سرخط
9.36K subscribers
21.7K photos
16.7K videos
346 files
1.21K links
سرخط اخبار کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان، اقوام و محیط زیست را پوشش می‌دهد.
سرخط، صدای جنبش حق تعیین سرنوشت است، آوای انسان دی ماه، فریاد مردم آبان.

ارتباط با ادمین :
@Sarkhatist

اینستاگرامِ سرخط: Sarkhatism
آدرس ایمیل: sarkhatism@gmail.com
Download Telegram
#علی_نوری از بازدشت‌شدگان دی‌ماه۹۶ برای تحمل هفت سال و نیم حبس، به زندان احضار شد.

@sarkhatism
🔴 #علی_نوری فردا برای تحمل ۶سال حبس به زندان می رود.



@sarkhatism
🔴 بازگشت #علی_نوری به زندان

علی نوری که پس از تحمل یک سال از دوران حبس خود به علت بیماری شدید، برای طول دوره درمان به بیرون آمده بود، با وجود تداوم بیماری به زندان بازگردانده شد.
علی نوری محکوم به 6 سال حبس اجرایی است.

#زندانی_سیاسی
#جمهوری_سرکوب
#مرگ_بر_جمهوری_اسلامی

@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴گزاره‌ی منطقی امروز، تشکل‌یابی
🖊نویسنده: علی نوری
متن ارسالی به #سرخط

پیشبرد ناسیونالیزم اسلامی از یک سو و یکسره عملیاتی کردن دستورالعمل‌های صندوق بین‌المللی پول در بیش از سه دهه گذشته از سوی دیگر، ما را با ملغمه‌ای از جمهوری اسلامی روبه رو کرده است که هر بار بنا بر ضرورت، وجوهی از آن فرصت بیشتری برای ظهور و بروز می یابند. در همان لحظه‌ای که به افسارگسیخته‌ترین شکل ممکن، نئولیبرالیزم را پیش می‌برند؛ با تمسک بر ناسیونالیزم اسلامی مرکزگرا، در حال بازتولید ستم ملی و دیگری‌سازی حول محور اسلام سیاسی‌اند.
در تقابل با این وضعیت، کلاهمان را سفت چسبیده ایم تا دست‌کم با خوانشی دیالکتیکی از تاریخ و در نظر داشتن گزاره ی حیاتی "مداومت سرمایه‌داری برای تغییر فرماسیون خود"، نه همدست عرضه‌کنندگان ایماژهای از بنیان فاسد شویم و نه آنکه مصرف کننده آنها باشیم.
به همین اعتبار، ما با جبهه‌ای متکثر و نیرویی تلویحا نامتعین مواجهیم:
در یک سمت دوستانی را می‌یابیم که با تقلیل واقعیات و ساده‌سازی صورت‌بندی، نتیجه‌ای به بار نخواهند آورد مگر بازتولید وضع موجود و اساسا آلترناتیوهای برآمده از دل تحلیل‌هایشان نیز یا تماما ارتجاعی و یا در بهترین حالت، ناکارآمدند. آنان به درستی خطر راست فاشیست را درک می‌کنند اما آشِ امپریال‌ستیزی‌شان به قدری شور می‌شود که ناگهان به آغوش ارتجاعی‌ترین نیروهای منطقه غش می‌کنند. بیرق ضدیت با امپریالیسم را تا جایی بالا می‌برند که فی‌المثل استمرار استبداد اسد در سوریه و نقش‌آفرینی طالبان در افغانستان را با هر میزان و کیفیتی از فاشیسم مسلط، به بهانه عاری از واقعیت حضور در جبهه مقابل سرمایه‌داری، توجیه و تئوریزه می‌کنند.
در سمتی دیگر با فرومایگانی هم دوران شده‌ایم که ابتذال را معنایی دیگر بخشیده‌اند: برای جنگ و تحریم کف می‌زنند؛ نهی از مطالعه می‌کنند؛ پرونده می‌سازند و نگران مصرف خیابان‌اند. پروژه اقتصادی‌شان در امتداد سیاست‌های صندوق بین‌المللی پول و بتنی کردن طبقه سرمایه‌داران و رویکرد سیاسی‌شان مبتنی بر منطق حذف و صد البته پیگیری منافع همان طبقه‌ی همیشه برخوردار در لوای پروژه مدرن‌سازی و توسعه برای همگان است.
مساله زنان را در دامان ضدزن‌ترین دولت‌ها، به پشتوانه پایگاه‌های طبقه متوسطی خود سالهاست که به گروگان گرفته‌اند و در قبال آن، ابتذال تام و تمامش را خواستارند؛ از راویان و مخاطبان تماما عاملیت‌زدایی می‌کنند و جامعه مورد نظر خود را به انقیادی خودخواسته کشانده و بر مسند قضاوت می‌نشانند.
آنان گفتمان ستم علیه زنان را به طبقاتی‌ترین فرم ممکن، پیش می‌برند و "زن" مورد پسندشان، مطابق انتظار، محدود به زن مرکز نشین طبقه متوسط شهری است. آنان قادرند امکانی رهایی بخش را تا نازل‌ترین سطح فرو بکاهند و بدل به رقابت هویت‌طلبی و عرصه تسویه حساب‌های شخصی-سیاسی کنند.
در زمانه‌ی موقتی‌سازی همه چیز، در این ماراتن عرضه‌ي بهترین نمایش و بیشترین سود، در عصر روی‌گردانی از دیگری و در این نمایش شورانگیز ابتذال، در هم شکستن این نظم، نیازمند اتخاذ رویکردی است که تعمیق بینش یکایک ما را می‌طلبد. نیک می‌دانیم که امروز در میدان مبارزه، برای زورآزمایی با واپسگرایان هزار رنگ، برای زدودن این شئ‌وارگی و از خود بیگانگی روز افزون و برای پایان دادن به هر شکل از بهره کشی، یگانه گزاره راهگشا و منطقی پیش رویمان، تلاش برای همبستگی نیروهای مترقی موجود، همصدایی توده‌ی بی‌شکل با آن و پیگیری بر انداختن تامّ ساز و کارهای سرمایه‌دارانه در معنای عام کلام است. همبستگی که به شکلی دموکراتیک و با هم پوشانی امر اخلاقی-سیاسی حول محور ‌"تشکل یابی"، صورت‌بندی شده و سازمان می‌یابد. همچنان پتانسیل نئولیبرالیزم در طول تاریخ خود مبتنی بر سیطره هر چه بیشتر بر همه کس و همه چیز ، و سرکوب همه جانبه‌ی اخلال‌گران این قاعده ستمگری بوده است؛ لاجرم بدیهی‌ترین واکنش اکثریت تحت ستم در این راستا نیز، مقاومت است. مقاومتی که در تقابل با این نظم مستقر، برای احیای مجدد انسان و بازگشت تمام قدرت به دستان همه مردم، کاملا ارگانیک شکل می‌گیرد، عمل می‌کند و متوقف نخواهد شد.

توضیح سرخط: علی نوری امشب یازدهم مردادماه برای تحمل ادامه حبس شش‌ساله‌ی خود به زندان بازگشت.

#علی_نوری

@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 نامه‌ی علی نوری از زندان اوین

فاجعه قتل ژینا امینی به دست نیروی انتظامی و کشتار و سرکوب مردم معترض پس از آن بار دیگر مداومت جمهوری اسلامی برای زدودن و از بین بردن هر شکلی از ناهمگونی که تن به سلطه حاکم نمی‌دهد را بر همگان آشکار کرد. بی‌تردید تشدید عادی‌سازیِ خشونت علیه زنان و متزلزل شدنِ روزافزونِ جایگاهِ اجتماعیِ زن در تمام این سال‌ها را به هیچ وجه نمی‌توان غیر عامدانه، تصادفی و یا ناشی از شیوه نادرستِ مدیریتِ فردی قلمداد کرد. به همین اعتبار، تقسیم جنسیتی کار، ایجاد محرومیت برای زنان به منظور برپاییِ نظمی مردسالار و بر مبنای آن، وضع قوانین ارتجاعی، تبدیل تلویحی بدن زنان به ماشینی برای تولید نیروی کار جدید و بسیاری موارد دیگر از قضا تماماً سیستماتیک و با هدفِ طردِ همیشگی زنان از تمامی کانون‌های قدرت و اجتماع‌زدایی از آنها عملیاتی می‌شود. فی‌الواقع انتظاری جز این نیز از ساختاری قرون وسطایی که یک‌سره هستیِ خود را به اطاعتِ تولید سود درآورده و نتیجتاً خشونت را به مولدترین نیرو بدل کرده است و آن را بازتولید می‌کند، نمی‌رود.
امروز اما آن‌چه بیشتر حائز اهمیت است، درک تاریخ مقاومت و کوشش زنان در راه رهایی از ارتجاع/انقیادی است که از همه سو به آنان حقنه شده و هر بار با شکلی متمایز در برابرشان ظاهر می‌شود. مسئله ستم علیه زنان در قاطبه نظم‌های واپس‌گرای امروز مشهود و عینی است؛ از همین‌رو ارتباطی منطقی بین استمرار این ستمگری و تداوم قدرت در حاکمیت‌ها را می‌توان به راحتی درک کرد. الگوهای یکسانی که تنها از بابت تفاوت مؤلفه‌های خاص کنترلی خود، شیوه‌های اعمال فشارشان را علیه زنان تنظیم می‌کند. در هنگامه‌ای که در یک سمت، جمهوری اسلامی پیکاری تمام عیار را علیه تمامیت تشکل‌یابی سازمان می‌دهد و در سمتِ دیگر، بیم از خوانشِ طبقاتیِ مسئله زنان و به طبع، ثانویه دانستن و به حاشیه راندنِ آن تئوریزه می‌شود، مواجهه مترقی، صورت‌بندیِ غیرمغشوش و تقابلی مستمر و آگاهانه را برای دستیابی به بدیلی کارآمد می‌طلبد. این تقابل قطعاً پتانسیلی فزاینده را برای پیوندِ جبهه‌های مقاومت(مدرسه، دانشگاه، کارخانه، خیابان) درون خود داراست.

پیشروی زنان به لحاظ تاریخی قادر است هم پیوندی درخشان را محقق سازد هم این نظم جنسیت‌زده، تبعیض‌آمیز و سرکوب‌گر را در هم بشکند. از این رهگذر، زنان و مردان هم‌سرنوشتی را می‌یابیم که دوشادوش یکدیگر انزجار خود را از این قاعده ظالمانه فریاد می‌زند و برای «زندگی و آزادی» خود را سازمان می‌دهند.

علی نوری
زندان اوین، مهر ۱۴۰۱

#علی_نوری
#زندان_اوین
#قیام_ژینا
#قیام_زندگی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی

@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 روایت ابتذال یک اعتصاب
متن از علی نوری، زندانی سیاسی زندان اوین، بند ۴، سالن سه

به صدق کوش که خورشید زاید از نفست / که از دروغ سیه‌روز گشت صبح نخست

اولین باری که قصد داشتم یادداشتی در این باره بنویسم، چند روز از ورود حسین رونقی به بند ۴، سالن سه می‌گذشت؛ هنگامی که درخبرها می‎‌شنیدیم مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته، هر دو پایش شکسته و ... او روی پاهایش بود و آسیبی نیز در بدنش وجود نداشت. متاسفانه فضای رسانه به گونه‌ای ترتیب داده شده بود که هیچ شخص یا جریانی ریسک انتشار مطلبم را نپذیرفت. چراکه حملات لشکر سایبری آنها همه را مغموم خود نموده بود . حال که او آزاد شده و آن فضای سنگین تک قطبی نیز شکسته است؛ وظیفه اخلاقی_سیاسی خود می‌دانم تا نکاتی را در این مورد بیان کنم.
حسین رونقی اگرچه به خاطر اعتصاب غذایی که پس از بازداشت آغاز کرد، دچار ضعف بدنی شده بود اما هنگام ورود به بند، هیچگونه آسیب بدنی مبنی بر مورد ضرب‌وشتم قرار گرفتن و به تبع آن شکستگی دست و پا نداشت. زمانی هم که توسط جمعی از زندانیان سیاسی تر و خشک می‌شد، مصرف عسل و ارده بخشی از اعتصابش بود! و بنا بر شهادت چند زندانی سرم دریافت می‌کرد تا اینکه به بیمارستان بقیه‌الله منتقل شد. قصد پرداختن به حواشی نمایش اعزامش به بیمارستان را ندارم (هر آنچه را که یقین دارم و به چشم دیده‌ام، می‌گویم) بعد از بازگشت از بیمارستان به زندان، مدتی را در بهداری تحت سرم درمانی با تزریق ویتامین و مکمل بود و در نهایت به سوییتی اختصاصی با همان شرایط قبلی ( سرم ویتامین، قندی، مکمل، عسل و ارده) و چند روز بعد آزاد شد.
روایت کذبی که جریان رسانه‌ای متبوع حسین رونقی به انضمام اعضای خانواده‌اش از وضعیت او ساخته و پرداخته کردند با برجسته‌سازی و حقنه کردن وضعیت او وقایع مهم جنبش اخیر را برای چند روز، عملا به محاق برد. در همان حال که از یمین تا یسار رسانه‌ها از حسین رونقی و وضعیت وخیمش می‌گفتند و می‌نوشتند، همزمان از یک طرف مدعیانی که خود را افشاگران ابتذال شر می‌دانستند، اعتصاب غذا را که آخرین ابزار یک زندانی برای احقاق حقش است، به ابتذال کشانده و از طرف دیگر، سایر اخبار را به حاشیه ‌می‌راندند. از سراسر ایران صدای گلوله به گوش می‌رسید، جسم بی‌جان کیان ۱۰ ساله در یخ بود. دسته دسته دانشجویان بازداشت می‌شدند، برخی زندانیان سیاسی با وجود بیماری‌های صعب‌العلاج در بدترین شرایط محبوس بودند، عده‌ای دیگر به شدت مورد ضرب‌وشتم قرار گرفتند اما آنها کماکان به قصه سراسر دروغ خود رنگ تازگی می‌پاشیدند و بابت وضعیت حسین رونقی ابراز نگرانی می‌کردند. زمانی هم که از قول هم‌بند رونقی گفته شد، پاهای او سالم است به همان سیاق سابق و به تاسی از خط امنیتی‌ها و با تجزیه‌طلب خواندن وی به‌زعم خودشان حسابش را کف دستش گذاشتند!
امروز زندانیان سیاسی هم‌بند او که چشم بر واقعیت رخ داده بستند، به همان اندازه مقصرند که عده‌ای در بیرون از زندان به پروموت کردن این کذاب یاری رساندند؛ همان‌‌هایی که با ویس و بیانیه اخبار وضعیتش را در بوق و کرنا کردند اما همه واقعیت را نگفتند و مسئولیت اخلاقی_سیاسی خود را زیر پا گذاشتند. در بزنگاهی که نفیر آزادی‌خواهی زنان و مردان از خوزستان تا تهران گوش فلک را کر کرده است و عصیان ستم‌دیدگان را از بلوچستان تا کردستان با کشتار و سرکوب همه جانبه آنها پاسخ می‌دهند، آن فرومایه‌ای که تا پیش از این، برای تخریب و پرونده‌سازی علیه نیروهای مستقل مترقی سر از پا نمی‌شناخت، رونق دکان اجاره‌ای خود را از دست رفته دید، نمایش مبتذلی سراسر دروغ، تزویر و سیاه‌نمایی به‌راه انداخت و فرمان پلشتی‌ها را به سمتی دیگر چرخاند تا شاید دست‌کم بتواند برچیده شدن بساط بی‌رونقش را به تعویق بیندازد. اگرچه که او در حضور مقام قضایی و ۲ شاهد کتبا متعهد شد تا اطلاع ثانوی سکوت اختیار کند تا موجبات آزادی‌اش فراهم شود، ولی بی‌صبرانه در انتظار شنیدن لات و الاتش می‌مانم و نیک می‌دانم در اسرع وقت مورد هجوم این فاشیست‌‌ها و حواریونشان قرار خواهم گرفت اما باکی نیست.
دروغ‌های بزرگی احاطه‌مان کرده‌اند که آدم می‌خواهد خودش را سوراخ سوراخ کند تا این دروغ‌ها در وجودش رسوب نکند.

علی نوری، زندانی سیاسی زندان اوین، بند ۴، سالن سه
۰۸/۰۹/۱۴۰۱

#علی_نوری
#زندان_اوین
#قیام_ژینا
#قیام_زندگی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی

@sarkhatism
🔴 مسیر تشکل‌یابی از مجرای "قطع‌نامه‌ها" نمی‌گذرد
نویسنده: علی نوری
ارسالی به #سرخط

روز دوازدهم اردیبهشت‌ماه، متنی با عنوان: «قطعنامه‌ی تشکل‌های صنفی کارگری و معلمان به‌مناسبت اول ماه‌می» با امضای «شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران»، «سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه» و «اتحادیه آزاد کارگران ایران» منتشر شد. این متن که متشکل از ۱۰ بند است، نوشتاری مترقی و رادیکال دارد که به فساد ساختاری حاکمیت و تاثیرات نظام سرمایه‌داری در زندگی مردم اشاره می‌کند. همچنین این نوشته، اعتراض خود را علیه سیاست‌های سرکوبگرایانه‌ی حکومت در قبال زنان، استثمار و غارتگری – که بنا بر متن مندرج، این غارتگری به شکل مشروع از سوی حکومت در جریان است- و مطالباتی نظیر ضرورت آموزش به زبان مادری و...را بیان می‌کند.

در وضعیت فعلی که اگر بتوان آن را موقیعتِ پسا سرکوبِ قیام ژینا نامید، هر اقدامی در جهت بازیابیِ نیروهای سیاسی، خاصه تشکل‌های صنفی – به‌عنوان بدیل سیاسی و مترقی داخل کشور- بسیار حائز اهمیت و از دیگر سو نیز، امیدوارکننده است. اما از طرفی، درست به دلیلِ همین قرارگیری در شرایط ویرانگر سرکوب‌ها، پرونده‌سازی‌ها و سایه‌ی انقیاد در جامعه، لازم است تا موضع‌گیری‌هایی منطبق با ماهیت هر تشکل، ارائه شود.

این متن، با برشماری سوالات و مواردی، با همین نیت به‌نگارش درآمده است. چرا که برای عبور از وضعیت فعلی و قدم نهادن در مسیری برای تحقق آزادی و برابری – که از مطالبات مندرج در متن قطعنامه نیز هست- می‌بایست از پرسشگری و نقد، هراسی نداشت و برای تغییراتی اساسی، قدم برداشت.
بنا بر رویه‌ی غالب و مرسوم در نگارش بیانیه‌ها و قطعنامه‌های مشترک، متن برآمده از هر تشکل، می‌بایست مطابق با اساسنامه، مشی و خط قرمزهای هر تشکل باشد. اما با نظر بر موضع‌گیری  برخی تشکل‌ها و عملکرد آنان، یک اختلاف بنیادین در بیانیه‌ها و ساختار کلی هر تشکل به‌چشم می‌خورد. بر این اساس، می‌توان پس از خوانش اولیه این "قطعنامه" سوالات و موارد زیر را مطرح کرد...


متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/yn3jskpd

#مبارزات_صنفی
#تشکل‌های_صنفی
#اتحاد_ستمدیدگان
#علی_نوری
@sarkhatism