مدرسه اکسیژن:
#هنر_مشارکت_آفرینی
(The art of engagement)
خیلی وقت بود منتظر چنین روزی بودم
مسابقه بزرگ تیم استقلال و پرسپولیس
برای اولین بار هست که پسرم رو هم برای تماشای مسابقه به استادیوم آوردم...
از یکماه قبل تمام اخبار مربوط به چیدمان، ترکیب و استراتژی های تیم محبوبم رو دنبال می کردم...
همسرم هم ما رو توی این مدت همراهی می کرد، روز مسابقه یک مهمان از شهرستان برامون رسید.
فرزند دختر عموی من بود که برای ثبت نام در دانشگاه به تهران آمده بود.
روز مسابقه، جزو اولین نفرات تماشاچی سه نفری وارد استادیوم شدیم، با هیجان وافر یک جای مناسب گرفتیم و برای شروع مسابقه دقیقه شماری می کردیم. تمام حرکات توی زمین رو عین عقاب رصد و به اتفاق پسرم پیش بینی های حرفه ای می کردیم.
چند دقیقه بیشتر به سوت شروع بازی نمونده بود که امین (مهمان ما) با بی حوصلگی گفت که خیلی گشنشه و اگه میشه براش یک ساندویچ تهیه کنم...
من که باورم نمی شد توی این حول و ولا و هیجان شروع مسابقه چطور می تونست همچین خواهشی از من داشته باشه؟ 😱
براش توضیح دادم که این مسابقه خیلی برای ما مهمه و نمی تونیم این فرصت رو به راحتی از دست بدیم و باید این یک ساعت و نیم رو فعلا با هله حوله ها طاقت بیاره
اون هم چیزی نگفت و با بی تفاوتی به تماشای ادامه این بازی نشست...
توی استراحت بین دو نیمه، ذهنم مشغول این موضوع بود که چطوره که در این ورزشگاه ۱۰۰۰۰۰ نفری ۹۹۹۹۹۹ نفر حسابی درگیر این مسابقه هستن و این فامیل ما انقدر بی تفاوت؟
متناظر این موضوع رو در سازمانها به یاد آوردم و این سوال مهم حسابی ذهنم رو مشغول کرد که چطوره که توی سازمانها ۹۹۹۹۹۹ نفر نسبت به استراتژی ها، چشم انداز، اهداف، رقبا، بازار و ... بی تفاوت اند و فقط ۱ نفر نسبت به این مسایل احساس مسئولیت و تعهد می کنه؟
در فوتبال چه اتفاقی میافته که این همه جمعیت داخل استادیوم و خارج از اون در مورد ریزترین تصمیمات باشگاه احساس غیرت یا بعضا تعصب می کنند و یا به نوعی خودشون رو "شریک استراتژیک" باشگاه یا اون تیم قلمداد می کنن؟
برداشتی آزاد از روایتی با همین موضوع از کتاب " هنر مشارکت آفرینی" از جیم هودان
برگردان داستان از علی حکم آبادی
ادامه نوشته های مرتبط رو در کانال مدرسه اکسیژن دنبال کنید 👇
💠مدرسه اکسیژن
@OxygenSchool
Www.o2s.ir
#هنر_مشارکت_آفرینی
(The art of engagement)
خیلی وقت بود منتظر چنین روزی بودم
مسابقه بزرگ تیم استقلال و پرسپولیس
برای اولین بار هست که پسرم رو هم برای تماشای مسابقه به استادیوم آوردم...
از یکماه قبل تمام اخبار مربوط به چیدمان، ترکیب و استراتژی های تیم محبوبم رو دنبال می کردم...
همسرم هم ما رو توی این مدت همراهی می کرد، روز مسابقه یک مهمان از شهرستان برامون رسید.
فرزند دختر عموی من بود که برای ثبت نام در دانشگاه به تهران آمده بود.
روز مسابقه، جزو اولین نفرات تماشاچی سه نفری وارد استادیوم شدیم، با هیجان وافر یک جای مناسب گرفتیم و برای شروع مسابقه دقیقه شماری می کردیم. تمام حرکات توی زمین رو عین عقاب رصد و به اتفاق پسرم پیش بینی های حرفه ای می کردیم.
چند دقیقه بیشتر به سوت شروع بازی نمونده بود که امین (مهمان ما) با بی حوصلگی گفت که خیلی گشنشه و اگه میشه براش یک ساندویچ تهیه کنم...
من که باورم نمی شد توی این حول و ولا و هیجان شروع مسابقه چطور می تونست همچین خواهشی از من داشته باشه؟ 😱
براش توضیح دادم که این مسابقه خیلی برای ما مهمه و نمی تونیم این فرصت رو به راحتی از دست بدیم و باید این یک ساعت و نیم رو فعلا با هله حوله ها طاقت بیاره
اون هم چیزی نگفت و با بی تفاوتی به تماشای ادامه این بازی نشست...
توی استراحت بین دو نیمه، ذهنم مشغول این موضوع بود که چطوره که در این ورزشگاه ۱۰۰۰۰۰ نفری ۹۹۹۹۹۹ نفر حسابی درگیر این مسابقه هستن و این فامیل ما انقدر بی تفاوت؟
متناظر این موضوع رو در سازمانها به یاد آوردم و این سوال مهم حسابی ذهنم رو مشغول کرد که چطوره که توی سازمانها ۹۹۹۹۹۹ نفر نسبت به استراتژی ها، چشم انداز، اهداف، رقبا، بازار و ... بی تفاوت اند و فقط ۱ نفر نسبت به این مسایل احساس مسئولیت و تعهد می کنه؟
در فوتبال چه اتفاقی میافته که این همه جمعیت داخل استادیوم و خارج از اون در مورد ریزترین تصمیمات باشگاه احساس غیرت یا بعضا تعصب می کنند و یا به نوعی خودشون رو "شریک استراتژیک" باشگاه یا اون تیم قلمداد می کنن؟
برداشتی آزاد از روایتی با همین موضوع از کتاب " هنر مشارکت آفرینی" از جیم هودان
برگردان داستان از علی حکم آبادی
ادامه نوشته های مرتبط رو در کانال مدرسه اکسیژن دنبال کنید 👇
💠مدرسه اکسیژن
@OxygenSchool
Www.o2s.ir
#هنر_مشارکت_آفرینی
(The art of engagement)
سه بنّا کنار هم کار می کردند
پسری از آنها پرسید چکار می کنید؟
یکی گفت؛ آجر روی آجر می گذارم
دومی گفت؛ دیوار می سازم
و سومی گفت؛ در حال ساختن مدرسه ای هستم که شما بچه ها اونجا علم و دانش بیاموزید و آینده خودتون و جامعه رو بسازید
کدام بنا فقط دنبال تمام شدن روز کاری است؟
کدام بنا تمرکزش روی انجام بهینه کارش است؟
کدام بنا معنای کارش را می داند و با کارش عجین است و از آن لذت می برد؟
تفاوت انواع این مشارکت ها در کجاست؟
فرق است بین آجرچینی و مدرسه سازی
هنر مشارکت آفرینی را دنبال کنید👇👇
💠مدرسه اکسیژن
@OxygenSchool
Www.o2s.ir
(The art of engagement)
سه بنّا کنار هم کار می کردند
پسری از آنها پرسید چکار می کنید؟
یکی گفت؛ آجر روی آجر می گذارم
دومی گفت؛ دیوار می سازم
و سومی گفت؛ در حال ساختن مدرسه ای هستم که شما بچه ها اونجا علم و دانش بیاموزید و آینده خودتون و جامعه رو بسازید
کدام بنا فقط دنبال تمام شدن روز کاری است؟
کدام بنا تمرکزش روی انجام بهینه کارش است؟
کدام بنا معنای کارش را می داند و با کارش عجین است و از آن لذت می برد؟
تفاوت انواع این مشارکت ها در کجاست؟
فرق است بین آجرچینی و مدرسه سازی
هنر مشارکت آفرینی را دنبال کنید👇👇
💠مدرسه اکسیژن
@OxygenSchool
Www.o2s.ir
#هنر_مشارکت_آفرینی
(The art of engagement)
اغلب سازمانهای ما در ایجاد و حفظ محیط ترس آفرین (fear pressure) بسیار عالی عمل می کنند، این در حالی است که روز به روز گلایه مدیران از عدم مشارکت، کم کاری، کج کاری و بیکاری کارکنانشان بیشتر از پیش می شود.
😨ترس یکی از عوامل عدم مشارکت است.
هنوز بسیاری از سازمانهای ما با تمرکز بر رسمیت بیش از حد و به سبک نظامی یا سرهنگی مدیریت می شوند. این در حالی است که بسیاری از صنایع ما در حال ورود به بازارهای رقابتی ای هستند، که تغییر پذیری مدام، خلاقیت و نوآوری و مشارکت سرمایه های انسانی آنها جزو مزایای به شدت رقابتی آنها محسوب خواهند شد.
سازمانها هم می دانند که به محض گشوده شدن دروازه های تجارت بسیاری از بازارهای سنتی خود را از دست خواهند داد.
خیلی از الگوهای مدیریت و رهبری نیاز به بازنگری دارند. خصوصا شیوه هایی که دره های بین کارکنان و رهبران را وسیعتر و عمیقتر می کنند.
دره ترس 😱 یکی از مهمترین شکاف های موجود در جلب مشارکت کارکنان است.
خوب است که سوالات زیر را از خود بپرسیم؟
👁 آیا بیشتر انرژی کارکنان صرف ایجاد محیط امن و جلوگیری از هرگونه صدمه احتمالی می شود یا انرژی خود را صرف توسعه، بهبود عملکرد و نوآوری می کنند؟ (پوشش زرهی)
👁 آیا در سازمانتان فضاهای ارتباطی غیر رسمی و صمیمانه ای دارید تا اعتماد و ریسک پذیری کارکنان را افزایش دهد؟
👁 آیا کارکنانتان فرصت ایده پردازی و اظهار نظر و مشارکت در اهداف و استراتژی ها و برنامه های بازاریابی را دارند یا تمام این موارد به واحدهای مربوطه درون یا برون سازمانی تفویض و تخصیص داده شده است؟
👁 آیا عدم اطمینان و ترس، منجر به گسترش فضای ریاکاری، تزویر و پنهان کاری نشده است؟ 😷🤐🤑😎🎭
👁 آیا بر مبنای شیوه های مرسوم یا برخی خواستگاه های اجباری در سازمانتان جِرم و قدرت واحدهای نظارتی، کنترلی و حراستی بیش از واحدهای توسعه ای، تحقیقاتی و نوآوری نیست؟ 😡
آیا حواستان هست که واحدهای مذکور به گونه ای نَسخ هر جنبنده ی خلاقی را نکِشند و محیط کارتان را کُشنده نکنند؟
برداشتی آزاد از کتاب "هنر مشارکت آفرینی" از جیم هودان.
نویسنده؛ علی حکم آبادی
💠 کاری از مدرسه اکسیژن
@oxygenschool
آدرس عضویت مستقیم؛
https://telegram.me/joinchat/Boz_VDvJSg-aC4q5emrbrQ
(The art of engagement)
اغلب سازمانهای ما در ایجاد و حفظ محیط ترس آفرین (fear pressure) بسیار عالی عمل می کنند، این در حالی است که روز به روز گلایه مدیران از عدم مشارکت، کم کاری، کج کاری و بیکاری کارکنانشان بیشتر از پیش می شود.
😨ترس یکی از عوامل عدم مشارکت است.
هنوز بسیاری از سازمانهای ما با تمرکز بر رسمیت بیش از حد و به سبک نظامی یا سرهنگی مدیریت می شوند. این در حالی است که بسیاری از صنایع ما در حال ورود به بازارهای رقابتی ای هستند، که تغییر پذیری مدام، خلاقیت و نوآوری و مشارکت سرمایه های انسانی آنها جزو مزایای به شدت رقابتی آنها محسوب خواهند شد.
سازمانها هم می دانند که به محض گشوده شدن دروازه های تجارت بسیاری از بازارهای سنتی خود را از دست خواهند داد.
خیلی از الگوهای مدیریت و رهبری نیاز به بازنگری دارند. خصوصا شیوه هایی که دره های بین کارکنان و رهبران را وسیعتر و عمیقتر می کنند.
دره ترس 😱 یکی از مهمترین شکاف های موجود در جلب مشارکت کارکنان است.
خوب است که سوالات زیر را از خود بپرسیم؟
👁 آیا بیشتر انرژی کارکنان صرف ایجاد محیط امن و جلوگیری از هرگونه صدمه احتمالی می شود یا انرژی خود را صرف توسعه، بهبود عملکرد و نوآوری می کنند؟ (پوشش زرهی)
👁 آیا در سازمانتان فضاهای ارتباطی غیر رسمی و صمیمانه ای دارید تا اعتماد و ریسک پذیری کارکنان را افزایش دهد؟
👁 آیا کارکنانتان فرصت ایده پردازی و اظهار نظر و مشارکت در اهداف و استراتژی ها و برنامه های بازاریابی را دارند یا تمام این موارد به واحدهای مربوطه درون یا برون سازمانی تفویض و تخصیص داده شده است؟
👁 آیا عدم اطمینان و ترس، منجر به گسترش فضای ریاکاری، تزویر و پنهان کاری نشده است؟ 😷🤐🤑😎🎭
👁 آیا بر مبنای شیوه های مرسوم یا برخی خواستگاه های اجباری در سازمانتان جِرم و قدرت واحدهای نظارتی، کنترلی و حراستی بیش از واحدهای توسعه ای، تحقیقاتی و نوآوری نیست؟ 😡
آیا حواستان هست که واحدهای مذکور به گونه ای نَسخ هر جنبنده ی خلاقی را نکِشند و محیط کارتان را کُشنده نکنند؟
برداشتی آزاد از کتاب "هنر مشارکت آفرینی" از جیم هودان.
نویسنده؛ علی حکم آبادی
💠 کاری از مدرسه اکسیژن
@oxygenschool
آدرس عضویت مستقیم؛
https://telegram.me/joinchat/Boz_VDvJSg-aC4q5emrbrQ
وقتی که مسئولیت اجتماعی رو با مشارکت کارکنان خودمان طراحی و اجرا کنیم چه دستاوردهای دیگری در کنار شیوه های برون سپاری خواهیم داشت؟
مدرسه اکسیژن
شتابدهنده راهکارهای خلاق و مشارکتی
#هنر_مشارکت_آفرینی
#مسئولیت_اجتماعی
#محیط_زیست
https://www.aparat.com/v/IKZ4d
مدرسه اکسیژن
شتابدهنده راهکارهای خلاق و مشارکتی
#هنر_مشارکت_آفرینی
#مسئولیت_اجتماعی
#محیط_زیست
https://www.aparat.com/v/IKZ4d
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
درخت آرزوها منتظر ایده های سبز و محیط زیستی شماست
قصه،قصه ی یه درخت.درختی که با دغدغه ی محیط زیستی کارمندان هایپر استار شکل گرفت...اسمش شد درخت آرزوها!یه درخت زنده ی بدون برگ..درخت زنده ای که منتظر بود تا با ایده هایی که به حال خوش زمین و محیط زیستمون کمک میکنه، سبز بشه، پر از برگ بشه.این ایده به کمک مدرسه…
محیط کار کِشنده یا کُشنده
چگونه به کمک "هنر" محیط کارمان را پویا، خلاق و جذاب کنیم؟
https://www.linkedin.com/feed/update/urn:li:activity:6438672520714555392
چگونه به کمک "هنر" محیط کارمان را پویا، خلاق و جذاب کنیم؟
https://www.linkedin.com/feed/update/urn:li:activity:6438672520714555392
Linkedin
Ali Hokmabadi on LinkedIn: "محیط کار کِشنده یا کُشنده
چگونه به کمک "هنر" محیط کارمان را پویا، خلاق و جذاب کنیم؟
زنده یاد مجتبی…
چگونه به کمک "هنر" محیط کارمان را پویا، خلاق و جذاب کنیم؟
زنده یاد مجتبی…
August 24, 2018: Ali Hokmabadi posted on LinkedIn
وقتی مدیران یک برند موفق، به جای بازی نگری، خودشان عامل و بازیگر تحول می شوند
وقتی مدیر با تجربه منابع انسانی، با دقت فراوان به دنبال کاربردی و اجرایی کردن آموزش هاست و برنامه تغییر را به بهترین شکل معماری می کند
وقتی نگاه برند، نگرش یکپارچه و خلق آینده مطلوب در لحظه حال باشد و برندینگ را در "بودن" سازمان می بیند و منش تیم داخلی را سرمنشا تمایز برند می پندارد
وقتی پروژه های بهبود با اتکا به استعدادهای داخلی برنامه ریزی می شود ...
می توان یک بار دیگر به تحول و توسعه انسانی/سازمانی امید بست
مدرسه اکسیژن
#هنر_مشارکت_آفرینی
@OxygenSchool
وقتی مدیر با تجربه منابع انسانی، با دقت فراوان به دنبال کاربردی و اجرایی کردن آموزش هاست و برنامه تغییر را به بهترین شکل معماری می کند
وقتی نگاه برند، نگرش یکپارچه و خلق آینده مطلوب در لحظه حال باشد و برندینگ را در "بودن" سازمان می بیند و منش تیم داخلی را سرمنشا تمایز برند می پندارد
وقتی پروژه های بهبود با اتکا به استعدادهای داخلی برنامه ریزی می شود ...
می توان یک بار دیگر به تحول و توسعه انسانی/سازمانی امید بست
مدرسه اکسیژن
#هنر_مشارکت_آفرینی
@OxygenSchool
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هنر #آبستره زمانی برای مردم ناآشنا و دیرفهم بود. همین که زیباست کافی است.
این اثر با رنگپاشی همکاران انجام شده و پنداری که احساس و پیوند کاری میان آنان نمود یافته است.
به طور اتفاقی #پدیدار شده و ساختاری زیبا و قابل اعتنا پیدا کرده
اثر استاد هنرمندمان؛ کلنی ماهیانی است که #هماهنگ و #همسو در اقیانوس پرخطر سفر میکنند. #امنیت و یافتن غذا جز در گرو #کار_گروهی و #اعتماد میسر نیست.
همه #حامی یکدیگر هستند و به هم نیرو و #محبت هدیه میکنند. رنگ غالب آبی، آرامش کار را دو چندان کرده. چند ماهی روشنتر ذهنهای آگاهتری را تداعی میکنند و ممکن است هر لحظه شاهد روشنایی یک ماهی دیگر نیز باشیم.
تکنیک این اثر با شتاب و مشابه کار امپرسیونیسمهاست که به راحتی و سهل و ممتنع بودن آن کمک میکند.
#مدرسه_اکسیژن #هنر_ناگهانی #مشارکت #هماهنگی #اعتماد #راهبری
@OxygenSchool
این اثر با رنگپاشی همکاران انجام شده و پنداری که احساس و پیوند کاری میان آنان نمود یافته است.
به طور اتفاقی #پدیدار شده و ساختاری زیبا و قابل اعتنا پیدا کرده
اثر استاد هنرمندمان؛ کلنی ماهیانی است که #هماهنگ و #همسو در اقیانوس پرخطر سفر میکنند. #امنیت و یافتن غذا جز در گرو #کار_گروهی و #اعتماد میسر نیست.
همه #حامی یکدیگر هستند و به هم نیرو و #محبت هدیه میکنند. رنگ غالب آبی، آرامش کار را دو چندان کرده. چند ماهی روشنتر ذهنهای آگاهتری را تداعی میکنند و ممکن است هر لحظه شاهد روشنایی یک ماهی دیگر نیز باشیم.
تکنیک این اثر با شتاب و مشابه کار امپرسیونیسمهاست که به راحتی و سهل و ممتنع بودن آن کمک میکند.
#مدرسه_اکسیژن #هنر_ناگهانی #مشارکت #هماهنگی #اعتماد #راهبری
@OxygenSchool
👆👆
⌚هنگامی که کریستین ارتیز #دانشگاه_آرمانی خود را تصویر میکند، او مکانی بدون سخنرانی، کلاس درس، رشته یا گروه درسی را میبیند. دانشجویان در فضایی بزرگ و باز روی مشکلاتی سخت و عملی کار میکنند. اگر به مطالعهای نیاز باشد به اینترنت مراجعه میکنند و نه استاد. این تصور، با الگوی سنتی تحصیلات عالی فاصلهی زیادی دارد اما "بهزودی" به یک واقعیت تبدیل خواهد شد: او که شش سال رییس دپارتمان کارشناسی در MIT بوده است، کار خود را رها کرده تا دانشگاهی جدید را بنیان گذارد؛ نمونهای از تحول در یادگیری. جف مالگان از اندیشکده بریتانیایی نستا (Nesta) آن را «ظهور دانشگاه چالشمحور» مینامد.
⌚در 20 سال گذشته دهها نمونه از این گونهی نوظهور از موسسات در شیلی تا چین افتتاح شده و تعداد بیشتری نیز در دست تاسیس است.
اگرچه حوزههای کاری آنها متفاوت است، اما یک رویکرد یکسان دارند:
مخالف روش سنتی آموزش به بزرگسالان هستند: سخنرانی، کتاب درسی، کار سخت در کتابخانه، امتحانات و استادان دانشگاه.
در عوض، دانشجویان به صورت تیمی روی پروژهها کار میکنند و تلاش دارند معماهایی بدون پاسخ را حل کنند. شرکتها اغلب حامیان مالی این پروژهها هستند و استادان مورد نیاز را گرد هم میآورند. رشتههای تحصیلی نیز ترکیبی از #هنر، #علوم_انسانی و #علوم_تجربی هستند.
⌚شعار دانشگاه زپلین که در سال 2003 در آلمان تاسیس شد این است: «مشکلات جامعه ما هیچ نظم و انضباطی ندارند، ما هم همینطور.
طرفداران نظریهی «یادگیری عمیقتر» که در بخش آموزش در امریکا محبوبیت بالایی یافته بر این باورند که روشهای آموزشی امروزی، درک و فهم را سرکوب میکنند. تونی واگنر نویسنده کتاب «نوآوران خلاق» میگوید مدارس و دانشگاهها نمیتوانند کنجکاوی دانشجویان را برانگیزند. او به مطالعهی انجام شده توسط ریچارد آروم از دانشگاه نیویورک و جاسپیا روکسا از دانشگاه ویرجینیا اشاره میکند که نتیجه گرفتهاند که با وجود چهار سال تحصیل، 36 درصد از فارغالتحصیلان امریکایی در سال 2011 نتوانستهاند نمرات خود را در آزمون «یادگیری دانشگاهی» بهبود بخشند که آزمونی در یادگیری انتقادی است.
⌚این آزمونها تعریف محدودی از #تفکر_انتقادی و #خلاقیت دارند. با وجود این برخی یادگیرندگان جوان مشتاقند بهطور متفاوتی آموزش ببینند. با افزایش شهریهها و هزینههای دورههای کارشناسی ارشد، شاهدیم که با دانشجویان بیشتر شبیه به مشتری رفتار میشود. حدود 96 درصد از 27 هزار دانشجویی که در سال گذشته در نظرسنجی بنگاه پژوهشی زاگبی شرکت کرده بودند اظهار داشتند که مایلند که دانشگاهها مشوق محیط کارآفرینی باشند.
⌚دانشکدهی الگوی جدید فناوری و مهندسی (NMITE) در سال 2017 در انگلستان افتتاح شد. به گفتهی اُلین - مشاور این دانشگاه،NMITE استادان را بر اساس مهارت استخدام میکند و نه تعداد آثار چاپ شده. دانشجویان باید با موفقیت دوره را به پایان برسانند اما ضروری نیست که ریاضی یا فیزیک بخوانند. آنها باید #هنر و #علوم_اجتماعی را مطالعه کنند. کلاسها کوچک (20 تا 30 نفره) هستند و دانشجویان در روز حدود چهار ساعت با معلمان مختلفی دیدار دارند.
⌚نمونهای دیگر برنامهی «کارخانه طراحی» در دانشگاه آلتو در هلسینکی است که دانشجویان مهندسی، هنر و تجارت را برای طراحی، ساخت و بازاریابی محصولات گرد هم میآورد. کالوی اکمن بنیانگذار این برنامه میگوید تلاش میکند تا #نظریه و #عمل را به یکدیگر نزدیکتر سازد. الگوی او به 9 کشور از جمله امریکا، استرالیا و کره جنوبی نفوذ کرده است.
⌚این موسسات جدید از نظر توسعهی فناوری، چابک و پیشرفته هستند. بسیاری از آنها از روش «یادگیری فشرده» استفاده میکنند که در آن دانشجویان، مفاهیم اصلی را از طریق دورههای آنلاین میآموزند و در هنگام ورود به دانشگاه برای شروع مهارتهای عملی آماده هستند. به نظر اکمن تعداد افراد خودساختهای مانند لئوناردو داوینچی بسیار اندک است. ما وظیفه داریم دانشجویان را برای آینده آماده کنیم.
📖هفته نامه تجارت فردا
منبع:
https://www.economist.com/taxonomy/term/74/www.big.dk?page=46
🦋مدرسه اکسیژن
@oxygenschool
⌚هنگامی که کریستین ارتیز #دانشگاه_آرمانی خود را تصویر میکند، او مکانی بدون سخنرانی، کلاس درس، رشته یا گروه درسی را میبیند. دانشجویان در فضایی بزرگ و باز روی مشکلاتی سخت و عملی کار میکنند. اگر به مطالعهای نیاز باشد به اینترنت مراجعه میکنند و نه استاد. این تصور، با الگوی سنتی تحصیلات عالی فاصلهی زیادی دارد اما "بهزودی" به یک واقعیت تبدیل خواهد شد: او که شش سال رییس دپارتمان کارشناسی در MIT بوده است، کار خود را رها کرده تا دانشگاهی جدید را بنیان گذارد؛ نمونهای از تحول در یادگیری. جف مالگان از اندیشکده بریتانیایی نستا (Nesta) آن را «ظهور دانشگاه چالشمحور» مینامد.
⌚در 20 سال گذشته دهها نمونه از این گونهی نوظهور از موسسات در شیلی تا چین افتتاح شده و تعداد بیشتری نیز در دست تاسیس است.
اگرچه حوزههای کاری آنها متفاوت است، اما یک رویکرد یکسان دارند:
مخالف روش سنتی آموزش به بزرگسالان هستند: سخنرانی، کتاب درسی، کار سخت در کتابخانه، امتحانات و استادان دانشگاه.
در عوض، دانشجویان به صورت تیمی روی پروژهها کار میکنند و تلاش دارند معماهایی بدون پاسخ را حل کنند. شرکتها اغلب حامیان مالی این پروژهها هستند و استادان مورد نیاز را گرد هم میآورند. رشتههای تحصیلی نیز ترکیبی از #هنر، #علوم_انسانی و #علوم_تجربی هستند.
⌚شعار دانشگاه زپلین که در سال 2003 در آلمان تاسیس شد این است: «مشکلات جامعه ما هیچ نظم و انضباطی ندارند، ما هم همینطور.
طرفداران نظریهی «یادگیری عمیقتر» که در بخش آموزش در امریکا محبوبیت بالایی یافته بر این باورند که روشهای آموزشی امروزی، درک و فهم را سرکوب میکنند. تونی واگنر نویسنده کتاب «نوآوران خلاق» میگوید مدارس و دانشگاهها نمیتوانند کنجکاوی دانشجویان را برانگیزند. او به مطالعهی انجام شده توسط ریچارد آروم از دانشگاه نیویورک و جاسپیا روکسا از دانشگاه ویرجینیا اشاره میکند که نتیجه گرفتهاند که با وجود چهار سال تحصیل، 36 درصد از فارغالتحصیلان امریکایی در سال 2011 نتوانستهاند نمرات خود را در آزمون «یادگیری دانشگاهی» بهبود بخشند که آزمونی در یادگیری انتقادی است.
⌚این آزمونها تعریف محدودی از #تفکر_انتقادی و #خلاقیت دارند. با وجود این برخی یادگیرندگان جوان مشتاقند بهطور متفاوتی آموزش ببینند. با افزایش شهریهها و هزینههای دورههای کارشناسی ارشد، شاهدیم که با دانشجویان بیشتر شبیه به مشتری رفتار میشود. حدود 96 درصد از 27 هزار دانشجویی که در سال گذشته در نظرسنجی بنگاه پژوهشی زاگبی شرکت کرده بودند اظهار داشتند که مایلند که دانشگاهها مشوق محیط کارآفرینی باشند.
⌚دانشکدهی الگوی جدید فناوری و مهندسی (NMITE) در سال 2017 در انگلستان افتتاح شد. به گفتهی اُلین - مشاور این دانشگاه،NMITE استادان را بر اساس مهارت استخدام میکند و نه تعداد آثار چاپ شده. دانشجویان باید با موفقیت دوره را به پایان برسانند اما ضروری نیست که ریاضی یا فیزیک بخوانند. آنها باید #هنر و #علوم_اجتماعی را مطالعه کنند. کلاسها کوچک (20 تا 30 نفره) هستند و دانشجویان در روز حدود چهار ساعت با معلمان مختلفی دیدار دارند.
⌚نمونهای دیگر برنامهی «کارخانه طراحی» در دانشگاه آلتو در هلسینکی است که دانشجویان مهندسی، هنر و تجارت را برای طراحی، ساخت و بازاریابی محصولات گرد هم میآورد. کالوی اکمن بنیانگذار این برنامه میگوید تلاش میکند تا #نظریه و #عمل را به یکدیگر نزدیکتر سازد. الگوی او به 9 کشور از جمله امریکا، استرالیا و کره جنوبی نفوذ کرده است.
⌚این موسسات جدید از نظر توسعهی فناوری، چابک و پیشرفته هستند. بسیاری از آنها از روش «یادگیری فشرده» استفاده میکنند که در آن دانشجویان، مفاهیم اصلی را از طریق دورههای آنلاین میآموزند و در هنگام ورود به دانشگاه برای شروع مهارتهای عملی آماده هستند. به نظر اکمن تعداد افراد خودساختهای مانند لئوناردو داوینچی بسیار اندک است. ما وظیفه داریم دانشجویان را برای آینده آماده کنیم.
📖هفته نامه تجارت فردا
منبع:
https://www.economist.com/taxonomy/term/74/www.big.dk?page=46
🦋مدرسه اکسیژن
@oxygenschool