♦️برآمدن اینفلوئنسرهای دانشگاهی در ایران
✍️دکتر عباس کاظمی
🔻در سالهای اخیر، رشد شبکههای اجتماعی، همهگیری کرونا و تحول در نظام آموزش آنلاین، موجب تحولاتی عمیق در نظام دانشگاهی کشور شده است. زندگی استادان پرنفوذ دانشگاه و شکلگیری چهرههای جدید دانشگاهی، یکی از این تغییرات بوده است.
⁉️ آینده دانشگاه در بستر اشکال نوظهور اینفلوئنسرهای دانشگاهی را چگونه باید فهم کنیم؟
🔻سلیبریتیهای دانشگاهی، افرادیاند که فراتر از دانشگاه برای مردم شناختهشدهاند و سخنانشان در رسانههای سنتی، به گوش بخشی از مردم میرسد. با دوری و غریبگی از مخاطبان بود که مردم بهمیانجی صدا و تصویر یا نوشتههایشان با فاصله با آنها مرتبط میشدند و درنهایت هالهای پیرامونشان ایجاد میشد که بر جذابیتشان میافزود و بدانها چهرهای متفاوت و دستنایافتنی میداد.
درعوض، چهرههایی جدید ظهور کردند که نمونهاش اینفلوئنسرهای دانشگاهیاند و وجه مشترکشان، بالاآمدن از نظام شهرت برپایه شبکههای اجتماعی است.
گیل استیور در کتاب روانشناسی شهرت، چند نکته مهم درباب تفاوت میان معروفبودن (سلیبریتی) با مفهوم شهرت (اینفلوئنسری) بیان میکند. بهنظر وی هرچند معروفبودن همیشه وجود داشته است، شهرت، پدیدهای بهشدت مدرن است. انسانهای معروف (Fame) بهدلیل دستاوردهای برجسته و کار خارقالعادهای که داشتند، صاحب چنین موقعیتی شدند اما انسانهای مشهور ازطریق رسانههای جدید، بازنمایی زندگی شخصی خود و فرایند جلبتوجه، به موقعیتشان دست یافتند.
🔻 برای فهم بهتر این موضوع براساس مطالعۀ صفحات اینستاگرامی و کانالهای تلگرامی استادان دانشگاه در ایران، سه گونه استادان را از هم متمایز کردهام:
🔻دسته اول را سلیبریتیها با «حضور شبکهای ضعیف» نامیدهام. در اینجا با استادانی روبهروییم که در جهان خارج معروفاند و پیشازاین در رسانههای متفاوت سنتی ازجمله کتاب و مجلههای روشنفکری شناخته شده بودند؛ چهرههایی همچون مهدی گلشنی، رضا داوری، محمدرضا شفیعیکدکنی، جواد طباطبایی، یوسف اباذری و مصطفی ملکیان. درواقع، حضور این دسته در شبکههای اجتماعی، یکسویه است و صرفاً حضوری ویترینی در شبکههای اجتماعی دارند.
🔻دسته دوم، «استاد-اینفلوئنسر»ند؛ کسانی که درون شبکههای اجتماعی متولد شدند و حضور، فعالیت و شهرتشان در جهان مجازی، بیش از جهان بیرونی است؛ بهعبارتدیگر، آنها از هویت شبکهای برخوردارند. ویژگی بارزشان، تعداد فالوورهایشان است؛ بهعبارتی، اینفلوئنسرهای دانشگاهی، پیوندهایشان را با پیروانشان، مرتب حفظ میکنند و میتوان گفت که از قدرت پیوندهای سست بهره میبرند. بهطورکلی، این سنخ از استادانِ عمدتاً جوان دانشگاهی، همزمان از چند شبکۀ اجتماعی استفاده میکنند؛ برای نمونه به چهرههایی همچون سیدمجید حسینی، محمد فاضلی، فردین علیخواه و حسن محدثی اشاره کردهام.
🔻گروه سوم، هویت دورگه و هیبریدی دارند. ازلحاظ سنی، تجربۀ بالایی دارند اما به گروه سنی دسته اول مربوط نمیشوند. همچنین فعالیت زیادی را در دانشگاهها و فضای عمومی انجام دادهاند. بااینحال، با تولد شبکههای اجتماعی از قافله عقب نماندند و کوشیدند در این فضا نیز حضوری فعال داشته باشند. آنها از خصوصیات دسته دوم یعنی فعالیت عملی درون این شبکهها برخوردارند؛ لایک میکنند، شرح عکس مینویسند، استوری میگذارند. بااینحال، مانند دسته دوم، متولد شبکههای اجتماعی نیستند؛ ازاینرو، شهرتشان را نیز صرفاً مدیون ایندست شبکهها نیستند؛ «یونس شکرخواه» و «حسین آخانی»، از این گروهاند.
🔻در این مقاله، با تفکیک اشکال مختلف چهرههای دانشگاهی نشان داده شد که این قدرتهای نوظهور دانشگاهی، از زنجیرهای از شبکههای اجتماعی (اینستاگرام، تلگرام و توییتر و...) استفاده میکنند؛ همچنین در مقایسه با سلیبریتیهای دانشگاهی که شکلی سنتی دارند، صمیمیت بیشتری با مخاطبان خود برقرار میکنند. ازسویدیگر، محتوای تولیدی این دانشگاهیان، از ساختارهای علمی فراتر میرود و برای مخاطبان عمومی و به زبان ساده نوشته میشود.
🔻 یک استاد-اینفلوئنسر در برابر استاد مشهور سنتی، از قواعدی کاملاً متفاوت با ساختار دپارتمانهای دانشگاهی پیروی میکند که بسیار گستردهتر از روابط دروندانشگاهی است.
🔻 ما با ستیزههایی درون فضای دانشگاهی روبهروییم که میان و درون گروههای علمی جاری است. دانشگاهها بهمرور قواعد سلسلهمراتبی ارتقا و منزلت خود را سامان دادند و شبکهایشدن دانشگاه و قدرتیافتن افراد جدید و چهرهشدنشان، میدان منازعه را تغییر داده و در مقاطعی به ستیزه (درون سلسلهمراتب دانشگاهی) شدت بخشیده است.
📌 متن کامل مقاله در فایل پیدیاف
📣 فصلنامه پژوهش مسائل اجتماعی ایران، تابستان ۱۴۰۱
#مقاله #دانشگاه
🆔@MostafaTajzadeh
✍️دکتر عباس کاظمی
🔻در سالهای اخیر، رشد شبکههای اجتماعی، همهگیری کرونا و تحول در نظام آموزش آنلاین، موجب تحولاتی عمیق در نظام دانشگاهی کشور شده است. زندگی استادان پرنفوذ دانشگاه و شکلگیری چهرههای جدید دانشگاهی، یکی از این تغییرات بوده است.
⁉️ آینده دانشگاه در بستر اشکال نوظهور اینفلوئنسرهای دانشگاهی را چگونه باید فهم کنیم؟
🔻سلیبریتیهای دانشگاهی، افرادیاند که فراتر از دانشگاه برای مردم شناختهشدهاند و سخنانشان در رسانههای سنتی، به گوش بخشی از مردم میرسد. با دوری و غریبگی از مخاطبان بود که مردم بهمیانجی صدا و تصویر یا نوشتههایشان با فاصله با آنها مرتبط میشدند و درنهایت هالهای پیرامونشان ایجاد میشد که بر جذابیتشان میافزود و بدانها چهرهای متفاوت و دستنایافتنی میداد.
درعوض، چهرههایی جدید ظهور کردند که نمونهاش اینفلوئنسرهای دانشگاهیاند و وجه مشترکشان، بالاآمدن از نظام شهرت برپایه شبکههای اجتماعی است.
گیل استیور در کتاب روانشناسی شهرت، چند نکته مهم درباب تفاوت میان معروفبودن (سلیبریتی) با مفهوم شهرت (اینفلوئنسری) بیان میکند. بهنظر وی هرچند معروفبودن همیشه وجود داشته است، شهرت، پدیدهای بهشدت مدرن است. انسانهای معروف (Fame) بهدلیل دستاوردهای برجسته و کار خارقالعادهای که داشتند، صاحب چنین موقعیتی شدند اما انسانهای مشهور ازطریق رسانههای جدید، بازنمایی زندگی شخصی خود و فرایند جلبتوجه، به موقعیتشان دست یافتند.
🔻 برای فهم بهتر این موضوع براساس مطالعۀ صفحات اینستاگرامی و کانالهای تلگرامی استادان دانشگاه در ایران، سه گونه استادان را از هم متمایز کردهام:
🔻دسته اول را سلیبریتیها با «حضور شبکهای ضعیف» نامیدهام. در اینجا با استادانی روبهروییم که در جهان خارج معروفاند و پیشازاین در رسانههای متفاوت سنتی ازجمله کتاب و مجلههای روشنفکری شناخته شده بودند؛ چهرههایی همچون مهدی گلشنی، رضا داوری، محمدرضا شفیعیکدکنی، جواد طباطبایی، یوسف اباذری و مصطفی ملکیان. درواقع، حضور این دسته در شبکههای اجتماعی، یکسویه است و صرفاً حضوری ویترینی در شبکههای اجتماعی دارند.
🔻دسته دوم، «استاد-اینفلوئنسر»ند؛ کسانی که درون شبکههای اجتماعی متولد شدند و حضور، فعالیت و شهرتشان در جهان مجازی، بیش از جهان بیرونی است؛ بهعبارتدیگر، آنها از هویت شبکهای برخوردارند. ویژگی بارزشان، تعداد فالوورهایشان است؛ بهعبارتی، اینفلوئنسرهای دانشگاهی، پیوندهایشان را با پیروانشان، مرتب حفظ میکنند و میتوان گفت که از قدرت پیوندهای سست بهره میبرند. بهطورکلی، این سنخ از استادانِ عمدتاً جوان دانشگاهی، همزمان از چند شبکۀ اجتماعی استفاده میکنند؛ برای نمونه به چهرههایی همچون سیدمجید حسینی، محمد فاضلی، فردین علیخواه و حسن محدثی اشاره کردهام.
🔻گروه سوم، هویت دورگه و هیبریدی دارند. ازلحاظ سنی، تجربۀ بالایی دارند اما به گروه سنی دسته اول مربوط نمیشوند. همچنین فعالیت زیادی را در دانشگاهها و فضای عمومی انجام دادهاند. بااینحال، با تولد شبکههای اجتماعی از قافله عقب نماندند و کوشیدند در این فضا نیز حضوری فعال داشته باشند. آنها از خصوصیات دسته دوم یعنی فعالیت عملی درون این شبکهها برخوردارند؛ لایک میکنند، شرح عکس مینویسند، استوری میگذارند. بااینحال، مانند دسته دوم، متولد شبکههای اجتماعی نیستند؛ ازاینرو، شهرتشان را نیز صرفاً مدیون ایندست شبکهها نیستند؛ «یونس شکرخواه» و «حسین آخانی»، از این گروهاند.
🔻در این مقاله، با تفکیک اشکال مختلف چهرههای دانشگاهی نشان داده شد که این قدرتهای نوظهور دانشگاهی، از زنجیرهای از شبکههای اجتماعی (اینستاگرام، تلگرام و توییتر و...) استفاده میکنند؛ همچنین در مقایسه با سلیبریتیهای دانشگاهی که شکلی سنتی دارند، صمیمیت بیشتری با مخاطبان خود برقرار میکنند. ازسویدیگر، محتوای تولیدی این دانشگاهیان، از ساختارهای علمی فراتر میرود و برای مخاطبان عمومی و به زبان ساده نوشته میشود.
🔻 یک استاد-اینفلوئنسر در برابر استاد مشهور سنتی، از قواعدی کاملاً متفاوت با ساختار دپارتمانهای دانشگاهی پیروی میکند که بسیار گستردهتر از روابط دروندانشگاهی است.
🔻 ما با ستیزههایی درون فضای دانشگاهی روبهروییم که میان و درون گروههای علمی جاری است. دانشگاهها بهمرور قواعد سلسلهمراتبی ارتقا و منزلت خود را سامان دادند و شبکهایشدن دانشگاه و قدرتیافتن افراد جدید و چهرهشدنشان، میدان منازعه را تغییر داده و در مقاطعی به ستیزه (درون سلسلهمراتب دانشگاهی) شدت بخشیده است.
📌 متن کامل مقاله در فایل پیدیاف
📣 فصلنامه پژوهش مسائل اجتماعی ایران، تابستان ۱۴۰۱
#مقاله #دانشگاه
🆔@MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎
🔸رویکرد سیاسی به حقوق بشر؛ رادیکالیزه کردن «سیاست» و ابتذال «حقوق بشر»
✍️:مهدی معتمدی مهر
📌 چنانچه بخواهیم به درکی عینیتر و کنشگرایانه پیرامون مفهوم حقوق بشر دست پیدا کنیم، بدین تعریف رهنمون میشویم که «هر فعالیتی که در چارچوب استیفای حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر انجام شود، میتواند به عنوان کنش حقوق بشری مورد پذیرش قرار بگیرد.» به عبارت دیگر، «حقوق بشر، حقهایی جهانشمول، ذاتی و غیرقابل سلب هستند که انسانها به خاطر انسان بودنشان به صورت برابر باید از آن برخوردار باشند. «حقوق انسان» پیش از آن که «حقهای قانونی» باشند، «حقهای اخلاقی» هستند.
📌 زمانی که برای حقوق بشر، مبنایی اخلاقی قائل باشیم که با فطرت انسانی سنجیده شده و در اصولی تثبیتیافته و تردیدناپذیر تجلی مییابد و از داوری مثبت تاریخی و تایید صریح وجدان عمومی برخوردار است، لاجرم از این اندیشه رذیلانه که: «هدف وسیله را توجیه میکند» تبری جسته و بدین نتیجه رهنمون میشویم که میان کنش حقوق بشری با «حاکمیت قانون» و رعایت اخلاق و انصاف و صداقت و صلح و عدالت، پیوستگی معنایی ِ وثیق و غیرقابل انکاری وجود دارد و برای دستیابی به هر امر اخلاقی و هر هدف انسانی و از جمله برای نیل به چشماندازهای حقوق بشری و دستیابی به صلح پایدار و همهجانبه، نمیتوان به ابزارها و امکانات و راهحلهای غیراخلاقی و غیرقانونی متوسل شد.
📌 ارسطو معتقد است که: «سیاست، شریفترین و نجیبترین فعالیت در میان فعالیتهای بشری تلقی میشود» و نگرشی غایتگرایانه و حرمتی اخلاقی و فضیلتگرایانه برای کنش سیاسی قائل میشود که باور کهنه و ارتجاعی «سیاست پدر و مادر ندارد» را به چالش علمی و تاریخی میکشد. بنابراین، احتراز از «سیاسی کردنِ حقوق بشر» نباید به منزله تخفیف و تحقیر «سیاست» القا شود.
📌 شرط اخلاقی قلمداد شدن عمل سیاسی آن است که در چارچوب اصول بنیادین خویش نقشآفرینی کند و در مرزها و جایگاهی شفاف قرار گیرد و در راستای مساله اصلی خود [اثرگذاری بر ساختار قدرت] زمینهساز تمشیت امور، تامین حقوق اساسی، تحقق حاکمیت مردم و گردش آزاد قدرت شود. از این رو، اگرچه «حقوق بشر» یکی از دستورکارهای هر فعال سیاسی به حساب میآید و اگرچه انسانی کردن ِ سیاستورزی، یکی از مهمترین رسالتهای حقوق بشر قلمداد میشود، اما چنانچه ماهیتها، مرزها و موضوعات «کنش سیاسی» و «فعالیت حقوق بشری» از هم تفکیک نشوند، التقاطی مخرب پدید میآید که بیشتر به «حقوق بشر» آسیب میرساند تا «سیاست».
📌 «حقوق بشر ِسیاسیشده» و آلوده به دروغ و نفاق و دیگر خصلتهای غیراخلاقی، ضمن آن که در معرض سوءاستفادههای سیاسی و گستردهتر شدن امکان و احتمال نفوذ سیاستمداران حرفهای و اربابان ثروت و قدرت قرار دارد، هیچ کمکی به ارتقای شاخصهای حقوق بشر و عمومی کردن مطالبات متمرکز بر کرامت انسانی و تحقق حقوق اساسی و حاکمیت ملت نمیکند و بلکه موجبات افزایش فزاینده و مهارناپذیر شکاف دولت ـ ملت، گسترش فضای امنیتی، رادیکالیزه شدن سیاست، بلاموضوع شدن شیوههای اصلاحطلبانه، منتفی ساختن هرگونه امکان مفاهمه و گفتگو میان حکومت و نهادهای جامعه مدنی، انباشت صعودی ابربحرانهای ساختاری و تنزل ظرفیتهای حقوق بشری را فراهم میکند و سرانجام، زمینهساز نظامیگری، نقض مطلق جمهوریت، فروپاشی نهاد دولت مرکزی و شیوع «خشونت» در تراز یک راهحل فراگیر میشود.
📎متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://telegra.ph/NAI-12-18-5 @MostafaTajzadeh
✍️:مهدی معتمدی مهر
📌 چنانچه بخواهیم به درکی عینیتر و کنشگرایانه پیرامون مفهوم حقوق بشر دست پیدا کنیم، بدین تعریف رهنمون میشویم که «هر فعالیتی که در چارچوب استیفای حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر انجام شود، میتواند به عنوان کنش حقوق بشری مورد پذیرش قرار بگیرد.» به عبارت دیگر، «حقوق بشر، حقهایی جهانشمول، ذاتی و غیرقابل سلب هستند که انسانها به خاطر انسان بودنشان به صورت برابر باید از آن برخوردار باشند. «حقوق انسان» پیش از آن که «حقهای قانونی» باشند، «حقهای اخلاقی» هستند.
📌 زمانی که برای حقوق بشر، مبنایی اخلاقی قائل باشیم که با فطرت انسانی سنجیده شده و در اصولی تثبیتیافته و تردیدناپذیر تجلی مییابد و از داوری مثبت تاریخی و تایید صریح وجدان عمومی برخوردار است، لاجرم از این اندیشه رذیلانه که: «هدف وسیله را توجیه میکند» تبری جسته و بدین نتیجه رهنمون میشویم که میان کنش حقوق بشری با «حاکمیت قانون» و رعایت اخلاق و انصاف و صداقت و صلح و عدالت، پیوستگی معنایی ِ وثیق و غیرقابل انکاری وجود دارد و برای دستیابی به هر امر اخلاقی و هر هدف انسانی و از جمله برای نیل به چشماندازهای حقوق بشری و دستیابی به صلح پایدار و همهجانبه، نمیتوان به ابزارها و امکانات و راهحلهای غیراخلاقی و غیرقانونی متوسل شد.
📌 ارسطو معتقد است که: «سیاست، شریفترین و نجیبترین فعالیت در میان فعالیتهای بشری تلقی میشود» و نگرشی غایتگرایانه و حرمتی اخلاقی و فضیلتگرایانه برای کنش سیاسی قائل میشود که باور کهنه و ارتجاعی «سیاست پدر و مادر ندارد» را به چالش علمی و تاریخی میکشد. بنابراین، احتراز از «سیاسی کردنِ حقوق بشر» نباید به منزله تخفیف و تحقیر «سیاست» القا شود.
📌 شرط اخلاقی قلمداد شدن عمل سیاسی آن است که در چارچوب اصول بنیادین خویش نقشآفرینی کند و در مرزها و جایگاهی شفاف قرار گیرد و در راستای مساله اصلی خود [اثرگذاری بر ساختار قدرت] زمینهساز تمشیت امور، تامین حقوق اساسی، تحقق حاکمیت مردم و گردش آزاد قدرت شود. از این رو، اگرچه «حقوق بشر» یکی از دستورکارهای هر فعال سیاسی به حساب میآید و اگرچه انسانی کردن ِ سیاستورزی، یکی از مهمترین رسالتهای حقوق بشر قلمداد میشود، اما چنانچه ماهیتها، مرزها و موضوعات «کنش سیاسی» و «فعالیت حقوق بشری» از هم تفکیک نشوند، التقاطی مخرب پدید میآید که بیشتر به «حقوق بشر» آسیب میرساند تا «سیاست».
📌 «حقوق بشر ِسیاسیشده» و آلوده به دروغ و نفاق و دیگر خصلتهای غیراخلاقی، ضمن آن که در معرض سوءاستفادههای سیاسی و گستردهتر شدن امکان و احتمال نفوذ سیاستمداران حرفهای و اربابان ثروت و قدرت قرار دارد، هیچ کمکی به ارتقای شاخصهای حقوق بشر و عمومی کردن مطالبات متمرکز بر کرامت انسانی و تحقق حقوق اساسی و حاکمیت ملت نمیکند و بلکه موجبات افزایش فزاینده و مهارناپذیر شکاف دولت ـ ملت، گسترش فضای امنیتی، رادیکالیزه شدن سیاست، بلاموضوع شدن شیوههای اصلاحطلبانه، منتفی ساختن هرگونه امکان مفاهمه و گفتگو میان حکومت و نهادهای جامعه مدنی، انباشت صعودی ابربحرانهای ساختاری و تنزل ظرفیتهای حقوق بشری را فراهم میکند و سرانجام، زمینهساز نظامیگری، نقض مطلق جمهوریت، فروپاشی نهاد دولت مرکزی و شیوع «خشونت» در تراز یک راهحل فراگیر میشود.
📎متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://telegra.ph/NAI-12-18-5 @MostafaTajzadeh
Telegraph
رویکرد سیاسی به حقوق بشر؛ رادیکالیزه کردن «سیاست» و ابتذال «حقوق بشر»
به نام خدا ◾سوءاستفاده از حقوق بشر «سوءاستفاده از حقوق بشر» موضع، اقدام یا فرآیندی است که با تمسک و تظاهر به ظرفیتهای حقوق بشری، عموماً براي پيشبرد اهداف و مقاصد سياسي و امنيتي و به منظور كسب وجاهت و شهرت و يا بسيج افکار عمومی و در راستای تغيير حکومتها…
✍️پیش بینی های مالیخولیایی
(مروری بر توئیتهای تاسف بار امروز رئیس جمهور سابق روسیه)
محمدرضا اسلامی
🔵 دمیتری مِدودف، رئیس جمهور سابق روسیه چند توئیت (رشتو) نوشته و در آن پیش بینی هایش را برای سال آینده میلادی یعنی 2023 (که چند روز دیگر آغاز می شود) شرح کرده است.
این از برکات دنیای جدید است که می توانیم انسانها را بدون واسطه ببینیم و آنچه که قبلا در پسِ ذهنها می گذشت، امروز بر صفحه موبایلها هویدا و قابل مشاهده است. مروری بر پیش بینی های مدودُف ضروری است:
1️⃣- خواندنِ این چند توئیت باعث می شود از دیدنِ این میزان از مالیخولیا شگفت زده شوید. اینکه چطور یک ذهن تا به حد آشفته می شود؟ اصلا آیا ممکن است کسی که چهار سال هدایت یک کشور پهناور را بر عهده داشته است تا به این حد گیج باشد؟
آل احمد جمله ای دارد بر این مضمون که: «... و تو در شگفت می مانی که چطور به رهبری قوم رسیده است؟!»
2️⃣- جالب اینجاست که ذیل این 10 تا پیش بینیِ جناب مدودف، ایلان ماسک آمده و نوشته: «باشد! یکسال دیگه همین موقع اینها را یادم بیاور!»
3️⃣اما مروری بر پیش بینی 2023 جناب مدودف:
✔️در سال آینده انگلستان به اتحادیه اروپا بازخواهد پیوست. پس از پیوستن انگلستان اتحادیه اروپا دچار «فروپاشی» خواهد شد (کلمه "فروپاشی" برای ما ایرانیها آشنا نیست؟!). و پس از «فروپاشی»، واحد پول یورو از مدار (اقتصاد دنیا) خارج خواهد شد.
✔️لهستان و مجارستان مناطق غربی اوکراین را اشغال خواهند کرد.
✔️منطقه ای به نام Fourth Reich تشکیل خواهد شد و جنگ با فرانسه آغاز خواهد شد. اتحادیه اروپا پراکنده خواهد شد.
✔️مناطق شمال ایرلند از انگلستان جدا خواهد شد.
✔️در آمریکا جنگ داخلی آغاز خواهد شد و ایالتهای کالیفرنیا و تگزاس جدا خواهند شد و «اعلام خودمختاری» خواهند کرد. تگزاس و #مکزیک با هم متحد خواهند شد. پس از پایان جنگ داخلی، ایلان ماسک رئیس جمهور خواهد شد.
✔️تمام سرمایه گذاران بزرگ، سرمایه خود را از بازار سهام آمریکا و اروپا خارج خواهند کرد و جریان سرمایه به سمت #آسیا حرکت خواهد کرد.
✔️دلار و یورو از معاملات جهانی حذف خواهند شد.
✔️سال نو به شما دوستان انگلا-ساکسون مبارک باد.
Season greetings to you all, Anglo-Saxon friends, and their happily oinking piglets!
- - - - -
خدای من چقدر این ادبیات برای ما آشناست! اگر چشمهایت را ببندی و کسی به تو نگفته باشد گمان می کنی احمدی نژاد یا حسن عباسی دارند سخن می گویند. یا لابد گمان می کنی یک نفر دارد سرمقاله فلان روزنامه را برایت می خواند. اما خیر! چنین نیست. این رژۀ مالیخولیا و این جملات توام با توهم را انگشتان کسی تایپ کرده که زمانی می توانسته بجای صفحه کلید موبایل، بر صفحه کلید بمب اتمی تایپ کند. دنیای ما تا به این حد جای مخوفی است و تراژدی تا به این حد به کمدی نزدیک است.
4️⃣ در یک جایی شنیده که اقتصادِ #کالیفرنیا بزرگترین «اقتصاد زیرملی» در جهان است. مشاورین کرملین به او گفته اند که اگر کالیفرنیا یک کشور مستقل بود (۲۰۲۲)، به عنوان پنجمین اقتصاد بزرگ جهان، پس از آلمان و جلوتر از هند، قرار میگرفت. این ذهن بسیط و خطی، بلافاصله به نتیجه رسیده که کالیفرنیا از آمریکا جدا خواهد شد.
یک جایی شنیده که ایالت تگزاس در مسیر بالندگی و رشد عجیبی قرار گرفته و بسیاری از شرکتهای فن آوری از جمله تسلا به #تگزاس نقل مکان کرده اند. این ذهن ساده، بلافاصله نتیجه گیری کرده که تگزاس از آمریکا جدا خواهد شد. چرا؟ چون در تفکر بسیط روسی، به محض اینکه کسی (یا جایی) قوی شود ممکن است خودمختار شود! نگاهی تا به این حد «امنیتی» را از پدرانش به ارث برده این جناب مدوِدف! و همان نگاه امنیتی-روسی را بر روی صفحه موبایلش تایپ کرده! (یا از منشی خواسته که برایش تایپ کند).
و البته که بحث افزایش تنش در آمریکا بحث جدیدی نیست و حتی احتمال جنگ داخلی جمهوریخواهها و دموکراتها هم بحث جدیدی نیست. اما این شیوۀ پیش بینی واقعا یکتاست.
صد رحمت به ورژنهای ایرانی این طرز تفکر.
این دنیا تا به چه حد می تواند جای خطرناکی برای فرزندان انسان باشد اگر که مهار نشوند صاحبان این دست نگاه.
#سندروم_ذهن_ساده
#مالیخولیا
@MostafaTajzadeh
🌐t.me/solseghalam
(مروری بر توئیتهای تاسف بار امروز رئیس جمهور سابق روسیه)
محمدرضا اسلامی
🔵 دمیتری مِدودف، رئیس جمهور سابق روسیه چند توئیت (رشتو) نوشته و در آن پیش بینی هایش را برای سال آینده میلادی یعنی 2023 (که چند روز دیگر آغاز می شود) شرح کرده است.
این از برکات دنیای جدید است که می توانیم انسانها را بدون واسطه ببینیم و آنچه که قبلا در پسِ ذهنها می گذشت، امروز بر صفحه موبایلها هویدا و قابل مشاهده است. مروری بر پیش بینی های مدودُف ضروری است:
1️⃣- خواندنِ این چند توئیت باعث می شود از دیدنِ این میزان از مالیخولیا شگفت زده شوید. اینکه چطور یک ذهن تا به حد آشفته می شود؟ اصلا آیا ممکن است کسی که چهار سال هدایت یک کشور پهناور را بر عهده داشته است تا به این حد گیج باشد؟
آل احمد جمله ای دارد بر این مضمون که: «... و تو در شگفت می مانی که چطور به رهبری قوم رسیده است؟!»
2️⃣- جالب اینجاست که ذیل این 10 تا پیش بینیِ جناب مدودف، ایلان ماسک آمده و نوشته: «باشد! یکسال دیگه همین موقع اینها را یادم بیاور!»
3️⃣اما مروری بر پیش بینی 2023 جناب مدودف:
✔️در سال آینده انگلستان به اتحادیه اروپا بازخواهد پیوست. پس از پیوستن انگلستان اتحادیه اروپا دچار «فروپاشی» خواهد شد (کلمه "فروپاشی" برای ما ایرانیها آشنا نیست؟!). و پس از «فروپاشی»، واحد پول یورو از مدار (اقتصاد دنیا) خارج خواهد شد.
✔️لهستان و مجارستان مناطق غربی اوکراین را اشغال خواهند کرد.
✔️منطقه ای به نام Fourth Reich تشکیل خواهد شد و جنگ با فرانسه آغاز خواهد شد. اتحادیه اروپا پراکنده خواهد شد.
✔️مناطق شمال ایرلند از انگلستان جدا خواهد شد.
✔️در آمریکا جنگ داخلی آغاز خواهد شد و ایالتهای کالیفرنیا و تگزاس جدا خواهند شد و «اعلام خودمختاری» خواهند کرد. تگزاس و #مکزیک با هم متحد خواهند شد. پس از پایان جنگ داخلی، ایلان ماسک رئیس جمهور خواهد شد.
✔️تمام سرمایه گذاران بزرگ، سرمایه خود را از بازار سهام آمریکا و اروپا خارج خواهند کرد و جریان سرمایه به سمت #آسیا حرکت خواهد کرد.
✔️دلار و یورو از معاملات جهانی حذف خواهند شد.
✔️سال نو به شما دوستان انگلا-ساکسون مبارک باد.
Season greetings to you all, Anglo-Saxon friends, and their happily oinking piglets!
- - - - -
خدای من چقدر این ادبیات برای ما آشناست! اگر چشمهایت را ببندی و کسی به تو نگفته باشد گمان می کنی احمدی نژاد یا حسن عباسی دارند سخن می گویند. یا لابد گمان می کنی یک نفر دارد سرمقاله فلان روزنامه را برایت می خواند. اما خیر! چنین نیست. این رژۀ مالیخولیا و این جملات توام با توهم را انگشتان کسی تایپ کرده که زمانی می توانسته بجای صفحه کلید موبایل، بر صفحه کلید بمب اتمی تایپ کند. دنیای ما تا به این حد جای مخوفی است و تراژدی تا به این حد به کمدی نزدیک است.
4️⃣ در یک جایی شنیده که اقتصادِ #کالیفرنیا بزرگترین «اقتصاد زیرملی» در جهان است. مشاورین کرملین به او گفته اند که اگر کالیفرنیا یک کشور مستقل بود (۲۰۲۲)، به عنوان پنجمین اقتصاد بزرگ جهان، پس از آلمان و جلوتر از هند، قرار میگرفت. این ذهن بسیط و خطی، بلافاصله به نتیجه رسیده که کالیفرنیا از آمریکا جدا خواهد شد.
یک جایی شنیده که ایالت تگزاس در مسیر بالندگی و رشد عجیبی قرار گرفته و بسیاری از شرکتهای فن آوری از جمله تسلا به #تگزاس نقل مکان کرده اند. این ذهن ساده، بلافاصله نتیجه گیری کرده که تگزاس از آمریکا جدا خواهد شد. چرا؟ چون در تفکر بسیط روسی، به محض اینکه کسی (یا جایی) قوی شود ممکن است خودمختار شود! نگاهی تا به این حد «امنیتی» را از پدرانش به ارث برده این جناب مدوِدف! و همان نگاه امنیتی-روسی را بر روی صفحه موبایلش تایپ کرده! (یا از منشی خواسته که برایش تایپ کند).
و البته که بحث افزایش تنش در آمریکا بحث جدیدی نیست و حتی احتمال جنگ داخلی جمهوریخواهها و دموکراتها هم بحث جدیدی نیست. اما این شیوۀ پیش بینی واقعا یکتاست.
صد رحمت به ورژنهای ایرانی این طرز تفکر.
این دنیا تا به چه حد می تواند جای خطرناکی برای فرزندان انسان باشد اگر که مهار نشوند صاحبان این دست نگاه.
#سندروم_ذهن_ساده
#مالیخولیا
@MostafaTajzadeh
🌐t.me/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
مالیخولیا 🔻
Let's read and enjoy!
Let's read and enjoy!
☑️دولت سیزدهم در هر دقیقه ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیارد تومان پول خلق میکند/ خلق پول، پاشنه آشیل مهم اقتصاد ایران
✔️شهریور سال جاری و در نخستین روز هفته دولت بود که عبدالناصر همتی در پیامی خطاب به رئیسی نوشت که «جناب رئیسی ضمن عرض تبریک هفته دولت، به نظرم در خصوص شیوه استقراض از بانک مرکزی و میزان خلق پول، اطلاعات درست به شما نداده اند. از اول مهر ۱۴۰۰ تا پایان تیز ۱۴۰۱ و فقط در ۱۰ ماه، معادل ۱۳۴ هزار میلیارد تومان در دولت شما پول چاپ شده است. اثر نقدینگی آن فراتر از ۱۰۰۰ هزار میلیارد تومان میباشد.»
✔️همین پیغام ساده، اما با موجی از اظهارنظرهای مختلف مواجه شد که بیش از همه نشان میداد که چاپ پول و افزایش پایه پولی مسالهای است که در دولت سیزدهم وجود دارد، اما به جای حل مشکل به دنبال فرافکنی هستند که به طور مداوم این چاپ بی رویه اسکناس را با دولتهای یازدهم و دوازدهم مقایسه کنند.
✔️حال، اما ادعای پیمان مولوی درباره این که دولت رئیسی هر ثانیه ۴۵ میلیون تومان نقدینگی خلق میکند بار دیگر مساله بحران بزرگ چاپ پول بدون پایه را در کشور خاطرنشان کرد.
✔️مولوی اخیرا گفته است که: «نقدینگی از ۵۵۰۰ هزار میلیارد تومان گذشته است و یعنی از ابتدای سال، هر ثانیه ۴۵ میلیون تومان پول توسط دولت خلق میشود و این بدون رشد اقتصادی، خروجی اش همان تورم است که از آن مجددا دولت مالیات اخذ میکند و این چرخه ادامه خواهد داشت.»
✔️چاپ هر ثانیه ۴۵ میلیون تومان چنین مفهومی دارد که در هر دقیقه دو میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان پول خلق شده است و این یعنی در هر ساعت رقمی حدود ۱۶۲ میلیارد تومان پول توسط دولت سیزدهم خلق میشود.
✔️برای درک ترسناکتر بودن این ارقام باید توجه کرد که روند خلق پول به این صورت به آن معناست که در هر یک شبانه روز که خورشید میرود و باز میگردد، دولت سیزدهم رقمی حدود سه هزار و ۸۸۸ میلیارد تومان پول بدون پشتوانه در این کشور خلق میکند.
🔹متن کامل
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
✔️شهریور سال جاری و در نخستین روز هفته دولت بود که عبدالناصر همتی در پیامی خطاب به رئیسی نوشت که «جناب رئیسی ضمن عرض تبریک هفته دولت، به نظرم در خصوص شیوه استقراض از بانک مرکزی و میزان خلق پول، اطلاعات درست به شما نداده اند. از اول مهر ۱۴۰۰ تا پایان تیز ۱۴۰۱ و فقط در ۱۰ ماه، معادل ۱۳۴ هزار میلیارد تومان در دولت شما پول چاپ شده است. اثر نقدینگی آن فراتر از ۱۰۰۰ هزار میلیارد تومان میباشد.»
✔️همین پیغام ساده، اما با موجی از اظهارنظرهای مختلف مواجه شد که بیش از همه نشان میداد که چاپ پول و افزایش پایه پولی مسالهای است که در دولت سیزدهم وجود دارد، اما به جای حل مشکل به دنبال فرافکنی هستند که به طور مداوم این چاپ بی رویه اسکناس را با دولتهای یازدهم و دوازدهم مقایسه کنند.
✔️حال، اما ادعای پیمان مولوی درباره این که دولت رئیسی هر ثانیه ۴۵ میلیون تومان نقدینگی خلق میکند بار دیگر مساله بحران بزرگ چاپ پول بدون پایه را در کشور خاطرنشان کرد.
✔️مولوی اخیرا گفته است که: «نقدینگی از ۵۵۰۰ هزار میلیارد تومان گذشته است و یعنی از ابتدای سال، هر ثانیه ۴۵ میلیون تومان پول توسط دولت خلق میشود و این بدون رشد اقتصادی، خروجی اش همان تورم است که از آن مجددا دولت مالیات اخذ میکند و این چرخه ادامه خواهد داشت.»
✔️چاپ هر ثانیه ۴۵ میلیون تومان چنین مفهومی دارد که در هر دقیقه دو میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان پول خلق شده است و این یعنی در هر ساعت رقمی حدود ۱۶۲ میلیارد تومان پول توسط دولت سیزدهم خلق میشود.
✔️برای درک ترسناکتر بودن این ارقام باید توجه کرد که روند خلق پول به این صورت به آن معناست که در هر یک شبانه روز که خورشید میرود و باز میگردد، دولت سیزدهم رقمی حدود سه هزار و ۸۸۸ میلیارد تومان پول بدون پشتوانه در این کشور خلق میکند.
🔹متن کامل
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
اقتصاد24
دولت سیزدهم در هر دقیقه ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان پول خلق میکند/ خلق پول، پاشنه آشیل مهم اقتصاد ایران
عدم شفافیت و هم چنین وجود فساد اقتصادی و مالی، همواره باعث افزایش هزینههای دولت و بانک مرکزی در ساماندهی بازار پول شده است و اگر بهرهوری و کارایی اقتصاد و مدی
☑️انتخاب مجدد آذر منصوری به عنوان دبیرکل حزب اتحاد ملت
✍🏻امتداد-گروه خبر: مجمع عمومی حزب اتحاد ملت در هشتمین کنگره خود مجددا آذر منصوری را به عنوان دبیرکل این حزب انتخاب کرد.
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
✍🏻امتداد-گروه خبر: مجمع عمومی حزب اتحاد ملت در هشتمین کنگره خود مجددا آذر منصوری را به عنوان دبیرکل این حزب انتخاب کرد.
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
☑️دستور کوچ صــادر شد: زیان میلیاردی کسبوکارها از اختلال در اینترنت و فیلترینگ
✔️«هم مردم و هم صاحبان کسبوکار ریسک خریدوفروش اینترنتی را روی پلتفرمهای خارجی مثل اینستاگرام، تلگرام و واتسآپ پذیرفتهاند، پس نباید گلایه کنند که چرا این پلتفرمها فیلتر شده است.» این گفتههای یک مقام مسئول در مرکز تجارت الکترونیک ایران است. او نمیخواهد نامی از او برده شود. میگوید اجازه مصاحبه ندارد، اما در عین حال اضافه میکند که میتوانی از اطلاعاتم در گزارشات استفاده کنی؛ در واقع هیچ اطلاعاتی هم ارائه نمیکند!
✔️حدود دو سال پیش- آبان 98 – زمانی که در بحبوحه اعتراضها به گرانی بنزین، اینترنت کل کشور به مدت یک هفته قطع شد، اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران آثار و زیانهای اقتصادی ناشی ازاین تصمیم را بررسی کرد. طبق گزارشی که اتاق ایران به مقامات امنیتی کشور و دولت وقت ارائه کرد، زیان ناشی از قطعی اینترنت به مدت یک هفته 5/1میلیارد دلار برآورد شده بود.
✔️گزارشهای غیررسمی حکایت از آن دارد که در 10 روز گذشته اختلال در اینترنت و فیلترینگ پلتفرمهایی مثل اینستاگرام و واتسآپ حیات اقتصادی بیش از 700 هزار کسبوکار روی این دو پلتفرم را در معرض تهدید قرار داده است.
✔️«پیشنهادم این است که مردم کسبوکار خودشان را بر محیطی که پایبند به قانون جمهوری اسلامی ایران نیست، برنامهریزی نکنند.» عیسیزارعپور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات این اظهارات را در واکنش به شایعه قطع دائمی اینستاگرام عنوان کرده است. او در عین حال درباره وضعیت فیلترینگ اینستاگرام از خود سلب مسئولیت کرده و گفته که «مرجع تصمیمگیری در این زمینه وزارت ارتباطات نیست.» همین دو جمله کافیست تا 11 میلیون نفری که از این راه گذران زندگی میکنند، در استرس و نگرانی قرار بگیرند.
✔️اجرای ایده پیامرسانهای داخلی در سال ۹۷ اجرایی شد، زمانیکه مقامات وقت تصمیم به فیلترینگ تلگرام گرفتند. به دنبال آن، پروژه پیامرسانهای ایرانی یکی پس از دیگری پا به عرصه گذاشتند، اما سرنوشت همه آنها مشابه است؛ عدم استقبال عمومی! در واقع پروژه پیامرسانهای داخلی با صرف 400 میلیارد تومان هزینه در فاز اول شکست خورد. قرار بود 300 میلیارد تومان دیگر به علاوه امکانات رایگانی مثل سرور و پهنای باند هم در اختیارشان قرار بگیرد اما نتیجهای که در فاز اول اجرا بهدست آمد، نشان داد که پیامرسانهای داخلی نهتنها توانایی جذب کاربر به صورت گسترده ندارند، بلکه به لحاظ فنی هم دارای مشکلات فراوانی هستند که قدرت رقابت با انواع مشابه خارجی را از آنها گرفته است.
🖇متن کامل
https://b2n.ir/y96187
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
✔️«هم مردم و هم صاحبان کسبوکار ریسک خریدوفروش اینترنتی را روی پلتفرمهای خارجی مثل اینستاگرام، تلگرام و واتسآپ پذیرفتهاند، پس نباید گلایه کنند که چرا این پلتفرمها فیلتر شده است.» این گفتههای یک مقام مسئول در مرکز تجارت الکترونیک ایران است. او نمیخواهد نامی از او برده شود. میگوید اجازه مصاحبه ندارد، اما در عین حال اضافه میکند که میتوانی از اطلاعاتم در گزارشات استفاده کنی؛ در واقع هیچ اطلاعاتی هم ارائه نمیکند!
✔️حدود دو سال پیش- آبان 98 – زمانی که در بحبوحه اعتراضها به گرانی بنزین، اینترنت کل کشور به مدت یک هفته قطع شد، اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران آثار و زیانهای اقتصادی ناشی ازاین تصمیم را بررسی کرد. طبق گزارشی که اتاق ایران به مقامات امنیتی کشور و دولت وقت ارائه کرد، زیان ناشی از قطعی اینترنت به مدت یک هفته 5/1میلیارد دلار برآورد شده بود.
✔️گزارشهای غیررسمی حکایت از آن دارد که در 10 روز گذشته اختلال در اینترنت و فیلترینگ پلتفرمهایی مثل اینستاگرام و واتسآپ حیات اقتصادی بیش از 700 هزار کسبوکار روی این دو پلتفرم را در معرض تهدید قرار داده است.
✔️«پیشنهادم این است که مردم کسبوکار خودشان را بر محیطی که پایبند به قانون جمهوری اسلامی ایران نیست، برنامهریزی نکنند.» عیسیزارعپور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات این اظهارات را در واکنش به شایعه قطع دائمی اینستاگرام عنوان کرده است. او در عین حال درباره وضعیت فیلترینگ اینستاگرام از خود سلب مسئولیت کرده و گفته که «مرجع تصمیمگیری در این زمینه وزارت ارتباطات نیست.» همین دو جمله کافیست تا 11 میلیون نفری که از این راه گذران زندگی میکنند، در استرس و نگرانی قرار بگیرند.
✔️اجرای ایده پیامرسانهای داخلی در سال ۹۷ اجرایی شد، زمانیکه مقامات وقت تصمیم به فیلترینگ تلگرام گرفتند. به دنبال آن، پروژه پیامرسانهای ایرانی یکی پس از دیگری پا به عرصه گذاشتند، اما سرنوشت همه آنها مشابه است؛ عدم استقبال عمومی! در واقع پروژه پیامرسانهای داخلی با صرف 400 میلیارد تومان هزینه در فاز اول شکست خورد. قرار بود 300 میلیارد تومان دیگر به علاوه امکانات رایگانی مثل سرور و پهنای باند هم در اختیارشان قرار بگیرد اما نتیجهای که در فاز اول اجرا بهدست آمد، نشان داد که پیامرسانهای داخلی نهتنها توانایی جذب کاربر به صورت گسترده ندارند، بلکه به لحاظ فنی هم دارای مشکلات فراوانی هستند که قدرت رقابت با انواع مشابه خارجی را از آنها گرفته است.
🖇متن کامل
https://b2n.ir/y96187
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
hammihanonline.ir
دستور کوچ صــادر شد
زیان میلیاردی کسبوکارها از اختلال در اینترنت و فیلترینگ
نه سرکوب، نه شورش: نظامیانی که در پادگانها ماندند
نظامیان هنگام بروز بحرانهای سیاسی دو رفتار شناخته شده دارند: یا کودتا میکنند، و یا وفادار به حکومت میمانند. اما نوع دیگری از واکنش هم هست که در بزنگاه قیامهای مردمی رخ میدهد: حکومت نیروی نظامی را برای سرکوب معترضان به صحنه فرامیخواند، اما نظامیان از شرکت در سرکوب خودداری میکنند، و برای به دست گرفتن قدرت هم اقدامی نمیکنند. آنها بیطرف در پادگانها میمانند.
این اقدام میتواند در سرنوشت قیام مردمی تعیین کننده باشد چون حکومت معمولاً زمانی از نیروی نظامی برای سرکوب استفاده میکند که نیروی انتظامی در این امر موفق نبوده باشد. بنابراین وقتی نظامیان هم از فرمان سرکوب سرپیچی کنند، عملاً بخت پیروزی قیام بسیار بالا میرود.
سه استاد علوم سیاسی پژوهش کردند تا ببینند چه عواملی باعث میشود نظامیان در پادگانهایشان بمانند و در هنگامهی قیام از سرکوب خودداری کنند. در پژوهش آنها این عوامل احتمال سرپیچی نیروهای مسلح از دستور سرکوب را افزایش میدهند:
▪️ حقوق نامکفی و سختی معاش نظامیان،
▪️ احساس همدلی بیشتر با مردم بهجای تعهد به نظام،
▪️ نارضایتی از وظایف محوله و احساس اینکه سرکوب مخالف شأن و تعهد حرفهایشان است،
▪️ بروز اختلاف میان صفوف مختلف نیروهای مسلح
برخلاف انتظار، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که اتفاقا نوع حکومت (این که رژیم چهقدر اقتدارگرا باشد) عامل موثری در جهتدهی به تصمیم نظامیان نیست. فرهنگ سیاسی کشورها نیز در شیوهی رفتار نظامیان نقش چندانی ندارد. در موارد متعددی نظامیان از دستور سرکوب سرپیچی کردند با این که فرهنگ دموکراسی در کشورشان ریشه و قدمت نداشت.
خلاصهی پژوهش را در لینک زیر میتوانید بخوانید:
https://daneshkadeh.org/military-protest/9965/
@MostafaTajzadeh
@Daneshkadeh_org
نظامیان هنگام بروز بحرانهای سیاسی دو رفتار شناخته شده دارند: یا کودتا میکنند، و یا وفادار به حکومت میمانند. اما نوع دیگری از واکنش هم هست که در بزنگاه قیامهای مردمی رخ میدهد: حکومت نیروی نظامی را برای سرکوب معترضان به صحنه فرامیخواند، اما نظامیان از شرکت در سرکوب خودداری میکنند، و برای به دست گرفتن قدرت هم اقدامی نمیکنند. آنها بیطرف در پادگانها میمانند.
این اقدام میتواند در سرنوشت قیام مردمی تعیین کننده باشد چون حکومت معمولاً زمانی از نیروی نظامی برای سرکوب استفاده میکند که نیروی انتظامی در این امر موفق نبوده باشد. بنابراین وقتی نظامیان هم از فرمان سرکوب سرپیچی کنند، عملاً بخت پیروزی قیام بسیار بالا میرود.
سه استاد علوم سیاسی پژوهش کردند تا ببینند چه عواملی باعث میشود نظامیان در پادگانهایشان بمانند و در هنگامهی قیام از سرکوب خودداری کنند. در پژوهش آنها این عوامل احتمال سرپیچی نیروهای مسلح از دستور سرکوب را افزایش میدهند:
▪️ حقوق نامکفی و سختی معاش نظامیان،
▪️ احساس همدلی بیشتر با مردم بهجای تعهد به نظام،
▪️ نارضایتی از وظایف محوله و احساس اینکه سرکوب مخالف شأن و تعهد حرفهایشان است،
▪️ بروز اختلاف میان صفوف مختلف نیروهای مسلح
برخلاف انتظار، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که اتفاقا نوع حکومت (این که رژیم چهقدر اقتدارگرا باشد) عامل موثری در جهتدهی به تصمیم نظامیان نیست. فرهنگ سیاسی کشورها نیز در شیوهی رفتار نظامیان نقش چندانی ندارد. در موارد متعددی نظامیان از دستور سرکوب سرپیچی کردند با این که فرهنگ دموکراسی در کشورشان ریشه و قدمت نداشت.
خلاصهی پژوهش را در لینک زیر میتوانید بخوانید:
https://daneshkadeh.org/military-protest/9965/
@MostafaTajzadeh
@Daneshkadeh_org
دانشکده | چکیده بحثهای دانشگاهی و تجربههای جهانی دربارهی مسایل محلی
نه سرکوب، نه شورش: نظامیانی که در پادگانها ماندند | دانشکده
سختی معاش، احساس همدلی بیشتر با مردم بهجای تعهد به نظام، نارضایتی از وظایف محوله، و همچنین اختلاف میان صفوف مختلف نظامی از جمله عواملی هستند که احتمال سرپیچی نیروهای مسلح از دستور سرکوب را افزایش میدهند |
🔷 چرا کسی از تاریخ عبرت نمیگیرد!؟
🔶 تا پیش از هگل تصور عمومی، از جمله کتابهای حِکمی و حتی دینی شرقی، بر این بود که «تاریخ برای عبرت گرفتن است»: اگر از تاریخ بیاموزیم، دیگر همان اشتباههایی را تکرار نخواهیم کرد که گذشتگان کردند. اما هگل بهتأکید گفت که «اگر به تاریخ بنگریم میبینیم که هیچکس از تاریخ عبرت نگرفته است!» مقصود هگل از این سخن این نبود که کسی از تاریخ چیزی نمیآموزد! برعکس، مقصود او این بود که چون از تاریخ میآموزیم، هرچه هم آموخته باشیم دیگر به کارمان نمیآید، چون تاریخ تکرار نمیشود! ما انسانها چون میکوشیم از اشتباههای گذشته درس بیاموزیم، دیگر برخی کارهای گذشته را تکرار نمیکنیم، اما نه همهٔ کارها را. بنابراین، تاریخ همواره نو و تازه است. تاریخ همچون رود خروشانی که هراکلیتوس از آن سخن میگفت هرگز به یک حال نیست و نمیماند. انسانها دقیقاً به این دلیل که میآموزند و میتوانند بیاموزند هربار چیزهایی نو به صحنه میآورند که تا پیش از این هرگز نبوده است. «جنگ» را بنگرید! جنگ پدیداری بهظاهر تکراری و همیشگی در تاریخ بشر است. اما آیا هیچکس از جنگ دست کشیده است؟ آیا هیچ جنگی مانند جنگ پیشین بوده است؟ خیر! هیچ جنگی مانند جنگ پیشین نیست. انسان با هرجنگ پیشرفت میکند. ابزارهای نو میآفریند. نقشهها و حیلهها و ترفندهای نو میاندیشد و امید میدارد که اگر بار پیشین شکست خورد، این بار پیروز شود. درست مانند بازیهای ورزشی که هر باشگاه شکستخوردهای برای این بازی میکند که بار بعدی را ببرد. زندگی برای همهٔ ما نیز همین است. همهٔ ما میکوشیم تا روزی فرا رسد که سرانجام ببریم، هرچند بارها شکست خورده باشیم. آیا کسی از عشق یا ازدواج یا کاری دست کشیده است، چون یک بار شکست خورده است؟ برخی شاید. اما آیا ما آنان را ملامت نمیکنیم؟ آیا ما از آدمیان نمیخواهیم با هر بار شکست برخیزند و باز بکوشند! شاید بار بعد موفق شوند!
اکنون وقتی به جباران و جنایتکاران تاریخ و فاتحان و زورمندان و نظامهای سیاسی نیز میرسیم قاعده نیز همین است. هیچ نظام خودکامهای مانند نظام خودکامهٔ پیشین نیست. تازه به دوران رسیدگان «نظام جدید» گرسنهتر و درندهتر و بیمارتر و نادانتر و بس بیهمهچیزتر از هر پادشاه یا زورگوی پیشیناند که دست کم هنوز چیزی از انسانیت میدانست. امروز اگر ماکیاوللی سر از گور در میآورد و به پوتین و شریکان راهبردی او نگاهی میافکند، بیشک، از این همه زشتی و پلیدی و درندگی به تهوع دچار میشد و نمیدانست امروز کدام «مردی» و «هنر» و «کاردانی» را باید به یاری طلبید تا از پس چنین آدمیان جنایتکار و شیطانصفتی برآید. بیهوده نیست که امروز برخی مردمان کشورهای شرقی، در مقایسه با زمان حال، دیگر مستبدان کذشتهٔ خود را گرامی میدارند و بر آنان درود میفرستند. آنان هرگز چنین جنایتکارانی را در گذشتهٔ خود به یاد نمیآورند؟ این درود، بیشک، از آن روست که مردم حاکمان امروز را بسیار جنایتکارتر و غارتگرتر و بیکفایتتر از گذشتگان یافتهاند. پس آیا ما در جنابت و تباهی پیشرفت نکردهایم؟ آیا جنایتکاران نظام جدید به پندار خود از گذشتگان درس نگرفتهاند تا بیرحمتر و سنگدلتر و جنایتکارتر و بیهمه چیزتر باشند تا برنیفتند؟ با این همه، این جنایتکاران هنوز ماندهاند. چرا؟ چون آنان از «انقلابها»ی پیشین آموختهاند. آنان تصور میکنند که «نظامها»ی پیشین به اندازهٔ کافی نکشته و شکنجه نکردهاند. به اندازهٔ کافی ناپدید و سر به نیست نکردهاند. به اندازهٔ کافی آدم نخریدهاند و پولپاشی نکردهاند. به اندازهٔ کافی با همتایان خود در دیگر کشورها متحد نبودهاند. بیهوده نیست که فاشیستها و کمونیستها و دیگر به اصطلاح انقلابیهای جهان سومی قرن بیستم نظامهایی پدید آوردهاند به مراتب جنایتکارتر و پستتر و درندهتر و بیهمهچیزتر. چون هیچکس به اندازهٔ «انقلابیها»ی سابقی که بر کرسی قدرت تکیه زدهآند از «انقلاب» نفرت و وحشت ندارد. انقلابیهای سابقی که از «انقلاب» به نان و نوایی رسیدهاند هرگز دوست ندارند که شاهد انقلابی برضد خویش باشند: چگونه از این کاخها بیرون شوند؟ اما آیا آنان میتوانند در برابر امواج خردکنندهٔ «انقلاب» برضد خویش بایستند؟ اگر خودکامگان از نظامهای پیشین درس سرکوب و جنایت گرفتهاند تا جنایتکارتر باشند، «انقلابیها»ی امروز هم باید از «انقلابها»ی گذشته درسهایی بیاموزند تا «زیرک»تر و «هشیارتر» باشند و «بازی» را ببرند و اگر توان دارند «نظامی» بیافرینند که برای «تغییر» آن .....
@MostafaTajzadeh
ادامه در INSTANT VIEW
🔷 چرا کسی از تاریخ عبرت نمیگیرد!؟ – Telegraph
https://telegra.ph/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%DA%A9%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%B9%D8%A8%D8%B1%D8%AA-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%AF%DB%8C%D8%B1%D8%AF-12-17
🔶 تا پیش از هگل تصور عمومی، از جمله کتابهای حِکمی و حتی دینی شرقی، بر این بود که «تاریخ برای عبرت گرفتن است»: اگر از تاریخ بیاموزیم، دیگر همان اشتباههایی را تکرار نخواهیم کرد که گذشتگان کردند. اما هگل بهتأکید گفت که «اگر به تاریخ بنگریم میبینیم که هیچکس از تاریخ عبرت نگرفته است!» مقصود هگل از این سخن این نبود که کسی از تاریخ چیزی نمیآموزد! برعکس، مقصود او این بود که چون از تاریخ میآموزیم، هرچه هم آموخته باشیم دیگر به کارمان نمیآید، چون تاریخ تکرار نمیشود! ما انسانها چون میکوشیم از اشتباههای گذشته درس بیاموزیم، دیگر برخی کارهای گذشته را تکرار نمیکنیم، اما نه همهٔ کارها را. بنابراین، تاریخ همواره نو و تازه است. تاریخ همچون رود خروشانی که هراکلیتوس از آن سخن میگفت هرگز به یک حال نیست و نمیماند. انسانها دقیقاً به این دلیل که میآموزند و میتوانند بیاموزند هربار چیزهایی نو به صحنه میآورند که تا پیش از این هرگز نبوده است. «جنگ» را بنگرید! جنگ پدیداری بهظاهر تکراری و همیشگی در تاریخ بشر است. اما آیا هیچکس از جنگ دست کشیده است؟ آیا هیچ جنگی مانند جنگ پیشین بوده است؟ خیر! هیچ جنگی مانند جنگ پیشین نیست. انسان با هرجنگ پیشرفت میکند. ابزارهای نو میآفریند. نقشهها و حیلهها و ترفندهای نو میاندیشد و امید میدارد که اگر بار پیشین شکست خورد، این بار پیروز شود. درست مانند بازیهای ورزشی که هر باشگاه شکستخوردهای برای این بازی میکند که بار بعدی را ببرد. زندگی برای همهٔ ما نیز همین است. همهٔ ما میکوشیم تا روزی فرا رسد که سرانجام ببریم، هرچند بارها شکست خورده باشیم. آیا کسی از عشق یا ازدواج یا کاری دست کشیده است، چون یک بار شکست خورده است؟ برخی شاید. اما آیا ما آنان را ملامت نمیکنیم؟ آیا ما از آدمیان نمیخواهیم با هر بار شکست برخیزند و باز بکوشند! شاید بار بعد موفق شوند!
اکنون وقتی به جباران و جنایتکاران تاریخ و فاتحان و زورمندان و نظامهای سیاسی نیز میرسیم قاعده نیز همین است. هیچ نظام خودکامهای مانند نظام خودکامهٔ پیشین نیست. تازه به دوران رسیدگان «نظام جدید» گرسنهتر و درندهتر و بیمارتر و نادانتر و بس بیهمهچیزتر از هر پادشاه یا زورگوی پیشیناند که دست کم هنوز چیزی از انسانیت میدانست. امروز اگر ماکیاوللی سر از گور در میآورد و به پوتین و شریکان راهبردی او نگاهی میافکند، بیشک، از این همه زشتی و پلیدی و درندگی به تهوع دچار میشد و نمیدانست امروز کدام «مردی» و «هنر» و «کاردانی» را باید به یاری طلبید تا از پس چنین آدمیان جنایتکار و شیطانصفتی برآید. بیهوده نیست که امروز برخی مردمان کشورهای شرقی، در مقایسه با زمان حال، دیگر مستبدان کذشتهٔ خود را گرامی میدارند و بر آنان درود میفرستند. آنان هرگز چنین جنایتکارانی را در گذشتهٔ خود به یاد نمیآورند؟ این درود، بیشک، از آن روست که مردم حاکمان امروز را بسیار جنایتکارتر و غارتگرتر و بیکفایتتر از گذشتگان یافتهاند. پس آیا ما در جنابت و تباهی پیشرفت نکردهایم؟ آیا جنایتکاران نظام جدید به پندار خود از گذشتگان درس نگرفتهاند تا بیرحمتر و سنگدلتر و جنایتکارتر و بیهمه چیزتر باشند تا برنیفتند؟ با این همه، این جنایتکاران هنوز ماندهاند. چرا؟ چون آنان از «انقلابها»ی پیشین آموختهاند. آنان تصور میکنند که «نظامها»ی پیشین به اندازهٔ کافی نکشته و شکنجه نکردهاند. به اندازهٔ کافی ناپدید و سر به نیست نکردهاند. به اندازهٔ کافی آدم نخریدهاند و پولپاشی نکردهاند. به اندازهٔ کافی با همتایان خود در دیگر کشورها متحد نبودهاند. بیهوده نیست که فاشیستها و کمونیستها و دیگر به اصطلاح انقلابیهای جهان سومی قرن بیستم نظامهایی پدید آوردهاند به مراتب جنایتکارتر و پستتر و درندهتر و بیهمهچیزتر. چون هیچکس به اندازهٔ «انقلابیها»ی سابقی که بر کرسی قدرت تکیه زدهآند از «انقلاب» نفرت و وحشت ندارد. انقلابیهای سابقی که از «انقلاب» به نان و نوایی رسیدهاند هرگز دوست ندارند که شاهد انقلابی برضد خویش باشند: چگونه از این کاخها بیرون شوند؟ اما آیا آنان میتوانند در برابر امواج خردکنندهٔ «انقلاب» برضد خویش بایستند؟ اگر خودکامگان از نظامهای پیشین درس سرکوب و جنایت گرفتهاند تا جنایتکارتر باشند، «انقلابیها»ی امروز هم باید از «انقلابها»ی گذشته درسهایی بیاموزند تا «زیرک»تر و «هشیارتر» باشند و «بازی» را ببرند و اگر توان دارند «نظامی» بیافرینند که برای «تغییر» آن .....
@MostafaTajzadeh
ادامه در INSTANT VIEW
🔷 چرا کسی از تاریخ عبرت نمیگیرد!؟ – Telegraph
https://telegra.ph/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%DA%A9%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%B9%D8%A8%D8%B1%D8%AA-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%AF%DB%8C%D8%B1%D8%AF-12-17
Telegraph
🔷 چرا کسی از تاریخ عبرت نمیگیرد!؟
🔶 تا پیش از هگل تصور عمومی، از جمله کتابهای حِکمی و حتی دینی شرقی، بر این بود که «تاریخ برای عبرت گرفتن است»: اگر از تاریخ بیاموزیم، دیگر همان اشتباههایی را تکرار نخواهیم کرد که گذشتگان کردند. اما هگل بهتأکید گفت که «اگر به تاریخ بنگریم میبینیم که هیچکس…
🔴 «ترانه»ی «زن، زندگی، آزادی»
✍️ مرتضی کاظمیان
▫️از بازداشت غیرقانونی ترانه علیدوستی، هنرپیشه برجسته سینمای ایران، حدود دو هفته میگذرد. دستگیری و محبوس کردن بازیگر سرشناس در سلول انفرادی زندان اوین، و ادامهی فشار غیرانسانی بر او، تنها از یک پروژه امنیتی غیراخلاقی و سخیف، پردهبرداری میکند؛ آنهم درحالیکه نه احتمال فرار او مطرح است، و نه شائبهی از بین بردن سند یا مدرکی. نهادهای امنیتی به عمد، و با وجود اعتبار و معروفیت داخلی و جهانی ترانه، او را هدف خشونت عریان (تا حد جدا کردن از فرزند خردسالش، و حبس در سلول انفرادی و اعمال شکنجه سفید و فشارهای غیرانسانی به قصد اعتراف دروغین) قرار دادهاند.
▫️«ترانه»، قربانی مشهوری است که از نظر نهادهای امنیتی، نه فقط شخص او باید بهخاطر همراهیاش با اَبَرجنبشِ «زن، زندگی،آزادی» مجازات شود، بلکه اسیری است برای ارعاب جامعه هنری و سینماگران کشور، و فراتر، چهرههای مشهور اجتماعی. از این بیشتر، نهادهای امنیتی با هدف قراردادن ترانه علیدوستی، به تمامی ایرانیان آزادیخواه و مخالف جمهوری اسلامی، پیغام انذار و هشدار و تهدید میفرستند؛ که: وقتی یکی چون ترانه چنین هدف خشونت قرار میگیرد، «رعایت» کنند و کنج عافیت و مصلحت بجویند.
▫️ترانه علیدوستی از مصداقهای برجستهی نقض فاحش حقوق بشر در جمهوری اسلامی است؛ مصداقی معتبر از شهروندانی که قربانی حکومت فاسد و سرکوبگر و غیرانسانی، و حکمرانی ضداخلاقی و غیرقانونی میشوند. در نظامی که «حفظ نظام، اوجب واجبات است»، مادری از فرزندش جدا و در سلول انفرادی حبس میشود، و زیر فشارهای سنگین غیرانسانی و بازجوییهای غیرقانونی قرار میگیرد تا به ناکردهها اعتراف، و پروژههای کثیف امنیتی را تایید و تکمیل کند.
▫️نهادهای امنیتی حکومت، و فراتر، جمهوری اسلامی همچنان بیاعتنا به ریشههای واقعی اعتراض و خیزش انقلابی، آب در هاون میکوبند و به روشهای مشهور رژیمهای استبدادی میآویزند: ارعاب و سرکوب و سانسور و دروغ. برخلاف خواست ایشان اما، ترانه علیدوستی، نه فقط در جامعه هنری ایران، و نه تنها در زنان و مادران کشور، که برای تمامی شهروندان معترض، نمادی از ستمستیزی شجاعانه و نافرمانی مدنی و ایستادگی شده، و پرچمی برای آنها که حقیقت را قربانی مصلحت نمیکنند.
*کانال نویسنده
@kaleme @MostafaTajzadeh
✍️ مرتضی کاظمیان
▫️از بازداشت غیرقانونی ترانه علیدوستی، هنرپیشه برجسته سینمای ایران، حدود دو هفته میگذرد. دستگیری و محبوس کردن بازیگر سرشناس در سلول انفرادی زندان اوین، و ادامهی فشار غیرانسانی بر او، تنها از یک پروژه امنیتی غیراخلاقی و سخیف، پردهبرداری میکند؛ آنهم درحالیکه نه احتمال فرار او مطرح است، و نه شائبهی از بین بردن سند یا مدرکی. نهادهای امنیتی به عمد، و با وجود اعتبار و معروفیت داخلی و جهانی ترانه، او را هدف خشونت عریان (تا حد جدا کردن از فرزند خردسالش، و حبس در سلول انفرادی و اعمال شکنجه سفید و فشارهای غیرانسانی به قصد اعتراف دروغین) قرار دادهاند.
▫️«ترانه»، قربانی مشهوری است که از نظر نهادهای امنیتی، نه فقط شخص او باید بهخاطر همراهیاش با اَبَرجنبشِ «زن، زندگی،آزادی» مجازات شود، بلکه اسیری است برای ارعاب جامعه هنری و سینماگران کشور، و فراتر، چهرههای مشهور اجتماعی. از این بیشتر، نهادهای امنیتی با هدف قراردادن ترانه علیدوستی، به تمامی ایرانیان آزادیخواه و مخالف جمهوری اسلامی، پیغام انذار و هشدار و تهدید میفرستند؛ که: وقتی یکی چون ترانه چنین هدف خشونت قرار میگیرد، «رعایت» کنند و کنج عافیت و مصلحت بجویند.
▫️ترانه علیدوستی از مصداقهای برجستهی نقض فاحش حقوق بشر در جمهوری اسلامی است؛ مصداقی معتبر از شهروندانی که قربانی حکومت فاسد و سرکوبگر و غیرانسانی، و حکمرانی ضداخلاقی و غیرقانونی میشوند. در نظامی که «حفظ نظام، اوجب واجبات است»، مادری از فرزندش جدا و در سلول انفرادی حبس میشود، و زیر فشارهای سنگین غیرانسانی و بازجوییهای غیرقانونی قرار میگیرد تا به ناکردهها اعتراف، و پروژههای کثیف امنیتی را تایید و تکمیل کند.
▫️نهادهای امنیتی حکومت، و فراتر، جمهوری اسلامی همچنان بیاعتنا به ریشههای واقعی اعتراض و خیزش انقلابی، آب در هاون میکوبند و به روشهای مشهور رژیمهای استبدادی میآویزند: ارعاب و سرکوب و سانسور و دروغ. برخلاف خواست ایشان اما، ترانه علیدوستی، نه فقط در جامعه هنری ایران، و نه تنها در زنان و مادران کشور، که برای تمامی شهروندان معترض، نمادی از ستمستیزی شجاعانه و نافرمانی مدنی و ایستادگی شده، و پرچمی برای آنها که حقیقت را قربانی مصلحت نمیکنند.
*کانال نویسنده
@kaleme @MostafaTajzadeh
🔷 با «نظام ستمگر و فاسد» چه باید کرد؟
🔶 همهٔ مردم جامعهای مفروض نمیتوانند نسبت به «نظام حاکم» بر جامعهٔ خود نگاهی یکسان داشته باشند، حتی اگر این «نظام ستمگر و فاسد» باشد. بنابراین، میتوان انتظار داشت که «نظام ستمگر و فاسد» تنها هنگامی از صفحهٔ روزگار برچیده شود که گروهی مصمم باشند که آن را بردارند، و گروهی دیگر در برابر این خواست یا تمکین کنند، کنار بکشند و مقاومت نکنند، یا مقاومت کنند و شکست بخورند. بنابراین، پیش از هرچیز میباید ببینیم که «نظام ستمگر و فاسد» برای هر گروه از مردم به چه چیزی شبیه است و آن مردم نسبت به او چه رویکرد یا رفتاری در پیش میگیرند. به نظر من چنین میآید که «نظام ستمگر و فاسد» میتواند شبیه به یکی از این چیزها باشد و هرکس از یکی از این چشماندازها به آن بنگرد:
۱) دندانی فاسد که آن را باید کشید و دور انداخت.
۲) سیبی گندیده که باید انتظار کشید تا خودش بگندد و بیافتد.
۳) مردابی متعفن و شورهزاری که باید از آن گریخت و به جایی دیگر رفت، چون دیگر چیزی در آن نمی توان کاشت (مهاجرت کرد)
۴) خوان یغمایی که باید تا فرصت هست از مزایای آن بهره برد اما در اولین فرصت برداشت و گریخت و برد و خورد.
۵) خانهای نیمهکلنگی که باید آن را گرفت و بازسازی کرد.
۶) خانهای کلنگی که باید آن را کوبید و از نو ساخت.
اکنون با توجه به هریک از این چشماندازها میتوانیم به «نظام ستمگر و فاسد» یکی از این رویکردها را برگزینیم.
۱) در مورد نخست تصور میکنیم که تنها مشکل جامعهٔ ما «رژیم» یا «نظام حاکم» آن است و او هم مانند دندانی فاسد است که وقتی کشیده شد بدن دیگر سالم است و نیازی به چیزی تازه ندارد مگر دندانی دیگر. در این نظر تغییرات حداقلی است. مشکل فقط «تغییر رژیم» است. در این تصور افرادی که ممکن است خواهان کشیدن دندان فاسد باشند، شاید «انقلابی» یا «برانداز» نامیده شوند. اما آنان را «انقلابی» نمیتوان گفت چون فقط به جزئی از جامعه به منزلهٔ «مسأله» مینگرند. اما به هر حال، کسانی که خواهان کشیدن دنداناند «ناراضیان کنشگر» یا «فعال»اند و «منفعل» نیستند. با «دندان فاسد» نمیتوان کنار آمد و با آن ساخت! چنین مردمی، سریع و بی درنگ، دست به عمل میزنندچون درد میکشند و نمیتوانند تحمل کنند. ناراضیان تندرو، انقلابیها، براندازها همگی در «تغییر رژیم» مشترکاند، اما در دامنهٔ تغییر و چگونگی تغییر مشترک نیستند.
۲) در مورد دوم تصور این است که «نظام گندیده» همچون سیبی بر سر شاخه در حال پوسیدن است و من هم دارم زندگی خودم را میکنم، و او هم چندان کاری به کار من ندارد. پس من هم کاری به کار او ندارم. من زندگی خودم را میکنم (حتی اگرشده در خانه یا درغار خویش) و در همان حال دربارهٔ گندیدگی او هم حرف میزنم، و نشان میدهم که از جهان آگاهم، اما آنقدر خودم را به خطر نمیاندازم که از درخت بالا بروم و آن را پایین بیندازم. چون خودش به مرور میگندد و میافتد. «نظام» تا وقتی سیب گندیدهای است که زندگی مرا به گند نکشیده است، میتواند آن بالا برای خودش بپوسد و بگندد و بعد هم بیافتد.
۳) نظام به مرداب متعفنی تبدیل شده است که به زندگی من گند زده است. من نمیخواهم که مرداب را خشک کنم یا زمینی مرده را احیا کنم. راهم را میگیرم و میروم جای دیگری که زمینی بهتر داشته باشد. من مهاجرت میکنم به جایی که زمینی بهتر به من بدهد. قصدی هم برای بازگشتن ندارم. دنبال زندگی خودم هستم.
۴) نظام خوان یغمایی گشوده است و من هم میتوانم کاری به کار کسی نداشته باشم و زندگی خودم را بکنم و در همان حال آگاه باشم که این سفره هر لحظه برچیدنی است. پس تا زود است بهره را میبرم و به موقع میزنم به چاک. یا خاموش میمانم. شریک دزد و رفیق قافله خواهم بود. کاری نخواهم کرد که دستم از سفره کوتاه شود، اما گاهی یکی به نعل و یکی به میخ خواهم زد تا مرا وابسته به نظام نشمرند. نه مخالف جدی نظام هستم و نه فدایی نظام. میانه را میگیرم و خیر دنیا و آخرت را میبرم، نه از مواهب بودن با نظام میافتم و محروم میشوم نه ننگ بودن با نظام و همدستی در جنایات او را به جان میخرم. هم دنیا را دارم و هم آخرت را.
۵) میگویم نظام فرسوده شده است، اما نه هنوز آنقدر که بریزد. میشود دستی به سر و رویش کشید. پس شاید من بتوانم کاری برای بقای آن بکنم. پس آگر آن را به من بدهند، بازسازیاش میکنم و به مردم میفروشم. شاید چند سالی دیگر بتوان با آن زندگی کرد. زندگی کوتاه است. باید زندگی کرد. بودن به از نبود شدن. .....
ادامه در INSTANT VIEW
@MostafaTajzadeh
🔷 با «نظام ستمگر و فاسد» چه باید کرد؟ – Telegraph
https://telegra.ph/%D8%A8%D8%A7-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D8%AA%D9%85%DA%AF%D8%B1-%D9%88-%D9%81%D8%A7%D8%B3%D8%AF-%DA%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-12-16
🔶 همهٔ مردم جامعهای مفروض نمیتوانند نسبت به «نظام حاکم» بر جامعهٔ خود نگاهی یکسان داشته باشند، حتی اگر این «نظام ستمگر و فاسد» باشد. بنابراین، میتوان انتظار داشت که «نظام ستمگر و فاسد» تنها هنگامی از صفحهٔ روزگار برچیده شود که گروهی مصمم باشند که آن را بردارند، و گروهی دیگر در برابر این خواست یا تمکین کنند، کنار بکشند و مقاومت نکنند، یا مقاومت کنند و شکست بخورند. بنابراین، پیش از هرچیز میباید ببینیم که «نظام ستمگر و فاسد» برای هر گروه از مردم به چه چیزی شبیه است و آن مردم نسبت به او چه رویکرد یا رفتاری در پیش میگیرند. به نظر من چنین میآید که «نظام ستمگر و فاسد» میتواند شبیه به یکی از این چیزها باشد و هرکس از یکی از این چشماندازها به آن بنگرد:
۱) دندانی فاسد که آن را باید کشید و دور انداخت.
۲) سیبی گندیده که باید انتظار کشید تا خودش بگندد و بیافتد.
۳) مردابی متعفن و شورهزاری که باید از آن گریخت و به جایی دیگر رفت، چون دیگر چیزی در آن نمی توان کاشت (مهاجرت کرد)
۴) خوان یغمایی که باید تا فرصت هست از مزایای آن بهره برد اما در اولین فرصت برداشت و گریخت و برد و خورد.
۵) خانهای نیمهکلنگی که باید آن را گرفت و بازسازی کرد.
۶) خانهای کلنگی که باید آن را کوبید و از نو ساخت.
اکنون با توجه به هریک از این چشماندازها میتوانیم به «نظام ستمگر و فاسد» یکی از این رویکردها را برگزینیم.
۱) در مورد نخست تصور میکنیم که تنها مشکل جامعهٔ ما «رژیم» یا «نظام حاکم» آن است و او هم مانند دندانی فاسد است که وقتی کشیده شد بدن دیگر سالم است و نیازی به چیزی تازه ندارد مگر دندانی دیگر. در این نظر تغییرات حداقلی است. مشکل فقط «تغییر رژیم» است. در این تصور افرادی که ممکن است خواهان کشیدن دندان فاسد باشند، شاید «انقلابی» یا «برانداز» نامیده شوند. اما آنان را «انقلابی» نمیتوان گفت چون فقط به جزئی از جامعه به منزلهٔ «مسأله» مینگرند. اما به هر حال، کسانی که خواهان کشیدن دنداناند «ناراضیان کنشگر» یا «فعال»اند و «منفعل» نیستند. با «دندان فاسد» نمیتوان کنار آمد و با آن ساخت! چنین مردمی، سریع و بی درنگ، دست به عمل میزنندچون درد میکشند و نمیتوانند تحمل کنند. ناراضیان تندرو، انقلابیها، براندازها همگی در «تغییر رژیم» مشترکاند، اما در دامنهٔ تغییر و چگونگی تغییر مشترک نیستند.
۲) در مورد دوم تصور این است که «نظام گندیده» همچون سیبی بر سر شاخه در حال پوسیدن است و من هم دارم زندگی خودم را میکنم، و او هم چندان کاری به کار من ندارد. پس من هم کاری به کار او ندارم. من زندگی خودم را میکنم (حتی اگرشده در خانه یا درغار خویش) و در همان حال دربارهٔ گندیدگی او هم حرف میزنم، و نشان میدهم که از جهان آگاهم، اما آنقدر خودم را به خطر نمیاندازم که از درخت بالا بروم و آن را پایین بیندازم. چون خودش به مرور میگندد و میافتد. «نظام» تا وقتی سیب گندیدهای است که زندگی مرا به گند نکشیده است، میتواند آن بالا برای خودش بپوسد و بگندد و بعد هم بیافتد.
۳) نظام به مرداب متعفنی تبدیل شده است که به زندگی من گند زده است. من نمیخواهم که مرداب را خشک کنم یا زمینی مرده را احیا کنم. راهم را میگیرم و میروم جای دیگری که زمینی بهتر داشته باشد. من مهاجرت میکنم به جایی که زمینی بهتر به من بدهد. قصدی هم برای بازگشتن ندارم. دنبال زندگی خودم هستم.
۴) نظام خوان یغمایی گشوده است و من هم میتوانم کاری به کار کسی نداشته باشم و زندگی خودم را بکنم و در همان حال آگاه باشم که این سفره هر لحظه برچیدنی است. پس تا زود است بهره را میبرم و به موقع میزنم به چاک. یا خاموش میمانم. شریک دزد و رفیق قافله خواهم بود. کاری نخواهم کرد که دستم از سفره کوتاه شود، اما گاهی یکی به نعل و یکی به میخ خواهم زد تا مرا وابسته به نظام نشمرند. نه مخالف جدی نظام هستم و نه فدایی نظام. میانه را میگیرم و خیر دنیا و آخرت را میبرم، نه از مواهب بودن با نظام میافتم و محروم میشوم نه ننگ بودن با نظام و همدستی در جنایات او را به جان میخرم. هم دنیا را دارم و هم آخرت را.
۵) میگویم نظام فرسوده شده است، اما نه هنوز آنقدر که بریزد. میشود دستی به سر و رویش کشید. پس شاید من بتوانم کاری برای بقای آن بکنم. پس آگر آن را به من بدهند، بازسازیاش میکنم و به مردم میفروشم. شاید چند سالی دیگر بتوان با آن زندگی کرد. زندگی کوتاه است. باید زندگی کرد. بودن به از نبود شدن. .....
ادامه در INSTANT VIEW
@MostafaTajzadeh
🔷 با «نظام ستمگر و فاسد» چه باید کرد؟ – Telegraph
https://telegra.ph/%D8%A8%D8%A7-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D8%AA%D9%85%DA%AF%D8%B1-%D9%88-%D9%81%D8%A7%D8%B3%D8%AF-%DA%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-12-16
Telegraph
🔷 با «نظام ستمگر و فاسد» چه باید کرد؟
🔶 همهٔ مردم جامعهای مفروض نمیتوانند نسبت به «نظام حاکم» بر جامعهٔ خود نگاهی یکسان داشته باشند، حتی اگر این «نظام ستمگر و فاسد» باشد. بنابراین، میتوان انتظار داشت که «نظام ستمگر و فاسد» تنها هنگامی از صفحهٔ روزگار برچیده شود که گروهی مصمم باشند که آن را…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌نشست «ایران؛ ملک مشاع شهروندان برابر حقوق»
(قسمت اول)
📎از سلسله نشستهای گفتوگو محور «ایران واحد دموکراتیک»
☀️با حضور:
سید هاشم آقاجری؛ نویسنده و مدرس دانشگاه
شهریار حسینبُر: فعال مدنی از بلوچستان
در این برنامه خواهیم دید:
☀️هاشم آقاجری: بخشی از قانون اساسی ما مبتنی است بر فقهی است که به دلیل آنکه تحول پیدا نکرده و مدرن نشده، همچنان عنصر نابرابری در آن دیده میشود. و علاوه بر آن نابرابریهای ساختاری هم [در آن] وجود دارد.
☀️ شهریار حسینبر: زمانی که از عنوان شهروند تعریف می کنیم دیگر بنده شهروند ایرانم نه حقوقی بیشتر از تهرانی یا مشهدی می خواهم نه کمتر از آن دیگر برچسب این را نخواهیم داشت که شما بلوچ هستید یا نه...
✅ ویدیوی کامل این نشست ها را درصفحه «یوتیوب» و «آپارات» طالقانی و زمانه ما میتوانید مشاهده نمایید.
aparat
youtube
@MostafaTajzadeh
🔺 صفحات #طالقانی_و_زمانه_ما را در شبکههای مجازی دنبال کنید:
telegram
Instagram
twitter
—————————
@taleghani_zamaneh
#طالقانی_و_زمانه_ما
#مجتمع_فرهنگی_آیت_الله_طالقانی
#کتابخانه_آنلاین_طالقانی_و_زمانه_ما
(قسمت اول)
📎از سلسله نشستهای گفتوگو محور «ایران واحد دموکراتیک»
☀️با حضور:
سید هاشم آقاجری؛ نویسنده و مدرس دانشگاه
شهریار حسینبُر: فعال مدنی از بلوچستان
در این برنامه خواهیم دید:
☀️هاشم آقاجری: بخشی از قانون اساسی ما مبتنی است بر فقهی است که به دلیل آنکه تحول پیدا نکرده و مدرن نشده، همچنان عنصر نابرابری در آن دیده میشود. و علاوه بر آن نابرابریهای ساختاری هم [در آن] وجود دارد.
☀️ شهریار حسینبر: زمانی که از عنوان شهروند تعریف می کنیم دیگر بنده شهروند ایرانم نه حقوقی بیشتر از تهرانی یا مشهدی می خواهم نه کمتر از آن دیگر برچسب این را نخواهیم داشت که شما بلوچ هستید یا نه...
✅ ویدیوی کامل این نشست ها را درصفحه «یوتیوب» و «آپارات» طالقانی و زمانه ما میتوانید مشاهده نمایید.
aparat
youtube
@MostafaTajzadeh
🔺 صفحات #طالقانی_و_زمانه_ما را در شبکههای مجازی دنبال کنید:
telegram
—————————
@taleghani_zamaneh
#طالقانی_و_زمانه_ما
#مجتمع_فرهنگی_آیت_الله_طالقانی
#کتابخانه_آنلاین_طالقانی_و_زمانه_ما
✅ قیاس احکام صادره از بعضی تریبونها در باره معترضان با احکام مانعین زکات بعد از پیامبر!
✍️ سهنقطه/ حجتالاسلام احمد حیدری:
بارها عرض کردهایم معترضان باید سعی کنند از راههای صحیح و معقول فریاد اعتراض خود را به گوش مسئولان و جهانیان برسانند و سوق به سوی خشونت از جانب آنان، کاملا غیر معقول و ناصحیح و خواست کانونهای قدرت و سرکوب است و حکومت دینی هم نه تنها نباید مانع اعتراض معقول و اعتصاب و تظاهرات و ... شود و نه تنها نباید دنبال بهانه برای سرکوب باشد بلکه باید علاوه بر ایجاد زمینه اعتراضات صحیح مثل اعتصاب و تظاهرات و ...، دنبال بهانه برای عفو و بخشش و چشمپوشی باشد و از برخورد خشن بیش از حد ضرورت، خودداری ورزد و در عوض به اقدامات راضی کننده و قانعساز دست یازد ولی متأسفانه این روزها از اردوگاه حکومت پیوسته دعوت به شدت در برخورد با معترضانی که اغتشاشگر خوانده میشوند، شنیده میشود و به صراحت تریبونهای حکومت به محاکمه و صدور حکم محارب و شدت در کیفر و برگزیدن اعدام و ... دعوت میکنند و اخیرا هم نماینده خبرگان از استان خوزستان با توجه به اظهار نظر بعضی مراجع و عالمان در باره حکم محارب و منع صدور اعدام برای هر محارب، راه جدید برای اعدام پیشنهاد کرده و گفته است: «برای محاکمه اغتشاشگران از حکم بغی به جای محاربه استفاده کنید. بغات کسانی هستند که برای براندازی نظام اسلامی به میدان میآیند و حکم بغات از محارب به مراتب سختتر است چرا که محارب فقط به ارعاب مردم میپردازد و کاری به نظام اسلامی ندارد».
متأسفانه سیره حکومتی پیامبر(ص) و امام علی(ع) فراموش شده و میشود و به سیره خلفای دیگر تأسی میگردد. امام علی که برای اولین بار با بغات روبرو شد، با این که اهل جمل قبل از ورود ایشان به بصره، تعدادی از شیعیان را کشته و فرماندار امام را با توهین اخراج کرده بودند با این وجود سعی فراوان کرد که مسأله به جنگ و کشتار نکشد بعد هم جز در میدان، جنگ کسی را نکشت و وقتی تسلیم شدند، همه را بخشید. در تاریخ امام نمی یابیم کسانی که از درون حکومت حتی اگر اغتشاش کرده باشند، به حکم محاربه یا بغی محکوم و اعدام شده باشند. البته شام و حوزه سلطه معاویه جزو حوزه حکومت امام نبود و امام به برخورد شدید با آنان که دشمن خارجی بوده و امنیت حکومت و مردم را هدف قرار داده بودند، سفارش داشت.
بعد از وفات پیامبر و ماجرای سقیفه، وقتی فرستاده خلیفه اول برای گرفتن زکات به قبایل رفت، بعضی از قبایل با توجه به بیعتی که در غدیر با امام علی کرده بودند، با شنیدن نام ابوبکر به عنوان خلیفه نتوانستند خود را به دادن زکات راضی کنند و از دادن زکات ابا ورزیدند. از جمله آنها مالک بن نویره و قبیلهاش بود که رسول خدا به بهشتی بودن او خبر داده و او خلافت را با توجه به بیعت غدیر و وصایای رسول خدا، حق امام علی میدانست از این رو از دادن زکات ابا ورزید(فضائل ابن شاذان/77). البته جمعی هم از روی ارتداد و انکار اسلام و وجوب زکات، از دادن زکات ابا ورزیدند ولی حکومت آن زمان به صورت عمومی حکم کرد که همه کسانی که از دادن زکات ابا ورزند، مرتد بوده و جان و مالشان مباح است و بر اساس همین حکم، خالد بن ولید را برای گرفتن زکات روانه قبیله مالک کرد و او با این که آنان مقرّ به شهادتین و وجوب زکات بودند و فقط راجع به حقانیت خلیفه، شبهه داشتند، به غدر ابتدا به آنان امان داد و وقتی خلع سلاحشان کرد، همه مردانشان را گردن زد و همان شب با همسر مالک همبستر شد که بسیاری از اصحاب حتی عمر بن خطاب، خالد را در این رفتار تخطئه کرده و خواستار قصاص از او شدند ولی خلیفه گفت: من شمشیری از شمشیرهای خدا که علیه کفار از غلاف درآمده، را نمیشکنم»!(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، 17/203)
این که امروز افرادی معترضانی را که بعضی از آنها به جهت عصبانیت و برخورد شدید و سرکوبگرانه نیروهای لباس شخصی و ... خشمگین شده و مرتکب سنگ پرانی و ... میشوند را به عنوان «باغی» و شورشی علیه حکومت حق و برانداز معرفی کرده و خواستار برخورد شدید با آنها میشوند، خاطره احکام حکومتهای غیر معصوم بعد از پیامبر را به ذهن تداعی میکند. همانانی که با همین استدلالهای سست در نهایت حسین بن علی را هم چون از بیعت با خلیفه سرپیچیده بود، شورشی، باغی، برانداز و مستحق مرگ خواندند و شد آنچه که شد و نباید میشد!!!
امروز بر مراجع عظام و اسلام شناسان متعهد لازم است در دفاع از دین خدا و معارف اسلام قیام کنند و این تفسیرهای انحرافی از دین را که در مکتب امامان بیسابقه است، با قدرت انکار کنند و اجازه ندهند حکومت برای بقای چهار روزه دنیایش، دین را به مسلخ ببرد.
اللهم اشهد انا بلّغنا.
✨ @noghteh3
@MostafaTajzadeh
✅ آدرس صفحه اینستاگرام سهنقطه
https://www.instagram.com/3.noghteh
✍️ سهنقطه/ حجتالاسلام احمد حیدری:
بارها عرض کردهایم معترضان باید سعی کنند از راههای صحیح و معقول فریاد اعتراض خود را به گوش مسئولان و جهانیان برسانند و سوق به سوی خشونت از جانب آنان، کاملا غیر معقول و ناصحیح و خواست کانونهای قدرت و سرکوب است و حکومت دینی هم نه تنها نباید مانع اعتراض معقول و اعتصاب و تظاهرات و ... شود و نه تنها نباید دنبال بهانه برای سرکوب باشد بلکه باید علاوه بر ایجاد زمینه اعتراضات صحیح مثل اعتصاب و تظاهرات و ...، دنبال بهانه برای عفو و بخشش و چشمپوشی باشد و از برخورد خشن بیش از حد ضرورت، خودداری ورزد و در عوض به اقدامات راضی کننده و قانعساز دست یازد ولی متأسفانه این روزها از اردوگاه حکومت پیوسته دعوت به شدت در برخورد با معترضانی که اغتشاشگر خوانده میشوند، شنیده میشود و به صراحت تریبونهای حکومت به محاکمه و صدور حکم محارب و شدت در کیفر و برگزیدن اعدام و ... دعوت میکنند و اخیرا هم نماینده خبرگان از استان خوزستان با توجه به اظهار نظر بعضی مراجع و عالمان در باره حکم محارب و منع صدور اعدام برای هر محارب، راه جدید برای اعدام پیشنهاد کرده و گفته است: «برای محاکمه اغتشاشگران از حکم بغی به جای محاربه استفاده کنید. بغات کسانی هستند که برای براندازی نظام اسلامی به میدان میآیند و حکم بغات از محارب به مراتب سختتر است چرا که محارب فقط به ارعاب مردم میپردازد و کاری به نظام اسلامی ندارد».
متأسفانه سیره حکومتی پیامبر(ص) و امام علی(ع) فراموش شده و میشود و به سیره خلفای دیگر تأسی میگردد. امام علی که برای اولین بار با بغات روبرو شد، با این که اهل جمل قبل از ورود ایشان به بصره، تعدادی از شیعیان را کشته و فرماندار امام را با توهین اخراج کرده بودند با این وجود سعی فراوان کرد که مسأله به جنگ و کشتار نکشد بعد هم جز در میدان، جنگ کسی را نکشت و وقتی تسلیم شدند، همه را بخشید. در تاریخ امام نمی یابیم کسانی که از درون حکومت حتی اگر اغتشاش کرده باشند، به حکم محاربه یا بغی محکوم و اعدام شده باشند. البته شام و حوزه سلطه معاویه جزو حوزه حکومت امام نبود و امام به برخورد شدید با آنان که دشمن خارجی بوده و امنیت حکومت و مردم را هدف قرار داده بودند، سفارش داشت.
بعد از وفات پیامبر و ماجرای سقیفه، وقتی فرستاده خلیفه اول برای گرفتن زکات به قبایل رفت، بعضی از قبایل با توجه به بیعتی که در غدیر با امام علی کرده بودند، با شنیدن نام ابوبکر به عنوان خلیفه نتوانستند خود را به دادن زکات راضی کنند و از دادن زکات ابا ورزیدند. از جمله آنها مالک بن نویره و قبیلهاش بود که رسول خدا به بهشتی بودن او خبر داده و او خلافت را با توجه به بیعت غدیر و وصایای رسول خدا، حق امام علی میدانست از این رو از دادن زکات ابا ورزید(فضائل ابن شاذان/77). البته جمعی هم از روی ارتداد و انکار اسلام و وجوب زکات، از دادن زکات ابا ورزیدند ولی حکومت آن زمان به صورت عمومی حکم کرد که همه کسانی که از دادن زکات ابا ورزند، مرتد بوده و جان و مالشان مباح است و بر اساس همین حکم، خالد بن ولید را برای گرفتن زکات روانه قبیله مالک کرد و او با این که آنان مقرّ به شهادتین و وجوب زکات بودند و فقط راجع به حقانیت خلیفه، شبهه داشتند، به غدر ابتدا به آنان امان داد و وقتی خلع سلاحشان کرد، همه مردانشان را گردن زد و همان شب با همسر مالک همبستر شد که بسیاری از اصحاب حتی عمر بن خطاب، خالد را در این رفتار تخطئه کرده و خواستار قصاص از او شدند ولی خلیفه گفت: من شمشیری از شمشیرهای خدا که علیه کفار از غلاف درآمده، را نمیشکنم»!(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، 17/203)
این که امروز افرادی معترضانی را که بعضی از آنها به جهت عصبانیت و برخورد شدید و سرکوبگرانه نیروهای لباس شخصی و ... خشمگین شده و مرتکب سنگ پرانی و ... میشوند را به عنوان «باغی» و شورشی علیه حکومت حق و برانداز معرفی کرده و خواستار برخورد شدید با آنها میشوند، خاطره احکام حکومتهای غیر معصوم بعد از پیامبر را به ذهن تداعی میکند. همانانی که با همین استدلالهای سست در نهایت حسین بن علی را هم چون از بیعت با خلیفه سرپیچیده بود، شورشی، باغی، برانداز و مستحق مرگ خواندند و شد آنچه که شد و نباید میشد!!!
امروز بر مراجع عظام و اسلام شناسان متعهد لازم است در دفاع از دین خدا و معارف اسلام قیام کنند و این تفسیرهای انحرافی از دین را که در مکتب امامان بیسابقه است، با قدرت انکار کنند و اجازه ندهند حکومت برای بقای چهار روزه دنیایش، دین را به مسلخ ببرد.
اللهم اشهد انا بلّغنا.
✨ @noghteh3
@MostafaTajzadeh
✅ آدرس صفحه اینستاگرام سهنقطه
https://www.instagram.com/3.noghteh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا ایران تنهاست؟
💢دکتر آرش رییسینژاد، نویسنده و استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با «فردای اقتصاد» با تاکید بر اینکه برای بیشینه کردن منافع ملی باید به تعریف واحدی از «ایران» برسیم و روی آن اجماع کنیم، به تشریح مفهوم «تنهایی استراتژیک ایران» پرداخت و ریشههای تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی آن را تشریح کرد. وی تاکید کرد تنهایی استراتژیک انزوا نیست و ویژگی بادوام تاریخی ایران ورای نظامهای سیاسی است. رییسینژاد در این گفتوگو به «فردای اقتصاد» گفت که ایران فاقد مرزهای طبیعی دفاعی و با یک ناامنی تاریخی مواجه است. این استاد دانشگاه با ذکر مثالهایی تاریخی افزود که ایران خواسته یا ناخواسته در میان قدرتهای بزرگ جهانی متحد ندارد.
#فردای_دیپلماسی
فیلم کامل این گفتوگو را در فردای اقتصاد ببینید
@Feghtesad @MostafaTajzadeh
💢دکتر آرش رییسینژاد، نویسنده و استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با «فردای اقتصاد» با تاکید بر اینکه برای بیشینه کردن منافع ملی باید به تعریف واحدی از «ایران» برسیم و روی آن اجماع کنیم، به تشریح مفهوم «تنهایی استراتژیک ایران» پرداخت و ریشههای تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی آن را تشریح کرد. وی تاکید کرد تنهایی استراتژیک انزوا نیست و ویژگی بادوام تاریخی ایران ورای نظامهای سیاسی است. رییسینژاد در این گفتوگو به «فردای اقتصاد» گفت که ایران فاقد مرزهای طبیعی دفاعی و با یک ناامنی تاریخی مواجه است. این استاد دانشگاه با ذکر مثالهایی تاریخی افزود که ایران خواسته یا ناخواسته در میان قدرتهای بزرگ جهانی متحد ندارد.
#فردای_دیپلماسی
فیلم کامل این گفتوگو را در فردای اقتصاد ببینید
@Feghtesad @MostafaTajzadeh
نمیخواهیم در صفحات تاریخ بنویسند ایران در زمان شما به باد رفت
شفقنا- پس از دستور مظفرالدین شاه قاجار به عبدالمجید عینالدوله (صدراعظم و معروف به اتابک) برای تاسیس عدالتخانه، و بیاعتنایی او و افزایش ظلم و فشار بر مردم و مشروطهخواهان، آیتالله سید محمد طباطبائی نامهای خطاب به عینالدوله مینویسد و او را مشفقانه نصیحت میکند که خطر سرنگونی حکومت و فروپاشی جامعه را جدی بگیرد و چارهی کار کند.
شفقنا متن این نامه را به نقل از کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» (ج ۲، صص ۳۹۰-۳۹۱) منتشر میکند:
کو آن همه راز و عهد و پیمان
مسلم است از خرابی این مملکت و استیصال این مردم و خطراتی که این صفحه را احاطه نموده است خوب مطلعید و هم بدیهی است و می دانید اصلاح تمام اینها منحصر است به تأسیس مجلس و اتحاد دولت و ملت و رجال دولت با علماء. عجب در این است که مرض را شناخته و طریق علاج هم معلوم، و اقدام نمی فرمائید. این اصلاحات عماً واقع خواهد شد. لیکن ما میخواهیم به دست پادشاه و اتابک خودمان باشد نه به دست روس و انگلیس و عثمانی.
ما نمیخواهیم در صفحات تاریخ بنویسند: دولت مظفرالدین شاه منقرض و ایران در عهد آن پادشاه بر باد رفته، شیعه از آن زمان ذلیل و خوار شدند.
خطر نزدیک و وقت مضیق و حال این مریض مشرف به موت است. احتمال برء ضعیف، در علاج چنین مریض آیا مسامحه رواست و یا علاج را به تأخیر انداختن سزاوار است؟ به خداوند متعال و به جمیع انبیاء و اولیاء قسم به اندکی مسامحه و تأخیر ایران میرود. لله الحمد، حضرت والا مسلمان و برخلاف سابقین معتقد به شرع و روز جزا هستید؛ ملاحظه بفرمایید این طور که شد جوابی برای امیرالمؤمنین (ع) دارید که بفرمایند دولت شیعهی من منحصر به ایران بود، ایران را چرا به باد داده دولت شیعه را منقرض نمودی؟
من اگر جسارت کرده و بکنم معذورم، زیرا که ایران وطن من است، اعتبارات من در این مملکت است، خدمت من به اسلام در این محل است، عزت من، عنوان من، تمام بسته به این دولت است، می بینم این مملکت بدست اجانب می افتد و تمام شئونات و اعتبارات من می رود. پس تا نفس دارم در نگهداری این مملکت میکوشم، بلکه هنگام لزوم جان را در این کار خواھم گذاشت. سیدالشھداء علیه السلام برای بقاء طایفهی شیعه از جان و اولاد و عشیره و عیال گذشت. شهادت آن بزرگوار اگر نبود از شیعه اسمی نمیماند. سزاوار است ما به رایگان این مملکت را به چنگ اجانب انداخته، این یک مشت شیعه را ضعیف و خوار و ذلیل نمایید؟
امروز باید اغراض شخصیه را کنار گذارده، محض خدا و ابقاء این مذهب جان نثاری کرد و خیال نکرد این کار چرا به اسم فلان و فلان انجام گیرد، وقت تنگ و مطلب مهم است، وقت این خیالات نیست. من حاضرم در این راه از همه چیز بگذرم، شأن و اعتبار را کنار گذارده، انجام این کار را اگر موقوف باشد به اینکه در دولت منزل حضرت والا کفشبرداری و دربانی کنم حاضرم (برای ملت و رفع ظلم).
حضرت والا را به خدا و رسول (ص) و صدیقهی طاهره و ائمهی هدی قسم میدهم، بریزید آنچه در دامان است، این مملکت و این مردم را اسیر روس و انگلیس و عثمانی نفرمایید. عهد چه شد؟ قرآن چه؟ عهد ما برای این کار یعنی تأسیس مجلس بود واِلا ما به الاشتراک نداشتیم. مختصراً اقدام در این کار فرمودید ما هم حاضر و همراهیم اقدام نفرمودید. یک تنه اقدام خواهم کرد، یا انجام مقصود یا مردن. از هیچ پروا ندارم، زیرا اول از جان گذشتم بعد اقدام نمودم، چیزی از عمر من باقی نمانده و از چیزی محظوظ نمیشوم، پس حظم اقدام به این کار و منتهی آمالم انجام این کار است. با جان دادن در این راه که مایه آمرزش و افتخار خود و اخلافم است این کار را بلند و اسمی برای خود در صفحهی روزگار باقی بگذارم. این کار اگر صورت نگیرد بر ما لعن خواهند کرد. چنانکه ما به اسلافمان خوب نمیگوییم، باز عاجزانه التماس میکنم هر چه زودتر این کار را انجام دهید، تأخیر این کار ولو یک روز هم باشد اثر سم قاتل را دارد. فعلاً دفع شر عثمانی نمیشود مگر به این مجلس و اتحاد ملت و دولت و رجال دولت و علماء، نتایج حسنهی دیگر محتاج به بیان است، فعلاً بیش از این مصدع نمیشوم.
والسلام.
@MostafaTajzadeh
https://fa.shafaqna.com/news/596180/
شفقنا- پس از دستور مظفرالدین شاه قاجار به عبدالمجید عینالدوله (صدراعظم و معروف به اتابک) برای تاسیس عدالتخانه، و بیاعتنایی او و افزایش ظلم و فشار بر مردم و مشروطهخواهان، آیتالله سید محمد طباطبائی نامهای خطاب به عینالدوله مینویسد و او را مشفقانه نصیحت میکند که خطر سرنگونی حکومت و فروپاشی جامعه را جدی بگیرد و چارهی کار کند.
شفقنا متن این نامه را به نقل از کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» (ج ۲، صص ۳۹۰-۳۹۱) منتشر میکند:
کو آن همه راز و عهد و پیمان
مسلم است از خرابی این مملکت و استیصال این مردم و خطراتی که این صفحه را احاطه نموده است خوب مطلعید و هم بدیهی است و می دانید اصلاح تمام اینها منحصر است به تأسیس مجلس و اتحاد دولت و ملت و رجال دولت با علماء. عجب در این است که مرض را شناخته و طریق علاج هم معلوم، و اقدام نمی فرمائید. این اصلاحات عماً واقع خواهد شد. لیکن ما میخواهیم به دست پادشاه و اتابک خودمان باشد نه به دست روس و انگلیس و عثمانی.
ما نمیخواهیم در صفحات تاریخ بنویسند: دولت مظفرالدین شاه منقرض و ایران در عهد آن پادشاه بر باد رفته، شیعه از آن زمان ذلیل و خوار شدند.
خطر نزدیک و وقت مضیق و حال این مریض مشرف به موت است. احتمال برء ضعیف، در علاج چنین مریض آیا مسامحه رواست و یا علاج را به تأخیر انداختن سزاوار است؟ به خداوند متعال و به جمیع انبیاء و اولیاء قسم به اندکی مسامحه و تأخیر ایران میرود. لله الحمد، حضرت والا مسلمان و برخلاف سابقین معتقد به شرع و روز جزا هستید؛ ملاحظه بفرمایید این طور که شد جوابی برای امیرالمؤمنین (ع) دارید که بفرمایند دولت شیعهی من منحصر به ایران بود، ایران را چرا به باد داده دولت شیعه را منقرض نمودی؟
من اگر جسارت کرده و بکنم معذورم، زیرا که ایران وطن من است، اعتبارات من در این مملکت است، خدمت من به اسلام در این محل است، عزت من، عنوان من، تمام بسته به این دولت است، می بینم این مملکت بدست اجانب می افتد و تمام شئونات و اعتبارات من می رود. پس تا نفس دارم در نگهداری این مملکت میکوشم، بلکه هنگام لزوم جان را در این کار خواھم گذاشت. سیدالشھداء علیه السلام برای بقاء طایفهی شیعه از جان و اولاد و عشیره و عیال گذشت. شهادت آن بزرگوار اگر نبود از شیعه اسمی نمیماند. سزاوار است ما به رایگان این مملکت را به چنگ اجانب انداخته، این یک مشت شیعه را ضعیف و خوار و ذلیل نمایید؟
امروز باید اغراض شخصیه را کنار گذارده، محض خدا و ابقاء این مذهب جان نثاری کرد و خیال نکرد این کار چرا به اسم فلان و فلان انجام گیرد، وقت تنگ و مطلب مهم است، وقت این خیالات نیست. من حاضرم در این راه از همه چیز بگذرم، شأن و اعتبار را کنار گذارده، انجام این کار را اگر موقوف باشد به اینکه در دولت منزل حضرت والا کفشبرداری و دربانی کنم حاضرم (برای ملت و رفع ظلم).
حضرت والا را به خدا و رسول (ص) و صدیقهی طاهره و ائمهی هدی قسم میدهم، بریزید آنچه در دامان است، این مملکت و این مردم را اسیر روس و انگلیس و عثمانی نفرمایید. عهد چه شد؟ قرآن چه؟ عهد ما برای این کار یعنی تأسیس مجلس بود واِلا ما به الاشتراک نداشتیم. مختصراً اقدام در این کار فرمودید ما هم حاضر و همراهیم اقدام نفرمودید. یک تنه اقدام خواهم کرد، یا انجام مقصود یا مردن. از هیچ پروا ندارم، زیرا اول از جان گذشتم بعد اقدام نمودم، چیزی از عمر من باقی نمانده و از چیزی محظوظ نمیشوم، پس حظم اقدام به این کار و منتهی آمالم انجام این کار است. با جان دادن در این راه که مایه آمرزش و افتخار خود و اخلافم است این کار را بلند و اسمی برای خود در صفحهی روزگار باقی بگذارم. این کار اگر صورت نگیرد بر ما لعن خواهند کرد. چنانکه ما به اسلافمان خوب نمیگوییم، باز عاجزانه التماس میکنم هر چه زودتر این کار را انجام دهید، تأخیر این کار ولو یک روز هم باشد اثر سم قاتل را دارد. فعلاً دفع شر عثمانی نمیشود مگر به این مجلس و اتحاد ملت و دولت و رجال دولت و علماء، نتایج حسنهی دیگر محتاج به بیان است، فعلاً بیش از این مصدع نمیشوم.
والسلام.
@MostafaTajzadeh
https://fa.shafaqna.com/news/596180/
خبرگزاری بین المللی شفقنا
نمیخواهیم در صفحات تاریخ بنویسند ایران در زمان شما به باد رفت/ برای رفع ظلم از ملت اگر لازم باشد حاضرم کفشدار شما بشوم: بازخوانی…
شفقنا- پس از دستور مظفرالدین شاه قاجار به عبدالمجید عینالدوله (صدراعظم و معروف به اتابک) برای تاسیس عدالتخانه، و بیاعتنایی او و افزایش ظلم و فشار بر مردم و مشروطهخواهان، آیتالله سید محمد طباطبائی نامهای خطاب به عینالدوله مینویسد و او را مشفقانه نصیحت…
روبسپیر و مجازات اعدام🔻
✍🏼 نگاهی به زندگی روبسپیر، انقلابی فرانسوی، نشان میدهد که چگونه او ظاهراً از شخصی بهشدت اخلاقمدار به جنایتکاری تبدیل شد که حکومت وحشت را تثبیت و اعدام هزاران نفر را تأیید کرد. به نظر نویسندهی این مقاله، دگرگونی در اندیشه و منش روبسپیر تنها درظاهر رخ داد و بذرهای کشتار از ابتدا در کلام و شخصیت روبسپیر قابل تشخیص بود. برخلاف شخصی مانند گاندی که در مقاطعی حساس از جنبش استقلال، سلامت و صلابت اخلاق شخصی را به همراهی با شور انقلابی ترجیح داد، روبسپیر به هر قیمتی تسلیم شور انقلابی و همذات با خودِ انقلاب بود. این نهتنها معلول عناصری در اندیشهی او بود که از ابتدا ترور را در شرایط خاص غیرمجاز نمیشمرد بلکه منش و خلقیات شخصی او نیز به چنین رابطهای با خیزش مردم گرایش داشت. از این نظر نیز روبسپیر نقطهی مقابل گاندی است.
✍🏼 بررسی سه نمونهی خاص از سخنرانیهای روبسپیر راه خوبی برای استنباط انگیزههای اوست. هریک از این سخنرانیها در مقطع متفاوتی از انقلاب و زندگی او ایراد شدهاند: نخستین سخنرانی که بالاتر از آن نقل شد، در تاریخ ژوئن ۱۷۹۱ ایراد شده و در آن او خواهان لغو مجازات اعدام شد. دومین سخنرانی را او پیش از دادگاه و اعدام لویی شانزدهم ایراد کرد و توضیح داد که چرا به اعدام پادشاه سابق رأی داده است. سومی سخنرانی مشهور «فضیلت و حکومت وحشت» اوست که در آن لزوم حکومت وحشت را برای بقای یک جمهوریِ فضیلتمند بیان میکند.
✍🏼 در آغاز، شاید بهدشواری بتوان فهمید که وکیلی از شهری کوچک که از تصور اعدام یک قاتل بیمار میشد، چگونه ممکن است بر هزاران اعدام مُهر تأیید بزند. پاسخ را باید در اظهارنظر میرابو جُست که گفته بود: «این مرد به مناصب بالایی خواهد رسید... او به هرچیزی که میگوید باور دارد.» در واقع، روبسپیر به مناصب بالایی دست یافت زیرا به همهی حرفهای خود باور داشت اما این را نیز میتوان گفت که به همین دلیل تا این حد بیرحم شد. گرچه نگرش او به خودِ مجازات اعدام تغییر کرد اما این تغییر همارز با تغییر همان انقلابی بود که میکوشید نمایندهاش باشد؛ وقتی انقلاب آرام و نیازمند مدارا بود دیگران را به مدارا دعوت میکرد و وقتی انقلاب در خطر و نیازمند شکستدادن دشمنان بود، مروج حکومتِ وحشت شد.
@NashrAasoo 💭
✍🏼 نگاهی به زندگی روبسپیر، انقلابی فرانسوی، نشان میدهد که چگونه او ظاهراً از شخصی بهشدت اخلاقمدار به جنایتکاری تبدیل شد که حکومت وحشت را تثبیت و اعدام هزاران نفر را تأیید کرد. به نظر نویسندهی این مقاله، دگرگونی در اندیشه و منش روبسپیر تنها درظاهر رخ داد و بذرهای کشتار از ابتدا در کلام و شخصیت روبسپیر قابل تشخیص بود. برخلاف شخصی مانند گاندی که در مقاطعی حساس از جنبش استقلال، سلامت و صلابت اخلاق شخصی را به همراهی با شور انقلابی ترجیح داد، روبسپیر به هر قیمتی تسلیم شور انقلابی و همذات با خودِ انقلاب بود. این نهتنها معلول عناصری در اندیشهی او بود که از ابتدا ترور را در شرایط خاص غیرمجاز نمیشمرد بلکه منش و خلقیات شخصی او نیز به چنین رابطهای با خیزش مردم گرایش داشت. از این نظر نیز روبسپیر نقطهی مقابل گاندی است.
✍🏼 بررسی سه نمونهی خاص از سخنرانیهای روبسپیر راه خوبی برای استنباط انگیزههای اوست. هریک از این سخنرانیها در مقطع متفاوتی از انقلاب و زندگی او ایراد شدهاند: نخستین سخنرانی که بالاتر از آن نقل شد، در تاریخ ژوئن ۱۷۹۱ ایراد شده و در آن او خواهان لغو مجازات اعدام شد. دومین سخنرانی را او پیش از دادگاه و اعدام لویی شانزدهم ایراد کرد و توضیح داد که چرا به اعدام پادشاه سابق رأی داده است. سومی سخنرانی مشهور «فضیلت و حکومت وحشت» اوست که در آن لزوم حکومت وحشت را برای بقای یک جمهوریِ فضیلتمند بیان میکند.
✍🏼 در آغاز، شاید بهدشواری بتوان فهمید که وکیلی از شهری کوچک که از تصور اعدام یک قاتل بیمار میشد، چگونه ممکن است بر هزاران اعدام مُهر تأیید بزند. پاسخ را باید در اظهارنظر میرابو جُست که گفته بود: «این مرد به مناصب بالایی خواهد رسید... او به هرچیزی که میگوید باور دارد.» در واقع، روبسپیر به مناصب بالایی دست یافت زیرا به همهی حرفهای خود باور داشت اما این را نیز میتوان گفت که به همین دلیل تا این حد بیرحم شد. گرچه نگرش او به خودِ مجازات اعدام تغییر کرد اما این تغییر همارز با تغییر همان انقلابی بود که میکوشید نمایندهاش باشد؛ وقتی انقلاب آرام و نیازمند مدارا بود دیگران را به مدارا دعوت میکرد و وقتی انقلاب در خطر و نیازمند شکستدادن دشمنان بود، مروج حکومتِ وحشت شد.
@NashrAasoo 💭
Telegraph
روبسپیر و مجازات اعدام
مقدمهی مترجم یکی از واقعیتهای انقلابها برآمدن رهبران تازه در زمانی کوتاه است. تجربهی انقلابهای گذشته نشان میدهد که برآمدن رهبران نامناسب و نادیدهگرفتن نشانههای خطر از سوی جامعه، هزینههای گزافی برای اهداف انقلاب و جانِ مردم و گاه خودِ آن افراد در…
🅾️
پایان حکومت اسلامی، پایان صدها سال اسلام در ایران است
✍رضا زمان
⭕خودم را در برابر اسلام و مسلمانی، ندانمانگار میبینم؛ نمیدانم این دین حقّ است یا ناحقّ، صادق است یا کاذب، راست است یا دروغ.
⭕حقیقتش دیگر دغدغهام حقّ و باطل اسلام هم نیست بلکه نگاهم به سرنوشت سیاسی این دین است که به آیندهی سیاسی ایران گره خورده است. امّا اگر آنگونه که مسلمانان میگویند اسلام دین حقّ است، محمّد بن عبدالله پیامبر رأفت و رحمت و عدالت است، قرآن کلام مقدّس، وحیانی و آسمانی است و الله خدایی بلندمرتبه و بزرگتر است، باید بگویم این از بختِ بد و اقبالِ سیاه این دیانت و آیین است که در ایران ولایتِ استبدادی تمامیّتخواه، موسوم به جمهوری اسلامی، وارث و متولّی و صاحب آن شده است.
⭕هیچ نیرویی و قدرتی قادر نبود این همه اسلام را بدنام کند و مردم را از آن بیزار و متنفر، تولّد و تشکیل دولت اسلامی در ایران، بختِ بد پیغمبر و قرآن و خدایش در ایران بود.
آن هم ایرانی که خادمِ فکری و فرهنگی اسلام بوده است؛ از بوعلی تا غزّالی، از مولوی تا حافظ، از فارابی تا خوارزمی، از ناصر خسرو تا سعدی همه در فرهنگ ایرانی پرورش یافتند و خدمت معرفتی به اسلام کردند. امّا این چهار دهه، تحوّل و تغییری درباورهای ایرانی ایجاد کرد. مولانا اگر امروز بود شاید جور دیگری میخواند که “او بخفت و بخت و اقبالش بخفت”.
⭕استبداد تمامیّتخواه دینی که فرزند حکومت اسلامی است، اسلام را در ایران شکست داد؛ مقصودم از شکست نه حذف و نابودی اولیه، بلکه اول شکستن وقار و قدرت این آیین وسپس حذف و نابودی است.
اسلام محمّدی هرچه که بود، اینک اسلام ایرانی سخت بیآبرو و بیاعتبار شده است، پیغمبرش بیاقتدار، کتاباش خوار و خدایش بیاعتماد شده است و حرمت و قداست و حشمت از آن ستانده شده است. و مسلمانان، شرمنده و خجل از دینشان.
⭕اینک تصویر اسلام در ضمیر کثیری از ایرانیان، تصویر استبداد و ستمگری است، تصویر اجبار و تحمیل مذهبی است، تصویر خشونت و ارعاب است، تصویر ترور و اعدام است که آزادی و حقّ مردمان را دزدیده است، تصویر گشت ارشاد و اجبار حجاب است که به بهای جانِ مهساها و نیکاها تمام شده است. تصویر دروغگویی و چپاول است، تصویر دزدی و رانت خواری است، تصویر ریا و تظاهر است، تصویر فقر و بیکاری و گرانی است .تصویر وعده های پوچ و دروغین است. تصویر ویرانی و خرابی وطن است.تصویر عقب افتادگی و واپسگرایی است.
⭕هیچ تشویق و ترغیبی بجز چهار دهه حکومت اسلامی قادر نبود ایرانیان را به مطالعه ی کتب دینی و اسلامی و قرآن وادارد، تا به واقعیتها و مطالب: غیر عقلانی وانسانی، قوانین ضدبشری، ضدونقیض، کذب و مضحک دینی پی ببرند.
⭕ایرانیان در این چهاردهه به اندازه صدها برابر مطالب کتب دینی علامههای حلی، مجلسیها، و بنیانگداران مذهب شیعه دوازده امامی را مطالعه کردند و سخنان و داستانهای تخیلی و دروغین روحانیون را از بالای منبرها شنیدند و همه مطالب و سخنان را با واقعیت، تفکر و شعور، عقلانیت، علم و دانش، انسانیت مقایسه کردند ولی ذرهای مطابقت با عقلانیت، علم و انسانیت ندیدند.
⭕نسل جدید، حتی نسلهای قبلی دیگر گوش به فرمان روحانیت نیستند مطالب و گفتههایشان را چشم و گوش بسته قبول ندارند. برای هیچ فتوایی تره هم خورد نمیکنند و بطور کل روحانی و روحانیت را قبول نداشته و ندارند و در سطحی بالاتر، از این قشر بیزار و متنفرند و آنان را دشمنان میهن و مردم میدانند که کاملا به حق است.
⭕هیچ اسطوره و شخصیت اسلامی و دینی، از پیامبر دین اسلام تا امامانش و به ترتیب، افراد وابسته به این شخصیتها.. برای ایرانیان هیچ جایگاه قابل قبول و پذیرفته شدهای ندارند.
برای نسل جدید، کمتر چیزی در اسلام هست که جذبشان کند؛ حال آنکه بسیاری چیزهاست که دفعشان کند؛ آنقدری که بسیاری ستیز با اسلام و گریز از آن را حقّ خود میدانند.
⭕چنین است که بخت و اقبال محمّد در ایران خفته است. مسلمانان اگر به حقانیّت و راستی اسلام باور دارند، بیش از دیگران باید با حکومت اسلامی ستیز کنند تا بیش از این، آیینشان را حقارت و خفّت ندهد.
@rahsevom
پایان حکومت اسلامی، پایان صدها سال اسلام در ایران است
✍رضا زمان
⭕خودم را در برابر اسلام و مسلمانی، ندانمانگار میبینم؛ نمیدانم این دین حقّ است یا ناحقّ، صادق است یا کاذب، راست است یا دروغ.
⭕حقیقتش دیگر دغدغهام حقّ و باطل اسلام هم نیست بلکه نگاهم به سرنوشت سیاسی این دین است که به آیندهی سیاسی ایران گره خورده است. امّا اگر آنگونه که مسلمانان میگویند اسلام دین حقّ است، محمّد بن عبدالله پیامبر رأفت و رحمت و عدالت است، قرآن کلام مقدّس، وحیانی و آسمانی است و الله خدایی بلندمرتبه و بزرگتر است، باید بگویم این از بختِ بد و اقبالِ سیاه این دیانت و آیین است که در ایران ولایتِ استبدادی تمامیّتخواه، موسوم به جمهوری اسلامی، وارث و متولّی و صاحب آن شده است.
⭕هیچ نیرویی و قدرتی قادر نبود این همه اسلام را بدنام کند و مردم را از آن بیزار و متنفر، تولّد و تشکیل دولت اسلامی در ایران، بختِ بد پیغمبر و قرآن و خدایش در ایران بود.
آن هم ایرانی که خادمِ فکری و فرهنگی اسلام بوده است؛ از بوعلی تا غزّالی، از مولوی تا حافظ، از فارابی تا خوارزمی، از ناصر خسرو تا سعدی همه در فرهنگ ایرانی پرورش یافتند و خدمت معرفتی به اسلام کردند. امّا این چهار دهه، تحوّل و تغییری درباورهای ایرانی ایجاد کرد. مولانا اگر امروز بود شاید جور دیگری میخواند که “او بخفت و بخت و اقبالش بخفت”.
⭕استبداد تمامیّتخواه دینی که فرزند حکومت اسلامی است، اسلام را در ایران شکست داد؛ مقصودم از شکست نه حذف و نابودی اولیه، بلکه اول شکستن وقار و قدرت این آیین وسپس حذف و نابودی است.
اسلام محمّدی هرچه که بود، اینک اسلام ایرانی سخت بیآبرو و بیاعتبار شده است، پیغمبرش بیاقتدار، کتاباش خوار و خدایش بیاعتماد شده است و حرمت و قداست و حشمت از آن ستانده شده است. و مسلمانان، شرمنده و خجل از دینشان.
⭕اینک تصویر اسلام در ضمیر کثیری از ایرانیان، تصویر استبداد و ستمگری است، تصویر اجبار و تحمیل مذهبی است، تصویر خشونت و ارعاب است، تصویر ترور و اعدام است که آزادی و حقّ مردمان را دزدیده است، تصویر گشت ارشاد و اجبار حجاب است که به بهای جانِ مهساها و نیکاها تمام شده است. تصویر دروغگویی و چپاول است، تصویر دزدی و رانت خواری است، تصویر ریا و تظاهر است، تصویر فقر و بیکاری و گرانی است .تصویر وعده های پوچ و دروغین است. تصویر ویرانی و خرابی وطن است.تصویر عقب افتادگی و واپسگرایی است.
⭕هیچ تشویق و ترغیبی بجز چهار دهه حکومت اسلامی قادر نبود ایرانیان را به مطالعه ی کتب دینی و اسلامی و قرآن وادارد، تا به واقعیتها و مطالب: غیر عقلانی وانسانی، قوانین ضدبشری، ضدونقیض، کذب و مضحک دینی پی ببرند.
⭕ایرانیان در این چهاردهه به اندازه صدها برابر مطالب کتب دینی علامههای حلی، مجلسیها، و بنیانگداران مذهب شیعه دوازده امامی را مطالعه کردند و سخنان و داستانهای تخیلی و دروغین روحانیون را از بالای منبرها شنیدند و همه مطالب و سخنان را با واقعیت، تفکر و شعور، عقلانیت، علم و دانش، انسانیت مقایسه کردند ولی ذرهای مطابقت با عقلانیت، علم و انسانیت ندیدند.
⭕نسل جدید، حتی نسلهای قبلی دیگر گوش به فرمان روحانیت نیستند مطالب و گفتههایشان را چشم و گوش بسته قبول ندارند. برای هیچ فتوایی تره هم خورد نمیکنند و بطور کل روحانی و روحانیت را قبول نداشته و ندارند و در سطحی بالاتر، از این قشر بیزار و متنفرند و آنان را دشمنان میهن و مردم میدانند که کاملا به حق است.
⭕هیچ اسطوره و شخصیت اسلامی و دینی، از پیامبر دین اسلام تا امامانش و به ترتیب، افراد وابسته به این شخصیتها.. برای ایرانیان هیچ جایگاه قابل قبول و پذیرفته شدهای ندارند.
برای نسل جدید، کمتر چیزی در اسلام هست که جذبشان کند؛ حال آنکه بسیاری چیزهاست که دفعشان کند؛ آنقدری که بسیاری ستیز با اسلام و گریز از آن را حقّ خود میدانند.
⭕چنین است که بخت و اقبال محمّد در ایران خفته است. مسلمانان اگر به حقانیّت و راستی اسلام باور دارند، بیش از دیگران باید با حکومت اسلامی ستیز کنند تا بیش از این، آیینشان را حقارت و خفّت ندهد.
@rahsevom
توضیح ضروری: اینگونه مطالب جهت اطلاع از نوع تحلیل و نگاه تحلیگران اقتدارگرا و رسانه های وابسته به نهادهای حاکم انتشار می یابد، و اینکه آگاهان دریابند که در چه فضا و بستر سیاسی نفس کشیده می شود و نگاه حاکمیت به اصلاح طلبان و جریان اصلاحی چیست!
📍عاقبت نشست و برخاست با کسانی که سیاست نمیدانند!
سایت جماران، اخیراً در گزارشی پیرامون جلسه مجمع عمومی جبهه اصلاحات نوشت:
🔸"در این جلسه همچنین دیدارهای صورت گرفته با مسئولین مورد ارزیابی قرار گرفت و با توجه به بازخوردها و انسدادی که در عمل نسبت به روند دیدارها و گفتگوها احساس میشود ادامه دیدارها و گفتگوها در شرایط حاضر بلاموضوع اما اصل گفتگو همچنان در دستور دانسته شد."
🔺"ادب و عقلانیت" باید نمایه سیاستمداران و رجال سیاسی باشد. و اساسا مردم جامعه نیز همواره از سیاستمداران خود در وهله اول انتظار ادب و عقلانیت دارند.
🔺جدای از این همه باید بدانیم که مسئولان ارشد یک کشور به اعتبار شخصیت حقوقی خود؛ عملا نماد قانون و حاکمیت کشور هستند و صحبت کردن درباره آنها در فضای سیاست ورزی رسمی بایستی در کمال ادب و احترام باشد. همانطور که از دیدار با آنها نیز باید با افتخار و احترام یاد شود.
🔺مع الوصف اما می بینیم که سران یک جبهه سیاسی در ایران که بایستی نمایه ادب و عقلانیت باشند و نحوه تعاملات با رجال مملکتی را به متبعین خود یاد بدهند اما در صدر جریان بی ادبی نشسته اند و با ادبیات دشمنانه سخن می گویند...
🔺ابراز اینکه "ادامه دیدارها و گفتگوها بلاموضوع است" جمله ای شبیه به جملات سران گروهک های جدایی طلب است که با مسئولان یک کشور دیدار می کنند و بعد هم با تکیه دادن به اسلحه می گویند گفتگو دیگر بلاموضوع است!
🔺از این گذشته با خوانش این ادبیات و این سیاست ورزی اصلاح طلبان؛ بر هر عقل سلیمی هویدا می شود که بروز پدیده "دانشجویان فحاش" در میان معترضینی که با اشاره اصلاح طلبان حرکت می کردند و ایضا شیوع بی عقلی و بی ادبی و بی قانونی در میان کسانی که تربیت شده این جریان سیاسی هستند؛ هرگز عجیب نیست. و بلکه باید انتظار برداشتن اسلحه را هم داشت... از جریانی که از یکسو معارض عقلانیت است و از سوی دیگر با تحریم انتخابات؛ عملا رأی به "اصلاحات مسلحانه" داده است.
🔺اظهارات ابراز شده از سوی سران جبهه اصلاحات پیرامون دیدار با مسئولان ارشد کشور همچنین باید برای مسئولان مذکور هم مایه عبرت باشد که منبعد از این، آبرو و اعتبار خود را صرف کسانی کنند که اولیات سیاست ورزی و ادب مملکتداری را بلدند. نه اینکه با کسانی نشست و برخاست کنند که سالهاست جز "خیابان" و "تحریم انتخابات" هیچ گزینه دیگری در سر ندارند.
@mashreghnews_channel
📍عاقبت نشست و برخاست با کسانی که سیاست نمیدانند!
سایت جماران، اخیراً در گزارشی پیرامون جلسه مجمع عمومی جبهه اصلاحات نوشت:
🔸"در این جلسه همچنین دیدارهای صورت گرفته با مسئولین مورد ارزیابی قرار گرفت و با توجه به بازخوردها و انسدادی که در عمل نسبت به روند دیدارها و گفتگوها احساس میشود ادامه دیدارها و گفتگوها در شرایط حاضر بلاموضوع اما اصل گفتگو همچنان در دستور دانسته شد."
🔺"ادب و عقلانیت" باید نمایه سیاستمداران و رجال سیاسی باشد. و اساسا مردم جامعه نیز همواره از سیاستمداران خود در وهله اول انتظار ادب و عقلانیت دارند.
🔺جدای از این همه باید بدانیم که مسئولان ارشد یک کشور به اعتبار شخصیت حقوقی خود؛ عملا نماد قانون و حاکمیت کشور هستند و صحبت کردن درباره آنها در فضای سیاست ورزی رسمی بایستی در کمال ادب و احترام باشد. همانطور که از دیدار با آنها نیز باید با افتخار و احترام یاد شود.
🔺مع الوصف اما می بینیم که سران یک جبهه سیاسی در ایران که بایستی نمایه ادب و عقلانیت باشند و نحوه تعاملات با رجال مملکتی را به متبعین خود یاد بدهند اما در صدر جریان بی ادبی نشسته اند و با ادبیات دشمنانه سخن می گویند...
🔺ابراز اینکه "ادامه دیدارها و گفتگوها بلاموضوع است" جمله ای شبیه به جملات سران گروهک های جدایی طلب است که با مسئولان یک کشور دیدار می کنند و بعد هم با تکیه دادن به اسلحه می گویند گفتگو دیگر بلاموضوع است!
🔺از این گذشته با خوانش این ادبیات و این سیاست ورزی اصلاح طلبان؛ بر هر عقل سلیمی هویدا می شود که بروز پدیده "دانشجویان فحاش" در میان معترضینی که با اشاره اصلاح طلبان حرکت می کردند و ایضا شیوع بی عقلی و بی ادبی و بی قانونی در میان کسانی که تربیت شده این جریان سیاسی هستند؛ هرگز عجیب نیست. و بلکه باید انتظار برداشتن اسلحه را هم داشت... از جریانی که از یکسو معارض عقلانیت است و از سوی دیگر با تحریم انتخابات؛ عملا رأی به "اصلاحات مسلحانه" داده است.
🔺اظهارات ابراز شده از سوی سران جبهه اصلاحات پیرامون دیدار با مسئولان ارشد کشور همچنین باید برای مسئولان مذکور هم مایه عبرت باشد که منبعد از این، آبرو و اعتبار خود را صرف کسانی کنند که اولیات سیاست ورزی و ادب مملکتداری را بلدند. نه اینکه با کسانی نشست و برخاست کنند که سالهاست جز "خیابان" و "تحریم انتخابات" هیچ گزینه دیگری در سر ندارند.
@mashreghnews_channel
خلوت و جلوت بیشتر رفقای حزب الهی!
✍️یاسر عرب
بی تعارف! نه از آنجهت که به عنوان پژوهشگر و تسهیلگری اجتماعی با انواع و اقسام گروه ها و طبقات و احزاب و... ارتباط دارم... بلکه از آن جهت که زیست شخصی خودم در مسجد و هیئت و پایگاه و حسینیه ریشه دوانده، همچنان با طیف گسترده ای از رفقای حزب الهی و مذهبی ارتباط نزدیک دارم. (و به همین جهت هم دسترسی بیشتری به پشت پرده برخی مسائل کشور و پیچیدگی های آن دارم)
در جلسات خصوصی و گفتگوهای شخصی و درد دل های دوستانه، وقتی توصیف ها و تحلیل های این عزیزان را میشنوم واقعا شگفت زده میشوم! من از گاراژ بودن کشور میگویم و آنها با دوز بالاتر سخن از طویله بودن به میان میآورند. من از ناشایسته سالاری و اسپرموکراسی گلایه میکنم و ایشان از کثافت! انتصابات خانوادگی و فامیلی کدهای بیشمار میدهند! من از عدم افق و چشم انداز و بی عقلی حکمران و حکمرانی میگویم و ایشان نشانه های دست نشانده بودن و نفوذی بودن آنها را بیان میکنند! خلاصه در هر زمینه ای حقیر نقاط ضعف را نشان میدهم آنها نقطه مرگ را تصویر سازی میکنند!
عجیب اما اینکه همین عزیزان و دوستان را بعضا در رسانه های رسمی و غیر رسمی میبینم که با اعتماد به نفس از «سیستم یکپارچه» و «اتاق فکر نظام» و «خلل ناپذیری در اراده دولت» و «برنامه ریزی های دقیق» و «افق انقلاب اسلامی» و «اتمام نیروی معترضان» و... گلو خراشیده و بیانات سدید بر لب میآورند!
در تجربه دیگری گاها دیده ام بخش عمده این دوستان قبل شروع فلان جلسه هر کدام چه حرفهای آتشینی بر لب دارند. و با شروع جلسه و یا گردهم آیی و... مخصوصا با حضور مسئول بالادست ناگهان سکوت کرده و یا مواضع منفعلانه در جهت تثبیت وضعیت کنونی دارند!
اسم این دوگانه را نمی خواهم نفاق، مصلحت سنجی و ترس و یا تقیه و یا... بگذارم. واقعا قصد نیت خوانی ندارم. اما چون میدانم دوستان اینجا را میخوانند گفتم تذکری بدهم شاید تاملی کنند و اگر ثواب را در این دیدند که تغییر رویه دهند، بدانند تنها نیستند!
@yaser_arab57 @MostafaTajzadeh
✍️یاسر عرب
بی تعارف! نه از آنجهت که به عنوان پژوهشگر و تسهیلگری اجتماعی با انواع و اقسام گروه ها و طبقات و احزاب و... ارتباط دارم... بلکه از آن جهت که زیست شخصی خودم در مسجد و هیئت و پایگاه و حسینیه ریشه دوانده، همچنان با طیف گسترده ای از رفقای حزب الهی و مذهبی ارتباط نزدیک دارم. (و به همین جهت هم دسترسی بیشتری به پشت پرده برخی مسائل کشور و پیچیدگی های آن دارم)
در جلسات خصوصی و گفتگوهای شخصی و درد دل های دوستانه، وقتی توصیف ها و تحلیل های این عزیزان را میشنوم واقعا شگفت زده میشوم! من از گاراژ بودن کشور میگویم و آنها با دوز بالاتر سخن از طویله بودن به میان میآورند. من از ناشایسته سالاری و اسپرموکراسی گلایه میکنم و ایشان از کثافت! انتصابات خانوادگی و فامیلی کدهای بیشمار میدهند! من از عدم افق و چشم انداز و بی عقلی حکمران و حکمرانی میگویم و ایشان نشانه های دست نشانده بودن و نفوذی بودن آنها را بیان میکنند! خلاصه در هر زمینه ای حقیر نقاط ضعف را نشان میدهم آنها نقطه مرگ را تصویر سازی میکنند!
عجیب اما اینکه همین عزیزان و دوستان را بعضا در رسانه های رسمی و غیر رسمی میبینم که با اعتماد به نفس از «سیستم یکپارچه» و «اتاق فکر نظام» و «خلل ناپذیری در اراده دولت» و «برنامه ریزی های دقیق» و «افق انقلاب اسلامی» و «اتمام نیروی معترضان» و... گلو خراشیده و بیانات سدید بر لب میآورند!
در تجربه دیگری گاها دیده ام بخش عمده این دوستان قبل شروع فلان جلسه هر کدام چه حرفهای آتشینی بر لب دارند. و با شروع جلسه و یا گردهم آیی و... مخصوصا با حضور مسئول بالادست ناگهان سکوت کرده و یا مواضع منفعلانه در جهت تثبیت وضعیت کنونی دارند!
اسم این دوگانه را نمی خواهم نفاق، مصلحت سنجی و ترس و یا تقیه و یا... بگذارم. واقعا قصد نیت خوانی ندارم. اما چون میدانم دوستان اینجا را میخوانند گفتم تذکری بدهم شاید تاملی کنند و اگر ثواب را در این دیدند که تغییر رویه دهند، بدانند تنها نیستند!
@yaser_arab57 @MostafaTajzadeh
🔴 چرا حکام بی تدبیر به محکمه فراخوانده نمی شوند؟!
شهاب الدین حائری شیرازی
رجبی دوانی، رئیس بنیاد ایرانشناسی: قوه قضاییه در مجازات و اعدام اغتشاشگران تعلل کرده است
محمدحسین رجبیدوانی، رئیس بنیاد ایرانشناسی: امروزه کسانی که در این زمینه (اعدام) شبهه ایجاد می کنند، دو دسته هستند؛ اما وجه اشتراک همه آنان زاویه داشتن با ولایت و برنتابیدن نظام مقدس جمهوری اسلامی است.
برخی از این افراد مفسدانی هستند که نام اصلاحطلب برخود گذاشته اند؛ زیرا ثابت شده است که این افراد نه درد کشور دارند و نه درد دین؛ بلکه فقط تشنه قدرت هستند و از هر چیزی که منجر به تضعیف نظام شود استقبال می کنند.
هر کسی با سلاح سرد و گرم، ایجاد رعب و وحشت کرده و امنیت جامعه را به خطر اندازد و با بستن راه ها ناامنی ایجاد کند، محارب محسوب می شود؛ حتی اگر قطره ای خون از کسی ریخته نشود.
متاسفانه قوه قضاییه که اشکال بزرگی نیز بر آن وارد می دانم، اولاً در محاکمه و مجازات این افراد تبهکار و محاربین تعلل کرده و دیرهنگام اقدام کرد. اگر قوه قضاییه در همان اولین جنایتی که این افراد کرده بودند، آنها را مجازات و اعدام می کرد، دیگر کسی نمی توانست دست به ادامه چنین جنایات و تبهکاری ها بزند/ رسا/جماران
📌حاشیه
۱-اعتراض حق مردم است اعتراض به صدر تا ذیل حکومتی که با این همه منابع وظرفیت مملکت، نتوانسته رفاه عمومی را فراهم کند، واجب عقلی وشرعی است.
۲-حکومت بجای فراهم آوردن زمینه اعتراض به خود، بجای عمل به واجب فراهم کردن زمینه امربه معروف نسبت به خود، هر گونه اعتراض خیابانی را برخلاف قانوناساسی، منع نمود ونام آنرا اغتشاش گذاشت و سرکوب کرد.
۳-مردمی که در معرض همه گونه تعرض لباس شخصی ها هستند، لباس شخصی هایی که معلوم نیست کی هستند نه علامتی دارند نه حکمی ارائه می دهند، لباس شخصی هایی که حسب مستندات فراوان با وحشی گری با مردم برخورد کردند.آیا عقل وشرع اجازه دفاع به مردم نمی دهد؟!
آیا شما اگر در خیابان احتمال تعرض به خودت را بدهی، خود را اماده دفاع نمی کنی؟
۴-حکمرانان این مرز وبوم، میلیاردها دلار سرمایه مملکت را با ایجاد زمینه تحریم با سیاستهای نامعقول هدر دادند.
شما که دم از برخورد با معترضمیزنی،چرا درباره مجازات حکامی که بیت المال را اتلاف می کنند و زمینه خشونت خیابانی را فراهم می کنند، حرف نمی زنی؟
۵-ننگ باد بر کسانی که در زمانه مظلومیت بی حد این ملت فقیر جان به لب آمده، دست به توجیه تجاوز به حقوق مردم می پردازند.
۶-محارب کسی است که برای اخاذی و ارعاب مردم، سلاح سرد وگرم برهنه کند. این معترضان اغلب برای اعتراض به حکومت اگر کاری را از سر عصبانیت انجام داده اند، کرده اند و قصدی برای ارعاب مردم ندانشتند، لذا عنوان محارب بر چنین افرادی صدق نمی کند.
دماء وخون در شرع وعقل محل احتیاط شدید است واگر به هر دلیل احتمال عدم انطباق عنوان محارب باشد، قاعده مورد وفاق همه فقهاء مانع اعدام است، قاعده تدرء الحدود بالشبهات، شبهه کافی است برای حرمت اجراء حد.
https://t.me/virayeshe_zehn @MostafaTajzadeh
شهاب الدین حائری شیرازی
رجبی دوانی، رئیس بنیاد ایرانشناسی: قوه قضاییه در مجازات و اعدام اغتشاشگران تعلل کرده است
محمدحسین رجبیدوانی، رئیس بنیاد ایرانشناسی: امروزه کسانی که در این زمینه (اعدام) شبهه ایجاد می کنند، دو دسته هستند؛ اما وجه اشتراک همه آنان زاویه داشتن با ولایت و برنتابیدن نظام مقدس جمهوری اسلامی است.
برخی از این افراد مفسدانی هستند که نام اصلاحطلب برخود گذاشته اند؛ زیرا ثابت شده است که این افراد نه درد کشور دارند و نه درد دین؛ بلکه فقط تشنه قدرت هستند و از هر چیزی که منجر به تضعیف نظام شود استقبال می کنند.
هر کسی با سلاح سرد و گرم، ایجاد رعب و وحشت کرده و امنیت جامعه را به خطر اندازد و با بستن راه ها ناامنی ایجاد کند، محارب محسوب می شود؛ حتی اگر قطره ای خون از کسی ریخته نشود.
متاسفانه قوه قضاییه که اشکال بزرگی نیز بر آن وارد می دانم، اولاً در محاکمه و مجازات این افراد تبهکار و محاربین تعلل کرده و دیرهنگام اقدام کرد. اگر قوه قضاییه در همان اولین جنایتی که این افراد کرده بودند، آنها را مجازات و اعدام می کرد، دیگر کسی نمی توانست دست به ادامه چنین جنایات و تبهکاری ها بزند/ رسا/جماران
📌حاشیه
۱-اعتراض حق مردم است اعتراض به صدر تا ذیل حکومتی که با این همه منابع وظرفیت مملکت، نتوانسته رفاه عمومی را فراهم کند، واجب عقلی وشرعی است.
۲-حکومت بجای فراهم آوردن زمینه اعتراض به خود، بجای عمل به واجب فراهم کردن زمینه امربه معروف نسبت به خود، هر گونه اعتراض خیابانی را برخلاف قانوناساسی، منع نمود ونام آنرا اغتشاش گذاشت و سرکوب کرد.
۳-مردمی که در معرض همه گونه تعرض لباس شخصی ها هستند، لباس شخصی هایی که معلوم نیست کی هستند نه علامتی دارند نه حکمی ارائه می دهند، لباس شخصی هایی که حسب مستندات فراوان با وحشی گری با مردم برخورد کردند.آیا عقل وشرع اجازه دفاع به مردم نمی دهد؟!
آیا شما اگر در خیابان احتمال تعرض به خودت را بدهی، خود را اماده دفاع نمی کنی؟
۴-حکمرانان این مرز وبوم، میلیاردها دلار سرمایه مملکت را با ایجاد زمینه تحریم با سیاستهای نامعقول هدر دادند.
شما که دم از برخورد با معترضمیزنی،چرا درباره مجازات حکامی که بیت المال را اتلاف می کنند و زمینه خشونت خیابانی را فراهم می کنند، حرف نمی زنی؟
۵-ننگ باد بر کسانی که در زمانه مظلومیت بی حد این ملت فقیر جان به لب آمده، دست به توجیه تجاوز به حقوق مردم می پردازند.
۶-محارب کسی است که برای اخاذی و ارعاب مردم، سلاح سرد وگرم برهنه کند. این معترضان اغلب برای اعتراض به حکومت اگر کاری را از سر عصبانیت انجام داده اند، کرده اند و قصدی برای ارعاب مردم ندانشتند، لذا عنوان محارب بر چنین افرادی صدق نمی کند.
دماء وخون در شرع وعقل محل احتیاط شدید است واگر به هر دلیل احتمال عدم انطباق عنوان محارب باشد، قاعده مورد وفاق همه فقهاء مانع اعدام است، قاعده تدرء الحدود بالشبهات، شبهه کافی است برای حرمت اجراء حد.
https://t.me/virayeshe_zehn @MostafaTajzadeh
Telegram
ویرایش ذهن | شهابالدین حائری شیرازی
نگاه محمدحسن(شهاب الدین)حائری شیرازی به مسائل روز
#داستان_زندگی
ارتباط با نویسنده:
@mhhaeri
حمایت از کانال
شماره کارت
۵۰۲۲۲۹۱۰۸۲۳۹۰۷۸۰
شبا
700120020000005285065052
به نام محمدحسن حائری
لینک کانال
https://t.me/virayeshe_zehn
لینگ گروه تدریس
https://t.me
#داستان_زندگی
ارتباط با نویسنده:
@mhhaeri
حمایت از کانال
شماره کارت
۵۰۲۲۲۹۱۰۸۲۳۹۰۷۸۰
شبا
700120020000005285065052
به نام محمدحسن حائری
لینک کانال
https://t.me/virayeshe_zehn
لینگ گروه تدریس
https://t.me
🔴 چه کسی مسئولیت میپذیرد؟
سرمقاله هممیهن
۸ دی ۱۴۰۱
♦️آقای روحانی بالاخره به حرف آمد و در دیدار با استانداران خود، سخنانی همدلانه را برای اصلاح امور اظهار داشت، و نکات مهمی درباره ذخایر ارزی و مقدمات خرید واکسن و برجام و سایر امور شرح داد؛ از جمله درباره برجام گفت: «تلاش کردیم برجام را به نتیجه برسانیم. با اینکه میدانستیم اجرایی شدن برجام به دولت بعد میرسد و پول آن در دولت بعد به خزانه کشور واریز میشود، اگر برخی موانع پیش نمیآمد ما میتوانستیم در اسفند ۹۹ تحریم را تمام کنیم.»
♦️گذاشتن چوب لای چرخ برجام از مدتی پیش از حضور بایدن در کاخ سفید آغاز شد. ابتدا مجلس انقلابی کنونی به حساب خود قدرت نشان داد و قانونی را وضع کرد که در حقیقت پنبه برجام را زد. سپس فعالان نواصولگرایان وارد صحنه شدند و با تمام توان مانع از رسیدن به توافق شدند.
♦️آن زمان درباره این رفتار آنان دو تحلیل وجود داشت؛ یک گروه از آنان گمان میکردند تصویب برجام کفه طرف مقابل یا روحانی و اصلاحطلبان را در انتخابات تقویت میکند و شانس پیروزی نامزدهای نواصولگرایان را کاهش میدهد، پس بهتر است که با آن مخالفت کنند و حتی سادهانگارانه گمان میکردند که خودشان توافق بهتری را رقم خواهند زد و برگ زرینی بر کارنامه سیاسی خود ثبت میکنند.
♦️گروه دومی هم از آنان کلا مخالف برجام بودند و میخواستند سر به تن برجام نباشد و از این نظر سپاسگزار ترامپ بودند. در هر حال برجام در دولت روحانی به ثمر نرسید. شایدنواصولگرایان در تابستان ۱۴۰۰ وضع بدتری را تحویل بگیرند و با درایت و اراده قوی و ایمان سرشار خودشان، ایران را بهشت برین کرده و فخر بفروشند.
♦️یک سال گذشت و ظاهراً دو بار هم تا پای امضا رفتند، ولی در آخرین لحظات توافق منتفی شد و معلوم نگردید برای چه؟ شاید به امید شکست غرب در جنگ اوکراین بودند و رسیدن زمستان کُشَنده در اروپا که از قضا سرکنگبین صفرا فزود و نه روسیه پیروز شد و نه زمستان ویرانگر غرب از راه رسید، بلکه این جریانات اعتراضات بود که داعیههای این جماعت را به چالش کشید.
♦️هر دو تحلیل در مخالفت با برجام نادرست بود و اکنون نادرستی آن روشنتر از پیش است. اول اینکه نهایی شدن برجام خطری برای نامزد نواصولگرایان نبود، چون ردصلاحیتها کار را پیش از رایگیری نهایی کرده بود. بهعلاوه اثرات گشایشهای ناشی از توافق هم در زمان روحانی به ثمر نمیرسید و نصیب خودشان میشد.
♦️ضمن اینکه گروه جدید نتوانستند هیچ گام روبهجلویی بردارند و در اجرای ماموریت شکست خوردند. تحلیل دوم هم اشتباه بود، زیرا دولت یکدست جدید هم حاضر به خروج از برجام و بازگشت به قطعنامههای شورای امنیت نخواهد شد، پس این وضع مصداق آش نخورده و دهان سوخته میشود که شد.
♦️اکنون ما در وضعیتی قرار داریم که قیمت ارز در حال شکستن رکوردهای جدید است، هیچکدام از وعدههای دادهشده در حداقلهای خود هم محقق نشده است و از همه بدتر اینکه برجام هم به محاق رفته است. اینها را که نمیتوان تقصیر روحانی انداخت، پس آیا یک فرد یا گروه شجاع وجود دارد که مسئولیت چنین رفتار سویی با این مردم را بپذیرد و خود را تسلیم دادگاه افکار عمومی کند؟ بعید است حتی اندکی از این شجاعت در آنان وجود داشته باشد.
متن کامل:
https://b2n.ir/b16390
@MostafaTajzadeh
@hammihanonline
سرمقاله هممیهن
۸ دی ۱۴۰۱
♦️آقای روحانی بالاخره به حرف آمد و در دیدار با استانداران خود، سخنانی همدلانه را برای اصلاح امور اظهار داشت، و نکات مهمی درباره ذخایر ارزی و مقدمات خرید واکسن و برجام و سایر امور شرح داد؛ از جمله درباره برجام گفت: «تلاش کردیم برجام را به نتیجه برسانیم. با اینکه میدانستیم اجرایی شدن برجام به دولت بعد میرسد و پول آن در دولت بعد به خزانه کشور واریز میشود، اگر برخی موانع پیش نمیآمد ما میتوانستیم در اسفند ۹۹ تحریم را تمام کنیم.»
♦️گذاشتن چوب لای چرخ برجام از مدتی پیش از حضور بایدن در کاخ سفید آغاز شد. ابتدا مجلس انقلابی کنونی به حساب خود قدرت نشان داد و قانونی را وضع کرد که در حقیقت پنبه برجام را زد. سپس فعالان نواصولگرایان وارد صحنه شدند و با تمام توان مانع از رسیدن به توافق شدند.
♦️آن زمان درباره این رفتار آنان دو تحلیل وجود داشت؛ یک گروه از آنان گمان میکردند تصویب برجام کفه طرف مقابل یا روحانی و اصلاحطلبان را در انتخابات تقویت میکند و شانس پیروزی نامزدهای نواصولگرایان را کاهش میدهد، پس بهتر است که با آن مخالفت کنند و حتی سادهانگارانه گمان میکردند که خودشان توافق بهتری را رقم خواهند زد و برگ زرینی بر کارنامه سیاسی خود ثبت میکنند.
♦️گروه دومی هم از آنان کلا مخالف برجام بودند و میخواستند سر به تن برجام نباشد و از این نظر سپاسگزار ترامپ بودند. در هر حال برجام در دولت روحانی به ثمر نرسید. شایدنواصولگرایان در تابستان ۱۴۰۰ وضع بدتری را تحویل بگیرند و با درایت و اراده قوی و ایمان سرشار خودشان، ایران را بهشت برین کرده و فخر بفروشند.
♦️یک سال گذشت و ظاهراً دو بار هم تا پای امضا رفتند، ولی در آخرین لحظات توافق منتفی شد و معلوم نگردید برای چه؟ شاید به امید شکست غرب در جنگ اوکراین بودند و رسیدن زمستان کُشَنده در اروپا که از قضا سرکنگبین صفرا فزود و نه روسیه پیروز شد و نه زمستان ویرانگر غرب از راه رسید، بلکه این جریانات اعتراضات بود که داعیههای این جماعت را به چالش کشید.
♦️هر دو تحلیل در مخالفت با برجام نادرست بود و اکنون نادرستی آن روشنتر از پیش است. اول اینکه نهایی شدن برجام خطری برای نامزد نواصولگرایان نبود، چون ردصلاحیتها کار را پیش از رایگیری نهایی کرده بود. بهعلاوه اثرات گشایشهای ناشی از توافق هم در زمان روحانی به ثمر نمیرسید و نصیب خودشان میشد.
♦️ضمن اینکه گروه جدید نتوانستند هیچ گام روبهجلویی بردارند و در اجرای ماموریت شکست خوردند. تحلیل دوم هم اشتباه بود، زیرا دولت یکدست جدید هم حاضر به خروج از برجام و بازگشت به قطعنامههای شورای امنیت نخواهد شد، پس این وضع مصداق آش نخورده و دهان سوخته میشود که شد.
♦️اکنون ما در وضعیتی قرار داریم که قیمت ارز در حال شکستن رکوردهای جدید است، هیچکدام از وعدههای دادهشده در حداقلهای خود هم محقق نشده است و از همه بدتر اینکه برجام هم به محاق رفته است. اینها را که نمیتوان تقصیر روحانی انداخت، پس آیا یک فرد یا گروه شجاع وجود دارد که مسئولیت چنین رفتار سویی با این مردم را بپذیرد و خود را تسلیم دادگاه افکار عمومی کند؟ بعید است حتی اندکی از این شجاعت در آنان وجود داشته باشد.
متن کامل:
https://b2n.ir/b16390
@MostafaTajzadeh
@hammihanonline
به گزارش عصرما محسن آرمین نماینده مجلس ششم و عضو حزب توسعه ملی ایران در گفتوگویی با رویداد۲۴ ، شرایط کشور را تحلیل کرده است. ایشان برخلاف کسانی که باور دارند راه حل مشکلات ایران، اقتصادی است معتقد است راه حل مشکلات اقتصادی کشور هم سیاسی است زیرا به زعم او حل بحرانهای مختلف کنونی در گرو اصلاحات ساختاری و بنیادین است.
متن کامل گفتگو را در این لینک خواهید دید @MostafaTajzadeh
متن کامل گفتگو را در این لینک خواهید دید @MostafaTajzadeh
Telegraph
حاکمیت تلاش کرده از «جمهوری اسلامی» به «حکومت اسلامی» عبور کند
محسن آرمین در گفتوگو با رویداد۲۴: نسل جدید هیچ سنخیتی با ایدئولوژی مطلوب نظام ندارد محسن آرمین سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب میگوید: طی چهار دهه گذشته مطالبات معطوف به شکافهای معیشتی، قومی، جنسیتی، سیاسی، فرهنگی یا نادیده گرفته شدهاند یا اعتراضات ناشی…