🔻قطر دست بالا را گرفت!
قطر حالا که همپیمان نزدیکش یعنی ترکیه حسابی عربستان را بر سر مساله جمال خاشقچی در منگنه گذاشته و به آن قویا فشار میآورد، در بحران یکسال و اندی خود با چهار کشور عربستان، مصر، بحرین و امارات دست بالا را گرفته و شرطگذاری میکند.
خالد عطیه وزیر دفاع این کشور امروز در نشست "آثار بحران خلیجی" در دانشگاه قطر گفت: "قبل از هر نوع راه حلی برای این بحران باید از ملت قطر عذرخواهی شود و محاصره برطرف گردد و سپس گفتگو شروع شود."
وی تاکید کرد که اقتصاد قطر قوی است و تحت تاثیر بحران قرار نگرفته و طرحهای زیربنایی بر اساس چشمانداز ۲۰۳۰ پیش میرود.
عطیه بیان داشت که اکنون آثار اجتماعی بحران عربی خلیج (فارس) بیشتر ما را آزار میدهد و از ابعاد سیاسی و اقتصادی آن گذر کردهایم.
حالا که عربستان به دنبال ترور خاشقچی در موضع ضعف و بحران قرار گرفته است، دوحه خود را به پشتوانه ترکیه در موضع قدرت میبیند.
اخیرا شاهزاده بن سلمان در نشست آینده سرمایهگذاری با تمجید ضمنی از اقتصاد قطر پالس مثبتی فرستاد که از رغبت وی برای پایان بحران با این کشور برای مختومه کردن پرونده ترور خاشقچی از سوی ترکیه حکایت داشت.
جمال خاشقچی تا زنده بود از محاصره قطر انتقاد میکرد، حال این پرسش مطرح است که آیا ترورش به این بحران پایان میدهد؟
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
قطر حالا که همپیمان نزدیکش یعنی ترکیه حسابی عربستان را بر سر مساله جمال خاشقچی در منگنه گذاشته و به آن قویا فشار میآورد، در بحران یکسال و اندی خود با چهار کشور عربستان، مصر، بحرین و امارات دست بالا را گرفته و شرطگذاری میکند.
خالد عطیه وزیر دفاع این کشور امروز در نشست "آثار بحران خلیجی" در دانشگاه قطر گفت: "قبل از هر نوع راه حلی برای این بحران باید از ملت قطر عذرخواهی شود و محاصره برطرف گردد و سپس گفتگو شروع شود."
وی تاکید کرد که اقتصاد قطر قوی است و تحت تاثیر بحران قرار نگرفته و طرحهای زیربنایی بر اساس چشمانداز ۲۰۳۰ پیش میرود.
عطیه بیان داشت که اکنون آثار اجتماعی بحران عربی خلیج (فارس) بیشتر ما را آزار میدهد و از ابعاد سیاسی و اقتصادی آن گذر کردهایم.
حالا که عربستان به دنبال ترور خاشقچی در موضع ضعف و بحران قرار گرفته است، دوحه خود را به پشتوانه ترکیه در موضع قدرت میبیند.
اخیرا شاهزاده بن سلمان در نشست آینده سرمایهگذاری با تمجید ضمنی از اقتصاد قطر پالس مثبتی فرستاد که از رغبت وی برای پایان بحران با این کشور برای مختومه کردن پرونده ترور خاشقچی از سوی ترکیه حکایت داشت.
جمال خاشقچی تا زنده بود از محاصره قطر انتقاد میکرد، حال این پرسش مطرح است که آیا ترورش به این بحران پایان میدهد؟
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻جای هیچ غافلگیری نداشت!
رسانهها و برخی تحلیلگران و ناظران به گونهای از سفر بنیامین نتانیاهو به سلطنت عمان سخن میگویند و استقبال سلطان قابوس از وی را تفسیر و تحلیل میکنند، انگار که با عمانِ جدیدی روبهرو هستیم و سلطان دیگری در آن سرکار آمده و هواخواه اسرائیل شده است.
به نظر میرسد اشکال کار اینجاست که تصوری اشتباه در ناخودآگاه ذهن برخی نقش بسته که هر کشور یا طرف خارجیِ دارایِ روابطِ نزدیک با ایران لابد دشمنِ اسرائیل است یا باید چنین باشد! در حالی که چنین نیست و نمونهها بسیار است از روسیه گرفته تا عمان و...
بماند که روابط نزدیک عمان با ایران دلایلی دارد که بیان آن در این مقام نمیگنجد و شرح مفصلی میطلبد. همین را عجالتا عرض کنم که مسقط یکی از پایتختهای منطقهای مهم دیپلماسی غیر مستقیم آمریکا در موقعیتهایی است که دیپلماسی مستقیم آن نمیتواند ورود کند یا اگر ورود کند به مصلحت نیست.
قبلا هم در نوشتاری، مختصری از پیشینه روابط مسقط و تلآویو بیان کردم.
در تحلیل سفر نتانیاهو اگر چنین پیشینهای در ذهن تداعی میشد، دیگر جای این همه تعجب و شگفتی نبود.
در میان رهبران عرب حوزه خلیج فارس هیچ شخصی مثل سلطان قابوس نگاه مثبت و خاصی به اسرائیل نداشته و ندارد.
در همین راستا هم سلطان قابوس که چند سالی است به خاطر بیماری در ملا عام ظاهر نمیشود و با رهبران دنیا دیدار آنچنانی نداشته است، شخصا از بنیامین نتانیاهو استقبال میکند.
به گفته ولید عبدالحی نویسنده سرشناس اردنی، عمان در هیچ جنگی با اسرائیل شرکت نداشت و هیچ نیرویی هم برای جنگهای معروف ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ اعزام نکرد.
بعد از سخنرانی معروف انور سادات در کنست به سال ۱۹۷۷، سلطنت عمان بیشترین حمایت را از مصر داشت؛ نه رابطهاش را با قاهره بر خلاف دیگر کشورهای عربی قطع کرد و نه اعتراضی هم کرد و نقش میانجیگر میان کشورهای عربی و مصر را هم بازی کرد.
بنابراین نفس سفر از حیث روابط مسقط تلآویو نه غافلگیر کننده بود نه غیر منتظره، اما انجام آن در این شرایط خاص منطقهای تا حدودی بر خلاف توقعات و غیر منتظره بود.
عمانیها میخواهند با تاکید بر سیاست ارتباط نزدیک خود با همه طرفها از جمله تلآویو استقبال از نتانیاهو را توجیه کنند، اما ناگفته پیداست که جدا از دیگر پیامهای این سفر از جمله طرح معامله قرن، ترکیب هیات همراه نتانیاهو ماهیت ضد ایرانی آن را روشن میکند و پیامی به ایران است.
جا دارد مسائل حساس با در نظر گرفتن سیاق تاریخی آن مورد تحلیل و کنکاش قرار گیرند تا نه غافلگیر شویم و حوادث را غیر منتظره ببینیم و نه سلطان قابوس را تا دیروز حکیم بدانیم و از امروز بیحکمت پنداریم.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
رسانهها و برخی تحلیلگران و ناظران به گونهای از سفر بنیامین نتانیاهو به سلطنت عمان سخن میگویند و استقبال سلطان قابوس از وی را تفسیر و تحلیل میکنند، انگار که با عمانِ جدیدی روبهرو هستیم و سلطان دیگری در آن سرکار آمده و هواخواه اسرائیل شده است.
به نظر میرسد اشکال کار اینجاست که تصوری اشتباه در ناخودآگاه ذهن برخی نقش بسته که هر کشور یا طرف خارجیِ دارایِ روابطِ نزدیک با ایران لابد دشمنِ اسرائیل است یا باید چنین باشد! در حالی که چنین نیست و نمونهها بسیار است از روسیه گرفته تا عمان و...
بماند که روابط نزدیک عمان با ایران دلایلی دارد که بیان آن در این مقام نمیگنجد و شرح مفصلی میطلبد. همین را عجالتا عرض کنم که مسقط یکی از پایتختهای منطقهای مهم دیپلماسی غیر مستقیم آمریکا در موقعیتهایی است که دیپلماسی مستقیم آن نمیتواند ورود کند یا اگر ورود کند به مصلحت نیست.
قبلا هم در نوشتاری، مختصری از پیشینه روابط مسقط و تلآویو بیان کردم.
در تحلیل سفر نتانیاهو اگر چنین پیشینهای در ذهن تداعی میشد، دیگر جای این همه تعجب و شگفتی نبود.
در میان رهبران عرب حوزه خلیج فارس هیچ شخصی مثل سلطان قابوس نگاه مثبت و خاصی به اسرائیل نداشته و ندارد.
در همین راستا هم سلطان قابوس که چند سالی است به خاطر بیماری در ملا عام ظاهر نمیشود و با رهبران دنیا دیدار آنچنانی نداشته است، شخصا از بنیامین نتانیاهو استقبال میکند.
به گفته ولید عبدالحی نویسنده سرشناس اردنی، عمان در هیچ جنگی با اسرائیل شرکت نداشت و هیچ نیرویی هم برای جنگهای معروف ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ اعزام نکرد.
بعد از سخنرانی معروف انور سادات در کنست به سال ۱۹۷۷، سلطنت عمان بیشترین حمایت را از مصر داشت؛ نه رابطهاش را با قاهره بر خلاف دیگر کشورهای عربی قطع کرد و نه اعتراضی هم کرد و نقش میانجیگر میان کشورهای عربی و مصر را هم بازی کرد.
بنابراین نفس سفر از حیث روابط مسقط تلآویو نه غافلگیر کننده بود نه غیر منتظره، اما انجام آن در این شرایط خاص منطقهای تا حدودی بر خلاف توقعات و غیر منتظره بود.
عمانیها میخواهند با تاکید بر سیاست ارتباط نزدیک خود با همه طرفها از جمله تلآویو استقبال از نتانیاهو را توجیه کنند، اما ناگفته پیداست که جدا از دیگر پیامهای این سفر از جمله طرح معامله قرن، ترکیب هیات همراه نتانیاهو ماهیت ضد ایرانی آن را روشن میکند و پیامی به ایران است.
جا دارد مسائل حساس با در نظر گرفتن سیاق تاریخی آن مورد تحلیل و کنکاش قرار گیرند تا نه غافلگیر شویم و حوادث را غیر منتظره ببینیم و نه سلطان قابوس را تا دیروز حکیم بدانیم و از امروز بیحکمت پنداریم.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برهم صالح دهمین رئیس جمهور عراق و سومین رئیس جمهورِ کُردِ سُنی مذهب این کشور است که یک ماه از انتخاب او در این مقام نمیگذرد. امروز در اقدامی قابل توجه و تقریبا بیسابقه در میان روسای جمهور عراق پیامی تصویری به مناسبت اربعین منتشر کرده است. وی این مناسبت را به مسلمانان، مردم عراق و مرجعیت نجف تسلیت گفته و قیام امام حسین را انقلاب آزادی و اصلاحگری و عدالت توصیف کرده و خواستار الگوگیری از آن در اصلاح اوضاع عراق و مبارزه با فساد در آن شد.
برهم صالح همچنین کراواتی مشکی به نشانه عزا و ماتم پوشیده و با حزنی متناسب این مناسبت به عربی فصیح و بلیغ سخن میگوید.
این پیام تصویری صالح هم میتواند نشانی از کاسته شدن حساسیتهای مذهبی و فرقهای در عراق باشد که فضا را برای ورود به این مسائل هویتی هموار ساخته و هم دلیلی بر رویه متفاوتی باشد که برهم صالح خواهد پیمود.
@Sgolanbari
برهم صالح همچنین کراواتی مشکی به نشانه عزا و ماتم پوشیده و با حزنی متناسب این مناسبت به عربی فصیح و بلیغ سخن میگوید.
این پیام تصویری صالح هم میتواند نشانی از کاسته شدن حساسیتهای مذهبی و فرقهای در عراق باشد که فضا را برای ورود به این مسائل هویتی هموار ساخته و هم دلیلی بر رویه متفاوتی باشد که برهم صالح خواهد پیمود.
@Sgolanbari
پس از پیام تصویری برهم صالح رئیس جمهور کُرد عراق که حزب دموکرات کردستان دل خوشی از او ندارد، حالا نیچیروان بارزانی نخستوزیر اقلیم کردستان نیز به مناسبت اربعین حسینی پیام توئیتی پر رمز و رازی داده است.
وی این مناسبت را نماد ثبات و پایداری برای مبارزانِ راه ستاندن حقوق خود در برابر خصمانی پنداشته که از قدرت وافر و بالایی برخوردارند، اما این مانعِ آنها در طی طریق نمیشود.
وی در بخشی دیگر از توئیت خود، اربعین را مشوقی برای ظلمستیزی، فسادزدایی و تلاش برای تحقق امنیت و آسایش، همزیستی و رسیدن هر صاحب حقی به حقش دانسته است.
پر واضح است که نیچیروان بارزانی در این توئیتِ پر تعریض، هم تفسیری حسینی از آرمان کُردهای عراق ارائه میدهد و هم مبارزان کُرد را ادامهدهنده راه امام حسین (ع) میداند و نیز قیاسی غیر مستقیم میان مخالفانِ این آرمان و دشمنان ایشان میکند.
@Sgolanbari
وی این مناسبت را نماد ثبات و پایداری برای مبارزانِ راه ستاندن حقوق خود در برابر خصمانی پنداشته که از قدرت وافر و بالایی برخوردارند، اما این مانعِ آنها در طی طریق نمیشود.
وی در بخشی دیگر از توئیت خود، اربعین را مشوقی برای ظلمستیزی، فسادزدایی و تلاش برای تحقق امنیت و آسایش، همزیستی و رسیدن هر صاحب حقی به حقش دانسته است.
پر واضح است که نیچیروان بارزانی در این توئیتِ پر تعریض، هم تفسیری حسینی از آرمان کُردهای عراق ارائه میدهد و هم مبارزان کُرد را ادامهدهنده راه امام حسین (ع) میداند و نیز قیاسی غیر مستقیم میان مخالفانِ این آرمان و دشمنان ایشان میکند.
@Sgolanbari
🔻هدف حذف محمد بن سلمان است یا ...؟
پس از بالا گرفتن بحران ترور جمال خاشقچی به ویژه بعد از بازگشت شاهزاده احمد بن عبدالعزیز برادر پادشاه و عموی ولیعهد عربستان و مخالف شیوه حکمرانی هر دو از تبعیدگاه خودخواسته در لندن به کشورش برخی رسانهها و تحلیلگران از احتمال حذف بن سلمان و جایگزینی عمویش احمد بن عبدالعزیز گفته و میگویند.
واقعیت این است که چنین احتمالی هر چند کاملا منتفی نیست اما فعلا دور از ذهن به نظر میرسد و نه آمریکا و غرب با وجود انتقادات تند از این گزینه حمایت جدی خواهند کرد و نه شاهزادگان معترض از جمله شاهزاده احمد بدون آن توان حذف محمد بن سلمان را دارند.
در این میان بازگشت سی و یکمین پسر بنیانگذار پادشاهی عربستان نیز که با ضمانتهای آمریکا و انگلیس انجام شده است، یک هدف عمده را دنبال میکند که واشنگتن و لندن و دیگر پایتختهای غربی از آن پشتیبانی جدی خواهند کرد. این هدف چیزی نیست جز ترمیم شکاف شدید در میان خاندان حاکم که آینده پادشاهی را با خطر فروپاشی مواجه میکند.
این شکاف به دنبال برخورد چکشی و حذفی ولیعهد جوان با شاهزادگان مقتدری چون محمد بن نایف و ثروتمندانی چون شاهزاده ولید بن طلال و اخیرا به دنبال ترور جمال خاشقچی که ارتباط نزدیکی با برخی از آنها داشت، به حداکثر خود رسید.
این ترمیم هم تنها از طریق شخصیتی محوری و قابل قبول و احترام نزد شاهزادگان مخالف برآورد میشود. جز فرد بانفوذی از میان خود پسران عبدالعزیز مثل شاهزاده احمد کسی دیگر قادر به ایفای این نقش نبود.
به احتمال زیاد در آینده نزدیک شاهد تغییراتی در این راستا در خاندان حاکم باشیم.
واقعیت این است که عربستان با صادرات روزانه ده میلیون بشکه نفت نقش مهمی در اقتصاد جهانی بازی میکند که بر هم خوردن توازن قدرت و هر گونه آشوب در این کشور تاثیری بسیار منفی بر اقتصاد جهانی دارد و این خوشایند آمریکا و غرب نیست.
از این رو، ماموریت اصلی شاهزاده احمد بن عبدالعزیز فعلا تثبیت قدرت خاندان حاکم از طریق ترمیم شکاف رخ داده در آن و جلوگیری از تکرویهای محمد بن سلمان است که موجب نگرانی همپیمانان غربی عربستان شده است.
اما اگر این ماموریت بر اثر دخالتهای بن سلمان بیسرانجام بماند و این تکرویهای دردسرساز وی متوقف نشود، بعید نیست آمریکا با اعمال نفوذ مانع پادشاهی وی شود و از حذفش حمایت کند.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
پس از بالا گرفتن بحران ترور جمال خاشقچی به ویژه بعد از بازگشت شاهزاده احمد بن عبدالعزیز برادر پادشاه و عموی ولیعهد عربستان و مخالف شیوه حکمرانی هر دو از تبعیدگاه خودخواسته در لندن به کشورش برخی رسانهها و تحلیلگران از احتمال حذف بن سلمان و جایگزینی عمویش احمد بن عبدالعزیز گفته و میگویند.
واقعیت این است که چنین احتمالی هر چند کاملا منتفی نیست اما فعلا دور از ذهن به نظر میرسد و نه آمریکا و غرب با وجود انتقادات تند از این گزینه حمایت جدی خواهند کرد و نه شاهزادگان معترض از جمله شاهزاده احمد بدون آن توان حذف محمد بن سلمان را دارند.
در این میان بازگشت سی و یکمین پسر بنیانگذار پادشاهی عربستان نیز که با ضمانتهای آمریکا و انگلیس انجام شده است، یک هدف عمده را دنبال میکند که واشنگتن و لندن و دیگر پایتختهای غربی از آن پشتیبانی جدی خواهند کرد. این هدف چیزی نیست جز ترمیم شکاف شدید در میان خاندان حاکم که آینده پادشاهی را با خطر فروپاشی مواجه میکند.
این شکاف به دنبال برخورد چکشی و حذفی ولیعهد جوان با شاهزادگان مقتدری چون محمد بن نایف و ثروتمندانی چون شاهزاده ولید بن طلال و اخیرا به دنبال ترور جمال خاشقچی که ارتباط نزدیکی با برخی از آنها داشت، به حداکثر خود رسید.
این ترمیم هم تنها از طریق شخصیتی محوری و قابل قبول و احترام نزد شاهزادگان مخالف برآورد میشود. جز فرد بانفوذی از میان خود پسران عبدالعزیز مثل شاهزاده احمد کسی دیگر قادر به ایفای این نقش نبود.
به احتمال زیاد در آینده نزدیک شاهد تغییراتی در این راستا در خاندان حاکم باشیم.
واقعیت این است که عربستان با صادرات روزانه ده میلیون بشکه نفت نقش مهمی در اقتصاد جهانی بازی میکند که بر هم خوردن توازن قدرت و هر گونه آشوب در این کشور تاثیری بسیار منفی بر اقتصاد جهانی دارد و این خوشایند آمریکا و غرب نیست.
از این رو، ماموریت اصلی شاهزاده احمد بن عبدالعزیز فعلا تثبیت قدرت خاندان حاکم از طریق ترمیم شکاف رخ داده در آن و جلوگیری از تکرویهای محمد بن سلمان است که موجب نگرانی همپیمانان غربی عربستان شده است.
اما اگر این ماموریت بر اثر دخالتهای بن سلمان بیسرانجام بماند و این تکرویهای دردسرساز وی متوقف نشود، بعید نیست آمریکا با اعمال نفوذ مانع پادشاهی وی شود و از حذفش حمایت کند.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻 پدر بنیانگذار کُرد سازمان اطلاعات عربستان!
این روزها که خبرها درباره سازمان اطلاعات عربستان به دنبال ترور جمال خاشقچی و دست داشتن سرلشکر احمد عسیری معاون رئیس این سازمان بسیار است و ملک سلمان دستور بازسازی آن را صادر کرده است، به یاد شخصیتی افتادم که نقش مهمی در بنیانگذاری سازمان اطلاعات عمومی عربستان داشت.
در زمان ملک عبدالعزیز بنیانگذار پادشاهی عربستان و پسرش ملک سعود ساختار قدرت مانند این روزها بسته نبود؛ تا جایی که نه تنها دیگر شهروندانی غیر از آل سعود در این ساختار مشارکت داده میشدند، بلکه فراتر از آن هم افرادی غیر عربستانی نیز چنین مجالی داشتند. مهمترین شخصیت غیر عربی و غیر عربستانی که به مقام رفیعی در دولت این کشور دست یافت، سرلشکر سعید کرُدی است. البته این نشان از آن داشت که پادشاهِ بنیانگذار آنقدر هم اتنیکی نبود.
سعید کُردی یک کُرد از عشیره کُردی میلان سوریه و زاییده دمشق بود. زمانی از فرماندهان شریف حسین بود که بعدها به نیروهای ملک عبدالعزیز ملحق میشود. وی مدارج نظامی را پیمود تا به ریاست ستاد مشترک ارتش عربستان رسید. بعدها هم در جنگ 1948 فرماندهی نیروهای عربستان در جنگ با اسرائیل را بر عهده داشت که میگویند که در این جنگ به خوبی ظاهر شده بود. او با حدود 3 هزار نیروی نظامی به جنگ رفته و شجاعت زیادی از خود نشان داده بود؛ تا جایی که عبدالحلیم دغیدی از فرماندهان ارتش مصر از جنگآوری نیروهای عربستانی در این جنگ ستایش کرده است. منابع اسرائیلی هم پس از عملیات بیت طیما گفتهاند از سمت جنوب روستا شبانه نیروهایی غافلگیرانه به ما حمله کرده و نمیدانیم از کجا ظاهر شدند.
این نیروها پس از آتش بس میان مصر و اردن با اسرائیل با این تعداد اندک نمیتوانستند به تنهایی کاری از پیش ببرند، از این رو به عربستان بازگشتند. گویا همین شجاعت کُردی در جنگها (با شریف حسین و...) ملک عبدالعزیز را بر آن داشته بود تا او را جذب کند.
ملک سعود بن عبدالعزیز در سال 1957 سرلشکر سعید کُردی را به سمت ریاست سازمان اطلاعات منصوب کرد. وی دومین رئیس این سازمان پس از محمد بن عبدالله العیبان است، اما شالوده دستگاه اطلاعاتی عربستان در زمان وی پیریزی شد. محمد العیبان تنها 11 ماه رئیس سازمان بود و با وجود شکل دادن به هستههای اولیه سازمان، کار خاصی پیش نبرد. ولی این سازمان در دوره ریاست هفت ساله سعید کُردی توسعه یافت و دو شاخه آن را در دو منطقه غربی با مرکزیت جده و منطقه شرقی با مرکزیت ظفران راهاندازی کرد.
سعید بن عبدالله کُردی که تجربه نظامی زیادی داشت پس از عهدهدار شدن ریاست دستگاه اطلاعات عربستان بسیاری از افسران و نیروهای نظامی باتجربه را با خود به این سازمان برد.
در واقع میتوان او را بنیانگذار سازمان اطلاعات عربستان دانست نه محمد العیبان.
بعد از سعید کُردی، عمر شمس بر کرسی ریاست این سازمان نشست و در دوره او شاخه خارجی راهاندازی شد و توسعه گستردهای پیدا کرد
سه رئیس نخست سازمان اطلاعات عربستان خارج از خاندان آل سعود بودند، اما بعد از آنها ریاست این سازمان به شاهزادگان منتقل شد تا این که مجددا پس از برکناری بندر بن سلطان ریاست این سازمان به افرادی خارج از خاندان سعودی یعنی یوسف بن علی ادریسی و سپس خالد حمیدان رسید.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
این روزها که خبرها درباره سازمان اطلاعات عربستان به دنبال ترور جمال خاشقچی و دست داشتن سرلشکر احمد عسیری معاون رئیس این سازمان بسیار است و ملک سلمان دستور بازسازی آن را صادر کرده است، به یاد شخصیتی افتادم که نقش مهمی در بنیانگذاری سازمان اطلاعات عمومی عربستان داشت.
در زمان ملک عبدالعزیز بنیانگذار پادشاهی عربستان و پسرش ملک سعود ساختار قدرت مانند این روزها بسته نبود؛ تا جایی که نه تنها دیگر شهروندانی غیر از آل سعود در این ساختار مشارکت داده میشدند، بلکه فراتر از آن هم افرادی غیر عربستانی نیز چنین مجالی داشتند. مهمترین شخصیت غیر عربی و غیر عربستانی که به مقام رفیعی در دولت این کشور دست یافت، سرلشکر سعید کرُدی است. البته این نشان از آن داشت که پادشاهِ بنیانگذار آنقدر هم اتنیکی نبود.
سعید کُردی یک کُرد از عشیره کُردی میلان سوریه و زاییده دمشق بود. زمانی از فرماندهان شریف حسین بود که بعدها به نیروهای ملک عبدالعزیز ملحق میشود. وی مدارج نظامی را پیمود تا به ریاست ستاد مشترک ارتش عربستان رسید. بعدها هم در جنگ 1948 فرماندهی نیروهای عربستان در جنگ با اسرائیل را بر عهده داشت که میگویند که در این جنگ به خوبی ظاهر شده بود. او با حدود 3 هزار نیروی نظامی به جنگ رفته و شجاعت زیادی از خود نشان داده بود؛ تا جایی که عبدالحلیم دغیدی از فرماندهان ارتش مصر از جنگآوری نیروهای عربستانی در این جنگ ستایش کرده است. منابع اسرائیلی هم پس از عملیات بیت طیما گفتهاند از سمت جنوب روستا شبانه نیروهایی غافلگیرانه به ما حمله کرده و نمیدانیم از کجا ظاهر شدند.
این نیروها پس از آتش بس میان مصر و اردن با اسرائیل با این تعداد اندک نمیتوانستند به تنهایی کاری از پیش ببرند، از این رو به عربستان بازگشتند. گویا همین شجاعت کُردی در جنگها (با شریف حسین و...) ملک عبدالعزیز را بر آن داشته بود تا او را جذب کند.
ملک سعود بن عبدالعزیز در سال 1957 سرلشکر سعید کُردی را به سمت ریاست سازمان اطلاعات منصوب کرد. وی دومین رئیس این سازمان پس از محمد بن عبدالله العیبان است، اما شالوده دستگاه اطلاعاتی عربستان در زمان وی پیریزی شد. محمد العیبان تنها 11 ماه رئیس سازمان بود و با وجود شکل دادن به هستههای اولیه سازمان، کار خاصی پیش نبرد. ولی این سازمان در دوره ریاست هفت ساله سعید کُردی توسعه یافت و دو شاخه آن را در دو منطقه غربی با مرکزیت جده و منطقه شرقی با مرکزیت ظفران راهاندازی کرد.
سعید بن عبدالله کُردی که تجربه نظامی زیادی داشت پس از عهدهدار شدن ریاست دستگاه اطلاعات عربستان بسیاری از افسران و نیروهای نظامی باتجربه را با خود به این سازمان برد.
در واقع میتوان او را بنیانگذار سازمان اطلاعات عربستان دانست نه محمد العیبان.
بعد از سعید کُردی، عمر شمس بر کرسی ریاست این سازمان نشست و در دوره او شاخه خارجی راهاندازی شد و توسعه گستردهای پیدا کرد
سه رئیس نخست سازمان اطلاعات عربستان خارج از خاندان آل سعود بودند، اما بعد از آنها ریاست این سازمان به شاهزادگان منتقل شد تا این که مجددا پس از برکناری بندر بن سلطان ریاست این سازمان به افرادی خارج از خاندان سعودی یعنی یوسف بن علی ادریسی و سپس خالد حمیدان رسید.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
Telegram
attach📎
🔻امل نومیدانه رفت!
"امل" دختر خردسال یمنی مظهر مظلومیت کودکان دیاری است که امروز گرفتار جنگ ویرانگر خارجی و جنگ قدرت داخلی است. دو میلیون کودک یمنی، گرسنگی مفرط دارند؛ نه غذایی دارند و نه پسماندی در زبالهها برای خوردن پیدا میکنند. چند امل باید گرسنه از دنیا بروند تا وجدان جهانیان بیدار شود و این جنگ متوقف شود.
اگر جمال خاشقچی چند ساعت تحت سختترین شکنجهها جان داد، این دختر بچه و امثال او هر روز بر اثر گرسنگی و تبعات آن چند بار میمیرند و با نیم نفسی رنجورانه زنده میشوند و پدران و مادرانشان نیز مرگی به مراتب سختتر را تجربه میکنند. مرگ تدریجی بدترینهاست.
ای کاش این جنایتها نیز چون مرگ فاجعهبار برخی سلبریتیها در کانون توجه جهانی قرار میگرفت.
"مریم علی" مادر امل به نیویورک تایمز گفت: املم دیروز از دنیا رفت، نگذارید دیگر بچههایم چون او پرپر شوند.
چندیست که عکس نیمه جان امل برخی نگاهها را در جهان متوجه این وضعیت تکاندهنده کرد و عدهای برای نجاتش اندک کمکی جمعآوری کردند، اما دریغا که نوشدارو بعد از مرگ سهراب بود، ولی میتوان به جانِ بیجانِ املهای دیگر جان داد.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
"امل" دختر خردسال یمنی مظهر مظلومیت کودکان دیاری است که امروز گرفتار جنگ ویرانگر خارجی و جنگ قدرت داخلی است. دو میلیون کودک یمنی، گرسنگی مفرط دارند؛ نه غذایی دارند و نه پسماندی در زبالهها برای خوردن پیدا میکنند. چند امل باید گرسنه از دنیا بروند تا وجدان جهانیان بیدار شود و این جنگ متوقف شود.
اگر جمال خاشقچی چند ساعت تحت سختترین شکنجهها جان داد، این دختر بچه و امثال او هر روز بر اثر گرسنگی و تبعات آن چند بار میمیرند و با نیم نفسی رنجورانه زنده میشوند و پدران و مادرانشان نیز مرگی به مراتب سختتر را تجربه میکنند. مرگ تدریجی بدترینهاست.
ای کاش این جنایتها نیز چون مرگ فاجعهبار برخی سلبریتیها در کانون توجه جهانی قرار میگرفت.
"مریم علی" مادر امل به نیویورک تایمز گفت: املم دیروز از دنیا رفت، نگذارید دیگر بچههایم چون او پرپر شوند.
چندیست که عکس نیمه جان امل برخی نگاهها را در جهان متوجه این وضعیت تکاندهنده کرد و عدهای برای نجاتش اندک کمکی جمعآوری کردند، اما دریغا که نوشدارو بعد از مرگ سهراب بود، ولی میتوان به جانِ بیجانِ املهای دیگر جان داد.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
امروز یکصد و یکمین سالگرد وعدهای است که چهره خاورمیانه را دگرگون ساخت و هنوز درگیر آثار آن است و به این زودی هم پایانی ندارد. در دوم نوامبر 1917 "آرتر جیمز بالفور" وزیر خارجه وقت بریتانیا وعده تاسیس میهنی قومی برای یهودیان در فلسطین به "ليونل روچیلد" سرمایهدار و بانکدار یهودی بریتانیایی داد.
ایلان پاپه مورخ سرشناس یهودی در این باره میگوید: «من به عنوان یک تاریخدان با یقین کامل میدانم و میگویم که اگر فلسطینیان هیچ اشتباه تاریخی هم مرتکب نمیشدند، حتی اگر بهترین رهبران تاریخ و یک رهبری خارق العادهای از جهانی دیگر هم داشتند، باز چیزی تغییر نمیکرد و وعده بالفور عملی میشد و همین نتیجه اتفاق میافتاد. چون توازن قدرت تاریخی، اخلاقی و فرهنگی فلسطینیان را ملتی عادی در شرایطی غیر عادی قرار داد. یک میلیون و 300 هزار فلسطینی در سال 1948 به هیچ وجه نمیتوانستند کاری انجام دهند؛ در حالی که همه اروپاییها تصمیم گرفته بودند که ملت فلسطین بهای هولوکاست را بپردازد.»
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
ایلان پاپه مورخ سرشناس یهودی در این باره میگوید: «من به عنوان یک تاریخدان با یقین کامل میدانم و میگویم که اگر فلسطینیان هیچ اشتباه تاریخی هم مرتکب نمیشدند، حتی اگر بهترین رهبران تاریخ و یک رهبری خارق العادهای از جهانی دیگر هم داشتند، باز چیزی تغییر نمیکرد و وعده بالفور عملی میشد و همین نتیجه اتفاق میافتاد. چون توازن قدرت تاریخی، اخلاقی و فرهنگی فلسطینیان را ملتی عادی در شرایطی غیر عادی قرار داد. یک میلیون و 300 هزار فلسطینی در سال 1948 به هیچ وجه نمیتوانستند کاری انجام دهند؛ در حالی که همه اروپاییها تصمیم گرفته بودند که ملت فلسطین بهای هولوکاست را بپردازد.»
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻 حکمی عجیب اما جالب!
در خاورمیانه آشوب زده اخبار ریزی وجود دارند که خبر از تحولاتی نسبتا سترگ میدهند. در لابلای اخبار تحولات جهان عرب خبری توجهم را به خود جلب کرد. خبر این بود که در کویت مادری به یک ماه حبس محکوم شد. این جزءِ دردناکِ خبر است؛ جای مادر زندان نیست، اما وقتی در جریان جزئیات بیشتر خبر قرار گرفتم دیدم که در کنار آن بخش ناراحت کننده، بخش خوشحال کنندهای هم وجود دارد. علت این حبس اهانتی بیان شده است که این مادر به کودک خردسال خود میکند. پدر این کودک از اهانتها و ناسزاهای همسرش به فرزند مشترکشان به ستوه آمده و راه دادگاه را در پیش میگیرد و شکایت میکند. دادگاه نیز با مشاهده مستندات از جمله فیلمهایی از فحشهای این خانم به کودکش حکم به یک ماه حبس او میدهد. در متن خبر آمده است که این مادر به بچهاش گفته است: "الاغ درست را بخوان"!!
در وهله اول شاید حبس مادری به خاطر بیان این جملات، خندهدار و برخوردی فانتزی به نظر برسد. واقعیت این است که کودکآزاری تنها خشونت فیزیکی نیست بلکه خشونتهای کلامی نیز از مصادیق آن است که تکرار مداوم آن تاثیری بسیار منفی در شخصیت کودک دارد، بماند که در آینده به چه شکلی در رفتارهای اجتماعی او خود را نشان خواهد داد.
برخورد قضایی با مسالهای به ظاهر "بسیار ساده" در کویت فی نفسه میتواند گویای تحولات اجتماعی و حقوقی خزنده و آرام در برخی جوامع عربی حاشیه خلیج فارس باشد.
همین سطح توجه قضائی و حقوقی و وجود قوانینی برای برخورد با خشونت لفظی با کودکان در کشوری با ساختاری قبیلهای، هم نشان از ارتقای جایگاه حقوق کودکان دارد و هم نمایانگر پیشرفت حقوقی و قانونی قابل تاملی در کویت است. این در حالی است که در برخی کشورهای منطقه، خشونت لفظی که هیچ، اساسا با خشونت فیزیکی هم برخوردی نمیشود.
یک بعد اجتماعی مهم قضیه نیز شیوه برخورد پدر خانواده با این مساله است. به جای این که به جان همسرش بیافتد و دعوای فیزیکی راه بیاندازد، راه قانون را در پیش گرفته و دعوای حقوقی به راه انداخته است.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
در خاورمیانه آشوب زده اخبار ریزی وجود دارند که خبر از تحولاتی نسبتا سترگ میدهند. در لابلای اخبار تحولات جهان عرب خبری توجهم را به خود جلب کرد. خبر این بود که در کویت مادری به یک ماه حبس محکوم شد. این جزءِ دردناکِ خبر است؛ جای مادر زندان نیست، اما وقتی در جریان جزئیات بیشتر خبر قرار گرفتم دیدم که در کنار آن بخش ناراحت کننده، بخش خوشحال کنندهای هم وجود دارد. علت این حبس اهانتی بیان شده است که این مادر به کودک خردسال خود میکند. پدر این کودک از اهانتها و ناسزاهای همسرش به فرزند مشترکشان به ستوه آمده و راه دادگاه را در پیش میگیرد و شکایت میکند. دادگاه نیز با مشاهده مستندات از جمله فیلمهایی از فحشهای این خانم به کودکش حکم به یک ماه حبس او میدهد. در متن خبر آمده است که این مادر به بچهاش گفته است: "الاغ درست را بخوان"!!
در وهله اول شاید حبس مادری به خاطر بیان این جملات، خندهدار و برخوردی فانتزی به نظر برسد. واقعیت این است که کودکآزاری تنها خشونت فیزیکی نیست بلکه خشونتهای کلامی نیز از مصادیق آن است که تکرار مداوم آن تاثیری بسیار منفی در شخصیت کودک دارد، بماند که در آینده به چه شکلی در رفتارهای اجتماعی او خود را نشان خواهد داد.
برخورد قضایی با مسالهای به ظاهر "بسیار ساده" در کویت فی نفسه میتواند گویای تحولات اجتماعی و حقوقی خزنده و آرام در برخی جوامع عربی حاشیه خلیج فارس باشد.
همین سطح توجه قضائی و حقوقی و وجود قوانینی برای برخورد با خشونت لفظی با کودکان در کشوری با ساختاری قبیلهای، هم نشان از ارتقای جایگاه حقوق کودکان دارد و هم نمایانگر پیشرفت حقوقی و قانونی قابل تاملی در کویت است. این در حالی است که در برخی کشورهای منطقه، خشونت لفظی که هیچ، اساسا با خشونت فیزیکی هم برخوردی نمیشود.
یک بعد اجتماعی مهم قضیه نیز شیوه برخورد پدر خانواده با این مساله است. به جای این که به جان همسرش بیافتد و دعوای فیزیکی راه بیاندازد، راه قانون را در پیش گرفته و دعوای حقوقی به راه انداخته است.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻آغاز به کار ناتوی عربی از امروز!
امروز شنبه بزرگترین تمرین نظامی زمینی، هوایی و دریایی عربی با مشارکت هشت کشور در مصر آغاز خواهد شد.
تمرینهای زمینی در پایگاه نظامی محمد نجیب در شمال غربی مصر و تمرینهای هوایی و دریایی نیز در محدوده دریای مدیترانه انجام میشود.
در مانورهای سپر عرب ۱ هشت کشور عربی شرکت دارند که عبارتند از مصر، اردن، عربستان، کویت، امارات، بحرین، مراکش و لبنان.
دو کشور مراکش و لبنان نیرویی اعزام نکرده و صرفا ناظر هستند. این مانور دو هفته ادامه مییابد.
قاهره هدف از برگزاری این مانور را تقویت روابط نظامی با کشورهای شرکتکننده و مقابله با چالشهای مشترک اعلام کرده است.
دور از ذهن است که این اعلان مصر، غایت این برنامه باشد. این مانور، "سپر عرب ۱" نام گرفته و از شمارهبندی آن مشخص است که سرآغازی است برای سپرهای عرب ۲ و ۳ و....
این اقدام نظامی در حالی است که مدتی است حرف و حدیثها از شکلگیری ناتوی عربی بالا گرفته است.
خبرگزاری رویترز در ژوئیه گذشته خبر داد که دولت آمریکا برای تشکیل این تشکل نظامی عربی به کشورهای مربوطه فشار میآورد.
نکته جالب اینجاست که قطر و عمان در این تمرین شرکت ندارند و محل انجام ان نیز مصر است که نشان میدهد به احتمال زیاد مقر فرماندهی در این کشور خواهد بود که بزرگترین ارتش عربی را دارد.
قدر متیقن این است که ناتوی عربی با هدف مقابله با اسرائیل نیست، به این دلیل که از یک سو طراح این ایده آمریکاست و از سوی دیگر، حدود چهار دهه است که کشورهای عربی گزینه نظامی را در رابطه با این رژیم کنار گذاشته و حذف کردهاند. در همین حال هم خیزش رسمی کشورهای موثر عربی برای عادیسازی روابط با تلآویو موید این مدعاست. از این جهت میتوان از اسرائیل به عنوان طرفِ "پیدا و پنهان" یا به اصطلاح عربی "غایبِ حاضر" در ناتوی عربی نام برد.
اکنون پرسش اینجاست که پس هدف ناتوی عربی چیست؟ دولت آمریکا به دنبال آن است که اجرای گام به گام طرح معامله قرن و رونمایی از آن در آخرین پلان به شکلگیری یک نظم امنیتی و نظامی جدید در منطقه ختم شود.
در واقع ناتوی عربی بخشی از این نظم جهت مقابله با چالشهای امنیتی و نظامی و کمک به تثبیت خود این نظم با محوریت طرح پیشگفته است.
از این رو، هدف نهایی این تشکل نظامی امنیتی نوعی مقابله با مخالفان نظم جدید و در راس آنها ایران، نیروهای مقاومتی فلسطینی و لبنانی است.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
امروز شنبه بزرگترین تمرین نظامی زمینی، هوایی و دریایی عربی با مشارکت هشت کشور در مصر آغاز خواهد شد.
تمرینهای زمینی در پایگاه نظامی محمد نجیب در شمال غربی مصر و تمرینهای هوایی و دریایی نیز در محدوده دریای مدیترانه انجام میشود.
در مانورهای سپر عرب ۱ هشت کشور عربی شرکت دارند که عبارتند از مصر، اردن، عربستان، کویت، امارات، بحرین، مراکش و لبنان.
دو کشور مراکش و لبنان نیرویی اعزام نکرده و صرفا ناظر هستند. این مانور دو هفته ادامه مییابد.
قاهره هدف از برگزاری این مانور را تقویت روابط نظامی با کشورهای شرکتکننده و مقابله با چالشهای مشترک اعلام کرده است.
دور از ذهن است که این اعلان مصر، غایت این برنامه باشد. این مانور، "سپر عرب ۱" نام گرفته و از شمارهبندی آن مشخص است که سرآغازی است برای سپرهای عرب ۲ و ۳ و....
این اقدام نظامی در حالی است که مدتی است حرف و حدیثها از شکلگیری ناتوی عربی بالا گرفته است.
خبرگزاری رویترز در ژوئیه گذشته خبر داد که دولت آمریکا برای تشکیل این تشکل نظامی عربی به کشورهای مربوطه فشار میآورد.
نکته جالب اینجاست که قطر و عمان در این تمرین شرکت ندارند و محل انجام ان نیز مصر است که نشان میدهد به احتمال زیاد مقر فرماندهی در این کشور خواهد بود که بزرگترین ارتش عربی را دارد.
قدر متیقن این است که ناتوی عربی با هدف مقابله با اسرائیل نیست، به این دلیل که از یک سو طراح این ایده آمریکاست و از سوی دیگر، حدود چهار دهه است که کشورهای عربی گزینه نظامی را در رابطه با این رژیم کنار گذاشته و حذف کردهاند. در همین حال هم خیزش رسمی کشورهای موثر عربی برای عادیسازی روابط با تلآویو موید این مدعاست. از این جهت میتوان از اسرائیل به عنوان طرفِ "پیدا و پنهان" یا به اصطلاح عربی "غایبِ حاضر" در ناتوی عربی نام برد.
اکنون پرسش اینجاست که پس هدف ناتوی عربی چیست؟ دولت آمریکا به دنبال آن است که اجرای گام به گام طرح معامله قرن و رونمایی از آن در آخرین پلان به شکلگیری یک نظم امنیتی و نظامی جدید در منطقه ختم شود.
در واقع ناتوی عربی بخشی از این نظم جهت مقابله با چالشهای امنیتی و نظامی و کمک به تثبیت خود این نظم با محوریت طرح پیشگفته است.
از این رو، هدف نهایی این تشکل نظامی امنیتی نوعی مقابله با مخالفان نظم جدید و در راس آنها ایران، نیروهای مقاومتی فلسطینی و لبنانی است.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻درباره انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا!
دوست و دشمن آمریکا منتظر انتخابات کنگره این کشور در سه شنبه آینده هستند. حضور یک رئییس جمهور متفاوت از بقیه روسای جمهور در راس قدرت در آمریکا اهمیت این انتخابات را مضاعف کرده است. خیلیها از این انتخابات به عنوان یک همهپرسی درباره آینده سیاسی ترامپ یاد میکنند. در میان کشورها، پیداست که روسیه، عربستان و کره شمالی خواهان پیروزی جمهوریخواهان و حفظ اکثریت آنها در دو مجلس کنگره هستند. چین، ایران و عمده اروپا هم خواهان پیروزی دموکراتها هستند. این را از رصد رسانهها میشود حدس زد. در این میان، به نظر میرسد ایران این بار بر خلاف همیشه که جمهوریخواه و دموکرات را به یک چشم میدید و عدهای نیز عملکرد دموکراتها را بدتر از جمهوریخواهان هم میپنداشتند، خواستار سلطه حزب دموکرات بر کنگره است. دلیل آن روشن است. این سلطه بسیار برای ترامپ در دو سال آینده چالشساز خواهد بود. همین جنگ قدرت میان کنگره و کاخ سفید میتواند تا حدودی سیاستهای ترامپ در قبال ایران را تحت الشعاع قرار دهد. اما هیچ تاثیری در اصل خصومت میان تهران و واشنگتن ندارد. همچنین این چالشها در صورت تداوم سلطه جمهوریخواهان بر سنا به عزل ترامپ کشیده نمیشود.
اما نظرسنجیها چه میگویند؟ بیشتر نظرسنجیهای معتبر از پیروزی قاطع دموکراتها در مجلس نمایندگان خبر میدهند. بنیاد 538 که مرجع معتبری در حوزه افکارسنجی سیاسی در آمریکاست، شانس این حزب را 84 درصد دانسته است. با این وجود، به نظر میرسد که رقابتها بر سر کرسیهای مجلس سنا بسیار تنگاتنگ است، اما احتمالا جمهوریخواهان اکثریت این مجلس را حفظ کنند. حزب دموکرات بعید است بتواند حزب جمهوریخواه را از اکثریت مجلس سنا بیاندازد، بدین دلیل که اساسا 26 کرسی از 35 کرسی که بر سر آنها رقابت انتخاباتی وجود دارد، در اختیار حزب دموکرات است و فقط میماند 9 کرسی جمهوریخواهان که پیشبینی نمیشود دموکراتها بتوانند هم دو کرسی از آنها تصاحب کنند، هم کرسیهای فعلی خود را حفظ کنند تا حائز اکثریت شود.
جبههآرایی در این دوره انتخابات به اوج خود رسیده است. باراک اوباما شخصا ایالت به ایالت و شهر به شهر به دنبال کسب رای برای دمکراتهاست و دونالد ترامپ نیز فعالتر از روسای جمهور آمریکا که انتخابات در دوران مسئولیتشان برگزار میشد، کار میکند.
ترامپ به شدت نگران است که جمهوریخواهان اکثریت مجلس نمایندگان و حتی سنا را هم از دست بدهند. به همین خاطر سیاست ضد مهاجرتی خود را تشدید کرده و اخیرا مخالفت خود را با اعطای تابعیت آمریکایی به تولدیافتگان در این کشور اعلام کرد تا سفیدپوستان تندرو بیشتری را به پای صندوقها بکشاند. این سیاست وی با واکنش پل رایان رئیس جمهوریخواه مجلس نمایندگان مواجه شد. ترامپ در واکنش به این انتقاد گفت که رایان باید به جای این کار بر حفظ اکثریت جمهوریخواه متمرکز شود.
دموکراتها به خوبی توانستهاند از این سیاستهای ترامپ بهرهبرداری کرده و آرای خاکستری را به نفع خود جذب کنند.
این را میتوان از لابلای استقبال گسترده در جریان "رایگیری زودهنگام" در برخی ایالتها مشاهده کرد که جوانان و غیر سفیدپوستان مشارکت گستردهتر از دورههای قبل داشتند. شرکت افکارسنجی "تارگت اسمارت" میگوید که بیش از یک میلیون و پانصد هزار نفر از افراد زیر سی سال رای زوهنگام دادهاند که این آمار در چهار سال قبل 563 هزار نفر بود. بیشتر این آرا به سبد دموکراتها ریخته شد.
📌 چند نکته:
ـ کنگره آمریکا از دو مجلس نمایندگان (435 نماینده) و سنا (100 نماینده) تشکیل میشود. در حال حاضر جمهوریخواهان 236 نماینده و دموکراتها 193 نماینده در مجلس نمایندگان دارند و 6 کرسی دیگر به دلایل مختلف از جمله استعفا خالی است. در مجلس سنا هم جمهوریخواهان 51 کرسی و دموکراتها 47 کرسی دارند.
ـ انتخابات کنگره آمریکا همزمان با انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود، اما این انتخابات پس از دو سال از دوره چهار ساله ریاست جمهوری مجددا برگزار میشود که به آن انتخابات میاندورهای کنگره گفته میشود. در آن کلیه اعضای مجلس نمایندگان مجددا انتخاب میشوند، ولی انتخابات مجلس سنا تنها برای یک سوم از کرسیهای آن برگزار میشود. دوره نمایندگی اعضای آن هم 6 سال است.
ـ سن نامزد مجلس نمایندگان باید 25 سال تمام باشد و 7 سال از تابعیت آمریکایی او گذشته باشد و در ایالتی زندگی کند که برای آن کاندید شده است.
ـ سن نامزد مجلس سنا باید 30 سال باشد و 9 سال از تابعیت آمریکایی او گذشته باشد و در ایالتی زندگی کند که برای آن کاندید شده است.
ـ همزمان، انتخابات فرمانداران 36 ایالات از 50 ایالت آمریکا هم برگزار میشود. فرمانداران 33 ایالت از 50 ایالت و 23 ایالت از 36 ایالتی که انتخابات آن برگزار میشود، جمهوریخواه هستند.
✍️صابر گلعنبری
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
دوست و دشمن آمریکا منتظر انتخابات کنگره این کشور در سه شنبه آینده هستند. حضور یک رئییس جمهور متفاوت از بقیه روسای جمهور در راس قدرت در آمریکا اهمیت این انتخابات را مضاعف کرده است. خیلیها از این انتخابات به عنوان یک همهپرسی درباره آینده سیاسی ترامپ یاد میکنند. در میان کشورها، پیداست که روسیه، عربستان و کره شمالی خواهان پیروزی جمهوریخواهان و حفظ اکثریت آنها در دو مجلس کنگره هستند. چین، ایران و عمده اروپا هم خواهان پیروزی دموکراتها هستند. این را از رصد رسانهها میشود حدس زد. در این میان، به نظر میرسد ایران این بار بر خلاف همیشه که جمهوریخواه و دموکرات را به یک چشم میدید و عدهای نیز عملکرد دموکراتها را بدتر از جمهوریخواهان هم میپنداشتند، خواستار سلطه حزب دموکرات بر کنگره است. دلیل آن روشن است. این سلطه بسیار برای ترامپ در دو سال آینده چالشساز خواهد بود. همین جنگ قدرت میان کنگره و کاخ سفید میتواند تا حدودی سیاستهای ترامپ در قبال ایران را تحت الشعاع قرار دهد. اما هیچ تاثیری در اصل خصومت میان تهران و واشنگتن ندارد. همچنین این چالشها در صورت تداوم سلطه جمهوریخواهان بر سنا به عزل ترامپ کشیده نمیشود.
اما نظرسنجیها چه میگویند؟ بیشتر نظرسنجیهای معتبر از پیروزی قاطع دموکراتها در مجلس نمایندگان خبر میدهند. بنیاد 538 که مرجع معتبری در حوزه افکارسنجی سیاسی در آمریکاست، شانس این حزب را 84 درصد دانسته است. با این وجود، به نظر میرسد که رقابتها بر سر کرسیهای مجلس سنا بسیار تنگاتنگ است، اما احتمالا جمهوریخواهان اکثریت این مجلس را حفظ کنند. حزب دموکرات بعید است بتواند حزب جمهوریخواه را از اکثریت مجلس سنا بیاندازد، بدین دلیل که اساسا 26 کرسی از 35 کرسی که بر سر آنها رقابت انتخاباتی وجود دارد، در اختیار حزب دموکرات است و فقط میماند 9 کرسی جمهوریخواهان که پیشبینی نمیشود دموکراتها بتوانند هم دو کرسی از آنها تصاحب کنند، هم کرسیهای فعلی خود را حفظ کنند تا حائز اکثریت شود.
جبههآرایی در این دوره انتخابات به اوج خود رسیده است. باراک اوباما شخصا ایالت به ایالت و شهر به شهر به دنبال کسب رای برای دمکراتهاست و دونالد ترامپ نیز فعالتر از روسای جمهور آمریکا که انتخابات در دوران مسئولیتشان برگزار میشد، کار میکند.
ترامپ به شدت نگران است که جمهوریخواهان اکثریت مجلس نمایندگان و حتی سنا را هم از دست بدهند. به همین خاطر سیاست ضد مهاجرتی خود را تشدید کرده و اخیرا مخالفت خود را با اعطای تابعیت آمریکایی به تولدیافتگان در این کشور اعلام کرد تا سفیدپوستان تندرو بیشتری را به پای صندوقها بکشاند. این سیاست وی با واکنش پل رایان رئیس جمهوریخواه مجلس نمایندگان مواجه شد. ترامپ در واکنش به این انتقاد گفت که رایان باید به جای این کار بر حفظ اکثریت جمهوریخواه متمرکز شود.
دموکراتها به خوبی توانستهاند از این سیاستهای ترامپ بهرهبرداری کرده و آرای خاکستری را به نفع خود جذب کنند.
این را میتوان از لابلای استقبال گسترده در جریان "رایگیری زودهنگام" در برخی ایالتها مشاهده کرد که جوانان و غیر سفیدپوستان مشارکت گستردهتر از دورههای قبل داشتند. شرکت افکارسنجی "تارگت اسمارت" میگوید که بیش از یک میلیون و پانصد هزار نفر از افراد زیر سی سال رای زوهنگام دادهاند که این آمار در چهار سال قبل 563 هزار نفر بود. بیشتر این آرا به سبد دموکراتها ریخته شد.
📌 چند نکته:
ـ کنگره آمریکا از دو مجلس نمایندگان (435 نماینده) و سنا (100 نماینده) تشکیل میشود. در حال حاضر جمهوریخواهان 236 نماینده و دموکراتها 193 نماینده در مجلس نمایندگان دارند و 6 کرسی دیگر به دلایل مختلف از جمله استعفا خالی است. در مجلس سنا هم جمهوریخواهان 51 کرسی و دموکراتها 47 کرسی دارند.
ـ انتخابات کنگره آمریکا همزمان با انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود، اما این انتخابات پس از دو سال از دوره چهار ساله ریاست جمهوری مجددا برگزار میشود که به آن انتخابات میاندورهای کنگره گفته میشود. در آن کلیه اعضای مجلس نمایندگان مجددا انتخاب میشوند، ولی انتخابات مجلس سنا تنها برای یک سوم از کرسیهای آن برگزار میشود. دوره نمایندگی اعضای آن هم 6 سال است.
ـ سن نامزد مجلس نمایندگان باید 25 سال تمام باشد و 7 سال از تابعیت آمریکایی او گذشته باشد و در ایالتی زندگی کند که برای آن کاندید شده است.
ـ سن نامزد مجلس سنا باید 30 سال باشد و 9 سال از تابعیت آمریکایی او گذشته باشد و در ایالتی زندگی کند که برای آن کاندید شده است.
ـ همزمان، انتخابات فرمانداران 36 ایالات از 50 ایالت آمریکا هم برگزار میشود. فرمانداران 33 ایالت از 50 ایالت و 23 ایالت از 36 ایالتی که انتخابات آن برگزار میشود، جمهوریخواه هستند.
✍️صابر گلعنبری
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻 آیا واقعا قتل خاشقچی به گزارش گاردین ربط دارد؟
دیروز آقایان حسام الدین آشنا مشاور رئیس جمهور و علی علیزاده با انتشار مطالبی در کانال تلگرامی خود درباره علت ترور جمال خاشقچی، این برداشت را به خواننده القاء میکنند که این حادثه با گزارشی مرتبط است که روزنامه انگلیسی گاردین در همان روز منتشر و پشت پرده مالی شبکه ایران اینترنشنال را فاش کرد و مشخص شد که ریاض منبع مالی آن است.
تقارن زمانی ترور جمال خاشقچی با انتشار این گزارش مستمسکی شده است که علت این حادثه تلخ را در انتشار این گزارش جویا شوند و خاشقچی را همان منبع مطلعی معرفی کنند که این اطلاعات را در اختیار گاردین قرار داده است.
آقای علیزاده در بخشی از مطلب خود در این باره چنین آورده است:
🔹جمال خاشقچی روز دوم اکتبر ساعت سیزده و پانزده دقیقه به وقت محلی وارد کنسولگری سعودی در ترکیه میشود.
🔸کمتر از دو ساعت بعد، یعنی ساعت پانزده و هفت دقیقه به وقت استانبول، روزنامه بریتانیایی گاردین در مقالهای افشا میکند که تلویزیون ایران اینترنشنال متعلق به خانواده سلطنتی سعودی است و با بودجهای نزدیک به دویست و پنجاه میلیون دلار اداره میشود.
همچنین آقای آشنا در بند ۳ نوشته کوتاه خود این پرسش را مطرح میکند: آیا خاشقچی به این خاطر به قتل رسیده که منبع مالی ایران اینترنشنال را به گاردین لو داده است؟
📌به دلایل مختلف گمانه فوق الذکر درست به نظر نمیرسد:
1ـ جمال خاشقچی 5 روز قبل از چاپ گزارش گاردین در 28 سپتامبر به کنسولگری کشورش در استانبول مراجعه میکند و به او گفته میشود در دوم اکتبر مراجعه کند. بامداد همین روز هم یعنی 12 ساعت قبل از چاپ گاردین، 15 نفر مامور ترور به ترکیه رسیده و به کنسولگری رفته و پس از مراجعه خاشقچی، او را به طرز فجیعی به قتل میرسانند.
دولت عربستان هم در روایت سوم خود تایید کرده که قتل با برنامهریزی قبلی اتفاق افتاده است. این یعنی قبل از دوم اکتبر و انتشار گزارش گاردین درباره ایران اینترنشنال، تصمیم قتل گرفته شده است.
2ـ در کمتر از دو ساعت از ورود خاشقچی به کنسولگری به ساعت پانزده و هشت دقیقه تیم ترور از کنسولگری خارج میشوند. به این معنا که قبل از چاب روزنامه گاردین بازجویی و قتل خاشچقی پایان یافته و تیم ترور هم قبل از چاپ گاردین کنسولگری را ترک میکند.
بنابراین این احتمال وارده در نوشته آقای علیزاده مبنی بر بازجویی سعود قطحانی از خاشچقی درباره گزارش گاردین سالبه به انتفاء موضوع است.
3ـ در حجم انبوه اطلاعات درزیافته منابع امنیتی و قضایی ترکیه کوچکترین اشارهای به روزنامه گاردین نشده است.
4ـ روزنامه گاردین در 31 اکتبر اطلاعات مفصلتری از ارتباط شبکه ایران اینترنشنال با دولت عربستان منتشر کرده که در گزارش اولیه خود در دوم اکتبر نیامده بود. این نشان میدهد که "منبع آگاه" این گزارش هنوز در قید حیات است و اگر جمال خاشقچی بود، دلیلی نداشت در همان روز دوم اکتبر منتشر نشود.
5ـ گزارش نخست گاردین هم به دنبال شکایت سفارت ایران در لندن به آفکام به علت مصاحبه یکی از مخالفان با شبکه ایران اینترنشنال و به عهده گرفتن مسئولیت حمله تروریستی اهواز بوده است. گاردین در این گزارش خود آورده است که آفکام در حال بررسی این مساله است. در کنار آن هم به ارتباط این شبکه با عربستان میپردازد. بنابراین انتشار گزارش روندی طبیعی داشته و با چاشنی اطلاعاتی درباره ارتباط شبکه با عربستان همراه بوده است. حتی گاردین در گزارش خود در دوم اکتبر این افشاگری را تیتر گزارش خود نمیکند؛ بلکه عنوان گزارش خود را تحقیق نهاد نظارتی انگلیسی "آفکام" قرار داده است. تیتر گزارش گاردین: Ofcom examining TV network over interview praising attack in Iran
6ـ سعود قحطانی یکسال قبل از انتشار گزارش گاردین در آگوست 2017 در توئیتی مخالفان را به حذف فیزیکی تهدید کرد؛ حتی اگر زیر پرده کعبه هم باشند، چه رسد به کنسولگری.
7ـ ریاض که آشکارا در نشستهای سالیانه اپوزیسیون مسلح در پاریس شرکت میکند، چرا باید از افشای چنین اطلاعاتی که قبلا هم نقل محافل رسانهای و غیره بود، آنقدر عصبانی شود که بخواهد خاشقچی را به خاطر آن بکشد و قحطانی هم درباره آن بازجویی کند. تازه رسانههای نزدیک به ریاض هم از گزارش گاردین استقبال و آن را تاکیدی بر گفته بن سلمان مبنی بر کشاندن جنگ به داخل ایران دانسته و پَر و بال هم دادند.
8- شاید گفته شود که عربستان قبل از چاپ آن روز گاردین در جریان درز یافتن اطلاعات بوده، اگر چنین است و انتشار این گزارش آنقدر موجب عصبانیت ریاض شده که افشاگر را میکشد؛ چرا قبل از انتشار هیچ تلاشی نکرده تا خاشقچی را وادار به پسگرفتن اطلاعاتش کند؟
📌حال آیا میتوان ترور را به درز اطلاعاتی در گاردین درباره شبکه ایراناینترنشنال حتی اگر هم خود منبع خاشقچی باشد، ربط داد؟
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
دیروز آقایان حسام الدین آشنا مشاور رئیس جمهور و علی علیزاده با انتشار مطالبی در کانال تلگرامی خود درباره علت ترور جمال خاشقچی، این برداشت را به خواننده القاء میکنند که این حادثه با گزارشی مرتبط است که روزنامه انگلیسی گاردین در همان روز منتشر و پشت پرده مالی شبکه ایران اینترنشنال را فاش کرد و مشخص شد که ریاض منبع مالی آن است.
تقارن زمانی ترور جمال خاشقچی با انتشار این گزارش مستمسکی شده است که علت این حادثه تلخ را در انتشار این گزارش جویا شوند و خاشقچی را همان منبع مطلعی معرفی کنند که این اطلاعات را در اختیار گاردین قرار داده است.
آقای علیزاده در بخشی از مطلب خود در این باره چنین آورده است:
🔹جمال خاشقچی روز دوم اکتبر ساعت سیزده و پانزده دقیقه به وقت محلی وارد کنسولگری سعودی در ترکیه میشود.
🔸کمتر از دو ساعت بعد، یعنی ساعت پانزده و هفت دقیقه به وقت استانبول، روزنامه بریتانیایی گاردین در مقالهای افشا میکند که تلویزیون ایران اینترنشنال متعلق به خانواده سلطنتی سعودی است و با بودجهای نزدیک به دویست و پنجاه میلیون دلار اداره میشود.
همچنین آقای آشنا در بند ۳ نوشته کوتاه خود این پرسش را مطرح میکند: آیا خاشقچی به این خاطر به قتل رسیده که منبع مالی ایران اینترنشنال را به گاردین لو داده است؟
📌به دلایل مختلف گمانه فوق الذکر درست به نظر نمیرسد:
1ـ جمال خاشقچی 5 روز قبل از چاپ گزارش گاردین در 28 سپتامبر به کنسولگری کشورش در استانبول مراجعه میکند و به او گفته میشود در دوم اکتبر مراجعه کند. بامداد همین روز هم یعنی 12 ساعت قبل از چاپ گاردین، 15 نفر مامور ترور به ترکیه رسیده و به کنسولگری رفته و پس از مراجعه خاشقچی، او را به طرز فجیعی به قتل میرسانند.
دولت عربستان هم در روایت سوم خود تایید کرده که قتل با برنامهریزی قبلی اتفاق افتاده است. این یعنی قبل از دوم اکتبر و انتشار گزارش گاردین درباره ایران اینترنشنال، تصمیم قتل گرفته شده است.
2ـ در کمتر از دو ساعت از ورود خاشقچی به کنسولگری به ساعت پانزده و هشت دقیقه تیم ترور از کنسولگری خارج میشوند. به این معنا که قبل از چاب روزنامه گاردین بازجویی و قتل خاشچقی پایان یافته و تیم ترور هم قبل از چاپ گاردین کنسولگری را ترک میکند.
بنابراین این احتمال وارده در نوشته آقای علیزاده مبنی بر بازجویی سعود قطحانی از خاشچقی درباره گزارش گاردین سالبه به انتفاء موضوع است.
3ـ در حجم انبوه اطلاعات درزیافته منابع امنیتی و قضایی ترکیه کوچکترین اشارهای به روزنامه گاردین نشده است.
4ـ روزنامه گاردین در 31 اکتبر اطلاعات مفصلتری از ارتباط شبکه ایران اینترنشنال با دولت عربستان منتشر کرده که در گزارش اولیه خود در دوم اکتبر نیامده بود. این نشان میدهد که "منبع آگاه" این گزارش هنوز در قید حیات است و اگر جمال خاشقچی بود، دلیلی نداشت در همان روز دوم اکتبر منتشر نشود.
5ـ گزارش نخست گاردین هم به دنبال شکایت سفارت ایران در لندن به آفکام به علت مصاحبه یکی از مخالفان با شبکه ایران اینترنشنال و به عهده گرفتن مسئولیت حمله تروریستی اهواز بوده است. گاردین در این گزارش خود آورده است که آفکام در حال بررسی این مساله است. در کنار آن هم به ارتباط این شبکه با عربستان میپردازد. بنابراین انتشار گزارش روندی طبیعی داشته و با چاشنی اطلاعاتی درباره ارتباط شبکه با عربستان همراه بوده است. حتی گاردین در گزارش خود در دوم اکتبر این افشاگری را تیتر گزارش خود نمیکند؛ بلکه عنوان گزارش خود را تحقیق نهاد نظارتی انگلیسی "آفکام" قرار داده است. تیتر گزارش گاردین: Ofcom examining TV network over interview praising attack in Iran
6ـ سعود قحطانی یکسال قبل از انتشار گزارش گاردین در آگوست 2017 در توئیتی مخالفان را به حذف فیزیکی تهدید کرد؛ حتی اگر زیر پرده کعبه هم باشند، چه رسد به کنسولگری.
7ـ ریاض که آشکارا در نشستهای سالیانه اپوزیسیون مسلح در پاریس شرکت میکند، چرا باید از افشای چنین اطلاعاتی که قبلا هم نقل محافل رسانهای و غیره بود، آنقدر عصبانی شود که بخواهد خاشقچی را به خاطر آن بکشد و قحطانی هم درباره آن بازجویی کند. تازه رسانههای نزدیک به ریاض هم از گزارش گاردین استقبال و آن را تاکیدی بر گفته بن سلمان مبنی بر کشاندن جنگ به داخل ایران دانسته و پَر و بال هم دادند.
8- شاید گفته شود که عربستان قبل از چاپ آن روز گاردین در جریان درز یافتن اطلاعات بوده، اگر چنین است و انتشار این گزارش آنقدر موجب عصبانیت ریاض شده که افشاگر را میکشد؛ چرا قبل از انتشار هیچ تلاشی نکرده تا خاشقچی را وادار به پسگرفتن اطلاعاتش کند؟
📌حال آیا میتوان ترور را به درز اطلاعاتی در گاردین درباره شبکه ایراناینترنشنال حتی اگر هم خود منبع خاشقچی باشد، ربط داد؟
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻مهمانی و طلاق!
در لابلای اخبار امروز ترکیه خبری خودنمایی میکرد که صبغه اجتماعی دارد نه سیاسی و ...!
ماجرا از این قرار است که زنی در استان سینوپ از "سخاوت" همسرش و مهمانیهای او به ستوه آمده و دو سال پیش از دادگاه درخواست طلاق میکند. مرد به شدت با درخواست طلاق مخالفت میکند، اما دادگاه در میان تعجب مرد، حجت و برهان زن را قانونی تشخیص داده و حکم به طلاق میدهد. پس از آن، مرد درخواست تجدیدنظر میدهد، اما بعد از دو سال، باز تلاشهایش به سنگ میخورد و دادگاه تجدیدنظر اخیرا حکم طلاق را نهایی و تایید میکند.
قاضی در واکنش به اعتراض مرد خطاب به او میگوید: "نه منزلت رستوران است و نه همسرت آشپز توست."
در حکم دادگاه تجدیدنظر آمده است که مردِ خانه بدون موافقت همسرش مهمان به منزل دعوت کرده و مهمانی بدون موافقتِ زن حتی برای یک بار هم از مسببات طلاق است و زن میتواند درخواست طلاق دهد.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
در لابلای اخبار امروز ترکیه خبری خودنمایی میکرد که صبغه اجتماعی دارد نه سیاسی و ...!
ماجرا از این قرار است که زنی در استان سینوپ از "سخاوت" همسرش و مهمانیهای او به ستوه آمده و دو سال پیش از دادگاه درخواست طلاق میکند. مرد به شدت با درخواست طلاق مخالفت میکند، اما دادگاه در میان تعجب مرد، حجت و برهان زن را قانونی تشخیص داده و حکم به طلاق میدهد. پس از آن، مرد درخواست تجدیدنظر میدهد، اما بعد از دو سال، باز تلاشهایش به سنگ میخورد و دادگاه تجدیدنظر اخیرا حکم طلاق را نهایی و تایید میکند.
قاضی در واکنش به اعتراض مرد خطاب به او میگوید: "نه منزلت رستوران است و نه همسرت آشپز توست."
در حکم دادگاه تجدیدنظر آمده است که مردِ خانه بدون موافقت همسرش مهمان به منزل دعوت کرده و مهمانی بدون موافقتِ زن حتی برای یک بار هم از مسببات طلاق است و زن میتواند درخواست طلاق دهد.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻عصر طلایی یهودی در تونس!
یوسف شاهد نخست وزیر تونس دیروز با اعمال تغییرات گستردهای در کابینه خود ده وزیر را تغییر داد. شاید مهمترین آنها، انتخاب رونی طرابلسی بازرگان یهودی سرشناس به عنوان وزیر گردشگری است.
وی از سرشناسترین و قدرترین بازرگانان یهودی در فرانسه و کل اروپا به حساب میآید و رئیس شرکت Royal First Travel و فرزند ارشد ژوزف طرابلسی رئیس جمعیت یهودی تونس است.
این اقدام از زمان استقلال تونس در سال ۱۹۵۶ بیسابقه است. هم اکنون حدود ۳ هزار یهودی در این کشور ده میلیونی میکنند. بیشتر آنها بازماندگان یهودیان اندلسی هستند که به دنبال سقوط این منطقه در سال ۱۴۹۲ میلادی در نتیجه حمله مسیحیان به همراه تعداد زیادی از مسلمانان آواره و به کشورهای عربی آفریقا، ایتالیا و فرانسه پناهنده شدند.
انتخاب رونی طرابلسی یادآور دورهای است که از آن به عنوان "عصر طلایی فرهنگ یهودی" در شبه جزیره ایبری یا همان اندلس یاد میشود که امروزه شامل اسپانیا، پرتغال، اندورا و منطقه جبل طارق میباشد.
در حالی که یهودیان دیگر ممالک اروپایی در آن دوره، قرنها در گتوها منزوی میزیستند، یهودیان در اندلس یا اسپانیای اسلامی چند وزیر در دربار داشتند.
انتخاب وزیری یهودی در تونس در حالی است که مدتی است حوزه عربی خلیج فارس خیز بزرگی برای عادی سازی روابط با اسرائیل برداشته؛ اما شمال عربی آفریقا به استثنای دولت مصر و تا حدودی هم پادشاهی مغرب همچنان با مخالفت گسترده رسمی و مردمی با هر نوع عادیسازی که تا سرحد تصویب قانون جرم انگاری آن در تونس پیش رفت، مواجه است.
آخرین برونداد این مخالفت چند روز قبل در حکم دادگاهی تونسی مبنی بر جلوگیری از سفر یک هیات اسرائیلی به این کشور نمود یافت.
انتخاب وزیر یهودی همزمان با مخالفت با عادیسازی روابط با تلآویو هم میتواند گامی تونسی در رهایی از فشارها در این جهت و هم اعلام این پیام باشد که میان یهودیت به عنوان یک دین و صهیونیسم و برونداد اسرائیلی آن تفکیک قائل است و با اولی هیچ مخالفتی ندارد اما با دومی خصومت میورزد. البته پیام اقتصادی این انتخاب هم برای توسعه صنعت گردشگردی تونس با توجه به تجربه کاری و ارتباطات گسترده رونی در اروپا قابل توجه است.
ناگفته نماند که در زمان نخستوزیری مهدی جمعه نیز نیمتلاشی برای ورود رونی طرابلسی به کابینه شد، اما در نهایت این اتفاق نیافتاد.
مخالفت شدید رئیس جمهور تونس با ترمیم کابینه یوسف شاهد ارتباطی به انتخاب وزیر یهودی یا وزیری دیگر از دوره زین العابدین بن علی رئیس جمهور قبل از بهارِ عربی تونس ندارد. مدتی است که میانه یوسف شاهد و قاید باجی سبسی به هم خورده است. مخالفت سبسی با ترمیم کابینه نتیجهای ندارد؛ چون با توجه به اکثریت حامیان نخستوزیر در پارلمان (۱۲۰ در مقابل ۱۰۹)، وزرای پیشنهادی رای خواهند گرفت و برنده این اختلاف فعلا خود نخستوزیر است که از حمایت بزرگترین فراکسیون پارلمانی یعنی حزب اسلامگرای نهضت برخوردار است.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
یوسف شاهد نخست وزیر تونس دیروز با اعمال تغییرات گستردهای در کابینه خود ده وزیر را تغییر داد. شاید مهمترین آنها، انتخاب رونی طرابلسی بازرگان یهودی سرشناس به عنوان وزیر گردشگری است.
وی از سرشناسترین و قدرترین بازرگانان یهودی در فرانسه و کل اروپا به حساب میآید و رئیس شرکت Royal First Travel و فرزند ارشد ژوزف طرابلسی رئیس جمعیت یهودی تونس است.
این اقدام از زمان استقلال تونس در سال ۱۹۵۶ بیسابقه است. هم اکنون حدود ۳ هزار یهودی در این کشور ده میلیونی میکنند. بیشتر آنها بازماندگان یهودیان اندلسی هستند که به دنبال سقوط این منطقه در سال ۱۴۹۲ میلادی در نتیجه حمله مسیحیان به همراه تعداد زیادی از مسلمانان آواره و به کشورهای عربی آفریقا، ایتالیا و فرانسه پناهنده شدند.
انتخاب رونی طرابلسی یادآور دورهای است که از آن به عنوان "عصر طلایی فرهنگ یهودی" در شبه جزیره ایبری یا همان اندلس یاد میشود که امروزه شامل اسپانیا، پرتغال، اندورا و منطقه جبل طارق میباشد.
در حالی که یهودیان دیگر ممالک اروپایی در آن دوره، قرنها در گتوها منزوی میزیستند، یهودیان در اندلس یا اسپانیای اسلامی چند وزیر در دربار داشتند.
انتخاب وزیری یهودی در تونس در حالی است که مدتی است حوزه عربی خلیج فارس خیز بزرگی برای عادی سازی روابط با اسرائیل برداشته؛ اما شمال عربی آفریقا به استثنای دولت مصر و تا حدودی هم پادشاهی مغرب همچنان با مخالفت گسترده رسمی و مردمی با هر نوع عادیسازی که تا سرحد تصویب قانون جرم انگاری آن در تونس پیش رفت، مواجه است.
آخرین برونداد این مخالفت چند روز قبل در حکم دادگاهی تونسی مبنی بر جلوگیری از سفر یک هیات اسرائیلی به این کشور نمود یافت.
انتخاب وزیر یهودی همزمان با مخالفت با عادیسازی روابط با تلآویو هم میتواند گامی تونسی در رهایی از فشارها در این جهت و هم اعلام این پیام باشد که میان یهودیت به عنوان یک دین و صهیونیسم و برونداد اسرائیلی آن تفکیک قائل است و با اولی هیچ مخالفتی ندارد اما با دومی خصومت میورزد. البته پیام اقتصادی این انتخاب هم برای توسعه صنعت گردشگردی تونس با توجه به تجربه کاری و ارتباطات گسترده رونی در اروپا قابل توجه است.
ناگفته نماند که در زمان نخستوزیری مهدی جمعه نیز نیمتلاشی برای ورود رونی طرابلسی به کابینه شد، اما در نهایت این اتفاق نیافتاد.
مخالفت شدید رئیس جمهور تونس با ترمیم کابینه یوسف شاهد ارتباطی به انتخاب وزیر یهودی یا وزیری دیگر از دوره زین العابدین بن علی رئیس جمهور قبل از بهارِ عربی تونس ندارد. مدتی است که میانه یوسف شاهد و قاید باجی سبسی به هم خورده است. مخالفت سبسی با ترمیم کابینه نتیجهای ندارد؛ چون با توجه به اکثریت حامیان نخستوزیر در پارلمان (۱۲۰ در مقابل ۱۰۹)، وزرای پیشنهادی رای خواهند گرفت و برنده این اختلاف فعلا خود نخستوزیر است که از حمایت بزرگترین فراکسیون پارلمانی یعنی حزب اسلامگرای نهضت برخوردار است.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻اقدام "بیسابقه" واشنگتن علیه پ.ک.ک! چرا؟
امروز آمریکا در اقدامی "بیسابقه و پرمعنا" برای دادن هر گونه اطلاعاتی درباره سه رهبر و فرمانده طراز اول "پ.ک.ک" ۱۲ میلیون دلار جایزه تعیین کرد.
بر حسب بیانیه سفارت آمریکا در آنکارا، وزارت خارجه ایالات متحده برای هر گونه اطلاعاتی درباره مراد کارایلان ۵ میلیون دلار، جمیل باییک ۴ میلیون دلار و دوران کالکان ۳ میلیون دلار جایزه تعیین کرده است.
این اقدام سه هفته پس از آزادی کشیش آمریکایی برانسون در ترکیه صورت میگیرد که پس از آن دونالد ترامپ از پیشرفت چشمگیر در روابط با آنکارا سخن گفت.
قبل از اختصاص این جوایز، اولین گشتی مشترک دو کشور نیز هفته گذشته در منبج به راه افتاد و نقشه راه پیرامون این منطقه بعد از ماهها عملیاتی شد.
ترکیه نیز در روزهای گذشته حملاتی به شرق فرات داشت.
موضع امروز آمریکا علیه پ.ک.ک میتواند بر روابط این کشور با گروههای کردی نزدیک به این حزب در سوریه تاثیرگذار باشد.
قرار است دونالد ترامپ و رجب طیب اردوغان در دهم و یازدهم نوامبر کنونی در حاشیه نشست سران جهان تحت عنوان "یاد بود صلح" به مناسبت یکصدمین سالگرد پایان جنگ جهانی اول با هم دیدار و گفتگو کنند.
اکنون این پرسشها با قوت تمام مطرح است که تا چه میزان آمریکا در این اقدامات خود جدی است و پیش میرود؟ چه ارتباطی میان آزادی برانسون و این چرخش آمریکا در قبال ترکیه وجود دارد؟ و چه اتفاقی افتاده است که واشنگتن به این شکل بیسابقه علیه پ.ک.ک ظاهر شده است؟
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
امروز آمریکا در اقدامی "بیسابقه و پرمعنا" برای دادن هر گونه اطلاعاتی درباره سه رهبر و فرمانده طراز اول "پ.ک.ک" ۱۲ میلیون دلار جایزه تعیین کرد.
بر حسب بیانیه سفارت آمریکا در آنکارا، وزارت خارجه ایالات متحده برای هر گونه اطلاعاتی درباره مراد کارایلان ۵ میلیون دلار، جمیل باییک ۴ میلیون دلار و دوران کالکان ۳ میلیون دلار جایزه تعیین کرده است.
این اقدام سه هفته پس از آزادی کشیش آمریکایی برانسون در ترکیه صورت میگیرد که پس از آن دونالد ترامپ از پیشرفت چشمگیر در روابط با آنکارا سخن گفت.
قبل از اختصاص این جوایز، اولین گشتی مشترک دو کشور نیز هفته گذشته در منبج به راه افتاد و نقشه راه پیرامون این منطقه بعد از ماهها عملیاتی شد.
ترکیه نیز در روزهای گذشته حملاتی به شرق فرات داشت.
موضع امروز آمریکا علیه پ.ک.ک میتواند بر روابط این کشور با گروههای کردی نزدیک به این حزب در سوریه تاثیرگذار باشد.
قرار است دونالد ترامپ و رجب طیب اردوغان در دهم و یازدهم نوامبر کنونی در حاشیه نشست سران جهان تحت عنوان "یاد بود صلح" به مناسبت یکصدمین سالگرد پایان جنگ جهانی اول با هم دیدار و گفتگو کنند.
اکنون این پرسشها با قوت تمام مطرح است که تا چه میزان آمریکا در این اقدامات خود جدی است و پیش میرود؟ چه ارتباطی میان آزادی برانسون و این چرخش آمریکا در قبال ترکیه وجود دارد؟ و چه اتفاقی افتاده است که واشنگتن به این شکل بیسابقه علیه پ.ک.ک ظاهر شده است؟
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺سنگ تمام سلطان قابوس برای تلآویو!
🔻 عمان تا کجا پیش میرود؟
پس از نتانیاهو، اینبار عمانیها با رقص شمشیر و آواز به استقبال وزیر ترابری و اطلاعات اسرائیل رفتند.
"یسرائیل کاتس" استقبال عمانیها را بینظیر توصیف کرده است. وی در این سفر به دنبال تحقق رویای دیرینه خود برای راهاندازی قطار حیفا - خلیج فارس است. این طرح برای اولین بار در دوران دولت عثمانی برای احداث خط ریلی میان حجاز و فلسطین مطرح شد.
کاتس با گرتهبرداری از این طرح قدیمی عثمانی میخواهد این پروژه را که "طرح عمر خود" نامیده، اجرایی کند.
این خط راهآهن، هم روابط میان اسرائیل و حوزه عربی خلیج فارس را درهمتنیدهتر میکند و هم تلآویو را به قطبی اقتصادی در منطقه تبدیل میکند.
این خط ریلی با وصل شدن به دریای مدیترانه، هزینه جابجایی کالا میان اروپا و آسیا را تا حدود زیادی کاهش میدهد و کانال سوئر را دور میزند و درآمد مصر از این گذرگاه را به شدت کاهش میدهد.
@Sgolanbari
🔻 عمان تا کجا پیش میرود؟
پس از نتانیاهو، اینبار عمانیها با رقص شمشیر و آواز به استقبال وزیر ترابری و اطلاعات اسرائیل رفتند.
"یسرائیل کاتس" استقبال عمانیها را بینظیر توصیف کرده است. وی در این سفر به دنبال تحقق رویای دیرینه خود برای راهاندازی قطار حیفا - خلیج فارس است. این طرح برای اولین بار در دوران دولت عثمانی برای احداث خط ریلی میان حجاز و فلسطین مطرح شد.
کاتس با گرتهبرداری از این طرح قدیمی عثمانی میخواهد این پروژه را که "طرح عمر خود" نامیده، اجرایی کند.
این خط راهآهن، هم روابط میان اسرائیل و حوزه عربی خلیج فارس را درهمتنیدهتر میکند و هم تلآویو را به قطبی اقتصادی در منطقه تبدیل میکند.
این خط ریلی با وصل شدن به دریای مدیترانه، هزینه جابجایی کالا میان اروپا و آسیا را تا حدود زیادی کاهش میدهد و کانال سوئر را دور میزند و درآمد مصر از این گذرگاه را به شدت کاهش میدهد.
@Sgolanbari
🔻 ایران، ترامپ و انتخابات میاندورهای کنگره
پیشببنیها درست از آب درآمد و دموکراتها در انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا، اکثریت مجلس نمایندگان را از جمهوریخواهان گرفته و بر این مجلس سلطه پیدا کردند، اما جمهوریخواهان همچنان اکثریت مجلس سنا را حفظ و سه کرسی بیشتر از دوره قبل کسب کردند.
به دنبال پیروزی دموکراتها گمانههای زیادی درباره نتایج این پیروزی مطرح شده و عدهای تا جایی پیش رفته که عزل ترامپ در آینده را تحصیل حاصل آن میدانند.
واقعیت این است که این پیروزی با وجود پیامهای آشکار آن، از این سطح تاثیرگذاری هم برخوردار نیست.
آنچه این تاثیرگذاری را تقلیل میدهد، ادامه کنترل حزب ترامپ بر مجلس سناست که در ساختار قدرت آمریکا از جایگاه مهمتری نسبت به مجلس نمایندگان برخوردار است و اعضای آن "سناتور" نامیده میشوند که مقام مهمی در ایالات متحده آمریکا تلقی میشود. هر کدام از نمایندگان سنا نماینده یک ایالت هستند، اما هر نماینده مجلس نمایندگان تنها نماینده بخش و منطقهای از یک ایالات محسوب میشوند.
اما با توجه به نقش بیشتر مجلس نمایندگان در امور داخلی آمریکا، اکثریت دموکراتها در این مجلس به خودی خود برای ترامپ در دو سال آینده دردسرساز است و یک چالش جدی در برابر رویکردهای داخلی وی به ویژه در پیشبرد طرحهای داخلیاش از جمله درباره مهاجران به شمار میرود. دموکراتها با وارد کردن دو نماینده زن مسلمان (یک فلسطینی و یک سومالیایی) برای نخستین بار به مجلس نمایندگان عملا به جنگ سیاست مهاجرستیزانه ترامپ رفتهاند.
اما در ترسیم سیاست خارجی آمریکا اختیارات و نقش مجلس سنا بیشتر است و میتواند بدون امضای رئیس جمهور با معاهدات بینالمللی موافقت یا با رد معاهدات و توافقات خارجی که رئیس جمهور امضا میکند، آنها را کان لم یکن کند. به همین خاطر، معمولا روسای جمهور آمریکا از زمان جیمز مدیسون برخی اعضای سنا را در مذاکرات پیرامون معاهدات خارجی شرکت میدهند. معاون رئیس جمهور یعنی مایک پنس رئیس مجلس سناست.
البته ناگفته نماند که مجلس نمایندگان هم از اختیارت خاصی چون انتخاب رئیس جمهور در صورت عدم دستیابی نامزدهای ریاستجمهوری به اکثریت آرا برخوردار است.
به هر حال، برونداد طبیعی نتایج انتخابات کنگره تا حدودی بالانس قدرت میان دو حزب جمهوریخواه و دموکرات است، اما این موازنه با توجه به سلطه جمهوریخواهان بر کاخ سفید و مجلس سنا، هنوز به نفع آنها میچربد.
در مورد عزل ترامپ هم باید گفت، بله! مجلس نمایندگان میتواند تحقیقاتی درباره مسائل مالیاتی ترامپ و دیگر قضایای مرتبط با او را شروع کند و به عبارتی دیگر، ترامپ را استیضاح کند؛ اما عزل وی باید در مجلس سنا پس از محاکمه در آن اتفاق بیافتد که این مساله با توجه به اکثریت قابل توجه جمهوریخواهان در سنا اتفاق نخواهد افتاد.
به هر حال، ساختار قدرت قانونگذاری در کنگره آمریکا به گونهای است که بدون موافقت دو مجلس کار قانونگذاری کنگره پیش نمیرود و این مساله دو حزب کهنهکار آمریکا را به همکاری با هم مجبور میکند.
اما این که پیروزی دموکراتها چه تاثیری بر سیاست تقابلی ترامپ با ایران دارد، باید گفت زیاد قابل توجه نیست. بله! دردسرسازیهای مجلس نمایندگان برای دونالد ترامپ در دو سال آینده میتواند تا حدودی توان و انرژی وی را بر نزاع با این مجلس سوق میدهد، اما تغییری در سیاست وی در قبال ایران ایجاد نمیکند.
از سوی دیگر، اگر بحران داخلی و نزاع ترامپ با دموکراتها در مجلس نمایندگان به جای باریکی کشیده شود، بعید نیست بخواهد با تشدید هر چه بیشتر تنش با ایران این بحران را به خارج صادر و اولویتی خارجی را بر اولویتهای داخلی آنها تحمیل کند.
از دیگر سو، آمریکا از برجامِ مورد حمایتِ دموکراتها خارج شده و آنها دیگر قادر به دفاع از توافقی نیستند که کشورشان دیگر طرفی در آن نیست.
همچنین مساله اسرائیل همچنان اولویت دو حزب قدرتمند آمریکاست و حزب دموکرات در دو سال آینده کاری نخواهد کرد که متهم به دفاع از ایران در آمریکا شود و لابی مالی و سیاسی پرنفوذ یهودی را علیه خود بشوراند.
شاید مساله مهم، تاثیر این انتخابات بر هویت رئیس جمهور بعدی آمریکا در دو سال آینده است؛ این که آیا با توجه به این نتایج میتوان از حذف ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا سخن گفت.
واقعیت این است که انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا پیچیدگی خاص خود را دارد و متفاوت از انتخابات کنگره است و به راحتی نمیتوان درباره این انتخابات، آن هم دو سال قبل از برگزاریاش برآوردی داشت.
حال این پرسش مطرح است که آیا اتفاق سال ۱۹۹۶ در سال ۲۰۲۰ برای جمهوریخواهان روی میدهد یا خیر؟
در ۱۹۹۶ جمهوریخواهان اکثریت کنگره را به دست گرفتند، اما این مانع پیروزی بیل کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری برای چهار سال دیگر نشد.
✍ صابر گلعنبری
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
پیشببنیها درست از آب درآمد و دموکراتها در انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا، اکثریت مجلس نمایندگان را از جمهوریخواهان گرفته و بر این مجلس سلطه پیدا کردند، اما جمهوریخواهان همچنان اکثریت مجلس سنا را حفظ و سه کرسی بیشتر از دوره قبل کسب کردند.
به دنبال پیروزی دموکراتها گمانههای زیادی درباره نتایج این پیروزی مطرح شده و عدهای تا جایی پیش رفته که عزل ترامپ در آینده را تحصیل حاصل آن میدانند.
واقعیت این است که این پیروزی با وجود پیامهای آشکار آن، از این سطح تاثیرگذاری هم برخوردار نیست.
آنچه این تاثیرگذاری را تقلیل میدهد، ادامه کنترل حزب ترامپ بر مجلس سناست که در ساختار قدرت آمریکا از جایگاه مهمتری نسبت به مجلس نمایندگان برخوردار است و اعضای آن "سناتور" نامیده میشوند که مقام مهمی در ایالات متحده آمریکا تلقی میشود. هر کدام از نمایندگان سنا نماینده یک ایالت هستند، اما هر نماینده مجلس نمایندگان تنها نماینده بخش و منطقهای از یک ایالات محسوب میشوند.
اما با توجه به نقش بیشتر مجلس نمایندگان در امور داخلی آمریکا، اکثریت دموکراتها در این مجلس به خودی خود برای ترامپ در دو سال آینده دردسرساز است و یک چالش جدی در برابر رویکردهای داخلی وی به ویژه در پیشبرد طرحهای داخلیاش از جمله درباره مهاجران به شمار میرود. دموکراتها با وارد کردن دو نماینده زن مسلمان (یک فلسطینی و یک سومالیایی) برای نخستین بار به مجلس نمایندگان عملا به جنگ سیاست مهاجرستیزانه ترامپ رفتهاند.
اما در ترسیم سیاست خارجی آمریکا اختیارات و نقش مجلس سنا بیشتر است و میتواند بدون امضای رئیس جمهور با معاهدات بینالمللی موافقت یا با رد معاهدات و توافقات خارجی که رئیس جمهور امضا میکند، آنها را کان لم یکن کند. به همین خاطر، معمولا روسای جمهور آمریکا از زمان جیمز مدیسون برخی اعضای سنا را در مذاکرات پیرامون معاهدات خارجی شرکت میدهند. معاون رئیس جمهور یعنی مایک پنس رئیس مجلس سناست.
البته ناگفته نماند که مجلس نمایندگان هم از اختیارت خاصی چون انتخاب رئیس جمهور در صورت عدم دستیابی نامزدهای ریاستجمهوری به اکثریت آرا برخوردار است.
به هر حال، برونداد طبیعی نتایج انتخابات کنگره تا حدودی بالانس قدرت میان دو حزب جمهوریخواه و دموکرات است، اما این موازنه با توجه به سلطه جمهوریخواهان بر کاخ سفید و مجلس سنا، هنوز به نفع آنها میچربد.
در مورد عزل ترامپ هم باید گفت، بله! مجلس نمایندگان میتواند تحقیقاتی درباره مسائل مالیاتی ترامپ و دیگر قضایای مرتبط با او را شروع کند و به عبارتی دیگر، ترامپ را استیضاح کند؛ اما عزل وی باید در مجلس سنا پس از محاکمه در آن اتفاق بیافتد که این مساله با توجه به اکثریت قابل توجه جمهوریخواهان در سنا اتفاق نخواهد افتاد.
به هر حال، ساختار قدرت قانونگذاری در کنگره آمریکا به گونهای است که بدون موافقت دو مجلس کار قانونگذاری کنگره پیش نمیرود و این مساله دو حزب کهنهکار آمریکا را به همکاری با هم مجبور میکند.
اما این که پیروزی دموکراتها چه تاثیری بر سیاست تقابلی ترامپ با ایران دارد، باید گفت زیاد قابل توجه نیست. بله! دردسرسازیهای مجلس نمایندگان برای دونالد ترامپ در دو سال آینده میتواند تا حدودی توان و انرژی وی را بر نزاع با این مجلس سوق میدهد، اما تغییری در سیاست وی در قبال ایران ایجاد نمیکند.
از سوی دیگر، اگر بحران داخلی و نزاع ترامپ با دموکراتها در مجلس نمایندگان به جای باریکی کشیده شود، بعید نیست بخواهد با تشدید هر چه بیشتر تنش با ایران این بحران را به خارج صادر و اولویتی خارجی را بر اولویتهای داخلی آنها تحمیل کند.
از دیگر سو، آمریکا از برجامِ مورد حمایتِ دموکراتها خارج شده و آنها دیگر قادر به دفاع از توافقی نیستند که کشورشان دیگر طرفی در آن نیست.
همچنین مساله اسرائیل همچنان اولویت دو حزب قدرتمند آمریکاست و حزب دموکرات در دو سال آینده کاری نخواهد کرد که متهم به دفاع از ایران در آمریکا شود و لابی مالی و سیاسی پرنفوذ یهودی را علیه خود بشوراند.
شاید مساله مهم، تاثیر این انتخابات بر هویت رئیس جمهور بعدی آمریکا در دو سال آینده است؛ این که آیا با توجه به این نتایج میتوان از حذف ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا سخن گفت.
واقعیت این است که انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا پیچیدگی خاص خود را دارد و متفاوت از انتخابات کنگره است و به راحتی نمیتوان درباره این انتخابات، آن هم دو سال قبل از برگزاریاش برآوردی داشت.
حال این پرسش مطرح است که آیا اتفاق سال ۱۹۹۶ در سال ۲۰۲۰ برای جمهوریخواهان روی میدهد یا خیر؟
در ۱۹۹۶ جمهوریخواهان اکثریت کنگره را به دست گرفتند، اما این مانع پیروزی بیل کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری برای چهار سال دیگر نشد.
✍ صابر گلعنبری
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻یک توئیت و چند پرسش!
آقای سعید کمالی دهقان خبرنگار ایرانی انگلیسی روزنامه گاردین به تازگی در توئیتی تاکید کرد که منبع "ناشناس" او درباره کمک مالی عربستان به شبکه ایران اینترناشنال جمال خاشقچی بوده و بعد از آن هم مدعی است که این قتل به علت انتشار همین اطلاعات اتفاق افتاده است.
این توئیت ایشان بازتاب گستردهای هم در ایران داشته است.
قبلا هم در یادداشتی به تفصیل به این مساله پرداخته و گفتم حتی اگر هم آن منبع خاشقچی باشد، نمیتواند دلیل ترورش باشد.
اما نکاتی پیرامون توئیت اخیر آقای دهقان:
1ـ کمالی دهقان چند روز قبل در توئیتی گفته است: «با توجه به سئوالات متعدد دربارهی اینکه آیا جمال خاشقجی منبع مطلب گاردین دربارهی تلویزیون ایران اینترنشنال بوده، بنده این موضوع را تایید یا تکذیب نمیکنم چون ما هویت منبع بینام خود را فاش نمیکنیم.»
حال این مهم است که چه پیش آمده است که او "منبع بینام" خود را افشا میکند؟
2- در توئیت جدید آمده است که خاشقچی در 26 سپتامبر این اطلاعات را تلفنی از استانبول به ایشان درز داده است، در حالی که خاشقچی 28 سپتامبر از لندن به استانبول رفته است و ساعت 4:07 بامداد وارد فرودگاه آتاتورک این شهر شده است.
3ـ همچنین این سوال مطرح است که چرا خبری با این "اهمیت" از طرف خود گاردین منتشر نمیشود و در یک توئیت از طرف خبرنگار آن انتشار مییابد. جمال خاشقچی دیگر زنده نیست که جانش به خطر بیافتد. پس چرا گاردین این منبع را لو نداده و آیا با انتشار این خبر مخالفت کرده است؟
کمالی در توئیت دیگری گفته است انتظار دارد گاردین و ترکیه این مطلب او را تایید کنند.
حال باید دید آیا روزنامه گاردین در روزهای آتی همین روایت آقای کمالی دهقان را تایید میکند و از آن دفاع میکند؟ یا ارتباط میان ایشان و روزنامه پایان مییابد؟
4ـ آیا معقول است که خاشچقی با آن سابقه امنیتی که چند سالی برای ترکی فیصل کار میکرد، این اندازه سهلانگاری کند و از طریق تماس تلفنی این گزارش و اطلاعات را لو دهد؟
و اما نکته مهمتر:
به نظر میرسد که کشاندن پای ایران به این مساله موجب کاهش حساسیتها درباره این ترور وحشتناک شود و تلاش گردد تا با ربط دادن قتل او به طرفداری از ایران، آن جنایت موجه جلوه داده شود. برنده این خط خبری میتواند محمد بن سلمان باشد.
همین رویکرد به قتل خاشقچی ارتباطات وی با دربار پادشاهی و رقابتهای درون خاندانی را تحت الشعاع خود قرار میدهد و کار را بر طرفداران او سخت خواهد کرد.
حال باید منتظر ماند و دید در روزهای آتی رسانههای نزدیک به ریاض چه مانوری روی این مساله خواهند داد.
با توجه به تایید سفیر ایران در لندن و بعضی مقامات داخلی، مشخص نیست چه اندازه به اطراف ماجرا و وارد شدن ایران به این مساله فکر و تامل شده باشد.
عقبه مالی شبکه ایران اینترناشنال چیزی نیست که بر ناظران و اهل فن پوشیده باشد؛ وقتی ریاض آشکارا و در سطحی عالی در نشستهای اپوزیسیون ایرانی شرکت میکند، پیداست که پنهانی هم چنین شبکههایی را ساپورت مالی کند؛ اما به نظر ادامه این شیوه اطلاعرسانی کمالی دهقان در صورت همراهی نکردن گاردین با آن، میرود که اصل آن گزارش را هم زیر سوال ببرد و این رویکرد رسانهای داخلی هم نوعی نقض غرض است.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
آقای سعید کمالی دهقان خبرنگار ایرانی انگلیسی روزنامه گاردین به تازگی در توئیتی تاکید کرد که منبع "ناشناس" او درباره کمک مالی عربستان به شبکه ایران اینترناشنال جمال خاشقچی بوده و بعد از آن هم مدعی است که این قتل به علت انتشار همین اطلاعات اتفاق افتاده است.
این توئیت ایشان بازتاب گستردهای هم در ایران داشته است.
قبلا هم در یادداشتی به تفصیل به این مساله پرداخته و گفتم حتی اگر هم آن منبع خاشقچی باشد، نمیتواند دلیل ترورش باشد.
اما نکاتی پیرامون توئیت اخیر آقای دهقان:
1ـ کمالی دهقان چند روز قبل در توئیتی گفته است: «با توجه به سئوالات متعدد دربارهی اینکه آیا جمال خاشقجی منبع مطلب گاردین دربارهی تلویزیون ایران اینترنشنال بوده، بنده این موضوع را تایید یا تکذیب نمیکنم چون ما هویت منبع بینام خود را فاش نمیکنیم.»
حال این مهم است که چه پیش آمده است که او "منبع بینام" خود را افشا میکند؟
2- در توئیت جدید آمده است که خاشقچی در 26 سپتامبر این اطلاعات را تلفنی از استانبول به ایشان درز داده است، در حالی که خاشقچی 28 سپتامبر از لندن به استانبول رفته است و ساعت 4:07 بامداد وارد فرودگاه آتاتورک این شهر شده است.
3ـ همچنین این سوال مطرح است که چرا خبری با این "اهمیت" از طرف خود گاردین منتشر نمیشود و در یک توئیت از طرف خبرنگار آن انتشار مییابد. جمال خاشقچی دیگر زنده نیست که جانش به خطر بیافتد. پس چرا گاردین این منبع را لو نداده و آیا با انتشار این خبر مخالفت کرده است؟
کمالی در توئیت دیگری گفته است انتظار دارد گاردین و ترکیه این مطلب او را تایید کنند.
حال باید دید آیا روزنامه گاردین در روزهای آتی همین روایت آقای کمالی دهقان را تایید میکند و از آن دفاع میکند؟ یا ارتباط میان ایشان و روزنامه پایان مییابد؟
4ـ آیا معقول است که خاشچقی با آن سابقه امنیتی که چند سالی برای ترکی فیصل کار میکرد، این اندازه سهلانگاری کند و از طریق تماس تلفنی این گزارش و اطلاعات را لو دهد؟
و اما نکته مهمتر:
به نظر میرسد که کشاندن پای ایران به این مساله موجب کاهش حساسیتها درباره این ترور وحشتناک شود و تلاش گردد تا با ربط دادن قتل او به طرفداری از ایران، آن جنایت موجه جلوه داده شود. برنده این خط خبری میتواند محمد بن سلمان باشد.
همین رویکرد به قتل خاشقچی ارتباطات وی با دربار پادشاهی و رقابتهای درون خاندانی را تحت الشعاع خود قرار میدهد و کار را بر طرفداران او سخت خواهد کرد.
حال باید منتظر ماند و دید در روزهای آتی رسانههای نزدیک به ریاض چه مانوری روی این مساله خواهند داد.
با توجه به تایید سفیر ایران در لندن و بعضی مقامات داخلی، مشخص نیست چه اندازه به اطراف ماجرا و وارد شدن ایران به این مساله فکر و تامل شده باشد.
عقبه مالی شبکه ایران اینترناشنال چیزی نیست که بر ناظران و اهل فن پوشیده باشد؛ وقتی ریاض آشکارا و در سطحی عالی در نشستهای اپوزیسیون ایرانی شرکت میکند، پیداست که پنهانی هم چنین شبکههایی را ساپورت مالی کند؛ اما به نظر ادامه این شیوه اطلاعرسانی کمالی دهقان در صورت همراهی نکردن گاردین با آن، میرود که اصل آن گزارش را هم زیر سوال ببرد و این رویکرد رسانهای داخلی هم نوعی نقض غرض است.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
🔻اردوغان و کردها در یک جبهه!
ترکیه از آن دست کشورهای چند قومیتی است که به علت غلبه یک هویت قومی، هویت ملی واحد و جامعی ندارد و این مساله هر از چند گاهی خود را در نزاعهای هویتی نشان میدهد.
اخیرا یک سرود جنجالی مدرسهای، دوباره جنگ هویتی در این کشور به راه انداخته و اختلافات میان احزاب قومگرا، سکولار و اسلامگرا را تشدید کرده است.
در اواخر اکتبر دستگاه قضائی ترکیه با صدور حکمی سرودی را زنده کرد که نواختن آن در مدارس ترکیه از سال ۲۰۱۳ به موجب حکم قضایی دیگر به درخواست حزب اردوغان متوقف شده بود.
این "سرود دانشآموزی" به مدت ۸۰ سال از سال ۱۹۳۳ تا ۲۰۱۳ در مدارس ابتدایی ترکیه نواخته میشد و دانشآموزان ترک و کُرد مجبور به تکرار آن بودند.
حزب دستهراستی حرکت ملی که اخیرا از ائتلاف با حزب عدالت و توسعه خارج شده است، و بزرگترین حزب سکولار مخالف "جمهوریخواه خلق" به شدت از احیای این سرود حمایت و آن را میراث مهم آتاتورک بنیانگذار جمهوری ترکیه میدانند؛ اما عدلت و توسعه و حزب کُردی دموکراتیک خلقها کاملا مخالف نواخته شدن مجدد این سرود هستند.
اختلاف کانونی درباره این سرود به این عبارت باز میگردد: "چقدر خوشبختم که بگویم من تُرک هستم".
عدهای مصداق واژه "ترک" را هر شهروندی میدانند که ملیت ترکیه دارد و اکثرا مراد آن را قومیتی و فقط تُرکها میدانند.
مخالفان این سرود را نژادپرستانه و موافقان آن را نمادی از ترکیهِ آتاتورک میدانند.
در این رابطه، رجب طیب اردوغان اخیرا به شدت از حکم جدید دستگاه قضایی انتقاد کرد و آن را خارج از حدود اختیاراتش دانست.
وی در نشست اخیر پارلمان ترکیه هم گفت: «من ترکم، ولی ترک پرست نیستم. اگر ترکها به ترک بودن خود افتخار میکنند کُردها هم حق دارند به کُرد بودن خود افتخار کنند ..... اما نژادپرستی حرام است. اگر شما ترکپرستی کنید کُرد نیز کردپرستی میکند.»
این انتقادات اردوغان همپیمانِ دیروزیاش دولت باغچلی رهبر حزب حرکت ملی را به واکنش تند واداشت.
باغچلی تاکید کرده است که برای احیای این سرود و تقویت حس قومی خواهد جنگید.
آنچه آتش تنور اختلافات میان احزاب ترکیه بر سر این موضوع را شعلهورتر ساخته، نزدیک شدن زمان برگزاری انتخابات مهم شهرداریها و شوراهای محلی در پایان مارس آینده است.
رئیس جمهور ترکیه و حزب آک پارتی با شدتبخشی به انتقادات خود در این باره تلاش میکنند آرای بیشتری را از کُردها در انتخابات آتی کسب کرده و به نوعی خروج حزب باغچلی از ائتلاف حاکم را جبران کنند.
در این میان هم حزب کُردی دموکراتیک خلقها که در این مساله با اردوغان و حزبش همرای است، تلاش میکند با در پیش گرفتن ادبیاتی "متدینانه" از سبد آرای حزب عدالت و توسعه در میان کُردهای مذهبی بکاهد و به خود جذب کند.
در این راستا، اخیرا صلاح الدین دمیرتاش از حزب متبوع خود خواست در اداره شهرداریهای وابسته به خود، از قشر مذهبی و متدین جامعه کُردی هم استفاده کند.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari
ترکیه از آن دست کشورهای چند قومیتی است که به علت غلبه یک هویت قومی، هویت ملی واحد و جامعی ندارد و این مساله هر از چند گاهی خود را در نزاعهای هویتی نشان میدهد.
اخیرا یک سرود جنجالی مدرسهای، دوباره جنگ هویتی در این کشور به راه انداخته و اختلافات میان احزاب قومگرا، سکولار و اسلامگرا را تشدید کرده است.
در اواخر اکتبر دستگاه قضائی ترکیه با صدور حکمی سرودی را زنده کرد که نواختن آن در مدارس ترکیه از سال ۲۰۱۳ به موجب حکم قضایی دیگر به درخواست حزب اردوغان متوقف شده بود.
این "سرود دانشآموزی" به مدت ۸۰ سال از سال ۱۹۳۳ تا ۲۰۱۳ در مدارس ابتدایی ترکیه نواخته میشد و دانشآموزان ترک و کُرد مجبور به تکرار آن بودند.
حزب دستهراستی حرکت ملی که اخیرا از ائتلاف با حزب عدالت و توسعه خارج شده است، و بزرگترین حزب سکولار مخالف "جمهوریخواه خلق" به شدت از احیای این سرود حمایت و آن را میراث مهم آتاتورک بنیانگذار جمهوری ترکیه میدانند؛ اما عدلت و توسعه و حزب کُردی دموکراتیک خلقها کاملا مخالف نواخته شدن مجدد این سرود هستند.
اختلاف کانونی درباره این سرود به این عبارت باز میگردد: "چقدر خوشبختم که بگویم من تُرک هستم".
عدهای مصداق واژه "ترک" را هر شهروندی میدانند که ملیت ترکیه دارد و اکثرا مراد آن را قومیتی و فقط تُرکها میدانند.
مخالفان این سرود را نژادپرستانه و موافقان آن را نمادی از ترکیهِ آتاتورک میدانند.
در این رابطه، رجب طیب اردوغان اخیرا به شدت از حکم جدید دستگاه قضایی انتقاد کرد و آن را خارج از حدود اختیاراتش دانست.
وی در نشست اخیر پارلمان ترکیه هم گفت: «من ترکم، ولی ترک پرست نیستم. اگر ترکها به ترک بودن خود افتخار میکنند کُردها هم حق دارند به کُرد بودن خود افتخار کنند ..... اما نژادپرستی حرام است. اگر شما ترکپرستی کنید کُرد نیز کردپرستی میکند.»
این انتقادات اردوغان همپیمانِ دیروزیاش دولت باغچلی رهبر حزب حرکت ملی را به واکنش تند واداشت.
باغچلی تاکید کرده است که برای احیای این سرود و تقویت حس قومی خواهد جنگید.
آنچه آتش تنور اختلافات میان احزاب ترکیه بر سر این موضوع را شعلهورتر ساخته، نزدیک شدن زمان برگزاری انتخابات مهم شهرداریها و شوراهای محلی در پایان مارس آینده است.
رئیس جمهور ترکیه و حزب آک پارتی با شدتبخشی به انتقادات خود در این باره تلاش میکنند آرای بیشتری را از کُردها در انتخابات آتی کسب کرده و به نوعی خروج حزب باغچلی از ائتلاف حاکم را جبران کنند.
در این میان هم حزب کُردی دموکراتیک خلقها که در این مساله با اردوغان و حزبش همرای است، تلاش میکند با در پیش گرفتن ادبیاتی "متدینانه" از سبد آرای حزب عدالت و توسعه در میان کُردهای مذهبی بکاهد و به خود جذب کند.
در این راستا، اخیرا صلاح الدین دمیرتاش از حزب متبوع خود خواست در اداره شهرداریهای وابسته به خود، از قشر مذهبی و متدین جامعه کُردی هم استفاده کند.
🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari