📝📝📝ما و گرانیگاه پوپولیست ها
✍سهند ایرانمهر
❌بخش اول
✅امروز در #مترو مشغول مطالعه مجله ای بودم. پیرمردی که در احوالات من دقیق شده بود جلو آمد و درنهایت سادگی گفت:”مهندس! ببخشید ،شنیدم آقا گفته اگه نمی دونید به کی رای بدید از بقیه بپرسید دیدم شما اهل کتاب خوندنی(!) و مهندس(!) خواستم بپرسم به کی رای بدم؟”. خلوص و معصومیتش مانع از آن شد که با فرصت طلبی بگویم: فلان کس، اما در حد وسع، شرایط و موقعیت و رویکرد نامزدها را برای او شرح دادم.
✅ وقوع این رویداد در پایتخت، مترو و دوران دسترسی اطلاعات و وجود صدها رسانه مکتوب و غیرمکتوب و شبکه اجتماعی باعث شد که این یادداشت را بنویسم:
✅سال 84 وقتی که همه با قطعیت از پیروزی آقای هاشمی صحبت می کردند منطقی در ذهنم شکل گرفت که کاراکتر “هاشمی” در ذهن رای دهنده ایرانی اشباع شده است و حالا فضا آماده یک چهره جدید است. این فضا هم حاکمیت را شامل می شد که می خواست از زیر سایه سنگین هاشمی خلاص شود و هم توده مردمی که از تقدم توسعه بر آزادی و کلان نگری برتوجه به وضعیت طبقات فرودست، خسته شده بودند.
✅احمدی نژاد پیروز آن رقابت بود. 4سال بعد وقتی مناظره ای میان احمدی نژاد و موسوی شکل گرفت و او به روشنی اخلاق را زیر پا گذاشت، یقین داشتم که این بی اخلاقی آشکار احمدی نژاد بازخوردی منفی خواهد گرفت اما او- برعکس همه ما- اطلاع دقیقی از وسعت طبقه فرو دست و فرهنگ آنان داشت و آن معیارهای اخلاقی که در سنجه ی طبقه متوسط مذموم می نمود در نگاه این دسته نشانی از عدالت برانگیخته و جسارتی تحسین آمیز می نمود.
✅چنین استنباطی راه را برای قدرت گرفتن وی هموارترکرد در نتیجه او نیز در عمل، قوام و ودوام خود را هم در افزایش شمار فرودستان و حتا ایجاد کردن شیبی تند برای سرریز طبقه متوسط در طبقه فرودست می دید.
✅حاصل کار چنین سیاست هایی عاقبت چنان شد که ارباب تصمیم، وی را از گردونه قدرت کنار گذاشتند. چه خوشمان بیاید و چه ناخشنود باشیم، دولت روحانی در عین حالی که حاصل عبرت تنگ آمدن اصلاح طلبان از آن هشت سال و همراهی طیف وسیعی از #آرای_خاکستری بود، ناشی از فقدان چهره ای احمدی نژادی و سرازیر شدن طیف وسیع دیگری از آرای خاکستری بود که چون مناط ثابتی برای انتخاب ندارند ، جوکلی روزهای واپسین آنها را به سمت یکی از نامزدها می کشاند به نحویکه اگر احمدی نژاد حضور داشت آرای سرگردان این طیف، بازهم به سبد او می ریخت.
✅آرای خاکستری آرایی نیستند که بتوان ذائقه آنان را با معیارهای تمییز اخلاقی و سیاسی معمول شناخت. این طیف از آراء، برخلاف آرای اصولگرایان و اصلاح طلبان، قادر به ایجاد ارتباط میان ماجرای پلاسکو و قالیباف، رشد قارچ گونه مراکز تجاری مالامال از برندهای لوکس خارجی با ادعای 96 و 4 درصدی نیست و همچنانکه عامه مردم قادر به تشخیص نسخه اصل و بدلی یک اثر هنری نیستند این آرا نیز قادر به درک تناقض نقل قول های عاریتی قالیباف با کردار گذشته وی یا در کنارهم قرار گرفتن تصویر محمد خاتمی و رییسی نیست.
✅رگ خواب این این طیف تاثیرگذار، پوپولیسم است زیرا پوپولیسم حیات خود را به ساده کردن توام با مغالطه مسایل با هدف ایجاد پاسخی سفسطه انگیز و مسیری انحرافی، گره زده است وبرای تحقق این هدف، ادبیات خود را از ادبیات کوچه و بازار برمی گزیند.
✅❌چشم اسفندیار پوپولیسم، تقویت حافظه تاریخی و ترویج شیوه های درست اندیشیدن است اما چنین فضایی ایجاد نخواهد شد مگر اینکه دموکراسی از تعریف ضیق" حکومت مردم" عبور کند و به توسعه اقتصادی و ارتقای سطح زندگی شهروندان و درنهایت ضخیم شدن طبقه متوسط و نحیف شدن #طبقه_فرودست منجر شود.
✅شرایط کنونی، شرایطی است که این وجه #دموکراسی فرصت بروز نیافته است و ما با طیف وسیعی مواجهیم که مشکلات اقتصادی فرصت دسترسی همزمان آنان به اطلاعات و اخبار(علیرغم تلاش دولت در ممانعت از محدودیت فضای مجازی) و تمییز سره از ناسره را فراهم نیاورده است. با گذشت یک هفته از آغاز تبلیغات انتخاباتی به روشنی می توان دریافت که #قالیباف پس از تجربه قالب مرد "جنتلمن و مدرن" درنخستین تجربه نامزدی و مرد تکنوکرات آزادی خواه در تجربه دوم، اکنون در طمع جمع آوری آرای سبز و آرای احمدی نژاد است (این طمع اکنون در ستاد آقای رییسی هم افتاده است) و نتیجه این عمل باعث شده است که وی با تلفیق برداشت های خود از انتخاب اخیر آمریکا و شیوه های #احمدی_نژاد سوار بر حافظه کوتاه مدتی شود که در مخاطب خود مفروض گرفته است.
✅حاصل این روش ان است که او قضاوت #نخبگان در مورد مشی خود را به لذت پیروزی فرو گذارد و با اتخاذ رویکردی تهاجمی، مدعی مطالباتی شود که در حقیقت خود او می بایست پاسخگوی بخش عظیمی از آن در حوزه مدیریت شهری می شد.
@MostafaTajzadeh
✍سهند ایرانمهر
❌بخش اول
✅امروز در #مترو مشغول مطالعه مجله ای بودم. پیرمردی که در احوالات من دقیق شده بود جلو آمد و درنهایت سادگی گفت:”مهندس! ببخشید ،شنیدم آقا گفته اگه نمی دونید به کی رای بدید از بقیه بپرسید دیدم شما اهل کتاب خوندنی(!) و مهندس(!) خواستم بپرسم به کی رای بدم؟”. خلوص و معصومیتش مانع از آن شد که با فرصت طلبی بگویم: فلان کس، اما در حد وسع، شرایط و موقعیت و رویکرد نامزدها را برای او شرح دادم.
✅ وقوع این رویداد در پایتخت، مترو و دوران دسترسی اطلاعات و وجود صدها رسانه مکتوب و غیرمکتوب و شبکه اجتماعی باعث شد که این یادداشت را بنویسم:
✅سال 84 وقتی که همه با قطعیت از پیروزی آقای هاشمی صحبت می کردند منطقی در ذهنم شکل گرفت که کاراکتر “هاشمی” در ذهن رای دهنده ایرانی اشباع شده است و حالا فضا آماده یک چهره جدید است. این فضا هم حاکمیت را شامل می شد که می خواست از زیر سایه سنگین هاشمی خلاص شود و هم توده مردمی که از تقدم توسعه بر آزادی و کلان نگری برتوجه به وضعیت طبقات فرودست، خسته شده بودند.
✅احمدی نژاد پیروز آن رقابت بود. 4سال بعد وقتی مناظره ای میان احمدی نژاد و موسوی شکل گرفت و او به روشنی اخلاق را زیر پا گذاشت، یقین داشتم که این بی اخلاقی آشکار احمدی نژاد بازخوردی منفی خواهد گرفت اما او- برعکس همه ما- اطلاع دقیقی از وسعت طبقه فرو دست و فرهنگ آنان داشت و آن معیارهای اخلاقی که در سنجه ی طبقه متوسط مذموم می نمود در نگاه این دسته نشانی از عدالت برانگیخته و جسارتی تحسین آمیز می نمود.
✅چنین استنباطی راه را برای قدرت گرفتن وی هموارترکرد در نتیجه او نیز در عمل، قوام و ودوام خود را هم در افزایش شمار فرودستان و حتا ایجاد کردن شیبی تند برای سرریز طبقه متوسط در طبقه فرودست می دید.
✅حاصل کار چنین سیاست هایی عاقبت چنان شد که ارباب تصمیم، وی را از گردونه قدرت کنار گذاشتند. چه خوشمان بیاید و چه ناخشنود باشیم، دولت روحانی در عین حالی که حاصل عبرت تنگ آمدن اصلاح طلبان از آن هشت سال و همراهی طیف وسیعی از #آرای_خاکستری بود، ناشی از فقدان چهره ای احمدی نژادی و سرازیر شدن طیف وسیع دیگری از آرای خاکستری بود که چون مناط ثابتی برای انتخاب ندارند ، جوکلی روزهای واپسین آنها را به سمت یکی از نامزدها می کشاند به نحویکه اگر احمدی نژاد حضور داشت آرای سرگردان این طیف، بازهم به سبد او می ریخت.
✅آرای خاکستری آرایی نیستند که بتوان ذائقه آنان را با معیارهای تمییز اخلاقی و سیاسی معمول شناخت. این طیف از آراء، برخلاف آرای اصولگرایان و اصلاح طلبان، قادر به ایجاد ارتباط میان ماجرای پلاسکو و قالیباف، رشد قارچ گونه مراکز تجاری مالامال از برندهای لوکس خارجی با ادعای 96 و 4 درصدی نیست و همچنانکه عامه مردم قادر به تشخیص نسخه اصل و بدلی یک اثر هنری نیستند این آرا نیز قادر به درک تناقض نقل قول های عاریتی قالیباف با کردار گذشته وی یا در کنارهم قرار گرفتن تصویر محمد خاتمی و رییسی نیست.
✅رگ خواب این این طیف تاثیرگذار، پوپولیسم است زیرا پوپولیسم حیات خود را به ساده کردن توام با مغالطه مسایل با هدف ایجاد پاسخی سفسطه انگیز و مسیری انحرافی، گره زده است وبرای تحقق این هدف، ادبیات خود را از ادبیات کوچه و بازار برمی گزیند.
✅❌چشم اسفندیار پوپولیسم، تقویت حافظه تاریخی و ترویج شیوه های درست اندیشیدن است اما چنین فضایی ایجاد نخواهد شد مگر اینکه دموکراسی از تعریف ضیق" حکومت مردم" عبور کند و به توسعه اقتصادی و ارتقای سطح زندگی شهروندان و درنهایت ضخیم شدن طبقه متوسط و نحیف شدن #طبقه_فرودست منجر شود.
✅شرایط کنونی، شرایطی است که این وجه #دموکراسی فرصت بروز نیافته است و ما با طیف وسیعی مواجهیم که مشکلات اقتصادی فرصت دسترسی همزمان آنان به اطلاعات و اخبار(علیرغم تلاش دولت در ممانعت از محدودیت فضای مجازی) و تمییز سره از ناسره را فراهم نیاورده است. با گذشت یک هفته از آغاز تبلیغات انتخاباتی به روشنی می توان دریافت که #قالیباف پس از تجربه قالب مرد "جنتلمن و مدرن" درنخستین تجربه نامزدی و مرد تکنوکرات آزادی خواه در تجربه دوم، اکنون در طمع جمع آوری آرای سبز و آرای احمدی نژاد است (این طمع اکنون در ستاد آقای رییسی هم افتاده است) و نتیجه این عمل باعث شده است که وی با تلفیق برداشت های خود از انتخاب اخیر آمریکا و شیوه های #احمدی_نژاد سوار بر حافظه کوتاه مدتی شود که در مخاطب خود مفروض گرفته است.
✅حاصل این روش ان است که او قضاوت #نخبگان در مورد مشی خود را به لذت پیروزی فرو گذارد و با اتخاذ رویکردی تهاجمی، مدعی مطالباتی شود که در حقیقت خود او می بایست پاسخگوی بخش عظیمی از آن در حوزه مدیریت شهری می شد.
@MostafaTajzadeh