فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.9K subscribers
10.8K photos
3.42K videos
520 files
29.3K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝کورونا: مسئوليت مردم، پيشنهاد به مسئولان

محمد فاضلي – عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي

هر کسي خواننده نوشته‌هاي من باشد مي‌داند که همواره خطاب به حکمرانان جامعه نوشته‌ام و کمتر (شايد يک بار) براي مواجهه با مسائل ايران، مردم را مخاطب قرار داده‌ام. داستان کورونا اما متفاوت است. تفاوت قضيه را در چند واقعيت بايد ديد.

يک. ايران تنها کشوري نيست که با کورونا درگير شده است. کشورهاي توسعه‌يافته – از ايتاليا و فرانسه گرفته تا ژاپن و کره جنوبي – هم با اين ويروس و شيوع آن درگير هستند. قابليت حکومت در ايران کمتر از آن کشورهاست، اما اگر هم زياد بود، باز هم درگير مي‌شديم.

دو. توطئه‌اي در کار نيست. شيوع کورونا محصول جهاني‌شدن و ارتباطات گسترده بين کشورهاست که ويروس را به سرعت در جهان پراکنده مي‌کند. هزار نقد هم به حکومت و دولت وارد است، اما هيچ دولتي در جهان تعمداً ويروس پراکنده نمي‌کند و مايل به ميلياردها دلار خسارت مالي و تلفات شهروندانش نيست.

سه. شيوع کورونا فقط مسأله حاکميت و دولت نيست. کورونا از جنس مخاطراتي است که کم‌وبيش دموکراتيک عمل مي‌کند. #ويروس_دموکرات وصف تلخ و تا اندازه‌اي واقعي براي کورونا است (اولريش بک جامعه‌شناس آلماني، دود و آلودگي هوا را دموکراتيک مي‌دانست). تبعيض قائل نمي‌شود، هر کسي را که مستعد باشد مي‌کشد و فرقي نمي‌کند مسئول، اصلاح‌طلب، اصولگرا، در قدرت يا بيرون قدرت باشد. فقير و غني هم نمي‌شناسد. کورونا به همه حق برابر براي مردن مي‌دهد. منتظر تأييد صلاحيت‌اش براي مشارکت در کشتن هم نمي‌ماند.

چهار. کورونا از جنس مسائل بدخيم است، يعني سخت‌ترين مسائلي که بشر با آن‌ها گلاويز مي‌شود. بحث‌اش مفصل است، اما يک ويژگي مسائل بدخيم اين است که براي حل آن‌ها بايد با انسان‌هاي بي‌شماري همکاري کنيد. رويکرد اساسي حل مسائل بدخيم (از چاقي کودکان گرفته تا بحران در آب‌هاي زيرزميني و همين جناب کوروناويروس) #همه_با_هم (در زبان انگليسي all together approach) است.

مسئوليت شهروندي

وقتي کورونا مسأله همه ماست، توطئه‌اي هم در کار نيست، همه کشورها درگير هستند و توان و قابليت همه حکومت‌ها براي مواجهه با اين مسأله به نوعي کم است؛ و قابليت ما هم کمتر از کشورهاي توسعه يافته است؛ و بايد #همه_با_هم عمل کنيم تا کمتر خسارت ببينيم، مي‌شود چند نکته زير را نتيجه گرفت.

يک. هر شهروند ضمن مطالبه‌گري از دولت و حکومت براي کارآمدتر بودن، بايد خودش مسئوليت مراقبت پيشگيرانه را بپذيرد. اگر حکومت و دولت را پاسخ‌گو و قابل اعتماد مي‌دانيد، شما هم براي بهتر عمل کردنش همراهي کنيد؛ و اگر آن‌ها را پاسخ‌گو و غيرقابل اعتماد نمي‌دانيد، بيشتر مراقب باشيد زيرا در صورت ابتلا و حتي مرگ بر اثر کورونا، اين ناپاسخ‌گوي غيرقابل اعتماد، کاري براي شما و بازماندگان نخواهد کرد. شما در هر دو صورت، بيشتر با اصول پيشگيري همراهي کنيد.

دو. ايام سال نو نزديک است. جمعيت در بازارها خريد مي‌کنند. توده جمعيت براي انتقال اين ويروس بستر مساعدي است. يک راه پيشگيري، خريدهاي اينترنتي است (مثل حضوري نيست، ولي از ابتلا به کورونا بهتر است.)

سه. مدارس و هر تجمعي را تعطيل مي‌کنند که تحرک و هم‌جواري آدم‌ها کمتر شود. اگر قرار باشد با تعطيلي‌ها همه راهي مسافرت شوند، بمب متحرک جمعيت فقط به ابزار توسعه انتقال و جابه‌جايي ويروس بدل مي‌شود. مسافرت‌هاي نوروز هر سال کشته‌هاي فراوان تصادفات به بار مي‌آورند. امسال ممکن است کورونا هم اضافه شود.

پيشنهاد به مسئولان

هر کشوري ويژگي‌هاي فرهنگي-اجتماعي خاصي دارد و حکومت نيز از اقتدار مشخصي برخوردار است. برخي راه‌حل‌هايي که کشورهاي ديگر به‌کار مي‌برند ممکن است در ترکيب خاص الگوهاي زندگي مردم و اقتدار حکومت، براي ايران نتيجه عکس بدهد.

تعطيلي‌هايي که منجر به مسافرت‌هاي ميليوني در سطح کشور شوند، ابزار انتقال ويروس خواهند شد. تعطيلي شايد راهکاري براي ساير کشورها باشد، اما درخصوص عوارض آن براي ايران دقيق‌تر فکر کنيد. اين نکته درخصوص هر راهکار ديگري نيز صدق مي‌کند.

بيست‌وپنج روز به نوروز باقي مانده است. اگر تعطيلي‌هاي نوروز سبب انتقال ويروس بر اثر مسافرت‌ها در مقياس ملي مي‌شوند (درست رفتاري ضد منطق قرنطينه) از همين الان به کاهش تعطيلي‌هاي نوروز، حتي لغو تعطيلات و گفت‌وگوي اجتماعي براي اقناع افکار عمومي فکر کنيد.

پيشنهاد مي‌کنم يک تيم «پزشکي-اجتماعي» را مأمور مطالعه ابعاد اجتماعي کورونا و راهکارهاي مهار بحران کنيد. هزينه چنين کاري در مقابل خسارات گسترده اين ويروس به اقتصاد و فوايد احتمالي اين مطالعه، هيچ است.

 (اگر مي‌پسنديد به اشتراک بگذاريد.) @fazeli_mohammad
@MostafaTajzadeh
 https://www.instagram.com/p/B80eihxJXGc/?igshid=5nok5cgzfrkl
📝📝📝موقع خواندن این کتاب است

✍🏻محمد فاضلی

کشورها چه می‌کنند وقتی که با بحران روبه‌رو می‌شوند؟ کشورهای موفق در مقابل بحران‌های ملی چه کارهایی انجام داده‌اند؟

بحران کرونا جهان را فراگرفته و برای بسیاری از کشورها نظیر ایران ما، بحرانی عظیم است. ایران ما علاوه بر کرونا، با بحران اقتصادی، تحریم‌ها، وضع ناخوشایند سرمایه اجتماعی، تنش در سیاست خارجی، پایین آمدن قیمت نفت، بیش از یک دهه کاهش نرخ سرمایه‌گذاری، چند دهه تورم دورقمی و ناکافی بودن رشد اقتصادی هم مواجه است. این‌ها همه می‌توانند بحران ملی باشند یا به بحران‌های ملی تبدیل شوند.

اگر کتابی، تلاش علمی خوبی برای پاسخ دادن به این دو سؤال باشد، ارزش خواندن دارد. کتاب «آشوب: نقاط عطف برای کشورهای بحران‌زده» نوشته «جِرد دایموند» (که پیش از این کتاب ارزشمند فروپاشی هم از او به فارسی ترجمه شده) کتابی است که با وصف فوق الان باید خواند.

جرد دایموند کتاب را با بحثی درباره بحران‌های شخصی زندگی افراد و یافته‌های روان‌درمانی برای غلبه بر این نوع بحران‌ها شروع می‌کند. بحران‌های شخصی «نقطه عطف» هستند. «نقطه عطف ما را در تنگنا می‌گذارد تا روش‌های جدیدی طراحی کنیم، زیرا ثابت شده است که روش‌های پیشین برای رفع مشکلات، از عهده چالش مورد نظر برنمی‌آیند.» (ص. 20)

او نشان می‌دهد که برای غلبه بر بحران‌های شخصی در زندگی باید دوازده اقدام صورت گیرد. (ص. 60) دایموند سپس شباهت‌ها و تفاوت‌های بین افراد و کشورها را بررسی کرده و به فهرست دوازده «عامل مرتبط با پی‌آمدهای بحران‌های ملی» می‌رسد. او نُه عامل را بین افراد و کشورها مشترک تشخیص داده و سه عامل را به صورت استعاره‌هایی برای مقابله با بحران‌های ملی به‌کار می‌گیرد. نه عامل مشترک خیلی خلاصه عبارتند از:

🔹 یک. اجماع ملی درباره در بحران قرار گرفتن کشور (تصدیق یا انکار)

🔹 دو. پذیرش مسئولیت ملی برای اقدام کردن (پذیرش مسئولیت یا به گردن دیگران انداختن تقصیر)

🔹 سه. حصارسازی و تعیین حدود آن دسته مشکلات ملی که باید رفع شوند (تعیین آن سیاست‌ها و نهادهایی که باید تغییر کنند یا غفلت از تغییر)

🔹 چهار. دریافت کمک مادی و مالی از سایر کشورها

🔹 پنج. توسل به سایر کشورها به عنوان الگو برای چگونگی حل کردن مشکلات (الگوبرداری کردن)

🔹 هفت. خودسنجی صادقانه (اندازه‌گیری صادقانه توانایی‌ها، و کسب درک و شناختی از حدود خویش)

🔹 هشت. تجربه تاریخی از بحران‌های ملی پیشین (درس‌آموزی از بحران‌های گذشته)

🔹 نُه. پرداختن به ناکامی ملی (بررسی شکست‌های گذشته و شوق کشف راه‌حل‌های جدید، یا اصرار بر همان روش‌های قدیمی)

🔹 دوازده. رهایی از قیود جغرافیایی-سیاسی (هر کشوری محدودیت‌هایی دارد و باید به رها شدن از برخی و شناخت محدودیت‌های غیرقابل تغییر بیندیشد و به اجماع برسد.)

سه عامل هم که دایموند به شکل استعاری از حیطه شخصی به سطح ملی می‌کشاند عبارتند از:

🔹 شش. هویت ملی (متناظر با صلابت نفس در سطح فردی، و ترکیبی از مشخصه‌های زبانی، فرهنگی و تاریخی منحصربه‌فرد کشورهاست.)

🔹 ده. انعطاف‌پذیری (برخلاف سطح شخصی، انعطاف‌پذیری برای کشورها در موقعیت‌های خاص تعریف می‌شود و بخشی از هویت کشور نیست.)

🔹 یازده. ارزش‌های اساسی (هر کشور دارای ارزش‌های اساسی است که رعایت کردن‌شان حیثیتی است.)

دایموند سپس در فصول دو تا هفت، تاریخ معاصر کشورهای فنلاند، ژاپن، شیلی، اندونزی، آلمان بعد از جنگ جهانی دوم و استرالیا را بررسی می‌کند. فصول هشتم تا دهم مشکلات پیش روی ژاپن و آمریکا را بررسی می‌کند و در فصل یازدهم به مشکلات پیش روی جهان می‌پردازد. آخرین بخش کتاب به درس‌ها، پرسش‌ها و چشم‌انداز او از عوامل بررسی‌شده و دست‌آورد کتاب او می‌پردازد.

کتاب اگرچه به اذعان نویسنده‌اش از نوع انتخاب کشورهای بررسی‌شده رنج می‌برد و هفت کشور شاخص همه کشورهای جهان نیستند و تحلیل عمیق‌تری از داده‌های مربوط به هر کشور را نیز طلب می‌کند، اما حاوی بینش‌های عمیقی است.

الگوی نظری دوازده‌ عاملی دایموند را می‌توان برای تحلیل شرایط کشورها در مقابل بحران‌ها و پاسخ دادن به این پرسش که «کدام کشورها می‌توانند از بحران‌های‌شان با موفقیت عبور کنند و آینده‌ای بهتر بسازند؟» استفاده کرد. این دقیقاً همان پرسشی است که پیش روی ایران ماست.

خواندن این کتاب برای عموم کتاب‌خوان، مقامات سیاسی و محققان علوم سیاسی، اقتصاد، جامعه‌شناسی، سیاست‌گذاری عمومی و رشته‌های مرتبط، جذاب و تأمل‌برانگیز است.

@fazeli_mohammad
@MostafaTajzadeh

https://www.instagram.com/p/B_QTY4hJnrO/?igshid=7pjy73d6a0rd

معرفی کتاب فروپاشی نوشته جرد دایموند.
📝📝📝برای همه زنان سرزمینم ایران

✍🏻محمد فاضلی

زری جیغ می زد که من بیگناهم ولی عباس ۱۸ ساله با چاقو دور حیاط دنبالش می کرد و می خواست او را بکشد....

من از وقتی کتاب «شازده حمام» - کتاب خاطرات و زندگینامه خودنوشت - دوست اندیشمند و استاد مبرّز جغرافیا آقای دکتر #محمدحسین_پاپلی_یزدی را از ایشان هدیه گرفتم و با آن آشنا شدم، همیشه دوست داشتم کتاب را معرفی کنم، نشده بود تا امروز که داستانی واقعی، زیبا و عمیق از رنج‌ها و قهرمانی‌ها و سربلندی‌های زنان این سرزمین را از کتاب «شازده حمام» خواندم.

امروز برای نوشتن همین یک داستان واقعی به دکتر پاپلی تلفن زدم تا از او تشکر کنم و خبر از چاپ چهلم کتاب «شازده حمام» داد. داستان را که بخوانید متوجه خواهید شد که چرا شازده حمام پاپلی یزدی به چاپ چهلم رسیده است. کتابی که دو سه دهه از زندگی محمدحسین پاپلی یزدی از کودکی تا جوانی را روایت می‌کند.

کتاب سراسر حکایت‌های تلخ و شیرین از رنج‌ها، شادی‌ها، ظلم و ستم به زنان، نتایج جهل و ... مهم‌تر از همه، بیانی از سیر تحول اجتماعی در جامعه ایرانی است. ایران امروز را می‌توانید با ایران روایت‌شده از یزد دهه‌های 30 و 40 توسط پاپلی یزدی مقایسه کنید.

داستان «زری خانم» حکایتی عجیب از کتاب «شازده حمام» است که من چون همه کتاب را نخوانده‌ام، آن‌را وقتی خواندم که یکی از مخاطبان کانال #دغدغه_ایران برایم ارسال کرد. داستان را که خواندم دیدم بهترین فرصت برای معرفی کتاب «شازده حمام» و هم‌چنین ارائه روایتی شوک‌آور از زندگی برخی زنان ایرانی، فراهم شده است.

شما را به خواندن داستان «زری خانم» دعوت می‌کنم. شما هم احتمالاً بعد از خواندن این داستان، مشتری خواندن کتاب «شازده حمام» خواهید شد. فضل نگارش این داستان از آن دکتر محمدحسین پاپلی یزدی است، اما به نیابت از او این معرفی و لذت خواندن این داستان را به «همه زنان سرزمینم ایران» تقدیم می‌کنم.

زری خانم
زری دختر مؤمنی بود. همیشه نمازش را سر موقع می‌خواند، صد رقم هم دعا بلد بود، همه مفاتیح را حفظ کرده بود. دعای جوشن کبیر، ندبه، چی و چی را بلد بود. آخر آن موقع ها مردم به اندازه حالا دعا نمی‌خواندند. سالی یکی دو بار آن‌هم بیشتر شب‌های احیاء ماه رمضان و روز تاسوعا عاشورا گریه می‌کردند. بقیه سال شادی و خنده بود. اما همان موقع هم زری، اهل دعا بود و به من هم دعاهای متعدد از جمله قسمت هایی از مفاتیح را یاد داد. زری حدود ۱۴ سال داشت که کم کم رنگش زرد شد، شکمش هم باد کرد و گاهی هم بالا می آورد. زنهای همسایه او را که می دیدند پچ پچ می کردند. بالاخره کم کم چند تا از زنهای همسایه گفتند که زری حامله است! آخرین باری که قبل از ماجرا من زری را دیدم یادم می آید روز ۲۷ مرداد ۱۳۳۸ بود. توی کوچه به من اشاره کرد که بروم پشت بام خانه.

نگاهش کردم صورتش زرد بود و نگاهش معصوم. گفت: حسین حرفهایی که درباره من میزنند را تو هم می دانی؟
گفتم: همه می دانند. گریه کرد و گفت: به خدا من کار بدی نکرده ام. بعد گفت: دلم درد می‌کند. دستم را گرفت و از روی لباسش روی شکمش گذاشت و گفت: ببین شکمم دارد بزرگ می شود ولی بخدا من کار بدی نکرده ام. چند روز بعد، از خانه آنها سر صدا بلند شد. برادر ۱۸ ساله اش عباس نعره می زد که می کشمش. من زری را با رفیقِ تخم سگش می‌کشم. باید بگویی که این نامرد حرامزاده که شکمت را بالا آورده کیست. آن بی پدر، پدر سوخته ای که شکم تو را بالا آورده کیست. عباس نعره می زد: مادر، من خودم را می کشم. من نمی توانم توی محل راه بروم، نمی توانم سر بلند کنم. اول این دختره را می کشم، بعد فاسق پدر سوخته اش را، بعد خودم را. خواهر کوچک زری، سکینه که هم اسم مادر بزرگش بود و هم سن و سال من، گریه می کرد و فریاد می زد و کمک می خواست. زن های همسایه می خواستند بروند به زری کمک کنند ولی در خانه بسته بود.

📌برای خواندن متن کامل این یادداشت روی "INSTANT" بزنید:

https://vrgl.ir/Up2Td

@emtedadnet
🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝چالش #او_چه_کند؟

محمد فاضلی

یکی از مخاطبان کانال #دغدغه_ایران چند وقت قبل برایم نوشته زیر را فرستاده است:

«دکترجان، کانال دغدغه ایران و فردای بهتر، مهم‌ترین کانال‌های سیاسی اجتماعی من هستند و من تک تک مطالبشون رو «میخوندم». اما چند وقتی هست که یا نمی‌خونم یا ردی می‌خونم. دلیلش همون مطلبی هست که در یادداشت ناشنوایی و نابینایی فرمودید. من (به عنوان یک شهروند عادی کمی آگاه و حساس به جامعه و کشور) معتقدم اساسا آنچه نخبگان جامعه اعم از فاضلی‌ها میگن، جسارتا آب در هاون کوبیدنه. فقط آگاهی اجتماعیمو بالا میبره و دیگر هیچ. در ته این تونل من و میلیون‌ها ایرانی هییییچ نوری نمی‌بینیم و تکلیف روشنه. تکلیف دو دقیقه آخر فایل صوتی افسانه پیل و پرایده. ...

این جملات و افکار کسی هست که درآمد خوبی در تهران داره، لباس خوب میپوشه، سفر خوب میره، محیط کارش خوبه, رفاهش خوبه، خوراکش خوبه، پس انداز داره, کادوی خوب میخره برا زنش، میتونه یهو دو تومن خرج فلان چیز کنه و شاید به اون معنا دغدغه مالی نداشته باشه. مسلما این وضع در اقشار پایین تر به طریق اولی فاجعه‌آمیزتره.

من از تمامی نخبگان سیاسی اجتماعی فقط یک سوال دارم، از قطب‌نماهای خودم که ... هستند یک سوال دارم و اون اینکه، چه کنیم؟ در این حالت ما باید چیکار کنیم که تکرار تاریخ نشه و لااقل نسل بعدی من بتونه حالش در وطن بهتر باشه؟ ما به چه چیز این وطن امید داشته باشیم که نگهمون داره؟

من به شخصه باک امیدم چراغش خیلی وقته روشنه. نه مصاحبه‌ها و خطابه‌های شما، نه نامه‌های سرگشاده نخبگان جامعه، نه آمار کاهشی مبتلایان کرونا، نه سهامدار شدن ۶۰ میلیون ایرانی در بورس، نه جلسات نمایشی محاکمه اکبر طبری، نه کنسرت آنلاین همایون شجریان، نه خبر حال جسمی و روحی قطب سیاسیم میرحسین موسوی و نه هیچ خبر به ظاهر امیدبخشی، یک سی‌سی باک امید منو پر نمی‌کنه. حال من «زمستان است» شجریانه.»

یک هفته است این متن مثل جذام روحی آزارم می‌دهد. زمزمه‌هایی از این جنس زیاد می‌شنیدم، اما یکی رک و راست گفته، پوست‌کنده پرسیده است: چه کنیم.

خواننده دائمی متن‌هایم بوده و بنابراین پاسخ‌های من برای او کفایت نمی‌کند و راضی‌کننده نیست. من بقیه بزرگان اهل فکر، قلم، سیاست، هنر و ... را به چالش #او_چه_کند فرامی‌خوانم. او یک فرد نیست، میلیون‌ها ایرانی است.

همه چالش‌ها که نباید از جنس ریختن آب یخ، باز کردن در بطری با ضربه پا یا ... باشد. گاه چالش‌ برای ارائه یک پاسخ است، در جواب یک پرسش: #او_چه_کند؟

من نوشته‌ام آن‌چه می‌دانسته‌ام و باز هم می‌اندیشم تا به او (میلیون‌ها ایرانی) پاسخ بگویم، اما دیگرانی را هم به این چالش دعوت می‌کنم: #محسن_رنانی، #علی_مطهری، #جواد_کاشی، #محمدرضا_تاجیک، #امیر_محبیان، #علی_ربیعی، #حسین_دهباشی، #مهدی_نصیری، #اصغر_فرهادی، #ابراهیم_حاتمی_کیا، #امیر_ناظمی، #محمد_رضا_کلاهی، #محمود_سریع_القلم، #سعید_لیلاز، #محمد_قوچانی، #مسعود_پزشکیان، #نعمت_اله_فاضلی، #محمد_رضا_جلایی_پور، #عباس_عبدی، #غلامعلی_حداد_عادل، #تهمینه_میلانی، #محمد_رضا_زائری، #یاسر_عرب، #فرشاد_مؤمنی، #حسین_راغفر، #سعید_زیباکلام، #صادق_زیباکلام، #احمد_میدری، #حسن_رحیم_پور_ازغدی، #عماد_افروغ و ...
#او_چه_کند؟

@fazeli_mohammad
📝📝📝چه باید کرد، برای چه کسی؟!

✍️⁩مرتضی کریمی

محمد فاضلی در کانال خود متنی نوشته و از «بزرگان اهل فکر...» دعوت کرده تا به پرسش خواننده دائمی‌اش درباره اینکه در شرایط فعلی چه باید کرد پاسخ دهند.

مخاطبی که «در آمد خوبی در تهران داره، لباس خوب میپوشه، سفر خوب میره، محیط کارش خوبه، پس‌انداز داره، کادوی خوب میخره برای زنش، می‌تونه یهو دو تومن خرج فلان چیز کنه و شاید به اون معنا دغدغه مالی نداشته باشه». فاضلی ایشان را «نه یک فرد» که مساوی «چند میلیون ایرانی» دانسته است.

محمد فاضلی یکی از معدود جامعه‌شناسان خوش‌فکری است که دغدغه ارتباط با مردم را در فضای عمومی دارد، و البته در عمل هم از شهرداری تهران تا دفتر ریاست جمهوری نقش‌های مختلفی داشته است. در برخوردهای شخصی و مجازی، ایشان را فردی طرفدار نقادی و گفتگو یافته‌ام. در ادامه نقدهایی را که به ایشان دارم به اختصار می‌آورم و آمادگی خود را جهت بحث جزئی‌تر در هر مورد اعلام می‌کنم:

یکم: مخاطب ِ فاضلی در بیشتر مواقع مسئولین حکومتی بوده‌اند. توسعه از نظر ایشان «گویی» امری اعطا شده از بالا و در اثر ساز و کارهای اداری و سازمانی است. از این رو، بیشتر به نصیحت محتاطانه مسولیت پرداخته و به جنبش‌ها و حرکت‌های اعتراضی مردمی بی‌اعتنا هستند یا آنها را اعمالی خطرناک در جهت ناآرامی داخلی- و نه بخشی از مطالبه‌گری و در راستای توسعه سیاسی- قلمداد می‌کنند. در مواقع معدودی که مردم طرف گفتگوی ایشان قرار می‌گیرند، عموما از آنها خواسته می‌شود تا به شکل خیریه‌ای در جهت اهداف حکومت گام برداشته یا حتی وظایفی را که انجام آنها به عهده حکومت است بر عهده بگیرند.

دوم: محمد فاضلی «گویی» الگویی از پیش‌تعیین‌شده از توسعه در ذهن داشته و تلاش می‌کند تا واقعیت را در قفسه‌های آن دسته‌بندی کند. بنابراین بسیاری از متن‌های ایشان که در راستای امیدبخشی به جامعه نوشته می‌شوند، فانتزی، خیالی و غیرواقع‌بینانه به نظر می‌رسند. ایشان همیشه از تدبیر و امید حرف می‌زنند اما هرگز به ساختارهای واضح و روشن انسداد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که باعث قطع امید و ایجاد #ناشنوایی_اجتماعی سراسری در ایران شده است اشاره نمی‌کنند. برای همین، در موارد بسیاری از جمله زندانی‌شدن کارگران، بحث حجاب اجباری، وضعیت اقلیت‌های دینی، زندنیان سیاسی، دولت یا دولت‌های موازی، دخالت نظامیان در اقتصاد، وضعیت اسفبار آموزشی و دلایل ساختاری آن، وضعیت ناامید کننده علوم انسانی و بودجه‌های پژوهشی یا اصلا حرفی نمی‌زنند و جهت‌گیری معناداری نمی‌کنند یا آنقدر محافظه‌کارانه حرف می‌زنند که عملاً با حرف نزدن فرقی نمی‌کند.

سوم: توسعه مورد نظر محمد فاضلی در مقابل توسعه انقلابی و انفجاری دلواپسان، و بنابراین یک «توسعه بسیار تأخیری» است. الگویی که بعد از چند دهه، هیچ نشانه پیشرفت و ضمانت اجرایی‌ای در آن در زندگی واقعی مردم عادی دیده نشده و برعکس، هر روز شاهد غارت منابع عمومی در آن هستیم. «گویی» قسمت مهمی از مردم ایران، که پتانسیل اقتصادی یا پتانسل روانی‌شان اجازه صبوری بیش از این را نمی‌دهد در نگاه فاضلی نادیده گرفته می‌شوند. در بهترین حالت، مخاطبی که محمد فاضلی خودش را موظف به پاسخگویی به او می‌داند، آدمی‌ست با توصیفاتی که از زبان خودش در پاراگراف اول قید شد. این در حالی است که بیش از هشتاد درصد مردم ایران -طبق اظهارات رسمی- زیر خط فقر زندگی می‌کنند.

چهارم: همان طور که گفتیم توسعه در نگاه محمد فاضلی امری‌ست که از طریق ساز و کارهای اداری حاصل می‌شود. برای همین تا این حد «دو جین موفقیت‌های کوچک حکمرانی» به چشمش مهم می‌آید. اما به جز آن و در مرتبه دوم، بعد از دولت و سازو کار اداری، توسعه برای او چیزی‌ست که «بزرگان اهل فکر، قلم، سیاست، هنر و...» در پیش‌برد آن مؤثر هستند و بنابراین می‌توانند با پندنامه‌هایی- از جنسی که خود فاضلی می‌نویسد- به آن طبقه‌ متوسط رو به بالایی که هنوز سرش بالای آب است و می‌تواند نفس بکشد جهت‌دهی کند. «گویی» برای فاضلی، نه فقط جریانات اجتماعی مربوط به آن هشتاد درصد زیر خط فقر مهم نیستند بلکه جان و مال این افراد -که در طول چند ماه دوبرابر فقیرتر شده‌اند و امکان شرکت در نظرسنجی‌های تلگرامی یا خواندن دائمی متن‌های ایشان را هم ندارند- اهمیت چندانی ندارد، قطار توسعه باید از روی این جمعیت بگذرد و آنها قربانی توسعه احتمالی ما در آینده‌ای کدر باشند.

پیشنهاد: از افراد دعوت شده تقاضا دارم، به منظور باورپذیر شدن الگوی «چه باید بکنیم»، شغل یا شغل‌ها، هزینه‌های ماهانه، درآمد و دارایی خود را هم بنویسند.

در پایان: اگر به خیراندیشی محمد فاضلی باور نداشتم، همه آن«گویی»ها را از متن حذف می‌کردم. با این وجود، دوست دارم داستان ایشان را بشنوم. چرا که دیگری، کسی است که داستان‌ش را «هنوز» نشنیده‌ایم.

@mortezakarimi77
@MostafaTajzadeh
📝📝📝تو درد بکش، من هم داد می‌کشم

✍🏻محمد فاضلی

برخی مسئولان سال‌هاست، و در صدر آن‌ها برخی نمایندگان مجلس اخیراً و به شدت، رفتار جالبی در پیش گرفته‌اند. من این رفتار را «پوپولیسم نو» یا «تو درد بکش، من هم داد می‌کشم» نام‌گذاری می‌کنم.

بیماری را تصور کنید که از شکستگی استخوان، ضرب‌خوردگی شدید، عفونت و درد شدید دندان، یا آپاندیس نیازمند مراقبت و عمل درمانی به پزشک مراجعه کرده است. پزشک هم دست می‌گذارد روی عضوی که شدید درد می‌کند، فشار می‌دهد، به بیمار هم می‌گوید این‌جا بیمارستان است و باید آرامش را حفظ کرد؛ هیس، سر و صدا نکن؛ اما خودش داد می‌کشد.

بیمار در چنین حالتی حتماً می‌گوید پزشک‌جان، من دردم می‌آید، تو چرا داد می‌کشی؟ داد کشیدن را خودم بلدم؛ تو راهکاری، درمانی، کار بهتری بلد نیستی؟ پزشک هم می‌گوید: من دارم داد می‌کشم که بقیه بفهمند تو وضعیت اورژانسی داری و باید رسیدگی‌ کنند؛ من دارم جلب توجه می‌کنم.

حال بیمار و پزشک، دقیقاً حال برخی مدیران و نمایندگان مجلس در این روزهاست. مردم درد می‌کشند آن‌ها هم داد می‌کشند. آن‌ها مثل پزشک داستان، موافق حق داد کشیدن خود مردم نیستند، خودشان از طرف مردم داد می‌کشند. آن‌ها جلب توجه می‌کنند. آن‌ها با داد کشیدن بیماری «
#سندروم_دیده_شدن» را تسکین می‌دهند.

آن‌ها چیزی درباره علت درد نخوانده‌اند و حتی یافته‌ها و دانسته‌های دیگران درباره بیماری را هم نمی‌خوانند. من چندی پیش در متنی با عنوان
«چرا لگن سوار می‌شویم؟» خلاصه‌ای از گزارش تحقیق و تفحص مجلس دهم درباره صنعت خودروسازی و علت فساد و ناکارآمدی در آن‌را ارائه کردم. نمایندگانی که چپ و راست به قیمت بالای پراید حمله می‌کنند، با اطمینان می‌شود گفت آن گزارش را نخوانده‌اند، حتی در سخنان‌شان یک کلمه به چنین گزارشی اشاره نمی‌کنند، جرأت ندارند حتی خواستار انتشار عمومی آن بشوند. مسأله‌شان درد فروش گران‌قیمت پراید نیست، آن‌ها داد می‌کشند.

#پوپولیسم_نو (خیلی هم نو نیست، الان شدید شده)، دنبال «سیاست جَزَع و فَزَع» برای جلب توجه است؛ هیچ چیز در چنته ندارد؛ داد می‌کشد و هر قدر صدایش بلندتر می‌شود، تهی و پوک بودنش بیشتر آشکار می‌شود؛ هیچ چیز درباره علت نمی‌گوید، یک خط راهبرد حرکت به سمت حل مسأله در آن نیست؛ فقط داد می‌کشد.

رفتار «تو درد بکش من هم داد می‌کشم» پرتناقض هم هست. عاملان چنین رفتاری در همان حال که طرح می‌دهند تا فضای مجازی را تخته کنند، نان‌شان هم در بقای فضای مجازی است. آ‌ن‌ها کاملاً آگاه هستند که آن بلندگویی که دادشان را به گوش خلایق می‌رساند همین فضای مجازی است. جملات‌ سخنان‌شان را کوتاه طراحی می‌کنند که در یک دقیقه فیلم قابل انتشار در اینستاگرام یا کلمات محدود توئیتر بتوان جا داد.

پوپولیسم نو، خوردن از توبره و آخور هم هست. طرح برای بستن فضای مجازی می‌دهی تا قدرت خوشش آید، و حواست به دوربین و کارگردانی داد کشیدن هم هست تا جلب توجه کنی؛ اما از نوشتن دو خط یادداشت سیاستی علت‌شناسانه در روزنامه عاجزی، تو فقط داد می‌کشی؛ درباره فرایند، سازوکار، علت، کنشگر، گزینه‌ها و سیاست‌های منجر به عفونت، شکستگی، پارگی و ضرب‌خوردگی چیزی نگو؛ نه سوادش را داری نه جرأتش؛ فشارش به بقیه می‌آید اما تو فقط داد بکش تا معلوم شود چقدر دردشناسی.

آقایان و خانم‌های دادکش، داد کشیدن را مردم خودشان بلدند؛ شما اگر درباره منشأ، فرایند، نیروها، اندیشه‌ها، گزاره‌ها، گزینه‌ها، سیاست‌ها، اقدامات و برنامه‌های منجر به بروز درد، چیزی فراتر از کلیات ابوالبقا بلدید، غیر از تکرار واژه‌های کلیشه‌ای سراسر تهی چیزی می‌دانی، اگر راهکاری در سر داری، بنویس؛ داد نکن. شما را برای داد کشیدن و جلب توجه کردن، انتخاب نکرده‌اند یا بر کاری نگمارده‌اند.

@fazeli_mohammad
@MostafaTajzadeh
📝📝📝سندروم زبان بی‌قرارِ طمعِ بی‌مهار

✍🏻محمد فاضلی

چند سال پیش علاقه‌ام شده بود خواندن درباره چین و تحولات این کشور در چند دهه گذشته. یکی از نکاتی که برایم جالب بود، نوشته یک استراتژیست اروپایی بود. عبارت او این مضمون را داشت:

چینی‌ها دائم قدرتمند شدن خود را  #خیزش_آرام می‌خوانند و مشکل دیپلمات‌ها و بالاخص همسایگان چین در دیدارها و مراودات دیپلماتیک این است که بدانند معنای خیزش آرام کشوری که می‌خواهد بزرگترین قدرت اقتصادی دنیا شود و سرمایه‌گذاری روی ارتش و نفوذش در سراسر جهان را افزایش می‌دهد چیست.

چینی‌ها با همه دست‌آوردهای چهل سال گذشته خود از  «خیزش آرام» سخن می‌گویند تا بقیه را نترسانند. برخی در ایران به حساب کدام  دست‌آورد خیزش گونه، از کلمات و عباراتی استفاده می‌کنند که جز ترساندن همسایگان، سوءاستفاده قدرت‌های بزرگ و اخلال در منافع ملی ایران و زندگی به سختی افتاده ایرانیان حاصلی ندارد؟

برخی «سندروم زبان بی‌قرار» دارند که در راستای «طمع بی‌مهار» ایشان است. این «زبان بی‌قرارِ طمعِ بی‌مهار» برای ایران و ایرانیان گران تمام شده و می‌شود.

کاش به جای کوپن معیشت، به مسئولان و غیرمسئولان سخنگو، کوپن سخن گفتن می‌دادند تا بیشتر از کوپن خود حرف نزنند. اثرش روی بهبود معیشت ایرانیان بیشتر است.

#دغدغه_ایران، #محمد_فاضلی، #سخن_مسئولانه، #کوپن_حرف_زدن

از چینی‌ها واقع‌بینی، تواضع استراتژیک، حرف زدن به‌جا، حفظ منافع ملی و دوری از توهم را بیاموزیم.

از چینی‌ها نه، از علی (ع) بیاموزیم که فرمود:اذا تم العقل نقص الکلام. نهج البلاغه، حکمت ۳۴۹؛ هنگامی که عقل انسان کامل شد، سخنش کم می شود.

دغدغه ایران
@fazeli_mohammad
@MostafaTajzadeh
Forwarded from دغدغه ایران
معنای گران کردن خدمات اینترنت

محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
.
هر چه بیشتر فکر می‌کنم بیشتر به این نتیجه می‌رسم که گرفتن پول از خدمات اینترنت (بخوانید از جیب مصرف‌کننده) و دادن آن به صدا و سیما برای نظارت بر فضای مجازی، آن هم به میزان سه هزار میلیارد تومان، طبق مصوبه کمیسیون تلفیق مجلس، شش معنا دارد.
.
یک. تلاش برای گران کردن اینترنت و به تدریج سلب انگیزه تعداد زیادی از مردم برای استفاده از فضای مجازی.
.
دو. چیزی شبیه سپردن نظارت بر صنعت هوا و فضا یا هواپیمایی به اتحادیه مینی‌بوس رانی (در بهترین حالت) .
.
سه. فشار بر کسب‌وکارهای شکل گرفته در فضای مجازی و تعمیق بیکاری، نارضایتی و ناامیدی در نسل جوانان شاغل در شرکت‌های استارت آپی و متکی به اینترنت.
.
چهار. ضدیت با دنیای مدرن و حرکت در خلاف جهت جهان امروز که در آن خدمات اینترنت روز به روز ارزان‌تر، سریعتر و متنوع‌تر ارائه می‌شود و عصبی کردن مردم با ترکیبی از فیلترینگ، کاهش پهنای باند و افزایش قیمت خدمات اینترنت.
.
پنج. ایجاد انحصار رسانه‌ای و نقض حق دسترسی به گردش آزاد اطلاعات و تولید رانت و فساد برای بهره مندان از انحصار.
.
شش. محدودتر کردن دسترسی اقشار ضعیف اقتصادی به خدمات اینترنت و گسترش نابرابری در درازمدت.
.
#دغدغه_ایران، #اینترنت، #رانت، #فضای_مجازی، #انحصار_رسانه، #حکمرانی_خوب، #محمد_فاضلی
.
این شیوه حکمرانی درست نیست.
.
(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)

@fazeli_mohammad
Forwarded from دغدغه ایران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ماهی پرتیغ سیاست‌گذاری

محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

دی‌ماه سال هزاروسیصد و نود و نه، بچه‌های تِدِکس دانشگاه تهران (TEDx) دعوتم کردند که در رویداد اسفندماه تِد شرکت کنم. تصمیم گرفتم درباره پیچیدگی سیاست‌گذاری، امر میان‌بخشی و ساده‌انگاری‌های منجر به فاجعه و کلاهبرداری سیاستی صحبت کنم. حاصل کار شده است ویدئویی که مشاهده می‌کنید و امروز از سوی مؤسسه TED در یوتیوب بارگذاری شده است.
ممنون از فعالان تِد دانشگاه تهران بالاخص علی احمدی (مربی) که برای این‌که بتوانم در کمتر از هیجده دقیقه حرفم را بزنم خیلی کمک کرد و خانم دانش‌خواه که دعوت‌کننده و مدیر کار بودند.

#دغدغه_ایران، #کیفیت_حکومت، #سیاست_عمومی، #مدیریت_سیلاب، #پیچیدگی، #بین_بخشی، #بین_سازمانی، #تدکس_دانشگاه_تهران

(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)

@fazeli_mohammad