🔴 از رنج نیروی کار در بوکلند آواسنتر
بوکلند (روایت چهارم)
در گفتاری که شبانهروز از تمامی تریبونهای حکومتی و بسیاری از تریبونهای غیرحکومتی یا حتی ضدحکومتی تولید و توزیع میشود مصائب طبقهی کارگر چنان بدیهی انگاشته شده که یا اساسا رنج محسوب نمیشود یا صحبت از آن بیهوده و اتلاف وقت است چرا که از نظر گفتار مسلط حتی رنج بردن تنها در انحصار کسانی است که شایستگی رنج بردن را داشته باشند وگرنه کارگر و رنج کارگر اهمیتی ندارد چرا که معمول، بدیهی و طبیعی است. در حدی که چند نخبهی خوشمزهی مدافع مالکان و مدیران بوکلند دقیقا در قامت آمران به معروف و ناهیان از منکر به میدان آمدند تا نشان دهند در بوکلند هم هستند کسانی که میتوانند بر پوشش و رفتار انسانها نظارت کنند و جای گشت ارشاد را پر کنند. ما در مجموعهی #تجارب_استثمار میخواهیم بر این مفهوم پافشاری کنیم که این رنجها طبیعی نیست و این نظم و گفتار مسلط است که آنها را طبیعی جلوه میدهد.
🔺بعد از انتشار سه روایت از #تجارب_استثمار در بوکلند که برای برخی «عجیب» بود، برای برخی «باورنکردنی» و برای برخی «عادی» چون در همه جای جهان چنین است، روایت چهارم از بوکلند را بخوانیم؛ بوکلند شعبهی آواسنتر: «من تقریبا ۳ سال در انبار شعبهی آواسنتر بوکلند با مدیریت شهرام شهرابی کار کردم و تمام این سه سال در ترافیک صدر هر روز از غرب تهران به شرق تهران میرفتم. محل کار من یک انبار نمور و تاریک بود که باید در آن کار میکردم و از ۱۰ صبح تا ۱۰ شب ورود اطلاعات به عهدهی من بود...
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
http://tinyurl.com/27dxamry
#تجارب_استثمار
#بهره_کشی
#استثمار
#بوکلند
#بوکلند_آواسنتر
@sarkhatism
بوکلند (روایت چهارم)
در گفتاری که شبانهروز از تمامی تریبونهای حکومتی و بسیاری از تریبونهای غیرحکومتی یا حتی ضدحکومتی تولید و توزیع میشود مصائب طبقهی کارگر چنان بدیهی انگاشته شده که یا اساسا رنج محسوب نمیشود یا صحبت از آن بیهوده و اتلاف وقت است چرا که از نظر گفتار مسلط حتی رنج بردن تنها در انحصار کسانی است که شایستگی رنج بردن را داشته باشند وگرنه کارگر و رنج کارگر اهمیتی ندارد چرا که معمول، بدیهی و طبیعی است. در حدی که چند نخبهی خوشمزهی مدافع مالکان و مدیران بوکلند دقیقا در قامت آمران به معروف و ناهیان از منکر به میدان آمدند تا نشان دهند در بوکلند هم هستند کسانی که میتوانند بر پوشش و رفتار انسانها نظارت کنند و جای گشت ارشاد را پر کنند. ما در مجموعهی #تجارب_استثمار میخواهیم بر این مفهوم پافشاری کنیم که این رنجها طبیعی نیست و این نظم و گفتار مسلط است که آنها را طبیعی جلوه میدهد.
🔺بعد از انتشار سه روایت از #تجارب_استثمار در بوکلند که برای برخی «عجیب» بود، برای برخی «باورنکردنی» و برای برخی «عادی» چون در همه جای جهان چنین است، روایت چهارم از بوکلند را بخوانیم؛ بوکلند شعبهی آواسنتر: «من تقریبا ۳ سال در انبار شعبهی آواسنتر بوکلند با مدیریت شهرام شهرابی کار کردم و تمام این سه سال در ترافیک صدر هر روز از غرب تهران به شرق تهران میرفتم. محل کار من یک انبار نمور و تاریک بود که باید در آن کار میکردم و از ۱۰ صبح تا ۱۰ شب ورود اطلاعات به عهدهی من بود...
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
http://tinyurl.com/27dxamry
#تجارب_استثمار
#بهره_کشی
#استثمار
#بوکلند
#بوکلند_آواسنتر
@sarkhatism
Telegraph
🔴 از رنج نیروی کار در بوکلند آواسنتر
در گفتاری که شبانهروز از تمامی تریبونهای حکومتی و بسیاری از تریبونهای غیرحکومتی یا حتی ضدحکومتی تولید و توزیع میشود مصائب طبقهی کارگر چنان بدیهی انگاشته شده که یا اساسا رنج محسوب نمیشود یا صحبت از آن بیهوده و اتلاف وقت است چرا که از نظر گفتار مسلط حتی…