Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸مسئولیت دانشجو در بزنگاه بحران
🖋احسان شریعتی
🔹در آستانه فرارسیدن ۶۶مین سالگرد «روز دانشجو» (۱۶ آذر ۱۳۳۲)
نهاد دانشگاه اگر در هر جامعه کانون آگاهي، دانش و فرهنگ باشد، دانشجو مشعلدار آن خواهد بود. مقصود از کلیدواژههای دانشجو و دانشگاه در اینجا، مفهوم این واژههایند و نه مصداق آنها (بويژه در وضعیت موجود). بدین معنا، مفهوم دانشجو، مانند مفهوم «روشنفکر»، میتواند انتظار بالایی را بالقوه برانگیزد: توقع قشر «پيشگام» جامعه شدن را. چنانکه بسیاری از پيشقراولان حركات اجتماعي معاصر به نحوی با دانشگاه و جنبش دانشجویی مربوط بودهاند: در جهان، بویژه در نیمه دوم سدهٔ بیست، از جنبش دانشجويي مه ۶۸ فرانسه و اروپا و امریکا گرفته تا خیزشهای اروپاي شرقي و چين (میدان تین-ان-من پکن) و ..، که دانشجويان در برههها و بزنگاههایی در صف اول تحرك اجتماعي قرار گرفتهاند؛ و در ايران ما نيز، پس از تأسیس دانشگاه (۱۳۱۳)، از دههٔ ۲۰ و ۳۰ در نهضت ملي، تا مبارزات قهرآمیز دههٔ ۴۰ و ۵۰ و تا انقلاب، بسياري از مبارزان سياسي یا دانشجو بودند يا استاد دانشگاه.
🔹پس اگر دانشگاه محل «نقد» یا سنجش علمی در همهٔ عرصهها باشد؛ دانشجويان نیز میتوانند نقش محرّک یا «كاتاليزور» جنبشهای اجتماعي را ایفا کنند، یعنی نفس حضورشان در جامعه، موجب تسریع واکنشها و فعل-و-انفعالها در جنبشهای تغییر-و-تحولخواه شود. پژوهشهاي جامعهشناختي ميدانی نیز نشان میدهند که در هر منطقهای از کشور كه دانشگاهی ساخته شده (مانند دانشگاههاي آزاد)، حضور دانشجويان در رفتار مردم، و در فرهنگ عمومی، و حتی نحوه ی مصرف و بهداشت مردم تاثيرگذار بوده است.
نهاد دانشگاه بهمثابهٔ نهاد «فرهنگ» (بنابه یک تقسیمبندی بورکهارتی)، میبایست در برابر دو نهاد دیگر «سیاست» (دولت) و «دیانت» (روحانیت)، در همه حال استقلال و آزادی خود را حفظ کند. نخستین وظیفهٔ جنبش دانشجویی، دفاع از همین هویت فرهنگی و علمی خود، و پاسداشت مصلحت نهادین و صنفی خویش است. جنبش دانشجويي اگر به قدرتهاي برون-دانشگاهی وابسته شود، از خودآگاهی و خودمختاری و خودانگيختگی لازم در اين مسير واخواهد ماند.
🔸از سوی دیگر مسیر و منتجهٔ سیاستهای فرهنگی و انضباطی حاکم بر دانشگاه، جنبش دانشجویی را با مجموعهٔ محدود و ممنوعسازیهای عقیدتی و سیاسی خود، به نوعی انفعال، افسردگی، و بیرغبتی فکری و بیتفاوتی سیاسی کشانده، تا بدانجا که در سالهای اخیر بجای بزرگداشتهای پُرشور و متعهد و انگیزهبخش گذشته، شاهد برپایی استندآپ کمدیها و سیرکها و انواع مراسم خیمهشببازی در دانشگاهها هستیم!
🔸در شرایطی که کشور از همه سو در محاصرهٔ تحریمها و تهدیدها و..، قرار دارد، غیاب نقش هدایتی، تعادل و آگاهیبخش جنبشهای دانشجویی در جامعه (چنانکه ضعف حضور روشنفکران و کلیهٔ کنشگران فرهنگی و مدنی و سیاسی در صحنهٔ اجتماعی)، مترادف خواهد بود با عدم انتقال حافظهٔ تاریخی به نسلهای جوانتر، فقر تدریجی درونمایهٔ فکری و معنوی جنبشهای اعتراضی و مطالباتی مردم و ..؛ در صورت وقوع چنین انحطاطی، مسئولان در آینده بهجای دانشجویان «از شر-و-شور افتاده»، مواجه خواهند شد با خیل و لشکر شورشیان «بیدانش»!
#جنبش_دانشجویی
#پیشگامان_تغییر
#محدودیت_عقیدتی_سیاسی
#بزنگاه_بحران
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
🔹در آستانه فرارسیدن ۶۶مین سالگرد «روز دانشجو» (۱۶ آذر ۱۳۳۲)
نهاد دانشگاه اگر در هر جامعه کانون آگاهي، دانش و فرهنگ باشد، دانشجو مشعلدار آن خواهد بود. مقصود از کلیدواژههای دانشجو و دانشگاه در اینجا، مفهوم این واژههایند و نه مصداق آنها (بويژه در وضعیت موجود). بدین معنا، مفهوم دانشجو، مانند مفهوم «روشنفکر»، میتواند انتظار بالایی را بالقوه برانگیزد: توقع قشر «پيشگام» جامعه شدن را. چنانکه بسیاری از پيشقراولان حركات اجتماعي معاصر به نحوی با دانشگاه و جنبش دانشجویی مربوط بودهاند: در جهان، بویژه در نیمه دوم سدهٔ بیست، از جنبش دانشجويي مه ۶۸ فرانسه و اروپا و امریکا گرفته تا خیزشهای اروپاي شرقي و چين (میدان تین-ان-من پکن) و ..، که دانشجويان در برههها و بزنگاههایی در صف اول تحرك اجتماعي قرار گرفتهاند؛ و در ايران ما نيز، پس از تأسیس دانشگاه (۱۳۱۳)، از دههٔ ۲۰ و ۳۰ در نهضت ملي، تا مبارزات قهرآمیز دههٔ ۴۰ و ۵۰ و تا انقلاب، بسياري از مبارزان سياسي یا دانشجو بودند يا استاد دانشگاه.
🔹پس اگر دانشگاه محل «نقد» یا سنجش علمی در همهٔ عرصهها باشد؛ دانشجويان نیز میتوانند نقش محرّک یا «كاتاليزور» جنبشهای اجتماعي را ایفا کنند، یعنی نفس حضورشان در جامعه، موجب تسریع واکنشها و فعل-و-انفعالها در جنبشهای تغییر-و-تحولخواه شود. پژوهشهاي جامعهشناختي ميدانی نیز نشان میدهند که در هر منطقهای از کشور كه دانشگاهی ساخته شده (مانند دانشگاههاي آزاد)، حضور دانشجويان در رفتار مردم، و در فرهنگ عمومی، و حتی نحوه ی مصرف و بهداشت مردم تاثيرگذار بوده است.
نهاد دانشگاه بهمثابهٔ نهاد «فرهنگ» (بنابه یک تقسیمبندی بورکهارتی)، میبایست در برابر دو نهاد دیگر «سیاست» (دولت) و «دیانت» (روحانیت)، در همه حال استقلال و آزادی خود را حفظ کند. نخستین وظیفهٔ جنبش دانشجویی، دفاع از همین هویت فرهنگی و علمی خود، و پاسداشت مصلحت نهادین و صنفی خویش است. جنبش دانشجويي اگر به قدرتهاي برون-دانشگاهی وابسته شود، از خودآگاهی و خودمختاری و خودانگيختگی لازم در اين مسير واخواهد ماند.
🔸از سوی دیگر مسیر و منتجهٔ سیاستهای فرهنگی و انضباطی حاکم بر دانشگاه، جنبش دانشجویی را با مجموعهٔ محدود و ممنوعسازیهای عقیدتی و سیاسی خود، به نوعی انفعال، افسردگی، و بیرغبتی فکری و بیتفاوتی سیاسی کشانده، تا بدانجا که در سالهای اخیر بجای بزرگداشتهای پُرشور و متعهد و انگیزهبخش گذشته، شاهد برپایی استندآپ کمدیها و سیرکها و انواع مراسم خیمهشببازی در دانشگاهها هستیم!
🔸در شرایطی که کشور از همه سو در محاصرهٔ تحریمها و تهدیدها و..، قرار دارد، غیاب نقش هدایتی، تعادل و آگاهیبخش جنبشهای دانشجویی در جامعه (چنانکه ضعف حضور روشنفکران و کلیهٔ کنشگران فرهنگی و مدنی و سیاسی در صحنهٔ اجتماعی)، مترادف خواهد بود با عدم انتقال حافظهٔ تاریخی به نسلهای جوانتر، فقر تدریجی درونمایهٔ فکری و معنوی جنبشهای اعتراضی و مطالباتی مردم و ..؛ در صورت وقوع چنین انحطاطی، مسئولان در آینده بهجای دانشجویان «از شر-و-شور افتاده»، مواجه خواهند شد با خیل و لشکر شورشیان «بیدانش»!
#جنبش_دانشجویی
#پیشگامان_تغییر
#محدودیت_عقیدتی_سیاسی
#بزنگاه_بحران
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati