ملت بیکس
دستکم از دوره صفویه، هرگاه فرد یا جمهور مردم در شهر و دیاری از جور حکام به تنگ آمده و هیچ پناه و پناهگاهی برای در امان بودن نبود به"بست نشینی" دست می زدند. بست به پناهگاهی گفته می شد که که مجرمان، محکومان یا معترضان در آن پناه گرفته و به دلیل حرمتش از تعرض حکومت در امان بود. در دوره صفوی، بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی و بلکه همه شهر اردبیل در کنار عالی قاپو برترین بست ها محسوب شده و از هر گونه تعرض در امان بودند. در دوره قاجار نیز سنت بست نشینی استمرار یافت. حکام مخالف چنین پدیده ای بودند، چنان که ناصرالدین شاه از آیت الله ملاعلی کنی درخواست حرام کردن آن را کرد که با مخالفت صریح این روحانی با نفوذ مواجه شد. به هر روی بست نشینی سیاسی و گروهی مردم(بلکه ملت) از آغازهای جنبش مشروطه رواج یافته و اوج گرفت. در این جنبش نه تنها مردم که علما و بازرگانان و کسبه، بست نشینی را به عنوان شکلی از مبارزه ایمن و کم خطر برای وادار کردن حکومت به تغییر برگزیدند. چنان که مقابر شاه عبدالعظیم، حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع) پیاپی محل بست نشینی موثر انقلابیون شد. افزون بر اماکن مورد احترام مذهبی، مکان ها و نهادهای نظامی مانند زرادخانه ها، قورخانه ها و توپخانه ها و نیز منازل فراخ و بزرگ علمای مشهور مذهبی نیز نقاط هدف برای بست نشینی بودند.کار به جایی رسید که ملت برای رهایی از جور حکام قجر، حتی به اماکن وابسته به دولتهای بیگانه مانند سفارتخانه ها و تلگرافخانه نیز روی آورده و در آن جاها بست نشینی کردند. بیشتر ایرانیانی که به آرامگاه علیبن موسی(ع) رفته اند، چهار بست مشهور در آنجا را می شناسند. محل هایی که به همین منظور مورد استفاده قرار می گرفتند. چرا ملت چنین رویه ای در پیش می گرفتند؟ چون بست ها مفرهایی برای تسکین کوتاه مدت و یا پناهگاه هایی برای در امان بودن و وادار کردن حکومت ها برای در پیش گرفتن دادگری بودند. خانه ی علما، مقابر امام زادگان، پادگان های ارتشی و نیروهای مسلح و حتی سفارت خانه ها و اماکن مربوط به آن ها، که می شود آن ها را زیر عنوان"جغرافیای بست" مورد مطالعه قرار داد، در شکل بست گروهی-سیاسی بخشی از جعرافیای مبارزه بودند.
حال تصور کنید ملتی از جور مدیران و تصمیم سازانش به ستوه آمده. چرا درب خانه علما به رویشان بسته است؟ چرا از پناه آوردن به زرادخانه ها و قورخانه های برای وادار کردن مدیران گریزانند و طرفی نمی بندند؟ چرا احزاب برای پناه آوردن برای مردم کمترین محلی از اعراب ندارند؟ آیا همین حذف بست ها و جغرافیای بست نشینی، دلیل پناهندگی گروه گروه آنان به ممالک بیگانه نیست؟ پناه و پناهگاهی ملت های خواهان عدالت و جویای حکمروایی خوب کجاست؟ چگونه ممکن است ملت ها بی پناه، استوار و محکم به حیات خود ادامه دهند ؟
ملت ها نباید "بی کس" به حال خود رها شوند. ملت بیکس کم خطر نیست.
#یدالله_کریمی_پور
#بست_نشینی
#جغرافیای_بست
#بیکسان
#جغرافیای_مبارزه
@karimipour_k @MostafaTajzadeh
دستکم از دوره صفویه، هرگاه فرد یا جمهور مردم در شهر و دیاری از جور حکام به تنگ آمده و هیچ پناه و پناهگاهی برای در امان بودن نبود به"بست نشینی" دست می زدند. بست به پناهگاهی گفته می شد که که مجرمان، محکومان یا معترضان در آن پناه گرفته و به دلیل حرمتش از تعرض حکومت در امان بود. در دوره صفوی، بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی و بلکه همه شهر اردبیل در کنار عالی قاپو برترین بست ها محسوب شده و از هر گونه تعرض در امان بودند. در دوره قاجار نیز سنت بست نشینی استمرار یافت. حکام مخالف چنین پدیده ای بودند، چنان که ناصرالدین شاه از آیت الله ملاعلی کنی درخواست حرام کردن آن را کرد که با مخالفت صریح این روحانی با نفوذ مواجه شد. به هر روی بست نشینی سیاسی و گروهی مردم(بلکه ملت) از آغازهای جنبش مشروطه رواج یافته و اوج گرفت. در این جنبش نه تنها مردم که علما و بازرگانان و کسبه، بست نشینی را به عنوان شکلی از مبارزه ایمن و کم خطر برای وادار کردن حکومت به تغییر برگزیدند. چنان که مقابر شاه عبدالعظیم، حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع) پیاپی محل بست نشینی موثر انقلابیون شد. افزون بر اماکن مورد احترام مذهبی، مکان ها و نهادهای نظامی مانند زرادخانه ها، قورخانه ها و توپخانه ها و نیز منازل فراخ و بزرگ علمای مشهور مذهبی نیز نقاط هدف برای بست نشینی بودند.کار به جایی رسید که ملت برای رهایی از جور حکام قجر، حتی به اماکن وابسته به دولتهای بیگانه مانند سفارتخانه ها و تلگرافخانه نیز روی آورده و در آن جاها بست نشینی کردند. بیشتر ایرانیانی که به آرامگاه علیبن موسی(ع) رفته اند، چهار بست مشهور در آنجا را می شناسند. محل هایی که به همین منظور مورد استفاده قرار می گرفتند. چرا ملت چنین رویه ای در پیش می گرفتند؟ چون بست ها مفرهایی برای تسکین کوتاه مدت و یا پناهگاه هایی برای در امان بودن و وادار کردن حکومت ها برای در پیش گرفتن دادگری بودند. خانه ی علما، مقابر امام زادگان، پادگان های ارتشی و نیروهای مسلح و حتی سفارت خانه ها و اماکن مربوط به آن ها، که می شود آن ها را زیر عنوان"جغرافیای بست" مورد مطالعه قرار داد، در شکل بست گروهی-سیاسی بخشی از جعرافیای مبارزه بودند.
حال تصور کنید ملتی از جور مدیران و تصمیم سازانش به ستوه آمده. چرا درب خانه علما به رویشان بسته است؟ چرا از پناه آوردن به زرادخانه ها و قورخانه های برای وادار کردن مدیران گریزانند و طرفی نمی بندند؟ چرا احزاب برای پناه آوردن برای مردم کمترین محلی از اعراب ندارند؟ آیا همین حذف بست ها و جغرافیای بست نشینی، دلیل پناهندگی گروه گروه آنان به ممالک بیگانه نیست؟ پناه و پناهگاهی ملت های خواهان عدالت و جویای حکمروایی خوب کجاست؟ چگونه ممکن است ملت ها بی پناه، استوار و محکم به حیات خود ادامه دهند ؟
ملت ها نباید "بی کس" به حال خود رها شوند. ملت بیکس کم خطر نیست.
#یدالله_کریمی_پور
#بست_نشینی
#جغرافیای_بست
#بیکسان
#جغرافیای_مبارزه
@karimipour_k @MostafaTajzadeh