📝📝📝چرا در ایران دوباره انقلاب نمیشود؟!
✍️ مهران صولتی
✅ در آستانه چهل و یکمین سالگرد انقلاب اسلامی شاهد انتشار مطالب بسیاری درباره چرایی و چگونگی پیدایش آن هستیم. عمده تحلیل ها هم از جوانب مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به علل شکلگیری این رویداد سترگ پرداختهاند. اما در کنار همه این مطالب، پرسش از اینکه با وجود نارضایتیهای موجود، چرا انقلاب دیگری را پیش رو نداریم به اندازه کافی مورد مداقه قرار نگرفته است.
✅پرسشی که به ویژه پس از ناآرامیهای دی ماه ۹۶ و آبان ماه ۹۸ به یکی از پربسامدترین سئوالات در میان شهروندان تبدیل شده بود. تبلیغ رسانههای خارجی فارسی زبان درباره نقش احتمالی رضا_پهلوی هم با ادعای بازگشت از یک مسیر اشتباه چهل ساله البته تا مدتی توانست قوه تخیل برخی ناراضیان را قلقلک دهد. به پرسش نخست باز میگردیم؛ چرا در ایران امروز انقلاب دیگری نمیشود؟!
✅ فقدان جایگزین: حکومت ها فقط زمانی ممکن است در اثر بروز #انقلاب از عرصه خارج شوند که نیروی اپوزیسیون فعال توانسته باشد آلترناتیوی برای آنها معرفی و نوعی باور عمومی نسبت به کارآمدی آن در اذهان ایجاد کرده باشد. واقعیت این است که در طول چهل سال گذشته ما با فقدان یک اپوزیسیون یا نیروی آلترناتیو مواجه بودهایم که توانسته باشند نوعی اقناع عمومی برای ضرورت یک گذار انقلابی پرهزینه ایجاد کرده باشند!
✅ فقدان اعتماد: انقلاب حاصل نوعی بسیج تودهای برای رهایی از وضعیت موجود و دستیابی به موقعیت مطلوب است. در این میان نقش روشنفکران کاملا بیبدیل به نظر میرسد. در شرایط کنونی ایران جدای از مهجور ماندن تفکر انقلابی با پدیده تکثر مرجعیتهای اجتماعی، بیاعتمادی به روشنفکران، ظهور و مقبولیت یافتن سلبریتیها و کاهش همبستگی اجتماعی مواجه هستیم که همه اینها میتواند از احتمال شکلگیری یک انقلاب دیگر جلوگیری کند!
✅ فقدان گفتمان: انقلاب ایران بیش از همه مرهون حضور هژمونیک یک گفتمان رهاییبخش، انقلابی و مبارزهجویانه در سراسر جهان بود. از امریکا، تا اروپا، افریقا و آسیا، همه مبارزین در عطش تغییرات سریع، ناگهانی، انقلابی و حتی مسلحانه علیه نظم سرمایهداری و حکومتهای وابسته بدان میسوختند. اکنون اما سرمایهداری گویا به تقدیر تاریخی همگان تبدیل شده و تمنای توسعه به آن سبک و سیاق ترجیع بند سخنان همه شده است!
✅ فقدان امید: نظرسنجیهای معتبر دهه پنجاه نشان میداد که یکی از انگیزههای مهم مردم برای ورود به فرایند انقلاب عبارت از امید به تحقق آیندهای بهتر در ایران بوده است. اکنون اما در کنار ناامیدی به آینده جایگزینی برای حکومت شاهد افزایش واقعبینی شهروندان در قبال بحرانهای موجود و اذعان به این واقعیت است که تغییرات سیاسی و انقلابی نمیتواند لزوما شرایط ما را بهبود بخشد. این بینش البته به شکلگیری نوعی بیتفاوتی گسترده هم انجامیده است که میتواند مانع توسعه یافتگی کشور شود!
✅ فقدان تزلزل: تغییرات انقلابی اگر در گامهای نخست با واکنش سخت حکومت مواجه نشوند، به سرعت گسترش یافته و به انقلابی تمام عیار تبدیل میشوند. در کنار همه علل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موثر بر انقلاب ۵۷ آنچه به عنوان کاتالیزور جریان انقلابی عمل، و آن را به توفانی براندازانه تبدیل کرد، همانا تزلزل ارکان رژیم پهلوی در نوع مواجهه با اعتراضات بود. حتی پیام #شاه در آبان ۵۷ نیز توسط توده انقلابی به وجود ضعفی مفرط در ساختار رژیم تعبیر و روند انقلاب را تسریع نمود.
✅در شرایط موجود اما فقدان سستی حکومت در مواجهه با معترضان از شکل گیری یک خیزش انقلابی جلوگیری کرده است!
✅ نکته پایانی: اگر چه با پررنگ شدن نقش رسانههای نوین اجتماعی در بسیج ناراضیان اکنون با اشکال جدیدتری از جنبشهای سیاسی و شورشهای اجتماعی در جهان مواجه هستیم ولی همچنان دو عنصر امید به آینده بهتر و اعتماد به روشنفکران، نقش مهمی در ایجاد میل به تغییرات در ایران امروز ایفا میکنند.
✅البته روشن است که شنیدن صدای مردم، بهرهگیری از تجارب گذشته و عزم جدی برای جلب مشارکت تمام عیار شهروندان در عرصههای تصمیمسازی میتواند راههایی به مراتب کمهزینهتر برای ایجاد تغییرات از سوی حکومت در ایران باشد!
🆔 @MostafaTajzadeh
@oldkingofebrighestan
https://t.me/oldkingofebrighestan
✍️ مهران صولتی
✅ در آستانه چهل و یکمین سالگرد انقلاب اسلامی شاهد انتشار مطالب بسیاری درباره چرایی و چگونگی پیدایش آن هستیم. عمده تحلیل ها هم از جوانب مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به علل شکلگیری این رویداد سترگ پرداختهاند. اما در کنار همه این مطالب، پرسش از اینکه با وجود نارضایتیهای موجود، چرا انقلاب دیگری را پیش رو نداریم به اندازه کافی مورد مداقه قرار نگرفته است.
✅پرسشی که به ویژه پس از ناآرامیهای دی ماه ۹۶ و آبان ماه ۹۸ به یکی از پربسامدترین سئوالات در میان شهروندان تبدیل شده بود. تبلیغ رسانههای خارجی فارسی زبان درباره نقش احتمالی رضا_پهلوی هم با ادعای بازگشت از یک مسیر اشتباه چهل ساله البته تا مدتی توانست قوه تخیل برخی ناراضیان را قلقلک دهد. به پرسش نخست باز میگردیم؛ چرا در ایران امروز انقلاب دیگری نمیشود؟!
✅ فقدان جایگزین: حکومت ها فقط زمانی ممکن است در اثر بروز #انقلاب از عرصه خارج شوند که نیروی اپوزیسیون فعال توانسته باشد آلترناتیوی برای آنها معرفی و نوعی باور عمومی نسبت به کارآمدی آن در اذهان ایجاد کرده باشد. واقعیت این است که در طول چهل سال گذشته ما با فقدان یک اپوزیسیون یا نیروی آلترناتیو مواجه بودهایم که توانسته باشند نوعی اقناع عمومی برای ضرورت یک گذار انقلابی پرهزینه ایجاد کرده باشند!
✅ فقدان اعتماد: انقلاب حاصل نوعی بسیج تودهای برای رهایی از وضعیت موجود و دستیابی به موقعیت مطلوب است. در این میان نقش روشنفکران کاملا بیبدیل به نظر میرسد. در شرایط کنونی ایران جدای از مهجور ماندن تفکر انقلابی با پدیده تکثر مرجعیتهای اجتماعی، بیاعتمادی به روشنفکران، ظهور و مقبولیت یافتن سلبریتیها و کاهش همبستگی اجتماعی مواجه هستیم که همه اینها میتواند از احتمال شکلگیری یک انقلاب دیگر جلوگیری کند!
✅ فقدان گفتمان: انقلاب ایران بیش از همه مرهون حضور هژمونیک یک گفتمان رهاییبخش، انقلابی و مبارزهجویانه در سراسر جهان بود. از امریکا، تا اروپا، افریقا و آسیا، همه مبارزین در عطش تغییرات سریع، ناگهانی، انقلابی و حتی مسلحانه علیه نظم سرمایهداری و حکومتهای وابسته بدان میسوختند. اکنون اما سرمایهداری گویا به تقدیر تاریخی همگان تبدیل شده و تمنای توسعه به آن سبک و سیاق ترجیع بند سخنان همه شده است!
✅ فقدان امید: نظرسنجیهای معتبر دهه پنجاه نشان میداد که یکی از انگیزههای مهم مردم برای ورود به فرایند انقلاب عبارت از امید به تحقق آیندهای بهتر در ایران بوده است. اکنون اما در کنار ناامیدی به آینده جایگزینی برای حکومت شاهد افزایش واقعبینی شهروندان در قبال بحرانهای موجود و اذعان به این واقعیت است که تغییرات سیاسی و انقلابی نمیتواند لزوما شرایط ما را بهبود بخشد. این بینش البته به شکلگیری نوعی بیتفاوتی گسترده هم انجامیده است که میتواند مانع توسعه یافتگی کشور شود!
✅ فقدان تزلزل: تغییرات انقلابی اگر در گامهای نخست با واکنش سخت حکومت مواجه نشوند، به سرعت گسترش یافته و به انقلابی تمام عیار تبدیل میشوند. در کنار همه علل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موثر بر انقلاب ۵۷ آنچه به عنوان کاتالیزور جریان انقلابی عمل، و آن را به توفانی براندازانه تبدیل کرد، همانا تزلزل ارکان رژیم پهلوی در نوع مواجهه با اعتراضات بود. حتی پیام #شاه در آبان ۵۷ نیز توسط توده انقلابی به وجود ضعفی مفرط در ساختار رژیم تعبیر و روند انقلاب را تسریع نمود.
✅در شرایط موجود اما فقدان سستی حکومت در مواجهه با معترضان از شکل گیری یک خیزش انقلابی جلوگیری کرده است!
✅ نکته پایانی: اگر چه با پررنگ شدن نقش رسانههای نوین اجتماعی در بسیج ناراضیان اکنون با اشکال جدیدتری از جنبشهای سیاسی و شورشهای اجتماعی در جهان مواجه هستیم ولی همچنان دو عنصر امید به آینده بهتر و اعتماد به روشنفکران، نقش مهمی در ایجاد میل به تغییرات در ایران امروز ایفا میکنند.
✅البته روشن است که شنیدن صدای مردم، بهرهگیری از تجارب گذشته و عزم جدی برای جلب مشارکت تمام عیار شهروندان در عرصههای تصمیمسازی میتواند راههایی به مراتب کمهزینهتر برای ایجاد تغییرات از سوی حکومت در ایران باشد!
🆔 @MostafaTajzadeh
@oldkingofebrighestan
https://t.me/oldkingofebrighestan
Telegram
شاه فرتوت ابریقستان
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید...
ارتباط با ادمین:
@oldking1976
ارتباط با ادمین:
@oldking1976
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان
پدر #بابک_خرمدین دلیل قتل فجیع فرزندش را آزار و بیاحترامیِ ادامهدار و طولانی پسرش عنوان کرده است.
طبق گفتههای پدر، بابک والدینش را کتک میزده، از خانه پدری برای کلاس خصوصی و ارتباط جنسی با شاگردانش استفاده میکرده و سالیان طولانی حتی حاضر نشده سهم ارث خودش را از فروش خانه بگیرد و پدر و مادر را در سالیان کهنسالی به حال خودشان رها کند.
#قرنطینه و #کرونا به اختلافات مرحوم با والدینش دامن زده به نحوی که پدر و مادر را به حدّی از جنون رسانده که به تکهتکه کردن فرزندشان دست زدهاند. ماجرا گاهی برعکس میشود، همیشه اینطور نیست که پدر و مادر در پیری نیاز به حضور مدامِ فرزندانشان داشته باشند، گاهی شرایط به گونهای است که پدر و مادر خلوت و آرامش را به حضور فرزند ترجیح میدهند. در این متن قصد قضاوت و کشف متهم و مقصر را ندارم. بحث درباره اینکه چرا رابطه پدر و فرزندی به تراژدی کشیده شده به این آسانی نیست؛ اما موضوعی که حقیقت دارد و بسیاری از حرف زدن راجع به آن اِبا دارند، رابطه گندیده و آزار دهندهای است که بین بسیاری از خانوادهها جریان دارد!
انسان کنونی برخلاف نسلهای پیشین از خودش میپرسد آیا تولید مثل و تامین خوراک و نیازهای ابتدایی کافیست تا جایگاه پدر و مادر مقدس باشد؟ آیا پدر و مادری که سالیان سال با رفتار واپسگرا و آزاردهنده خودشان فرزندانشان را با کولهباری از مشکلات و کمبودهای روانی راهی اجتماع و زندگی میکنند، لایق احترامِ سنتی هستند؟ آیا فرزندانی که به والدین، تنها و تنها به چشم کارت بانکی نگاه میکنند و منتظر مرگ آنها هستند تا ارثیه را هرچه زودتر به چنگ بیاورند، لایق محبت هستند؟ آیا رابطه نَسَبی واقعا ارزش آسمانی و مقدّس دارد؟ تمام این سوالها بخشی از زلزلهای است که بنیان بسیاری از خانوادهها را به لرزه درآورده و در خواهد آورد.
ما در قبال خویشاوندان نسبی مسئول هستیم، رفتار ما با فرزندانمان تا ابد روی حالات روحی و احساسی آنها تاثیر دارد. ما در قبال والدینمان هم مسئول هستیم. "دوستت دارم"های مصنوعی و جشن تولدهایی که برای استوری #اینستاگرام گرفته میشوند، بیارزش است. همه ما آدمها چه فرزند و چه والد، معنای احترام و دوست داشتن واقعی را میفهمیم.
والدین بسیاری در سکوت و انزوا و در طول سالیان طولانی، فرزندانشان را میکُشند، آنها را مُثله میکنند. برای کشتن یک فرزند نه نیازی به ساتور است نه چاقو، پیش چشم او دعوا کنید، او را در سنین کودکی از زندگی متنفر کنید، اورا با خشونت خانگی بترسانید، شما موفق شدید خیلی زودتر از مرگ طبیعی فرزندتان را بُکُشید...
#رسول_اسدزاده
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
طبق گفتههای پدر، بابک والدینش را کتک میزده، از خانه پدری برای کلاس خصوصی و ارتباط جنسی با شاگردانش استفاده میکرده و سالیان طولانی حتی حاضر نشده سهم ارث خودش را از فروش خانه بگیرد و پدر و مادر را در سالیان کهنسالی به حال خودشان رها کند.
#قرنطینه و #کرونا به اختلافات مرحوم با والدینش دامن زده به نحوی که پدر و مادر را به حدّی از جنون رسانده که به تکهتکه کردن فرزندشان دست زدهاند. ماجرا گاهی برعکس میشود، همیشه اینطور نیست که پدر و مادر در پیری نیاز به حضور مدامِ فرزندانشان داشته باشند، گاهی شرایط به گونهای است که پدر و مادر خلوت و آرامش را به حضور فرزند ترجیح میدهند. در این متن قصد قضاوت و کشف متهم و مقصر را ندارم. بحث درباره اینکه چرا رابطه پدر و فرزندی به تراژدی کشیده شده به این آسانی نیست؛ اما موضوعی که حقیقت دارد و بسیاری از حرف زدن راجع به آن اِبا دارند، رابطه گندیده و آزار دهندهای است که بین بسیاری از خانوادهها جریان دارد!
انسان کنونی برخلاف نسلهای پیشین از خودش میپرسد آیا تولید مثل و تامین خوراک و نیازهای ابتدایی کافیست تا جایگاه پدر و مادر مقدس باشد؟ آیا پدر و مادری که سالیان سال با رفتار واپسگرا و آزاردهنده خودشان فرزندانشان را با کولهباری از مشکلات و کمبودهای روانی راهی اجتماع و زندگی میکنند، لایق احترامِ سنتی هستند؟ آیا فرزندانی که به والدین، تنها و تنها به چشم کارت بانکی نگاه میکنند و منتظر مرگ آنها هستند تا ارثیه را هرچه زودتر به چنگ بیاورند، لایق محبت هستند؟ آیا رابطه نَسَبی واقعا ارزش آسمانی و مقدّس دارد؟ تمام این سوالها بخشی از زلزلهای است که بنیان بسیاری از خانوادهها را به لرزه درآورده و در خواهد آورد.
ما در قبال خویشاوندان نسبی مسئول هستیم، رفتار ما با فرزندانمان تا ابد روی حالات روحی و احساسی آنها تاثیر دارد. ما در قبال والدینمان هم مسئول هستیم. "دوستت دارم"های مصنوعی و جشن تولدهایی که برای استوری #اینستاگرام گرفته میشوند، بیارزش است. همه ما آدمها چه فرزند و چه والد، معنای احترام و دوست داشتن واقعی را میفهمیم.
والدین بسیاری در سکوت و انزوا و در طول سالیان طولانی، فرزندانشان را میکُشند، آنها را مُثله میکنند. برای کشتن یک فرزند نه نیازی به ساتور است نه چاقو، پیش چشم او دعوا کنید، او را در سنین کودکی از زندگی متنفر کنید، اورا با خشونت خانگی بترسانید، شما موفق شدید خیلی زودتر از مرگ طبیعی فرزندتان را بُکُشید...
#رسول_اسدزاده
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
✅سعی میکنم فکر نکنم، یا اقلا کمتر فکر کنم تا بتوانم زنده بمانم! تا به سرم نزند و پاک خودم را نبازم.
✅نشستهایم و تماشا میکنیم. میترسم که آخرِ کار، چیزی به اسم ایران فقط در تاریخ بماند و نه در جغرافیا!
📚روزها در راه
✍🏼شاهرخ مسکوب
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
🆔 @MostafaTajzadeh
✅نشستهایم و تماشا میکنیم. میترسم که آخرِ کار، چیزی به اسم ایران فقط در تاریخ بماند و نه در جغرافیا!
📚روزها در راه
✍🏼شاهرخ مسکوب
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
🆔 @MostafaTajzadeh
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان
گاندی، نفی خشونت و مطالبه قدرت به مثابه نماینده مردم
دوم اکتبر، زادروز #مهاتما_گاندی و روز جهانی نفی خشونت است.
طبیعی این است که وقتی سخن را با این یادآوری شروع میکنم از "نفی خشونت" سخن بگویم و به تکرار همان چیزهایی بپردازم که احتمالا همه شنیدهایم.
بازهم طبیعی است که بسیاری در دل خود بگویند: این حرف ها به درد محافل روشنفکری میخورد و در واقعیت "کلوخانداز را پاداش سنگ است".
چنین تصوری ناشی از این است که همیشه اینطور وانمودشده که آموزهها و روش مبارزاتی #گاندی منحصر به تاکید بر این بوده است که "خشونت" خوب نیست. پیداست که اگر چنین آموزهای قرار باشد به شیوهای رمانتیک و بی هیچ پیش زمینهای در نظر گرفته شود، امری بیحاصل است مگر آنکه این نفی خشونت، هدفی عینی و ملموس را دنبال کند و بر قاعدهای بنا شده باشد.
همه ما شنیدهایم که گاندی تز نفی خشونت را در مبارزه دنبال میکرد اما کمتر کسی به این پرسش پاسخ داده است که او به عنوان یک حقوقدان، از نفی خشونت در راه استحصال کدام قاعده و قانون سخن میگفت؟
قاعدهای که گاندی از آن سخن میگفت و "نفی خشونت" را برآن مبتنی کرده بود، قاعده ای مشهور با این عبارت است که No taxation without representation .
"نفی مالیات بدون نمایندگی"
بدین معناست که مالیات دهندگان در صورتی متعهد به پرداخت مالیات به حکومتند که به همان میزان در ساختار قدرت مشارکت داشته باشند و تدبیری برای نمایندگی آنان در قدرت و تجلی اراده آنان در تصمیم گیریها اندیشیده شده باشد و اگر قدرت آنان را نمایندگی نکند، طبیعتا آنان نیز تعهد و التزامی به قدرت نخواهند داشت.
این قاعده، اول بار در خلال جنگهای داخلی انگلستان و در نزاع میان هواداران پارلمان با هواخواهان سلطنت عنوان شد. نزاعی که درنهایت به غلبه پارلمان گرایان انجامید اما این معنا را توسعه داد که شهروندان تنها درصورتی که ارادهشان در قدرت تجلی داشته باشد و تصمیم حکومت تجلی اراده آنان باشد، مقید و متعهد به دولتند .
انحصار نمک توسط بریتانیا باعث شده که گاندی در اعتراض به این قانون، رژه خود را از پایگاهش در سابارماتی در نزدیکی روستای احمدآباد شروع کند و تا ساحل دریا در نزدیکی دندی ادامه دهد. گاندی و همراهانش بعد از ۲۳ روز با پیمودن ۳۹۰ کیلومتر و زیر فشارها و تعذیبها، به ساحل نمک رسیدند و بدون پرداخت مالیات، مشتهای خود را از نمک پر کردند و در طول مسیر به حملات و خشونت مزدوران انگلیسی ، واکنش نشان ندادند اینها همه ذیل روش مبارزه با خشونت بود اما زیربنای این روش همان قاعده "نفی مالیات بدون نمایندگی" بود.
گاندی حقوق خوانده بود و با این قاعده [که در جهان معناییِ انگلیسیها بی معنا نبود] آشنایی داشت، در نتیجه میگفت وقتی شهروند هندی نمایندهای در قدرت ندارد و تصمیم قدرت، تبلور خواست او نیست، لامحاله از قانون انگلیسی نیز تخطی میکند.
بنابراین نفی خشونت هدف نبود، شیوهای بود که ابتنا بر قاعدهای منطقی و ریشهدار در تاریخ قانونگذاری بریتانیا داشت.
این قاعده بعدها زیربنای مبارزات بسیاری از مستعمرات شد و حتا #مارتین_لوترکینگ نیز در جریان مبارزات مسالمات آمیز خود بر این قاعده تکیه میکرد.
با اینحال هنوز هم این جامعیت را دارد که تبعیت از قدرت را منوط به تمکین قدرت و قبول نمایندگی اراده ملت در تصمیم های خود کند و انقدر منطق قابل دفاعی داشته باشد که در مسیر تحقق خود، نیازی به خشونت نبیند زیرا تجلی این قاعده معطوف به "انجام ندادن و تعهد نداشتن " است نه مبادرت به عمل زیرا تعهد و تقید آنگاه معنا می یابد که در قبال این تعهد، اراده متعهد نیز تجلی یابد و قدرت، او را نیز نمایندگی کند.
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
دوم اکتبر، زادروز #مهاتما_گاندی و روز جهانی نفی خشونت است.
طبیعی این است که وقتی سخن را با این یادآوری شروع میکنم از "نفی خشونت" سخن بگویم و به تکرار همان چیزهایی بپردازم که احتمالا همه شنیدهایم.
بازهم طبیعی است که بسیاری در دل خود بگویند: این حرف ها به درد محافل روشنفکری میخورد و در واقعیت "کلوخانداز را پاداش سنگ است".
چنین تصوری ناشی از این است که همیشه اینطور وانمودشده که آموزهها و روش مبارزاتی #گاندی منحصر به تاکید بر این بوده است که "خشونت" خوب نیست. پیداست که اگر چنین آموزهای قرار باشد به شیوهای رمانتیک و بی هیچ پیش زمینهای در نظر گرفته شود، امری بیحاصل است مگر آنکه این نفی خشونت، هدفی عینی و ملموس را دنبال کند و بر قاعدهای بنا شده باشد.
همه ما شنیدهایم که گاندی تز نفی خشونت را در مبارزه دنبال میکرد اما کمتر کسی به این پرسش پاسخ داده است که او به عنوان یک حقوقدان، از نفی خشونت در راه استحصال کدام قاعده و قانون سخن میگفت؟
قاعدهای که گاندی از آن سخن میگفت و "نفی خشونت" را برآن مبتنی کرده بود، قاعده ای مشهور با این عبارت است که No taxation without representation .
"نفی مالیات بدون نمایندگی"
بدین معناست که مالیات دهندگان در صورتی متعهد به پرداخت مالیات به حکومتند که به همان میزان در ساختار قدرت مشارکت داشته باشند و تدبیری برای نمایندگی آنان در قدرت و تجلی اراده آنان در تصمیم گیریها اندیشیده شده باشد و اگر قدرت آنان را نمایندگی نکند، طبیعتا آنان نیز تعهد و التزامی به قدرت نخواهند داشت.
این قاعده، اول بار در خلال جنگهای داخلی انگلستان و در نزاع میان هواداران پارلمان با هواخواهان سلطنت عنوان شد. نزاعی که درنهایت به غلبه پارلمان گرایان انجامید اما این معنا را توسعه داد که شهروندان تنها درصورتی که ارادهشان در قدرت تجلی داشته باشد و تصمیم حکومت تجلی اراده آنان باشد، مقید و متعهد به دولتند .
انحصار نمک توسط بریتانیا باعث شده که گاندی در اعتراض به این قانون، رژه خود را از پایگاهش در سابارماتی در نزدیکی روستای احمدآباد شروع کند و تا ساحل دریا در نزدیکی دندی ادامه دهد. گاندی و همراهانش بعد از ۲۳ روز با پیمودن ۳۹۰ کیلومتر و زیر فشارها و تعذیبها، به ساحل نمک رسیدند و بدون پرداخت مالیات، مشتهای خود را از نمک پر کردند و در طول مسیر به حملات و خشونت مزدوران انگلیسی ، واکنش نشان ندادند اینها همه ذیل روش مبارزه با خشونت بود اما زیربنای این روش همان قاعده "نفی مالیات بدون نمایندگی" بود.
گاندی حقوق خوانده بود و با این قاعده [که در جهان معناییِ انگلیسیها بی معنا نبود] آشنایی داشت، در نتیجه میگفت وقتی شهروند هندی نمایندهای در قدرت ندارد و تصمیم قدرت، تبلور خواست او نیست، لامحاله از قانون انگلیسی نیز تخطی میکند.
بنابراین نفی خشونت هدف نبود، شیوهای بود که ابتنا بر قاعدهای منطقی و ریشهدار در تاریخ قانونگذاری بریتانیا داشت.
این قاعده بعدها زیربنای مبارزات بسیاری از مستعمرات شد و حتا #مارتین_لوترکینگ نیز در جریان مبارزات مسالمات آمیز خود بر این قاعده تکیه میکرد.
با اینحال هنوز هم این جامعیت را دارد که تبعیت از قدرت را منوط به تمکین قدرت و قبول نمایندگی اراده ملت در تصمیم های خود کند و انقدر منطق قابل دفاعی داشته باشد که در مسیر تحقق خود، نیازی به خشونت نبیند زیرا تجلی این قاعده معطوف به "انجام ندادن و تعهد نداشتن " است نه مبادرت به عمل زیرا تعهد و تقید آنگاه معنا می یابد که در قبال این تعهد، اراده متعهد نیز تجلی یابد و قدرت، او را نیز نمایندگی کند.
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
Telegram
Forwarded from ربات حذف ✂️
چند روز پیش (۱۴ جولای) در فرانسه "روز باستیل" بود.
این روز که آغاز جشنهای ملی فرانسه لقب گرفته، بخاطر بزرگداشت هجوم تاریخی مردم پاریس به زندان باستیل در سال ۱۷۸۹ نامگذاری شده است.
زندان باستیل نماد سلطنت مستبدانه لوئی شانزدهم و همسرش ماری آنتوانت بود که دویست و سی و سه سال پیش به دست انقلابیون تسخیر و زندانیان آن آزاد شدند.
در تاریخ آمده صبح روز ۱۴ جولای ۱۷۸۹ لوئی شانزدهم که در کاخ ورسای سکونت داشت، در دفتر خاطرات روزانهاش فقط یک کلمه نوشته است: " هیچ "
این کلمه نشان میدهد پادشاه تا چه اندازه از آرامش حاکم بر پاریس مطمئن بوده و تا چه حد مخالفان و مردم را هیچ میانگاشته است.
در ادامه تاریخنگاریِ انقلاب فرانسه اینطور آمده : لویی شانزدهم که صبح روز بعد خبر سقوط باستیل را شنید، پرسید : «این شورش است؟» کسی که خبر را آورده بود، پاسخ داد: «نه اعلیحضرت، این #انقلاب است.» یادآور جمله مشهور #هانا_آرنت که گفته:«در کشورهای دیکتاتوری پانزده دقیقه پیش از انقلاب همه چیز عادی به نظر میرسد.»
تصرف باستیل، سرآغاز انقلاب کبیر فرانسه و انتقال قدرت از "شخص" به "مردم" بود. البته این انتقال خونین یک شبه انجام نشد؛ بلکه چندین دهه طول کشید تا در نهایت پس از ناپلئون بناپارت و لویی فیلیپ، پرونده حکومت فردی و موروثی برای همیشه در کشور فرانسه بسته شود.
بسیاری از اندیشمندانِ سیاسی اعتقاد دارند شروع انقلاب فرانسه که در نهایت به تغییر سیستم حاکمیت در آن کشور از پادشاهی و دیکتاتوری به دموکراسی و پارلمانتاریسم شد، تغییر نگرش و طرز فکر مردم فرانسه به مقوله حکومت بوده است.
تابلوی "آزادی هدایتگر مردم" که در آن یک بانوی نیمه برهنه (ماریان) با اسلحهای در دست و پرچم فرانسه در دست دیگر، پیشقراول انقلابیون است، اشاره به انقلاب جولای در فرانسه دارد. ماریان (الهه آزادی در فرهنگ فرانسه) بر روی یک سنگر ایستاده و با نگاهی به سمت راست خود، جمعیت را به سوی پیروزی هدایت میکند. در سمت راست ماریان میتوان افرادی از هر دو قشر ثروتمند و فقیر جامعه را دید. قشر بورژوازی (ثروتمند) که بوسیله کت و شلوار و کراوات و کلاه استوانهای نشان داده شده و قشر کارگر که بوسیله شلوار تسمهای و کلاه گرد پشمی نشان داده شده است. همچنین وجود یک کودک در سمت چپ ماریان نشان دهنده حضور آحاد ملت در انقلاب جولای است.
پ ن : ماریان یک الگو برداری از (لیبرتاس) الهه رومی است که در مجمسه آزادی آمریکا هم دیده میشود.
✍️ #رسول_اسدزاده
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
این روز که آغاز جشنهای ملی فرانسه لقب گرفته، بخاطر بزرگداشت هجوم تاریخی مردم پاریس به زندان باستیل در سال ۱۷۸۹ نامگذاری شده است.
زندان باستیل نماد سلطنت مستبدانه لوئی شانزدهم و همسرش ماری آنتوانت بود که دویست و سی و سه سال پیش به دست انقلابیون تسخیر و زندانیان آن آزاد شدند.
در تاریخ آمده صبح روز ۱۴ جولای ۱۷۸۹ لوئی شانزدهم که در کاخ ورسای سکونت داشت، در دفتر خاطرات روزانهاش فقط یک کلمه نوشته است: " هیچ "
این کلمه نشان میدهد پادشاه تا چه اندازه از آرامش حاکم بر پاریس مطمئن بوده و تا چه حد مخالفان و مردم را هیچ میانگاشته است.
در ادامه تاریخنگاریِ انقلاب فرانسه اینطور آمده : لویی شانزدهم که صبح روز بعد خبر سقوط باستیل را شنید، پرسید : «این شورش است؟» کسی که خبر را آورده بود، پاسخ داد: «نه اعلیحضرت، این #انقلاب است.» یادآور جمله مشهور #هانا_آرنت که گفته:«در کشورهای دیکتاتوری پانزده دقیقه پیش از انقلاب همه چیز عادی به نظر میرسد.»
تصرف باستیل، سرآغاز انقلاب کبیر فرانسه و انتقال قدرت از "شخص" به "مردم" بود. البته این انتقال خونین یک شبه انجام نشد؛ بلکه چندین دهه طول کشید تا در نهایت پس از ناپلئون بناپارت و لویی فیلیپ، پرونده حکومت فردی و موروثی برای همیشه در کشور فرانسه بسته شود.
بسیاری از اندیشمندانِ سیاسی اعتقاد دارند شروع انقلاب فرانسه که در نهایت به تغییر سیستم حاکمیت در آن کشور از پادشاهی و دیکتاتوری به دموکراسی و پارلمانتاریسم شد، تغییر نگرش و طرز فکر مردم فرانسه به مقوله حکومت بوده است.
تابلوی "آزادی هدایتگر مردم" که در آن یک بانوی نیمه برهنه (ماریان) با اسلحهای در دست و پرچم فرانسه در دست دیگر، پیشقراول انقلابیون است، اشاره به انقلاب جولای در فرانسه دارد. ماریان (الهه آزادی در فرهنگ فرانسه) بر روی یک سنگر ایستاده و با نگاهی به سمت راست خود، جمعیت را به سوی پیروزی هدایت میکند. در سمت راست ماریان میتوان افرادی از هر دو قشر ثروتمند و فقیر جامعه را دید. قشر بورژوازی (ثروتمند) که بوسیله کت و شلوار و کراوات و کلاه استوانهای نشان داده شده و قشر کارگر که بوسیله شلوار تسمهای و کلاه گرد پشمی نشان داده شده است. همچنین وجود یک کودک در سمت چپ ماریان نشان دهنده حضور آحاد ملت در انقلاب جولای است.
پ ن : ماریان یک الگو برداری از (لیبرتاس) الهه رومی است که در مجمسه آزادی آمریکا هم دیده میشود.
✍️ #رسول_اسدزاده
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
Telegram
attach 📎
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان
✅ بازیِ خونین
معادلههای عجیب در طولانیشدن جنگ ایران و عراق
✍️ #جعفر_شیرعلینیا
پروفسور "برنارد رایش" در مقاله اسرائیل و جنگ ایران و عراق مینویسد:
«بهره اصلیِ اسرائیل از جنگ ایران و عراق آن بود که این دو قدرت منطقهای که هر دو دشمن اسرائیل محسوب میشدند، علیه یکدیگر وارد جنگ شدند و فرصت استراحتی برای اسرائیل فراهم شد.» او معتقد است اسرائیل به دنبال «حفظ موازنه قوا برای طولانیکردن جنگ و جلوگیری از پیروزی یکی از دو طرف بود.»
در تحلیل رایش، #جنگ علاوه بر درگیر نگه داشتن این دو کشور، جهان عرب را به دو قطب تبدیل کرده بود؛ یک قطب، سوریه، لیبی و یمن جنوبی و قطب دیگر اردن، مصر و کشورهای حاشیه خلیجفارس و «دودستگی جهان عرب، مانع تشکیل جبهه متحدی علیه اسرائیل شد» (درسهایی از راهبرد، حقوق، دیپلماسی در جنگ ایران و عراق، ص۱۴۷ و ۱۴۸)
گویا سیاست آمریکا هم ادامه جنگ خونین ایران و عراق بود؛ تا وقتی که برندهای نداشته باشد. الکواری نماینده وقتِ قطر در سازمان ملل، درباره موضع آمریکا و شوروی در جنگ مینویسد:
«در واقع این دو ابرقدرت، به رغم تاکیدهایی که بر خلاف آن داشتند، از تداوم جنگ و طولانی شدن آن، مادام که هیچیک از طرفین نتواند بر دیگری غلبه داشته باشد، احساس رضایت میکردند.» (عملکرد شورای امنیت در جنگ ایران و عراق، ص ۲۰۱)
در سالهای جنگ تا وقتی که ایران و عراق کشورهای هم را ویران میکردند، قدرتهای جهانی با وجود اظهار نگرانی از ادامه جنگ، تلاشی عملی و جدی برای پایان دادن به آن نکردند. آنها سال هفتم تصمیم گرفتند جنگ را پایان دهند.
تحلیلگران ایرانی موفقیت نسبی کربلای۵ (زمستان ۶۵) را در تصمیم ابرقدرتها برای پایان دادن به جنگ موثر میدانند اما اغلب تحلیلگرانِ غیرایرانی ناامن شدن خلیج فارس در جنگ دریایی و افشای ماجرای "مکفارلین" را مهمترین دلیل تصمیم آمریکا برای پایان دادن به جنگ میدانند.
افشای پر سر و صدای ماجرای مکفارلین در آبان ۶۵، که در جهان به ماجرای کمک آمریکا و اسرائیل به ایران معروف شد، کار را برای بازی دوگانه آمریکاییها سخت کرد و آمریکا تحت فشار شدیدی قرار گرفت و به تعبیر کدی و گازیوروسکی آمریکاییها به این جمعبندی رسیدند که: «باید بهگونهای مستقیم برای پایان دادن به جنگ طولانی ایران و عراق مداخله نمایند.» (نظام دوقطبی و جنگ ایران و عراق، ص۴۱۴)
تیر۶۶ قطعنامه ۵۹۸ برای پایان دادن به جنگ تصویب شد. واکنش ایران به قطعنامه منفی بود اما برای اولینبار تمام پنج عضو دائم #شورای_امنیت برای پایان دادن به جنگ تفاهم کرده بودند. به روایت دبیرکل سازمان ملل در جلسهای که مهر۶۶ او با پنج عضو دایم شورای امنیت برگزار کرد؛ شولتز وزیرخارجه آمریکا در جمعبندی نظر پنج کشور گفت: «همه ما پایان جنگ را میخواهیم. همه ما از قطعنامهی ۵۹۸ حمایت میکنیم» (به سوی صلح، ص۲۵۵)
"دکوئیار"، دبیرکل سازمان ملل، در خاطراتش درباره سیاست آمریکا در این مقطع از جنگ مینویسد:
«نظر قطعی ایالات متحده این بود كه برای پایان جنگ:
۱- عراقیها باید بهخوبی مقاومت كنند تا مانع هر گونه پیروزی ایران شوند.
۲- جنگ باید بیش از هر زمانی برای ایرانیها رنجآور شود.
۳- جریان سلاح به ایران باید از طریق قطعنامه دیگری در شورای امنیت كاهش یابد و
۴- فشار بینالمللی در ابعاد وسیعی به این كشور وارد شود.»(به سوی صلح، ص۲۶۷)
بسیاری دریافتند که جنگ ماههای پایانی خود را سپری میکند. #محمدجواد_ظریف از دیپلماتهای ایران در سازمان ملل به خاطر دارد که حدود دیماه ۶۶: «مایکل اشتاینر من را صدا کرد و گفت که من یک نکتهای را به تو بگویم و آن این است که شما الان دست بالا را دارید، ولی امسال سال شکست شما در جنگ است. قبل از اینکه شکست بخورید قطعنامه را بپذیرید. هیچوقت این از ذهنم بیرون نمیرود.» (دیپلماسی ایران و قطعنامه ۵۹۸، ص۲۴۹)
چندماه پس از این گفتگو، سخنان نمایندهی آلمان در سازمان ملل به واقعیت پیوست و در بهار ۶۷ ایران شکستهای پیدرپی و سختی را در جبهههای جنگ تجربه کرد. #فاو، #شلمچه، جزایر مجنون را که در عملیاتهای سخت و طولانیمدت در چند سال گرفته بود در عملیاتهای سریع دشمن در عرض چند ماه از دست داد و با سخت شدن و زجرآور شدن جنگ، قطعنامهی ۵۹۸ را پذیرفت.
سودهای سرشار بسیاری از کشورها و شرکتهای بینالمللیِ فروش سلاح و منافع بسیاری که در حاشیه جنگها وجود دارد، تا چه حد در ادامه جنگ تاثیر داشت؟ مقامات ایرانی بهویژه مسئولان وزارت خارجه تا چه حد به انگیزه اصلی ابرقدرتها و کشورهایی که منافعشان در طولانی شدن جنگ بود پی بردند؟ عجیب آن که در ایران نیز نگاهی مسلط وجود داشت که تلاش دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ را تلاشی خائنانه تفسیر میکرد!
آیا ممکن است گاه بازی خورده باشیم و با اصرار بر ادامه جنگ در زمین ابرقدرتها بازی کرده باشیم؟
t.me/oldkingofebrighestan
معادلههای عجیب در طولانیشدن جنگ ایران و عراق
✍️ #جعفر_شیرعلینیا
پروفسور "برنارد رایش" در مقاله اسرائیل و جنگ ایران و عراق مینویسد:
«بهره اصلیِ اسرائیل از جنگ ایران و عراق آن بود که این دو قدرت منطقهای که هر دو دشمن اسرائیل محسوب میشدند، علیه یکدیگر وارد جنگ شدند و فرصت استراحتی برای اسرائیل فراهم شد.» او معتقد است اسرائیل به دنبال «حفظ موازنه قوا برای طولانیکردن جنگ و جلوگیری از پیروزی یکی از دو طرف بود.»
در تحلیل رایش، #جنگ علاوه بر درگیر نگه داشتن این دو کشور، جهان عرب را به دو قطب تبدیل کرده بود؛ یک قطب، سوریه، لیبی و یمن جنوبی و قطب دیگر اردن، مصر و کشورهای حاشیه خلیجفارس و «دودستگی جهان عرب، مانع تشکیل جبهه متحدی علیه اسرائیل شد» (درسهایی از راهبرد، حقوق، دیپلماسی در جنگ ایران و عراق، ص۱۴۷ و ۱۴۸)
گویا سیاست آمریکا هم ادامه جنگ خونین ایران و عراق بود؛ تا وقتی که برندهای نداشته باشد. الکواری نماینده وقتِ قطر در سازمان ملل، درباره موضع آمریکا و شوروی در جنگ مینویسد:
«در واقع این دو ابرقدرت، به رغم تاکیدهایی که بر خلاف آن داشتند، از تداوم جنگ و طولانی شدن آن، مادام که هیچیک از طرفین نتواند بر دیگری غلبه داشته باشد، احساس رضایت میکردند.» (عملکرد شورای امنیت در جنگ ایران و عراق، ص ۲۰۱)
در سالهای جنگ تا وقتی که ایران و عراق کشورهای هم را ویران میکردند، قدرتهای جهانی با وجود اظهار نگرانی از ادامه جنگ، تلاشی عملی و جدی برای پایان دادن به آن نکردند. آنها سال هفتم تصمیم گرفتند جنگ را پایان دهند.
تحلیلگران ایرانی موفقیت نسبی کربلای۵ (زمستان ۶۵) را در تصمیم ابرقدرتها برای پایان دادن به جنگ موثر میدانند اما اغلب تحلیلگرانِ غیرایرانی ناامن شدن خلیج فارس در جنگ دریایی و افشای ماجرای "مکفارلین" را مهمترین دلیل تصمیم آمریکا برای پایان دادن به جنگ میدانند.
افشای پر سر و صدای ماجرای مکفارلین در آبان ۶۵، که در جهان به ماجرای کمک آمریکا و اسرائیل به ایران معروف شد، کار را برای بازی دوگانه آمریکاییها سخت کرد و آمریکا تحت فشار شدیدی قرار گرفت و به تعبیر کدی و گازیوروسکی آمریکاییها به این جمعبندی رسیدند که: «باید بهگونهای مستقیم برای پایان دادن به جنگ طولانی ایران و عراق مداخله نمایند.» (نظام دوقطبی و جنگ ایران و عراق، ص۴۱۴)
تیر۶۶ قطعنامه ۵۹۸ برای پایان دادن به جنگ تصویب شد. واکنش ایران به قطعنامه منفی بود اما برای اولینبار تمام پنج عضو دائم #شورای_امنیت برای پایان دادن به جنگ تفاهم کرده بودند. به روایت دبیرکل سازمان ملل در جلسهای که مهر۶۶ او با پنج عضو دایم شورای امنیت برگزار کرد؛ شولتز وزیرخارجه آمریکا در جمعبندی نظر پنج کشور گفت: «همه ما پایان جنگ را میخواهیم. همه ما از قطعنامهی ۵۹۸ حمایت میکنیم» (به سوی صلح، ص۲۵۵)
"دکوئیار"، دبیرکل سازمان ملل، در خاطراتش درباره سیاست آمریکا در این مقطع از جنگ مینویسد:
«نظر قطعی ایالات متحده این بود كه برای پایان جنگ:
۱- عراقیها باید بهخوبی مقاومت كنند تا مانع هر گونه پیروزی ایران شوند.
۲- جنگ باید بیش از هر زمانی برای ایرانیها رنجآور شود.
۳- جریان سلاح به ایران باید از طریق قطعنامه دیگری در شورای امنیت كاهش یابد و
۴- فشار بینالمللی در ابعاد وسیعی به این كشور وارد شود.»(به سوی صلح، ص۲۶۷)
بسیاری دریافتند که جنگ ماههای پایانی خود را سپری میکند. #محمدجواد_ظریف از دیپلماتهای ایران در سازمان ملل به خاطر دارد که حدود دیماه ۶۶: «مایکل اشتاینر من را صدا کرد و گفت که من یک نکتهای را به تو بگویم و آن این است که شما الان دست بالا را دارید، ولی امسال سال شکست شما در جنگ است. قبل از اینکه شکست بخورید قطعنامه را بپذیرید. هیچوقت این از ذهنم بیرون نمیرود.» (دیپلماسی ایران و قطعنامه ۵۹۸، ص۲۴۹)
چندماه پس از این گفتگو، سخنان نمایندهی آلمان در سازمان ملل به واقعیت پیوست و در بهار ۶۷ ایران شکستهای پیدرپی و سختی را در جبهههای جنگ تجربه کرد. #فاو، #شلمچه، جزایر مجنون را که در عملیاتهای سخت و طولانیمدت در چند سال گرفته بود در عملیاتهای سریع دشمن در عرض چند ماه از دست داد و با سخت شدن و زجرآور شدن جنگ، قطعنامهی ۵۹۸ را پذیرفت.
سودهای سرشار بسیاری از کشورها و شرکتهای بینالمللیِ فروش سلاح و منافع بسیاری که در حاشیه جنگها وجود دارد، تا چه حد در ادامه جنگ تاثیر داشت؟ مقامات ایرانی بهویژه مسئولان وزارت خارجه تا چه حد به انگیزه اصلی ابرقدرتها و کشورهایی که منافعشان در طولانی شدن جنگ بود پی بردند؟ عجیب آن که در ایران نیز نگاهی مسلط وجود داشت که تلاش دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ را تلاشی خائنانه تفسیر میکرد!
آیا ممکن است گاه بازی خورده باشیم و با اصرار بر ادامه جنگ در زمین ابرقدرتها بازی کرده باشیم؟
t.me/oldkingofebrighestan
Telegram
شاه فرتوت ابریقستان
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید...
ارتباط با ادمین:
@oldking1976
ارتباط با ادمین:
@oldking1976
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
سیام تیر، روز زانو زدن استبداد در برابر خواست اکثریت، یکی از روزهای بزرگ تاریخ معاصر ایران است. اگر چه یک سال بعد با انتقامی سخت، جبران شد...
در خیابان سعدی جوانی زخمی به دشواری برخاست با انگشتان رنگین از خون خود بر دیوار نوشت:
”این خون زحمتکشان ملت ایران است. زنده باد مصدق”
سخن گفتن درباره #مصدق که چند دهه رهبری جنبش اصلاحی را در عرصه سیاست ایران از زمان مشروطه خواهی تا کودتای ۳۲ بعهده داشت، ساده نیست.
مصدق به کمال میراث دار روند #استقلال و #آزادیخواهی بود که از ﻗﺎﺋﻢ ﻣﻘﺎﻡ و #امیرکبیر شروع شده بود و شباهت کار آنها درین بود که هر سه اصلاحات را بیشتر از دربار شروع و دنبال میکردند.
نابغهای بود که از اختلاف و تعارض سیاست دول آمریکا و انگلیس بر سر ایران در آن زمان به نحو احسن استفاده برد و با درایت و تخصص در زمینه حقوق بینالملل صنعت نفت را ملی کرد.
بیش از هر سیاستمداری ظرفیت جامعه را در شناخت ابعاد ماهیت #آزادی میدانست و با رندی تمام، مبارزه علیه استبداد را با ابزاری نظیر دیپلماسی، جهان غرب، دربار و ملت که خود به شدت استبداد پذیر بودند اقامه کرد.
مصدق برای حصول اصلاحات خود به ناسیونالیسمی توانمند احتیاج داشت که متأسفانه در ایران هنوز نارس و ناقص بود.
او طلایهدار جنبش استبداد ستیزی در جهان سوم شده بود، که بعدها تز او را #جمال_عبدالناصر , #جواهر_لعلنهرو و مارشال #تیتو و سران کشورهای غیرمتعهد دنبال کردند...
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
در خیابان سعدی جوانی زخمی به دشواری برخاست با انگشتان رنگین از خون خود بر دیوار نوشت:
”این خون زحمتکشان ملت ایران است. زنده باد مصدق”
سخن گفتن درباره #مصدق که چند دهه رهبری جنبش اصلاحی را در عرصه سیاست ایران از زمان مشروطه خواهی تا کودتای ۳۲ بعهده داشت، ساده نیست.
مصدق به کمال میراث دار روند #استقلال و #آزادیخواهی بود که از ﻗﺎﺋﻢ ﻣﻘﺎﻡ و #امیرکبیر شروع شده بود و شباهت کار آنها درین بود که هر سه اصلاحات را بیشتر از دربار شروع و دنبال میکردند.
نابغهای بود که از اختلاف و تعارض سیاست دول آمریکا و انگلیس بر سر ایران در آن زمان به نحو احسن استفاده برد و با درایت و تخصص در زمینه حقوق بینالملل صنعت نفت را ملی کرد.
بیش از هر سیاستمداری ظرفیت جامعه را در شناخت ابعاد ماهیت #آزادی میدانست و با رندی تمام، مبارزه علیه استبداد را با ابزاری نظیر دیپلماسی، جهان غرب، دربار و ملت که خود به شدت استبداد پذیر بودند اقامه کرد.
مصدق برای حصول اصلاحات خود به ناسیونالیسمی توانمند احتیاج داشت که متأسفانه در ایران هنوز نارس و ناقص بود.
او طلایهدار جنبش استبداد ستیزی در جهان سوم شده بود، که بعدها تز او را #جمال_عبدالناصر , #جواهر_لعلنهرو و مارشال #تیتو و سران کشورهای غیرمتعهد دنبال کردند...
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan