فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
🔸گزیده مقاله

🔹قانون اساسی، چارچوب اعمال ولایت و حاکمیت

🔻سیدضیاء مرتضوی
🔺روزنامه جمهوری اسلامی، پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰

علم و قطع حاکم اسلامی در امور رهبری، قطع موضوعی است و باید از راه‌ها و مقدمات علم‌آور متعارف و عقلایی به دست آید. آن دسته از قطع‌هایی که بر پایه اسباب و مقدماتی شکل گرفته که عقلایی و متعارف نیست، مانند کشف و شهود یا کارشناسی‌های ناقص و غیر متعارف، حتی اگر در امور شخصی معتبر باشد، در امور حکومتی اعتبار ندارد و نمی‌تواند مبنای تصمیم و حکم باشد.

بسیاری از عوامل در درون و بیرون حاکم و رهبر هست که می‌توانند زمینه حصول قطع و دستیابی او به نتیجه جزمی را فراهم سازند، در حالی که از نگاه منطقی و قاعده‌مندی کلی در نگاه عقلاء و کارشناسان، جایی ندارند. از این رو تا اندازه ممکن از واگذاری امور عمومی به تصمیمات شخصی که زمینه طبیعی دخالت دادن یا دخالت یافتن عوامل و انگیزه‌های مختلف در آن وجود دارد، دوری می‌شود.

چون تصمیم‌سازی در بسیاری از امور به ویژه امروزه در وضعیت‌های پیچیده‌ای که دولت‌ها با آن روبه‌رو می‌شوند، از توان یک فرد بیرون است، تصمیمات فردی حتی اگر متکی بر آگاهی‌های قطعی فرد باشد، اعتبار ندارد و نمی‌تواند مبنای عمل در مسائل عمومی و کشورها باشد؛ مگر در نظام‌های استبدادی و فردمحور که طبعاً از مدار روش‌های عقلایی بیرون است.

در قانون اساسی علم و اختیارات برای اعمال ولایت از سوی رهبری دارای دو گونه تقیید است: الف) تقییدات ساختاری، ب) تقییدات مصرح. زیرا تقییدات تنها در اصول محدودی که در آنها تصریح به اعمال اختیارات از مجاری خاص شده نیست. در واقع قانون اساسی شیوه و چارچوب اعمال ولایت از سوی رهبری است.

جایگاه رهبری در چارچوب قانون اساسی و اصول مرتبط به آن تعریف می‌شود. معقول نیست فردی در چارچوب و بر اساس یک قانون برگزیده شود و با این حال، خود وی مایه مشروعیت آن قانون باشد. لازمه چنین نگاهی نفی قانون و در واقع نفی خود است و از «وجود» چنین مشروعیتی «نفی» آن پدید می‌آید!

به جز آنچه در قانون اساسی مستقیما بر عهده رهبری گذاشته شده، سایر وظایف و اختیاراتی که درباره دستگاه‌ها و افراد دیگر اعم از انتخابی و انتصابی آمده است، مستقیماً در حوزه اختیارات و وظایف رهبری قرار نمی‌گیرد و آنچه در اصل ۱۱۰ سقف وظایف و اختیارات است و نه کف آن. نمی‌توان قانون اساسی را نظامنامه‌ای شخصی برای اعمال ولایت و حاکمیت از سوی حاکم اسلامی شمرد.

مفاد روشن قانون اساسی در همه تقییدات ساختاری و تقییدات مصرح این است که در جایگاه رهبری تنها در چارچوب‌های یادشده می‌توان اعمال ولایت و حاکمیت کرد و نمی‌توان بدون پیمودن راه‌های یادشده، به صورت مستقیم دخالت کرد و گرنه، قیود یادشده اموری لغو است و بود و نبود آنها اثری در این اصول ندارد و این امر با فلسفه قانون‌گذاری و جایگاه و رسالتی که خبرگان بر عهده داشته‌اند و با آنچه هنگام تدوین قانون اساسی به آن تصریح یا بر آن تاکید کرده‌اند، سازگاری ندارد.

آیت‌الله بهشتی: «ما این قدر مبارزه کردیم تا از شرّ دیکتاتوری خلاص شویم. نمی‌خواهیم یک دیکتاتوری جدید داشته باشیم. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصمیم‌گیری و اعمال نظر در اداره امور مملکت میان پنج نهاد اصلی تقسیم شده است... . هر نهاد حدود و اختیارات و وظایفش را قانون اساسی معین کرده است».

آیت‌الله بهشتی: «گاهی این طور فکر می‌کنیم که در این کشور همه مقصر هستند مگر رهبر و شورای رهبری که از قصور منزه است. یک وقت هم فکر می‌کنیم که اصلا رهبری یک مجموعه است که او در رأسش قرار گرفته است».

#قانون_اساسی
#تقیید_اختیارات
#نفی_ولایت_مطلقه
#سیدضیاء_مرتضوی

@szmortazavi
🔹گزیده مقاله

🔶طب اسلامی از واقعیت تا خیال

🔸نگاهی به تعرض جاهلانه «نواخباریان» علیه جایگاه دانش پزشکی و منابع اسلامی

🔹سیدضیاء مرتضوی

🔻روزنامه جمهوری اسلامی
🔺۲۴ و ۲۵ شهریور ۱۴۰۰

🔷بها ندادن به پیشرفت‌های علمی بشر از جمله در دانش پزشکی نوین، هر چند به نام دین و مذهب و فرهنگ و سنت، ایستادگی در برابر روش‌های عقلایی و برخاسته از نوعی «اخباری‌گری» به شمار می‌رود که با ادبیات و در قالب‌های نو، آن هم به صورتی تبعیض‌آمیز صورت می‌گیرد.

🔷روش افراطی و تبعیض‌آمیز در غرب‌ستیزی، بخشی از جامعه را هر چند محدود، درباره دنیای پیشرفته و به ویژه غرب، چنان گرفتار «توهم» می‌سازد که همه چیز را سیاه و در راستای «توطئه» علیه خود و جامعه اسلامی تلقی و تبیین می‌کنند.

🔷گمان به شکل‌گیری «طب اسلامی» بر پایه متون روایی، اگر واقعیتی داشته باشد، آن واقعیت، چیزی جز «واقعیت خیال» نیست؛ از این باب که «خیال» و «خیال‌پردازی» نیز در شمار واقعیات است و می‌تواند آدمی یا بخشی از جامعه را به خود مشغول سازد؛ مشغول خیالات!

🔷بسنده کردن به اوراد و اذکار و ادعیه خاص یا عام، حتی اگر در روایت صحیح آمده باشد، و دوری کردن از راه‌های درمانی عقلایی که در عرف متخصصان رایج است، ناسازگار با ادله وجوب حفظ جان و خلاف شرع است.

🔷اخباری‌گری نه زمان می‌شناسد و نه مکان؛ با این تفاوت که نوع مدعیان کنونی، از جمله کسانی که منابع پزشکی جدید را به سان «جاهلان معرکه‌گیر» آتش می‌زنند، از نگاه سطح علمی و فقهی و حدیث‌شناسی، اساساً قابل سنجش با عالمان اخباری گذشته نیستند.

🔷امور غیر تشریعی اساسا جای اعتبار و «تعبّد» نیست تا شارع حکیم امر درمان و تندرستی و اثربخشی خوراکی‌ها و اشیای بیرونی را که تنها می‌تواند بر امور واقعی و تکوینی استوار باشد، با اراده تشریعی خود بر آنها بار کند.

🔷علامه طباطبایی چند بار به عنوان یک اصل مسلم تاکید کرده است که خبر واحد در غیر احکام اعتبار ندارد و اساسا جعل حجیت برای آن در امور حقیقی و غیر اعتباری را امری بی‌معنا می‌داند.

🔷یک اشکال مبنایی و روشن درباره آنچه روایات «طب اسلامی» خوانده می‌شود این است که این روایات حتی اگر با معیارهای رایج در اعتبارسنجی روایات احکام، صحیح و معتبر هم باشد، از نگاه اصولی و به صورت مبنایی در شمار ظنونی است که دلیل بر اعتبار آنها نیست.

🔷روایات طبی در مواردی که با آگاهی انسان از واقعیت موجود، به صورت قطعی یا ظنی یا احتمال قابل اعتنا مخالف باشد یا کلیت و عمومیت نداشته باشد و احتمال برود که نتیجه عکس بدهد یا درمان واقعی را به تاخیر اندازد، اعتبار ندارد و در صورت احتمال ضرر نباید طبق آنها عمل کرد.

🔷هیچ کسی حق ندارد به استناد روایات طبی برای کسی نسخه بپیچد و این امر قابلیت جرم‌انگاری در مجاری قانونی دارد و اگر سبب آسیب شود، برابر موازین فقهی، قابل پیگیری قضایی است.

🔷یکی از مشکلات در بسیاری از روایات طبی که مایه آسیب زدن به جایگاه دین و خدشه بر چهره دین‌باوران است و می‌تواند نوعی خیانت به شمار رود، این است که محتوای این روایات به تناسب «موضوع» طب و «حکم» نسخه‌پیچی، نمی‌تواند عمومیت برای هر زمان و هر مکان و هر فرد داشته باشد.

🔷نوع اثر و دامنه تاثیرات و پی‌آمدهای مختلف روایات طب باید با روش‌های علمی و طی آزمایش‌های مختلف آزمایشگاهی و بالینی بررسی شود تا میزان عمومیت آن شناخته و مجوز استفاده عمومی از آن صادر گردد، از این رو نمی‌توان با گشودن یک کتاب روایی یا شرکت در یک جلسه آموزش طب اسلامی یا سنتی در جایگاه نسخه‌پیچی برای بیماران نشست.

🔷شیخ صدوق در رساله اعتقادات که با همراهی و تاکید شیخ مفید نیز روبه‌روست، روایات طبی را مواجه با اشکالات چندی از جمله جعل از سوی مخالفان به هدف تخریب چهره مذهب، معرفی کرده تا کسی گمان نبرد که می‌توان محتوای آنها را به دین نسبت داد و جامعه را به آن فرا خواند.

🔷انتساب چنین روایاتی به اسلام که باید عاری از هر گونه آلایش و برچسب‌های سلیقه‌ای و برداشت‌های جاهلانه باشد، به عنوان بخشی از دستورات دینی و عنوان‌هایی مانند طب اسلامی، امری نامشروع و نامعقول است.

🔹اولیای امور به ویژه در حوزه‌های علمیه وظیفه دارند در برابر کسانی که به انگیزه‌های مختلف در صدد گسترش چنین رفتارهای جاهلانه و سودجویانه‌ هستند، بایستند و از آسیب وارد شدن به سلامت جامعه و چهره دین و روحانیت جلوگیری کنند.

#طب_اسلامی
#دانش_پزشکی
#اخباریگری
#حدیث_شناسی
#سیدضیاء_مرتضوی

@szmortazavi
🔹گزیده مقاله

🔶همراهی با طالبان خداحافظی با سیاست «عزت، حکمت و مصلحت»

🔹سیدضیاء مرتضوی
🔺روزنامه جمهوری اسلامی
🔻یکشنبه، ۲۸ شهریور ۱۴۰۰

🔷امام‌خمینی به نقل از پاکروان، ‌رئیس ساواک: «آقا! سیاست عبارت از دروغگویى است، عبارت از خُدعه است، عبارت از فریب است، عبارت از پدرسوختگى است، این را بگذارید براى ما. من به او گفتم: این سیاست مال شماست!» در عرف ما تعبیر «پدرسوختگی» یکی از گویاترین تعبیرها در بیان سیاست غیر اسلامی و غیر اخلاقی است.

🔷اگر سیاست در راستای «ریاست» و حفاظت از منافع «خود» قرار گرفت و نه ضوابط دین، چارچوب‌های شرع، مصالح مردم و ارزش‌های متعالی حاکم بر جامعه، این همان سیاست دروغ، خدعه، فریب و پدرسوختگی است که ما در تاریخ مثال روشن آن را معاویه و جریان فریبکار بنی‌امیه می‌دانیم.

🔷معنای سه عنصر «عزت، حکمت و مصلحت» این است که نظام اسلامی در همه مناسبات بیرونی خود، همزمان بر پایه این سه عنصر عمل می‌کند و به عنوان مثال، «مصلحت» خود و جامعه را که قرار است به نمایندگی از آن عمل کند، در جایی جستجو می‌کند و می‌یابد که عنصر «عزت» و سربلندی و عنصر «حکمت» نیز حاکم باشد.

🔷دولت اسلامی از نگاه نظری، دولتی «صادق» و برخاسته از متن مردم است و شرعا نمی‌تواند خواست اکثریت جامعه را نادیده بگیرد و این امر مقتضای این دیدگاه فقهی در سخن امام‌خمینی است که «تولّی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین» و این «بستگی»، بستگی شرعی است و نه عملی.

🔷کشور بزرگ ایران و ملت سرفراز آن، از هر قوم و دین و مذهب و به ویژه اکثریت قاطع آن که پیروان اهل بیت(ع) هستند، با آن تاریخ بلند و فرهنگ چشم‌نواز و تمدن بزرگ خود، چه نسبت و پیوندی می‌تواند با یک گروه واپس‌گرای تروریست و یک جریان تفنگ‌به‌دست آدمکش و بدسابقه و بدکردار داشته باشد؟

🔷گروهی متعصب و متحجر که به لطف جهالت و سرسپردگی خود، دلارهای عربستان و به مدد سیاست‌های غلط و سلطه‌جویانه امریکا و روسیه و برخی دیگر، توانسته با فرصت‌طلبی و تهدید و با وادادگی برخی ریاستمداران ترسو یا وابسته و بر پایه توافق‌های پشت پرده، خود را نیروی مسلط بر یک کشور بزرگ بنمایاند، چه نسبتی می‌تواند با جمهوری اسلامی ایران داشته باشد؟

🔷این کدام عنصر «عزت، حکمت و مصلحت» است که می‌تواند توجیه‌گر همراهی یک نظام سیاسی در طراز جمهوری اسلامی، با دست‌پروردگان قبیله‌ای «جلال‌الدین حقانی» و «ملا برادر» و همفکران آنان در القاعده و داعش باشد؟

🔷اگر بسا کسانی میان نگاه و رفتار خود با طالبان نوعی سنخیت می‌بینند، اما انقلاب اسلامی ایران، آن گونه که ما شناختیم و نظام جمهوری اسلامی در طرازی که ما می‌شناسیم و می‌خواهیم و ملتی که در جایگاه ملت ایران می‌بینیم، هیچ سنخیتی با این گروه منحط ندارد.

🔷همسایگی و ارتباط با امارتی که طالبان دست و پا کنند را مایه شرمساری می‌دانیم و از اینکه شاهدیم رسانه‌های رسمی نظام این روزها در حال پخش گزارش‌های خبری به نفع این گروه و بزک‌کردن آن هستند، خجالت می‌کشیم.

🔷تنها چیزی که تا کنون از سوی بانیان و حامیان این سیاست دیده ایم این است که «طالبان عوض شده‌اند»؛ اما ترس ما این است که اگر چیزی تغییر کرده، بانیان و حامیان این سیاست باشد و نه طالبان فرقه «دیوبندی» و آموزش‌دیده‌های ملامحمد عمر در مدرسه‌های پیشاور و کویته پاکستان.

🔷آنچه که تنها و بارها می‌شنویم این است که امریکا در افغانستان شکست خورد؛ همین! در حالی که چه بسا کسی بگوید امریکا در این مسئله پیروز شده است، زیرا توانسته شأن جمهوری اسلامی را به «همراهی» و چه بسا «همکاری» و «اتحاد» با گروه عقب‌مانده و آدمکش طالبان پایین آورد و نیز خطری بالقوه را بیخ گوش ایران مستقر کند!

🔷از چه رو از یک سو جوانان فداکار افغانی برای مقابله با همفکران طالبان در سوریه شرکت داده می‌شوند و از سوی دیگر، با حاکمیت کسانی که هیچ سنخیتی با این «مدافعان» عزیز ندارند و سنخیت و قابلیت آنان را باید در همان «بودن» یا «تبدیل» شدن به داعشیان فردا دید، همراهی صورت می‌گیرد؟

🔷ما شاهد برخی مسئولان و رسانه‌هایی هستیم که دایما در مسائل جهانی و منطقه‌ای در حال امر و نهی و ارزیابی رفتار دیگران هستند،‌ اما در برابر حاکمیت و رفتار طالبان تقریباً روزه سکوت گرفته و بلکه به حمایت‌های تلویحی و مستقیم و غیر مستقیم مشغولند.

🔷با کدام شناخت و با کدام آینده‌نگری و مصلحت‌اندیشی است که گروهی که از نگاه فکری و بن‌مایه‌های مذهبی در همان جریان انتحاریان داعش قرار می‌گیرند که خود را به یکی از مهم‌ترین نهادهای جمهوری اسلامی رسانده و انسان‌های بی‌گناه را کشتند و همزمان مخابره کردند، در حال و دست‌کم در آینده خطری برای امنیت و منافع ملی ما نباشند؟

#سیاست_اسلامی
#سیاست_خارجی
#عزت_حکمت_مصلحت
#طالبان
#داعش
#افغانستان
#امنیت_ملی
#سیدضیاء_مرتضوی

@szmortazavi
🔹گزیده یادداشت

🔶آیا امریکا در افغانستان شکست خورده است؟

🔹سیدضیاء مرتضوی
🔻روزنامه جمهوری اسلامی
🔺چهارشنبه، ۳۱ شهریور ۱۴۰۰

🔷پس از خروج امریکا و سایر متحدان آن از افغانستان خطی تبلیغی در برخی رسانه‌های ایران و برخی مسئولان آن، بر این نکته پافشاری کرده و می‌کند که امریکا در افغانستان شکست خورد، زیرا به رغم بیست سال اشغال و بر جای گذاشتن بیش از ۲۴۰۰ کشته و نزدیک به ۲۰هزار نفر زخمی تنها در میان نیروهای امریکایی، مجبور شد با سرافکندگی این کشور را ترک کند و خود را از این مخمصه بزرگ که در واقع طولانی‌ترین جنگ امریکا به شمار می‌رود بیرون بکشد.

🔷اگر رقم تلفات نیروهای امریکایی و متحدان آن در ناتو که به بیش از ۳۷۵۰ کشته رسید، با مجموع حدود ۳۰۰۰ کشته‌شدگان امریکایی در ۱۱ سپتامبر که امریکا به بهانه آن به افغانستان لشکرکشی کرد مقایسه شود، نیز هزینه‌هایی که این جنگ روی دست امریکا گذاشت، بر آن افزوده گردد، هزینه‌های مستقیمی که طبق کمترین آمار نزدیک به ۷۵۰ میلیارد دلار و در برآورد دیگر تنها تا سال ۲۰۱۹ بیش از ۹۷۰ میلیارد دلار شده است، بعلاوه چند برابر هزینه‌های غیر مستقیم، به خوبی نشان می‌دهد که این جنگ، افزون بر شکست اخلاقی و حیثیتی امریکا چه هزینه جانی و مالی سنگینی بر روی دست امریکا و متحدان آن گذاشته است.
🔷این واقعیت بی‌تردید شکست بزرگی برای یک ابرقدرت سلطه‌طلب است؛ شکست حیثیتی برای یک قدرتی که در باور خود همواره باید حرف آخر را بزند. نیز شکست اخلاقی از جمله به سبب کشتار بیش از ۲۱۰ هزار نفر از مردم افغانستان در طول دوران اشغال. تردیدی نیست که اینها مظاهری آشکار از شکست امریکاست و تا اینجای کار، ما نیز تردیدی در آن نداریم؛ اما این یک روی سکه است.

🔷روی دیگر سکه این است که امریکا گرچه در این درگیری شکست خورد اما با زیرکی و با «شیطنت» خود توانسته است پایان این شکست را به یک پیروزی بزرگ برای خود تبدیل کند؛ آن هم یک پیروزی واقعی و نه خیالی و تبلیغاتی. نخستین بخش این پیروزی این است که طی مذاکراتی که احتمالا برخی خودی‌های ما نیز گرچه غیر مستقیم، در آن نقش داشته‌اند، با همراهی برخی دست‌نشانده‌های خود در حکومت سابق افغانستان و با خارج کردن یکباره نیروهای خود، یک گروه عقب‌مانده و آدمکش را که وصله‌ای ناجور برای مسلمانان بوده و هست، بر افغانستان مسلط کند؛ گروهی که نه تنها ایران بلکه می‌تواند فردا موی دماغ همان دولت پاکستان باشد که «رحِم» خود را برای بسته‌شدن نطفه این گروه تکفیری اجاره داد و آن را تر و خشک کرد، گروه «طالبان».

🔷بخش دوم پیروزی برای امریکا که تا آنجا که به مصالح کشور و منافع ملی ما برمی‌گردد، ‌از بخش نخست مهم‌تر است، این است که از یک سو، بتواند یک گروه متحجر، خشن و «مدعی» «امارت بالفعل» بر افغانستان و «امارت بالقوه» بر همه جهان را در بیخ گوش جمهوری اسلامی ایران مستقر سازد.

🔷از سوی دیگر، برای امریکا پیروزی است که بتواند حتی با انگیزه امریکاستیزی، نظام اسلامی ما یا بخش‌هایی از آن را با گروهی با ماهیت «طالبان» همراه سازد و جایگاه این نظام را تا چنین سطحی پایین آورد، ‌تا جایی که برخی رسانه‌های رسمی و غیر رسمی داخلی به تطهیر گذشته طالبان و همراهی مستقیم و غیر مستقیم با آنان، احساس مسئولیت و ماموریت می‌کنند!

🔷آیا این پیروزی برای امریکا نیست که یک روزنامه که خود را به بالاترین مقامات متصل می‌سازد و خود را پرچمدار مبارزه با امریکا می‌نمایاند و یک پای ثابت عملکرد آن، تخریب چهره و هتک حرمت کسانی از داخل است که به گمان باطل خود باید هر گونه شده آنان را از صحنه حذف کند، اما در تطهیر چهره زشت و عملکرد نفرت‌انگیز طالبان حتی از چهره پاک بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام‌خمینی نیز با بی‌انصافی تمام هزینه می‌کند و می‌نویسد که طالبان در طول دو دهه گذشته، برای جلب نظر ایران به فراخوان امام‌خمینی مبنی بر حرکت مسلمانان به سوی تشکیل حکومت‌های مستقل و مقابله با مفسدین داخلی استناد کرده است!

🔷این اوج انحراف رسانه‌ای است که کسی به خود جسارت چنین نسبتی را بدهد و چنین گروهی را در راستای اندیشه‌ها و خواست آن فقیه والا و رهبر بزرگ اسلامی معرفی کند! اگر این پیروزی برای امریکا نیست، پس چیست؟

🔷ما نیز تاکید داریم امریکا در افغانستان شکست خورد اما معتقدیم امریکا تلاش کرد این شکست آشکار خود را به یک پیروزی هر چند نسبی تبدیل کند و پایان تلخ اشغال را به کام خود شیرین و به کام ملت‌های منطقه، به ویژه ملت بزرگ ایران تلخ سازد. با همین نگاه است که می‌گوییم:
آقایان محترم و رسانه‌های مدعی پرچمداری مبارزه با امریکا! لطفا با تبدیل شکست سنگین امریکا به پیروزی، همراهی نکنید و چهره سیاه آن دولت مستکبر را مانند پرچم سفید طالبان سفید نسازید؛ پرچمی سفید برخاسته از دل‌هایی سیاه.

#امریکا
#طالبان
#جمهوری_اسلامی
#امام_خمینی
#سیدضیاء_مرتضوی

@szmortazavi