سرخط
9.36K subscribers
21.7K photos
16.7K videos
346 files
1.21K links
سرخط اخبار کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان، اقوام و محیط زیست را پوشش می‌دهد.
سرخط، صدای جنبش حق تعیین سرنوشت است، آوای انسان دی ماه، فریاد مردم آبان.

ارتباط با ادمین :
@Sarkhatist

اینستاگرامِ سرخط: Sarkhatism
آدرس ایمیل: sarkhatism@gmail.com
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 در حالی که امروز ستاد مقابله با کرونا خبر از محدودیت‌های ۱۰ روزه‌ی شغلی، ترددی و آموزشی از شنبه ۲۱ فروردین در شهرهای قرمز و نارنجی را می‌دهد، برای مطرودان حاشیه، کرونا باشد یا نباشد همیشه همه‌چیز جز رنج تعطیل است.

#جهان_سرمایه
#بیماری_طبقاتی
#فرودستان_حاشیه

@sarkhatism
سرخط
Video
🔴 #سرخط: عرب‌های خوزستان از دیرباز عمدتا از طریق نخل‌کاری، پرورش گاومیش و ماهی‌گیری روزگار خود را سپری کرده‌اند. روزگار وابسته به آب و رود‌های خروشانی که نسل به نسل، انسان عرب را در حاشیه‌ی خود پروانده و هویت داده است. روزگاری که اکنون روز به روز به دست صاحبان و حاکمان سرمایه چرخ آن در جهت فلاکت روز‌افزون عرب‌ها چرخیده.
علاوه بر تبعیض سیستماتیک قومی که معمولا عرب‌ها را از چرخه‌های استخدام و راهیابی به سایر مشاغل بیرون می‌کند، باقی راه‌های سنتی گذران معیشتی نیز با پیشبرد طرح‌ها و پروژه‌های سودجویانه‌ی سرمایه‌داری مرکزگرای جمهوری اسلامی نیز مسدود شده‌اند.
تالاب‌های خشکانده شده و رودهای به گِل رسیده علاوه بر اینکه دیگر امکان صید آبزیان را نمی‌دهند بلکه باعث افزایش گرما و خشکی و بنابر این افزایش آتش‌سوزی‌ها شده است. همچنین موجب شده که هم نخل‌ها و هم گاومیش‌های بسیاری هربار در این آتش‌سوزی‌ها بسوزند و نابود شوند و همزمان با نابودی آنان، معیشت عرب‌های فرودست نیز به ویرانی بیشتر بگراید.
با نابودی زیستگاه طبیعی گاومیش‌ها، این حیوانات نیز برای زنده ماندن به زباله‌گردی و زباله‌خواری روی آورد‌ه‌اند.
حیات این جانور وابسته به آب است و برای اینکه گاومیش‌ها بتوانند گرمای هوا را تاب بیاورند و زنده بمانند، نیاز دارند تا روزانه سه بار در آب فرو روند و هر بار به مدت چند ساعت همانجا بمانند. رودها و تالاب‌ها را، محیط زیست را، حیات همگان را حاکمیت سرمایه‌داری ایران ویران کرده است. هوای گرم خوزستان گرم‌تر، آتش‌سوزی‌ها مکرر می‌شوند و انسان و گیاه و جانور این منطقه‌ در برهوت فلاکت فرو می‌روند. با کاهش دبی رودخانه‌ها مانند باقی نواحی ویران خوزستان، روستاییان سیدجابر در شهرستان حمیدیه نیز از رنج و به ستوه آمدن‌شان می‌گویند. از مرگ و بیماری‌های عفونی و سوختگی و سقط جنین بیش از چهارهزار گاومیش می‌گویند.
آنان از همسرنوشتی رنجبار نخل و رود و جانورشان با خویش می‌گویند. از اینکه مجبورند همان آب آلوده‌ای را بیاشماند که گاومیش‌ها از آن می‌خورند و بیمار می‌شوند.
در روستای سیدجابر نیز مانند نقاط دیگر خوزستان که غرق در بحران آب است مردم ناچارند برای به دست آوردن اندک آبی برای آشامیدن از پمپ‌های برقی جهت برداشت آب استفاده کنند. گذشته از هزینه‌ای که برای خرید این پمپ‌ها توسط هر خانوار عرب باید پرداخت شود، سنگینی آب‌های آلوده منجر به اضافه شدن هزینه‌های تعمیر این پمپ‌ها نیز شده است. در مواقعی که پمپ‌های آب می‌سوزند مردم مجبور به خرید مجدد و تحمیل فشار بیشتر می‌شوند.
اینجا خوزستان است. یکی از فرودست‌‌شده‌ترین، چپاول‌شده‌ترین، گره‌گاههای بحرانی ایران توسط جمهوری بحران و سرکوب. جایی که فرودستان عرب حتی برای نام‌های خود و مکان‌هایشان مورد غضب واقع می‌شوند؛ حتی برای سرودن یک شعر از زبان خویش به شکنجه‌گاه‌ها برده می‌شوند. این‌جا دارها از عقربه‌های خونین ساعت‌ها آویزان است.

#جمهوری_سرکوب_و_تبعیض
#فرودستان_عرب
#بحران_آب
@sarkhatism
سرخط
Video
🔴«روایت هم‌‌‌سرنوشتی فرودستانه»
روایت #امین_کیانپور، روایت زاگرس، روایت خلقی محروم

امین کیانپور، فرزند زاگرس و هم‌سرنوشت با زاگرس بود. هم‌سرنوشت با درختان استواری که از دیرباز انسان محروم زاگرس را درس استواری و خروش آموخته‌اند و در‌هم تنیدگی‌‌شان زیر وزن ویرانگر #حاکمیت_تباهی_و_کشتار در «دی» و «آبان» سراسر بار بست و سرخ شکفت. همچون خود امین که به گفته‌ی نزدیکان و شاگردان بسیارش، طی بیست و پنج سال معلمی در نهایت حوصله و عشق و استواری زبان‌زدش به تدریس پرداخته بود اما نهایتا به نشانه‌ی اعتراض در مقابل ساختمانی که نماد زورگویی دستگاه سلطه و ستم است یک‌پارچه خشم و آتش شد.
در حالی که درختان زاگرس در آتش #جمهوری_ویرانی شعله می‌کشیدند، امین، فرزند غریب زاگرس که پس از سال‌ها معلمی در نواحی محروم، مثل هم‌شهری‌های بسیار ایذه‌ای‌اش که به خاطر چپاول حاکمیت سرمایه و مرکزگرایی‌اش، و نتیجتا به خاطر ویرانی زادگاه‌شان به شهرهای مرکزی‌تر کوچانده شده‌اند، او نیز مجبور شد به اصفهان برود و پس از سال‌ها مشقت که سقفی بالای سر خانواده‌اش فراهم کرده بود، در دادگاه زور، خانه‌اش را گرفتند و آتش خشم بر جانش گشودند.
امین هم زیر سایه‌ی تاریخی سلطه‌ی فرادستان خودی و غیرخودی یک فرودست بود و هیچ تعارف فرادستانه‌ای به کارش نیامد. روایت خودش را داشت. یک فرودست لُر با روایت فرودستانه‌ی مشترک که همه‌ی خلق‌های تحت ستم را در نهایت علیه تمام اشکال پوسیده‌ی سلطه به یکدیگر پیوند خواهد داد.

فرودستان «لُر» چه در دی و آبان و چه در #اعتصابات_سراسری اخیر به درستی نشان داده‌اند که دیگر امید به هیچ مقام و سرور و «آ»* یا رسانه‌های حافظ منافع طبقاتی‌شان ندارند.
نشان دادند که دوران اسناد منگوله‌دار، تصمیم‌گیری‌های از بالا و پیشکش‌کردن القاب فرادستانه گذشته است.
نشان دادند که تاریخ را باید دوباره با زبان فرودستانه‌ی خود بنویسند. برگردند و روایت فرودستانه‌شان را از شخصیت‌های شوریده‌‌ی عمدا خط خورده در مقابل «آ»های فربه شده در خان و خان‌بازی خودی‌ها آغاز کنند.
از «بی‌بی مریم‌»هایی که «آ»های خانگی به خاطر زن بودن کمر به سرکوبش بستند اما تسلیم نشد. برای شوریدنش از سرور‌های خانگی اجازه نخواست. خود تفنگ به دست گرفت و علیه ستمگران زمانه‌اش تاخت و سنگر گرفت؛ خانه‌اش را در اصفهان مامن معترضان دورانش کرد و حرف‌های سنگین مردان خانواده‌اش را به هیچ گرفت.
همان مردانی که تنها آنان در روایت فرداستانه «نام» و «افتخار» و «قهرمان» شدند و کلاه «آ»یشان چنان قد کشید که تا هنوز عده‌ای جرئت بیرون آمدن از زیر سایه‌ی توهمش را ندارند.
ادامه‌ی روایت شورش فرودستانه‌ی بی‌بی مریم علیه ساختار پدرسالارانه‌ی ایل و طایفه و گشودن دریچه‌های رهایی بخش را حالا در دی‌ماه ۹۶ و ابان ۹۸ در زنان لُر بسیاری که برای فریادشان در خیابان‌های ایذه و مسجدسلیمان و بهبهان و... از کسی اجازه نخواستند می‌بینم. بی دلیل نیست که در ایذه ۴۷ زن تنها در دی ماه ۹۶ بازداشت شدند.
فرودستان لر دیگر پشت سر «آ» و سرور و خان راه نیفتاند. شانه به شانه علیه حاکمیت سلطه فریاد زدند و سینه سپر کردند.
در اعتصابات سراسری اخیر فرودستان لر که به خاطر از دست دادن روستاها و زمین‌های کشاورزی‌شان اغلب برای گذران معیشت و زندگی راهی عسلویه و ماهشهر و آبادان و شهرهای صنعتی می‌شوند بخش بزرگی از نیروی اعتصاب را تشکیل داده‌اند.
صدایی که پیشتاز و به خاطر ماندنی دست روی نقطه‌ی هوشیار فرودستانه گذاشت و برای مثال ایران‌اینترشنال را هدف گرفت همچون صداهای بسیاری که این اواخر از فیلم‌های اعتصابات می‌شنویم صدای کارگران لُر است. این صدا چگونه می‌تواند دیگر توهمی نسبت به فرادستان و دشمنان طبقاتی و تاریخی‌اش داشته باشد؟
آری کسی خوشش بیاید یا نه، کلاه «آ» نیز همچون سایر نمادها و القاب سلطه نزد لشکر کار و فرودستان تحت ستم افتاده است.
سوختن امین کیانپور، معلم شریف و به خشم آمده‌ی لر، هم سرنوشت با درختان سوخته‌ی دیارش زاگرس، روی دیگری هم دارد. رویی که نه سر سازش دارد و نه سر خواهش. خلق به خاک و خون کشیده‌ی امین و امین‌ها با خشم یکپارچه و توقنده‌ی خویش، با دی‌ها و آبان‌های در راه، با اعتصاباتی که افق رهایی بخش کارگران و زحمتکشان را ترسیم می‌کند در اتحادی طبقاتی به پیش می‌تازد و به شعله‌های جمهوری ویرانی پایان خواهد داد.

*آ: لقبی لری که به بزرگان مذکر ایل بختیاری اطلاق می‌شد و بیشتر مختص خان‌ها و خان‌زاده‌ها بود و کسانی که در راس ساختار ایل و طایفه قرار داشتند.

متن از «گروه نویسندگان #سرخط »

#خلق‌های_تحت_ستم
#فرودستان_لر

فیلم ارسالی از « یاران #همراه_سرخط »

@sarkhatism
🔴 «آوارگان آب»

اینجا روستای #زهیریه حویزه در استان خوزستان است و این‌ها #آوارگان_آب‌ هستند.
ساکنینی که از «میدان نفتی آزادگان» تنها تحقیر و تبعیض، شعله‌های جهنمی، پسماند‌های سمی و سلب‌زمین‌های اجدادی نصیب‌شان شده است.

#بحران_آب
#جمهوری_بحران
#فرودستان_عرب

@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 بلیط ۲۰ هزار تومانی، شرط شهرداری برای توسعه مترو

زاکانی، شهردار تهران گفته: "اگر بناست که مترو بسازیم باید بلیط آن را ۲۰ هزار تومان در نظر بگیریم. در حال حاضر اما از ۶ هزار تومانی که محاسبه شده دو هزار تومان سهم ما و دو هزار تومان سهم مردم است و دولت نیز که سهم خود را نپرداخته است. با این وضعیت متروی بیشتری نخواهیم داشت و باید برای توسعه ساخت مترو از امکانات مردم و مجموعه بخش خصوصی، خرید راهبردی کنیم."

او همزمان با شروع فعالیتش نیز وعده داد، برای رفع شکاف طبقاتی در شهرسازی تهران، سیاست "کوچ اجباری" را اجرایی کند. سیاستی که باتوجه به زندگی ۴ میلیون تهرانی در بافت‌ فرسوده شهری، منجر به افزایش میلیونی بی‌خانمانی و حاشیه نشینی در پایتخت می‌شود.

گویا تسریع حذف فرودستان شهری از پایتخت، در اولویت فعالیت‌های دوره جدید شهرداری تهران است تا به قول مدیران شهرداری، شهر تراز حکومت اسلامی ایجاد کنند! با تصویب قانون حمایت از کسب‌وکارها و عزم راسخ مسئولان جمهوری غارتگر اسلامی باید منتظر اجرای سیاست خصوصی سازی در هر نقطه‌ای باشیم؛ قطعا "شهر" آخرین فضایی نیست که آنها برای چپاولش دندان تیز کرده‌اند.

#فرودستان
#مترو
#نیولیبرالیسم_اسلامی
#خصوصی‌سازی_شهر

@sarkhatism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 برخورد وحشیانه‌ی مأموران شهرداری با دستفروش‌ها در گرگان

روز ۱۹ اسفند، در شهر گرگان‌، پایین‌تر از شهرداری،
زمانی که دست‌فروشی نگذاشت که مأموران شهرداری دارایی‌اش را ببرند با کتک‌کاری ماموران شهرداری روبه‌رو شد. چنان‌که در فیلم مشخص است مأموران به شکل وحشیانه‌ای او را می‌زنند.

ویدئو و توضیحات ارسالی از یاران #همراه_سرخط

#دستفروش
#گرگان
#حمله‌ی_وحشیانه
#مأموران_شهرداری
#فرودستان

@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 طبقه‌ی کارگر یا فرودستان؟
✔️ جامعه‌شناسی و عقب‌نشینی از طبقه


محمد مختاری در مقاله‌ی درخشان «زبان به کام سیاست» می‌نویسد:

☑️ هر روزه در خبرها و مصاحبه‌‏ها و رسانه‏ها واژه یا ترکیب‌‏هایی به‌‏کار می‌‏رود که در صورت و معنا و نحوه‏‌ی کاربردشان غرابتی احساس می‏‌شود، و آنچه خواننده و شنونده در آغاز از آن‏ها می‌‏فهمد، اغلب همان نیست که گوینده و نویسنده اراده کرده است. از این‏ گونه کاربردهاست:

☑️ تعدیل، آزادسازی، اقشار آسیب‏‌پذیر، منطقه‏‌ی آزاد، خصوصی سازی، مشارکت مردمی در آموزش دانشگاهی، ریزش نیرو، تعدیل نیروی انسانی، کارگران تعدیل شده، مدارس غیرانتفاعی، مدارس نمونه مردمی، غیرمتمرکز کردن آموزش و پرورش، واگذاری آموزش و پرورش به مردم، خودیاری، مقررات‌زدایی، شرکت‏های مضاربه‌‏ای، همیاری، هماهنگی خبری، خودکفایی و ...

☑️ تأملی مختصر در این گونه کاربردها نشان می‏‌دهد که غرض از پیدایش و رواج آنها، بیش از هر چیز، به فراموشی سپردن واژه‏‌ها و معناهایی است که یا دیگر در اولویت سیاسی نیستند؛ و یا حضورشان در زبان رایج و روزمره، به سود سیاست‏‌گزاری‌‏ها و عملکردهای سیاسی نیست. پس بار معنایی‏‌شان از لحاظ سیاسی-اجتماعی-اقتصادی و ... ایجاب می‌‏کند که از دایره کاربرد روزمره بیرون رانده شوند. و در مقابل، اصطلاح‏‌ها و ترکیب‌ها و واژه‏‌هایی متفاوت جایگزین شود و اشاعه یابد.

************

حالا باید به مجموعه‌ی این‌ها اصطلاح «فرودستان» را اضافه کنیم. مدت‌هاست که در میان نیروهای چپ و به اصطلاح انتقادی حوزه‌ی آکادمی رایج است که از واژه‌ی «طبقه‌ی کارگر» استفاده نمی‌کنند. از نظر ایشان این واژه دارای بار ایدئولوژیک مارکسیستی است و از این‌رو غیرعلمی می‌نماید؛ حال آنکه واژه‌ی «فرودستان» فراگیرتر است و بخش‌های بیشتری از بازندگان و آسیب‌دیدگان نظام سرمایه‌داری را دربرمی‌گیرد.
همین‌طور است درباره‌ي «سرمایه‌داران» که به عوض آن از اصطلاح «فرادستان» استفاده می‌شود تا به مورد «فرودستان» بیاید.
مشکل اما چیست که این تغییر واژه‌ها فریبنده می‌شود؟
مشکل اینجاست که «مکان‌یابی استثمار» در این تغییر واژه مخدوش می‌شود.
زمانی که به تضاد میان «سرمایه‌دار» و «کارگر» اشاره می‌کنیم، دست روی «تاریک‌خانه‌ي تولید» می‌گذاریم و به اعتبار آن راز بزرگ تداوم وضع موجود استثماری و نابرابرانه را افشا می‌کنیم و توأمان کلید راه غلبه بر آن را به اعتبار «نبرد طبقاتی» برجسته می‌سازیم.
اما «فرودستان» چه؟ فرودستان در بهترین قرائت، از منظری «آسیب‌شناسانه» به گروه‌های تحت ستم در سرمایه‌داری اشاره می‌کند و همه‌ي آن‌ها را به عنوان ابژه‌های پژوهشی و قابل ترحم برجسته می‌کند:

✔️ زنان (از زن بورژوا تا زن کارگر)
✔️ ملل تحت ستم
✔️ کارتن‌خواب‌ها
✔️ گور‌خواب‌ها
✔️ حلبی‌آباد نشین‌ها
✔️ کودکان کار و خیابان
✔️ گداها
✔️ و ...

این همه اما بدون یک آرایش طبقاتی تحت رهبری طبقه‌ی کارگر نخواهند توانست گلوی سرمایه‌داری را بفشارند و به بیگاری و استثمار و بردگی مدرن خاتمه دهند.
جامعه‌شناسی به اسم کار علمی، عملا ردای ایدئولوژیک به تن می‌کند و منتقد وضع موجود را از مبارزه بازمی‌دارد و از ایشان می‌خواهد که به همان «انتقاد آسیب‌شناسانه» تن بدهند.
این در معنای دیگر همان کاری است که جمهوری اسلامی با واژگان مبارزاتی کرد:

جایگزینی «پابرهنگان» و «سیلی‌خوردگان» با «طبقه‌ی کارگر» و جایگزینی «مستکبران» با «سرمایه‌داران» صرفا اسلامی‌سازی واژه‌ها نبود، بلکه یک استراتژی سیاسی بود برای انحراف افکار عمومی از مبارزه‌ی طبقاتی اصیل.

هشیار باشیم و نسبت به تغییر واژه‌هایی این‌چنینی حساس باشیم.

#طبقه‌_کارگر
#فرودستان
#سرمایه‌دار
#فرادستان
#پابرهنگان
#مختاری
#زبان

@sarkhatism