سرخط
9.49K subscribers
21.7K photos
16.7K videos
346 files
1.2K links
سرخط اخبار کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان، اقوام و محیط زیست را پوشش می‌دهد.
سرخط، صدای جنبش حق تعیین سرنوشت است، آوای انسان دی ماه، فریاد مردم آبان.

ارتباط با ادمین :
@Sarkhatist

اینستاگرامِ سرخط: Sarkhatism
آدرس ایمیل: sarkhatism@gmail.com
Download Telegram
🔴 خامنه‌ای، پنجشنبه ۳۰ فروردین ۵۸


تنها طی سه هفته‌ی اخیر ۲۰ بلوچ اعدام شده‌اند و روز دوشنبه ۴اسفند دست‌کم ۱۰ بلوچ به ضرب گلوله‌ی پاسداران به قتل رسیده‌اند.


#نه_به_رذالت
#ضدانقلاب
#محور_کذایی_مقاومت
#در_عوض_امنیت_داریم
#دشمن_مردم
#از_سراوان_بگو
#مرگ_بر_جمهوری_اسلامی



@sarkhatism
سرخط
Video
🔴 دولت، کارگزار سرمایه‌داران


دولت در نظام #سرمایه‌داری چیزی نیست مگر کارگزار سرمایه‌داران. دولت‌ها _ولو با شعارهای به‌ظاهر متمایز در هنگام رقابت‌های انتخاباتی_ دست‌چین شده‌ی بورژواها و صاحبان منافع اقتصادی عظیم هستند. دولت در ایران نه تنها از این قاعده مستثنی نیست بلکه به علت محوریتِ نفت به عنوان مهم‌ترین عامل تولید درآمد، به مافیایی‌ترین وجهی درآمدهای عمومی را میان باندهای بورژوازی توزیع می‌کند و خرده‌ریزی را در قالب یارانه‌های نقدی بین اکثریت جمعیت کشور توزیع می‌کند.
وزیر نفت در دولت که سکان‌دار مهم‌ترین منبع درآمد ملی است دست روی یکی از محورترین‌ترین وجوه اندیشه #مارکسیستی می‌گذارد و نه تنها کارگران را مهم‌ترین نیروی تولید ثروت ارزیابی نمی‌کند بلکه به خام‌دستانه‌ترین شکل ممکن " #کارآفرینان " را موتور محرک جامعه جا می‌زند.
او که از ابتدای استقرار #ضدانقلاب تا کنون چه در مقام وزیر جهاد سازندگی و چه در مقام وزیر نفت از کلیدی‌ترین مهره‌های کنترل ثروت ملی به نفع طبقه‌ی حاکم بوده است گمان می‌کند با تعویض لوکوموتیوران تحولات اجتماعی از طبقه‌ی کارگر به کارآفرین ( اسم رمز سرمایه‌داران ) پنبه‌ی ده‌ها سال پراتیک انقلابی را زده است.
زنگنه خود به‌عنوان #کارآفرین سه سال در هیئت مدیره‌ی #هپکو اراک فعال بود و سنگ‌بنای زوال این شرکت را گذاشت.
دیگر دوستان " کارآفرین " او نیز از نیشکر #هفت_تپه تا #کنتورسازی_قزوین ، از آزمایش تا صنایع نساجی ایران ... را به طور کامل نابود و صدها هزار کارگر را آواره و از هست و نیست ساقط کردند.
در واقع #نئولیبرالیسم هار در جمهوری اسلامی از طریق خرد کردن #طبقه‌_کارگر به‌عنوان نیروی تولید و نابود کردن هر قسم از اتحادیه و سندیکای کارگری است که می‌تواند وقیحانه در دوربین تلویزیونی نگاه کند و شرکای غارتگر و فاسد خود را عامل تولید ثروت بماند:
ثروتی که در ده‌ها سازمان و بنیاد تحت امر خامنه‌ای، بهشت‌های مالیاتی، بورس‌بازی و ... دپو و یا بالکل از گردش مالی اقتصاد ایران خارج شده‌ است.
در تشکیلات تولیدی همان وزراتخانه‌ای که زنگه ریاست آن را به عهده دارد، ده‌ها هزار کارگر در سخت‌ترین شرایط در حال بیرون کشیدن نفت و گاز یا تولید محصولات پتروشیمی هستند و اگر تنها یک روز دست از کار بکشند زنگه و شرکای غارتگر وی معنای از ریل خارج کردن لوکوموتیو غارت را می‌فهمند.
چهل و دو سال تلاش شبانه روزی دستگاه‌های امنیتی برای سرکوب #تشکل‌های_کارگری و منادیان عدالت و برابری باعث می‌شود که زنگنه و امثال او با خیال راحت و اعتماد به نفس به طبقه‌ی کارگر دهن‌کجی کنند:
همان طبقه‌ای که برپا کردن #اعتصاب در همین صنایع نفتی کمر رژیم پهلوی را شکست.
انباشت به مدد غارت تنها با استعانت از سرکوب بی‌وقفه و لت و پار کردن تمام و کمال چپ و #فعالین_کارگری تسهیل شده است.
سیاست عدم استفاده از نیروی کار بومی، به تباهی کشاندن طبقه‌ی کارگر خوزستان و استقاده از نیروی کار سایر استان‌ها در صنایع نفت و گاز از دیگر سیاست‌های #ضدکارگری جمهوری اسلامی برای کاهش احتمال متشکل شدن کارگران نفت و استمرار چرخه‌ی غارت است.
حتی در سرزمین‌هایی که مولود نظری و مهد اجرای اولین آزمایشات #نئولیبرالی بوده‌اند، سیاستمدار در سطح وزیر رسمی یک دولت جرات چنین حمله و توهین شنیعی به طبقه‌ی کارگر را ندارد. سیاست یک بام و دو هوای قدرت بزرگ در مواجهه با جمهوری اسلامی را نیز از همین زاویه می‌توان بررسی کرد.
آن‌ها از حیث استقرار یکی از وحشی‌ترین نمونه‌های سرمایه‌داری در تاریخ در قلب خاورمیانه خاطر جمع شده‌‌اند و هر آن‌چه از حیث حقوق بشر و ... می‌گویند مطلقا جنبه‌ی نمایشی دارد. جاذبه‌ی بازار ایران و متعاقبا صدور همین شکل از نئولیبرالیسمِ هار به‌قدری‌ست که چین و روسیه حتی زحمت لفاظی با حقوق بشر را هم به خود ندهند و سرمایه‌داران آمریکا و اتحادیه‌ی اروپا برای رسیدن به این بازار له‌له بزنند.
آن‌چه عده‌ای اقتدار جمهوری اسلامی می‌نامند در واقع همین اقتدار در اجرای نئولیبرالیسم بدون هراس از مبادرت به هر میزان از سرکوب و کشتار است.



متن از گروه نویسندگان #سرخط




@sarkhatism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 به مناسبت #هشت_مارس و به یاد زنان انقلابی که در بازه سال‌های ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۶ توسط #ضدانقلاب اعدام شدند:

🔺 از ۳۱ خرداد ۱۳۶۱ تا اسفند ۱۳۶۶:
دست‌کم ۱۴۴۵ زنِ مبارز اعدام شدند که در این میان ۲۴ تن در زمان اعدام باردار بودند. ۷۴ تن نیز پیش از اعدام و زیر شکنجه‌های دژخیمان جمهوری اسلامی کشته شدند.
میانگین سنی ۹۴۰ تن از این اعدامیان ۲۲ سال بوده است.


#جمهوری_کشتار #علیه_فراموشی
#دادخواهی
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
#محور_کذایی_مقاومت


ویدئو برگفته از حساب توییتر " یاد روز نامه "


@YadRoozNameh



@sarkhatism
🔴 حساب خامنه‌ای در توئیتر روز ۱۵ اسفند از وضع بد معیشت مردم گله کرد که گویی وی در فلاکت روزافزون مردم به‌طور عام و طبقه‌ی کارگر به‌طور خاص، نقشی ندارد و دستور اجرای برنامه‌های نئولیبرالی در ایران توسط "بیگانگان" صادر شده است.

🔺امروز ۱۷اسفند سرکوب‌گرانِ تحت امر وی به تجمع بازنشستگان و کارگران در اعتراض به "وضعیت بد معیشتی" یورش برده و ضمن ضرب و شتم و توهین برخی از حاضران را نیز بازداشت کردند.


#نه_به_رذالت
#ضدانقلاب
#محور_کذایی_مقاومت


@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴تفاوت میان قاطعیت انقلابی و قاطعیت ارتجاعی


☑️ امروز سالگرد کشته شدن قصاب بزرگ اوین، اسدالله لاجوردی است. او زندانی رژیم شاه بود که سپس به دادستان و رئیس زندان اوین پس از انقلاب تبدیل شد.

☑️ او در ذهن مبارزان و مخالفان جمهوری اسلامی به قصاب و جنایت‌کاری شهره است که در شکنجه و اعدام مخالفان درنگی نمی‌کرد و بدترین‌ها را علیه ایشان روا می‌داشت. دست آخر در سال ۱۳۶۳ به خاطر شدت قساوت‌هایش او را برکنار کردند. مسأله‌ی ما حاشیه‌های مربوط به چگونگی برکناری او نیست.

☑️ لاجوردی میانجی مناسبی است برای گشودن بحثی دیگر: اینکه برخی از مخالفان امروز جمهوری اسلامی می‌پندارند در فردای سرنگونی به «قاطعیت»ی از جنس قاطعیتی که لاجوردی داشت در مواجهه با بقایای جمهوری اسلامی و مخالفان یک نظام دموکراتیک مردمی لازم است تا از حقوق مردم محافظت کند.

☑️ برای مثال این دست از افراد می‌گویند که اگر بقایای سپاه و بسیجی‌ها در هیأت گروه‌های تکفیری همچون داعش و طالبان و القاعده علیه یک نظام دموکراتیک دست به انتحار و ترور بزنند، آیا نباید «لاجوردی‌وار» با قاطعیت از میان برداشت‌شان و یا در زندان‌ها سرکوب‌شان کرد؟

☑️ پاسخ را باید اینگونه داد:
لاجوردی و لاجوردی‌ها محصول ضدانقلاب ارتجاعی‌اند و نه انقلاب.
اینجا باید در این باره پرسش کرد که «انقلاب چیست و ضد انقلاب کدام؟»
ضدانقلاب می‌کوشد تا دگرگونی‌های مثبت حاصل از یک انقلاب را خنثی کند و وضعیت را به قبل از انقلاب و حتی بدتر از آن برگرداند.
اگر خواسته باشیم از این دست نمونه‌ها در جریان قدرت‌گیری جمهوری اسلامی برشماریم می‌توان به این موارد اشاره کرد:

✔️ سرکوب شوراهای کارگری و دفاع از منطق سرمایه در هیأت مالکیت خصوصی و دولتی همچون دوران پهلوی.
✔️ سرکوب زنان و دفاع از منطق خانواده‌ی مردسالار.
✔️ سرکوب دانشجویان و اساتید دگراندیش همچون دوران پهلوی.
✔️ جایگزین شدن «بنیاد پهلوی» با بنیاد‌هایی چون «مستضعفان» و «۱۵ خرداد» که ثروت‌ها را چپاول کرده و انباشت کردند.
✔️ نظامی‌سازی مملکت با تشکیل یک گروه شبه‌نظامی (سپاه پاسداران).
✔️ جذب بسیاری از ساواکی‌ها در دل وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه برای شکنجه و بازجویی از مبارزان علیه جمهوری اسلامی.

لاجوردی قاطعیتش را در چنین مسیری به جریان انداخت.

☑️ مسأله بر سر نداشتن «قاطعیت» نیست، بلکه کیفیت و مسیر آن است که مهم است.
کیفیت به این معنی که یک فرد انقلابی با هر شکلی از «اعدام» و «شکنجه» مخالف است. این به معنای مخالفت با «مبارزه‌ی قهرآمیز» (خشونت‌آمیز) نیست که لازمه‌ی انقلاب کردن و دفاع از انقلاب است. اما مبارزه‌ی قهرآمیز نه اعدام است و نه شکنجه.
فرد انقلابی در فردای انقلاب، هم به نبرد خود برای حفظ دستاوردها و اعتلای انقلاب همت می‌گمارد و هم در برابر هر شکلی از شکنجه و قتل دولتی (اعدام) می‌ایستد.

☑️ پس کسی حرف از این نمی‌زند که بایستیم تا بقایای سپاه و بسیج دستاوردهای یک انقلاب را بر باد فنا دهند. باید در برابرشان ایستاد و دست به خشونت انقلابی زد. اما در حین نبرد درگیر شدن و کشتن، غیر از شکنجه و اعدام است و تازه اینکه این خشونت‌ورزی در راستای چه هدفی باشد خود تعیین کننده‌ی فاصله‌ی «انقلاب و ضد انقلاب» است.

☑️ چنین است که پل فریره، آموزگار بزرگ رهایی از ضرورت «آموزش ستمدیدگان» می‌گوید؛ چه اینکه اگر ستمدیدگانِ ضد وضع موجود آموزش رهایی نبینند عن قریب است که پس از انقلاب تحت تأثیر میراث ستم بر روان‌شان، خود به ستمگران بعدی مبدل شوند.

☑️ شاید از همین رو بود که محمد مختاری (شاعر و نویسنده‌ی کشته شده در جریان قتل‌های زنجیره‌ای جمهوری اسلامی در سال ۱۳۷۷) هنگام «تحلیل شعارهای انقلاب ۱۳۵۷» نطفه‌ی جریان ارتجاعی‌ای را دید که بعدها به قاتلانش مبدل شدند.

☑️ چنین است که امروز ما نسبت به شعارهایی چون «مرد، میهن، آبادی» حساس می‌شویم و در آن بسته شدن «نطفه‌های فاشیسم» را می‌بینیم؛ یا در بطن انواع شعارهای با محتوای لمپنی و ضدزن، استعداد خطرناکی برای پیاده‌نظام ضدانقلاب شدن را ارزیابی می‌کنیم.

#انقلاب
#ضدانقلاب
#لاجوردی
#مرد_میهن_آبادی
#ارتجاع
#قاطعیت

@sarkhatism
Forwarded from نقد
▫️ ضدانقلاب مداوم
▫️ سایه‌ی بلند کودتای نظامی 1973 شیلی


26 نوامبر 2023

نوشته‌ی: یاکوب گراف و آنا لندهِر
ترجمه‌ی: کمال خسروی

🔸 الگوی نئولیبرالی که تحت حکومت آگوستو پینوشه در پی کودتای نظامی علیه سالوادور آلنده رئیس‌جمهور سوسیالیست شیلی در سال 1973 استقرار یافت، حتی پس از اعتراض‌های توده‌ای دهه‌ی نخست سده‌ی بیست‌ویکم خود را به‌مثابه‌ی الگویی باثبات و پایدار عرضه می‌کند. به‌رغم چالشِ مکرر این الگو، جریان سیاسی راست توانسته است از ساختارهای بنیادین آن در مقابله با همه‌ی اعتراض‌ها و مقاومت‌های سیاسی تا امروز دفاع، و بعضاً حتی آن‌ها را تقویت کند. جُستار پیشِ رو نشان می‌دهد که دیکتاتوری نظامی یک «ضدانقلاب مداوم»ی علیه مشارکت اجتماعی و سیاسی، و علیه «توده‌های پیرامونی» پدید آورده که هرچند نقطه‌ی عزیمتش سال 1973 بود، اما کماکان ادامه دارد و الگوی استقراریافته در آن زمان را تا امروز استوار نگه‌داشته است.

🔸 50 سال پس از کودتای نظامی شیلی تحت فرماندهی ژنرال آگوستو پینوشه علیه دولت سوسیالیستیِ دموکراتیک برگزیده‌شده‌ی سالوادور آلنده، دوسومِ شرکت‌کنندگان شیلیایی در یک نظرخواهی اعلام می‌کنند که به عقیده‌ی آن‌ها پینوشه کسی بود که کشور را «از مارکسیسم نجات داد». به‌ویژه نزد افراد دارای درآمد بالاتر به‌نظر می‌رسد که دیکتاتوری کماکان از محبوبیت برخوردار است. نزد «طبقه‌ی بالای جامعه»، 60 درصد از تِز «نجات از مارکسیسم» دفاع می‌کنند و در میان آن‌هایی که خود را به راستِ سیاسی منسوب می‌دانند، این رقم بالای 70 درصد است. در عین‌حال شُمار کسانی‌که موضعی انتقادی نسبت به کودتای نظامی دارند، رو به کاهش است. در حالی‌ که در سال 2013، هفتاد درصد شیلیایی‌ها بر آن بودند که هیچ‌گونه توجیه و مشروعیتی برای کودتا وجود نداشت، در جریان قطب‌بندی شدن سیاسی کنونیِ جامعه، این رقم به 41 درصد کاهش یافته است. به‌نظر می‌آید «پینوشه‌ایسم» در بحران سیاسی، اجتماعی و اقتصادی سال‌های اخیر جانی تازه یافته است.

🔸 با این‌ حال چنین نیست که دیکتاتوری نظامی شیلی (1990-1973) سایه‌اش را فقط بر قلمرو مواضع سیاسی بگستراند، بلکه کماکان خود را هماره از نو و در قامت و قواره‌ای تازه نزد آن‌هایی بر کرسی می‌نشاند که در زمان کودتا به الگوی استقراریافته‌ی نئولیبرالی می‌تاختند. تا کم‌تر از چهار سال پیش، وضع به‌کلی متفاوت بود. آن سال‌ها بزرگ‌ترین اعتراضات اجتماعی از زمان پایان دیکتاتوری به بعد، روی دادند. راستای اعتراضات اکتبر 2019 علیه تداوم سیاست نئولیبرالی، نابرابری‌های اجتماعی و استمرار قانون اساسیِ دوران دیکتاتوری، کل کشور را به تعطیلی کشاندند، آغاز فرآیند تدوین قانون اساسیِ نوین را تحمیل کردند و به انتخاب گابریل بوریچ، یک فعال چپ، به مقام ریاست جمهوری یاری رساندند. قرار بود که در روند این مبارزه‌ها، قانون اساسی مربوط به دوران دیکتاتوری جایش را به قانون اساسی نوینی بدهد، اما در سپتامبر 2022 اکثریت آشکاری از شیلیایی‌ها علیه «قانون اساسی چپ» رأی داد و حتی در اوایل ماه مه 2023، راست‌های محافظه‌کار و افراطی توانستند فرآیند تدوین قانون اساسی جدید را کاملاً به حیطه‌ی اختیار خود بکشانند...


🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3Ne

#شیلی #یاکوب_گراف #آنا_لندهر #کمال_خسروی
#جوانان_شیکاگو #ضدانقلاب_مداوم

👇🏽

🖋@naghd_com