🔻پاتک عربستان به ترکیه!
دیروز برخی رسانههای اماراتی و عربستانی به نقل از منابعی "آگاه" اعلام کردند که احتمالا دستگاه قضائی ریاض از آنکارا بخواهد چند مقام امنیتی خود را به علت کمک به متهمان ترور جمال خاشقچی تحویل عربستان دهد.
سایت اماراتی "ارم نیوز" مدعی است که بنا به اعتراف متهمان دستگیر شده! در ریاض، این افراد به تیم قتل این روزنامهنگار در استانبول کمکها و تسهیلاتی ارائه کردهاند.
این رسانهها پای قطر را هم به ماجرا کشانده و میگویند تسهیلاتی که این مقامات امنیتی ترکیه به تیم عربستانی ارائه کردهاند، با اطلاع قطر بوده است.
بماند که این ادعای احتمالی پشتوانه منطقی ندارد، اما طرح آن قابل تامل و با اهداف خاصی است.
در وهله اول در واکنش به درخواست مکرر دولت ترکیه مبنی بر ضرورت تحویل ۱۸ متهم پرونده خاشقچی به این کشور برای محاکمه آنها در خاکش است.
همچنین این خط رسانهای حکایت از یک سطح فشار به دولت ترکیه است که به این غائله پایان دهد و روند درز اطلاعات را متوقف کند.
جالب اینجاست که این منابع مستقیما دولت ترکیه را متهم نمیکنند، بلکه انگشت اتهام را به سمت برخی مقامات امنیتی نشانه رفتهاند و مستمسک خود را "اعترافات" متهمان عربستانی قرار دادهاند.
دور از ذهن است که دستگاه قضایی عربستان رسما چنین خواستهای را از دولت ترکیه مطرح کند، اما اگر ریاض مطمئن شود که آنکارا دیگر اطلاعاتی برای درز دادن ندارد و هر آنچه داشته است، لو داده، بعید نیست در آینده به این کار مبادرت کند.
اکنون سوال اینجاست که آیا ترکیه همه چیز را فاش کرده است؟ یا مدارک مهمتر و "بازدارندهای" را نزد خود نگهداشته است که مستقیما ولیعهد عربستان را متهم میکند؟
از اردوغان بعید است آنکارا را خلع سلاح کرده باشد و مجال پاتک و ضد حمله به ریاض بدهد.
به هر حال، هنوز کسی از محتوای دقیق فایلهای صوتی از بازجویی و قتل جمال خاشقچی خبر ندارد. حتی برخی منابع ترکیه از وجود فیلمی سخن میگویند که از این اتفاقات و در اختیار سازمان امنیتی میت (MIT) است.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
دیروز برخی رسانههای اماراتی و عربستانی به نقل از منابعی "آگاه" اعلام کردند که احتمالا دستگاه قضائی ریاض از آنکارا بخواهد چند مقام امنیتی خود را به علت کمک به متهمان ترور جمال خاشقچی تحویل عربستان دهد.
سایت اماراتی "ارم نیوز" مدعی است که بنا به اعتراف متهمان دستگیر شده! در ریاض، این افراد به تیم قتل این روزنامهنگار در استانبول کمکها و تسهیلاتی ارائه کردهاند.
این رسانهها پای قطر را هم به ماجرا کشانده و میگویند تسهیلاتی که این مقامات امنیتی ترکیه به تیم عربستانی ارائه کردهاند، با اطلاع قطر بوده است.
بماند که این ادعای احتمالی پشتوانه منطقی ندارد، اما طرح آن قابل تامل و با اهداف خاصی است.
در وهله اول در واکنش به درخواست مکرر دولت ترکیه مبنی بر ضرورت تحویل ۱۸ متهم پرونده خاشقچی به این کشور برای محاکمه آنها در خاکش است.
همچنین این خط رسانهای حکایت از یک سطح فشار به دولت ترکیه است که به این غائله پایان دهد و روند درز اطلاعات را متوقف کند.
جالب اینجاست که این منابع مستقیما دولت ترکیه را متهم نمیکنند، بلکه انگشت اتهام را به سمت برخی مقامات امنیتی نشانه رفتهاند و مستمسک خود را "اعترافات" متهمان عربستانی قرار دادهاند.
دور از ذهن است که دستگاه قضایی عربستان رسما چنین خواستهای را از دولت ترکیه مطرح کند، اما اگر ریاض مطمئن شود که آنکارا دیگر اطلاعاتی برای درز دادن ندارد و هر آنچه داشته است، لو داده، بعید نیست در آینده به این کار مبادرت کند.
اکنون سوال اینجاست که آیا ترکیه همه چیز را فاش کرده است؟ یا مدارک مهمتر و "بازدارندهای" را نزد خود نگهداشته است که مستقیما ولیعهد عربستان را متهم میکند؟
از اردوغان بعید است آنکارا را خلع سلاح کرده باشد و مجال پاتک و ضد حمله به ریاض بدهد.
به هر حال، هنوز کسی از محتوای دقیق فایلهای صوتی از بازجویی و قتل جمال خاشقچی خبر ندارد. حتی برخی منابع ترکیه از وجود فیلمی سخن میگویند که از این اتفاقات و در اختیار سازمان امنیتی میت (MIT) است.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻 ایران، جنگ جهانی اول و نشست پاریس!
📌در حالی فرانسه میزبان دشمنان دیروز و دوستان امروز در یکصدمین سالگرد پایان جنگ جهانی اول است و آلمان سرسختترین دشمن سابق متفقین در آن شرکت دارد که ایران غایب بزرگ این نشست است. رهبرانی از 70 کشور جهان به دعوت پاریس در آن شرکت دارند که به نظر از تهران دعوت نشده است. برخی از کشورهای شرکتکننده هیچ ارتباطی نه از دور و نه از نزدیک با این جنگ ندارند؛ اما ایران چرا؟ خاطره تلخی از این جنگ داشته و دارد و به شدت از آن متاثر بود.
ناگفته نماند که در کنفرانس صلح پاریس 1919 نیز ایران به دلایل مختلف به زحمت توانست شرکت کند.
📌ایران در جنگ جهانی اول اعلام بیطرفی کرد، اما این موضع احمد شاه قاجار، آتش این جنگ را از آن دور نکرد و روسها از شمال و انگلیسیها از جنوب به کشور تاختند. اگر جنگ جهانی اول به قولی 18 میلیون کشته داشت، ایران به تنهایی و به روایتی حدود 10 میلیون کشته داد!
📌همین جنگ یکی از عوامل اصلی "قحطی بزرگ" از 1296 تا 1298 در ایران به شمار میرود. آنفلوانزای اسپانیایی از طریق همین نیروهای انگلیسی و روسی به ایران منتقل شد که جان خیلیها را گرفت.
محمد قلی مجد پژوهشگر ایرانی مقیم آمریکا بر اساس اسناد وزارت خارجه این کشور، آمار قربانیان این قحطی را حدود 8 تا 10 میلیون نفر برآورد میکند. حال اگر هم این اعداد به قول عدهای اغراق آمیز و تعداد کشتهها یک میلیون نفر هم باشد، باز چیزی از اصل قضیه نمیکاهد.
آمار تلفات ایران تنها در قربانیان قحطی و آنفلوانزای اسپانیایی خلاصه نمیشود، بلکه هزاران ایرانی نیز بر اثر حملات نیروهای خارجی و جنگ میان قدرتهای درگیر در جنگ جهانی (روسیه و دولت عثمانی در غرب) کشته شدند. تنها در مهاباد در نتیجه یک قتل عام ارتش تزار روسیه حدود 5 تا 7 هزار نفر کشته شدند.
📌والاس اسمیت موری کاردار آمریکا در ایران در دوره قحطی که بعدا سفیر این کشور هم شد، چند سال بعد از پایان جنگ جهانی اول درباره تاثیرات آن بر ایران میگوید: «به نظر میرسد دست کم ایران با اوضاع سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۱۷ روبرو است. در آن هنگام در اثر خشکسالی و تخریبی که به زراعت ایران به دلیل تهاجم ارتشهای بیگانه وارد شد، قحطی ایران را در بر گرفت که تخمین میزنند یک سوم جمعیت آن را تلف کرد.»
📌مجد در مصاحبهای در این باره میگوید: «عجیبﺗﺮ از ﻫﻤﻪ ﻧﻘﺶ ﺑﺮﻳﺘﺎﻧﻴـﺎ در اﻳﻦ ﻓﺎﺟﻌﻪ اﺳﺖ. قحطی ﺑﺰرگ در زﻣﺎنی اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺎد ﻛﻪ ﺳﺮاﺳﺮ اﻳﺮان در اﺷﻐﺎل ﻧﻈﺎمی انگلیسیﻫﺎ ﺑﻮد. ولی اﻧﮕﻠﻴسیها ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﻴﭻ ﻛﺎری ﺑﺮای ﻣﺒـﺎرزه ﺑﺎ قطحی و ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﻣﺮدم اﻳﺮان ﻧﻜﺮدﻧـﺪ، ﺑﻠﻜـﻪ ﻋﻤﻠﻜـﺮد آﻧﻬـﺎ اوﺿـﺎع را وﺧیمﺗﺮ ﻛﺮد و ﺳﺒﺐ ﻣﺮگ ﻣﻴﻠﻴﻮنها ﻧﻔﺮ از اﻳﺮاﻧﻴﺎن ﺷﺪ. درﺳﺖ در زﻣﺎﻧﻲ ﻛـﻪ ﻣﺮدم اﻳﺮان ﺑﻪ دﻟﻴﻞ قحطی ﻧﺎﺑﻮد میﺷـﺪﻧﺪ، ارﺗـﺶ ﺑﺮﻳﺘﺎﻧﻴـﺎ ﻣـﺸﻐﻮل ﺧﺮﻳـﺪ ﻣﻘﺎدﻳﺮ عظیمی ﻏﻠﻪ و ﻣﻮاد ﻏﺬایی از ﺑﺎزار اﻳﺮان ﺑﻮد و ﺑﺎ اﻳﻦ ﻛﺎر ﺧـﻮد ﻫـﻢ اﻓﺰاﻳﺶ ﺷﺪﻳﺪ ﻗﻴﻤﺖ ﻣﻮاد ﻏﺬایی را ﺳﺒﺐ میﺷﺪ و ﻫﻢ ﻣﺮدم اﻳﺮان را از اﻳﻦ ﻣﻮاد ﻣﺤﺮوم میﻛﺮد.»
📌مردم جهان و حتی غالب کشورهای شرکت کننده در نشست صلح پاریس هیچ اطلاعی از این اثرات فلاکتبار جنگ جهانی اول بر ایران ندارند.
رسانههای برون مرزی ایرانی چه دیداری چه سایبری که هیچ حادثه "غیر مهمی" در منطقه و جهان از "نگاه تیز" آنها دور نمیماند، کوچکترین اشارهای به چنین مسائلی نمیکنند. گویا در بعد دیپلماتیک هم هنوز همان "موضع بیطرفی" در قبال جنگ جهانی اول حاکم است.
در چنین مناسبتی میشد در چهارچوب یک دیپلماسی عمومی و رسانهای زوایای پنهان جنگ جهانی اول در ایران را برای جهانیان روشن ساخت.
🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
📌در حالی فرانسه میزبان دشمنان دیروز و دوستان امروز در یکصدمین سالگرد پایان جنگ جهانی اول است و آلمان سرسختترین دشمن سابق متفقین در آن شرکت دارد که ایران غایب بزرگ این نشست است. رهبرانی از 70 کشور جهان به دعوت پاریس در آن شرکت دارند که به نظر از تهران دعوت نشده است. برخی از کشورهای شرکتکننده هیچ ارتباطی نه از دور و نه از نزدیک با این جنگ ندارند؛ اما ایران چرا؟ خاطره تلخی از این جنگ داشته و دارد و به شدت از آن متاثر بود.
ناگفته نماند که در کنفرانس صلح پاریس 1919 نیز ایران به دلایل مختلف به زحمت توانست شرکت کند.
📌ایران در جنگ جهانی اول اعلام بیطرفی کرد، اما این موضع احمد شاه قاجار، آتش این جنگ را از آن دور نکرد و روسها از شمال و انگلیسیها از جنوب به کشور تاختند. اگر جنگ جهانی اول به قولی 18 میلیون کشته داشت، ایران به تنهایی و به روایتی حدود 10 میلیون کشته داد!
📌همین جنگ یکی از عوامل اصلی "قحطی بزرگ" از 1296 تا 1298 در ایران به شمار میرود. آنفلوانزای اسپانیایی از طریق همین نیروهای انگلیسی و روسی به ایران منتقل شد که جان خیلیها را گرفت.
محمد قلی مجد پژوهشگر ایرانی مقیم آمریکا بر اساس اسناد وزارت خارجه این کشور، آمار قربانیان این قحطی را حدود 8 تا 10 میلیون نفر برآورد میکند. حال اگر هم این اعداد به قول عدهای اغراق آمیز و تعداد کشتهها یک میلیون نفر هم باشد، باز چیزی از اصل قضیه نمیکاهد.
آمار تلفات ایران تنها در قربانیان قحطی و آنفلوانزای اسپانیایی خلاصه نمیشود، بلکه هزاران ایرانی نیز بر اثر حملات نیروهای خارجی و جنگ میان قدرتهای درگیر در جنگ جهانی (روسیه و دولت عثمانی در غرب) کشته شدند. تنها در مهاباد در نتیجه یک قتل عام ارتش تزار روسیه حدود 5 تا 7 هزار نفر کشته شدند.
📌والاس اسمیت موری کاردار آمریکا در ایران در دوره قحطی که بعدا سفیر این کشور هم شد، چند سال بعد از پایان جنگ جهانی اول درباره تاثیرات آن بر ایران میگوید: «به نظر میرسد دست کم ایران با اوضاع سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۱۷ روبرو است. در آن هنگام در اثر خشکسالی و تخریبی که به زراعت ایران به دلیل تهاجم ارتشهای بیگانه وارد شد، قحطی ایران را در بر گرفت که تخمین میزنند یک سوم جمعیت آن را تلف کرد.»
📌مجد در مصاحبهای در این باره میگوید: «عجیبﺗﺮ از ﻫﻤﻪ ﻧﻘﺶ ﺑﺮﻳﺘﺎﻧﻴـﺎ در اﻳﻦ ﻓﺎﺟﻌﻪ اﺳﺖ. قحطی ﺑﺰرگ در زﻣﺎنی اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺎد ﻛﻪ ﺳﺮاﺳﺮ اﻳﺮان در اﺷﻐﺎل ﻧﻈﺎمی انگلیسیﻫﺎ ﺑﻮد. ولی اﻧﮕﻠﻴسیها ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﻴﭻ ﻛﺎری ﺑﺮای ﻣﺒـﺎرزه ﺑﺎ قطحی و ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﻣﺮدم اﻳﺮان ﻧﻜﺮدﻧـﺪ، ﺑﻠﻜـﻪ ﻋﻤﻠﻜـﺮد آﻧﻬـﺎ اوﺿـﺎع را وﺧیمﺗﺮ ﻛﺮد و ﺳﺒﺐ ﻣﺮگ ﻣﻴﻠﻴﻮنها ﻧﻔﺮ از اﻳﺮاﻧﻴﺎن ﺷﺪ. درﺳﺖ در زﻣﺎﻧﻲ ﻛـﻪ ﻣﺮدم اﻳﺮان ﺑﻪ دﻟﻴﻞ قحطی ﻧﺎﺑﻮد میﺷـﺪﻧﺪ، ارﺗـﺶ ﺑﺮﻳﺘﺎﻧﻴـﺎ ﻣـﺸﻐﻮل ﺧﺮﻳـﺪ ﻣﻘﺎدﻳﺮ عظیمی ﻏﻠﻪ و ﻣﻮاد ﻏﺬایی از ﺑﺎزار اﻳﺮان ﺑﻮد و ﺑﺎ اﻳﻦ ﻛﺎر ﺧـﻮد ﻫـﻢ اﻓﺰاﻳﺶ ﺷﺪﻳﺪ ﻗﻴﻤﺖ ﻣﻮاد ﻏﺬایی را ﺳﺒﺐ میﺷﺪ و ﻫﻢ ﻣﺮدم اﻳﺮان را از اﻳﻦ ﻣﻮاد ﻣﺤﺮوم میﻛﺮد.»
📌مردم جهان و حتی غالب کشورهای شرکت کننده در نشست صلح پاریس هیچ اطلاعی از این اثرات فلاکتبار جنگ جهانی اول بر ایران ندارند.
رسانههای برون مرزی ایرانی چه دیداری چه سایبری که هیچ حادثه "غیر مهمی" در منطقه و جهان از "نگاه تیز" آنها دور نمیماند، کوچکترین اشارهای به چنین مسائلی نمیکنند. گویا در بعد دیپلماتیک هم هنوز همان "موضع بیطرفی" در قبال جنگ جهانی اول حاکم است.
در چنین مناسبتی میشد در چهارچوب یک دیپلماسی عمومی و رسانهای زوایای پنهان جنگ جهانی اول در ایران را برای جهانیان روشن ساخت.
🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻وضعیت "مبهم" ملک سلمان!
دیروز مجتهد فعال توییتری معروف در توئیتی اعلام کرد که ملک سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان سفر داخلی خود را ناتمام گذاشته و به ریاض بازگشته و به بیمارستان منتقل شده است. اما دولت عربستان با انتشار تصاویری از سفر محمد بن زاید ولی عهد ابوظبی به ریاض و دیدار وی با ملک سلمان خبر داد و این گونه خبر بستری شدن وی را تکذیب کرد.
در تصاویر انتشار یافته در صفحه توییتری خبرگزاری واس، عکسی از این دیدار وجود دارد که صفحه مانیتور سالن در حال پخش شبکه الاخباریه عربستان است و عدنان الشبراوی خبرنگار روزنامه عکاظ درحال مصاحبه با مجری شبکه درباره سیل اخیر در جده است. تاریخ این برنامه شبکه الاخباریه به 5 نوامبر باز می گردد نه 10 نوامبر. این نشان می دهد که دیدار محمد بن زاید با ملک سلمان به پنج روز پیش باز میگردد.
این مساله، خبر مجتهد درباره بستری پادشاه عربستان را تایید می کند. اما پرسش این است که چرا سفر بن زاید در 5 نوامبر اعلام نشد؟ ملک سلمان در چه وضعیتی است؟
لینک عکسها در صفحه خبرگزاری واس:
http://yon.ir/xz9Qe
لینک گزارش شبکه الاخباریه:
http://yon.ir/o8UKO
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
دیروز مجتهد فعال توییتری معروف در توئیتی اعلام کرد که ملک سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان سفر داخلی خود را ناتمام گذاشته و به ریاض بازگشته و به بیمارستان منتقل شده است. اما دولت عربستان با انتشار تصاویری از سفر محمد بن زاید ولی عهد ابوظبی به ریاض و دیدار وی با ملک سلمان خبر داد و این گونه خبر بستری شدن وی را تکذیب کرد.
در تصاویر انتشار یافته در صفحه توییتری خبرگزاری واس، عکسی از این دیدار وجود دارد که صفحه مانیتور سالن در حال پخش شبکه الاخباریه عربستان است و عدنان الشبراوی خبرنگار روزنامه عکاظ درحال مصاحبه با مجری شبکه درباره سیل اخیر در جده است. تاریخ این برنامه شبکه الاخباریه به 5 نوامبر باز می گردد نه 10 نوامبر. این نشان می دهد که دیدار محمد بن زاید با ملک سلمان به پنج روز پیش باز میگردد.
این مساله، خبر مجتهد درباره بستری پادشاه عربستان را تایید می کند. اما پرسش این است که چرا سفر بن زاید در 5 نوامبر اعلام نشد؟ ملک سلمان در چه وضعیتی است؟
لینک عکسها در صفحه خبرگزاری واس:
http://yon.ir/xz9Qe
لینک گزارش شبکه الاخباریه:
http://yon.ir/o8UKO
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻 تله لیبرمن برای نتانیاهو!
بار دیگر اوضاع در نوار غزه به شدت متشنج شده و حرف و حدیثها از وقوع جنگی گسترده بالا گرفته است. این اوضاع به دنبال عملیات دیروز کوماندوهای اسرائیلی در این منطقه حاکم شده است. این عملیات بیشتر به تله لیبرمن برای نتانیاهو شباهت دارد. این عملیات لو رفته و در تحقق اهدافش ناکام ماند. سخت اشتباه است اگر هدف چنین عملیاتی با آن تجهیزات پیشرفته در داخل خودرو ون را صرفا ترور یک فرمانده قسامی بدانیم.
آویگدور لیبرمن وزیر تندرو کابینه نتانیاهو از مخالفان سرسخت تفاهمات اخیر با نوار غزه و کاهش محاصره این منطقه بود. از این منظر با توجه به حضور بنیامین نتانیاهو در پاریس دور از ذهن هم نیست لیبرمن خواسته باشد با اعزام این نیروها، فلسطینیها را به واکنش موشکی گسترده تحریک و این گونه جنگی به راه بیاندازد و به این تفاهمات پایان دهد.
فلسطینیها در واکنش به عملیات دیشب امروز اقدام به حملات گسترده موشکی به شهرکهای اطراف نوار غزه کردند. جنگندههای اسرائیلی هم به اهدافی از جمله شبکه ماهوارهای الاقصی در نوار غزه حمله کردند. تا این لحظه سطح واکنش فلسطینیها و حملات اسرائیلیها نشان از وقوع یک جنگ گسترده نمیدهد.
در این وضعیت منطقهای دور از ذهن است که بنیامین نتانیاهو دم به تله لیبرمن دهد و به سمت چنین جنگی علیه غزه برود. احتمالا در ساعات آینده باز با میانجیگری مصر آرامش مجدد برقرار شود و تفاهمات اخیر مسیر خود را طی کند.
در سایه قوت گرفتن روند عادیسازی روابط میان تلآویو و پایتختهای عربی در خلیج فارس و سیاست تقابلی جدید دونالد ترامپ علیه ایران، برونداد چنین جنگی تحت الشعاع قرار گرفتن این دو مساله خواهد بود و این چیزی نیست که نتانیاهو و ترامپ در این وضعیت بخواهند.
🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
بار دیگر اوضاع در نوار غزه به شدت متشنج شده و حرف و حدیثها از وقوع جنگی گسترده بالا گرفته است. این اوضاع به دنبال عملیات دیروز کوماندوهای اسرائیلی در این منطقه حاکم شده است. این عملیات بیشتر به تله لیبرمن برای نتانیاهو شباهت دارد. این عملیات لو رفته و در تحقق اهدافش ناکام ماند. سخت اشتباه است اگر هدف چنین عملیاتی با آن تجهیزات پیشرفته در داخل خودرو ون را صرفا ترور یک فرمانده قسامی بدانیم.
آویگدور لیبرمن وزیر تندرو کابینه نتانیاهو از مخالفان سرسخت تفاهمات اخیر با نوار غزه و کاهش محاصره این منطقه بود. از این منظر با توجه به حضور بنیامین نتانیاهو در پاریس دور از ذهن هم نیست لیبرمن خواسته باشد با اعزام این نیروها، فلسطینیها را به واکنش موشکی گسترده تحریک و این گونه جنگی به راه بیاندازد و به این تفاهمات پایان دهد.
فلسطینیها در واکنش به عملیات دیشب امروز اقدام به حملات گسترده موشکی به شهرکهای اطراف نوار غزه کردند. جنگندههای اسرائیلی هم به اهدافی از جمله شبکه ماهوارهای الاقصی در نوار غزه حمله کردند. تا این لحظه سطح واکنش فلسطینیها و حملات اسرائیلیها نشان از وقوع یک جنگ گسترده نمیدهد.
در این وضعیت منطقهای دور از ذهن است که بنیامین نتانیاهو دم به تله لیبرمن دهد و به سمت چنین جنگی علیه غزه برود. احتمالا در ساعات آینده باز با میانجیگری مصر آرامش مجدد برقرار شود و تفاهمات اخیر مسیر خود را طی کند.
در سایه قوت گرفتن روند عادیسازی روابط میان تلآویو و پایتختهای عربی در خلیج فارس و سیاست تقابلی جدید دونالد ترامپ علیه ایران، برونداد چنین جنگی تحت الشعاع قرار گرفتن این دو مساله خواهد بود و این چیزی نیست که نتانیاهو و ترامپ در این وضعیت بخواهند.
🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻 چرا جنگ در حدیده بالا گرفته؟
یکی از پیامدهای ترور جمال خاشقچی مطرح شدن فجایع یمن و درخواستها برای توقف جنگ بود؛ اما برخلاف توقعات، حملات ائتلاف عربستان در الحدیده راهبردیترین بندر یمن شدت گرفته است. به نظر همان پیشبینیها برای توقف جنگ ائتلاف همچنان درست است و عربستان و امارات میخواهند قبل از اعلام پایان جنگ، اوضاع حدیده را یکسره و صنعا و دیگر مناطق تحت کنترل جنبش انصار الله (حوثیها) را کاملا در محاصره قرار داده و بعد از آن با افزایش کمکهای نظامی به نیروهای منصور هادی، جنگ "یمنی یمنی" پیش خواهد رفت.
این محاصره و تداوم جنگ داخلی بدتر از جنگ خارجی، اوضاع انسانی یمن را وخیمتر خواهد کرد.
🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
یکی از پیامدهای ترور جمال خاشقچی مطرح شدن فجایع یمن و درخواستها برای توقف جنگ بود؛ اما برخلاف توقعات، حملات ائتلاف عربستان در الحدیده راهبردیترین بندر یمن شدت گرفته است. به نظر همان پیشبینیها برای توقف جنگ ائتلاف همچنان درست است و عربستان و امارات میخواهند قبل از اعلام پایان جنگ، اوضاع حدیده را یکسره و صنعا و دیگر مناطق تحت کنترل جنبش انصار الله (حوثیها) را کاملا در محاصره قرار داده و بعد از آن با افزایش کمکهای نظامی به نیروهای منصور هادی، جنگ "یمنی یمنی" پیش خواهد رفت.
این محاصره و تداوم جنگ داخلی بدتر از جنگ خارجی، اوضاع انسانی یمن را وخیمتر خواهد کرد.
🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
مقالهام در شماره امروز روزنامه اعتماد درباره عملیات یکشنبه شب نیروهای کوماندویی اسرائیلی در نوار غزه؛ این عملیات لو رفته و یک افسر بلندپایه کشته و یک نفر دیگر هم به شدت زخمی شد. فلسطینیها در واکنش به این عملیات دیشب حملاتی راکتی و موشکی به شهرکهای اطراف نوار غزه انجام داده و تلآویو هم به شدت مناطق متعددی را بمباران و ساختمانهای زیادی از جمله دفتر شبکه الاقصی را تخریب کرد.
@Sgolanbari
@Sgolanbari
🔻چشماندازهای عربی در خلیج فارس!
چند سالی است که رقابت اقتصادی قابل توجهی میان شش کشور عربی حوزه خلیج فارس (با مجموع 51 میلیون نفر جمعیت) شکل گرفته است که اساسا محاصره اقتصادی قطر توسط محور عربستان به دور از این رقابت نیست.
در این راستا، هر کدام از این شش کشور چند سالی است برای خود چشماندازهای ویژهای را طراحی کرده و بر اساس آن پیش میروند.
آنچه سیر پیشرفت این طرحها را تندتر کرده، همین نگاه رقابتی است که به ویژه میان عربستان، امارات و بحرین از یک سو و قطر به تنهایی از دیگر سو در جریان دارد.
همین رقابت بعضا در میان برخی از خود این کشورها هم دیده میشود، به عنوان مثال امارت ابوظبی در امارات طرحی بلندپروازانه را در مقابل امارت دوبی دنبال میکند و کاملا با آن در رقابتی نفسگیر است.
نگاهی کلی به متون چشماندازهای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و گامهای برداشته شده نشان از حرکت این کشورها به ویژه قطر در جهت تحقق اهداف مدنظر است. البته در برخی کشورها مثل عربستان به دلایلی نوعی کندی حادث شده است، اما وقفهای جدی وجود ندارد.
اقتصاد سنگبنای این چشماندازهاست. در این طرحها تلاش شده است که با تنوع بخشی به منابع درآمدی از وابستگی به درآمدهای نفتی به طرز چشمگیری کاسته شود. این مهم نیز از طریق گسترش سرمایهگذاری در خارج، جذب سرمایهگذاری خارجی، توسعه صنعت گردشگری و ... دنبال میشود. برخی کشورها مانند عربستان از نظام "گرین کارت" برای جذب سرمایههای عربی و اسلامی و راهاندازی بزرگترین صندوق سرمایهگذاری در جهان خبر میدهند.
هوشمندسازی شهرها و احداث شهرهای کاملا هوشمند، تقویت بخش خصوصی وخصوصیسازی هم دیگر مشخصه مشترک این چشماندازهاست. در عین حال هم توجهات ویژهای به مسائل اجتماعی و فرهنگی شده است، ولی خبری از توسعه سیاسی نیست.
📌سندهای چشمانداز کشورهای عربی حوزه خلیج فارس:
1ـ عربستان: سند چشمانداز سال 2030
2ـ قطر: سند چشمانداز سال 2030
3ـ امارات: سند چشماندار سال 2021 (ابوظبی سال 2030)
4ـ کویت: سند چشمانداز سال 2035
5ـ عمان: سند چشماندازی سال 2040
6ـ بحرین: سند چشمانداز سال 2030
ناگفته نماند که ترکیه نیز سند چشمانداز سال 2023 را دارد که بر اساس آن میخواهد به جایگاه دهمین اقتصاد بزرگ جهان برسد.
🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
چند سالی است که رقابت اقتصادی قابل توجهی میان شش کشور عربی حوزه خلیج فارس (با مجموع 51 میلیون نفر جمعیت) شکل گرفته است که اساسا محاصره اقتصادی قطر توسط محور عربستان به دور از این رقابت نیست.
در این راستا، هر کدام از این شش کشور چند سالی است برای خود چشماندازهای ویژهای را طراحی کرده و بر اساس آن پیش میروند.
آنچه سیر پیشرفت این طرحها را تندتر کرده، همین نگاه رقابتی است که به ویژه میان عربستان، امارات و بحرین از یک سو و قطر به تنهایی از دیگر سو در جریان دارد.
همین رقابت بعضا در میان برخی از خود این کشورها هم دیده میشود، به عنوان مثال امارت ابوظبی در امارات طرحی بلندپروازانه را در مقابل امارت دوبی دنبال میکند و کاملا با آن در رقابتی نفسگیر است.
نگاهی کلی به متون چشماندازهای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و گامهای برداشته شده نشان از حرکت این کشورها به ویژه قطر در جهت تحقق اهداف مدنظر است. البته در برخی کشورها مثل عربستان به دلایلی نوعی کندی حادث شده است، اما وقفهای جدی وجود ندارد.
اقتصاد سنگبنای این چشماندازهاست. در این طرحها تلاش شده است که با تنوع بخشی به منابع درآمدی از وابستگی به درآمدهای نفتی به طرز چشمگیری کاسته شود. این مهم نیز از طریق گسترش سرمایهگذاری در خارج، جذب سرمایهگذاری خارجی، توسعه صنعت گردشگری و ... دنبال میشود. برخی کشورها مانند عربستان از نظام "گرین کارت" برای جذب سرمایههای عربی و اسلامی و راهاندازی بزرگترین صندوق سرمایهگذاری در جهان خبر میدهند.
هوشمندسازی شهرها و احداث شهرهای کاملا هوشمند، تقویت بخش خصوصی وخصوصیسازی هم دیگر مشخصه مشترک این چشماندازهاست. در عین حال هم توجهات ویژهای به مسائل اجتماعی و فرهنگی شده است، ولی خبری از توسعه سیاسی نیست.
📌سندهای چشمانداز کشورهای عربی حوزه خلیج فارس:
1ـ عربستان: سند چشمانداز سال 2030
2ـ قطر: سند چشمانداز سال 2030
3ـ امارات: سند چشماندار سال 2021 (ابوظبی سال 2030)
4ـ کویت: سند چشمانداز سال 2035
5ـ عمان: سند چشماندازی سال 2040
6ـ بحرین: سند چشمانداز سال 2030
ناگفته نماند که ترکیه نیز سند چشمانداز سال 2023 را دارد که بر اساس آن میخواهد به جایگاه دهمین اقتصاد بزرگ جهان برسد.
🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻 آیا ائتلاف نتانیاهو دوام میآورد؟
ناکامی عملیات کوماندویی یکشنبه شب نیروهای اسرائیلی در نوار غزه و متعاقب آن حملات موشکی و راکتی فلسطینیها و برقراری مجدد آتش بس هم به استعفای آویگدور لیبرمن منجر شد و هم ائتلاف حاکم را در دشواری خطرناکی قرار داده است.
اگر حزب "اسرائیل خانه ما" به استعفای لیبرمن هم اکتفا نکند و بخواهد از دولت خارج شود که احتمال آن خیلی زیاد است، باز ائتلاف حاکم 61 کرسی از مجموع 120 کرسی کنست را دارد و هر چند ائتلافی شکننده است، اما میتواند با همین مقدار هم ادامه دهد.
بنیامین نتانیاهو به مدت یک سال پس از پیروزی حزب لیکود در انتخابات مارس 2015 با همین اکثریت پارلمانی ضعیف کابینه را تا ماه می 2015 هدایت کرد؛ تا این که حزب لیبرمن با 6 کرسی به آن ملحق شد.
نتانیاهو که هم اکنون پست وزیر خارجه را نیز بر عهده دارد، میخواهد وزارت برجای مانده لیبرمن را نیز تصدیگری کند. البته این در صورتی است که این وزارتخانه را به نفتالی بنت رهبر حزب دستراستی تندرو ”خانه یهودی" واگذار نکند. گویا این حزب ماندن در ائتلاف دولتی را مشروط به تصدی این وزارتخانه کرده است.
انتخابات زودهنگام به نفع حزب لیکود نیست. اگر در چنین شرایطی نتانیاهو بخواهد به این گزینه روی آورد، مورد بهرهبرداری انتخاباتی اپوزیسیون قرار خواهد گرفت که آن را پیروزی بزرگی برای حماس خواهند دانست و از این طریق در تبلیغات انتخاباتی، لیکود را به شدت زیر سوال خواهند برد که از یک گروه فلسطینی شکست خورده و در برابر آن ناتوان ظاهر شده است.
نتانیاهو سعی میکند از طریق اهرمهای فشاری چون احتمال تصویب قانون خدمت سربازی یهودیان مذهبی (حریدیم) کج دار و مریز تا نوامبر 2019 دوام آورد و این دستاورد را نصیب خود کند که هفتمين حکومتی در تاریخ اسرائیل است که توانسته تا پایان دوره خود دوام بیاورد. تاکنون در طول هفتاد سال گذشته فقط 6 دوره از 20 دوره کنست تا پایان چهار سال دوره قانونی خود دوام آورده و منحل نشده است.
اگر هم در این مسیر شکست بخورد که باید قانون انحلال کنست در خود کنست تصویب شود و سه ماه بعد از آن انتخابات زودهنگام برگزار شود. در این صورت به احتمال زیاد انتخابات زودهنگام بیست و یکمین دوره کنست در مارس 2019 برگزار خواهد شد.
اما در خصوص تاثیر این تحولات بر نوار غزه هم باید گفت که کنار رفتن لیبرمن به معنای باز شدن دست نتانیاهو و پیش رفتن روند تفاهمات اخیر نیست. بلکه دستهای او بستهتر هم خواهد شد. به نظر میرسد که نتانیاهو مثل روزهای قبل قادر نخواهد بود "تفاهمات به وجود آمده" با نوار غزه را که با میانجیگری مصر، سازمان ملل و طرفهای دیگر حاصل شد، پیش ببرد. چون اگر ائتلاف پایدار بماند، ادامه این مسیر به شدت مورد اعتراض حزب خانه یهودی قرار خواهد گرفت و اختلافات داخلی کابینه را عمیقتر خواهد کرد و اگر هم ائتلاف فروپاشد و کار به انتخابات زودهنگام بکشد، باز به ساماندهی اوضاع داخلی مشغول خواهد شد و از بیم تاثیر منفی این تفاهمات بر سبد رای لیکود گامی جدی بر نخواهد داشت.
از این رو، این احتمال وجود دارد که فشارهای اقتصادی بر نوار غزه همچنان تداوم یابد تا سرنوشت انتخابات آتی کنست چه زودهنگام، چه در موعد نهایی مشخص شود.
در کنار آن هم بعید نیست که بنیامین نتانیاهو بخواهد تا قبل از روز برگزاری انتخابات آتی برگ برندهای برای خود دست و پا کند و به بهانههای مختلفی، حملاتی نه چندان فراگیر اما سخت علیه نوار غزه انجام دهد؛ البته به نحوی که به جنگی گسترده منجر نشود.
در هر صورت شانس حزب لیکود در انتخابات آتی کنست بیشتر از دیگر احزاب است؛ اما مشکل این است که اگر کرسیهای کمتری کسب کند مجبور است با احزاب بیشتری برای تشکیل دولت ائتلافی وارد بده بستان شود و همین خود موجب امتیازگیری هر چه بیشتر احزاب کوچک میشود.
🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
ناکامی عملیات کوماندویی یکشنبه شب نیروهای اسرائیلی در نوار غزه و متعاقب آن حملات موشکی و راکتی فلسطینیها و برقراری مجدد آتش بس هم به استعفای آویگدور لیبرمن منجر شد و هم ائتلاف حاکم را در دشواری خطرناکی قرار داده است.
اگر حزب "اسرائیل خانه ما" به استعفای لیبرمن هم اکتفا نکند و بخواهد از دولت خارج شود که احتمال آن خیلی زیاد است، باز ائتلاف حاکم 61 کرسی از مجموع 120 کرسی کنست را دارد و هر چند ائتلافی شکننده است، اما میتواند با همین مقدار هم ادامه دهد.
بنیامین نتانیاهو به مدت یک سال پس از پیروزی حزب لیکود در انتخابات مارس 2015 با همین اکثریت پارلمانی ضعیف کابینه را تا ماه می 2015 هدایت کرد؛ تا این که حزب لیبرمن با 6 کرسی به آن ملحق شد.
نتانیاهو که هم اکنون پست وزیر خارجه را نیز بر عهده دارد، میخواهد وزارت برجای مانده لیبرمن را نیز تصدیگری کند. البته این در صورتی است که این وزارتخانه را به نفتالی بنت رهبر حزب دستراستی تندرو ”خانه یهودی" واگذار نکند. گویا این حزب ماندن در ائتلاف دولتی را مشروط به تصدی این وزارتخانه کرده است.
انتخابات زودهنگام به نفع حزب لیکود نیست. اگر در چنین شرایطی نتانیاهو بخواهد به این گزینه روی آورد، مورد بهرهبرداری انتخاباتی اپوزیسیون قرار خواهد گرفت که آن را پیروزی بزرگی برای حماس خواهند دانست و از این طریق در تبلیغات انتخاباتی، لیکود را به شدت زیر سوال خواهند برد که از یک گروه فلسطینی شکست خورده و در برابر آن ناتوان ظاهر شده است.
نتانیاهو سعی میکند از طریق اهرمهای فشاری چون احتمال تصویب قانون خدمت سربازی یهودیان مذهبی (حریدیم) کج دار و مریز تا نوامبر 2019 دوام آورد و این دستاورد را نصیب خود کند که هفتمين حکومتی در تاریخ اسرائیل است که توانسته تا پایان دوره خود دوام بیاورد. تاکنون در طول هفتاد سال گذشته فقط 6 دوره از 20 دوره کنست تا پایان چهار سال دوره قانونی خود دوام آورده و منحل نشده است.
اگر هم در این مسیر شکست بخورد که باید قانون انحلال کنست در خود کنست تصویب شود و سه ماه بعد از آن انتخابات زودهنگام برگزار شود. در این صورت به احتمال زیاد انتخابات زودهنگام بیست و یکمین دوره کنست در مارس 2019 برگزار خواهد شد.
اما در خصوص تاثیر این تحولات بر نوار غزه هم باید گفت که کنار رفتن لیبرمن به معنای باز شدن دست نتانیاهو و پیش رفتن روند تفاهمات اخیر نیست. بلکه دستهای او بستهتر هم خواهد شد. به نظر میرسد که نتانیاهو مثل روزهای قبل قادر نخواهد بود "تفاهمات به وجود آمده" با نوار غزه را که با میانجیگری مصر، سازمان ملل و طرفهای دیگر حاصل شد، پیش ببرد. چون اگر ائتلاف پایدار بماند، ادامه این مسیر به شدت مورد اعتراض حزب خانه یهودی قرار خواهد گرفت و اختلافات داخلی کابینه را عمیقتر خواهد کرد و اگر هم ائتلاف فروپاشد و کار به انتخابات زودهنگام بکشد، باز به ساماندهی اوضاع داخلی مشغول خواهد شد و از بیم تاثیر منفی این تفاهمات بر سبد رای لیکود گامی جدی بر نخواهد داشت.
از این رو، این احتمال وجود دارد که فشارهای اقتصادی بر نوار غزه همچنان تداوم یابد تا سرنوشت انتخابات آتی کنست چه زودهنگام، چه در موعد نهایی مشخص شود.
در کنار آن هم بعید نیست که بنیامین نتانیاهو بخواهد تا قبل از روز برگزاری انتخابات آتی برگ برندهای برای خود دست و پا کند و به بهانههای مختلفی، حملاتی نه چندان فراگیر اما سخت علیه نوار غزه انجام دهد؛ البته به نحوی که به جنگی گسترده منجر نشود.
در هر صورت شانس حزب لیکود در انتخابات آتی کنست بیشتر از دیگر احزاب است؛ اما مشکل این است که اگر کرسیهای کمتری کسب کند مجبور است با احزاب بیشتری برای تشکیل دولت ائتلافی وارد بده بستان شود و همین خود موجب امتیازگیری هر چه بیشتر احزاب کوچک میشود.
🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔺مقالهام در شماره فردا پنجشنبه روزنامه سازندگی درباره تحولات اخیر میان اسرائیل و نوار غزه، احتمال جنگ و استعفای لیبرمن
@Sgolanbari
@Sgolanbari
🔻 ۵ مانع نتانیاهو در جنگ با غزه در شرایط کنونی
بخشی از مقالهام در شماره امروز روزنامه سازندگی
📌1ـ هر گونه جنگی میتواند روند رو به پیشرفت عادی سازی روابط میان تلآویو و پایتختهای عربی و بعضا اسلامی و به ویژه با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را به شدت تحت الشعاع خود قرار دهد و همچنان که انتفاضه الاقصی در سال 2000 این روند را قطع کرد و موجب بسته شدن دفاتر تجاری در عمان و قطر و ... شد، این احتمال جدی است که این روندِ زنده شده بعد از 18 سال بار دیگر متوقف شود.
نتانیاهو این عادی سازی روابط را جزو دستاوردهای بزرگ خود میداند که بدون دادن کوچکترین امتیازی به فلسطینیان و بدون صلح با آنها توانسته است، با برخی کشورهای عربی و حتی اسلامی روابط عادی برقرار کند.
📌2ـ جنگ با غزه بر سیاست تقابلی دونالد ترامپ با ایران تاثیر منفی میگذارد و میتواند نگاهها را از ایران به این نقطه خواهد کشاند و از تمرکز بر ایران خواهد کاست. این مساله بر این اولویت تلآویو و واشنگن اثرات مخربی دارد و آن را از متن به حاشیه میبرد و از اولویت میاندازد. همچنین تلاشهای صورت گرفته برای جایگزین کردن ایران به عنوان دشمن کشورهای عربی به جای اسرائیل در طول این سالها را ناکام میگذارد. چون در چنین جنگی ایران در قامت یک مدافع برای فلسطینیها ظاهر خواهد شد و این نظامهای عربی را در تنگنا قرار خواهد داد.
📌3ـ غزه با توجه به موقعیت جغرافیایی و امکانات نظامی ضعیفترین جبهه در مقابل اسرائیل است، اما حساسترین جبهههاست و افکار عمومی عربی و اسلامی و جهان حساسیت خاصی روی آن دارند. هر گونه جنگی علیه آن تلفات و زیانهای بیشتر از سه جنگ قبلی به دنبال خود دارد و افکار عمومی جهانی را بیشتر از قبل علیه تلآویو میشوراند.
📌4ـ نتایج سه جنگ ۲۰۰۸، ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ نشان داده است که احتمال موفقیت هر گونه جنگ دیگری در تحقق اهداف تعیین شده خود بسیار پایین است. اسرائیل در جنگ آتی یا باید برای اشغال نظامی زمینی نوار غزه اقدام کند که با توجه به ناکامی این گزینه در سه جنگ قبلی، یک ریسک بزرگ و پرخطر است و تلفات بسیار زیادی خواهد داشت و عملا ممکن نیست؛ یا این که از نهایت قدرت تخریبی هوایی استفاده کند و کل نوار غزه را با خاک یکسان کند که این هم غیر ممکن است. در جنگهای گذشته به شدت غزه بمباران شد و ساختمان سالمی در آن باقی نماند، اما باز نیروهای اسرائیلی نتوانستند زمینی وارد منطقه شوند. ناگفته نماند که پاشنهآشیل دیگر تلآویو شهرکهای پیرامونی نوار غزه است که هر جنگی زندگی آنها را به خطر میاندازد و باید از منطقه کوچ کنند.
📌5ـ دونالد ترامپ به دنبال طرح معروف به "معامله قرن" در ماههای آینده است. وقوع یک جنگ ویرانگر قبل از آن این طرح را "کأن لم یکن" خواهد کرد و این خشم دولت آمریکا را به دنبال خواهد داشت و ترامپ را به شدت عصبانی خواهد کرد و بنیامین نتانیاهو هم از این مساله آگاه است. ترامپ میخواهد با حل یکجانبه مساله فلسطین افتخاری برای خود در تاریخ ثبت کند. بماند که این راهحل مبهم همچنان مورد مخالفت همه فلسطینیها و شخص محمود عباس است.
🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
بخشی از مقالهام در شماره امروز روزنامه سازندگی
📌1ـ هر گونه جنگی میتواند روند رو به پیشرفت عادی سازی روابط میان تلآویو و پایتختهای عربی و بعضا اسلامی و به ویژه با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را به شدت تحت الشعاع خود قرار دهد و همچنان که انتفاضه الاقصی در سال 2000 این روند را قطع کرد و موجب بسته شدن دفاتر تجاری در عمان و قطر و ... شد، این احتمال جدی است که این روندِ زنده شده بعد از 18 سال بار دیگر متوقف شود.
نتانیاهو این عادی سازی روابط را جزو دستاوردهای بزرگ خود میداند که بدون دادن کوچکترین امتیازی به فلسطینیان و بدون صلح با آنها توانسته است، با برخی کشورهای عربی و حتی اسلامی روابط عادی برقرار کند.
📌2ـ جنگ با غزه بر سیاست تقابلی دونالد ترامپ با ایران تاثیر منفی میگذارد و میتواند نگاهها را از ایران به این نقطه خواهد کشاند و از تمرکز بر ایران خواهد کاست. این مساله بر این اولویت تلآویو و واشنگن اثرات مخربی دارد و آن را از متن به حاشیه میبرد و از اولویت میاندازد. همچنین تلاشهای صورت گرفته برای جایگزین کردن ایران به عنوان دشمن کشورهای عربی به جای اسرائیل در طول این سالها را ناکام میگذارد. چون در چنین جنگی ایران در قامت یک مدافع برای فلسطینیها ظاهر خواهد شد و این نظامهای عربی را در تنگنا قرار خواهد داد.
📌3ـ غزه با توجه به موقعیت جغرافیایی و امکانات نظامی ضعیفترین جبهه در مقابل اسرائیل است، اما حساسترین جبهههاست و افکار عمومی عربی و اسلامی و جهان حساسیت خاصی روی آن دارند. هر گونه جنگی علیه آن تلفات و زیانهای بیشتر از سه جنگ قبلی به دنبال خود دارد و افکار عمومی جهانی را بیشتر از قبل علیه تلآویو میشوراند.
📌4ـ نتایج سه جنگ ۲۰۰۸، ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ نشان داده است که احتمال موفقیت هر گونه جنگ دیگری در تحقق اهداف تعیین شده خود بسیار پایین است. اسرائیل در جنگ آتی یا باید برای اشغال نظامی زمینی نوار غزه اقدام کند که با توجه به ناکامی این گزینه در سه جنگ قبلی، یک ریسک بزرگ و پرخطر است و تلفات بسیار زیادی خواهد داشت و عملا ممکن نیست؛ یا این که از نهایت قدرت تخریبی هوایی استفاده کند و کل نوار غزه را با خاک یکسان کند که این هم غیر ممکن است. در جنگهای گذشته به شدت غزه بمباران شد و ساختمان سالمی در آن باقی نماند، اما باز نیروهای اسرائیلی نتوانستند زمینی وارد منطقه شوند. ناگفته نماند که پاشنهآشیل دیگر تلآویو شهرکهای پیرامونی نوار غزه است که هر جنگی زندگی آنها را به خطر میاندازد و باید از منطقه کوچ کنند.
📌5ـ دونالد ترامپ به دنبال طرح معروف به "معامله قرن" در ماههای آینده است. وقوع یک جنگ ویرانگر قبل از آن این طرح را "کأن لم یکن" خواهد کرد و این خشم دولت آمریکا را به دنبال خواهد داشت و ترامپ را به شدت عصبانی خواهد کرد و بنیامین نتانیاهو هم از این مساله آگاه است. ترامپ میخواهد با حل یکجانبه مساله فلسطین افتخاری برای خود در تاریخ ثبت کند. بماند که این راهحل مبهم همچنان مورد مخالفت همه فلسطینیها و شخص محمود عباس است.
🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻 کُردهای اردن!
شاید عنوان قدری عجیب به نظر برسد؛ چون کمتر کسی از وجود کُردها در اردن شنیده است. تاریخ ورود کُردها به کشور پادشاهی اردن به نهصد سال پیش زمان جنگهای صلیبی و حکومت ایوبیان بر میگردد. ابتدا در شهرهای سلط و کرک سکنی گزیدند و بعدها هم هزاران نفر از کُردهای شاغل در نیروهای عثمانی، کُردهای آواره ترکیه در دهههای بیست و سی قرن گذشته، کُردهای تاجر و مهاجر از دمشق، کُردهای فلسطینی آواره پس از جنگهای 1948 و 1967 در فلسطین به آنها ملحق شده و رفته رفته بر جمعیتشان افزوده شد.
آمار دقیقی از تعداد کُردهای اردن در دست نیست، اما منابع مختلف جمعیت آنها را از 50 تا 100 هزار نفر برآورد کردهاند. در میان عشیرههای کُردی اردن عشیره "الکُردی" بسیار معروف است و گفته میشود جمعیت آن به 30 هزار نفر میرسد. در شهر سلط در غرب اردن محلهای به نام "الاکراد" (کردها) وجود دارد که در سفرنامهها و کتابهای تاریخی گردشگران غربی هم ذکر شده است.
کُردها تنها در شهرهای سلط و کرک ساکن نیستند، بلکه در امان پایتخت اردن و دیگر شهرهای بزرگ همچون زرقاء هم حضور دارند.
آنها هنوز فرهنگ و اصالت خود را حفظ کرده و هر ساله نوروز را جشن میگیرند. با این وجود تعداد قابل توجهی از آنها به مروز زمان زبان مادری خود را فراموش کردهاند که در چند دهه گذشته نخبگان کُردی اردن تلاش زیادی برای احیای زبان کُردی مبذول داشتهاند. خیلی از آنها در مناسبتهای ویژه و جشنهای ملی و کُردی با لباس کردی ظاهر میشوند. هنوز هم رقص کُردی که شباهت زیادی میان آن و رقص فلسطینی (دبکه) وجود دارد، به قوت خود پابرجاست. گروه رقص کردی "شمس الاکراد" یا "کرد روژ" در مناسبتهای مختلفی در اردن شرکت میکند و در این کشور معروف است.
کُردهای اردن امروزه موسسات مردمنهاد مخصوص خود چون "جمعیت فرهنگی اردنی کردی" (2012) و "جمعیت کُردی خیریه صلاح الدین" (تاسیس شده در سال 1970) را دارند که به کارهای فرهنگی و اجتماعی در میان کردهای اردن مشغول هستند. اما با توجه به پراکندگی جمعیت کُردها در شهرهای مختلف اردن هنوز نتوانستهاند نمایندهای به پارلمان بفرستند.
در اردن دو گانه قومیتی عربی کُردی وجود ندارد و احتمالا علت آن هم جمعیت اندک آنها و نوعی آسیمیله شدن است که البته با وجود آن هم مردمان کُرد در جامعه اردنی هنوز هم اصالت و نمادهای مبرز فرهنگ خود را حفظ کردهاند.
از شخصیتهای برجسته کُردی اردن در طول تاریخ این منطقه میتوان به ضياء الدین محمد هکاری سلطی و فقیه شهاب الدین بن سلیمان کورانی اشاره کرد. شیخ ضیاء الدین بعدها به قدس مهاجرت کرد و نوادگان او برای بیش از صد سال امامت نماز در مسجد الاقصی (قبله نخست مسلمانان) را به عهده داشتند و به آنها لقب "امام" داده شد.
کُردهای اردنی پس از استقلال اردن در سال 1946 نقش فعالی در بنای کشور داشته و شخصیتهای ادبی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی زیادی از میان آنها برخاستهاند.
کُردهای زیادی به کار نظامی مشغول بودند و بعدها که ارتش اردن تاسیس شد، جزو بنیانگذاران آن بودند. وقتی عبدالله بن حسین بنیانگذار اردن در سال 1920 وارد عمان شد، مورد استقبال دو افسر کُرد به نامهای خلیل بکر ظاظا و نور الدین برزنجی قرار گرفت و وقتی هم به عمان رفت باز چند چهره معروف کُردی (سیدو کُردی، علی کُردی و رشید مدفعی از رهبران انقلاب عربی علیه عثمانیها) از او استقبال کردند. وقتی هم عبدالله بن حسین خواست ارتش را بنیان گذارد از همین افراد استفاده کرد.
در عرصه سیاسی هم به مناصب بلندپایهای از جمله نخستوزیری دست یافتند. سعد جمعه که نویسنده و شخصیت فرهنگی قدری بود از سال 1967 دوبار به سمت نخست وزیری رسید. از دیگر سیاستمداران کُرد اردنی میتوان به سیدو کُردی، احمد کردی، علی کردی، مدحت جمعه، سعد الدین جمعه، خیر الدین زرکلی (رئیس دفتر چند نخست وزیر)، رشید مدفعی (وزیر کشور و وزیر دفاع)، صلاح جمعه (وزیر کشاورزی)، یوسف ذهنی (وزیر امور اجتماعی)، اشرف کُردی (وزیر بهداشت) نام برد. در زمینههای ادبی، فرهنگی و هنری هم نقش پررنگی داشتند و از جمله شخصیتهای تاثیرگذار در این باره هم میتوان به عبدالرحمن کردی بنیانگذار اولین انتشارات در اردن در دهه پنجاه قرن گذشته و ناشر نخستین مجله به نام "اردن جدید"، ابراهیم کردی (کارگردان) و زیاد کردی (کارگردان) و افراد دیگری هم نام برد.
نخستین کتاب درباره کُردهای اردنی در سال 2004 تحت عنوان "کردهای اردن و نقش آنها در ساختن اردن جدید" به وسیله محمد علی صویرکی کردی به چاپ رسید.
📌پیوست فیلمی از حضور کُردهای اردن در برنامه "دنیا یا دنیا" در شبکه رویای این کشور
✍️صابر گلعنبری
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
شاید عنوان قدری عجیب به نظر برسد؛ چون کمتر کسی از وجود کُردها در اردن شنیده است. تاریخ ورود کُردها به کشور پادشاهی اردن به نهصد سال پیش زمان جنگهای صلیبی و حکومت ایوبیان بر میگردد. ابتدا در شهرهای سلط و کرک سکنی گزیدند و بعدها هم هزاران نفر از کُردهای شاغل در نیروهای عثمانی، کُردهای آواره ترکیه در دهههای بیست و سی قرن گذشته، کُردهای تاجر و مهاجر از دمشق، کُردهای فلسطینی آواره پس از جنگهای 1948 و 1967 در فلسطین به آنها ملحق شده و رفته رفته بر جمعیتشان افزوده شد.
آمار دقیقی از تعداد کُردهای اردن در دست نیست، اما منابع مختلف جمعیت آنها را از 50 تا 100 هزار نفر برآورد کردهاند. در میان عشیرههای کُردی اردن عشیره "الکُردی" بسیار معروف است و گفته میشود جمعیت آن به 30 هزار نفر میرسد. در شهر سلط در غرب اردن محلهای به نام "الاکراد" (کردها) وجود دارد که در سفرنامهها و کتابهای تاریخی گردشگران غربی هم ذکر شده است.
کُردها تنها در شهرهای سلط و کرک ساکن نیستند، بلکه در امان پایتخت اردن و دیگر شهرهای بزرگ همچون زرقاء هم حضور دارند.
آنها هنوز فرهنگ و اصالت خود را حفظ کرده و هر ساله نوروز را جشن میگیرند. با این وجود تعداد قابل توجهی از آنها به مروز زمان زبان مادری خود را فراموش کردهاند که در چند دهه گذشته نخبگان کُردی اردن تلاش زیادی برای احیای زبان کُردی مبذول داشتهاند. خیلی از آنها در مناسبتهای ویژه و جشنهای ملی و کُردی با لباس کردی ظاهر میشوند. هنوز هم رقص کُردی که شباهت زیادی میان آن و رقص فلسطینی (دبکه) وجود دارد، به قوت خود پابرجاست. گروه رقص کردی "شمس الاکراد" یا "کرد روژ" در مناسبتهای مختلفی در اردن شرکت میکند و در این کشور معروف است.
کُردهای اردن امروزه موسسات مردمنهاد مخصوص خود چون "جمعیت فرهنگی اردنی کردی" (2012) و "جمعیت کُردی خیریه صلاح الدین" (تاسیس شده در سال 1970) را دارند که به کارهای فرهنگی و اجتماعی در میان کردهای اردن مشغول هستند. اما با توجه به پراکندگی جمعیت کُردها در شهرهای مختلف اردن هنوز نتوانستهاند نمایندهای به پارلمان بفرستند.
در اردن دو گانه قومیتی عربی کُردی وجود ندارد و احتمالا علت آن هم جمعیت اندک آنها و نوعی آسیمیله شدن است که البته با وجود آن هم مردمان کُرد در جامعه اردنی هنوز هم اصالت و نمادهای مبرز فرهنگ خود را حفظ کردهاند.
از شخصیتهای برجسته کُردی اردن در طول تاریخ این منطقه میتوان به ضياء الدین محمد هکاری سلطی و فقیه شهاب الدین بن سلیمان کورانی اشاره کرد. شیخ ضیاء الدین بعدها به قدس مهاجرت کرد و نوادگان او برای بیش از صد سال امامت نماز در مسجد الاقصی (قبله نخست مسلمانان) را به عهده داشتند و به آنها لقب "امام" داده شد.
کُردهای اردنی پس از استقلال اردن در سال 1946 نقش فعالی در بنای کشور داشته و شخصیتهای ادبی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی زیادی از میان آنها برخاستهاند.
کُردهای زیادی به کار نظامی مشغول بودند و بعدها که ارتش اردن تاسیس شد، جزو بنیانگذاران آن بودند. وقتی عبدالله بن حسین بنیانگذار اردن در سال 1920 وارد عمان شد، مورد استقبال دو افسر کُرد به نامهای خلیل بکر ظاظا و نور الدین برزنجی قرار گرفت و وقتی هم به عمان رفت باز چند چهره معروف کُردی (سیدو کُردی، علی کُردی و رشید مدفعی از رهبران انقلاب عربی علیه عثمانیها) از او استقبال کردند. وقتی هم عبدالله بن حسین خواست ارتش را بنیان گذارد از همین افراد استفاده کرد.
در عرصه سیاسی هم به مناصب بلندپایهای از جمله نخستوزیری دست یافتند. سعد جمعه که نویسنده و شخصیت فرهنگی قدری بود از سال 1967 دوبار به سمت نخست وزیری رسید. از دیگر سیاستمداران کُرد اردنی میتوان به سیدو کُردی، احمد کردی، علی کردی، مدحت جمعه، سعد الدین جمعه، خیر الدین زرکلی (رئیس دفتر چند نخست وزیر)، رشید مدفعی (وزیر کشور و وزیر دفاع)، صلاح جمعه (وزیر کشاورزی)، یوسف ذهنی (وزیر امور اجتماعی)، اشرف کُردی (وزیر بهداشت) نام برد. در زمینههای ادبی، فرهنگی و هنری هم نقش پررنگی داشتند و از جمله شخصیتهای تاثیرگذار در این باره هم میتوان به عبدالرحمن کردی بنیانگذار اولین انتشارات در اردن در دهه پنجاه قرن گذشته و ناشر نخستین مجله به نام "اردن جدید"، ابراهیم کردی (کارگردان) و زیاد کردی (کارگردان) و افراد دیگری هم نام برد.
نخستین کتاب درباره کُردهای اردنی در سال 2004 تحت عنوان "کردهای اردن و نقش آنها در ساختن اردن جدید" به وسیله محمد علی صویرکی کردی به چاپ رسید.
📌پیوست فیلمی از حضور کُردهای اردن در برنامه "دنیا یا دنیا" در شبکه رویای این کشور
✍️صابر گلعنبری
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
4_6012308818254365653.3GP
25.4 MB
عبدالمنعم کُردی رئیس جمعیت کُردی صلاح الدین اردن در برنامه "دنیا یا دنیا" در شبکه رویای این کشور از تاریخ کُردهای اردنی میگوید و گروه رقص "شمس الاکراد" هم به اجرای برنامه میپردازد.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻چرا سیا چنین کرد؟
پس از تلاشهای گسترده تیم ترامپ برای خواباندن غائله قتل خاشقچی و خارج ساختن محمد بن سلمان از مخمصه به وجود آمده از طریق اعمال تحریمهایی علیه ۱۷ عربستانی و اظهارات تند جسته گریخته، سازمان اطلاعات سیا خبری به واشنگتن پست و نیویورک تایمز درز میدهد که آمر قتل جمال خاشقچی شخص ولیعهد عربستان است.
این اقدام سه پیام اساسی دارد: نخست، وجود دو قطبی آشکار در نهادهای قدرت در آمریکا در دوره ترامپ است.
دوم، قطب مخالف ترامپ عملا علیه او وارد عمل شده و هدف اصلیاش از چنین اقداماتی هم زیر سوال بردن ترامپ و تیم نزدیک به اوست.
سوم این که مخالفان ترامپ در نهادهای قدرت، همسو با جریان رسانهای قدرتمند آمریکا با محوریت راس آنها واشنگتن پست و نیویورک تایمز، ترکیه و قطر تصمیم دارند پرونده خاشقچی را تا برکناری محمد بن سلمان پیش ببرند.
حال باید دید کدام یک در این هماورد موفق میشوند.
@Sgolanbari
پس از تلاشهای گسترده تیم ترامپ برای خواباندن غائله قتل خاشقچی و خارج ساختن محمد بن سلمان از مخمصه به وجود آمده از طریق اعمال تحریمهایی علیه ۱۷ عربستانی و اظهارات تند جسته گریخته، سازمان اطلاعات سیا خبری به واشنگتن پست و نیویورک تایمز درز میدهد که آمر قتل جمال خاشقچی شخص ولیعهد عربستان است.
این اقدام سه پیام اساسی دارد: نخست، وجود دو قطبی آشکار در نهادهای قدرت در آمریکا در دوره ترامپ است.
دوم، قطب مخالف ترامپ عملا علیه او وارد عمل شده و هدف اصلیاش از چنین اقداماتی هم زیر سوال بردن ترامپ و تیم نزدیک به اوست.
سوم این که مخالفان ترامپ در نهادهای قدرت، همسو با جریان رسانهای قدرتمند آمریکا با محوریت راس آنها واشنگتن پست و نیویورک تایمز، ترکیه و قطر تصمیم دارند پرونده خاشقچی را تا برکناری محمد بن سلمان پیش ببرند.
حال باید دید کدام یک در این هماورد موفق میشوند.
@Sgolanbari
🔺الجزیره دنبال شکار بنسلمان
عکس بالا مربوط به بخش خبری امروز الجزیره در ساعت ۱۵:۳۰ به وقت تهران است. در آن همزمان ۵ خبرنگار این شبکه از اماکنی در ترکیه که این روزها درگیر مساله خاشقچی هستند، با اطلاعات جدید گزارش میدهند. دو گزارشگر اصلی در دو شهر آنکارا و استانبول، سه خبرنگار دیگر جداگانه در مقابل کنسولگری، منزل سرکنسول و دادستانی کل در استانبول.
این شبکه نزدیک چهل روز است روی مساله ترور جمال خاشقچی زوم کرده و همراه واشنگتنپست، نیویورک تایمز، گاردین و دیگر رسانههایِ "لابی رسانهای قطر" عزم کردند تا زمین زدن بنسلمان از پا ننشینند.
الجزیره در این مدت چنان حرفهای عمل کرده که این پوشش مستمر خستهکننده نیست و هر روز لایههای جدیدی را از قضیه میشکافد.
در برنامههای خود کارشناسانی از نهادهای حقوق بشری جهانی، حقوقدانان برجسته و تحلیلگران صاحب نام دعوت میکند و اگر هم از آنها، فردی قبلا در بحر این قضیه نرفته، مجبور خواهد شد در آن غوطهور شود.
الجزیره که دستی در پیاده کردن حسنی مبارک، زین العابدین بن علی و علی عبدالله صالح و... از قطار قدرت داشت، اکنون دنبال بنسلمان است.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
عکس بالا مربوط به بخش خبری امروز الجزیره در ساعت ۱۵:۳۰ به وقت تهران است. در آن همزمان ۵ خبرنگار این شبکه از اماکنی در ترکیه که این روزها درگیر مساله خاشقچی هستند، با اطلاعات جدید گزارش میدهند. دو گزارشگر اصلی در دو شهر آنکارا و استانبول، سه خبرنگار دیگر جداگانه در مقابل کنسولگری، منزل سرکنسول و دادستانی کل در استانبول.
این شبکه نزدیک چهل روز است روی مساله ترور جمال خاشقچی زوم کرده و همراه واشنگتنپست، نیویورک تایمز، گاردین و دیگر رسانههایِ "لابی رسانهای قطر" عزم کردند تا زمین زدن بنسلمان از پا ننشینند.
الجزیره در این مدت چنان حرفهای عمل کرده که این پوشش مستمر خستهکننده نیست و هر روز لایههای جدیدی را از قضیه میشکافد.
در برنامههای خود کارشناسانی از نهادهای حقوق بشری جهانی، حقوقدانان برجسته و تحلیلگران صاحب نام دعوت میکند و اگر هم از آنها، فردی قبلا در بحر این قضیه نرفته، مجبور خواهد شد در آن غوطهور شود.
الجزیره که دستی در پیاده کردن حسنی مبارک، زین العابدین بن علی و علی عبدالله صالح و... از قطار قدرت داشت، اکنون دنبال بنسلمان است.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻 ترامپ و لابیهای خاشقچی!
حجم تاثیرگذاری ترور جمال خاشقچی بیشباهت با ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد امپراتوری اتریش نیست که جنگ جهانی اول را برافروخت.
این ترور هم جنگ جهانی سیاسی علیه دولت عربستان به راه انداخته و هم بر بحرانهای منطقهای اثرگذار بوده و خواهد بود و پای طرفهای زیادی را به ماجرا کشانده است.
از دیروز این پرونده با ورود برخی نهادهای قدرت در آمریکا وارد فاز بسیار جدی شده است. اگر ترکیه و اردوغان تا به حال در لفافه و با گوشه و کنایه به مسئولیت محمد بن سلمان اشاره تلویحی میکردند، منابعی در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا "سیا"، برخی سناتورها و نمایندگان کنگره از جمله رئیس شورای روابط خارجی سنای آمریکا مستقیما از شخص محمد بن سلمان به عنوان آمر قتل خاشقچی نام میبرند.
در کنار آن هم، هماهنگی مشهودی در این پرونده میان آنکارا و واشنگتن مشاهده میشود. ترامپ هیچ وقت این چنین زبان به ستایش ترکیه نگشوده بود. البته تفسیرهای مختلفی از این انگیزه ترامپ شده است و برخی معتقدند وی از این طریق میخواهد پیامهای مشخصی به اردوغان برای پایان دادن به این ماجرا و نجات محمد بن سلمان بفرستد.
به هر حال، ترکیه و جریان رسانهای آمریکا توانستهاند ترامپ را به مسیری بکشانند که میخواستند.
اگر از همان روزهای نخست ترور خاشقچی مواضع ترامپ مورد پایش دقیق قرار گیرد، چند چرخش مهم مثل چرخشها و تغییر روایت ریاض در مواضع او مشهود است.
هم اکنون لایههای قدرتمندی در سیا و کنگره به دلایل مختلف با قدرت وارد عمل شده و اطلاعات حساسی را درز میدهند.
سیا یک روز قبل از گزارشهای رسانههای آمریکا به ویژه واشنگتن پست و نیویورک تایمز جمعبندی خود درباره مسئولیت مستقیم ولیعهد را به اطلاع آنکارا رساند.
دو احتمال درباره این دو گانگی در آمریکا مطرح است؛ یکی این که آنچه را شاهدیم نهایتا یک هدف واحد را در چارچوب توزیع نقشها میان کاخ سفید، سیا و کنگره دنبال میکند و این دوگانگی اعلامی است نه اعمالی.
احتمال دوم این که شاهد یک دو قطبی در این باره در سیستم آمریکا هستیم و یک جریان قدرت همپای جریان رسانهای متنفذ علیه ترامپ کار میکند و با زیر سوال بردن مواضعش عملا او را به مسیر خاصی سوق میدهد. این احتمال دوم بیشتر مطرح است. تکذیبیه غیر مستقیم دیشب وزارت خارجه آمریکا مبنی بر غیر دقیق بودن جمعبندی سیا این شائبه را تقویت میکند؛ در حالی که خود این سازمان هنوز رسما تکذیبیهای نداده است.
اگر به اظهارات ترامپ و جان بولتون از ابتدای طرح مساله خاشقچی تاکنون دقت شود، بیشتر در راستای حفظ محمد بن سلمان بوده است. همین چند وقت پیش بود که بولتون گفت مدارک موجود نشان نمیدهد ولیعهد عربستان در این قتل دست داشته است که چند روز بعد منابعی در سیا که نمیتوان آنها را بیارتباط با دوستان محمد بن نایف و لابی قطری دانست، این گفته رئیس شورای امنیت ملی آمریکا را کاملا زیر سوال بردند.
اکنون ترامپ تحت فشار لابیهای رسانهای، سیا و کنگره و حتی پنتاگون است و مشخص نیست تا چه وقت در مقابل این فشارها دوام بیاورد؛ به ویژه این که انتشار اطلاعات موثق درباره دست داشتن مستقیم محمد بن سلمان در ترور و عدم واکنش جدی ترامپ، بر سرنوشت وی در انتخابات دو سال آینده ریاست جمهوری تاثیری منفی خواهد گذاشت.
از این رو، ترامپ شاید در نهایت چارهای جز همراهی کامل با این جریان رسانهای قوی و لابیهای کنگره و سیا نداشته باشد و این احتمال بیشتر از قبل مطرح است که در نهایت مجبور شود پشت ولیعهد ریاض را خالی کند و خاندان حاکم بر عربستان بخواهد با کمک واشنگتن زمام امور را به دست گرفته و بن سلمان کنار گذاشته شود. البته این گزینه کار آسانی هم به نظر نمیرسد و پیچیدگیهای خاص خود را دارد.
📌در پایان جا دارد به پرسش یکی از همراهان عزیز پاسخ دهم که سوال کردند مگر جمال خاشقچی که بود که این گونه قضیهاش پردامنه و مسالهساز شده و ابعاد فراجهانی! هم پیدا کرده است؟
پرسشی منطقی است. بنده شخصا دلیل آن را تنها شخصیت خود خاشقچی نمیدانم. افرادی بسیار مهمتر از او از مقامات کشورها در این سالها ترور شده و آب از آب هم تکان نخورد.
به نظرم این مساله دلایلی اساسیتر دارد:
۱- جنگ لابیهای قدرت در آمریکا
۲- انتقام سخت رسانههای آمریکا از ترامپ از طریق تلاش برای زمین زدن دوست صمیمی او محمد بن سلمان. این هم از تبعات خصومتی است که ترامپ با رسانهها دارد. در این ارتباطات گسترده ژورنالیستی جمال خاشقچی با رسانههای آمریکا به ویژه واشنگتن پست مزید بر علت است.
۳- ماهیت خود جنایت و فجیع بودن و بیسابقه بودن آن در مراکز دیپلماتیک یک کشور در خارج
۴- تاثیرگذاری بیش از حد ترور بر مسائل، پروندههای متعدد و روابط منطقهای و بینالمللی
✍صابر گلعنبری
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
حجم تاثیرگذاری ترور جمال خاشقچی بیشباهت با ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد امپراتوری اتریش نیست که جنگ جهانی اول را برافروخت.
این ترور هم جنگ جهانی سیاسی علیه دولت عربستان به راه انداخته و هم بر بحرانهای منطقهای اثرگذار بوده و خواهد بود و پای طرفهای زیادی را به ماجرا کشانده است.
از دیروز این پرونده با ورود برخی نهادهای قدرت در آمریکا وارد فاز بسیار جدی شده است. اگر ترکیه و اردوغان تا به حال در لفافه و با گوشه و کنایه به مسئولیت محمد بن سلمان اشاره تلویحی میکردند، منابعی در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا "سیا"، برخی سناتورها و نمایندگان کنگره از جمله رئیس شورای روابط خارجی سنای آمریکا مستقیما از شخص محمد بن سلمان به عنوان آمر قتل خاشقچی نام میبرند.
در کنار آن هم، هماهنگی مشهودی در این پرونده میان آنکارا و واشنگتن مشاهده میشود. ترامپ هیچ وقت این چنین زبان به ستایش ترکیه نگشوده بود. البته تفسیرهای مختلفی از این انگیزه ترامپ شده است و برخی معتقدند وی از این طریق میخواهد پیامهای مشخصی به اردوغان برای پایان دادن به این ماجرا و نجات محمد بن سلمان بفرستد.
به هر حال، ترکیه و جریان رسانهای آمریکا توانستهاند ترامپ را به مسیری بکشانند که میخواستند.
اگر از همان روزهای نخست ترور خاشقچی مواضع ترامپ مورد پایش دقیق قرار گیرد، چند چرخش مهم مثل چرخشها و تغییر روایت ریاض در مواضع او مشهود است.
هم اکنون لایههای قدرتمندی در سیا و کنگره به دلایل مختلف با قدرت وارد عمل شده و اطلاعات حساسی را درز میدهند.
سیا یک روز قبل از گزارشهای رسانههای آمریکا به ویژه واشنگتن پست و نیویورک تایمز جمعبندی خود درباره مسئولیت مستقیم ولیعهد را به اطلاع آنکارا رساند.
دو احتمال درباره این دو گانگی در آمریکا مطرح است؛ یکی این که آنچه را شاهدیم نهایتا یک هدف واحد را در چارچوب توزیع نقشها میان کاخ سفید، سیا و کنگره دنبال میکند و این دوگانگی اعلامی است نه اعمالی.
احتمال دوم این که شاهد یک دو قطبی در این باره در سیستم آمریکا هستیم و یک جریان قدرت همپای جریان رسانهای متنفذ علیه ترامپ کار میکند و با زیر سوال بردن مواضعش عملا او را به مسیر خاصی سوق میدهد. این احتمال دوم بیشتر مطرح است. تکذیبیه غیر مستقیم دیشب وزارت خارجه آمریکا مبنی بر غیر دقیق بودن جمعبندی سیا این شائبه را تقویت میکند؛ در حالی که خود این سازمان هنوز رسما تکذیبیهای نداده است.
اگر به اظهارات ترامپ و جان بولتون از ابتدای طرح مساله خاشقچی تاکنون دقت شود، بیشتر در راستای حفظ محمد بن سلمان بوده است. همین چند وقت پیش بود که بولتون گفت مدارک موجود نشان نمیدهد ولیعهد عربستان در این قتل دست داشته است که چند روز بعد منابعی در سیا که نمیتوان آنها را بیارتباط با دوستان محمد بن نایف و لابی قطری دانست، این گفته رئیس شورای امنیت ملی آمریکا را کاملا زیر سوال بردند.
اکنون ترامپ تحت فشار لابیهای رسانهای، سیا و کنگره و حتی پنتاگون است و مشخص نیست تا چه وقت در مقابل این فشارها دوام بیاورد؛ به ویژه این که انتشار اطلاعات موثق درباره دست داشتن مستقیم محمد بن سلمان در ترور و عدم واکنش جدی ترامپ، بر سرنوشت وی در انتخابات دو سال آینده ریاست جمهوری تاثیری منفی خواهد گذاشت.
از این رو، ترامپ شاید در نهایت چارهای جز همراهی کامل با این جریان رسانهای قوی و لابیهای کنگره و سیا نداشته باشد و این احتمال بیشتر از قبل مطرح است که در نهایت مجبور شود پشت ولیعهد ریاض را خالی کند و خاندان حاکم بر عربستان بخواهد با کمک واشنگتن زمام امور را به دست گرفته و بن سلمان کنار گذاشته شود. البته این گزینه کار آسانی هم به نظر نمیرسد و پیچیدگیهای خاص خود را دارد.
📌در پایان جا دارد به پرسش یکی از همراهان عزیز پاسخ دهم که سوال کردند مگر جمال خاشقچی که بود که این گونه قضیهاش پردامنه و مسالهساز شده و ابعاد فراجهانی! هم پیدا کرده است؟
پرسشی منطقی است. بنده شخصا دلیل آن را تنها شخصیت خود خاشقچی نمیدانم. افرادی بسیار مهمتر از او از مقامات کشورها در این سالها ترور شده و آب از آب هم تکان نخورد.
به نظرم این مساله دلایلی اساسیتر دارد:
۱- جنگ لابیهای قدرت در آمریکا
۲- انتقام سخت رسانههای آمریکا از ترامپ از طریق تلاش برای زمین زدن دوست صمیمی او محمد بن سلمان. این هم از تبعات خصومتی است که ترامپ با رسانهها دارد. در این ارتباطات گسترده ژورنالیستی جمال خاشقچی با رسانههای آمریکا به ویژه واشنگتن پست مزید بر علت است.
۳- ماهیت خود جنایت و فجیع بودن و بیسابقه بودن آن در مراکز دیپلماتیک یک کشور در خارج
۴- تاثیرگذاری بیش از حد ترور بر مسائل، پروندههای متعدد و روابط منطقهای و بینالمللی
✍صابر گلعنبری
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻پای امارات هم به میان آمد!
ترکیه دست بردار نیست و در تازهترین اقدام پای امارات را هم به ماجرای کشدار خاشقچی کشاند.
امروز روزنامه ینی شفق نزدیک به حزب حاکم ترکیه اعلام کرد که محمد دحلان نقشی فعال در جنایت ترور جمال خاشقچی ایفا کرده است.
این روزنامه نوشت که ۴ نفر مرتبط با دحلان یک روز قبل از ترور در دوم اکتبر از لبنان به ترکیه آمده و سه روز آنجا ماندهاند و کارشان هم از بین بردن آثار و ادله قتل بوده است.
محمد دحلان وزیر کشور سابق فلسطین و مشاور امنیتی محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی (حاکم فعلی امارات) است. وی یکی از شخصیتهای امنیتی پرنفوذ نه در سطح منطقه، بلکه در جهان است. تاج و تخت امنیتی خاص خود را دارد.
دحلان که از گزینههای احتمالی جانشینی محمود عباس رئیس حکومت خودگردان فلسطین است، نامش در پشت پرده مسائل و اتفاقات سیاسی و امنیتی منطقه بسیار مطرح است؛ از کودتای مصر در ۲۰۱۳ و کودتای نافرجام ترکیه در ۲۰۱۶ گرفته تا بحران با قطر و جنگ علیه اخوان المسلمین در کشورهای مختلف.
جرج بوش رئیس جمهور اسبق آمریکا در سال ۲۰۰۳ هوش و ذکاوت محمد دحلان را ستود و گفت: "این جوان را دوست دارم".
وقتی حماس در سال ۲۰۰۷ کنترل نوار غزه را در نزاعی خونین با دحلان و نیروهایش به دست گرفت، به رام الله رفت و بعدا با ابومازن به مشکل خورد و از فتح و کرانه باختری هم اخراج شد.
وقتی نام دحلان به ماجرای خاشقچی کشیده میشود، خود به خود پای امارات و شخص محمد بن زاید به وسط میآید که در روزهای نخست ترور در اقدامی معنادار و به دلیل "ناشناخته" سفر خود به فرانسه و اردن را ملغی کرد.
حالا باید منتظر کنار رفتن لایههای دیگر دخالت محمد دحلان و امارات در این مساله باشیم. ترکیه که همه چیز را یکباره منتشر نمیکند بلکه قطرهچکانی پیش میرود.
اکنون سوال این است که آیا ترکیه میتواند شخصیت امنیتی قدری چون دحلان را بسوزاند و از صحنه تحولات منطقه کنار بگذارد؟ حماس و محمود عباس او را از غزه و رام الله اخراج کردند اما نتوانستند به نقش سیاسی و امنیتی او در فلسطین پایان دهند. وی هنوز هم در فلسطین پرنفوذ است و یک جریان در جنبش فتح را تحت عنوان "جریان اصلاحی" رهبری میکند.
اگر آنکارا بتواند از طریق پرونده خاشقچی به زندگی سیاسی امنیتی دحلان پایان دهد، دیگر بعید است کشورها به ویژه در اروپا از او برای شرکت در اجلاسها و نشستهای امنیتی دعوت کنند. علاوه بر آن نشستن دحلان بر صندلی ریاست به جای ابومازن هم کاملا منتفی خواهد شد.
احتمالا محمود عباس که با دحلان خصومت شدیدی دارد، اولین شخصی باشد که از خبر ینیشفق و دست داشتن دحلان به وجد آمده باشد و سر از پا نشناسد.
🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
ترکیه دست بردار نیست و در تازهترین اقدام پای امارات را هم به ماجرای کشدار خاشقچی کشاند.
امروز روزنامه ینی شفق نزدیک به حزب حاکم ترکیه اعلام کرد که محمد دحلان نقشی فعال در جنایت ترور جمال خاشقچی ایفا کرده است.
این روزنامه نوشت که ۴ نفر مرتبط با دحلان یک روز قبل از ترور در دوم اکتبر از لبنان به ترکیه آمده و سه روز آنجا ماندهاند و کارشان هم از بین بردن آثار و ادله قتل بوده است.
محمد دحلان وزیر کشور سابق فلسطین و مشاور امنیتی محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی (حاکم فعلی امارات) است. وی یکی از شخصیتهای امنیتی پرنفوذ نه در سطح منطقه، بلکه در جهان است. تاج و تخت امنیتی خاص خود را دارد.
دحلان که از گزینههای احتمالی جانشینی محمود عباس رئیس حکومت خودگردان فلسطین است، نامش در پشت پرده مسائل و اتفاقات سیاسی و امنیتی منطقه بسیار مطرح است؛ از کودتای مصر در ۲۰۱۳ و کودتای نافرجام ترکیه در ۲۰۱۶ گرفته تا بحران با قطر و جنگ علیه اخوان المسلمین در کشورهای مختلف.
جرج بوش رئیس جمهور اسبق آمریکا در سال ۲۰۰۳ هوش و ذکاوت محمد دحلان را ستود و گفت: "این جوان را دوست دارم".
وقتی حماس در سال ۲۰۰۷ کنترل نوار غزه را در نزاعی خونین با دحلان و نیروهایش به دست گرفت، به رام الله رفت و بعدا با ابومازن به مشکل خورد و از فتح و کرانه باختری هم اخراج شد.
وقتی نام دحلان به ماجرای خاشقچی کشیده میشود، خود به خود پای امارات و شخص محمد بن زاید به وسط میآید که در روزهای نخست ترور در اقدامی معنادار و به دلیل "ناشناخته" سفر خود به فرانسه و اردن را ملغی کرد.
حالا باید منتظر کنار رفتن لایههای دیگر دخالت محمد دحلان و امارات در این مساله باشیم. ترکیه که همه چیز را یکباره منتشر نمیکند بلکه قطرهچکانی پیش میرود.
اکنون سوال این است که آیا ترکیه میتواند شخصیت امنیتی قدری چون دحلان را بسوزاند و از صحنه تحولات منطقه کنار بگذارد؟ حماس و محمود عباس او را از غزه و رام الله اخراج کردند اما نتوانستند به نقش سیاسی و امنیتی او در فلسطین پایان دهند. وی هنوز هم در فلسطین پرنفوذ است و یک جریان در جنبش فتح را تحت عنوان "جریان اصلاحی" رهبری میکند.
اگر آنکارا بتواند از طریق پرونده خاشقچی به زندگی سیاسی امنیتی دحلان پایان دهد، دیگر بعید است کشورها به ویژه در اروپا از او برای شرکت در اجلاسها و نشستهای امنیتی دعوت کنند. علاوه بر آن نشستن دحلان بر صندلی ریاست به جای ابومازن هم کاملا منتفی خواهد شد.
احتمالا محمود عباس که با دحلان خصومت شدیدی دارد، اولین شخصی باشد که از خبر ینیشفق و دست داشتن دحلان به وجد آمده باشد و سر از پا نشناسد.
🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻عراق در نقش بیطرف!
پس از استقبال گرم تهران از برهم صالح، ریاض هم امروز با آذینبندی خیابانهای خود به پرچم کشور مهمان به استقبالش رفت.
عراق که هنوز از استقرار سیاسی و امنیتی نرمالی برخوردار نیست و در قدم نخست دوران بازسازی است، به صرافت بازیابی نقش تاریخی خود در منطقه افتاده و رئیس جمهورش به کویت، امارات، اردن، ایران و عربستان میرود و رئیس مجلسش به قطر.
لابد عادل عبدالمهدی هم پس از پایان چینش کابینه خود سفری منطقهای را آغاز خواهد کرد.
از این سفرها پیداست که بغداد میخواهد از درِ توازن، نقش خود را بازیابد.
صالح در کنفرانس خبری خود با روحانی گفت بغداد میخواهد پل ارتباطی قدرتهای خارجی باشد نه عرصه نزاع و درگیری آنها.
واقعیت این است در اوضاع آشفته منطقه نقش بازی کردن در قامت یک بازیگر بیطرف کار چندان آسانی نیست؛ به ویژه که قدرت در عراق یکپارچه نیست وبازیگران داخلی هم هر کدام دل در گرو پایتختی دارند.
بغداد که در موضوع تحریمهای آمریکا از سر ناچاری و با وجود سیاست اعلامی آنچنان هم بیطرف نمانده، حال در کشمشهای منطقه به کدام سو خواهد رفت؟ آیا میتواند در قامت میانجیگر نقش ایفا کند؟
@Sgolanbari
پس از استقبال گرم تهران از برهم صالح، ریاض هم امروز با آذینبندی خیابانهای خود به پرچم کشور مهمان به استقبالش رفت.
عراق که هنوز از استقرار سیاسی و امنیتی نرمالی برخوردار نیست و در قدم نخست دوران بازسازی است، به صرافت بازیابی نقش تاریخی خود در منطقه افتاده و رئیس جمهورش به کویت، امارات، اردن، ایران و عربستان میرود و رئیس مجلسش به قطر.
لابد عادل عبدالمهدی هم پس از پایان چینش کابینه خود سفری منطقهای را آغاز خواهد کرد.
از این سفرها پیداست که بغداد میخواهد از درِ توازن، نقش خود را بازیابد.
صالح در کنفرانس خبری خود با روحانی گفت بغداد میخواهد پل ارتباطی قدرتهای خارجی باشد نه عرصه نزاع و درگیری آنها.
واقعیت این است در اوضاع آشفته منطقه نقش بازی کردن در قامت یک بازیگر بیطرف کار چندان آسانی نیست؛ به ویژه که قدرت در عراق یکپارچه نیست وبازیگران داخلی هم هر کدام دل در گرو پایتختی دارند.
بغداد که در موضوع تحریمهای آمریکا از سر ناچاری و با وجود سیاست اعلامی آنچنان هم بیطرف نمانده، حال در کشمشهای منطقه به کدام سو خواهد رفت؟ آیا میتواند در قامت میانجیگر نقش ایفا کند؟
@Sgolanbari
🔺 قطر و عربستان آشتی میکنند!
📌امروز تحولات مهمی در حوزه عربی خلیج فارس اتفاق افتاد.
📌امشب کویت اعلام کرد که نشست سران شورای همکاری خلیج فارس در ماه آینده میلادی در ریاض با حضور همه اعضای این شورا برگزار خواهد شد.
📌 امروز ملک سلمان و امیر قطر با امیر کویت تلفنی گفتگو کردند. در کنار آن ترکی محمد بن فهد مشاور پادشاه عربستان نزد شیخ صباح الاحمد رفت و پیام شفاهی ملک سلمان را به او رساند.
📌در روزهای نخست ترور خاشقچی عرض شد که احتمالا از پیامدهای جهانی این قضیه آشتی دوحه و ریاض باشد.
📌سه هفته قبل نیز محمد بن سلمان ولیعهد عربستان در اجلاس "داووس صحرا" به نوعی از قطر تعریف و تمجید کرد و گفت که قطر از اقتصادی قدرتمند برخوردار است و در پنج سال آینده نیر بهتر از این هم خواهد شد.
📌دو چهره رسانهای قطری که ارتباط نزدیکی هم با شیخ تمیم بن حمد امیر قطر دارند، چند روز قبل دو توئیت "پرمعنا" و "قابل تامل" داشتند.
📌عبدالله بن حمد العذبه سردبیر روزنامه العرب قطر نوشته بود که به زودی به ریاض سفر خواهد کرد.
📌جابر بن ناصر المری مدیر تحریریه این روزنامه هم توئیت کرد که در امارت ابوظبی فغان، ناله، خودزنی و خشم پنهانی در جریان است.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
📌امروز تحولات مهمی در حوزه عربی خلیج فارس اتفاق افتاد.
📌امشب کویت اعلام کرد که نشست سران شورای همکاری خلیج فارس در ماه آینده میلادی در ریاض با حضور همه اعضای این شورا برگزار خواهد شد.
📌 امروز ملک سلمان و امیر قطر با امیر کویت تلفنی گفتگو کردند. در کنار آن ترکی محمد بن فهد مشاور پادشاه عربستان نزد شیخ صباح الاحمد رفت و پیام شفاهی ملک سلمان را به او رساند.
📌در روزهای نخست ترور خاشقچی عرض شد که احتمالا از پیامدهای جهانی این قضیه آشتی دوحه و ریاض باشد.
📌سه هفته قبل نیز محمد بن سلمان ولیعهد عربستان در اجلاس "داووس صحرا" به نوعی از قطر تعریف و تمجید کرد و گفت که قطر از اقتصادی قدرتمند برخوردار است و در پنج سال آینده نیر بهتر از این هم خواهد شد.
📌دو چهره رسانهای قطری که ارتباط نزدیکی هم با شیخ تمیم بن حمد امیر قطر دارند، چند روز قبل دو توئیت "پرمعنا" و "قابل تامل" داشتند.
📌عبدالله بن حمد العذبه سردبیر روزنامه العرب قطر نوشته بود که به زودی به ریاض سفر خواهد کرد.
📌جابر بن ناصر المری مدیر تحریریه این روزنامه هم توئیت کرد که در امارت ابوظبی فغان، ناله، خودزنی و خشم پنهانی در جریان است.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻 شاهزاده اردنی تُرکی میآموزد!
خانمی که در سمت راست تصویر پیوست این متن مشاهده میکنید دختر عموی پادشاه اردن خانم رحمت بنت الحسن است که به بنیاد فرهنگی ترکیه "یونس امره" در عمان رفته و مشغول یادگیری زبان تُرکی است. این نشان میدهد که نفوذ فرهنگی ترکیه در کشورهای عربی و اسلامی فراتر از نخبگان رفته و به خاندانهای حاکم و بستگان آنها هم رسیده است.
"یوسف امره" شاعر و صوفی پرآوازه ترکیه در قرن سیزده میلادی است که از سال 2009 بنیادی وقفی با همین نام برای آموزش زبان ترکی و آشنا کردن جهانیان با فرهنگ و تاریخ این دیار افتتاح شده است.
بنیاد فرهنگی "یوسف امره" در واقع سفیر فرهنگی ترکیه در جهان است و امروزه در بیش از 40 کشور دفتر نمایندگی دارد. در هر کشوری هم در شهرهای کلان نمایندگیهایی دارد. تنها در پنج سال گذشته 3 هزار اردنی در مراکز این بنیاد زبان ترکی را کاملا یاد گرفتهاند. طی این 9 سال فعالیت هم در سراسر جهان حدود 120 هزار نفر در دفاتر آن هم زبان ترکی را یاد گرفته هم با گذراندن دورههای مطالعات ترکیه با فرهنگ، تاریخ و سیاست در این کشور آشنا شدهاند.
برنامههای این بنیاد سهم زیادی در توسعه صنعت گردشگری و نفوذ سیاسی و فرهنگی ترکیه در جهان عرب و اسلام داشته است.
به عنوان مثال، مراکز یوسف امره در شهرهای مختلف فلسطین بسیار فعال هستند؛ تا جایی که در برخی شهرها از جمله در قدس زبان ترکی جزو مواد درسی است و دانشآموزان یاد میگیرند. طی چهار سال افتتاح این بنیاد در اراضی فلسطینی تا به حال حدود 5 هزار فلسطینی آن را یاد گرفته و بسیار طبیعی است که در خیابانهای غزه، رام الله و قدس با فلسطینیهایی برخورد کنید که ترکی به خوبی صحبت میکنند و میرود که ترکیه در آیندهای نه چندان دور زبان دوم در جهان عرب شود.
تنها در محله "الزهراء" در قدس 150 فلسطینی مشغول یادگیری زبان ترکی هستند.
راستی چند دفتر نمایندگی آموزش زبان و ادبیات فارسی در خارج وجود دارد؟
بهتر نیست به جای انعکاس کلیشهای مسائل ترکیه به این خدمات اردوغان به ترکیه هم نیمنگاهی شود تا هم ضعف عملکرد "نهادهای متولی ایرانی" در این زمینهها بیشتر هویدا شود و هم شاید حس رقابتی برانگیخته شود؟
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
خانمی که در سمت راست تصویر پیوست این متن مشاهده میکنید دختر عموی پادشاه اردن خانم رحمت بنت الحسن است که به بنیاد فرهنگی ترکیه "یونس امره" در عمان رفته و مشغول یادگیری زبان تُرکی است. این نشان میدهد که نفوذ فرهنگی ترکیه در کشورهای عربی و اسلامی فراتر از نخبگان رفته و به خاندانهای حاکم و بستگان آنها هم رسیده است.
"یوسف امره" شاعر و صوفی پرآوازه ترکیه در قرن سیزده میلادی است که از سال 2009 بنیادی وقفی با همین نام برای آموزش زبان ترکی و آشنا کردن جهانیان با فرهنگ و تاریخ این دیار افتتاح شده است.
بنیاد فرهنگی "یوسف امره" در واقع سفیر فرهنگی ترکیه در جهان است و امروزه در بیش از 40 کشور دفتر نمایندگی دارد. در هر کشوری هم در شهرهای کلان نمایندگیهایی دارد. تنها در پنج سال گذشته 3 هزار اردنی در مراکز این بنیاد زبان ترکی را کاملا یاد گرفتهاند. طی این 9 سال فعالیت هم در سراسر جهان حدود 120 هزار نفر در دفاتر آن هم زبان ترکی را یاد گرفته هم با گذراندن دورههای مطالعات ترکیه با فرهنگ، تاریخ و سیاست در این کشور آشنا شدهاند.
برنامههای این بنیاد سهم زیادی در توسعه صنعت گردشگری و نفوذ سیاسی و فرهنگی ترکیه در جهان عرب و اسلام داشته است.
به عنوان مثال، مراکز یوسف امره در شهرهای مختلف فلسطین بسیار فعال هستند؛ تا جایی که در برخی شهرها از جمله در قدس زبان ترکی جزو مواد درسی است و دانشآموزان یاد میگیرند. طی چهار سال افتتاح این بنیاد در اراضی فلسطینی تا به حال حدود 5 هزار فلسطینی آن را یاد گرفته و بسیار طبیعی است که در خیابانهای غزه، رام الله و قدس با فلسطینیهایی برخورد کنید که ترکی به خوبی صحبت میکنند و میرود که ترکیه در آیندهای نه چندان دور زبان دوم در جهان عرب شود.
تنها در محله "الزهراء" در قدس 150 فلسطینی مشغول یادگیری زبان ترکی هستند.
راستی چند دفتر نمایندگی آموزش زبان و ادبیات فارسی در خارج وجود دارد؟
بهتر نیست به جای انعکاس کلیشهای مسائل ترکیه به این خدمات اردوغان به ترکیه هم نیمنگاهی شود تا هم ضعف عملکرد "نهادهای متولی ایرانی" در این زمینهها بیشتر هویدا شود و هم شاید حس رقابتی برانگیخته شود؟
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
Telegram
attach📎
🔻 چرا کابینه نتانیاهو فرو نپاشید؟
نگارنده در روز استعفای لیبرمن در یادداشتی به عنوان "آیا نتانیاهو دوام میآورد" متذکر شد که بی بی قبل از پیوستن آویگدور لیبرمن به کابینه هم به مدت یک سال با همین اکثریت شکننده 61 نفری در کنست دوام آورده است و پیش رفته و بعید نیست تا یک سال مانده به انتخابات پارلمانی نیز این اتفاق بیافتد.
به نظر اوضاع به این سمت میرود و با عقب نشینی آشکار نفتالی بنت احتمال ماندن کابینه بسیار است. در همین راستا، هم نفتالی بنت تهدیدات خود را پس گرفته و اعلام کرد که از کابینه استعفا نخواهند داد.
بنت ضمن انتقاد از نتانیاهو گفت: «با ماندن در کابینه تاوان سیاسی مشخصی خواهم داد، اما بهتر این است که نخست وزیر از طریق من در نبردی سیاسی برنده شود، ولی اسماعیل هنیه رهبر حماس علیه اسرائیل پیروز نشود.»
پس از این موضع رهبر حزب خانه یهودی بعید است، موشه کحلون رهبر حزب راست میانه کولونا بخواهد از کابینه خارج شود. احتمالا وی نیز چنین موضعی را بگیرد.
واقعیت این است که بنیامین نتانیاهو در مواجهه داخلی با رقبا "سیاستمدار قهاری" است و به قول معروف رگ خواب راست میانه و افراطی اسرائیلی در دستان اوست. سه سال لیبرمن را در وزارت نشاند و او را سیبل انتقادات از خود قرار داد؛ بدون این که اختیارات کافی به او در پروندههای حساسی چون تعامل با غزه داده باشد.
اکنون هر چند نتانیاهو از انتقادات تند احزاب و معترضان اسرائیلی در امان نمانده، اما بیشتر حملات متوجه لیبرمن گشته و به شکست متهم شده است.
وی خوب میداند که اگر شیرازه کابینهاش از هم بپاشد هم حزب لیکود در انتخابات آتی با مشکل مواجه خواهد شد و هم آرزویاش برای داشتن طولانیترین دوره حکمرانی پس از بن گوریون (14 سال) بر باد میرود و دیگر نمیتواند افتخار هفتمین انتخابات سرموعد کنست در طول تاریخ هفتاد ساله آن را نصیب خود کند.
از این رو، برای حفظ دولتش، نهایت تلاش خود را کرد؛ اما نه امتیازی به راست افراطی چون حزب خانه یهودی داد و نه به راست میانه کولونا. در عین حال، هم خود جای لیبرمن را در وزارت گرفت و این پست را نیز به کسی نداد. اما احتمالا چون به مشکل قانونی برخورد کند از خیر وزارت خارجه بگذرد و آن را واگذار کند.
در کنار آن، توانست دو طیف دستراستی را در وضعیتی دشوار قرار دهد که به جای دیکته کردن خواستههایشان، دیکتههای نتانیاهو را بپذیرند.
وی با طرح حساسیت اوضاع منطقه، بحث ایران، عادیسازی روابط، احتمال تکرار تجربه فروپاشی کابینه اسحاق شامیر در سال 1992 و سرکار آمدن چپیها و اسلویی دیگر در صورت فروپاشی کابینه، بدنه راست جامعه اسرائیلی را مخاطب قرار داد و از این طریق به احزاب راستگرا فشار آورد.
آنها هم از بیم این که مبادا با خروجشان از کابینه و فروپاشی آن، پیشبینی نتانیاهو مبنی بر احتمال سرکار آمدن چپیها از طریق یک ائتلاف گسترده و رخ دادن اسلوی دیگر با فلسطینیها درست از آب درآید، و این گونه مسئولیت این اتفاق بر گردن آنها بیافتد، فعلا پذیرفتهاند با همین شرایط در کابینه بمانند و با نتانیاهو کار کنند.
از این رو، نتانیاهو با حربه احتمال پیروزی چپیها در انتخابات آتی و تکرار اسلو در صورت فروپاشی دولت راستگرای تحت رهبری خودش توانسته است راستگرایان را فعلا متقاعد به ماندن در کابینه کند.
رهبر حزب خانه یهودی همچنین امروز تاکید کرد: «نتانیاهو با هدف ایجاد تغییری امنیتی وزارت دفاع را بر عهده گرفته است و اگر در تصمیمات خود جدی باشد ما هم همه خواستههای سیاسی خود را کنار گذاشته و به بازیابی قدرت بازدارندگی اسرائیل کمک میکنیم»
این سخن بنت "بو دار" است و این احتمال را تقویت میکند که منظور وی از این تغییر امنیتی در تعامل با غزه است. به همین خاطر، ممکن است بنیامین نتانیاهو در روزها و هفتههای آتی به بهانههای مختلف بخواهد برای راضی کردن راستگرایان افراطی کابینه و خواباندن اعتراضات اسرائیلیها به آتش بس با نوار غزه به اقدامات و حملات محدودی علیه آن دست بزند.
به هر حال، با این که استعفای لیبرمن و عملی نشدن وعدههایش به ویژه ترور اسماعیل هنیه یک نوع پیروزی برای مردمان تحت محاصره در نوار غزه و حماس بود، اما وضعیت پیشآمده پس از آن احتمالا کمکی هم به کاهش محاصره این منطقه نکند؛ به این دلیل که نتانیاهو در گذشته لیبرمن را سیبل انتقادات اسرائیلیها به خاطر شیوه تعامل با نوار غزه میکرد، اما حال که خود جای او را گرفته است، یا باید در یک سال آینده انتقادات راست افراطی را به جان بخرد و تفاهمات با غزه را پیش ببرد یا بر عکس آن عمل کند. در هر دو صورت نتانیاهو با دشواری بزرگی و بحران روبرو است. گزینه جنگ با غزه هم کار آسانی نیست.
در این وضعیت، بعید است نتانیاهو راهی را در پیش بگیرد که تاوان آن را در انتخابات آینده کنست بپردازد.
✍️ صابر گلعنبری
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
نگارنده در روز استعفای لیبرمن در یادداشتی به عنوان "آیا نتانیاهو دوام میآورد" متذکر شد که بی بی قبل از پیوستن آویگدور لیبرمن به کابینه هم به مدت یک سال با همین اکثریت شکننده 61 نفری در کنست دوام آورده است و پیش رفته و بعید نیست تا یک سال مانده به انتخابات پارلمانی نیز این اتفاق بیافتد.
به نظر اوضاع به این سمت میرود و با عقب نشینی آشکار نفتالی بنت احتمال ماندن کابینه بسیار است. در همین راستا، هم نفتالی بنت تهدیدات خود را پس گرفته و اعلام کرد که از کابینه استعفا نخواهند داد.
بنت ضمن انتقاد از نتانیاهو گفت: «با ماندن در کابینه تاوان سیاسی مشخصی خواهم داد، اما بهتر این است که نخست وزیر از طریق من در نبردی سیاسی برنده شود، ولی اسماعیل هنیه رهبر حماس علیه اسرائیل پیروز نشود.»
پس از این موضع رهبر حزب خانه یهودی بعید است، موشه کحلون رهبر حزب راست میانه کولونا بخواهد از کابینه خارج شود. احتمالا وی نیز چنین موضعی را بگیرد.
واقعیت این است که بنیامین نتانیاهو در مواجهه داخلی با رقبا "سیاستمدار قهاری" است و به قول معروف رگ خواب راست میانه و افراطی اسرائیلی در دستان اوست. سه سال لیبرمن را در وزارت نشاند و او را سیبل انتقادات از خود قرار داد؛ بدون این که اختیارات کافی به او در پروندههای حساسی چون تعامل با غزه داده باشد.
اکنون هر چند نتانیاهو از انتقادات تند احزاب و معترضان اسرائیلی در امان نمانده، اما بیشتر حملات متوجه لیبرمن گشته و به شکست متهم شده است.
وی خوب میداند که اگر شیرازه کابینهاش از هم بپاشد هم حزب لیکود در انتخابات آتی با مشکل مواجه خواهد شد و هم آرزویاش برای داشتن طولانیترین دوره حکمرانی پس از بن گوریون (14 سال) بر باد میرود و دیگر نمیتواند افتخار هفتمین انتخابات سرموعد کنست در طول تاریخ هفتاد ساله آن را نصیب خود کند.
از این رو، برای حفظ دولتش، نهایت تلاش خود را کرد؛ اما نه امتیازی به راست افراطی چون حزب خانه یهودی داد و نه به راست میانه کولونا. در عین حال، هم خود جای لیبرمن را در وزارت گرفت و این پست را نیز به کسی نداد. اما احتمالا چون به مشکل قانونی برخورد کند از خیر وزارت خارجه بگذرد و آن را واگذار کند.
در کنار آن، توانست دو طیف دستراستی را در وضعیتی دشوار قرار دهد که به جای دیکته کردن خواستههایشان، دیکتههای نتانیاهو را بپذیرند.
وی با طرح حساسیت اوضاع منطقه، بحث ایران، عادیسازی روابط، احتمال تکرار تجربه فروپاشی کابینه اسحاق شامیر در سال 1992 و سرکار آمدن چپیها و اسلویی دیگر در صورت فروپاشی کابینه، بدنه راست جامعه اسرائیلی را مخاطب قرار داد و از این طریق به احزاب راستگرا فشار آورد.
آنها هم از بیم این که مبادا با خروجشان از کابینه و فروپاشی آن، پیشبینی نتانیاهو مبنی بر احتمال سرکار آمدن چپیها از طریق یک ائتلاف گسترده و رخ دادن اسلوی دیگر با فلسطینیها درست از آب درآید، و این گونه مسئولیت این اتفاق بر گردن آنها بیافتد، فعلا پذیرفتهاند با همین شرایط در کابینه بمانند و با نتانیاهو کار کنند.
از این رو، نتانیاهو با حربه احتمال پیروزی چپیها در انتخابات آتی و تکرار اسلو در صورت فروپاشی دولت راستگرای تحت رهبری خودش توانسته است راستگرایان را فعلا متقاعد به ماندن در کابینه کند.
رهبر حزب خانه یهودی همچنین امروز تاکید کرد: «نتانیاهو با هدف ایجاد تغییری امنیتی وزارت دفاع را بر عهده گرفته است و اگر در تصمیمات خود جدی باشد ما هم همه خواستههای سیاسی خود را کنار گذاشته و به بازیابی قدرت بازدارندگی اسرائیل کمک میکنیم»
این سخن بنت "بو دار" است و این احتمال را تقویت میکند که منظور وی از این تغییر امنیتی در تعامل با غزه است. به همین خاطر، ممکن است بنیامین نتانیاهو در روزها و هفتههای آتی به بهانههای مختلف بخواهد برای راضی کردن راستگرایان افراطی کابینه و خواباندن اعتراضات اسرائیلیها به آتش بس با نوار غزه به اقدامات و حملات محدودی علیه آن دست بزند.
به هر حال، با این که استعفای لیبرمن و عملی نشدن وعدههایش به ویژه ترور اسماعیل هنیه یک نوع پیروزی برای مردمان تحت محاصره در نوار غزه و حماس بود، اما وضعیت پیشآمده پس از آن احتمالا کمکی هم به کاهش محاصره این منطقه نکند؛ به این دلیل که نتانیاهو در گذشته لیبرمن را سیبل انتقادات اسرائیلیها به خاطر شیوه تعامل با نوار غزه میکرد، اما حال که خود جای او را گرفته است، یا باید در یک سال آینده انتقادات راست افراطی را به جان بخرد و تفاهمات با غزه را پیش ببرد یا بر عکس آن عمل کند. در هر دو صورت نتانیاهو با دشواری بزرگی و بحران روبرو است. گزینه جنگ با غزه هم کار آسانی نیست.
در این وضعیت، بعید است نتانیاهو راهی را در پیش بگیرد که تاوان آن را در انتخابات آینده کنست بپردازد.
✍️ صابر گلعنبری
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻 خبرگزاریهای کاغذی!
یکشنبه گذشته مهمان برنامه "مرآة الصحافة" (آینه مطبوعات) شبکه ماهوارهای الجزیره بودم. این برنامه به بررسی موضوعات مهم روزنامههای جهان از جمله روزنامههای ایران میپردازد. وقتی نگاهی به روزنامههای چاپ یکشنبه ایران بر روی میز استودیو انداختم، دیدم که اکثرا یکی هستند؛ موضوعاتی یکنواخت و تصاویری یکدست!! به گونهای که خبرنگار الجزیره به سختی دنبال موضوعاتی متفاوت میگشت تا درباره آنها به بییندگان گزارش کند و سوالاتی هم پیرامونشان از بنده بپرسد.
به نظر تفاوت اصلی بیشتر روزنامههای امروز از هر جریانی تنها در نامهای آنهاست. غالب موضوعات روزنامهها تکراری و همان اخبار و گزارشهایی است که روز قبل یا از شبکههای تلویزیونی شنیدهایم یا در سایتها و خبرگزاریها و دیگر منابع دیده و خواندهایم.
تفاوت دیگر در این بود که روزنامهها تیترهای متناسب عقبه سیاسی و وابستگی به جریانهای سیاسی انتخاب کرده بودند.
واقعیت این است که پدیده "روزنامهگریزی" صرفا به دلیل گرانی روزنامهها و آمدن نیومدیا نیست، بلکه کلیشهای شدن بیشتر روزنامهها و تبدیل شدن آنها به "خبرگزاریهای کاغذی" است که با یک روز تاخیر خبرهای منتشره در فضای مجازی (سایتها خبرگزاریها و...) را بازنشر میدهند.
با وجود خبرگزاریهای سایبری و سرعت آنها در پوشش حوادث و نقل اخبار دیگر موضوعیت ندارد که روزنامه هم دقیقا همان نقش دوران ما قبل اختراع اینترنت را ایفا کند.
البته ناگفته هم پیداست که چند روزنامه خوب کار میکنند.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
یکشنبه گذشته مهمان برنامه "مرآة الصحافة" (آینه مطبوعات) شبکه ماهوارهای الجزیره بودم. این برنامه به بررسی موضوعات مهم روزنامههای جهان از جمله روزنامههای ایران میپردازد. وقتی نگاهی به روزنامههای چاپ یکشنبه ایران بر روی میز استودیو انداختم، دیدم که اکثرا یکی هستند؛ موضوعاتی یکنواخت و تصاویری یکدست!! به گونهای که خبرنگار الجزیره به سختی دنبال موضوعاتی متفاوت میگشت تا درباره آنها به بییندگان گزارش کند و سوالاتی هم پیرامونشان از بنده بپرسد.
به نظر تفاوت اصلی بیشتر روزنامههای امروز از هر جریانی تنها در نامهای آنهاست. غالب موضوعات روزنامهها تکراری و همان اخبار و گزارشهایی است که روز قبل یا از شبکههای تلویزیونی شنیدهایم یا در سایتها و خبرگزاریها و دیگر منابع دیده و خواندهایم.
تفاوت دیگر در این بود که روزنامهها تیترهای متناسب عقبه سیاسی و وابستگی به جریانهای سیاسی انتخاب کرده بودند.
واقعیت این است که پدیده "روزنامهگریزی" صرفا به دلیل گرانی روزنامهها و آمدن نیومدیا نیست، بلکه کلیشهای شدن بیشتر روزنامهها و تبدیل شدن آنها به "خبرگزاریهای کاغذی" است که با یک روز تاخیر خبرهای منتشره در فضای مجازی (سایتها خبرگزاریها و...) را بازنشر میدهند.
با وجود خبرگزاریهای سایبری و سرعت آنها در پوشش حوادث و نقل اخبار دیگر موضوعیت ندارد که روزنامه هم دقیقا همان نقش دوران ما قبل اختراع اینترنت را ایفا کند.
البته ناگفته هم پیداست که چند روزنامه خوب کار میکنند.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
Telegram
attach📎