📝📝📝 شهید مطهری علیه شاه سخنرانی کرد، اما از دانشگاه اخراج و تعلیق نشد
✅ محسن برهانی، حقوقدان: مرحوم مرتضی مطهری در تقابل کامل با حکومت پهلوی بود اما هیچ مشکلی برای عضویت ایشان در هیأت علمی دانشگاه تهران ایجاد نشد؛ نه تعلیق شد و نه اخراج و نه تهدید به عدم تمدید قرارداد پیمانی
❇️ @baamdadeno
✅ محسن برهانی، حقوقدان: مرحوم مرتضی مطهری در تقابل کامل با حکومت پهلوی بود اما هیچ مشکلی برای عضویت ایشان در هیأت علمی دانشگاه تهران ایجاد نشد؛ نه تعلیق شد و نه اخراج و نه تهدید به عدم تمدید قرارداد پیمانی
❇️ @baamdadeno
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📝📝📝هفتسنگ بازی کردن انسیه خزعلی، معاون رئیسی
✅انجام بازی محلی هفتسنگ توسط انسیه خزعلی معاون زنان و خانواده ریاست جمهوری در حاشیه نمایشگاه «روایت خدمت»
جزئیات در👇👇
http://entekhab.ir/fa/news/739852
🆔 @Entekhab_ir
✅انجام بازی محلی هفتسنگ توسط انسیه خزعلی معاون زنان و خانواده ریاست جمهوری در حاشیه نمایشگاه «روایت خدمت»
جزئیات در👇👇
http://entekhab.ir/fa/news/739852
🆔 @Entekhab_ir
📝📝📝رشته است یا رشتهنما؟
رشتهی تاریخ به کجا میرود؟
✍🏻داریوش_رحمانیان
✅در سالهای اخیر بارها دربارهی وضعیت رشتهی تاریخ در ایران سخن گفتهام. اینجا بنا ندارم همانها را تکرار کنم. میخواهم خوانندگان این یادداشت کوتاه را به تأملی منصفانه و بیطرفانه در وضعیت گروههای آموزشی تاریخ فرابخوانم. نیمنگاهی به تاریخ رشتهی تاریخ بیندازیم. ببینیم از کجا به کجا رسیدهایم. شیوههای جذب نیروی علمی در گروههای تاریخ چگونه بوده و اکنون چگونه است؟ شیوههای دفع چه؟ از اخراج و تعلیق گرفته تا بازنشستگیهای قانونی و شبهقانونی و غیرقانونی.
✅پارهای از گروهها در سالهای اخیر از استادان توانمند و شایسته با بازنشستگیهای زودهنگام، و در مواردی غیرقانونی، تهی شدهاند. این یادداشت کوتاه گنجایش آوردن نمونه و ورود به جزئیات را ندارد. اگر بخواهیم فقط از یک نمونه، به عنوان مشتی از خروار، یاد کنیم شاید گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی باشد. در این گروه دو سه سال پیش سهراب یزدانی بازنشست شد بیآنکه جانشینی داشته باشد و یا برای پرکردن جای خالی او کاری انجام شود.
✅یک استادتمام، حسین مفتخری، در آن گروه باقی مانده بود که تربیت دانشجو تا سطح دکتری از نظر قانونی به وجود او بند بود. هفت هشت ماه پیش از این مفتخری را نیز بازنشسته کردند؛ اما از آنجا که تا بازنشستگی قانونی ایشان هنوز ده سالی مانده بود کار پیچ خورد و ایشان معلق ماند. هفت هشت ماه است که نه حقوق میگیرد و نه تکلیفش را روشن میکنند. این است رفتاری که در گروههای تاریخ با استادانی که یک عمر خدمت کردهاند میشود.
✅کاری با وضع گروههای آموزشی رشتههای دیگر ندارم. با نقل این نمونه خواستم عرض کنم که خیلی عجیب نیست اگر کشور ما در فرار مغزها در قله قرار گرفته است. عجیب نیست اگر تاریخ چندهزارسالهی کشورمان لگدمال پارهای دولتنماهای نوظهور منطقه میشود. عجیب نیست اگر پارهای از بهترین دانشآموختگان رشتهی تاریخ بیکار و دربدر میگردند و گاه بجای آنان کسانی کرسیهای دانشگاهها را میگیرند که کمترین فهمی از تاریخ ندارند.
✅هیچکدام از اینها دیگر عجیب نیست چون چند دهه است برای ما عادی شدهاند. چه درد بدی است عادتزدگی! چقدر وحشتناک و دردناک است که جامعهای به آشفتگی و فساد و زورگویی و حقخوری و ناشایستهسالاری و انواع و اقسام ناهنجاری عادت کند. هیچ کدام از اینها عجیب نیست؛ اما بشدت مایهی اندوه و نگرانیست.
✅چرا صدایی از کسی در نقد و اعتراض بر وضعیت گروههای تاریخ درنمیآید؟ انجمنهای تاریخ در چه کارند؟ بگمان من امروز و در شرایط کنونی بررسی انتقادی وضعیت نهاد رشتهی تاریخ و شرایط و قواعد و شیوههای جذب نیرو در آنها یکی از کارهایی است که باید در دستور کار قرار گیرد. و صدالبته بررسی علل و انگیزههای دفع استادان توانمند نیز.
✅عجالتا برای نمونه وضعیت بسیار خاص و عجیب و غریبی که برای حسین مفتخری پیش آوردهاند را دریابید. و البته در اندیشه و تدارک برگزاری کنگرهی تاریخدانان هم باشید!!!
این سخن پایان ندارد هوش دار...
@mardomnameh @MostafaTajzadeh
رشتهی تاریخ به کجا میرود؟
✍🏻داریوش_رحمانیان
✅در سالهای اخیر بارها دربارهی وضعیت رشتهی تاریخ در ایران سخن گفتهام. اینجا بنا ندارم همانها را تکرار کنم. میخواهم خوانندگان این یادداشت کوتاه را به تأملی منصفانه و بیطرفانه در وضعیت گروههای آموزشی تاریخ فرابخوانم. نیمنگاهی به تاریخ رشتهی تاریخ بیندازیم. ببینیم از کجا به کجا رسیدهایم. شیوههای جذب نیروی علمی در گروههای تاریخ چگونه بوده و اکنون چگونه است؟ شیوههای دفع چه؟ از اخراج و تعلیق گرفته تا بازنشستگیهای قانونی و شبهقانونی و غیرقانونی.
✅پارهای از گروهها در سالهای اخیر از استادان توانمند و شایسته با بازنشستگیهای زودهنگام، و در مواردی غیرقانونی، تهی شدهاند. این یادداشت کوتاه گنجایش آوردن نمونه و ورود به جزئیات را ندارد. اگر بخواهیم فقط از یک نمونه، به عنوان مشتی از خروار، یاد کنیم شاید گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی باشد. در این گروه دو سه سال پیش سهراب یزدانی بازنشست شد بیآنکه جانشینی داشته باشد و یا برای پرکردن جای خالی او کاری انجام شود.
✅یک استادتمام، حسین مفتخری، در آن گروه باقی مانده بود که تربیت دانشجو تا سطح دکتری از نظر قانونی به وجود او بند بود. هفت هشت ماه پیش از این مفتخری را نیز بازنشسته کردند؛ اما از آنجا که تا بازنشستگی قانونی ایشان هنوز ده سالی مانده بود کار پیچ خورد و ایشان معلق ماند. هفت هشت ماه است که نه حقوق میگیرد و نه تکلیفش را روشن میکنند. این است رفتاری که در گروههای تاریخ با استادانی که یک عمر خدمت کردهاند میشود.
✅کاری با وضع گروههای آموزشی رشتههای دیگر ندارم. با نقل این نمونه خواستم عرض کنم که خیلی عجیب نیست اگر کشور ما در فرار مغزها در قله قرار گرفته است. عجیب نیست اگر تاریخ چندهزارسالهی کشورمان لگدمال پارهای دولتنماهای نوظهور منطقه میشود. عجیب نیست اگر پارهای از بهترین دانشآموختگان رشتهی تاریخ بیکار و دربدر میگردند و گاه بجای آنان کسانی کرسیهای دانشگاهها را میگیرند که کمترین فهمی از تاریخ ندارند.
✅هیچکدام از اینها دیگر عجیب نیست چون چند دهه است برای ما عادی شدهاند. چه درد بدی است عادتزدگی! چقدر وحشتناک و دردناک است که جامعهای به آشفتگی و فساد و زورگویی و حقخوری و ناشایستهسالاری و انواع و اقسام ناهنجاری عادت کند. هیچ کدام از اینها عجیب نیست؛ اما بشدت مایهی اندوه و نگرانیست.
✅چرا صدایی از کسی در نقد و اعتراض بر وضعیت گروههای تاریخ درنمیآید؟ انجمنهای تاریخ در چه کارند؟ بگمان من امروز و در شرایط کنونی بررسی انتقادی وضعیت نهاد رشتهی تاریخ و شرایط و قواعد و شیوههای جذب نیرو در آنها یکی از کارهایی است که باید در دستور کار قرار گیرد. و صدالبته بررسی علل و انگیزههای دفع استادان توانمند نیز.
✅عجالتا برای نمونه وضعیت بسیار خاص و عجیب و غریبی که برای حسین مفتخری پیش آوردهاند را دریابید. و البته در اندیشه و تدارک برگزاری کنگرهی تاریخدانان هم باشید!!!
این سخن پایان ندارد هوش دار...
@mardomnameh @MostafaTajzadeh
📝📝📝لجن!
✅این مردکه نگفت که آخر این راه منتهی به مرداب و لجنزار میشود (سفرنامۀ ناصرالدینشاه).
✅تقیزاده مخالف سلطنت رضاشاه بود و این مخالفت را در جلسه تاریخی نهم آبان ۱۳۰۴مجلس پنجم بیان کرد. در یادداشت «بیکاری مقدس و خلاب سیاست» ( yon.ir/oglPA) نوشتم که تقیزاده برای همکاری با حکومت رضاشاه با مستوفیالممالک مشورت کرد. مستوفی چنین گفت:
«حالا اوضاع اینطور است. خلاف مصلحت است اگر قبول نکنید. این مثل "گل و شل" است، غیرممکن است زیر کفشتان گلی نشود. تا "قوزک پا" هم، باید تحمل بکنید. از قوزک به بالا قبول نکنید. قبول کردم رفتم به مشهد». (زندگی طوفانی، توس، ص۲۱۴).
تقیزاده سال ۱۳۰۷ والی خراسان شد. این را هم بنویسم که او منصب وزارت خارجه را در دولت مستوفی نپذیرفت.
مستوفیالممالک پس از فروغی رئیسالوزرای شاه پهلوی شد (۱۳۰۵). به یک سال نرسید که استعفا داد (۱۳۰۶). دوستش مخبرالسلطنه هدایت مأمور به تشکیل کابینه شد. هدایت در قبول این مقام دودل بود. با مستوفی مشورت کرد. این را هدایت نوشته است:
«به سعدآباد رفتم خدمت مستوفی رسیدم و تفصیل را گفتم. فرمودند: محال است قبول کنم. از من گذشته است. تو باشی بهتر است» (خاطرات و خطرات، زوار، ص۳۷۳).
اینجا دکتر محمد مصدق سخنی تأملبرانگیز از مستوفی نقل کرده است.
✅یادم نرود بنویسم که مصدق نوشته مستوفی قبل از تشکیل کابینۀ خود از او خواسته بود عضو دولت شود و پس از تشکیل کابینه هم از او دعوت کرد وزیر خارجه شود که مصدق نپذیرفت. مصدق نوشته که رضاشاه از او خواست وزیر شود و به جای مستوفی رئیسالوزرا شود که مصدق نپذیرفت.
✅مصدق نوشته که دلیل اصلیاش برای ردّ این پیشنهادها این بود:«قبول کار از یک دیکتاتور مستلزم استعفا از شخصیت و آزادی عقیده» است (خاطرات و تألمات مصدق، علمی، ص۱۷۹). بگذریم و سخن تأملبرانگیز مستوفیالممالک را به نقل از مصدق بخوانیم:
«مستوفی از کار برکنار شد و حاج مخبرالسلطنه هدایت به جای او منصوب گردید و لازم بود برای حفظ ارتباط دیدنی از مستوفی بکنم که این کار در سعدآباد خانۀ خواهر او صورت گرفت و مذاکراتی بسیار نمود و از اینکه نخستوزیر شده بود اظهارندامت میکرد و میگفت: به حاج مخبرالسلطنه گفتم: قبول کار سبب شد که من تا چانه در لجن فروبروم شما سعی کنید که تا سر در لجن فرونروید.» (خاطرات و تألمات مصدق، همان).
✅عجب از سخن مستوفی... عجب از خاتمت کار مستوفی ... قبول کار سبب شد که من تا چانه در لجن فروبروم...
✅نمیدانم مخبرالسلطنه تا کجا در لجن فرورفت و آیا اصلاً در لجن فرورفت یا نرفت. این قدر را خودش نوشته که رئیسالوزرایی را به دو دلیل پذیرفت: یکی اینکه ملاحظۀ مزاج دیکتاتورِ پهلوی را کرد و نتیجۀ غور خودش و شور با دوستانش شد پیروی از این بیتهای سعدی:
خلاف رای سلطان رای جستن
به خون خويش باشد دستشستن
✅اگر خود روز را گويد شب است اين
ببايد گفت اينک ماه و پروين!
✅و دیگر اینکه در عالم خواب امام حسین به او نوید داده بود که «درست میشود» (خاطرات و خطرات، ص۳۷۰ و۳۷۳).
عجبا که حاجی ما شبی پیش از آنکه در شهریور ۱۳۱۲ مأمور و مجبور به استعفا بشود هم رؤیای صادقه دید (همان، ص۴۰۱).
پیرمرد وقتی امر ملوکانه را شنید که: همه همین حالا استعفا بدهید،فقط گفت:
«استدعایی ندارم مگر اجازۀ گاهی شرفیابی...ممکن است در خدمات قصوری شده باشد اما در صمیمیت قصوری نکردهام».
سیاستمدار کارکشته برای اثبات شش سال خدمتگزاری و صمیمیت خود دلیلی مهم آورد. این عبارات کتابش درس سیاست ایرانی است:
«تا تیمورتاش بود فرمودید قولِ تیمورتاش قولِ من است. بعد از تیمورتاش هر وزیری هر مطلبی به هیئت [دولت] آورد، گفت: "به عرض رسیده است"، تصویب شده است» (همان).
✅وقتی بنیاد قبول منصب بر مدلول شعر سعدی باشد که:"خلاف رای سلطان رای جستن..."، کارنامۀ دولت هم این خواهد بود که "هرچه به شرف عرض ملوکانه رسید، تصویب شد".
https://t.me/n00re30yah @MostafaTajzadeh
✅این مردکه نگفت که آخر این راه منتهی به مرداب و لجنزار میشود (سفرنامۀ ناصرالدینشاه).
✅تقیزاده مخالف سلطنت رضاشاه بود و این مخالفت را در جلسه تاریخی نهم آبان ۱۳۰۴مجلس پنجم بیان کرد. در یادداشت «بیکاری مقدس و خلاب سیاست» ( yon.ir/oglPA) نوشتم که تقیزاده برای همکاری با حکومت رضاشاه با مستوفیالممالک مشورت کرد. مستوفی چنین گفت:
«حالا اوضاع اینطور است. خلاف مصلحت است اگر قبول نکنید. این مثل "گل و شل" است، غیرممکن است زیر کفشتان گلی نشود. تا "قوزک پا" هم، باید تحمل بکنید. از قوزک به بالا قبول نکنید. قبول کردم رفتم به مشهد». (زندگی طوفانی، توس، ص۲۱۴).
تقیزاده سال ۱۳۰۷ والی خراسان شد. این را هم بنویسم که او منصب وزارت خارجه را در دولت مستوفی نپذیرفت.
مستوفیالممالک پس از فروغی رئیسالوزرای شاه پهلوی شد (۱۳۰۵). به یک سال نرسید که استعفا داد (۱۳۰۶). دوستش مخبرالسلطنه هدایت مأمور به تشکیل کابینه شد. هدایت در قبول این مقام دودل بود. با مستوفی مشورت کرد. این را هدایت نوشته است:
«به سعدآباد رفتم خدمت مستوفی رسیدم و تفصیل را گفتم. فرمودند: محال است قبول کنم. از من گذشته است. تو باشی بهتر است» (خاطرات و خطرات، زوار، ص۳۷۳).
اینجا دکتر محمد مصدق سخنی تأملبرانگیز از مستوفی نقل کرده است.
✅یادم نرود بنویسم که مصدق نوشته مستوفی قبل از تشکیل کابینۀ خود از او خواسته بود عضو دولت شود و پس از تشکیل کابینه هم از او دعوت کرد وزیر خارجه شود که مصدق نپذیرفت. مصدق نوشته که رضاشاه از او خواست وزیر شود و به جای مستوفی رئیسالوزرا شود که مصدق نپذیرفت.
✅مصدق نوشته که دلیل اصلیاش برای ردّ این پیشنهادها این بود:«قبول کار از یک دیکتاتور مستلزم استعفا از شخصیت و آزادی عقیده» است (خاطرات و تألمات مصدق، علمی، ص۱۷۹). بگذریم و سخن تأملبرانگیز مستوفیالممالک را به نقل از مصدق بخوانیم:
«مستوفی از کار برکنار شد و حاج مخبرالسلطنه هدایت به جای او منصوب گردید و لازم بود برای حفظ ارتباط دیدنی از مستوفی بکنم که این کار در سعدآباد خانۀ خواهر او صورت گرفت و مذاکراتی بسیار نمود و از اینکه نخستوزیر شده بود اظهارندامت میکرد و میگفت: به حاج مخبرالسلطنه گفتم: قبول کار سبب شد که من تا چانه در لجن فروبروم شما سعی کنید که تا سر در لجن فرونروید.» (خاطرات و تألمات مصدق، همان).
✅عجب از سخن مستوفی... عجب از خاتمت کار مستوفی ... قبول کار سبب شد که من تا چانه در لجن فروبروم...
✅نمیدانم مخبرالسلطنه تا کجا در لجن فرورفت و آیا اصلاً در لجن فرورفت یا نرفت. این قدر را خودش نوشته که رئیسالوزرایی را به دو دلیل پذیرفت: یکی اینکه ملاحظۀ مزاج دیکتاتورِ پهلوی را کرد و نتیجۀ غور خودش و شور با دوستانش شد پیروی از این بیتهای سعدی:
خلاف رای سلطان رای جستن
به خون خويش باشد دستشستن
✅اگر خود روز را گويد شب است اين
ببايد گفت اينک ماه و پروين!
✅و دیگر اینکه در عالم خواب امام حسین به او نوید داده بود که «درست میشود» (خاطرات و خطرات، ص۳۷۰ و۳۷۳).
عجبا که حاجی ما شبی پیش از آنکه در شهریور ۱۳۱۲ مأمور و مجبور به استعفا بشود هم رؤیای صادقه دید (همان، ص۴۰۱).
پیرمرد وقتی امر ملوکانه را شنید که: همه همین حالا استعفا بدهید،فقط گفت:
«استدعایی ندارم مگر اجازۀ گاهی شرفیابی...ممکن است در خدمات قصوری شده باشد اما در صمیمیت قصوری نکردهام».
سیاستمدار کارکشته برای اثبات شش سال خدمتگزاری و صمیمیت خود دلیلی مهم آورد. این عبارات کتابش درس سیاست ایرانی است:
«تا تیمورتاش بود فرمودید قولِ تیمورتاش قولِ من است. بعد از تیمورتاش هر وزیری هر مطلبی به هیئت [دولت] آورد، گفت: "به عرض رسیده است"، تصویب شده است» (همان).
✅وقتی بنیاد قبول منصب بر مدلول شعر سعدی باشد که:"خلاف رای سلطان رای جستن..."، کارنامۀ دولت هم این خواهد بود که "هرچه به شرف عرض ملوکانه رسید، تصویب شد".
https://t.me/n00re30yah @MostafaTajzadeh
Telegraph
لجن!
لجن! این مردکه نگفت که آخر این راه منتهی به مرداب و لجنزار میشود (سفرنامۀ ناصرالدینشاه). تقیزاده مخالف سلطنت رضاشاه بود و این مخالفت را در جلسه تاریخی نهم آبان ۱۳۰۴مجلس پنجم بیان کرد. در یادداشت «بیکاری مقدس و خلاب سیاست» ( yon.ir/oglPA) نوشتم که تقیزاده…
📝📝📝رأی ندادن، رفراندومی برای مطالبه بازنگری قانون اساسی و برگزاری انتخابات آزاد
✍🏻محمد توسلی
✅انصاف نیوز، ۲۳ مرداد ۱۴۰۲، بخش دوم
✅ دبیرکل نهضت آزادی با اشاره به مواضع انتخاباتی این حزب گفت: برای ایجاد زمینههای واقعبینانهی رفراندوم، انتخابات یک مقطع بسیار راهبردی است.
✅محمد توسلی با تاکید بر «راهبرد اصلاحات جامعه محور»، میگوید: برای اینکه از براندازی و خشونت جلوگیری شود تنها راه اصلاحات جامعهمحور است به طوری که جامعهی ما بتواند با درایت و با حداقل خشونت و با استفاده از ظرفیتهای قانون اساسی و توانمندی و توازن قوا، زمینههای تحول و تغییر را فراهم کند.
@nehzatazadiiran
📎متن کامل مصاحبه را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://telegra.ph/NAI-08-24 @MostafaTajzadeh
✍🏻محمد توسلی
✅انصاف نیوز، ۲۳ مرداد ۱۴۰۲، بخش دوم
✅ دبیرکل نهضت آزادی با اشاره به مواضع انتخاباتی این حزب گفت: برای ایجاد زمینههای واقعبینانهی رفراندوم، انتخابات یک مقطع بسیار راهبردی است.
✅محمد توسلی با تاکید بر «راهبرد اصلاحات جامعه محور»، میگوید: برای اینکه از براندازی و خشونت جلوگیری شود تنها راه اصلاحات جامعهمحور است به طوری که جامعهی ما بتواند با درایت و با حداقل خشونت و با استفاده از ظرفیتهای قانون اساسی و توانمندی و توازن قوا، زمینههای تحول و تغییر را فراهم کند.
@nehzatazadiiran
📎متن کامل مصاحبه را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://telegra.ph/NAI-08-24 @MostafaTajzadeh
Telegraph
رأی ندادن، رفراندومی برای مطالبه بازنگری قانون اساسی و برگزاری انتخابات آزاد
آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: دبیرکل نهضت آزادی با اشاره به مواضع انتخاباتی این حزب گفت: برای ایجاد زمینههای واقعبینانهی رفراندوم، انتخابات یک مقطع بسیار راهبردی است. محمد توسلی با تاکید بر «راهبرد اصلاحات جامعه محور»، میگوید: برای اینکه از براندازی و خشونت…
📝📝📝اصلاحطلبان و مسأله انتخابات مجلس
✍🏻محمد رهبری | منتشر شده در روزنامه هممیهن
✅این روزها اصلاحطلبان و در رأس آن سید محمد خاتمی علیه رویههای حاکم بر کشور انتقادات زیادی طرح میکنند؛ اگرچه این مواضع مورد استقبال بخشی از مردم و نیروهای سیاسی قرار گرفته است، اما همچنان توسط بخشی از جامعه بدبینانه تفسیر میشود. اگر به کامنتهای مردم در شبکههای اجتماعی رجوع کنیم این بدبینی به مواضع انتقادی اصلاحطلبان به وضوح دیده میشود. بسیاری آنها میگویند «دوباره نزدیک انتخابات شد و اصلاحطلبان پیدایشان شد». اما این گزاره در دل خود چه معنایی را نهفته دارد؟
✅معنای این گزاره آن است که اصلاحطلبان دوباره قصد فریب ما برای شرکت در انتخابات را دارند. بهعبارت دیگر، کسانی که این نگاه را به اصلاحطلبان و مواضع انتقادی آنها دارند، بر اساس تجارب گذشته و عملکرد اصلاحطلبان نسبت به آنها بیاعتمادند و معتقدند که اصلاحطلبان «قدرتطلب»و «فرصتطلب» هستند که بدون آن که منافع مردم را در نظر بگیرند خواهان کسب قدرت هستند؛ اما برای کسب قدرت مردم را فریب میدهند.
@MostafaTajzadeh
✍🏻محمد رهبری | منتشر شده در روزنامه هممیهن
✅این روزها اصلاحطلبان و در رأس آن سید محمد خاتمی علیه رویههای حاکم بر کشور انتقادات زیادی طرح میکنند؛ اگرچه این مواضع مورد استقبال بخشی از مردم و نیروهای سیاسی قرار گرفته است، اما همچنان توسط بخشی از جامعه بدبینانه تفسیر میشود. اگر به کامنتهای مردم در شبکههای اجتماعی رجوع کنیم این بدبینی به مواضع انتقادی اصلاحطلبان به وضوح دیده میشود. بسیاری آنها میگویند «دوباره نزدیک انتخابات شد و اصلاحطلبان پیدایشان شد». اما این گزاره در دل خود چه معنایی را نهفته دارد؟
✅معنای این گزاره آن است که اصلاحطلبان دوباره قصد فریب ما برای شرکت در انتخابات را دارند. بهعبارت دیگر، کسانی که این نگاه را به اصلاحطلبان و مواضع انتقادی آنها دارند، بر اساس تجارب گذشته و عملکرد اصلاحطلبان نسبت به آنها بیاعتمادند و معتقدند که اصلاحطلبان «قدرتطلب»و «فرصتطلب» هستند که بدون آن که منافع مردم را در نظر بگیرند خواهان کسب قدرت هستند؛ اما برای کسب قدرت مردم را فریب میدهند.
@MostafaTajzadeh
hammihanonline.ir
اصلاحطلبان و انتخابات مجلس
محمد رهبری
دکتری جامعهشناسی سیاسی
این روزها اصلاحطلبان و در رأس آن سیدمحمد خاتمی علیه رویههای حاکم بر کشور انتقادات زیادی طرح میکنند؛ اگرچه این مواضع مورد
دکتری جامعهشناسی سیاسی
این روزها اصلاحطلبان و در رأس آن سیدمحمد خاتمی علیه رویههای حاکم بر کشور انتقادات زیادی طرح میکنند؛ اگرچه این مواضع مورد
📝📝📝قولِ ثابتِ دکتر یزدی بر سنت الهی
✅ بهمناسبت ۶ شهریور؛ ششمین سالروز درگذشت دکتر ابراهیم یزدی
✍🏻علیاصغر غروی
✅ابراهیم یزدی را جهت اتخاذ طریق به سوی حیات طیبه، در این نکته میتوان یافت که هویت ملی خود را انتخاب کرده بود، البته با آگاهی تمام. به این معنا که من در ایران متولد شدهام، ایرانی هستم، و باید دَین خود را نسبت به میهنم ادا کنم. موانع پیشرفت آن را به درستی بشناسم و در رفع آنها نهایت توان خود را به کار گیرم. در هرجایی از دنیا که بتوان این هدف را بهتر به نقطه-ی مطلوب رسانید، باید به همانجا رفت و حرکت معکوس را پی گرفت! بر همین اساس دکتر یزدی هرگز ایران و هویت ملی خود را بهدست فراموشی نسپرد و تمامی امکانات آسایش و رفاه خود را در آمریکا فرو نهاد، حتی فرزندان خود را، و حیات پرنشاط خود را وقف هویت ملی خود کرد.
✅خود را مسلمان میدانست؛ یعنی پایبند به تمامی اصول و مبانی از ارکان و احکام، اما در چارچوب قرآن. به همین جهت بخشی از وقت خود را صرف مطالعات و ارتباطات اسلامی کرده، بر پیکرهی دانش دینی آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر شریعتی و در بخشهایی نیز آیتالله مطهری، کوششهای موسعی را در راستای تقریب مذاهب اسلامی به بار نشانید و دوستان بسیاری را از اهل سنت پیرامون این تفکر، یعنی ضرورت همگرایی مسلمانها و کاهش اختلافات فرقهیی و اتحاد در ابعاد جهانی، گردآورد. این گونه اقدامات، هرچند در زمان خود مفید و مؤثر بود، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و اعمال سیاستهای نادرست، میتوان گفت که نه تنها مواجه با شکست شد، بلکه آثار پیشینی آن هم ضایع گشت! اما دکتر ابراهیم دست از این عقیده برنداشت و همواره بر ضرورت تحکیم روابط بین کشورهای اسلامی، در دو بعد دینی و سیاسی تأکید مینمود، و شدیداً با عمده کردن اختلافات شیعه و سنی مخالفت جدی داشت و جهان اسلام را به عنوان یک پیکر تلقی میکرد.
✅هویت سیاسی دکتر یزدی است که بر پایههای دو هویت پیش گفته، یعنی ملی و دینی، شکل گرفته است. و چون این دو پایه به طور اصولی و اعتقادی بنا شده است و اصول همیشه در سنن الهی و نظام هستی ثابت و تغییرناپذیرند و آیهای را که در صدر کلام آوردم، متضمن همین معناست، ابراهیم هم، تا پایان عمر، بر این سه هویت استوار باقی ماند، و برای حفظ آنها نهایت جهد خود را بهکار برد و بر این سه قول، ثبات یافت. وقتی انسانی توانست حیات ملی، دینی و سیاسی خود را این چنین بسازد، سازهیی قابل اعتماد و اتکا و مورد اطمینان میشود و این همان است که خدای تعالی از سه رکن اساسی ایمان، از انسان میطلبد؛ ایمان به خدا، ایمان به آخرت و عمل صالح.
✅نهضت آزادی ایران، که دیگر اکنون از چارچوب یک حزب و شخصیتهای آن خارج شده، و به یک نهاد فکریِ استوار بر همان سه اصل و سه پایه مبدّل شده و در سراسر ایران بال خود گسترانیده، این رشد و نفوذ را ناشی از همان اتخاذ قول ثابت میداند و میبیند که کسانی چون آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی، دکتر یزدی و سایر اصحاب بر آن اصرار ورزیدند و پای فشردند تا به ثمر نشست، هرچند هنوز راهی دراز در پیش دارد تا به هدف منشود و مقصد متعالی برسد.
قول ثابت البته به این معنا نیست که کسی قولی را اتخاذ نماید، هرچند غلط، و یک عمر بر آن راه رود به خطا. بلکه مراد خدای تعالی در کتاب کریمش از قول ثابت، سنتهای لایتغیر الهی است در نظام هستی. و اینها همان قولهایی است که اتخاذشان موجب رشد و تعالی انسان، خانواده و جامعه میگردد. پس اگر کسی عمری را بر اساس دروغ و ظلم و تجاوز و عدوان بسر برد، موجبات خذلان و رسوایی خود را فراهم آورده و جامعهی خود به فساد و تباهی کشانده است. موجب دوام چنین راهبردهای ناصواب، فقط توسل به ابزارهای نادرست و نابود کننده است.
✅گفتمان «قول ثابت» در دنیا و آخرت که باعث میگردد خدای تعالی صاحبان و حاملان آن را ثابتقدم گرداند، چیزی نیست جز همان سنتهای حاکم بر نظام هستی. مثلاً «راستی» در گفتار و عمل، یک قول ثابت است، آزادیخواهی و سلب نکردن حقوق حقهی آدمی یک سنت است، عدالتخواهی و مقابله با بیداد، یک سنت الهی است. اگر این اصول و سنتها در سپهر اندیشگی وی استقرار یافت، حرکت او بر حول محور یکتاپرستی است، و جز به رشد و تعالی همهجانبهی آحاد جامعه نمیاندیشد.
✅من دکتر یزدی را در این چارچوب ارزیابی میکنم و او را به این اخلاق میستایم. او توانست در چارچوب نهضت آزادی ایران، این گفتمان را تبدیل به یک جنبش فکری دائمی، پویا و سازنده گرداند .
@MostafaTajzadeh
✅ بهمناسبت ۶ شهریور؛ ششمین سالروز درگذشت دکتر ابراهیم یزدی
✍🏻علیاصغر غروی
✅ابراهیم یزدی را جهت اتخاذ طریق به سوی حیات طیبه، در این نکته میتوان یافت که هویت ملی خود را انتخاب کرده بود، البته با آگاهی تمام. به این معنا که من در ایران متولد شدهام، ایرانی هستم، و باید دَین خود را نسبت به میهنم ادا کنم. موانع پیشرفت آن را به درستی بشناسم و در رفع آنها نهایت توان خود را به کار گیرم. در هرجایی از دنیا که بتوان این هدف را بهتر به نقطه-ی مطلوب رسانید، باید به همانجا رفت و حرکت معکوس را پی گرفت! بر همین اساس دکتر یزدی هرگز ایران و هویت ملی خود را بهدست فراموشی نسپرد و تمامی امکانات آسایش و رفاه خود را در آمریکا فرو نهاد، حتی فرزندان خود را، و حیات پرنشاط خود را وقف هویت ملی خود کرد.
✅خود را مسلمان میدانست؛ یعنی پایبند به تمامی اصول و مبانی از ارکان و احکام، اما در چارچوب قرآن. به همین جهت بخشی از وقت خود را صرف مطالعات و ارتباطات اسلامی کرده، بر پیکرهی دانش دینی آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر شریعتی و در بخشهایی نیز آیتالله مطهری، کوششهای موسعی را در راستای تقریب مذاهب اسلامی به بار نشانید و دوستان بسیاری را از اهل سنت پیرامون این تفکر، یعنی ضرورت همگرایی مسلمانها و کاهش اختلافات فرقهیی و اتحاد در ابعاد جهانی، گردآورد. این گونه اقدامات، هرچند در زمان خود مفید و مؤثر بود، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و اعمال سیاستهای نادرست، میتوان گفت که نه تنها مواجه با شکست شد، بلکه آثار پیشینی آن هم ضایع گشت! اما دکتر ابراهیم دست از این عقیده برنداشت و همواره بر ضرورت تحکیم روابط بین کشورهای اسلامی، در دو بعد دینی و سیاسی تأکید مینمود، و شدیداً با عمده کردن اختلافات شیعه و سنی مخالفت جدی داشت و جهان اسلام را به عنوان یک پیکر تلقی میکرد.
✅هویت سیاسی دکتر یزدی است که بر پایههای دو هویت پیش گفته، یعنی ملی و دینی، شکل گرفته است. و چون این دو پایه به طور اصولی و اعتقادی بنا شده است و اصول همیشه در سنن الهی و نظام هستی ثابت و تغییرناپذیرند و آیهای را که در صدر کلام آوردم، متضمن همین معناست، ابراهیم هم، تا پایان عمر، بر این سه هویت استوار باقی ماند، و برای حفظ آنها نهایت جهد خود را بهکار برد و بر این سه قول، ثبات یافت. وقتی انسانی توانست حیات ملی، دینی و سیاسی خود را این چنین بسازد، سازهیی قابل اعتماد و اتکا و مورد اطمینان میشود و این همان است که خدای تعالی از سه رکن اساسی ایمان، از انسان میطلبد؛ ایمان به خدا، ایمان به آخرت و عمل صالح.
✅نهضت آزادی ایران، که دیگر اکنون از چارچوب یک حزب و شخصیتهای آن خارج شده، و به یک نهاد فکریِ استوار بر همان سه اصل و سه پایه مبدّل شده و در سراسر ایران بال خود گسترانیده، این رشد و نفوذ را ناشی از همان اتخاذ قول ثابت میداند و میبیند که کسانی چون آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی، دکتر یزدی و سایر اصحاب بر آن اصرار ورزیدند و پای فشردند تا به ثمر نشست، هرچند هنوز راهی دراز در پیش دارد تا به هدف منشود و مقصد متعالی برسد.
قول ثابت البته به این معنا نیست که کسی قولی را اتخاذ نماید، هرچند غلط، و یک عمر بر آن راه رود به خطا. بلکه مراد خدای تعالی در کتاب کریمش از قول ثابت، سنتهای لایتغیر الهی است در نظام هستی. و اینها همان قولهایی است که اتخاذشان موجب رشد و تعالی انسان، خانواده و جامعه میگردد. پس اگر کسی عمری را بر اساس دروغ و ظلم و تجاوز و عدوان بسر برد، موجبات خذلان و رسوایی خود را فراهم آورده و جامعهی خود به فساد و تباهی کشانده است. موجب دوام چنین راهبردهای ناصواب، فقط توسل به ابزارهای نادرست و نابود کننده است.
✅گفتمان «قول ثابت» در دنیا و آخرت که باعث میگردد خدای تعالی صاحبان و حاملان آن را ثابتقدم گرداند، چیزی نیست جز همان سنتهای حاکم بر نظام هستی. مثلاً «راستی» در گفتار و عمل، یک قول ثابت است، آزادیخواهی و سلب نکردن حقوق حقهی آدمی یک سنت است، عدالتخواهی و مقابله با بیداد، یک سنت الهی است. اگر این اصول و سنتها در سپهر اندیشگی وی استقرار یافت، حرکت او بر حول محور یکتاپرستی است، و جز به رشد و تعالی همهجانبهی آحاد جامعه نمیاندیشد.
✅من دکتر یزدی را در این چارچوب ارزیابی میکنم و او را به این اخلاق میستایم. او توانست در چارچوب نهضت آزادی ایران، این گفتمان را تبدیل به یک جنبش فکری دائمی، پویا و سازنده گرداند .
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 دانشکده ادبیات در معرض خطر بزرگی است!
✅دانشجویان دانشکدهی ادبیت و علوم انسانی دانشگاه تهران در ترم جدید با انتشار لیست دروس ارائه شده، متوجه حذف نام دستکم ۷ تن از اساتید این دانشکده شدند.
✅بنا بر این گزارشات، بسیاری از دروسی که سالها توسط اساتید مشخص و ثابتی ارائه میشدند، در این ترم به افراد جدیدی سپرده شدهاند که به اشکال مختلف از اطرافیان و نزدیکان عبدالرضا سیف، رئیس این دانشکده، هستند. این حذفها نه به شکلی قانونی و با ابلاغ رسمی، بلکه بدون اطلاع قبلی و به واسطهی کارشنکنی در تخصیص دروس، صورت گرفته است. همچنین اغلب این اساتید پیشتر در هیات جذب و گزینش دانشگاه مورد بازخواست قرار گرفته بودند.
✅حذف اساتید باسابقه و مجرب و کلاسهای درسی آنان و جایگزینشان با افراد غیرمتخصصی، ضربهی بزرگی بر پیکر این دانشکده مهم و تاریخی کشور، وارد میکند.
✅نام برخی از این اساتید:
#وحید_عیدگاه (استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی)
#جواد_بشری (استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی)
#میلاد_عظیمی (استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی)
#لیلی_ورهرام (استاد گروه فرهنگ و زبانهای باستانی)
#قاسم_عزیزی (استادیار گروه زبان و ادبیات عرب)
#داریوش_رحمانیان (دانشیار گروه تاریخ)
#حسین_مصباحیان (استادیار گروه فلسفه)
منبع گزارشات:
@daneshjo_ut
@MostafaTajzadeh
✅دانشجویان دانشکدهی ادبیت و علوم انسانی دانشگاه تهران در ترم جدید با انتشار لیست دروس ارائه شده، متوجه حذف نام دستکم ۷ تن از اساتید این دانشکده شدند.
✅بنا بر این گزارشات، بسیاری از دروسی که سالها توسط اساتید مشخص و ثابتی ارائه میشدند، در این ترم به افراد جدیدی سپرده شدهاند که به اشکال مختلف از اطرافیان و نزدیکان عبدالرضا سیف، رئیس این دانشکده، هستند. این حذفها نه به شکلی قانونی و با ابلاغ رسمی، بلکه بدون اطلاع قبلی و به واسطهی کارشنکنی در تخصیص دروس، صورت گرفته است. همچنین اغلب این اساتید پیشتر در هیات جذب و گزینش دانشگاه مورد بازخواست قرار گرفته بودند.
✅حذف اساتید باسابقه و مجرب و کلاسهای درسی آنان و جایگزینشان با افراد غیرمتخصصی، ضربهی بزرگی بر پیکر این دانشکده مهم و تاریخی کشور، وارد میکند.
✅نام برخی از این اساتید:
#وحید_عیدگاه (استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی)
#جواد_بشری (استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی)
#میلاد_عظیمی (استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی)
#لیلی_ورهرام (استاد گروه فرهنگ و زبانهای باستانی)
#قاسم_عزیزی (استادیار گروه زبان و ادبیات عرب)
#داریوش_رحمانیان (دانشیار گروه تاریخ)
#حسین_مصباحیان (استادیار گروه فلسفه)
منبع گزارشات:
@daneshjo_ut
@MostafaTajzadeh
📝📝📝این قصه نیست، یک گزارش واقعی است؛ حکایت ما و دلتنگیهایمان
✅روایت 14 خبرنگار زن که برای امرار معاش به تولید و فروش پوشاک و تنقلات و کیف چرمی و ... مشغول شدند
✍🏻اعتماد-بنفشه سام گیس: آخر این هفته دعوت شدهام به رویداد « سپیدار» در «کافه پنجره». محصولات این رویداد، آثار دستساز جمعی از زنان خبرنگار است. خبر رویداد را از آزاده شنیدم؛ آزاده محمدحسین؛ خبرنگار گروه سیاسی و اجتماعی روزنامههای صبح امروز و بهار و... آزاده، بانی این رویداد است و با شیرینیهای دستپخت خودش در این رویداد شرکت کرده و میگوید باقی محصولات هم از همین قسم است؛ کاملا کاربردی برای زندگی روزمره؛ شمع، ظرف، تنقلات، کیف و پوشاک. میگوید درصدی از عواید رویداد برای امور خیریه صرف خواهد شد، اما بخش مهم از رقم فروش هر محصول، قرار است به سفره خانواده برگردد.
✅ عکس شیرینیهایش را نشانم میدهد، یخ میکنم. آزاده در روزگار رونق انتشار روزنامهها در ایام بعد از «دوم خرداد 1376»، از بهترینهای حوزه سیاسی بود و خبرنگار قدرتمندترین روزنامههای سیاسی کشور. آزاده میگوید: «بنفشه، فقط من نیستم. خیلی هستیم. ما از هم خبر نداشتیم. وقتی در اینستاگرام پیام گذاشتم، بچههای دیگه هم اومدن.»
✅اسمها، همه آشناست؛ 14 خبرنگار زن که در بیست و اندی سال بعد از دوم خرداد 1376، از بهترینهای این حرفه «بودند» یا «هستند»؛ چند نفرشان سالهاست که ممنوعالکار شدهاند، تعداد کمیشان، هنوز خبرنگارند، چند نفرشان مجبور شدند برای گذران زندگی شغل دیگری انتخاب کنند.
✅ نلی محجوب، چند سال قبل روایتی در فصلنامه ناداستان نوشت با تیتر «دریا آدم را صبور میکند». این روایت، شرح سفر چند هفتهای نلی بود با پسر دو ساله و همسر دریانوردش در آبهای آزاد. نلی، حالا شمع میسازد، شمع سفید، شمع قرمز، شمع راه راه، شمع فانوسی...
✅... دی 1382 و یک روز بعد از زلزله بم، مریم خورسند از طرف روزنامه شرق به منطقه زلزلهزده اعزام شد. ما، در تهران باقی تبعات زلزله را پیگیری میکردیم؛ اعزام و بستری مصدومان، صف اهدای خون، جمعآوری آذوقه و پوشاک و دارو برای زلزلهزدگان... غروب روز دوم، دبیر گروه اجتماعی با مریم تماس گرفت تا آخرین جزییات را بپرسد.
✅وقتی گوشی تلفن را گذاشت، گفت: «مریم روی خرابههای ارگ بم ایستاده بود و گریه میکرد.» ... مریم سالهاست که از خبرنگاری دست کشیده و کیلومترها دورتر از تهران به سفالگری مشغول است.....
✅.... اسم اعظم ویسمه را در نوار جستوجوی گوگل مینویسم؛ اول خبر دستگیری و ممنوعالملاقات شدنش در روزهای بعد از اولین سالگرد انتخابات ریاستجمهوری دهم میآید و خبر آزادیاش با وثیقه 70 میلیون تومانی و بالاخره، مصاحبههایش در وبسایت «تاریخ ایرانی»؛ گفتوگو با الهه کولایی و ابراهیم یزدی و صادق زیباکلام و محسن رهامی و ... تاریخ انتشار آخرین مصاحبهها، سالهای 1389 و 1390 است ... اعظم و نفیسه امروز در یک مزون خیاطی مشغول کارند....
✅... محیطبانان میانکاله به مژگان جمشیدی اجازه داده بودند برای تماشای فلامینگوها به مدت چند روز در اتاقکی نزدیک به تالاب پنهان شود. مژگان از چگونگی ساکت ماندن در این اتاقک کوچک که ظاهرا فقط گنجایش یک نفر را داشت، تعریف میکرد و اینکه قرار است چه جیرههای غذایی و چه مقدار آب با خودش ببرد ... مژگان امروز لباسهای الیاف طبیعی میفروشد ...
✅... هر وقت حکم اعدام زنی تایید میشد و خبر فرستادنش به قرنطینه «اوین» را میشنیدیم، میدانستیم مرجان لقایی تا صبح و تا اجرای حکم، پشت دیوارهای اوین میایستد به امید آخرین روزنهای که هنوز بسته نشده بود.... مرجان امروز میوه خشک میفروشد .....
🔸زهرا جودی - خبرنگار اجتماعی
🔸زهرا جعفرزاده - خبرنگار اجتماعی
🔸گیسو فغفوری - خبرنگار ادب و هنر
🔸شهرزاد همتی - خبرنگار اجتماعی
مهسا امرآبادی – خبرنگار سیاسی
🔸نلی محجوب – خبرنگار و مترجم کتاب کودک
🔸مرجان لقایی - خبرنگار حوادث
🔸مژگان جمشیدی - خبرنگار محیط زیست
🔸نفیسه زارعکهن/ اعظم ویسمه
خبرنگاران سیاسی
✅این 14 خبرنگار، اقلیتی هستند از آن اکثریت زنان و مردان خبرنگار که وقتی از موج مهیب توقیفها، تهدیدها، تعطیلیها، تعدیلها زنده بیرون آمدند، به تقاطع انتخاب و اجبار رسیدند. خیلیها از آن اکثریت، رفتند و خبرنویس دولت شدند تا خیالشان بابت معاش گرم باشد، یکی بود که تا مدتها بعد از اخراج از روزنامه و تا پیدا شدن شغل جدید، کنار پیادهروها گل و گلدان میفروخت، یکی در کافهها، چای و قهوه به دست مردم داد، یکی در چاپخانهها ایستاد و همخوانی متن و عکس و جنس کاغذ و تیراژ و نسخههای باطله را تایید کرد، یکی هم، به کتابخانه شخصیاش چوب حراج زد ...
✅متن کامل
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
✅روایت 14 خبرنگار زن که برای امرار معاش به تولید و فروش پوشاک و تنقلات و کیف چرمی و ... مشغول شدند
✍🏻اعتماد-بنفشه سام گیس: آخر این هفته دعوت شدهام به رویداد « سپیدار» در «کافه پنجره». محصولات این رویداد، آثار دستساز جمعی از زنان خبرنگار است. خبر رویداد را از آزاده شنیدم؛ آزاده محمدحسین؛ خبرنگار گروه سیاسی و اجتماعی روزنامههای صبح امروز و بهار و... آزاده، بانی این رویداد است و با شیرینیهای دستپخت خودش در این رویداد شرکت کرده و میگوید باقی محصولات هم از همین قسم است؛ کاملا کاربردی برای زندگی روزمره؛ شمع، ظرف، تنقلات، کیف و پوشاک. میگوید درصدی از عواید رویداد برای امور خیریه صرف خواهد شد، اما بخش مهم از رقم فروش هر محصول، قرار است به سفره خانواده برگردد.
✅ عکس شیرینیهایش را نشانم میدهد، یخ میکنم. آزاده در روزگار رونق انتشار روزنامهها در ایام بعد از «دوم خرداد 1376»، از بهترینهای حوزه سیاسی بود و خبرنگار قدرتمندترین روزنامههای سیاسی کشور. آزاده میگوید: «بنفشه، فقط من نیستم. خیلی هستیم. ما از هم خبر نداشتیم. وقتی در اینستاگرام پیام گذاشتم، بچههای دیگه هم اومدن.»
✅اسمها، همه آشناست؛ 14 خبرنگار زن که در بیست و اندی سال بعد از دوم خرداد 1376، از بهترینهای این حرفه «بودند» یا «هستند»؛ چند نفرشان سالهاست که ممنوعالکار شدهاند، تعداد کمیشان، هنوز خبرنگارند، چند نفرشان مجبور شدند برای گذران زندگی شغل دیگری انتخاب کنند.
✅ نلی محجوب، چند سال قبل روایتی در فصلنامه ناداستان نوشت با تیتر «دریا آدم را صبور میکند». این روایت، شرح سفر چند هفتهای نلی بود با پسر دو ساله و همسر دریانوردش در آبهای آزاد. نلی، حالا شمع میسازد، شمع سفید، شمع قرمز، شمع راه راه، شمع فانوسی...
✅... دی 1382 و یک روز بعد از زلزله بم، مریم خورسند از طرف روزنامه شرق به منطقه زلزلهزده اعزام شد. ما، در تهران باقی تبعات زلزله را پیگیری میکردیم؛ اعزام و بستری مصدومان، صف اهدای خون، جمعآوری آذوقه و پوشاک و دارو برای زلزلهزدگان... غروب روز دوم، دبیر گروه اجتماعی با مریم تماس گرفت تا آخرین جزییات را بپرسد.
✅وقتی گوشی تلفن را گذاشت، گفت: «مریم روی خرابههای ارگ بم ایستاده بود و گریه میکرد.» ... مریم سالهاست که از خبرنگاری دست کشیده و کیلومترها دورتر از تهران به سفالگری مشغول است.....
✅.... اسم اعظم ویسمه را در نوار جستوجوی گوگل مینویسم؛ اول خبر دستگیری و ممنوعالملاقات شدنش در روزهای بعد از اولین سالگرد انتخابات ریاستجمهوری دهم میآید و خبر آزادیاش با وثیقه 70 میلیون تومانی و بالاخره، مصاحبههایش در وبسایت «تاریخ ایرانی»؛ گفتوگو با الهه کولایی و ابراهیم یزدی و صادق زیباکلام و محسن رهامی و ... تاریخ انتشار آخرین مصاحبهها، سالهای 1389 و 1390 است ... اعظم و نفیسه امروز در یک مزون خیاطی مشغول کارند....
✅... محیطبانان میانکاله به مژگان جمشیدی اجازه داده بودند برای تماشای فلامینگوها به مدت چند روز در اتاقکی نزدیک به تالاب پنهان شود. مژگان از چگونگی ساکت ماندن در این اتاقک کوچک که ظاهرا فقط گنجایش یک نفر را داشت، تعریف میکرد و اینکه قرار است چه جیرههای غذایی و چه مقدار آب با خودش ببرد ... مژگان امروز لباسهای الیاف طبیعی میفروشد ...
✅... هر وقت حکم اعدام زنی تایید میشد و خبر فرستادنش به قرنطینه «اوین» را میشنیدیم، میدانستیم مرجان لقایی تا صبح و تا اجرای حکم، پشت دیوارهای اوین میایستد به امید آخرین روزنهای که هنوز بسته نشده بود.... مرجان امروز میوه خشک میفروشد .....
🔸زهرا جودی - خبرنگار اجتماعی
🔸زهرا جعفرزاده - خبرنگار اجتماعی
🔸گیسو فغفوری - خبرنگار ادب و هنر
🔸شهرزاد همتی - خبرنگار اجتماعی
مهسا امرآبادی – خبرنگار سیاسی
🔸نلی محجوب – خبرنگار و مترجم کتاب کودک
🔸مرجان لقایی - خبرنگار حوادث
🔸مژگان جمشیدی - خبرنگار محیط زیست
🔸نفیسه زارعکهن/ اعظم ویسمه
خبرنگاران سیاسی
✅این 14 خبرنگار، اقلیتی هستند از آن اکثریت زنان و مردان خبرنگار که وقتی از موج مهیب توقیفها، تهدیدها، تعطیلیها، تعدیلها زنده بیرون آمدند، به تقاطع انتخاب و اجبار رسیدند. خیلیها از آن اکثریت، رفتند و خبرنویس دولت شدند تا خیالشان بابت معاش گرم باشد، یکی بود که تا مدتها بعد از اخراج از روزنامه و تا پیدا شدن شغل جدید، کنار پیادهروها گل و گلدان میفروخت، یکی در کافهها، چای و قهوه به دست مردم داد، یکی در چاپخانهها ایستاد و همخوانی متن و عکس و جنس کاغذ و تیراژ و نسخههای باطله را تایید کرد، یکی هم، به کتابخانه شخصیاش چوب حراج زد ...
✅متن کامل
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
📝📝📝بیانیه جمعی از فعالان سیاسی در سالگرد جنبش زن، زندگی آزادی در حمایت از مطالبات بحق نسل معترض خصوصاً زنان سرافراز ایران
به نام خدا
ملتشریف و بزرگ ایران
✅شما حق دارید به سیاستهای غلطی که مملکت را به ورطه نابودی کشانده اعتراض کنید. اعتراض به سیاستها و عملکرد خانمان برانداز حاکمیت در عرصه داخلی و خارجی نه تنها حق شهروندی و ملی شماست که وظیفهای است که خداوند قهار از ما نسبت به حکام مطالبه مینماید. حاکمیت نیز وظیفه دارد پاسخگوی سیاست های خسارتبارش باشد.
✅حاکمیت حق ایجاد جو ارعاب و وحشت و تحقیر برای فرار از پاسخگویی نسبت به مردم را ندارد.
✅حاکمیت حق اذیت و آزار پدر و مادر، بستگان و نزدیکان جانباختگان مظلوم وآسیب دیدگان جنبش زن زندگی آزادی را ندارد. زیرا برخورد با معترضین به سیاست های غلط حاکمیت به معنای تضییع حقوق شهروندی آحاد مردم ایران است.
✅ما امضا کنندگان این بیانیه، در آستانه سالگرد جنبش امیدآفرین "زن زندگی آزادی" ضمن تشکر از مردم صبور و بزرگوار، صلحدوست و مطالبهگر، باهوش و آیندهنگر ایران که در یکسال گذشته، علاوه بر تحمل سختیهای متعدد از جمله گرانیها، بیبرنامگیها، تحقیرها، تعطیلی بسیاری از کسب وکارها از طریق فیلترینگ غیرقانونی فضای مجازی و مصوبه اخیر مجلس تحت عنوان عفاف و حجاب (که نقض آشکارحقوق ملت است)، شاهد برخورد خشن و غیرمنطقی حاکمیت با مطالبات برحق خود بودهاند، به حاکمیت هشدار میدهیم؛ هرگونه اقدام و برخورد امنیتی، نظامی و قضایی برای برپایی مراسم مردمی در ایام سالگرد جان باختن مهسا امینی دخترایران و سایر جانباختگان مظلوم جنبش زن زندگی آزادی، ممکن است تبدیل به جرقهای بر باروت انباشته شده خشم مردم گشته، و عوارض آن کشور عزیزمان را با خطر مواجه نماید که مسلماً تمام عوارض ناشی از این بیتدبیری و خشونتورزی، بر عهده تصمیمسازان و تصمیم گیران نظام خواهد بود.
✅به نظر ما تنها و یگانه راه پیشِ روی نظام، استفاده از عقلانیت و برسمیت شناختن حق آزادی مردم برای بیان مطالبات شان، برگزاری آزادانه مراسم سالگرد درگذشتگان، عذرخواهی از خانوادههای آسیب دیده و پرداخت غرامت به آنها و تعهد زود هنگام و عاجل برای برگزاری همهپرسی آزاد از همه مردم، در امور مهم کشور میباشد.
✅اظهارات نسنجیده و اقداماتی نظیر اخراج اساتید دانشگاه و معلمان، ایجاد محدودیت و بازداشت فعالان خصوصاً فعالان دلسوز سیستان و بلوچستان و تحت فشار قرار دادن پدر و مادر مظلوم جان باختگان و دستگیری معترضین به سیاست های فلاکت بار نظام ، به جای ایجاد آرامش برای مردم، بیانگر نوعی مقابله در برابر خواست مردم در آستانه سالگرد جنبش مردمی است که نشان داده اند علیرغم تحمل سختی ها و خشونت های حکومت، خشونت پرهیز بوده و به منافع ملی ایران می اندیشند.
✅به اعتقاد ما حضور جوانان ، زنان و عموم مردم در صحنه ی اعتراض مدنی به سیاستهای غلط حاکمان، پشتوانه مهمی برای آینده ایران است و هر نوع سختگیری در این زمینه، معنایی جز استبداد، لجاجت و اهمیت نداشتن آینده ایران برای حاکمان ندارد.
✅بیتردید اقشار بسیار بزرگتری از میانسالان و سالخوردگان جامعه که در پیروزی و تثبیت جمهوری اسلامی نقش داشته اند، از جمله ما امضا کنندگان این بیانیه، جوانان را در بیان خواستههای برحقشان تنها نخواهند گذارد.
✅امیدواریم نظام با درک شرایط حاضر، کشور و مردم را در معرض آسیب بیشتر قرار نداده و این هشدار دلسوزانه را جدی تلقی نماید.
🔻امضاء کنندگان بیانیه
حسبن جعفری
شهابالدینحائریشیرازی
اکبردانشسرارودی
ناصر دانشفر
سید علی اصغر غروی
رحیم قمیشی
علیرضا کفایی
اکبر مختاری
سلمان موسوی
عبدالله مومنی
عبدالله ناصری
مهدی نصیری
@nasiri1342238 @MostafaTajzadeh
به نام خدا
ملتشریف و بزرگ ایران
✅شما حق دارید به سیاستهای غلطی که مملکت را به ورطه نابودی کشانده اعتراض کنید. اعتراض به سیاستها و عملکرد خانمان برانداز حاکمیت در عرصه داخلی و خارجی نه تنها حق شهروندی و ملی شماست که وظیفهای است که خداوند قهار از ما نسبت به حکام مطالبه مینماید. حاکمیت نیز وظیفه دارد پاسخگوی سیاست های خسارتبارش باشد.
✅حاکمیت حق ایجاد جو ارعاب و وحشت و تحقیر برای فرار از پاسخگویی نسبت به مردم را ندارد.
✅حاکمیت حق اذیت و آزار پدر و مادر، بستگان و نزدیکان جانباختگان مظلوم وآسیب دیدگان جنبش زن زندگی آزادی را ندارد. زیرا برخورد با معترضین به سیاست های غلط حاکمیت به معنای تضییع حقوق شهروندی آحاد مردم ایران است.
✅ما امضا کنندگان این بیانیه، در آستانه سالگرد جنبش امیدآفرین "زن زندگی آزادی" ضمن تشکر از مردم صبور و بزرگوار، صلحدوست و مطالبهگر، باهوش و آیندهنگر ایران که در یکسال گذشته، علاوه بر تحمل سختیهای متعدد از جمله گرانیها، بیبرنامگیها، تحقیرها، تعطیلی بسیاری از کسب وکارها از طریق فیلترینگ غیرقانونی فضای مجازی و مصوبه اخیر مجلس تحت عنوان عفاف و حجاب (که نقض آشکارحقوق ملت است)، شاهد برخورد خشن و غیرمنطقی حاکمیت با مطالبات برحق خود بودهاند، به حاکمیت هشدار میدهیم؛ هرگونه اقدام و برخورد امنیتی، نظامی و قضایی برای برپایی مراسم مردمی در ایام سالگرد جان باختن مهسا امینی دخترایران و سایر جانباختگان مظلوم جنبش زن زندگی آزادی، ممکن است تبدیل به جرقهای بر باروت انباشته شده خشم مردم گشته، و عوارض آن کشور عزیزمان را با خطر مواجه نماید که مسلماً تمام عوارض ناشی از این بیتدبیری و خشونتورزی، بر عهده تصمیمسازان و تصمیم گیران نظام خواهد بود.
✅به نظر ما تنها و یگانه راه پیشِ روی نظام، استفاده از عقلانیت و برسمیت شناختن حق آزادی مردم برای بیان مطالبات شان، برگزاری آزادانه مراسم سالگرد درگذشتگان، عذرخواهی از خانوادههای آسیب دیده و پرداخت غرامت به آنها و تعهد زود هنگام و عاجل برای برگزاری همهپرسی آزاد از همه مردم، در امور مهم کشور میباشد.
✅اظهارات نسنجیده و اقداماتی نظیر اخراج اساتید دانشگاه و معلمان، ایجاد محدودیت و بازداشت فعالان خصوصاً فعالان دلسوز سیستان و بلوچستان و تحت فشار قرار دادن پدر و مادر مظلوم جان باختگان و دستگیری معترضین به سیاست های فلاکت بار نظام ، به جای ایجاد آرامش برای مردم، بیانگر نوعی مقابله در برابر خواست مردم در آستانه سالگرد جنبش مردمی است که نشان داده اند علیرغم تحمل سختی ها و خشونت های حکومت، خشونت پرهیز بوده و به منافع ملی ایران می اندیشند.
✅به اعتقاد ما حضور جوانان ، زنان و عموم مردم در صحنه ی اعتراض مدنی به سیاستهای غلط حاکمان، پشتوانه مهمی برای آینده ایران است و هر نوع سختگیری در این زمینه، معنایی جز استبداد، لجاجت و اهمیت نداشتن آینده ایران برای حاکمان ندارد.
✅بیتردید اقشار بسیار بزرگتری از میانسالان و سالخوردگان جامعه که در پیروزی و تثبیت جمهوری اسلامی نقش داشته اند، از جمله ما امضا کنندگان این بیانیه، جوانان را در بیان خواستههای برحقشان تنها نخواهند گذارد.
✅امیدواریم نظام با درک شرایط حاضر، کشور و مردم را در معرض آسیب بیشتر قرار نداده و این هشدار دلسوزانه را جدی تلقی نماید.
🔻امضاء کنندگان بیانیه
حسبن جعفری
شهابالدینحائریشیرازی
اکبردانشسرارودی
ناصر دانشفر
سید علی اصغر غروی
رحیم قمیشی
علیرضا کفایی
اکبر مختاری
سلمان موسوی
عبدالله مومنی
عبدالله ناصری
مهدی نصیری
@nasiri1342238 @MostafaTajzadeh
📝📝📝نظام حکمرانی باید بگوید اشتباه کرده و خود را اصلاح کند
#✍🏻سیدمحمدخاتمی در دیدار با ”#شورای_مرکزی کانون #زندانیان_سیاسی مسلمان قبل از انقلاب“ با انتقاد جدی از شیوه #حکمرانی و به هدر رفتن ظرفیت ها و استعدادهای کشور تأکید کرد، باید در کنار #مردم ایستاد و دردهای آنها را شناخت و بیان کرد و به حاکمیت اعلام کنیم که به مردم بد میکند.
✅ باید در کنار مردم ایستاد و دردهای آنها را شناخت و بیان کرد و به حاکمیت اعلام کنیم که به مردم بد میکند.
✅ با این شیوه حکمرانی، هم #اسلام، هم مردم و هم #ایران زیان می کنند و لطمه های غیر قابل جبران می بینند.
✅ #طبقه_متوسط کجاست؟ بخشی به طبقه فرودست هل داده شده و بخشی دیگر #مهاجرت کردند و بخشی هم که ماندهاند گرفتار انواع مسائل هستند.
✅ مردم که #برده نیستند! آدمی را سرکار بیاورید که بتواند کار کند و جواب مردم را بدهد.
✅ انقلاب یک جنبه سلبی داشت که همه گروهها با آن همراه بودند … همگان عقبماندگی، #استبداد و استعمار را نمیخواستند.
✅ اگر آن روز که #همه_پرسی شد میگفتیم اسلامی که کنار این جمهوری مینشانیم، رای مردم و #حق_حاکمیت مردم و توسعه را قبول ندارد و برای #مجلس هیچ اصالتی قایل نیست و ... ؛ آیا مردم به این رأی می دادند؟
✅ اگر #خوداصلاحی نکنید نابودیتان حتمی است
✅ #انتخابات برای مردم است؛ باید واقعا انتخابات صورت گیرد. نمیشود دست و پای کسی را ببندید و بگوئید شنا کن!
✅ اگر بگویید هر کس با روال و روش و رویکرد موجود مخالف است، او ضد است و باید نابود شود که این بدترین شکل #دیکتاتوری است
✅ صاف بگوئید #اپوزیسیون و مخالف قانونی را قبول ندارید.
@khatamimedia @MostafaTajzadeh
#✍🏻سیدمحمدخاتمی در دیدار با ”#شورای_مرکزی کانون #زندانیان_سیاسی مسلمان قبل از انقلاب“ با انتقاد جدی از شیوه #حکمرانی و به هدر رفتن ظرفیت ها و استعدادهای کشور تأکید کرد، باید در کنار #مردم ایستاد و دردهای آنها را شناخت و بیان کرد و به حاکمیت اعلام کنیم که به مردم بد میکند.
✅ باید در کنار مردم ایستاد و دردهای آنها را شناخت و بیان کرد و به حاکمیت اعلام کنیم که به مردم بد میکند.
✅ با این شیوه حکمرانی، هم #اسلام، هم مردم و هم #ایران زیان می کنند و لطمه های غیر قابل جبران می بینند.
✅ #طبقه_متوسط کجاست؟ بخشی به طبقه فرودست هل داده شده و بخشی دیگر #مهاجرت کردند و بخشی هم که ماندهاند گرفتار انواع مسائل هستند.
✅ مردم که #برده نیستند! آدمی را سرکار بیاورید که بتواند کار کند و جواب مردم را بدهد.
✅ انقلاب یک جنبه سلبی داشت که همه گروهها با آن همراه بودند … همگان عقبماندگی، #استبداد و استعمار را نمیخواستند.
✅ اگر آن روز که #همه_پرسی شد میگفتیم اسلامی که کنار این جمهوری مینشانیم، رای مردم و #حق_حاکمیت مردم و توسعه را قبول ندارد و برای #مجلس هیچ اصالتی قایل نیست و ... ؛ آیا مردم به این رأی می دادند؟
✅ اگر #خوداصلاحی نکنید نابودیتان حتمی است
✅ #انتخابات برای مردم است؛ باید واقعا انتخابات صورت گیرد. نمیشود دست و پای کسی را ببندید و بگوئید شنا کن!
✅ اگر بگویید هر کس با روال و روش و رویکرد موجود مخالف است، او ضد است و باید نابود شود که این بدترین شکل #دیکتاتوری است
✅ صاف بگوئید #اپوزیسیون و مخالف قانونی را قبول ندارید.
@khatamimedia @MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎
📝📝📝کتاب "جشن بُزٍ نَر، ماریو بارگاس یوسا،مترجم : جاهد جهانشاهی"
✅رمان"جشن بُزٍ نَر،نوشته مـاریوبارگاس یوسا تصویرتکان دهنده یک دیکتاتور است. "یوسا" با نوشتن رمان خشمآلود و مسحورکننده "سور بز"، اثرى از خود به جا گذاشته که در پانتئون کوچک رمانهاى کلاسیک آمریکاى لاتین، در کنار "پاییز پدرسالار" گابریل گارسیا مارکز و "من برتر" اگوستو روآ باستوس قرار مىگیرد؛ آثارى که خطرات و مزایاى جنبى اقتدارگرایى وعواقب مرگبارى که دیکتاتورها مىتوانند برزندگى مردم عادى داشته باشند، مورد کند و کاو قرار مىدهند.
✅این کتاب جا افتادهترین اثرداستانى آقاى یوسا از زمان انتشار رمان دلچسب "عمه جولیا"(۱۹۸۲) است؛همانقدر که آن کتاب کمیک بود این کتاب سیاه و تراژیک است.
✅"سور بز" که براساس حوادث دوره ۳۰ ساله حکومت "رافائل تروخییو"(۱۹۶۱-۱۹۳۰) بر "جمهورى دومینیکن" نوشته شده، تصویر تکان دهنده و حیرت آورى از یک دیکتاتور ارائه مىدهد؛یکى ازشخصیتهاى رمان او را "شیطان" مى خواند و مىگوید:"تمام بلایایى کـه کشورش در طـول تاریخ به واسطه اشغال شدنش توسط هائیتی، تهـاجم اسپانیا و آمریکا، جنگ هاى داخلی، نزاع بین فرقه ها و رهبران شان، تحمل کـرده و تمام فجایع طبیعی، مثل زمین لرزه و توفان هاى ویرانگر که از آسمان و دریا و مرکز زمین بر مردم دومینیکن نازل شد، یک طـرف و بلایى کـه تروخییو با استبداد خودش بر سر این کشور آورد، یک طرف!".
✅"تروخییوی" بز که تکاور هاى نیروى دریایى آمـریکا او را به هنگام اشغال جمهورى دومینیکـن توسط آمـریکا (۲۴-۱۹۱۶) آمـوزش داده بودند، اندکى نظـم و رونـق اقتصـادى نصیب کشور ساخت وتهدیدات کشورهمسایه؛یعنی، "هائیتی" را خنثى کرد، ولى کشور به دلیل از دست دادن آزادى اى مدنى بهاى سنگینى را پرداخت./ کتابناک
✅لینک مشاهده ودانلود کتاب"جشن بُزٍ نَر" از:دی ال کتاب: 👈 اینجا
@BE_WAGHTE_KETAB @MostafaTajzadeh
✅رمان"جشن بُزٍ نَر،نوشته مـاریوبارگاس یوسا تصویرتکان دهنده یک دیکتاتور است. "یوسا" با نوشتن رمان خشمآلود و مسحورکننده "سور بز"، اثرى از خود به جا گذاشته که در پانتئون کوچک رمانهاى کلاسیک آمریکاى لاتین، در کنار "پاییز پدرسالار" گابریل گارسیا مارکز و "من برتر" اگوستو روآ باستوس قرار مىگیرد؛ آثارى که خطرات و مزایاى جنبى اقتدارگرایى وعواقب مرگبارى که دیکتاتورها مىتوانند برزندگى مردم عادى داشته باشند، مورد کند و کاو قرار مىدهند.
✅این کتاب جا افتادهترین اثرداستانى آقاى یوسا از زمان انتشار رمان دلچسب "عمه جولیا"(۱۹۸۲) است؛همانقدر که آن کتاب کمیک بود این کتاب سیاه و تراژیک است.
✅"سور بز" که براساس حوادث دوره ۳۰ ساله حکومت "رافائل تروخییو"(۱۹۶۱-۱۹۳۰) بر "جمهورى دومینیکن" نوشته شده، تصویر تکان دهنده و حیرت آورى از یک دیکتاتور ارائه مىدهد؛یکى ازشخصیتهاى رمان او را "شیطان" مى خواند و مىگوید:"تمام بلایایى کـه کشورش در طـول تاریخ به واسطه اشغال شدنش توسط هائیتی، تهـاجم اسپانیا و آمریکا، جنگ هاى داخلی، نزاع بین فرقه ها و رهبران شان، تحمل کـرده و تمام فجایع طبیعی، مثل زمین لرزه و توفان هاى ویرانگر که از آسمان و دریا و مرکز زمین بر مردم دومینیکن نازل شد، یک طـرف و بلایى کـه تروخییو با استبداد خودش بر سر این کشور آورد، یک طرف!".
✅"تروخییوی" بز که تکاور هاى نیروى دریایى آمـریکا او را به هنگام اشغال جمهورى دومینیکـن توسط آمـریکا (۲۴-۱۹۱۶) آمـوزش داده بودند، اندکى نظـم و رونـق اقتصـادى نصیب کشور ساخت وتهدیدات کشورهمسایه؛یعنی، "هائیتی" را خنثى کرد، ولى کشور به دلیل از دست دادن آزادى اى مدنى بهاى سنگینى را پرداخت./ کتابناک
✅لینک مشاهده ودانلود کتاب"جشن بُزٍ نَر" از:دی ال کتاب: 👈 اینجا
@BE_WAGHTE_KETAB @MostafaTajzadeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دانشگاه
صبحی شد و باز هم شبِ ما تار است
وآن ظلمتِ بیکرانه در تکرار است
این لحظه به خشم، چشم بر هم مینِه
کاتش چو بمُرد، دودْ میداندار است.
محمدرضا شفیعی کدکنی
#دانشگاه_شریف
#دانشگاه_تهران
#شریف
@MostafaTajzadeh
صبحی شد و باز هم شبِ ما تار است
وآن ظلمتِ بیکرانه در تکرار است
این لحظه به خشم، چشم بر هم مینِه
کاتش چو بمُرد، دودْ میداندار است.
محمدرضا شفیعی کدکنی
#دانشگاه_شریف
#دانشگاه_تهران
#شریف
@MostafaTajzadeh
📝📝📝تعلیق و اخراج
✍🏻داریوش رحمانیان
✅نخست بگویم که تعلیق و اخراج من کار آسان و سادهای نیست. گمان میکنم تصمیم به تعلیق من خطای محاسباتی عجیبی بوده است که ریشه در توهم دارد. طرف گویا در حالی شبیه مستی چنین تصمیمی گرفته است. هرچه فکر میکنم عقلم به جایی قد نمیدهد که این تصمیم بسیار ناشیانه چطور گرفته شده است.
✅و اما:
پارهای دوستان از تعلیق من و از اینکه ممکن است از دانشگاه اخراج شوم از سر لطف و محبت و دلسوزی اظهار نگرانی میکنند و غصه میخورند.
این یکی دو روز فراوان تماس تلفنی و پیامک داشتم. زبانم قاصر است از تشکر در برابر این همه لطف و عنایت.
✅اما به همهی این دوستان صمیمانه و صادقانه و بدون ذرهای اغراق عرض میکنم که کمترین اندوه و دغدغهای ندارم. پوستم کلفتتر از اینهاست. گرگپالاندیده هستم. هم در زندگی شخصی و هم در زندگی حرفهای فراوان و بیش از حد شمار با فشار و مشکل و مانع و گرفتاری و بحران دستوپنجه نرم کردهام.
✅در طول سی سال تدریس در دانشگاه همواره زیر فشار و تهدید بودهام و پایمال شدن حق و حقوق را به انواع و اقسام تجربه کردهام. خلاصه اینکه از وقتی چشم به این جهان گشودهام طعم بحران و کمبود و سختی و تنگی و... را همهرقم چشیدهام. اینک وقتی که به این راه دراز سنگلاخ طیشده مینگرم بابت همهی آنچه که پیش امده است از ژرفای دل و جان خدا را شکر میکنم. همهاش الطاف خفیهی الهی بوده است.
✅نه تنها گله و شکایتی ندارم؛ بلکه عمیقاً بر این باورم که اگر هر مویی که بر تن دارم زبان شود شکر یک از هزار را بجا نتوانم آورد. من نام همهی رنجها و بلاهایی که دیدهام را گذاشتهام « گنجهای رنجنما » و « طلاهای بلانما ».
انشاءالله که این سخنان را حمل بر مبالغه و شعار و چیزهایی از این قبیل نمیکنید. اینها را با کمال خلوص و صمیمیت نوشتم تا دوستانی که میکوشند مرا دلداری و امید بدهند بدانند که لطف حضرت حق دیرزمانیست بیخ ترس و نگرانی بابت امور دنیوی را از دل و جان من کنده است.
✅دنیا آن قدر ندارد که بر او رشک برند
یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند
✅دوستان عزیز چنانچه کار به اخراج من کشید، که البته گمان نمیکنم بکشد، برای شخص من کمترین اندوه و دغدغهای نداشته باشید؛ اما برای ایران چرا. دریغا که کار ایران به جایی بکشد که گریز نخبگان حدت و شدت و گسترهای بیش از این یابد. پیش از چند بار نوشتهام که گریز نخبگان از کشور از ایلغار مغول بدتر است و بنیاد ایران را بر باد میدهد. برای آیندهی ایران عزیز بیمناک باید بود و باید تا دیر نشده کاری کرد. من دربارهی آیندهی ایران هم خوف دارم و هم رجا و تحقق هر یک از این دو به کنش خود ما بستگی دارد. یا ما سرنوشت را به دنبال خود میکشیم و یا خدای ناکرده سرنوشت ما را به دنبال خود خواهد کشید و ...
✅در برابر مهر و محبت همهی شما از سر صدق و صفا سر تعظیم فرو میآورم.
باز هم عرض میکنم تعلیق و اخراج شخص من در آنچه که مربوط به منافع و مصالح شخصی من است سرسوزنی اهمیت ندارد.
✅ناچار شدم این یادداشت را بنویسم تا یاران و دوستان عزیزتر از جان و همکاران و آشنایان دور و نزدیک بیش از این به خود زحمت تماس تلفنی و ارسال پیامک ندهند.
هرچه پیش آید خوش آید.
بخشید اگر پرحرفی شد.
سوم شهریور هزار و چهارصد و دو
@MostafaTajzadeh
✍🏻داریوش رحمانیان
✅نخست بگویم که تعلیق و اخراج من کار آسان و سادهای نیست. گمان میکنم تصمیم به تعلیق من خطای محاسباتی عجیبی بوده است که ریشه در توهم دارد. طرف گویا در حالی شبیه مستی چنین تصمیمی گرفته است. هرچه فکر میکنم عقلم به جایی قد نمیدهد که این تصمیم بسیار ناشیانه چطور گرفته شده است.
✅و اما:
پارهای دوستان از تعلیق من و از اینکه ممکن است از دانشگاه اخراج شوم از سر لطف و محبت و دلسوزی اظهار نگرانی میکنند و غصه میخورند.
این یکی دو روز فراوان تماس تلفنی و پیامک داشتم. زبانم قاصر است از تشکر در برابر این همه لطف و عنایت.
✅اما به همهی این دوستان صمیمانه و صادقانه و بدون ذرهای اغراق عرض میکنم که کمترین اندوه و دغدغهای ندارم. پوستم کلفتتر از اینهاست. گرگپالاندیده هستم. هم در زندگی شخصی و هم در زندگی حرفهای فراوان و بیش از حد شمار با فشار و مشکل و مانع و گرفتاری و بحران دستوپنجه نرم کردهام.
✅در طول سی سال تدریس در دانشگاه همواره زیر فشار و تهدید بودهام و پایمال شدن حق و حقوق را به انواع و اقسام تجربه کردهام. خلاصه اینکه از وقتی چشم به این جهان گشودهام طعم بحران و کمبود و سختی و تنگی و... را همهرقم چشیدهام. اینک وقتی که به این راه دراز سنگلاخ طیشده مینگرم بابت همهی آنچه که پیش امده است از ژرفای دل و جان خدا را شکر میکنم. همهاش الطاف خفیهی الهی بوده است.
✅نه تنها گله و شکایتی ندارم؛ بلکه عمیقاً بر این باورم که اگر هر مویی که بر تن دارم زبان شود شکر یک از هزار را بجا نتوانم آورد. من نام همهی رنجها و بلاهایی که دیدهام را گذاشتهام « گنجهای رنجنما » و « طلاهای بلانما ».
انشاءالله که این سخنان را حمل بر مبالغه و شعار و چیزهایی از این قبیل نمیکنید. اینها را با کمال خلوص و صمیمیت نوشتم تا دوستانی که میکوشند مرا دلداری و امید بدهند بدانند که لطف حضرت حق دیرزمانیست بیخ ترس و نگرانی بابت امور دنیوی را از دل و جان من کنده است.
✅دنیا آن قدر ندارد که بر او رشک برند
یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند
✅دوستان عزیز چنانچه کار به اخراج من کشید، که البته گمان نمیکنم بکشد، برای شخص من کمترین اندوه و دغدغهای نداشته باشید؛ اما برای ایران چرا. دریغا که کار ایران به جایی بکشد که گریز نخبگان حدت و شدت و گسترهای بیش از این یابد. پیش از چند بار نوشتهام که گریز نخبگان از کشور از ایلغار مغول بدتر است و بنیاد ایران را بر باد میدهد. برای آیندهی ایران عزیز بیمناک باید بود و باید تا دیر نشده کاری کرد. من دربارهی آیندهی ایران هم خوف دارم و هم رجا و تحقق هر یک از این دو به کنش خود ما بستگی دارد. یا ما سرنوشت را به دنبال خود میکشیم و یا خدای ناکرده سرنوشت ما را به دنبال خود خواهد کشید و ...
✅در برابر مهر و محبت همهی شما از سر صدق و صفا سر تعظیم فرو میآورم.
باز هم عرض میکنم تعلیق و اخراج شخص من در آنچه که مربوط به منافع و مصالح شخصی من است سرسوزنی اهمیت ندارد.
✅ناچار شدم این یادداشت را بنویسم تا یاران و دوستان عزیزتر از جان و همکاران و آشنایان دور و نزدیک بیش از این به خود زحمت تماس تلفنی و ارسال پیامک ندهند.
هرچه پیش آید خوش آید.
بخشید اگر پرحرفی شد.
سوم شهریور هزار و چهارصد و دو
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 بر سر شاخه نشستن و بن بریدن
✍️ حسن حضرتی
✅ میلاد عظیمی، جواد بشری، وحید عیدگاه طرقبه و... از استادان فاضل، خوشنام و خوشآتیه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، در نیمسال تحصیلی آتی از تدریس محروم شدهاند. بهتر است دقیقتر بگویم دانشجویان این دانشکده از تدریس این استادان عالیقدر محروم گشتهاند. چرا؟ هیچ کس دلیل آن را نمیداند. این عزیزان نه فعال سیاسیاند و نه در انجام وظایف آموزشی و پژوهشی خود کوتاهی کردهاند. ضمن اینکه افرادی بسیار متدین، ایراندوست و در کار خود بسیار متخصص و متبحرند.
✅آثار علمی این همکاران در سالهای گذشته در جشنوارههای مختلف ملی مانند جایزه کتاب سال حائز رتبههای برتر شده است. اقبال دانشجویان به کلاسهای درس ایشان نیز چشمگیر بود. استاد استادان دکتر شفیعی کدکنی همواره حمایت و پشتیبانی از این استادان جوان را به ما توصیه میکردند. حالا با یک تصمیم شخصی این عزیزان از تدریس محروم شدهاند.
✅ به عنوان یکی از اعضای هیئت رئیسه سابق دانشکده ادبیات و علوم انسانی عرض میکنم از دست دادن چنین استادان شایستهای خسارت بزرگ به دانشکده و دانشگاه تهران است. چند سال دیگر باید طول بکشد تا چنین سرمایههایی تربیت بشوند و در زمانی که باید ثمر بدهند، با اعمال سلایق شخصی کنار گذاشته شوند. این عزیزان میتوانند سالیان سال جوانان علاقمند به زبان و ادبیات هویتبخش کشورمان را از چشمه علم و فضل خود سیراب کنند.
✅ امیدوارم با درایت مسئولان عالی دانشگاه از این اتفاق سراسر ضرر و خسران جلوگیری بشود و در ترم آینده همچنان دانشجویان عزیز از فضل و دانش این استادان متخصص و متعهد بهرهمند باشند.
عضو هیئت رئیسه سابق دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
🆔@Hassanhazrati50 @MostafaTajzadeh
✍️ حسن حضرتی
✅ میلاد عظیمی، جواد بشری، وحید عیدگاه طرقبه و... از استادان فاضل، خوشنام و خوشآتیه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، در نیمسال تحصیلی آتی از تدریس محروم شدهاند. بهتر است دقیقتر بگویم دانشجویان این دانشکده از تدریس این استادان عالیقدر محروم گشتهاند. چرا؟ هیچ کس دلیل آن را نمیداند. این عزیزان نه فعال سیاسیاند و نه در انجام وظایف آموزشی و پژوهشی خود کوتاهی کردهاند. ضمن اینکه افرادی بسیار متدین، ایراندوست و در کار خود بسیار متخصص و متبحرند.
✅آثار علمی این همکاران در سالهای گذشته در جشنوارههای مختلف ملی مانند جایزه کتاب سال حائز رتبههای برتر شده است. اقبال دانشجویان به کلاسهای درس ایشان نیز چشمگیر بود. استاد استادان دکتر شفیعی کدکنی همواره حمایت و پشتیبانی از این استادان جوان را به ما توصیه میکردند. حالا با یک تصمیم شخصی این عزیزان از تدریس محروم شدهاند.
✅ به عنوان یکی از اعضای هیئت رئیسه سابق دانشکده ادبیات و علوم انسانی عرض میکنم از دست دادن چنین استادان شایستهای خسارت بزرگ به دانشکده و دانشگاه تهران است. چند سال دیگر باید طول بکشد تا چنین سرمایههایی تربیت بشوند و در زمانی که باید ثمر بدهند، با اعمال سلایق شخصی کنار گذاشته شوند. این عزیزان میتوانند سالیان سال جوانان علاقمند به زبان و ادبیات هویتبخش کشورمان را از چشمه علم و فضل خود سیراب کنند.
✅ امیدوارم با درایت مسئولان عالی دانشگاه از این اتفاق سراسر ضرر و خسران جلوگیری بشود و در ترم آینده همچنان دانشجویان عزیز از فضل و دانش این استادان متخصص و متعهد بهرهمند باشند.
عضو هیئت رئیسه سابق دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
🆔@Hassanhazrati50 @MostafaTajzadeh
📝📝📝زمینه های اجتماعی برآمدن علمای شیعی
✍️یوسفی اشکوری
✅در آغاز باید دانست که نهاد پیشوایان دینی همزاد دین و دعوت دینی پیامبران است. هرچند دین بدون نهاد صد البته مطلوب است چرا که این نهاد رهبری مذهبی بوده که در تاریخ همواره سنگ روی قبر دیانت بوده ولی در عمل تا حدود زیادی گریزناپذیر بوده است. این یک قاعده است تا زمانی که پدیده ای به پرسشی و یا نیازی پاسخ می دهد پایدار خواهد ماند.
✅اما در اسلام برآمدن علما و نهادی شدن آن سلسله و طبقه علما معلول نیازها و عوامل پیچیده ای است. در آغاز کسانی پیدا شدن با عنوان راویان حدیث و یا مفسران قرآن که تلاش کردند به خلاء فقدان رهبری نبی اسلام پاسخ دهند. بعدتر از درون همین جریان مجتهدان و ارباب فتوا پیدا شدند و مرجعیت شرعی و فقهی را بر عهده گرفتند. اینان هم مفسر دین شمرده می شدند و هم مجتهد که در احکام شرعی فردی یا اجتماعی برای پیروان و مؤمنان تعیین تکلیف می کردند.
✅هرچند نهاد علما در اسلام در تمام فرقه ها زمینه ها و عوامل مشترکی دارد ولی در تشیع امامی زمینه های مشخص و ویژه ای دارد که موضوع محوری ما در این گفتار است. عوامل تعیین کننده در برآمدن اجتماعی و سیاسی علمای شیعی را می توان چنین برشمرد:
1. نقابت سادات
2. ادعای نیابت عامه از طرف امام غایب
3. حق انحصاری دریافت خمس و وجوهات شرعی که دستمایه اقتدار اقتصادی فقیهان شمرده می شود.
4. همکاری با حاکمان در طول تاریخ تشیع
5. دعوی سلطنت فقیه به وسیله محقق کرکی
6. جنگ های ایران و روس و فتواهای جهادیه فقیهان در این جنگ ها
7. ماجرای تحریم تنباکو و موفقیت آن
8. رخداد مهم مشروطه که تقریبا علما به عنوان موافق و یا مخالف در آن حضوری اثرگذار داشتند.
9. تولیت موقوفات
10. تصدی انحصاری امر مهم قضاوت
11. استفاده ار حربه تکفیر مخالفان و منتقدان
12. مرجعیت دینی و صدور فتوا
13. تقلید و تقلید از اعلم
14. بست نشینی در اماکن مذهبی از جمله در بیوت علما
15. برخورد تند و سرکوبگرانه در عصر پهلوی اول و تا حدودی در عصر پهلوی دوم.
16. حمایت های گاه و بیگاه برخی از علما از ستمدیدگان در برابر مظالم حاکمان و امیران
دوشنبه 6 شهریور 1402
@MostafaTajzadeh
✍️یوسفی اشکوری
✅در آغاز باید دانست که نهاد پیشوایان دینی همزاد دین و دعوت دینی پیامبران است. هرچند دین بدون نهاد صد البته مطلوب است چرا که این نهاد رهبری مذهبی بوده که در تاریخ همواره سنگ روی قبر دیانت بوده ولی در عمل تا حدود زیادی گریزناپذیر بوده است. این یک قاعده است تا زمانی که پدیده ای به پرسشی و یا نیازی پاسخ می دهد پایدار خواهد ماند.
✅اما در اسلام برآمدن علما و نهادی شدن آن سلسله و طبقه علما معلول نیازها و عوامل پیچیده ای است. در آغاز کسانی پیدا شدن با عنوان راویان حدیث و یا مفسران قرآن که تلاش کردند به خلاء فقدان رهبری نبی اسلام پاسخ دهند. بعدتر از درون همین جریان مجتهدان و ارباب فتوا پیدا شدند و مرجعیت شرعی و فقهی را بر عهده گرفتند. اینان هم مفسر دین شمرده می شدند و هم مجتهد که در احکام شرعی فردی یا اجتماعی برای پیروان و مؤمنان تعیین تکلیف می کردند.
✅هرچند نهاد علما در اسلام در تمام فرقه ها زمینه ها و عوامل مشترکی دارد ولی در تشیع امامی زمینه های مشخص و ویژه ای دارد که موضوع محوری ما در این گفتار است. عوامل تعیین کننده در برآمدن اجتماعی و سیاسی علمای شیعی را می توان چنین برشمرد:
1. نقابت سادات
2. ادعای نیابت عامه از طرف امام غایب
3. حق انحصاری دریافت خمس و وجوهات شرعی که دستمایه اقتدار اقتصادی فقیهان شمرده می شود.
4. همکاری با حاکمان در طول تاریخ تشیع
5. دعوی سلطنت فقیه به وسیله محقق کرکی
6. جنگ های ایران و روس و فتواهای جهادیه فقیهان در این جنگ ها
7. ماجرای تحریم تنباکو و موفقیت آن
8. رخداد مهم مشروطه که تقریبا علما به عنوان موافق و یا مخالف در آن حضوری اثرگذار داشتند.
9. تولیت موقوفات
10. تصدی انحصاری امر مهم قضاوت
11. استفاده ار حربه تکفیر مخالفان و منتقدان
12. مرجعیت دینی و صدور فتوا
13. تقلید و تقلید از اعلم
14. بست نشینی در اماکن مذهبی از جمله در بیوت علما
15. برخورد تند و سرکوبگرانه در عصر پهلوی اول و تا حدودی در عصر پهلوی دوم.
16. حمایت های گاه و بیگاه برخی از علما از ستمدیدگان در برابر مظالم حاکمان و امیران
دوشنبه 6 شهریور 1402
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 چرا نهاد دانش و دانشگاه باید آزاد و مستقل باشد؟
✅در كار علميِ دانشگاهها و نهادهاي پژوهشي، دخالت و امر و نهي كردن و ديوارهاي«بايد» و«نبايد» كشيدن، دانش و دانشگاه را تباه و ويران خواهدكرد.
✍️سید علی محمودی
✅در موضوع استقلال نهاد دانش و دانشگاه، این استقلال به چه معنایی است و روابط میان دانشگاه و حکومت را چگونه میباید تبیین کرد؟ راه سنجیده و آزموده، به رسميت شناختن استقلال قلمرو دانش و پژوهش و وانهادن آن به اهل دانش و پژوهش است. اين سخن، نه به معني عدم تعامل حکومت با دانشگاهها و نهادهاي پژوهشي است، و نه فراموشكردن ضرورت نقد و ارزيابي نظريهها و روشهاي علمي و فلسفي است.
✅حكومت ميتواند نيازهاي كشور را در تربيت نيروي انساني متخصص به دانشگاه منعكس كند؛ به اين معني كه انواع تخصصها و شمار دانشآموختگان مورد نياز كشور را با دانشگاه در ميان بگذارد، اما كار علمي در دانشگاهها و نهادهاي پژوهشي بايد بهطور مستقل به خودِ استادان و پژوهشگران سپرده شود. دخالت در هدفها، روشها و درونمايۀ كارهاي علمي، برعهده اهل دانش و تحقيق است، نه حكومت. در كار علمي، تعبيه«كاتاليزور»، «فيلتر» و اِعمال هرگونه مميزي(سانسور)، تا آن حد نادرست و قبيح است كه حاجت به شرح و بسط ندارد؛ فقط يادآور تجربۀ سياه و شرمآور كليسا در سدههای میانه است.
✅نظريهها و دعاوي علمي و فلسفي بايد منتشرشوند. پس از انتشار، اهل دانش و نظر به نقد و ارزيابي آنها ميپردازند. در فرآيند نقادي، صدق و كذب اين نظريهها و دعاوي و ميزان سازگاري و يا ناسازگاري آنها آشكار ميشود. در نهايت، آن نظريهها و دعاوي كه قدرت دفاع از خويش را در عرصه نقد علمي دارا هستند باقي ميمانند و آنها كه در بوته نقد، ناسازگاري و عدم صدق خود را آشكار ميكنند، لاجرم به كناري نهاده ميشوند. ميخواهم بگويم كه در كار علميِ دانشگاهها و نهادهاي پژوهشي، دخالت و امر و نهي كردن و ديوارهاي«بايد» و«نبايد» كشيدن، دانش و دانشگاه و پژوهش و پژوهشگاه را تباه و ويران خواهدكرد. سياستزدگي دانش و پژوهش براي كار علمي و پژوهشي و براي دانشگاه و نهاد پژوهشي، سّم مهلك است. بايد اهل دانش را براي نيل به حقيقت در كار علمي آزاد گذاشت.
✅ دانشمند و پژوهشگر، در فرآيند دانش و پژوهش، كار خود را با پرسشهاي معيني آغاز ميكند. او با روش معيني به يافتن پاسخها ميپردازد؛ پاسخهايي كه در آغاز و حتي در ميانۀ راه و تا پايان كار، براي او معلوم نيست. وقتي او خود از آغاز نميداند كه فرجام پژوهش علمی او چه خواهد بود، چگونه ميتواند پيشاپيش با عرضۀ نتايج كار خود، موجبات اطمينان خاطر حكومت را فراهم سازد و يا قول و تضمين بدهد كه دستاوردهاي علمي او موافق خواست و توقع ارباب سياست خواهد بود؟ بهعنوان مثال، او آزمون فرضيۀ«افزايش و يا كاهش فاصله ميان دولت- ملت » را در پژوهش خود، از همان آغاز با قيد نشان دادن«كاهش فاصله» دنبال كند و یا بالعكس.
✅دخالت در محتوا و درونمايۀ كار علمي دانشگاهها و نهادهاي پژوهشي براي دانش، استادان و پژوهشگران و دانشگاه و نهادهاي پژوهشي و بالمآل براي جامعه، بحرانساز خواهد بود. در اين صورت، دانشگاه و نهاد پژوهشي- كه بايد در فرونشاندن بحرانها كارساز باشد و در توسعۀ متوازن و پایدار كشور نقش سازندهاي ايفا كند-، خود در بحران و آشفتگي فرو خواهد افتاد. آنوقت بايد خردمندانِ كاردان و كارآمدي پيدا شوند تا دانش و دانشگاه را از ورطه بحران نجات دهند.
✅دانش، استاد، پژوهشگر و دانشگاه، در آزادي و استقلال – همانند درخت – قد ميكشد، تناور ميشود و ثمر ميدهد.
🆔 @Drmahmoudi7 @MostafaTajzadeh
✅در كار علميِ دانشگاهها و نهادهاي پژوهشي، دخالت و امر و نهي كردن و ديوارهاي«بايد» و«نبايد» كشيدن، دانش و دانشگاه را تباه و ويران خواهدكرد.
✍️سید علی محمودی
✅در موضوع استقلال نهاد دانش و دانشگاه، این استقلال به چه معنایی است و روابط میان دانشگاه و حکومت را چگونه میباید تبیین کرد؟ راه سنجیده و آزموده، به رسميت شناختن استقلال قلمرو دانش و پژوهش و وانهادن آن به اهل دانش و پژوهش است. اين سخن، نه به معني عدم تعامل حکومت با دانشگاهها و نهادهاي پژوهشي است، و نه فراموشكردن ضرورت نقد و ارزيابي نظريهها و روشهاي علمي و فلسفي است.
✅حكومت ميتواند نيازهاي كشور را در تربيت نيروي انساني متخصص به دانشگاه منعكس كند؛ به اين معني كه انواع تخصصها و شمار دانشآموختگان مورد نياز كشور را با دانشگاه در ميان بگذارد، اما كار علمي در دانشگاهها و نهادهاي پژوهشي بايد بهطور مستقل به خودِ استادان و پژوهشگران سپرده شود. دخالت در هدفها، روشها و درونمايۀ كارهاي علمي، برعهده اهل دانش و تحقيق است، نه حكومت. در كار علمي، تعبيه«كاتاليزور»، «فيلتر» و اِعمال هرگونه مميزي(سانسور)، تا آن حد نادرست و قبيح است كه حاجت به شرح و بسط ندارد؛ فقط يادآور تجربۀ سياه و شرمآور كليسا در سدههای میانه است.
✅نظريهها و دعاوي علمي و فلسفي بايد منتشرشوند. پس از انتشار، اهل دانش و نظر به نقد و ارزيابي آنها ميپردازند. در فرآيند نقادي، صدق و كذب اين نظريهها و دعاوي و ميزان سازگاري و يا ناسازگاري آنها آشكار ميشود. در نهايت، آن نظريهها و دعاوي كه قدرت دفاع از خويش را در عرصه نقد علمي دارا هستند باقي ميمانند و آنها كه در بوته نقد، ناسازگاري و عدم صدق خود را آشكار ميكنند، لاجرم به كناري نهاده ميشوند. ميخواهم بگويم كه در كار علميِ دانشگاهها و نهادهاي پژوهشي، دخالت و امر و نهي كردن و ديوارهاي«بايد» و«نبايد» كشيدن، دانش و دانشگاه و پژوهش و پژوهشگاه را تباه و ويران خواهدكرد. سياستزدگي دانش و پژوهش براي كار علمي و پژوهشي و براي دانشگاه و نهاد پژوهشي، سّم مهلك است. بايد اهل دانش را براي نيل به حقيقت در كار علمي آزاد گذاشت.
✅ دانشمند و پژوهشگر، در فرآيند دانش و پژوهش، كار خود را با پرسشهاي معيني آغاز ميكند. او با روش معيني به يافتن پاسخها ميپردازد؛ پاسخهايي كه در آغاز و حتي در ميانۀ راه و تا پايان كار، براي او معلوم نيست. وقتي او خود از آغاز نميداند كه فرجام پژوهش علمی او چه خواهد بود، چگونه ميتواند پيشاپيش با عرضۀ نتايج كار خود، موجبات اطمينان خاطر حكومت را فراهم سازد و يا قول و تضمين بدهد كه دستاوردهاي علمي او موافق خواست و توقع ارباب سياست خواهد بود؟ بهعنوان مثال، او آزمون فرضيۀ«افزايش و يا كاهش فاصله ميان دولت- ملت » را در پژوهش خود، از همان آغاز با قيد نشان دادن«كاهش فاصله» دنبال كند و یا بالعكس.
✅دخالت در محتوا و درونمايۀ كار علمي دانشگاهها و نهادهاي پژوهشي براي دانش، استادان و پژوهشگران و دانشگاه و نهادهاي پژوهشي و بالمآل براي جامعه، بحرانساز خواهد بود. در اين صورت، دانشگاه و نهاد پژوهشي- كه بايد در فرونشاندن بحرانها كارساز باشد و در توسعۀ متوازن و پایدار كشور نقش سازندهاي ايفا كند-، خود در بحران و آشفتگي فرو خواهد افتاد. آنوقت بايد خردمندانِ كاردان و كارآمدي پيدا شوند تا دانش و دانشگاه را از ورطه بحران نجات دهند.
✅دانش، استاد، پژوهشگر و دانشگاه، در آزادي و استقلال – همانند درخت – قد ميكشد، تناور ميشود و ثمر ميدهد.
🆔 @Drmahmoudi7 @MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎
📝📝📝سخن درست بگویم، نمیتوانم دید
که «غم» خورند «رفیقان» و من نظاره کنم
✍️عباس کاظمی
✅ نمیدانم در این لحظات رنجآلود چه بنویسم. اینروزها هربار که مینویسم، مطلب را نیمهکاره رها میکنم. درواقع، مدتهاست که نمیتوانم نوشتاری را به سرانجام برسانم، شبیه بنایی نیمهکاره شدهام که به حال خود رها شده اما وانمود میکند که اوضاع عادی است و کارها در حالِ انجام: دستوپازدن برای دوری از ویرانهشدن!
✅من دربارۀ سرنوشت تلخ و رنجهای خودم از بیرونراندهشدن از دانشگاه تهران هرگز ننوشتم. آن زمان با خودم گفتم تجربۀ من چه اهمیتی دارد وقتی که اینهمه آدم هستند که صدایشان در ویرانههای زندگی مدفون شده است؛ اما اکنونکه هرروز صدای لرزان هریک از همکارانِ در معرض تهدید به اخراج یا اخراجشده را میشنوم، نظرم تغییر کرد. برخی همکارانم با دیدن نشانههای اخراج، به امیدِ ماندن، در لاک خود فرورفتند، سکوتی سرد همراه با درد، رنج و اضطراب را تحمل میکنند، و اغلب آنهایی که اخراج شدند صدایی ندارند! حتی ممکن است هیچگاه نامشان در رسانهها آورده نشود. این روزها زیاد میشنوم این نالههای نهان را؛ یکی قلبش درد گرفته راهی بیمارستان شده، دیگری افسرده شده، آن دیگر دچار اضطراب شدید و آن دیگری بیماری خودایمنی و...
✅ معلمان دانشگاه، خود ازطریق سازوکارهای تحقیرکننده استخدام میشوند. برخی اوقات مناسک تحقیر را از ردههای بالاتر از خود تجربه میکنند و با انبوهی از درس و کلاسها با دستمزد اندک و موقعیت شغلی بیثبات روزگار میگذرانند. شیوۀ استخدام استادان و کار در دانشگاه، مانند ایستادن روی یک بند است، درحالیکه همیشه چشمت به پایین خیره شده است. این روزها اینکه تا کی در دانشگاه اجازۀ تدریس دارید، دغدغۀ اغلب استادان است (الا متقلبان خاموش).
✅ اخیراً دوستی، با استاد بزرگوارم نیکگوهر گفتگویی داشت. او هنوز رنجهایش از تجربۀ اخراج از سالهای ابتدایی دهۀ ۶۰ کنارش بودند و داغهایش تازه مینمودند. دردها اگر به کلمه تبدیل نشوند، جای زخمشان همیشه میماند. بااینحال، مردانی چون نیکگوهر اگرچه الگوی ایستادن و کارکردن برای همۀ ما هستند اما باید اعتراف کنیم که ما جماعت علوم اجتماعی، وظیفۀ خودمان را برای بودن و ماندن در کنار آنها فراموش کرده بودیم.
✅زمانی که در اواخر دهۀ ۸۰ خیلی از استادان را از دانشگاه به بیرون روان میکردند، اینهمه آگاهی که امروز وجود دارد نبود. آنها جماعتی کوچک و تنها بودند و چونان جذامیان از این شهر به آن شهر و از این کشور به آن کشور معلق بودند. من نظارهگر آوارگی برخی از آنها از نزدیک بودم. هیچ آدمی در شهر و دیار خود غریب نباشد! تنهایی یکی از بزرگترین دردهای ما بعد از اخراج بود.
✅ اکنون خیل عظیمی از دانشمندان ما در علوم انسانی، قربانی تبعیض و بیانصافیهای سیاسی و گاهی قبیلهای قرار میگیرند. آنها ممکن است دوست داشته باشند در لاک خود فروروند. نسل ما، رنجهایمان را به بیماری و درد بدل کرده است. لطفاً شما این رنجها را در خود مدفون نکنید؛ به نوشتار درآورید. کلمات شفابخشاند؛ دردها را از روحتان بیرون میکشند و دیگران نیز با شریکشدن در آن، از دشواریهای پیشرویتان میکاهند. دوستان آوارۀ من! نوشتن درمان است، جان است، اما تحمل درد و سکوت، درد بیامان است.
✅با خودم اندیشیدم که چه کمکی به شمایان میتوانم بکنم. میتوانم راههای رفته و نرفتۀ خودم را با شما قسمت کنم. میتوانم به شما بگویم بیرونآمدن از دانشگاه، مانند خروج از جزیرهای است که گویا منفصل از جامعه بودهاید. اینک به جامعه خوش آمدید. روشن است که ازنظر من ماندن در دانشگاه یک ضرورت است برای امیدوارنگاهداشتن نسل جدید اما اگر چنین نشد، دست از امیدواری و امیدوارکردن برندارید.
✅چند روز پیش، با دو رفیق سرشار از رنج و اضطراب صحبت کردم. با خود اندیشه کردم که کاش میشد به همۀ شمایان گفت که چقدر باید در این لحظات پرالتهاب، قوی بایستید و از سیاستهای شکنندهای که قرار است شما را به ویرانه بدل کنند دوری گزینید. کسانی هستند که شما را ویران میخواهند. آبادی باشید که روبروی ویرانه لبخند میزند.
✅برخی از استادانی که اخراج میشوند، بسیار تحسین و تکریم میشوند، به چشم دانشجویان، قهرمانانی بیهمتا جلوه میکنند، گاهی خود باور میکنند که قهرماناند و دست به کارهایی نااندیشیده میزنند. شما قهرمان نیستید! این، علوم انسانی است که قهرمان است. اوست که چونان خورشیدی بر جامعه روشنایی افکنده و بر دل اهالی قدرت ترس. زود است که از یادها میروید. این سلاموصلواتها به خاطره تبدیل میشوند، باید فکری برای زندگی خود بکنید. این پرسش مهم به میان ما میآید که بعد از اخراج،اغلب اهالی علوم انسانی که بیپشتوانهاند چه باید بکنند؟ اگر بنویسید و ایدههایتان را به اشتراک بگذارید، کمک بزرگی به یکدیگر میکنید.
@MostafaTajzadeh
که «غم» خورند «رفیقان» و من نظاره کنم
✍️عباس کاظمی
✅ نمیدانم در این لحظات رنجآلود چه بنویسم. اینروزها هربار که مینویسم، مطلب را نیمهکاره رها میکنم. درواقع، مدتهاست که نمیتوانم نوشتاری را به سرانجام برسانم، شبیه بنایی نیمهکاره شدهام که به حال خود رها شده اما وانمود میکند که اوضاع عادی است و کارها در حالِ انجام: دستوپازدن برای دوری از ویرانهشدن!
✅من دربارۀ سرنوشت تلخ و رنجهای خودم از بیرونراندهشدن از دانشگاه تهران هرگز ننوشتم. آن زمان با خودم گفتم تجربۀ من چه اهمیتی دارد وقتی که اینهمه آدم هستند که صدایشان در ویرانههای زندگی مدفون شده است؛ اما اکنونکه هرروز صدای لرزان هریک از همکارانِ در معرض تهدید به اخراج یا اخراجشده را میشنوم، نظرم تغییر کرد. برخی همکارانم با دیدن نشانههای اخراج، به امیدِ ماندن، در لاک خود فرورفتند، سکوتی سرد همراه با درد، رنج و اضطراب را تحمل میکنند، و اغلب آنهایی که اخراج شدند صدایی ندارند! حتی ممکن است هیچگاه نامشان در رسانهها آورده نشود. این روزها زیاد میشنوم این نالههای نهان را؛ یکی قلبش درد گرفته راهی بیمارستان شده، دیگری افسرده شده، آن دیگر دچار اضطراب شدید و آن دیگری بیماری خودایمنی و...
✅ معلمان دانشگاه، خود ازطریق سازوکارهای تحقیرکننده استخدام میشوند. برخی اوقات مناسک تحقیر را از ردههای بالاتر از خود تجربه میکنند و با انبوهی از درس و کلاسها با دستمزد اندک و موقعیت شغلی بیثبات روزگار میگذرانند. شیوۀ استخدام استادان و کار در دانشگاه، مانند ایستادن روی یک بند است، درحالیکه همیشه چشمت به پایین خیره شده است. این روزها اینکه تا کی در دانشگاه اجازۀ تدریس دارید، دغدغۀ اغلب استادان است (الا متقلبان خاموش).
✅ اخیراً دوستی، با استاد بزرگوارم نیکگوهر گفتگویی داشت. او هنوز رنجهایش از تجربۀ اخراج از سالهای ابتدایی دهۀ ۶۰ کنارش بودند و داغهایش تازه مینمودند. دردها اگر به کلمه تبدیل نشوند، جای زخمشان همیشه میماند. بااینحال، مردانی چون نیکگوهر اگرچه الگوی ایستادن و کارکردن برای همۀ ما هستند اما باید اعتراف کنیم که ما جماعت علوم اجتماعی، وظیفۀ خودمان را برای بودن و ماندن در کنار آنها فراموش کرده بودیم.
✅زمانی که در اواخر دهۀ ۸۰ خیلی از استادان را از دانشگاه به بیرون روان میکردند، اینهمه آگاهی که امروز وجود دارد نبود. آنها جماعتی کوچک و تنها بودند و چونان جذامیان از این شهر به آن شهر و از این کشور به آن کشور معلق بودند. من نظارهگر آوارگی برخی از آنها از نزدیک بودم. هیچ آدمی در شهر و دیار خود غریب نباشد! تنهایی یکی از بزرگترین دردهای ما بعد از اخراج بود.
✅ اکنون خیل عظیمی از دانشمندان ما در علوم انسانی، قربانی تبعیض و بیانصافیهای سیاسی و گاهی قبیلهای قرار میگیرند. آنها ممکن است دوست داشته باشند در لاک خود فروروند. نسل ما، رنجهایمان را به بیماری و درد بدل کرده است. لطفاً شما این رنجها را در خود مدفون نکنید؛ به نوشتار درآورید. کلمات شفابخشاند؛ دردها را از روحتان بیرون میکشند و دیگران نیز با شریکشدن در آن، از دشواریهای پیشرویتان میکاهند. دوستان آوارۀ من! نوشتن درمان است، جان است، اما تحمل درد و سکوت، درد بیامان است.
✅با خودم اندیشیدم که چه کمکی به شمایان میتوانم بکنم. میتوانم راههای رفته و نرفتۀ خودم را با شما قسمت کنم. میتوانم به شما بگویم بیرونآمدن از دانشگاه، مانند خروج از جزیرهای است که گویا منفصل از جامعه بودهاید. اینک به جامعه خوش آمدید. روشن است که ازنظر من ماندن در دانشگاه یک ضرورت است برای امیدوارنگاهداشتن نسل جدید اما اگر چنین نشد، دست از امیدواری و امیدوارکردن برندارید.
✅چند روز پیش، با دو رفیق سرشار از رنج و اضطراب صحبت کردم. با خود اندیشه کردم که کاش میشد به همۀ شمایان گفت که چقدر باید در این لحظات پرالتهاب، قوی بایستید و از سیاستهای شکنندهای که قرار است شما را به ویرانه بدل کنند دوری گزینید. کسانی هستند که شما را ویران میخواهند. آبادی باشید که روبروی ویرانه لبخند میزند.
✅برخی از استادانی که اخراج میشوند، بسیار تحسین و تکریم میشوند، به چشم دانشجویان، قهرمانانی بیهمتا جلوه میکنند، گاهی خود باور میکنند که قهرماناند و دست به کارهایی نااندیشیده میزنند. شما قهرمان نیستید! این، علوم انسانی است که قهرمان است. اوست که چونان خورشیدی بر جامعه روشنایی افکنده و بر دل اهالی قدرت ترس. زود است که از یادها میروید. این سلاموصلواتها به خاطره تبدیل میشوند، باید فکری برای زندگی خود بکنید. این پرسش مهم به میان ما میآید که بعد از اخراج،اغلب اهالی علوم انسانی که بیپشتوانهاند چه باید بکنند؟ اگر بنویسید و ایدههایتان را به اشتراک بگذارید، کمک بزرگی به یکدیگر میکنید.
@MostafaTajzadeh
📝📝📝«رئیسی در انتظار محاکمه توسط ملت»
✍🏻بشیر معتمدی
باسمه تعالی
✅آقای رئیسی در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری وعده های فراوانی داد که تقریبا هیچکدام را عملی ننموده است.
از وعده ساخت 1 میلیون مسکن در هر سال تا نبستن فضای مجازی، گشت ارشاد مدیران به جای گشت ارشاد و کاهش تورم. همین چند نمونه از خلف وعده، عدم راستگویی در اجرای وعده ها و «ترک فعل ها» کافی است که او را که از اساس با مهندسی انتخابات به ریاست جمهوری رسید را شایسته این مقام ندانیم.
✅اما همه موارد در برابر خیانتی که اکنون در سکوت او و وزیر علوم او در اخراج یا تعلیق اساتید دانشگاهی صورت می گیرد ناچیز است. از همان ابتدای روی کار آمدن دولت او، این مسأله آغاز شد و در روزهای اخیر و به بهانه های واهی شدت و سرعت بیشتری گرفته است و کمتر هفته ای است که خبر از برخورد با اساتید دانشگاهی شنیده نشود. هر چه هم که بزرگان و فرهیختگان درباره این روند هشدار می دهند، گوش شنوایی نیست.
✅در این میان دخالت نهادهای خارج از دانشگاه و سکوت وزیر علوم و به دنبال آن سکوت رئیس جمهوری که نامه وزیر کشور به او در رابطه با اخراج اساتید چندی پیش در فضای مجازی منتشر شد، نشان می دهد که خود او اگرچه شاید نه بانی و هدایت کننده این جریان، اما حداقل راضی و تأیید کننده آن می باشد.
✅درباره فاجعه ای که این فرآیند برای کشور به ارمغان می آورد، بسیاری گفتنی ها گفته شده است. از یأس و ناامیدی جامعه دانشگاهی تا مهاجرت روزانه صدها و هزاران استاد و متخصص و نخبه به خارج کشور، همگی نشان از آینده تیره و تار نه برای فقط نسلهای موجود، بلکه برای نسلهای آینده این کشور دارد.
✅لذا خیانتی که به این واسطه دارد به کشور صورت می گیرد با هیچکدام از موارد پیشین قابل مقایسه نیست. اینجاست که باید او و همه دست اندرکاران این فاجعه و خیانت بزرگ را وعده به محاکمه ای دهیم که به زودی در پیشگاه ملت انجام خواهد شد و آن روز دیر نیست.
@anjomanemodaresin @MostafaTajzadeh
✍🏻بشیر معتمدی
باسمه تعالی
✅آقای رئیسی در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری وعده های فراوانی داد که تقریبا هیچکدام را عملی ننموده است.
از وعده ساخت 1 میلیون مسکن در هر سال تا نبستن فضای مجازی، گشت ارشاد مدیران به جای گشت ارشاد و کاهش تورم. همین چند نمونه از خلف وعده، عدم راستگویی در اجرای وعده ها و «ترک فعل ها» کافی است که او را که از اساس با مهندسی انتخابات به ریاست جمهوری رسید را شایسته این مقام ندانیم.
✅اما همه موارد در برابر خیانتی که اکنون در سکوت او و وزیر علوم او در اخراج یا تعلیق اساتید دانشگاهی صورت می گیرد ناچیز است. از همان ابتدای روی کار آمدن دولت او، این مسأله آغاز شد و در روزهای اخیر و به بهانه های واهی شدت و سرعت بیشتری گرفته است و کمتر هفته ای است که خبر از برخورد با اساتید دانشگاهی شنیده نشود. هر چه هم که بزرگان و فرهیختگان درباره این روند هشدار می دهند، گوش شنوایی نیست.
✅در این میان دخالت نهادهای خارج از دانشگاه و سکوت وزیر علوم و به دنبال آن سکوت رئیس جمهوری که نامه وزیر کشور به او در رابطه با اخراج اساتید چندی پیش در فضای مجازی منتشر شد، نشان می دهد که خود او اگرچه شاید نه بانی و هدایت کننده این جریان، اما حداقل راضی و تأیید کننده آن می باشد.
✅درباره فاجعه ای که این فرآیند برای کشور به ارمغان می آورد، بسیاری گفتنی ها گفته شده است. از یأس و ناامیدی جامعه دانشگاهی تا مهاجرت روزانه صدها و هزاران استاد و متخصص و نخبه به خارج کشور، همگی نشان از آینده تیره و تار نه برای فقط نسلهای موجود، بلکه برای نسلهای آینده این کشور دارد.
✅لذا خیانتی که به این واسطه دارد به کشور صورت می گیرد با هیچکدام از موارد پیشین قابل مقایسه نیست. اینجاست که باید او و همه دست اندرکاران این فاجعه و خیانت بزرگ را وعده به محاکمه ای دهیم که به زودی در پیشگاه ملت انجام خواهد شد و آن روز دیر نیست.
@anjomanemodaresin @MostafaTajzadeh
📝📝📝تورم نقطه به نقطه به ۳۹.۸ درصد رسید
✅مرکز آمار:
✅افزایش #تورم_ماهانه برای گروههای عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات»، از ۱.۲ درصد به ۲.۶ درصد
✅#شاخص_قیمت مصرفکننده خانوارهای کشور نسبت به ماه قبل، ۲.۴ درصد و نسبت به دوره مشابه سال قبل، ۴۶.۷ درصد بیشتر شد
✅گزارش جدید مرکز آمار ایران حاکی است، تورم نقطه به نقطه در مردادماه ۳۹.۸ درصد بوده که نسبت به تورم نقطه به نقطه تیرماه با رقم ۳۹.۴ درصد ۰.۴ درصد افزایش یافته است.
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir
✅مرکز آمار:
✅افزایش #تورم_ماهانه برای گروههای عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات»، از ۱.۲ درصد به ۲.۶ درصد
✅#شاخص_قیمت مصرفکننده خانوارهای کشور نسبت به ماه قبل، ۲.۴ درصد و نسبت به دوره مشابه سال قبل، ۴۶.۷ درصد بیشتر شد
✅گزارش جدید مرکز آمار ایران حاکی است، تورم نقطه به نقطه در مردادماه ۳۹.۸ درصد بوده که نسبت به تورم نقطه به نقطه تیرماه با رقم ۳۹.۴ درصد ۰.۴ درصد افزایش یافته است.
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir
📝📝📝انجمن روانشناسی دانشگاه علامه خواهان بازگشت استادان اخراجی شد
✅اعضای انجمن علمی روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی طی بیانیهای خواستار بازگشت آمنه عالی، حمیده خادمی و «سایر اساتیدی که فقط به گناه اندیشه ناهمسو از بدنه دانشگاه جدا شدهاند» به کار شدند.
✅در این بیانیه که دوشنبه، ششم شهریور، منتشر شد آمده:«حال به نقطهای رسیدیم که چرخهای ارابه مرگ علمی دانشکده گویی سرِ بازایستادن ندارند و کار را به جایی رساندهاند که دو تن از شریفترین #اساتید دانشکده را تنها به جرم حمایت از دانشجو از بدنه دانشگاه جدا میکنند.»
✅اعضای انجمن در ادامه مینویسند:«بله قربانگویانِ دانشکده و دانشگاه که با خیالِ خامِ تصاحبِ مناصب بالاتر برای اربابان قدرت، خوشرقصی میکنند فراموش کردهاند که چشمهای بینای دانشجویان در طی یکسال گذشته بیناتر شدهاند.»
✅آنها خطاب به «اساتیدی که در سکوت نظارهگر این رنج آشکار هستند و دم برنمیآورند» گفتند:«آیا به روزی نمیاندیشید که نوبت شما هم رسیده باشد با این تفاوت که دیگر بهای اخراجتان شرافتی نیست که برای صیانت از دانش و دانشجو خرج کرده باشید؟»
🔴@MostafaTajzadeh
✅اعضای انجمن علمی روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی طی بیانیهای خواستار بازگشت آمنه عالی، حمیده خادمی و «سایر اساتیدی که فقط به گناه اندیشه ناهمسو از بدنه دانشگاه جدا شدهاند» به کار شدند.
✅در این بیانیه که دوشنبه، ششم شهریور، منتشر شد آمده:«حال به نقطهای رسیدیم که چرخهای ارابه مرگ علمی دانشکده گویی سرِ بازایستادن ندارند و کار را به جایی رساندهاند که دو تن از شریفترین #اساتید دانشکده را تنها به جرم حمایت از دانشجو از بدنه دانشگاه جدا میکنند.»
✅اعضای انجمن در ادامه مینویسند:«بله قربانگویانِ دانشکده و دانشگاه که با خیالِ خامِ تصاحبِ مناصب بالاتر برای اربابان قدرت، خوشرقصی میکنند فراموش کردهاند که چشمهای بینای دانشجویان در طی یکسال گذشته بیناتر شدهاند.»
✅آنها خطاب به «اساتیدی که در سکوت نظارهگر این رنج آشکار هستند و دم برنمیآورند» گفتند:«آیا به روزی نمیاندیشید که نوبت شما هم رسیده باشد با این تفاوت که دیگر بهای اخراجتان شرافتی نیست که برای صیانت از دانش و دانشجو خرج کرده باشید؟»
🔴@MostafaTajzadeh