Forwarded from تاریخ معاصـر ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پروژهای به نام ریس جمهور نظامی ...
فیلمی تاریخی از قرائت وصیتنامه آیت الله خمینی توسط آیت الله خامنه ای که در آن توصیه شده نظامیان از ورود به سیاست و اداره کشور پرهیز کنند و از رهبر بعدی می خواهد جلوی این قضیه را بگیرد..
آیا آیت الله خامنه ای به این وصیتنامه ایت الله خمینی که توسط خودش در این فیلم خوانده می شود تا به امروز عمل کرده است..
در این 30 سال و بعد از فوت آیت الله خمینی نظامیان در تمام ارکان نظام بودند و حالا هم با مجلس انقلابی سردار قالیباف راه را برای ریس جمهور شدن یک نظامی هموار می شود..
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
فیلمی تاریخی از قرائت وصیتنامه آیت الله خمینی توسط آیت الله خامنه ای که در آن توصیه شده نظامیان از ورود به سیاست و اداره کشور پرهیز کنند و از رهبر بعدی می خواهد جلوی این قضیه را بگیرد..
آیا آیت الله خامنه ای به این وصیتنامه ایت الله خمینی که توسط خودش در این فیلم خوانده می شود تا به امروز عمل کرده است..
در این 30 سال و بعد از فوت آیت الله خمینی نظامیان در تمام ارکان نظام بودند و حالا هم با مجلس انقلابی سردار قالیباف راه را برای ریس جمهور شدن یک نظامی هموار می شود..
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
Forwarded from تاریخ معاصـر ایران
از جمهوری موعود، به جمهوری موجود...
یادداشتی از : محمدسروش_محلاتی
مقصود از این عنوان بررسی وعده های جمهوری اسلامی از قبیل فقرزدایی یا کاهش فاصله طبقاتی و یا آزادیهای سیاسی و ... نیست که هرکدام چقدر تحقق یافته و یا چقدر تحقق نیافته است.
بلکه مقصود تبیینِ فقهی و حقوقی نظام است. پرسش این است که در سال ۵۸ و درهنگام رفراندم، جمهوری اسلامی را چگونه "تعریف" و ارائه کردند و آیا امروز نظام به آن تعریف پای بند است و یا تعریف دیگری از آن ارائه می شود؟
شهید مطهری در هنگام رفراندوم ۵۸ در مصاحبه تلویزیونی جمهوری بودن را اینجور تعریف کرد:
"جمهوری شکل حکومت است حکومتی که حق انتخاب حاکم با همه مردم است و حکومت موقت است و مردم حق تجدید نظر دارند".
با این تعریف "حق مردم" پایه حکومت است ومدت آن "محدود" است.
مطهری در ادامه همین مصاحبه درباره تعارض جمهوری و ولایت فقیه میگوید :
"تعارضی نیست، جمهوری یعنی مردم حق حاکمیت دارند و..." و مجددا شهید مطهری اصرار دارد که:
"اسلامی بودن این جمهوری، بهیچ وجه بر ضد حاکمیت ملی نیست" آن روزها دائما بر "حق مردم"در حکمرانی تاکید میشد.
قبل از آن نیز شهید بهشتی در تلویزیون به تبیین "جمهوری اسلامی" پرداخت تا مردم بدانند که به چه نظامی رای می دهند.
او ابتدا اقسام حکومتها را را توضیح داد و گفت
"از میان آنها، حکومت جمهوری با مبانی اسلام سازگارتر است"
و افزود در عصر ما - دوره غیبت - حاکم صرفا باید سِمت و قدرت خویش را از آراء مردم بگیرد و کسی حق دارد زمامدار باشد که برگزیده مردم یا لااقل پذیرفته مردم باشد"
استدلال بهشتی این بود که وقتی کسی با زور و تفوق طلبی سِمتی را ادعا میکند، موجب فساد و مایه تیره بختی در دنیا و اخرت است.
این بحث تلویزیونی مورد توجه استاد مطهری قرار گرفت و ایشان خلاصه آن را اینگونه در یادداشتهای خود ثبت کردند تا در فرصتی به آن بپردازند:
آیا مبنای جمهوری بودن حکومت از نظر اسلام این است که حکومت فردی نوعی استکبار و برتری طلبی است؟
امام خمینی که رهبری انقلاب اسلامی را برعهده داشت، پیوسته تشکیل جمهوری اسلامی را بعنوان آرمان مبارزات ملت مطرح میکرد.
ایشان اگرچه به بحث تفصیلی درباره نظام جدید نمی پرداخت ولی با تعبیرات روشنی مقصود خود را آشکار میساخت. سخنان مکرر او گویای آن بود که "جمهوری" در این ترکیب، معنا و مفهوم جدیدی ندارد و این واژه بهمان مفهوم شناخته شده اش در دیگر نظامهای جمهوری، در ایجا هم بکار میرود.
مثلا وقتی خبرنگار بی بی سی در این باره پرسید، امام در پاسخ گفت:
جمهوری اسلامی هم یک جمهوری است مثل سایر جمهوریها(لکن قانونش قانون اسلامی است) ایشان به تلویزیون فرانسه هم همین پاسخ را داد که:
جمهوری اسلامی مثل سایر جمهوریهاست (لکن محتوایش قانون اسلام است) در این موارد امام خمینی از راهِ تعریف به مثال توضیح میداد که برای جمهوری تعریف تازه ای ندارد و همان را که دنیا جمهوری میداند مورد نظرش میباشد.
به تعبیر دیگر ایشان جمهوری را در این ترکیب یک مفهوم امضایی(و نه تاسیسی) تلقی میکرد.
و حتی یک بار که نماینده کاخ الیزه بملاقات امام آمد و از جمهوری اسلامی پرسید، امام بصورت خاص به حکومت فرانسه اشاره کرد و فرمود:
اصل جمهوری همین است که در مملکت شما هم هست و آرای عمومی مردم آن را تعیین میکند....(و سپس افزود:) جمهوری است یعنی دموکراتیک و اسلامی یعنی قانون آن اسلامی است.
همه بیانات امام در آن دوره نشان میدهد که در نظام آرمانی و موعود، مفهوم جمهوری تغییری نخواهد کرد.
پس از رفراندوم جمهوری اسلامی نوبت به تدوین قانون اساسی رسید و در این مرحله که میبایست جمهوریت بمعنای "اتکای حکومت به آراء مردم"در قانون اساسی تثبیت شود، عده ای از علما با آن بمخالفت برخاستند و آن را برخلاف مبانی اسلامی دانستند.
مقابله با جمهوریت از تابستان سال ۵۸ و هنگام تدوین قانون اساسی شروع شد. مثلا آیت الله سیدمحمد حسین حسینی طهرانی در نامه به امام خمینی نوشت که حکومت در اسلام از بالا به پایین است برخلاف نظام جمهوری در غرب که از پایین به بالاست.
آیت الله وحید خراسانی هم در اعتراض به پیش نویس قانون اساسی که آراء عمومی را مبنای حکومت دانسته بود، به امام نامه نوشت که:
"حکومت مردم بر مردم عامه پسند است ولی با موازین منطبق نیست. حکومت امر الهی است و تخصصا از امرهم شوری بینهم خارج است"
👈 متن کامل:
yon.ir/z3y0w
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
یادداشتی از : محمدسروش_محلاتی
مقصود از این عنوان بررسی وعده های جمهوری اسلامی از قبیل فقرزدایی یا کاهش فاصله طبقاتی و یا آزادیهای سیاسی و ... نیست که هرکدام چقدر تحقق یافته و یا چقدر تحقق نیافته است.
بلکه مقصود تبیینِ فقهی و حقوقی نظام است. پرسش این است که در سال ۵۸ و درهنگام رفراندم، جمهوری اسلامی را چگونه "تعریف" و ارائه کردند و آیا امروز نظام به آن تعریف پای بند است و یا تعریف دیگری از آن ارائه می شود؟
شهید مطهری در هنگام رفراندوم ۵۸ در مصاحبه تلویزیونی جمهوری بودن را اینجور تعریف کرد:
"جمهوری شکل حکومت است حکومتی که حق انتخاب حاکم با همه مردم است و حکومت موقت است و مردم حق تجدید نظر دارند".
با این تعریف "حق مردم" پایه حکومت است ومدت آن "محدود" است.
مطهری در ادامه همین مصاحبه درباره تعارض جمهوری و ولایت فقیه میگوید :
"تعارضی نیست، جمهوری یعنی مردم حق حاکمیت دارند و..." و مجددا شهید مطهری اصرار دارد که:
"اسلامی بودن این جمهوری، بهیچ وجه بر ضد حاکمیت ملی نیست" آن روزها دائما بر "حق مردم"در حکمرانی تاکید میشد.
قبل از آن نیز شهید بهشتی در تلویزیون به تبیین "جمهوری اسلامی" پرداخت تا مردم بدانند که به چه نظامی رای می دهند.
او ابتدا اقسام حکومتها را را توضیح داد و گفت
"از میان آنها، حکومت جمهوری با مبانی اسلام سازگارتر است"
و افزود در عصر ما - دوره غیبت - حاکم صرفا باید سِمت و قدرت خویش را از آراء مردم بگیرد و کسی حق دارد زمامدار باشد که برگزیده مردم یا لااقل پذیرفته مردم باشد"
استدلال بهشتی این بود که وقتی کسی با زور و تفوق طلبی سِمتی را ادعا میکند، موجب فساد و مایه تیره بختی در دنیا و اخرت است.
این بحث تلویزیونی مورد توجه استاد مطهری قرار گرفت و ایشان خلاصه آن را اینگونه در یادداشتهای خود ثبت کردند تا در فرصتی به آن بپردازند:
آیا مبنای جمهوری بودن حکومت از نظر اسلام این است که حکومت فردی نوعی استکبار و برتری طلبی است؟
امام خمینی که رهبری انقلاب اسلامی را برعهده داشت، پیوسته تشکیل جمهوری اسلامی را بعنوان آرمان مبارزات ملت مطرح میکرد.
ایشان اگرچه به بحث تفصیلی درباره نظام جدید نمی پرداخت ولی با تعبیرات روشنی مقصود خود را آشکار میساخت. سخنان مکرر او گویای آن بود که "جمهوری" در این ترکیب، معنا و مفهوم جدیدی ندارد و این واژه بهمان مفهوم شناخته شده اش در دیگر نظامهای جمهوری، در ایجا هم بکار میرود.
مثلا وقتی خبرنگار بی بی سی در این باره پرسید، امام در پاسخ گفت:
جمهوری اسلامی هم یک جمهوری است مثل سایر جمهوریها(لکن قانونش قانون اسلامی است) ایشان به تلویزیون فرانسه هم همین پاسخ را داد که:
جمهوری اسلامی مثل سایر جمهوریهاست (لکن محتوایش قانون اسلام است) در این موارد امام خمینی از راهِ تعریف به مثال توضیح میداد که برای جمهوری تعریف تازه ای ندارد و همان را که دنیا جمهوری میداند مورد نظرش میباشد.
به تعبیر دیگر ایشان جمهوری را در این ترکیب یک مفهوم امضایی(و نه تاسیسی) تلقی میکرد.
و حتی یک بار که نماینده کاخ الیزه بملاقات امام آمد و از جمهوری اسلامی پرسید، امام بصورت خاص به حکومت فرانسه اشاره کرد و فرمود:
اصل جمهوری همین است که در مملکت شما هم هست و آرای عمومی مردم آن را تعیین میکند....(و سپس افزود:) جمهوری است یعنی دموکراتیک و اسلامی یعنی قانون آن اسلامی است.
همه بیانات امام در آن دوره نشان میدهد که در نظام آرمانی و موعود، مفهوم جمهوری تغییری نخواهد کرد.
پس از رفراندوم جمهوری اسلامی نوبت به تدوین قانون اساسی رسید و در این مرحله که میبایست جمهوریت بمعنای "اتکای حکومت به آراء مردم"در قانون اساسی تثبیت شود، عده ای از علما با آن بمخالفت برخاستند و آن را برخلاف مبانی اسلامی دانستند.
مقابله با جمهوریت از تابستان سال ۵۸ و هنگام تدوین قانون اساسی شروع شد. مثلا آیت الله سیدمحمد حسین حسینی طهرانی در نامه به امام خمینی نوشت که حکومت در اسلام از بالا به پایین است برخلاف نظام جمهوری در غرب که از پایین به بالاست.
آیت الله وحید خراسانی هم در اعتراض به پیش نویس قانون اساسی که آراء عمومی را مبنای حکومت دانسته بود، به امام نامه نوشت که:
"حکومت مردم بر مردم عامه پسند است ولی با موازین منطبق نیست. حکومت امر الهی است و تخصصا از امرهم شوری بینهم خارج است"
👈 متن کامل:
yon.ir/z3y0w
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
Telegraph
از جمهوری موعود، به جمهوری موجود
محمد سروش محلاتی مقصود از این عنوان بررسی وعده های جمهوری اسلامی از قبیل فقرزدایی یا کاهش فاصله طبقاتی و یا آزادیهای سیاسی و ... نیست که هرکدام چقدر تحقق یافته و یا چقدر تحقق نیافته است. بلکه مقصود تبیینِ فقهی و حقوقی نظام است. پرسش این است که در سال ۵۸ و…
Forwarded from تاریخ معاصـر ایران
بخشی از مصاحبه ایت الله خمینی با یکی از جنجالیترین خبرنگاران آن دوران یعنی اوریانا فالاچی21شهریور58
«آن رژیمی که ملت ما دنبالش هستند، دیکتاتوری در آن معصیت بزرگ است..
ایران در دست من نیست، در دست ملت است. و ملت هم کسی که خدمتگزار باشد و مصالحشان را بخواهد، با آزادی مطلق، به او رای می دهند و رهبر می شود..»
خبرنگار : پس چرا شما با قرار گرفتن کلمه دموکراتیک در کنار عنوان جمهوری اسلامی مخالفت کردید؟؟؟
آیت الله خمینی :
«...این توهّم، این را در ذهن میآورد که اسلام محتوایش خالی است از این، لذا احتیاج به این است که یک قیدی پهلویش بیاورند و این برای ما بسیار حزنانگیز است که در محتوای یک چیزی که همه چیزها به طریق بالاترش و مهمترش در آن هست..
حالا ما بیاییم بگوییم که ما اسلام میخواهیم و اما با اسلاممان دمکراسی باشد، اسلام همه چیز است.
مثل این است که شما بگویید که ما اسلام را میخواهیم و میخواهیم که به خدا هم اعتقاد داشته باشیم، ولی به شرط اینکه به خدا هم معتقد باشیم. این برای ما خیلی ناراحتکننده است که کسی یک همچو خیالی داشته باشد.»
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
«آن رژیمی که ملت ما دنبالش هستند، دیکتاتوری در آن معصیت بزرگ است..
ایران در دست من نیست، در دست ملت است. و ملت هم کسی که خدمتگزار باشد و مصالحشان را بخواهد، با آزادی مطلق، به او رای می دهند و رهبر می شود..»
خبرنگار : پس چرا شما با قرار گرفتن کلمه دموکراتیک در کنار عنوان جمهوری اسلامی مخالفت کردید؟؟؟
آیت الله خمینی :
«...این توهّم، این را در ذهن میآورد که اسلام محتوایش خالی است از این، لذا احتیاج به این است که یک قیدی پهلویش بیاورند و این برای ما بسیار حزنانگیز است که در محتوای یک چیزی که همه چیزها به طریق بالاترش و مهمترش در آن هست..
حالا ما بیاییم بگوییم که ما اسلام میخواهیم و اما با اسلاممان دمکراسی باشد، اسلام همه چیز است.
مثل این است که شما بگویید که ما اسلام را میخواهیم و میخواهیم که به خدا هم اعتقاد داشته باشیم، ولی به شرط اینکه به خدا هم معتقد باشیم. این برای ما خیلی ناراحتکننده است که کسی یک همچو خیالی داشته باشد.»
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
Forwarded from تاریخ معاصـر ایران
ورود ابراهیم رئیسی به انتخابات اشتباه است...
یادداشتی از مسعود قربانی...
نگاهی سریع به سابقه ی کاری آقای رئیسی نشان می دهد ایشان 40 سال تجربه ی کاری در قوه قضاییه دارد و اکنون قاضی القضات ایران است...
سوال مهم این است که چگونه فردی با این همه تجربه و سابقه, حوزه ای تخصصی خود را کنار می گذارد و چشم به منصب ریاست جمهوری و بالاترین مقام اجرایی کشور می دوزد؟
اگر از هر متخصص کهنه کاری پس از 40 سال تجربه ی متمرکز بخواهید تغییر مسیر و تغییر شغل دهد می پذیرد؟
مثلا رئیس دانشکده ادبیات که سابقه ای درخشان داشته باشد می تواند ریاست دانشکده فیزیک را بر عهده گیرد و همان مسیر موفق را طی کند؟
مسلما خیر و تقریبا هیچ آدم آگاهی به این کار تن در نمی دهد...
چرا ابراهیم رئیسی به منصب ریاست جمهوری علاقه مند شده است؟
آقای رئیسی بر اساس کدام تجربه و سابقه ی اجرایی می خواهد کشتی به گل نشسته ی نظام در پست های اجرایی را به حرکت درآورد؟
آقای رئیسی بر اساس کدام برنامه ی توسعه ای و آینده محور می خواهد به این بی نظمی مزمن در ساختار اجرایی سامان دهد؟
آقای رئیسی با کوچه پس کوچه های ساختار قضایی آشنایی کامل دارد و با قدرتی که در اختیار دارد توان محدودی در مبارزه با فساد و بی نظمی در قوه قضاییه از خود نشان داده است..
لذا چگونه می توان پذیرفت که ایشان در پست ریاست جمهوری با آن همه پیچیدگی و نا آشنایی ایشان, توان بازسازی و احیاء داشته باشد؟
منطق به ما می گوید رئیسی مناسب این میدان نیست..
زیرا روحانی هم با آن همه ادعای مدیریت و با آن همه تجربه ی امنیتی و قانون گذاری نتوانست از عهده بر آید و دیدیم که مجبور شد در میدانی بازی کند که برای او طراحی کرده بودند و ایشان دانش لازم و کافی در این زمینه نداشت و به نیروهای همراه و مشاوران خود اتکا کرد ولی نهایتا شکست خورد...
روحانی شکست خورد به خاطر این که الگوی مدیریتی شفاف و بلند مدت در ذهن نداشت و مجبور شد مدیریت سلیقه ای و از هم گسیخته ی فلان وزیر و فلان مشاور را در مسائل مختلف اجرا کند...
رئیسی هم توان لازم و دانش کافی برای ورود به این عرصه را ندارد و به احتمال بسیار زیاد در خوش بینانه ترین حالت سرنوشتی مانند روحانی در انتظارش خواهد بود.
رئیسی در انتخابات گذشته در یکی از مهم ترین فرازهای تاثیر گذار انتخابات مجبور شد از چهره ی عجیبی مانند امیر تتلو استفاده کند و به همین خاطر تحمیل تصمیمات عجیب دیگر از این سنخ توسط همراهانش در شرایط متفاوت دیگر, دور از ذهن نخواهد بود...
در پایان بایستی به باندهای مافیایی قدرت که زیر ضرب آقای رئیسی قرار گرفته اند اشاره کرد که علاقه ی بسیار زیادی برای خارج کردن رئیسی از مدار قوه قضائیه با انواع لطایف الحیل دارند تا حاشیه ی امنی برای خود داشته باشند. می دانیم که رئیسی در برخورد با مفسدان اقتصادی با انگیزه وارد شد و تا نزدیکی های مراکز اصلی قدرت یعنی فلان امام جمعه ی فلان شهر و فلان معاون قوه هم رسید و تقریبا متوقف شد..
ورود آقای رئیسی به انتخابات شاید در گروهی از طرف داران ایشان هیجانی ایجاد کند و ایشان را در این فضای نابرابر انتخاباتی به پاستور هدایت نماید ولی آخر و عاقبت خوشی برای ایشان رقم نخواهد خورد.
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
یادداشتی از مسعود قربانی...
نگاهی سریع به سابقه ی کاری آقای رئیسی نشان می دهد ایشان 40 سال تجربه ی کاری در قوه قضاییه دارد و اکنون قاضی القضات ایران است...
سوال مهم این است که چگونه فردی با این همه تجربه و سابقه, حوزه ای تخصصی خود را کنار می گذارد و چشم به منصب ریاست جمهوری و بالاترین مقام اجرایی کشور می دوزد؟
اگر از هر متخصص کهنه کاری پس از 40 سال تجربه ی متمرکز بخواهید تغییر مسیر و تغییر شغل دهد می پذیرد؟
مثلا رئیس دانشکده ادبیات که سابقه ای درخشان داشته باشد می تواند ریاست دانشکده فیزیک را بر عهده گیرد و همان مسیر موفق را طی کند؟
مسلما خیر و تقریبا هیچ آدم آگاهی به این کار تن در نمی دهد...
چرا ابراهیم رئیسی به منصب ریاست جمهوری علاقه مند شده است؟
آقای رئیسی بر اساس کدام تجربه و سابقه ی اجرایی می خواهد کشتی به گل نشسته ی نظام در پست های اجرایی را به حرکت درآورد؟
آقای رئیسی بر اساس کدام برنامه ی توسعه ای و آینده محور می خواهد به این بی نظمی مزمن در ساختار اجرایی سامان دهد؟
آقای رئیسی با کوچه پس کوچه های ساختار قضایی آشنایی کامل دارد و با قدرتی که در اختیار دارد توان محدودی در مبارزه با فساد و بی نظمی در قوه قضاییه از خود نشان داده است..
لذا چگونه می توان پذیرفت که ایشان در پست ریاست جمهوری با آن همه پیچیدگی و نا آشنایی ایشان, توان بازسازی و احیاء داشته باشد؟
منطق به ما می گوید رئیسی مناسب این میدان نیست..
زیرا روحانی هم با آن همه ادعای مدیریت و با آن همه تجربه ی امنیتی و قانون گذاری نتوانست از عهده بر آید و دیدیم که مجبور شد در میدانی بازی کند که برای او طراحی کرده بودند و ایشان دانش لازم و کافی در این زمینه نداشت و به نیروهای همراه و مشاوران خود اتکا کرد ولی نهایتا شکست خورد...
روحانی شکست خورد به خاطر این که الگوی مدیریتی شفاف و بلند مدت در ذهن نداشت و مجبور شد مدیریت سلیقه ای و از هم گسیخته ی فلان وزیر و فلان مشاور را در مسائل مختلف اجرا کند...
رئیسی هم توان لازم و دانش کافی برای ورود به این عرصه را ندارد و به احتمال بسیار زیاد در خوش بینانه ترین حالت سرنوشتی مانند روحانی در انتظارش خواهد بود.
رئیسی در انتخابات گذشته در یکی از مهم ترین فرازهای تاثیر گذار انتخابات مجبور شد از چهره ی عجیبی مانند امیر تتلو استفاده کند و به همین خاطر تحمیل تصمیمات عجیب دیگر از این سنخ توسط همراهانش در شرایط متفاوت دیگر, دور از ذهن نخواهد بود...
در پایان بایستی به باندهای مافیایی قدرت که زیر ضرب آقای رئیسی قرار گرفته اند اشاره کرد که علاقه ی بسیار زیادی برای خارج کردن رئیسی از مدار قوه قضائیه با انواع لطایف الحیل دارند تا حاشیه ی امنی برای خود داشته باشند. می دانیم که رئیسی در برخورد با مفسدان اقتصادی با انگیزه وارد شد و تا نزدیکی های مراکز اصلی قدرت یعنی فلان امام جمعه ی فلان شهر و فلان معاون قوه هم رسید و تقریبا متوقف شد..
ورود آقای رئیسی به انتخابات شاید در گروهی از طرف داران ایشان هیجانی ایجاد کند و ایشان را در این فضای نابرابر انتخاباتی به پاستور هدایت نماید ولی آخر و عاقبت خوشی برای ایشان رقم نخواهد خورد.
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
Forwarded from تاریخ معاصـر ایران
مناظره رئیسی و تاجزاده...
مناظره خیالی و تقابل دو دیدگاه - مبازره با فاسد و رها کردن سیستم فاسد و یا اصلاح حکمرانی و ساختار دوگانه فساد آفرین!...
یادداشتی از : حسین جعفری
حال تصور کنید در جلسه مناظره فرضی هستید و قرار است آقایان به پرسش های هم و حضار پاسخ دهند.
💢سوال از جناب رئیسی:
❓لطفاً بطور مختصر سوابق کاری تان را بفرمایید:
🌟من در ۲۰ سالگی دادستان کرج شدم از سال ۶۴ تا ۶۸ جانشین دادستان تهران بودم.(در این دوره افتخار قلع و قمع منافقین را در کارنامه ام دارم) از ۶۸ تا ۷۳ دادستان تهران و سپس تا سال ۸۳ به مدت ۱۰ سال رئیس سازمان بازرسی کل کشور شدم تا با فساد مقابله کنم. از سال ۸۳ به مدت ۱۰ معاون اول قوه قضائیه( در دوره آقایان هاشمی شاهرودی و آملی لاریجانی) بودم. و از سال ۱۳۹۶ تاکنون نیز رئیس قوه قضائیه هستم.
❓یعنی شما بیش از سه دهه در قوه قضائیه دارای مشاغل بسیار مهم با اختیاراتی منحصر بفرد بوده و علاوه بر نقش موثرتان در برخورد با منافقین در سال ۶۷، در سمت های دادستان تهران، ریاست بر سازمانی چون بازرسی کل کشور و معاون اولی، واقعاً منشاء خدمات بینظیری در مبارزه با فساد، دزدی و اختلاس های سازمان یافته و سیستمی بودید؟
🌟بله همینطور است و بدلیل همین عملکرد فساد ستیزانه است که با اعتماد مقام عظمای ولایت هم اکنون رئیس این قوه هستم و با برنامه کامل فساد ستیزی، وارد این انتخابات شدم.
❓شما در سی سال گذشته بالاترین مناصب را در قوه قضائیه داشتید؛ چرا با داشتن آنهمه اختیار برای برخورد با فساد درون و برون قوه ایی، نتیجه مبارزه ی تان ملموس و نتیجه بخش نیست، آیا شما در این دوره طولانی مقابله نکردید؟ آیا راه حل تان را گفتید و کسی اعتناء نکرد یا نگفتید؟
🌟بله به فضل الهی مبازره و تلاش ما برای مبارزه با فساد موفق بوده والبته می دانید من فقط معاون اول بودم و مسئولیت ریاست قوه با کسی دیگری بود. در دوره های قبل اختیار کافی نداشتم اما هم اکنون می خواهم با همین برنامه در مقام رئیسِ جمهور با فساد مبارزه کنم.
❓پس چرا در رسیدگی به پرونده عیسی شریف، گزارشات مربوط به قالیباف، پرونده بابک زنجانی و طبری، اتهاماتی که آقای یزدی به آملی لاریجانی زد و بالعکس(که هرکدام به نوعی گزارش جرم بود) و یا ادعاهای احمدی نژاد که هر یک یا گزارش جرم است یا ورود اتهام و یا در ...
⛔️مجری: قرار بود که از این سوالات پرسیده نشود تا فضای انتخاباتی دو قطبی نشود، ضمن تذکر اینکه بدلیل طرح سوالاتی که قبلاً هماهنگ نشده، ممکن است شورای نگهبان صلاحیت شما را رد کند!
💢سوال از تاجزاده:
❓لطفاً سوابق کاری تان را بفرمایید.
🇮🇷"من سیدمصطفی تاجزاده یک اصلاحطلب، معاون بینالملل وزارت فرهنگ و ارشاد دولت مهندس موسوی و معاون سیاسی وزرات کشور دولت آقای خاتمی، یک زندانی سیاسی هفت ساله" هستم.
❓آیا شما همانی نیستید که در دهه اول با بگیر و ببند و تسخیر سفارت و...موافق بودید؛ حالا شدید اپوزیسیون!؟
🇮🇷بله همانم و رسماً اعلام می کنم که گرچه مسئولیتم در دوران امام خیلی بالا نبود (در مقایسه با مسئولیت رئیس جمهور وقت!) اما به سهم خودم از هرکاری که حق شهروندی مردم را ندیده گرفته، عذر می خواهم و در زندان با نوشتن مقاله ی "پدر مادر ما باز هم متهمیم!" اعلام هم کردم.
❓مشکل واقعی مردم، اقتصادی است نه سیاسی! برنامه ی شما برای بهبود اوضاع اقتصادی مردم چیست؟ شما روحانی را سرکار آوردید!
🇮🇷من در انتخاب روحانی کمک کردم اما هیچوقت نگفتم او اصلاح طلب است و در تمام این سالها از نقد او دست نکشیدم زیرا معتقد بودم وادادگی اش نسبت به تصمیمات غیر قانونی اهل قدرت، باعث شده او به وعده هایش به مردم عمل نکند و اوضاع اقتصادی امروز نتیجه همین عدم ایستادگی است.
‼️یادتان هست پس از برجام، وزرای خارجه چند کشور اروپایی به همراه بازرگانانشان برای انعقاد قرارداد تجاری در ایران بودند و نظامیان موشکی هوا کردند و رویش مرگ بر اسرائیل نوشتند؟ اگر روحانی رسماً مخالفت کرده، اجازه نمی داد تا سیاست ما دستخوش این وقایع شود امروز به این وضع نمی رسیدیم!
⛔️مجری: جناب تاجزاده مراقب نظارت استصوابی شورای نگهبان حتی تا مرحله مناظرات و... باشید!
❓شما اقتصاددان نیستید و الان فقط سیاسی حرف زدید؛ طرح اقتصادی شما برای بهبود معیشت مردم چیست؟ شما با این حرف ها فقط باعث سلب اعتماد نظام از اصلاحات می شوید! هر چی باشد مجری خوب بهتر از یک مجری بد است!
🇮🇷مشکلات مردم گرچه اقتصادی است اما راه حلش؛ سیاسی و در گرو اصلاح سیاستگذاری و تغییر ریل جهت حرکت عمومی کشور از جمله در امور اقتصادی است.
✨متن کامل مناظره فرضی ، بدون حذفیات در پاسخ های تاجزاده را در لینک ذیل بخوانید👇
https://bit.ly/3uYNDYe
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
مناظره خیالی و تقابل دو دیدگاه - مبازره با فاسد و رها کردن سیستم فاسد و یا اصلاح حکمرانی و ساختار دوگانه فساد آفرین!...
یادداشتی از : حسین جعفری
حال تصور کنید در جلسه مناظره فرضی هستید و قرار است آقایان به پرسش های هم و حضار پاسخ دهند.
💢سوال از جناب رئیسی:
❓لطفاً بطور مختصر سوابق کاری تان را بفرمایید:
🌟من در ۲۰ سالگی دادستان کرج شدم از سال ۶۴ تا ۶۸ جانشین دادستان تهران بودم.(در این دوره افتخار قلع و قمع منافقین را در کارنامه ام دارم) از ۶۸ تا ۷۳ دادستان تهران و سپس تا سال ۸۳ به مدت ۱۰ سال رئیس سازمان بازرسی کل کشور شدم تا با فساد مقابله کنم. از سال ۸۳ به مدت ۱۰ معاون اول قوه قضائیه( در دوره آقایان هاشمی شاهرودی و آملی لاریجانی) بودم. و از سال ۱۳۹۶ تاکنون نیز رئیس قوه قضائیه هستم.
❓یعنی شما بیش از سه دهه در قوه قضائیه دارای مشاغل بسیار مهم با اختیاراتی منحصر بفرد بوده و علاوه بر نقش موثرتان در برخورد با منافقین در سال ۶۷، در سمت های دادستان تهران، ریاست بر سازمانی چون بازرسی کل کشور و معاون اولی، واقعاً منشاء خدمات بینظیری در مبارزه با فساد، دزدی و اختلاس های سازمان یافته و سیستمی بودید؟
🌟بله همینطور است و بدلیل همین عملکرد فساد ستیزانه است که با اعتماد مقام عظمای ولایت هم اکنون رئیس این قوه هستم و با برنامه کامل فساد ستیزی، وارد این انتخابات شدم.
❓شما در سی سال گذشته بالاترین مناصب را در قوه قضائیه داشتید؛ چرا با داشتن آنهمه اختیار برای برخورد با فساد درون و برون قوه ایی، نتیجه مبارزه ی تان ملموس و نتیجه بخش نیست، آیا شما در این دوره طولانی مقابله نکردید؟ آیا راه حل تان را گفتید و کسی اعتناء نکرد یا نگفتید؟
🌟بله به فضل الهی مبازره و تلاش ما برای مبارزه با فساد موفق بوده والبته می دانید من فقط معاون اول بودم و مسئولیت ریاست قوه با کسی دیگری بود. در دوره های قبل اختیار کافی نداشتم اما هم اکنون می خواهم با همین برنامه در مقام رئیسِ جمهور با فساد مبارزه کنم.
❓پس چرا در رسیدگی به پرونده عیسی شریف، گزارشات مربوط به قالیباف، پرونده بابک زنجانی و طبری، اتهاماتی که آقای یزدی به آملی لاریجانی زد و بالعکس(که هرکدام به نوعی گزارش جرم بود) و یا ادعاهای احمدی نژاد که هر یک یا گزارش جرم است یا ورود اتهام و یا در ...
⛔️مجری: قرار بود که از این سوالات پرسیده نشود تا فضای انتخاباتی دو قطبی نشود، ضمن تذکر اینکه بدلیل طرح سوالاتی که قبلاً هماهنگ نشده، ممکن است شورای نگهبان صلاحیت شما را رد کند!
💢سوال از تاجزاده:
❓لطفاً سوابق کاری تان را بفرمایید.
🇮🇷"من سیدمصطفی تاجزاده یک اصلاحطلب، معاون بینالملل وزارت فرهنگ و ارشاد دولت مهندس موسوی و معاون سیاسی وزرات کشور دولت آقای خاتمی، یک زندانی سیاسی هفت ساله" هستم.
❓آیا شما همانی نیستید که در دهه اول با بگیر و ببند و تسخیر سفارت و...موافق بودید؛ حالا شدید اپوزیسیون!؟
🇮🇷بله همانم و رسماً اعلام می کنم که گرچه مسئولیتم در دوران امام خیلی بالا نبود (در مقایسه با مسئولیت رئیس جمهور وقت!) اما به سهم خودم از هرکاری که حق شهروندی مردم را ندیده گرفته، عذر می خواهم و در زندان با نوشتن مقاله ی "پدر مادر ما باز هم متهمیم!" اعلام هم کردم.
❓مشکل واقعی مردم، اقتصادی است نه سیاسی! برنامه ی شما برای بهبود اوضاع اقتصادی مردم چیست؟ شما روحانی را سرکار آوردید!
🇮🇷من در انتخاب روحانی کمک کردم اما هیچوقت نگفتم او اصلاح طلب است و در تمام این سالها از نقد او دست نکشیدم زیرا معتقد بودم وادادگی اش نسبت به تصمیمات غیر قانونی اهل قدرت، باعث شده او به وعده هایش به مردم عمل نکند و اوضاع اقتصادی امروز نتیجه همین عدم ایستادگی است.
‼️یادتان هست پس از برجام، وزرای خارجه چند کشور اروپایی به همراه بازرگانانشان برای انعقاد قرارداد تجاری در ایران بودند و نظامیان موشکی هوا کردند و رویش مرگ بر اسرائیل نوشتند؟ اگر روحانی رسماً مخالفت کرده، اجازه نمی داد تا سیاست ما دستخوش این وقایع شود امروز به این وضع نمی رسیدیم!
⛔️مجری: جناب تاجزاده مراقب نظارت استصوابی شورای نگهبان حتی تا مرحله مناظرات و... باشید!
❓شما اقتصاددان نیستید و الان فقط سیاسی حرف زدید؛ طرح اقتصادی شما برای بهبود معیشت مردم چیست؟ شما با این حرف ها فقط باعث سلب اعتماد نظام از اصلاحات می شوید! هر چی باشد مجری خوب بهتر از یک مجری بد است!
🇮🇷مشکلات مردم گرچه اقتصادی است اما راه حلش؛ سیاسی و در گرو اصلاح سیاستگذاری و تغییر ریل جهت حرکت عمومی کشور از جمله در امور اقتصادی است.
✨متن کامل مناظره فرضی ، بدون حذفیات در پاسخ های تاجزاده را در لینک ذیل بخوانید👇
https://bit.ly/3uYNDYe
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
Telegraph
رئیسی و تاجزاده؛ مناظره و تقابل دو دیدگاه - مبازره با فاسد و رها کردن سیستم فاسد و یا اصلاح حکمرانی و ساختار دوگانه فسادآفرین!
🌺رئیسی و تاجزاده؛ مناظره و تقابل دو دیدگاه - مبازره با فاسد و رها کردن سیستم فاسد و یا اصلاح حکمرانی و ساختار دوگانه فسادآفرین! ✍حسین جعفری ✳️در این پست( و پست بعد) قصد دارم با پرواز خیال در رویاها، مناظره و پرسش و پاسخی را میان دو کاندیدا که هر کدام توسط…
Forwarded from تاریخ معاصـر ایران
سخنگوی دولت اصلاحات:
« شریک جنایات طالبان نشوید، روسها در افغانستان هم برایمان دام پهن کردهاند. »
#تاریخ_معاصرایران👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
« شریک جنایات طالبان نشوید، روسها در افغانستان هم برایمان دام پهن کردهاند. »
#تاریخ_معاصرایران👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
Forwarded from تاریخ معاصـر ایران
4_5985693885173598470.pdf
15.8 MB
اصل سند تاریخی متمم قانون اساسی مشروطه با امضای محمدعلیشاه....
انتشار برای نخستین بار....
متمم قانون اساسی مشروطه که محمدعلیشاه قاجار آن را در ۱۴ مهر ۱۲۸۶ خورشیدی (۲۹ شعبان ۱۳۲۵ قمری) امضا کرد و رسمیت بخشید، یکی از اسناد ارزشمندی است که در آرشیو ملی ایران نگهداری میشود...
سندی که سال ۱۳۵۴ خریداری و سال ۱۳۹۴ از اصل آن رونمایی شد.
به تازگی آرشیو ملی ایران (سازمان اسناد و کتابخانه ملی) تصویر اصل متمم قانون اساسی همراه با توضیح و امضای محمدعلی شاه را در مجموعه سندنامه ۱۰ منتشر کرده است.
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
انتشار برای نخستین بار....
متمم قانون اساسی مشروطه که محمدعلیشاه قاجار آن را در ۱۴ مهر ۱۲۸۶ خورشیدی (۲۹ شعبان ۱۳۲۵ قمری) امضا کرد و رسمیت بخشید، یکی از اسناد ارزشمندی است که در آرشیو ملی ایران نگهداری میشود...
سندی که سال ۱۳۵۴ خریداری و سال ۱۳۹۴ از اصل آن رونمایی شد.
به تازگی آرشیو ملی ایران (سازمان اسناد و کتابخانه ملی) تصویر اصل متمم قانون اساسی همراه با توضیح و امضای محمدعلی شاه را در مجموعه سندنامه ۱۰ منتشر کرده است.
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
📝📝📝در جهان سوم، شعور ملت از دولت بیشتر است!
✍🏻کارل ریموند پوپر ۱۹۰۲-۱۹۹۴
فیلسوف اتریشی
✅ در جوامع توسعه نیافته ما با عدم رشد اجتماعی-سیاسی جامعه روبرو هستیم چنانکه طبقه نخبه و الیت جامعه نمیتواند در فرایندی شایسته سالار وارد گفتمان قدرت شود و چرخش نخبگان زیر آوار الیگارشی افراد نزدیک و رانتجو و عموماً بی صلاحیت، که معیار انتخابشان دایره تنگ مجیزگویی ایدئولوژی بوده است، مدفون گشته.
✅ هر که بله قربانگوتر و تابع منویات ایدئولوژی حاکمیت باشد مقام بالاتری مییابد. پس نه شایسته سالاری، بلکه پیروی و اطاعت و وفاداریِ صرف، معیار برگزیدن مسئولان است. یعنی تعهد، مقدم بر تخصص است.
✅ پس در این ساختار، با قطع رابطۀ جامعۀ نخبگان از حاکمیت مواجه میشویم. همین اتفاق در شوراهای محلی و پارلمان نیز استمرار یافته، قدرت را بالا و مجزا نگه داشته از سرریز آن به بخشهای بزرگی از جامعۀ مدنی (مردم در مقابل دولت) جلوگیری میکند.
✅ دایره قدرت از بالا تنگ و از پایین عاجز از بکارگیری پتانسیل نخبگان است. فرار نخبگان و انزوای آنان از نتایج این ساختار سیاسی است. در نتیجه، این امکانِ دموکراسی که الیت ملت بتواند اکثریت را احراز کند و اعتماد عمومی کسب کند و راهی پیش پای مردم قرار دهد مسدود میشود به تعدادی نخبه و ضد نخبه دستچین شده و مداح و مجیزگوی هسته گفتمان قدرت و ایدئولوگها.
✅ بنابراین در اینجا در واقع امکان بالا رفتن از نردبان قدرت توسط جامعه مدنی و مردم از بین رفته متوسط شعور حاکمان از محکومان پایینتر قرار میگیرد.. زیرا نخبه ملی در کار نیست که شعور ملی را نمایندگی کند. از آن مهمتر امکان چرخش نخبگان ملت و تصحیح اشتباه آنان فراهم نمی شود.رکود و فساد ویژگی اول چنین ساختار ضد دموکراتی است.
✅ پس به واقع شعور دولت معطوف و محدود به یکسری فرمان ایدئولوژیک برای بقا و دوام سیستم به هر قیمت می شود و مجرایی برای راهیابی نخبگان ملت که ویژگی دموکراسی است نیافته، فسادها بر هم تلنبار می شود و امکان اصلاح بصورت ساختاری مسدود میگردد.
✅ پس در جوامع بسته جهان سوم و ماقبل دموکراسی، نخبه ملت عاطل و باطل در مقام اپوزیسیون که در توتالیتاریسم بر خلاف دموکراسی نخبه خارج از دولت و نظام قرار دارد!به هدر می رود. اصولا جامعه مدنی به رسمیت شناخته نشده و فاقد حق است تا بتواند در معادلات وزنه ایی را به دوش گیرد.
✅ پس شعور ملت در نخبگان مطرودش، قطعا از شعور دولت و پخمگانش بالاتر قرار میگیرد.
دایره بستۀ قدرت اجازه بهرهگیری از شعور ملت را نمیدهد.
✅ این حکومتها همیشه آماج انتقادات سنگین نخبگان مطرود و محروم و سرکوب شده هستند، انتقادتی بدیهی و حتی ساده که ایدئولوژی حاکم چشمان اصحاب قدرت را از دیدن ساده ترین اشکالات و دلایلش کور کرده است.
✅ موج تمسخر رفتارهای سبکسرانه حکومت توسط مردم بدان علت است که که چون فردمحور است و تصمیمات بدون مشورت با گروههای متکثر با منافع متکثر اتخاذ میگردد و تنها نفع خود و اطرافیان در راستای ایدئولوژی محوری در نظر گرفته میشود و به همان میزان از عقلانیت نفع عمومی نیز دور میگردد.
✅ یک فرق مهم ساختار دموکراتیک با یک الیگارشی رانتی و ایدئولوگ در همین عدم امکان و تجمیع شعور مغزها و بلا استفاده ماندن نخبگان و در نتیجه کاهش شعور و فهم دستگاه حاکم و رکود و فساد آن است. این خلع سلاح جامعۀ مدنی در مقابل قدرت مطلقه و کم خِردی مرسوم دولتی بوده است.
📌منبع ؛ کانال #تاریخ_معاصرایران
@MostafaTajzadeh
✍🏻کارل ریموند پوپر ۱۹۰۲-۱۹۹۴
فیلسوف اتریشی
✅ در جوامع توسعه نیافته ما با عدم رشد اجتماعی-سیاسی جامعه روبرو هستیم چنانکه طبقه نخبه و الیت جامعه نمیتواند در فرایندی شایسته سالار وارد گفتمان قدرت شود و چرخش نخبگان زیر آوار الیگارشی افراد نزدیک و رانتجو و عموماً بی صلاحیت، که معیار انتخابشان دایره تنگ مجیزگویی ایدئولوژی بوده است، مدفون گشته.
✅ هر که بله قربانگوتر و تابع منویات ایدئولوژی حاکمیت باشد مقام بالاتری مییابد. پس نه شایسته سالاری، بلکه پیروی و اطاعت و وفاداریِ صرف، معیار برگزیدن مسئولان است. یعنی تعهد، مقدم بر تخصص است.
✅ پس در این ساختار، با قطع رابطۀ جامعۀ نخبگان از حاکمیت مواجه میشویم. همین اتفاق در شوراهای محلی و پارلمان نیز استمرار یافته، قدرت را بالا و مجزا نگه داشته از سرریز آن به بخشهای بزرگی از جامعۀ مدنی (مردم در مقابل دولت) جلوگیری میکند.
✅ دایره قدرت از بالا تنگ و از پایین عاجز از بکارگیری پتانسیل نخبگان است. فرار نخبگان و انزوای آنان از نتایج این ساختار سیاسی است. در نتیجه، این امکانِ دموکراسی که الیت ملت بتواند اکثریت را احراز کند و اعتماد عمومی کسب کند و راهی پیش پای مردم قرار دهد مسدود میشود به تعدادی نخبه و ضد نخبه دستچین شده و مداح و مجیزگوی هسته گفتمان قدرت و ایدئولوگها.
✅ بنابراین در اینجا در واقع امکان بالا رفتن از نردبان قدرت توسط جامعه مدنی و مردم از بین رفته متوسط شعور حاکمان از محکومان پایینتر قرار میگیرد.. زیرا نخبه ملی در کار نیست که شعور ملی را نمایندگی کند. از آن مهمتر امکان چرخش نخبگان ملت و تصحیح اشتباه آنان فراهم نمی شود.رکود و فساد ویژگی اول چنین ساختار ضد دموکراتی است.
✅ پس به واقع شعور دولت معطوف و محدود به یکسری فرمان ایدئولوژیک برای بقا و دوام سیستم به هر قیمت می شود و مجرایی برای راهیابی نخبگان ملت که ویژگی دموکراسی است نیافته، فسادها بر هم تلنبار می شود و امکان اصلاح بصورت ساختاری مسدود میگردد.
✅ پس در جوامع بسته جهان سوم و ماقبل دموکراسی، نخبه ملت عاطل و باطل در مقام اپوزیسیون که در توتالیتاریسم بر خلاف دموکراسی نخبه خارج از دولت و نظام قرار دارد!به هدر می رود. اصولا جامعه مدنی به رسمیت شناخته نشده و فاقد حق است تا بتواند در معادلات وزنه ایی را به دوش گیرد.
✅ پس شعور ملت در نخبگان مطرودش، قطعا از شعور دولت و پخمگانش بالاتر قرار میگیرد.
دایره بستۀ قدرت اجازه بهرهگیری از شعور ملت را نمیدهد.
✅ این حکومتها همیشه آماج انتقادات سنگین نخبگان مطرود و محروم و سرکوب شده هستند، انتقادتی بدیهی و حتی ساده که ایدئولوژی حاکم چشمان اصحاب قدرت را از دیدن ساده ترین اشکالات و دلایلش کور کرده است.
✅ موج تمسخر رفتارهای سبکسرانه حکومت توسط مردم بدان علت است که که چون فردمحور است و تصمیمات بدون مشورت با گروههای متکثر با منافع متکثر اتخاذ میگردد و تنها نفع خود و اطرافیان در راستای ایدئولوژی محوری در نظر گرفته میشود و به همان میزان از عقلانیت نفع عمومی نیز دور میگردد.
✅ یک فرق مهم ساختار دموکراتیک با یک الیگارشی رانتی و ایدئولوگ در همین عدم امکان و تجمیع شعور مغزها و بلا استفاده ماندن نخبگان و در نتیجه کاهش شعور و فهم دستگاه حاکم و رکود و فساد آن است. این خلع سلاح جامعۀ مدنی در مقابل قدرت مطلقه و کم خِردی مرسوم دولتی بوده است.
📌منبع ؛ کانال #تاریخ_معاصرایران
@MostafaTajzadeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توصیه می شود این ویدئو سخنان آیتالله طالقانی که در آن از حقوق شهروندان در حکومت اسلامی میگوید را حتما چندبار ببینید تا نسل امروز بداند اسلامی که در انقلاب سال 57 تبلیغ و به مردم معرفی می شد ، چقدر با اسلام انقلابی نماهای امروز تفاوت دارد ..
احمد رضا رحمت :
متاسفانه موضوع حجاب برای حاکمیت از موضع حفظ شعائر الهی نبوده و نیست و با کمال تاثر و تاسف صرفا مانوری جهت قدرت نمایی و یارگیری از قشری متعصب و ناآگاه صورت می گیرد، واین رفتار توهین به ملت بزرگ و متمدن ایران است ..
چگونه و با چه طرحی امر به معروف و نهی از منکر را نعل وارونه زده، به جای از پایین به بالا بودن، آن را از بالا به پایین مضمحل کرده اند .
در حالیکه همه منکرات را در بالانشینان شاهدیم و وقیحانه برای بدهکار کردن مردم چنین ناجوانمردانه دست به جنایت می زنند و اسلامی را که برای اصولش زور را نفی می کند، به جان فروغ اختصاصی آن انداخته ...
در قضاوت اسلامی تنها جایی که قاضی حق دارد متهم را به قصد رهاندن راهنمایی کند، موضوع زناست.
حال زنا کجا و چند تار مو و بدحجابی برخی خانمها کجا؟!
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/@MostafaTajzadeh
احمد رضا رحمت :
متاسفانه موضوع حجاب برای حاکمیت از موضع حفظ شعائر الهی نبوده و نیست و با کمال تاثر و تاسف صرفا مانوری جهت قدرت نمایی و یارگیری از قشری متعصب و ناآگاه صورت می گیرد، واین رفتار توهین به ملت بزرگ و متمدن ایران است ..
چگونه و با چه طرحی امر به معروف و نهی از منکر را نعل وارونه زده، به جای از پایین به بالا بودن، آن را از بالا به پایین مضمحل کرده اند .
در حالیکه همه منکرات را در بالانشینان شاهدیم و وقیحانه برای بدهکار کردن مردم چنین ناجوانمردانه دست به جنایت می زنند و اسلامی را که برای اصولش زور را نفی می کند، به جان فروغ اختصاصی آن انداخته ...
در قضاوت اسلامی تنها جایی که قاضی حق دارد متهم را به قصد رهاندن راهنمایی کند، موضوع زناست.
حال زنا کجا و چند تار مو و بدحجابی برخی خانمها کجا؟!
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/@MostafaTajzadeh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مصطفی تاجزاده به دلیل انتقاد از رهبری ، امروز به ۸ سال حبس محکوم شد...
سید مصطفی تاج زاده :
« چرا در هیچ کشور اسلامی حجاب اجباری نیست؟
چرا حوزه علمیه نجف و علمای شیعه در عراق حجاب را اجباری نکردند ولی روحانیون در ایران اینکار را به اسم دین انجام دادند ؟
چرا نماز اجباری نیست ولی حجاب اجباری هست؟
چرا تقریبا هیچ کدام از رهبران روحانی در زمان انقلاب به مردم نگفتند که اگر ما به قدرت برسیم حجاب را اجباری می کنیم ..»
به گفته هوشنگ پوربابایی وکیل سید مصطفی تاجزاده، وی به اتهام های اجتماع و تبانی بر علیه امنیت (۵ سال حبس)نشر اکاذیب (۲سال) و تبلیغ علیه نظام(۱ سال ) مجموعا به ۸ سال حبس محکوم گردیده که مطابق قانون ۵ سال آن قابل اجراست و این رای بدلیل عدم تجدید نظر موکل قطعی و در حال اجراست.
براین اساس نگهداشتن اجباری وی در بازداشتگاه سپاه آن هم به صورت انفرادی غیر قانونی است.
انتظار می رود رئیس قوه قضائیه به موضوع ورود و نسبت به اجرای قانون اقدام کند.
@MostafaTajzadeh
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
سید مصطفی تاج زاده :
« چرا در هیچ کشور اسلامی حجاب اجباری نیست؟
چرا حوزه علمیه نجف و علمای شیعه در عراق حجاب را اجباری نکردند ولی روحانیون در ایران اینکار را به اسم دین انجام دادند ؟
چرا نماز اجباری نیست ولی حجاب اجباری هست؟
چرا تقریبا هیچ کدام از رهبران روحانی در زمان انقلاب به مردم نگفتند که اگر ما به قدرت برسیم حجاب را اجباری می کنیم ..»
به گفته هوشنگ پوربابایی وکیل سید مصطفی تاجزاده، وی به اتهام های اجتماع و تبانی بر علیه امنیت (۵ سال حبس)نشر اکاذیب (۲سال) و تبلیغ علیه نظام(۱ سال ) مجموعا به ۸ سال حبس محکوم گردیده که مطابق قانون ۵ سال آن قابل اجراست و این رای بدلیل عدم تجدید نظر موکل قطعی و در حال اجراست.
براین اساس نگهداشتن اجباری وی در بازداشتگاه سپاه آن هم به صورت انفرادی غیر قانونی است.
انتظار می رود رئیس قوه قضائیه به موضوع ورود و نسبت به اجرای قانون اقدام کند.
@MostafaTajzadeh
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فیلمی تاریخی از سخنان جنجالی محسن میردامادی در مجلس ششم .:
قرار این نبود!!!
قرا بود مجلس جوهره تمام مطالبات مردم باشد...
قرار بود میزان رای ملت باشد نه ان که چند نفر به جای ملت و برای ملت تصمیم بگیرند ...
و چنان دایره اراده خود را تنگ کنند که پیشگامان انقلاب و دفاع مقدس نیز خارج از صلاحیت قرار گیرند...
قرار بود مجلس با رای واقعی مردم شکل بگیرد و عصاره فضائل ملت باشد ، نه انکه نمایندگان مردم نیز از صافی نظر و سازماندهی اصحاب قدرت در حکومت بگذرند...
قرار نبود فقط در تریبون های جهانی مثل سازمان ملل برای نبودن ازادی در امریکا و اروپا فریاد براوریم و اشک حسرت بیافشانیم اما حقوق اساسی و انسانی شهروندان ایرانی را از یاد ببریم.... .
قرار این نبود ...
@MostafaTajzadeh
#تاریخ_معاصرایران 👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
قرار این نبود!!!
قرا بود مجلس جوهره تمام مطالبات مردم باشد...
قرار بود میزان رای ملت باشد نه ان که چند نفر به جای ملت و برای ملت تصمیم بگیرند ...
و چنان دایره اراده خود را تنگ کنند که پیشگامان انقلاب و دفاع مقدس نیز خارج از صلاحیت قرار گیرند...
قرار بود مجلس با رای واقعی مردم شکل بگیرد و عصاره فضائل ملت باشد ، نه انکه نمایندگان مردم نیز از صافی نظر و سازماندهی اصحاب قدرت در حکومت بگذرند...
قرار نبود فقط در تریبون های جهانی مثل سازمان ملل برای نبودن ازادی در امریکا و اروپا فریاد براوریم و اشک حسرت بیافشانیم اما حقوق اساسی و انسانی شهروندان ایرانی را از یاد ببریم.... .
قرار این نبود ...
@MostafaTajzadeh
#تاریخ_معاصرایران 👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
نهاد سلطنت در ایران «از سایۀ خدا تا سایۀ شیطان بزرگ»
یادداشتی از : مهدی تدینی،( مورخ )
نهاد پادشاهی در ایران ریشهدارترین و کهنترین سنتها را پشت خود داشت.
پرسش بزرگ تاریخ معاصر ما این است که چطور درختی چنین تناور با ریشههای هزاران ساله از خاک برکشیده شد؟
شاهان تا دورۀ قاجار خود را «ظلالله» (سایۀ خدا) میدانستند و نزد مردم چنین پنداشته میشدند.
کافی است به ۱۱۳ سال پیش برگردیم و از نامۀ آیتالله طباطبایی، رهبر مشروطهخواهان، به مظفرالدینشاه یاد کنیم.
آیتالله خطاب به شاه میگوید:
«به خداوند متعال قسم، دعاگویان، اعلیحضرت را دوست داریم...
صحبت و بقای وجود مبارک را روز و شب از خداوند تعالی میخواهیم...
پادشاه رئوف و مهربان بیطمع باگذشت را چرا نخواهیم؟
راحت و آسایش ماها از دولت اعلیحضرت است....
مقاصد دعاگویان در زمان همایونی صورت خواهد گرفت چنین پادشاهی را ممکن است دوست نداشته باشیم؟
حاشا!»...
اما شصت سال بعد آیتاللهی دیگر به اسم خمینی، شاه ایران را نوکر شیطان بزرگ توصیف میکرد!
با سرعتی نامنتظره «سایۀ خدا» تبدیل شد به «سایۀ شیطان بزرگ»!
اینکه چگونه «ظلالله» به «ظلالشیطان» تبدیل شد، از پرسشهای اساسی تاریخ ماست و دربارهاش باید اندیشید.
در این نوشتار در این مبحث لبی تر میکنیم تا در فرصتهای دیگر آن را عمق و گسترش بخشیم...
پرسش نخست این است که زوال نهاد سلطنت چه «مراحلی» داشت؟
سریر ظلاللهی نه یکباره، که گامبهگام فروپاشید...
به گمانم تیری که میرزارضای کرمانی به سینۀ سلطان صاحبقران، ناصرالدینشاه شلیک کرد شروع فرایند زوال بود (سال ۱۸۹۶)...
پیام این بزرگترین قتل سیاسیِ تاریخ جدید ایران این بود که «رعیت میتواند شاه را بکشد!»
گام دومِ تضعیف نهاد سلطنت برخلاف تصور رایج «انقلاب مشروطه» نبود، بلکه اتفاقاً مشروطه بهترین راه برای «بهروزرسانی سلطنت» بود...
اختیارات شاه محدود شد، اما جایگاه کبریایی و آسمانی او حفظ شد.
گام دوم، رفتار نابخردانۀ محمدعلیشاه با مجلس نوپا و مشروطهخواهان بود.
البته میتوان انصاف پیشه کرد و از تندرویهای انقلابیها هم یاد کرد، اما بانی و میراث دار تاجوتخت محمدعلیشاه بود و مسئولیت این نهاد با او بود...
محمدعلیشاه به جای ایفای نقش پدری، خود یک سر دعوا شد و این خطای بزرگ او بود...
در نتیجه آدم کشت، بیاعتبار شد و لطمۀ بزرگی به میراث هزاران ساله ای که در دست داشت زد!
مجاهدان تهران را گرفتند و شاه لجوج آواره شد...
دوباره خواست با اتکا به قوای روس تاج را تصاحب کند؛ که نشد...
احمد شاه ، شاهی صغیر بر تخت نشست...
نُواب او مردان خردمندی بودند، اما چنین شاهی بسیار بعید بود بتواند جایگاه اجدادش را به کف آورد...
ضربۀ سنگین بعدی به نهاد پادشاهی را کسی زد که اتفاقاً به گمان برخی زیبندهترین شاه ایران مدرن بود:
« رضاشاه....»
تغییر دودمان شاهی آن هم به دست نمایندگانِ ــ واقعی یا صوری ــ مردم، بدعتی بود که عاقبت نامعلومی داشت...
رضاشاه همۀ آن خدماتی که در مقام شاهی انجام داد، در مقام رئیسالوزرایی هم کموبیش میتوانست انجام دهد...
اما بر شاخه نشست و بُن برید....
رضاشاه هالۀ قدسی و آسمانی را از مقام سلطنت گرفت و معنایی مدرن به مقام پادشاهی بخشید....
این ایدۀ مدرن پادشاهی بسیار کارآمد بود، اما این کارآمدی به بهای از دست دادن ریشههای عمیق و تاریخی به دست آمد...
روز تاجگذاری رضاشاه، فروغی نطق باشکوهی انجام داد که میتوان آن را مانیفست سلطنت پهلوی دانست....
او آنجا بسیار کوشید تأکید کند این تاجگذاری در امتداد پادشاهی جمشید و فریدون و کیخسرو و کورش است...
تا برسد به شاه عباس کبیر و اکنون شاه نو.....
فروغیِ زیرک و همهچیزدان بهتر از هر کس میدانست این جابجایی سلطنت باعث میشود ماشینی کارا و پرتوان ایجاد شود، اما خلعتِ «خدادادی» سلطنت تبدیل میشود به «انتخابی ملی» و این یعنی شاه از این پس «وابسته به خواست ملت» است....
فروغی برای همین آنهمه از جمشید و انوشیروان یاد میکرد....
مرحلۀ بعدی تضعیف سلطنت برکناری رضاشاه با مداخلۀ قوای خارجی بود (۱۹۴۱)....
پیشتر هم گفتهام که طلبکاری بزرگ ایرانیان از اشغالگران روس و بریتانیایی این است که به چه حقی شاه ایران را برکنار کردند و اتفاقاً این پرسش هیچگاه (به طرز شگفتآوری هیچگاه!) خریداری نداشته است!
پس تا اینجا معلوم شد هم میتوان شاه را کشت، هم میتوان با او جنگید، بیرونش کرد و طفل صغیرش را بر سریر نشاند، هم میتوان خاندان سلطنتی را عوض کرد و هم بیگانگان میتوانند
شاه مان را بردارند...
ریشههای این درخت بسی سست شده بود، مانده بود اکنون محمدرضا شاه لیبرال جوان وارد مرحلۀ آخر نبرد شود...
نبرد در برابر سه ایدئولوژی نیرومند:
مارکسیسم، جمهوریخواهی و اسلامگرایی..
@MostafaTajzadeh 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
یادداشتی از : مهدی تدینی،( مورخ )
نهاد پادشاهی در ایران ریشهدارترین و کهنترین سنتها را پشت خود داشت.
پرسش بزرگ تاریخ معاصر ما این است که چطور درختی چنین تناور با ریشههای هزاران ساله از خاک برکشیده شد؟
شاهان تا دورۀ قاجار خود را «ظلالله» (سایۀ خدا) میدانستند و نزد مردم چنین پنداشته میشدند.
کافی است به ۱۱۳ سال پیش برگردیم و از نامۀ آیتالله طباطبایی، رهبر مشروطهخواهان، به مظفرالدینشاه یاد کنیم.
آیتالله خطاب به شاه میگوید:
«به خداوند متعال قسم، دعاگویان، اعلیحضرت را دوست داریم...
صحبت و بقای وجود مبارک را روز و شب از خداوند تعالی میخواهیم...
پادشاه رئوف و مهربان بیطمع باگذشت را چرا نخواهیم؟
راحت و آسایش ماها از دولت اعلیحضرت است....
مقاصد دعاگویان در زمان همایونی صورت خواهد گرفت چنین پادشاهی را ممکن است دوست نداشته باشیم؟
حاشا!»...
اما شصت سال بعد آیتاللهی دیگر به اسم خمینی، شاه ایران را نوکر شیطان بزرگ توصیف میکرد!
با سرعتی نامنتظره «سایۀ خدا» تبدیل شد به «سایۀ شیطان بزرگ»!
اینکه چگونه «ظلالله» به «ظلالشیطان» تبدیل شد، از پرسشهای اساسی تاریخ ماست و دربارهاش باید اندیشید.
در این نوشتار در این مبحث لبی تر میکنیم تا در فرصتهای دیگر آن را عمق و گسترش بخشیم...
پرسش نخست این است که زوال نهاد سلطنت چه «مراحلی» داشت؟
سریر ظلاللهی نه یکباره، که گامبهگام فروپاشید...
به گمانم تیری که میرزارضای کرمانی به سینۀ سلطان صاحبقران، ناصرالدینشاه شلیک کرد شروع فرایند زوال بود (سال ۱۸۹۶)...
پیام این بزرگترین قتل سیاسیِ تاریخ جدید ایران این بود که «رعیت میتواند شاه را بکشد!»
گام دومِ تضعیف نهاد سلطنت برخلاف تصور رایج «انقلاب مشروطه» نبود، بلکه اتفاقاً مشروطه بهترین راه برای «بهروزرسانی سلطنت» بود...
اختیارات شاه محدود شد، اما جایگاه کبریایی و آسمانی او حفظ شد.
گام دوم، رفتار نابخردانۀ محمدعلیشاه با مجلس نوپا و مشروطهخواهان بود.
البته میتوان انصاف پیشه کرد و از تندرویهای انقلابیها هم یاد کرد، اما بانی و میراث دار تاجوتخت محمدعلیشاه بود و مسئولیت این نهاد با او بود...
محمدعلیشاه به جای ایفای نقش پدری، خود یک سر دعوا شد و این خطای بزرگ او بود...
در نتیجه آدم کشت، بیاعتبار شد و لطمۀ بزرگی به میراث هزاران ساله ای که در دست داشت زد!
مجاهدان تهران را گرفتند و شاه لجوج آواره شد...
دوباره خواست با اتکا به قوای روس تاج را تصاحب کند؛ که نشد...
احمد شاه ، شاهی صغیر بر تخت نشست...
نُواب او مردان خردمندی بودند، اما چنین شاهی بسیار بعید بود بتواند جایگاه اجدادش را به کف آورد...
ضربۀ سنگین بعدی به نهاد پادشاهی را کسی زد که اتفاقاً به گمان برخی زیبندهترین شاه ایران مدرن بود:
« رضاشاه....»
تغییر دودمان شاهی آن هم به دست نمایندگانِ ــ واقعی یا صوری ــ مردم، بدعتی بود که عاقبت نامعلومی داشت...
رضاشاه همۀ آن خدماتی که در مقام شاهی انجام داد، در مقام رئیسالوزرایی هم کموبیش میتوانست انجام دهد...
اما بر شاخه نشست و بُن برید....
رضاشاه هالۀ قدسی و آسمانی را از مقام سلطنت گرفت و معنایی مدرن به مقام پادشاهی بخشید....
این ایدۀ مدرن پادشاهی بسیار کارآمد بود، اما این کارآمدی به بهای از دست دادن ریشههای عمیق و تاریخی به دست آمد...
روز تاجگذاری رضاشاه، فروغی نطق باشکوهی انجام داد که میتوان آن را مانیفست سلطنت پهلوی دانست....
او آنجا بسیار کوشید تأکید کند این تاجگذاری در امتداد پادشاهی جمشید و فریدون و کیخسرو و کورش است...
تا برسد به شاه عباس کبیر و اکنون شاه نو.....
فروغیِ زیرک و همهچیزدان بهتر از هر کس میدانست این جابجایی سلطنت باعث میشود ماشینی کارا و پرتوان ایجاد شود، اما خلعتِ «خدادادی» سلطنت تبدیل میشود به «انتخابی ملی» و این یعنی شاه از این پس «وابسته به خواست ملت» است....
فروغی برای همین آنهمه از جمشید و انوشیروان یاد میکرد....
مرحلۀ بعدی تضعیف سلطنت برکناری رضاشاه با مداخلۀ قوای خارجی بود (۱۹۴۱)....
پیشتر هم گفتهام که طلبکاری بزرگ ایرانیان از اشغالگران روس و بریتانیایی این است که به چه حقی شاه ایران را برکنار کردند و اتفاقاً این پرسش هیچگاه (به طرز شگفتآوری هیچگاه!) خریداری نداشته است!
پس تا اینجا معلوم شد هم میتوان شاه را کشت، هم میتوان با او جنگید، بیرونش کرد و طفل صغیرش را بر سریر نشاند، هم میتوان خاندان سلطنتی را عوض کرد و هم بیگانگان میتوانند
شاه مان را بردارند...
ریشههای این درخت بسی سست شده بود، مانده بود اکنون محمدرضا شاه لیبرال جوان وارد مرحلۀ آخر نبرد شود...
نبرد در برابر سه ایدئولوژی نیرومند:
مارکسیسم، جمهوریخواهی و اسلامگرایی..
@MostafaTajzadeh 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
اعتصاب بازار در دوران مشروطه
دوران قاجار، آغاز کشمکش و نزاع جدی میان دولت و بازار بود، دورانی که دولت بهمنظور تامین هزینههای گزاف دربار و مخصوصا سفرهای خارجی شاه، با افزایش میزان مالیات، فشار زیادی به بازار وارد ساخت
افزایش هزینههای دربار در این دوران از طریق افزایش مالیات و وضع عوارض سنگین گمرکی بود، این دو عامل فشار، هزینه سنگینی را بر مردم و بازار وارد ساختند که در نهایت، خود، عاملی شدند برای انفجار و شورش بازار که به جنبش مشروطه منتهی شد
عمده اعتراضات بازار در این موارد خلاصه میشد:
▪️کوچکشدن مرزهای اقتصادی
▪️کاهش ارزش پول ملی
▪️افزایش فشار مالیاتی
در آن زمان تنها قدرت منظم در برابر طبقه حاکمه بازار بود. وسیله عملیات آنها نیز همیشه یکنواخت بود:
اول در بازار زمزمهای پدید میآمد، سپس فریاد میکشیدند و دکانها بسته میشد و دستهجمعی به مکانی مشخص شده میرفتند و تجمع میکردند و خواستهای خود را بیان میکردند
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚@MostafaTajzadeh
دوران قاجار، آغاز کشمکش و نزاع جدی میان دولت و بازار بود، دورانی که دولت بهمنظور تامین هزینههای گزاف دربار و مخصوصا سفرهای خارجی شاه، با افزایش میزان مالیات، فشار زیادی به بازار وارد ساخت
افزایش هزینههای دربار در این دوران از طریق افزایش مالیات و وضع عوارض سنگین گمرکی بود، این دو عامل فشار، هزینه سنگینی را بر مردم و بازار وارد ساختند که در نهایت، خود، عاملی شدند برای انفجار و شورش بازار که به جنبش مشروطه منتهی شد
عمده اعتراضات بازار در این موارد خلاصه میشد:
▪️کوچکشدن مرزهای اقتصادی
▪️کاهش ارزش پول ملی
▪️افزایش فشار مالیاتی
در آن زمان تنها قدرت منظم در برابر طبقه حاکمه بازار بود. وسیله عملیات آنها نیز همیشه یکنواخت بود:
اول در بازار زمزمهای پدید میآمد، سپس فریاد میکشیدند و دکانها بسته میشد و دستهجمعی به مکانی مشخص شده میرفتند و تجمع میکردند و خواستهای خود را بیان میکردند
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚@MostafaTajzadeh
کم شدن احترام مردم به روحانیون ..
آیتالله سید موسی شبیری زنجانی در کتاب
«جرعهای از دریا» (جلد ۳، ص ۳۶۹) مینویسند:
یک وقت با آقای حاج آقا ابوالفضل زنجانی صحبت میکردم،
فرمود:
فلان آقا توقّع دارد همان جور که در دوره صفویه فلان ملا ، متنفّذ و محترم بود و مردم در مقابلش خضوع داشتند،
او هم همانگونه باشد
ولی فکر نمیکند که در دوره صفویه اکثر مردم عوام و بیسواد بودند و ملّایشان هم شخصیتی مثل شیخ بهایی بود.
در دوره ما ملّایشان شدهاند من !!!!
و مردم هم درسخوانده و باسواد شدهاند...
مردم سطحشان بالا رفته و علما سطحشان پایین آمده است.
حالا اگر من توقّع داشته باشم تحصیل کردههای امروز همان احترامی که عوام آن روز برای شیخ بهایی قائل بودند،
برای من داشته باشند،
واقعأ توقّع نابجایی است.
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇 @MostafaTajzadeh
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
آیتالله سید موسی شبیری زنجانی در کتاب
«جرعهای از دریا» (جلد ۳، ص ۳۶۹) مینویسند:
یک وقت با آقای حاج آقا ابوالفضل زنجانی صحبت میکردم،
فرمود:
فلان آقا توقّع دارد همان جور که در دوره صفویه فلان ملا ، متنفّذ و محترم بود و مردم در مقابلش خضوع داشتند،
او هم همانگونه باشد
ولی فکر نمیکند که در دوره صفویه اکثر مردم عوام و بیسواد بودند و ملّایشان هم شخصیتی مثل شیخ بهایی بود.
در دوره ما ملّایشان شدهاند من !!!!
و مردم هم درسخوانده و باسواد شدهاند...
مردم سطحشان بالا رفته و علما سطحشان پایین آمده است.
حالا اگر من توقّع داشته باشم تحصیل کردههای امروز همان احترامی که عوام آن روز برای شیخ بهایی قائل بودند،
برای من داشته باشند،
واقعأ توقّع نابجایی است.
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇 @MostafaTajzadeh
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
چطور تنها شعبه دانشگاه هاروارد در ایران به دانشگاه امام صادق تغییر پیدا کرد
یاداشتی از پوریا بختیاری
دهه ۱۳۴۰ یکی از طلاییترین دهههای اقتصادی در ایران بود..
دورانی که تورم تک رقمی و رشد اقتصادی خوبی را شاهد بودیم ..
در این دوران صنایع بزرگی شکل گرفتند و کارخانههای متعددی تاسیس شد ..
مینو، کفش ملی، ذوبآهن، تراکتورسازی و…
همه در آن دوران راه افتادند.
با رشد و توسعه این صنایع، کارآفرینان و صنعتگران به فکر تربیت نسل بعد از خود افتادند تلاش کردند مدیران خوبی تربیت کنند.
سال ۱۳۴۸ حبیب لاجوردی با همکاری محمدتقی برخوردار موسسه آموزشی را در تهران تحت عنوان “مرکز مطالعات مدیریت ایران” را راه انداختند، این مرکز تنها شعبه هاروارد در ایران بود.
هدف از تاسیس این مجموعه تربیت نسل جدید مدیران و کارشناسانی بود که با علوم روز دنیا آشنا باشند، دیدگاه مدیریتی خوبی پیدا کنند تا بتوانند یک بازوی مدیریتی قابل اطمینان در سازمانها و صنایع باشند.
این مؤسسه غیردولتی بود و هیئت امنایی اداره میشد که متشکل از دوازده کارآفرین و مدیر صنعتی برجسته بود.
بزرگانی مثل سیاوش ارجمند(گروه ارج)،
هدایت الله بهبهانی (شرکت جنرال)،
خسروشاهی(مینو)،
محمود رضایی(مس سرچشمه)،
عبدالعلی فرمانفرمائیان(نفت پارس)
عضو هیئت امنای این دانشگاه بودند.
بعد از انقلاب ۵۷، اموال و کارخانجات بسیاری از صنعتگران و فعالین اقتصادی مصادره شد.
با مصادره شدن اموال لاجوردی و برخورداری و برخی دیگر از اعضای هیئت امنا و فراری دادن این افراد به خارج از ایران، موسسه هاروارد هم تصرف شد.
با تصرف هاروارد نام موسسه به دانشگاه امام صادق تغییر پیدا کرد، و مدیریتش هم به محمدرضا مهدوی کنی داده شد.
مهدوی کنی سیستم آموزشی دانشگاه را تغییر داد به این صورت که مدل آموزش دانشگاه ترکیبی از علوم جدید و علوم حوزوی شد.
هدف دانشگاه امام صادق، تربیت دانشآموختگانی با توانایی علمی بالا در یکی از رشتههای نوین دانشگاهی همراه با دانش دینی برای مدیریت کشور بود.
به این صورت که افراد بتوانند پس از فارغ التحصیلی از این دانشگاه در سمتهای مدیریتی مهم کشور مشغول به کار شوند.
امروز در هیئت امنای امام صادق صنعتگر و فعال اقتصادی دیده نمیشود، در موسسه هاروارد در دهه ۵۰ دروس مدیریت با نظارت اعضای هیئت علمی دانشگاه هاروارد تدریس می شد ..
ولی امروز بیشتر نظارت حوزی بر این دانشگاه حاکم است و نه نظارت علمی، عمده دروس در آن دوران با زبان انگلیسی تدریس میشد و الان نقش زبان عربی پر رنگتر است.
دانشگاه هاروارد جزو برترین موسسههای آموزشی در دنیا محسوب می شود و خروجیهای این دانشگاه افرادی مثل اوباما و بیل گیتس و سندبرگ و مریم میرزاخانی هستند ..
ولی دانشگاه امام صادق، رتبه و درجه علمی بالایی ندارد، خروجیهای این دانشگاه هم افرادی مثل سعید جلیلی و علی باقری و حجت عبدالملکی هستند که عموما در دولتهای مختلف سمتهای مدیریتی مهمی دارند.
@MostafaTajzadeh
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
یاداشتی از پوریا بختیاری
دهه ۱۳۴۰ یکی از طلاییترین دهههای اقتصادی در ایران بود..
دورانی که تورم تک رقمی و رشد اقتصادی خوبی را شاهد بودیم ..
در این دوران صنایع بزرگی شکل گرفتند و کارخانههای متعددی تاسیس شد ..
مینو، کفش ملی، ذوبآهن، تراکتورسازی و…
همه در آن دوران راه افتادند.
با رشد و توسعه این صنایع، کارآفرینان و صنعتگران به فکر تربیت نسل بعد از خود افتادند تلاش کردند مدیران خوبی تربیت کنند.
سال ۱۳۴۸ حبیب لاجوردی با همکاری محمدتقی برخوردار موسسه آموزشی را در تهران تحت عنوان “مرکز مطالعات مدیریت ایران” را راه انداختند، این مرکز تنها شعبه هاروارد در ایران بود.
هدف از تاسیس این مجموعه تربیت نسل جدید مدیران و کارشناسانی بود که با علوم روز دنیا آشنا باشند، دیدگاه مدیریتی خوبی پیدا کنند تا بتوانند یک بازوی مدیریتی قابل اطمینان در سازمانها و صنایع باشند.
این مؤسسه غیردولتی بود و هیئت امنایی اداره میشد که متشکل از دوازده کارآفرین و مدیر صنعتی برجسته بود.
بزرگانی مثل سیاوش ارجمند(گروه ارج)،
هدایت الله بهبهانی (شرکت جنرال)،
خسروشاهی(مینو)،
محمود رضایی(مس سرچشمه)،
عبدالعلی فرمانفرمائیان(نفت پارس)
عضو هیئت امنای این دانشگاه بودند.
بعد از انقلاب ۵۷، اموال و کارخانجات بسیاری از صنعتگران و فعالین اقتصادی مصادره شد.
با مصادره شدن اموال لاجوردی و برخورداری و برخی دیگر از اعضای هیئت امنا و فراری دادن این افراد به خارج از ایران، موسسه هاروارد هم تصرف شد.
با تصرف هاروارد نام موسسه به دانشگاه امام صادق تغییر پیدا کرد، و مدیریتش هم به محمدرضا مهدوی کنی داده شد.
مهدوی کنی سیستم آموزشی دانشگاه را تغییر داد به این صورت که مدل آموزش دانشگاه ترکیبی از علوم جدید و علوم حوزوی شد.
هدف دانشگاه امام صادق، تربیت دانشآموختگانی با توانایی علمی بالا در یکی از رشتههای نوین دانشگاهی همراه با دانش دینی برای مدیریت کشور بود.
به این صورت که افراد بتوانند پس از فارغ التحصیلی از این دانشگاه در سمتهای مدیریتی مهم کشور مشغول به کار شوند.
امروز در هیئت امنای امام صادق صنعتگر و فعال اقتصادی دیده نمیشود، در موسسه هاروارد در دهه ۵۰ دروس مدیریت با نظارت اعضای هیئت علمی دانشگاه هاروارد تدریس می شد ..
ولی امروز بیشتر نظارت حوزی بر این دانشگاه حاکم است و نه نظارت علمی، عمده دروس در آن دوران با زبان انگلیسی تدریس میشد و الان نقش زبان عربی پر رنگتر است.
دانشگاه هاروارد جزو برترین موسسههای آموزشی در دنیا محسوب می شود و خروجیهای این دانشگاه افرادی مثل اوباما و بیل گیتس و سندبرگ و مریم میرزاخانی هستند ..
ولی دانشگاه امام صادق، رتبه و درجه علمی بالایی ندارد، خروجیهای این دانشگاه هم افرادی مثل سعید جلیلی و علی باقری و حجت عبدالملکی هستند که عموما در دولتهای مختلف سمتهای مدیریتی مهمی دارند.
@MostafaTajzadeh
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
📝📝📝رقصی برای ۴۴ سال گذشته!
✍🏻 رحیم قمیشی..
۴۴ سال از اعتماد ما به روحانیت گذشت.
۴۴ سال از آغاز جمهوری اسلامی گذشت.
۴۴ سال از تجربهای بسیار سخت سپری شد.
✅اول بهمن که حقوق بازنشستگیام را دریافت کردم، همزمان ماشینم یک خرابی جزیی به بار آورد. دندههایش خوب جابهجا نمیشدند.
با همه صرفهجوییهایی که به عمل آوردم ۱۲ بهمن رسید، همزمان با آغاز دهه فجر، حسابم کاملا خالی شده بود.
دهه فجر را با جیبهایی خالی شروع کردم. همزمان رادیو تلویزیون و بنرهای خیابانی از من میخواستند بیایم به خیابان و شادی کنم که انقلاب شد و وضعم خوب شد!
✅حسابهایم را چک میکردم، دیدم ۱.۵ میلیون در یکی از حسابهایم هست، هر کاری میکردم نمیشد از آن استفاده کنم.
متصدی بانک برایم توضیح داد این یارانهای است که به دستور رئیس جمهور به حسابت واریز شده اما تا زمانی که اثبات نشود نیازمندی، امکان برداشتش را نداری. باید ثابت کنی فقیری، مثل اکثر مردم...
نمیدانستم چهکار باید بکنم.
✅از خانواده خواستم کهنهترین لباسهایم را پیدا کنند، بپوشم و بروم به ساختمان ریاست جمهوری.
بگویم من را بعد از ۴۴ سال چنین کردید.
نه من، همه مردم را. نیازمند کمکهای نقدیتان، نیازمند یارانه ناچیزتان، نیازمند ماشینهایی دست سوم و چهارم که عمرشان را کردهاند و هیچ امنیتی ندارند.
بعد از ۴۴ سال سرمایههای ما در بورس دزدیده شده، جادههای ما استاندارد نیست، قطارهایمان فرسوده، هواپیماهای فرسودهمان با سلام و صلوات بلند میشوند، پولمان بیارزش، محیط زیستمان متلاشی، سیستم قضاییمان ناکارآمد، آموزشمان بیکیفیت، جوانانمان بیرغبت به کشور، مردممان بیاعتماد به حاکمیت، منابعمان به غارت رفته، نفتمان رو به اتمام، خزانه ارزیمان خالی، دشمندارترین کشور در جهان، استادترین قاچاقچیان در جهان به بهانه دور زدن تحریمها...
و البته دارای بهترین سلاحها
بهترین پهپادها
بهترین موشکهای جهان
و هزاران کیلو اورانیوم غنی شده
تا دنیا از ما حسابی بترسد!
✅حالا از من میخواهند با جیب خالی، منتظر موافقتشان با یارانهای ناچیز، بروم در خیابان برایشان برقصم، شادی کنم.
فکر میکنند من یادم رفته چه جوانهایی شهید شدند تا نظامی عادلانه بر پا شود و نشد.
یادم رفته چقدر جانباز و خانواده شهید داریم که دلشان از وضعیت خون است.
از گرانیها، از بگیر و ببندها، از تظاهر حاکمیت به وضعیتی خوب، از اینکه میبینند اکثر مردم چیزی میخواهند و حاکمیت ایستاده و واضح میگوید هر چه من بگویم.
اکثریت چه حقی دارند که بخواهند قانون اساسی عوض شود!
بخواهند رفراندوم شود!!
✅حالا بروم در خیابان برقصم که کل ملت را در جهان گدا کردند. صاحب بیارزشترین پول در جهان.
بروم برقصم که از فاسدترین کشورهای جهان شدهایم.
برقصم که اعتماد و اخلاق در کشور ما مرده و همه به هم مشکوکند.
برقصم که انقلاب به ضد خود تبدیل شد.
بهجای ساختن تخریب کرد...
به جای اعتماد بی اعتمادی کاشت.
به جای یگانگی، مردم را دسته دسته کرد.
به جای برداشتن یک شاه، دهها شاه برایمان آورد.
ما را از چاله درآورد
و به چاه انداخت...
بروم فردا در راهپیمایی بزرگداشت انقلاب
وقتی که در کشور ۹۰ درصد جمعیتش زیر پنجاه سال دارند.
و اصلا نمیدانند انقلاب چه بود.
چرا شد!
چه میخواست.
و چه شد...
ما چه فکر میکردیم
و چه به سرمان آمد...
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg @MostafaTajzadeh
✍🏻 رحیم قمیشی..
۴۴ سال از اعتماد ما به روحانیت گذشت.
۴۴ سال از آغاز جمهوری اسلامی گذشت.
۴۴ سال از تجربهای بسیار سخت سپری شد.
✅اول بهمن که حقوق بازنشستگیام را دریافت کردم، همزمان ماشینم یک خرابی جزیی به بار آورد. دندههایش خوب جابهجا نمیشدند.
با همه صرفهجوییهایی که به عمل آوردم ۱۲ بهمن رسید، همزمان با آغاز دهه فجر، حسابم کاملا خالی شده بود.
دهه فجر را با جیبهایی خالی شروع کردم. همزمان رادیو تلویزیون و بنرهای خیابانی از من میخواستند بیایم به خیابان و شادی کنم که انقلاب شد و وضعم خوب شد!
✅حسابهایم را چک میکردم، دیدم ۱.۵ میلیون در یکی از حسابهایم هست، هر کاری میکردم نمیشد از آن استفاده کنم.
متصدی بانک برایم توضیح داد این یارانهای است که به دستور رئیس جمهور به حسابت واریز شده اما تا زمانی که اثبات نشود نیازمندی، امکان برداشتش را نداری. باید ثابت کنی فقیری، مثل اکثر مردم...
نمیدانستم چهکار باید بکنم.
✅از خانواده خواستم کهنهترین لباسهایم را پیدا کنند، بپوشم و بروم به ساختمان ریاست جمهوری.
بگویم من را بعد از ۴۴ سال چنین کردید.
نه من، همه مردم را. نیازمند کمکهای نقدیتان، نیازمند یارانه ناچیزتان، نیازمند ماشینهایی دست سوم و چهارم که عمرشان را کردهاند و هیچ امنیتی ندارند.
بعد از ۴۴ سال سرمایههای ما در بورس دزدیده شده، جادههای ما استاندارد نیست، قطارهایمان فرسوده، هواپیماهای فرسودهمان با سلام و صلوات بلند میشوند، پولمان بیارزش، محیط زیستمان متلاشی، سیستم قضاییمان ناکارآمد، آموزشمان بیکیفیت، جوانانمان بیرغبت به کشور، مردممان بیاعتماد به حاکمیت، منابعمان به غارت رفته، نفتمان رو به اتمام، خزانه ارزیمان خالی، دشمندارترین کشور در جهان، استادترین قاچاقچیان در جهان به بهانه دور زدن تحریمها...
و البته دارای بهترین سلاحها
بهترین پهپادها
بهترین موشکهای جهان
و هزاران کیلو اورانیوم غنی شده
تا دنیا از ما حسابی بترسد!
✅حالا از من میخواهند با جیب خالی، منتظر موافقتشان با یارانهای ناچیز، بروم در خیابان برایشان برقصم، شادی کنم.
فکر میکنند من یادم رفته چه جوانهایی شهید شدند تا نظامی عادلانه بر پا شود و نشد.
یادم رفته چقدر جانباز و خانواده شهید داریم که دلشان از وضعیت خون است.
از گرانیها، از بگیر و ببندها، از تظاهر حاکمیت به وضعیتی خوب، از اینکه میبینند اکثر مردم چیزی میخواهند و حاکمیت ایستاده و واضح میگوید هر چه من بگویم.
اکثریت چه حقی دارند که بخواهند قانون اساسی عوض شود!
بخواهند رفراندوم شود!!
✅حالا بروم در خیابان برقصم که کل ملت را در جهان گدا کردند. صاحب بیارزشترین پول در جهان.
بروم برقصم که از فاسدترین کشورهای جهان شدهایم.
برقصم که اعتماد و اخلاق در کشور ما مرده و همه به هم مشکوکند.
برقصم که انقلاب به ضد خود تبدیل شد.
بهجای ساختن تخریب کرد...
به جای اعتماد بی اعتمادی کاشت.
به جای یگانگی، مردم را دسته دسته کرد.
به جای برداشتن یک شاه، دهها شاه برایمان آورد.
ما را از چاله درآورد
و به چاه انداخت...
بروم فردا در راهپیمایی بزرگداشت انقلاب
وقتی که در کشور ۹۰ درصد جمعیتش زیر پنجاه سال دارند.
و اصلا نمیدانند انقلاب چه بود.
چرا شد!
چه میخواست.
و چه شد...
ما چه فکر میکردیم
و چه به سرمان آمد...
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg @MostafaTajzadeh
📝📝📝روحانیت و نقد حکومت بجای سیادت بر آن..
✍🏻: حمیدرضا جلائیپور
✅خدا رحمت کند آیهالله نائینی را که فقیه درجه اول اصولی (شاگرد آخوند خراسانی) بود.
✅او بر خلاف آیهالله شیخ فضلالله نوری سلطنت محمدشاهی را تایید نکرد و از حکومت مشروطه دفاع عقلانی-فقهی کرد.
✅ولی متاسفانه پس از مشروطه چنان اوضاع داخل و خارج کشور بهم ریخت که با رضایت نائینی کتابش در جامعه جمع شد.
✅بعدها این آیهالله طالقانی بود که دوباره این کتاب و اندیشه نائینی را برای خواننده فارسیزبان تسهیل کرد.
متن کامل
@MostafaTajzadeh
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
✍🏻: حمیدرضا جلائیپور
✅خدا رحمت کند آیهالله نائینی را که فقیه درجه اول اصولی (شاگرد آخوند خراسانی) بود.
✅او بر خلاف آیهالله شیخ فضلالله نوری سلطنت محمدشاهی را تایید نکرد و از حکومت مشروطه دفاع عقلانی-فقهی کرد.
✅ولی متاسفانه پس از مشروطه چنان اوضاع داخل و خارج کشور بهم ریخت که با رضایت نائینی کتابش در جامعه جمع شد.
✅بعدها این آیهالله طالقانی بود که دوباره این کتاب و اندیشه نائینی را برای خواننده فارسیزبان تسهیل کرد.
متن کامل
@MostafaTajzadeh
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
Telegraph
روحانیت و نقد حکومت بجای سیادت بر آن
📝📝📝روحانیت و نقد حکومت بجای سیادت بر آن.. ✍🏻 حمیدرضا جلائیپور -✅خدا رحمت کند آیهالله نائینی را که فقیه درجه اول اصولی (شاگرد آخوند خراسانی) بود. ✅او بر خلاف آیهالله شیخ فضلالله نوری سلطنت محمدشاهی را تایید نکرد و از حکومت مشروطه دفاع عقلانی-فقهی کرد. …
📝📝📝روایت داریوش همایون درباره سانسور مطبوعات
✍🏻مصاحبه با تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد:
✅« بیشتر تذکراتی که به ما داده میشد تذکراتی بوده که شاه به نخستوزیر داده بود و نخستوزیر به وزیر اطلاعات و وزیر اطلاعات یا مستقیماً به ما میگفت
یا توسط معاون مطبوعاتیاش به ما میگفت
و شاه هرروز روزنامهها را خیلی بهدقت میخواند و مطالبی که به نظرش ناگوار میرسید، دنبالش را میگرفت و من یک مورد به شما بگویم.
✅من یک همکاری داشتم در روزنامه آیندگان به نام آقای جهانگیر بهروز که در یک فرصتی مثلاً فرض کنید حالا یک سالگرد آيندگان یک مقالهای نوشت …
✅مثلاً اولین سالگرد آیندگان، یک مقاله نوشت و در آن مقاله اشاره کرد به اینکه این روزنامه، روزنامه لیبرالی است.
✅آقای هویدا این بار شخصاً به من تلفن کردند خصوصی که شاه بسیار عصبانی شد از این مقاله و آقای بهروز باید از روزنامه آیندگان برود و آن سبب شد که آقای بهروز از روزنامه آیندگان رفت، این سال ۴۶ بود..
✅در سال ۴۸ یک مقالهای نوشتم درباره انقلاب سفید که آن زمان انقلاب شاه و مردم نامیده میشد.
✅در آن مقاله نوشتم که این برنامه انقلابی نیست، یک برنامه اصلاحی است و بعضی موادش هم اصلاً اجرا نشده هنوز و اگر هم اجرا میشد یک تصمیمات ساده اداری بود.
✅مثلاً فرض کنید، فروختن سهام کارخانههای دولتی برای پرداخت به زمینداران، این یک ماده انقلابی نمیتواند باشد.
بهاصطلاح خوب تنظیم نشده این منشور.
✅یک انتقادی بود از منشور بهاصطلاح انقلاب شاه و ملت؛ و باز آقای هویدا مرا صدا کرد و گفتش که شاه بسیار عصبانی شده و تو دیگر به آیندگان نرو ولی گفتند که مقاله میتوانی همچنان برای آیندگان بنویسی.
✅من پنج هفته دیگر به آیندگان نمیرفتم با اینکه مدیر آيندگان بودم و کارها را با تلفن حل میکردم و چندین مقاله باز همچنان نوشتم تا بالاخره رفتند و وساطت کردند و من برگشتم به آیندگان.
✅شاه بسیار در کار مطبوعات مداخله میکرد و نمونههای بیشمار من دارم.
✅مراحل مختلفی در این وضع پیش آمد از سالی که من در اطلاعات کار تحریری بهاصطلاح شروع کردم، دورههایی بود که مأموران حکومتنظامی با وزارت اطلاعات یا ساواک بسته به اینکه در آن دوره کدامیک از این مقامات مسئولیت داشتند، میآمدند و صفحات آمادهشده برای چاپ روزنامه را نگاه میکردند و آن قسمتهایی که موافق نبودند حذف میکردند..
✅گرچه روزنامه گاهی با یک قسمت سفید درمیآمد یا پیش از اینکه به آن مرحله برسد میآمدند و تغییراتی میدادیم که پیش از چاپ خلاصه روزنامه دستکاری بشود.
✅ولی این مواقع خیلی کم بود.
چندین مورد پیش آمد که هرکدام یک هفته، چهار روز، دو هفته سه روز بیشتر طول نکشید.
مواقع بسیار دیگری پیش آمد که سردبیران موظف بودند پیش از اینکه دستور چاپ روزنامه را بدهند عنوانهای مطالب و مطالب مهم روزنامه را تلفن میکردند به مقام مسئول، حالا یا ساواک بود یا وزارت اطلاعات.
✅بعدها بهتدریج دیگر وزارت اطلاعات شد مرکز منحصر این کار.
میخواندند برايشان و اگر مخالفتی نبود روزنامه را چاپ میکردند.
در بیشتر این سالها هم روش معمول این بود که از وزارت اطلاعات تلفن میکردند و مطالبی که دلشان میخواست منتشر بشود یا نشود را به سردبیر میگفتند و سردبیر مطالبی که خودش احساس میکرد که بهاصطلاح بودار است را با آنها مشورت میکرد و آنها هم با مقامات مسئول مشورت میکردند و میگفتند که چاپ بشود یا نشود و یا به چه صورت چاپ بشود.
✅سانسور به این صورت عمل میشد؛ و بعد هم روزنامه را میخواندند و کنترل بعدی روی مطالب روزنامه چاپشده به عمل میآمد که گاهی آنوقت کار از دست رفته بود.
وزیری کارش را از دست میداد.
✅آن مقالهای که سبب شد آقای جهانگیر بهروز از آیندگان برود، ضمناً سبب شد که وزیر اطلاعات وقت کنار گذاشته بشود و یکی دیگر به جایش بیاید، چون وزیر اطلاعات وقت ضمناً خیلی کمک کرده بود به روزنامه آیندگان ...
ولی موارد دیگری بود که چندین نویسنده کنار گذاشته شدند.
✅چون مطالبی نوشته بودند، تصفیه شدند از روزنامه.
البته همهشان برگشتند به روزنامه بعد از یکی دوماه، دو سه ماه و فقط آنها قهرمان شدند و دشمن رژیم بیشتر شد نتیجهاش این بود.
✅موارد بیشمار بود که جبران مطلبی که نوشته شده بود میبایست مطالب دیگری نوشته میشد.
خود من دهها بار مقالاتی نوشته بودم، مجبور شدم مقاله دیگری برای تصحیح و اصلاحش بنویسم..
✅برای اینکه شاه بسیار عصبانی شده بود و حقیقتاً بگویم شاید نیمی از گرفتاریهایی که ما با دستگاه حکومت داشتیم مستقیماً از خود شاه ناشی میشد و قسمت عمده دیگرش از نخستوزیر...»
✅تاریخ_معاصرایران
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg @MostafaTajzadeh
✍🏻مصاحبه با تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد:
✅« بیشتر تذکراتی که به ما داده میشد تذکراتی بوده که شاه به نخستوزیر داده بود و نخستوزیر به وزیر اطلاعات و وزیر اطلاعات یا مستقیماً به ما میگفت
یا توسط معاون مطبوعاتیاش به ما میگفت
و شاه هرروز روزنامهها را خیلی بهدقت میخواند و مطالبی که به نظرش ناگوار میرسید، دنبالش را میگرفت و من یک مورد به شما بگویم.
✅من یک همکاری داشتم در روزنامه آیندگان به نام آقای جهانگیر بهروز که در یک فرصتی مثلاً فرض کنید حالا یک سالگرد آيندگان یک مقالهای نوشت …
✅مثلاً اولین سالگرد آیندگان، یک مقاله نوشت و در آن مقاله اشاره کرد به اینکه این روزنامه، روزنامه لیبرالی است.
✅آقای هویدا این بار شخصاً به من تلفن کردند خصوصی که شاه بسیار عصبانی شد از این مقاله و آقای بهروز باید از روزنامه آیندگان برود و آن سبب شد که آقای بهروز از روزنامه آیندگان رفت، این سال ۴۶ بود..
✅در سال ۴۸ یک مقالهای نوشتم درباره انقلاب سفید که آن زمان انقلاب شاه و مردم نامیده میشد.
✅در آن مقاله نوشتم که این برنامه انقلابی نیست، یک برنامه اصلاحی است و بعضی موادش هم اصلاً اجرا نشده هنوز و اگر هم اجرا میشد یک تصمیمات ساده اداری بود.
✅مثلاً فرض کنید، فروختن سهام کارخانههای دولتی برای پرداخت به زمینداران، این یک ماده انقلابی نمیتواند باشد.
بهاصطلاح خوب تنظیم نشده این منشور.
✅یک انتقادی بود از منشور بهاصطلاح انقلاب شاه و ملت؛ و باز آقای هویدا مرا صدا کرد و گفتش که شاه بسیار عصبانی شده و تو دیگر به آیندگان نرو ولی گفتند که مقاله میتوانی همچنان برای آیندگان بنویسی.
✅من پنج هفته دیگر به آیندگان نمیرفتم با اینکه مدیر آيندگان بودم و کارها را با تلفن حل میکردم و چندین مقاله باز همچنان نوشتم تا بالاخره رفتند و وساطت کردند و من برگشتم به آیندگان.
✅شاه بسیار در کار مطبوعات مداخله میکرد و نمونههای بیشمار من دارم.
✅مراحل مختلفی در این وضع پیش آمد از سالی که من در اطلاعات کار تحریری بهاصطلاح شروع کردم، دورههایی بود که مأموران حکومتنظامی با وزارت اطلاعات یا ساواک بسته به اینکه در آن دوره کدامیک از این مقامات مسئولیت داشتند، میآمدند و صفحات آمادهشده برای چاپ روزنامه را نگاه میکردند و آن قسمتهایی که موافق نبودند حذف میکردند..
✅گرچه روزنامه گاهی با یک قسمت سفید درمیآمد یا پیش از اینکه به آن مرحله برسد میآمدند و تغییراتی میدادیم که پیش از چاپ خلاصه روزنامه دستکاری بشود.
✅ولی این مواقع خیلی کم بود.
چندین مورد پیش آمد که هرکدام یک هفته، چهار روز، دو هفته سه روز بیشتر طول نکشید.
مواقع بسیار دیگری پیش آمد که سردبیران موظف بودند پیش از اینکه دستور چاپ روزنامه را بدهند عنوانهای مطالب و مطالب مهم روزنامه را تلفن میکردند به مقام مسئول، حالا یا ساواک بود یا وزارت اطلاعات.
✅بعدها بهتدریج دیگر وزارت اطلاعات شد مرکز منحصر این کار.
میخواندند برايشان و اگر مخالفتی نبود روزنامه را چاپ میکردند.
در بیشتر این سالها هم روش معمول این بود که از وزارت اطلاعات تلفن میکردند و مطالبی که دلشان میخواست منتشر بشود یا نشود را به سردبیر میگفتند و سردبیر مطالبی که خودش احساس میکرد که بهاصطلاح بودار است را با آنها مشورت میکرد و آنها هم با مقامات مسئول مشورت میکردند و میگفتند که چاپ بشود یا نشود و یا به چه صورت چاپ بشود.
✅سانسور به این صورت عمل میشد؛ و بعد هم روزنامه را میخواندند و کنترل بعدی روی مطالب روزنامه چاپشده به عمل میآمد که گاهی آنوقت کار از دست رفته بود.
وزیری کارش را از دست میداد.
✅آن مقالهای که سبب شد آقای جهانگیر بهروز از آیندگان برود، ضمناً سبب شد که وزیر اطلاعات وقت کنار گذاشته بشود و یکی دیگر به جایش بیاید، چون وزیر اطلاعات وقت ضمناً خیلی کمک کرده بود به روزنامه آیندگان ...
ولی موارد دیگری بود که چندین نویسنده کنار گذاشته شدند.
✅چون مطالبی نوشته بودند، تصفیه شدند از روزنامه.
البته همهشان برگشتند به روزنامه بعد از یکی دوماه، دو سه ماه و فقط آنها قهرمان شدند و دشمن رژیم بیشتر شد نتیجهاش این بود.
✅موارد بیشمار بود که جبران مطلبی که نوشته شده بود میبایست مطالب دیگری نوشته میشد.
خود من دهها بار مقالاتی نوشته بودم، مجبور شدم مقاله دیگری برای تصحیح و اصلاحش بنویسم..
✅برای اینکه شاه بسیار عصبانی شده بود و حقیقتاً بگویم شاید نیمی از گرفتاریهایی که ما با دستگاه حکومت داشتیم مستقیماً از خود شاه ناشی میشد و قسمت عمده دیگرش از نخستوزیر...»
✅تاریخ_معاصرایران
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg @MostafaTajzadeh