Forwarded from روزآروز
📻 #هوشنگ_گلشیری تنها نویسندهای #نوگرا و صاحب سبک نبود بلکه روایتگر برهههای سخت و نادیده زیست انسان ایرانی بود. در #شبانه امشب به یاد او درباره او و آثارش حرف زدهایم. 👇
@roozArooz_news
@roozArooz_news
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی #هوشنگ_گلشیری بر سر مزار #محمد_مختاری، آذر ۱۳۷۷
«آنقدر عزا بر سرمان ریختهاند که فرصت زاری کردن نداریم، پیام دقیق به ما رسیدهاست، خفه میکنیم.»
#قتلهای_زنجیرهای
Arash
@MostafaTajzadeh
«آنقدر عزا بر سرمان ریختهاند که فرصت زاری کردن نداریم، پیام دقیق به ما رسیدهاست، خفه میکنیم.»
#قتلهای_زنجیرهای
Arash
@MostafaTajzadeh
📝📝📝نیمه تاریک ماه - #هوشنگ_گلشیری
✍🏼سهند ایرانمهر
✅ما خیال می کردیم که راه رسیدن به آن ناکجاآبادمان از هرکوچه ای باشد ، باشد ؛ قصد فقط رسیدن است ، به دست گرفتن قدرت است ، حاکمیت سیاسی است . فکر هم می کردیم این چیزها ، این دورویی ها ، پشت و واروهای هر روزه مان را وقتی به آن جامعه رسیدیم مثل یک جامه قرضی در می آوریم و می اندازیم توی زباله دانی تاریخ . اما حالا می فهمم تاریخ اصلا زباله دانی ندارد . هیچ چیز را نمی شود دورریخت.
پانوشت: امروز زادروز هوشنگ گلشیری است
@sahandiranmehr
✅استقبال متفاوت #شهرداری تهران از نوروز با اشعار هوشنگ ابتهاج، قیصر امین پور، فریدون مشیری و... در سطح شهر
@MostafaTajzadeh
http://up.upinja.com/fhcch.jpeg
✍🏼سهند ایرانمهر
✅ما خیال می کردیم که راه رسیدن به آن ناکجاآبادمان از هرکوچه ای باشد ، باشد ؛ قصد فقط رسیدن است ، به دست گرفتن قدرت است ، حاکمیت سیاسی است . فکر هم می کردیم این چیزها ، این دورویی ها ، پشت و واروهای هر روزه مان را وقتی به آن جامعه رسیدیم مثل یک جامه قرضی در می آوریم و می اندازیم توی زباله دانی تاریخ . اما حالا می فهمم تاریخ اصلا زباله دانی ندارد . هیچ چیز را نمی شود دورریخت.
پانوشت: امروز زادروز هوشنگ گلشیری است
@sahandiranmehr
✅استقبال متفاوت #شهرداری تهران از نوروز با اشعار هوشنگ ابتهاج، قیصر امین پور، فریدون مشیری و... در سطح شهر
@MostafaTajzadeh
http://up.upinja.com/fhcch.jpeg
Forwarded from حسین رزاق
📌 به همت باربد گلشیری، دست نوشتهای منتشر نشده از #هوشنگ_گلشیری که زمستان ۱۳۷۷ و پس از قتلهای سیاسی آن سال نوشته، منتشر شده که به گفتهی خود نویسنده «این که مینویسم واقعاً کار نیست. این تنها یادداشتی است، مادۀ خامی که باید با همۀ آن اعماق ترکیب شود، یا تصاویری از آن اعماق را تزیین کند، واقعنما کند.» او خود جای دیگری نوشته است که پس از قتلهای سیاسی سال ۷۷ دیگر نتوانست داستان بنویسد.
📝 غروب روز ۲۱ بهمن ۱۳۷۷ است و ما داریم به طرف خانهمان میآییم. همسرم، فرزانه طاهری، رانندگی میکند. مدتی است ساکت ماندهایم. نگاهش میکنم. باز به آینۀ بالای سر راننده نگاهی میاندازد. تا انصراف خاطری پیدا کند، میگویم: میدانی هر وقت که به این حوالی میرسیم، اضطرابم شروع میشود. نگران میشوم که مبادا در خانه اتفاقی افتاده باشد.
میگوید: نگرانیهای من خیلی پیشتر از اینجا شروع میشود. خانۀ ما در انتهای غرب شهر تهران است، فرزانه هم معمولاً بزرگراهها را انتخاب میکند، از یکی دو سال پیش. تا برسیم گاهی دو سوی جاده تپه و ماهور است.
🔻 این بار گذرا به آینهاش نگاهی میاندازد. نگران است که مبادا اتومبیلی ما را تعقیب کرده باشد. با هم قرار گذاشتهایم که در این حوالی حتی اگر اتومبیل نیروهای انتظامی جلو ما بپیچد، یا پلیس موتورسواری فرمان ایست بدهد، به هیچ وجه نباید بایستد. میدانم که اگر بخواهند در خیابان یا کوچهای پرت نگهمان دارند، کاری از دستمان برنمیآید. با این همه تا سوار میشویم اول درها را قفل میکنیم. شیشهها هم اغلب بالا است.
میپرسم: مثلاً حالا چی فکر میکردی؟
با انگشت شهادت دست راست خطی بر گلوگاهش میکشد. میپرسم: یعنی بچهها را؟
ـ اغلب تصویرشان را میبینم.
چهار سال پیش، در تهدیدهای تلفنی کسی به دخترم گفته بود: به مادرت بگو که باید فکر شوهر دیگری بکند.
یک سال و چند ماه بعدش که خبر دستگیری مجدد سرکوهی را شنیدیم، دخترم ناگهان جیغ کشید و بر زمین نشست. موهایش را داشت میکند: دیگر نمیتوانم، نمیتوانم.
🔻یک لحظه از ذهنم گذشت که این همان فاجعهای است که منتظرش بودم. نمیگذاشت مادرش بغلش کند. دست مرا هم که میخواستم بر سرش بکشم، به حرکت دست پس زد. میگفت: من هم میخواهم زندگی عادی داشته باشم.
البته به خیر گذشت. با این همه حاضر نشد که دست از کنجکاوی بردارد. میدانستیم، از چند سال پیش، همۀ رویدادهایی را که میشنید و یا شاهد بود به خط اختراعی خودش مینوشت. الفبای این خط ترکیبی از حروف فارسی و انگلیسی و اعداد فارسی و انگلیسی بود.
گفتم: اگر دفترت را پیدا کنند چی؟
ـ نمیتوانند بخوانند.
ـ نکن، بابا! اگر دفتر را ببینند کنجکاو میشوند، بعد هم مجبورت میکنند...
سر به زیر انداخت و گفت: هر کاری میخواهند بکنند، من رمزش را یادشان نمیدهم.
🔻به سرعت مینوشت و در کشو میگذاشت، شب به شب. روزی از او پرسیدم: بابا، غزاله را کی به خاک سپردیم؟ به اتاقش رفت و نیم ساعت بعد از همان اتاقش روز و ساعتش را گفت، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۷۵. بعد هم در اتاقش را بست.
یعنی هنوز هم مینویسد؟ نمیدانیم. بار این شبها، این تلفنها، این هقهقهای گاه حتی آشکارِ من و مادرش را او هم به دوش میکشد. جیغ میزد: من هم میخواهم زندگی عادی داشته باشم. برای فرزانه هم سیگاری روشن میکنم و باز میپرسم: حالا آن تصویر چی هست؟
ـ هر دوتاشان را میبینم با سر بریده، غرقه در خون.
🔻حالا دخترمان هفده ساله است و پسرمان شانزده ساله. میگویم: یعنی تا برسیم مدام نگرانی که مبادا...؟
به جلو بلوکهامان رسیدهایم. میگوید: اگر مثلاً دودی ببینم، نگران میشوم که مبادا از خانۀ ما باشد.
میرسیم و ماشین را فرزانه پارک میکند. من هم مضطربم، مضطرب بچهها، که من مرگ را پذیرفتهام. میدانم که در لحظهای مثلاً دستی بر شانهام فرود میآید، فکرش را خواهم کرد، اما حالا فقط منتظرم. اما مرگ کسان یا دوستان را نمیشود درونی کرد، یا به عهدۀ لحظۀ وقوع گذاشت. خیلی بیرحماند. در کرمان، تازگیها شنیدهایم، حمید حاجیزادۀ شاعر را به همراه پسر نه سالهاش، به تاریخ ۱۳ شهریور ماه ۱۳۷۷ با کارد سلاخی کردهاند.
🔗 متن کامل را اینجا بخوانید.
https://t.co/I0RHIHwh1e
@hoseinrazzagh
📝 غروب روز ۲۱ بهمن ۱۳۷۷ است و ما داریم به طرف خانهمان میآییم. همسرم، فرزانه طاهری، رانندگی میکند. مدتی است ساکت ماندهایم. نگاهش میکنم. باز به آینۀ بالای سر راننده نگاهی میاندازد. تا انصراف خاطری پیدا کند، میگویم: میدانی هر وقت که به این حوالی میرسیم، اضطرابم شروع میشود. نگران میشوم که مبادا در خانه اتفاقی افتاده باشد.
میگوید: نگرانیهای من خیلی پیشتر از اینجا شروع میشود. خانۀ ما در انتهای غرب شهر تهران است، فرزانه هم معمولاً بزرگراهها را انتخاب میکند، از یکی دو سال پیش. تا برسیم گاهی دو سوی جاده تپه و ماهور است.
🔻 این بار گذرا به آینهاش نگاهی میاندازد. نگران است که مبادا اتومبیلی ما را تعقیب کرده باشد. با هم قرار گذاشتهایم که در این حوالی حتی اگر اتومبیل نیروهای انتظامی جلو ما بپیچد، یا پلیس موتورسواری فرمان ایست بدهد، به هیچ وجه نباید بایستد. میدانم که اگر بخواهند در خیابان یا کوچهای پرت نگهمان دارند، کاری از دستمان برنمیآید. با این همه تا سوار میشویم اول درها را قفل میکنیم. شیشهها هم اغلب بالا است.
میپرسم: مثلاً حالا چی فکر میکردی؟
با انگشت شهادت دست راست خطی بر گلوگاهش میکشد. میپرسم: یعنی بچهها را؟
ـ اغلب تصویرشان را میبینم.
چهار سال پیش، در تهدیدهای تلفنی کسی به دخترم گفته بود: به مادرت بگو که باید فکر شوهر دیگری بکند.
یک سال و چند ماه بعدش که خبر دستگیری مجدد سرکوهی را شنیدیم، دخترم ناگهان جیغ کشید و بر زمین نشست. موهایش را داشت میکند: دیگر نمیتوانم، نمیتوانم.
🔻یک لحظه از ذهنم گذشت که این همان فاجعهای است که منتظرش بودم. نمیگذاشت مادرش بغلش کند. دست مرا هم که میخواستم بر سرش بکشم، به حرکت دست پس زد. میگفت: من هم میخواهم زندگی عادی داشته باشم.
البته به خیر گذشت. با این همه حاضر نشد که دست از کنجکاوی بردارد. میدانستیم، از چند سال پیش، همۀ رویدادهایی را که میشنید و یا شاهد بود به خط اختراعی خودش مینوشت. الفبای این خط ترکیبی از حروف فارسی و انگلیسی و اعداد فارسی و انگلیسی بود.
گفتم: اگر دفترت را پیدا کنند چی؟
ـ نمیتوانند بخوانند.
ـ نکن، بابا! اگر دفتر را ببینند کنجکاو میشوند، بعد هم مجبورت میکنند...
سر به زیر انداخت و گفت: هر کاری میخواهند بکنند، من رمزش را یادشان نمیدهم.
🔻به سرعت مینوشت و در کشو میگذاشت، شب به شب. روزی از او پرسیدم: بابا، غزاله را کی به خاک سپردیم؟ به اتاقش رفت و نیم ساعت بعد از همان اتاقش روز و ساعتش را گفت، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۷۵. بعد هم در اتاقش را بست.
یعنی هنوز هم مینویسد؟ نمیدانیم. بار این شبها، این تلفنها، این هقهقهای گاه حتی آشکارِ من و مادرش را او هم به دوش میکشد. جیغ میزد: من هم میخواهم زندگی عادی داشته باشم. برای فرزانه هم سیگاری روشن میکنم و باز میپرسم: حالا آن تصویر چی هست؟
ـ هر دوتاشان را میبینم با سر بریده، غرقه در خون.
🔻حالا دخترمان هفده ساله است و پسرمان شانزده ساله. میگویم: یعنی تا برسیم مدام نگرانی که مبادا...؟
به جلو بلوکهامان رسیدهایم. میگوید: اگر مثلاً دودی ببینم، نگران میشوم که مبادا از خانۀ ما باشد.
میرسیم و ماشین را فرزانه پارک میکند. من هم مضطربم، مضطرب بچهها، که من مرگ را پذیرفتهام. میدانم که در لحظهای مثلاً دستی بر شانهام فرود میآید، فکرش را خواهم کرد، اما حالا فقط منتظرم. اما مرگ کسان یا دوستان را نمیشود درونی کرد، یا به عهدۀ لحظۀ وقوع گذاشت. خیلی بیرحماند. در کرمان، تازگیها شنیدهایم، حمید حاجیزادۀ شاعر را به همراه پسر نه سالهاش، به تاریخ ۱۳ شهریور ماه ۱۳۷۷ با کارد سلاخی کردهاند.
🔗 متن کامل را اینجا بخوانید.
https://t.co/I0RHIHwh1e
@hoseinrazzagh
آسو
«آن قدر عزا بر سر ما ریختهاند که فرصت زاری کردن نداریم» | آسو
هوشنگ گلشیری در زمستان ۱۳۷۷، پس از قتلهای سیاسی آن سال، نخست اینها را مینوشته تا بعد مصالح کارش کند، چنانکه خود نوشته «این که مینویسم واقعاً کار نیست. این تنها یادداشتی است، مادهٔ خامی که باید با
Forwarded from اتچ بات
✅ منتخب توییتهای روز
✍🏽 بی استخون
✅ اینجا یه پارکی توی ژاپنه و نشان میده مردی چاق که موبایل در دستش داره، سبک تر از دختر کوچکی هستش که با خودش کتاب داره !
✍🏽 محمود باقری
✅ این تقریبا حرف اصولگرایان از اواخر دهه 70 بود. که کشور را میبندیم و توسعه اقتصادی میدیم. بعدش قطرهچکونی توسعه سیاسی. حاصلش هم وضع موجوده.
کلا هم که کسی اینطور قاطع حکمهای کترهای و تخیلی میده. مشخصه که مبنای استدلالش چیه و حرفش چقدر درسته.
✍🏽 شاهین فرناد
✅ ۱۷ خرداد ۱۳۶۸ #خاطره_هاشمی
ابراهیم امینی گفت منتظری بارهبری آخامنهای مخالف است گفتم تلاش کنندکه تاییدکند متقابلاًماروی مرجعیت ایشان کارکنیم مهدویکنی گفت رهبری تلگرافی به گلپایگانی بزنندگلپایگانی درجواب رهبری راتأئیدکند گفتم اول متن جواب گلپایگانی مشخص شود.بعد تلگراف ارسال شود
✍🏽 علی هدیه لو
✅ تفاوتی چشمگیر وجود داره بین «اعلام نظر» و «اِعمال نظر»
شما اجازه داری در مورد هر چیزی نظر خودتو داشته باشی
اگر آزادی بیان باشه توان اعلام نظر هم داری
اما در کشور ما عموم صاحبان قدرت فقط«اِعمال نظر» میکنن
یعنی اون چیزی باید بشه که نظر اوناست
(فحش و توهین با نظر فرق داره از دید من)
✍🏽 امیر پسنده پور
✅ صندلی خالی نماینده ج.ا در #آژانس_بینالمللی_انرژی_اتمی یعنی عدم درک درست از اثرگذاری سازمانهای بین المللی در نظام بین الملل، آنهم در دورهای که در امریکا یک دولت نهادگرا بر سرکار آمده است.
این نوع نگاه به نظام بینالملل و کارکرد سازمانها و ابزارهای دیپلماسی، محکوم به شکست است.
✍🏽 فرشاد کاشانی
✅ پرونده اتمی #ایران در آژانس، امسال ۲۰ ساله میشود. در این دو دهه به جز چند مورد، موضوع ایران همواره در دستور کار شورای حکام بوده و چند بار هم حتی شورا به صورت «اضطراری» برای بررسی گزارش مدیرکل درباره ایران تشکیل شده است. طولانیترین پرونده در تاریخ آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
✍🏽 اعتماد آنلاین
✅ وحید اشتری، فعال رسانهای و عضو جنبش عدالتخواه، در گفتوگوی ویدئویی با #اعتمادآنلاین :
نهادهای #امنیتی همگی سفت ایستادهاند تا آقای #قالیباف را در رأس کشور نگه دارند
نهادهای امنیتی اگر دنبال بدنام کردن کسی بودند که طرف نمیرفت در رأس مجلس بنشیند
✍🏽 محسن ریحانی
✅ پوتین در یک مصاحبه تلویزیونی رسما تهدید کرد که اگر غرب راکتها و موشک های برد بلند(احتمالا سیستمهای راکت انداز چندگانه M142 HIMARS) را تحویل دهد،به اهدافی حمله خواهند کرد که تاکنون از حمله به آنها پرهیز کرده اند. پوتین گفت که تحویل این سلاحها تغییری در وضعیت جنگ ایجاد نخواهد کرد🚀
✍🏽 امیررضا نظری
✅ دولت آمریکا برای جبران تولید نفت روسیه،تحریم های نفتی ونزوئلا رو کمتر کرد.
کار به جایی رسیده ملت های آمریکای لاتین که غرب ستیزی رو مثل آب و اکسیژن از ملزومات زندگی میدونستند دارن از فرصت جنگ اوکراین استفاده میکنند و به آمریکا نزدیک میشوند،بعد پرونده ما داره میره شورای امنیت!
✍🏽 آزاده مختاری
✅ بازنشستگان تامین اجتماعی در زمان خدمت ازجیب خود و بدون حمایت دولت چرخ صنعت مملکت را چرخاندند حالا در بدعتی عجیب دولت که نقشی در پرداختی این صندوق ندارد و بزرگترین بدهکار آن است با ردمصوبه قانونی شواریعالی کار،بی قانونی کرده.یعنی افزایش 38درصدی مصوب شده را تا 10درصد کاهش داده است!
✍🏽 آیدا قاجار
✅ ۱۶ خرداد - #هوشنگ_گلشیری
یادش گرامی و اندیشهاش پایدار 🌹
✍🏽 رسول جعفریان
✅ در تمام دوره اسلامی، گرفتار نظریه جبرگرایی آسمانی بودیم تا حکومت ها همه چیز را گردن خدا بگذارند.
حالا نوع تازه ای از آن پدید آمده که جبرگرایی آخر الزمانی است. تمام مفاسد اصلی، نشانه آخر الزمان است و لابد به جای اصلاح، باید تحمل کنیم و الا خلاف احادیث آخر الزمان عمل کرده ایم.
✍🏽 هادی موسوی
✅ ولی دقت کردید دیگه در دولت #رئیسی، کسی نگران مواد #تراریخته نیست؟
دیگه سرطان زا نیستند، دیگه برای نابودی نسل شیعه، دستکاری نشدند، دیگه امنیت غذایی رو به خطر نمیندازه.
✍🏽 سعید مروارید
✅ امروز متاسفانه ویدیو فحش های امید دانا رو به پیامبر دیدم،از تتلو تا امید دانا اگر در راستای حکومت باشند با آغوش باز پذیرفته می شند، اون اسلام و سب نبی و بی احترامی به مقدسات ابزار دست سرکوب هست وگرنه هدف وسیله رو توجیه می کنه و حفظ نظام از اوجب واجبات هست.
✍🏽 علی نیک جو
✅ یک عمری شنیدیم که پدرها شرمنده دست تنگی خود دربرابر فرزندان هستند.امروز به یمن سیاست های خانمان برانداز نظام شاهد شرمساری فرزندان از پدرانی هستیم که با موی سفید و روی شکسته و انواع ببماری ها بغض آلود جان تنگی خود را فریاد می کنند
@MostafaTajzadeh
✍🏽 بی استخون
✅ اینجا یه پارکی توی ژاپنه و نشان میده مردی چاق که موبایل در دستش داره، سبک تر از دختر کوچکی هستش که با خودش کتاب داره !
✍🏽 محمود باقری
✅ این تقریبا حرف اصولگرایان از اواخر دهه 70 بود. که کشور را میبندیم و توسعه اقتصادی میدیم. بعدش قطرهچکونی توسعه سیاسی. حاصلش هم وضع موجوده.
کلا هم که کسی اینطور قاطع حکمهای کترهای و تخیلی میده. مشخصه که مبنای استدلالش چیه و حرفش چقدر درسته.
✍🏽 شاهین فرناد
✅ ۱۷ خرداد ۱۳۶۸ #خاطره_هاشمی
ابراهیم امینی گفت منتظری بارهبری آخامنهای مخالف است گفتم تلاش کنندکه تاییدکند متقابلاًماروی مرجعیت ایشان کارکنیم مهدویکنی گفت رهبری تلگرافی به گلپایگانی بزنندگلپایگانی درجواب رهبری راتأئیدکند گفتم اول متن جواب گلپایگانی مشخص شود.بعد تلگراف ارسال شود
✍🏽 علی هدیه لو
✅ تفاوتی چشمگیر وجود داره بین «اعلام نظر» و «اِعمال نظر»
شما اجازه داری در مورد هر چیزی نظر خودتو داشته باشی
اگر آزادی بیان باشه توان اعلام نظر هم داری
اما در کشور ما عموم صاحبان قدرت فقط«اِعمال نظر» میکنن
یعنی اون چیزی باید بشه که نظر اوناست
(فحش و توهین با نظر فرق داره از دید من)
✍🏽 امیر پسنده پور
✅ صندلی خالی نماینده ج.ا در #آژانس_بینالمللی_انرژی_اتمی یعنی عدم درک درست از اثرگذاری سازمانهای بین المللی در نظام بین الملل، آنهم در دورهای که در امریکا یک دولت نهادگرا بر سرکار آمده است.
این نوع نگاه به نظام بینالملل و کارکرد سازمانها و ابزارهای دیپلماسی، محکوم به شکست است.
✍🏽 فرشاد کاشانی
✅ پرونده اتمی #ایران در آژانس، امسال ۲۰ ساله میشود. در این دو دهه به جز چند مورد، موضوع ایران همواره در دستور کار شورای حکام بوده و چند بار هم حتی شورا به صورت «اضطراری» برای بررسی گزارش مدیرکل درباره ایران تشکیل شده است. طولانیترین پرونده در تاریخ آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
✍🏽 اعتماد آنلاین
✅ وحید اشتری، فعال رسانهای و عضو جنبش عدالتخواه، در گفتوگوی ویدئویی با #اعتمادآنلاین :
نهادهای #امنیتی همگی سفت ایستادهاند تا آقای #قالیباف را در رأس کشور نگه دارند
نهادهای امنیتی اگر دنبال بدنام کردن کسی بودند که طرف نمیرفت در رأس مجلس بنشیند
✍🏽 محسن ریحانی
✅ پوتین در یک مصاحبه تلویزیونی رسما تهدید کرد که اگر غرب راکتها و موشک های برد بلند(احتمالا سیستمهای راکت انداز چندگانه M142 HIMARS) را تحویل دهد،به اهدافی حمله خواهند کرد که تاکنون از حمله به آنها پرهیز کرده اند. پوتین گفت که تحویل این سلاحها تغییری در وضعیت جنگ ایجاد نخواهد کرد🚀
✍🏽 امیررضا نظری
✅ دولت آمریکا برای جبران تولید نفت روسیه،تحریم های نفتی ونزوئلا رو کمتر کرد.
کار به جایی رسیده ملت های آمریکای لاتین که غرب ستیزی رو مثل آب و اکسیژن از ملزومات زندگی میدونستند دارن از فرصت جنگ اوکراین استفاده میکنند و به آمریکا نزدیک میشوند،بعد پرونده ما داره میره شورای امنیت!
✍🏽 آزاده مختاری
✅ بازنشستگان تامین اجتماعی در زمان خدمت ازجیب خود و بدون حمایت دولت چرخ صنعت مملکت را چرخاندند حالا در بدعتی عجیب دولت که نقشی در پرداختی این صندوق ندارد و بزرگترین بدهکار آن است با ردمصوبه قانونی شواریعالی کار،بی قانونی کرده.یعنی افزایش 38درصدی مصوب شده را تا 10درصد کاهش داده است!
✍🏽 آیدا قاجار
✅ ۱۶ خرداد - #هوشنگ_گلشیری
یادش گرامی و اندیشهاش پایدار 🌹
✍🏽 رسول جعفریان
✅ در تمام دوره اسلامی، گرفتار نظریه جبرگرایی آسمانی بودیم تا حکومت ها همه چیز را گردن خدا بگذارند.
حالا نوع تازه ای از آن پدید آمده که جبرگرایی آخر الزمانی است. تمام مفاسد اصلی، نشانه آخر الزمان است و لابد به جای اصلاح، باید تحمل کنیم و الا خلاف احادیث آخر الزمان عمل کرده ایم.
✍🏽 هادی موسوی
✅ ولی دقت کردید دیگه در دولت #رئیسی، کسی نگران مواد #تراریخته نیست؟
دیگه سرطان زا نیستند، دیگه برای نابودی نسل شیعه، دستکاری نشدند، دیگه امنیت غذایی رو به خطر نمیندازه.
✍🏽 سعید مروارید
✅ امروز متاسفانه ویدیو فحش های امید دانا رو به پیامبر دیدم،از تتلو تا امید دانا اگر در راستای حکومت باشند با آغوش باز پذیرفته می شند، اون اسلام و سب نبی و بی احترامی به مقدسات ابزار دست سرکوب هست وگرنه هدف وسیله رو توجیه می کنه و حفظ نظام از اوجب واجبات هست.
✍🏽 علی نیک جو
✅ یک عمری شنیدیم که پدرها شرمنده دست تنگی خود دربرابر فرزندان هستند.امروز به یمن سیاست های خانمان برانداز نظام شاهد شرمساری فرزندان از پدرانی هستیم که با موی سفید و روی شکسته و انواع ببماری ها بغض آلود جان تنگی خود را فریاد می کنند
@MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎