یه انگلیسی که احتیاج فوری به شلوارِ راه راه برای مهمونی های سال نو داره پیش خیاطش میره تا اندازش رو بگیره .
خیاط :"حله چهار روز دیگه بیاین آماده است."
خُب. چهار روز بعد.
خیاط:" خیلی شرمندهام هفته دیگه بیاین، خشتک را خراب کردم."
خب. کاملاً درسته دوختن یه خشتکِ تر و تمیز خیلی سخته .یه هفته بعد .
خیاط: "واقعا شرمنده م،ده روزِ دیگه بیاین.دوختِ لای پا رو خراب کردم ."
خب . چارهای نیست. دوختن یه لای پای جمع و جور و راحت همیشه مشکله. ده روز بعد .
خیاط: "بسیار شرمنده م .دو هفته ی دیگه بیاین. زیپ رو گند زده م ."
خب، لاجرم، دوختن دکمه های تروتمیز کار سختیه......
خب، خلاصه سنبل های وحشی می شکفه و جا دکمه ها هنوز رو هواست .
مشتری:" به درک واصل بشی آقا! نه ،این دیگه تَهِ وقاحته .هر چیزی حدی داره. خدا توی شش روز، می شنوی، توی شش روز دنیا را ساخت. بله آقا،نه کمتر آقا، دنیا رو! اون وقت تو طی سه ماه نتونستی شلوار برای من بدوزی !"
خیاط (مبهوت ):"و آقای محترم، آقای محترم یه نگاه، ( با حالتی تحقیرآمیز ،از روی نفرت )به دنیا بنداز یه نگاه هم( با حالتی محبت آمیز، از روی غرور) به شلوار من.
#نمایشنامه
#دست_آخر
#ساموئل_بکت
@Roshanfkrane
خیاط :"حله چهار روز دیگه بیاین آماده است."
خُب. چهار روز بعد.
خیاط:" خیلی شرمندهام هفته دیگه بیاین، خشتک را خراب کردم."
خب. کاملاً درسته دوختن یه خشتکِ تر و تمیز خیلی سخته .یه هفته بعد .
خیاط: "واقعا شرمنده م،ده روزِ دیگه بیاین.دوختِ لای پا رو خراب کردم ."
خب . چارهای نیست. دوختن یه لای پای جمع و جور و راحت همیشه مشکله. ده روز بعد .
خیاط: "بسیار شرمنده م .دو هفته ی دیگه بیاین. زیپ رو گند زده م ."
خب، لاجرم، دوختن دکمه های تروتمیز کار سختیه......
خب، خلاصه سنبل های وحشی می شکفه و جا دکمه ها هنوز رو هواست .
مشتری:" به درک واصل بشی آقا! نه ،این دیگه تَهِ وقاحته .هر چیزی حدی داره. خدا توی شش روز، می شنوی، توی شش روز دنیا را ساخت. بله آقا،نه کمتر آقا، دنیا رو! اون وقت تو طی سه ماه نتونستی شلوار برای من بدوزی !"
خیاط (مبهوت ):"و آقای محترم، آقای محترم یه نگاه، ( با حالتی تحقیرآمیز ،از روی نفرت )به دنیا بنداز یه نگاه هم( با حالتی محبت آمیز، از روی غرور) به شلوار من.
#نمایشنامه
#دست_آخر
#ساموئل_بکت
@Roshanfkrane