روشنفکران
69.8K subscribers
49.4K photos
41.2K videos
2.39K files
6.78K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
۲۰ فوریه ـ اول اسفند
#روز_جهانی_عدالت_اجتماعی 🌺

🌎 در جهان کنونی، گرامی‌داشت «عدالت اجتماعی»، آیین بزرگداشت یک رؤیا و آرزوی بشری‌ست که هنوز در عصر فرامدرن تکنولوژی و ارتباطات، تحقق نیافته است.

🔵 در میهن ما ایران هیچ نشانی از #عدالت_اجتماعی در زمینه‌ی اقتصاد، حقوق سیاسی و مدنی وجود ندارد.
در میهن ما به‌دلیل سلطه‌گری هیولای بی‌عدالتی بیداد می‌کند و گرگ حریص فقر، گلوی سفره و سُمعه ایران و ایرانی را به کام گرفته است!

«روز جهانی عدالت اجتماعی» را با امید به روشنگری، مبارزه، تکاپو و همبستگی برای تحقق #آرمان_عدالت_اجتماعی گرامی می‌داریم... 🌷 🌿
📚🖌🎶
#مناسبت
@Roshanfkrane
🔴 چطور از «یه روز خوب میاد» به «دستاشو مشت کرده» رسیدیم؟

✍️ #آرمان_امیری

🔸ده سال پیش، در بستر #جنبش_سبز ، #هیچکس شاهکاری به نام «یه روز خوب میاد» را منتشر کرد. تک‌آهنگی تکان دهنده، با لحن و تصویری متفاوت نسبت به بسیاری از همتایان خود. آن زمان هنرمندان دیگری بودند که در آثارشان غالبا از لحن حماسی، یا عزا و سوگواری استفاده می‌کردند، «هیچکس» اما پای خود را فراتر گذاشت، گویی از مرزهای زمانی عبور کرد و به تصویر جهانی متفاوت در آینده کشور خیره شد. آینده‌ای که در آن هیچ رد پایی از بغض و کینه و دودستگی، اعتراض و #سرکوب و خلاصه شکاف‌های اجتماعی نبود. رویایی زیبا و آرام‌بخش که از التهاب‌ها می‌کاست و در سخت‌ترین روزها، بارقه‌ای از امید بر جای می‌گذاشت.

🔸ده سال بعد اما، لحن و رویکرد «هیچکس» به کلی دگرگون شد. «دستاشو مشت کرده» مانیفستی فشرده از خشم و اعتراض است که دیگر در آن اثری از تسکین و امیدواری به چشم نمی‌خورد. تو گویی که آن هنرمند امیدوار و صلح‌اندیشِ پیشین، به ناگاه به زبان فریادِ توده‌هایی خشم‌آگین بدل شده است. تحولی که به باورم، تناظرِ کامل و گویایی با تحولِ #اعتراضات طی یک دهه گذشته داشته است.

🔸نگارنده، در یک آرشیو شخصی، دست‌کم ۴۳ تک‌آهنگ را گردآوری کرده که هنرمندان مختلف به صورت اختصاصی برای جنبش سبز به اجرا درآورده‌اند. هنرمندانی از طیف‌های بسیار گسترده، از استاد #شجریان گرفته تا خواننده‌های لس‌آنجلسی و حتی چهره‌های جهانی مانند «جان بائز». طبیعتا این حجم گسترده از آثار هنری موفق شدند از وجوه متفاوتی به مساله اعتراضات ۸۸ بپردازند. اگر با گوشه چشمی به یک تعبیر فقهی بگوییم که همراهی با معترضان نیز یک «واجب کفایی» بود، در آن صورت درخواهیم یافت که حمایت گسترده هنرمندان فرصتی را در اختیار خواننده‌ای چون «هیچکس» قرار داد که بر روی وجه دیگری از مساله تمرکز کند و فارغ از مرزبندی‌های زمان، اثری خلق کند که یک پیام #ملی به شمار می‌رفت. رویایی زیبا که تمامی طرفین حاضر در فضای اعتراضات ۸۸ می‌توانستند بدون هیچ تردیدی با آن احساس هم‌دلی کنند.

🔸جنبش سبز اما، آخرین بزنگاهی بود که بخش قابل توجهی از نخبگان سیاسی و البته اجتماعی و هنری، با صدای مردم همراهی کردند. کمترین دستاورد این همراهی برای شهروندان آن است که احساس کنند صدای‌شان شنیده می‌شود و تنها نیستند. همین شنیده شدن، بخش قابل‌توجهی از خشم را کاهش می‌دهد و طبیعتا بستری فراهم می‌سازد که اعتراضات از مسیرهای آرام‌تری پی‌گیری شوند. سال‌ها بعد اما دیگر خبری از آن اقبال فراگیر نخبگان و هنرمندان نبود. گسترده‌ترین اعتراضات ۴۰ سال گذشته کشور با شدیدترین سرکوب‌هایی که حتی در تصور نمی‌آمد همراه شد، شمار کشته‌شدگان به سرعت به ارقامی نجومی رسید، اما تمام این فجایع با یک سکوت بهت‌آور از سوی جامعه هنری همراه شد. دیگر از آن سیل هنرمندانی که می‌خواستند «صدای خس و خاشاک» باشند، خبری نبود.

🔸در میان نخبگان سیاسی و اجتماعی نیز بیشتر از همراهی و هم‌دلی، چوب ملامت است که به چشم می‌آید. یکی اعتراضات مردم را «شورش کور» می‌خواند. دیگری آن‌ها را «فرودست اقتصادی» می‌نامد. یکی تحلیل می‌کند که این‌ها «پیاده‌نظام ظهور فاشیسم» هستند و گروهی مدعی هستند اینان امنیت و کیان کشور را به خطر انداخته‌اند! گویی بسیجی به راه افتاده تا نخبگان صاحب تریبون به جای آنکه باری از دوش «جان‌به‌لب‌رسیدگان» بردارند، آن‌ها را از هویت انسانی تهی کنند و از آنان یک «دیگری» بسازند، یک «Nobody»، توده‌ای بی‌شکل از مجموعه «هیچ‌کس»‌ها که نمی‌توان یا نباید با آن همراهی کرد. یعنی دقیقا خودشان به عوامل تشدید همان شکاف و خشمی بدل می‌شوند که در ظاهر ژست انتقاد از آن را گرفته‌اند.

🔸در چنین شرایطی، اگر هنرمندی همچون «هیچکس» ارتباط خودش با مردم را حفظ کرده باشد، دقیقا همان احساسی را تجربه خواهد کرد که این توده «هیچ کس»شده از شهروندان! اینجا دیگر بی‌طرفی یا نگاه فراجناحی معنی ندارد. برای شکستن این سکوت سرد و گورستانی باید با صراحت تمام جانب مردم را گرفت. جانب آن شهروندانی که دیگر فقط از آسیب‌های یک سیستم حکومتی #غیردموکراتیک در رنج نیستند؛ بلکه احساس می‌کنند گرفتار ساختار #فاسدی هستند که حتی اِلیت اجتماعی و فرهنگی‌اش را نیز غالبا مهره‌های دست‌چین‌شده و #رانتی تشکیل می‌دهند. پس طبیعی است که در برابر این صحنه‌آرایی خطرناک، هر معترض بی‌صدا مانده‌ای دست‌هایش را گره کند و خطاب به تمامی دیگر «هیچ کس»های این ساختار رانتیر فریاد بزند: «ما همه با هم هستیم».

#اجتماعی #هنر

@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬 دانلود فیلم ایرانی قدیمی
" تنگسیر "
نویسنده و کارگردان: #امیر_نادری
بازیگران برتر: #بهروز_وثوقی ، #نوری_کسرائی ، #فنونی_زاده ، #آرمان و...
موسیقی: #لوریس_چکناواریان
اکران: ۱۳۵۳

#فیلم_سینمایی #اجتماعی

@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬 دانلود فیلم ایرانی قدیمی
" سازش "
کارگردان: #محمد_متوسلانی
بازیگران: #بهروز_وثوقی ، #نوش_آفرین
#آرمان ، #مهین_شهابی و ...
اکران: ۱۳۵۳

این دو فیلم جزو زیباترین کارهای بهروز وثوقی میباشند.

#فیلم_سینمایی #اجتماعی

@Roshanfkrane
پدر میگفت ....
مهرآوا
پدر میگفت : خانه نداشتیم، نان نداشتیم، آب سرد بود، دستانمان خشن،
اما شاد بودیم و آزاد،
عشق سرک می‌کشید هر روز از دریچه چشمان مادرت،

و شور بختی ،
از شرم سر به زیر افکنده بود
و حسد جان میداد در لابه لای موهای پریشانی که از عشق به سرزمین مان هر روز شانه می‌خورد،
تا به استقبال دخترانی برود
که همچون مرواریدی گران قیمت
وطن را،
زن را،
هویتی ببخشد

اما،
هم اکنون درد می‌کند جای گلوله ای که بر تن من نیست
و خواب پریشانی،
که دستان تو را  در بند می‌بیند،

#طاهره_باقری_اردکانی
🎙 #مهرآوا
🎶 #آرمان_موسی_پور (سرنوشت)

#ارسالی #اجتماعی

@Roshanfkrane
تا چهل سالگی که مغزم خوب کار می کرد، به ریاضیات و پژوهش پرداختم. از چهل تا شصت سالگی که ذهنم ضعیف شده بود به فلسفه روی آوردم و در اواخر که به کلی مغزم کار نمی کرد به سیاست!

#آرمان_های_سیاسی
#برتراند_راسل

@Roshanfkrane
بیانیۀ انجمن علمی ـ دانشجویی جامعه‌شناسی تربیت‌مدرس در اعتراض به اخراج #آرمان_ذاکری

آرمان ذاکری عضو هیئت‌علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تربیت‌مدرس از ادامۀ تدریس منع و از دانشگاه اخراج شد. اتفاقی که خیلی پیش‌تر از آن آگاه بودیم و نگرانی دانشجویان گروه را طی نامه‌ای رسمی به اطلاع ریاست دانشگاه رسانده بودیم اما هرگز پاسخی از هیچ‌یک از مسئولین دانشگاه و دانشکدۀ علوم انسانی دریافت نکردیم؛ چراکه احتمالاً مسئولینْ مشغولیت‌های مهمتری از مشکلات و نگرانی‌های صنفی و علمی دانشجویان داشته و دونِ‌ شأن‌شان‌ است که به آن‌ها پاسخ دهند. اخراج استادی که از ابتدای جذبش گروه‌های فشار دانشگاه از هیچ‌گونه آزار و کارشکنی‌ای در ادامۀ کارش دریغ نکردند پیام روشنی را برای ما دانشجویان داشته است: «اینجا مِلک طِلق ما و سرسپردگان ماست». اخراج استادی که به گواه کارنامۀ خود و نظر دانشجویان گروه بهترین کیفیت علمی را ارائه می‌کرده و از بالاترین رضایت آموزشی برخوردار بوده‌ است البته ما را شگفت‌زده نخواهد کرد چراکه اخراج و حذف اساتید و دانشجویانْ نه استثنایی بر قاعده، بلکه جزئی جدانشدنی از منطقِ دانشگاه ایرانی علی‌الخصوص در علوم انسانی بوده است؛ یک انقلاب فرهنگی دائمی و بی‌وقفه با مکانیسم‌های پاکسازی و خالص‌سازیِ متنوع که در برهه‌های مختلف به زبان‌ها و فرم‌های متفاوت ظاهر شده و هدف غایی‌اش آن است تا دانشگاهی عقیم، مطیع و تک‌صدا تولید کند. شما یا پیشاپیش و به نحوی سیستماتیک از گسترۀ دانشگاه بیرون گذاشته می‌شوید یا تاب‌وتوان تحمل مکانیسم‌های تأدیب و تابع‌سازی که بر جسم و روانتان اِعمال می‌شود را از دست می‌دهید و عطایش را به لقایش می‌بخشید. از استثناها که بگذریم، نتیجه ماندن اساتیدی‌ست که بیش از آن که دوست‌دار دانش باشند تکنیسین‌های حرفه‌ای‌دانشگاهی هستند با جسم و روانی مطیع و خالی از شور دست‌یابی به حقیقت.

متن کامل را اینجا بخوانید

#انتقادات #اجتماعی #دانشجویان

@Roshanfkrane