فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
Forwarded from مشق نو
📝📝📝 بی‌قراری ابژۀ والای یک ایدئولوژی

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

از متن:

🖊ژیژک، بر این باور است كه نظام‌های سیاسی تنها زمانی می‌توانند یك هویت جمعی را استوار سازند كه ایدئولوژی‌های‌شان سوژه‌ها را در رابطه با مازادها و اضافه‌ها راضی نگه دارند. به عبارتی، یك نظام سیاسی زمانی می‌تواند شالوده‌اش را استوار سازد كه بتواند آن بخش از امر واقعی را كه در ساحتِ نمادین نمی‌گنجد، بپوشاند.

🖊به نظر ژیژک، هر ایدئولوژی موفقی نیازمند آن است كه حول یك ابژۀ والایی تارهای خود را بتند. ابژه‌های والا، همان اموری هستند كه مفاهیم مركزی هر ایدئولوژی نام آن‌هایند: اموری كه در ایدئولوژی نام‌های غیرعادی هستند، مثل: خدا، پیشوا، شاه و… . به نام این نام‌ها (در صورت لزوم) می‌توان از قوانین عادی اخلاق تخطی كرد.

🖊وقتی سوژه‌ای به یك ایدئولوژی باور دارد به معنای آن نیست كه سوژه در مورد ابژۀ والای آن ایدئولوژی حقایق را می‌داند. لذا ناتوانی سوژه در توصیف امر والای ایدئولوژی منجر به بی‌ایمانی او به ایدئولوژی نمی‌شود. به عبارت دیگر، ایدئولوژی جهان را به‌گونه‌ای به سوژه نشان می‌دهد كه انگار آن ناتوانی به‌مثابه شاهدی بر بزرگی و تعالی آن امر والا تلقی می‌شود.

🖊ژیژک هم‌چون لاكلاو معتقد است كه در رقابت میان ایدئولوژی‌های سیاسی، هدف هر ایدئولوژی آن است كه چشم‌انداز خود را مهم‌تر جلوه دهد (دربارۀ عدالت و…). بنابراین، هر گروه سیاسی به منظور پیشبرد موفقیتش باید یك ابژۀ والای خارج از سیاست را كه درون فرهنگ تجسم یافته، بیابد (مثل گرایش به ملت یا دیكتاتوری پرولتاریا)، یا این‌كه باید ابژه‌های پیشین را با ابژۀ جدید جایگزین سازد.

🖊چنان‌كه ارنست كانتورویچ نشان داده است كه در سلطنت مطلقه، بدنِ نمادین شاه به‌مثابه تجسم ابژۀ والا امری پرسش‌ناپذیر تلقی می‌شد. (گرچه شخص شاه قابل اعتراض بود اما مقام او چنین نبود).

🔸متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/VOPA1

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #ایدئولوژی

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial

🔸نشانی وب‌سایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
Forwarded from مشق نو
📝📝📝اخلاقیات یک انتخاب

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

از متن:

🖊
اکنون با این پرسش چالش‌برانگیز مواجه‌ایم که انسانِ ایرانی در اکنونیت خود در فضایی انضباطی-کنترلی می‌زیید یا در فضای قراردادها و توافق‌ها و تقابل‌ها و انتخاب‌های آزاد؟ آیا امروز، انتخاب به‌مثابه یک قرارداد اجتماعی و مدنی یا کنشی فعالانه و آگاهانه و معطوف به مدنیت و خرد و نظم، موضوع ارادۀ آزاد انسانِ ایرانی است، یا موضوع کنش/واکنش منفعلانه و در هراس از بازنمایی‌های وضعیت‌های دهشتناک و خائوس یا هاویه‌گون (آشوبناک)؟

🖊آیا رفتار انتخابی انسانِ ایرانی، زیر نگاه خیرۀ (نگاه هنجاری و ارزشی و حماسی و هویتی) یک «دیگری بزرگ» تنظیم و در ساحت نمادین آن معنا می‌یابد، یا در امتناع و تخطی از سنگینی این نگاه؟ انتخابات در ایران امروز، هم‌چون قانون و قرارداد از دید فوکو -که محصول نوعی تخاصم و جنگ هستند و نه توافق و تفاهم و رضایت– موضوع نوعی تخاصم و رابطۀ آنتاگونیستی میان اراده‌های معطوف به قدرت و منفعت است.

🖊اگر به قول مارکس، تاریخ همان پیکار طبقاتی است، تاریخ انتخابات (البته نه‌تنها در ایران) نیز، همان پیکار و مصاف غیراخلاقی میان بازی‌پیشگان فردی و جمعی سیاسی است. با بیانی فوکویی، قدرت در ایران امروز نیز، شکل و صورتی از آرایش و صف‌آرایی رابطۀ نیروهاست و نباید آن را بر اساس واگذاری، قرارداد و انتقال و تفویض مدنی تحلیل کرد. انتخابات، هم‌چون سیاست در نزد فوکو (وارونۀ آن‌چه کلازویتز می‌گوید) که همان ادامۀ جنگ است از طریق وسایل دیگر، همان تخاصم و تنازع برای قدرت است با ابزار و شیوۀ دیگر.

🖊از این منظر، انتخابات در ایران امروز، نوعی جنگ خاموش است تا روابط نیروها را ثبت و تثبیت کند و این روابط نامتقارن و نامتقابل و نابرابر را در زبان و حتی بدن‌های افراد مستقر سازد. در واقع، باز با بیانی فوکویی، ما با هر انتخاب خود در حال نوشتن تاریخ یک جنگیم، حتی آن‌جا که از انتخاب و انتخابات به‌مثابه کنشی مدنی سخن می‌گوییم. انتخابات بیش‌تر یک استراتژی است تا یک کنش جمعی آزادانه و آگاهانه، لذا اثرات آن را می‌توان به آرایش‌ها، تاکتیک‌ها، تکنیک‌ها، بازنمایی‌ها، کنش‌های کلامی، سوژه‌سازی و... نسبت داد.

🔸متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/q9kLs

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #انتخابات۱۴۰۰

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial

🔸نشانی وب‌سایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
Forwarded from مشق نو
📝📝📝انتخابات‌بازار

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

از متن:

🖊این‌روزها، مثل تمام روزهای آستانۀ انتخابات، بازار قدرت و سیاست از هر روز دیگری پررونق‌تر است. باز فصل حراج قدرت فرارسیده و پست‌های سیاسی با قیمت‌های گزاف ارزی و عِرضی به فروش می‌رسند. مشتریان بازار عمدتا افرادی محدود و خاص و تکراری هستند که دائما از این‌طرف بازار به آن‌طرف بازار در حال رفت و آمدند و مناسبات و تلاطمات آن را نیک زیر نظر دارند

🖊این انتخابات‌بازار، عمدتا برآمده از روابط و تعاملات و معاملات و بده‌وبستان‌های نامتقارن چهار گروه فعال و بیش‌فعال است

🖊گروه نخست را «رابطه‌سازها» می‌نامند که شغل آنان ایجاد، تقویت و تکثیر روابط خود با اصحاب و اقطاب مختلف قدرت و سیاست است، تا هر آن‌کس به قدرت رسد، سهمی نیز نصیب آنان گردد. سیاست برای این‌ها همین رابطه‌سازی/بازی است و لاغیر. به بیان دیگر، این جماعت سیاست را همان خط گریزی می‌دانند که هیچ‌گاه نمی‌دانی که کدام سمت خواهد پیچید

🖊گروه دوم را «خدمت‌بازها» نام داده‌اند؛ جماعتی که حضور خود در سیاست و قدرت را در پرتو نوعی «وظیفۀ انسانی» و «خدمت به مردم» توجیه می‌کنند و تحمل قدرت را تقاضا و خواستۀ گریزناپذیر مردمان از خود تصویر می‌کنند. این عده، بسیار به‌ندرت نهان خود را عیان می‌کنند، ایده‌های‌شان را به اشتراک می‌گذارند، یا خطی و ربطی از خود برجای می‌گذارند. از هر کوی و برزنی عبور می‌کنند و به هر کس و ناکس و هیچ‌کسی حالی می‌دهند و به‌سرعت گذر می‌کنند

🖊سومین جماعت همان «جارچی‌ها» هستند؛ همان کنش‌گران و سازمان‌دهندگان حرفه‌ایِ رویدادهای سیاسی‌ که سیاست را در وهلۀ نخست یک تریبون و نوعی جامعۀ نمایش می‌دانند که در آن می‌توان تصاویر کالاهای سیاسی را جار زد و جا زد. کنش سیاسی این افراد ایجاد فضایی حاد-واقعیت –با برپاکردن گرد و خاکی از جنس اطلاعات و شایعه برای تهییج و تحریک و تحریف افکار عمومی– امکان تشخیص و تمیز سره از ناسره ناممکن می‌کنند تا از آب گل‌آلود ماهی بگیرند و گنجشک رنگ‌کردۀ خود را به‌جای بلبل به مردم بفروشند. اعضای این دسته اغلب آن‌چه را «جر» می‌زنند و «جار» می‌زنند واقعی و حقیقی جلوه می‌دهند، و هر لحظه به جار زدن اسرار نگو و پنهان رقبای کاندیدای مطلوب خود مشغولند

🖊چهارمین جماعت را «سِلفی‌ها» می‌نامند؛ همان خودشیفتگان و دون‌ژون‌های سیاسی‌؛ همان جماعتی‌ که همه با آن‌ها آشنا هستند و آن‌ها نیز همین را دوست می‌دارند و از آن لذت می‌برند. سلفی‌های سیاسی در هر گفت و گفتن‌شان، کنش و واکنش‌شان، تصمیم و تدبیرشان، در وهلۀ نخست جلب توجه دیگران را جست‌وجو می‌کنند. از لایک‌ها و کامنت‌های تاییدگر نیرو و اعتبار می‌گیرند، از دیده و شنیده‌شدن حظ می‌برند و کیف می‌کنند، از نقش موثر خود در بازی‌های قدرت خرکیف می‌شوند

🔸متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/PetVl

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #انتخابات۱۴۰۰

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial

🔸نشانی وب‌سایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
Forwarded from مشق نو
📝📝📝انحلال شبه‌دموکراتیک مردم

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

از متن:

🖊برشت در چکامه‌ی معروف خودش که در ۱۹۵۳ در آلمان شرقی سروده است از قول یکی از هم‌عصرانش نقل می‌کند که دولت اعتماد خویش را به مردم از دست داده است. برشت به شکل معنی‌داری می‌پرسد: بنابراین آیا آسان‌تر نیست که مردم را منحل کنیم تا دولت مردم دیگری را انتخاب کند؟

🖊انحلال مردم همان انحلال دموکراسی است که توسط خودِ دموکراسی‌ها انجام می‌پذیرد. داستان بلند خوزه ساراماگو به نام «دیدن» (یا رساله‌ای درباره‌ی شفافیت) داستان رویدادهای شگفتی است که در پایتخت بی‌نام و نشانی از یک کشور مردم‌سالار نامشخص رخ می‌دهد.

🖊وقتی صبح روز انتخابات، به‌دلیل باران سیل‌آسا، برگزاری انتخابات به مشکل برمی‌خورد میزان آرای ریخته شده به صندوق‌ها به شکل نگران‌کننده‌ای پایین می‌افتد ولی وضع آب‌و‌هوا تا عصر تغییر می‌کند و انبوه مردم روانه‌ی محل‌های اخذ رای می‌شوند. با این حال، آرامش خاطر دولت چندان نمی‌آورد زیرا شمارش آرا مشخص می‌سازد که بیش از ۷۰ درصد از آرای ریخته به صندوق‌های رای در پایتخت سفید است.

🖊دولت که از این روی‌گردانی مدنی آشکار سردرگم شده است به شهروندان این شانس را می‌دهد که تنها یک هفته پس از آن با شرکت در انتخابات دیگری جبران مافات کنند. ولی نتایج انتخابات دوم بدتر است: حالا ۸۳ درصد آرای ریخته‌شده به صندوق‌ها سفید است.

🖊دولت که مطمئن نیست چگونه به این اعتراض آرام و مدنی واکنش نشان دهد، به‌سرعت به این حرکت برچسب «تروریسم ناب و مطلق» می‌زند و با اعلام وضعیت اضطراری این امکان را برای خود فراهم می‌سازد که تمامی ضمانت‌های موجود در قانون اساسی را به حال تعلیق درآورد.

🔸متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/y7Zew

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #انتخابات۱۴۰۰

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial

🔸نشانی وب‌سایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
Forwarded from مشق نو
📝📝📝آیینه‌شکستن خطا نیست

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌یک

🖊لاکان به‌ما می‌گوید، کودک در «مرحلۀ آیینه‌ای» پس از دیدن تصویر خود در آیینه، دچار توهمی از یکپارچگی خود و جهان اطراف‌اش می‌شود. به بیان دیگر، کودک خود را هم‌چون یک تصویر در آیینه می‌بیند. در این تصویر، کودک موجودی را می‌بیند که بر اثر صائقه‌های نیرومند تکه‌نکه نشده است، بلکه کنترل خود را در اختیار دارد. کودک سعی می‌کند به این تصویر شباهت پیدا کند؛ سعی می‌کند به این سوژه‌ای که خیالی است، تبدیل شود.

🖊پس، «اگو» محصول تصویری است که فرد از خودش دارد و آن تصویر «خیالی» است. آیینه در این‌جا، استعاره از هرآن‌چیزی است که «سوژه» را انعکاس می‌دهد. فرد در آیینه نه خودِ نفس که تصویری از نفس را می‌بیند و با خودِ حقیقیِ خود یگانه می‌پندارد. «امر خیالی: دقیقاً همین قلمرو تصاویر ذهنی‌ای است که ما در آن اقدام به همانندسازی هویت‌مان می‌کنیم، اما در این همانندسازی، به ادراک و تشخیص نادرست از خودمان سوق داده می‌شویم.

🖊زیرا دریافت ما از «خود»، اساساً رابطۀ تنگاتنگی با تصویر «بیرونی» ما دارد. هویت ما به‌جای این‌که از درون نشأت بگیرد، از موقعیتی به‌وجود می‌آید که ما در آن، خود را برای اولین‌بار از بیرون می‌بینیم. از نظر لاکان، این بدان معناست که از همان آغاز، بی‌خویشتنی، ازخودبیگانگی، و شکاف در هویت پدید می‌آید. از همین‌رو، همواره به‌دنبال یکپارچگی و ثبات درونی و خیالی هستیم تا آن‌ها را با یکپارچگی و ثباتی که فکر می‌کنیم در دوران کودکی داشتیم، انطباق دهیم. ما عمر خود را صرف «تکامل» خود می‌کنیم و شکست می‌خوریم.

📌دو

🖊بسیاری از بازی‌پیشگان سیاسی و در قدرت نیز، عمر خود را صرف شبیه‌کردن خود با تصویر و تصور خیالین و کودکانۀ خود می‌کنند و شکست می‌خورند و از این شکست‌ها ملال می‌گیرند و نه پند. به بیان دیگر، اینان، کماکان در دوران آیینه‌ای و خیالی زیست می‌کنند.

🖊تصویر آیینه‌ای که نقش آنان را راست نمی‌نماید، فرض و نشان از خود می‌گیرند، خود را همان اگو و منِ اندیشنده می‌پندارند و می‌پندارند آن‌ راه که می‌روند «صراط» است و آن قول که می‌گویند «احسن» است و آن فعل که می‌کنند، عین ثواب و صواب. بی‌خویشتنی و شکاف‌های متکثر و متراکم درونی خود را نمی‌بینند، و اگر می‌بینند، در پس و پشتِ آن ارادۀ معطوف به توطئه و فتنه «آن دیگری» را می‌بینند که یکپارچگی و آرامش و ثبات درونی آنان را برنمی‌تابد.

🖊در درون اینان، همواره نمایشی برپاست که در آن تصاویر جای واقعیت‌ها نشسته‌اند و هر کس هم‌چون «نارسیس» اسطورۀ یونانی محو تماشای تصویر خود، و توامان هم‌چون «اکو» (همان پری پرحرفی که محکوم به خاموشی ابدی شده بود و تنها اجازه داشت که آخرین سیلاب کلماتی را که از دهان هر کس خارج می‌شود، تکرار کند) انعکاس صدای تصویر خود است.

🖊این خودشیفته‌گان پرحرف و حدیث، زمانی که آن آیینه را زنگارگرفته و این تصویر را پاره‌شده می‌بینند، و عامل را بیرونی، در مسیر بازگشت به اصل خویش، گریزی و گزیری از محو این عامل بیرونی نمی‌بینند. در مسیر این «بازگشت»، از آن‌جا که، «گشت» از خود، که مقدمۀ ضروری آن بازگشت است، نمی‌دانند و نمی‌توانند، چون اسیر زبان (یا نظم نمادین) خود هستند -زبانی که پرده‌ای است بر درگاه جان‌شان و حجابی است بر چشمان‌شان (به تعبیر مولانا).

🖊و زبانی که نه فقط حسِ «فقدان» را در آنان تشدید کرده، بلکه شکافی بین «خودِ زبانی» و «خودِ واقعی» آنان ایجاد نموده است، خود رهزنِ راه خود می‌شوند و بار دیگر غلط می‌کنند راه. بدین ترتیب، خود دگرِ خود می‌شوند، و خود نافی و عدوی خود می‌شوند، اما از آن‌جا که در خود گرفتارند، این نمی‌دانند که مشکل خودشان هستند و خودشان باید از میان برخیزند، و آن آیینۀ خیالی و زبانی باید بشکنند...

🖊و نمی‌دانند که فائق‌آمدن بر این «فقدان» و نیل به یکپارچگی فقط موضوع میل و تمنای سیری‌ناپذیر و تحقق‌ناپذیر آنان نیست، بلکه نخست باید از خود امتناع و تخطی کنند و به‌جای تغییر نقشۀ سیاسی بیرونی، به تغییر نقشۀ معرفتی، ادراکی و شناختی درونی خود بیندیشند تا گرفتار ترومایی دیگر نشوند.

پایان

#محمدرضا_تاجیک #سیاست

🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial

🔸 نشانی وب‌سایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
Forwarded from مشق نو
📝📝📝مطالبه‌ی آن‌چه ممکن است

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊مسئله و مشکله‌ی ما در این نوشتار، فراتر از ضرورت مواجهه‌ی متفاوت با دولت‌های متفاوت، و ناظر بر این پرسش است: «در شرایطی که با نوعی شبه‌دموکراسی مدیریت‌شده مواجه‌ایم که در خدمت اهداف و آمال قدرت مسلط است، و کنش و کنشگری و کنشگر سیاسی خاص را می‌طلبد که پیرامون آن‌چه قدرت «ممکن» می‌داند معنا می‌یابند، سیاست و کنش سیاسی کدام است»؟»

🖊ظاهر محل نزاع و شقاق –حداقل در طیف ولنگار و بی‌در و دروازه‌ی اصلاح‌طلبی- در پاسخ بدین پرسش نهفته است. از منظر معطوف به موضوع این نوشتار، عده‌ای در جریان اصلاح‌طلبی، از آن‌رو که سیاست را «علم حکومت» و قمار بر سر ممکنات در این عرصه می‌دانند، بر این اعتقادند که ما حتی اگر در شکم قدرت بزییم و تنها ممکنِ ما نگریستن از سوراخ قدرت به جامعه و جهان باشد، سیاست حکم می‌کند که چنین کنیم –چون با کارتی که در دست نیست، نمی‌توان بازی کرد، طلبِ بزرگ از بزرگان هم نتوان کرد، پس، در هر شرایطی باید آن کرد که می‌توان کرد…و این یعنی سیاست.

🖊در مقابل، عده‌ای دیگر، اساسا سیاست را در حصار تنگ و تاریک حکومت و ماکروفیزیک قدرت به بند نمی‌کشند، سیاست را تلاش برای برابری و «دانش ناممکنات» می‌دانند، و معتقدند با کارتی که در دست نیست می‌توان بازی کرد و می‌توان «ممکن» خود را در شرایط «ناممکن» آفرید…و این یعنی سیاست. ما در این‌جا، با پرهیز از القاب مصطلحی هم‌چون، محافظه‌کار و رادیکال، اصلاح‌طلب راست و اصلاح‌طلب چپ، لیبرال و سوسیال، و… گروه نخست را «ناسیاسی» و گروه دوم را «سیاسی» نام می‌نهیم.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5057

#محمدرضا_تاجیک #اصلاحات #نقداصلاحات #اصلاح_طلبی

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
Forwarded from مشق نو
📝📝📝در ضرورت امتناع و تخطی از خود

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊امکان و انتظار سیاست و تدبیر از بازی‌پیشگان سیاسی، تا زمانی که بر این چشم و عقل و هوش‌اند که هستند و بر تصویر و تفسیر از جامعه، مردم، سیاست، عدالت، آزادی، هستند که هستند، انتظار بیهوده‌ای است، زیرا از تهی وجودشان و کژی نگاه‌شان و فقر دانش و تجربه‌شان جز بی‌تدبیری و بحران و بلا نخیزد.

🖊لذا اگر می‌خواهند بر دیگران حکومت کنند، نخست باید هنر کم‎تر حکومت‌شدن توسط خود را بیاموزند. به بیان دیگر، امروز بازیگران فردی و جمعی عرصۀ سیاست و قدرت، جز از رهگذر «انحراف» از مسیر انحرافی (نظری و عملی) که دیری‌ست مست و ناهشیار در آن طی طریق می‌کنند، نمی‌توانند به مسیر راستین سیاست (یا سیاستِ راستین) برگردند.

🖊در این شرایط، تنها یک انحراف (امتناع و تخطی) است که می‌تواند به آنان یاری رساند تا پرسش‌ها و پروبلماتیک‌هایی بنیادین را در رابطه با آن‌چه به‌نام کنش و کنش‌گری سیاسی و تدبیر منزل انجام داده‌اند، مطرح سازند. انحراف است که بدانان می‌نمایاند که در بسیاری از مواقع و موارد آن دارو که از سر تدبیر کرده‌اند، عمارت نبوده، ویران کرده‌اند.

🖊امتناع از خود است که بدانان می‌نمایاند که آن مانع که بر سر راه تدبیر عقلی و علمی امروز جامعه است، «خودِ» آنان است، و این خود باید از میان برخیزد تا امور راست و درست آیند. امتناع و تخطی از خود است که بدانان امکان می‌دهد از هستی خود رها شوند، از دیو درونِ خود جدا شوند، بیرون از چاه وجودی خود بایستند، چشم‌ها را بشورند و طور دیگر ببینند و طور دیگر تدبیر کنند.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5088

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #دولت

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
Forwarded from مشق نو
📝📝📝اصلاح‌طلبی شورشی

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊می
‌خواهم در این شرایط فترت اصلاح‌طلبی که به گفتۀ گرامشی قدیم در حال احتضار است و جدید امکان تولد ندارد، و نیز، در این شرایط تعلیق و تعطیل جریان اصلاح‌طلبی، با بهره‌ای آزادانه از اصطلاحات «دموکراسی نااهل» کلود لوفور و «دموکراسی شورشی» میگل ابنسور، به طرح نوع دیگری از اصلاح‌طلبی، یعنی «اصلاح‌طلبی شورشی» بپردازم و آن را به امکان و استعداد یک گفتمان آلترناتیو و هژمونیک برای تاریخ اکنون -و تاریخِ در راه- جامعۀ ایرانی بیارایم.

🖊اما قبل از تقریر و تدوین چنین گفتمانی، بگذارید با رجوع به کتاب «دموکراسی علیه دولت» میگل ابنسور، تصویر و تعریفی از «دموکراسی شورشی» و خوشۀ توصیفات آن (در بیان ابنسور) حاصل کنیم، و سپس تلاش نماییم منظور خود از «اصلاح‌طلبی شورشی» را واضح‌تر -به‌گونه‌ای که امکان مترادف و این‌همان‌کردن آن با «اصلاح‌طلبی قهرآمیز» وجود نداشته باشد– به تعریف و تصویر بکشیم. ابنسور در این کتاب می‌نویسد: ماکیاولی در فصل چهارم کتاب اول گفتارها بحث می‌کند که تضاد و اختلاف بود که روم را «آزاد و قدرتمند» ساخت.

🖊ماکیاولی حتی مدعی است که «قوانین نیکو» از آشوب‌هایی منبعث می‌گردند که ناشی از شقاق امیال میان آن‌هایی است که میل به سلطه دارند (بزرگان) و آن‌هایی که میل ندارند تحت سلطه قرار گیرند (عامۀ مردم). از این منظر، ماکیاولی تصورات کلیشه‌ای متداول که حاکی از آن است که باید قلمرو سیاسی را بر اساس انضباط، وحدت و هماهنگی مشخص و تعریف کرد، به چالش می‌کشد.

🖊بر حسب نظر ابنسور، ماکیاولی به‌ ما یاد می‌دهد «انفصال و عدم‌اتفاق به شرط امکان آزادی بدل می‌گردد، زیرا منفیت مردم می‌تواند میل بزرگان را لگام زند.» آن نوع انشقاقی که ماکیاولی در قلمرو سیاسی می‌بیند نه حادث است و نه موقت: این انشقاق ذاتی میدان سیاست است. جهت بیان قاطعانه‌تر قضایا می‌توان گفت انشقاق همان چیزی است که هستی خود امر سیاسی، سرشت و ساخت هستی‌شناختی‌اش، را تقویم می‌کند.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5109

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #اصلاح_طلبی #نواصلاح‌طلبی

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
Forwarded from مشق نو
📝📝📝آن‌چه نابهنگام می‌آید

🔻🔻🔻مقاله‌ای از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊آیا ایرانِ امروز در آستانۀ ایرانی نو و نوآیین است؟ آیا این نوآیینی در قاب یک دگرآیینی رادیکال تجربه خواهد شد، یا در قالب صورتی نوآیین‌دادن به امر قدیم، یا به امر جدید در قدیم (به بیان سیدجواد طباطبایی)؟ آیا شاهد بازگشت به گذشته هستیم، یا ادامۀ گذشته، و یا آینده‌ای متفاوت؟ آیندۀ انسان و جامعۀ ایرانی، با چه صورت و سیرتی نمایان خواهد شد؟

🖊بگذارید برای یافتن پاسخی برای این پرسش‌ها، نخست تمهیدی نظری فراهم آوریم. اولریش بک در کتاب «جامعۀ خطر» تلاش دارد به ‌ما بگوید که در دوران معاصر مدرنیته به مرحلۀ بازتابندگی (reflexivity) پای نهاده است. در این دوران، دیگر، ما نه‌تنها به اتکای شناخت و دانشی گسترده، دست به تأمل و بازاندیشی و باریک‌اندیشی و درنگیدن دربارۀ وضعیت خود می‌زنیم، بلکه هم‌چنین رو در روی پیامدهای تصمیم و کنش‌های خود قرار می‌گیریم.

🖊این بازتابندگی و بازاندیشیِ برخاسته از آگاهی و شناخت (reflect) با واکنش (reflex) جوش می‌خورد و امری که پیش‌تر انتخابی و داوطلبانه بود به‌صورت یک ضرورت غیرقابل گریز و پرهیز درمی‌آید. در پرتو این بازاندیشی، آینده‌ای که هم‌اکنون در حال شکل‌گیری است در برابر گذشته‌ای که هم‌چنان مسلط است، به‌حرکت درمی‌آید و ره به مدرنیتۀ دیگر یا مدرنیتۀ دوم (جامعۀ خطر) می‌برد.

🖊مدرنیتۀ دوم، اگرچه نافی و عدوی مدرنیتۀ اول نیست، اما نوعی بازاندیشی و بازنگری رادیکال آن است. به بیان دیگر، بِک در چارچوب گفتمان «مدرنیتۀ ناتمام» به نقد مدرنیته می‌پردازد، و معتقد است که این خودِ مدرنیته است که دارد به خود می‌اندیشد. در مدرنیتۀ اول همه‌چیز واضح و مبرهن است، هر مشکلی راه برون‌رفتی دارد، هر مجهولی از قابلیت کدشکنی و رمزگشایی برخوردار است، و غایت همه کارها و کنش‌ها نوسازی و توسعه است.

🖊اما در مدرنیتۀ دوم، تاریکی‌ها و روشنی‌های مدرنیتۀ اول درهم‌ می‌آمیزند و هر روشنی‌ای توأم با تاریکی و هر دستاوردی توأم با مخاطره می‌شود. دیگر به هیچ‌چیز نمی‌توان اطمینان داشت. راه‌حلی ساده و هدفمند برای هیچ مشکلی وجود ندارد. هر راه‌حلی خود در نهایت، مشکل و مخاطره‌ و بازتابندگی می‌آفریند، و همگان را لاجرم از آن می‌کند تا با این واقعیت کنار بیایند که هر کنش و تصمیمی، صرف‌نظر از آن‌که چقدر دربارۀ آن تأمل و فکرشده، مخاطره‌برانگیز است. این خطر (ریسک) ناشی از ارادۀ یک دیگری یا «دیگری بزرگ» نیست، بلکه پیامد تصمیم و کنش خودِ ماست.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5674

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #جامعه #مدرنیته

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
📝📝📝رخداد امتناع از خود

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊بی‌تردید، رابطۀ سوژۀ جوان این خیزش و حکومت/قدرت در ایران امروز، تابعی است از رابطه‌ای میان فضای توپوگرافیک و توپولوژیک، از یک‌سو، و منِ مفعولی و منِ فاعلی (یا چیستی و کیستی)، و منقادبودگی و رهابودگیِ جوانِ ایرانی، از سوی دیگر.

🖊به دیگر سخن، چگونگیِ این رابطه (نزدیکی یا دوری، پروتاگونیستی یا آنتاگونیستی)، ربط تنگاتنگ و وثیقی دارد با نوع رابطه‌ای که میان این دو «فضا» و این دو «من» برقرار می‌شود. به لحاظ توپوگرافیک، این دو «من» یا دو «سوژه»، درون قلمرو قدرت قرار دارند و درون حصارهای آن محدود شده‌اند.

🖊اما زمینۀ اجتماعی و سیاسی و فضایی‌ای که این سوژه در آن‌ اقدام به کنش‌گری می‌کند، به‌سختی -برای همیشه و برای همه- قابل تقلیل به این فضای توپوگرافیک است. لذا همواره این امکان وجود دارد که در میان همان «من»های مفعولی و «سوژه»های منقادی که در فضای توپوگرافیک گرفتار آمده‌اند، امتناع و تخطی‌ای رادیکال از آن‌چه هست و از آن‌چه قدرت می‌خواهد که باشد، صورت ‌گیرد، و در درون یا برون همان فضای توپوگرافیک، فضایی توپولوژیک ساخته و پرداخته شود که بر هر در و دیوار و بر هر نقش و نقاشی‌اش، رنگی از سیاستِ مقاومت، دیده می‌شود، و از هر کوی و برزن‌اش ندایی از «من»های فاعلی» به‌گوش می‌رسد.

🖊در این حالت، پولیسی در درون پلیس (در بیان رانسیر) شکل می‌گیرد که در آن، امر سیاسی امری منتشر می‌شود، و در همه‌چیز و همه‌جا و همه‌کس بروز و ظهور می‌کند: چیزهایی که ممکن است در آن مکان باشند یا نباشند، چیزهایی که ممکن است در زمان حال حضور داشته باشند یا مربوط به گذشته و یا آینده باشند، همه گردهم‌ می‌آيند، و بساط جشن سیاست (در معنای رانسیری) و سوژه‌شدگی را در پولیس می‌گسترانند، و آگواریی برای کنش‌گری سوژه‌ای که جامۀ «چیستی» به‌درآورده‌، و به «کس» بدل شده‌، فراهم می‌سازند. این سوژه، با گریز از نام و موقعیت و منِ مفعولی که دیگری بزرگ و قدرتِ حاکم با استیضاح خود، او را ملقب به این نام و محصور در این موقعیت کرده، از خود نام‌زدایی و موقعیت‌زدایی می‌کند، و خودمختاری خود نسبت به «منِ» قدرت‌ساختۀ خود، اعلام می‌نماید.

🖊این «من» خودمختار و خودآیین، این‌بار توامان هم از موضع «سوم شخص» (مفرد و جمع)، و هم از موضع «اول شخص» (مفرد و جمع)، به‌جای خود، برای خود و به زبان خود (به بیان رانسیر) سخن می‌گوید، و با سیاستی که در هر لحظه از زندگی روزمره‌اش اتّخاذ می‌کند، و با فاصله‌گذاری از برداشت قدرت از خود و کنشِ اجتماعی‌اش، خودمختاری‌ خود را مستمرا اعلام می‌دارد و «فاصله‌گذاری انتقادی لازم برای فرایند هویت‌زدایی را اجرا می‌کند، و با این کنش سیاسی، اقتدار قدرتِ حاکم را، به چالش می‌کشد.

🖊این سوژۀ خودآیین، از آن‌جا که هستی‌ای زمینه‌مند و چندوجهی‌ دارد، قادر است سوژگی خود را در نسبت با «موقعیت‌های سوژگی» متفاوت و متکثر، در صورت و سیرتی متفاوت بازآفرینی کند، و به‌جای آن‌که از موضعی هستی‌شناختی در پی آن باشند که چه‌چیز سیاست، و چه‌کس سوژۀ سیاسی است، خود دست‌اندرکار خلق خویش به‌مثابه عاملیت و کنش‌گر سیاسی، و فضایی که این کنش و کنش‌گری را در ساحتِ آن به «امر سیاسی» بدل می‌گردد، می‌شود.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5797

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #جامعه #کنشکر
@MostafaTajzadeh
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial