Forwarded from Mehrdad Hodjati / مهردادحجتی
کیخسرو شاهرخ نمایندهی زرتشتیان در مجلس شورای ملی بود، اما فارغ از دین و اعتقاداتش یکی از مهمترین نمایندگان مجلس ایران و از پاکدستترین سیاستمداران تاریخ ماست. او موسس کتابخانه مجلس، کاشف قبر فردوسی و از افراد موثر در دولت انتقالی در کرمانشاه بود. ارباب کیخسرو بابت کارهایش برای عموم ملت هیچگاه دستمزدی دریافت نکرد. با وجود شهرت و محبوبیت، او بهخاطر دفاع پسرش از آدولف هیتلر به مخمصه افتاد.
شاهرخ بنیانگذار شبکه تلفن سراسری ایران، کاشف محل خاکسپاری فردوسی و بانی کلی کار مهم دیگهس. مدرس در یکی از نطقهاش در مجلس گفته بود: «در مجلس ما یک مسلمان هست، آن هم ارباب کیخسرو». نکته اینجاست که شاهرخ نماینده زرتشتیا در مجلس شورای ملی بوده.
ارباب کیخسرو ۶ مدرسه در کرمان ساخت. شرطی را که #ارباب_جمشید بسته بود؛ برد و زمین نصیبش شد و در آنجا #مدرسه_جمشید_جم را ساخت. بعدها #مدرسه_فیروز_بهرام را ساخت.
ارباب کیخسرو بعد #مشروطيت به تهران آمد؛ چون زرتشتیها در بقیه شهرها انجمن داشتند؛ زرتشتیها را جمع كرد و #انجمن_زرتشتیها را در تهران راه انداخت. انتخابات برگزار كرد ۱۲ تن را عضو هيئت ريسهی انجمن زرتشتیها كرد. خودش هم تا زنده بود رئيس انجمن ماند.
کیخسرو شاهرخ، کسی بود که #كتابخانهی_مجلس را راه انداخت. بعد #كتابهای_خطی را خرید و #آرشيو كرد. كتابهای خطی را که #ميرزا_عبدالحسين_جلوه به مجلس هدیه داده بود را گرفت و همه را در کتابخانه جمعآوری کرد. آن زمان قیمت هر کدام از این کتابها ۱۰۰۰ تومن بود. ارباب کیخسرو به کسانی که خارج میرفتند پول میداد تا برای کتابخانه کتاب بخرند تا رونق بگیرد.
#چاپخانهی_مجلس را هم خود ارباب راه انداخت تا خودشان قانون و كتاب چاپ كنند.
دولت برای برگزاری مراسم #تاج_گذاری #احمد_شاه_قاجار، ۱۲۰ هزار تومن پول میخواست و ارباب کیخسرو فقط ۱۶ هزار تومن.
احمد شاه كه فكر جيب و سفرهای خود بود؛ کار را به ارباب سپرد.
بعد از مراسم وقتی ارباب فاکتورها را پیش دولتیها برد؛ همه دیدند مراسم تاجگذاری با كلی مهمان و تدارک، فقط ۱۲ هزار تومن خرج برداشته است. اول دولتیها شک كردند که اشتباه شده و شاید صفرها کم است اما كيخسرو گفته بود: ۱۲ هزار تومن درست است و هزار تومن هم از جيب خودش خرج كرده ولی چون فاکتور ندارد دلش نمیخواهد دولت از پول مردم برای يک خرج بیسند خرج كند.
همین اصرار ارباب کیخسرو روی انجام كار درست و توجه به ملت، بدون چشم داشت، نامش را سر زبانها انداخته بود. و به او لقب مرد پاکدست داده بود.
جنگ جهانی اول فقط اروپايیها را نابود نكرد. شعلهی جنگ خانمانسوز آنها به مرزهای ايران هم كشيده شده و باعث اشغال كشور شد.
آن روزها #قحطی بيداد میكرد؛ #روسها و #انگليسها مزارع را آتش میزدند و انبارهای غله را برای سربازانشان #مصادره میكردند. قحطی چنان به ملت فشار آورد كه میگفتند در خيابانها گربه هم پيدا نمیشود. مردم میترسیدند که تنها به خیابان بروند.
در اين شرايط بود كه ارباب كيخسرو مأمور شد #گندم و #جو بخرد و بين مردم توزيع كند. او بود كه شهر به شهر و روستا به روستا گشت و از ملاكان غله خريد و بين مردم پخش كرد.
اما مهمترين مواجههاش با #احمدشاه بود؛ شاهی كه خودش انبار غله داشت و میخواست گندمهايش را به بالاترين قيمت بفروشد و حاضر به تخفيف نبود.
و ارباب به زحمت گندم ها را خرید اما متوجه شد کهگندم ها فاسد شده و از پرداخت پول به احمد شاه ممانعت کرد و گندم ها را بازگرداند
روزهايی كه #آدولف_هيتلر در آلمان به قدرت رسيد كمتر كسی فكر میكرد كه در ايران هواداران دوآتشهای داشته باشد.
#شاهبهرام_شاهرخ، پسر کیخسرو شاهرخ، اولين گوينده فارسی زبان #راديو_برلين بود. آن روزها صدای او سه نوبت در ميدان بهارستان تهران پخش میشد و مردم با شنيدن صدايش در خيابان دست میزدند.
بهرام شاهرخ هم #رضا_شاه را مثل هيتلر میستود و هر دوی آنها را معمار جهان نو میدانست. اما وقتی عليه رضاپهلوی بدگويی كرد همه چيز دگرگون شد.
فاصله گرفتن دربار #پهلوی_اول از آلمانها باعث شد كه بهرام شاهرخ به تندی به او حمله كند و همين هم شاهِ هميشه عصبانی ايران را خشمگين كرد.
نتيجهی این خشم، #حصر و #ضبط_اموال ارباب كيخسرو بود. ولی اين پايان ماجرا نبود.
و دست اخر درشبی خودرویی ناشناس بعد از چند دقیقه ای تعقیب او را زیر گرفت و به عمر او پایان داد/رادیو تراژدی
شاهرخ بنیانگذار شبکه تلفن سراسری ایران، کاشف محل خاکسپاری فردوسی و بانی کلی کار مهم دیگهس. مدرس در یکی از نطقهاش در مجلس گفته بود: «در مجلس ما یک مسلمان هست، آن هم ارباب کیخسرو». نکته اینجاست که شاهرخ نماینده زرتشتیا در مجلس شورای ملی بوده.
ارباب کیخسرو ۶ مدرسه در کرمان ساخت. شرطی را که #ارباب_جمشید بسته بود؛ برد و زمین نصیبش شد و در آنجا #مدرسه_جمشید_جم را ساخت. بعدها #مدرسه_فیروز_بهرام را ساخت.
ارباب کیخسرو بعد #مشروطيت به تهران آمد؛ چون زرتشتیها در بقیه شهرها انجمن داشتند؛ زرتشتیها را جمع كرد و #انجمن_زرتشتیها را در تهران راه انداخت. انتخابات برگزار كرد ۱۲ تن را عضو هيئت ريسهی انجمن زرتشتیها كرد. خودش هم تا زنده بود رئيس انجمن ماند.
کیخسرو شاهرخ، کسی بود که #كتابخانهی_مجلس را راه انداخت. بعد #كتابهای_خطی را خرید و #آرشيو كرد. كتابهای خطی را که #ميرزا_عبدالحسين_جلوه به مجلس هدیه داده بود را گرفت و همه را در کتابخانه جمعآوری کرد. آن زمان قیمت هر کدام از این کتابها ۱۰۰۰ تومن بود. ارباب کیخسرو به کسانی که خارج میرفتند پول میداد تا برای کتابخانه کتاب بخرند تا رونق بگیرد.
#چاپخانهی_مجلس را هم خود ارباب راه انداخت تا خودشان قانون و كتاب چاپ كنند.
دولت برای برگزاری مراسم #تاج_گذاری #احمد_شاه_قاجار، ۱۲۰ هزار تومن پول میخواست و ارباب کیخسرو فقط ۱۶ هزار تومن.
احمد شاه كه فكر جيب و سفرهای خود بود؛ کار را به ارباب سپرد.
بعد از مراسم وقتی ارباب فاکتورها را پیش دولتیها برد؛ همه دیدند مراسم تاجگذاری با كلی مهمان و تدارک، فقط ۱۲ هزار تومن خرج برداشته است. اول دولتیها شک كردند که اشتباه شده و شاید صفرها کم است اما كيخسرو گفته بود: ۱۲ هزار تومن درست است و هزار تومن هم از جيب خودش خرج كرده ولی چون فاکتور ندارد دلش نمیخواهد دولت از پول مردم برای يک خرج بیسند خرج كند.
همین اصرار ارباب کیخسرو روی انجام كار درست و توجه به ملت، بدون چشم داشت، نامش را سر زبانها انداخته بود. و به او لقب مرد پاکدست داده بود.
جنگ جهانی اول فقط اروپايیها را نابود نكرد. شعلهی جنگ خانمانسوز آنها به مرزهای ايران هم كشيده شده و باعث اشغال كشور شد.
آن روزها #قحطی بيداد میكرد؛ #روسها و #انگليسها مزارع را آتش میزدند و انبارهای غله را برای سربازانشان #مصادره میكردند. قحطی چنان به ملت فشار آورد كه میگفتند در خيابانها گربه هم پيدا نمیشود. مردم میترسیدند که تنها به خیابان بروند.
در اين شرايط بود كه ارباب كيخسرو مأمور شد #گندم و #جو بخرد و بين مردم توزيع كند. او بود كه شهر به شهر و روستا به روستا گشت و از ملاكان غله خريد و بين مردم پخش كرد.
اما مهمترين مواجههاش با #احمدشاه بود؛ شاهی كه خودش انبار غله داشت و میخواست گندمهايش را به بالاترين قيمت بفروشد و حاضر به تخفيف نبود.
و ارباب به زحمت گندم ها را خرید اما متوجه شد کهگندم ها فاسد شده و از پرداخت پول به احمد شاه ممانعت کرد و گندم ها را بازگرداند
روزهايی كه #آدولف_هيتلر در آلمان به قدرت رسيد كمتر كسی فكر میكرد كه در ايران هواداران دوآتشهای داشته باشد.
#شاهبهرام_شاهرخ، پسر کیخسرو شاهرخ، اولين گوينده فارسی زبان #راديو_برلين بود. آن روزها صدای او سه نوبت در ميدان بهارستان تهران پخش میشد و مردم با شنيدن صدايش در خيابان دست میزدند.
بهرام شاهرخ هم #رضا_شاه را مثل هيتلر میستود و هر دوی آنها را معمار جهان نو میدانست. اما وقتی عليه رضاپهلوی بدگويی كرد همه چيز دگرگون شد.
فاصله گرفتن دربار #پهلوی_اول از آلمانها باعث شد كه بهرام شاهرخ به تندی به او حمله كند و همين هم شاهِ هميشه عصبانی ايران را خشمگين كرد.
نتيجهی این خشم، #حصر و #ضبط_اموال ارباب كيخسرو بود. ولی اين پايان ماجرا نبود.
و دست اخر درشبی خودرویی ناشناس بعد از چند دقیقه ای تعقیب او را زیر گرفت و به عمر او پایان داد/رادیو تراژدی
Telegram
attach 📎