💠يقول سيدنا الحسين عليه السلام::
💠وقد خَذَلَنا شيعتُنا،
🔹شیعیان ما، ما را شرمسرا کردند
🖌تجزیه و تحلیل و تاویل متن
✍#علی_آزاد
حسین (ع) انسان عاشقی بود و عشق را نه تنها دانسته که چشیده بود ؛
و می کوشید حتی در زشت ترین زشتی ها همواره عنصر زیبایی را ببیند ؛ دعوت شده بود و به کربلا که رسید تا تمدن سازی کند، دید دشمن همه ی راه ها را بسته است. تنها راه های زمینی بسته نبود راه های خرد و تفکر را هم بسته بودند.وقتی به حادثه نگاه می کند نیز آن را یک حادثه ی عاشقانه ی زیبای دلربای ایثارگرانه می بیند و مست آن می شود .
رنج حسین"ع" بسته شدن راه های زمینی نبود. چون "نوبت عاشقیست یک چندی"
احساس تنهایی عجیبی می کند اخلاقی زندگی کرده بود ، محبوبیت اش را از دست داده بود یک متن عدالت شده بود یک متن شفقت شده بود و سپس یک متن عشق شده بود و این هر سه لوازم برایش باعث می شود شیعیان از اطرافش پراکنده شوند. حتا از کسانی که رای به کشتن او می دهند گله نمی کند این پیام را می دهد زندگی از جایی دیگر ارزش زیستن ندارد.
فرصت سخن گفتن با چاه های کوفه را هم دریغ کرده اند. سنگها در چاه های کوفه ریخته اند.
رنج حسین"ع" برادران و خواهران بود که در گذشته داشته است. وقتی می بینید. برادران و خواهرانش از خودشان عقب نشینی کرده اند. در مقابل دنیا خم شده اند. روحشان را به دتیا فروخته اند. و دیگر شیعه ابراهیم و متفکر نیستند.
حسین "ع" آه تلخی می کشد کلامی دل سوزانه زیبایی می گوید؛ 《شیعیان ما، ما را شرمسرا کردند.》
روایت اعتراض حسین"ع" از اینجا آغار می شود. درحرکت اصلاحی روایت کربلا غصه حسین"ع" تنها از دشمن نیست. این جمله را خطاب به شیعیان، به خودی ها می گوید. یادآوری می کنم خطاب این جمله فقط دیروز نیست. روایت "حال" شیعیان امروز هم است، "حال" خودی های امروز هم خوب نیست! بین املا و قرائت اختلاف افتاده است. می نویسند تشیع علوی می خوانند تشیع صفوی. عزاداری سطح دوست داشتن حسین "ع" است. باید به عزای خود بگریم. اگر تجربه گریه بر حسین(ع) جواز ورود به بهشت هست؟! و حب حسین(ع) شیعه بودن هست؟ نخستین کسان که بر حسین عزاداری و گریستن کوفیان بودن! آنان که کشتند. وقتی زینب نخستین تحلیل گر روایت عاشورا از شب صحرا ، (لسان الغیب چه تصویری زیبائی از آن شب می ده؛ "شب تاریک و بیم موج و گرداب چنین حایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها ") با برادرش و کودکان به کوفه می رسند ! روایت عاشورا را تحلیل می کند کوفیان به سر و سینه می زنند و می گریستن زینب می گوید؛ 《 بگیرید که سزاوار گریه اید》 حسین (ع) زیست کردنی ست، در ذره ذره لحظه های زندگی. پس ما با تعریفی از حسین (ع) مواجه هستیم که او برای گریستن نیست، حسین"ع" برای زیستن است. حسین(ع) زیستی یعنی چه؟، رنج دیگران را داشتن است دل بستگی حسین"ع" باید زیبا سخن گفتن فراهم کند. در روابط بینا فردی و مناسبت های اجتماعی و خانوادگی در کنار حسین"ع" و خدای عرفه که تصویر زیبا از او در آن عبادت ناتمام می دهد، شیرین سایه کند. این سخن《شیعیان ما، مارا شرمسرا کردند》 خطاب به شیعیان امروز هم است.
روایت حسین "ع" دعوت به اخلاقی زیستن است. خودمان را تصحیح کنیم که روز "حسرت" هیچ چیز به اندازه خود "حسرت" آزار-مان نمی دهد.
#شهادت
#عاشورا
#حسین_وارث_آدم
#کربلا
#پژواک
#علی_آزاد
#اکنون_ما_شریعتی
@shariati_40
💠وقد خَذَلَنا شيعتُنا،
🔹شیعیان ما، ما را شرمسرا کردند
🖌تجزیه و تحلیل و تاویل متن
✍#علی_آزاد
حسین (ع) انسان عاشقی بود و عشق را نه تنها دانسته که چشیده بود ؛
و می کوشید حتی در زشت ترین زشتی ها همواره عنصر زیبایی را ببیند ؛ دعوت شده بود و به کربلا که رسید تا تمدن سازی کند، دید دشمن همه ی راه ها را بسته است. تنها راه های زمینی بسته نبود راه های خرد و تفکر را هم بسته بودند.وقتی به حادثه نگاه می کند نیز آن را یک حادثه ی عاشقانه ی زیبای دلربای ایثارگرانه می بیند و مست آن می شود .
رنج حسین"ع" بسته شدن راه های زمینی نبود. چون "نوبت عاشقیست یک چندی"
احساس تنهایی عجیبی می کند اخلاقی زندگی کرده بود ، محبوبیت اش را از دست داده بود یک متن عدالت شده بود یک متن شفقت شده بود و سپس یک متن عشق شده بود و این هر سه لوازم برایش باعث می شود شیعیان از اطرافش پراکنده شوند. حتا از کسانی که رای به کشتن او می دهند گله نمی کند این پیام را می دهد زندگی از جایی دیگر ارزش زیستن ندارد.
فرصت سخن گفتن با چاه های کوفه را هم دریغ کرده اند. سنگها در چاه های کوفه ریخته اند.
رنج حسین"ع" برادران و خواهران بود که در گذشته داشته است. وقتی می بینید. برادران و خواهرانش از خودشان عقب نشینی کرده اند. در مقابل دنیا خم شده اند. روحشان را به دتیا فروخته اند. و دیگر شیعه ابراهیم و متفکر نیستند.
حسین "ع" آه تلخی می کشد کلامی دل سوزانه زیبایی می گوید؛ 《شیعیان ما، ما را شرمسرا کردند.》
روایت اعتراض حسین"ع" از اینجا آغار می شود. درحرکت اصلاحی روایت کربلا غصه حسین"ع" تنها از دشمن نیست. این جمله را خطاب به شیعیان، به خودی ها می گوید. یادآوری می کنم خطاب این جمله فقط دیروز نیست. روایت "حال" شیعیان امروز هم است، "حال" خودی های امروز هم خوب نیست! بین املا و قرائت اختلاف افتاده است. می نویسند تشیع علوی می خوانند تشیع صفوی. عزاداری سطح دوست داشتن حسین "ع" است. باید به عزای خود بگریم. اگر تجربه گریه بر حسین(ع) جواز ورود به بهشت هست؟! و حب حسین(ع) شیعه بودن هست؟ نخستین کسان که بر حسین عزاداری و گریستن کوفیان بودن! آنان که کشتند. وقتی زینب نخستین تحلیل گر روایت عاشورا از شب صحرا ، (لسان الغیب چه تصویری زیبائی از آن شب می ده؛ "شب تاریک و بیم موج و گرداب چنین حایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها ") با برادرش و کودکان به کوفه می رسند ! روایت عاشورا را تحلیل می کند کوفیان به سر و سینه می زنند و می گریستن زینب می گوید؛ 《 بگیرید که سزاوار گریه اید》 حسین (ع) زیست کردنی ست، در ذره ذره لحظه های زندگی. پس ما با تعریفی از حسین (ع) مواجه هستیم که او برای گریستن نیست، حسین"ع" برای زیستن است. حسین(ع) زیستی یعنی چه؟، رنج دیگران را داشتن است دل بستگی حسین"ع" باید زیبا سخن گفتن فراهم کند. در روابط بینا فردی و مناسبت های اجتماعی و خانوادگی در کنار حسین"ع" و خدای عرفه که تصویر زیبا از او در آن عبادت ناتمام می دهد، شیرین سایه کند. این سخن《شیعیان ما، مارا شرمسرا کردند》 خطاب به شیعیان امروز هم است.
روایت حسین "ع" دعوت به اخلاقی زیستن است. خودمان را تصحیح کنیم که روز "حسرت" هیچ چیز به اندازه خود "حسرت" آزار-مان نمی دهد.
#شهادت
#عاشورا
#حسین_وارث_آدم
#کربلا
#پژواک
#علی_آزاد
#اکنون_ما_شریعتی
@shariati_40
🖌بهزاد صبری
🔹سرت سلامت
🔸خورشید در خونین ترین افق تاریخ به غروب نشست و شام ظلمت آدم بی وارث آغاز شد. سرت سلامت زینب! رسالتت را دوشی نیست. خونی برای غسل آزادی نیست. پیام تو ماتمی شده که از فراز تاریخ بشریت میگذرد اما شنونده ای نمیابد. هزار سال است شمع شام غریبانت روشنی گرفته و آزاده ای نیست تا پیامت را بشنود و قصه شمع و سوختن و ساختن را تمام کند. سرت سلامت زینب! تنهایی ات در جغرافیای بشریت هنوز ماندنی است مثل فریاد برادرت که از وارثین تاریخ، یاری خواست و کسی نایی ندا نداد.
🔹سرت سلامت زینب! آنچه از ما باقی مانده همین سر سلامتی تو است و فاتحه و سلامی که بر نعش کشتگان کربلا تخفه میبریم و روزگار را در وسعتِ شرم فرو میبریم.
سرت سلامت زینب! ما هنوز شام غریبان کشته شدگانت را مینشینیم و گریه میکنیم. ما هنوز به گودگاه می نگریم و حسین سر بریده میشود و ما بر سر و سینه میزنیم. سرت سلامت زینب! اینجا هرگوشه اش کوفه است و هر کَسَش شمر و زیاد؛ به نماز و جانمازمان نگاه نکن؛ عادت داریم هر دو را به آب بکشیم وقتی زیر بیرق سیاه میرویم.
سرت سلامت زینب! بیرق سرخ عاشورا را به تاریخ واگذار، اینجا حسین همچنان تنها است.
#شام_غریبان
#زینب
#حسین
#کربلا
#شمع
#پژواک
#بهزاد_صبری
🆔 @shariati_40
🔹سرت سلامت
🔸خورشید در خونین ترین افق تاریخ به غروب نشست و شام ظلمت آدم بی وارث آغاز شد. سرت سلامت زینب! رسالتت را دوشی نیست. خونی برای غسل آزادی نیست. پیام تو ماتمی شده که از فراز تاریخ بشریت میگذرد اما شنونده ای نمیابد. هزار سال است شمع شام غریبانت روشنی گرفته و آزاده ای نیست تا پیامت را بشنود و قصه شمع و سوختن و ساختن را تمام کند. سرت سلامت زینب! تنهایی ات در جغرافیای بشریت هنوز ماندنی است مثل فریاد برادرت که از وارثین تاریخ، یاری خواست و کسی نایی ندا نداد.
🔹سرت سلامت زینب! آنچه از ما باقی مانده همین سر سلامتی تو است و فاتحه و سلامی که بر نعش کشتگان کربلا تخفه میبریم و روزگار را در وسعتِ شرم فرو میبریم.
سرت سلامت زینب! ما هنوز شام غریبان کشته شدگانت را مینشینیم و گریه میکنیم. ما هنوز به گودگاه می نگریم و حسین سر بریده میشود و ما بر سر و سینه میزنیم. سرت سلامت زینب! اینجا هرگوشه اش کوفه است و هر کَسَش شمر و زیاد؛ به نماز و جانمازمان نگاه نکن؛ عادت داریم هر دو را به آب بکشیم وقتی زیر بیرق سیاه میرویم.
سرت سلامت زینب! بیرق سرخ عاشورا را به تاریخ واگذار، اینجا حسین همچنان تنها است.
#شام_غریبان
#زینب
#حسین
#کربلا
#شمع
#پژواک
#بهزاد_صبری
🆔 @shariati_40
Forwarded from Fek
📚آیا حسین بن علی بر حق بود؟
◾️مناقشه ای در پیش فرض های سخنانِ دکتر سروش و دکتر محدثی راجع به «همه-ی زمان ها را عاشورا و همه-ی مکان ها را کربلا» دیدن توسط دکتر شریعتی
(قسمت اول)
#علیرضاموثق
1⃣ دکتر عبدالکریم سروش در یک فایل صوتی، نقدی را به دکتر شریعتی و ساده-سازی ایدئولوژیک توسط مشارالیه وارد می کند و نقل به مضمون می گوید که زندگی ما «آدمیان متوسط» و «قهرمان های کوچک»، در عالم واقع، بسی پیچیده و طیفی است و «صفر و صدی» و «سیاه و سفید» و «باینری» نیست و لذا ما یک واقعه-ی استثنائی و آمیخته با اسطوره و اغراق و یک تیپ ایده آل چون «کربلای حسینی» را نمی توانیم به زندگیِ روزمره-ی خویش تعمیم دهیم و اینطور نیست که در جامعه-ی واقعی و امروزی، از بام تا شام با حسین و شمر مواجه باشیم؛ هر چند می بایست نیم-نگاهی عبرت آمیز به واقعه کربلا داشته باشیم (اینجا).
در مقابل، دکتر حسن محدثی با این استدلال که ما نه تنها هر روز، بلکه هر لحظه در «دو راهی های زندگی» با «انتخاب هایی» مواجه هستیم، مدعای دکتر سروش را نقد می کند؛ انتخاب هایی مثل «مبارزه یا عدم مبارزه» با ظلم و فساد و یا «مشارکت یا عدم مشارکت» در ظلم و فساد و امثالهم (اینجا).
2⃣ اما در اینجا من می خواهم در اصل قضیه-ی «حق بودن حسین بن علی» و در پیش-فرض های شیعیان؛ از جمله در پیش-فرض های دکتر شریعتی مناقشه کنم و از آنها در قالب چند پرسش، پاسخ و تأمل بطلبم؛
منتها در مقدمه اشاره کنم که «حق بودن» را در مانحن فیه، در خصوص حوزه-ی ارزش ها و امور ناظر به «باید و نبایدها»، به معنی «مطابقت با عدل زمانه» و «باطل بودن» را به معنی «مطابقت با ظلم زمانه» و نیز حقیقت را در حوزه-ی واقعیت ها و امور ناظر به «هست و نیست ها»، به معنی «مطابقت با واقع» تلقی می کنم و این گمان را مفروض می گیرم که در این خصوص با مخاطب ام، توافق دارم. با این وصف؛
اولاً) حسین بن علی، دقیقاً در کدام گفتار و کردار، «حق» بوده است؟ یعنی آیا تمام گفتارها و کردارهایش، «حق» بوده است؟ یعنی آیا ایشان در تمام حوزه ها و در تمام آنات زندگی اش؛ اعم از حوزه-ی فردی و اجتماعی و دینی و فلسفی و علمی و سیاسی، حق بوده است؟ آنهم حقیقتی فراتاریخی و بدون لحاظ سیاق و کانتکست؟ یعنی در «هر زمینه ای»، الگویی برای تمام زمان ها و مکان ها بوده است؟ «مورد به مورد، چرا؟»
ثانیاً) در خصوص واقعه-ی کربلا به عنوان یک مصداق در زندگی حسین بن علی، می دانیم که یزید، مطابق ساز و کار و مقتضیات عرفی در زمانه و زمینه-ی خودش و در آن بافت قبیله ای، حکومتی مشروع داشته است و عموم جامعه به اقتفای بزرگان قوم، با او بیعت کرده بودند.
برای مثال و جهت وضوح مراد و عینی تر شدن بحث، در اوایل انقلاب، اکثریت قاطع مردم، به هر دلیل، یا به خاطر جهل و جو-گیری و خرافات مذهبی و یا از روی دلایل محققانه و سنجیده، به حکومت روح الله خمینی رأی دادند؛ حال، به چه دلیل، اقلیتی چون مجاهدین خلق یا چریک های فدایی اقلیت، حق داشتند که به اقتفای حسین بن علی، قیام کنند؟ (چه مسلحانه و چه غیر مسلحانه).
ثالثاً) فرض کنیم که در یک زمان و مکان مشخص، ما در یک دو راهی باینری، مجبور به انتخاب می شویم؛ از منظر «روش استیفای حق یا روش اصابت به حق» یا «روش نیل از وضع موجود نامطلوب به وضع مطلوب ناموجود»؛ حال، چرا روش و انتخاب حسین بن علی در واقعهٔ کربلا درست بوده است؟ برای مثال، چه اشکالی داشت که ایشان به شکل تاکتیکی، با یزید بیعت می کرد و «جان و یا آزادی» خویش و زن و بچه و یاران معدود خویش را در آن صحنه به خطر قطعی نمی انداخت و از مجرای دیگری به مبارزه-ی سیاسی و یا اساساً به جای امر سیاسی، به کار فرهنگی می پرداخت؟ و از این طریق به جامعه خیر می رساند و در سیاست از این مجرا تأثیر می گذاشت؟
نقل است که گالیله، به جای پا فشاری بر حقیقت و اصطلاحاً «قیصر-بازی»، در دادگاه انگیزاسیون، با مسامحه حرف خود را پس گرفت و از گفته-ی خویش، توبه کرد تا «جان و آزادی اش» را از خطر گیوتین و زندان برهاند. بعد، شخصی به او خرده گرفت و متلک انداخت و گفت: «بدبخت مردمی که تو قهرمان اش هستی» و او هم در پاسخ گفت: «بدبخت مردمی که نیاز به قهرمان دارد».
رابعاً) آیا دغدغه و انگیزه-ی حسین بن علی، صرفاً دفاع از حقوق و مصلحت مردم و دفاع از خیر و عدالت و اخلاق بوده است؟ آیا قیام ایشان، تنها «دلیل» داشته و محصول «علت و دلیل-تراشی» یا متأثر از آن نبوده است؟ آیا «اراده-ی قدرت»، نقشی در آن قیام نداشته است؟ آیا این مدعا که حکومت از ابتدا حق علی بن ابی طالب بوده یا به طور کلی؛ جنگ قدرت در آن بافت قبیله ای و فرهنگی، نقشی در قیام حسین بن علی نداشته است؟
(ادامه دارد)
🌾@Tafakor_e_Enteghadi
◾️مناقشه ای در پیش فرض های سخنانِ دکتر سروش و دکتر محدثی راجع به «همه-ی زمان ها را عاشورا و همه-ی مکان ها را کربلا» دیدن توسط دکتر شریعتی
(قسمت اول)
#علیرضاموثق
1⃣ دکتر عبدالکریم سروش در یک فایل صوتی، نقدی را به دکتر شریعتی و ساده-سازی ایدئولوژیک توسط مشارالیه وارد می کند و نقل به مضمون می گوید که زندگی ما «آدمیان متوسط» و «قهرمان های کوچک»، در عالم واقع، بسی پیچیده و طیفی است و «صفر و صدی» و «سیاه و سفید» و «باینری» نیست و لذا ما یک واقعه-ی استثنائی و آمیخته با اسطوره و اغراق و یک تیپ ایده آل چون «کربلای حسینی» را نمی توانیم به زندگیِ روزمره-ی خویش تعمیم دهیم و اینطور نیست که در جامعه-ی واقعی و امروزی، از بام تا شام با حسین و شمر مواجه باشیم؛ هر چند می بایست نیم-نگاهی عبرت آمیز به واقعه کربلا داشته باشیم (اینجا).
در مقابل، دکتر حسن محدثی با این استدلال که ما نه تنها هر روز، بلکه هر لحظه در «دو راهی های زندگی» با «انتخاب هایی» مواجه هستیم، مدعای دکتر سروش را نقد می کند؛ انتخاب هایی مثل «مبارزه یا عدم مبارزه» با ظلم و فساد و یا «مشارکت یا عدم مشارکت» در ظلم و فساد و امثالهم (اینجا).
2⃣ اما در اینجا من می خواهم در اصل قضیه-ی «حق بودن حسین بن علی» و در پیش-فرض های شیعیان؛ از جمله در پیش-فرض های دکتر شریعتی مناقشه کنم و از آنها در قالب چند پرسش، پاسخ و تأمل بطلبم؛
منتها در مقدمه اشاره کنم که «حق بودن» را در مانحن فیه، در خصوص حوزه-ی ارزش ها و امور ناظر به «باید و نبایدها»، به معنی «مطابقت با عدل زمانه» و «باطل بودن» را به معنی «مطابقت با ظلم زمانه» و نیز حقیقت را در حوزه-ی واقعیت ها و امور ناظر به «هست و نیست ها»، به معنی «مطابقت با واقع» تلقی می کنم و این گمان را مفروض می گیرم که در این خصوص با مخاطب ام، توافق دارم. با این وصف؛
اولاً) حسین بن علی، دقیقاً در کدام گفتار و کردار، «حق» بوده است؟ یعنی آیا تمام گفتارها و کردارهایش، «حق» بوده است؟ یعنی آیا ایشان در تمام حوزه ها و در تمام آنات زندگی اش؛ اعم از حوزه-ی فردی و اجتماعی و دینی و فلسفی و علمی و سیاسی، حق بوده است؟ آنهم حقیقتی فراتاریخی و بدون لحاظ سیاق و کانتکست؟ یعنی در «هر زمینه ای»، الگویی برای تمام زمان ها و مکان ها بوده است؟ «مورد به مورد، چرا؟»
ثانیاً) در خصوص واقعه-ی کربلا به عنوان یک مصداق در زندگی حسین بن علی، می دانیم که یزید، مطابق ساز و کار و مقتضیات عرفی در زمانه و زمینه-ی خودش و در آن بافت قبیله ای، حکومتی مشروع داشته است و عموم جامعه به اقتفای بزرگان قوم، با او بیعت کرده بودند.
برای مثال و جهت وضوح مراد و عینی تر شدن بحث، در اوایل انقلاب، اکثریت قاطع مردم، به هر دلیل، یا به خاطر جهل و جو-گیری و خرافات مذهبی و یا از روی دلایل محققانه و سنجیده، به حکومت روح الله خمینی رأی دادند؛ حال، به چه دلیل، اقلیتی چون مجاهدین خلق یا چریک های فدایی اقلیت، حق داشتند که به اقتفای حسین بن علی، قیام کنند؟ (چه مسلحانه و چه غیر مسلحانه).
ثالثاً) فرض کنیم که در یک زمان و مکان مشخص، ما در یک دو راهی باینری، مجبور به انتخاب می شویم؛ از منظر «روش استیفای حق یا روش اصابت به حق» یا «روش نیل از وضع موجود نامطلوب به وضع مطلوب ناموجود»؛ حال، چرا روش و انتخاب حسین بن علی در واقعهٔ کربلا درست بوده است؟ برای مثال، چه اشکالی داشت که ایشان به شکل تاکتیکی، با یزید بیعت می کرد و «جان و یا آزادی» خویش و زن و بچه و یاران معدود خویش را در آن صحنه به خطر قطعی نمی انداخت و از مجرای دیگری به مبارزه-ی سیاسی و یا اساساً به جای امر سیاسی، به کار فرهنگی می پرداخت؟ و از این طریق به جامعه خیر می رساند و در سیاست از این مجرا تأثیر می گذاشت؟
نقل است که گالیله، به جای پا فشاری بر حقیقت و اصطلاحاً «قیصر-بازی»، در دادگاه انگیزاسیون، با مسامحه حرف خود را پس گرفت و از گفته-ی خویش، توبه کرد تا «جان و آزادی اش» را از خطر گیوتین و زندان برهاند. بعد، شخصی به او خرده گرفت و متلک انداخت و گفت: «بدبخت مردمی که تو قهرمان اش هستی» و او هم در پاسخ گفت: «بدبخت مردمی که نیاز به قهرمان دارد».
رابعاً) آیا دغدغه و انگیزه-ی حسین بن علی، صرفاً دفاع از حقوق و مصلحت مردم و دفاع از خیر و عدالت و اخلاق بوده است؟ آیا قیام ایشان، تنها «دلیل» داشته و محصول «علت و دلیل-تراشی» یا متأثر از آن نبوده است؟ آیا «اراده-ی قدرت»، نقشی در آن قیام نداشته است؟ آیا این مدعا که حکومت از ابتدا حق علی بن ابی طالب بوده یا به طور کلی؛ جنگ قدرت در آن بافت قبیله ای و فرهنگی، نقشی در قیام حسین بن علی نداشته است؟
(ادامه دارد)
🌾@Tafakor_e_Enteghadi
Telegram
زیر سقف آسمان
برخلاف #شریعتی نبایدفکرکنیم هر روز #عاشورا استوهر سرزمینی #کربلا .
زندگیهمیشه صفر و صد نیست، مردمنههمه #شمر هستندونههمه #امام_حسین(ع)
#درسهاى_عاشورا_براى_زندگى_امروز
@DrSoroush
@SchoolofRumi
زندگیهمیشه صفر و صد نیست، مردمنههمه #شمر هستندونههمه #امام_حسین(ع)
#درسهاى_عاشورا_براى_زندگى_امروز
@DrSoroush
@SchoolofRumi