Forwarded from حسین علیزاده
🔶 باغ زرتشتی
📢 دکتر احمد توکلی
🌀 بنیصدر خودش را قویترین سیاستمدار ایران میدانست. در جوّ عمومی هم از ما مخالفانش محبوبتر بود. رجایی مرا صدا کرد و گفت که: بیایید بنشینیم درباره انتخاب وزرا مشورت کنیم. به من گفت که: برای وزارت کار برنامه بده.
🌀 وقتی لیست رجایی منتشر شد، بنیصدر چهار نفر را نپذیرفت؛ بنده برای وزارت کار، آقای میرحسین موسوی برای وزارت امور خارجه، آقای محسن نوربخش برای وزارت اقتصاد و آقای بهزاد نبوی به عنوان وزیر مشاور.
🌀 آقای انواری از جامعه روحانیت و آقای یزدی از جامعه مدرسین هم به عنوان حکم انتخاب شده بودند و میخواستند درباره ما چهار نفر حکمیت کنند. ما چهار نفر به اتفاق آقای رجایی و آقایان انواری و یزدی رفتیم پیش آقای بنیصدر. او روی کاناپه نشسته بود و شلوار کُردی به پا داشت.
🌀 وارد که شدیم، یک یالله گفت و از جایش بلند نشد. این برخورد برای ایرانیها اصلا پذیرفتنی نیست. افراد مسنتر و باسابقهتر از بنیصدر میهمانش بودند. آقای انواری ۱۴ سال زندان شاه بود. آقای یزدی اغلب در تبعید بود. آقای رجایی، آقای بهزاد نبوی و من هر کدام چهار یا پنج سال زندانی شاه بودیم.
🌀 صندلی هم به اندازه کافی نیاورده بودند. با اینکه زمان حضور و تعداد حاضران معلوم بود. بعد رفتند صندلی آوردند. من هم عمدا رفتم کنار بنیصدر روی کاناپه نشستم تا تکبرش را بشکنم. البته الان دستش از دنیا کوتاه است. خدا از گناهانش درگذرد. ابتدا آقای موسوی شروع به صحبت کرد و خیلی محجوب نظراتش را گفت.
🌀 ہیصدر گفت: تو اولین کسی بودی که در روزنامه جمهوری اسلامی علیه من مقاله نوشتی.
🌀 بعد آقایان نبوی و نوربخش هم صحبت کردند، ہنیصدر دائما حرفهای خود را تکرار میکرد، بدون آنکه به حرف طرف مقابل توجه کند. من طاقت نیاوردم و به او اعتراض کردم و گفتم: شما به جای اینکه حرف خود را تکرار کنید، پاسخ این آقایان را هم بشنوید.
🌀 آقای رجایی به اعتراض قصد ترک جلسه را داشت که آقایان انواری و یزدی مخالفت کردند، سر ناهار نوبت من شد. آقای بنیصدر سخنش درباره من را اینگونه شروع کرد: تو اولین نفری بودی که در مجلس علیه من نطق کردی.
🌀 در جوابش گفتم که: آقای بنیصدر شما در ایران نبودی، مردم انقلاب کردند. تا کشور شاه نداشته باشد و رئیس جمهور داشته باشد تا بتوانند از او انتقاد کنند.
🌀 بعد درباره خودم شروع به صحبت کردم و برنامههایم را گفتم. از مالکیت هم دفاع کردم و به عنوان مثال داستانی نقل کردم. روزی به من خبر دادند که بچههای کمیته در رستمکلا رفتند و باغ کاوس را گرفتهاند. کاوس یک زرتشتی بود که در ایام محرم برای حضرت ابوالفضل نذری میداد. تجهیزات کشاورزی میفروخت و یک باغ خیلی خوب در رستمکلا داشت.
🌀 بچههای کمیته رفته بودند و باغ او را به خیال خود مصادره کرده و یک تابلو هم زده بودند که اینجا مصادره شده است. من سوار جیپ شهربانی شدم و رفتم آنجا. وقتی به آنجا رسیدم از رادیو اذان بخش میشد. یکی داشت وضو میگرفت. بلند شد و سلام کرد.
🌀 گفتم: چه کار میکردی؟
🌀 گفت: داشتم وضو میگرفتم.
🌀 گفتم: با آب غصبی هم میشود وضو گرفت؟!
🌀 با تعجب گفت: چرا غصبی؟
🌀 با او داخل اتاق باغ رفتیم. بقیه تفنگچیهای رستمکلا هم بودند. برای آنها شرح دادم که اسلام مالکیت اهل کتاب را قبول دارد. سرانجام پس از مباحثه بسیار بلند شدند و تابلو را از سر باغ کندند و بیرون رفتند.
🌀 آقای انواری برای تلطیف فضا و با اشاره به توضیحات من درباره مالکیت به بنیصدر گفت: مثل اینکه آقای توکلی در خط شماست.
🌀 بنیصدر گفت: اگر اینطوری باشد خیلی خوب است. چند نفر را میفرستم تحقیق کنند.
📙 خبر آنلاین، {به نقل از شماره نوروزی مجلهی آگاهی نو}، ۱۴۰۱/۱/۱۳، کد خبر: ۱۶۱۷۷۴۹
#دکتر_احمد_توکلی
#آیت_الله_محمد_باقر_محی_الدین_انواری
#آیت_الله_محمد_یزدی
#محمد_علی_رجایی
#مهندس_میرحسین_موسوی
#مهندس_بهزاد_نبوی
#دکتر_محسن_نوربخش
#دکتر_ابوالحسن_بنی_صدر
#جامعه_روحانیت_مبارز
#جامعه_مدرسین_حوزه_علمیه_قم
#روزنامه_جمهوری_اسلامی
#کمیته_انقلاب_اسلامی
#رستمکلا
#زرتشتی
#اهل_کتاب
https://chat.whatsapp.com/I2LRBizT9S35uaTr3VsO2N
@khateratenghelab 👈 تلگرام
📢 دکتر احمد توکلی
🌀 بنیصدر خودش را قویترین سیاستمدار ایران میدانست. در جوّ عمومی هم از ما مخالفانش محبوبتر بود. رجایی مرا صدا کرد و گفت که: بیایید بنشینیم درباره انتخاب وزرا مشورت کنیم. به من گفت که: برای وزارت کار برنامه بده.
🌀 وقتی لیست رجایی منتشر شد، بنیصدر چهار نفر را نپذیرفت؛ بنده برای وزارت کار، آقای میرحسین موسوی برای وزارت امور خارجه، آقای محسن نوربخش برای وزارت اقتصاد و آقای بهزاد نبوی به عنوان وزیر مشاور.
🌀 آقای انواری از جامعه روحانیت و آقای یزدی از جامعه مدرسین هم به عنوان حکم انتخاب شده بودند و میخواستند درباره ما چهار نفر حکمیت کنند. ما چهار نفر به اتفاق آقای رجایی و آقایان انواری و یزدی رفتیم پیش آقای بنیصدر. او روی کاناپه نشسته بود و شلوار کُردی به پا داشت.
🌀 وارد که شدیم، یک یالله گفت و از جایش بلند نشد. این برخورد برای ایرانیها اصلا پذیرفتنی نیست. افراد مسنتر و باسابقهتر از بنیصدر میهمانش بودند. آقای انواری ۱۴ سال زندان شاه بود. آقای یزدی اغلب در تبعید بود. آقای رجایی، آقای بهزاد نبوی و من هر کدام چهار یا پنج سال زندانی شاه بودیم.
🌀 صندلی هم به اندازه کافی نیاورده بودند. با اینکه زمان حضور و تعداد حاضران معلوم بود. بعد رفتند صندلی آوردند. من هم عمدا رفتم کنار بنیصدر روی کاناپه نشستم تا تکبرش را بشکنم. البته الان دستش از دنیا کوتاه است. خدا از گناهانش درگذرد. ابتدا آقای موسوی شروع به صحبت کرد و خیلی محجوب نظراتش را گفت.
🌀 ہیصدر گفت: تو اولین کسی بودی که در روزنامه جمهوری اسلامی علیه من مقاله نوشتی.
🌀 بعد آقایان نبوی و نوربخش هم صحبت کردند، ہنیصدر دائما حرفهای خود را تکرار میکرد، بدون آنکه به حرف طرف مقابل توجه کند. من طاقت نیاوردم و به او اعتراض کردم و گفتم: شما به جای اینکه حرف خود را تکرار کنید، پاسخ این آقایان را هم بشنوید.
🌀 آقای رجایی به اعتراض قصد ترک جلسه را داشت که آقایان انواری و یزدی مخالفت کردند، سر ناهار نوبت من شد. آقای بنیصدر سخنش درباره من را اینگونه شروع کرد: تو اولین نفری بودی که در مجلس علیه من نطق کردی.
🌀 در جوابش گفتم که: آقای بنیصدر شما در ایران نبودی، مردم انقلاب کردند. تا کشور شاه نداشته باشد و رئیس جمهور داشته باشد تا بتوانند از او انتقاد کنند.
🌀 بعد درباره خودم شروع به صحبت کردم و برنامههایم را گفتم. از مالکیت هم دفاع کردم و به عنوان مثال داستانی نقل کردم. روزی به من خبر دادند که بچههای کمیته در رستمکلا رفتند و باغ کاوس را گرفتهاند. کاوس یک زرتشتی بود که در ایام محرم برای حضرت ابوالفضل نذری میداد. تجهیزات کشاورزی میفروخت و یک باغ خیلی خوب در رستمکلا داشت.
🌀 بچههای کمیته رفته بودند و باغ او را به خیال خود مصادره کرده و یک تابلو هم زده بودند که اینجا مصادره شده است. من سوار جیپ شهربانی شدم و رفتم آنجا. وقتی به آنجا رسیدم از رادیو اذان بخش میشد. یکی داشت وضو میگرفت. بلند شد و سلام کرد.
🌀 گفتم: چه کار میکردی؟
🌀 گفت: داشتم وضو میگرفتم.
🌀 گفتم: با آب غصبی هم میشود وضو گرفت؟!
🌀 با تعجب گفت: چرا غصبی؟
🌀 با او داخل اتاق باغ رفتیم. بقیه تفنگچیهای رستمکلا هم بودند. برای آنها شرح دادم که اسلام مالکیت اهل کتاب را قبول دارد. سرانجام پس از مباحثه بسیار بلند شدند و تابلو را از سر باغ کندند و بیرون رفتند.
🌀 آقای انواری برای تلطیف فضا و با اشاره به توضیحات من درباره مالکیت به بنیصدر گفت: مثل اینکه آقای توکلی در خط شماست.
🌀 بنیصدر گفت: اگر اینطوری باشد خیلی خوب است. چند نفر را میفرستم تحقیق کنند.
📙 خبر آنلاین، {به نقل از شماره نوروزی مجلهی آگاهی نو}، ۱۴۰۱/۱/۱۳، کد خبر: ۱۶۱۷۷۴۹
#دکتر_احمد_توکلی
#آیت_الله_محمد_باقر_محی_الدین_انواری
#آیت_الله_محمد_یزدی
#محمد_علی_رجایی
#مهندس_میرحسین_موسوی
#مهندس_بهزاد_نبوی
#دکتر_محسن_نوربخش
#دکتر_ابوالحسن_بنی_صدر
#جامعه_روحانیت_مبارز
#جامعه_مدرسین_حوزه_علمیه_قم
#روزنامه_جمهوری_اسلامی
#کمیته_انقلاب_اسلامی
#رستمکلا
#زرتشتی
#اهل_کتاب
https://chat.whatsapp.com/I2LRBizT9S35uaTr3VsO2N
@khateratenghelab 👈 تلگرام
WhatsApp.com
خاطرات انقلاب
WhatsApp Group Invite