📸 «جمال خاشقجی»، #روزنامهنگار منتقد سعودی، ناپدید شده. او به کنسولگری عربستان رفت و دیگر دیده نشد. امروز واشنگتنپست ستون ثابت او را سفید چاپ کرد؛ بدون مطلب و تنها با نوشتن نامش!
✔️ @SasanAghaei
✔️ @SasanAghaei
🌀 روزنامهنگار ممکن است هر عیبی داشته باشد و #روزنامهنگار بماند اما چیزی که او را از حرفهاش ساقط میکند، وابستگیست؛ #استقلال شرط بنیادین حرفهی ماست و هیچ چیز نمیتواند و نباید این اصل را خدشهدار سازد. هرگاه اسیر وابستگی و چسبندگی شدید، این پایان شماست مالهجات، روابطعمومیها کارگزاران مجازی عزیز!
✔️ @SasanAghaei
#توییت_باز #روزنامهنگاران #روزنامهنگاری
✔️ @SasanAghaei
#توییت_باز #روزنامهنگاران #روزنامهنگاری
🌀 یک #روزنامهنگار باایمان به شغلش و کشورش آخر سر تسلیم سرطان شد. حمید هوشنگی، از اندک روزنامهنگارانی که توانست پس از انقلاب هم به شغلش با هر مصیبتی که کشید و رنجی که برد، ادامه دهد. خبرگزاری پارس که حالا شده ایرنا، به او و نسل او خیلی بدهکار است؛ یک بدهی پرداختنشده!
✔️ @SasanAghaei
#روزنامهنگاری #یادمان
✔️ @SasanAghaei
#روزنامهنگاری #یادمان
👁 محمد بلوری، #روزنامهنگار پیشکسوت در خاطرات خود از #قتلهای_زنجیرهای مینویسد:
برخی از افراد سابقهداری که خود را در کمیتهها جا زده بودند، شبانه به بهانه بازرسی وارد خانههای ثروتمندان میشدند و با تهدید به بازداشت و زندان، پولها و طلا و جواهراتشان را به سرقت میبردند یا با شناسایی عمارات و قصرهای متعلق به خانوادههایی که به خارج از کشور فرار کرده بودند، وارد این خانههای اعیانی در شمیرانات و شمال شهر میشدند و دست به سرقت اشیای عتیقه و آثار گرانبهایی میزدند که ساکنان این خانهها هنگام فرار فرصت یا امکان بردنشان را نداشتهاند.
یکی از خبرنگاران ما گزارش داده بود در عمارت باشکوه القانیان، ثروتمند معروف (بناکننده ساختمان پلاسکو) گنجینهای از آثار بینظیر باستانی و مجموعهای از مجسمهها و شمشیرها، کتبیهها و هدایایی که امپراطوران اروپایی به شاهان صفوی و قاجار اهدا کرده بودند، نگهداری میشد که حتی برخی از آنها قابل ارزشگذاری نبودند. بسیاری از این آثار پس از سرقت به مجموعهداران خارجی فروخته شد که از ایران خارج کردند.
یکی از این افراد، اسماعیل افتخاری بود که با ورود به کمیتههای انقلاب اسلامی، به فرماندهی کمیته منطقه ۱۲ انقلاب رسید و سرانجام با چندین اتهام تحت تعقیب قرار گرفت و محاکمهاش در دادگاه کیفری تهران چنان سر و صدایی در میان مردم برانگیخت که برای همه شوکآور بود.
👈 گزیدهی خاطرات بلوری را ایسنا منتشر کرده که در اینجا میتوانید بخوانید:
▶️ isna.ir/news/97090100119
✍ در زمان بازداشت و محاکمهی اسماعیل افتخاری مشهور به اسماعیل تیغزن، یادداشت پربازتابی در یکی از سایتهای مطرح آن زمان نوشتم. پروندهی او یک کیساستادی تمامعیار دربارهی چگونگی نفوذ به ساختارها و بهرهجویی از آنها برای فسادانگیزی و منافع شخصی بود
✔️ t.me/SasanAghaei
#رسانه #روزنامهنگاری #یادمان
برخی از افراد سابقهداری که خود را در کمیتهها جا زده بودند، شبانه به بهانه بازرسی وارد خانههای ثروتمندان میشدند و با تهدید به بازداشت و زندان، پولها و طلا و جواهراتشان را به سرقت میبردند یا با شناسایی عمارات و قصرهای متعلق به خانوادههایی که به خارج از کشور فرار کرده بودند، وارد این خانههای اعیانی در شمیرانات و شمال شهر میشدند و دست به سرقت اشیای عتیقه و آثار گرانبهایی میزدند که ساکنان این خانهها هنگام فرار فرصت یا امکان بردنشان را نداشتهاند.
یکی از خبرنگاران ما گزارش داده بود در عمارت باشکوه القانیان، ثروتمند معروف (بناکننده ساختمان پلاسکو) گنجینهای از آثار بینظیر باستانی و مجموعهای از مجسمهها و شمشیرها، کتبیهها و هدایایی که امپراطوران اروپایی به شاهان صفوی و قاجار اهدا کرده بودند، نگهداری میشد که حتی برخی از آنها قابل ارزشگذاری نبودند. بسیاری از این آثار پس از سرقت به مجموعهداران خارجی فروخته شد که از ایران خارج کردند.
یکی از این افراد، اسماعیل افتخاری بود که با ورود به کمیتههای انقلاب اسلامی، به فرماندهی کمیته منطقه ۱۲ انقلاب رسید و سرانجام با چندین اتهام تحت تعقیب قرار گرفت و محاکمهاش در دادگاه کیفری تهران چنان سر و صدایی در میان مردم برانگیخت که برای همه شوکآور بود.
👈 گزیدهی خاطرات بلوری را ایسنا منتشر کرده که در اینجا میتوانید بخوانید:
▶️ isna.ir/news/97090100119
✍ در زمان بازداشت و محاکمهی اسماعیل افتخاری مشهور به اسماعیل تیغزن، یادداشت پربازتابی در یکی از سایتهای مطرح آن زمان نوشتم. پروندهی او یک کیساستادی تمامعیار دربارهی چگونگی نفوذ به ساختارها و بهرهجویی از آنها برای فسادانگیزی و منافع شخصی بود
✔️ t.me/SasanAghaei
#رسانه #روزنامهنگاری #یادمان
ایسنا
ناگفتههای بلوری از افشای قتلهای زنجیرهای
محمد بلوری روزنامهنگار پیشکسوت و دبیر وقت گروه حوادث روزنامه ایران، پس از ۲۰ سال از وقوع قتلهای زنجیرهای به بیان ناگفتههایی از نحوه افشای این جنایات پرداخته است.
✍🏼 پولشونگاری یا ارتزاق بیمار #ژورنالیسم ایرانی
یک چپاولگر رانت، روزنامه راه میاندازد، روزنامهای که از روز نخست به دکه نمیرسد و بیشتر تیراژش را در قراردادی، چند سازمان حکومتی پیشخور کردهاند. کارویژهاش تولید مشتی #مالهجات پروار است و استفاده در برخی گرانیگاههای خبری امنیتی. مدیرش در زدوبند با حسین هدایتی و بانک سرمایه دستی دارد و از راه انتشار چند کاغذپاره، #پولشویی میکند.
وقتی هم حاجآقا بازداشت میشوند، اندک روزنامهنگارانی که از بد حادثه آنجا مشغولند، حدود یک سال حقوق نمیگیرند و یکی یکی میروند. دو تن از آنها به سبب پرداخت نشدن دستمزد حقهشان، آنقدر مرحلهی درمان بیماریشان به تاخیر میافتد که یکی به کمای قندی میرود و دیگری در جدال با تومور، مدام جراحی ضروریاش به تاخیر میافتد، آنهم در زمانی که مالهجات نورچشمی بزهکار اقتصادی بازداشتی، دستمزدهایشان را به وقت میگیرند تا مبادا پرچم پولشویی را زمین بگذارند.
روزینامهای که منتشر نمیشود، دیده نمیشود، خوانده نمیشود اما جمهوریاسلامی با توقیف چند پیدیاف تخیلی، اینگونه به اصلاحطلبان فیک نان قرض میدهد تا بدون یک خط نوشتن از حقوق پرداختنشدهی روزنامهنگار، از مشتی صندلی خالی دزدی مرثیه بسازند!
✔️ @SasanAghaei
✅ پینوشت: این مطلب، به مفهوم نادیده گرفتن زحمت، دهها #روزنامهنگار صادقی نیست که تنها به عشق حرفهشان، در بازههای زمانی مختلف در آنجا مشغول بودهاند، اتفاقن همانهایند که حقوقشان در دورههای مختلف، پرداختنشده باقی مانده و امروز هم کسی از نقض حقوقشان حرفی نمیزند!
#روزنامهنگاری #فساد
یک چپاولگر رانت، روزنامه راه میاندازد، روزنامهای که از روز نخست به دکه نمیرسد و بیشتر تیراژش را در قراردادی، چند سازمان حکومتی پیشخور کردهاند. کارویژهاش تولید مشتی #مالهجات پروار است و استفاده در برخی گرانیگاههای خبری امنیتی. مدیرش در زدوبند با حسین هدایتی و بانک سرمایه دستی دارد و از راه انتشار چند کاغذپاره، #پولشویی میکند.
وقتی هم حاجآقا بازداشت میشوند، اندک روزنامهنگارانی که از بد حادثه آنجا مشغولند، حدود یک سال حقوق نمیگیرند و یکی یکی میروند. دو تن از آنها به سبب پرداخت نشدن دستمزد حقهشان، آنقدر مرحلهی درمان بیماریشان به تاخیر میافتد که یکی به کمای قندی میرود و دیگری در جدال با تومور، مدام جراحی ضروریاش به تاخیر میافتد، آنهم در زمانی که مالهجات نورچشمی بزهکار اقتصادی بازداشتی، دستمزدهایشان را به وقت میگیرند تا مبادا پرچم پولشویی را زمین بگذارند.
روزینامهای که منتشر نمیشود، دیده نمیشود، خوانده نمیشود اما جمهوریاسلامی با توقیف چند پیدیاف تخیلی، اینگونه به اصلاحطلبان فیک نان قرض میدهد تا بدون یک خط نوشتن از حقوق پرداختنشدهی روزنامهنگار، از مشتی صندلی خالی دزدی مرثیه بسازند!
✔️ @SasanAghaei
✅ پینوشت: این مطلب، به مفهوم نادیده گرفتن زحمت، دهها #روزنامهنگار صادقی نیست که تنها به عشق حرفهشان، در بازههای زمانی مختلف در آنجا مشغول بودهاند، اتفاقن همانهایند که حقوقشان در دورههای مختلف، پرداختنشده باقی مانده و امروز هم کسی از نقض حقوقشان حرفی نمیزند!
#روزنامهنگاری #فساد
✍🏼 چیزی به نام روزنامهنگار اصلاحطلب، روزنامهنگار اصولگرا، روزنامهنگار برانداز و ... نداریم؛ #روزنامهنگاری حرفهای نیست که با پیشوندها و پسوندهای سیاسی و جناحی و باندی تعریف بشود. #وفاداری و تعلق به یک جریان یا اردوگاه سیاسی، #روزنامهنگار را از رسالت و تعهد ژورنالیستی خارج ساخته و اعتبار و از همه مهمتر استقلالش را نیز به بازی میگیرد. اگر شغل و درآمد شما با این برچسبها تضمین میشود، روزنامهنگار نیستید، یک بلندگوی سادهاید!
✔️ t.me/SasanAghaei
#رسانه #یادآوری
✔️ t.me/SasanAghaei
#رسانه #یادآوری
Telegram
ساسان آقایی
روزنامهنگار، نویسنده و بنیانگذار پادکست مدبویز
کمی از هر چیز؛ سیاست، رسانه، اقتصاد آزاد و کتاب. در این محل مناقشههای بینالمللی هم به مزایده گذاشته میشود به ویژه در حوزهی آمریکا
🔸️ ارتباط:
@SasanAghaei2
🔸 آیدی توییتر و اینستاگرام:
@SasanAghaei2
کمی از هر چیز؛ سیاست، رسانه، اقتصاد آزاد و کتاب. در این محل مناقشههای بینالمللی هم به مزایده گذاشته میشود به ویژه در حوزهی آمریکا
🔸️ ارتباط:
@SasanAghaei2
🔸 آیدی توییتر و اینستاگرام:
@SasanAghaei2
✍🏽 روزنامهنگار ماندن؛ چه دشوار!
از امروز به شکل رسمی، سال کاری همکارانم در رسانهها و به ویژه روزنامهها از سر گرفته میشود. بیمناسبت ندیدم در آغاز یک سال سخت و دشوار که مسوولیت #رسانه را سنگینتر میکند، چند خطی دربارهی شغلمان و وضعیت کنونی آن خطاب به همکاران قلمی کنم. این #رشتهتوییت به ما یادآوری میکند که چرا روزنامهنگاریم و چگونه میتوانیم روزنامهنگار بمانیم؟
1⃣ چند #روزنامهنگار باسابقه در داخل ایران میشناسم که انتخاب کردهاند به رذیلت و ابتذال شر #نه بگویند. دیگر با رسانههای وابسته و جیرهخوار بودجههای دولتی و فاسد همکاری نکنند و مالهی حاضر به یراق #اصلاحطلبان و #فرقه_خطرناک_پمپاژ_امید نباشند. انتخاب دشوار و خطرناکیست ...
2⃣ سرشار از تیغ کین #مالهجات استمراری و تهمت و دشنام و انزوا. باند #زندانخواه در این ۱.۵ سال اخیر از دادن گرای امنیتی، تخریب اعتبار و وجهه علیه ما چند نفر رویگردان نبوده، حتا پیش و بیشتر از جریانهای مرسوم، از به سر نیزه شدن هر که با آنها نباشد، استقبال هم میکند. میخواهند هر صدایی جز جادهصافکنان فسادشان خاموش شود ...
3⃣ آنوقت همینها هر بار که یک #دوزیست خارجنشین، عمومن هم فاقد هرگونه سابقهی حرفهای در ایران، به دلیل وابستگیهای باندی دچار مشکل میشود، از امنیت شغلی و شرف و استقلال روزنامهنگار حرف میزنند. برای آنها، روزنامهنگار تنها یک شی فاقد شعور است به نام ماشین تحریر، نه بیشتر ...
4⃣ میدانم بسیاری از همکاران در همین تحریریهها که با بودجههای مشکوک سرپایند، چارهای جز تن دادن به وضعیت موجود ندارند. آنها از زندگی ما، رنج بیکاری و دوری از حرفهی دوستداشتنیمان درس عبرت گرفتهاند که بسوزند اما بسازند شاید که در این تقلا هنوز به سود ژورنالیسیم بتوانند خردک شرری برافروزند ...
5⃣ امیدی واهیست اما مشفقانه به تمامشان میگویم که اگر چارهای جز ادامه دادن ندارید، لااقل خود را نبازید! نگذارید فضای پیشساخته و آلوده در رسانههای اصلاحطلب، رانتهای پرزرق و برق مالهجات و پروندهسازی باند #فرنگیکار ذهن شما را از سفید کند. تنها راه روزنامهنگار ماندن در این وضعیت، خود بودن و خود ماندن است!
✔️ @SasanAghaei
#روزنامهنگاری
از امروز به شکل رسمی، سال کاری همکارانم در رسانهها و به ویژه روزنامهها از سر گرفته میشود. بیمناسبت ندیدم در آغاز یک سال سخت و دشوار که مسوولیت #رسانه را سنگینتر میکند، چند خطی دربارهی شغلمان و وضعیت کنونی آن خطاب به همکاران قلمی کنم. این #رشتهتوییت به ما یادآوری میکند که چرا روزنامهنگاریم و چگونه میتوانیم روزنامهنگار بمانیم؟
1⃣ چند #روزنامهنگار باسابقه در داخل ایران میشناسم که انتخاب کردهاند به رذیلت و ابتذال شر #نه بگویند. دیگر با رسانههای وابسته و جیرهخوار بودجههای دولتی و فاسد همکاری نکنند و مالهی حاضر به یراق #اصلاحطلبان و #فرقه_خطرناک_پمپاژ_امید نباشند. انتخاب دشوار و خطرناکیست ...
2⃣ سرشار از تیغ کین #مالهجات استمراری و تهمت و دشنام و انزوا. باند #زندانخواه در این ۱.۵ سال اخیر از دادن گرای امنیتی، تخریب اعتبار و وجهه علیه ما چند نفر رویگردان نبوده، حتا پیش و بیشتر از جریانهای مرسوم، از به سر نیزه شدن هر که با آنها نباشد، استقبال هم میکند. میخواهند هر صدایی جز جادهصافکنان فسادشان خاموش شود ...
3⃣ آنوقت همینها هر بار که یک #دوزیست خارجنشین، عمومن هم فاقد هرگونه سابقهی حرفهای در ایران، به دلیل وابستگیهای باندی دچار مشکل میشود، از امنیت شغلی و شرف و استقلال روزنامهنگار حرف میزنند. برای آنها، روزنامهنگار تنها یک شی فاقد شعور است به نام ماشین تحریر، نه بیشتر ...
4⃣ میدانم بسیاری از همکاران در همین تحریریهها که با بودجههای مشکوک سرپایند، چارهای جز تن دادن به وضعیت موجود ندارند. آنها از زندگی ما، رنج بیکاری و دوری از حرفهی دوستداشتنیمان درس عبرت گرفتهاند که بسوزند اما بسازند شاید که در این تقلا هنوز به سود ژورنالیسیم بتوانند خردک شرری برافروزند ...
5⃣ امیدی واهیست اما مشفقانه به تمامشان میگویم که اگر چارهای جز ادامه دادن ندارید، لااقل خود را نبازید! نگذارید فضای پیشساخته و آلوده در رسانههای اصلاحطلب، رانتهای پرزرق و برق مالهجات و پروندهسازی باند #فرنگیکار ذهن شما را از سفید کند. تنها راه روزنامهنگار ماندن در این وضعیت، خود بودن و خود ماندن است!
✔️ @SasanAghaei
#روزنامهنگاری
🔸 وظیفه: امیدوار بودن!
پاسخی به عباس عبدی
✍🏼 مهدی قدیمی
روز پنجشنبه، مستند «میدان جوانان سابق» در انجمن صنفی روزنامهنگاران نمایش داده شده، مستندی درباره آنچه بر یکی از نخستین روزنامههای دوران اصلاحات و اعضای تحریریه آن گذشت.
پس از نمایش فیلم هم عباس عبدی، رییس انجمن، دقایقی صحبت کرده و گفته «وظیفه روزنامهنگاران این است که امید داشته باشند و اگر روزنامهنگاری امید نداشته باشد، بهتر است وارد این عرصه نشود».
این جملهها که در نگاه نخست ممکن است از نظر برخیها، متین و معقول بهنظر برسد، اگر در عالم واقعیت آزموده شود، احتمالا به نقض خود میانجامد.
مثلا «#روزنامهنگار» موردنظر آقای عبدی، که وظیفه دارد امیدوار باشد، ممکن است در خبرگزاری فارس یا روزنامه کیهان، به امید تغییر دولت و روی کار آمدن دولتی جهادی، کار کند و یا در رسانهای اصلاحطلب کار کند و به موفقیت دولت حسن روحانی یا موفقیت اصلاحطلبان در انتخابات بعدی امیدوار باشند.
اما آیا روزنامهنگاران، فقط در این دو گروه تعریف میشوند؟
نظر عبدی دربارهی چگونگی امیدوار شدن روزنامهنگاری که معتقد است در چهارچوب ساختار فعلی، تغییری در وضعیت سیاست و اقتصاد ایجاد نمیشود و نیازمند تغییر اساسی ساختارها هستیم، چیست؟ آیا چنین روزنامهنگاری میتواند در راستای امیدهای خود بنویسد، کار روزنامهنگارانه انجام دهد تا اثبات کند با این انتخاباتها و تغییر دولتها و مجلسها، مشکل ساختاری و اصلی حل نخواهد شد؟
آیا روزنامهنگاری که معتقد است نظام اقتصادی کشور اسیر حلقههای درهم تنیده رانت و فساد است و جز با خلع ید نهادهای حاکمیتی از منابع ثروت عمومی، خصوصیسازی محض، بدون مصلحتاندیشی های سیاسی و عقیدتی و ... و بدون ورود شرکتهای چندملیتی به اقتصاد کشور، راهی برای نجات از فساد سیستماتیک و فروپاشی اقتصادی وجود ندارد، میتواند جایی برای اثبات این ادعای خود در روزنامهها بیابد؟
از روزنامهها بگذریم، اگر روزنامهنگاری با امید به تغییر کلی ساختارها و نظام اقتصادی و سیاسی، کار روزنامهنگارانه کند، در فضای مجازی گزارش بنویسد و خبر منتشر کند، آیا دو دسته اول که در رسانههای رسمی دو جناح مشغول به پیگیری امیدهای خود هستند، او را متهم به ناامیدسازی جامعه نمیکنند؟
آیا امیدواری مدنظر عبدی، فقط در چهارچوب احزاب و قوا و انتخاباتهای فعلی است؟ اگر عبدی سایر انواع امیدواری را هم برای روزنامهنگاران، جزو «وظایف مجاز» میداند، آیا در جایگاه رییس انجمن صنفی روزنامهنگاران، حاضر است از روزنامهنگارانی حمایت کند که در جهت پیگیری آن امیدها، با اتهامهای امنیتی مواجه شده و زندانی یا درگیر محاکمه هستند، و انجمن تحت ریاست وی، فعالیتهای همه روزنامهنگارانی که امیدهایی متفاوت با امیدهای اعضای این انجمن دارند را نیز، وظیفهای روزنامهنگارانه تلقی میکند؟
✔️ t.me/SasanAghaei
#روزنامهنگاری
پاسخی به عباس عبدی
✍🏼 مهدی قدیمی
روز پنجشنبه، مستند «میدان جوانان سابق» در انجمن صنفی روزنامهنگاران نمایش داده شده، مستندی درباره آنچه بر یکی از نخستین روزنامههای دوران اصلاحات و اعضای تحریریه آن گذشت.
پس از نمایش فیلم هم عباس عبدی، رییس انجمن، دقایقی صحبت کرده و گفته «وظیفه روزنامهنگاران این است که امید داشته باشند و اگر روزنامهنگاری امید نداشته باشد، بهتر است وارد این عرصه نشود».
این جملهها که در نگاه نخست ممکن است از نظر برخیها، متین و معقول بهنظر برسد، اگر در عالم واقعیت آزموده شود، احتمالا به نقض خود میانجامد.
مثلا «#روزنامهنگار» موردنظر آقای عبدی، که وظیفه دارد امیدوار باشد، ممکن است در خبرگزاری فارس یا روزنامه کیهان، به امید تغییر دولت و روی کار آمدن دولتی جهادی، کار کند و یا در رسانهای اصلاحطلب کار کند و به موفقیت دولت حسن روحانی یا موفقیت اصلاحطلبان در انتخابات بعدی امیدوار باشند.
اما آیا روزنامهنگاران، فقط در این دو گروه تعریف میشوند؟
نظر عبدی دربارهی چگونگی امیدوار شدن روزنامهنگاری که معتقد است در چهارچوب ساختار فعلی، تغییری در وضعیت سیاست و اقتصاد ایجاد نمیشود و نیازمند تغییر اساسی ساختارها هستیم، چیست؟ آیا چنین روزنامهنگاری میتواند در راستای امیدهای خود بنویسد، کار روزنامهنگارانه انجام دهد تا اثبات کند با این انتخاباتها و تغییر دولتها و مجلسها، مشکل ساختاری و اصلی حل نخواهد شد؟
آیا روزنامهنگاری که معتقد است نظام اقتصادی کشور اسیر حلقههای درهم تنیده رانت و فساد است و جز با خلع ید نهادهای حاکمیتی از منابع ثروت عمومی، خصوصیسازی محض، بدون مصلحتاندیشی های سیاسی و عقیدتی و ... و بدون ورود شرکتهای چندملیتی به اقتصاد کشور، راهی برای نجات از فساد سیستماتیک و فروپاشی اقتصادی وجود ندارد، میتواند جایی برای اثبات این ادعای خود در روزنامهها بیابد؟
از روزنامهها بگذریم، اگر روزنامهنگاری با امید به تغییر کلی ساختارها و نظام اقتصادی و سیاسی، کار روزنامهنگارانه کند، در فضای مجازی گزارش بنویسد و خبر منتشر کند، آیا دو دسته اول که در رسانههای رسمی دو جناح مشغول به پیگیری امیدهای خود هستند، او را متهم به ناامیدسازی جامعه نمیکنند؟
آیا امیدواری مدنظر عبدی، فقط در چهارچوب احزاب و قوا و انتخاباتهای فعلی است؟ اگر عبدی سایر انواع امیدواری را هم برای روزنامهنگاران، جزو «وظایف مجاز» میداند، آیا در جایگاه رییس انجمن صنفی روزنامهنگاران، حاضر است از روزنامهنگارانی حمایت کند که در جهت پیگیری آن امیدها، با اتهامهای امنیتی مواجه شده و زندانی یا درگیر محاکمه هستند، و انجمن تحت ریاست وی، فعالیتهای همه روزنامهنگارانی که امیدهایی متفاوت با امیدهای اعضای این انجمن دارند را نیز، وظیفهای روزنامهنگارانه تلقی میکند؟
✔️ t.me/SasanAghaei
#روزنامهنگاری
Telegram
ساسان آقایی
روزنامهنگار، نویسنده و بنیانگذار پادکست مدبویز
کمی از هر چیز؛ سیاست، رسانه، اقتصاد آزاد و کتاب. در این محل مناقشههای بینالمللی هم به مزایده گذاشته میشود به ویژه در حوزهی آمریکا
🔸️ ارتباط:
@SasanAghaei2
🔸 آیدی توییتر و اینستاگرام:
@SasanAghaei2
کمی از هر چیز؛ سیاست، رسانه، اقتصاد آزاد و کتاب. در این محل مناقشههای بینالمللی هم به مزایده گذاشته میشود به ویژه در حوزهی آمریکا
🔸️ ارتباط:
@SasanAghaei2
🔸 آیدی توییتر و اینستاگرام:
@SasanAghaei2
✍🏼 عصر بخوربخور و بامداد حسابرسی!
🔸 #رشتهتوییت دربارهی پشتپردهی فساد رسانهای
1⃣ درآمد اصلی مالهجات رسانهای و سیاسی چیست؟
#توییتفروشی!
چند نهاد این روزها در توییتر #مزدور استخدام کردهاند. سرآمد آنها هم وزارت نفت، صمت، کار، ارتباطات، آموزشوپرورش و شهرداری تهرانند؛ وقیحانه از بودجهی عمومی سخاوتمندانه به هر کس پیشنهاد خریدن #بردگان_توییتری را میدهند ...
2⃣ به جز روزمالهنگاران؛ فعالان سیاسی فاسد و اعضای دارودستهی دزدها در #اتحاد_ملت و حلقهی به اصطلاح جوان استمراریون، از این جیب گشاد و بودجهی فساد بهرهی زیادی بردهاند ...
3⃣ برای توییتریهای کم نامونشان با هزار فالور، به ازای هر توییت '۳۵۰ تا ۴۵۰ هزار تومان' پرداخت میشود. به ازای فالور و شهرت بیشتر، رقم پرداختی تا '۱ میلیون تومان' هم میرسد. برای نمونه، همین هفتهی پیش روابطعمومی یک وزارتخانه با اصرار به یکی از دوستان مستقل من، پیشنهاد داد که بابت ۴ توییت در ماه با مضمون سفارشی، ۲.۵ میلیون تومان دریافت کند ...
4⃣ آگاهی دقیق دارم که رقم دریافتی برخی از محل مالهکشی در توییتر، به '۶ میلیون تومان' میرسد؛ چند برابر درآمد یک خبرنگار حرفهای سالم با ۵۰ ساعت کار طاقتفرسا در هفته!
5⃣ این رویه را ابتدا #علی_ربیعی با تشکیل حلقهای از روزنامهنگاران هنگام چیدن کابینه نخست روحانی آغاز کرد، و دیگر ژنرالهای حلبی روحانی هم وقتی مسیر 'پروموت بدون عملکرد' را یافتند، به بودجهی عمومی آتش زدند. نمونه: #قاضیزاده_هاشمی، وزیر تبلیغات! البته در وزارتخانههای سیاسی هم روال خریداری #مالهجات برقرار است، تنها سبکش فرق دارد وگرنه #ظریف بیشتر از دیپلمات، شومن است ...
6⃣ اینروزها اگر میبینید که ناگهان کسی که تا دیروز، فرق تلگراف و تلگرام یا نفت با مازوت را نمیداند، مالههای سنگین دفاع از #شیاد_جوان یا زنگنه یا دوچرخهسوار زینتی را برمیدارد، بدانید که پشتش کثافت مطلق و کندن از سفرهی بودجهی عمومیست؛ این را به اسم #منافع_ملی[منافع جیبی] و #مبارزه_با_فساد[دعوا سر سهم از فساد] انجام میدهند...
7⃣ چه کسانیاند؟ شناساییشان ساده است؛ باند تبلیغاتی جهرمی، حناچی، زنگنه، شریعتمداری، بطحایی و.. در توییتر یک خط تبلیغاتی مشخص را پروموت میکنند و دنبال کردن این خط، کد شناسایی آنهاست؛ از ریتوییتها و زنجیرهی تبلیغاتی سفارشی، #بردگان_توییتری را میتوان شناخت؛ برخی را هم باید با صفت #هرجایی بهتر توصیف کرد؛ فصل مشترک هرجایی که پول دهد!
8⃣ و این البته چیز پنهانی نیست. خوشبختانه جو غالب توییتر مانند افکارعمومی هوشمند است و این ملیجکها هر روز بیاعتبارتر میشوند. این روزها میگذرد، این پولهای حرام هم دامانشان را خواهد گرفت بالاخره. بعد که این عصر بخوربخور تمام شد ما یادمان میماند که چه کسی #روزنامهنگار ماند و چه کسی بردهی دستآموز ارباب شد؟ فراموش نمیکنیم کدام حلقههای سیاسی به وقت رسیدن به سفره فاسدتر از رقیبانشان شدند ...
9⃣ وقتش که برسد با انتشار لیست بخوربخورها رسواتر از امروز میشوید! حالا حسابی با نانِ حرام به یغمارفته از سفرهی این ملتِ تیرهروز، پروار شوید اما #روز_حسابرسی خیلی هم دیر نیست علما.
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#توییتباز #روزنامهنگاری
🔸 #رشتهتوییت دربارهی پشتپردهی فساد رسانهای
1⃣ درآمد اصلی مالهجات رسانهای و سیاسی چیست؟
#توییتفروشی!
چند نهاد این روزها در توییتر #مزدور استخدام کردهاند. سرآمد آنها هم وزارت نفت، صمت، کار، ارتباطات، آموزشوپرورش و شهرداری تهرانند؛ وقیحانه از بودجهی عمومی سخاوتمندانه به هر کس پیشنهاد خریدن #بردگان_توییتری را میدهند ...
2⃣ به جز روزمالهنگاران؛ فعالان سیاسی فاسد و اعضای دارودستهی دزدها در #اتحاد_ملت و حلقهی به اصطلاح جوان استمراریون، از این جیب گشاد و بودجهی فساد بهرهی زیادی بردهاند ...
3⃣ برای توییتریهای کم نامونشان با هزار فالور، به ازای هر توییت '۳۵۰ تا ۴۵۰ هزار تومان' پرداخت میشود. به ازای فالور و شهرت بیشتر، رقم پرداختی تا '۱ میلیون تومان' هم میرسد. برای نمونه، همین هفتهی پیش روابطعمومی یک وزارتخانه با اصرار به یکی از دوستان مستقل من، پیشنهاد داد که بابت ۴ توییت در ماه با مضمون سفارشی، ۲.۵ میلیون تومان دریافت کند ...
4⃣ آگاهی دقیق دارم که رقم دریافتی برخی از محل مالهکشی در توییتر، به '۶ میلیون تومان' میرسد؛ چند برابر درآمد یک خبرنگار حرفهای سالم با ۵۰ ساعت کار طاقتفرسا در هفته!
5⃣ این رویه را ابتدا #علی_ربیعی با تشکیل حلقهای از روزنامهنگاران هنگام چیدن کابینه نخست روحانی آغاز کرد، و دیگر ژنرالهای حلبی روحانی هم وقتی مسیر 'پروموت بدون عملکرد' را یافتند، به بودجهی عمومی آتش زدند. نمونه: #قاضیزاده_هاشمی، وزیر تبلیغات! البته در وزارتخانههای سیاسی هم روال خریداری #مالهجات برقرار است، تنها سبکش فرق دارد وگرنه #ظریف بیشتر از دیپلمات، شومن است ...
6⃣ اینروزها اگر میبینید که ناگهان کسی که تا دیروز، فرق تلگراف و تلگرام یا نفت با مازوت را نمیداند، مالههای سنگین دفاع از #شیاد_جوان یا زنگنه یا دوچرخهسوار زینتی را برمیدارد، بدانید که پشتش کثافت مطلق و کندن از سفرهی بودجهی عمومیست؛ این را به اسم #منافع_ملی[منافع جیبی] و #مبارزه_با_فساد[دعوا سر سهم از فساد] انجام میدهند...
7⃣ چه کسانیاند؟ شناساییشان ساده است؛ باند تبلیغاتی جهرمی، حناچی، زنگنه، شریعتمداری، بطحایی و.. در توییتر یک خط تبلیغاتی مشخص را پروموت میکنند و دنبال کردن این خط، کد شناسایی آنهاست؛ از ریتوییتها و زنجیرهی تبلیغاتی سفارشی، #بردگان_توییتری را میتوان شناخت؛ برخی را هم باید با صفت #هرجایی بهتر توصیف کرد؛ فصل مشترک هرجایی که پول دهد!
8⃣ و این البته چیز پنهانی نیست. خوشبختانه جو غالب توییتر مانند افکارعمومی هوشمند است و این ملیجکها هر روز بیاعتبارتر میشوند. این روزها میگذرد، این پولهای حرام هم دامانشان را خواهد گرفت بالاخره. بعد که این عصر بخوربخور تمام شد ما یادمان میماند که چه کسی #روزنامهنگار ماند و چه کسی بردهی دستآموز ارباب شد؟ فراموش نمیکنیم کدام حلقههای سیاسی به وقت رسیدن به سفره فاسدتر از رقیبانشان شدند ...
9⃣ وقتش که برسد با انتشار لیست بخوربخورها رسواتر از امروز میشوید! حالا حسابی با نانِ حرام به یغمارفته از سفرهی این ملتِ تیرهروز، پروار شوید اما #روز_حسابرسی خیلی هم دیر نیست علما.
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#توییتباز #روزنامهنگاری
🌀 رقم صلهی دیوانی در دولتهای مختلف
💰 محمد خاتمی: ۱ عدد لپتاپ
💰 محمود احمدینژاد: ۳۰۰ هزار تومان وجه نقد
💰 حسن روحانی: یک سال اینترنت رایگان
.
.
.
💰 دربار محمود غزنوی: یک سکهی نقره
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#روزنامهنگاری #رسانه #روزنامهنگار #توییتباز
💰 محمد خاتمی: ۱ عدد لپتاپ
💰 محمود احمدینژاد: ۳۰۰ هزار تومان وجه نقد
💰 حسن روحانی: یک سال اینترنت رایگان
.
.
.
💰 دربار محمود غزنوی: یک سکهی نقره
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#روزنامهنگاری #رسانه #روزنامهنگار #توییتباز
در تاریخ به یاد خواهد ماند؛ در روزهایی که هشتاد میلیون ایرانی از دسترسی به حق حیات مجازی در قرن بیستم و یکم محرومند، مشتی #مالهجات و کیفکش و رجاله به نام #روزنامهنگار با استفاده از اینترنت دولتی به مردم دهانکجی میکنند و روی زخم آنها نمک میپاشند.
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#روزنامهنگاری
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#روزنامهنگاری
⚫️ گاهی فکر میکنم اگه #روزنامهنگار نمیشدم و یک مهندس بینام و نوفیس بودم، میتوانستم چهقدر بدردبخورتر و موثرتر باشم؛ عصر مرگ هر چیزیست که از #روزنامهنگاری میدانستیم و باورش داشتیم، فصل دفن روزنامهنگاران است زیر تلی از آنچه میدانستند و ننوشتند، آنچه میدانستند دروغ است و نوشتند!
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#رسانه #روزمرگی #توییتباز #آبان۹۸
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#رسانه #روزمرگی #توییتباز #آبان۹۸
👁 دانسته دروغ میگفتند!
کوتاه دربارهی بیشرافتی فیکنیوزها
بسیاری از #سربازخبرنگاران شاغل در رسانههای داخل کشور، در سه روزِ شوم پنهانکاری خبر سرنگون شدن هواپیمای مسافربری با موشک پدافندی، همهی توان خود را خرج کردند تا خبر اصلی را محو کنند و دروغی جعلی را به خورد مخاطب دهند. آنها نه تنها در روزنامههاشان که در اکانتهای شخصیشان در توییتر و اینستاگرام و کانال تلگرامی هر کاری کردند تا دروغ را جای واقعیت بگذارند.
اگر #روزنامهنگار بودند، بدیهیترین کار، شک کردن به روایت یکدستی بود که مقامهای رسمی از سرنگون شدن بویینگ ۷۳۷ ارایه میدادند. ظهر روز چهارشنبه(۸ ساعت پس از حادثه)، پس از چند ساعت بحث تکنیکی، فنی و بررسی همهی شبهههای موجود، حتا پیش از انتشار عکس سرجنگی موشک تور ام۱ در محل حادثه و فیلم بعدن به دستآمده از لحظهی برخورد، ۱۰۰ درصد ایمان یافتم که روایت رسمی #دروغ است و با درصد بالایی مطمئن شدم که با خطای پدافند روبهرو هستیم.
وقتی بعد یک هفته سکوت در این توییت از واژهی اشتباه استفاده کردم، میدانستم که اشتباه نمیکنم اما تهدیدهای رسمی و هشدارهای آشکار و پنهان، یک هدف داشت؛ بستن دهان کسانی که میدانستند دروغی در کار است. در چنین وضعیتی برای ما اندک روزنامهنگاران در داخل کشور، شاید سکوت یک پناه باشد هرچند برخلاف اصول حرفهایست اما چیزی که نمیشود بخشید تبدیل شدن کنشگران رسانه به سرباز پروپاگاندا و همکاری در ساخت یک دروغ بزرگ و خیانت به وجاهت شغلی و بیشرافتیست. دقیقن همان کاری که این کارمندان روابطعمومی انجام دادند و حالا که گندش درآمده، توجیه میکنند: "ما تنها راوی روایت مقامهای مسوول بودهایم" اما این تداوم همان دروغیست که ساختید!
عباس عبدی امروز در یادداشت خود در روزنامهی اعتماد بهصراحت پرده از این برداشته که سخنگوی دولت "بعدازظهر جمعه" به او اطلاع داده که مساله نقض فنی نیست و با یک 'دروغ بزرگ" روبهرو هستیم. عبدی تایید کرده که همان وقت به همهی دستاندرکاران روزنامههایی که میشناخته، مدیران مسوول، سردبیران، روزنامهنگاران و ... خبر داده که میداند مساله نقض فنی نیست و بهتر است روی رد فرضیهی اصابت موشک، قاطعانه کار نکنند و موضع نگیرند.
این یادداشت سند بسیار مهمی دربارهی بیشتر شاغلان در رسانههای داخل ایران و رسوایی نابخشودنی آنهاست؛ آنها که میدانستند دروغ میگویند و حالا با توجیههایی چون خبر نداشتیم و میکروفون مقامهای مسوول بودیم، هنوز هم دروغ میگویند؛ فیکنیوز، تکتک شمایید!
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#روزنامهنگار #رسانه #روزنامه
کوتاه دربارهی بیشرافتی فیکنیوزها
بسیاری از #سربازخبرنگاران شاغل در رسانههای داخل کشور، در سه روزِ شوم پنهانکاری خبر سرنگون شدن هواپیمای مسافربری با موشک پدافندی، همهی توان خود را خرج کردند تا خبر اصلی را محو کنند و دروغی جعلی را به خورد مخاطب دهند. آنها نه تنها در روزنامههاشان که در اکانتهای شخصیشان در توییتر و اینستاگرام و کانال تلگرامی هر کاری کردند تا دروغ را جای واقعیت بگذارند.
اگر #روزنامهنگار بودند، بدیهیترین کار، شک کردن به روایت یکدستی بود که مقامهای رسمی از سرنگون شدن بویینگ ۷۳۷ ارایه میدادند. ظهر روز چهارشنبه(۸ ساعت پس از حادثه)، پس از چند ساعت بحث تکنیکی، فنی و بررسی همهی شبهههای موجود، حتا پیش از انتشار عکس سرجنگی موشک تور ام۱ در محل حادثه و فیلم بعدن به دستآمده از لحظهی برخورد، ۱۰۰ درصد ایمان یافتم که روایت رسمی #دروغ است و با درصد بالایی مطمئن شدم که با خطای پدافند روبهرو هستیم.
وقتی بعد یک هفته سکوت در این توییت از واژهی اشتباه استفاده کردم، میدانستم که اشتباه نمیکنم اما تهدیدهای رسمی و هشدارهای آشکار و پنهان، یک هدف داشت؛ بستن دهان کسانی که میدانستند دروغی در کار است. در چنین وضعیتی برای ما اندک روزنامهنگاران در داخل کشور، شاید سکوت یک پناه باشد هرچند برخلاف اصول حرفهایست اما چیزی که نمیشود بخشید تبدیل شدن کنشگران رسانه به سرباز پروپاگاندا و همکاری در ساخت یک دروغ بزرگ و خیانت به وجاهت شغلی و بیشرافتیست. دقیقن همان کاری که این کارمندان روابطعمومی انجام دادند و حالا که گندش درآمده، توجیه میکنند: "ما تنها راوی روایت مقامهای مسوول بودهایم" اما این تداوم همان دروغیست که ساختید!
عباس عبدی امروز در یادداشت خود در روزنامهی اعتماد بهصراحت پرده از این برداشته که سخنگوی دولت "بعدازظهر جمعه" به او اطلاع داده که مساله نقض فنی نیست و با یک 'دروغ بزرگ" روبهرو هستیم. عبدی تایید کرده که همان وقت به همهی دستاندرکاران روزنامههایی که میشناخته، مدیران مسوول، سردبیران، روزنامهنگاران و ... خبر داده که میداند مساله نقض فنی نیست و بهتر است روی رد فرضیهی اصابت موشک، قاطعانه کار نکنند و موضع نگیرند.
این یادداشت سند بسیار مهمی دربارهی بیشتر شاغلان در رسانههای داخل ایران و رسوایی نابخشودنی آنهاست؛ آنها که میدانستند دروغ میگویند و حالا با توجیههایی چون خبر نداشتیم و میکروفون مقامهای مسوول بودیم، هنوز هم دروغ میگویند؛ فیکنیوز، تکتک شمایید!
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#روزنامهنگار #رسانه #روزنامه
Twitter
SasanAghaei
تنها در ۱۲ ساعت، ۲۵۰ تن انسان بیگناه و پر از آرزو در دو تراژدی کرمان و سقوط هواپیما، قربانی اشتباه شدهاند، امری شناختهشده و سیستماتیک که روزمره با آن دست به گریبانیم و تاوانش بر گردهی ما شهروندان است که در لیست انتظار تلفات بعدی زندگی میکنیم!
👁 انتشار بولتن روابطعمومی به جای روزنامهی عمومی
🔸 گزارشی موشکافانه از کفن هفت بار پوسیدهی روزنامهنگاری
جزییاتی از پژوهش گروهی به سرپرستی شیده لالمی، #روزنامهنگار دربارهی بازتاب اعتراضهای #آبان۹۸ در ۲۰ روزنامه و ۴ خبرگزاری کشور، از روز ۲۵ آبان تا ۴ آذر:
🔻 ۶۵ درصد مطالب مربوط به رویدادهای گرانشدن بنزین در صفحات داخلی روزنامهها منتشر شده، ۱۵ درصد در صفحه اول و ۲۰ درصد هم در اول و هم در صفحات داخلی.
🔻 بیش از نیمی از مطالب منتشرشده درباره آبان فقط خبر کوتاه بودهاند که ارزش زیادی ندارند. از آن سو، تعداد کل گزارشهای میدانی مطبوعات فقط ۲۷ عدد بوده است؛ این تعداد بسیار کم است.
🔻 در برجستهسازی مطالب، ۳۹ درصد مطالب به افزایش نرخ بنزین مربوط بوده، ۱۴ درصد به اغتشاش و آشوب، ۱۳ درصد به کنترل قیمتها، ۸ درصد به اعتراضات مردم، ۳ درصد به بازداشتشدگان و تقریبا صفر به کشتهشدگان.
🔻 فقط ۳۹ درصد کل مطالب درباره رویدادهای آبان عکس داشتهاند که ۸۰ درصد آنها هم عکس شخصیتها یا آرشیوی بوده است. فقط ۳ درصد مطالب عکسدار همراه با عکس معترضان بوده. این تقریبا بدین معنی است که عکاسها در میدان حادثه نبودهاند.
🔻 در ۷۸ درصد مطالب، صدای نهادهای رسمی شنیده میشود و فقط در ۲۲ درصد صدای نهادهای دیگر. این نشان میدهد روزنامهنگاری ما بهشدت دولتی شده است.
این پژوهش ارزنده، خطکش بسیار دقیقی درباره وضعیت رسانههای امروز ایران است؛ تقریبن صفر درصد مطالب آنها دربارهی #مردم است. پولشان را نهادها و دولت میدهد، خب طبیعیست که مانند بولتنهای داخلی همان مجموعهها هم منتشر شوند؛ دستشان درد نکند و جیبشان پربرکت!
↩️ جزییات گزارش ارایهشده در توییتر سعید ارکانزاده روزنامهنگار منتشر شده است
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#رسانه #روزنامهنگاری #توییتباز
👈🏻 این یادداشت قدیمی من با تیتر "چرا روزنامه نمیخوانیم؟" به همین پاسخها میرسید؛ یک سال و نیم گذشته و حالا وقت دوباره خواندش است
🔸 گزارشی موشکافانه از کفن هفت بار پوسیدهی روزنامهنگاری
جزییاتی از پژوهش گروهی به سرپرستی شیده لالمی، #روزنامهنگار دربارهی بازتاب اعتراضهای #آبان۹۸ در ۲۰ روزنامه و ۴ خبرگزاری کشور، از روز ۲۵ آبان تا ۴ آذر:
🔻 ۶۵ درصد مطالب مربوط به رویدادهای گرانشدن بنزین در صفحات داخلی روزنامهها منتشر شده، ۱۵ درصد در صفحه اول و ۲۰ درصد هم در اول و هم در صفحات داخلی.
🔻 بیش از نیمی از مطالب منتشرشده درباره آبان فقط خبر کوتاه بودهاند که ارزش زیادی ندارند. از آن سو، تعداد کل گزارشهای میدانی مطبوعات فقط ۲۷ عدد بوده است؛ این تعداد بسیار کم است.
🔻 در برجستهسازی مطالب، ۳۹ درصد مطالب به افزایش نرخ بنزین مربوط بوده، ۱۴ درصد به اغتشاش و آشوب، ۱۳ درصد به کنترل قیمتها، ۸ درصد به اعتراضات مردم، ۳ درصد به بازداشتشدگان و تقریبا صفر به کشتهشدگان.
🔻 فقط ۳۹ درصد کل مطالب درباره رویدادهای آبان عکس داشتهاند که ۸۰ درصد آنها هم عکس شخصیتها یا آرشیوی بوده است. فقط ۳ درصد مطالب عکسدار همراه با عکس معترضان بوده. این تقریبا بدین معنی است که عکاسها در میدان حادثه نبودهاند.
🔻 در ۷۸ درصد مطالب، صدای نهادهای رسمی شنیده میشود و فقط در ۲۲ درصد صدای نهادهای دیگر. این نشان میدهد روزنامهنگاری ما بهشدت دولتی شده است.
این پژوهش ارزنده، خطکش بسیار دقیقی درباره وضعیت رسانههای امروز ایران است؛ تقریبن صفر درصد مطالب آنها دربارهی #مردم است. پولشان را نهادها و دولت میدهد، خب طبیعیست که مانند بولتنهای داخلی همان مجموعهها هم منتشر شوند؛ دستشان درد نکند و جیبشان پربرکت!
↩️ جزییات گزارش ارایهشده در توییتر سعید ارکانزاده روزنامهنگار منتشر شده است
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#رسانه #روزنامهنگاری #توییتباز
👈🏻 این یادداشت قدیمی من با تیتر "چرا روزنامه نمیخوانیم؟" به همین پاسخها میرسید؛ یک سال و نیم گذشته و حالا وقت دوباره خواندش است
Twitter
Saeed Arkanzadeh Yzd
امروز صبح شیده لالمی، در انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران، گزارشی ارائه کرد از پژوهش روشنگر و ارزشمندی که او و گروهش درباره عملکرد 20 روزنامه و 4 خبرگزاری کشور در پوشش رویدادهای آبان داشتهاند:
✍🏻 روزنامهنگاری، مهر پاسپورت نیست که دست مامور دولت باشد!
📝 ستون #یادداشت
گروهی از همکارانم نامهای بلندبالا در واکنش به اخراجهای پیدرپی پرسنل شاغل در روزنامهها، وضعیت معیشتی بغرنج و سونامی بیکاری کنشگران رسانهای منتشر کردهاند. در این بیانیهی ۱۰۰ نفره که بیشتر امضاکنندگانش از گروههای جوانتر #روزنامهنگاری ایرانند، تیغ انتقاد به سمت نهادی خصولتی نشانه رفته که مدعی صنف روزنامهنگاریست. این همکاران به حق انتقاد کردهاند که نهادی موسوم به "انجمن صنفی" هیچ واکنش درخوری دربارهی وضعیت کنونی اخراجها، قراردادها، بیمهها و بحران صنفی موجود در مطبوعات نداشته، و پس از انتشار نامه، پاسخ خیلی جالبی شنیدند که "چون عضو ما نیستند، ما هم پیگیر کارشان نبودیم"!!!
به عنوان عضو قدیمی "انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران" و کسی که در چند رسانهی مختلف وظیفهی رایزنی و دفاع از حقوق همکارانش را در برابر ارباب جراید داشته، همآره تا جای ممکن، درگیر حقوق صنفی و همچنین بحثهای مرتبط به تاسیس "انجمن صنفی روزنامهنگاران دولتی تهران" بودهام. تاسیس این نهاد خصولتی که با اشارت گروهی از بدنامترین چهرههای کابینهی روحانی پا گرفت و از ابتدا هم مشروعیت حقوقی و قانونی و صنفی آن به شدت دچار ابهام بود، از اساس نه برای دفاع از صنف روزنامهنگاری که ترفندی بود برای دولتیسازی هرچه بیشتر روزنامهنگاری ایران و دستآموز کردن شاغلانش از راه توزیع رانت و امتیاز.
آینهی تمام قد این نهاد را میتوان در چینش هیات مدیره آن دید که بیپروا با دخالت مستقیم نهادهای بیرونی انجام میگیرد و پادوهای خبری و روزمرهنویسان اصلاحطلب و کاتبان دربار دولت با آن سابقهی درخشان بارفیکسکاری با میلههای سفارت، بر کرسیهایی مینشینند که به نام روزنامهنگاری چیده شده اما سهم روزینامهنگاران است و توابان!
به چنین نهادی دولتساخته و بازیگر مخفی دولت، امید داشتن که بیهوده و حتا گفتوگو دربارهاش، آب در هاون کوبیدن است. به همین جهت به دوستان امضاکنندهی این نامهی اعتراضی که مانند همه، این روزهای سخت را بیمناک میگذرانند، توصیه میکنم که امید و نگاه از دولت و نهاد دولتساخته و کمک دولتی و حتا همهی این رسانههای دولتی برگیرند و بر خود تکیه کنند و بکوشند با ارتقای سطح حرفهای، و اگر میتوانند همیت و همکاری صنفی، ریشه و هویت از روزنامهنگاری مستقل بگیرند.
سخت و دشوار است اما در عصری که یک #روزنامهنگار میتواند در شبکههای اجتماعی چند برابر تیراژ تمامی روزنامههاشان مخاطب داشته باشد، این مجال بینظیریست که نحلههای مستقل جریان خبری و تحلیلی بتوانند بینیاز به اربابان جراید، کار خود را انجام دهند. بگذارید مرز روشن میان روزنامهنگاری دولتی و روزنامهنگاری مستقل هر روز با پیوستن جریانهای تازهنفستری بیشتر و بیشتر بدرخشد.
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#رسانه #روزنامهنگاران
📝 ستون #یادداشت
گروهی از همکارانم نامهای بلندبالا در واکنش به اخراجهای پیدرپی پرسنل شاغل در روزنامهها، وضعیت معیشتی بغرنج و سونامی بیکاری کنشگران رسانهای منتشر کردهاند. در این بیانیهی ۱۰۰ نفره که بیشتر امضاکنندگانش از گروههای جوانتر #روزنامهنگاری ایرانند، تیغ انتقاد به سمت نهادی خصولتی نشانه رفته که مدعی صنف روزنامهنگاریست. این همکاران به حق انتقاد کردهاند که نهادی موسوم به "انجمن صنفی" هیچ واکنش درخوری دربارهی وضعیت کنونی اخراجها، قراردادها، بیمهها و بحران صنفی موجود در مطبوعات نداشته، و پس از انتشار نامه، پاسخ خیلی جالبی شنیدند که "چون عضو ما نیستند، ما هم پیگیر کارشان نبودیم"!!!
به عنوان عضو قدیمی "انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران" و کسی که در چند رسانهی مختلف وظیفهی رایزنی و دفاع از حقوق همکارانش را در برابر ارباب جراید داشته، همآره تا جای ممکن، درگیر حقوق صنفی و همچنین بحثهای مرتبط به تاسیس "انجمن صنفی روزنامهنگاران دولتی تهران" بودهام. تاسیس این نهاد خصولتی که با اشارت گروهی از بدنامترین چهرههای کابینهی روحانی پا گرفت و از ابتدا هم مشروعیت حقوقی و قانونی و صنفی آن به شدت دچار ابهام بود، از اساس نه برای دفاع از صنف روزنامهنگاری که ترفندی بود برای دولتیسازی هرچه بیشتر روزنامهنگاری ایران و دستآموز کردن شاغلانش از راه توزیع رانت و امتیاز.
آینهی تمام قد این نهاد را میتوان در چینش هیات مدیره آن دید که بیپروا با دخالت مستقیم نهادهای بیرونی انجام میگیرد و پادوهای خبری و روزمرهنویسان اصلاحطلب و کاتبان دربار دولت با آن سابقهی درخشان بارفیکسکاری با میلههای سفارت، بر کرسیهایی مینشینند که به نام روزنامهنگاری چیده شده اما سهم روزینامهنگاران است و توابان!
به چنین نهادی دولتساخته و بازیگر مخفی دولت، امید داشتن که بیهوده و حتا گفتوگو دربارهاش، آب در هاون کوبیدن است. به همین جهت به دوستان امضاکنندهی این نامهی اعتراضی که مانند همه، این روزهای سخت را بیمناک میگذرانند، توصیه میکنم که امید و نگاه از دولت و نهاد دولتساخته و کمک دولتی و حتا همهی این رسانههای دولتی برگیرند و بر خود تکیه کنند و بکوشند با ارتقای سطح حرفهای، و اگر میتوانند همیت و همکاری صنفی، ریشه و هویت از روزنامهنگاری مستقل بگیرند.
سخت و دشوار است اما در عصری که یک #روزنامهنگار میتواند در شبکههای اجتماعی چند برابر تیراژ تمامی روزنامههاشان مخاطب داشته باشد، این مجال بینظیریست که نحلههای مستقل جریان خبری و تحلیلی بتوانند بینیاز به اربابان جراید، کار خود را انجام دهند. بگذارید مرز روشن میان روزنامهنگاری دولتی و روزنامهنگاری مستقل هر روز با پیوستن جریانهای تازهنفستری بیشتر و بیشتر بدرخشد.
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#رسانه #روزنامهنگاران
🌀 #توییتباز
فرقی نمیکند کجای خاورمیانه به دنیا بیایید، اگر #روزنامهنگار دولتی نباشید و به استقلال حرفهای و منافع ملی کشور خود پایبند باشید، پیرسالی را نخواهید دید!
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#رسانه #روزنامهنگاران #روزنامهنگاران
فرقی نمیکند کجای خاورمیانه به دنیا بیایید، اگر #روزنامهنگار دولتی نباشید و به استقلال حرفهای و منافع ملی کشور خود پایبند باشید، پیرسالی را نخواهید دید!
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#رسانه #روزنامهنگاران #روزنامهنگاران
📰 #روزنامهنگاری ⏳ #اعدام_نکنید
همشهری و اعتماد (با بازگشت سردبیر قدیمی، بهروز بهزادی)، بزرگترین همبستگی آنلاین تاریخ ایران را #تیتر_یک کردهاند و فیکنویسان روزنامهی دولت، دیروز را احتمالن در #ایران تشریف نداشتند!
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#روزنامهنگار #رسانه
همشهری و اعتماد (با بازگشت سردبیر قدیمی، بهروز بهزادی)، بزرگترین همبستگی آنلاین تاریخ ایران را #تیتر_یک کردهاند و فیکنویسان روزنامهی دولت، دیروز را احتمالن در #ایران تشریف نداشتند!
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#روزنامهنگار #رسانه
❌ فرزندان راستین ایران، پرپر میشوند!
▫️ دربارهی اتفاق تکرارشونده در زندانها
🖤 #یادمان
آنها که در زندانها میمیرند، فرزندان آبانند، فرزندان راستین یک ملت: شعارهای صفشکنشان را میدزدند، رسانهها به گودال فراموشی تبعیدشان میکنند و یک روز "کرکس" مینامندشان، روزی هم "فاشیست". اینهمه جفا برای این است که این مردمان عادی خیابان، حلقهی نکبت رانت و آقابالاسرهای سر در آخور استمرارطلبی را شکستهاند و مهرهی بازی اینها نیستند.
اگر قدر یک ارزن در زندهنام و زندهیاد، ساسان نیکنفس، استمرارطلبی یافت میشد، مثلن صد سال پیش یک حرفی از ملیجک دربار، محمد خاتمی در اینستاگرامش مینوشت، اگر #ایران_خواه نبود و آن را فریاد نمیکشید، آنوقت او هم مانند پسماندِ امنیتیِ قاتل کردستان، ۲،۳ ساعتی که محض تفریح سری به کلانتری میزد، تیتر رسانهها میشد و آه و نالهی پرستوها، توییتر و کلابهاوس را برمیداشت اما ساسان نیکنفس یکی از ما بود، یکی از این اکثریت بزرگ ملت ایران که دانستهاند راز نجات کشور در دل سپردن به شعبههای فرعی وضع موجود نیست و تاریخ ایران، خود راه رستگاری را پیش میکشد.
دشمن ساسان نیکنفس ها، #پویا_بختیاری ها، #نوید_افکاری ها، تنها زندانبان نیست. آنها با همدستی شرارتبار تمام #طالبان_وضع_موجود پرپر میشوند؛ همانها که بامداد تا شامگاه، در #ابتذال_شر غوطهورند، در اتاقهای کلابهاوس پی مضحکه و سیرک میدوند، مسالهی ایران را گم کردهاند، صدای رجالهها، حرافها و احمقهایند چون تبار دوستیشان به این آخور میرسد.
با شما هستم؛ شما به اصطلاح خانم #روزنامهنگار اما چرخ ماشین پروپاگاندا، شما آقای مدعی مدارا و گفتوگو اما شیاد استمراری، شما که میگویی رای نمیدهی و هر روز از تلاش برای مشارکت در این معرکه ارتزاق میکنی، به خودتان و ما یک لطف کنید و بس: اگر این روزها را با همتی و رییسی سر کردهاید و اسم ساسان نیکنفس را تا دیروز نشنیده بودید، امروز هم اسمش را نشنیده بگیرید، ما به سوگواری تصعنی عروسکهای خندان استمرارطلبی نیازی نداریم.
بین این مردم و شما، دیگر تنها عدالت راسخ، بیرحم و بیبخشش داوری خواهد کرد؛ از آن روز، حتمن بترسید!
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#ایران #آبان۹۸ #اجتماع #روزنامهنگاری #رسانه #روزمرگی
▫️ دربارهی اتفاق تکرارشونده در زندانها
🖤 #یادمان
آنها که در زندانها میمیرند، فرزندان آبانند، فرزندان راستین یک ملت: شعارهای صفشکنشان را میدزدند، رسانهها به گودال فراموشی تبعیدشان میکنند و یک روز "کرکس" مینامندشان، روزی هم "فاشیست". اینهمه جفا برای این است که این مردمان عادی خیابان، حلقهی نکبت رانت و آقابالاسرهای سر در آخور استمرارطلبی را شکستهاند و مهرهی بازی اینها نیستند.
اگر قدر یک ارزن در زندهنام و زندهیاد، ساسان نیکنفس، استمرارطلبی یافت میشد، مثلن صد سال پیش یک حرفی از ملیجک دربار، محمد خاتمی در اینستاگرامش مینوشت، اگر #ایران_خواه نبود و آن را فریاد نمیکشید، آنوقت او هم مانند پسماندِ امنیتیِ قاتل کردستان، ۲،۳ ساعتی که محض تفریح سری به کلانتری میزد، تیتر رسانهها میشد و آه و نالهی پرستوها، توییتر و کلابهاوس را برمیداشت اما ساسان نیکنفس یکی از ما بود، یکی از این اکثریت بزرگ ملت ایران که دانستهاند راز نجات کشور در دل سپردن به شعبههای فرعی وضع موجود نیست و تاریخ ایران، خود راه رستگاری را پیش میکشد.
دشمن ساسان نیکنفس ها، #پویا_بختیاری ها، #نوید_افکاری ها، تنها زندانبان نیست. آنها با همدستی شرارتبار تمام #طالبان_وضع_موجود پرپر میشوند؛ همانها که بامداد تا شامگاه، در #ابتذال_شر غوطهورند، در اتاقهای کلابهاوس پی مضحکه و سیرک میدوند، مسالهی ایران را گم کردهاند، صدای رجالهها، حرافها و احمقهایند چون تبار دوستیشان به این آخور میرسد.
با شما هستم؛ شما به اصطلاح خانم #روزنامهنگار اما چرخ ماشین پروپاگاندا، شما آقای مدعی مدارا و گفتوگو اما شیاد استمراری، شما که میگویی رای نمیدهی و هر روز از تلاش برای مشارکت در این معرکه ارتزاق میکنی، به خودتان و ما یک لطف کنید و بس: اگر این روزها را با همتی و رییسی سر کردهاید و اسم ساسان نیکنفس را تا دیروز نشنیده بودید، امروز هم اسمش را نشنیده بگیرید، ما به سوگواری تصعنی عروسکهای خندان استمرارطلبی نیازی نداریم.
بین این مردم و شما، دیگر تنها عدالت راسخ، بیرحم و بیبخشش داوری خواهد کرد؛ از آن روز، حتمن بترسید!
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#ایران #آبان۹۸ #اجتماع #روزنامهنگاری #رسانه #روزمرگی