یافتههای مطالعهای که به بررسی #آزار_خیابانی و فراوانی مصادیق آن در ایران پرداخته حاکی از آن است که آزار با وسایل نقلیه (۹۲ درصد)، آزار کلامی (۹۰ درصد)، آزار لمسی در معابر (۷۵ درصد) و آزار لمسی در وسایل نقلیه (۶۳ درصد) بیشترین فراوانیها را به خود اختصاص دادهاند. همچنین نظرسنجی که از زنان ۱۸ تا ۵۰ سالهی تهرانی صورت گرفته نشان میدهد آزار با وسایل نقلیه (بوقزدن و اصرار به سوار کردن) ۸۵ درصد، تنهزدن عمدی در معابر (۸۳ درصد)، آزار کلامی در قالب متلک (۷۶ درصد)، آزار کلامی با الفاظ رکیک (۷۵ درصد)، آزار با وسایل نقلیه (ویراژ دادن و حرکات نمایشی) ۷۲ درصد و تعقیب به قصد آزار (۷۲ درصد) بیشترین فراوانیها را داشتهاند. یافتههای پژوهش دیگری که بر مبنای مصاحبه با شهروندان زن ساکن تهران انجام شده، حاکی از آن است که مکانهای پرازدحام به ویژه وسایل نقلیهی عمومی، احتمال وقوع آزار خیابانی را بالا میبرند. بر مبنای یافتههای این پژوهش، تمامی مصاحبهشوندگان به این مسئله اذعان داشتهاند که آزارهای لمسی را در وسایل نقلیهی عمومی تجربه کردهاند.
#خشونت_علیه_زنان #حقوق_زنان #خشونت_کلامی #خشونت_جنسی
@Sarkhatism
#خشونت_علیه_زنان #حقوق_زنان #خشونت_کلامی #خشونت_جنسی
@Sarkhatism
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یک فیلم تکاندهنده که توسط عصر ایران از مصاحبه با کودکان، اعم از دختران کار و پسران کار تهیه شده است، اسرار عجیبی از رفتار وحشیانه و تهاجم جنسیتی به کودکان کار را برملا می کند.
بازداشتهای چند روزه کودکان کارِ پسر همراه با ضرب و شتم است. اما با دختران کار با شکنجه جنسیتی رفتار می شود.
مامور شهرداری داخل ماشین کودک کار دختری را که دستگیر شده است، مجبور می کرده که دکمههای لباسش را باز کند و یا در محل پایگاه او را به اتاقی جدا از دیگر کودکان برده و در آنجا مورد تجاوز قرار میدهد.
#کودکان_کار #طبقه_کارگر #کودک_کار #حق_کودکی #حقوق_کودکان #تجاوز_به_کودکان #خشونت_جنسی #تهیدستان_شهری
@Sarkhatism
بازداشتهای چند روزه کودکان کارِ پسر همراه با ضرب و شتم است. اما با دختران کار با شکنجه جنسیتی رفتار می شود.
مامور شهرداری داخل ماشین کودک کار دختری را که دستگیر شده است، مجبور می کرده که دکمههای لباسش را باز کند و یا در محل پایگاه او را به اتاقی جدا از دیگر کودکان برده و در آنجا مورد تجاوز قرار میدهد.
#کودکان_کار #طبقه_کارگر #کودک_کار #حق_کودکی #حقوق_کودکان #تجاوز_به_کودکان #خشونت_جنسی #تهیدستان_شهری
@Sarkhatism
🔴 چاردیواریْ اختیاری نیست!
عادت جمعی مبنی بر انواع اعمال خشونت در خانواده و نهادی چون خانواده با کتمان، سکوت و نادیدهانگاری همراه بوده است. صدای فریادهای ممتد زنی مبنی بر اعلان علنی درخواست «کمک» در همسایگی ما «دعوای زن و شوهری» تعبیر میشود و پاییدنهای مستمر در فضای فردی، «علاقهی زیاد» جا زده شده است!
آنچه که تحت عنوان «خشونت خانوادگی» از آن یاد میکنند شامل: «استفاده عامدانه و آگاهانه از قدرت بدنی به صورت عملی یا تهدیدآمیز علیه خود، دیگری یا گروهی دیگر است که منجر به جراحت، مرگ، آسیب روحی، فقر یا محرومیت میشود».
«#خشونت_خانگی» نیز عمل و گفتار تهدیدآمیز و تحقیرآمیزی است که آسیب جسمی، جنسی، روانی، اقتصادی و اجتماعی را در پی خواهد شد. خشونتی که در رستهبندی آن، گرچه به درستی بیشترین آمار موجود مربوطه به اعمال سرکوب و خشونتورزی از جانب مردان علیه زنان است، اما سادهانگاری فاحشی است اگر که گزارهی اقلیتِ خشونتورزی زنان علیه مردان را نادیده بگیریم.
با اینکه آمار منسجمی از #خشونت_علیه_زنان از جانب نهادهای دولتی ارائه نشده است اما با توجه به اسناد و مطالعات جامع کشوری در ۲۸ استان، ۶۶/۳ درصد از زنان از ابتدای ازدواج تا زمان پژوهش موردنظر، خشونت خانگی را در اکثریت موارد، تجربه کرده بودند. آماری ۷۰ درصدی از «آزارهای جنسی» به ثبت رسیده است که تنها ۲۵ درصد آنها از سوی افراد دیگر جامعه و عوامل خارجی خشونتگر بودند و مابقی «تجاوز» و #خشونت_جنسی را در فضای خانواده تجربه کرده بودند.
نقطهی نهایی این سرکوبها، به حاشیهراندگی و سلب قدرت در ارتباط با «#خودسوزی زنان» است؛ وقتی که بنزین و آتش کبریتْ در مقام آخرین راه رهایی جلوهگر میشود. در فقدان هرگونه قوانینی که در اکثریت مفاد خود، به راحتی به نفع خشونتگران تفسیر میشود، صحبت از ارجاع به نهادهای قضاییْ واجد زهرخند بیپایانی خواهد بود. بسیاری از زنان تهیدست که از حق برخورداری از وکیل و سرمایهی مکفی محروماند، به محض ورود به دادگاهها از روند «پیگیری» خود صرفنظر میکنند. قانون موجود نه تنها خالی از حمایتگریهای ضروری از «فرد» مورد خشونت واقع شده است، بلکه «دادگاه خانواده» را بدل به یکی از جهنمیترین زیرمجموعههای قضایی خود نیز قرار داده است.
همپا با اعمال نابرابریهای اجتماعی «زنان فاقد سرمایه» در گسترهای عریض در همان «چاردیواری»های تعریف شده نیز فاقد امنیت جسمی، جنسی و ثبات اقتصادی هستند. کودکهمسرانی که هجده سالگی آنانْ روایتگر شصت سال عذاب هر روزه است، زنان کارگری که مادرانگیشان «هدف از خلقت» نامیده شده است و «کار خانگی»شان «وظیفه». همان جمعیت بیشماری که «قانون» و «حمایتگری» را حتی در خواب هم نمیبینند.
متن از گروه نویسندگان #سرخط
@Sarkhatism
عادت جمعی مبنی بر انواع اعمال خشونت در خانواده و نهادی چون خانواده با کتمان، سکوت و نادیدهانگاری همراه بوده است. صدای فریادهای ممتد زنی مبنی بر اعلان علنی درخواست «کمک» در همسایگی ما «دعوای زن و شوهری» تعبیر میشود و پاییدنهای مستمر در فضای فردی، «علاقهی زیاد» جا زده شده است!
آنچه که تحت عنوان «خشونت خانوادگی» از آن یاد میکنند شامل: «استفاده عامدانه و آگاهانه از قدرت بدنی به صورت عملی یا تهدیدآمیز علیه خود، دیگری یا گروهی دیگر است که منجر به جراحت، مرگ، آسیب روحی، فقر یا محرومیت میشود».
«#خشونت_خانگی» نیز عمل و گفتار تهدیدآمیز و تحقیرآمیزی است که آسیب جسمی، جنسی، روانی، اقتصادی و اجتماعی را در پی خواهد شد. خشونتی که در رستهبندی آن، گرچه به درستی بیشترین آمار موجود مربوطه به اعمال سرکوب و خشونتورزی از جانب مردان علیه زنان است، اما سادهانگاری فاحشی است اگر که گزارهی اقلیتِ خشونتورزی زنان علیه مردان را نادیده بگیریم.
با اینکه آمار منسجمی از #خشونت_علیه_زنان از جانب نهادهای دولتی ارائه نشده است اما با توجه به اسناد و مطالعات جامع کشوری در ۲۸ استان، ۶۶/۳ درصد از زنان از ابتدای ازدواج تا زمان پژوهش موردنظر، خشونت خانگی را در اکثریت موارد، تجربه کرده بودند. آماری ۷۰ درصدی از «آزارهای جنسی» به ثبت رسیده است که تنها ۲۵ درصد آنها از سوی افراد دیگر جامعه و عوامل خارجی خشونتگر بودند و مابقی «تجاوز» و #خشونت_جنسی را در فضای خانواده تجربه کرده بودند.
نقطهی نهایی این سرکوبها، به حاشیهراندگی و سلب قدرت در ارتباط با «#خودسوزی زنان» است؛ وقتی که بنزین و آتش کبریتْ در مقام آخرین راه رهایی جلوهگر میشود. در فقدان هرگونه قوانینی که در اکثریت مفاد خود، به راحتی به نفع خشونتگران تفسیر میشود، صحبت از ارجاع به نهادهای قضاییْ واجد زهرخند بیپایانی خواهد بود. بسیاری از زنان تهیدست که از حق برخورداری از وکیل و سرمایهی مکفی محروماند، به محض ورود به دادگاهها از روند «پیگیری» خود صرفنظر میکنند. قانون موجود نه تنها خالی از حمایتگریهای ضروری از «فرد» مورد خشونت واقع شده است، بلکه «دادگاه خانواده» را بدل به یکی از جهنمیترین زیرمجموعههای قضایی خود نیز قرار داده است.
همپا با اعمال نابرابریهای اجتماعی «زنان فاقد سرمایه» در گسترهای عریض در همان «چاردیواری»های تعریف شده نیز فاقد امنیت جسمی، جنسی و ثبات اقتصادی هستند. کودکهمسرانی که هجده سالگی آنانْ روایتگر شصت سال عذاب هر روزه است، زنان کارگری که مادرانگیشان «هدف از خلقت» نامیده شده است و «کار خانگی»شان «وظیفه». همان جمعیت بیشماری که «قانون» و «حمایتگری» را حتی در خواب هم نمیبینند.
متن از گروه نویسندگان #سرخط
@Sarkhatism
🔴 از سایهها میترسم
از متنهای دریافتی به مناسبت روز جهانی زن
"سلام.
من دختریام در یک حکومت اسلامی که صبح از خواب بیدار میشوم تمام شبکهها دم از امنیت می زنند اما من تا به حال امنیت را احساس نکردهام.
وقتی میخوام به خیابان برم و یا از خانه بیرون بیایم هزار بار میترسم میمیرم و زنده میشوم چون در این شهر امنیت ندارم.
شاید مخاطبهای این پیام بگویند حتما لباست نامناسب است اما کاش این کلیشههای غلط پاک میشد که اگر به کسی متلک گفتند یعنی او لباس نامناسبی داشته .
من هر روز که به دانشگاه میرفتم لباس مشکی و مقنعه مشکی میپوشیدم حتی کمترین آرایشی نمیکنم اما وقتی در خیابان راه میروم میترسم چون این شهر به شهر درندگان بیشتر شبیه است. وقتی نگاهم میکنند جوری رفتار میکنند که خیال میکنم نکند لختم.
سر تا پای آدم را ورانداز میکنند آدم را با نگاهایشان میدرند و تکه تکه میکنند. این قسمت شهر را که با نگاهایشان تحمل کنی تازه باید وارد مرحله بعد شوی تحمل متلکها شاید باز هم به من بگوید حتما خودت ...
اما کاش باورها و کلیشههایی که انگشت اتهام را سمت زنان نگه میدارد را حذف کنیم.
کلمات هرزهای که نثارمان میکنند .
این مرحله را هم که پشت سر بگذاریم میرسی به تعرضهای خیابانی. دقیقا این شهر به قطار وحشت میماند که هر تکهاش را که بگذری، میرسی به یک وحشت دیگر و این وحشت انگار تمامی ندارد.
من خودم قربانی این تعرضهای هستم .در خیابان راه میرفتم آن روز را به یاد دارم. از آن روز هیج چیز در سرم پاک نشد و هر روز به آن روز فکر میکنم. در خیابان راه میرفتم توی سرم پر بود از صدا. به دخترک بیچاره که در درون خودم خفه شده بود فکر میکردم آنقدر که سایه سیاهی که پشتم بود را ندیدم.
دلم میخواست باور کنم که خواب دیدهام نه کابوس. اما درد فیزیکی را حس میکردم. از این بدتر که خودم را مقصر می.دانستم کلماتی که تاکید میکرد تو دختری تو ...
دلم میخواست خواب بودم یا از خواب بیدار میشدم اما دردی که بر بدنم مانده بود نشان میداد خواب نبودم.
خواستم فریاد بکشم اما صدایی برای فریاد کشیدن نداشتم. حس میکردم صدایم را بریدهاند. حتی نمیتوانستم قدم از قدم بردارم. جسم و روحم دیگر هماهنگ نبودند. روحم همانجا بود که از تنم درآمد و بارها گفتم من آن روز مردم.
از آن روز سالها میگذرد اما من هنوز که به خیابانها که میروم میترسم.
هنوز از تیرگی میترسم هنوز از سایههایی که پشت سرم حرکت میکنند، میترسم. من از سایهها میترسم."
#خشونت_علیه_زنان #ناامنی #کلیشههای_جنسیتی #خشونت_جنسی #آزار_خیابانی
#هشت_مارس #روز_جهانی_زن
@sarkhatism
از متنهای دریافتی به مناسبت روز جهانی زن
"سلام.
من دختریام در یک حکومت اسلامی که صبح از خواب بیدار میشوم تمام شبکهها دم از امنیت می زنند اما من تا به حال امنیت را احساس نکردهام.
وقتی میخوام به خیابان برم و یا از خانه بیرون بیایم هزار بار میترسم میمیرم و زنده میشوم چون در این شهر امنیت ندارم.
شاید مخاطبهای این پیام بگویند حتما لباست نامناسب است اما کاش این کلیشههای غلط پاک میشد که اگر به کسی متلک گفتند یعنی او لباس نامناسبی داشته .
من هر روز که به دانشگاه میرفتم لباس مشکی و مقنعه مشکی میپوشیدم حتی کمترین آرایشی نمیکنم اما وقتی در خیابان راه میروم میترسم چون این شهر به شهر درندگان بیشتر شبیه است. وقتی نگاهم میکنند جوری رفتار میکنند که خیال میکنم نکند لختم.
سر تا پای آدم را ورانداز میکنند آدم را با نگاهایشان میدرند و تکه تکه میکنند. این قسمت شهر را که با نگاهایشان تحمل کنی تازه باید وارد مرحله بعد شوی تحمل متلکها شاید باز هم به من بگوید حتما خودت ...
اما کاش باورها و کلیشههایی که انگشت اتهام را سمت زنان نگه میدارد را حذف کنیم.
کلمات هرزهای که نثارمان میکنند .
این مرحله را هم که پشت سر بگذاریم میرسی به تعرضهای خیابانی. دقیقا این شهر به قطار وحشت میماند که هر تکهاش را که بگذری، میرسی به یک وحشت دیگر و این وحشت انگار تمامی ندارد.
من خودم قربانی این تعرضهای هستم .در خیابان راه میرفتم آن روز را به یاد دارم. از آن روز هیج چیز در سرم پاک نشد و هر روز به آن روز فکر میکنم. در خیابان راه میرفتم توی سرم پر بود از صدا. به دخترک بیچاره که در درون خودم خفه شده بود فکر میکردم آنقدر که سایه سیاهی که پشتم بود را ندیدم.
دلم میخواست باور کنم که خواب دیدهام نه کابوس. اما درد فیزیکی را حس میکردم. از این بدتر که خودم را مقصر می.دانستم کلماتی که تاکید میکرد تو دختری تو ...
دلم میخواست خواب بودم یا از خواب بیدار میشدم اما دردی که بر بدنم مانده بود نشان میداد خواب نبودم.
خواستم فریاد بکشم اما صدایی برای فریاد کشیدن نداشتم. حس میکردم صدایم را بریدهاند. حتی نمیتوانستم قدم از قدم بردارم. جسم و روحم دیگر هماهنگ نبودند. روحم همانجا بود که از تنم درآمد و بارها گفتم من آن روز مردم.
از آن روز سالها میگذرد اما من هنوز که به خیابانها که میروم میترسم.
هنوز از تیرگی میترسم هنوز از سایههایی که پشت سرم حرکت میکنند، میترسم. من از سایهها میترسم."
#خشونت_علیه_زنان #ناامنی #کلیشههای_جنسیتی #خشونت_جنسی #آزار_خیابانی
#هشت_مارس #روز_جهانی_زن
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 زنکُشی
امکان ندارد در اینجا زن باشی و با #رومینا_اشرفی احساس همسرنوشتی نکنی.
پدری گردنکلفت و قلدرمآب به نام «حکومت»، کل زندگی را بالای سر ما بوده. پدری که از شش سالگی ما را در دخمههای تفکیک جنسیتی چپانده و درس فرمانبرداری و تحقیر و توهین و توبیخ را پشت دستهایمان حک کرده.
اما آن زندانی که حکومت از جامعه ساخته، بدون زندانبان کوچک (یعنی «خانواده») تکمیل نمیشود.
◽️سرنوشت رومینا هم حکایت دختر نوجوانی بود که هر روز از زندان مدرسه و جامعه به جهنمی به اسم خانه و خانواده برمیگشت و برای هر خندۀ اضافی، تار موی اضافی، تلفن اضافی، پیادهروی اضافی و... توبیخ و تحقیر و تنبیه میشد.
◽️وقتی در آن جهنم زندانی باشی، کلید رهاییاش را ممکن است هر جایی ببینی؛ حتی در دستان یک مرد تجاوزکار پشت نقاب «خاطرخواه» که به تو سرابی از امنیت نشان میدهد.
◾️در روایت رومینا، عمدتاً لحظۀ بریدن گردنش زیر داس برجسته شد و نه آن ۱۴ سال شکنجهای که تن و روان او زیرِهمان دستانِ داسبهدست به خود دید. لحظۀ مرگش تصویر شد و نه آن زندگیای که ممکن بود در همان زندان خانۀ پدری ادامه یابد یا در زندان جدید دیگری که شوهری تجاوزکار برایش میساخت.
◾️بنابراین مرگ رومینا فقط راوی #کودک_کشی و #زن_کشی نبود، بلکه زندگیاش راوی #خشونت_خانگی و #خشونت_جنسی و #تعرض_جنسی هم بود که روزانه میلیونها زن از سرمیگذرانند.
اما نه زندانبان و نه تجاوزکار کوچک، از خلأ زائیده نشدهاند. هر دو را زندانبان و تجاوزکار بزرگ تربیت کردهاند؛ چنانکه این خشونت ضدزن هم به پشتوانۀ یک دستگاه اقتصادی و اجتماعی و مذهبی سرپا نگه داشته میشود.
◾️این دستگاه ضدزن ستونهای زیادی دارد، اما یکی از سربازپیادههایش، نهادی است به نام «معاونت امور زنان ریاستجمهوری» به ریاست #معصومه_ابتکار.
نهادی که دستش در خون رومینا و رومیناهاست؛ هم زنان را استثمار میکند و هم از خونریزانشان حمایت میکند؛ هم در رسانههای بینالمللی ژست فمینیستی میگیرد و وضعیت زنان ایران را سفیدنمایی میکند و هم دست آخر با مُشتی کاغذپارۀ بیمصرف به اسم لوایح حمایتی (که هرگز هم رنگ واقعیت نمیگیرند)، از تراژدی زنان در ستادهای انتخاباتیاش کاسبی سیاسی میکند.
تصاویر از اینستاگرام "خیابان تریبون زندانی سیاسی"
@KSazmandeh
@sarkhatism
امکان ندارد در اینجا زن باشی و با #رومینا_اشرفی احساس همسرنوشتی نکنی.
پدری گردنکلفت و قلدرمآب به نام «حکومت»، کل زندگی را بالای سر ما بوده. پدری که از شش سالگی ما را در دخمههای تفکیک جنسیتی چپانده و درس فرمانبرداری و تحقیر و توهین و توبیخ را پشت دستهایمان حک کرده.
اما آن زندانی که حکومت از جامعه ساخته، بدون زندانبان کوچک (یعنی «خانواده») تکمیل نمیشود.
◽️سرنوشت رومینا هم حکایت دختر نوجوانی بود که هر روز از زندان مدرسه و جامعه به جهنمی به اسم خانه و خانواده برمیگشت و برای هر خندۀ اضافی، تار موی اضافی، تلفن اضافی، پیادهروی اضافی و... توبیخ و تحقیر و تنبیه میشد.
◽️وقتی در آن جهنم زندانی باشی، کلید رهاییاش را ممکن است هر جایی ببینی؛ حتی در دستان یک مرد تجاوزکار پشت نقاب «خاطرخواه» که به تو سرابی از امنیت نشان میدهد.
◾️در روایت رومینا، عمدتاً لحظۀ بریدن گردنش زیر داس برجسته شد و نه آن ۱۴ سال شکنجهای که تن و روان او زیرِهمان دستانِ داسبهدست به خود دید. لحظۀ مرگش تصویر شد و نه آن زندگیای که ممکن بود در همان زندان خانۀ پدری ادامه یابد یا در زندان جدید دیگری که شوهری تجاوزکار برایش میساخت.
◾️بنابراین مرگ رومینا فقط راوی #کودک_کشی و #زن_کشی نبود، بلکه زندگیاش راوی #خشونت_خانگی و #خشونت_جنسی و #تعرض_جنسی هم بود که روزانه میلیونها زن از سرمیگذرانند.
اما نه زندانبان و نه تجاوزکار کوچک، از خلأ زائیده نشدهاند. هر دو را زندانبان و تجاوزکار بزرگ تربیت کردهاند؛ چنانکه این خشونت ضدزن هم به پشتوانۀ یک دستگاه اقتصادی و اجتماعی و مذهبی سرپا نگه داشته میشود.
◾️این دستگاه ضدزن ستونهای زیادی دارد، اما یکی از سربازپیادههایش، نهادی است به نام «معاونت امور زنان ریاستجمهوری» به ریاست #معصومه_ابتکار.
نهادی که دستش در خون رومینا و رومیناهاست؛ هم زنان را استثمار میکند و هم از خونریزانشان حمایت میکند؛ هم در رسانههای بینالمللی ژست فمینیستی میگیرد و وضعیت زنان ایران را سفیدنمایی میکند و هم دست آخر با مُشتی کاغذپارۀ بیمصرف به اسم لوایح حمایتی (که هرگز هم رنگ واقعیت نمیگیرند)، از تراژدی زنان در ستادهای انتخاباتیاش کاسبی سیاسی میکند.
تصاویر از اینستاگرام "خیابان تریبون زندانی سیاسی"
@KSazmandeh
@sarkhatism