Forwarded from فلسفه اجتماعی/ اندیشه خراسانی sm nejatihosseini
🔰از مساله دین در ایران باستان اسلامی تا خود انتقادی و دگر انتقادی دانشورزانه و گفتگوی انتقادی دانشپژوهانه :
گفتگوهای نوشتاری انتقادی اخیر
محدثی گیلوایی و
نجاتی حسینی🔰
@smnejatihosseini
🔻متن اصلی گفتگو 🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10459
https://t.me/smnejatihosseini/8240
https://t.me/smnejatihosseini/8270
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10489
🔰تکمله 1:
ملاحظات روش شناختی نقد تاریخی 🔰
۱۳ فروردین ۱۴۰۳
https://t.me/smnejatihosseini/8270
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10489
🔰تکمله ۲: یک نمونه تاریخی موردی از تابوی پرسش گری و نقد در تاریخ اسلام 🔰
https://t.me/smnejatihosseini/8253
🔰تکمله ۳ : یک نمونه تاریخی موردی از روحیه خود انتقادی دانشورزانه در تاریخ فلسفه در جهان اسلام 🔰
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
https://t.me/smnejatihosseini/8307
🔻ادامه دارد 🔻
Tehran
18 01 1403
@smnejatihosseini
#خودانتقادی_دانشورزانه
#دگرانتقادی_دانشپژوهانه
#گفتگوی_انتقادی_روشنگرانه_راهبردی
#مطالعات_تاریخی_ایران_باستان_اسلامی
#دانشهای_اسلامی
#نقد_تاریخی
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
گفتگوهای نوشتاری انتقادی اخیر
محدثی گیلوایی و
نجاتی حسینی🔰
@smnejatihosseini
🔻متن اصلی گفتگو 🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10459
https://t.me/smnejatihosseini/8240
https://t.me/smnejatihosseini/8270
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10489
🔰تکمله 1:
ملاحظات روش شناختی نقد تاریخی 🔰
۱۳ فروردین ۱۴۰۳
https://t.me/smnejatihosseini/8270
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10489
🔰تکمله ۲: یک نمونه تاریخی موردی از تابوی پرسش گری و نقد در تاریخ اسلام 🔰
https://t.me/smnejatihosseini/8253
🔰تکمله ۳ : یک نمونه تاریخی موردی از روحیه خود انتقادی دانشورزانه در تاریخ فلسفه در جهان اسلام 🔰
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
https://t.me/smnejatihosseini/8307
🔻ادامه دارد 🔻
Tehran
18 01 1403
@smnejatihosseini
#خودانتقادی_دانشورزانه
#دگرانتقادی_دانشپژوهانه
#گفتگوی_انتقادی_روشنگرانه_راهبردی
#مطالعات_تاریخی_ایران_باستان_اسلامی
#دانشهای_اسلامی
#نقد_تاریخی
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
Telegram
زیر سقف آسمان
🔰مساله دین در ایران باستان :
گفتگوهای نوشتاری انتقادی اخیر
محدثی گیلوایی و
نجاتی حسینی🔰
@smnejatihosseini
🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10453
🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10456
🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10457
🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10458…
گفتگوهای نوشتاری انتقادی اخیر
محدثی گیلوایی و
نجاتی حسینی🔰
@smnejatihosseini
🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10453
🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10456
🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10457
🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10458…
Forwarded from نقدآگین
📘در باب «تکثرگرایی حقیقتباور» یا «مثلثهای چهارگوش»!
(۲/۲)
✍🏻 #آرمان_امیری (پیج)
🍂 البته دکتر محدثی در متن خودشان بهصراحت اشاره نکردهاند که به کدام الگو در فهم حقیقت اشاره دارند، اما از شواهد کلی و روند پروژۀ ایشان چنین برمیآید که حقیقتگراییشان، خصلت افلاطونی دارد و این نگرش یکتاانگارانه از حقیقتِ مطلق، در جایجای یادداشتهای ایشان بهچشم میخورد؛ برای نمونه، میتوان به برخی مظاهر آن اشاره کرد.
🍂 بارزترین نمونه، تاکید مداوم دکتر محدثی بر ضرورت «اسطورهشکنی» است. البته که در چهارچوب منطق «کثرتگرا»، هیچ اسطورهای نمیتواند نمایندۀ حقیقت ناب و مطلق باشد، اما «کثرتگرایان»، این تقدسزدایی را پیش از «الگوهای بیرونی»، از خودشان و روایتها و خوانشهای خودشان آغاز میکنند! در واقع، آنکه در دلِ اندیشۀ «کثرتگرایی» پژوهش میکند، پیشاپیش پذیرفته و حتی تاکید میکند، که «خوانش او صرفا خوانش خود اوست؛ فهمی از جهان است که با خودش پیوند خورده»، پس هرگز نمیتواند آن را حقیقتی قلمداد کند که به کار حذف و طرد و انکار باقی نظریات بیاید.
🍂 رویکرد دکتر محدثی اما به کل، از جنس دیگریست. ایشان روایت خودشان را چنان عین حقیقت میدانند که میتوان از آن مانند عصای موسی استفاده کرد و باقی روایتهایی که بیشک «ناحقیقت» هستند را، بلعید و حذف کرد. چنین شیوهای، با تقدسزدایی و اسطورهشکنی در معنای کثرتگرایانۀ آن، نسبتی ندارد و بیشتر میتواند در منطق «بتشکنی» فهم شود. همان سنتی که ادیان حقیقتگرای ابراهیمی از این پیامبر اسطورهای خود، به میراث بردند تا در برابر خدای یکتای خود، که حقیقت مطلق تصورش میکنند، باقی خدایان را دروغ و جهل و جعل قلمداد کرده و نابود کنند.
🍂 در چهارچوب همین خوانش است که دکتر محدثی گمان میکند، ایراد کار علی شریعتی این بوده که نظریاتش مبتنی بر «حقایق عینی تاریخ» نبودهاست. پس احتمالا اگر دکثر محدثی بتوانند انحرافات علی شریعتی را جبران کنند و بهجای روایت «نامعتبر و دلبخواه» او از تشیع علوی و تشیع صفوی، یک روایتِ بسیار دقیق و کاملا معتبر با دادههای تاریخی از تشیع ارائه کنند، آن وقت مشکل حل میشود. من اما متوجه نمیشوم، پس از حصولِ چنان حقیقت مطلق و دقیق و یگانهای از جناب دکتر محدثی، تکلیف پروژۀ «تکثرگرایی» چه میشود؟ وقتی تمام حقیقت مطلق به چنگ دکتر محدثی آمد، تکلیف باقی گمراهانی که به حقیقت نهفته در روایت ایشان ایمان نیاوردند، چیست؟
🍂 من البته با نتیجۀ نهایی دکتر محدثی در مورد شریعتی نسبتا موافق هستم که پروژۀ او نهتنها به «کثرتگرایی» نمیانجامید، بلکه حتی امکان حداقلی از «رواداری» را نیز باقی نگذاشته بود، اما برخلاف دکتر محدثی، من اصلا مشکل کار شریعتی را بیاعتباری روایتش از تشیع یا نداشتن فکتهای تاریخی نمیدانم؛ بلکه به باورم، پروژۀ شریعتی به همان دلایلی به فاجعه ختم شد که عینا در الگوی کاری دکتر محدثی تکرار میشود:
نخست اینکه، شریعتی نیز به مانند دکتر محدثی، «تکثرگرا» نبود و خود را منبع حقیقت، یا دستکم پژوهشگری برای حصول حقیقت مطلق قلمداد میکرد؛
دوم اینکه، شریعتی نیز بهمانند دکتر محدثی، حاضر نشد از الگوی «فایدهگرایانۀ» جان لاک پیروی کند تا در وضعیتی که دستش از باورهای تکثرگرا کوتاه است، دستکم فرجام کارش به سطحی از «رواداری» ختم شود.
🍂 خلاصۀ امر اینکه ما بیش از نیم قرن است با ترکیبات و ابداعاتی از جنس «روشنفکری مذهبی»، «دموکراسی دینی»، یا حتی «اسلامگرایی سکولار» آشنا شدهایم و حالا بجز نقدهای منطقی بر مبانی این اندیشهها یا رویکردها، میتوانیم نتایج عملیشان را هم قضاوت کنیم. بهشخصه بعید میدانم رویکرد «حقیقتگرایی تکثرگرا» هم سرنوشت متفاوتی از باقی مثلثهای چهارگوش پیشین پیدا کند.
🍂 من طبیعتا علاقهای به ورود به مباحث دینی ندارم و نقدم به تصورات خطی از تاریخ اندیشه و باوری یکتاانگارانه به «فرآیند تحول فکری بشر» را وارد این بحث نمیکنم تا ببینیم نسبت «تکخداباوری» با «چندخداباوری» چگونه است. امیدواری من تنها به همین سطح خلاصه میشود که اگر «تکخداباوران» نمیخواهند با تحول در مبنای اندیشهشان، به سمت «کثرتگرایی» حرکت کنند، دستکم با فهمی از منطق «فایدهگرای» جان لاک، یا حضی از آن شفقت مسیحایی، خود را برای «رواداری در عرصهی اجتماعی» بیشتر آماده کنند. چشماندازی که با این جد و جهدِ جهادی بر بتشکنیهای پیاپی چندان سازگاری ندارد.
#نقد_روشنفکران #فلسفیدن #سیاست
➖➖➖
🌾 @Naqdagin | @DivaneSara
(۲/۲)
✍🏻 #آرمان_امیری (پیج)
🍂 البته دکتر محدثی در متن خودشان بهصراحت اشاره نکردهاند که به کدام الگو در فهم حقیقت اشاره دارند، اما از شواهد کلی و روند پروژۀ ایشان چنین برمیآید که حقیقتگراییشان، خصلت افلاطونی دارد و این نگرش یکتاانگارانه از حقیقتِ مطلق، در جایجای یادداشتهای ایشان بهچشم میخورد؛ برای نمونه، میتوان به برخی مظاهر آن اشاره کرد.
🍂 بارزترین نمونه، تاکید مداوم دکتر محدثی بر ضرورت «اسطورهشکنی» است. البته که در چهارچوب منطق «کثرتگرا»، هیچ اسطورهای نمیتواند نمایندۀ حقیقت ناب و مطلق باشد، اما «کثرتگرایان»، این تقدسزدایی را پیش از «الگوهای بیرونی»، از خودشان و روایتها و خوانشهای خودشان آغاز میکنند! در واقع، آنکه در دلِ اندیشۀ «کثرتگرایی» پژوهش میکند، پیشاپیش پذیرفته و حتی تاکید میکند، که «خوانش او صرفا خوانش خود اوست؛ فهمی از جهان است که با خودش پیوند خورده»، پس هرگز نمیتواند آن را حقیقتی قلمداد کند که به کار حذف و طرد و انکار باقی نظریات بیاید.
🍂 رویکرد دکتر محدثی اما به کل، از جنس دیگریست. ایشان روایت خودشان را چنان عین حقیقت میدانند که میتوان از آن مانند عصای موسی استفاده کرد و باقی روایتهایی که بیشک «ناحقیقت» هستند را، بلعید و حذف کرد. چنین شیوهای، با تقدسزدایی و اسطورهشکنی در معنای کثرتگرایانۀ آن، نسبتی ندارد و بیشتر میتواند در منطق «بتشکنی» فهم شود. همان سنتی که ادیان حقیقتگرای ابراهیمی از این پیامبر اسطورهای خود، به میراث بردند تا در برابر خدای یکتای خود، که حقیقت مطلق تصورش میکنند، باقی خدایان را دروغ و جهل و جعل قلمداد کرده و نابود کنند.
🍂 در چهارچوب همین خوانش است که دکتر محدثی گمان میکند، ایراد کار علی شریعتی این بوده که نظریاتش مبتنی بر «حقایق عینی تاریخ» نبودهاست. پس احتمالا اگر دکثر محدثی بتوانند انحرافات علی شریعتی را جبران کنند و بهجای روایت «نامعتبر و دلبخواه» او از تشیع علوی و تشیع صفوی، یک روایتِ بسیار دقیق و کاملا معتبر با دادههای تاریخی از تشیع ارائه کنند، آن وقت مشکل حل میشود. من اما متوجه نمیشوم، پس از حصولِ چنان حقیقت مطلق و دقیق و یگانهای از جناب دکتر محدثی، تکلیف پروژۀ «تکثرگرایی» چه میشود؟ وقتی تمام حقیقت مطلق به چنگ دکتر محدثی آمد، تکلیف باقی گمراهانی که به حقیقت نهفته در روایت ایشان ایمان نیاوردند، چیست؟
🍂 من البته با نتیجۀ نهایی دکتر محدثی در مورد شریعتی نسبتا موافق هستم که پروژۀ او نهتنها به «کثرتگرایی» نمیانجامید، بلکه حتی امکان حداقلی از «رواداری» را نیز باقی نگذاشته بود، اما برخلاف دکتر محدثی، من اصلا مشکل کار شریعتی را بیاعتباری روایتش از تشیع یا نداشتن فکتهای تاریخی نمیدانم؛ بلکه به باورم، پروژۀ شریعتی به همان دلایلی به فاجعه ختم شد که عینا در الگوی کاری دکتر محدثی تکرار میشود:
نخست اینکه، شریعتی نیز به مانند دکتر محدثی، «تکثرگرا» نبود و خود را منبع حقیقت، یا دستکم پژوهشگری برای حصول حقیقت مطلق قلمداد میکرد؛
دوم اینکه، شریعتی نیز بهمانند دکتر محدثی، حاضر نشد از الگوی «فایدهگرایانۀ» جان لاک پیروی کند تا در وضعیتی که دستش از باورهای تکثرگرا کوتاه است، دستکم فرجام کارش به سطحی از «رواداری» ختم شود.
🍂 خلاصۀ امر اینکه ما بیش از نیم قرن است با ترکیبات و ابداعاتی از جنس «روشنفکری مذهبی»، «دموکراسی دینی»، یا حتی «اسلامگرایی سکولار» آشنا شدهایم و حالا بجز نقدهای منطقی بر مبانی این اندیشهها یا رویکردها، میتوانیم نتایج عملیشان را هم قضاوت کنیم. بهشخصه بعید میدانم رویکرد «حقیقتگرایی تکثرگرا» هم سرنوشت متفاوتی از باقی مثلثهای چهارگوش پیشین پیدا کند.
🍂 من طبیعتا علاقهای به ورود به مباحث دینی ندارم و نقدم به تصورات خطی از تاریخ اندیشه و باوری یکتاانگارانه به «فرآیند تحول فکری بشر» را وارد این بحث نمیکنم تا ببینیم نسبت «تکخداباوری» با «چندخداباوری» چگونه است. امیدواری من تنها به همین سطح خلاصه میشود که اگر «تکخداباوران» نمیخواهند با تحول در مبنای اندیشهشان، به سمت «کثرتگرایی» حرکت کنند، دستکم با فهمی از منطق «فایدهگرای» جان لاک، یا حضی از آن شفقت مسیحایی، خود را برای «رواداری در عرصهی اجتماعی» بیشتر آماده کنند. چشماندازی که با این جد و جهدِ جهادی بر بتشکنیهای پیاپی چندان سازگاری ندارد.
#نقد_روشنفکران #فلسفیدن #سیاست
➖➖➖
🌾 @Naqdagin | @DivaneSara
Telegram
نقدآگین
Forwarded from نقدآگین
📘پیرامون «فایدهباوری، تکثرگرایی، حقیقتباوری، نسبیانگاری و مدارا»
— نقدی بر یادداشتِ آرمان امیری
(۳/۳)
✍🏻 #رضا_زمان
🍂 آنچه در برابر «تکثرگرایی» است، نه «حقیقتباوری» که «وحدتباوری و تاماندیشی و یقینباوری» است. به اين معنا که حقيقتِ مطلق و عینی، در جیبِ یک شخص و یک ایده است، و این شخص و ایده، که حامل تنها حقیقت مطلق و عینیست، فوق نقد و پرسش است و فرای خطا و لغزش، و دارای یقین و قطعیت؛ یعنی یقین به «انحصار حقیقت در یک شخص و یک ایده». این چیزیست که با «تکثرگرایی» سازگار نیست. در واقع، تکثرگرایی با «یقین» به حصول «حقیقتِ مطلق» در یک شخص و ایده است که ناسازگار است، نه با «حقیقتباوری». همچنین، «مُدارا و رواداری»، بیآمد «تکثرگرایی» است، نه «نسبیانگاری و تاماندیشی». برای مُدارا، لازم است به تکثر باور داشتهباشیم، اما نه آنکه نافیِ «مطلقِ حقیقت» باشیم، چه حقیقت اخلاقی، چه حقیقت معرفتی.
🍂 یک شکل از تکثرگرایی، «تکثرگرایی دینی» یا «پلورالیسم دینی» است که هم در مسیحیت و هم در اسلام، توسعه يافتهاست. اين تکثرگرایی، به کثرتِ حقایق دینی، سعادت و رستگاری باور دارد؛ یعنی قائل است به اينکه اولا، حقیقت در انحصار یک دین خاص نیست و تمام ادیان حامل حقایق هستند، ثانیا، سعادت و رستگاری هم در اختیار پیروان یک دین خاص نیست، بلکه تمام دیندارانی که صادقانه در پیِ صدق و راستی و نیکی رفتهاند، شایستهی سعادت و رستگاریاند. بهتعبیر مولوی (که یک از تکثرگرایان دینی است) «اختلاف مسلم و گبر و جهود»، از «نظرگاه» است. و ادیان، نظرگاههای متعددند.
🍂 جان هیک در مسیحیت، سروش در اسلام، کسانی بودند که در دوران معاصر، پلورالیسم دینی را دنبال کردند. وجود پلورالیسم دینی، خود نشانهایست از اينکه، تکثرگرایی میتواند در کنار حقیقتباوری بنشیند و همزیستی داشتهباشد.
#فلسفیدن #نقد_روشنفکران
➖➖➖
🌾 @Naqdagin | @shahrvand_sabz
— نقدی بر یادداشتِ آرمان امیری
(۳/۳)
✍🏻 #رضا_زمان
🍂 آنچه در برابر «تکثرگرایی» است، نه «حقیقتباوری» که «وحدتباوری و تاماندیشی و یقینباوری» است. به اين معنا که حقيقتِ مطلق و عینی، در جیبِ یک شخص و یک ایده است، و این شخص و ایده، که حامل تنها حقیقت مطلق و عینیست، فوق نقد و پرسش است و فرای خطا و لغزش، و دارای یقین و قطعیت؛ یعنی یقین به «انحصار حقیقت در یک شخص و یک ایده». این چیزیست که با «تکثرگرایی» سازگار نیست. در واقع، تکثرگرایی با «یقین» به حصول «حقیقتِ مطلق» در یک شخص و ایده است که ناسازگار است، نه با «حقیقتباوری». همچنین، «مُدارا و رواداری»، بیآمد «تکثرگرایی» است، نه «نسبیانگاری و تاماندیشی». برای مُدارا، لازم است به تکثر باور داشتهباشیم، اما نه آنکه نافیِ «مطلقِ حقیقت» باشیم، چه حقیقت اخلاقی، چه حقیقت معرفتی.
🍂 یک شکل از تکثرگرایی، «تکثرگرایی دینی» یا «پلورالیسم دینی» است که هم در مسیحیت و هم در اسلام، توسعه يافتهاست. اين تکثرگرایی، به کثرتِ حقایق دینی، سعادت و رستگاری باور دارد؛ یعنی قائل است به اينکه اولا، حقیقت در انحصار یک دین خاص نیست و تمام ادیان حامل حقایق هستند، ثانیا، سعادت و رستگاری هم در اختیار پیروان یک دین خاص نیست، بلکه تمام دیندارانی که صادقانه در پیِ صدق و راستی و نیکی رفتهاند، شایستهی سعادت و رستگاریاند. بهتعبیر مولوی (که یک از تکثرگرایان دینی است) «اختلاف مسلم و گبر و جهود»، از «نظرگاه» است. و ادیان، نظرگاههای متعددند.
🍂 جان هیک در مسیحیت، سروش در اسلام، کسانی بودند که در دوران معاصر، پلورالیسم دینی را دنبال کردند. وجود پلورالیسم دینی، خود نشانهایست از اينکه، تکثرگرایی میتواند در کنار حقیقتباوری بنشیند و همزیستی داشتهباشد.
#فلسفیدن #نقد_روشنفکران
➖➖➖
🌾 @Naqdagin | @shahrvand_sabz
Telegram
نقدآگین
📘در باب «تکثرگرایی حقیقتباور» یا «مثلثهای چهارگوش»!
✍🏻 #آرمان_امیری (پیج)
🗄پست مرتبط
📕کوروش؛ جهانسوز یا جهانساز؟
📕میتوان گفت دوچرخه (چندخداپرستی) از اتومبیل (یگانهپرستی) برتر است؟
📕کوروش، ایرانیان و کابوسِ تکخداباوری!
📕تکخدایی، آغازِ بدویت و…
✍🏻 #آرمان_امیری (پیج)
🗄پست مرتبط
📕کوروش؛ جهانسوز یا جهانساز؟
📕میتوان گفت دوچرخه (چندخداپرستی) از اتومبیل (یگانهپرستی) برتر است؟
📕کوروش، ایرانیان و کابوسِ تکخداباوری!
📕تکخدایی، آغازِ بدویت و…
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
♦️کتاب دو سه خروار خریت با اعمال تغییرات خواسته شده توسط وزارت ارشاد مجوز گرفت
لینک خرید از سایت: برای خرید مستقیم کلیک کنید
خرید از تلگرام آکادمی: @toakademi
به اطلاع مخاطبان گرامی میرسانم که کتاب دو سه خروار خریت بعد از اعمال تغییرات مورد نظر وزارت ارشاد، مجوز گرفت و با نام دو سه خروار کیاست منتشر خواهد شد.
در این کتاب فقط یک تغییر مهم داده شده و آن حذف کلمهی خریت از روی جلد و داخل متن و تغییر آن به کیاست (تقریبا وارونهی خریت) بوده است.
کتاب دو سه خروار کیاست نوعی نقد اجتماعیی طنزآمیز مبتنی بر خودنگاری است.
مشخصات کتاب
♦️دو سه خروار کیاست
نویسنده: حسن محدثی گیلوایی
ناشر: نشر سحر
تعداد صفحات: ۲۵۷
قیمت پشت جلد: ۳۳۰ هزار تومان
قیمت برای پیشفروش: ۳۰۰ هزار تومان
#خریت
#کیاست
#خریتشناسی
#کیاستشناسی
#دو_سه_خروار_کیاست #طنز
#خودنگاری
#جامعهنگری
#نقد_اجتماعی
.
لینک خرید از سایت: برای خرید مستقیم کلیک کنید
خرید از تلگرام آکادمی: @toakademi
به اطلاع مخاطبان گرامی میرسانم که کتاب دو سه خروار خریت بعد از اعمال تغییرات مورد نظر وزارت ارشاد، مجوز گرفت و با نام دو سه خروار کیاست منتشر خواهد شد.
در این کتاب فقط یک تغییر مهم داده شده و آن حذف کلمهی خریت از روی جلد و داخل متن و تغییر آن به کیاست (تقریبا وارونهی خریت) بوده است.
کتاب دو سه خروار کیاست نوعی نقد اجتماعیی طنزآمیز مبتنی بر خودنگاری است.
مشخصات کتاب
♦️دو سه خروار کیاست
نویسنده: حسن محدثی گیلوایی
ناشر: نشر سحر
تعداد صفحات: ۲۵۷
قیمت پشت جلد: ۳۳۰ هزار تومان
قیمت برای پیشفروش: ۳۰۰ هزار تومان
#خریت
#کیاست
#خریتشناسی
#کیاستشناسی
#دو_سه_خروار_کیاست #طنز
#خودنگاری
#جامعهنگری
#نقد_اجتماعی
.
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
♦️کتاب دو سه خروار خریت با اعمال تغییرات خواسته شده توسط وزارت ارشاد مجوز گرفت
لینک خرید از سایت: برای خرید مستقیم کلیک کنید
خرید از تلگرام آکادمی: @toakademi
به اطلاع مخاطبان گرامی میرسانم که کتاب دو سه خروار خریت بعد از اعمال تغییرات مورد نظر وزارت ارشاد، مجوز گرفت و با نام دو سه خروار کیاست منتشر خواهد شد.
در این کتاب فقط یک تغییر مهم داده شده و آن حذف کلمهی خریت از روی جلد و داخل متن و تغییر آن به کیاست (تقریبا وارونهی خریت) بوده است.
کتاب دو سه خروار کیاست نوعی نقد اجتماعیی طنزآمیز مبتنی بر خودنگاری است.
مشخصات کتاب
♦️دو سه خروار کیاست
نویسنده: حسن محدثی گیلوایی
ناشر: نشر سحر
تعداد صفحات: ۲۵۷
قیمت پشت جلد: ۳۳۰ هزار تومان
قیمت برای پیشفروش: ۳۰۰ هزار تومان
#خریت
#کیاست
#خریتشناسی
#کیاستشناسی
#دو_سه_خروار_کیاست #طنز
#خودنگاری
#جامعهنگری
#نقد_اجتماعی
.
لینک خرید از سایت: برای خرید مستقیم کلیک کنید
خرید از تلگرام آکادمی: @toakademi
به اطلاع مخاطبان گرامی میرسانم که کتاب دو سه خروار خریت بعد از اعمال تغییرات مورد نظر وزارت ارشاد، مجوز گرفت و با نام دو سه خروار کیاست منتشر خواهد شد.
در این کتاب فقط یک تغییر مهم داده شده و آن حذف کلمهی خریت از روی جلد و داخل متن و تغییر آن به کیاست (تقریبا وارونهی خریت) بوده است.
کتاب دو سه خروار کیاست نوعی نقد اجتماعیی طنزآمیز مبتنی بر خودنگاری است.
مشخصات کتاب
♦️دو سه خروار کیاست
نویسنده: حسن محدثی گیلوایی
ناشر: نشر سحر
تعداد صفحات: ۲۵۷
قیمت پشت جلد: ۳۳۰ هزار تومان
قیمت برای پیشفروش: ۳۰۰ هزار تومان
#خریت
#کیاست
#خریتشناسی
#کیاستشناسی
#دو_سه_خروار_کیاست #طنز
#خودنگاری
#جامعهنگری
#نقد_اجتماعی
.
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️کتاب دو سه خروار خریت با اعمال تغییرات خواسته شده توسط وزارت ارشاد مجوز گرفت
پیشفروش:
سایت: برای خرید مستقیم کلیک کنید
تلگرام: @toakademi
به اطلاع مخاطبان گرامی میرسانم که کتاب دو سه خروار خریت بعد از اعمال تغییرات مورد نظر وزارت ارشاد، مجوز گرفت و با نام دو سه خروار کیاست منتشر خواهد شد.
در این کتاب فقط یک تغییر مهم داده شده و آن حذف کلمهی خریت از روی جلد و داخل متن و تغییر آن به کیاست (تقریبا وارونهی خریت) بوده است.
کتاب دو سه خروار کیاست نوعی نقد اجتماعیی طنزآمیز مبتنی بر خودنگاری است.
مشخصات کتاب
♦️دو سه خروار کیاست
نویسنده: حسن محدثی گیلوایی
ناشر: نشر سحر
تعداد صفحات: ۲۵۷
قیمت پشت جلد: ۳۳۰ هزار تومان
قیمت برای پیشفروش: ۳۰۰ هزار تومان
#خریت
#کیاست
#خریتشناسی
#کیاستشناسی
#دو_سه_خروار_کیاست #طنز
#خودنگاری
#جامعهنگری
#نقد_اجتماعی
.
پیشفروش:
سایت: برای خرید مستقیم کلیک کنید
تلگرام: @toakademi
به اطلاع مخاطبان گرامی میرسانم که کتاب دو سه خروار خریت بعد از اعمال تغییرات مورد نظر وزارت ارشاد، مجوز گرفت و با نام دو سه خروار کیاست منتشر خواهد شد.
در این کتاب فقط یک تغییر مهم داده شده و آن حذف کلمهی خریت از روی جلد و داخل متن و تغییر آن به کیاست (تقریبا وارونهی خریت) بوده است.
کتاب دو سه خروار کیاست نوعی نقد اجتماعیی طنزآمیز مبتنی بر خودنگاری است.
مشخصات کتاب
♦️دو سه خروار کیاست
نویسنده: حسن محدثی گیلوایی
ناشر: نشر سحر
تعداد صفحات: ۲۵۷
قیمت پشت جلد: ۳۳۰ هزار تومان
قیمت برای پیشفروش: ۳۰۰ هزار تومان
#خریت
#کیاست
#خریتشناسی
#کیاستشناسی
#دو_سه_خروار_کیاست #طنز
#خودنگاری
#جامعهنگری
#نقد_اجتماعی
.
Forwarded from فلسفه اجتماعی/ اندیشه خراسانی sm nejatihosseini
📝مساله اجتماعی ما فقط فلسفه خوان ها نیستند؛مساله ما :فقر بینش فلسفی علوم اجتماعی خوانده ها نیز هست...
@smnejatihosseini
🔹نشستی با عنوان :نیهیلیسم و دیگر مسایل وارداتی👇
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10897
بهانه ای شد برای یک نقد کوتاه از
نجاتی حسینی خطاب به دوست منتقد نقدپذیر ،حسن محدثی گیلوایی ، مبنی بر نادرستی قیاس مع الفارق او بین شریعتی و عبدالکریمی 👇
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10898
🔹خلاصه منتشره نشست نیز👇
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10923
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10924
نشان داد که ظاهرا نقطه ارشمیدسی جدال یک فلسفه خوان (عبدالکریمی)با یک مدرس- محقق-مولف علوم اجتماعی(محدثی گیلوایی ) بر سر اینست که تحلیل های فلسفه و علوم اجتماعی به خوانش های متفاوت از جامعه منجر می شوند.
🔹هر چند اصل این بحث درست است که دست کم بر وفق ارای فیلسوفان علوم انسانی اجتماعی برجسته کلاسیک و معاصر ( دورکیم و وبر و زیمل و هابرماس ) خوانش های فلسفی از جامعه منجر به فلسفه اجتماعی می شود چون تصویری ایدئال از جامعه و انسان اجتماعی و زندگی اجتماعی خلق می کند و نه تصویری رئال و واقعی انگونه که خوانش علوم اجتماعی از جامعه خلق می کند و این تفاوت جدی میان تحلیل علوم اجتماعی از جامعه( جامعه شناسی ) و تحلیل فلسفی از جامعه ( فلسفه اجتماعی ) است ....
🔹اما آنچه در جدال مزبور از آن غفلت شده اینست که فلسفه اجتماعی و علم اجتماعی دو روی یک سکه اند :سکه فهم جامعه. و لذا فلسفه خوان و فلسفه دانی که میخواهد جامعه را تحلیل کند باید علم اجتماعی هم بداند و علوم اجتماعی خوان و علوم اجتماعی دان هم باید به وقت تحلیل فلسفی جامعه با فلسفه های کلاسیک و مدرن و معاصر و پست مدرن و تلفیقی و فلسفه های مضاف آشنایی داشته باشد
🔹 ازین منظر اصل مساله اینست دست کم در مورد جامعه ایران ؛ که ما فیلسوف نداریم ؛ آنچه داریم مترجم متون فلسفی و مولف کتابهای فلسفه و مدرس فلسفه و دانش آموخته دکترای فلسفه است !در بهترین حالت ممکنست چند شارح برجسته فلسفه غرب و اسلامی از جنس فلسفه خوان های فلسفه دان داشته باشیم ...
🔹در آن روی سکه نیز ؛ متاسفانه علوم اجتماعی خوانده های ما ( از استادان پیش کسوت تا اصحاب علوم اجتماعی میان سال و جوان و از حرفه ای ها تا آماتورها و دانش آموختگان امروزین علوم اجتماعی ) عمدتا با فلسفه مانوس نیستند و لذا علوم اجتماعی ما دچار فقر بینش فلسفی است...
🔹در مورد فقر بینش اجتماعی در میان علوم اجتماعی خوانده های سابق و لاحق نیز بارها این نقد جدی صورت گرفته که کم سوادی و بی سوادی دامن اکثریت اصحاب علوم اجتماعی ایرانی را گرفته است !و متاسفانه بروز این سندروم نیزافزایش یافته است!
🔹از سوی دیگر اجتماع علوم اجتماعی خوانده های ما در ایران کنونی نه چندان درگیرفلسفه اجتماعی اند ونه چندان درگیر علم اجتماعی!این که درگیر چه چیزی هستند خود محل تامل است! شاید درگیر زندگی شخصی اند و یا دلمشغول بازاری شدن و سلبریتی دانشگاهی شدن و ورود به دولت و حکومت اند برای سیاست پیشگی و غیره. بهر حال هر چه هست اکثرعلوم اجتماعی خوانده های ما نه در اجتماع علمی علوم اجتماعی ایرانی درگیری فکری فلسفی اجتماعی دارند و نه دغدغه حوزه عمومی و جامعه مدنی دارند و نه مساله کاوش حقیقت انسان و جهان اجتماعی از منظر فلسفه و فلسفه اجتماعی و علم اجتماعی....
🔹میمانند اقلیتی از اصحاب علوم اجتماعی خوان و علوم اجتماعی دان که حقیقتا درگیر در اجتماع علمی علوم اجتماعی اند و با فلسفه های تحلیلی و قاره ای و مضاف و حتی فلسفه اسلامی یا فلسفه مسلمانان و تفکر اجتماعی مسلمین هستند....
🔹این که چه باید کرد ،هر چند در درجه اول نیازمند هماندیشیهای انتقادی مشترک اصحاب علوم اجتماعی و اصحاب فلسفه و اجماع این دو اجتماع علمی است ، با اینحال
می توان متفرد نیز چاره اندیشی کرد .
🔻لذا بنظر ما جدی گرفتن پل فلسفه و علم اجتماعی یعنی فلسفه علوم اجتماعی و نیز جدی گرفتن فهم خوانشهای فلسفی کلاسیکها در علم اجتماعی که همان فلسفه اجتماعی مندرج در علم اجتماعی واقع گرا است و نیز تقویت نقد فلسفی اجتماعی اجتماع علوم اجتماعی ایرانی ( هم خود انتقادی و هم دگر انتقادی ) و دغدغه ترویج و توسعه فرهنگ نقد در علوم اجتماعی ایرانی و پذیرش نقد و گشودگی بروی نقد در انجمن های علوم اجتماعی می تواند کارساز باشد.
Tehran
6 05 1403
@smnejatihosseini
#فلسفه_خوانده_های_ایرانی
#علوم_اجتماعی_خوانده_های_ایرانی
#فقر_فلسفی_علوم_اجتماعی_خوانده_ها
#فقر_بینش_اجتماعی_فلسفه_خوانده_ها
#فلسفه_اجتماعی
#فلسفه_علوم_اجتماعی
#علم_اجتماعی_فلسفی
#نقد_علوم_اجتماعی_خوانده_های_ایرانی
#نقد_فلسفه_خوانده_های_ایرانی
#ترویج_فرهنگ_نقد
#عبدالکریمی
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
🔰پوشه شنیداری مباحث محدثی و عبدالکریمی
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10912?single
@smnejatihosseini
🔹نشستی با عنوان :نیهیلیسم و دیگر مسایل وارداتی👇
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10897
بهانه ای شد برای یک نقد کوتاه از
نجاتی حسینی خطاب به دوست منتقد نقدپذیر ،حسن محدثی گیلوایی ، مبنی بر نادرستی قیاس مع الفارق او بین شریعتی و عبدالکریمی 👇
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10898
🔹خلاصه منتشره نشست نیز👇
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10923
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10924
نشان داد که ظاهرا نقطه ارشمیدسی جدال یک فلسفه خوان (عبدالکریمی)با یک مدرس- محقق-مولف علوم اجتماعی(محدثی گیلوایی ) بر سر اینست که تحلیل های فلسفه و علوم اجتماعی به خوانش های متفاوت از جامعه منجر می شوند.
🔹هر چند اصل این بحث درست است که دست کم بر وفق ارای فیلسوفان علوم انسانی اجتماعی برجسته کلاسیک و معاصر ( دورکیم و وبر و زیمل و هابرماس ) خوانش های فلسفی از جامعه منجر به فلسفه اجتماعی می شود چون تصویری ایدئال از جامعه و انسان اجتماعی و زندگی اجتماعی خلق می کند و نه تصویری رئال و واقعی انگونه که خوانش علوم اجتماعی از جامعه خلق می کند و این تفاوت جدی میان تحلیل علوم اجتماعی از جامعه( جامعه شناسی ) و تحلیل فلسفی از جامعه ( فلسفه اجتماعی ) است ....
🔹اما آنچه در جدال مزبور از آن غفلت شده اینست که فلسفه اجتماعی و علم اجتماعی دو روی یک سکه اند :سکه فهم جامعه. و لذا فلسفه خوان و فلسفه دانی که میخواهد جامعه را تحلیل کند باید علم اجتماعی هم بداند و علوم اجتماعی خوان و علوم اجتماعی دان هم باید به وقت تحلیل فلسفی جامعه با فلسفه های کلاسیک و مدرن و معاصر و پست مدرن و تلفیقی و فلسفه های مضاف آشنایی داشته باشد
🔹 ازین منظر اصل مساله اینست دست کم در مورد جامعه ایران ؛ که ما فیلسوف نداریم ؛ آنچه داریم مترجم متون فلسفی و مولف کتابهای فلسفه و مدرس فلسفه و دانش آموخته دکترای فلسفه است !در بهترین حالت ممکنست چند شارح برجسته فلسفه غرب و اسلامی از جنس فلسفه خوان های فلسفه دان داشته باشیم ...
🔹در آن روی سکه نیز ؛ متاسفانه علوم اجتماعی خوانده های ما ( از استادان پیش کسوت تا اصحاب علوم اجتماعی میان سال و جوان و از حرفه ای ها تا آماتورها و دانش آموختگان امروزین علوم اجتماعی ) عمدتا با فلسفه مانوس نیستند و لذا علوم اجتماعی ما دچار فقر بینش فلسفی است...
🔹در مورد فقر بینش اجتماعی در میان علوم اجتماعی خوانده های سابق و لاحق نیز بارها این نقد جدی صورت گرفته که کم سوادی و بی سوادی دامن اکثریت اصحاب علوم اجتماعی ایرانی را گرفته است !و متاسفانه بروز این سندروم نیزافزایش یافته است!
🔹از سوی دیگر اجتماع علوم اجتماعی خوانده های ما در ایران کنونی نه چندان درگیرفلسفه اجتماعی اند ونه چندان درگیر علم اجتماعی!این که درگیر چه چیزی هستند خود محل تامل است! شاید درگیر زندگی شخصی اند و یا دلمشغول بازاری شدن و سلبریتی دانشگاهی شدن و ورود به دولت و حکومت اند برای سیاست پیشگی و غیره. بهر حال هر چه هست اکثرعلوم اجتماعی خوانده های ما نه در اجتماع علمی علوم اجتماعی ایرانی درگیری فکری فلسفی اجتماعی دارند و نه دغدغه حوزه عمومی و جامعه مدنی دارند و نه مساله کاوش حقیقت انسان و جهان اجتماعی از منظر فلسفه و فلسفه اجتماعی و علم اجتماعی....
🔹میمانند اقلیتی از اصحاب علوم اجتماعی خوان و علوم اجتماعی دان که حقیقتا درگیر در اجتماع علمی علوم اجتماعی اند و با فلسفه های تحلیلی و قاره ای و مضاف و حتی فلسفه اسلامی یا فلسفه مسلمانان و تفکر اجتماعی مسلمین هستند....
🔹این که چه باید کرد ،هر چند در درجه اول نیازمند هماندیشیهای انتقادی مشترک اصحاب علوم اجتماعی و اصحاب فلسفه و اجماع این دو اجتماع علمی است ، با اینحال
می توان متفرد نیز چاره اندیشی کرد .
🔻لذا بنظر ما جدی گرفتن پل فلسفه و علم اجتماعی یعنی فلسفه علوم اجتماعی و نیز جدی گرفتن فهم خوانشهای فلسفی کلاسیکها در علم اجتماعی که همان فلسفه اجتماعی مندرج در علم اجتماعی واقع گرا است و نیز تقویت نقد فلسفی اجتماعی اجتماع علوم اجتماعی ایرانی ( هم خود انتقادی و هم دگر انتقادی ) و دغدغه ترویج و توسعه فرهنگ نقد در علوم اجتماعی ایرانی و پذیرش نقد و گشودگی بروی نقد در انجمن های علوم اجتماعی می تواند کارساز باشد.
Tehran
6 05 1403
@smnejatihosseini
#فلسفه_خوانده_های_ایرانی
#علوم_اجتماعی_خوانده_های_ایرانی
#فقر_فلسفی_علوم_اجتماعی_خوانده_ها
#فقر_بینش_اجتماعی_فلسفه_خوانده_ها
#فلسفه_اجتماعی
#فلسفه_علوم_اجتماعی
#علم_اجتماعی_فلسفی
#نقد_علوم_اجتماعی_خوانده_های_ایرانی
#نقد_فلسفه_خوانده_های_ایرانی
#ترویج_فرهنگ_نقد
#عبدالکریمی
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
🔰پوشه شنیداری مباحث محدثی و عبدالکریمی
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10912?single
♦️واکنش استاد فلسفه دکتر محسن محمودی به روایت نادرست دکتر عبدالکریمی از نیهیلیسم در آرای نیچه
✍حسن محدثیی گیلوایی
۸ مرداد ۱۴۰۳
در جلسهی پنجشنبه چهار مرداد در باشگاه اندیشه بهطور مستند و با نقد کتاب ما و جهان نیچهای نشان دادم که دکتر عبدالکریمی بهنحو دلخواه به متون فلسفی نظیر آثار نیچه ارجاع میدهد و تفسیر نادرستی از آنها عرضه میکند.
اینک برخی از اهل فلسفه این نکته را تایید کرده اند. دکتر محسن محمودی نوشته است:
"آنچه عبدالکریمی نمیخواهد بداند این است که نیچه نیهیلیسم را هم تهدید میداند و هم فرصت؛ فرصت برای ظهور انسانی که خودش ارزشها و معنای زندگیاش را خلق میکند."
#نقد
#نیهیلیسم
#بیژن_عبدالکریمی
#محسن_محمودی
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۸ مرداد ۱۴۰۳
در جلسهی پنجشنبه چهار مرداد در باشگاه اندیشه بهطور مستند و با نقد کتاب ما و جهان نیچهای نشان دادم که دکتر عبدالکریمی بهنحو دلخواه به متون فلسفی نظیر آثار نیچه ارجاع میدهد و تفسیر نادرستی از آنها عرضه میکند.
اینک برخی از اهل فلسفه این نکته را تایید کرده اند. دکتر محسن محمودی نوشته است:
"آنچه عبدالکریمی نمیخواهد بداند این است که نیچه نیهیلیسم را هم تهدید میداند و هم فرصت؛ فرصت برای ظهور انسانی که خودش ارزشها و معنای زندگیاش را خلق میکند."
#نقد
#نیهیلیسم
#بیژن_عبدالکریمی
#محسن_محمودی
@NewHasanMohaddesi
♦️جزماندیشیی طرفداران مارکسیسم در جلسهی نقد کتاب "گذشتهی یک توهم" و فقدان بلوغ گفتوگو
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
ناشر محترم کتاب گذشتهی یک توهم ضمن ارسال کتاب برای من از من خواسته بود در جلسهی رونماییی این کتاب شرکت کنم و در بارهی آن سخن بگویم. تجربهی جالبی بود: بار دیگر دیدم که جزماندیشی و اعتقادیاندیشی اختصاص به گروه خاصی ندارد و در پیروان تمام نظامهای فرهنگیی تام از جملهی ایدهئولوژیهای سکولار نظیر مارکسیسم نیز وجود دارد.
جلسه از همان آغاز و با سخنان ناشر محترم با التهاب آغاز گردید و طرفداران ایدهیولوژیی مارکسیسم دائم در سخن سخنرانان میدویدند؛ چندانکه مجبور شدم به آنان به جای مجری تذکر بدهم.
فضا بسیار ملتهب بود و سرانجام به لگدپراکنی و دیگر رفتارهای توهینآمیز کشید. من فقط توانستم بخشی از سخنان ام را در آن فضای ملتهب بیان کنم و وقتی مواجه با این شرایط که حاکی از فقدان بلوغ معطوف به گفتوگو بود، شدم، جلسه را ترک کردم.
در حالی که داشتم صحبت میکردم یکی از آنان از جا برخاست و جلوی من قرار گرفت و مانع از سخن گفتن ام در باب توهمات مارکسیستی نظیر دیکتاتوریی پرولتاریا و جامعهی بیطبقه شد و من ناگزیر جلسه را ترک کردم. آنان ترک جلسه را با صدای بلند "در رفتن" دانستند!
این جلسه بیشتر مرا به یاد فضاهای تعصبآمیز و خشن سالهای اول پس از انقلاب انداخت؛ زمانی که من هنوز دانشآموز دوران راهنمایی بودم. دیدن این فضاها برایم آموزنده است، زیرا مرا با وجوه مختلف جامعه آشنا میکند. اگرچه دیدن اینکه کسانی جلسه نقد و بحث کتابی را به هم میزنند، خیلی تازه نیست، اما همین هم خیلی بهتر از آن است که از روی مبل یا از درون فضای مجازی به جامعه بنگریم.
#نقد
#لگدپراکنی
#مارکسیسم
#توهمات_مارکسیستی
@NewHasanMohaddesi
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
ناشر محترم کتاب گذشتهی یک توهم ضمن ارسال کتاب برای من از من خواسته بود در جلسهی رونماییی این کتاب شرکت کنم و در بارهی آن سخن بگویم. تجربهی جالبی بود: بار دیگر دیدم که جزماندیشی و اعتقادیاندیشی اختصاص به گروه خاصی ندارد و در پیروان تمام نظامهای فرهنگیی تام از جملهی ایدهئولوژیهای سکولار نظیر مارکسیسم نیز وجود دارد.
جلسه از همان آغاز و با سخنان ناشر محترم با التهاب آغاز گردید و طرفداران ایدهیولوژیی مارکسیسم دائم در سخن سخنرانان میدویدند؛ چندانکه مجبور شدم به آنان به جای مجری تذکر بدهم.
فضا بسیار ملتهب بود و سرانجام به لگدپراکنی و دیگر رفتارهای توهینآمیز کشید. من فقط توانستم بخشی از سخنان ام را در آن فضای ملتهب بیان کنم و وقتی مواجه با این شرایط که حاکی از فقدان بلوغ معطوف به گفتوگو بود، شدم، جلسه را ترک کردم.
در حالی که داشتم صحبت میکردم یکی از آنان از جا برخاست و جلوی من قرار گرفت و مانع از سخن گفتن ام در باب توهمات مارکسیستی نظیر دیکتاتوریی پرولتاریا و جامعهی بیطبقه شد و من ناگزیر جلسه را ترک کردم. آنان ترک جلسه را با صدای بلند "در رفتن" دانستند!
این جلسه بیشتر مرا به یاد فضاهای تعصبآمیز و خشن سالهای اول پس از انقلاب انداخت؛ زمانی که من هنوز دانشآموز دوران راهنمایی بودم. دیدن این فضاها برایم آموزنده است، زیرا مرا با وجوه مختلف جامعه آشنا میکند. اگرچه دیدن اینکه کسانی جلسه نقد و بحث کتابی را به هم میزنند، خیلی تازه نیست، اما همین هم خیلی بهتر از آن است که از روی مبل یا از درون فضای مجازی به جامعه بنگریم.
#نقد
#لگدپراکنی
#مارکسیسم
#توهمات_مارکسیستی
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from فلسفه اجتماعی/ اندیشه خراسانی sm nejatihosseini
✏️سرهنگی در عرصه فرهنگی معرفتی
امریست ضد فرهنگ گفتگو و ضد اخلاق علمی :
نگاهی به روایت محدثی گیلوایی از نشست آشوب ناک و تنش زا و چالشی رونمایی و معرفی و نقد یک کتاب
(گذشته یک توهم : جستاری در باب اندیشه کمونیسم در قرن بیستم- فرانسوا فوره)
@smnejatihosseini
📝خیلی کوتاه در حد اشاره
🔹در یک نشست فرهنگی برای معرفی و نقد یک کتاب به گفته ناشر و برگزار کننده نشست
کتابی مهم و تاریخ ساز در زمینه یک ایدئولوژی دگماتیک وحشت ناک در تاریخ جهان معاصر یعنی ایدئولوژی خونین کمونیسم آن گونه که مستندات راویان
( محدثی گیلوایی از ناقدان کتاب مزبور و ناشر کتاب موصوف- نک مستندات 1 تا 4 در پایان این کوته وب نوشته)
بیان می کند
عدهای از حضار و مخاطبان این نشست را با استفاده از نمادها و نشانه های فیزیکی ضد فرهنگی و ضد اخلاقی( احیانا بوکس و کاراته و هنرهای رزمی خشن ! ) و خشونت کلامی به تنش و اشوب کشیده اند و در نهایت کلام ناقدان کتاب مزبور منقطع شده و آنان به ناچار عطای نشست را به لقایش بخشیده و نقدو نشست را با دلی آزرده و ذهنی نگران از بروز این جزم اندیشی خشونت بار ترک کرده اند .....
🔹بر مبنای مستندات در همین حد باید ابراز تاسف و تالم کرد و تامل نمود که:
* چرا و چگونه به جای
مشارکت در نقد گفتگویی و گفتگوی نقادانه مخاطبان یک ایدئولوژی
(در این جا و در نشست مورد بحث هواخواهان دگم کمونیسم و سوسیالیسم
و در جاهای دیگر و نشست های مشابه دیگر: مخاطبان و هواداران دگم ایدئولوژی های: ایرانیزم و اسلامیزم و لیبرالیزم و کنسرواتیسم و کمونیتاریانیسم و غیره )
هواخواهان منتقد و یا معتقد به یک ایدئولوژی به جای دفاع جدلی منطقی با خشونت نمادین و فیزیکی و کلامی و بدنی روی می آورند و امر فرهنگی را دستخوش این خشونت های مهلک و مخرب می کنند !؟
🔹بر ما معلوم نیست (دست کم بر من که در ان نشست نبوده ام )
شاید لحن بیان و منطق نقد و رتوریک پولمولوژیک ناقدان کتاب و محتوای ایدئولوژیک نقد کتاب بر محتوای علمی آن غلبه داشته و این ها نیز در بروز تنش در نشست مزبور بی تاثیر نبوده است ؟! حتی اگر این هم باشد که البته خود جای نقد دارد باز هم این ها هیچ کدام مجوزی برای تنش و اشوب ناک کردن این نشست و نشست های فرهنگی علمی دیگر نیست ....
🔹در پایان مایلم به صدر بحث برگردم :
*سرهنگی در عرصه فرهنگی*
( اصطلاح معروف دکتر عبدالکریم سروش در دهه ۷۰ خورشیدی برای تقبیح برهم زنندگان نشستهای علمی که خود را اسلام گرا می دانستند!!؟؟ و سرکوب اندیشه ورزی توسط عوامل نهادهای امنیتی اطلاعاتی ج.ا.ا در آن سالها )
به نفع جامعه و فرهنگ و فرهنگ نقد و اجتماع علمی نیست.لازمست همه ما
( مخاطب و مولف و مترجم و ناشر و محقق و ناقد و نقد شونده و ....)
به اخلاق گفتگویی هابرماسی و اخلاق نقد علمی پای بند باشیم .
این لازمه داشتن یک جامعه فرهنگ پویا و پایا و کارا و سازا است .
آن هم در جامعه ایران اسلامی و تمدن اسلامی که نقد و گفتگو را ارج می نهد و حرمت اندیشه ورزی را عظیم پاس میدارد دست کم به صورت دژوره و در نص کتاب مقدس.
کتابی که به دفعات می گوید :
"فبشر عباد الذین یستمعون القول و یتبعون الاحسنه" / " و جادلهم بالتی هی احسن " /" قل هاتو برهانکم ان کنتم صادقین"/ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه"
تا باد چنین بادا
حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم به او
ور بحق گفت جدل با سخن حق نکنیم
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن
مصلحستی ای خداوند سخن
(مولوی)
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔰مستندات بحث
📝معرفی کتاب در سایت ناشر
( کتابستان بر خط )
👇
https://barkhatbook.com/product/bk_2000001795935395/%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA%D9%87_%DB%8C%DA%A9_%D8%AA%D9%88%D9%87%D9%85
1) اطلاعیه نشست بررسی کتاب 🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/11020
2) نوشتار باشگاه اندیشه در باره اهمیت مطالعه و نقد کتاب مزبور 🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/11021
3) روایت محدثی گیلوایی یکی از ناقدان کتاب مزبور از وضع اشوبناک و ضد فرهنگی و ضد علمی در نشست نقد کتاب موصوف 🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/11025
4) توضیح همراه با ابراز تاسف و تالم ناشر کتاب مورد نقد از فرایند به تنش کشیده شدن نشست نقد و بررسی کتاب مزبور 🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/11028
🔹🔹🔹
Tehran
20 05 1403
@smnejatihosseini
#سرهنگی_در_عرصه_فرهنگی
#نقدکتاب_گذشته_یک_توهم
#فرانسوا_فوره
#حمید_هاشمی_کهندانی
#کتابستان_برخط
#برخط_بوک
#باشگاه_اندیشه
#نقد_کمونیسم
#اخلاق_گفتگویی_هابرماسی
#اخلاق_قرآنی_نقد_و_گفتگوی_علمی
#فرهنگ_نقد_علمی
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی
امریست ضد فرهنگ گفتگو و ضد اخلاق علمی :
نگاهی به روایت محدثی گیلوایی از نشست آشوب ناک و تنش زا و چالشی رونمایی و معرفی و نقد یک کتاب
(گذشته یک توهم : جستاری در باب اندیشه کمونیسم در قرن بیستم- فرانسوا فوره)
@smnejatihosseini
📝خیلی کوتاه در حد اشاره
🔹در یک نشست فرهنگی برای معرفی و نقد یک کتاب به گفته ناشر و برگزار کننده نشست
کتابی مهم و تاریخ ساز در زمینه یک ایدئولوژی دگماتیک وحشت ناک در تاریخ جهان معاصر یعنی ایدئولوژی خونین کمونیسم آن گونه که مستندات راویان
( محدثی گیلوایی از ناقدان کتاب مزبور و ناشر کتاب موصوف- نک مستندات 1 تا 4 در پایان این کوته وب نوشته)
بیان می کند
عدهای از حضار و مخاطبان این نشست را با استفاده از نمادها و نشانه های فیزیکی ضد فرهنگی و ضد اخلاقی( احیانا بوکس و کاراته و هنرهای رزمی خشن ! ) و خشونت کلامی به تنش و اشوب کشیده اند و در نهایت کلام ناقدان کتاب مزبور منقطع شده و آنان به ناچار عطای نشست را به لقایش بخشیده و نقدو نشست را با دلی آزرده و ذهنی نگران از بروز این جزم اندیشی خشونت بار ترک کرده اند .....
🔹بر مبنای مستندات در همین حد باید ابراز تاسف و تالم کرد و تامل نمود که:
* چرا و چگونه به جای
مشارکت در نقد گفتگویی و گفتگوی نقادانه مخاطبان یک ایدئولوژی
(در این جا و در نشست مورد بحث هواخواهان دگم کمونیسم و سوسیالیسم
و در جاهای دیگر و نشست های مشابه دیگر: مخاطبان و هواداران دگم ایدئولوژی های: ایرانیزم و اسلامیزم و لیبرالیزم و کنسرواتیسم و کمونیتاریانیسم و غیره )
هواخواهان منتقد و یا معتقد به یک ایدئولوژی به جای دفاع جدلی منطقی با خشونت نمادین و فیزیکی و کلامی و بدنی روی می آورند و امر فرهنگی را دستخوش این خشونت های مهلک و مخرب می کنند !؟
🔹بر ما معلوم نیست (دست کم بر من که در ان نشست نبوده ام )
شاید لحن بیان و منطق نقد و رتوریک پولمولوژیک ناقدان کتاب و محتوای ایدئولوژیک نقد کتاب بر محتوای علمی آن غلبه داشته و این ها نیز در بروز تنش در نشست مزبور بی تاثیر نبوده است ؟! حتی اگر این هم باشد که البته خود جای نقد دارد باز هم این ها هیچ کدام مجوزی برای تنش و اشوب ناک کردن این نشست و نشست های فرهنگی علمی دیگر نیست ....
🔹در پایان مایلم به صدر بحث برگردم :
*سرهنگی در عرصه فرهنگی*
( اصطلاح معروف دکتر عبدالکریم سروش در دهه ۷۰ خورشیدی برای تقبیح برهم زنندگان نشستهای علمی که خود را اسلام گرا می دانستند!!؟؟ و سرکوب اندیشه ورزی توسط عوامل نهادهای امنیتی اطلاعاتی ج.ا.ا در آن سالها )
به نفع جامعه و فرهنگ و فرهنگ نقد و اجتماع علمی نیست.لازمست همه ما
( مخاطب و مولف و مترجم و ناشر و محقق و ناقد و نقد شونده و ....)
به اخلاق گفتگویی هابرماسی و اخلاق نقد علمی پای بند باشیم .
این لازمه داشتن یک جامعه فرهنگ پویا و پایا و کارا و سازا است .
آن هم در جامعه ایران اسلامی و تمدن اسلامی که نقد و گفتگو را ارج می نهد و حرمت اندیشه ورزی را عظیم پاس میدارد دست کم به صورت دژوره و در نص کتاب مقدس.
کتابی که به دفعات می گوید :
"فبشر عباد الذین یستمعون القول و یتبعون الاحسنه" / " و جادلهم بالتی هی احسن " /" قل هاتو برهانکم ان کنتم صادقین"/ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه"
تا باد چنین بادا
حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم به او
ور بحق گفت جدل با سخن حق نکنیم
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن
مصلحستی ای خداوند سخن
(مولوی)
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔰مستندات بحث
📝معرفی کتاب در سایت ناشر
( کتابستان بر خط )
👇
https://barkhatbook.com/product/bk_2000001795935395/%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA%D9%87_%DB%8C%DA%A9_%D8%AA%D9%88%D9%87%D9%85
1) اطلاعیه نشست بررسی کتاب 🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/11020
2) نوشتار باشگاه اندیشه در باره اهمیت مطالعه و نقد کتاب مزبور 🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/11021
3) روایت محدثی گیلوایی یکی از ناقدان کتاب مزبور از وضع اشوبناک و ضد فرهنگی و ضد علمی در نشست نقد کتاب موصوف 🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/11025
4) توضیح همراه با ابراز تاسف و تالم ناشر کتاب مورد نقد از فرایند به تنش کشیده شدن نشست نقد و بررسی کتاب مزبور 🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/11028
🔹🔹🔹
Tehran
20 05 1403
@smnejatihosseini
#سرهنگی_در_عرصه_فرهنگی
#نقدکتاب_گذشته_یک_توهم
#فرانسوا_فوره
#حمید_هاشمی_کهندانی
#کتابستان_برخط
#برخط_بوک
#باشگاه_اندیشه
#نقد_کمونیسم
#اخلاق_گفتگویی_هابرماسی
#اخلاق_قرآنی_نقد_و_گفتگوی_علمی
#فرهنگ_نقد_علمی
#محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی