Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸 نگاهی دیگر به انقلاب ۱۳۵۷ (۴)
📌نگاه خانواده «ملی-مذهبی» به نظام، جامعه، و آینده پیشِ رو
🖋 احسان شریعتی
🔸در میان خانوادههای گوناکون فکری-سیاسی ایرانزمین (اعم از مذهبی سنتی یا اصولگرا، ناسیونالیست یا سوسیالیست غیرمذهبی)، طیف موسوم به «ملی-مذهبی»، این ویژگی را دارد که تألیفیترین ترکیبِ نمادینِ ایدئولوژیک و سیاسی را نمایندگی میکند. و درست از همینرو (اتهام التقاطی بودن)، همهٔ قطبهای افراطی، بویژه در حاکمیت، نسبت به او گاه حساسیتی هیستریک دارند: آمیختهای از حقد و حسد، یا نوعی از کین و عشق، ناشی از احساس رقابت و حق بهجانب نمودن هراسافکن او!
اینجانب نیز خود را از همین تبار تاریخی و خانوادهٔ فکری میدانم، بیآنکه یک فعال تشکیلاتی در این طیف بهشمار آیم (از جمله به این دلیل که چنین تشکلی امکان وجود نیافته است!). طیف فکری و مشی شریعتی را نیز میتوان از منظری یک فراکسیون مستقل در سمت چپ این طیف محسوب کرد.
🔹خانوادهٔ ملی-مذهبی (بهمعنای عام کلمه و شامل همهٔ گرایشات آن)، در تمامی ادوار جنبشهای استقلال و آزادی و عدالت و توسعهٔ ایران در سدهٔ گذشته، از صدر مشروطه گرفته تا بهمن ۵۷، حضور فعال و تعیینکننده داشته است. پس از انقلاب نیز اپوزیسیون داخلی و اصولی نظام محسوب میشده است. این جریان انتقادات صریح خویش را رویاروی حاکمیت بیان کرده، بیآنکه کمترین باجی به قدرتهای بیگانه و بلندگوهایگوناگون آنها داده باشد.
انتقاد اصلی این طیف به نظام و حاکمیت، فاصله گرفتن آن از آرمانهای انقلاب است و حتی پیشنویس قانون اساسی اول که خواستار یک «جمهوری متعارف» (به تعبیر رهبری انقلاب ۵۷) بود. همچنین، تفکیک دو نهاد دین و دولت از اصول پذیرفتهٔ این طیف فکری است، چنانکه اصول دیگر هر جمهوری، همچون دموکراتیک، سوسیال، و تجزیه ناپذیر بودن.
🔸«مذهبی» بودن این خانواده، بهمعنای باور به جهانبینی توحیدی و اسلام اجتهادی (نقد ایدئولوژیک سنت) است؛ و همین جهانبینی است که ملی و مردمی یا آزاد و عادلانه بودن نظام سیاسی را یک ضرورت دینی میداند.
🔹جامعهٔ پسا-انقلابی ما اما متاسفانه بار دیگر به دامِ دوقطبیها و دوگانهسازیهای سنت-و-تجدد، دینمداری و مردم سالاری و..، گرفتار آمده است. و از آنجا که محصول کار روشنفکران مسلمان پس از انقلاب در دعوت به «راه سوم»، فراسوی همه دوقطبیها، از توفیق پیش از انقلاب برخوردار نبوده، فراخوان طیف «ملی-مذهبی» نیز به تبع و بهظاهر، در دهههای گذشته جاذبهٔ پیش از انقلاب را تا حدودی برای نسل جوان از دست داده است. اما این طیف به پشتوانهٔ اعتبار تاریخی و اخلاقی خویش بالقوه توانِ بازپردازی نظری ژرفتر و احیای اجتماعی گستردهتری را دارا ست.
پیشنهاد این طیف برای آیندهٔ پیشِ رو، بازگشت به آرمانها و اهداف پیشا-انقلاب مانند استقلال، آزادی، عدالت، و توسعه موزون و متناسب با زیستبوم و میراث فرهنگی و تاریخی، و در یک کلام، نوعی دموکراسی یا سوسیال-دموکراسی با مشخصات ملی همراه با طرح اصلاح مذهبی و دینپیرایی همسو با پویش اجتماعی پیشرو بوده است.
🔸ملی-مذهبیها به آیندهٔ نیکفرجام ایران امیدوارند و این «امید»، در کنار «مسئولیت» (پاسخگویی به نسلهای آینده)، از اصول و شاخصههای بارز جهانبینی و خطمشی آنها است. جامعه نیز به این طیف اعتماد اخلاقی بیشتری دارد. جوانسازی نسلهای گذشته در حوزهٔ نظر و سپهر عمل، میبایست در دستور کار آتی این خانواده قرار گیرد.
#ملی_مذهبی
#راه_سوم
#اجتهاد
#جمهوری_متعارف
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌نگاه خانواده «ملی-مذهبی» به نظام، جامعه، و آینده پیشِ رو
🖋 احسان شریعتی
🔸در میان خانوادههای گوناکون فکری-سیاسی ایرانزمین (اعم از مذهبی سنتی یا اصولگرا، ناسیونالیست یا سوسیالیست غیرمذهبی)، طیف موسوم به «ملی-مذهبی»، این ویژگی را دارد که تألیفیترین ترکیبِ نمادینِ ایدئولوژیک و سیاسی را نمایندگی میکند. و درست از همینرو (اتهام التقاطی بودن)، همهٔ قطبهای افراطی، بویژه در حاکمیت، نسبت به او گاه حساسیتی هیستریک دارند: آمیختهای از حقد و حسد، یا نوعی از کین و عشق، ناشی از احساس رقابت و حق بهجانب نمودن هراسافکن او!
اینجانب نیز خود را از همین تبار تاریخی و خانوادهٔ فکری میدانم، بیآنکه یک فعال تشکیلاتی در این طیف بهشمار آیم (از جمله به این دلیل که چنین تشکلی امکان وجود نیافته است!). طیف فکری و مشی شریعتی را نیز میتوان از منظری یک فراکسیون مستقل در سمت چپ این طیف محسوب کرد.
🔹خانوادهٔ ملی-مذهبی (بهمعنای عام کلمه و شامل همهٔ گرایشات آن)، در تمامی ادوار جنبشهای استقلال و آزادی و عدالت و توسعهٔ ایران در سدهٔ گذشته، از صدر مشروطه گرفته تا بهمن ۵۷، حضور فعال و تعیینکننده داشته است. پس از انقلاب نیز اپوزیسیون داخلی و اصولی نظام محسوب میشده است. این جریان انتقادات صریح خویش را رویاروی حاکمیت بیان کرده، بیآنکه کمترین باجی به قدرتهای بیگانه و بلندگوهایگوناگون آنها داده باشد.
انتقاد اصلی این طیف به نظام و حاکمیت، فاصله گرفتن آن از آرمانهای انقلاب است و حتی پیشنویس قانون اساسی اول که خواستار یک «جمهوری متعارف» (به تعبیر رهبری انقلاب ۵۷) بود. همچنین، تفکیک دو نهاد دین و دولت از اصول پذیرفتهٔ این طیف فکری است، چنانکه اصول دیگر هر جمهوری، همچون دموکراتیک، سوسیال، و تجزیه ناپذیر بودن.
🔸«مذهبی» بودن این خانواده، بهمعنای باور به جهانبینی توحیدی و اسلام اجتهادی (نقد ایدئولوژیک سنت) است؛ و همین جهانبینی است که ملی و مردمی یا آزاد و عادلانه بودن نظام سیاسی را یک ضرورت دینی میداند.
🔹جامعهٔ پسا-انقلابی ما اما متاسفانه بار دیگر به دامِ دوقطبیها و دوگانهسازیهای سنت-و-تجدد، دینمداری و مردم سالاری و..، گرفتار آمده است. و از آنجا که محصول کار روشنفکران مسلمان پس از انقلاب در دعوت به «راه سوم»، فراسوی همه دوقطبیها، از توفیق پیش از انقلاب برخوردار نبوده، فراخوان طیف «ملی-مذهبی» نیز به تبع و بهظاهر، در دهههای گذشته جاذبهٔ پیش از انقلاب را تا حدودی برای نسل جوان از دست داده است. اما این طیف به پشتوانهٔ اعتبار تاریخی و اخلاقی خویش بالقوه توانِ بازپردازی نظری ژرفتر و احیای اجتماعی گستردهتری را دارا ست.
پیشنهاد این طیف برای آیندهٔ پیشِ رو، بازگشت به آرمانها و اهداف پیشا-انقلاب مانند استقلال، آزادی، عدالت، و توسعه موزون و متناسب با زیستبوم و میراث فرهنگی و تاریخی، و در یک کلام، نوعی دموکراسی یا سوسیال-دموکراسی با مشخصات ملی همراه با طرح اصلاح مذهبی و دینپیرایی همسو با پویش اجتماعی پیشرو بوده است.
🔸ملی-مذهبیها به آیندهٔ نیکفرجام ایران امیدوارند و این «امید»، در کنار «مسئولیت» (پاسخگویی به نسلهای آینده)، از اصول و شاخصههای بارز جهانبینی و خطمشی آنها است. جامعه نیز به این طیف اعتماد اخلاقی بیشتری دارد. جوانسازی نسلهای گذشته در حوزهٔ نظر و سپهر عمل، میبایست در دستور کار آتی این خانواده قرار گیرد.
#ملی_مذهبی
#راه_سوم
#اجتهاد
#جمهوری_متعارف
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Telegram
attach📎
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🗒استاد شریعتی و بنیانگذاری راه سوم
🖋 احسان شریعتی
🔆هنگامی که استاد شریعتی پس از پایان دیکتاتوری رضاشاه (و اشغال ایران) در ۱۳۲۰، کار تازه و بزرگ خود را آغاز کرد، نه مانند ما ٧٠ سال «راه طیشده» را چون پشتوانه خود داشت و نه هنوز چشماندازها برای او و یارانش روشن مینمود. جامعه ایران از یک دوران «نوسازی آمرانه» بیرون آمده بود و با این احساس کاذب «رهایی»، قطببندی شده بود بر سر دو راهی «بازگشت به سنت» (از سوی مردم)، یا رویآوردن (روشنفکران و اقشار تحصیلکرده) به ایدئولوژیها، گفتمانها، یا روایتهای دیگری از تجدد و اردوکشیهای جدید جهانی. در عمق جامعه، نیروی تعیینکننده، هرچند بهشکل نامحسوس، همچنان سنتگرایی دینی بود. استاد شریعتی اما، راه دیگر «دوم» یا دقیقتر بگوییم «سوم» خود را با گزینش طرح «پیرایش» (رفرماسیون) ایمان دینی و «نوزایش» (رنسانس) فرهنگ ملی در پیش گرفت. همان طرح ناتمامی که بار نخست، توسط سیدجمال در ایران عصر ناصری آغاز و در بُعد سیاسی، با نهضتهای تنباکو و مشروطه، شکوفا شد؛ و با ناکامی مشروطه (و بروز واکنش «مشروعه»خواهی) و برآمدن نظم رضاخانی (مُلهم از مُدل آتاتورکی)، وقفه و خللی در تداوم آن طرح و پروژه پیش آمده بود.
🔆برای فهم آن فضای خلأ، ناشی از شکست سیاست فرهنگی نوسازی تحمیلی و از بالا و مشکلات بنیانگذاری مجدد «راه سومی» میان بازگشت به سنت بومی و برونرفت ایدئولوژیهای وارداتی، شرایط را میتوان با دوران پس از انقلاب مقایسه کرد. از این نظر که در مجموع، بهرغم چشماندازهای دوران خیزش که دورنمای نوعی روشنگری و نواندیشی دینی، محرک و انگیزهبخش نهضت انقلابی محسوب میشد، در دوران تثبیت نظام، بازگشت به «سنت»، با قرائت یا خوانشی «اصولگرا» بهتدریج تفوق یافت؛ و این روند تداوم یافت تا نیمه دهه هفتاد (و بار دیگر، بهشکل ضعیفتر از نیمه دهه ٨٠). در قیاس این دو بازگشت به سنت در دو برهه تاریخی مورد نظر، تفاوت و فصل ممیزه آشکار، پیدایش و رشد گفتمان اصولگرایی است، پدیدهای که نه فقط در ایران، بلکه در جهان اسلام و در کل جهان تازگی داشته و دارد. نکتهای که غالبا در مجادلات سیاسی روز و دعواهای فکری محلی و ملی فراموش میشود این مهم است که «سنتگرایی، اصولگرا و نوگرایی»، هر یک دلیل وجودی و منطقی جدی خود را دارند، که باید آن را شنید و شناخت. مشکل وقتی شروع میشود، که یک گرایش یا انگارش انحصارطلبانه بکوشد سایرین را از سپهر عمومی گفتوگو، حذف و محروم سازد. امری که با توجه به پایگاه تودهای نیروی سنتی (و نه سنت«انگار» یا اصول«گرا»)، بهشکل منظم، به ضرر نواندیشان، رخ میدهد. از یک جنبه، با توجه به تغییر دورانها و «گشت»های معرفتشناختی و گفتمانی، موقعیت فکری جامعه ما در قیاس با زمان «استاد» (مواجهه با گفتمانهای سنتی مذهبی، چپ تودهای، روشنفکری سبک کسروی و تجددگرایی آمرانه)، «پیشرفت» انکارناپذیر بسیاری کرده است. از سوی دیگر، به سبب مستهلک (و دافعهساز) شدن بسیاری از واژهها و مفهومها، از فرط -یا سوء-استفاده به یک معنا، دیگر بار به همان دوران بازگشتهایم.
🔆با این تفاوت که امکان بهکارگیری دوباره آن معانی، که آن زمان هنوز «بکر» بودند و «مبتکر»ی چون استاد را برای احیاء (یا تذکار مهجوری یا اصلاح تصلب خویش) میطلبیدند، از ما سلب شده است. از این رو و به این معنا، موقعیت و کار ما از زمان استاد، صعب و دشوارتر به نظر میآید؛ هرچند که انبانی پُر از تجربه و آموزه ٧٠ساله داشته باشیم. خاستگاه، ریشه و بنیاد هر چیز، میتواند سادهترین، فقیرترین و بسطو توسعهنیافتهترین بخش، در مسیر مراحل رشدوقوام آن باشد (در یک دیدگاه هگلی یا عیسوی: هر چیز را با «میوه»اش بسنج نه با «ریشه»اش!). و به عکس، میتوان (با نگاهی هایدگری) چنین گفت که برای فهم هر چیز، امر، پدیده، پندار، و…، میبایست به سادگی، فقر، خلوص، بکارت و ابتکار نخستین «سرچشمه» بازگشت و آن را از نو، دیگر بار، از سر گرفت! هر امر «نو» بنا به تعریف، نوعی خطر کردن است. اما در این نوع از نواندیشی، ما نه با تفسیری نو از فراخوانی کهن، بلکه فقط با تفسیر (تفهمی- فراخوانی قرآن) سروکار داریم که نام دیگر یا اسم کوچکش «نوین» است!
📌روزنامه شرق، در بیست هفتمین یادمان استاد و هفتادمین سالگرد تاسیس «کانون نشر حقایق اسلامی»
#سی_دومین_سالگرد
#محمد_تقی_شریعتی
#راه_سوم
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🖋 احسان شریعتی
🔆هنگامی که استاد شریعتی پس از پایان دیکتاتوری رضاشاه (و اشغال ایران) در ۱۳۲۰، کار تازه و بزرگ خود را آغاز کرد، نه مانند ما ٧٠ سال «راه طیشده» را چون پشتوانه خود داشت و نه هنوز چشماندازها برای او و یارانش روشن مینمود. جامعه ایران از یک دوران «نوسازی آمرانه» بیرون آمده بود و با این احساس کاذب «رهایی»، قطببندی شده بود بر سر دو راهی «بازگشت به سنت» (از سوی مردم)، یا رویآوردن (روشنفکران و اقشار تحصیلکرده) به ایدئولوژیها، گفتمانها، یا روایتهای دیگری از تجدد و اردوکشیهای جدید جهانی. در عمق جامعه، نیروی تعیینکننده، هرچند بهشکل نامحسوس، همچنان سنتگرایی دینی بود. استاد شریعتی اما، راه دیگر «دوم» یا دقیقتر بگوییم «سوم» خود را با گزینش طرح «پیرایش» (رفرماسیون) ایمان دینی و «نوزایش» (رنسانس) فرهنگ ملی در پیش گرفت. همان طرح ناتمامی که بار نخست، توسط سیدجمال در ایران عصر ناصری آغاز و در بُعد سیاسی، با نهضتهای تنباکو و مشروطه، شکوفا شد؛ و با ناکامی مشروطه (و بروز واکنش «مشروعه»خواهی) و برآمدن نظم رضاخانی (مُلهم از مُدل آتاتورکی)، وقفه و خللی در تداوم آن طرح و پروژه پیش آمده بود.
🔆برای فهم آن فضای خلأ، ناشی از شکست سیاست فرهنگی نوسازی تحمیلی و از بالا و مشکلات بنیانگذاری مجدد «راه سومی» میان بازگشت به سنت بومی و برونرفت ایدئولوژیهای وارداتی، شرایط را میتوان با دوران پس از انقلاب مقایسه کرد. از این نظر که در مجموع، بهرغم چشماندازهای دوران خیزش که دورنمای نوعی روشنگری و نواندیشی دینی، محرک و انگیزهبخش نهضت انقلابی محسوب میشد، در دوران تثبیت نظام، بازگشت به «سنت»، با قرائت یا خوانشی «اصولگرا» بهتدریج تفوق یافت؛ و این روند تداوم یافت تا نیمه دهه هفتاد (و بار دیگر، بهشکل ضعیفتر از نیمه دهه ٨٠). در قیاس این دو بازگشت به سنت در دو برهه تاریخی مورد نظر، تفاوت و فصل ممیزه آشکار، پیدایش و رشد گفتمان اصولگرایی است، پدیدهای که نه فقط در ایران، بلکه در جهان اسلام و در کل جهان تازگی داشته و دارد. نکتهای که غالبا در مجادلات سیاسی روز و دعواهای فکری محلی و ملی فراموش میشود این مهم است که «سنتگرایی، اصولگرا و نوگرایی»، هر یک دلیل وجودی و منطقی جدی خود را دارند، که باید آن را شنید و شناخت. مشکل وقتی شروع میشود، که یک گرایش یا انگارش انحصارطلبانه بکوشد سایرین را از سپهر عمومی گفتوگو، حذف و محروم سازد. امری که با توجه به پایگاه تودهای نیروی سنتی (و نه سنت«انگار» یا اصول«گرا»)، بهشکل منظم، به ضرر نواندیشان، رخ میدهد. از یک جنبه، با توجه به تغییر دورانها و «گشت»های معرفتشناختی و گفتمانی، موقعیت فکری جامعه ما در قیاس با زمان «استاد» (مواجهه با گفتمانهای سنتی مذهبی، چپ تودهای، روشنفکری سبک کسروی و تجددگرایی آمرانه)، «پیشرفت» انکارناپذیر بسیاری کرده است. از سوی دیگر، به سبب مستهلک (و دافعهساز) شدن بسیاری از واژهها و مفهومها، از فرط -یا سوء-استفاده به یک معنا، دیگر بار به همان دوران بازگشتهایم.
🔆با این تفاوت که امکان بهکارگیری دوباره آن معانی، که آن زمان هنوز «بکر» بودند و «مبتکر»ی چون استاد را برای احیاء (یا تذکار مهجوری یا اصلاح تصلب خویش) میطلبیدند، از ما سلب شده است. از این رو و به این معنا، موقعیت و کار ما از زمان استاد، صعب و دشوارتر به نظر میآید؛ هرچند که انبانی پُر از تجربه و آموزه ٧٠ساله داشته باشیم. خاستگاه، ریشه و بنیاد هر چیز، میتواند سادهترین، فقیرترین و بسطو توسعهنیافتهترین بخش، در مسیر مراحل رشدوقوام آن باشد (در یک دیدگاه هگلی یا عیسوی: هر چیز را با «میوه»اش بسنج نه با «ریشه»اش!). و به عکس، میتوان (با نگاهی هایدگری) چنین گفت که برای فهم هر چیز، امر، پدیده، پندار، و…، میبایست به سادگی، فقر، خلوص، بکارت و ابتکار نخستین «سرچشمه» بازگشت و آن را از نو، دیگر بار، از سر گرفت! هر امر «نو» بنا به تعریف، نوعی خطر کردن است. اما در این نوع از نواندیشی، ما نه با تفسیری نو از فراخوانی کهن، بلکه فقط با تفسیر (تفهمی- فراخوانی قرآن) سروکار داریم که نام دیگر یا اسم کوچکش «نوین» است!
📌روزنامه شرق، در بیست هفتمین یادمان استاد و هفتادمین سالگرد تاسیس «کانون نشر حقایق اسلامی»
#سی_دومین_سالگرد
#محمد_تقی_شریعتی
#راه_سوم
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Telegram
attach📎
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸سرنوشت انقلاب در غیاب «راه سوم»؟
📌در سالگرد ۱۵ خرداد
🔆بخش دوم یادداشت پیشین
🖋احسان شریعتی
🔸مجموعهٔ مشاهدات و شنیدههایم در تجربهٔ شخصی و عملی و در جریان رخدادهای تاریخ معاصر، که به برخی از آنها اشاره شد، به ما میآموخت که در آستانهٔ انقلاب گفت-وگوی انتقادی کافی و مناظرهٔ فکری لازم با روحانیت، بویژه با بخش سیاسی و «مبارز» آن، صورت نگرفته بود و ضرورت همسویی سیاسی علیه «دیکتاتوری وابسته» چشم مبارزان را بر اختلافات فکری پوشانده بود. حالآنکه به تعبیر «معلم بیداری»، تقدم رسالت فکری «نجات اسلام از زندان استحمار» نسبت به مسئولیت «نجات مسلمین از زندان استعمار و استبداد»، حکم میکرد که بدون مخدوش ساختن همسویی سیاسی، «سلاح نقد» را بهجای نقد سلاحها در مراحل بعد بهکار میگرفتیم و حسابهای ایدئولوژیک بروشنی تصفیه میشد، تا از همان آغاز میتوانستیم نه در فضای ابهام و توهم و شبهه، که با قدرت تشخیص و تفکیک، و شفافیّت و روشنایی، در خطوط فکری و اعتقادی حرکت کنیم.
🔹خلاصهٔ کلام آنکه، نتیجهٔ فضای ابهام و شبههٔ فکری، آشفتگی جوّ سیاسی سالهای نخست انقلاب بود که اوضاع با سرعتی غافلگیرکننده چنان درهم ریخت که جامعهٔ انقلابی در آستانهٔ نوعی جنگ داخلی و خانگی قرارگرفت، و مسئولان سیاسی نظام جدید هریک بهزبانی (و از زاویهٔ دید و موضع خود) منتقد وضع موجود شدند!
🔸برای نمونه، در سال ۵۹، در اوج اختلافات دو جناح «مکتبی و متخصص» یا «لیبرال» (حزب جمهوری و ریاست جمهوری)، و شایع شدن بحث «شکنجه» در زندانها، شبی استاد محمدتقی شریعتی به تهران آمده بود و در خانهٔ ما (در خیابان جمالزاده که الآن به موزه تبدیلشده) بسر میبرد، که شیخ علی آقای تهرانی برای دیدن ایشان به منزل ما آمد، و بدنبال ایشان زندهیاد آقای لاهوتی برای دیدار با آن دو آمد، و از پی ایندو، شماری از خانوادههای زندانیان سیاسی آنزمان هم برای عرض شکایت نزد بزرگان آمده بودند. ناگهان، تلفن زنگ زد و سیداحمدآقای خمینی، که نمیدانستیم چگونه از این نشست خصوصی آقایان مطلع شده بود، تقاضا کرد که میخواهم بیایم و آقایان را ببینم. بهمحض ورود ایشان به مجلس، مادرمان پوران ضمن خوشآمد از اوضاع نابسامان قضایی کشور انتقاد کرد و جمعی از خانمهای شاکی از وضع زندانها را برای عرض شکایت معرفی کرد. سید احمد اقای خمینی آنشب در پاسخ حضار، نطقی تاریخی کرد که فردای آنروز با عنوان «راه سوم» بهصورت جزوه منتشر شد: از اوضاع جاری کشور و انحصارطلبی و اقتدارگرایی ابراز تأسف کرد و اظهار داشت که «هر دو جناح حاکم به خطا میروند و ...، تنها خط درست بازگشت به راه سوم شریعتی است!» (نقل به مضمون، نگاه کنید به متن مکتوب سخنرانیهای آن جلسه). و این اعتراف مهمی بود .
🔹بگذریم. بروز این گرایشات متنوع در میان روحانیون سیاسی، و حتی در میان نزدیکان رهبران انقلاب و نظام، نشانگر ناتمام ماندن کار سترگ تدارک فکری و نقد عقیدتی پیش از انقلاب بود. کاری که توسط حرکت ارشاد و شریعتی شروع شده بود، اما با پیروزی سریع جنبش مردمی در سال ۵۷، و سپس اکثریت یافتن روحانیون سنتی در مجالس قانونگذاری، و ضرورت برخورداری فوری از منابع مدون نظری و مراجع عملی، بويژه در حوزههای حقوقی و فرهنگی، بهتدریج و بهشکل فزایندهای موجب ارجاع به سنتگروی فقهی و شرعگرایی صوری گشت. از سوی دیگر، چپرویهای کودکانه و افراطی بهطورکلی، و بویژه ترور استاد مطهری توسط گروه فرقان، شرایط را در جهت گشت سرمشقی-پارادایمی- «نهضت به نظام» فراهم ساخت و بهانهٔ لازم را بهدست جناح راست محافظهکار افراطی داد تا جامعهٔ پسا-انقلابی را طی چند دههٔ آتی مبتلا به عارضهٔ انسداد و امتناع از پیشرفت و شکوفایی سازد.
#راه_سوم
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📸 در نشستی با آیةالله لاهوتی در دفتر مجلهٔ سروش بهسردبیری پرویز خرسند در آغاز انقلاب
📌در سالگرد ۱۵ خرداد
🔆بخش دوم یادداشت پیشین
🖋احسان شریعتی
🔸مجموعهٔ مشاهدات و شنیدههایم در تجربهٔ شخصی و عملی و در جریان رخدادهای تاریخ معاصر، که به برخی از آنها اشاره شد، به ما میآموخت که در آستانهٔ انقلاب گفت-وگوی انتقادی کافی و مناظرهٔ فکری لازم با روحانیت، بویژه با بخش سیاسی و «مبارز» آن، صورت نگرفته بود و ضرورت همسویی سیاسی علیه «دیکتاتوری وابسته» چشم مبارزان را بر اختلافات فکری پوشانده بود. حالآنکه به تعبیر «معلم بیداری»، تقدم رسالت فکری «نجات اسلام از زندان استحمار» نسبت به مسئولیت «نجات مسلمین از زندان استعمار و استبداد»، حکم میکرد که بدون مخدوش ساختن همسویی سیاسی، «سلاح نقد» را بهجای نقد سلاحها در مراحل بعد بهکار میگرفتیم و حسابهای ایدئولوژیک بروشنی تصفیه میشد، تا از همان آغاز میتوانستیم نه در فضای ابهام و توهم و شبهه، که با قدرت تشخیص و تفکیک، و شفافیّت و روشنایی، در خطوط فکری و اعتقادی حرکت کنیم.
🔹خلاصهٔ کلام آنکه، نتیجهٔ فضای ابهام و شبههٔ فکری، آشفتگی جوّ سیاسی سالهای نخست انقلاب بود که اوضاع با سرعتی غافلگیرکننده چنان درهم ریخت که جامعهٔ انقلابی در آستانهٔ نوعی جنگ داخلی و خانگی قرارگرفت، و مسئولان سیاسی نظام جدید هریک بهزبانی (و از زاویهٔ دید و موضع خود) منتقد وضع موجود شدند!
🔸برای نمونه، در سال ۵۹، در اوج اختلافات دو جناح «مکتبی و متخصص» یا «لیبرال» (حزب جمهوری و ریاست جمهوری)، و شایع شدن بحث «شکنجه» در زندانها، شبی استاد محمدتقی شریعتی به تهران آمده بود و در خانهٔ ما (در خیابان جمالزاده که الآن به موزه تبدیلشده) بسر میبرد، که شیخ علی آقای تهرانی برای دیدن ایشان به منزل ما آمد، و بدنبال ایشان زندهیاد آقای لاهوتی برای دیدار با آن دو آمد، و از پی ایندو، شماری از خانوادههای زندانیان سیاسی آنزمان هم برای عرض شکایت نزد بزرگان آمده بودند. ناگهان، تلفن زنگ زد و سیداحمدآقای خمینی، که نمیدانستیم چگونه از این نشست خصوصی آقایان مطلع شده بود، تقاضا کرد که میخواهم بیایم و آقایان را ببینم. بهمحض ورود ایشان به مجلس، مادرمان پوران ضمن خوشآمد از اوضاع نابسامان قضایی کشور انتقاد کرد و جمعی از خانمهای شاکی از وضع زندانها را برای عرض شکایت معرفی کرد. سید احمد اقای خمینی آنشب در پاسخ حضار، نطقی تاریخی کرد که فردای آنروز با عنوان «راه سوم» بهصورت جزوه منتشر شد: از اوضاع جاری کشور و انحصارطلبی و اقتدارگرایی ابراز تأسف کرد و اظهار داشت که «هر دو جناح حاکم به خطا میروند و ...، تنها خط درست بازگشت به راه سوم شریعتی است!» (نقل به مضمون، نگاه کنید به متن مکتوب سخنرانیهای آن جلسه). و این اعتراف مهمی بود .
🔹بگذریم. بروز این گرایشات متنوع در میان روحانیون سیاسی، و حتی در میان نزدیکان رهبران انقلاب و نظام، نشانگر ناتمام ماندن کار سترگ تدارک فکری و نقد عقیدتی پیش از انقلاب بود. کاری که توسط حرکت ارشاد و شریعتی شروع شده بود، اما با پیروزی سریع جنبش مردمی در سال ۵۷، و سپس اکثریت یافتن روحانیون سنتی در مجالس قانونگذاری، و ضرورت برخورداری فوری از منابع مدون نظری و مراجع عملی، بويژه در حوزههای حقوقی و فرهنگی، بهتدریج و بهشکل فزایندهای موجب ارجاع به سنتگروی فقهی و شرعگرایی صوری گشت. از سوی دیگر، چپرویهای کودکانه و افراطی بهطورکلی، و بویژه ترور استاد مطهری توسط گروه فرقان، شرایط را در جهت گشت سرمشقی-پارادایمی- «نهضت به نظام» فراهم ساخت و بهانهٔ لازم را بهدست جناح راست محافظهکار افراطی داد تا جامعهٔ پسا-انقلابی را طی چند دههٔ آتی مبتلا به عارضهٔ انسداد و امتناع از پیشرفت و شکوفایی سازد.
#راه_سوم
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📸 در نشستی با آیةالله لاهوتی در دفتر مجلهٔ سروش بهسردبیری پرویز خرسند در آغاز انقلاب
Telegram
attach📎
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸استاد شریعتی و بنیانگذاری راه سوم
🖋 احسان شریعتی
🔹هنگامی که استاد شریعتی پس از پایان دیکتاتوری رضاشاه (و اشغال ایران) در ۱۳۲۰، کار تازه و بزرگ خود را آغاز کرد، نه مانند ما ٧٠ سال «راه طیشده» را چون پشتوانه خود داشت و نه هنوز چشماندازها برای او و یارانش روشن مینمود. جامعه ایران از یک دوران «نوسازی آمرانه» بیرون آمده بود و با این احساس کاذب «رهایی»، قطببندی شده بود بر سر دو راهی «بازگشت به سنت» (از سوی مردم)، یا رویآوردن (روشنفکران و اقشار تحصیلکرده) به ایدئولوژیها، گفتمانها، یا روایتهای دیگری از تجدد و اردوکشیهای جدید جهانی. در عمق جامعه، نیروی تعیینکننده، هرچند بهشکل نامحسوس، همچنان سنتگرایی دینی بود. استاد شریعتی اما، راه دیگر «دوم» یا دقیقتر بگوییم «سوم» خود را با گزینش طرح «پیرایش» (رفرماسیون) ایمان دینی و «نوزایش» (رنسانس) فرهنگ ملی در پیش گرفت. همان طرح ناتمامی که بار نخست، توسط سیدجمال در ایران عصر ناصری آغاز و در بُعد سیاسی، با نهضتهای تنباکو و مشروطه، شکوفا شد؛ و با ناکامی مشروطه (و بروز واکنش «مشروعه»خواهی) و برآمدن نظم رضاخانی (مُلهم از مُدل آتاتورکی)، وقفه و خللی در تداوم آن طرح و پروژه پیش آمده بود.
🔸برای فهم آن فضای خلأ، ناشی از شکست سیاست فرهنگی نوسازی تحمیلی و از بالا و مشکلات بنیانگذاری مجدد «راه سومی» میان بازگشت به سنت بومی و برونرفت ایدئولوژیهای وارداتی، شرایط را میتوان با دوران پس از انقلاب مقایسه کرد. از این نظر که در مجموع، بهرغم چشماندازهای دوران خیزش که دورنمای نوعی روشنگری و نواندیشی دینی، محرک و انگیزهبخش نهضت انقلابی محسوب میشد، در دوران تثبیت نظام، بازگشت به «سنت»، با قرائت یا خوانشی «اصولگرا» بهتدریج تفوق یافت؛ و این روند تداوم یافت تا نیمه دهه هفتاد (و بار دیگر، بهشکل ضعیفتر از نیمه دهه ٨٠). در قیاس این دو بازگشت به سنت در دو برهه تاریخی مورد نظر، تفاوت و فصل ممیزه آشکار، پیدایش و رشد گفتمان اصولگرایی است، پدیدهای که نه فقط در ایران، بلکه در جهان اسلام و در کل جهان تازگی داشته و دارد. نکتهای که غالبا در مجادلات سیاسی روز و دعواهای فکری محلی و ملی فراموش میشود این مهم است که «سنتگرایی، اصولگرا و نوگرایی»، هر یک دلیل وجودی و منطقی جدی خود را دارند، که باید آن را شنید و شناخت. مشکل وقتی شروع میشود، که یک گرایش یا انگارش انحصارطلبانه بکوشد سایرین را از سپهر عمومی گفتوگو، حذف و محروم سازد. امری که با توجه به پایگاه تودهای نیروی سنتی (و نه سنت«انگار» یا اصول«گرا»)، بهشکل منظم، به ضرر نواندیشان، رخ میدهد. از یک جنبه، با توجه به تغییر دورانها و «گشت»های معرفتشناختی و گفتمانی، موقعیت فکری جامعه ما در قیاس با زمان «استاد» (مواجهه با گفتمانهای سنتی مذهبی، چپ تودهای، روشنفکری سبک کسروی و تجددگرایی آمرانه)، «پیشرفت» انکارناپذیر بسیاری کرده است. از سوی دیگر، به سبب مستهلک (و دافعهساز) شدن بسیاری از واژهها و مفهومها، از فرط -یا سوء-استفاده به یک معنا، دیگر بار به همان دوران بازگشتهایم.
🔹با این تفاوت که امکان بهکارگیری دوباره آن معانی، که آن زمان هنوز «بکر» بودند و «مبتکر»ی چون استاد را برای احیاء (یا تذکار مهجوری یا اصلاح تصلب خویش) میطلبیدند، از ما سلب شده است. از این رو و به این معنا، موقعیت و کار ما از زمان استاد، صعب و دشوارتر به نظر میآید؛ هرچند که انبانی پُر از تجربه و آموزه ٧٠ساله داشته باشیم. خاستگاه، ریشه و بنیاد هر چیز، میتواند سادهترین، فقیرترین و بسطو توسعهنیافتهترین بخش، در مسیر مراحل رشدوقوام آن باشد (در یک دیدگاه هگلی یا عیسوی: هر چیز را با «میوه»اش بسنج نه با «ریشه»اش!). و به عکس، میتوان (با نگاهی هایدگری) چنین گفت که برای فهم هر چیز، امر، پدیده، پندار، و…، میبایست به سادگی، فقر، خلوص، بکارت و ابتکار نخستین «سرچشمه» بازگشت و آن را از نو، دیگر بار، از سر گرفت! هر امر «نو» بنا به تعریف، نوعی خطر کردن است. اما در این نوع از نواندیشی، ما نه با تفسیری نو از فراخوانی کهن، بلکه فقط با تفسیر (تفهمی- فراخوانی قرآن) سروکار داریم که نام دیگر یا اسم کوچکش «نوین» است!
📌روزنامه شرق، در بیست هفتمین یادمان استاد و هفتادمین سالگرد تاسیس «کانون نشر حقایق اسلامی»
#یادداشت
#محمد_تقی_شریعتی
#راه_سوم
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🆔 @Shariati_SCF
🖋 احسان شریعتی
🔹هنگامی که استاد شریعتی پس از پایان دیکتاتوری رضاشاه (و اشغال ایران) در ۱۳۲۰، کار تازه و بزرگ خود را آغاز کرد، نه مانند ما ٧٠ سال «راه طیشده» را چون پشتوانه خود داشت و نه هنوز چشماندازها برای او و یارانش روشن مینمود. جامعه ایران از یک دوران «نوسازی آمرانه» بیرون آمده بود و با این احساس کاذب «رهایی»، قطببندی شده بود بر سر دو راهی «بازگشت به سنت» (از سوی مردم)، یا رویآوردن (روشنفکران و اقشار تحصیلکرده) به ایدئولوژیها، گفتمانها، یا روایتهای دیگری از تجدد و اردوکشیهای جدید جهانی. در عمق جامعه، نیروی تعیینکننده، هرچند بهشکل نامحسوس، همچنان سنتگرایی دینی بود. استاد شریعتی اما، راه دیگر «دوم» یا دقیقتر بگوییم «سوم» خود را با گزینش طرح «پیرایش» (رفرماسیون) ایمان دینی و «نوزایش» (رنسانس) فرهنگ ملی در پیش گرفت. همان طرح ناتمامی که بار نخست، توسط سیدجمال در ایران عصر ناصری آغاز و در بُعد سیاسی، با نهضتهای تنباکو و مشروطه، شکوفا شد؛ و با ناکامی مشروطه (و بروز واکنش «مشروعه»خواهی) و برآمدن نظم رضاخانی (مُلهم از مُدل آتاتورکی)، وقفه و خللی در تداوم آن طرح و پروژه پیش آمده بود.
🔸برای فهم آن فضای خلأ، ناشی از شکست سیاست فرهنگی نوسازی تحمیلی و از بالا و مشکلات بنیانگذاری مجدد «راه سومی» میان بازگشت به سنت بومی و برونرفت ایدئولوژیهای وارداتی، شرایط را میتوان با دوران پس از انقلاب مقایسه کرد. از این نظر که در مجموع، بهرغم چشماندازهای دوران خیزش که دورنمای نوعی روشنگری و نواندیشی دینی، محرک و انگیزهبخش نهضت انقلابی محسوب میشد، در دوران تثبیت نظام، بازگشت به «سنت»، با قرائت یا خوانشی «اصولگرا» بهتدریج تفوق یافت؛ و این روند تداوم یافت تا نیمه دهه هفتاد (و بار دیگر، بهشکل ضعیفتر از نیمه دهه ٨٠). در قیاس این دو بازگشت به سنت در دو برهه تاریخی مورد نظر، تفاوت و فصل ممیزه آشکار، پیدایش و رشد گفتمان اصولگرایی است، پدیدهای که نه فقط در ایران، بلکه در جهان اسلام و در کل جهان تازگی داشته و دارد. نکتهای که غالبا در مجادلات سیاسی روز و دعواهای فکری محلی و ملی فراموش میشود این مهم است که «سنتگرایی، اصولگرا و نوگرایی»، هر یک دلیل وجودی و منطقی جدی خود را دارند، که باید آن را شنید و شناخت. مشکل وقتی شروع میشود، که یک گرایش یا انگارش انحصارطلبانه بکوشد سایرین را از سپهر عمومی گفتوگو، حذف و محروم سازد. امری که با توجه به پایگاه تودهای نیروی سنتی (و نه سنت«انگار» یا اصول«گرا»)، بهشکل منظم، به ضرر نواندیشان، رخ میدهد. از یک جنبه، با توجه به تغییر دورانها و «گشت»های معرفتشناختی و گفتمانی، موقعیت فکری جامعه ما در قیاس با زمان «استاد» (مواجهه با گفتمانهای سنتی مذهبی، چپ تودهای، روشنفکری سبک کسروی و تجددگرایی آمرانه)، «پیشرفت» انکارناپذیر بسیاری کرده است. از سوی دیگر، به سبب مستهلک (و دافعهساز) شدن بسیاری از واژهها و مفهومها، از فرط -یا سوء-استفاده به یک معنا، دیگر بار به همان دوران بازگشتهایم.
🔹با این تفاوت که امکان بهکارگیری دوباره آن معانی، که آن زمان هنوز «بکر» بودند و «مبتکر»ی چون استاد را برای احیاء (یا تذکار مهجوری یا اصلاح تصلب خویش) میطلبیدند، از ما سلب شده است. از این رو و به این معنا، موقعیت و کار ما از زمان استاد، صعب و دشوارتر به نظر میآید؛ هرچند که انبانی پُر از تجربه و آموزه ٧٠ساله داشته باشیم. خاستگاه، ریشه و بنیاد هر چیز، میتواند سادهترین، فقیرترین و بسطو توسعهنیافتهترین بخش، در مسیر مراحل رشدوقوام آن باشد (در یک دیدگاه هگلی یا عیسوی: هر چیز را با «میوه»اش بسنج نه با «ریشه»اش!). و به عکس، میتوان (با نگاهی هایدگری) چنین گفت که برای فهم هر چیز، امر، پدیده، پندار، و…، میبایست به سادگی، فقر، خلوص، بکارت و ابتکار نخستین «سرچشمه» بازگشت و آن را از نو، دیگر بار، از سر گرفت! هر امر «نو» بنا به تعریف، نوعی خطر کردن است. اما در این نوع از نواندیشی، ما نه با تفسیری نو از فراخوانی کهن، بلکه فقط با تفسیر (تفهمی- فراخوانی قرآن) سروکار داریم که نام دیگر یا اسم کوچکش «نوین» است!
📌روزنامه شرق، در بیست هفتمین یادمان استاد و هفتادمین سالگرد تاسیس «کانون نشر حقایق اسلامی»
#یادداشت
#محمد_تقی_شریعتی
#راه_سوم
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🆔 @Shariati_SCF
Telegram
attach📎
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸 منظور از شعار «نه شرقی، نه غربی» این بود که نه دیکتاتوری شرقی و نه استثمار-و-استعمار غربی، بلکه مدل و راه سومی که انسانی، ايراني و اسلامی، باشد. الگويی که در آن عدالت و آزادی همراه هم باشند.
📌بخشی از مصاحبه احسان شریعتی با پایگاه اطلاع رسانی جماران
#دیدگاه
#راه_سوم
#انسانی
#آزادی_عدالت
✅ @Dr_ehsanshariati
📌بخشی از مصاحبه احسان شریعتی با پایگاه اطلاع رسانی جماران
#دیدگاه
#راه_سوم
#انسانی
#آزادی_عدالت
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸 بنابراین روشنفکران جامعه به این صفت بهترست وارد قدرت دولتی یا سیاسی نشوند. من روشنفکر باید از نیروی فکری و نیروی مردمی و اجتماعیای که میتوانم داشته باشم، استفاده کنم. مثلا دکتر شریعتی توانست یک ارتباط ذهنی با جامعه برقرار سازد و تبدیل به قدرت شود. امروز نیز که به ایشان حمله میکنند بهدلیل میزان تاثیرگذاری وی بوده و هیچکس نمیتواند این تاثیرگذاری را انکار کند.
📌بخشی از مصاحبه احسان شریعتی با پایگاه اطلاع رسانی جماران
#دیدگاه
#روشنفکران
#تاثیر_گذاری
#دکتر_علی_شریعتی
#راه_سوم
#نو_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌بخشی از مصاحبه احسان شریعتی با پایگاه اطلاع رسانی جماران
#دیدگاه
#روشنفکران
#تاثیر_گذاری
#دکتر_علی_شریعتی
#راه_سوم
#نو_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸 در جستجوی «راه سوم»
🖋احسان شریعتی
🔸«امروزه نه روشهای خشونتآمیز و قهرآلود شبیه انقلاب مسلحانه و جنگ خارجی و فروپاشی جواب میدهد و نه روشهای اصلاحی مصلحتگرا و پراگماتیستی موفق است: بدین معنا که با ورود به سیستم و با اجازه و بهسبک چانهزنی در بالا بدون پشتوانهٔ مردمی، دست به اصلاحات اساسی و ساختاری زد. بلکه «راه سومی» باید دنبال شود که خیلی هم یافتنش سخت است زیرا همیشه در پس ذهن ما فقط دو راه و دوگانهٔ «رفرم و انقلاب» وجود داشته است و متاسفانه راه سوم را هنوز نتوانستهایم بیابیم. راهی که برای نمونه، در تاریخ و در سنت و سیرهٔ پیامبران در پیش گرفته شده بود و دکتر شریعتی آنرا یک «بعثت»، بهمعنای انقلابی فکری و اعتقادی، روانی و رفتاری، مینامید.»
#بعثت
#اصلاحات
#انقلاب
#راه_سوم
#دیدگاه
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
🔸«امروزه نه روشهای خشونتآمیز و قهرآلود شبیه انقلاب مسلحانه و جنگ خارجی و فروپاشی جواب میدهد و نه روشهای اصلاحی مصلحتگرا و پراگماتیستی موفق است: بدین معنا که با ورود به سیستم و با اجازه و بهسبک چانهزنی در بالا بدون پشتوانهٔ مردمی، دست به اصلاحات اساسی و ساختاری زد. بلکه «راه سومی» باید دنبال شود که خیلی هم یافتنش سخت است زیرا همیشه در پس ذهن ما فقط دو راه و دوگانهٔ «رفرم و انقلاب» وجود داشته است و متاسفانه راه سوم را هنوز نتوانستهایم بیابیم. راهی که برای نمونه، در تاریخ و در سنت و سیرهٔ پیامبران در پیش گرفته شده بود و دکتر شریعتی آنرا یک «بعثت»، بهمعنای انقلابی فکری و اعتقادی، روانی و رفتاری، مینامید.»
#بعثت
#اصلاحات
#انقلاب
#راه_سوم
#دیدگاه
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸راه سوم: رفرمیست یا رفرماتور؟
📌گفتگوی احمد غلامی، سردبیر روزنامه شرق، با احسان شریعتی (محورهایی از مصاحبه + فایل متن کامل مصاحبه در پیوست بصورت pdf)
🔸دركی كه ما الان از «حدود-و-مرز»های كشورها داریم آن زمان مطرح نبوده است. ایران باستان یعنی اقلیم یا منطقه¬ای که از نواحی، اقوام، با فرهنگهای متنوعی (زبان، دین، هنر، سبک زیست و تولید و درجه رشد علمی و فنآوری و تاریخ گوناگون) ساختهشده و مرکب بوده است.
🔹 ...یكی از عوامل عدم مبارزه با فساد، نبود شفافیت است. نبود رسانه¬ها و مطبوعات آزاد در شکل¬گیری فساد خیلی موثر است. ترس از انتشار اخبار و اطلاعات و رسیدن آن به مردم، میتواند مانع از فساد باشد. وقتی نظارت نباشد، دیكتاتوری و استبداد میآید و فساد هم ایجاد میشود.
🔸مشارکت خیلی پایین خواهد بود چرا که اکیپ دولت نتوانسته به انتظارات مردم از نظر اجتماعی و معیشتی بهخوبی پاسخ گوید و تورم و گرانی و..، در اوج است. قدرت خرید مردم، حداقل دوسوم، کم شده و اکثریت جامعه در وضعیت بحران معیشتی است. بدبیاری بینالمللی هم که با آمدن ترامپ بهوجود آمده، بنبستهای دیپلماتیک در تحریمهای گسترده هم بی¬تاثیر نبوده است. سرخوردگی عمومی و ناامیدی¬ محسوسی در بین جوانان وجود دارد. به نتیجه نرسیدن موارد سادهای، مثل رفع حصر و حبس زندانیان سیاسی-عقیدتی که با احکام سنگین ۳۰ سال تا ۵۰ سال حبس مواجه میشوند..
🔹 ... با ساختارهای مُدرن نمادهای خوب-و-بد گذشته را تفکیک و تعمیر، یعنی بهتعبیر هگلی، «حفظ-و-حذف» یا «رفع» کنیم؛ واین همان راهکار اصلاحگری اساسی «رفرماتورها» است و نه «رفرمیستها» !
#راه_سوم
#رفرمیست
#رفرماتور
#روزنامه_شرق
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📎فایل کامل مصاحبه
📌گفتگوی احمد غلامی، سردبیر روزنامه شرق، با احسان شریعتی (محورهایی از مصاحبه + فایل متن کامل مصاحبه در پیوست بصورت pdf)
🔸دركی كه ما الان از «حدود-و-مرز»های كشورها داریم آن زمان مطرح نبوده است. ایران باستان یعنی اقلیم یا منطقه¬ای که از نواحی، اقوام، با فرهنگهای متنوعی (زبان، دین، هنر، سبک زیست و تولید و درجه رشد علمی و فنآوری و تاریخ گوناگون) ساختهشده و مرکب بوده است.
🔹 ...یكی از عوامل عدم مبارزه با فساد، نبود شفافیت است. نبود رسانه¬ها و مطبوعات آزاد در شکل¬گیری فساد خیلی موثر است. ترس از انتشار اخبار و اطلاعات و رسیدن آن به مردم، میتواند مانع از فساد باشد. وقتی نظارت نباشد، دیكتاتوری و استبداد میآید و فساد هم ایجاد میشود.
🔸مشارکت خیلی پایین خواهد بود چرا که اکیپ دولت نتوانسته به انتظارات مردم از نظر اجتماعی و معیشتی بهخوبی پاسخ گوید و تورم و گرانی و..، در اوج است. قدرت خرید مردم، حداقل دوسوم، کم شده و اکثریت جامعه در وضعیت بحران معیشتی است. بدبیاری بینالمللی هم که با آمدن ترامپ بهوجود آمده، بنبستهای دیپلماتیک در تحریمهای گسترده هم بی¬تاثیر نبوده است. سرخوردگی عمومی و ناامیدی¬ محسوسی در بین جوانان وجود دارد. به نتیجه نرسیدن موارد سادهای، مثل رفع حصر و حبس زندانیان سیاسی-عقیدتی که با احکام سنگین ۳۰ سال تا ۵۰ سال حبس مواجه میشوند..
🔹 ... با ساختارهای مُدرن نمادهای خوب-و-بد گذشته را تفکیک و تعمیر، یعنی بهتعبیر هگلی، «حفظ-و-حذف» یا «رفع» کنیم؛ واین همان راهکار اصلاحگری اساسی «رفرماتورها» است و نه «رفرمیستها» !
#راه_سوم
#رفرمیست
#رفرماتور
#روزنامه_شرق
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📎فایل کامل مصاحبه
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🎙نهضت دموکراتیک ادامه دارد
📌خلاصهٔ سخنان احسان شریعتی در مراسم روز دانشجو بر مزار سه آذر اهورایی (در جمع دوستان و اعضای خانواده شهدا)
🔸امروز در آستانهٔ روز دانشجو، در اینجا جمع شدهایم تا یاد و خاطره شهدای جنبش دانشجویی سال ۳۲ را پاس بداریم. پاسداشت روز دانشجو و جنبش دانشجویی طی ۶۶ سال گذشته هرساله برگزار شده و به یک روال و رویه و سنت تبدیل شده است، اما همیشه و حتی امروز، امکان مراسمی شایستهٔ این نام و این روز میسر نبوده است.
🔹حرکت مردم ایران برای تغییر-و-تحولخواهی و ورود به عصر جدید از یک سدهٔ پیش شروع و همچنان جاری بوده است. اهداف و شعارهای این جنبش پیش و پس از انقلاب همواره آزادی و استقلال، عدالت و توسعه، علیه استبداد داخلی وابسته به استعمار خارجی، و نظامهای استثمارگر فئودالی و کاپیتالیستی (و پورژوایی کمپرادور) بوده است.
🔸برای نیل به عدالت اجتماعی، در بهمن ۵۷ که انقلاب ضدسلطنتی بیانی مذهبی پیدا کرد، مردم شعار «حکومت عدل علی» سرمیدادند، اما امروز پس از ۴۰ سال شاهد فقر و فلاکت، رشد شکاف طبقاتی، تورم و گرانی و خلاصه بحران معیشتی خیل عظیم بیکاران و گرسنگان هستیم که با توجه به غنای منابع و سرمایههای عظیم طبیعی و انسانی این سرزمین، ناتوانی در نیل به آن آرمان ممکن را باید فراتر از سوءمدیریت، ناشی از نقص و خلل در مبانی فکری و علمی طراحی مسیر توسعه اقتصادی در نظامهای گذشته و حال دانست.
🔹با توجه به اینکه از صدر مشروطه تا کنون ملت ما از پیشقراولان تلاشهای خلقهای منطقهٔ خاورمیانه بودهاست؛ و هنوز هم چون انقلابها از اینجا شروع شدهاند، چشم دنیا بهسوی ایران است که به چه سمت میرود، و هنوز هم بهنظر ما، سرنوشت نهضت و انقلابهای گذشته رقم نهایی نخورده است، یعنی نهضت دموکراتیک ادامه دارد و نفس مطالبهگری و حرکتهای دهههای اخیر، نشانگر حقانیت ذات و جوهر جنبشهای گذشته و استمرار و زنده بودن جهت حرکت این ملت است که بیش از یک قرن سابقه مستمر دارد.
🔸بنابراین، نباید در کوتاهمدت ناامید شویم از روند بلند تطور تاریخی، خصلت سهمناک حوادث و پرداختن بهای سنگین نسبت به دستآوردهای ناکافی و ناکامیهای تاکنونی. و در اینجا، مقصود از وفاداری و پایفشردن بر مواضع و زنده نگه داشتن حافظهٔ گذشته، انتقال حافظه و هویت به نسل جوان مااست. زیرا اگر حافظه منقطع شود، اشتباهات گذشته دوباره تکرار خواهند شد؛ و آنها که مسئول عقبگرد ها و ناکامی ها بودند مجدداً با چهرهای جدید وارد صخنه میشوند و خود را طلبکار و محق جلوه خواهند داد؛ چون میپندارند مردم فراموش کردهاند. در حالیکه هیچ رویداد تاریخی فراموش نمیشود و بهخلاف شعارهای کلیشه ای که دایم شنیده میشود مثل اینکه «فراموش نمیکنیم، اما میبخشیم»، نه فراموش میکنیم و نه ازپیش میبخشیم، بلکه بنابه دلایل طبیعی و حقوقی، قاعده باید این باشد که عدالت میبایست اجرا شود و آنگاه اگر قربانیان خواستند ببخشند این یک استثنا است و البته بهلحاظ اخلاقی بس ارزشمند. هدف ما، اما، از طرح ضرورت مبارزه با فراموشی، و تاکید بر اجرای عدالت قضایی و جزایی، انتقامجویی نیست، بلکه جلوگیری از تکرار جنایات و حوادث در آینده است. پس شعار ملی باید این باشد که «دیگر، هرگز مباد!»
و باید بدانیم که مسئول هر دستاورد و یا هر پسرفتی، همواره بنابه تعریف، «مسئولین» اند و آن و این یک از مسئولین نباید از مردم و از منتقدان و مخالفان طلبکار باشد که چرا اعتراض و انقلاب کردید؟! و یا شما روشنفکران بودید که ما را به اینجا کشاندید! و امثال این ادبیات که امروزه بهشکل مهوعی شیوع و وفور یافته است. مخالفت با وضع موجود همیشه واکنشی بوده است علیه سیاستهای حاکم مسئولین. و از اینروست که مطالبهٔ نهادی «حقیقتیاب» برای روشن شدن مسئولیتها در سطح ملی ضرورتی تاریخی است.
🔹درآستانهٔ فصل انتخابات هستیم و باید دانست که در فضای کنونی امید و اعتماد ملی سخت آسیبدیده و مصیبتزدهٔ حوادث اخیر است و دل و دماغی برای حضور و مشارکت در این سپهر ندارد. جنبش «ملی و مردمی» (مستقل از قدرتهای خارجی و مطالبهگر عدالت-و-آزادی)، در شرایط کنونی فراسوی روشهای کلاسیک «انتخاباتی» اصلاح-و-اعتدالطلبیهای صوری و سازشکارانهٔ تاکنونی و البته با پرهیز از لغزش به ورطهٔ خشونت کور و شورشگری واکنشی از سوی دیگر، در پی حضور متحد و متشکل در صحنه و عرصهٔ اجتماعی و در جستجوی «راه سومی» است که بهشیوههای مدنی و انسانی، به اعتراض و مطالبهگری بپردازد و به جایگزینسازی بدیلهای عملی بیاندیشد و راهکارهای علمی و گفتار منطقی نوینی را برای آینده بگشاید.
#جنبش_دانشجویی
#جنبش_اعتراضی
#راه_سوم
#مطالبات_عمومی
#روش_کلاسیک_انتخاباتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📽امروز دانشگاه تهران
📌خلاصهٔ سخنان احسان شریعتی در مراسم روز دانشجو بر مزار سه آذر اهورایی (در جمع دوستان و اعضای خانواده شهدا)
🔸امروز در آستانهٔ روز دانشجو، در اینجا جمع شدهایم تا یاد و خاطره شهدای جنبش دانشجویی سال ۳۲ را پاس بداریم. پاسداشت روز دانشجو و جنبش دانشجویی طی ۶۶ سال گذشته هرساله برگزار شده و به یک روال و رویه و سنت تبدیل شده است، اما همیشه و حتی امروز، امکان مراسمی شایستهٔ این نام و این روز میسر نبوده است.
🔹حرکت مردم ایران برای تغییر-و-تحولخواهی و ورود به عصر جدید از یک سدهٔ پیش شروع و همچنان جاری بوده است. اهداف و شعارهای این جنبش پیش و پس از انقلاب همواره آزادی و استقلال، عدالت و توسعه، علیه استبداد داخلی وابسته به استعمار خارجی، و نظامهای استثمارگر فئودالی و کاپیتالیستی (و پورژوایی کمپرادور) بوده است.
🔸برای نیل به عدالت اجتماعی، در بهمن ۵۷ که انقلاب ضدسلطنتی بیانی مذهبی پیدا کرد، مردم شعار «حکومت عدل علی» سرمیدادند، اما امروز پس از ۴۰ سال شاهد فقر و فلاکت، رشد شکاف طبقاتی، تورم و گرانی و خلاصه بحران معیشتی خیل عظیم بیکاران و گرسنگان هستیم که با توجه به غنای منابع و سرمایههای عظیم طبیعی و انسانی این سرزمین، ناتوانی در نیل به آن آرمان ممکن را باید فراتر از سوءمدیریت، ناشی از نقص و خلل در مبانی فکری و علمی طراحی مسیر توسعه اقتصادی در نظامهای گذشته و حال دانست.
🔹با توجه به اینکه از صدر مشروطه تا کنون ملت ما از پیشقراولان تلاشهای خلقهای منطقهٔ خاورمیانه بودهاست؛ و هنوز هم چون انقلابها از اینجا شروع شدهاند، چشم دنیا بهسوی ایران است که به چه سمت میرود، و هنوز هم بهنظر ما، سرنوشت نهضت و انقلابهای گذشته رقم نهایی نخورده است، یعنی نهضت دموکراتیک ادامه دارد و نفس مطالبهگری و حرکتهای دهههای اخیر، نشانگر حقانیت ذات و جوهر جنبشهای گذشته و استمرار و زنده بودن جهت حرکت این ملت است که بیش از یک قرن سابقه مستمر دارد.
🔸بنابراین، نباید در کوتاهمدت ناامید شویم از روند بلند تطور تاریخی، خصلت سهمناک حوادث و پرداختن بهای سنگین نسبت به دستآوردهای ناکافی و ناکامیهای تاکنونی. و در اینجا، مقصود از وفاداری و پایفشردن بر مواضع و زنده نگه داشتن حافظهٔ گذشته، انتقال حافظه و هویت به نسل جوان مااست. زیرا اگر حافظه منقطع شود، اشتباهات گذشته دوباره تکرار خواهند شد؛ و آنها که مسئول عقبگرد ها و ناکامی ها بودند مجدداً با چهرهای جدید وارد صخنه میشوند و خود را طلبکار و محق جلوه خواهند داد؛ چون میپندارند مردم فراموش کردهاند. در حالیکه هیچ رویداد تاریخی فراموش نمیشود و بهخلاف شعارهای کلیشه ای که دایم شنیده میشود مثل اینکه «فراموش نمیکنیم، اما میبخشیم»، نه فراموش میکنیم و نه ازپیش میبخشیم، بلکه بنابه دلایل طبیعی و حقوقی، قاعده باید این باشد که عدالت میبایست اجرا شود و آنگاه اگر قربانیان خواستند ببخشند این یک استثنا است و البته بهلحاظ اخلاقی بس ارزشمند. هدف ما، اما، از طرح ضرورت مبارزه با فراموشی، و تاکید بر اجرای عدالت قضایی و جزایی، انتقامجویی نیست، بلکه جلوگیری از تکرار جنایات و حوادث در آینده است. پس شعار ملی باید این باشد که «دیگر، هرگز مباد!»
و باید بدانیم که مسئول هر دستاورد و یا هر پسرفتی، همواره بنابه تعریف، «مسئولین» اند و آن و این یک از مسئولین نباید از مردم و از منتقدان و مخالفان طلبکار باشد که چرا اعتراض و انقلاب کردید؟! و یا شما روشنفکران بودید که ما را به اینجا کشاندید! و امثال این ادبیات که امروزه بهشکل مهوعی شیوع و وفور یافته است. مخالفت با وضع موجود همیشه واکنشی بوده است علیه سیاستهای حاکم مسئولین. و از اینروست که مطالبهٔ نهادی «حقیقتیاب» برای روشن شدن مسئولیتها در سطح ملی ضرورتی تاریخی است.
🔹درآستانهٔ فصل انتخابات هستیم و باید دانست که در فضای کنونی امید و اعتماد ملی سخت آسیبدیده و مصیبتزدهٔ حوادث اخیر است و دل و دماغی برای حضور و مشارکت در این سپهر ندارد. جنبش «ملی و مردمی» (مستقل از قدرتهای خارجی و مطالبهگر عدالت-و-آزادی)، در شرایط کنونی فراسوی روشهای کلاسیک «انتخاباتی» اصلاح-و-اعتدالطلبیهای صوری و سازشکارانهٔ تاکنونی و البته با پرهیز از لغزش به ورطهٔ خشونت کور و شورشگری واکنشی از سوی دیگر، در پی حضور متحد و متشکل در صحنه و عرصهٔ اجتماعی و در جستجوی «راه سومی» است که بهشیوههای مدنی و انسانی، به اعتراض و مطالبهگری بپردازد و به جایگزینسازی بدیلهای عملی بیاندیشد و راهکارهای علمی و گفتار منطقی نوینی را برای آینده بگشاید.
#جنبش_دانشجویی
#جنبش_اعتراضی
#راه_سوم
#مطالبات_عمومی
#روش_کلاسیک_انتخاباتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📽امروز دانشگاه تهران
Telegram
🖇 attach
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸نه به تباهی
🖋 احسان شریعتی
🔹پس از تحمل رویدادهای تکاندهندهٔ پیاپی طی دو ماه گذشته، گویی شنیدن خبرهای ناخوشایند تمامی ندارد، خبرهایی که یادآور حوادث شوم آخرالزمانی یا عصر تاریکی و تباهی، و جنگ و جدال «کالییوگا»ی هندوی است.
🔸در سطح جهانی این روزها، با روشنشدن جزییات طرح «معاملهٔ قرن»، دیگر توهمی پیرامون نیّت تاجران سیاست و نیکخواهی نوجهانخواران باقی نمانده است. و در کشور ما، در آستانهٔ انتخابات مقننه، چنانکه از قراین پیداست، یکپارچهسازی حاکمیت و حذفِ تدریجی جریان اصلاحات موعود، در دستورکار قرار دارد (گسترهٔ رد صلاحیتهای حتی نمایندگان موجود و موج انصرافها و..).
🔹شرایط در همه جای جهان و جامعه، در کوتاه مدت، برای نیروهای عدالت-و-آزادیخواه، بهظاهر سخت و نامساعدتر میشود...، و به این ترتیب، سالی که خوش است از همین پایان زمستانش پیداست!
🔸در چنین موقعیت دشواری، با به بُنبست رسیدن خطمشیهای سنتی و راهکارهای «طیشده» کلاسیک، اعم از اصلاحطلبی حکومتی از بالا و یا براندازیهای متکی به قدرتهای از برون، که در مواجهه با بحرانهای تو-در-توی کنونی دیگر گویی توان ارایهٔ راهحلی ندارند و پاسخگوی نیازهای ملی و مقتضیات دورانی نیستند، ضرورت ابداع «راه سوم» بیش از پیش نمایان میشود: راهی فراسوی امکانات محدوده کار در قالب نهادهای رسمی و فعالشدن تنها در دورههای موقت انتخاباتی و ..؛ راهکاری که آنرا «اصلاحگری» اساسی و ساختاری مینامند، خط ومشیای مبتنی بر آگاهیبخشی ریشهای و انقلابی، اما بهشیوههای مدنی و خشونتپرهیز.
نخستین گام در این راه، داشتن مبانی روشن نظری است و بدیلسازی علمی و عملی، یعنی ابداع شیوههای کنشگری اجتماعی و شگردهای مبتکرانهٔ سیاسی از سنخی دیگر.
🔹هنری ثورو، متفکر و شاعر امریکایی، نویسندهٔ اثر معروف «نافرمانی مدنی»(۱۸۴۹)، زمانی نوشته بود: «که هر کس آن نوع دولت را بشناساند که برایش احترامبرانگیز است، و این نخستین گام برای دستیابی به آن خواهد بود». در این راه البته همه نمیتوانند نظریهپرداز یا هدایتگر باشند، اما باز به گفتهٔ هم او: «هیچ کس مسئول نیست که همه کارها را انجام دهد، اما هر کس میباید کاری انجام دهد».
🔸کمترین کاری که هر مدافع کرامت یا شایستگی ذاتی انسان و آزادی و عدالت، رشد و تعالی مردم، در موقعیت خطیر ملی و بینالمللی کنونی میبایست انجام دهد، نخست تشخیص درست «جهت» است، با طرح دوبارهٔ این پرسش و مطالبهٔ همزمان محلی و جهانروا که:
ارمغان چند قرن تلاش ملتها در راه رسیدن به یک نظم عادلانهٔ جهانشمول، مبتنی بر شور و خرد جمعی و حقوق بشر و شهروندی، آیا میتواند مورد چنین «معامله«گریها یا قماربازیهایی قرار گیرد؟
🔸از سوی دیگر، محصول بیش از یک سده مبارزهٔ ملت ما از صدر مشروطه تا انقلاب بهمن و تا کنون در راه برپایی مردمسالاری، حاکمیت قانونبنیاد، و ... مجلس آزاد منتخب، چگونه میتواند به هر نام و بهانه، از ایمان گرفته تا امنیت، تهدید و پایمال شود؟
🔹جامعههای مدنی ایران و جهان، چگونه میتوانند و میبایست در برابر همه تهدید-و-تحدیدهای حقوق مشروع و طبیعی خود متحد و متشکل شوند و صدای خود را هر چه بلندتر و رساتر سازند؟ اقلیتهای قوی و ذینفع حاکم بر جهان و منطقه، مگر جز با فریب حاشیهنشینترین اقشار محروم از آگاهی از سویی، و انفعال و پراکندگی نیروهای آگاه و پیشرو از دیگر سو، توانستهاند چنین رسوا و آشکار، بر تمامی دستاوردهای سدهها مبارزه انسان و تلاش ملتها بتازند؟ و همهٔ آرمانها را از استقلال و آزادی کرفته تا عدالت و تعالی به سُخره گیرند؟!
#جامعه_مدنی
#تحولات
#راه_سوم
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋 احسان شریعتی
🔹پس از تحمل رویدادهای تکاندهندهٔ پیاپی طی دو ماه گذشته، گویی شنیدن خبرهای ناخوشایند تمامی ندارد، خبرهایی که یادآور حوادث شوم آخرالزمانی یا عصر تاریکی و تباهی، و جنگ و جدال «کالییوگا»ی هندوی است.
🔸در سطح جهانی این روزها، با روشنشدن جزییات طرح «معاملهٔ قرن»، دیگر توهمی پیرامون نیّت تاجران سیاست و نیکخواهی نوجهانخواران باقی نمانده است. و در کشور ما، در آستانهٔ انتخابات مقننه، چنانکه از قراین پیداست، یکپارچهسازی حاکمیت و حذفِ تدریجی جریان اصلاحات موعود، در دستورکار قرار دارد (گسترهٔ رد صلاحیتهای حتی نمایندگان موجود و موج انصرافها و..).
🔹شرایط در همه جای جهان و جامعه، در کوتاه مدت، برای نیروهای عدالت-و-آزادیخواه، بهظاهر سخت و نامساعدتر میشود...، و به این ترتیب، سالی که خوش است از همین پایان زمستانش پیداست!
🔸در چنین موقعیت دشواری، با به بُنبست رسیدن خطمشیهای سنتی و راهکارهای «طیشده» کلاسیک، اعم از اصلاحطلبی حکومتی از بالا و یا براندازیهای متکی به قدرتهای از برون، که در مواجهه با بحرانهای تو-در-توی کنونی دیگر گویی توان ارایهٔ راهحلی ندارند و پاسخگوی نیازهای ملی و مقتضیات دورانی نیستند، ضرورت ابداع «راه سوم» بیش از پیش نمایان میشود: راهی فراسوی امکانات محدوده کار در قالب نهادهای رسمی و فعالشدن تنها در دورههای موقت انتخاباتی و ..؛ راهکاری که آنرا «اصلاحگری» اساسی و ساختاری مینامند، خط ومشیای مبتنی بر آگاهیبخشی ریشهای و انقلابی، اما بهشیوههای مدنی و خشونتپرهیز.
نخستین گام در این راه، داشتن مبانی روشن نظری است و بدیلسازی علمی و عملی، یعنی ابداع شیوههای کنشگری اجتماعی و شگردهای مبتکرانهٔ سیاسی از سنخی دیگر.
🔹هنری ثورو، متفکر و شاعر امریکایی، نویسندهٔ اثر معروف «نافرمانی مدنی»(۱۸۴۹)، زمانی نوشته بود: «که هر کس آن نوع دولت را بشناساند که برایش احترامبرانگیز است، و این نخستین گام برای دستیابی به آن خواهد بود». در این راه البته همه نمیتوانند نظریهپرداز یا هدایتگر باشند، اما باز به گفتهٔ هم او: «هیچ کس مسئول نیست که همه کارها را انجام دهد، اما هر کس میباید کاری انجام دهد».
🔸کمترین کاری که هر مدافع کرامت یا شایستگی ذاتی انسان و آزادی و عدالت، رشد و تعالی مردم، در موقعیت خطیر ملی و بینالمللی کنونی میبایست انجام دهد، نخست تشخیص درست «جهت» است، با طرح دوبارهٔ این پرسش و مطالبهٔ همزمان محلی و جهانروا که:
ارمغان چند قرن تلاش ملتها در راه رسیدن به یک نظم عادلانهٔ جهانشمول، مبتنی بر شور و خرد جمعی و حقوق بشر و شهروندی، آیا میتواند مورد چنین «معامله«گریها یا قماربازیهایی قرار گیرد؟
🔸از سوی دیگر، محصول بیش از یک سده مبارزهٔ ملت ما از صدر مشروطه تا انقلاب بهمن و تا کنون در راه برپایی مردمسالاری، حاکمیت قانونبنیاد، و ... مجلس آزاد منتخب، چگونه میتواند به هر نام و بهانه، از ایمان گرفته تا امنیت، تهدید و پایمال شود؟
🔹جامعههای مدنی ایران و جهان، چگونه میتوانند و میبایست در برابر همه تهدید-و-تحدیدهای حقوق مشروع و طبیعی خود متحد و متشکل شوند و صدای خود را هر چه بلندتر و رساتر سازند؟ اقلیتهای قوی و ذینفع حاکم بر جهان و منطقه، مگر جز با فریب حاشیهنشینترین اقشار محروم از آگاهی از سویی، و انفعال و پراکندگی نیروهای آگاه و پیشرو از دیگر سو، توانستهاند چنین رسوا و آشکار، بر تمامی دستاوردهای سدهها مبارزه انسان و تلاش ملتها بتازند؟ و همهٔ آرمانها را از استقلال و آزادی کرفته تا عدالت و تعالی به سُخره گیرند؟!
#جامعه_مدنی
#تحولات
#راه_سوم
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🔷🔸 در آستانِ سدهی نو
🖋احسان شریعتی
🔸 پیشبینی سرنوشت ایران در قرن آینده در گرو بازنگری مسیری است که در سدهی گذشته پیمودهایم:
در آغاز سدهی پیش، با افول جنبش مشروطه و برآمدنِ تجددگرایی آمرانه طی دو دههی نخست، مسیری را شروع و طی نیم قرن پیمودیم که سرانجام به واکنش بنیادگرایی سنتی نیم قرن بعد انجامید. در این دو حرکت دو «سرمشق» متناقض در دو جهت خودنمایی میکرد:
-شیفتگی نخست نسبت به تجدد غربی که بدون شناخت مبانی فلسفی و محرکهای علمی تاریخی بهدنبال تقلید و تشبیه صوری و تحقق ظواهر آن بودیم،
-و در فاز بلند بعدی که با سرخوردگی از خلفوعدهها یا خیانتهای قدرتهای استعماری نسبت به دعاوی خود، به نفی کلیّت غرب و تجدد پرداختیم، باز بدون نقد و واسازی روندها و سویههای متباین آن مجموعه.
🔹 هرچند که در هر دو حال با نوعی تلفیق ناموفق سنت و تجدد مواجه بودیم:
-خواه آنگاه که تجدد را با آمریت یا سنت دیرین استبداد شرقی درآمیختیم؛
-و خواه آنگاه که سنت خلافت و ولایت را با دموکراسی و جمهوری و پارلمان مُدرن.
ناموفق از آنرو که هر نیمه از این ترکیب با پارهی دیگر در تناقض بود و مانع رشد و انکشاف کامل هدف اعلامشده میگشت.
🔸 اگر بخواهیم قرن پانزده ما نیز قرن رنسانس (نوزایی) و رفرماسیون (نوپیرایی) فرهنگِ ملی و دینی ایران و جهان اسلام باشد، میبایست بهجای سرمشقهای سنتگروی و بنیادگراییهای باستانی اعم از ملی و مذهبی، و نیز تجددگراییهای غیرانتقادی، بیریشه یا شالودهشکن، "راه سوم" یا همان چشمانداز ازسرگیری و بازسازی هویت در گفتگوی انتقادی با خود و دیگری را در پیش گیریم.
«سنت» یا فرادهش فرهنگی-تمدنی تاریخی ملی و منطقهای، و «کتاب» همچون منبع اصلی همهی آموزههای اعتقادی دینی میبایست یکباردیگر در پرتو آخرین دستاوردهای «علم و زمان»(انقلاب علمی یا گسست معرفتشناختی، و جهش های حقوقی-سیاسی و اجتماعی-اقتصادی عصر مدرن و اولترامُدرن) آنچنان بازخوانی و بازسازی شود که کژتابیهای دوگانهساز سرمشقهای پیشین در وحدتی عالیتر «رفع» گردند و از این پس بهسمت راه توسعهای دیگر گام برداریم که مردمسالاری و جمهوری تحققبخش عدالت و آزادی و حقوق بشر و شهروند، و شیوهی زیست و تولیدی سالم و سعادتمند و متناسب با مقتضیات اقلیمی و عُرف و فرادهش فرهنگی، محصول و منتجهی باورهای دینی و ملی ما، همچون پشتیبانان اخلاقی-معنوی و نه موانع و سد راه این آرمان ها باشند.
🔹 در زمینهی سیاست خارجی نیز، در سدهی گذشته اصل «موازنهی منفی» و «نه شرقی، نه غربی»، برغم همرایی ملی و اجماع رسمی بر سر آن، تحقق کامل نیافت. و نیک میدانیم که بدیلِ خروج از سلطه و سیطرهی سرمایهی غرب تمایل به نظامهای استبدادی و توتالیتر از نوع روسی و چینی نیست. و هرچند شرق سیاسی سابق آرمان عدالت را کنار گذارده است، به انواعی از سرمایهداری دولتی شبه نولیبرال در عرصهی اقتصادی روی آورده اند که تفاوتش با سرمایهداری و لیبرالیسم کلاسیک در بیاعتنایی به حقوق و آزادیهای فردی است و عدم رعایت اقلیتها و ..، و سکوت و سازش در برابر ضدانسانیترین نظامهای سرکوبگر و نسلکشی همچون نظامیان میانمار و ...
🔸 در سدهی آینده، «امید»های پیشین به تحقق آرمانهای استقلال، آزادی و عدالت، پیشرفت و تعالی، میبایست با درسگیری از علل و عوامل شکستها و ناکامیهای نهضتها و جنبشهای ملی و مردمی سده ی گذشته، تبدیل به اصل و روحیهی «مسئولیت»پذیری و "پاسخ گویی" به نسل های آینده گردد...
و اینبار و از این پس و به این "امید"، آغازی دیگر را در سال نو و در این مسیر نوین آرزو میکنیم ...
***
📌لینک متن در وبسایت احسان شریعتی :
http://www.ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1084
#قرن_پانزده
#تجدد_آمرانه
#بنیادگرایی_سنتی
#راه_سوم
#رنسانس_رفرماسیون
#موازنه_منفی
#امید_مسئولیت
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅@Dr_ehsanshariati
وب سایت رسمی احسان شریعتی
در آستانِ سدهی نو
و اینبار و از این پس و به این "امید"، آغازی دیگر را در سال نو و در این مسیر نوین آرزو میکنیم ...
🖋احسان شریعتی
🔸 پیشبینی سرنوشت ایران در قرن آینده در گرو بازنگری مسیری است که در سدهی گذشته پیمودهایم:
در آغاز سدهی پیش، با افول جنبش مشروطه و برآمدنِ تجددگرایی آمرانه طی دو دههی نخست، مسیری را شروع و طی نیم قرن پیمودیم که سرانجام به واکنش بنیادگرایی سنتی نیم قرن بعد انجامید. در این دو حرکت دو «سرمشق» متناقض در دو جهت خودنمایی میکرد:
-شیفتگی نخست نسبت به تجدد غربی که بدون شناخت مبانی فلسفی و محرکهای علمی تاریخی بهدنبال تقلید و تشبیه صوری و تحقق ظواهر آن بودیم،
-و در فاز بلند بعدی که با سرخوردگی از خلفوعدهها یا خیانتهای قدرتهای استعماری نسبت به دعاوی خود، به نفی کلیّت غرب و تجدد پرداختیم، باز بدون نقد و واسازی روندها و سویههای متباین آن مجموعه.
🔹 هرچند که در هر دو حال با نوعی تلفیق ناموفق سنت و تجدد مواجه بودیم:
-خواه آنگاه که تجدد را با آمریت یا سنت دیرین استبداد شرقی درآمیختیم؛
-و خواه آنگاه که سنت خلافت و ولایت را با دموکراسی و جمهوری و پارلمان مُدرن.
ناموفق از آنرو که هر نیمه از این ترکیب با پارهی دیگر در تناقض بود و مانع رشد و انکشاف کامل هدف اعلامشده میگشت.
🔸 اگر بخواهیم قرن پانزده ما نیز قرن رنسانس (نوزایی) و رفرماسیون (نوپیرایی) فرهنگِ ملی و دینی ایران و جهان اسلام باشد، میبایست بهجای سرمشقهای سنتگروی و بنیادگراییهای باستانی اعم از ملی و مذهبی، و نیز تجددگراییهای غیرانتقادی، بیریشه یا شالودهشکن، "راه سوم" یا همان چشمانداز ازسرگیری و بازسازی هویت در گفتگوی انتقادی با خود و دیگری را در پیش گیریم.
«سنت» یا فرادهش فرهنگی-تمدنی تاریخی ملی و منطقهای، و «کتاب» همچون منبع اصلی همهی آموزههای اعتقادی دینی میبایست یکباردیگر در پرتو آخرین دستاوردهای «علم و زمان»(انقلاب علمی یا گسست معرفتشناختی، و جهش های حقوقی-سیاسی و اجتماعی-اقتصادی عصر مدرن و اولترامُدرن) آنچنان بازخوانی و بازسازی شود که کژتابیهای دوگانهساز سرمشقهای پیشین در وحدتی عالیتر «رفع» گردند و از این پس بهسمت راه توسعهای دیگر گام برداریم که مردمسالاری و جمهوری تحققبخش عدالت و آزادی و حقوق بشر و شهروند، و شیوهی زیست و تولیدی سالم و سعادتمند و متناسب با مقتضیات اقلیمی و عُرف و فرادهش فرهنگی، محصول و منتجهی باورهای دینی و ملی ما، همچون پشتیبانان اخلاقی-معنوی و نه موانع و سد راه این آرمان ها باشند.
🔹 در زمینهی سیاست خارجی نیز، در سدهی گذشته اصل «موازنهی منفی» و «نه شرقی، نه غربی»، برغم همرایی ملی و اجماع رسمی بر سر آن، تحقق کامل نیافت. و نیک میدانیم که بدیلِ خروج از سلطه و سیطرهی سرمایهی غرب تمایل به نظامهای استبدادی و توتالیتر از نوع روسی و چینی نیست. و هرچند شرق سیاسی سابق آرمان عدالت را کنار گذارده است، به انواعی از سرمایهداری دولتی شبه نولیبرال در عرصهی اقتصادی روی آورده اند که تفاوتش با سرمایهداری و لیبرالیسم کلاسیک در بیاعتنایی به حقوق و آزادیهای فردی است و عدم رعایت اقلیتها و ..، و سکوت و سازش در برابر ضدانسانیترین نظامهای سرکوبگر و نسلکشی همچون نظامیان میانمار و ...
🔸 در سدهی آینده، «امید»های پیشین به تحقق آرمانهای استقلال، آزادی و عدالت، پیشرفت و تعالی، میبایست با درسگیری از علل و عوامل شکستها و ناکامیهای نهضتها و جنبشهای ملی و مردمی سده ی گذشته، تبدیل به اصل و روحیهی «مسئولیت»پذیری و "پاسخ گویی" به نسل های آینده گردد...
و اینبار و از این پس و به این "امید"، آغازی دیگر را در سال نو و در این مسیر نوین آرزو میکنیم ...
***
📌لینک متن در وبسایت احسان شریعتی :
http://www.ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1084
#قرن_پانزده
#تجدد_آمرانه
#بنیادگرایی_سنتی
#راه_سوم
#رنسانس_رفرماسیون
#موازنه_منفی
#امید_مسئولیت
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅@Dr_ehsanshariati
وب سایت رسمی احسان شریعتی
در آستانِ سدهی نو
و اینبار و از این پس و به این "امید"، آغازی دیگر را در سال نو و در این مسیر نوین آرزو میکنیم ...
وب سایت رسمی احسان شریعتی
در آستانِ سدهی نو
و اینبار و از این پس و به این "امید"، آغازی دیگر را در سال نو و در این مسیر نوین آرزو میکنیم ...
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆استاد شریعتی و بنیانگذاری راه سوم
🖋احسان شریعتی
📌منبع: روزنامه شرق
🔹تاریخ: اردیبهشت ۱۳۹۸
🔆جامعه ایران از یک دوران «نوسازی آمرانه» بیرون آمده بود و با این احساس کاذب «رهایی»، قطببندی شده بود بر سر دو راهی «بازگشت به سنت» (از سوی مردم)، یا رویآوردن (روشنفکران و اقشار تحصیلکرده) به ایدئولوژیها، گفتمانها، یا روایتهای دیگری از تجدد و اردوکشیهای جدید جهانی. در عمق جامعه، نیروی تعیینکننده، هرچند بهشکل نامحسوس، همچنان سنتگرایی دینی بود. استاد شریعتی اما، راه دیگر «دوم» یا دقیقتر بگوییم «سوم» خود را با گزینش طرح «پیرایش» (رفرماسیون) ایمان دینی و «نوزایش» (رنسانس) فرهنگ ملی در پیش گرفت.
📌مطالعه کامل متن در لینک زیر
http://drshariati.org/?p=23257
🆔 @Shariati_SCF
#راه_سوم
#رنسانس
#دینی
#یاد_استاد
#سی_چهارمین_سالیاد
#محمد_تقی_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🖋احسان شریعتی
📌منبع: روزنامه شرق
🔹تاریخ: اردیبهشت ۱۳۹۸
🔆جامعه ایران از یک دوران «نوسازی آمرانه» بیرون آمده بود و با این احساس کاذب «رهایی»، قطببندی شده بود بر سر دو راهی «بازگشت به سنت» (از سوی مردم)، یا رویآوردن (روشنفکران و اقشار تحصیلکرده) به ایدئولوژیها، گفتمانها، یا روایتهای دیگری از تجدد و اردوکشیهای جدید جهانی. در عمق جامعه، نیروی تعیینکننده، هرچند بهشکل نامحسوس، همچنان سنتگرایی دینی بود. استاد شریعتی اما، راه دیگر «دوم» یا دقیقتر بگوییم «سوم» خود را با گزینش طرح «پیرایش» (رفرماسیون) ایمان دینی و «نوزایش» (رنسانس) فرهنگ ملی در پیش گرفت.
📌مطالعه کامل متن در لینک زیر
http://drshariati.org/?p=23257
🆔 @Shariati_SCF
#راه_سوم
#رنسانس
#دینی
#یاد_استاد
#سی_چهارمین_سالیاد
#محمد_تقی_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
Forwarded from ایران فردا
🔴 مصاحبه با علیرضا رجایی در بارهی:
🔻" ضرورت روشنفکری و افقگشاییهای نوین"
▪️ به کوششِ : محمد حیدرزاده
@iranfardamag
1️⃣ آیا تهاجم روسیه به اوکراین را میتوان نقطه عطفی در آغاز فروپاشی نظم بینالمللی دانست؟
✅ لازم به گفتن نیست که من تخصّصی در زمینه مطالعات منطقهای ندارم و بنابراین آن چه میگویم از منظر کلّی منطق سیاست--و در این مورد خاص--سیاست بینالملل است.این منطق چنینحکم میکند که وقوع جنگی اروپایی که یکطرف آن،یک قدرت بزرگ قرار دارد،به هر میزان هم که غیر منتظره و غافلگیر کنندهباشد،فروپاشی و اضمحلال نظم بینالملل از آن قابل استنتاج نیست.نظم بینالمللی،همچون نظم داخلی و حتّی بیشاز آن، دستخوش ناهمواری و تضادهای کُشندهاست،بویژه که طرّاحی و برنامهریزیهای قدرتهای بزرگ و آمریکا این تضادها را گاه کشندهتر نیز خواهد کرد.آنچه تا این لحظه ممکن است از واکنش آمریکا و قدرتهای اروپایی و بهطور خاص سه کشور آلمان،انگلستان و فرانسه قابل فهم باشد، این است که این جنگ به هر نتیجهای که منجر شود، مرحلهای خواهد بود از مهار روسیه و وضوح بخشیدن به تصویر گنگی که درحال حاضر این کشور در نظام بینالمللی دارد.همین تصویر گنگ است که در نقشه مدیریت جهان، روسیه را بویژه در سالهای اخیر بیشاز شریک در جایگاه رقیب قراردادهاست.
2️⃣ کشور اوکراین به عنوان منطقه تماس تمدن اسلاو و تمدن غرب صحنه رقابت و دخالتهای روسیه و غرب و در نتیجه رقابت روس گرایان و غربگرایان اوکراینی بوده است، سهم نیروهای سیاسی اوکراین به ویژه غربگرایان که بی توجه به جغرافیای سیاسی اوکراین خواستار پیوستن به ناتو هستند را در وضعیت پیشآمده چقدر میدانید؟ آیا این وضعیت توسط نیروهای سیاسی اوکراین قابل پیشگیری بود؟
✅ تا جایی که از تحلیلها و ارزیابیها بویژه طی یک هفته اخیر برمی آید، این جنگ، شاید مانند هر جنگ دیگری،قابل پیشگیری بود. واقعیت قبیح جنگِ متجاوزانه آنچنان نیرومند است که گاه مانع میشود،نقش سلطهطلبی ناتو و غرب را در پیوند با ناسیونالیسمِ اوکراینی و در برانگیختن این تهاجم و تجاوز،بروشنی تشخیص دهیم.امّا متقابلاً از همین جاست که به قول نویسندگان چپگرا محتوای درونامپریالیستی جنگ آشکار میشود.از مدّتها قبل رهبران غربی خطر تهاجم روسیه را به اوکراین پیشبینی میکردند و نسبت به آن هشدار میدادند.امّا درعینحال استراتژی مهار روسیه و ضربه به پیکرهی سیاسی،اقتصادی،بینالمللی و حتّی پرستیژ این کشور برای آنان مهمتر از مرگ و ویرانی و آوارگیِ تا این لحظه یک میلیون نفر از مردم اوکراین بود.
3️⃣ حمله روسیه به اوکراین ظاهرا انسجامی در اردوگاه غرب و ناتو در برابر روسیه ایجاد کرده است. پیش از این اختلافاتی در میان کشورهای بزرگ عضو ناتو بر سر رویارویی با روسیه وجود داشت، مکرون از ایجاد ارتش مستقل اروپایی سخن میگفت و آلمان حاضر نبود با آمریکا در مهار روسیه همراهی کند. آیا این انسجام ادامه پیدا خواهد کرد؟
✅ این اختلافها غالباً اختلافهای تاکتیکی است که در هنگام حاد شدن تضادها با دشمن یا رقیبِ مشترک،کمرنگتر نیز میشود.انسجام ابرقدرت آمریکا با قدرتهای بزرگ،انسجامی ارگانیک و درونی است.درهمتنیدگی اقتصاد بینالملل و اشتراک در منافع و تهدیدات و نیز ساختار بینالمللی نهادهای پولی،مالی،سیاسی و نظامی که عمدتاً با مدیریت آمریکا، بریتانیا، آلمان و فرانسه اداره میشوند،ضرورتاً انسجام غرب را تحقّق میبخشد مگر اینکه اساس این پیوندِ ارگانیک در جایی دچار شکاف اساسی شود.این شکاف به هر دلیلی که رخدهد،احتمالاً از سنخی متفاوت از هرچیزی خواهدبود که تاکنون شناخته یا تجربه کردهایم...
متن کامل :
https://bit.ly/3vA9Xe2
#اوکراین
#راه_سوم
#علیرضا_رجایی
#نظم_بینالملل
#وضعیت_چپ_در_جهان
https://t.me/iranfardamag
🔻" ضرورت روشنفکری و افقگشاییهای نوین"
▪️ به کوششِ : محمد حیدرزاده
@iranfardamag
1️⃣ آیا تهاجم روسیه به اوکراین را میتوان نقطه عطفی در آغاز فروپاشی نظم بینالمللی دانست؟
✅ لازم به گفتن نیست که من تخصّصی در زمینه مطالعات منطقهای ندارم و بنابراین آن چه میگویم از منظر کلّی منطق سیاست--و در این مورد خاص--سیاست بینالملل است.این منطق چنینحکم میکند که وقوع جنگی اروپایی که یکطرف آن،یک قدرت بزرگ قرار دارد،به هر میزان هم که غیر منتظره و غافلگیر کنندهباشد،فروپاشی و اضمحلال نظم بینالملل از آن قابل استنتاج نیست.نظم بینالمللی،همچون نظم داخلی و حتّی بیشاز آن، دستخوش ناهمواری و تضادهای کُشندهاست،بویژه که طرّاحی و برنامهریزیهای قدرتهای بزرگ و آمریکا این تضادها را گاه کشندهتر نیز خواهد کرد.آنچه تا این لحظه ممکن است از واکنش آمریکا و قدرتهای اروپایی و بهطور خاص سه کشور آلمان،انگلستان و فرانسه قابل فهم باشد، این است که این جنگ به هر نتیجهای که منجر شود، مرحلهای خواهد بود از مهار روسیه و وضوح بخشیدن به تصویر گنگی که درحال حاضر این کشور در نظام بینالمللی دارد.همین تصویر گنگ است که در نقشه مدیریت جهان، روسیه را بویژه در سالهای اخیر بیشاز شریک در جایگاه رقیب قراردادهاست.
2️⃣ کشور اوکراین به عنوان منطقه تماس تمدن اسلاو و تمدن غرب صحنه رقابت و دخالتهای روسیه و غرب و در نتیجه رقابت روس گرایان و غربگرایان اوکراینی بوده است، سهم نیروهای سیاسی اوکراین به ویژه غربگرایان که بی توجه به جغرافیای سیاسی اوکراین خواستار پیوستن به ناتو هستند را در وضعیت پیشآمده چقدر میدانید؟ آیا این وضعیت توسط نیروهای سیاسی اوکراین قابل پیشگیری بود؟
✅ تا جایی که از تحلیلها و ارزیابیها بویژه طی یک هفته اخیر برمی آید، این جنگ، شاید مانند هر جنگ دیگری،قابل پیشگیری بود. واقعیت قبیح جنگِ متجاوزانه آنچنان نیرومند است که گاه مانع میشود،نقش سلطهطلبی ناتو و غرب را در پیوند با ناسیونالیسمِ اوکراینی و در برانگیختن این تهاجم و تجاوز،بروشنی تشخیص دهیم.امّا متقابلاً از همین جاست که به قول نویسندگان چپگرا محتوای درونامپریالیستی جنگ آشکار میشود.از مدّتها قبل رهبران غربی خطر تهاجم روسیه را به اوکراین پیشبینی میکردند و نسبت به آن هشدار میدادند.امّا درعینحال استراتژی مهار روسیه و ضربه به پیکرهی سیاسی،اقتصادی،بینالمللی و حتّی پرستیژ این کشور برای آنان مهمتر از مرگ و ویرانی و آوارگیِ تا این لحظه یک میلیون نفر از مردم اوکراین بود.
3️⃣ حمله روسیه به اوکراین ظاهرا انسجامی در اردوگاه غرب و ناتو در برابر روسیه ایجاد کرده است. پیش از این اختلافاتی در میان کشورهای بزرگ عضو ناتو بر سر رویارویی با روسیه وجود داشت، مکرون از ایجاد ارتش مستقل اروپایی سخن میگفت و آلمان حاضر نبود با آمریکا در مهار روسیه همراهی کند. آیا این انسجام ادامه پیدا خواهد کرد؟
✅ این اختلافها غالباً اختلافهای تاکتیکی است که در هنگام حاد شدن تضادها با دشمن یا رقیبِ مشترک،کمرنگتر نیز میشود.انسجام ابرقدرت آمریکا با قدرتهای بزرگ،انسجامی ارگانیک و درونی است.درهمتنیدگی اقتصاد بینالملل و اشتراک در منافع و تهدیدات و نیز ساختار بینالمللی نهادهای پولی،مالی،سیاسی و نظامی که عمدتاً با مدیریت آمریکا، بریتانیا، آلمان و فرانسه اداره میشوند،ضرورتاً انسجام غرب را تحقّق میبخشد مگر اینکه اساس این پیوندِ ارگانیک در جایی دچار شکاف اساسی شود.این شکاف به هر دلیلی که رخدهد،احتمالاً از سنخی متفاوت از هرچیزی خواهدبود که تاکنون شناخته یا تجربه کردهایم...
متن کامل :
https://bit.ly/3vA9Xe2
#اوکراین
#راه_سوم
#علیرضا_رجایی
#نظم_بینالملل
#وضعیت_چپ_در_جهان
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 مصاحبه با علیرضا رجایی در بارهی:
🔻 " ضرورت روشنفکری و افقگشاییهای نوین" ▪️ به کوششِ : محمد حیدرزاده @iranfardamag 1️⃣ آیا تهاجم روسیه به اوکراین را میتوان نقطه عطفی در آغاز فروپاشی نظم بینالمللی دانست؟ ✅ لازم به گفتن نیست که من تخصّصی در زمینه مطالعات منطقهای ندارم و بنابراین…