🍃🍂
🍂🍃
#دروغ_و_دوگانگی..
انسان حقير ظاهری بزرگ بينانه به خود میگیرد. اين از ترفندهای "خود" است. هرگاه با چنين شخصی برخورد كردی بدان كه او در درون گرفتار عقده حقارت است. او عميقا رنج میبرد، زيرا احساس میكند هيچ است اما نمیتواند به آن اقرار كند.
مجبور است اين احساس خود را نه فقط از ديگران، بلكه از خودش نيز پنهان كند. مجبور است احساس حقارت خود را در ژرفای ناخودآگاه خود مدفون كند تا از آن آگاه نباشد. انسانی كه براستی شادمان است چيزی برای پنهان كردن ندارد.
او صريح و آفريننده است و از آنجا كه چيزی برای پنهان كردن ندارد گرفتار دوگانگی شخصيت نيست. شخصیتهای دوگانه پيچيده و بغرنج هستند. تو نمیتوانی خود را از دوگانگی شخصيت رها كنی. همين كه اقدام به اين كار كنی، خيلی زود شخصيت سوم نيز نياز پيدا خواهی كرد. بعد از آن به شخصيت چهارم، شخصيت پنجم و ... اين جريان تا بینهايت ادامه دارد.
دروغ نخست به دروغی ديگر برای توجيه نياز دارد، دروغ دوم به دروغ سوم و الی آخر. کافیست يک دروغ كوچك بگويی تا برای توجيه آن هزار و يك دروغ ديگر ببافی. و اين دروغها نيز در جای خود به دروغهايی ديگر احتياج خواهند داشت به طوری كه كاملا فراموش خواهی كرد كه چرا شروع به دروغ گفتن كردی و نخستین دروغی كه گفتی چه بود.
اما انسانی كه شادمان است چيزی برای دروغ گفتن، پنهان كردن و لاپوشانی ندارد. او به شخصيت دومی نياز ندارد، زيرا ساده و بی رياست. متكبر و خود پرست نيست. ممكن نيست كه چنين باشد. نيازی به آن نيست. او چرا بايد متكبر باشد؟ او چنان شاد و خرم است كه همواره شكر گزار است. او متكبر و خود پرست نيست. از دنيا عصبانی نيست. بابت همه چيز سپاسگزار است.
✍🏻اوشو
👇🏻
@PsychollogyForLife
https://www.instagram.com/PsychollogyForLife
🍂🍃
#دروغ_و_دوگانگی..
انسان حقير ظاهری بزرگ بينانه به خود میگیرد. اين از ترفندهای "خود" است. هرگاه با چنين شخصی برخورد كردی بدان كه او در درون گرفتار عقده حقارت است. او عميقا رنج میبرد، زيرا احساس میكند هيچ است اما نمیتواند به آن اقرار كند.
مجبور است اين احساس خود را نه فقط از ديگران، بلكه از خودش نيز پنهان كند. مجبور است احساس حقارت خود را در ژرفای ناخودآگاه خود مدفون كند تا از آن آگاه نباشد. انسانی كه براستی شادمان است چيزی برای پنهان كردن ندارد.
او صريح و آفريننده است و از آنجا كه چيزی برای پنهان كردن ندارد گرفتار دوگانگی شخصيت نيست. شخصیتهای دوگانه پيچيده و بغرنج هستند. تو نمیتوانی خود را از دوگانگی شخصيت رها كنی. همين كه اقدام به اين كار كنی، خيلی زود شخصيت سوم نيز نياز پيدا خواهی كرد. بعد از آن به شخصيت چهارم، شخصيت پنجم و ... اين جريان تا بینهايت ادامه دارد.
دروغ نخست به دروغی ديگر برای توجيه نياز دارد، دروغ دوم به دروغ سوم و الی آخر. کافیست يک دروغ كوچك بگويی تا برای توجيه آن هزار و يك دروغ ديگر ببافی. و اين دروغها نيز در جای خود به دروغهايی ديگر احتياج خواهند داشت به طوری كه كاملا فراموش خواهی كرد كه چرا شروع به دروغ گفتن كردی و نخستین دروغی كه گفتی چه بود.
اما انسانی كه شادمان است چيزی برای دروغ گفتن، پنهان كردن و لاپوشانی ندارد. او به شخصيت دومی نياز ندارد، زيرا ساده و بی رياست. متكبر و خود پرست نيست. ممكن نيست كه چنين باشد. نيازی به آن نيست. او چرا بايد متكبر باشد؟ او چنان شاد و خرم است كه همواره شكر گزار است. او متكبر و خود پرست نيست. از دنيا عصبانی نيست. بابت همه چيز سپاسگزار است.
✍🏻اوشو
👇🏻
@PsychollogyForLife
https://www.instagram.com/PsychollogyForLife