⭕️ تفكيك دو اسلام با نهضت حسينى
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيم
مصطفی دلشاد تهرانی
پس از عاشورای سال۶۱ هجری، یزید و یزیدیان گمان میکردند که همه چیز تمام شده است؛ حسین(ع) و یارانش کشته شدهاند؛ خاندانش به اسارت رفتهاند؛ و هرگونه مخالفت و ایستادگی در برابر خودکامگی حکومت اموی، پایان یافته است.
امّا با نهضت امام حسین(ع)، بنیانهایی شکل گرفت که هر یک منشأ تحولات و تأثیراتی مهم در تاریخ گشت؛ از جمله «تفکیک دو اسلامِ در اوج».
کسانی که مقابل حسین(ع) ایستادند و آن جنایات را به بار آوردند، خود، مدّعیان اسلام بودند. یزید، خویش را خلیفهٔ رسولالله (ع) میخواند و حسین (ع) را خارجی مینامید، که بر امام زمان خویش خروج کرده، با حکومت اسلامی مخالفت نموده، نظم جامعه را بر هم زده، و موجب شکاف در امّت اسلامی شده است.
فجایعی که در عاشورای سال ۶۱ هجری، در سرزمین کربلا روی داد، به نام اسلام و تحت لوای دفاع از دین انجام یافت؛ و این خود بیانگر واقعیتی تلخ است و آن این که دو اسلام، از صدر تاریخ، رو در روی یکدیگر قرار گرفتند.
قاضی ابوبکر ابن العربی، فقیه و محدّث نامور مالکی، در گذشته به سال ۵۴۳ هجری، که همۀ آیات قران کریم را که بیانگر رفتار رحمتآمیز است منسوخ می داند، سخنی شگفت دارد که گویای این واقعیت گزنده است؛ آنجا که در توجیه کشتار فجیع کربلا، در کتاب العواصم من القواصم ، چنین نوشته است: کسی برای جنگ با حسین بیرون نشد مگر این که خبری را از رسول خدا تأویل کرد، و کسی با او نجنگید مگر به سبب حدیثی که از جدّش ـ سرآمد پیامبران ـ شنیده بود که از تباهی اوضاع [در آینده] خبر داده و مردمان را از ورود در فتنههایی [که پیش خواهد آمد] پرهیز داده بود. و سخنان وی در این باره فراوان است؛
و از جمله آن سخنان این است که رسول خدا فرمود:
«به زودی فتنهای بپا خواهد شد و هر کس بخواهد در میان آن امّت تفرقه بیندازد، هر کس که باشد، با شمشیر گردنش را بزنید»
و مردم بر حسین نشوریدند[ و او را نکشتند] مگر به دلیل همین حدیث و امثال آن.
این سخن بیانگر سیمایی تحریفشده از اسلام است؛ همان که امویان و در رأس آنان یزید، نمودارِ آنند.
یزید دو چهره دارد؛ چهرهای فاسد و فاسق و جنایتکار؛ و چهرهای مدّعی خلافت نبوی، و پناه اسلام و مسلمانی. در این چهره است که ابن عبد ربّه اندلسی در کتاب العقد الفرید، از قول او خطبهای پارسایانه و اسلامپناهانه روایت کرده است که جملاتی از آن چنین است:
«سپاس و ستایش خداوندی راست که او را میستایم و از او یاری میجویم؛ و به او ایمان دارم و بدو توکل مینمایم. به خدا پناه میبرم از بدیهای نفسها و نفسانیتهایمان، و از زشتیهای کردارمان... بندگان خدا! شما را سفارش میکنم به تقوا و پرواداری نسبت به خدای بزرگ... آنگاه شما را از دنیا بیم میدهم که شیرین و سرسبز مینماید و سراسر پوشیده در خواهشهای نفسانی است، و با اندکبهرهٔ خود، زیبا مینماید و دلربایی میکند... نابودکنندهای است بس فریبنده و غافلگیرکننده.»
چه این خطبه را به واقع یزید بن معاویه، از سر نفاق ایراد کرده باشد و چه به او نسبت داده باشند، آن چه مسلّم است این است که جنایتکاران تاریخ نیز از دین و دینداری سخن راندهاند و تلاش نمودهاند جنایات خود را تحت لوای آن پنهان کنند.
بر سر کارآمدن یزید و حرکتی که او در پیش گرفت، اوج تحولات در جهت استحالهٔ کامل دین و دینداری بود، و بیگمان جز امام حسین(ع)، کسی نمیتوانست چهره دین را از پلشتی و زشتیهای این دوران بزداید و اسلام را احیا کند و پرچمی بر افرازد که همه تاریخ گویای تفکیک دو اسلام باشد؛ اسلام نبوی و رحمانی و اسلام اموی و ظلمانی.
#سال_۶۱_هجری #یزید #حسین #خودکامگی #اموی #عاشورا #کربلا #فتنه #تحریف #اسلام_نبوی #اسلام_اموی #فایل_صوتی
@MostafaTajzadeh
@delshadtehrani
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيم
مصطفی دلشاد تهرانی
پس از عاشورای سال۶۱ هجری، یزید و یزیدیان گمان میکردند که همه چیز تمام شده است؛ حسین(ع) و یارانش کشته شدهاند؛ خاندانش به اسارت رفتهاند؛ و هرگونه مخالفت و ایستادگی در برابر خودکامگی حکومت اموی، پایان یافته است.
امّا با نهضت امام حسین(ع)، بنیانهایی شکل گرفت که هر یک منشأ تحولات و تأثیراتی مهم در تاریخ گشت؛ از جمله «تفکیک دو اسلامِ در اوج».
کسانی که مقابل حسین(ع) ایستادند و آن جنایات را به بار آوردند، خود، مدّعیان اسلام بودند. یزید، خویش را خلیفهٔ رسولالله (ع) میخواند و حسین (ع) را خارجی مینامید، که بر امام زمان خویش خروج کرده، با حکومت اسلامی مخالفت نموده، نظم جامعه را بر هم زده، و موجب شکاف در امّت اسلامی شده است.
فجایعی که در عاشورای سال ۶۱ هجری، در سرزمین کربلا روی داد، به نام اسلام و تحت لوای دفاع از دین انجام یافت؛ و این خود بیانگر واقعیتی تلخ است و آن این که دو اسلام، از صدر تاریخ، رو در روی یکدیگر قرار گرفتند.
قاضی ابوبکر ابن العربی، فقیه و محدّث نامور مالکی، در گذشته به سال ۵۴۳ هجری، که همۀ آیات قران کریم را که بیانگر رفتار رحمتآمیز است منسوخ می داند، سخنی شگفت دارد که گویای این واقعیت گزنده است؛ آنجا که در توجیه کشتار فجیع کربلا، در کتاب العواصم من القواصم ، چنین نوشته است: کسی برای جنگ با حسین بیرون نشد مگر این که خبری را از رسول خدا تأویل کرد، و کسی با او نجنگید مگر به سبب حدیثی که از جدّش ـ سرآمد پیامبران ـ شنیده بود که از تباهی اوضاع [در آینده] خبر داده و مردمان را از ورود در فتنههایی [که پیش خواهد آمد] پرهیز داده بود. و سخنان وی در این باره فراوان است؛
و از جمله آن سخنان این است که رسول خدا فرمود:
«به زودی فتنهای بپا خواهد شد و هر کس بخواهد در میان آن امّت تفرقه بیندازد، هر کس که باشد، با شمشیر گردنش را بزنید»
و مردم بر حسین نشوریدند[ و او را نکشتند] مگر به دلیل همین حدیث و امثال آن.
این سخن بیانگر سیمایی تحریفشده از اسلام است؛ همان که امویان و در رأس آنان یزید، نمودارِ آنند.
یزید دو چهره دارد؛ چهرهای فاسد و فاسق و جنایتکار؛ و چهرهای مدّعی خلافت نبوی، و پناه اسلام و مسلمانی. در این چهره است که ابن عبد ربّه اندلسی در کتاب العقد الفرید، از قول او خطبهای پارسایانه و اسلامپناهانه روایت کرده است که جملاتی از آن چنین است:
«سپاس و ستایش خداوندی راست که او را میستایم و از او یاری میجویم؛ و به او ایمان دارم و بدو توکل مینمایم. به خدا پناه میبرم از بدیهای نفسها و نفسانیتهایمان، و از زشتیهای کردارمان... بندگان خدا! شما را سفارش میکنم به تقوا و پرواداری نسبت به خدای بزرگ... آنگاه شما را از دنیا بیم میدهم که شیرین و سرسبز مینماید و سراسر پوشیده در خواهشهای نفسانی است، و با اندکبهرهٔ خود، زیبا مینماید و دلربایی میکند... نابودکنندهای است بس فریبنده و غافلگیرکننده.»
چه این خطبه را به واقع یزید بن معاویه، از سر نفاق ایراد کرده باشد و چه به او نسبت داده باشند، آن چه مسلّم است این است که جنایتکاران تاریخ نیز از دین و دینداری سخن راندهاند و تلاش نمودهاند جنایات خود را تحت لوای آن پنهان کنند.
بر سر کارآمدن یزید و حرکتی که او در پیش گرفت، اوج تحولات در جهت استحالهٔ کامل دین و دینداری بود، و بیگمان جز امام حسین(ع)، کسی نمیتوانست چهره دین را از پلشتی و زشتیهای این دوران بزداید و اسلام را احیا کند و پرچمی بر افرازد که همه تاریخ گویای تفکیک دو اسلام باشد؛ اسلام نبوی و رحمانی و اسلام اموی و ظلمانی.
#سال_۶۱_هجری #یزید #حسین #خودکامگی #اموی #عاشورا #کربلا #فتنه #تحریف #اسلام_نبوی #اسلام_اموی #فایل_صوتی
@MostafaTajzadeh
@delshadtehrani
📝📝📝حسینی بودن یعنی با هر شکلی از استبداد باید مبارزه کرد
✍️امید فراغت/روزنامهنگار
✅نزدیک یک سال است که کانال روزنامه قانون توسط برادران، به دلیل آوانگارد بودن و پرداختن صریح و شفاف به مشکلات پیدا و پنهان مملکت، تعطیل شد! بر همین اساس چند روزیست مطالب یکی دو سال پیش کانال روزنامه قانون را به این دلیل باز نشر میکنم تا مدعی باشیم که همراه با آزاداندیشان هشدارها داده شده بود. بنابراین در محرم دو سال پیش مطلب حسینی بودن یعنی با هر شکلی از استبداد باید مبارزه کرد را نوشتم. مشکلات بود اما نه خبری از #جنبشمهسا بود، نه کسی فکر میکرد به زودی شاهد #عمامهپرانی در مملکت خواهد بود. نه شخصی پیشبینی میکرد که به زودی چشمهایی #نابینا و دختران و پسرانی #مرگ را در آغوش خواهند کشید و ...!
✅ظلم، ظلم است معنی و مفهومی فرا جناحی و فرا جریانی دارد. ظلم یعنی به اسارت درآوردن اختیار و انتخاب بشر! ظلم یعنی فریب دادن جامعه. ظلم یعنی ندیدن جامعه. حسینبن علی(ع) مخالف ظلم، جبر، ستم و تحمیل عقیده و ...بود. بنابراین #یزید یک شخص نبود بلکه روش و منشی ظالمانه است که در طول تاریخ زاد ولدی متکثرانه دارد.
✅متاسفانه آن روش و منش ظالمانه تا به امروز نیز امتداد پیدا کرده و در جغرافیای مختلف قابل مشاهده است! هر کسی میتواند داعیه حسینی زیستن داشته باشد اما اقدام و عملهاست که نشان میدهد چه کسی حسینیست و چه کسی روش و منشی یزیدیسم دارد.
✅برای مثال یک شخصیت سیاسی که بدون بردگی با آزادگی سخن میگوید، حسینیست؛ یک روزنامهنگار آزادیخواه که در مقابل هر شکلی از استبداد قلم میزند، حسینیست! روحانیت آزادیخواه که در دفاع از مظلوم سخن بر زبان میراند، حسینیست! مداح ظلمستیز و عدالتخواه حسینیست، استاد دانشگاهی که بر اساس واقعیت و حقیقت علمی تدریس میکند، حسینیست. بنابراین هر کسی که در جهان امروز به دنبال احیای غریزه اراده، اختیار و انتخاب بشر، تلاش و کوشش میکند حسینیست.
✅امام حسین(ع) نماد بشر مترقیست. بشری که به دنبال احیای عقلانیت، صلح و استفاده از ظرفیتهای درونیاش است. بر همین اساس در مقابل درخواستِ بیعتی که سراسر جبر و زور بود، ایستاد و با اقلیتی در مقابل اکثریتی که منطقشان زور، بازو، جبر و انحصار بود مقابله کرد و این تقابل نقشه راه همه انسانهای آزادیخواه در همه جغرافیاهاست!
✅عبارت" من هستم پس فکر میکنم" را حسین بن علی(ع) به معنی و مفهوم واقعی، در صحنه تاریخ به نمایش گذاشت. بنابراین در جامعه امروز ایران نیز باید به کسانی که از قوه اراده، اختیار و انتخابشان محافظت و استفاده کرده و به تعبیری فکر میکنند، احترام گذاشت!
✅حسینی بودن در فضاهای اکثریت و اقلیت معنی و مفهوم نمیدهد. در فضای تبلیغات و انحصارها معنی و مفهوم پیدا نمیکند. حسینیها کسانی هستتد که جامعه را به اندیشیدن و استفاده از قدرت اراده، اختیار و انتخابشان ترغیب میکنند!
✅ متاسفانه جریانی مرموز در طی این سالها، معنی و مفهومهای اصیل و راستین را دزدیده و با استفاده از تبلیغات و پروپاگاندا ادبیات سیاسی، فرهنگی، اعتقادی و سیاسی وارونه را به جامعه تحمیل کردهاند. در فضایی که سخنوران و اندیشمندان اصیل را تبدیل به تماشاگر و مدیحه سرایان، چاپلوسان، متملقین و هفتخطها را به عنوان بازیگر جا زده و نتیجه این جابجایی، منجر به جابجایی معانی و مفاهیم شده است.
✅عبارت "هر که با من همدم است او آدم است" جای قوه اراده، اختیار و انتخاب را گرفته و شرایط به سمت و سوی احساسات گلهای و به اصطلاح اندیشه گلهای و ...کشیده شده است. عدهای با سوار شدن بر کلمات و جملات ارزشی، از این صندلی به آن صندلی و از این جایگاه به آن جایگاه نقل مکان میکنند و ردّی از خود بر جای میگذارند که بویی جزء تعفن ندارد. بنابراین جامعه امروز ایران به معنی و مفهوم واقعی کلمه به آزاداندیشان و آزادیخواهان اندیشمند و همچنین به روش و منشی غیر گلهای نیاز دارد.
✅در فضایی که همگی مدعی حسینی بودن هستند، حسینی بودن اندیشه و کلامیست که بلند بگوید: ایست! بلند بگوید: هیس! بلند و رسا فریاد بزند حسینی بودن، یعنی ستاندن داد مظلوم از ظالم! حسینی بودن یعنی مبارزه سفت و سخت با هر گونه استبداد، استبدادی که میتواند با ابزار دین، اقتصاد، فرهنگ، سیاست یا هر عنصر دیگری اتفاق بیفتد!
@Roshanfkrane @MostafaTajzadeh
✍️امید فراغت/روزنامهنگار
✅نزدیک یک سال است که کانال روزنامه قانون توسط برادران، به دلیل آوانگارد بودن و پرداختن صریح و شفاف به مشکلات پیدا و پنهان مملکت، تعطیل شد! بر همین اساس چند روزیست مطالب یکی دو سال پیش کانال روزنامه قانون را به این دلیل باز نشر میکنم تا مدعی باشیم که همراه با آزاداندیشان هشدارها داده شده بود. بنابراین در محرم دو سال پیش مطلب حسینی بودن یعنی با هر شکلی از استبداد باید مبارزه کرد را نوشتم. مشکلات بود اما نه خبری از #جنبشمهسا بود، نه کسی فکر میکرد به زودی شاهد #عمامهپرانی در مملکت خواهد بود. نه شخصی پیشبینی میکرد که به زودی چشمهایی #نابینا و دختران و پسرانی #مرگ را در آغوش خواهند کشید و ...!
✅ظلم، ظلم است معنی و مفهومی فرا جناحی و فرا جریانی دارد. ظلم یعنی به اسارت درآوردن اختیار و انتخاب بشر! ظلم یعنی فریب دادن جامعه. ظلم یعنی ندیدن جامعه. حسینبن علی(ع) مخالف ظلم، جبر، ستم و تحمیل عقیده و ...بود. بنابراین #یزید یک شخص نبود بلکه روش و منشی ظالمانه است که در طول تاریخ زاد ولدی متکثرانه دارد.
✅متاسفانه آن روش و منش ظالمانه تا به امروز نیز امتداد پیدا کرده و در جغرافیای مختلف قابل مشاهده است! هر کسی میتواند داعیه حسینی زیستن داشته باشد اما اقدام و عملهاست که نشان میدهد چه کسی حسینیست و چه کسی روش و منشی یزیدیسم دارد.
✅برای مثال یک شخصیت سیاسی که بدون بردگی با آزادگی سخن میگوید، حسینیست؛ یک روزنامهنگار آزادیخواه که در مقابل هر شکلی از استبداد قلم میزند، حسینیست! روحانیت آزادیخواه که در دفاع از مظلوم سخن بر زبان میراند، حسینیست! مداح ظلمستیز و عدالتخواه حسینیست، استاد دانشگاهی که بر اساس واقعیت و حقیقت علمی تدریس میکند، حسینیست. بنابراین هر کسی که در جهان امروز به دنبال احیای غریزه اراده، اختیار و انتخاب بشر، تلاش و کوشش میکند حسینیست.
✅امام حسین(ع) نماد بشر مترقیست. بشری که به دنبال احیای عقلانیت، صلح و استفاده از ظرفیتهای درونیاش است. بر همین اساس در مقابل درخواستِ بیعتی که سراسر جبر و زور بود، ایستاد و با اقلیتی در مقابل اکثریتی که منطقشان زور، بازو، جبر و انحصار بود مقابله کرد و این تقابل نقشه راه همه انسانهای آزادیخواه در همه جغرافیاهاست!
✅عبارت" من هستم پس فکر میکنم" را حسین بن علی(ع) به معنی و مفهوم واقعی، در صحنه تاریخ به نمایش گذاشت. بنابراین در جامعه امروز ایران نیز باید به کسانی که از قوه اراده، اختیار و انتخابشان محافظت و استفاده کرده و به تعبیری فکر میکنند، احترام گذاشت!
✅حسینی بودن در فضاهای اکثریت و اقلیت معنی و مفهوم نمیدهد. در فضای تبلیغات و انحصارها معنی و مفهوم پیدا نمیکند. حسینیها کسانی هستتد که جامعه را به اندیشیدن و استفاده از قدرت اراده، اختیار و انتخابشان ترغیب میکنند!
✅ متاسفانه جریانی مرموز در طی این سالها، معنی و مفهومهای اصیل و راستین را دزدیده و با استفاده از تبلیغات و پروپاگاندا ادبیات سیاسی، فرهنگی، اعتقادی و سیاسی وارونه را به جامعه تحمیل کردهاند. در فضایی که سخنوران و اندیشمندان اصیل را تبدیل به تماشاگر و مدیحه سرایان، چاپلوسان، متملقین و هفتخطها را به عنوان بازیگر جا زده و نتیجه این جابجایی، منجر به جابجایی معانی و مفاهیم شده است.
✅عبارت "هر که با من همدم است او آدم است" جای قوه اراده، اختیار و انتخاب را گرفته و شرایط به سمت و سوی احساسات گلهای و به اصطلاح اندیشه گلهای و ...کشیده شده است. عدهای با سوار شدن بر کلمات و جملات ارزشی، از این صندلی به آن صندلی و از این جایگاه به آن جایگاه نقل مکان میکنند و ردّی از خود بر جای میگذارند که بویی جزء تعفن ندارد. بنابراین جامعه امروز ایران به معنی و مفهوم واقعی کلمه به آزاداندیشان و آزادیخواهان اندیشمند و همچنین به روش و منشی غیر گلهای نیاز دارد.
✅در فضایی که همگی مدعی حسینی بودن هستند، حسینی بودن اندیشه و کلامیست که بلند بگوید: ایست! بلند بگوید: هیس! بلند و رسا فریاد بزند حسینی بودن، یعنی ستاندن داد مظلوم از ظالم! حسینی بودن یعنی مبارزه سفت و سخت با هر گونه استبداد، استبدادی که میتواند با ابزار دین، اقتصاد، فرهنگ، سیاست یا هر عنصر دیگری اتفاق بیفتد!
@Roshanfkrane @MostafaTajzadeh