نقدآگین
10.6K subscribers
2.74K photos
1.93K videos
67 files
5.05K links
«حقیقت، خواستار نقد است؛ نه مدح»
— بررسی پدیدارهای فرهنگی با رویکردی انتقادی

🔗 نقدآگين در پلتفرم‌ها:
t.me/Naqdagin/6435
⚡️⚡️توضیح ضروری:
t.me/Naqdagin/6155
Download Telegram
نقدآگین
قدح در خون: عبدالکریم سروش و بوسه بر تیغ #V 096 نویسنده میهمان - جواد س. : امروز نیز که عبدالکریم سروش بیرق «اقتداردوستی» بر افراشته و «اقتدار» پیامبر خود را چیزی «خواستنی» جلوه می‌دهد، باز هم برخی را به این گمان باطل کشانده که او پا در مسیری تازه گذاشته…
📕 سوره‌ی قمر دلالتی بر معجزه شق‌القمر ندارد

✍️#یوسف_رهنما

تنها آیه قرآن که برخی اعجاز باوران مستند به آن مدعی‌اند، پیامبر اسلام برای اثبات رسالتش ماه را دو نیم کرد، آیه زیر است:

🔹إقتربت الساعة و إنشق القمر ﴿القمر : ۱﴾
🔸زمان (قیامت) نزدیک شد و ماه شکافت.

🔻 #استدلال: معجزه شق القمر در روایات تایید شده و مبتنی بر روایاتی پس از معجزه شق القمر، این آیه نازل شد.

🔻 #پاسخ: وقتی دست به دامان روایات میشوید تا معجزه شق القمر را اثبات کنید، دیگر اسمش «اثبات معجزه شق القمر با قرآن» نیست بلکه اسمش «اثبات معجزه شق القمر با روایات» است. هرگاه اثبات کردید که قطعا این آیه به انشقاق ماه در نزدیکی و شرف قیامت دلالت ندارد، آن وقت می توانید مدعی شوید، قرآن معجزه شق القمر را تایید کرده است. همان روایات شق القمر هم بخاطر تناقضات و اختلافات فراوان قابل اعتنا نیستند که می توانید به مقاله «شق القمر در ترازو» نوشته دکتر محمد بهرامی رجوع کنید.

نکته حائز اهمیت این است که تاریخ علمی ظنی است و روایات هم ظنی الصدور هستند و بخاطر نقل به معنا و کثرت جعل قابل اعتماد نیستند و اگر معتقد به عدم عدالت صحابه یا عدم عصمت امامان شیعه هم باشیم، این بی اعتمادی بیشتر و بیشتر میشود. خصوصا در چنین مواردی که انگیزه جعل زیاد است تا مومنان با معجزه تراشی، ایمان مسلمین را تقویت کنند و به مقابله با مخالفین اسلام بپردازند.

🔻 #استدلال: قیامت در آینده اتفاق می افتد در حالی که در این آیه از افعال ماضی «اقتربت» و «انشق» استفاده شده که دلالت بر وقوع فعل در گذشته دارد پس معجزه شق القمر به وقوع پیوسته است.

🔻 #پاسخ: در بسیاری از موارد وقتی قرآن می خواهد از یک اتفاق قطعی الوقوع در آینده خبر دهد از فعل ماضی استفاده می کند. مثلا نفخِ صور که از وقایع قیامت است با فعل ماضی در آیه «وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيد/ ق : ۲۰» آمده است. پس صرف ماضی بودن فعل «اقتربت» و «انشق» ثابت نمی کند که انشقاق قمر صورت گرفته، خصوصا اینکه کلمه «الساعة» در قرآن به کرار درباره قیامت به کار رفته و در جای جای قرآن که مخالفینِ پیامبر از ایشان درخواست معجزه کرده اند، پیامبر در جوابشان هرگز اشاره به معجزه شق القمر نکرده بلکه کوشیده تا دلیل بیاورد که چرا معجزه ندارد.

🔻 #استدلال: در آیه بعد آمده که کفار معجزه شق القمر را دیدند و آن را سحر دانستند!

🔹و ان یروا آیة یعرضوا و یقولوا سحر مستمر ﴿القمر : ۲﴾
🔸و اگر نشانه اى ببينند روى بگردانند و بگويند: «سحرى دايم است».

🔻 #پاسخ: استدلال به این آیه برای اثبات وقوع شق القمر واقعا عجیب است! اگر بپذیریم در اینجا منظور از «آیه»، آیات قرآن نیست باز هم آیه نمی گوید که «نشانه را دیدند» بلکه می گوید «اگر ببینند»! یعنی آنها هنوز شق القمر را ندیده اند بلکه اگر در آینده ببیند آن را سحر خواهند دانست. جملات شرطی که با استفاده از «إن» تشکیل شده‌اند، همواره معنای آینده در آنها مراد است نه گذشته. 👇

http://wikiporsesh.ir/ان_شرطیه

از کنار هم گذاشتن آیات قرآن، تنها برداشتی که می توان استخراج کرد به نحوی که با دیگر آیات قرآن در تضاد نباشد این است که سوره قمر درباره شکافتن ماه در نزدیکی و شرف قیامت است و اثبات نمی کند که محمد صاحب معجزه شق القمر بوده است. و کسانی که این تفسیر را نپذیرند اولا باید دلیل قطعی بیاورند که چرا آیه به انشقاق قمر در نزدیکی قیامت دلالت ندارد و ثانیا اگر منظور آیه معجزه شق القمر است چرا قرآن که خودش را روشن بیان و فاقد ابهام بیانی می داند آیه را به شکلی نازل نکرد که صراحت در معجزه شق القمر داشته باشد و از آن انشقاق ماه در نزدیکی قیامت برداشت نشود؟!

کسانی که توجیه می کنند قرآن با تفسیر پیامبر و اهل بیت روشن است، خودشان را گیج فرض کرده‌اند و دیگران را نفهم!!! اگر قرآن مبهم باشد سطحش از کلام بسیاری از خلایق هم پایین تر است چه برسد به اینکه معجزه باشد و همچنین با تفسیر پیامبر و اهل بیت، قرآن مثل قبلش مبهم باقی می ماند بلکه فقط کلام پیامبر و اهل بیت روشن خواهد بود. تصورش را بکنید: محمد به کفار بگوید، معجزه من قرآن است اما آن کتابی مبهم است که تا خودم توضیح ندهم، مراد آیاتش را نمی فهمید!!!
با قبول چنین فرضی باید به مشرکین حق بدهیم که می‌گفتنند محمد یک دیوانه یا افترا زننده است و سفیهان به او ایمان می آوردند.

این نکته کلیدی را هم در نظر داشته باشید که اگر بپذیریم معجزات بصری اثبات کننده رسالت پیامبران است، برای ما که آن معجزات را ندیده‌ایم، رسالت آن پیامبران اثبات نمی شود چون می‌تواند از مجعولات تاریخی باشد یا با تدلیس و مداخله موجودات ناشناخته (مثل جن بر فرض وجود) محقق شده باشد.

#نقد_قرآن #نقد_اسلام


🌾 @Naqdagin | @UtopiaDialogue
📕 ضعف استدلالی قرآن در توجیهِ نیاوردن معجزه!
(۱/۳)
✍️#یوسف_رهنما

بنا بر امر قرآن، ماموریم در قرآن تدبر نماییم تا اگر ضعف و اختلافی در آن یافتیم به این نتیجه برسیم که قرآن از جانب خدا نیست و نوشته بشر است!

وقتی به روایات رجوع می کنیم «الی ما شاء الله» برای پیامبر اسلام معجزه ذکر کرده‌اند اما باید توجه کرد که در روایات «الی ما شاء الله» هم جعل کرده‌اند، لذا اینکه بخواهیم مستند به روایات ادعا کنیم محمد معجزه بصری داشت، ادعایی بی‌ارزش است.
در قرآن هم در جایی ذکر نشده که محمد فلان معجزه را برای اثبات رسالتش آورده است. در هرکجا هم مشرکین تقاضای معجزه کرده‌اند، پیامبر در پاسخشان نمی‌گوید که فلان معجزه را آوردم و انکار کردید، بلکه دلیل و توجیهی می‌آورد که چرا معجزه بصری نمی آورم!

در آیه‌ی زیر، محمد یکی از دلایل نیاوردن معجزه را ذکر می کند که قابل تامل است و از طرف مخالفین قرآن نقدهایی بدان وارد است:

🔹ومَا مَنَعَنَا أَنْ نُرْسِلَ بِالآيَاتِ إِلا أَنْ كَذَّبَ بِهَا الأوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيَاتِ إِلا تَخْوِيفًا ﴿اسراء:۵۹﴾
🔸و[چيزى] ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان، آنها را تکذیب کردند و به ثمود ماده شتر داديم كه [پديده اى] روشنگر بود، پس به آن ستم كردند، و ما معجزه ها را جز براى بيم دادن نمى‌فرستيم.

🔻 #اشکال اول: اینکه گذشتگان معجزات را تکذیب کرده‌اند چه ربطی به مشرکین زمان پیامبر دارد؟! این مثل این است که شهرداری، شهری را لوله کشی کند و مردم آن لوله‌ها را بشکند و ۶۰۰ سال بعد شهرداری دیگر بهانه بیاورد که شهر را لوله کشی نمی کنم چون گذشتگانِ ۶۰۰ سال پیش، لوله‌ها را شکستند!!!

🔻 #اشکال دوم: بنا به فرموده قرآن هیچ کسی بار دیگری را به دوش نمی کشد (آیه ۳۸ نجم) و اعمال امت‌های گذشته به خودشان ربط دارد و اعمال شما هم به خودتان ربط دارد! اما وقتی مساله‌ای به اهمیتِ آوردن معجزه که می شود، مشرکین مکه بخاطر انکار گذشتگان حق دیدن معجزه را ندارند!!! اینجا نیز این آیات دچار تعارض هستند.

🔹تلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَلا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿بقره:۱۴۱﴾
🔸آن امتی روزگارش سپرى شد؛ براى ايشان است آنچه به دست آورده اند؛ و براى شماست آنچه به دست آورده ايد؛ و از آنچه آنان مى كرده‌اند، شما بازخواست نخواهيد شد.

🔻 #اشکال سوم: تمام گذشتگان، معجزات را انکار نکردند. طبق آیه ۴۷ شعرا، ساحران موسی وقتی معجزه تبدیل شدن عصا به اژدها را دیدند، ایمان آوردند و گفتند: به پروردگار جهانیان، ایمان آوردیم. قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿الشعراء : ۴۷﴾
در اینجا نیز شاهد اختلافی دیگر میان آیات هستیم.

🔻 #اشکال چهارم : طبق آیه ۲۶۰ بقره وقتی ابراهیم به خدا گفت که چطور مردگان را زنده می‌کنی، خدا به او گفت: مگر ایمان نداری؟ ابراهیم جواب داد: ایمان دارم، اما می خواهم قلبم مطمئن شود (لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي)! خدا هم برای آرامش قلب ابراهیم، چندین پرنده تکه شده را به هم متصل و زنده کرد!
چطور خدا برای آرامش قلب ابراهیم که مومن بود و به او وحی هم می شد، اعجاز می کند اما نه تنها برای آرامش بلکه حداقل ایمان آوردن یا تسریع در ایمان آوردن مشرکین جاهل! که نه به آنها وحی می‌شد، و نه دارای کمال معرفتی ابراهیم بودند، معجزه‌ای نمی آورد؟!

🔻 #اشکال پنجم: اعجاز بیانی قرآن که اظهر من‌الشمس نیست. وقتی کثیری از شعرای عرب جاهلیت که متخصص سخنوری بودند یا به قرآن ایمان نمی آورند یا به زور شمشیر ایمان می آورند یا مرتد می شوند و حتی علمای مسلمانی مثل شیخ طوسی یا بالاتر (مثلا راغب اصفهانی که متخصص لغت و مولف «مفردات القرآن» هست) اعتقادی به اعجاز بیانی قرآن نداشتند، دیگر از مردم عامی جاهلیت نمی شود انتظار داشت که اینقدر راحت پی به اعجاز قرآن ببرند.

حداقل برای اقناع مردم عوام که شده، لازم بود، محمد معجزه ای هم بیاورد. وقتی عوام می‌دیدند، شاعران سخنورشان ایمان نمی آورند، طبعا حق داشتند که شک کنند قرآن کلام خداست! خصوصا مردمی که قرآن مکررا آنها را جاهل می‌خواند. معجزه‌ای مثل زنده کردن مرده، عوام را اقناع می‌کند اما هیچ یک از سور قرآن، خصوصا سوره‌های کوچک مثل عصر یا قریش یا کوثر هرگز در حدی نیستند که بتوانند اثبات رسالت کنند و قرآن حتی یک سوره را هم برای اثبات رسالت محمد کافی می داند! یعنی اگر قرآن، فقط یک سوره عصر هم بود، تمام جهان باید ایمان می‌آوردند!!!!

آیا مومنین پاسخ قانع کننده ای برای این اشکالات دارند؟! چون ایمان به قرآن تعبدی نیست بلکه باید مبتنی بر ادله محکم باشد.

جواب‌هایی ممکن است به این اشکالات بدهند که در ادامه به آن‌ها اشاره و نقدم را بازگو خواهم کرد.

(ادامه دارد)




نقدآگین
را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin
📕 ضعف استدلالی قرآن در توجیهِ نیاوردن معجزه!
(۲/۳)
✍️#یوسف_رهنما

در اینکه چرا پیامبر اسلام از آوردن معجزه بصری، معجزه‌ای که با چشم هم درک شود، مثل معجزات ادعایی پیامبران گذشته مانند دو نیم کردن دریا و زنده کردن مرده، خودداری می‌کرد ممکن است چند پاسخ دهند که در اینجا پاسخ اول را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهم.

#پاسخ_اول: خدا معجزه‌ای نیاورد چون می‌دانست مشرکین عناد دارند!

#نقد: بگذارید با یک مثال این جواب را به نقد بکشم. چند سال پیش شخصی بود که می گفت: من پیامبرم!

گفتتند: خُب، هر پیامبری معجزه داشته معجزه تو چیست؟
گفت: خدا می تواند الان باران ببارد.
گفتند: از خدایت بخواه تا باران ببارد.
گفت: خدا گفته باران نمی بارم.
گفتند: چرا؟
گفت: چون شما عناد دارید و ایمان نمی آورید!!! یا اگر هم باران ببارم، ایمان آوردنتان فایده ندارد و عذاب نازل می‌شود!
گفتند: عیبی ندارد! به خدا بگو باران ببارد و بعدش هم عذاب نازل کند!
گفت : خدا گفته تا زمانی که تو زنده ای، عذاب نازل نمی‌شود!!!!

انصافاُ، آیا شما به این شخص ایمان می آوردید یا می‌گفتید او یک دروغگوست که به دروغ ادعای نبوت کرده؟!
جالب اینجاست که وقتی آیات قرآن را نگاه می کنیم، می بینیم محمد هم عین همین پیامبر دروغین، جواب می‌دهد!!

🔻مشرکین از محمد طلب معجزه می‌کردند و محمد به این دلیل که مشرکین، با حق عناد دارند، معجزه نمی آورد! 👇

🔹ومَا مَنَعَنَا أَنْ نُرْسِلَ بِالآيَاتِ إِلا أَنْ كَذَّبَ بِهَا الأوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيَاتِ إِلا تَخْوِيفًا ﴿اسراء:۵۹﴾
🔸و چيزى ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان، آنها را تکذیب کردند و به ثمود ماده شتر داديم كه [پديده‌اى] روشنگر بود، پس به آن ستم كردند، و ما معجزه‌ها را جز براى بيم دادن نمى‌فرستيم.

🔻 در آیه ۱۵۸ انعام نیز محمد مدعی می‌شود، اگر معجزه بیاورد، دیگر ایمان آوردن کسانی که از قبل ایمان نیاورده‌اند، فایده ندارد و در آیه دیگر نیز می‌گوید که اگر بیاید، عذاب نازل می شود! 👇

🔹وقَالُوا لَوْلا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَلَوْ أَنْزَلْنَا مَلَكًا لَقُضِيَ الأمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ ﴿انعام :۸﴾
🔸و گفتند: «چرا فرشته اى بر او نازل نشده است؟» و اگر فرشته‌اى فرود می‌آورديم، قطعا كار تمام شده بود؛ سپس مهلت نمى‌يافتند.

🔻اما داستان به همینجا ختم نمی شود و مشرکان از پیامبر محمد می‌خواهند که معجزه بیاورد حتی اگر بعدش عذاب شوند. اما باز هم محمد خودداری می کنند به این دلیل که خدا گفته، تا توی محمد زنده ای، عذاب نازل نمی شود!!!

🔹وإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۳۲﴾
🔸و هنگامى که گفتند: «خدايا، اگر اين [قرآن] همان حق از جانب توست، پس بر ما از آسمان سنگهايى بباران يا عذابى دردناك بر سر ما بياور.»

🔹ومَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ﴿انفال:۳۳﴾
🔸و تا تو در ميان آنان هستى، خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند، و تا آنان طلب آمرزش مى‌كنند، خدا عذاب كننده ايشان نخواهد بود.

🔻در آخر سر هم، محمد نهایتا از مشرکین می‌خواهد که اگر می‌خواهند مطمئن شوند که او پیامبر است در دنیا سفر کنند تا آثار و نشانه‌های تکذیب کنندگان را ببینند.

🔹قلْ سِيرُوا فِي الأرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿انعام:۱۱﴾
🔸بگو: «در زمين بگرديد، آن گاه بنگريد كه فرجام تكذيب كنندگان چگونه بوده است؟»

مثلا یکی از مکذّبین، فرعون است که قرآن می‌گوید: جسدش را خدا حفظ کرد تا نشانه باشد.

آیا این درخواست منطقی است که محمد از مشرکین مکه که اولین مخاطبین این آیه هستند، با آن امکانات اندکی که داشته‌اند، می‌خواهد به مصر سفر کنند و بدون بیان هیچ نشانه شفافی، جسد فرعون را پیدا کنند تا مطمئن شوند که محمد پیامبر است؟!
فرضا هم چند تا مومیایی پیدا کردند از کجا بفهمند، این جسد، همان فرعون غرق شده است؟!
و همین طور دیگر اقوام هلاک شده مثل قوم نوح، لوط، صالح، هود و ...

(ادامه دارد)


نقدآگین
را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin
📕 ضعف استدلالی قرآن در توجیهِ نیاوردن معجزه!
(۳/۳)
✍️#یوسف_رهنما

حال علقه‌های دینی را کنار بگذاریم و از دید یک غیر مسلمان به جواب‌هایی که محمد به مشرکین می داد، بنگریم. انصافا آیا حق دارند به محمد ایمان نیاورند و او را یک مدعی دروغین بدانند یا نه؟!ّ

اگر محمد حداقل یک معجزه می آورد و مشرکین تکذیب و درخواست معجزه بیشتر می کردند، آن وقت شاید می توانست بگوید:
«از آنجا که معجزه قبلی را انکار کردید، دیگر معجزه ای در کار نیست چون عناد دارید یا اگر هم بیاورم، عذاب نازل می‌شود و...»

اما اینکه از اول رسالت با بهانه تراشی‌های متعدد از آوردن یک معجزه هم سر باز زند که معجزه نمی‌آورم چون معاندید! معجزه نمی‌آورم چون عذاب می آید! عذاب هم بخواهید، باز هم عذاب نمی‌آید چون من زنده‌ام و خدا گفته تا تو زنده‌ای عذابی در کار نیست! معجزه نمی آورم، به جایش اگر می خواهید مطمئن شوید، من پیامبرم، بروید مصر! و از ناکجاآباد و بدون هیچ نشانه شفافی، جسد فرعون را پیدا کنید!!!

مشرکین هم وقتی این همه بهانه را می‌دیدند حق داشتند ایمان نیاورند و بگویند او ادعایش دروغ است و بهانه تراشی می کند!

احتمالاً تا الان پاسخی که در ذهن اکثرتان به این اشکالات آمده، این است که قرآن معجزه محمد است و چه معجزه‌ای بهتر از قرآن و وقتی مشرکین معجزه قرآن را انکار می کردند؟! پس قطعاً معاند بوده‌اند و طبعاً هر معجزه بصری هم محمد می آورد آن را هم انکار می کردند و شاید هم بگویید شق القمر، معجزه محمد بود.

برای اینکه بفهمید قرآن هیچگونه اعجازی ندارد به کتاب «رساله ای انتقادی در باب اعجاز قرآن» نوشته دکتر محمد میرباقری رجوع کنید.

اثبات وقوع شق‌القمر هم غیر ممکن است؛ زیرا اگر بخواهید به روایات استناد کنید، اولا از آنجا که تاریخ، علمی ظنی است، نمی تواند وقوع شق القمر را اثبات کند، ثانیا همان روایات شق القمر هم دچار ضد و نقیض های بسیار است که می‌توانید به مقاله‌ی «شق‌القمر در ترازو» نوشته‌ی دکتر محمد بهرامی رجوع کنید.
و اگر بخواهید به قرآن استناد کنید بنا به دلایلی که در یادداشت «سوره‌ی قمر دلالتی بر معجزه شق‌القمر ندارد» ذکر کردم، باز هم وقوع شق‌القمر اثبات نمی شود، چون هیچ آیه‌ای در قرآن دلالت صریح بر دو نیم شدن ماه به عنوان معجزه ای برای محمد ندارد.



نقدآگین
را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin