چراغ ِ پُرنور ضروری نیست، برای زندگی کردن در غرابت و شگفتی، شمعی قلمی کافی است، به شرط ِ آنکه صادقانه بسوزد....
📚 #مالون_می_میرد
👤#ساموئل_بکت
#کتاب
@Roshanfkrane
📚 #مالون_می_میرد
👤#ساموئل_بکت
#کتاب
@Roshanfkrane
The Healing Smoke
Jan Garbarek
اگر اختیار بدنم در دست خودم بود، بدنم را از پنجره میانداختم بیرون.
همهچیز وابسته به هم است، من به زنجیر کشیده شدهام.
#ساموئل_بکت
مالون میمیرد
#موسیقی
@Roshanfkrane
همهچیز وابسته به هم است، من به زنجیر کشیده شدهام.
#ساموئل_بکت
مالون میمیرد
#موسیقی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#هیچ
زندگی یعنی انتظار.
بودن یعنی انتظار کشیدن.
و برای انتظار کشیدن لازم است چیزی باشد که انتظارش را بکشند. پس هرکس به چیزی دست میآویزد. اما چون در واقع چیزی وجود ندارد، پس باید بههم گوشزد کنند، وگرنه فراموش میکنند و آنوقت راهی نمیماند جز اینکه خود را به درختی دار بزنند که شده است مظهرِ دنیا و زندگی.
پس، در واقع در هیچستانی بهسر میبرند که قرار است هیچی از راه برسد و آنها را به ناکجاآبادی برساند که حتی تصوری هم از آن ندارند.
پس گودو در واقع چیزی نیست جز نامی برای یک زندگیِ پوچ و سترون که سراسر پر شده است از انتظار و انتظار و انتظار ...
نمایشنامه: در انتظار گودو
نویسنده: #ساموئل_بکت
مترجم: #اصغر_رستگار
انتشارات: #نگاه
@Roshanfkrane
زندگی یعنی انتظار.
بودن یعنی انتظار کشیدن.
و برای انتظار کشیدن لازم است چیزی باشد که انتظارش را بکشند. پس هرکس به چیزی دست میآویزد. اما چون در واقع چیزی وجود ندارد، پس باید بههم گوشزد کنند، وگرنه فراموش میکنند و آنوقت راهی نمیماند جز اینکه خود را به درختی دار بزنند که شده است مظهرِ دنیا و زندگی.
پس، در واقع در هیچستانی بهسر میبرند که قرار است هیچی از راه برسد و آنها را به ناکجاآبادی برساند که حتی تصوری هم از آن ندارند.
پس گودو در واقع چیزی نیست جز نامی برای یک زندگیِ پوچ و سترون که سراسر پر شده است از انتظار و انتظار و انتظار ...
نمایشنامه: در انتظار گودو
نویسنده: #ساموئل_بکت
مترجم: #اصغر_رستگار
انتشارات: #نگاه
@Roshanfkrane
Le Professionnel
Ennio Morricone
من آرام و بیصدا ناپدید میشوم.
همانطور که خیلیها قبلتر از من ناپدید و فراموش شدهاند.
#ساموئل_بکت
📚 نام ناپذیر
#موسیقی
@Roshanfkrane
همانطور که خیلیها قبلتر از من ناپدید و فراموش شدهاند.
#ساموئل_بکت
📚 نام ناپذیر
#موسیقی
@Roshanfkrane
Field
Evgeny Grinko
من هرگز نفهمیدم کجا هستم. همیشه هرکجا که آن هست، بودهام.
#ساموئل_بکت
نام ناپذیر
#موسیقی
@Roshanfkrane
#ساموئل_بکت
نام ناپذیر
#موسیقی
@Roshanfkrane
یه انگلیسی که احتیاج فوری به شلوارِ راه راه برای مهمونی های سال نو داره پیش خیاطش میره تا اندازش رو بگیره .
خیاط :"حله چهار روز دیگه بیاین آماده است."
خُب. چهار روز بعد.
خیاط:" خیلی شرمندهام هفته دیگه بیاین، خشتک را خراب کردم."
خب. کاملاً درسته دوختن یه خشتکِ تر و تمیز خیلی سخته .یه هفته بعد .
خیاط: "واقعا شرمنده م،ده روزِ دیگه بیاین.دوختِ لای پا رو خراب کردم ."
خب . چارهای نیست. دوختن یه لای پای جمع و جور و راحت همیشه مشکله. ده روز بعد .
خیاط: "بسیار شرمنده م .دو هفته ی دیگه بیاین. زیپ رو گند زده م ."
خب، لاجرم، دوختن دکمه های تروتمیز کار سختیه......
خب، خلاصه سنبل های وحشی می شکفه و جا دکمه ها هنوز رو هواست .
مشتری:" به درک واصل بشی آقا! نه ،این دیگه تَهِ وقاحته .هر چیزی حدی داره. خدا توی شش روز، می شنوی، توی شش روز دنیا را ساخت. بله آقا،نه کمتر آقا، دنیا رو! اون وقت تو طی سه ماه نتونستی شلوار برای من بدوزی !"
خیاط (مبهوت ):"و آقای محترم، آقای محترم یه نگاه، ( با حالتی تحقیرآمیز ،از روی نفرت )به دنیا بنداز یه نگاه هم( با حالتی محبت آمیز، از روی غرور) به شلوار من.
#نمایشنامه
#دست_آخر
#ساموئل_بکت
@Roshanfkrane
خیاط :"حله چهار روز دیگه بیاین آماده است."
خُب. چهار روز بعد.
خیاط:" خیلی شرمندهام هفته دیگه بیاین، خشتک را خراب کردم."
خب. کاملاً درسته دوختن یه خشتکِ تر و تمیز خیلی سخته .یه هفته بعد .
خیاط: "واقعا شرمنده م،ده روزِ دیگه بیاین.دوختِ لای پا رو خراب کردم ."
خب . چارهای نیست. دوختن یه لای پای جمع و جور و راحت همیشه مشکله. ده روز بعد .
خیاط: "بسیار شرمنده م .دو هفته ی دیگه بیاین. زیپ رو گند زده م ."
خب، لاجرم، دوختن دکمه های تروتمیز کار سختیه......
خب، خلاصه سنبل های وحشی می شکفه و جا دکمه ها هنوز رو هواست .
مشتری:" به درک واصل بشی آقا! نه ،این دیگه تَهِ وقاحته .هر چیزی حدی داره. خدا توی شش روز، می شنوی، توی شش روز دنیا را ساخت. بله آقا،نه کمتر آقا، دنیا رو! اون وقت تو طی سه ماه نتونستی شلوار برای من بدوزی !"
خیاط (مبهوت ):"و آقای محترم، آقای محترم یه نگاه، ( با حالتی تحقیرآمیز ،از روی نفرت )به دنیا بنداز یه نگاه هم( با حالتی محبت آمیز، از روی غرور) به شلوار من.
#نمایشنامه
#دست_آخر
#ساموئل_بکت
@Roshanfkrane
برگی از یک کتاب📄
با هم قدم میزدیم،
دست در دست،
ساکت،
غرق دنیاهای خودمان،
هر کس غرق دنیاهای خود،
دست در دست فراموش شده.
این طور است که تا حالا دوام آوردهام
و امروز عصر هم انگار باز نتیجه میدهد.
در آغوشم هستم!
من خود را در آغوش گرفتهام،
نهچندان با لطافت،
امّا وفادار
وفادار ...
✍🏽 #ساموئل_بکت
📕 متنهایی برای هیچ
@Roshanfkrane
با هم قدم میزدیم،
دست در دست،
ساکت،
غرق دنیاهای خودمان،
هر کس غرق دنیاهای خود،
دست در دست فراموش شده.
این طور است که تا حالا دوام آوردهام
و امروز عصر هم انگار باز نتیجه میدهد.
در آغوشم هستم!
من خود را در آغوش گرفتهام،
نهچندان با لطافت،
امّا وفادار
وفادار ...
✍🏽 #ساموئل_بکت
📕 متنهایی برای هیچ
@Roshanfkrane
من مُردم و زندگی کردم...
نکند قربانی یک توهم شده باشم؟
#ساموئل_بکت
13 آوریل زادروز ساموئل بکت
نمایشنامه نویس، رمان نویس و شاعر ایرلندی
#مناسبت
@Roshanfkrane
نکند قربانی یک توهم شده باشم؟
#ساموئل_بکت
13 آوریل زادروز ساموئل بکت
نمایشنامه نویس، رمان نویس و شاعر ایرلندی
#مناسبت
@Roshanfkrane
#ساموئل_بارکلی_بکت، معروف به
#ساموئل_بکت
نویسنده و نمایشنامه نویس ایرلندی در سال ۱۹۰۶ به دنیا آمد.
دوران نوجوانی را در تنهایی و انزوا گذراند.
در سالهای جوانی زبان فرانسه را آموخت.
در سال ۱۹۲۸ در پاریس با جیمز جویس آشنا شد و در سال ۱۹۶۹ موفق به دریافت جایزهی نوبل شد.
بکت پس از آشنایی با جیمز جویس، ساعتها با او مینشست و در مورد زندگی تکراری و پوچی که بشر محکوم به تحمل آن است، صحبت میکرد.
در سال های ۱۹۳۸ با دختری فرانسوی به نام سوزان ازدواج کرد.
او با تمام قدرت سعی کرد به بشریت ثابت کند که مردن بهتر از زنده بودن است و بهتر آن است که انسان اصلا به دنیا نیاید.
برای اولینبار در سال ۱۹۵۳ پس از به نمایش درآمدن نمایشنامه "در انتطار گودو"، نان بکت بر سر زبانها افتاد.
ساموئل بکت در ۲۲ دسامبر سال ۱۹۸۹ در پاریس درگذشت و در کنار همسرش سوزان که شش ماه زودتر از او از دنیا رفته بود، در گورستان مونپارس به خاک سپرده شد.
#مناسبت
#وحید_منوچهری_واحد
@Roshanfkrane
#ساموئل_بکت
نویسنده و نمایشنامه نویس ایرلندی در سال ۱۹۰۶ به دنیا آمد.
دوران نوجوانی را در تنهایی و انزوا گذراند.
در سالهای جوانی زبان فرانسه را آموخت.
در سال ۱۹۲۸ در پاریس با جیمز جویس آشنا شد و در سال ۱۹۶۹ موفق به دریافت جایزهی نوبل شد.
بکت پس از آشنایی با جیمز جویس، ساعتها با او مینشست و در مورد زندگی تکراری و پوچی که بشر محکوم به تحمل آن است، صحبت میکرد.
در سال های ۱۹۳۸ با دختری فرانسوی به نام سوزان ازدواج کرد.
او با تمام قدرت سعی کرد به بشریت ثابت کند که مردن بهتر از زنده بودن است و بهتر آن است که انسان اصلا به دنیا نیاید.
برای اولینبار در سال ۱۹۵۳ پس از به نمایش درآمدن نمایشنامه "در انتطار گودو"، نان بکت بر سر زبانها افتاد.
ساموئل بکت در ۲۲ دسامبر سال ۱۹۸۹ در پاریس درگذشت و در کنار همسرش سوزان که شش ماه زودتر از او از دنیا رفته بود، در گورستان مونپارس به خاک سپرده شد.
#مناسبت
#وحید_منوچهری_واحد
@Roshanfkrane
Didi Paeizo ~ Music-Fa.Com
Moein Z ~ Music-Fa.Com
#معین_زد
🎧 دیدی پاییزو
آدمها، یک زمانی، در یک جایی،
ناخواسته خودشان را جا میگذارند
و میروند...
#ساموئل_بکت
#موسیقی
تقدیمی، ادمین ❤️
@Roshanfkrane
🎧 دیدی پاییزو
آدمها، یک زمانی، در یک جایی،
ناخواسته خودشان را جا میگذارند
و میروند...
#ساموئل_بکت
#موسیقی
تقدیمی، ادمین ❤️
@Roshanfkrane