🔰 اوضاع #ایران در جنگ جهانی اول
🔔 #بخش_دوم
⚜ با آنکه ایران از کانون اصلی جنگ؛ یعنی اروپا فاصله زیادی داشت، ولی به یکی از میدانهای جنگ تبدیل شده بود. روسیه و انگلستان در خلال جنگ جهانی اول عملا با انعقاد قراردادهایی ایران را به مناطق تحت نفوذ خود تبدیل کرده بودند و ورود نظامیان آنان به داخل کشور که غالبا با استناد به این قراردادها صورت میگرفت، سبب شده بود که دولت مرکز حتی در تهران، قدرتی نداشته باشد.
⚜ یکی از این توافقنامهها پیمان معروف ۱۹۱۵ بود که در ۲۸ دی ۱۲۹۳ میان روسیه و انگلستان به امضا رسید. این پیمان که به فاصله ۸۰ روز پس از اعلام بیطرفی ایران در جنگ به امضای دو دولت مذکور رسید، قلمرو نفوذ دو کشور در ایران را بیش از آنچه که در پیمان ۱۹۰۷ آنان مقرر شده بود، توسعه داد. به موجب این پیمان دو کشور حقوق و امتیازات ارضی بیشتری برای خود در ایران قائل شدند و هزینه نگهداری نیروهای خود در ایران را نیز به گردن دولت تهران گذاشتند.
⚜ ورود نظامیان روسیه به شهرهای تبریز، ارومیه، همدان، قزوین، زنجان و کرمانشاه که در زمستان ۱۲۹۳ و در تمام طول سال ۱۲۹۴ صورت گرفت، نتیجه همین توافقنامه بود. روسها این قرارداد را به بهانه فراهم شدن زمینه مقابله با پیشروی نیروهای عثمانی در ایران امضا کردند.
⚜ در زمان انعقاد این پیمان، عثمانیها تبریز را در اشغال خود داشتند. انگلیسیها نیز متعاقب انعقاد پیمان ۱۹۱۵ در نواحی جنوبی کشور پیشرویهای چشمگیری داشتند و قیام مشهور «دلیران تنگستان» در مرداد ۱۲۹۴ نمادی از مقاومت مردم سلحشور جنوب ایران در برابر آنان بود.
⚜ در این میان گروهی از مهاجران نیز در کرمانشاه حکومت مستقلی تشکیل داده و خود را تحت حمایت متحدین آن روز؛ یعنی آلمان و عثمانی قرار داده بودند. جمعی از ایرانیان مقیم اروپا هم کمیتهای به نام «ایران آزاد» تشکیل داده و از حکومت نظامالسلطنه پشتیبانی میکردند.
⚜ در جریان چهار سال جنگ اول جهانی، ایران دست کم ۱۵ بار شاهد ظهور و سقوط کابینههای مختلف کمدوام بود و عمر متوسط هر دولت تحت تاثیر هرج و مرج سیاسی ناشی از جنگ، از ۱۰۰ روز تجاوز نمیکرد. در اوایل دی ماه ۱۲۹۶ ایران وضع آشفتهای داشت.
⚜ بخش اعظم شمال ایران هنوز تحت اشغال سربازان روس بود؛ ولی با روی کارآمدن حکومت بلشویکی در روسیه بین افسران قشون اشغالی روس بر سر اینکه از حکومت جدید روسیه اطاعت کنند یا نه اختلاف افتاده بود. بخش مهمی از غرب ایران در اشغال عثمانیها بود و در جنوب نیروی تفنگداران جنوب که انگلیسیها به وجود آورده بودند فرمانروایی میکردند.
⚜ عینالدوله که علاوه بر مشکلات سیاست خارجی با بحران شدید مالی و قحطی و گرسنگی در قلمرو حکومت خود روبهرو شده بود، روز ۲۵ دی ماه ۱۲۹۶ استعفا داد و مستوفیالممالک به جانشینی وی تعیین گردید.
⚜ مستوفیالممالک در داخل با همان مشکلات عینالدوله دست به گریبان بود؛ ولی در سیاست خارجی با انعقاد قرارداد صلح بین روسیه و آلمان (قرارداد برست لیتوسک) موفقیت بزرگی به دست آورد؛ چرا که به موجب این قرارداد روسها مکلف به بیرون بردن نیروهای خود از ایران شدند.
🌐 البته مستوفیالممالک و دولت او در این موفقیت نقشی نداشتند. تعهد روسیه به تخلیه نیروهای خود از ایران با فعالیتهای کمیته ایران آزاد در برلن و مراجعات روسای این کمیته به دولت آلمان بیارتباط نبود و آلمانها که فکر میکردند به کمک اعضای این کمیته در ایران صاحب نفوذ خواهند شد، در قرارداد متارکه جنگ با روسیه مادهای گنجاندند که به موجب آن روسها مکلف به تخلیه ایران شدند.
🆔 @Nehzate_Jangal
🔔 #بخش_دوم
⚜ با آنکه ایران از کانون اصلی جنگ؛ یعنی اروپا فاصله زیادی داشت، ولی به یکی از میدانهای جنگ تبدیل شده بود. روسیه و انگلستان در خلال جنگ جهانی اول عملا با انعقاد قراردادهایی ایران را به مناطق تحت نفوذ خود تبدیل کرده بودند و ورود نظامیان آنان به داخل کشور که غالبا با استناد به این قراردادها صورت میگرفت، سبب شده بود که دولت مرکز حتی در تهران، قدرتی نداشته باشد.
⚜ یکی از این توافقنامهها پیمان معروف ۱۹۱۵ بود که در ۲۸ دی ۱۲۹۳ میان روسیه و انگلستان به امضا رسید. این پیمان که به فاصله ۸۰ روز پس از اعلام بیطرفی ایران در جنگ به امضای دو دولت مذکور رسید، قلمرو نفوذ دو کشور در ایران را بیش از آنچه که در پیمان ۱۹۰۷ آنان مقرر شده بود، توسعه داد. به موجب این پیمان دو کشور حقوق و امتیازات ارضی بیشتری برای خود در ایران قائل شدند و هزینه نگهداری نیروهای خود در ایران را نیز به گردن دولت تهران گذاشتند.
⚜ ورود نظامیان روسیه به شهرهای تبریز، ارومیه، همدان، قزوین، زنجان و کرمانشاه که در زمستان ۱۲۹۳ و در تمام طول سال ۱۲۹۴ صورت گرفت، نتیجه همین توافقنامه بود. روسها این قرارداد را به بهانه فراهم شدن زمینه مقابله با پیشروی نیروهای عثمانی در ایران امضا کردند.
⚜ در زمان انعقاد این پیمان، عثمانیها تبریز را در اشغال خود داشتند. انگلیسیها نیز متعاقب انعقاد پیمان ۱۹۱۵ در نواحی جنوبی کشور پیشرویهای چشمگیری داشتند و قیام مشهور «دلیران تنگستان» در مرداد ۱۲۹۴ نمادی از مقاومت مردم سلحشور جنوب ایران در برابر آنان بود.
⚜ در این میان گروهی از مهاجران نیز در کرمانشاه حکومت مستقلی تشکیل داده و خود را تحت حمایت متحدین آن روز؛ یعنی آلمان و عثمانی قرار داده بودند. جمعی از ایرانیان مقیم اروپا هم کمیتهای به نام «ایران آزاد» تشکیل داده و از حکومت نظامالسلطنه پشتیبانی میکردند.
⚜ در جریان چهار سال جنگ اول جهانی، ایران دست کم ۱۵ بار شاهد ظهور و سقوط کابینههای مختلف کمدوام بود و عمر متوسط هر دولت تحت تاثیر هرج و مرج سیاسی ناشی از جنگ، از ۱۰۰ روز تجاوز نمیکرد. در اوایل دی ماه ۱۲۹۶ ایران وضع آشفتهای داشت.
⚜ بخش اعظم شمال ایران هنوز تحت اشغال سربازان روس بود؛ ولی با روی کارآمدن حکومت بلشویکی در روسیه بین افسران قشون اشغالی روس بر سر اینکه از حکومت جدید روسیه اطاعت کنند یا نه اختلاف افتاده بود. بخش مهمی از غرب ایران در اشغال عثمانیها بود و در جنوب نیروی تفنگداران جنوب که انگلیسیها به وجود آورده بودند فرمانروایی میکردند.
⚜ عینالدوله که علاوه بر مشکلات سیاست خارجی با بحران شدید مالی و قحطی و گرسنگی در قلمرو حکومت خود روبهرو شده بود، روز ۲۵ دی ماه ۱۲۹۶ استعفا داد و مستوفیالممالک به جانشینی وی تعیین گردید.
⚜ مستوفیالممالک در داخل با همان مشکلات عینالدوله دست به گریبان بود؛ ولی در سیاست خارجی با انعقاد قرارداد صلح بین روسیه و آلمان (قرارداد برست لیتوسک) موفقیت بزرگی به دست آورد؛ چرا که به موجب این قرارداد روسها مکلف به بیرون بردن نیروهای خود از ایران شدند.
🌐 البته مستوفیالممالک و دولت او در این موفقیت نقشی نداشتند. تعهد روسیه به تخلیه نیروهای خود از ایران با فعالیتهای کمیته ایران آزاد در برلن و مراجعات روسای این کمیته به دولت آلمان بیارتباط نبود و آلمانها که فکر میکردند به کمک اعضای این کمیته در ایران صاحب نفوذ خواهند شد، در قرارداد متارکه جنگ با روسیه مادهای گنجاندند که به موجب آن روسها مکلف به تخلیه ایران شدند.
🆔 @Nehzate_Jangal
Telegram
📎
🔰 نهضت جنگل و جنگ جهانی اول
🔔 #بخش_دوم
⚜ اولین عملیات شناخته شده جنگلیها در اکتبر ۱۹۱۵ هنگامی که حاکم رشت برای جلوگیری از نزدیک شدن جنگلیها به رشت، زمینداری به نام عبدالرزاق شفتی را به صدارت پسیخان گماشت شکل گرفت. سپس مردان شفتی مورد حمله جنگلیها قرار گرفتند و شکست خوردند. آنها که زنده ماندند بهطور پراکنده به رشت گریختند.
⚜ سپس به زمیندار بزرگ دیگری، شجاع الدیوان برادر ضرغام السلطنه مرد داده شد و به جنگلهای فومن اعزام شد که در دو موقعیت شکست خورد و مردانش خلع سلاح شدند.
⚜ در این زمان، که تهران در آستانه افتادن به دست آلمان بود، رشت مرکز اصلی ارتش روسیه شده بود و هزاران سرباز مستمراً از این شهر در راهشان از باکو به قزوین که عملیات علیه مهاجرین باید به سوی آن هدایت میشد گذر میکردند. هنگامیکه روسها به رشت بازگشتند و مستقر شدند، نیرویی از ۵۵۰ سرباز روس و ۵۰ مرد از بریگاد قزاق برای سرکوب جنگلیها اعزام شدند. مأموریت شدیداً شکست خورد و جنگلیها پیروز شدند.
⚜ پس از شکست مأموریت روسها جنگلیها شبنامههایی را در رشت پخش کردند و اعلام داشتند که قصد دارند به شهر حمله و آن را تسخیر کنند. روسها که اکنون دیگر نیروهای بیشتری داشتند قانون حکومت نظامی اعلام کردند و سعی کردند رشت را از عناصر ضد روسی پاکسازی کنند، حدوداً ۱۶۰ خانه کاملاً سوزانده شدند.
⚜ در همان زمان نیروهای روس زیادی از رشت، انزلی، منجیل، و زنجان به مأموریت علیه جنگلیها اعزام شدند که در ژانویه ۱۹۱۶ شدیداً شکست خوردند ولی نیروهای باراتوف تصمیم گرفتند آنها را کاملاً نابود نکنند.
⚜ بنا بر گفته کوچک خان اگر قوای روس چند روز دیگر در منطقه باقیمانده بودند جنگلیها مجبور بودند تسلیم شوند چرا که بسیاری یخ زده بوده و مرده بودند و دیگران با خوردن علف و ریشهها زنده بودند. به هر حال، آنان پس از چند هفته باز جمع شدند و تاانقلاب فوریه ۱۹۱۷ که موجب شد از جنگلها بیر
ون بیایند سیاست دفاعی را در پیش گرفتند. پیش از آن نیرویشان متشکل از پیشه وران خرده بورژوازی شهری، صیادان انزلی، کارگران کشاورزی متحرک فصلی، خرده زمیندارانی که مستمراً تحت فشار زمینداران بزرگتر و تأثیرگذارتر بودند، اسرای جنگی ترک فراری، تعداد زیادی از مهاجرین ایرانی از قفقاز ولی مهمتر از همه توده دهقانان فقیر و متوسط بود. حضور همیشگی آشوبگران بلشویک قفقازی در گیلان را هم باید بدان افزود.
🌐 در دسامبر ۱۹۱۶ آخرین حمله در آن دوره شدیداً شکست خورد و نیروهای ضد جنگلی در گیلان مضمحل شدند. چند صد سرباز قزاق در پادگانشان ماندند و شایعه حمله قریبالوقوع جنگلیها به رشت موجب وحشت شد. تا آغاز این دوره آنها سیاست دفاعی داشتند و فقط سعی داشتند باقی بمانند.
🆔 @Nehzate_Jangal
🔔 #بخش_دوم
⚜ اولین عملیات شناخته شده جنگلیها در اکتبر ۱۹۱۵ هنگامی که حاکم رشت برای جلوگیری از نزدیک شدن جنگلیها به رشت، زمینداری به نام عبدالرزاق شفتی را به صدارت پسیخان گماشت شکل گرفت. سپس مردان شفتی مورد حمله جنگلیها قرار گرفتند و شکست خوردند. آنها که زنده ماندند بهطور پراکنده به رشت گریختند.
⚜ سپس به زمیندار بزرگ دیگری، شجاع الدیوان برادر ضرغام السلطنه مرد داده شد و به جنگلهای فومن اعزام شد که در دو موقعیت شکست خورد و مردانش خلع سلاح شدند.
⚜ در این زمان، که تهران در آستانه افتادن به دست آلمان بود، رشت مرکز اصلی ارتش روسیه شده بود و هزاران سرباز مستمراً از این شهر در راهشان از باکو به قزوین که عملیات علیه مهاجرین باید به سوی آن هدایت میشد گذر میکردند. هنگامیکه روسها به رشت بازگشتند و مستقر شدند، نیرویی از ۵۵۰ سرباز روس و ۵۰ مرد از بریگاد قزاق برای سرکوب جنگلیها اعزام شدند. مأموریت شدیداً شکست خورد و جنگلیها پیروز شدند.
⚜ پس از شکست مأموریت روسها جنگلیها شبنامههایی را در رشت پخش کردند و اعلام داشتند که قصد دارند به شهر حمله و آن را تسخیر کنند. روسها که اکنون دیگر نیروهای بیشتری داشتند قانون حکومت نظامی اعلام کردند و سعی کردند رشت را از عناصر ضد روسی پاکسازی کنند، حدوداً ۱۶۰ خانه کاملاً سوزانده شدند.
⚜ در همان زمان نیروهای روس زیادی از رشت، انزلی، منجیل، و زنجان به مأموریت علیه جنگلیها اعزام شدند که در ژانویه ۱۹۱۶ شدیداً شکست خوردند ولی نیروهای باراتوف تصمیم گرفتند آنها را کاملاً نابود نکنند.
⚜ بنا بر گفته کوچک خان اگر قوای روس چند روز دیگر در منطقه باقیمانده بودند جنگلیها مجبور بودند تسلیم شوند چرا که بسیاری یخ زده بوده و مرده بودند و دیگران با خوردن علف و ریشهها زنده بودند. به هر حال، آنان پس از چند هفته باز جمع شدند و تاانقلاب فوریه ۱۹۱۷ که موجب شد از جنگلها بیر
ون بیایند سیاست دفاعی را در پیش گرفتند. پیش از آن نیرویشان متشکل از پیشه وران خرده بورژوازی شهری، صیادان انزلی، کارگران کشاورزی متحرک فصلی، خرده زمیندارانی که مستمراً تحت فشار زمینداران بزرگتر و تأثیرگذارتر بودند، اسرای جنگی ترک فراری، تعداد زیادی از مهاجرین ایرانی از قفقاز ولی مهمتر از همه توده دهقانان فقیر و متوسط بود. حضور همیشگی آشوبگران بلشویک قفقازی در گیلان را هم باید بدان افزود.
🌐 در دسامبر ۱۹۱۶ آخرین حمله در آن دوره شدیداً شکست خورد و نیروهای ضد جنگلی در گیلان مضمحل شدند. چند صد سرباز قزاق در پادگانشان ماندند و شایعه حمله قریبالوقوع جنگلیها به رشت موجب وحشت شد. تا آغاز این دوره آنها سیاست دفاعی داشتند و فقط سعی داشتند باقی بمانند.
🆔 @Nehzate_Jangal
Telegram
📎
🔰 انقلاب روسیه و نهضت جنگل
🔔 #بخش_دوم
⚜ نیروهای رادیکال با پوپولیسم انجمن همراهی میکردند. اشغال ایران و تمایلات ضد امپریالیستی انقلابیون آنها را متحد نگاه میداشت. در این سال یک کمیته اجرایی روسی در رشت تشکیل شد و هیئتی از آن در فومن با میرزا کوچک ملاقات کرد و او را ستود و گفت که لایق فرمانداری کل گیلان است. آنها موافقت کردند خروج روسها به منظور پیشگیری از اشغال گیلان توسط بریتانیا و تثبیت نهضت به تأخیر بیفتد.
⚜ پس از وقوع انقلاب اکتبر بلشویکها قول دادند از ایران عقبنشینی کنند و مورد تحسین ایرانیان و از جمله جنگلیها قرار گرفتند. در آستانه این انقلاب تغییراتی در گیلان به وقوع پیوست. اولاً جنگلیها قدمهایی برای انحصار قدرت سیاسی برداشتند. برخی سازمانهای سیاسی از جمله گروههای تروریستی سرکوب شدند و برخی دیگر جذب نهضت شدند. در این زمان بود که جنگلیها رسماً ضد پادشاهی شدند. در این زمان بود که رسماً تقاضای تقسیم زمینها بین دهقانان مطرح شد. نهایتاً اتحادی قوی با بلشویکها در گیلان برقرار کردند. آنها همه دستگاههای دولتی را در دست گرفتند و بر آزار زمینداران شدت بخشیدند. بی شک آنها قصد داشتند به تهران بروند و با کمک آذربایجانیها و بختیاریها مانند زمان مشروطه قدرت را به دست بگیرند؛ ولی عثمانی آذربایجان را سرکوب کرده بود و بختیاریها تحت تأثیر انگلیسیها بودند. میرزا در نامهای به افندی، دیپلمات ترک لازمه در دست گرفتن قدرت در تهران را اتحاد گیلان، آذربایجان ایران و بلشویکهای قفقازی میدانست.
⚜ در آغاز ۱۹۱۸، آنان ارتشی انقلابی شامل ۳ تا ۸ هزار نفر داشتند. کوچک خان که کمال گرا بود در حرکت به سوی تهران شک داشت و با وجود فشار جناح چپ و مأموران ترک در تهران قدمی برنداشت. اصرار ترکها به او برای در دست گرفتن قدرت و این که آنان در عمل با تلاش برای ضمیمه کردن آذربایجان ایران و محاصره باکوی بلشویک جلوی او را میگرفتند طعنهآمیز است. آنها از حزب دمکرات تبریز هم حمایت میکردند. محاصره باکو مانع اتحاد مؤثر بین جنگلیها و بلشویکهای باکو شد.
⚜ انگلیسیها چندان علاقهای در ابتدا به گیلان نداشتند ولی سپس پس از تخلیه آن نظرشان به عنوان پایگاهی به سوی ماوراءالنهر جلب شد. آنها قصد داشتند از گیلان بگذرند به دفاع از باکو در برابر عثمانی بپردازند. آنها در قزوین اقامت داشتند. جنگلیها در پاسخ به ربوده شدن سلیمان میرزا اسکندری رهبر دمکرات و نماینده مجلس، مکلان و اوکشات ماژور و معاون کنسول انگلستان را دستگیر کردند و خواهان آزادی او شدند. جنگلیها در پاسخ به خواسته بلشویکها اجازه گذر نیروهای انگلیسی را ندادند ولی داشناکهای نیروهای انقلابی انقلابی که پنهانی با انگلیسیها توافق کرده بودند مکلارن و اوکشات را نجات دادند و به نیروی انگلیسی پیوستند که اندکی بعد خود را در رشت مستقر کرد. جنگلیها که با پیشروی عثمانی درون آذربایجان ایران و محاصره باکو از اتحاد با بلشویکها و اوضاع سیاسی ایران ناامید شده بودند در ۱۸ اوت ۱۹۱۸ با انگلیسیها توافق کردند. نتیجتاً ۱۲ افسر آلمانی و اتریشی تعلیم دهنده آنان اخراج شدند.
⚜ گرچه در اواخر ۱۹۱۸ رابطه جنگلیها با بلشویکها که از ۱۹۱۵ در گیلان بودند ضربه خورد ولی این رابطه بادوام بود و امتداد بیشتری یافت. شماری از این آشوبگران چون پرولیکارپ میدوانی و گریگوری اورژیکینیدزه بعداً بدل به چهرههای مهمی در سیاست شوروی شدند.
⚜ در گیلان روسهای سفید هم بودند و با بلشویکها بر سر سلطه بر سربازان روس رقابت میکردند. در آوریل ۱۹۱۸ بلشویکها قدرت را در دشت گرفتند و در باکو دولت تشکیل دادند. جنگلیها به انگلیسیها ۱۵ روز مهلت دادند که بگذرند. بلشویکها هنوز ضعیف بودند و توانایی کمک به جنگلیها در برابر انگلیسیها را نداشتند.
⚜ در این زمان انگلیسیها بیشتر خاک ایران را در کنترل داشتند و کابینه انگلوفیل وثوق الدوله در ۷ اوت ۱۹۱۸ بر سر کار آمد. اعضای اتحاد اسلام در نهضت مجبور شدند پیشنهادهای ترکها را رد کنند و با انگلیسیها توافق کنند. در این دوره انجمن اتحاد اسلام در گیلان منحل شد و جنگلیها با پان اسلامیسم خداحافظی کردند. این دوره انتقال ایدئولوژیک بود. راست که خواستار گردن نهادن به انگلیسیها بود دیگر نمیخواست با نهضت همراهی کند. چپ که از حضور عثمانی در آذربایجان نومید بود جنگ با تازه واردان را متوقف کرد.
🌐 اختلافات منجر به انتخابات جدیدی برای رهبری نهضت شد که راست آن را باخت و به رهبری حاج احمد کسمایی با دولت تهران ساخت. کسمایی با تهران پنهانی توافق کرد تا تسلیم شود و ۲۰۰۰ مبارز و سلاحهایشان را تحویل دهد. کوچک خان پس از بازگشت از سفر تالش با خشم توافق را رد کرد. او پیشنهاد انگلیسیها برای حکومت را رد کرد. آنان پس از شکست مذاکرات زمینداران قدرتمند گیلان را علیه جنگلیها تهییج کردند.
🆔 @Nehzate_Jangal
🔔 #بخش_دوم
⚜ نیروهای رادیکال با پوپولیسم انجمن همراهی میکردند. اشغال ایران و تمایلات ضد امپریالیستی انقلابیون آنها را متحد نگاه میداشت. در این سال یک کمیته اجرایی روسی در رشت تشکیل شد و هیئتی از آن در فومن با میرزا کوچک ملاقات کرد و او را ستود و گفت که لایق فرمانداری کل گیلان است. آنها موافقت کردند خروج روسها به منظور پیشگیری از اشغال گیلان توسط بریتانیا و تثبیت نهضت به تأخیر بیفتد.
⚜ پس از وقوع انقلاب اکتبر بلشویکها قول دادند از ایران عقبنشینی کنند و مورد تحسین ایرانیان و از جمله جنگلیها قرار گرفتند. در آستانه این انقلاب تغییراتی در گیلان به وقوع پیوست. اولاً جنگلیها قدمهایی برای انحصار قدرت سیاسی برداشتند. برخی سازمانهای سیاسی از جمله گروههای تروریستی سرکوب شدند و برخی دیگر جذب نهضت شدند. در این زمان بود که جنگلیها رسماً ضد پادشاهی شدند. در این زمان بود که رسماً تقاضای تقسیم زمینها بین دهقانان مطرح شد. نهایتاً اتحادی قوی با بلشویکها در گیلان برقرار کردند. آنها همه دستگاههای دولتی را در دست گرفتند و بر آزار زمینداران شدت بخشیدند. بی شک آنها قصد داشتند به تهران بروند و با کمک آذربایجانیها و بختیاریها مانند زمان مشروطه قدرت را به دست بگیرند؛ ولی عثمانی آذربایجان را سرکوب کرده بود و بختیاریها تحت تأثیر انگلیسیها بودند. میرزا در نامهای به افندی، دیپلمات ترک لازمه در دست گرفتن قدرت در تهران را اتحاد گیلان، آذربایجان ایران و بلشویکهای قفقازی میدانست.
⚜ در آغاز ۱۹۱۸، آنان ارتشی انقلابی شامل ۳ تا ۸ هزار نفر داشتند. کوچک خان که کمال گرا بود در حرکت به سوی تهران شک داشت و با وجود فشار جناح چپ و مأموران ترک در تهران قدمی برنداشت. اصرار ترکها به او برای در دست گرفتن قدرت و این که آنان در عمل با تلاش برای ضمیمه کردن آذربایجان ایران و محاصره باکوی بلشویک جلوی او را میگرفتند طعنهآمیز است. آنها از حزب دمکرات تبریز هم حمایت میکردند. محاصره باکو مانع اتحاد مؤثر بین جنگلیها و بلشویکهای باکو شد.
⚜ انگلیسیها چندان علاقهای در ابتدا به گیلان نداشتند ولی سپس پس از تخلیه آن نظرشان به عنوان پایگاهی به سوی ماوراءالنهر جلب شد. آنها قصد داشتند از گیلان بگذرند به دفاع از باکو در برابر عثمانی بپردازند. آنها در قزوین اقامت داشتند. جنگلیها در پاسخ به ربوده شدن سلیمان میرزا اسکندری رهبر دمکرات و نماینده مجلس، مکلان و اوکشات ماژور و معاون کنسول انگلستان را دستگیر کردند و خواهان آزادی او شدند. جنگلیها در پاسخ به خواسته بلشویکها اجازه گذر نیروهای انگلیسی را ندادند ولی داشناکهای نیروهای انقلابی انقلابی که پنهانی با انگلیسیها توافق کرده بودند مکلارن و اوکشات را نجات دادند و به نیروی انگلیسی پیوستند که اندکی بعد خود را در رشت مستقر کرد. جنگلیها که با پیشروی عثمانی درون آذربایجان ایران و محاصره باکو از اتحاد با بلشویکها و اوضاع سیاسی ایران ناامید شده بودند در ۱۸ اوت ۱۹۱۸ با انگلیسیها توافق کردند. نتیجتاً ۱۲ افسر آلمانی و اتریشی تعلیم دهنده آنان اخراج شدند.
⚜ گرچه در اواخر ۱۹۱۸ رابطه جنگلیها با بلشویکها که از ۱۹۱۵ در گیلان بودند ضربه خورد ولی این رابطه بادوام بود و امتداد بیشتری یافت. شماری از این آشوبگران چون پرولیکارپ میدوانی و گریگوری اورژیکینیدزه بعداً بدل به چهرههای مهمی در سیاست شوروی شدند.
⚜ در گیلان روسهای سفید هم بودند و با بلشویکها بر سر سلطه بر سربازان روس رقابت میکردند. در آوریل ۱۹۱۸ بلشویکها قدرت را در دشت گرفتند و در باکو دولت تشکیل دادند. جنگلیها به انگلیسیها ۱۵ روز مهلت دادند که بگذرند. بلشویکها هنوز ضعیف بودند و توانایی کمک به جنگلیها در برابر انگلیسیها را نداشتند.
⚜ در این زمان انگلیسیها بیشتر خاک ایران را در کنترل داشتند و کابینه انگلوفیل وثوق الدوله در ۷ اوت ۱۹۱۸ بر سر کار آمد. اعضای اتحاد اسلام در نهضت مجبور شدند پیشنهادهای ترکها را رد کنند و با انگلیسیها توافق کنند. در این دوره انجمن اتحاد اسلام در گیلان منحل شد و جنگلیها با پان اسلامیسم خداحافظی کردند. این دوره انتقال ایدئولوژیک بود. راست که خواستار گردن نهادن به انگلیسیها بود دیگر نمیخواست با نهضت همراهی کند. چپ که از حضور عثمانی در آذربایجان نومید بود جنگ با تازه واردان را متوقف کرد.
🌐 اختلافات منجر به انتخابات جدیدی برای رهبری نهضت شد که راست آن را باخت و به رهبری حاج احمد کسمایی با دولت تهران ساخت. کسمایی با تهران پنهانی توافق کرد تا تسلیم شود و ۲۰۰۰ مبارز و سلاحهایشان را تحویل دهد. کوچک خان پس از بازگشت از سفر تالش با خشم توافق را رد کرد. او پیشنهاد انگلیسیها برای حکومت را رد کرد. آنان پس از شکست مذاکرات زمینداران قدرتمند گیلان را علیه جنگلیها تهییج کردند.
🆔 @Nehzate_Jangal
Telegram
📎
☑️ قیام میرزا کوچک خان جنگلی
( #بخش_دوم )
🍃 هریک با اقدامات نظامی، اهداف خاص خود را دنبال میکردند و دیدگاه متعرضانه به یکدیگر نداشتند؛ در نتیجة تماسهای بعدی میرزا کوچک خان با نیروهای نظامی و سیاسی روسیه، میان طرفین توافقهایی حاصل شد. مهمترین مواد این توافق چنین است:
«الف ـ اصول کمونیسم در ایران از حیث مصادره اموال و الغاء مالکیت و تبلیغات به اجراگذارده شود.
ب ـ حکومت جمهوری انقلابی توسط میرزابرقرار شود.
ج ـ پس از ورود میرزا به تهران و تأسیس مجلس مبعوثان، هرنوع حکومتی که نمایندگان ملت بپذیرند، بدون مخالفت روسیه ایجاد شود.
د ـ مقدرات انقلاب به دست این حکومت سپرده شود و شورویها در ایران مداخله ننمایند.
هـ ـ هیچ قشونی بدون اجازه وتصویب حکومت انقلابی ایران زائد بر قوای موجود (۲هزار نفر) از شوروی به ایران وارد نشوند.
و ـ مخارج این قشون به عهده ایران است.
ز ـ هر مقدار مهمات و اسلحه که از شوروی خواسته شود در مقابل پرداخت قیمت، تسلیم نمایند.
ح ـ کالاهای بازرگانان ایرانی که در باکو ضبط شده تحویل حکومت ایران شود.
ط ـ کلیه مؤسسات تجاری روسیه در ایران به حکومت جمهوری واگذار شود. »
🍃 اجمال این توافقنامه عدم دخالت روسها در امور داخلی ایران، در عین حفظ حداقل دو هزار نظامی آنان در شمال ایران بود؛ حضوری که خود به منزله دخالت در امور داخلی ایران بود.
میرزا کوچک خان جنگلی با استناد به همین توافقنامه بود که سه هفته پس از مداخله نظامی آنان در انزلی، موجودیت حکومت خود رادر رشت اعلام کرد.
🍃 سران نهضت جنگل پس از اعلام حکومت، ضمن انتشار اعلامیهای با عنوان «فریاد ملت مظلوم ایران از حلقوم فدائیان جنگل»، به مفاسد دستگاه حاکمه ایران وجنایات انگلیسیها اشاره کردند و در پایان نظریات خود را به شرح زیر اعلام داشتند:
۱ـ جمعیت انقلاب سرخ ایران اصول سلطنت را ملغی کرده جمهوری را رسماً اعلام مینماید.
۲ـ حکومت موقت جمهوری حفاظت از جان و مال عموم اهالی را برعهده میگیرد.
۳ـ هر نوع معاهده و قراردادی که به ضرر ایران با هر دولتی منعقد شده است، لغو و باطل میشناسد.
۴ـ حکومت موقت جمهوری همه اقوام بشر را یکی دانسته، تساوی حقوق را درباره آنان قائل است و حفظ شعائر اسلامی را فریضه میداند.
🔰 #مسکو و #نهضت_جنگل
🍃 سران نهضت در شهر رشت سرگرم تحکیم مبانی جمهوری بودند که به تدریج اختلافاتی در میانشان پدید آمد و همین امر #نهضت را به انحطاط و نابودی کشاند. پس از ورود ارتش سرخ به ایران، چند نفر از اعضای «حزب کمونیست عدالت باکو» از روسیه وارد گیلان شدند.
🍃 این افراد در رشت حزبی به نام عدالت تشکیل دادند و رفته رفته ضمن برگزاری متینگها و سخنرانیها، عملاً مواد توافق شده میان سران نهضت جنگل و روسها را زیر پا گذاشتند و تبلیغاتی نیز علیه میرزا کوچک خان آغاز کردند.
🍃 میرزا دو نفر ازاعضای نهضت را به قفقاز فرستاد تابا نریمانف، صدر شورای جمهوری قفقاز، ملاقات کنند و او را وادارند تا اعضای حزب را از ادامه کارشکنیها و اقدامات نفاق افکنانه باز دارد؛ اما نریمانف اقدامی جدی به عمل نیاورد. میرزا که اوضاع را چنین دید، روز ۱۸ تیر ۱۲۹۹ معترضانه رشت را ترک گفت و اعلام کرد تا زمانی که حزب عدالت از کارهای خلاف و حمله به اسلام و تبلیغ کمونیسم دست برندارد به رشت باز نخواهد گشت.
🍃 روسها که هدفشان از تأسیس حزب، اشاعه کمونیسم و رخنه به تشکل اسلامی میرزا کوچک خان جنگلی و از بین بردن آن بود، شدیداً فعالیت میکردند. سیاست خارجی شوروی که قبلاً پیش از این داعیه حمایت از انقلاب جهانی را داشت، حداقل پس از هشتمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی، تغییر کرد. استالین در این کنگره دو اصل اساسی را مبنای سیاست خارجی شوروی قلمداد کرد.
🍃 وی گفت: «سیاست خارجی ما واضح و روشن است. هدف آن صلح و توسعه دایره روابط تجاری با تمام کشورهاست.»
اعلام چنین روشی در سیاست خارجی، چیزی جز اعلام عدم حمایت از نهضت های رهایی بخش نمیتوانست باشد.
🍃 در پی خروج قهرآمیز میرزا کوچک خان از رشت، اعضای حزب عدالت که بعضی از آنها همچون احسان الله خان و خالوقربان قبلاً از دوستان نزدیک میرزا بودند و اکنون با گرویدن به سوسیالیسم، میرزا را مرتجع میدانستند، درصدد اجرای کودتایی برآمدند که طرح آن پیشتر ریخته شده بود.
🍃 نقشه این بود که میرزا یا باید کشته شود و یا دستگیر گردد و از رهبری انقلاب کنار رود. کوچکخان که تا حدی از هدف اعضای حزب و نقشه آنان مطلع شده بود، به جنگل رفت.
✳️ در این گیر و دار، بسیاری از جنگلیها دستگیر و یاکشته شدند و سلاح و مهمات و اموال آنان به غارت رفت. پس ازاین کودتا، اعضای حزب به کمک نیروهای بلشویک سعی کردند تا با تعقیب جنگلیها طرفداران میرزا را نابود کنند.
https://t.me/Nehzate_Jangal/202
🆔 @Nehzate_Jangal
( #بخش_دوم )
🍃 هریک با اقدامات نظامی، اهداف خاص خود را دنبال میکردند و دیدگاه متعرضانه به یکدیگر نداشتند؛ در نتیجة تماسهای بعدی میرزا کوچک خان با نیروهای نظامی و سیاسی روسیه، میان طرفین توافقهایی حاصل شد. مهمترین مواد این توافق چنین است:
«الف ـ اصول کمونیسم در ایران از حیث مصادره اموال و الغاء مالکیت و تبلیغات به اجراگذارده شود.
ب ـ حکومت جمهوری انقلابی توسط میرزابرقرار شود.
ج ـ پس از ورود میرزا به تهران و تأسیس مجلس مبعوثان، هرنوع حکومتی که نمایندگان ملت بپذیرند، بدون مخالفت روسیه ایجاد شود.
د ـ مقدرات انقلاب به دست این حکومت سپرده شود و شورویها در ایران مداخله ننمایند.
هـ ـ هیچ قشونی بدون اجازه وتصویب حکومت انقلابی ایران زائد بر قوای موجود (۲هزار نفر) از شوروی به ایران وارد نشوند.
و ـ مخارج این قشون به عهده ایران است.
ز ـ هر مقدار مهمات و اسلحه که از شوروی خواسته شود در مقابل پرداخت قیمت، تسلیم نمایند.
ح ـ کالاهای بازرگانان ایرانی که در باکو ضبط شده تحویل حکومت ایران شود.
ط ـ کلیه مؤسسات تجاری روسیه در ایران به حکومت جمهوری واگذار شود. »
🍃 اجمال این توافقنامه عدم دخالت روسها در امور داخلی ایران، در عین حفظ حداقل دو هزار نظامی آنان در شمال ایران بود؛ حضوری که خود به منزله دخالت در امور داخلی ایران بود.
میرزا کوچک خان جنگلی با استناد به همین توافقنامه بود که سه هفته پس از مداخله نظامی آنان در انزلی، موجودیت حکومت خود رادر رشت اعلام کرد.
🍃 سران نهضت جنگل پس از اعلام حکومت، ضمن انتشار اعلامیهای با عنوان «فریاد ملت مظلوم ایران از حلقوم فدائیان جنگل»، به مفاسد دستگاه حاکمه ایران وجنایات انگلیسیها اشاره کردند و در پایان نظریات خود را به شرح زیر اعلام داشتند:
۱ـ جمعیت انقلاب سرخ ایران اصول سلطنت را ملغی کرده جمهوری را رسماً اعلام مینماید.
۲ـ حکومت موقت جمهوری حفاظت از جان و مال عموم اهالی را برعهده میگیرد.
۳ـ هر نوع معاهده و قراردادی که به ضرر ایران با هر دولتی منعقد شده است، لغو و باطل میشناسد.
۴ـ حکومت موقت جمهوری همه اقوام بشر را یکی دانسته، تساوی حقوق را درباره آنان قائل است و حفظ شعائر اسلامی را فریضه میداند.
🔰 #مسکو و #نهضت_جنگل
🍃 سران نهضت در شهر رشت سرگرم تحکیم مبانی جمهوری بودند که به تدریج اختلافاتی در میانشان پدید آمد و همین امر #نهضت را به انحطاط و نابودی کشاند. پس از ورود ارتش سرخ به ایران، چند نفر از اعضای «حزب کمونیست عدالت باکو» از روسیه وارد گیلان شدند.
🍃 این افراد در رشت حزبی به نام عدالت تشکیل دادند و رفته رفته ضمن برگزاری متینگها و سخنرانیها، عملاً مواد توافق شده میان سران نهضت جنگل و روسها را زیر پا گذاشتند و تبلیغاتی نیز علیه میرزا کوچک خان آغاز کردند.
🍃 میرزا دو نفر ازاعضای نهضت را به قفقاز فرستاد تابا نریمانف، صدر شورای جمهوری قفقاز، ملاقات کنند و او را وادارند تا اعضای حزب را از ادامه کارشکنیها و اقدامات نفاق افکنانه باز دارد؛ اما نریمانف اقدامی جدی به عمل نیاورد. میرزا که اوضاع را چنین دید، روز ۱۸ تیر ۱۲۹۹ معترضانه رشت را ترک گفت و اعلام کرد تا زمانی که حزب عدالت از کارهای خلاف و حمله به اسلام و تبلیغ کمونیسم دست برندارد به رشت باز نخواهد گشت.
🍃 روسها که هدفشان از تأسیس حزب، اشاعه کمونیسم و رخنه به تشکل اسلامی میرزا کوچک خان جنگلی و از بین بردن آن بود، شدیداً فعالیت میکردند. سیاست خارجی شوروی که قبلاً پیش از این داعیه حمایت از انقلاب جهانی را داشت، حداقل پس از هشتمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی، تغییر کرد. استالین در این کنگره دو اصل اساسی را مبنای سیاست خارجی شوروی قلمداد کرد.
🍃 وی گفت: «سیاست خارجی ما واضح و روشن است. هدف آن صلح و توسعه دایره روابط تجاری با تمام کشورهاست.»
اعلام چنین روشی در سیاست خارجی، چیزی جز اعلام عدم حمایت از نهضت های رهایی بخش نمیتوانست باشد.
🍃 در پی خروج قهرآمیز میرزا کوچک خان از رشت، اعضای حزب عدالت که بعضی از آنها همچون احسان الله خان و خالوقربان قبلاً از دوستان نزدیک میرزا بودند و اکنون با گرویدن به سوسیالیسم، میرزا را مرتجع میدانستند، درصدد اجرای کودتایی برآمدند که طرح آن پیشتر ریخته شده بود.
🍃 نقشه این بود که میرزا یا باید کشته شود و یا دستگیر گردد و از رهبری انقلاب کنار رود. کوچکخان که تا حدی از هدف اعضای حزب و نقشه آنان مطلع شده بود، به جنگل رفت.
✳️ در این گیر و دار، بسیاری از جنگلیها دستگیر و یاکشته شدند و سلاح و مهمات و اموال آنان به غارت رفت. پس ازاین کودتا، اعضای حزب به کمک نیروهای بلشویک سعی کردند تا با تعقیب جنگلیها طرفداران میرزا را نابود کنند.
https://t.me/Nehzate_Jangal/202
🆔 @Nehzate_Jangal
Telegram
نهضت جنگل
☑️ قیام میرزا کوچک خان جنگلی
🍃 روز ۱۱ آذر ۱۳۰۰ هجری شمسی میرزا کوچکخان جنگلی پس از سالها مبارزه علیه استبداد و خیانتهای قاجار به شهادت رسید. در تاریخچه مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران، قیام میرزا کوچک خان جنگلی از جمله نهضت هایی است که با اندیشه اسلامی…
🍃 روز ۱۱ آذر ۱۳۰۰ هجری شمسی میرزا کوچکخان جنگلی پس از سالها مبارزه علیه استبداد و خیانتهای قاجار به شهادت رسید. در تاریخچه مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران، قیام میرزا کوچک خان جنگلی از جمله نهضت هایی است که با اندیشه اسلامی…
☑️ پایمال شدن حقوق ملی ایرانیان پس از تجزیه شوروی سابق
🔻 #بخش_دوم
🔸بنابراين ادعاي پاره اي از دولتهاي ساحلي (قزاقستان روسيه و آذربايجان ) مبني بر تعيين رژيم حقوقي درياي مازندران بر اساس كنوانسيون 1982 حقوق درياها فاقد وجاهت قانوني و حقوقي مي باشد. در اين زمينه ايـران و تركمنستـان معتقدند دریای کاسپین يك درياچه بزرگ است و هرگونه اقدامي در زمينه تعيين رژيم حقوقي بايد با توافق تمام كشورهاي ساحلي صورت گيرد .
🔸تاكنون از سوي كشورهاي ساحلي بر مبناي منافع ملي و حقوق بين الملل راهكارهايي نظير تقسيم براساس حقوق بين الملل درياها سيستم مشاع و استفاده مشترك تقسيم همزمان بستر و سطح آب به صورت مساوي تقسيم براساس مرزهاي ملي تقسيم بستر و آزادي سطح دريا و... پيشنهاد شده است; اما به سبب آن كه هر پيشنهاد در برگيرنده ي منافع يك يا چند كشور و ناديده انگاشتن منافع ديگران بوده است تا به حال توافقي در راستاي چگونگي تعيين رژيم حقوقي درياي کاسپین صورت نگرفته است . در همين حال برخي از كشورها به انعقاد قراردادهاي دو و سه جانبه ميان خود پرداخته اند و مرزهاي خود را مشخص نموده اند.
🔸در شرايطي كه در کاسپین جنوبي دو چالش اصلي ميان ايران و آذربايجان از يك سو و تركمنستان و آذربايجان از سوي ديگر وجود دارد( مناقشه ايران و آذربايجان بر سر ميدان نفتي البرزایران است که آذربایجان آن را با نام آلو متعلق به خود معرفی می کند و دعواي آذربايجان با تركمنستان در مورد مالكيت بر ميدان نفت و گازي است كه آذري ها آن را كپز مي نامند و تركمن ها از آن به نام سردار ياد مي كنند. )
🔸با توجه به اصول حقوق بين المللي تا زماني كه قرارداد تازه اي بين كشورهاي تازه تاسيس درياي کاسپین (آذربايجان قزاقستان تركمنستان ) و ايران و روسيه منعقد نشده، دو قرارداد 1921 و 1940 به قوت خود باقي و لازم الاجرا است و پايه و اساس رژيم حقوقي درياي کاسپین محسوب مي شود.
🔸اگر چه تاكيد بر قراردادهاي 1921 و 1940 ميان ايران و شوروي تا چند سال پيش نيز از سوی روسیه رعایت می شد اما با شرايط سياسي موجود و توافقات دو و سه جانبه کشور های جدا شده از شوروی سابق با یکدیگر، توافقات پيشين که هنوز از نظر حقوقی لازم الاجرا است زیر پا گذاشته شده است.مساله ای که حقوق ملی و حاکمیتی و سهم 50درصدی ایرانیان در این دریا را به چالش کشیده و تنها به ضرر ایران تمام شده است.
🔸از اين رو در شرايطي که سياست مسالمت جویانه ايران در درياي کاسپین همواره بر پایه اشتراک مساعي و حل و فصل کليه مسائل دريا توسط کشورهاي ساحلي از طريق مسالمت آميز و با استفاده از اصل اتفاق آرا بوده است، به نظر مي رسد که کشورهاي شمالي درياي کاسپین (روسيه، قزاقستان و آذربايجان) با عقد قراردادهاي دو و سه جانبه ميان خود، بدون احترام به حق تصمیم و اظهار نظر برای ایران ، مساله تعيين مرزهای دریایی و حاکمیت سرزمینی درياي کاسپین در قسمت هاي شمالي را با حد اکثر سود جویی و منفعت طلبی برای کشور های خود مشخص کرده اند.
🔸این گونه است که در 14 مه 2003 (24 ارديبهشت 1382) و در اجلاس نمايندگان ويژه کشورهاي ساحلي در آلماتي قزاقستان، توافق سه جانبه يي مابين کشورهاي روسيه، قزاقستان و آذربايجان امضا شد و این کشورها موافقت خود را با تقسيم بخش هاي شمالي دریای کاسپین اعلام کردند.
🔸بر اساس اين توافقنامه روسيه 19 درصد قزاقستان 29 درصد و آذربايجان 18 درصد از سواحل درياي کاسپین را به خود اختصاص داده اند و باقی سهم به ترکمنستان و کم ترین سهم از دریا که فاقد هر منبع نفت و گاز ارزشمندی است برای ایران باقی ماند .
🔸در این میان نکته جالب ،توجیه این کشور ها مبنی بر پایمال کردن حق ایران است که خط موهوم آستارا حسینقلی را که در سال1970 فقط برای تعیین مسیر عبور و مرور پروازها مورد استفاده قرار می گرفت را به عنوان مرز دریایی سهم ایران عنوان می کنند که تنها 11.3 درصد از مساحت دریا را شامل می شود!!!
💠اقدامات فوق در حالي صورت گرفته است كه از منظر حقوق بين الملل معاهدات 1921 و 1940 منعقده بين ايران و اتحاد جماهير شوروي بر وضعيت حقوقي درياي کاسپین حاكم مي باشند زيرا از يك سو هيچ گونه سند جديدي در مورد تعين رژيم حقوقي دریای کاسپین تنظيم نشده كه اسناد پيشين را بي اعتبار نمايد و از سوي ديگر كشورهاي جايگزين شوروي سابق بر مبناي كنفرانس آلماتي در 21 دسامبر 1991 متعهد شده اند كه بر اجراي تمام معاهدات شوروي سابق از جمله معاهدات 1921 و 1940 پايبند باشند; با اين حال واقعيت هاي سياسي و بهره برداري هاي اقتصادي از منابع هيدروكربني منطقه حكايت از ناديده انگاشتن معاهدات پيشين دارد.
https://t.me/Nehzate_Jangal/782
🆔 @Nehzate_Jangal
🔻 #بخش_دوم
🔸بنابراين ادعاي پاره اي از دولتهاي ساحلي (قزاقستان روسيه و آذربايجان ) مبني بر تعيين رژيم حقوقي درياي مازندران بر اساس كنوانسيون 1982 حقوق درياها فاقد وجاهت قانوني و حقوقي مي باشد. در اين زمينه ايـران و تركمنستـان معتقدند دریای کاسپین يك درياچه بزرگ است و هرگونه اقدامي در زمينه تعيين رژيم حقوقي بايد با توافق تمام كشورهاي ساحلي صورت گيرد .
🔸تاكنون از سوي كشورهاي ساحلي بر مبناي منافع ملي و حقوق بين الملل راهكارهايي نظير تقسيم براساس حقوق بين الملل درياها سيستم مشاع و استفاده مشترك تقسيم همزمان بستر و سطح آب به صورت مساوي تقسيم براساس مرزهاي ملي تقسيم بستر و آزادي سطح دريا و... پيشنهاد شده است; اما به سبب آن كه هر پيشنهاد در برگيرنده ي منافع يك يا چند كشور و ناديده انگاشتن منافع ديگران بوده است تا به حال توافقي در راستاي چگونگي تعيين رژيم حقوقي درياي کاسپین صورت نگرفته است . در همين حال برخي از كشورها به انعقاد قراردادهاي دو و سه جانبه ميان خود پرداخته اند و مرزهاي خود را مشخص نموده اند.
🔸در شرايطي كه در کاسپین جنوبي دو چالش اصلي ميان ايران و آذربايجان از يك سو و تركمنستان و آذربايجان از سوي ديگر وجود دارد( مناقشه ايران و آذربايجان بر سر ميدان نفتي البرزایران است که آذربایجان آن را با نام آلو متعلق به خود معرفی می کند و دعواي آذربايجان با تركمنستان در مورد مالكيت بر ميدان نفت و گازي است كه آذري ها آن را كپز مي نامند و تركمن ها از آن به نام سردار ياد مي كنند. )
🔸با توجه به اصول حقوق بين المللي تا زماني كه قرارداد تازه اي بين كشورهاي تازه تاسيس درياي کاسپین (آذربايجان قزاقستان تركمنستان ) و ايران و روسيه منعقد نشده، دو قرارداد 1921 و 1940 به قوت خود باقي و لازم الاجرا است و پايه و اساس رژيم حقوقي درياي کاسپین محسوب مي شود.
🔸اگر چه تاكيد بر قراردادهاي 1921 و 1940 ميان ايران و شوروي تا چند سال پيش نيز از سوی روسیه رعایت می شد اما با شرايط سياسي موجود و توافقات دو و سه جانبه کشور های جدا شده از شوروی سابق با یکدیگر، توافقات پيشين که هنوز از نظر حقوقی لازم الاجرا است زیر پا گذاشته شده است.مساله ای که حقوق ملی و حاکمیتی و سهم 50درصدی ایرانیان در این دریا را به چالش کشیده و تنها به ضرر ایران تمام شده است.
🔸از اين رو در شرايطي که سياست مسالمت جویانه ايران در درياي کاسپین همواره بر پایه اشتراک مساعي و حل و فصل کليه مسائل دريا توسط کشورهاي ساحلي از طريق مسالمت آميز و با استفاده از اصل اتفاق آرا بوده است، به نظر مي رسد که کشورهاي شمالي درياي کاسپین (روسيه، قزاقستان و آذربايجان) با عقد قراردادهاي دو و سه جانبه ميان خود، بدون احترام به حق تصمیم و اظهار نظر برای ایران ، مساله تعيين مرزهای دریایی و حاکمیت سرزمینی درياي کاسپین در قسمت هاي شمالي را با حد اکثر سود جویی و منفعت طلبی برای کشور های خود مشخص کرده اند.
🔸این گونه است که در 14 مه 2003 (24 ارديبهشت 1382) و در اجلاس نمايندگان ويژه کشورهاي ساحلي در آلماتي قزاقستان، توافق سه جانبه يي مابين کشورهاي روسيه، قزاقستان و آذربايجان امضا شد و این کشورها موافقت خود را با تقسيم بخش هاي شمالي دریای کاسپین اعلام کردند.
🔸بر اساس اين توافقنامه روسيه 19 درصد قزاقستان 29 درصد و آذربايجان 18 درصد از سواحل درياي کاسپین را به خود اختصاص داده اند و باقی سهم به ترکمنستان و کم ترین سهم از دریا که فاقد هر منبع نفت و گاز ارزشمندی است برای ایران باقی ماند .
🔸در این میان نکته جالب ،توجیه این کشور ها مبنی بر پایمال کردن حق ایران است که خط موهوم آستارا حسینقلی را که در سال1970 فقط برای تعیین مسیر عبور و مرور پروازها مورد استفاده قرار می گرفت را به عنوان مرز دریایی سهم ایران عنوان می کنند که تنها 11.3 درصد از مساحت دریا را شامل می شود!!!
💠اقدامات فوق در حالي صورت گرفته است كه از منظر حقوق بين الملل معاهدات 1921 و 1940 منعقده بين ايران و اتحاد جماهير شوروي بر وضعيت حقوقي درياي کاسپین حاكم مي باشند زيرا از يك سو هيچ گونه سند جديدي در مورد تعين رژيم حقوقي دریای کاسپین تنظيم نشده كه اسناد پيشين را بي اعتبار نمايد و از سوي ديگر كشورهاي جايگزين شوروي سابق بر مبناي كنفرانس آلماتي در 21 دسامبر 1991 متعهد شده اند كه بر اجراي تمام معاهدات شوروي سابق از جمله معاهدات 1921 و 1940 پايبند باشند; با اين حال واقعيت هاي سياسي و بهره برداري هاي اقتصادي از منابع هيدروكربني منطقه حكايت از ناديده انگاشتن معاهدات پيشين دارد.
https://t.me/Nehzate_Jangal/782
🆔 @Nehzate_Jangal
Telegram
نهضت جنگل
☑️ موافقتنامه 1927 ایران و شوروی
موافقتنامه 1927 ميان دو کشور ساحلي درباره ماهيگيري و معاهدات 1931 و 1935 در رابطه با تجارت کشتيراني و ماهيگيري در درياي کاسپین است. در همين معاهدات، ايران و اتحاد شوروي سوسياليستي اعلام مي کنند که درياي کاسپین يک فضاي آبي…
موافقتنامه 1927 ميان دو کشور ساحلي درباره ماهيگيري و معاهدات 1931 و 1935 در رابطه با تجارت کشتيراني و ماهيگيري در درياي کاسپین است. در همين معاهدات، ايران و اتحاد شوروي سوسياليستي اعلام مي کنند که درياي کاسپین يک فضاي آبي…
☑️ اهدای منطقه مرزی فیروزه از سوی ناصرالدین شاه به امپراتور روسیه!!
🔻 #بخش_دوم
🔸گزیده قرارداد به تاریخ هشتم حوت ۱۲۹۹ هجری مطابق ۲۶ فوریه۱۹۲۱ میلادی
🔸چون دولت ایران از یکطرف و دولت جمهوری اتحادی اشتراکی شوروی روسیه از طرف دیگر نهایت درجه مایل بودند که روابط محکم و حسنه همجواری و برادری در آتیه مابین ملتین ایران و روس برقرار باشد لهذا مصمم شدند که داخل مذاکره در این باب شده و برای این مقصود اشخاص ذیل را وکلای مختار خود نمودند:
از طرف دولت ایران: علیقلی خان مشاورالممالک
🔸از طرف دولت جمهوری اتحادی اشتراکی شوروی روسیه: که ارکی واسیلیویچ چیچرین و لومیخائیلویچ کاراخان وکلای مختار پس از ارائه اعتبارنامههای خود که موافق قاعده و ترتیبات مقتضیه بوده در آنچه ذیلا ذکر میشود توافق نظر حاصل نمودند.
🔸• فصل اول
دولت شوروی روسیه مطابق بیانیههای خود راجع به مبانی سیاست روسیه نسبت به ملت ایران مندرجه در مراسلات ۱۴ یانوار ۱۹۱۸ و ۲۶ ایون ۱۹۱۹ یک مرتبه دیگر رسما اعلان مینماید که از سیاست جابرانه که دولتهای مستعمراتی روسیه که به اراده کارگران و دهاقین این مملکت سرنگون شدند نسبت به ایران تعقیب مینمودند قطعا صرف نظر مینماید. نظر به آنچه گفته شد و با اشتیاق به این که ملت ایران مستقل و سعادتمند شده و بتوانند آزادانه در دارایی خود تصرفات لازمه را بنماید دولت شوروی روسیه تمام معاهدات و مقاولات و قراردادها را که دولت تزاری روسیه با ایران منعقد نموده و حقوق ملت ایران را تضییع مینمود ملغی و از درجه اعتبار ساقط شده اعلان مینماید.
🔸• فصل سوم
دولتین معظمتین متعاهدتین رضایت میدهند که سرحد مابین ایران و روسیه را مطابق تعیین کمیسیون سرحدی ۱۸۸۱ تصدیق و رعایت نمایند؛ ضمنا به واسطه عدم میلی که دولت شوروی روسیه از استفاده از ثمره سیاست غاصبانه دولت تزاری سابق روسیه دارد از انتفاع از جزائر آشوراده و جزائر دیگری که در سواحل ولایت استرآباد ایران واقع میباشند، صرف نظر کرده و همچنین قریه فیروزه را با اراضی مجاوره آن که مطابق قرارداد ۲۸ مای ۱۸۹۳ از طرف ایران به روسیه انتقال داده شدهاست به ایران مسترد میدارد. دولت ایران از طرف خود رضایت میدهد که شهر سرخس معروف به سرخس روس یا سرخس کهنه با اراضی مجاور آن که منتهی به رودخانه سرخس میشود در تصرف روسیه باقی بماند. طرفین معظمین متعاهدین با حقوق مساوی از رودخانه اترک و سایر رودخانهها و آبهای سرحدی بهره مند خواهند شد و ضمناً برای تنظیم قطعی مساله انتفاع از آبهای سرحدی و برای حل کلیه مسایل متنازع فیهای سرحدی و اراضی یک کمیسیون مرکب از نمایندگان ایران و روسیه معین خواهدشد.
💠{{{توضیح: فیروزه منطقهای ییلاقی در شمال کوه کپهداغ در ۱۲ کیلومتری مرز ایران در کشور ترکمنستان است. در مقایسه با مناطق اطراف آب و هوای معتدلی دارد و از دیرباز پذیرای بزرگان منطقه بودهاست. این روستا تا اواخر سده ۱۹ (میلادی) در اختیار ایران بود و بیشتر باشندگان آن کردهای کرمانجی بودند.
در پی مبادله ارضی ایران و روسیه در ۱۸۹۳ ایران متعهد شد فیروزه را تخلیه کرده و به روسیه واگذار کند. طی پیماننامه دوستی ایران و شوروی در سال ۱۹۲۱، آن کشور قول بازگشت این منطقه به ایران را داد. اما، این مهم تاکنون عملی نشد.
فیروزه از پایتخت ترکمنستان، عشقآباد، نزدیک به ۴۰ کیومتر فاصله دارد. در زمان شوروی ویلاهای ییلاقی بسیاری برای سران حزب کمونیست در این منطقه ساخته شد. امروز هم فیروزه محلی برای گذران تعطیلات آخر هفته و تابستانی شهرنشینان و مقامات ترکمنستاناست.}}}
https://t.me/Nehzate_Jangal/788
🆔 @Nehzate_Jangal
🔻 #بخش_دوم
🔸گزیده قرارداد به تاریخ هشتم حوت ۱۲۹۹ هجری مطابق ۲۶ فوریه۱۹۲۱ میلادی
🔸چون دولت ایران از یکطرف و دولت جمهوری اتحادی اشتراکی شوروی روسیه از طرف دیگر نهایت درجه مایل بودند که روابط محکم و حسنه همجواری و برادری در آتیه مابین ملتین ایران و روس برقرار باشد لهذا مصمم شدند که داخل مذاکره در این باب شده و برای این مقصود اشخاص ذیل را وکلای مختار خود نمودند:
از طرف دولت ایران: علیقلی خان مشاورالممالک
🔸از طرف دولت جمهوری اتحادی اشتراکی شوروی روسیه: که ارکی واسیلیویچ چیچرین و لومیخائیلویچ کاراخان وکلای مختار پس از ارائه اعتبارنامههای خود که موافق قاعده و ترتیبات مقتضیه بوده در آنچه ذیلا ذکر میشود توافق نظر حاصل نمودند.
🔸• فصل اول
دولت شوروی روسیه مطابق بیانیههای خود راجع به مبانی سیاست روسیه نسبت به ملت ایران مندرجه در مراسلات ۱۴ یانوار ۱۹۱۸ و ۲۶ ایون ۱۹۱۹ یک مرتبه دیگر رسما اعلان مینماید که از سیاست جابرانه که دولتهای مستعمراتی روسیه که به اراده کارگران و دهاقین این مملکت سرنگون شدند نسبت به ایران تعقیب مینمودند قطعا صرف نظر مینماید. نظر به آنچه گفته شد و با اشتیاق به این که ملت ایران مستقل و سعادتمند شده و بتوانند آزادانه در دارایی خود تصرفات لازمه را بنماید دولت شوروی روسیه تمام معاهدات و مقاولات و قراردادها را که دولت تزاری روسیه با ایران منعقد نموده و حقوق ملت ایران را تضییع مینمود ملغی و از درجه اعتبار ساقط شده اعلان مینماید.
🔸• فصل سوم
دولتین معظمتین متعاهدتین رضایت میدهند که سرحد مابین ایران و روسیه را مطابق تعیین کمیسیون سرحدی ۱۸۸۱ تصدیق و رعایت نمایند؛ ضمنا به واسطه عدم میلی که دولت شوروی روسیه از استفاده از ثمره سیاست غاصبانه دولت تزاری سابق روسیه دارد از انتفاع از جزائر آشوراده و جزائر دیگری که در سواحل ولایت استرآباد ایران واقع میباشند، صرف نظر کرده و همچنین قریه فیروزه را با اراضی مجاوره آن که مطابق قرارداد ۲۸ مای ۱۸۹۳ از طرف ایران به روسیه انتقال داده شدهاست به ایران مسترد میدارد. دولت ایران از طرف خود رضایت میدهد که شهر سرخس معروف به سرخس روس یا سرخس کهنه با اراضی مجاور آن که منتهی به رودخانه سرخس میشود در تصرف روسیه باقی بماند. طرفین معظمین متعاهدین با حقوق مساوی از رودخانه اترک و سایر رودخانهها و آبهای سرحدی بهره مند خواهند شد و ضمناً برای تنظیم قطعی مساله انتفاع از آبهای سرحدی و برای حل کلیه مسایل متنازع فیهای سرحدی و اراضی یک کمیسیون مرکب از نمایندگان ایران و روسیه معین خواهدشد.
💠{{{توضیح: فیروزه منطقهای ییلاقی در شمال کوه کپهداغ در ۱۲ کیلومتری مرز ایران در کشور ترکمنستان است. در مقایسه با مناطق اطراف آب و هوای معتدلی دارد و از دیرباز پذیرای بزرگان منطقه بودهاست. این روستا تا اواخر سده ۱۹ (میلادی) در اختیار ایران بود و بیشتر باشندگان آن کردهای کرمانجی بودند.
در پی مبادله ارضی ایران و روسیه در ۱۸۹۳ ایران متعهد شد فیروزه را تخلیه کرده و به روسیه واگذار کند. طی پیماننامه دوستی ایران و شوروی در سال ۱۹۲۱، آن کشور قول بازگشت این منطقه به ایران را داد. اما، این مهم تاکنون عملی نشد.
فیروزه از پایتخت ترکمنستان، عشقآباد، نزدیک به ۴۰ کیومتر فاصله دارد. در زمان شوروی ویلاهای ییلاقی بسیاری برای سران حزب کمونیست در این منطقه ساخته شد. امروز هم فیروزه محلی برای گذران تعطیلات آخر هفته و تابستانی شهرنشینان و مقامات ترکمنستاناست.}}}
https://t.me/Nehzate_Jangal/788
🆔 @Nehzate_Jangal
Telegram
نهضت جنگل
☑️ اهدای منطقه مرزی فیروزه از سوی ناصرالدین شاه و حکومت پانترکیسم و ایرانستیزان سلسله منفور قاجاریه به امپراتور روسیه!!
🆔 @Nehzate_Jangal
🆔 @Nehzate_Jangal
☑️ درگذشت "میرزا کوچک خان جنگلی"
#بخش_دوم
◾️سر میرزا کوچکخان را در مجاورت سربازخانه رشت، در جایی که معروف به انبار نفت نوبل است، تا مدتها در معرض تماشای مردم قرار داده و سپس خالو قربان که از یاران سابق میرزا و از هواداران سردار سپه بود، سر میرزا را به تهران، نزد سردار سپه فرستاد. سر میرزا را به دستور سردار سپه در گورستان حسنآباد دفن کردند. بعد یکی از یاران قدیمی میرزا به نام کاس آقا حسام سر میرزا را محرمانه از گورکن تحویل و به رشت برده و در محلّی موسوم به سلیمان داراب به خاک سپرد. در شهریور ۱۳۲۰ و هنگام استعفای رضاشاه (حدوداً پس از گذشت بیست سال از مرگ میرزا) آزادیخواهان گیلان قصد داشتند جسد بدون سر میرزا را با تشریفات شایسته از خانقاه خلخال به رشت حمل کنند، ولی مأموران جلوگیری کردند. در نتیجه به جهت پیشگیری از برخورد، جسد میرزا را بطور عادی به رشت حمل و در جوار سر دفن کردند. از آن تاریخ هر سال در روز ۱۱ آذر مراسمی ساده در محل دفن او در سلیمان داراب رشت برگزار میشود.
🆔 @Nehzate_Jangal
#بخش_دوم
◾️سر میرزا کوچکخان را در مجاورت سربازخانه رشت، در جایی که معروف به انبار نفت نوبل است، تا مدتها در معرض تماشای مردم قرار داده و سپس خالو قربان که از یاران سابق میرزا و از هواداران سردار سپه بود، سر میرزا را به تهران، نزد سردار سپه فرستاد. سر میرزا را به دستور سردار سپه در گورستان حسنآباد دفن کردند. بعد یکی از یاران قدیمی میرزا به نام کاس آقا حسام سر میرزا را محرمانه از گورکن تحویل و به رشت برده و در محلّی موسوم به سلیمان داراب به خاک سپرد. در شهریور ۱۳۲۰ و هنگام استعفای رضاشاه (حدوداً پس از گذشت بیست سال از مرگ میرزا) آزادیخواهان گیلان قصد داشتند جسد بدون سر میرزا را با تشریفات شایسته از خانقاه خلخال به رشت حمل کنند، ولی مأموران جلوگیری کردند. در نتیجه به جهت پیشگیری از برخورد، جسد میرزا را بطور عادی به رشت حمل و در جوار سر دفن کردند. از آن تاریخ هر سال در روز ۱۱ آذر مراسمی ساده در محل دفن او در سلیمان داراب رشت برگزار میشود.
🆔 @Nehzate_Jangal
☑️ #ماسوله در اشغال قوای #عثمانی
از کتاب:
من و آزادی، به اهتمام: مهدی نور محمدی ۱۳۸۸، تهران
میرزا حسین خیاط ( فرنیا ) قزوینی از رجال برجسته و آزادیخواه ایران است، او در جریان انقلاب مشروطه و فتح تهران دوشادوش مبارزان و آزادیخواهان جنگیده است. خاطرات او پس از یک قرن توسط محقق و مورخ برجسته قزوینی جناب مهدی نورمحمدی انتشار یافته، که از لحاظ تاریخی بسیار ارزنده و مفید میباشد. آن بخش از خاطرات او که مربوط به حضورش در گیلان و در کنار میرزا کوچک خان است حاوی نکات و مطالب بسیار جالبی است.
🔳 #بخش_دوم :
در این هنگام ارتش عثمانی از طریق خلخال وارد ماسوله شده و آنجا را اشغال کرده بود. #میرزا_حسین_خیاط که مورد وثوق و اعتماد شخص #میرزاکوچک_خان قرار داشت مأمور شد که به #ماسوله رفته و فرماندهان قشون عثمانی را متقاعد به خروج از ماسوله کند.
او جریان این ماموریت را اینگونه شرح داده است:
"" جناب آقای میرزاکوچک خان جنگلی به وسیله تلفن شخصا مرا احضار به #کسما نمود و فورا به مقر فرماندهی نهضت جنگل رهسپار شدم. میرزاکوچک خان اظهار فرمودند که قوای عثمانی به ماسوله آمده است و انگلیسیها میگویند یا شما آنها را از ماسوله بیرون کنید و یا اجازه دهید ما از جنگل عبور کرده و با قوه قهریه آنها را بیرون کنیم.
لازم است فورا به ماسوله رفته اقدامی که مقتضی است بنمایی و فورا به همراه یک مجاهد حرکت کرده.... ""
آن شب در قریه #زیدق ... #زیده فعلی ... ماندیم و فردای آن شب وارد ماسوله شده با صاحب منصبان قشون عثمانی ملاقات کرده و آنها را متقاعد نمودم که از ماسوله خارج شوند و بعدا یک نفر نماینده سیاسی با اختیارات تامه از طرف باب عالی به #ماسوله بیاید #مقاوله_نامه ای ( پروتکل، عهدنامه، پیمان نامه، قرارداد ) نوشته و کتبا با آنها قرارداد بدهیم، زیرا که دو ماه و نیم با انگلیسیها جنگ کرده و تمام قوای خود را صرف نمودیم و جوانهای خود را به کشتن دادیم و تمام این عملیات به منفعت #دولت_عثمانی تمام شد و هیچ مساعدتی از طرف آنها به ما نشده؛ در اینصورت باید با نماینده عثمانی کتبا #مقاوله_نامه ( پروتکل، عهدنامه، پیمان نامه، قرارداد ) نوشته تا بعد از این طرفین از آن قرار رفتار نمائیم.
ترکهای عثمانی وقتی که وارد #ماسوله شده بودند نان و گوشت و علیق اسبهایشان ( خوراک چهارپایان ) را از کسبه نسیه گرفته و تمام سرمایه آنها را برده بودند، من که وارد شدم اعلام نمودم که قشون عثمانی میهمان #اتحاد_اسلام است و معترض کسبه نشود و کسبه هر چه داده است صورت بدهد تا پول آن را از صندوق #اتحاد_اسلام بپردازم؛ خلاصه روز هفتم محرم ۱۳۳۷ هجری قمری ( مصادف با روز یکشنبه ۲۰ مهر ۱۲۹۷ هجری شمسی ) بود که #قشون_عثمانی #ماسوله را تخلیه کرده به سمت میانج... #میانه فعلی ... رهسپار شدند و من هم صورت مطالبات اهالی را گرفته عازم #کسما شدم.
معلوم شد که #میرزاکوچک_خان_جنگلی برای ملاقات نماینده #آلمان که تازه وارد شده به #گسکر رفته است. (گسکر شهر تاریخی و مدفون با یکهزار و ۲۰۰ سال قدمت در دل جنگلهای منطقه هفتدغنان ضیابر صومعهسرا در استان گیلان است. این شهر بر اساس کاوشهای انجام شده، بزرگترین شهر باقیمانده از دوره اسلامی در شمال ایران است... #صومعهسرا فعلی ... )
برگرفته از کتاب : من و آزادی ص ۱۰۹ الی
https://t.me/Nehzate_Jangal/910
🆔 @Nehzate_Jangal
از کتاب:
من و آزادی، به اهتمام: مهدی نور محمدی ۱۳۸۸، تهران
میرزا حسین خیاط ( فرنیا ) قزوینی از رجال برجسته و آزادیخواه ایران است، او در جریان انقلاب مشروطه و فتح تهران دوشادوش مبارزان و آزادیخواهان جنگیده است. خاطرات او پس از یک قرن توسط محقق و مورخ برجسته قزوینی جناب مهدی نورمحمدی انتشار یافته، که از لحاظ تاریخی بسیار ارزنده و مفید میباشد. آن بخش از خاطرات او که مربوط به حضورش در گیلان و در کنار میرزا کوچک خان است حاوی نکات و مطالب بسیار جالبی است.
🔳 #بخش_دوم :
در این هنگام ارتش عثمانی از طریق خلخال وارد ماسوله شده و آنجا را اشغال کرده بود. #میرزا_حسین_خیاط که مورد وثوق و اعتماد شخص #میرزاکوچک_خان قرار داشت مأمور شد که به #ماسوله رفته و فرماندهان قشون عثمانی را متقاعد به خروج از ماسوله کند.
او جریان این ماموریت را اینگونه شرح داده است:
"" جناب آقای میرزاکوچک خان جنگلی به وسیله تلفن شخصا مرا احضار به #کسما نمود و فورا به مقر فرماندهی نهضت جنگل رهسپار شدم. میرزاکوچک خان اظهار فرمودند که قوای عثمانی به ماسوله آمده است و انگلیسیها میگویند یا شما آنها را از ماسوله بیرون کنید و یا اجازه دهید ما از جنگل عبور کرده و با قوه قهریه آنها را بیرون کنیم.
لازم است فورا به ماسوله رفته اقدامی که مقتضی است بنمایی و فورا به همراه یک مجاهد حرکت کرده.... ""
آن شب در قریه #زیدق ... #زیده فعلی ... ماندیم و فردای آن شب وارد ماسوله شده با صاحب منصبان قشون عثمانی ملاقات کرده و آنها را متقاعد نمودم که از ماسوله خارج شوند و بعدا یک نفر نماینده سیاسی با اختیارات تامه از طرف باب عالی به #ماسوله بیاید #مقاوله_نامه ای ( پروتکل، عهدنامه، پیمان نامه، قرارداد ) نوشته و کتبا با آنها قرارداد بدهیم، زیرا که دو ماه و نیم با انگلیسیها جنگ کرده و تمام قوای خود را صرف نمودیم و جوانهای خود را به کشتن دادیم و تمام این عملیات به منفعت #دولت_عثمانی تمام شد و هیچ مساعدتی از طرف آنها به ما نشده؛ در اینصورت باید با نماینده عثمانی کتبا #مقاوله_نامه ( پروتکل، عهدنامه، پیمان نامه، قرارداد ) نوشته تا بعد از این طرفین از آن قرار رفتار نمائیم.
ترکهای عثمانی وقتی که وارد #ماسوله شده بودند نان و گوشت و علیق اسبهایشان ( خوراک چهارپایان ) را از کسبه نسیه گرفته و تمام سرمایه آنها را برده بودند، من که وارد شدم اعلام نمودم که قشون عثمانی میهمان #اتحاد_اسلام است و معترض کسبه نشود و کسبه هر چه داده است صورت بدهد تا پول آن را از صندوق #اتحاد_اسلام بپردازم؛ خلاصه روز هفتم محرم ۱۳۳۷ هجری قمری ( مصادف با روز یکشنبه ۲۰ مهر ۱۲۹۷ هجری شمسی ) بود که #قشون_عثمانی #ماسوله را تخلیه کرده به سمت میانج... #میانه فعلی ... رهسپار شدند و من هم صورت مطالبات اهالی را گرفته عازم #کسما شدم.
معلوم شد که #میرزاکوچک_خان_جنگلی برای ملاقات نماینده #آلمان که تازه وارد شده به #گسکر رفته است. (گسکر شهر تاریخی و مدفون با یکهزار و ۲۰۰ سال قدمت در دل جنگلهای منطقه هفتدغنان ضیابر صومعهسرا در استان گیلان است. این شهر بر اساس کاوشهای انجام شده، بزرگترین شهر باقیمانده از دوره اسلامی در شمال ایران است... #صومعهسرا فعلی ... )
برگرفته از کتاب : من و آزادی ص ۱۰۹ الی
https://t.me/Nehzate_Jangal/910
🆔 @Nehzate_Jangal
Telegram
نهضت جنگل
☑️ #ماسوله در اشغال قوای #عثمانی
از کتاب:
من و آزادی، به اهتمام: مهدی نور محمدی ۱۳۸۸، تهران
میرزا حسین خیاط ( فرنیا ) قزوینی از رجال برجسته و آزادیخواه ایران است، او در جریان انقلاب مشروطه و فتح تهران دوشادوش مبارزان و آزادیخواهان جنگیده است. خاطرات…
از کتاب:
من و آزادی، به اهتمام: مهدی نور محمدی ۱۳۸۸، تهران
میرزا حسین خیاط ( فرنیا ) قزوینی از رجال برجسته و آزادیخواه ایران است، او در جریان انقلاب مشروطه و فتح تهران دوشادوش مبارزان و آزادیخواهان جنگیده است. خاطرات…
☑️ #روایت_تورات
(#بخش_دوم)
⚜موسی موظف شد به همراه بزرگان بنیاسرائیل، از فرعون تقاضا کند که ۳ روز به بیابان روند تا به خدای اسرائیل قربانی تقدیم کنند، خواستهای که میدانند رد خواهد شد. یهوه همچنین به موسی گفت در زمان خروج جواهرات مصریان را غارت کنند.
⚜او به موسی سه نشانه داد تا بنیاسرائیل را قانع کند: عصا به مار و از مار به عصا تبدیل شد، دست موسی به بیماری پوستی دچار و دوباره درمان شد و به عنوان نشانه آخر، هر گاه موسی آب رودخانه را به روی خشکی بریزد، به خون تبدیل خواهد شد. موسی باز هم پیشنهاد خدا را رد میکند که باعث عصبانیشدن او میشود. در نتیجه، به موسی میگوید برادرش هارون نقش سخنگوی او را ایفا خواهد کرد. همچنین از او خواست عصا را با خود ببرد تا بنیاسرائیل را قانع کند و زمانی که به فرعون رسید، از جانب خدا به او بگوید اسرائیل پسر نخستزاده من است، اگر او را رها نکنی، پسر نخستزاده تو را میکشم.
⚜پس موسی همسر و پسرانش را سوار خر کرد و راه مصر در پیش گرفت. در مسیر مصر، خدا تلاش میکند موسی[الف] را بکشد اما صفورا با سنگی تیز پسرشان را ختنه میکند و پوست آن را به پا (آلت تناسلی؟) او (موسی یا خدا) میزند و میگوید «تو مرا [به سبب ختنه] شوهرِ خون هستی!» و به همین دلیل خدا او را رها میکند.
⚜این بخش خیلی مبهم و احتمالاً خلاصهای از داستانی کاملتر است. بهطور دقیق مشخص نیست حمله با چه انگیزهای انجام شده؛ خون ختنه بهطور کلی در سفر خروج از انسانها در برابر قدرت مخرب الهی محافظت میکند. به گفته والتر بلتس، رسم قربانیشدن پسر اول به درگاه یهوه در پشت این داستان نهان است.(برای توضیحات بیشتر بنگرید به موسی#حمله خدا به موسی)
⚜چون به مصر رسیدند، هارون آنچه خدا به موسی گفته بود را به بنیاسرائیل بازگو کرد و ایشان از آمدن منجی شادمان شدند. سپس موسی و هارون نزد فرعون رفتند و به او گفتند: «یهوه خدای اسرائیل به تو میگوید: ملت مرا رها کن تا در صحرا برای من قربانی کنند.» فرعون نپذیرفت و پاسخ داد «یهوه چه کسی است که من گفتهاش را بشنوم و اسرائیل را آزاد کنم؟» سپس دستور داد تا کار را برای بنیاسرائیل سختتر کنند. بدین ترتیب، بنیاسرائیل از موسی ناامید شدند و موسی خود نیز دلسرد شد. سختتر شدن شرایط بنیاسرائیل در واقع توجیهی برای بلایایی است که یهوه در ادامه بر مصریان نازل میکند.
https://t.me/Nehzate_Jangal/1175
🆔 @Nehzate_Jangal
(#بخش_دوم)
⚜موسی موظف شد به همراه بزرگان بنیاسرائیل، از فرعون تقاضا کند که ۳ روز به بیابان روند تا به خدای اسرائیل قربانی تقدیم کنند، خواستهای که میدانند رد خواهد شد. یهوه همچنین به موسی گفت در زمان خروج جواهرات مصریان را غارت کنند.
⚜او به موسی سه نشانه داد تا بنیاسرائیل را قانع کند: عصا به مار و از مار به عصا تبدیل شد، دست موسی به بیماری پوستی دچار و دوباره درمان شد و به عنوان نشانه آخر، هر گاه موسی آب رودخانه را به روی خشکی بریزد، به خون تبدیل خواهد شد. موسی باز هم پیشنهاد خدا را رد میکند که باعث عصبانیشدن او میشود. در نتیجه، به موسی میگوید برادرش هارون نقش سخنگوی او را ایفا خواهد کرد. همچنین از او خواست عصا را با خود ببرد تا بنیاسرائیل را قانع کند و زمانی که به فرعون رسید، از جانب خدا به او بگوید اسرائیل پسر نخستزاده من است، اگر او را رها نکنی، پسر نخستزاده تو را میکشم.
⚜پس موسی همسر و پسرانش را سوار خر کرد و راه مصر در پیش گرفت. در مسیر مصر، خدا تلاش میکند موسی[الف] را بکشد اما صفورا با سنگی تیز پسرشان را ختنه میکند و پوست آن را به پا (آلت تناسلی؟) او (موسی یا خدا) میزند و میگوید «تو مرا [به سبب ختنه] شوهرِ خون هستی!» و به همین دلیل خدا او را رها میکند.
⚜این بخش خیلی مبهم و احتمالاً خلاصهای از داستانی کاملتر است. بهطور دقیق مشخص نیست حمله با چه انگیزهای انجام شده؛ خون ختنه بهطور کلی در سفر خروج از انسانها در برابر قدرت مخرب الهی محافظت میکند. به گفته والتر بلتس، رسم قربانیشدن پسر اول به درگاه یهوه در پشت این داستان نهان است.(برای توضیحات بیشتر بنگرید به موسی#حمله خدا به موسی)
⚜چون به مصر رسیدند، هارون آنچه خدا به موسی گفته بود را به بنیاسرائیل بازگو کرد و ایشان از آمدن منجی شادمان شدند. سپس موسی و هارون نزد فرعون رفتند و به او گفتند: «یهوه خدای اسرائیل به تو میگوید: ملت مرا رها کن تا در صحرا برای من قربانی کنند.» فرعون نپذیرفت و پاسخ داد «یهوه چه کسی است که من گفتهاش را بشنوم و اسرائیل را آزاد کنم؟» سپس دستور داد تا کار را برای بنیاسرائیل سختتر کنند. بدین ترتیب، بنیاسرائیل از موسی ناامید شدند و موسی خود نیز دلسرد شد. سختتر شدن شرایط بنیاسرائیل در واقع توجیهی برای بلایایی است که یهوه در ادامه بر مصریان نازل میکند.
https://t.me/Nehzate_Jangal/1175
🆔 @Nehzate_Jangal
Telegram
نهضت جنگل
☑️ موسی برای دفاع از یک عبرانی، یک مصری را به قتل میرساند.
🆔 @Nehzate_Jangal
🆔 @Nehzate_Jangal
نهضت جنگل
☑️ #زبان_و_ادبیات_ایران #تمدن_پیش_از_اسلام #بخش_یکم ▪مقدمه: خانواده زبانهای هند و اروپایی یکی از بزرگترین خانوادههای زبانی است، بیشتر زبانهای متداول در کشورهای بزرگ آسیا،اروپا و آمریکا از نوادگان و بازماندگان این خانواده زبانیاند. یکی از کهنترین…
☑️ #زبان_و_ادبیات_ایران
#تمدن_پیش_از_اسلام
#بخش_دوم
▪ماد ها:
زبانهای ایرانی دوره تمدن باستان که از دیرینترین روزگار تا فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی کاربرد داشتهاند،
چهار زبان مادی،سکایی،پارسی باستان و اوستایی را شامل میشوند.
از دوره تمدن باستان افزون بر اطلاعات اندک و اشارههایی که به ادبیات شفاهی زبانهای مادی و سکایی در ماخذ باستانی،
آثار ادبی مکتوب دو زبان اوستایی و پارسی باستان برجای مانده است و نیز از فعالیت ادبی درخشانی که سغدیان،پارتیان و بلخیان در دوره میانه داشتهاند میتوان دریافت که این مردمان ایرانی،
گونههای ادبی و یا دست کم ادبیاتشفاهی را در دوران تمدت باستان بارور ساختند ولی از آثار ادبی آنان اطلاعاتی در دسا نیست.
شاهنشاهی ماد نخستین دولت ایرانی است که به موجب سالنامههای دولتهای بینالنهرین و نوشتههای مورخان یونانی اطلاعاتی از آن داریم،
اما از زبان مادی که زبان قوم ماد،
یکی از اقوام آریایی،
است تنها چند واژه برجای مانده که بیشتر آنها نام خاص است و بصورت غیر مستقیم به ما رسیده و یا در نوشتههای یونانی و پارسی باستان ضبط شده است.
از زبان مادی که در غرب و شمال غرب رایج بوده است،
اثر مکتوبی در دست نیست و نمیتوان گفت آیا این زبان اصولاً به رشته تحریر درآمده است یا نه؟
اما در نوشتههای تاریخنگاران یونانی نظیر 《کتزیاس-Ktesias》《دینون-Dinon》و 《هرودوت》به داستانها و افسانه ها و اشعار این دوره اشاره شده است.
برای نمونه داستان غنایی 《زریادرس- Zariadres》و 《اُداتیس-Odatis》را میتوان نام برد که در ماخذ متعددی دیده میشود.
داستانهای حماسی مادی از دیگر آثار مادی است که به پایهگذاری دولت ماد انجامیده و در آثار کتزیاس از آنها یاد شده است.
تاریخنگاران از داستان ها افسانه های مادی به سرودههای دینی، حماسی،تمثیلی و عاشقانه اشاره دارند، در این جا ما چکیده یک داستان عاشقانه شهیر مادی،
را بازگو میکنیم:
داستان 《زریادرس و اُداتیس》 نمونه ای از داستان عاشقانه مادی، است.
هیستاسپ پسر آفرودیت و آدونیس، برادری بهنام زریادرس داشت که بر سرزمینهای آن سوی دربند کاسپین تا مرز تنائیس(Tanais)فرمانروایی میکرد.
زریادرس دختر زیبای هومارتِس،
پادشاه سرزمین ماراتِس را که اُداتیس(هوداته) نام داشت به خواب دید و در همان زمان اُداتیس نیز زریادرس را در خواب دید؛
بدینسان دو شاهزاده جوان عاشق یکدیگر شدند.
زریادرس شاهزاده را از پدر خواستگاری کرد ولی او حاضر نشد،
دختر خود را به مردی بیگانه به زنی دهد.
چندی بعد هومارتس مجلس سوری آراست و در این بزم از دختر خود خواست که از میان مهمانان یکی را به همسری برگزیند و شخص برگزیده را با بخشیدن جام شرابی به او بشناساند؛
شاهزاده جوان زریادرس را از ماجرا آگاه کرد و او در جامه سکایی به مجلس جشن آمد و اُداتیس جام می را به او داد و زریادرس،
بدینسان به محبوب خود رسید.
#ادامه_دارد ...
#زبان_و_ادبیات_ایران
#ایران_تمدن
#خاکخون
#تاریخآریایی
🆔 @Nehzate_Jangal
#تمدن_پیش_از_اسلام
#بخش_دوم
▪ماد ها:
زبانهای ایرانی دوره تمدن باستان که از دیرینترین روزگار تا فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی کاربرد داشتهاند،
چهار زبان مادی،سکایی،پارسی باستان و اوستایی را شامل میشوند.
از دوره تمدن باستان افزون بر اطلاعات اندک و اشارههایی که به ادبیات شفاهی زبانهای مادی و سکایی در ماخذ باستانی،
آثار ادبی مکتوب دو زبان اوستایی و پارسی باستان برجای مانده است و نیز از فعالیت ادبی درخشانی که سغدیان،پارتیان و بلخیان در دوره میانه داشتهاند میتوان دریافت که این مردمان ایرانی،
گونههای ادبی و یا دست کم ادبیاتشفاهی را در دوران تمدت باستان بارور ساختند ولی از آثار ادبی آنان اطلاعاتی در دسا نیست.
شاهنشاهی ماد نخستین دولت ایرانی است که به موجب سالنامههای دولتهای بینالنهرین و نوشتههای مورخان یونانی اطلاعاتی از آن داریم،
اما از زبان مادی که زبان قوم ماد،
یکی از اقوام آریایی،
است تنها چند واژه برجای مانده که بیشتر آنها نام خاص است و بصورت غیر مستقیم به ما رسیده و یا در نوشتههای یونانی و پارسی باستان ضبط شده است.
از زبان مادی که در غرب و شمال غرب رایج بوده است،
اثر مکتوبی در دست نیست و نمیتوان گفت آیا این زبان اصولاً به رشته تحریر درآمده است یا نه؟
اما در نوشتههای تاریخنگاران یونانی نظیر 《کتزیاس-Ktesias》《دینون-Dinon》و 《هرودوت》به داستانها و افسانه ها و اشعار این دوره اشاره شده است.
برای نمونه داستان غنایی 《زریادرس- Zariadres》و 《اُداتیس-Odatis》را میتوان نام برد که در ماخذ متعددی دیده میشود.
داستانهای حماسی مادی از دیگر آثار مادی است که به پایهگذاری دولت ماد انجامیده و در آثار کتزیاس از آنها یاد شده است.
تاریخنگاران از داستان ها افسانه های مادی به سرودههای دینی، حماسی،تمثیلی و عاشقانه اشاره دارند، در این جا ما چکیده یک داستان عاشقانه شهیر مادی،
را بازگو میکنیم:
داستان 《زریادرس و اُداتیس》 نمونه ای از داستان عاشقانه مادی، است.
هیستاسپ پسر آفرودیت و آدونیس، برادری بهنام زریادرس داشت که بر سرزمینهای آن سوی دربند کاسپین تا مرز تنائیس(Tanais)فرمانروایی میکرد.
زریادرس دختر زیبای هومارتِس،
پادشاه سرزمین ماراتِس را که اُداتیس(هوداته) نام داشت به خواب دید و در همان زمان اُداتیس نیز زریادرس را در خواب دید؛
بدینسان دو شاهزاده جوان عاشق یکدیگر شدند.
زریادرس شاهزاده را از پدر خواستگاری کرد ولی او حاضر نشد،
دختر خود را به مردی بیگانه به زنی دهد.
چندی بعد هومارتس مجلس سوری آراست و در این بزم از دختر خود خواست که از میان مهمانان یکی را به همسری برگزیند و شخص برگزیده را با بخشیدن جام شرابی به او بشناساند؛
شاهزاده جوان زریادرس را از ماجرا آگاه کرد و او در جامه سکایی به مجلس جشن آمد و اُداتیس جام می را به او داد و زریادرس،
بدینسان به محبوب خود رسید.
#ادامه_دارد ...
#زبان_و_ادبیات_ایران
#ایران_تمدن
#خاکخون
#تاریخآریایی
🆔 @Nehzate_Jangal
#بخش_دوم ((بررسی عوامل و علت ماهیت #ایرانستیزی، یهودیان #قوم_خزر و دشمنی دیرینه آنها با اقوام #کاسپین یا گیلان امروزی و #فیلیسیتیها یا فلسطین امروزی))
همانگونه که عنوان شد، کلیه کتب تاریخی در دسترس تحت قلم یا نفوذ یهودیان از تاریخ گذشتگان برجای مانده و هیچ ردپایی از حقایق پیشینیان ما بصورت مستند و تحریف نشده در دسترس ما موجود نمیباشد...
همانگونه که قبلا عنوان شده، برخلاف تحریف اسناد و تاریخ نوشتههای غلطی که توسط تاریخنگاران (ژورنالیسم) یهود تبار در دسترس قرار دادهاند؛ #گیلگمش که در الواح سومری و از پادشاهان منطقه بابِل(عراق امروزی) از آن یاد شده، شخصیتی اسطورهای از اقوامی بوده اند که به دلایلی نامعلوم دیار #گیلان کنونی را ترک و به منطقه بينالنهرين مهاجرت کرده و تا مرزهای مصر کنونی را تحت تسلط و سلطه خویش در آورده بودند، (منطقه مورد مناقشه سوریه و اسرائیل یا فلسطین اشغالی با نام عربی جولان که عبری زبانها با نام گولان که ریشه در کلمه گیلان محلی که تحت سلطه گیلانیان در آنزمان بوده است...
برای جمعبندی این مقاله که از حوصله مخاطبان خارج نشود،چون آنقدر این مطالب ریشهای، عمیق و بسیار کهن میباشد که در صورت دسترسی به منابع صحیح و قابل استناد میتوان کتابها در این مورد نوشت..
همانگونه در مقالهای که پیشتر در #رکیک_نامه منتشر کردیم (https://t.me/rakik_nameh/1847)
و عوامل حقیقی دشمنی قوم یهود را خارج از شناخت،دانش و علوم امروزی مان عنوان نمودیم((باید اشاره کنیم که برخلاف تصور اذهان عمومی، قوم یهود در پایه حداقل به دو گروه میتوان تقسیم کرد، گروه اول که پیروان مذهبی حضرت موسی و #تورات هستند، که همانها به شاخههایی مفصل تقسیم میشوند و بخش دوم که #یهودیت را در عمل به قومیت تعبیر کرده نه به یک دین #ابراهیمی ...؛ همانگونه که در آخرین کتاب الهی قرآن از آن یاد شده: عدهای در میان همین قوم بسیار محتاط، مذهبی و اهل دیانت و با ایمان به قیامت هستند که عدهی کثیری از همین قسمت به دین اسلام گرویدند و ميان آنها مؤمنانی هستند بسیار یکتاپرست و پایبند به شعائر و موازین انسانی و اخلاقی...
#قوم_خزر و یهودیانی که در باطن بسیار #ایرانستیز و در انتظار نابودی و کشتار بیرحمانه ایرانیان به سرمیبرند، گروه مورد بحث ما میباشند؛ هر چند دو گروه ممکن است در ظاهر برای ما مردم عادی قابل شاخت نباشند..!))
جنگهای اول و دوم جهانی همانند حادثه ۱۱ سپتامبر بسیار عجولانه و در اصل برای رسیدن به مقصودی نهایی آغاز شدند که آشنایی افکار عمومی و آمادگی آنها با نام #نبرد_سوم یا جنگ سوم جهانی بوده، این اسم کلمهای رمز آلود برای آغاز لحظه موعود است..!!
که به نبرد نهایی خیر و شر اشاره دارد، نبرد سوم که همان نبرد نهایی شیاطین و یکتاپرستان یا جنگ سوم که میان نور و تاریکی رُخ خواهد داد...
زمین برخلاف آنچه امروز مجددا رسانه ای شده تخت نبوده، بلکه زمین در مقیاسی بسیار عظیم تر از آن بخش ناچیزی است که به ما نمایانده اند؛ اگر در مثالی بخواهیم مقایسه کنیم فرق مقیاس این پنج قاره و شش دریا!!
که بعنوان زمین کروی به ما معرفی کردهاند با ابعاد حقیقی زمین، فاصلهی مساحتی آن بین چیزی حدود #شهر_ری و #فلات_ایران بین مساحت اعلامی آنها و مساحت حقيقي زمین فرق وجود دارد، ما با جهان هایی بسیار گسترده و ناشناخته مواجه خواهیم شد..!!
همانگونه که در قرآن نیز یاد شده موجودات زنده زمین را جن و انس نام برده...
که جن و انس موجودات و سربازان نور و یکتاپرست هستند..
اهریمنان یا سربازان تاریکی را باعنوان شیاطین به آنها اشاره کرده (چه انسان و یا از جنیان)
اگر توجه کرده باشید از دوران دولت رفسنجانی بهائی در رژیم اهریمنی به بعد، ما شاهد حجوم بی امان جویندگان عتیقه و گنج یابهای غیر قانونی که بصورت غیر اصولی و گسترده از آن تاریخ به بعد با رُشد وصف ناپذیری در حال تخریب و تاراج گنجینههای مدفون در قلب خاک ایران زمین هستند، که در میان همین اقشار عنوان شده به دنبال گنجینههای خسروپرویز که خزانهداری آن زمان قبل از حجوم اعراب در نقاط مختلف ایران مدفون و پنهان کردهاند میباشند...
و نکته قابل تأمل آن است که کلیه این دفینه ها پس از نزاع و کشتار میان گنج یابها که اگر هم پس از اکتشاف زنده بمانند به دست عناصر اطلاعات سپاه افتاده و همگی به عنصری با نام رمز کارشناس حقیقی(یهودی) به جهت کارشناسی و قیمت گذاری ارسال میشود...
برخلاف انتظار، یهودیان در این مناطق الخصوص منطقه گیلان امروزی (گبری ها) به دنبال گنجینههایی بسیار ارزشمندتر از طلاها و الماسهای باستانی هستند..
آنها بدنبال چند کتاب (سه کتاب) باستانی میباشند که از دوران حکومت گبری ها (چهل گوش) که پس نبردی که پیشینهای نامعلوم داشته و منجر به کوچ عظیم قوم #گیلمش از این دیار شدند (بعلت فرار و خوفی نامعلوم) میباشند...
همانگونه که عنوان شد، کلیه کتب تاریخی در دسترس تحت قلم یا نفوذ یهودیان از تاریخ گذشتگان برجای مانده و هیچ ردپایی از حقایق پیشینیان ما بصورت مستند و تحریف نشده در دسترس ما موجود نمیباشد...
همانگونه که قبلا عنوان شده، برخلاف تحریف اسناد و تاریخ نوشتههای غلطی که توسط تاریخنگاران (ژورنالیسم) یهود تبار در دسترس قرار دادهاند؛ #گیلگمش که در الواح سومری و از پادشاهان منطقه بابِل(عراق امروزی) از آن یاد شده، شخصیتی اسطورهای از اقوامی بوده اند که به دلایلی نامعلوم دیار #گیلان کنونی را ترک و به منطقه بينالنهرين مهاجرت کرده و تا مرزهای مصر کنونی را تحت تسلط و سلطه خویش در آورده بودند، (منطقه مورد مناقشه سوریه و اسرائیل یا فلسطین اشغالی با نام عربی جولان که عبری زبانها با نام گولان که ریشه در کلمه گیلان محلی که تحت سلطه گیلانیان در آنزمان بوده است...
برای جمعبندی این مقاله که از حوصله مخاطبان خارج نشود،چون آنقدر این مطالب ریشهای، عمیق و بسیار کهن میباشد که در صورت دسترسی به منابع صحیح و قابل استناد میتوان کتابها در این مورد نوشت..
همانگونه در مقالهای که پیشتر در #رکیک_نامه منتشر کردیم (https://t.me/rakik_nameh/1847)
و عوامل حقیقی دشمنی قوم یهود را خارج از شناخت،دانش و علوم امروزی مان عنوان نمودیم((باید اشاره کنیم که برخلاف تصور اذهان عمومی، قوم یهود در پایه حداقل به دو گروه میتوان تقسیم کرد، گروه اول که پیروان مذهبی حضرت موسی و #تورات هستند، که همانها به شاخههایی مفصل تقسیم میشوند و بخش دوم که #یهودیت را در عمل به قومیت تعبیر کرده نه به یک دین #ابراهیمی ...؛ همانگونه که در آخرین کتاب الهی قرآن از آن یاد شده: عدهای در میان همین قوم بسیار محتاط، مذهبی و اهل دیانت و با ایمان به قیامت هستند که عدهی کثیری از همین قسمت به دین اسلام گرویدند و ميان آنها مؤمنانی هستند بسیار یکتاپرست و پایبند به شعائر و موازین انسانی و اخلاقی...
#قوم_خزر و یهودیانی که در باطن بسیار #ایرانستیز و در انتظار نابودی و کشتار بیرحمانه ایرانیان به سرمیبرند، گروه مورد بحث ما میباشند؛ هر چند دو گروه ممکن است در ظاهر برای ما مردم عادی قابل شاخت نباشند..!))
جنگهای اول و دوم جهانی همانند حادثه ۱۱ سپتامبر بسیار عجولانه و در اصل برای رسیدن به مقصودی نهایی آغاز شدند که آشنایی افکار عمومی و آمادگی آنها با نام #نبرد_سوم یا جنگ سوم جهانی بوده، این اسم کلمهای رمز آلود برای آغاز لحظه موعود است..!!
که به نبرد نهایی خیر و شر اشاره دارد، نبرد سوم که همان نبرد نهایی شیاطین و یکتاپرستان یا جنگ سوم که میان نور و تاریکی رُخ خواهد داد...
زمین برخلاف آنچه امروز مجددا رسانه ای شده تخت نبوده، بلکه زمین در مقیاسی بسیار عظیم تر از آن بخش ناچیزی است که به ما نمایانده اند؛ اگر در مثالی بخواهیم مقایسه کنیم فرق مقیاس این پنج قاره و شش دریا!!
که بعنوان زمین کروی به ما معرفی کردهاند با ابعاد حقیقی زمین، فاصلهی مساحتی آن بین چیزی حدود #شهر_ری و #فلات_ایران بین مساحت اعلامی آنها و مساحت حقيقي زمین فرق وجود دارد، ما با جهان هایی بسیار گسترده و ناشناخته مواجه خواهیم شد..!!
همانگونه که در قرآن نیز یاد شده موجودات زنده زمین را جن و انس نام برده...
که جن و انس موجودات و سربازان نور و یکتاپرست هستند..
اهریمنان یا سربازان تاریکی را باعنوان شیاطین به آنها اشاره کرده (چه انسان و یا از جنیان)
اگر توجه کرده باشید از دوران دولت رفسنجانی بهائی در رژیم اهریمنی به بعد، ما شاهد حجوم بی امان جویندگان عتیقه و گنج یابهای غیر قانونی که بصورت غیر اصولی و گسترده از آن تاریخ به بعد با رُشد وصف ناپذیری در حال تخریب و تاراج گنجینههای مدفون در قلب خاک ایران زمین هستند، که در میان همین اقشار عنوان شده به دنبال گنجینههای خسروپرویز که خزانهداری آن زمان قبل از حجوم اعراب در نقاط مختلف ایران مدفون و پنهان کردهاند میباشند...
و نکته قابل تأمل آن است که کلیه این دفینه ها پس از نزاع و کشتار میان گنج یابها که اگر هم پس از اکتشاف زنده بمانند به دست عناصر اطلاعات سپاه افتاده و همگی به عنصری با نام رمز کارشناس حقیقی(یهودی) به جهت کارشناسی و قیمت گذاری ارسال میشود...
برخلاف انتظار، یهودیان در این مناطق الخصوص منطقه گیلان امروزی (گبری ها) به دنبال گنجینههایی بسیار ارزشمندتر از طلاها و الماسهای باستانی هستند..
آنها بدنبال چند کتاب (سه کتاب) باستانی میباشند که از دوران حکومت گبری ها (چهل گوش) که پس نبردی که پیشینهای نامعلوم داشته و منجر به کوچ عظیم قوم #گیلمش از این دیار شدند (بعلت فرار و خوفی نامعلوم) میباشند...
Telegram
رکیک نامه
☑️مهندسی سیستماتیک خرابکاری در ایران!
هرگز نباید آینده #ایران را به وجود هیچ مهرهای پیوند بزنیم..!
🎋درود بیکران خدمت تمامی یاران و میهنپرستان...
در این لحظات حساس و سرنوشت ساز باید با حفظ حداکثر هوشیاری و با آگاهی کامل پیرامون حقایق پیشروی میهن عزیزمان…
هرگز نباید آینده #ایران را به وجود هیچ مهرهای پیوند بزنیم..!
🎋درود بیکران خدمت تمامی یاران و میهنپرستان...
در این لحظات حساس و سرنوشت ساز باید با حفظ حداکثر هوشیاری و با آگاهی کامل پیرامون حقایق پیشروی میهن عزیزمان…
✅ #بخش_دوم
اسماعیل در ۲۵ رجب سال ۸۹۲ (۱۷ ژوئیه ۱۴۸۷) در اردبیل متولد شد. به گفته دانشنامه مشگینشهر، او در مشگینشهر متولد شده است.
اسماعیل تنها یکسالگ داشت پدرش را از دست داد. (در رجب ۸۹۳) پس از مرگ حیدر فرزندانش نیز به اسارت درآمدند. در این زمان، اسماعیل کودکی شیرخوار بود. او به همراه مادر و دو برادرش در شهر اصطخر در استان فارس، بهمدت چهار سال و نیم زندانی شدند.
در این دوره سلطان یعقوب آققویونلو مرد و بین فرزندانش رستم و بایسنقر جنگ درگرفت و رستم برای مقابله با بایسنقر، «سلطان علی» برادر بزرگ اسماعیل و خانوادهاش را آزاد کرد، تا بتواند از پشتیبانی قزلباشان خانقاه اردبیل برخوردار شود. سلطان علی با شکوه فراوان وارد تبریز شد و با سپاهی از صوفیان، بایسنقر را شکست داد. رستم از قدرت سلطان علی به وحشت افتاد و وی را در میانهٔ راه تبریز و اردبیل به قتل رساند. سلطان علی برادر هفتسالهاش اسماعیل را به یاران صمیمی و وفادارش سپرد.
در شرایطی که مریدان طریقت صفویه از ترس نابودی کامل خاندان صفوی توسط دشمنانشان، اعضای خانواده را برای سالها پنهان نگه داشتند.
در اردبیل و لاهیجان
اسماعیل مدتی پنهانی در اردبیل زیست و سپس برای امنیت بیشتر به لاهیجان انتقال داده شد و نزد امیر آنجا «کارکیا میرزا علی» پناه گرفت. کارکیا میرزا علی فرمانروای محلی لاهیجان و دیلمان که شیعه و سادات و دوستدار خاندان صفوی بود در تربیت اسماعیل خردسال اهتمام کرد. اسماعیل تا سال ۹۰۵ قمری با مراقبتهای شمسالدین لاهیجی که از فضلای آن دیار بود فارسی، عربی، قرآن و مبانی و اصول شیعه دوازدهامامی را فرا گرفت.همچنین در این مدت، زیر نظر هفت تن از بزرگان صوفی لاهیجان فنون رزم را نیز آموخت.
بدین ترتیب اسماعیل از یک سو زیر تأثیر فرهنگ صوفیانه خانقاه شیخ صفیالدین بود و از سوی دیگر احتمالاً در گیلان با برخی آموزههای ایران باستان و تشیع دوازدهامامی آشنا شده و مجموعهٔ این آموزهها او را برای تبدیل شدن به یک حاکم مقتدر، فرماندهٔ نظامی و یک پیشوای مذهبی عالی آماده ساخت.
قزلباشان به بهانهٔ زیارت آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی، با کسب اجازه از کارکیا اسماعیل را به اردبیل بردند. هدف قزلباشها از این کار خروج از حیطهٔ کارکیا بود.قزلباشان به همراه اسماعیل به منطقهٔ خلخال رفتند و نزدیک به سه ماه در روستاهای اطراف خلخال اقامت داشتند. آنها در این مدت با برخی قبایل آناتولی ارتباط بر قرار کرده و از آنها میخواستند که ترکان قزلباش را بسیج کرده به ایران بفرستند. در مدت سه ماه، حدود دو هزار قزلباش به شیوههای مختلف از آناتولی وارد ایران شده و به اردوی اسماعیل پیوستند.در این هنگام اسماعیل فقط ۱۲ سال و یک ماه سن داشت. از وقتی که اسماعیل از لاهیجان بیرون آمده بود تا هنگامی که در ارزنجان اردو زد در حدود هفت هزار ترک آناتولی به اردویش پیوستند که بیشتر از نُه قبیله زیر بودند:
ایل شاملو از شمال شرق مدیترانه و شمال غرب شام
تکلو از ناحیه جنوبی آناتولی
افشار از ناحیه آناتولی
قاجار از شمال و شرق آناتولی
روملو از ناحیه آناتولی
قرامان از منطقه کیلیکیه در جنوب آناتولی و اطراف قونیه
ورساق از منطقه کیلیکیه در شمال دریای مدیترانه
ذوالقدر از بخش علیای فرات بین سوریه و ترکیه کنونی
استاجلو از شرق آناتولی
در سال ۹۰۵ ق، هفت تن از سران قزلباش در ارزنجان یک جلسه مشورتی با حضور شاه اسماعیل برگزار کردند تا در مورد حرکت جهادی خود تصمیم بگیرند؛ موضوعی که در این جلسه مطرح بود این بود که برای جهاد به گرجستان حمله کنند یا ایروان را بگیرند که منطقهای مسیحینشین و حاکمانشان از خاندانهای دیرین ایرانی و بازمانده از دوران پارتیان و ساسانیان بودند. عدهای نیز پیشنهاد دادند به روستاهای آذربایجان حمله کنند و عدهای نیز بر این عقیده بودند مدت زمان بیشتری در ارزنجان بمانند تا ترکان بیشتری به لشکرشان بپیوندند و سپس به آذربایجان یورش برده، آنجا را از آن خود کنند.
اسماعیل ابتدا با ایل شاملو که از شمال شرق مدیترانه و شمال غرب شام به قریه شاملو (در نزدیکی تبریز) مکرراً نقل مکان میکردند و علوی نیز بودند و اکثر یاران عقیدتیاش از این ایل بودند، برای گردآوری سپاه بیشتر به قرهباغ و وان رفت و در سال ۹۰۶ قمری، همراه با هفت هزار سپاهی قزلباش به سمت شروان لشکر کشید. در جنگی که نزدیک قلعه گلستان روی داد، فرخ یسار با وجود بیست هزار جنگاور مغلوب و کشته شد. اما قلعه گلستان در مقابل سپاه صوفیان به مقاومت پرداخت و بلافاصله تسلیم نشد. با این حال باکو تسلیم شد و سردار خردسال به جای آنکه وقت خود را برای محاصره و تسخیر قلعه گلستان ضایع کند، از حوالی شروان عزیمت کرد و راه آذربایجان را پیش گرفت. ایلات ترک بهارلو و قبایل ساریقمیش هم به سرکردگی حسنخان به شاه اسماعیل پیوستند.
https://t.me/Nehzate_Jangal/1265
🆔 @Nehzate_Jangal
اسماعیل در ۲۵ رجب سال ۸۹۲ (۱۷ ژوئیه ۱۴۸۷) در اردبیل متولد شد. به گفته دانشنامه مشگینشهر، او در مشگینشهر متولد شده است.
اسماعیل تنها یکسالگ داشت پدرش را از دست داد. (در رجب ۸۹۳) پس از مرگ حیدر فرزندانش نیز به اسارت درآمدند. در این زمان، اسماعیل کودکی شیرخوار بود. او به همراه مادر و دو برادرش در شهر اصطخر در استان فارس، بهمدت چهار سال و نیم زندانی شدند.
در این دوره سلطان یعقوب آققویونلو مرد و بین فرزندانش رستم و بایسنقر جنگ درگرفت و رستم برای مقابله با بایسنقر، «سلطان علی» برادر بزرگ اسماعیل و خانوادهاش را آزاد کرد، تا بتواند از پشتیبانی قزلباشان خانقاه اردبیل برخوردار شود. سلطان علی با شکوه فراوان وارد تبریز شد و با سپاهی از صوفیان، بایسنقر را شکست داد. رستم از قدرت سلطان علی به وحشت افتاد و وی را در میانهٔ راه تبریز و اردبیل به قتل رساند. سلطان علی برادر هفتسالهاش اسماعیل را به یاران صمیمی و وفادارش سپرد.
در شرایطی که مریدان طریقت صفویه از ترس نابودی کامل خاندان صفوی توسط دشمنانشان، اعضای خانواده را برای سالها پنهان نگه داشتند.
در اردبیل و لاهیجان
اسماعیل مدتی پنهانی در اردبیل زیست و سپس برای امنیت بیشتر به لاهیجان انتقال داده شد و نزد امیر آنجا «کارکیا میرزا علی» پناه گرفت. کارکیا میرزا علی فرمانروای محلی لاهیجان و دیلمان که شیعه و سادات و دوستدار خاندان صفوی بود در تربیت اسماعیل خردسال اهتمام کرد. اسماعیل تا سال ۹۰۵ قمری با مراقبتهای شمسالدین لاهیجی که از فضلای آن دیار بود فارسی، عربی، قرآن و مبانی و اصول شیعه دوازدهامامی را فرا گرفت.همچنین در این مدت، زیر نظر هفت تن از بزرگان صوفی لاهیجان فنون رزم را نیز آموخت.
بدین ترتیب اسماعیل از یک سو زیر تأثیر فرهنگ صوفیانه خانقاه شیخ صفیالدین بود و از سوی دیگر احتمالاً در گیلان با برخی آموزههای ایران باستان و تشیع دوازدهامامی آشنا شده و مجموعهٔ این آموزهها او را برای تبدیل شدن به یک حاکم مقتدر، فرماندهٔ نظامی و یک پیشوای مذهبی عالی آماده ساخت.
قزلباشان به بهانهٔ زیارت آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی، با کسب اجازه از کارکیا اسماعیل را به اردبیل بردند. هدف قزلباشها از این کار خروج از حیطهٔ کارکیا بود.قزلباشان به همراه اسماعیل به منطقهٔ خلخال رفتند و نزدیک به سه ماه در روستاهای اطراف خلخال اقامت داشتند. آنها در این مدت با برخی قبایل آناتولی ارتباط بر قرار کرده و از آنها میخواستند که ترکان قزلباش را بسیج کرده به ایران بفرستند. در مدت سه ماه، حدود دو هزار قزلباش به شیوههای مختلف از آناتولی وارد ایران شده و به اردوی اسماعیل پیوستند.در این هنگام اسماعیل فقط ۱۲ سال و یک ماه سن داشت. از وقتی که اسماعیل از لاهیجان بیرون آمده بود تا هنگامی که در ارزنجان اردو زد در حدود هفت هزار ترک آناتولی به اردویش پیوستند که بیشتر از نُه قبیله زیر بودند:
ایل شاملو از شمال شرق مدیترانه و شمال غرب شام
تکلو از ناحیه جنوبی آناتولی
افشار از ناحیه آناتولی
قاجار از شمال و شرق آناتولی
روملو از ناحیه آناتولی
قرامان از منطقه کیلیکیه در جنوب آناتولی و اطراف قونیه
ورساق از منطقه کیلیکیه در شمال دریای مدیترانه
ذوالقدر از بخش علیای فرات بین سوریه و ترکیه کنونی
استاجلو از شرق آناتولی
در سال ۹۰۵ ق، هفت تن از سران قزلباش در ارزنجان یک جلسه مشورتی با حضور شاه اسماعیل برگزار کردند تا در مورد حرکت جهادی خود تصمیم بگیرند؛ موضوعی که در این جلسه مطرح بود این بود که برای جهاد به گرجستان حمله کنند یا ایروان را بگیرند که منطقهای مسیحینشین و حاکمانشان از خاندانهای دیرین ایرانی و بازمانده از دوران پارتیان و ساسانیان بودند. عدهای نیز پیشنهاد دادند به روستاهای آذربایجان حمله کنند و عدهای نیز بر این عقیده بودند مدت زمان بیشتری در ارزنجان بمانند تا ترکان بیشتری به لشکرشان بپیوندند و سپس به آذربایجان یورش برده، آنجا را از آن خود کنند.
اسماعیل ابتدا با ایل شاملو که از شمال شرق مدیترانه و شمال غرب شام به قریه شاملو (در نزدیکی تبریز) مکرراً نقل مکان میکردند و علوی نیز بودند و اکثر یاران عقیدتیاش از این ایل بودند، برای گردآوری سپاه بیشتر به قرهباغ و وان رفت و در سال ۹۰۶ قمری، همراه با هفت هزار سپاهی قزلباش به سمت شروان لشکر کشید. در جنگی که نزدیک قلعه گلستان روی داد، فرخ یسار با وجود بیست هزار جنگاور مغلوب و کشته شد. اما قلعه گلستان در مقابل سپاه صوفیان به مقاومت پرداخت و بلافاصله تسلیم نشد. با این حال باکو تسلیم شد و سردار خردسال به جای آنکه وقت خود را برای محاصره و تسخیر قلعه گلستان ضایع کند، از حوالی شروان عزیمت کرد و راه آذربایجان را پیش گرفت. ایلات ترک بهارلو و قبایل ساریقمیش هم به سرکردگی حسنخان به شاه اسماعیل پیوستند.
https://t.me/Nehzate_Jangal/1265
🆔 @Nehzate_Jangal
Telegram
نهضت جنگل
☑️ شاه اسماعیل یکم (۱۷ ژوئیه ۱۴۸۷ – ۲۳ مهٔ ۱۵۲۴) نخستین شاه دودمان صفوی و بنیانگذار امپراتوری صفوی بود که از ۱۵۰۱ تا ۱۵۲۴ میلادی به عنوان شاه ایران حکومت کرد.پادشاهی او را غالباً سرآغاز تاریخ ایران مدرن و یکی از امپراتوریهای باروت دانستهاند. گسترش مذهب…