پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.62K subscribers
2.02K photos
172 videos
54 files
5.78K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!

👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه

طرح شبهه و سوال :

@poorseman

سایت ipasookh.ir

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
#جاری_شدن_آب_از_انگشتان_پیامبر_اسلام

🤔#پرسش

یک روحانی گفته پیامبر ص در جنگی آب نبود و از انگشتانش آب جاری کرد و به #لشکریان داد آیا صحیح است یا نه ❗️آیا چنین چیزی عقلا صحیح است


💠#پاسخ💠

👌علی علیه السلام فرمود ؛

« چون حضرت رسول در حديبيه فرود آمد و اهل مكه او را محاصره كردند، اصحاب آن حضرت از تشنگى شكايت كردند، چهارپايان ايشان از تشنگى نزديك بود هلاك شوند، پس فرمودند كه ظرفى آوردند، و دست مبارك خود را در ميان آن گذاشت و آب از ميان #انگشتانش جارى شد و آن قدر آمد كه همه سيراب شديم و چهارپايان سيراب شدند و مشکهاى خود را پر كرديم. و باز در حديبيه آب ناياب شد و در آن موضع چاهى بود خشك شده بود پس تيرى از جعبه خود بيرون آورد و به دست براء بن عازب داد و گفت: ببر اين تير را و در ميان چاه خشك نصب كن، چون چنان كرد دوازده چشمه از زير آن تير روان شد. و در روز ميضاة عبرتى و علامتى مانند سنگ موسى براى منكران پيغمبرى او ظاهر شد كه آب نداشتند و تشنه بودند و به وضو محتاج بودند، پس ظرف وضو را طلبيد و دست معجز آثار خود را ميان ظرف استوار كرد، پس آب جارى شد و بلند شد تا آنكه هشت هزار نفر وضو ساختند و سيراب شدند و چهارپايان را آب دادند و آنچه توانستند برداشتند. »

📚الاحتجاج ج 1 ص 497 _ 536 _ حیاه القلوب ، ج 3 ص 465

🔸در نقل دیگری علی علیه السلام فرمود ؛

« با رسول خدا بيرون رفتيم در يكى از غزوات و به منزلى رسيديم كه در آن منزل آب نبود و مردم تشنه بودند، حضرت رسول ظرفى طلبيد كه در آن اندك آبى بود و دست مباركش را در ميان ظرف گذاشت، پس از ميان انگشتان #مباركش آب جوشيد تا همه مردم و اسبان و شتران سيراب شدند و ظرفهاى خود را پر كردند و در لشكر آن حضرت دوازده هزار شتر و دوازده هزار اسب بود و مردم سى هزار نفر بودند »

📚قصص الانبیاء ، راوندی ص 313

به روايت ديگر: فرمود گودالى كندند و نطعى در ميان آن گودال افكندند و دست مبارك خود را بر روى نطع گذاشت و فرمود اندك آبى بر روى دست آن حضرت ريختند و نام خدا برد پس آب از ميان انگشتان #معجزنشانش جوشيد ؛

📚مناقب ابن شهر آشوب ج 1 ص 144

🔸علامه مجلسی می گوید ؛ « اين قصه به طرق متعدده وارد شده و از معجزات متواتره است »

📚حیاه القلوب ج 3 ص 593 _ دلائل النبوه ج 4 ص 121 _ الوفاء باحوال المصطفی ص 92 _ شرح الشفا ج 1 ص 592

از سالم بن ابى الجعد و غير او خاصه و عامه روايت كرده ‏اند كه گفت ؛

« در روز بيعت شجره ما هزار و پانصد نفر بوديم و بسيار تشنه شديم، پیامبر اسلام آبى طلبيد در ميان ظرفى و دست مبارك خود را در ميان آب فرو برد، پس آن آب از ميان انگشتان دريا نشانش مانند چشمه جارى شد و آن قدر آب آمد كه همه ما را كافى بود و اگر صد هزار تن مى‏ بوديم همه را كفايت مى‏ نمود »

📚 مجمع البيان ج 5 ص 110 _ البداية و النهاية ج 4 172.

علمای اهل سنت نیز بارها وبارها این نحو از معجزه را برای پیامبر گرامی نقل کرده اند ؛

📚صحیح بخاری ج6 ص38 _ مسند احمد ج5 ص298 _ سنن ترمذی ج2 ص78 _ طبقات ابن سعد ج1 ص98 قسم 1 _تاریخ بغداد ج12 ص287 و ...

🔸برخی می گویند چنین معجزاتی از امور محال است و مورد قبول ما نمی باشد . اینان توجه ندارند که معجزه به معناى انجام يك محال عقلى نيست، زيرا محال عقلى (خواه محال ذاتى باشد مانند اجتماع #نقيضين و ضدين در محل واحد و در زمان واحد، يا محال بالغير مانند كارى كه وجود آن سرانجام منتهى به يك محال عقلى مى‏ شود) به حكم عقل غير ممكن است، يا به تعبير ديگر از دايره قدرت بيرون باشد، يعنى اصولًا به كاربردن كلمه «قدرت» در مورد آن بى‏ معناست، مثل اين‏كه پيامبرى بخواهد در آنِ واحد چيزى موجود باشد و موجود نباشد، و يا صخره عظيمى را در پوست يك تخم مرغ جا دهد بى ‏آن‏كه صخره كوچك شود يا تخم مرغ بزرگ گردد، اين گونه پيشنهادها در درون خود تضادى را پرورش مى ‏دهد، يعنى خود پيشنهاد غلط است و در حقيقت مفهومش اين است كه انسان چيزى را بخواهد و نخواهد (دقت كنيد).

بنابراين محالات عقلى نه در بحث اعجاز و نه در هيچ بحث ديگرى قابل طرح نيست، آنچه قابل طرح است محال عادى مى ‏باشد، بنابراين معجزه فقط يك محال عادى است. يعنى طبق روال معمولى قانون علت و معلول چنين چيزى با اسباب و شرايط معمولى و با نيروى انسانى قابل #تحقق نمى‏ باشد، ولى هيچ مانعى ندارد كه با نيروى الهى حاصل گردد مانند معجزاتی که ذكر شد.

📚پیام قرآن ج 7 ص 270





#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#پرواز_با_فیل

💥 #امام_باقر و پرواز با فيل گِلى


مستقيما به سراغ روايت ميروم تا ببينيم اين شاهكار روحانيون تشيع را

#متن_عربى روايت:
قال: حدثنا شاذان بن عمر قال: حدثنا مرة بن قبيصة بن عبد الحميد قال: قال لي جابر بن يزيد الجعفي: رأيت مولاي الباقر(ع) وقد صنع فيلاً من طين فركبه وطار في الهواء حتى ذهب إلى مكة ورجع عليه، فلم أصدق ذلك منه حتى رأيت الباقر(ع) فقلت له : أخبرني جابر عنك بكذا وكذا ؟
فصنع فركب وحملني معه إلى مكة وردّني.

#ترجمه:
#جابر تعريف كرد كه:
#امام_باقر را ديدم كه با گِل يك #فيل ساخت و سوارش شد و به هوا پرواز كرد و با آن به مكه رفت و برگشت. اين حرف جابر را باور نكردم تا اينكه مود امام را ديدم و از او جريان #فيل را پرسيدم، او گفت: فيلى ساختم با آن به مكه پرواز كردم و برگشتم.

#منابع:
١- دلائل الإمامة نوشته محمد بن جرير طبرى الشيعى صفحه ٢٢٠ باب في ذكر معجزاته
٢- مدينة المعاجز نوشته علامه سيد هاشم بحرانى جلد ٥ صفحه ١٠ باب ٦



💠#پاسخ💠

👌نخست باید توجه کرد که نقل فوق سندا #ضعیف است ، چرا که این روایت از سوی سه راوی به نامهای ؛ « احمد بن منصور الرمادی _ شاذان بن عمر _ مره بن قصبیه بن عبد الحمید » نقل شده است که هر سه مهمل و مجهول هستند .

📚تنقیح المقال ج 34 ص 317 _ مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 399

🔸از ضعف سندی هم که بگذریم ، این روایت امر غیر ممکنی را ممکن نمی کند.
حضرت مسیح نیز شبیه آن را انجام می داد چنان که خداوند از او نقل می کند که می گفت ؛

« من از گل ، چیزی به شکل #پرنده می سازم ، سپس در آن می دمم و به فرمان خدا پرنده ای می گردد » ( آل عمران 49)

👌 در روایات ما آمده است که خداوند به امامان گرامی تمام #معجزات انبیاء را داده است و آنان قادر بر انجام #تمام معجزات انبیاء گذشته بوده اند .

📚بحار الانوار ج27 ص29 باب 13 انهم یقدرون علی جمیع معجزات الانبیاء و ج26 ص159 باب 12 انهم اعطوا ما اعطاه الله الانبیاء

کسانی که می گویند چنین معجزاتی از امور #محال است و مورد قبول ما نمی باشد ، توجه ندارند که معجزه به معناى انجام يك محال عقلى نيست، زيرا محال عقلى (خواه محال ذاتى باشد مانند اجتماع #نقيضين و ضدين در محل واحد و در زمان واحد، يا محال بالغير مانند كارى كه وجود آن سرانجام منتهى به يك محال عقلى مى‏ شود) به حكم عقل غير ممكن است، يا به تعبير ديگر از دايره قدرت بيرون باشد، يعنى اصولًا به كاربردن كلمه «قدرت» در مورد آن بى‏ معناست، مثل اين‏كه پيامبر یا امام بخواهد در آنِ واحد چيزى موجود باشد و موجود نباشد، و يا صخره عظيمى را در پوست يك تخم مرغ جا دهد بى ‏آن‏كه صخره كوچك شود يا تخم مرغ بزرگ گردد، اين گونه پيشنهادها در درون خود تضادى را پرورش مى ‏دهد، يعنى خود پيشنهاد غلط است و در حقيقت مفهومش اين است كه انسان چيزى را بخواهد و نخواهد (دقت كنيد).

بنابراين محالات عقلى نه در بحث اعجاز و نه در هيچ بحث ديگرى قابل طرح نيست، آنچه قابل طرح است محال عادى مى ‏باشد، بنابراين معجزه فقط يك محال عادى است. يعنى طبق روال معمولى قانون علت و معلول چنين چيزى با اسباب و شرايط معمولى و با نيروى انسانى قابل #تحقق نمى‏ باشد، ولى هيچ مانعى ندارد كه با نيروى الهى حاصل گردد .

📚پیام قرآن ج 7 ص 270




#پرسمان_اعتقادی
Poorseman.ir
@Rahnamye_Behesht
https://sapp.ir/poorseman
🔸ادامه 👇

👌« جريان بازگشت خورشيد براى على عليه السلام پس از پيامبر گرامی چنين بود كه وقتى علی علیه السلام مى‏ خواست براى ورود به بابل از فرات بگذرد، بسيارى از ياران وى به ‏گذراندن چارپايان و وسايلشان [از فرات‏] پرداختند و وى با گروهى نماز عصر راخواند.

مردم هنوز عبور نكرده بودند كه خورشيد، غروب كرد و نماز بسيارى فوت شدو اكثر مردم، فضيلت نماز جماعت گزاردن به همراه وى را از دست دادند. [بنا براين،] در اين باره با هم گفتگو مى ‏كردند.

🔸هنگامى كه وى بحث آنان را در اين مورد شنيد، از خداوند عز و جل خواست كه‏ خورشيد را براى وى برگرداند تا همه يارانش براى گزاردن نماز عصر در وقت‏ آن، گرد آيند.

👌خداوند عز و جل، دعاى على عليه السلام را در باز گرداندن خورشيد، اجابت كرد و خورشيد درافق، با همان حالتى كه هنگام عصر داشت، پديدار شد.

هنگامى كه على عليه السلام سلام نماز را داد، خورشيد، غروب كرد و صداى شديدى از آن شنيده شد كه مردم را ترساند و آنان، تسبيح و تهليل‏ و استغفار و سپاس‏ خداوند را بر نعمتى كه براى آنان آشكار شده بود، فراوان به جاى آوردند.
خبر اين موضوع در همه جا پيچيد و بين مردم، پخش شد.»

📚الإرشاد: ج 1 ص 346، روضة الواعظين: ص 145، إعلام الورى: ج 1 ص 351، المناقب لابن شهر آشوب: ج 2 ص 318

👌در اثبات اين گونه حوادث، مُحال نبودن آنها (به خاطر وجود نقل‏هاى استوار)، كافى است. بى‏ گمان، وقوع چنين حادثه ‏اى كه نمونه آن در تاريخ قطعا بوده است مانند معجزه شق القمر ، عقلًا مُحال نيست تا از دايره قدرت الهى بيرون باشد. بنا بر اين، پذيرفتن آن به گونه جريانى «خلاف عادت»، امّا بر اساس علل و عوامل موجود در هستى و با قدرت خداوندِ «سبب سازِ سبب‏ سوز»، چه مانعى دارد؟

👌به بیان دیگر ؛

کسانی که می گویند چنین معجزاتی از امور #محال است و مورد قبول ما نمی باشد ، توجه ندارند که معجزه به معناى انجام يك محال عقلى نيست، زيرا محال عقلى (خواه محال ذاتى باشد مانند اجتماع #نقيضين و ضدين در محل واحد و در زمان واحد، يا محال بالغير مانند كارى كه وجود آن سرانجام منتهى به يك محال عقلى مى‏ شود) به حكم عقل غير ممكن است، يا به تعبير ديگر از دايره قدرت بيرون باشد، يعنى اصولًا به كاربردن كلمه «قدرت» در مورد آن بى‏ معناست، مثل اين‏كه پيامبر یا امام بخواهد در آنِ واحد چيزى موجود باشد و موجود نباشد، و يا صخره عظيمى را در پوست يك تخم مرغ جا دهد بى ‏آن‏كه صخره كوچك شود يا تخم مرغ بزرگ گردد، اين گونه پيشنهادها در درون خود تضادى را پرورش مى ‏دهد، يعنى خود پيشنهاد غلط است و در حقيقت مفهومش اين است كه انسان چيزى را بخواهد و نخواهد (دقت كنيد).

بنابراين محالات عقلى نه در بحث اعجاز و نه در هيچ بحث ديگرى قابل طرح نيست، آنچه قابل طرح است محال عادى مى ‏باشد، بنابراين معجزه فقط يك محال عادى است. يعنى طبق روال معمولى قانون علت و معلول چنين چيزى با اسباب و شرايط معمولى و با نيروى انسانى قابل #تحقق نمى‏ باشد، ولى هيچ مانعى ندارد كه با نيروى الهى حاصل گردد .

📚پیام قرآن ج 7 ص 270



#پرسمان_اعتقادی
Poorseman.ir
@Rahnamye_Behesht