🔴گزارش جدید مؤسسهی آکسفام در رابطه با نابرابری بر اساس جنسیت
زنان ۶۶ درصد از کار در جهان را بر عهده داشته و ۵۰ درصد از مجموع غذای جهان را تولید میکنند. با اینحال تنها ۱۰ درصد از درآمد و ۱ از درصد دارایی جهان سهم آنان است.
#نابرابری_اجتماعی #نابرابری_جنسیتی #آپارتاید #زنان_کارگر #حقوق_زنان
@Sarkhatism
زنان ۶۶ درصد از کار در جهان را بر عهده داشته و ۵۰ درصد از مجموع غذای جهان را تولید میکنند. با اینحال تنها ۱۰ درصد از درآمد و ۱ از درصد دارایی جهان سهم آنان است.
#نابرابری_اجتماعی #نابرابری_جنسیتی #آپارتاید #زنان_کارگر #حقوق_زنان
@Sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 کسی زنان ژیمناست را نمیبیند
از متنهای دریافتی بهمناسبت روز جهانی زن
«سلام
میخوام دربارهی زنهای ورزشکار در ایران صحبت کنم؛ زنهایی که هیچکس ارزشی براشون قائل نیست، زنهایی که هیچکس حتی یادشون نمیافته.
من یک ژیمناست بودم. الان دیگه نیستم. ۱۲ سال با تمام وجود هر روز تمرین میکردم اما آخرش هیچی به هیچی. چرا؟ چون ما به خاطر لباسامون نمیتونیم مسابقات خارج از کشور بریم در صورتی که پسرایی که خیلی کارشون ضعیفتر از ما هست انتخاب میشن و مسابقه میدن. حتی توی فعالین حوزهی زنان هم همه فقط دربارهی فوتبالیستها و کبدیکارها و غیره صحبت میکنن. هیچکس به ما ژیمناستها اهمیتی نمیده.
وضعیت دخترایی که شنا کار میکنن هم همینه. آخرشم یه سیرکی راه انداختن به اسم مسابقات کشورهای اسلامی تا ما رو خفه کنن که اونم دیگه نیست. من سه ساله ژیمناستیک رو که همهی زندگیم بود، عشقم بود، رها کردم.
دیگه تمرین نمیکنم. سرخورده شدم و افسرده شدم و به سختی سرپا شدم ولی حتی یک بارهم ندیدم خبرگزاریها یا فعالان حقوق زنان دربارهی ما حرفی بزنن.
هیچکس صدای ما نیست، هیچکس به فکر ما نیست».
#هشت_مارس #روز_جهانی_زن #تبعیض_جنسیتی #ورزش_زنان #نابرابری_جنسیتی
@Sarkhatism
از متنهای دریافتی بهمناسبت روز جهانی زن
«سلام
میخوام دربارهی زنهای ورزشکار در ایران صحبت کنم؛ زنهایی که هیچکس ارزشی براشون قائل نیست، زنهایی که هیچکس حتی یادشون نمیافته.
من یک ژیمناست بودم. الان دیگه نیستم. ۱۲ سال با تمام وجود هر روز تمرین میکردم اما آخرش هیچی به هیچی. چرا؟ چون ما به خاطر لباسامون نمیتونیم مسابقات خارج از کشور بریم در صورتی که پسرایی که خیلی کارشون ضعیفتر از ما هست انتخاب میشن و مسابقه میدن. حتی توی فعالین حوزهی زنان هم همه فقط دربارهی فوتبالیستها و کبدیکارها و غیره صحبت میکنن. هیچکس به ما ژیمناستها اهمیتی نمیده.
وضعیت دخترایی که شنا کار میکنن هم همینه. آخرشم یه سیرکی راه انداختن به اسم مسابقات کشورهای اسلامی تا ما رو خفه کنن که اونم دیگه نیست. من سه ساله ژیمناستیک رو که همهی زندگیم بود، عشقم بود، رها کردم.
دیگه تمرین نمیکنم. سرخورده شدم و افسرده شدم و به سختی سرپا شدم ولی حتی یک بارهم ندیدم خبرگزاریها یا فعالان حقوق زنان دربارهی ما حرفی بزنن.
هیچکس صدای ما نیست، هیچکس به فکر ما نیست».
#هشت_مارس #روز_جهانی_زن #تبعیض_جنسیتی #ورزش_زنان #نابرابری_جنسیتی
@Sarkhatism
Forwarded from نقد
▫️ مارکسیسم و بازنگری سهگانهی طبقه، جنسیت و نژاد
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
10 مه 2022
🔸 امروزه اکثر نشریات علوم اجتماعی، بهویژه آنهایی که دربارهی نابرابری مینویسند، نقدی آیینی به مارکس و مارکسیسم را در روند معرفی بدیلهای نظری که برای اصلاح «شکستهای» ادعایی آن در نظر گرفته شده است، بدیهی میدانند. این روال در نخستین آثار فمینیستی نیز رایج شد: مارکس و مارکسیستها به خاطر عدم ارائهی تحلیلی عمیق از ستم بر زنان، «اقتصادزدگی» «تقلیلگرایی طبقاتی» و مقولههای تحلیلی «کورجنسی»شان آماج نقد بودند. چندی بعد این ادعا مرسوم شد که مارکسیسم نیز در بیتوجهی به نژاد، جمعیتشناسی، قومیت، محیط زیست و عملاً هرآنچه برای «جنبشهای اجتماعی جدید» در غرب اهمیت داشت مقصر است. زمانیکه جنبشها فروکش کردند، دانشپژوهیِ متأثر از همان دغدغههای سیاسی رونق گرفت؛ انرژیای که میتوانست در عرصهی عمومی صرف شود در برنامههای آکادمیک (مانند مطالعات زنان، مطالعات نژادی/قومی) و در تلاشهایی برای افزایش «تنوع» در برنامهی درسی و تعدادِ افرادِ موسسات آموزشی تجلی یافت.
🔸 انتشار مجلهی نژاد، جنس و طبقه در سال ١٩٩٣، (که بعداً به نژاد، جنسیت و طبقه تغییر نام داد)، نشاندهندهی همگرایی آن علایق سیاسی و فکری با دیدگاهی جدید در علوم اجتماعی بود که خیلی زود توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرد، چنانکه از ازدیادِ مقالههای ژورنالیستی و کتابهایی با عناوین نژاد، جنسیت و طبقه پیداست. این دیدگاه را که پیش از همه اما نه منحصراً دانشمندان علوم اجتماعی رنگینپوست مطرح کردند واکنشی بود به نظریههای فمینیستیای که تفاوتهای نژادی/قومی و طبقاتی در میان زنان را نادیده میگرفتند، نظریههایی در مورد نابرابری نژادی/قومی که تبعیضجنسی در میان مردان و زنان رنگینپوست را نادیده میگرفتند، و همانطور که انتظار میرود تصحیحی بر کاستیهای ادعاییِ مارکسیسم به شمار میآمد.
🔸 در این مقاله قصد دارم استدلال کنم که مارکسیسم حاوی ابزارهای تحلیلی ضروری برای نظریهپردازی و تعمیق درک ما از طبقه، جنسیت و نژاد است. میخواهم از دیدِ نظریهی مارکسیستی استدلالهایی را که برای مطالعات نژاد، جنسیت و طبقه توسط برخی از حامیان اصلی آنها ارائه شده است، بهطور انتقادی و با ارزیابی نقاط قوت و محدودیتشان بررسی کنم، و در این میان نشان بدهم که اگر مطالعهی طبقه، جنسیت و نژاد قرار است به چیزی فراتر از جمعآوری مستندات بیپایانِ تغییرات در برجستگی نسبی و اثرات ترکیبی آنها در بافتارها و تجربههای بسیار خاص دست یابد، مارکسیسم از لحاظ نظری و سیاسی ضروری است.
🔸 تا زمانی که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» طبقه را به شکل دیگری از ستم تقلیل دهد و از لحاظ نظری التقاطی باقی بماند، بهطوری که تقاطع و درهمتنیدگی، بهنوعی «در دسترس همه» باشد، به این معنی که برای انواع و اقسام تفسیرهای نظری مفتوح باشد، ماهیت آن استعارههای تقسیم و پیوند مبهم باقی میماند و در معرض تفسیرهای متضاد و حتی ضدونقیض خواهد بود. مارکسیسم تنها نظریهی سطحِ کلانی نیست که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» برای کشف «ساختارهای اساسی سلطه» میتواند با آن ارتباط برقرار کند؛ اما به نظر من برای اهداف سیاسیِ رهاییبخش دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» مناسبترینشان است...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Yf
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#فمینیسم #مارکسیسم #نابرابری_جنسیتی #جنسیت_و_طبقه
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
10 مه 2022
🔸 امروزه اکثر نشریات علوم اجتماعی، بهویژه آنهایی که دربارهی نابرابری مینویسند، نقدی آیینی به مارکس و مارکسیسم را در روند معرفی بدیلهای نظری که برای اصلاح «شکستهای» ادعایی آن در نظر گرفته شده است، بدیهی میدانند. این روال در نخستین آثار فمینیستی نیز رایج شد: مارکس و مارکسیستها به خاطر عدم ارائهی تحلیلی عمیق از ستم بر زنان، «اقتصادزدگی» «تقلیلگرایی طبقاتی» و مقولههای تحلیلی «کورجنسی»شان آماج نقد بودند. چندی بعد این ادعا مرسوم شد که مارکسیسم نیز در بیتوجهی به نژاد، جمعیتشناسی، قومیت، محیط زیست و عملاً هرآنچه برای «جنبشهای اجتماعی جدید» در غرب اهمیت داشت مقصر است. زمانیکه جنبشها فروکش کردند، دانشپژوهیِ متأثر از همان دغدغههای سیاسی رونق گرفت؛ انرژیای که میتوانست در عرصهی عمومی صرف شود در برنامههای آکادمیک (مانند مطالعات زنان، مطالعات نژادی/قومی) و در تلاشهایی برای افزایش «تنوع» در برنامهی درسی و تعدادِ افرادِ موسسات آموزشی تجلی یافت.
🔸 انتشار مجلهی نژاد، جنس و طبقه در سال ١٩٩٣، (که بعداً به نژاد، جنسیت و طبقه تغییر نام داد)، نشاندهندهی همگرایی آن علایق سیاسی و فکری با دیدگاهی جدید در علوم اجتماعی بود که خیلی زود توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرد، چنانکه از ازدیادِ مقالههای ژورنالیستی و کتابهایی با عناوین نژاد، جنسیت و طبقه پیداست. این دیدگاه را که پیش از همه اما نه منحصراً دانشمندان علوم اجتماعی رنگینپوست مطرح کردند واکنشی بود به نظریههای فمینیستیای که تفاوتهای نژادی/قومی و طبقاتی در میان زنان را نادیده میگرفتند، نظریههایی در مورد نابرابری نژادی/قومی که تبعیضجنسی در میان مردان و زنان رنگینپوست را نادیده میگرفتند، و همانطور که انتظار میرود تصحیحی بر کاستیهای ادعاییِ مارکسیسم به شمار میآمد.
🔸 در این مقاله قصد دارم استدلال کنم که مارکسیسم حاوی ابزارهای تحلیلی ضروری برای نظریهپردازی و تعمیق درک ما از طبقه، جنسیت و نژاد است. میخواهم از دیدِ نظریهی مارکسیستی استدلالهایی را که برای مطالعات نژاد، جنسیت و طبقه توسط برخی از حامیان اصلی آنها ارائه شده است، بهطور انتقادی و با ارزیابی نقاط قوت و محدودیتشان بررسی کنم، و در این میان نشان بدهم که اگر مطالعهی طبقه، جنسیت و نژاد قرار است به چیزی فراتر از جمعآوری مستندات بیپایانِ تغییرات در برجستگی نسبی و اثرات ترکیبی آنها در بافتارها و تجربههای بسیار خاص دست یابد، مارکسیسم از لحاظ نظری و سیاسی ضروری است.
🔸 تا زمانی که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» طبقه را به شکل دیگری از ستم تقلیل دهد و از لحاظ نظری التقاطی باقی بماند، بهطوری که تقاطع و درهمتنیدگی، بهنوعی «در دسترس همه» باشد، به این معنی که برای انواع و اقسام تفسیرهای نظری مفتوح باشد، ماهیت آن استعارههای تقسیم و پیوند مبهم باقی میماند و در معرض تفسیرهای متضاد و حتی ضدونقیض خواهد بود. مارکسیسم تنها نظریهی سطحِ کلانی نیست که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» برای کشف «ساختارهای اساسی سلطه» میتواند با آن ارتباط برقرار کند؛ اما به نظر من برای اهداف سیاسیِ رهاییبخش دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» مناسبترینشان است...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Yf
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#فمینیسم #مارکسیسم #نابرابری_جنسیتی #جنسیت_و_طبقه
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مارکسیسم و بازنگری سهگانهی طبقه، جنسیت و نژاد
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس ترجمهی: فرزانه راجی اینکه استدلال کنیم طبقهی کارگر عامل اساسی تغییر است بدین معنا نیست که یگانه عامل تغییر است. طبقهی کارگر البته متشکل از زنان و مردانی است که به نژا…