 علی آزاد
🔸عید "فطر" وقتی واقع می شود که آدمی از پوسته ی نماز که ایستادگی تن است و پوسته ی روزه که گرسنگی است شخم زده باشد بیرون آید عید فطر سلاخی نفس است درست مثل یک فصاب که گوشت و استخوان از لاشه دام جدا می کند عیدفطر دقیقا روزی است اگر آدمی در طول یک ماه استخوان پلیدی و پلشتی را از نفس سلاخی کرده باشد" عید بر او حادث شده است .
🔹 در غزلی مولانا حسن و زیبایی رمضان را به «مريم» تشبیه می کند و این حسن و زیبایی چون گنجی است. عيد فطر را به «عيسی» تشبيه میكند و جمله را کامل می کند ظاهرا هیج ربطی میان مشبه و مشبهه وجود ندارد اما مفهوم کلام در ذهن خواننده آن را کشف می کند.
🔸در ادامه غزل می فرماید؛
«نوميد مشو جانا كاوميد پديد آمد
اميد همه جان ما ازغيب رسيد آمد
نوميد مشو گرچه مريم بشد از دستت
كان نور كه عيسی را بر چرخ كشيد آمد...»
🔹 مولانا رمضان را به "مریم" مانند کرده است که تمام شده است که "عیسی" از آن پدید آمده است به کمک تشبیه ذهنیت های انتزاعی و خاصی را با همانند سازی عینی و فیزیکی به سادگی در دسترس و تماشای من مخاطب قرار می دهد. اگر این بیان را مهندسی معکوس کنیم آدمی به آن خلوص رمضان که آلودگی را از نفس سلاخی نکرده باشد به این عیش و شادی عید نمی رسد به کام او نمی رود
عید در نمی آید و ظاهر عیدِ در او به ظهور رسیده است.
عید فطر در نگر مولانا نمونه كاملی در بيان آزادی از منیت و افروختگی و شادی است.
#یادداشت
#علی_آزاد
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
💠يقول سيدنا الحسين عليه السلام::
💠وقد خَذَلَنا شيعتُنا،
🔹شیعیان ما، ما را شرمسرا کردند
🖌تجزیه و تحلیل و تاویل متن
✍#علی_آزاد
حسین (ع) انسان عاشقی بود و عشق را نه تنها دانسته که چشیده بود ؛
و می کوشید حتی در زشت ترین زشتی ها همواره عنصر زیبایی را ببیند ؛ دعوت شده بود و به کربلا که رسید تا تمدن سازی کند، دید دشمن همه ی راه ها را بسته است. تنها راه های زمینی بسته نبود راه های خرد و تفکر را هم بسته بودند.وقتی به حادثه نگاه می کند نیز آن را یک حادثه ی عاشقانه ی زیبای دلربای ایثارگرانه می بیند و مست آن می شود .
رنج حسین"ع" بسته شدن راه های زمینی نبود. چون "نوبت عاشقیست یک چندی"
احساس تنهایی عجیبی می کند اخلاقی زندگی کرده بود ، محبوبیت اش را از دست داده بود یک متن عدالت شده بود یک متن شفقت شده بود و سپس یک متن عشق شده بود و این هر سه لوازم برایش باعث می شود شیعیان از اطرافش پراکنده شوند. حتا از کسانی که رای به کشتن او می دهند گله نمی کند این پیام را می دهد زندگی از جایی دیگر ارزش زیستن ندارد.
فرصت سخن گفتن با چاه های کوفه را هم دریغ کرده اند. سنگها در چاه های کوفه ریخته اند.
رنج حسین"ع" برادران و خواهران بود که در گذشته داشته است. وقتی می بینید. برادران و خواهرانش از خودشان عقب نشینی کرده اند. در مقابل دنیا خم شده اند. روحشان را به دتیا فروخته اند. و دیگر شیعه ابراهیم و متفکر نیستند.
حسین "ع" آه تلخی می کشد کلامی دل سوزانه زیبایی می گوید؛ 《شیعیان ما، ما را شرمسرا کردند.》
روایت اعتراض حسین"ع" از اینجا آغار می شود. درحرکت اصلاحی روایت کربلا غصه حسین"ع" تنها از دشمن نیست. این جمله را خطاب به شیعیان، به خودی ها می گوید. یادآوری می کنم خطاب این جمله فقط دیروز نیست. روایت "حال" شیعیان امروز هم است، "حال" خودی های امروز هم خوب نیست! بین املا و قرائت اختلاف افتاده است. می نویسند تشیع علوی می خوانند تشیع صفوی. عزاداری سطح دوست داشتن حسین "ع" است. باید به عزای خود بگریم. اگر تجربه گریه بر حسین(ع) جواز ورود به بهشت هست؟! و حب حسین(ع) شیعه بودن هست؟ نخستین کسان که بر حسین عزاداری و گریستن کوفیان بودن! آنان که کشتند. وقتی زینب نخستین تحلیل گر روایت عاشورا از شب صحرا ، (لسان الغیب چه تصویری زیبائی از آن شب می ده؛ "شب تاریک و بیم موج و گرداب چنین حایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها ") با برادرش و کودکان به کوفه می رسند ! روایت عاشورا را تحلیل می کند کوفیان به سر و سینه می زنند و می گریستن زینب می گوید؛ 《 بگیرید که سزاوار گریه اید》 حسین (ع) زیست کردنی ست، در ذره ذره لحظه های زندگی. پس ما با تعریفی از حسین (ع) مواجه هستیم که او برای گریستن نیست، حسین"ع" برای زیستن است. حسین(ع) زیستی یعنی چه؟، رنج دیگران را داشتن است دل بستگی حسین"ع" باید زیبا سخن گفتن فراهم کند. در روابط بینا فردی و مناسبت های اجتماعی و خانوادگی در کنار حسین"ع" و خدای عرفه که تصویر زیبا از او در آن عبادت ناتمام می دهد، شیرین سایه کند. این سخن《شیعیان ما، مارا شرمسرا کردند》 خطاب به شیعیان امروز هم است.
روایت حسین "ع" دعوت به اخلاقی زیستن است. خودمان را تصحیح کنیم که روز "حسرت" هیچ چیز به اندازه خود "حسرت" آزار-مان نمی دهد.
#شهادت
#عاشورا
#حسین_وارث_آدم
#کربلا
#پژواک
#علی_آزاد
#اکنون_ما_شریعتی
@shariati_40
💠وقد خَذَلَنا شيعتُنا،
🔹شیعیان ما، ما را شرمسرا کردند
🖌تجزیه و تحلیل و تاویل متن
✍#علی_آزاد
حسین (ع) انسان عاشقی بود و عشق را نه تنها دانسته که چشیده بود ؛
و می کوشید حتی در زشت ترین زشتی ها همواره عنصر زیبایی را ببیند ؛ دعوت شده بود و به کربلا که رسید تا تمدن سازی کند، دید دشمن همه ی راه ها را بسته است. تنها راه های زمینی بسته نبود راه های خرد و تفکر را هم بسته بودند.وقتی به حادثه نگاه می کند نیز آن را یک حادثه ی عاشقانه ی زیبای دلربای ایثارگرانه می بیند و مست آن می شود .
رنج حسین"ع" بسته شدن راه های زمینی نبود. چون "نوبت عاشقیست یک چندی"
احساس تنهایی عجیبی می کند اخلاقی زندگی کرده بود ، محبوبیت اش را از دست داده بود یک متن عدالت شده بود یک متن شفقت شده بود و سپس یک متن عشق شده بود و این هر سه لوازم برایش باعث می شود شیعیان از اطرافش پراکنده شوند. حتا از کسانی که رای به کشتن او می دهند گله نمی کند این پیام را می دهد زندگی از جایی دیگر ارزش زیستن ندارد.
فرصت سخن گفتن با چاه های کوفه را هم دریغ کرده اند. سنگها در چاه های کوفه ریخته اند.
رنج حسین"ع" برادران و خواهران بود که در گذشته داشته است. وقتی می بینید. برادران و خواهرانش از خودشان عقب نشینی کرده اند. در مقابل دنیا خم شده اند. روحشان را به دتیا فروخته اند. و دیگر شیعه ابراهیم و متفکر نیستند.
حسین "ع" آه تلخی می کشد کلامی دل سوزانه زیبایی می گوید؛ 《شیعیان ما، ما را شرمسرا کردند.》
روایت اعتراض حسین"ع" از اینجا آغار می شود. درحرکت اصلاحی روایت کربلا غصه حسین"ع" تنها از دشمن نیست. این جمله را خطاب به شیعیان، به خودی ها می گوید. یادآوری می کنم خطاب این جمله فقط دیروز نیست. روایت "حال" شیعیان امروز هم است، "حال" خودی های امروز هم خوب نیست! بین املا و قرائت اختلاف افتاده است. می نویسند تشیع علوی می خوانند تشیع صفوی. عزاداری سطح دوست داشتن حسین "ع" است. باید به عزای خود بگریم. اگر تجربه گریه بر حسین(ع) جواز ورود به بهشت هست؟! و حب حسین(ع) شیعه بودن هست؟ نخستین کسان که بر حسین عزاداری و گریستن کوفیان بودن! آنان که کشتند. وقتی زینب نخستین تحلیل گر روایت عاشورا از شب صحرا ، (لسان الغیب چه تصویری زیبائی از آن شب می ده؛ "شب تاریک و بیم موج و گرداب چنین حایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها ") با برادرش و کودکان به کوفه می رسند ! روایت عاشورا را تحلیل می کند کوفیان به سر و سینه می زنند و می گریستن زینب می گوید؛ 《 بگیرید که سزاوار گریه اید》 حسین (ع) زیست کردنی ست، در ذره ذره لحظه های زندگی. پس ما با تعریفی از حسین (ع) مواجه هستیم که او برای گریستن نیست، حسین"ع" برای زیستن است. حسین(ع) زیستی یعنی چه؟، رنج دیگران را داشتن است دل بستگی حسین"ع" باید زیبا سخن گفتن فراهم کند. در روابط بینا فردی و مناسبت های اجتماعی و خانوادگی در کنار حسین"ع" و خدای عرفه که تصویر زیبا از او در آن عبادت ناتمام می دهد، شیرین سایه کند. این سخن《شیعیان ما، مارا شرمسرا کردند》 خطاب به شیعیان امروز هم است.
روایت حسین "ع" دعوت به اخلاقی زیستن است. خودمان را تصحیح کنیم که روز "حسرت" هیچ چیز به اندازه خود "حسرت" آزار-مان نمی دهد.
#شهادت
#عاشورا
#حسین_وارث_آدم
#کربلا
#پژواک
#علی_آزاد
#اکنون_ما_شریعتی
@shariati_40
🖌علی آزاد
💠صدور فتوای حرمت ساخت فیلمی درباره زندگی مولانا و شمس تبریزی، از سوی ناصر مکارم شیرازی و حسین نوری همدانی، دو مرجع تقلید قم:
🔸«جمعی از طلاب» در نامه خود به ناصر مکارم شیرازی از «شمس تبریزی» به عنوان یکی از قطبهای «صوفیه خبیث» یاد کردهاند از مکارم شیرازی خواستهاند «جهت توقف هرچه سریعتر این مسئله خطرناک» اقدام کند.
ناصر مکارم شیرازی در پاسخ، این کار را «سبب ترویج فرقه ضاله صوفیه» عنوان کرده و نوشته است به همین دلیل «شرعاً جایز نیست و باید از آن خودداری کرد».
حسین نوری همدانی نیز در پاسخ به درخواست کوتاه جمعی که خود را از «طلاب و فضلای قم» معرفی کردهاند، با بیان این که مولانا و شمس «از اعیان صوفیه» هستند، فرقه صوفیه را «یکی از فرقههای ضاله و مضله» معرفی کرده است که «با تشکیلات و قطبسازی و مرشدبازی به جنگ اسلام ناب و قرآن و اهلبیت» برخاستند. نوری همدانی همچنین اعلام کرده است که ترویج صوفیه «به هر شکل باشد جایز نمیباشد و حرام است».
🔻این موضوع بهانه شد که در نقد و بررسی و تحلیل این دو فتوا و دو استفتا بنویسم.
🔹شمس و مولوی خودشان مخالف صوفیه بودند
دعوای عرفا و متکلمین و فقها دعوایی قدیمی است. اتفاقا خود مولوی و حکمایی مانند صدرالمتالهین مقابل این فرقه بودند و به عنوان «جَهَله صوفیه» مطرح و مردود و محکومشان میکنند. البته نظرات بزرگان و فقها همواره مورد احترام و تکریم است
🔸فقیه بر فتوای خودش ولایت دارد کسانی که فقیه را به عنوان مرجع تقلید انتخاب کرده اند رعایت فتوا، حکم تکلیفی برایشان لازم اجراست. دو اشکال در این فتوا و استفتا است؛
الف؛ آیا مولوی و شمس ترویج تفکر و فرقه ضاله و مضله میکنند یا خیر؟ این اعتقاد باید ادلهشان را ذکر کنند و در محکمه یا گفت و گو با علمای ادیان و عرفان اثبات شود و اجماع فقها را داشته باشد
ب- در قانون اساسی رفتار اجتماعی افراد بر مبنای قانون جمهوری اسلامی ایران مشخص میشود نه براساس فتوا. اگر موضوع حکومتی هم نیاز به فتوا داشته باشد این بعهده فقیه در راس حکومت است که به آن فتوای ولی فقیه یا حکم حکومتی می گویند. که حتا بر دیگرفقها تکلیف است.
ساخت سریال و فیلم تابع مکانیسم مشخصی در نظام جمهوری اسلامی ایران است، اگر فیلم نامه با قوانین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تائید شد ساخته می شود یا درکشور دیگری ساخته شود و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز پخش بگیرد نمایش داده می شود.
🔹چیزی که برای من در این دو فتوا و دو استفتا عجیب بود این است. وجاهت شرعی نداشتن استفتاست، در تعریف احکام دینی آمده است که
احکام شرعی مستقیم یا غیر مستقیم به فعل انسان مربوط میشود حکم تکلیفی ؛ به صورت مستقیم به فعل مکلّف تعلّق میگیرد؛ و وظیفۀ او را در ابعاد مختلف زندگی، اعم از شخصی، عبادی، خانوادگی، اقتصادی و سیاسی مشخص میسازد؛ مانند حرمت نوشیدن شراب و وجوب نماز. در حالی که استفتا کننده ها؛ سازندگان فیلم "مست عشق" نبودند که حکم تکلیفی در مورد ساخت فیلم مربوط به افعال مستقیم آنان باشد. در حالتی که فیلم ساخته شود این استفتا کننده ها می بایست در مورد دیدن فیلم استفتا کنند و مرجع تقلید هم حکم حرام بودن نگاه کردن فیلم بدهد.
🔸 چیزی دیگر برای من عجیب بود این استفتا دارای یک پیش فرض است " صوفیه خبیث" و " مسئله خطرناک" داوری همیشه با پیش فرض دقیق نیست
ختم می کنم مولوی و شمس منصوب به تصوف هستتد و تصوف دایره گسترده معنایی دارد. تصوف و عرفان یک نوع رهایی از عین است و قرائت باطنی از دین است. اساسا مولوی و شمس به تصوف فرقه ای تعلق ندارند و عرفان اسلامی را نمایندگی می کنند. به باور من مولوی و شمس غیر خودی نیستند بلکه
«دیگری ها و غیر خودی ها»، مثل؛
شبه معنویتهای غربی، عرفان هندی، عرفان سرخپوستی، شمنیسم، اکنکار. اشو و کاستاندا و پائولو هستند و نه مثل مولوی که مثنوی را به نیت تفسیر قرآن سروده و عشق نامه آزادگی ست
#اکنون_ما_شریعتی
#علی_آزاد
#دیدگاه
#مولانا
#صوفیه
🆔 @shariati_40
💠صدور فتوای حرمت ساخت فیلمی درباره زندگی مولانا و شمس تبریزی، از سوی ناصر مکارم شیرازی و حسین نوری همدانی، دو مرجع تقلید قم:
🔸«جمعی از طلاب» در نامه خود به ناصر مکارم شیرازی از «شمس تبریزی» به عنوان یکی از قطبهای «صوفیه خبیث» یاد کردهاند از مکارم شیرازی خواستهاند «جهت توقف هرچه سریعتر این مسئله خطرناک» اقدام کند.
ناصر مکارم شیرازی در پاسخ، این کار را «سبب ترویج فرقه ضاله صوفیه» عنوان کرده و نوشته است به همین دلیل «شرعاً جایز نیست و باید از آن خودداری کرد».
حسین نوری همدانی نیز در پاسخ به درخواست کوتاه جمعی که خود را از «طلاب و فضلای قم» معرفی کردهاند، با بیان این که مولانا و شمس «از اعیان صوفیه» هستند، فرقه صوفیه را «یکی از فرقههای ضاله و مضله» معرفی کرده است که «با تشکیلات و قطبسازی و مرشدبازی به جنگ اسلام ناب و قرآن و اهلبیت» برخاستند. نوری همدانی همچنین اعلام کرده است که ترویج صوفیه «به هر شکل باشد جایز نمیباشد و حرام است».
🔻این موضوع بهانه شد که در نقد و بررسی و تحلیل این دو فتوا و دو استفتا بنویسم.
🔹شمس و مولوی خودشان مخالف صوفیه بودند
دعوای عرفا و متکلمین و فقها دعوایی قدیمی است. اتفاقا خود مولوی و حکمایی مانند صدرالمتالهین مقابل این فرقه بودند و به عنوان «جَهَله صوفیه» مطرح و مردود و محکومشان میکنند. البته نظرات بزرگان و فقها همواره مورد احترام و تکریم است
🔸فقیه بر فتوای خودش ولایت دارد کسانی که فقیه را به عنوان مرجع تقلید انتخاب کرده اند رعایت فتوا، حکم تکلیفی برایشان لازم اجراست. دو اشکال در این فتوا و استفتا است؛
الف؛ آیا مولوی و شمس ترویج تفکر و فرقه ضاله و مضله میکنند یا خیر؟ این اعتقاد باید ادلهشان را ذکر کنند و در محکمه یا گفت و گو با علمای ادیان و عرفان اثبات شود و اجماع فقها را داشته باشد
ب- در قانون اساسی رفتار اجتماعی افراد بر مبنای قانون جمهوری اسلامی ایران مشخص میشود نه براساس فتوا. اگر موضوع حکومتی هم نیاز به فتوا داشته باشد این بعهده فقیه در راس حکومت است که به آن فتوای ولی فقیه یا حکم حکومتی می گویند. که حتا بر دیگرفقها تکلیف است.
ساخت سریال و فیلم تابع مکانیسم مشخصی در نظام جمهوری اسلامی ایران است، اگر فیلم نامه با قوانین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تائید شد ساخته می شود یا درکشور دیگری ساخته شود و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز پخش بگیرد نمایش داده می شود.
🔹چیزی که برای من در این دو فتوا و دو استفتا عجیب بود این است. وجاهت شرعی نداشتن استفتاست، در تعریف احکام دینی آمده است که
احکام شرعی مستقیم یا غیر مستقیم به فعل انسان مربوط میشود حکم تکلیفی ؛ به صورت مستقیم به فعل مکلّف تعلّق میگیرد؛ و وظیفۀ او را در ابعاد مختلف زندگی، اعم از شخصی، عبادی، خانوادگی، اقتصادی و سیاسی مشخص میسازد؛ مانند حرمت نوشیدن شراب و وجوب نماز. در حالی که استفتا کننده ها؛ سازندگان فیلم "مست عشق" نبودند که حکم تکلیفی در مورد ساخت فیلم مربوط به افعال مستقیم آنان باشد. در حالتی که فیلم ساخته شود این استفتا کننده ها می بایست در مورد دیدن فیلم استفتا کنند و مرجع تقلید هم حکم حرام بودن نگاه کردن فیلم بدهد.
🔸 چیزی دیگر برای من عجیب بود این استفتا دارای یک پیش فرض است " صوفیه خبیث" و " مسئله خطرناک" داوری همیشه با پیش فرض دقیق نیست
ختم می کنم مولوی و شمس منصوب به تصوف هستتد و تصوف دایره گسترده معنایی دارد. تصوف و عرفان یک نوع رهایی از عین است و قرائت باطنی از دین است. اساسا مولوی و شمس به تصوف فرقه ای تعلق ندارند و عرفان اسلامی را نمایندگی می کنند. به باور من مولوی و شمس غیر خودی نیستند بلکه
«دیگری ها و غیر خودی ها»، مثل؛
شبه معنویتهای غربی، عرفان هندی، عرفان سرخپوستی، شمنیسم، اکنکار. اشو و کاستاندا و پائولو هستند و نه مثل مولوی که مثنوی را به نیت تفسیر قرآن سروده و عشق نامه آزادگی ست
#اکنون_ما_شریعتی
#علی_آزاد
#دیدگاه
#مولانا
#صوفیه
🆔 @shariati_40
Forwarded from گنجشکهای همیشه
💠خطای هرمنوتیک سروش از تاریخ عاشورا،
🔷🔸 حق با سروش نیست آنجا که میگوید روایت شریعتی از تاریخ عاشورا، از تاریخ اسلام و امامت، «کژخوانی صریح تاریخ» بود. کژخوانی صریح تاریخ؛ عبارت درستی نیست در مواجهه توریستی با متن شریعتی به کار برده است.
نقد سروش واکنشی به "حوالت اکنون" ماست دلش از جمهوری اسلامی ایران پر است ( که انقلاب ۵۷ محصول همین خوانش شریعتی از کربلا است) سر شریعتی خالی می کند.
روایت تاریخ می گوید؛ حسین (ع) به وضعیت حکومت یزید که بازگشت به ساختار -قدرت ثروت -جاهلیت است. نقد دارد، شریعتی با ادبیات جدید یک خوانش انقلابی ساخت 《هر انقلابی دو چهره دارد: خون و پیام》 خون در حرکت حسین (ع) بود و پیام در حرکت زینب، این ادبیات انتقادی، رهبری و الهام به جنبش های رهایی بخش میدهد، این دیالکتیک فرزندان آدم را احیا می کند که چگونه باید زیست و مُرد.
🔹خوانش سروش به روایت تاریخی، وفادار نیست. حسینِ (ع)، سروش نسبتی با حسینِ (ع) تاریخی ندارد. حسینِ (ع) سروش منفعل، يعني نسبت به بيان افكار، تمايلات، خواسته هاي بزرگ و كوچك، و حتي بيان صادقانه و روراستي و صراحت بي ميل است و تمام آنها رو نزد خودش نگه مي دارد! خود ساختهی سروش است. حسینِ (ع) سروش، وجوه دین و اسلام و خود اگاهی انتقادی ندارد. فانتزی است. روایت کژخوانی تاریخ است!
حق با سروش نیست: حرکت حسین (ع) یک انقلابی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی بود. به تاریخ که نظر کنیم، چنین حسینی را مییابیم. در عزیمت حسین (ع) از مکه به کربلا تعارف ها را کنار گذاشت، حاکمیت را به چالش کشید مشروعیت یزید را به رسمیت نشناخت.
سروش می گوید《حسین سه دلیل مهم و اساسی داشت: فضای رعبآور امنیتی، سازشناپذیری با یزید و جستوجو برای یافتن محلی امن. حسین برای رهایی از فشار حکومت و رسیدن به امنیت، حرکت کرد. 》این تحلیل ابکی است ، حسین (ع) از لحظه ای که در کاخ یزید خطاب به او می گوید 《چون منی با چون تویی بیعت نمی کنم 》به عنوان یک هماورد وارد تاریخ می شود که این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست.خلق عادت می کند، یک عنصر شورشی است،
دست روی نقد ساختار اجتماعی سیاسی می گذارد به تعبیر بنده می گوید؛ درست-تان می کنم، در تور اطلاعاتی، امنیتی دستگاه پهن کرده بود رصد می شود. ده ها ملاقات با شخصیت های فرهنگی، سیاسی، نظامی در مسیر رسیدن به کربلا دارد گفت و گو می کند و حتا طلب کمک نظامی می کند. این ساختار زبانی ؛《خداوندا تو خود ميداني كه قيام ما براي آن نيست كه به حكومتي برسيم يا مال و متاعي از دنيا به دست آوريم بلكه ما مي خواهيم راه روشن دين تو را به همه نشان دهيم و شهرها و آباديها را از دست فساد رها سازيم تا مظلومان ستمكش نجات يابند...(تحف العقول )》گفتمان انقلاب است، یعنی با نام محمد (ص) چه ظلم ها نکردید؟! حسین (ع) اصلا قرار نیست به نیابت جامعه، حکومت را تعقیر دهد. با گفتمان؛ 《خون بر شمشیر پیروز است》یزید را می زند.
سروش با یک مشت الفاظ 《عزت》و《ذلت》و ..یک معنویت فرنگی از عاشورا در می آورد! خوانش سروش باز خوانی یک ابر خوانش از عاشورا است که می خواهد انقلاب حسین (ع) را در هزار و سیصد و هشتاد و یک سال پیش فریز کند، خوانش شبه -اخلاقی عرفانی- دارد تا یک ابژه در افق تاریخی از توش در بیاورد، یک خطای تاریخی هرمنوتیک از عاشورا است.در باور سروش، آدم ها سیاه و سفید نیستند، آدم ها خاکستری اند یعنی حالا یزید یک غلطی کرد صورت هم را ببوسید صلوات بفرستید.
🔸خوانش شریعتی از عاشورا ، حسین (ع) چه کار کرده است؟ اگر امروز می بود چکار می کرد، است؟ متن عاشورا را فقط در بستر تاریخی نمی خواند ؛ 《کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا (همه روزها عاشورا و همه زمینها کربلاست) عبارتی به امام صادق(ع) نسبت دادهاند
این عبارت در داستان حسین (ع) شریعتی گونه است که معجزه نجات انسان تاریخی تحقیر شده است. در مقابل حکومت محمد رضا پهلوی از آن استفاد می کند. حسین (ع) شریعتی تحول رهایی بخش، خود اگاهی اجتماعی انسانی، حکمت، عدالت خواهی همیشگی. اعتراض به حکومت توتالیتاریسم تولید می کند.
روایت سروش از عاشورا برایم این بیت بیدل دهلوی؛
《کیست در این انجمن، محرم عشق غیور؟
ما همه بیغیرتیم، آینه در کربلا مانده است 》 تداعی کرد. بیدل هم خوانش ایدئولوژیک به معنای خود اگاهی انسانی اجتماعی از عاشورا دارد.
🔸به باور بنده؛ حرکت حسین (ع) یک انقلاب فرهنگی اجتماعی بود یک انقلاب چپ گونه مسلحانه نبود که بخواهد کاخ یزید را فتح کند یزید را از اریکه قدرت پایین بکشد. نظام انگیزشی ایجاد کرد، دنبال تحریک توده ها نبود اما نقد به جامعه طبقاتی و مناسبات های بنی امیه ایجاد کرد، دنبال خود اگاهی دادن فردی بود که از دلش تشکیل یک دولت محلی با تحول و برانگیختی اجتماعی سیاسی توده بر می آید
#علی_آزاد
#نقد_سخنان_دکترعبدلکریم_سروش
#از_خوانش_عاشورایی_دکتر_شریعتی
@jikjikgonjeshkhayhamishe
🔷🔸 حق با سروش نیست آنجا که میگوید روایت شریعتی از تاریخ عاشورا، از تاریخ اسلام و امامت، «کژخوانی صریح تاریخ» بود. کژخوانی صریح تاریخ؛ عبارت درستی نیست در مواجهه توریستی با متن شریعتی به کار برده است.
نقد سروش واکنشی به "حوالت اکنون" ماست دلش از جمهوری اسلامی ایران پر است ( که انقلاب ۵۷ محصول همین خوانش شریعتی از کربلا است) سر شریعتی خالی می کند.
روایت تاریخ می گوید؛ حسین (ع) به وضعیت حکومت یزید که بازگشت به ساختار -قدرت ثروت -جاهلیت است. نقد دارد، شریعتی با ادبیات جدید یک خوانش انقلابی ساخت 《هر انقلابی دو چهره دارد: خون و پیام》 خون در حرکت حسین (ع) بود و پیام در حرکت زینب، این ادبیات انتقادی، رهبری و الهام به جنبش های رهایی بخش میدهد، این دیالکتیک فرزندان آدم را احیا می کند که چگونه باید زیست و مُرد.
🔹خوانش سروش به روایت تاریخی، وفادار نیست. حسینِ (ع)، سروش نسبتی با حسینِ (ع) تاریخی ندارد. حسینِ (ع) سروش منفعل، يعني نسبت به بيان افكار، تمايلات، خواسته هاي بزرگ و كوچك، و حتي بيان صادقانه و روراستي و صراحت بي ميل است و تمام آنها رو نزد خودش نگه مي دارد! خود ساختهی سروش است. حسینِ (ع) سروش، وجوه دین و اسلام و خود اگاهی انتقادی ندارد. فانتزی است. روایت کژخوانی تاریخ است!
حق با سروش نیست: حرکت حسین (ع) یک انقلابی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی بود. به تاریخ که نظر کنیم، چنین حسینی را مییابیم. در عزیمت حسین (ع) از مکه به کربلا تعارف ها را کنار گذاشت، حاکمیت را به چالش کشید مشروعیت یزید را به رسمیت نشناخت.
سروش می گوید《حسین سه دلیل مهم و اساسی داشت: فضای رعبآور امنیتی، سازشناپذیری با یزید و جستوجو برای یافتن محلی امن. حسین برای رهایی از فشار حکومت و رسیدن به امنیت، حرکت کرد. 》این تحلیل ابکی است ، حسین (ع) از لحظه ای که در کاخ یزید خطاب به او می گوید 《چون منی با چون تویی بیعت نمی کنم 》به عنوان یک هماورد وارد تاریخ می شود که این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست.خلق عادت می کند، یک عنصر شورشی است،
دست روی نقد ساختار اجتماعی سیاسی می گذارد به تعبیر بنده می گوید؛ درست-تان می کنم، در تور اطلاعاتی، امنیتی دستگاه پهن کرده بود رصد می شود. ده ها ملاقات با شخصیت های فرهنگی، سیاسی، نظامی در مسیر رسیدن به کربلا دارد گفت و گو می کند و حتا طلب کمک نظامی می کند. این ساختار زبانی ؛《خداوندا تو خود ميداني كه قيام ما براي آن نيست كه به حكومتي برسيم يا مال و متاعي از دنيا به دست آوريم بلكه ما مي خواهيم راه روشن دين تو را به همه نشان دهيم و شهرها و آباديها را از دست فساد رها سازيم تا مظلومان ستمكش نجات يابند...(تحف العقول )》گفتمان انقلاب است، یعنی با نام محمد (ص) چه ظلم ها نکردید؟! حسین (ع) اصلا قرار نیست به نیابت جامعه، حکومت را تعقیر دهد. با گفتمان؛ 《خون بر شمشیر پیروز است》یزید را می زند.
سروش با یک مشت الفاظ 《عزت》و《ذلت》و ..یک معنویت فرنگی از عاشورا در می آورد! خوانش سروش باز خوانی یک ابر خوانش از عاشورا است که می خواهد انقلاب حسین (ع) را در هزار و سیصد و هشتاد و یک سال پیش فریز کند، خوانش شبه -اخلاقی عرفانی- دارد تا یک ابژه در افق تاریخی از توش در بیاورد، یک خطای تاریخی هرمنوتیک از عاشورا است.در باور سروش، آدم ها سیاه و سفید نیستند، آدم ها خاکستری اند یعنی حالا یزید یک غلطی کرد صورت هم را ببوسید صلوات بفرستید.
🔸خوانش شریعتی از عاشورا ، حسین (ع) چه کار کرده است؟ اگر امروز می بود چکار می کرد، است؟ متن عاشورا را فقط در بستر تاریخی نمی خواند ؛ 《کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا (همه روزها عاشورا و همه زمینها کربلاست) عبارتی به امام صادق(ع) نسبت دادهاند
این عبارت در داستان حسین (ع) شریعتی گونه است که معجزه نجات انسان تاریخی تحقیر شده است. در مقابل حکومت محمد رضا پهلوی از آن استفاد می کند. حسین (ع) شریعتی تحول رهایی بخش، خود اگاهی اجتماعی انسانی، حکمت، عدالت خواهی همیشگی. اعتراض به حکومت توتالیتاریسم تولید می کند.
روایت سروش از عاشورا برایم این بیت بیدل دهلوی؛
《کیست در این انجمن، محرم عشق غیور؟
ما همه بیغیرتیم، آینه در کربلا مانده است 》 تداعی کرد. بیدل هم خوانش ایدئولوژیک به معنای خود اگاهی انسانی اجتماعی از عاشورا دارد.
🔸به باور بنده؛ حرکت حسین (ع) یک انقلاب فرهنگی اجتماعی بود یک انقلاب چپ گونه مسلحانه نبود که بخواهد کاخ یزید را فتح کند یزید را از اریکه قدرت پایین بکشد. نظام انگیزشی ایجاد کرد، دنبال تحریک توده ها نبود اما نقد به جامعه طبقاتی و مناسبات های بنی امیه ایجاد کرد، دنبال خود اگاهی دادن فردی بود که از دلش تشکیل یک دولت محلی با تحول و برانگیختی اجتماعی سیاسی توده بر می آید
#علی_آزاد
#نقد_سخنان_دکترعبدلکریم_سروش
#از_خوانش_عاشورایی_دکتر_شریعتی
@jikjikgonjeshkhayhamishe
Forwarded from گنجشکهای همیشه
💠 "خوانش متن مردی از جنس پروژه فکری علی شریعتی"
✍ #علی_آزاد
🔸"بزرگ بود و از اهالی امروز بود
و باتمام افق های باز نسبت داشت
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله نورها دراز کشید"《سهراب سپهری 》
🔹 ویروس کرونا جان داوود فیرحی، استاد و پژوهشگر دینی ۵۶ ساله علوم انسانی را به عالم ناز رجعت داد.
🔹 داوود فیرحی روحانی نوگرا، روشنفکر دینی، اسلام شناسی از جنس پروژه فکری علی شریعتی بود او از جمله اکادمبسبن های دینی پسا انقلاب بود که با روش شناسی "فوکو" با دنیای" اسلام" مواجه داشت که به یک معنی تنها بود .در نظراتش نوعی نوشریعتیست – یعنی برخی آرای علی شریعتی را گرفته و بسط داده است – نماینده جدی تفکر علی شریعتی مانند او سراغ ندارم وقتی میگوییم نماینده جدی، منظورم هم در حوزه عمومی هم در ساحت دانشگاهی و علمی است که چنین برچسبی داشته باشد را نمیشناسیم. داوود فیرحی نماینده پررنگ بهعنوان نوشریعتیسم می شناسم.
🔹علی شریعتی روشنفکر انقلابی دوران گزار بود، داوود فیرحی روشنفکر اصلاح، زیرا یک نسل دو بار انقلاب نمی کند. که نیاز به رفورمیست دینی و مصلح اجتماعی، انقلابی داشته باشد پروژه علی شریعتی با پروژه داوود فیرحی در تعارض نبود، بلکه ایشان به نسل پسا انقلاب آموخت؛ چطور میتوان به جزئیات ی که علی شریعتی از دین، سیاست، تشیع توضیح نداده است و به «نوشریعتیسم» رسید و تولیدات دینی این «نوشریعتی» می تواند نظام اگاهی با گرایشهای دموکراتیک، پروژههای فکری جامعه باشد،. پروژه علی شریعتی و کاری که شریعتی کرد – در معرفی اسلام سیاسی نسبتی خویشاوندی با پروژه داوود فیرحی دارد.
تفاوت و شباهت کاری که علی شریعتی انجام داد با چیزی که داوود فیرحی در گفتمانی با توجه به سنت دینی _ خوانش حوالت اکنون _آشنایی با دنیای مدرن و پسا مدرن، طرح با جزئیات دنبال کرد که مسئله متفکران دوران انتقال نیست.
🔹چیزی که بنده در متن داوود فیرحی دیدم نشانههایی از "فرم" و "محتوای" مرجعیت روشنفکری دینی علی شریعتی و «محتوا» غلیظ تر است و نفسیر دین در نسبت با جهان مدرن و پسا مدرن پروژه نوشریعتیسم پیداست.
ایشان نمونه فقیهی صلح دوست و مهربان و اخلاق گرا بود.
🔸اینجانب این ضایعه را، به خانواده مکرم ایشان و نیز عموم شاگردان و علاقمندانشان تسلیت و تعزیت عرض میکنم.
#یاد_نامه
#دکتر_داوود_فیرحی
@jikjikgonjeshkhayhamishe
✍ #علی_آزاد
🔸"بزرگ بود و از اهالی امروز بود
و باتمام افق های باز نسبت داشت
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله نورها دراز کشید"《سهراب سپهری 》
🔹 ویروس کرونا جان داوود فیرحی، استاد و پژوهشگر دینی ۵۶ ساله علوم انسانی را به عالم ناز رجعت داد.
🔹 داوود فیرحی روحانی نوگرا، روشنفکر دینی، اسلام شناسی از جنس پروژه فکری علی شریعتی بود او از جمله اکادمبسبن های دینی پسا انقلاب بود که با روش شناسی "فوکو" با دنیای" اسلام" مواجه داشت که به یک معنی تنها بود .در نظراتش نوعی نوشریعتیست – یعنی برخی آرای علی شریعتی را گرفته و بسط داده است – نماینده جدی تفکر علی شریعتی مانند او سراغ ندارم وقتی میگوییم نماینده جدی، منظورم هم در حوزه عمومی هم در ساحت دانشگاهی و علمی است که چنین برچسبی داشته باشد را نمیشناسیم. داوود فیرحی نماینده پررنگ بهعنوان نوشریعتیسم می شناسم.
🔹علی شریعتی روشنفکر انقلابی دوران گزار بود، داوود فیرحی روشنفکر اصلاح، زیرا یک نسل دو بار انقلاب نمی کند. که نیاز به رفورمیست دینی و مصلح اجتماعی، انقلابی داشته باشد پروژه علی شریعتی با پروژه داوود فیرحی در تعارض نبود، بلکه ایشان به نسل پسا انقلاب آموخت؛ چطور میتوان به جزئیات ی که علی شریعتی از دین، سیاست، تشیع توضیح نداده است و به «نوشریعتیسم» رسید و تولیدات دینی این «نوشریعتی» می تواند نظام اگاهی با گرایشهای دموکراتیک، پروژههای فکری جامعه باشد،. پروژه علی شریعتی و کاری که شریعتی کرد – در معرفی اسلام سیاسی نسبتی خویشاوندی با پروژه داوود فیرحی دارد.
تفاوت و شباهت کاری که علی شریعتی انجام داد با چیزی که داوود فیرحی در گفتمانی با توجه به سنت دینی _ خوانش حوالت اکنون _آشنایی با دنیای مدرن و پسا مدرن، طرح با جزئیات دنبال کرد که مسئله متفکران دوران انتقال نیست.
🔹چیزی که بنده در متن داوود فیرحی دیدم نشانههایی از "فرم" و "محتوای" مرجعیت روشنفکری دینی علی شریعتی و «محتوا» غلیظ تر است و نفسیر دین در نسبت با جهان مدرن و پسا مدرن پروژه نوشریعتیسم پیداست.
ایشان نمونه فقیهی صلح دوست و مهربان و اخلاق گرا بود.
🔸اینجانب این ضایعه را، به خانواده مکرم ایشان و نیز عموم شاگردان و علاقمندانشان تسلیت و تعزیت عرض میکنم.
#یاد_نامه
#دکتر_داوود_فیرحی
@jikjikgonjeshkhayhamishe
✍️ #علی_آزاد
🔹کتاب «طرحی از یک زندگی» طرحی است که پوران شریعت رضوی برای نسل پسا انقلاب از زندگی اسطوره انقلاب بهمن ۵۷ [علی شریعتی ) زد.
آنها که از علی شریعتی اسطوره سازی کردند به معنای او را سرگذشتی واقعی و بسیار ارزشمند و گرانقدر، نمونهوار و پرمعنا دریافتند.
در عین حال با بیانی که بنده در مورد علی شریعتی بعنوان اسطوره بکار می برم این است که در فهم معنا و مراد امروزی بهطور کلی جهان شناختی که او به منظور تفسیر خود از هستی به کار میبست؛ اسطوره شور و شعور، راست و مقدس است که در زمانی به گونهای نمادین، پدید آورنده انقلاب بهمن ۵۷ و در نهایت اسطوره به شیوهای تمثیلی کاوشگر هستی است.
ذکر این نکته لازم است؛ آنچه دانشمندان در مورد اسطورهها میگویند، نمیتواند به تمامه برای ما مورد قبول باشد.
🔸 آنچه جمیله کدیور می گوید :《[پوران شریعت رضوی] با چاپ کتاب «طرحی از یک زندگی» و بیان ناگفته های زندگی مشترکشان از شریعتی اسطوره ز دایی کرد 》 گفتار باطل، بیهوده و پریشان است.
آیا مردمان امروز، اعم از دیندار و غیر دیندار که خالق اسطوره علی شریعتی هستند، کسی می تواند از باور این مردمان اسطوره زدایی کند؟! پوران شریعت رضوی در کتاب "طرحی از یک زندگی" با نگاه به اسطوره علی شریعتی، رویکرد کاملا متفاوت را که تجربه کرده، مطابق نه؛ تخیل و تفکر مصنوعی بلکه با واقعیت و ارزش خارجی و تنها به عنوان تحلیل عادی از آن یاد می کند. البته این بدان معنا نیست که تمام اسطوره سازی از علی شریعتی راست بوده و حقیقت دارند،
بلکه مورد نظر این است که علی شریعتی بعنوان اسطوره سازی به وسیله افراد مختلف و ذهنهایی با قابلیت فراوان بیان شده است در میان پیروان ادیان الهی نیز شیوع بسیار دارد. شاید اصلیترین علت آن میل به بزرگ کردن و تقدس دادن به اشخاص و اعتقادات دینی میباشد.
«اسطوره» که در محاورات عامه مردم ایران در مورد علی شریعتی مورد استفاده قرار میگیرد، این اسطوره به معنای سمبل و نماد انقلاب بهمن ۵۷ است، اساسا لغتدانان و اسطوره شناسان، اسطوره را به معنای حقیقت و درستی معنا نمیکردند. پوران شریعت رضوی با نگارش کتاب "طرحی از یک زندگی" تمام شایستگی علمی و شخصیتی اش کنار علی شریعتی را پرنگ کرد و اثبات کرد تاثیرگذار زن خاموش تاریخ معاصر ایران است.
🔹کتاب "طراحی از یک زندگی" پاسخی است به اسطوره و رهبری کاریزمایی علی شریعتی و انقلاب اسلامی ایران در سالهای 1357 ـ 1356، و معماهای مختلفی را که پیش روی نسل جدید قرار داده بود از جملۀ این معماها، نفش علی شریعتی دررهبری انقلاب چه بود؟
سؤال اصلی در این مورد عبارت است: چرا و چگونه علی شریعتی توانست مردم را در یک جنبش اجتماعی کاریزمایی بسیج کند برای پاسخ به این سؤال مناسب ترین رهیافتی که می تواند مورد استفاده قرار گیرد، همین کتاب است و رهیافت، رهبری کاریزمایی علی شریعتی و روایتهای بازسازی مطابق این رهیافت، قدرت بسیج کنندگی؛ او (و هر رهبر انقلابی مانند وی) ناشی از نفوذ سخنرانی های هیجانی و پر شور بر قلبها و اذهان توده مردم نفوذ کرد
🔹کناب "طرحی از یک زندگی" گزارش ی است در فضای کوشندگی سیاسی دهه های چهل و پنجاه ایران، که مبارزه با رژیم شاه، ارزش بی سابقه ای (بویژه برای جوانها و دانشجویان) یافته بود، مبارز بودن علی شریعتی ، جاذبه ی قهرمان گونه ای برای ایشان ایجاد، و او را به اسطوره مبارزه تبدیل کرد. ممنوعیت سخنرانی در حسینه ارشاد نام علی شریعتی از سوی رژیم، تصویر قدرتمندی از او، به عنوان کسی که شاه از او می ترسد و در جوانان از حساسیت رژیم به این نام، مطرح کردن کلمه «شریعتی » را وسیله ای برای ابراز اعتراض و عصبانی کردن حکومت ساخته بود.
🔹کتاب "طرحی از یک زندگی" جنبه ی روایی تصویر علی شریعتی به رنجهایی که دوستان و دشمنانش به وی ظلم کرده بودند. جنبش کاریزمایی، گرایش به رهبری کاریزمایی و همبستگی، سرانجام اینکه، تشدید بحران و توسعۀ هر چه بیشتر با موقعیتی که از علی شریعتی
اسطوره ای فرهنگی می ساخت، معرفی می کند ،
#از_نگاه_دیگران
#با_یاد_پوران
#دومین_سالیاد_پوران
@jikjikgonjeshkhayhamishe
🔹کتاب «طرحی از یک زندگی» طرحی است که پوران شریعت رضوی برای نسل پسا انقلاب از زندگی اسطوره انقلاب بهمن ۵۷ [علی شریعتی ) زد.
آنها که از علی شریعتی اسطوره سازی کردند به معنای او را سرگذشتی واقعی و بسیار ارزشمند و گرانقدر، نمونهوار و پرمعنا دریافتند.
در عین حال با بیانی که بنده در مورد علی شریعتی بعنوان اسطوره بکار می برم این است که در فهم معنا و مراد امروزی بهطور کلی جهان شناختی که او به منظور تفسیر خود از هستی به کار میبست؛ اسطوره شور و شعور، راست و مقدس است که در زمانی به گونهای نمادین، پدید آورنده انقلاب بهمن ۵۷ و در نهایت اسطوره به شیوهای تمثیلی کاوشگر هستی است.
ذکر این نکته لازم است؛ آنچه دانشمندان در مورد اسطورهها میگویند، نمیتواند به تمامه برای ما مورد قبول باشد.
🔸 آنچه جمیله کدیور می گوید :《[پوران شریعت رضوی] با چاپ کتاب «طرحی از یک زندگی» و بیان ناگفته های زندگی مشترکشان از شریعتی اسطوره ز دایی کرد 》 گفتار باطل، بیهوده و پریشان است.
آیا مردمان امروز، اعم از دیندار و غیر دیندار که خالق اسطوره علی شریعتی هستند، کسی می تواند از باور این مردمان اسطوره زدایی کند؟! پوران شریعت رضوی در کتاب "طرحی از یک زندگی" با نگاه به اسطوره علی شریعتی، رویکرد کاملا متفاوت را که تجربه کرده، مطابق نه؛ تخیل و تفکر مصنوعی بلکه با واقعیت و ارزش خارجی و تنها به عنوان تحلیل عادی از آن یاد می کند. البته این بدان معنا نیست که تمام اسطوره سازی از علی شریعتی راست بوده و حقیقت دارند،
بلکه مورد نظر این است که علی شریعتی بعنوان اسطوره سازی به وسیله افراد مختلف و ذهنهایی با قابلیت فراوان بیان شده است در میان پیروان ادیان الهی نیز شیوع بسیار دارد. شاید اصلیترین علت آن میل به بزرگ کردن و تقدس دادن به اشخاص و اعتقادات دینی میباشد.
«اسطوره» که در محاورات عامه مردم ایران در مورد علی شریعتی مورد استفاده قرار میگیرد، این اسطوره به معنای سمبل و نماد انقلاب بهمن ۵۷ است، اساسا لغتدانان و اسطوره شناسان، اسطوره را به معنای حقیقت و درستی معنا نمیکردند. پوران شریعت رضوی با نگارش کتاب "طرحی از یک زندگی" تمام شایستگی علمی و شخصیتی اش کنار علی شریعتی را پرنگ کرد و اثبات کرد تاثیرگذار زن خاموش تاریخ معاصر ایران است.
🔹کتاب "طراحی از یک زندگی" پاسخی است به اسطوره و رهبری کاریزمایی علی شریعتی و انقلاب اسلامی ایران در سالهای 1357 ـ 1356، و معماهای مختلفی را که پیش روی نسل جدید قرار داده بود از جملۀ این معماها، نفش علی شریعتی دررهبری انقلاب چه بود؟
سؤال اصلی در این مورد عبارت است: چرا و چگونه علی شریعتی توانست مردم را در یک جنبش اجتماعی کاریزمایی بسیج کند برای پاسخ به این سؤال مناسب ترین رهیافتی که می تواند مورد استفاده قرار گیرد، همین کتاب است و رهیافت، رهبری کاریزمایی علی شریعتی و روایتهای بازسازی مطابق این رهیافت، قدرت بسیج کنندگی؛ او (و هر رهبر انقلابی مانند وی) ناشی از نفوذ سخنرانی های هیجانی و پر شور بر قلبها و اذهان توده مردم نفوذ کرد
🔹کناب "طرحی از یک زندگی" گزارش ی است در فضای کوشندگی سیاسی دهه های چهل و پنجاه ایران، که مبارزه با رژیم شاه، ارزش بی سابقه ای (بویژه برای جوانها و دانشجویان) یافته بود، مبارز بودن علی شریعتی ، جاذبه ی قهرمان گونه ای برای ایشان ایجاد، و او را به اسطوره مبارزه تبدیل کرد. ممنوعیت سخنرانی در حسینه ارشاد نام علی شریعتی از سوی رژیم، تصویر قدرتمندی از او، به عنوان کسی که شاه از او می ترسد و در جوانان از حساسیت رژیم به این نام، مطرح کردن کلمه «شریعتی » را وسیله ای برای ابراز اعتراض و عصبانی کردن حکومت ساخته بود.
🔹کتاب "طرحی از یک زندگی" جنبه ی روایی تصویر علی شریعتی به رنجهایی که دوستان و دشمنانش به وی ظلم کرده بودند. جنبش کاریزمایی، گرایش به رهبری کاریزمایی و همبستگی، سرانجام اینکه، تشدید بحران و توسعۀ هر چه بیشتر با موقعیتی که از علی شریعتی
اسطوره ای فرهنگی می ساخت، معرفی می کند ،
#از_نگاه_دیگران
#با_یاد_پوران
#دومین_سالیاد_پوران
@jikjikgonjeshkhayhamishe
Forwarded from گنجشکهای همیشه
دانشور ارجمند جناب استاد: یوسف شیخی (مدرّس فلسفه و کلام، نویسنده، شاعر، منتقد و دین پژوه)، در جستار فلسفی: «آنتیگونۀ غزّه و تاریخِ مذکّر غرب: خوانشی فرامتنی از نماهنگِ »، «مجلسِ تشییعِ شرف» با رویکردی «وجودشناسی (Ontology)» فارغ از مفهوم پوپولیسم و گفتمان انقلاب اسلامی- «به روزگار آشوب اژدهای دولت تروریستی، صهیونیستی» میپردازند پیشنهاد می کنم، حتما در صفخه ی تلگرامی ایشان آن را بخوانید👇👇👇
لینک کانال:
https://t.me/sheykhiyusef
✍#علی_آزاد
( شاعر و منتقد ادبی و کنشگر اجتماعی )
@Sparrowintherecoveryroom
لینک کانال:
https://t.me/sheykhiyusef
✍#علی_آزاد
( شاعر و منتقد ادبی و کنشگر اجتماعی )
@Sparrowintherecoveryroom