فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝[این کتاب خواندنی درباره سرچشمه‌های دانایی و نادانی و اهمیت «تواضع معرفتی» و ربط آن با اقتدارگرایی سیاسی است (که کشور ما از نوع مذهبی اقتدارگرایی نیز رنج می‌برد). نویسنده راه درمان «تبختر معرفتی» را در «عقلانیت انتقادی» می‌داند.]

معرفی کتاب سرچشمه‌های دانایی و نادانی
اثر کارل پوپر
ترجمه عباس باقری
✍️ #ایمان_تاجی

پوپر در این کتاب ابتدا به بررسی معارضه‌ی دو مکتب بزرگ در فلسفه‌ی علم می‌پردازد. اول مکتب تجربه‌گرایی کلاسیک که بیکن، لاک، برکلی، هیوم و استوارت میل نمایندگان آنند و دوم عقلانیت و خردگرایی کلاسیک که دکارت، اسپینوزا و لایبنیتس تئوری پردازان آن به شمار می‌آیند. تجربه‌گرایان و خردگرایان هر دو به یک اصل اصیل معتقد بودند و آن، خصلت «هویدا بودن حقیقت» است.

به زعم آنان حقیقت گوهری است که در پس پرده پنهان شده و با کمی کنکاش می‌توان رخ آن بت عیار را بازنمود (شناخت‌شناسی خوشبینانه). تجربه‌گرایان مشاهده و محک تجربه را وسیله‌ی نمایاندن حقیقت می‌دانستند اما در مقابل، خردگرایان عقل و استنباطات ذهنی را کاشف آن. پوپر بیان می‌کند که اعتقاد هر دو گروه می‌تواند منجر به پیامدهای وحشتناکی گردد. از دیدگاه نمایندگان این دو مکتب اگر فردِ جست و جوگر تلاش کافی کند، حتما به حقیقت دست پیدا خواهد کرد.

در نتیجه اگر کسی نمی تواند بهره‌ای از حقیقت ببرد احتمالا در بند شیطان است و یا حواس و عقل او اسیر چنگال باطل است. اما گروه دیگری نیز در تاریخ بوده‌اند که به نوعی از شناخت‌شناسی بدبینانه دفاع می‌کردند. افلاطون و سقراط نمایندگان اصلی این گروه‌اند.

در این مکتب زمانی حقیقت بر انسان هویدا می‌شود که فرد جست و جو‌گر روح خود را به روح خدایگان اتصال دهد و خود را از عالم مادی به عالم مُثُل سیر دهد. در این رویکرد، جهان تنها نمودی از حقیقت است و برای دستیابی به اصل آن باید خود را به قدرتی بالاتر متصل نمود. این نظریه بعدها به این صورت بیان شد که تمامی حقیقت، درون ما نهفته است و ما برای دستیابی به آن نیاز به نوعی «مامایی» داریم که آن را از درون خود به بیرون بکشیم...
🌐 مطالعه متن کامل
@Sedanet
🆔@MostafaTajzadeh
🍃 گزارشی از کتاب محمد و امپراتوری‌های ایمان
✍️ #ایمان_تاجی

🔅محمد و امپراتوری‌های ایمان با عنوان فرعی پدید آمدنِ (فرآوری، به ترجمه‌ی زهیر میرکریمی) پیامبر اسلام نوشته‌ی شان ویلیام انتونی است که در 287 صفحه توسط انتشارات دانشگاه کالیفرنیا در سال 2020 منتشر شده. به نوشته‌ی یکی از پژوهش‌گران انتونی زمانی که در سال 2013 به موسسه‌ی مطالعات پیشرفته‌ی پرینستون رفت قرار بود بر روی موضوع آخرالزمان در متون شیعی کار کند. اما بیشترِ وقت او مصروف تحقیق در باب چهره‌ی تاریخی پیامبر گردید و حاصل آن، این کتاب شد. او از شاگردان تاریخ‌دان و اسلام‌پژوه شهیر، فرِد دانر است و هم‌اکنون از اساتید دانشگاه اهایو است.

🔅قبل از ورود به متن اصلی باید دانست که این کتاب در چه فضایی نوشته شده و هدف از نگارش آن چیست. انتونی سعی می کند این پرسش‌ها را در مقدمه‌ی کتاب (پدید آمدنِ محمدِ تاریخی) پاسخ دهد. مسلمانان در حدود دو تا سه قرن پس از وفات پیامبر شروع به نوشتن زندگی‌نامه‌ی او کردند که به متون سیره و مغازی (=جنگ‌ها) معروف است. این متون اصولا جمع‌آوری تمامی نقل‌قول‌های شفاهی موجود در عصر مولف بوده است. البته که مولفان جهت حصول اطمینان بیشتر سعی می‌کردند تا این نقل‌قول‌ها را از کسانی جمع‌آوری کنند که رسم و نسب آن‌ها به اصحاب نزدیک پیامبر برسد. در طول تاریخ و نیز هم‌اکنون متون سیره و مغازی مورد اعتماد مسلمین برای استخراج زندگی پیامبر بوده است.

🔅اما امروزه روش‌‍‌های جدید تاریخی نشان می‌دهد که این متون به دلیل مبتنی بودن بر نقل‌قول‌های شفاهی و همچنین فاصله‌ی زمانی زیادی که با عصر پیامبر دارد به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند. نقل‌قول‌های شفاهی مبتنی بر حافظه و خاطره‌ی بازگوکننده‌ی آن بازسازی می‌شود. این نقل‌قول‌ها در واقع همان خاطرات هستند و خاطرات را نباید با تاریخ آمیخت. خاطرات، بیشتر از آن‌که به نقل تاریخ بپردازد، بازگوکننده‌ی تمایلات و آرزوهای گوینده‌ی آن است. خاطرات روایتی داستانی از تاریخ است که در آن کوشش می‌شود هویتی جمعی یا فردی برای قائلان آن ساخته شود. تاریخ، به محض این‌که به خاطر سپرده شود و روایت گردد به افسانه‌ای تبدیل می‌گردد که در تار و پود زمان حاضر بافته شده است.

🔅از این رو بسیاری از پژوهشگران ارزش تاریخی متون سیره-مغازی را زیر سوال برده‌اند و با بدبینی بسیاری به آن نگریسته‌اند و استفاده از آن‌ را برای بازسازی تاریخ پیامبر ناممکن دانسته‌اند. به زعم بسیاری از پژوهش‌گران دانسته‌های ما از زندگی پیامبر تقریبا هیچ یا دست‌کم بسیار محدود است. کتاب انتونی در این بستر نوشته شده. او می‌پذیرد که متون سیره-مغازی، متونی دستکاری‌شده، برگرفته از خاطرات و به عبارتی دیگر –از لحاظ تاریخی- متونی دسته‌دوم است، اما او در این کتاب می‌کوشد تا نشان دهد که با همه‌ی این احوال روش‌هایی را می‌توان به کار برد تا از این متون استفاده‌ی تاریخی کرد. انتونی معتقد است که اگر از روش‌های درست و علمی بهره بگیریم خواهیم توانست گوشه‌هایی از زندگی تاریک و نامعلوم پیامبر را روشن سازیم...

🌐 مطالعه‌ی متن کامل

🌾 @Sedanet
🌾 @ChehelTekke_ImanTaji
✔️ یقین گمشده!

چارلز تیلور –فیلسوف اجتماعی برجسته- معتقد است که دوران معاصر غرب (آمریکای شمالی و اروپای غربی) با دوران پیشامدرن، تفاوت های اساسی دارد. یکی از این تفاوت ها فروریختن دیوارهای جزم و از بین رفتن مرزهای مستحکم یقین است. این اتفاق برای همه گروه های فکری رخ داده است. تیلور معتقد است در دوره معاصر، همه انسان ها در نوعی از شک و تردید به سر می برند. هم انسان های بی دین در تردید هستند و هر از چند گاهی خود را نیازمند باورها و مناسک دینی می یابند –مخصوصا در مواجه با برخی از سوال های اساسی زندگی مانند «مسئله مرگ»- و هم انسان های مومن، هر از چند گاهی دچار تردید در باورهای خود می شوند و ساختار باورهایشان بسیار شکننده تر شده است. از نظر او، هیچ نقطه امنی وجود ندارد و همه در فضای عدم قطعیت تنفس می کنند. –امیدوارم فرصت بیابم و شرح مفصلی از چرایی شکل گیری این وضعیت و بیان ویژگی های آن ارائه کنم-. امروز یک بیت شعر از تاثیر تبریزی (متوفای 1135) دیدم که من را یاد این نکته از تیلور انداخت. تاثیر میگوید:

🔸جستجوی حق به پای کفر و ایمان می کنم
🔸یک قدم در سایه دارم، یک قدم در آفتاب

#دین #مدرنیته #چارلز_تیلور #تاثیر_تبریزی #تردید #ایمان #عصر_سکولار #سهرابی_فر

🔰 @Sohrabifar_Vahid

http://yon.ir/0a9ZA
📝📝📝با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شود

✍🏻حسین ملک خدایی

امروز رهبری روی #امید و #ایمان تکیه کردند و به همه سفارش کردند که به مردم امید بدهند، #امید دادن با شعار و حرف داده نمی شود، شما فضا را برای ورود #نمایندگان واقعی مردم باز کنید بگذارید #عدالت_سیاسی جاری شود تا دلسوزان توانای این #مملکت در تصمیم‌گیری ها شرکت داشته باشند و

کشور در حد تعدادی مداح قدرت #محدود نکنید تا امید در مردم ایجاد شود، #فقر و فلاکت و تورم و بیکاری ناشی از فقر مدیریت کمر مردم را خم کرده است، طبق #آمار_رسمی سیزده میلیون جوان مجرد وجود دارد که هیچ امیدی به تشکیل زندگی ندارند

حالا صبح تا شام برای این جوانان و خانواده آن ها از امید بگوییم آیا این جوانان امیدوار می شوند برای این جوانان از سلول‌های بنیادی و از پیشرفت #موشک بگوییم آیا امیدوار می شوند در حدیث داریم که فقر که از در وارد شود دین و ایمان از پنجره بیرون می رود.

کاش رهبری از گشایش موانعی که در مسیر امید و ایمان مردم ایجاد شده است حرف می زدند و #اعتراضات چند ماه گذشته را دربست دسیسه و برنامه دشمن تلقی نمی کردند و بخش قابل توجه این اعتراضات را ناشی از واقعیت اجتماعی می دانستند و به #دولت و مجلس و قوه قضائیه دستور می دادند نظر مردم را در تصمیمات آتی لحاظ کنند تا آبی باشد بر آتش خشم مردم.

مردم گرفتارند،مردم عصبانی هستند، رهبری بهتر است با گشایش مشکلات و موانع مردم، با #دستور برداشتن انحصار اقتصادی، با حذف رانت سیاسی، با حذف انحصار در فهم دین و با حذف با یک چوب راندن همه مردم کورسویی از #امید ایجاد کند تا مردم  سنگینی این همه رانت و انحصار و فضای بسته را بر سینه و ذهن خود احساس نکنند تا امید در #مردم نسبت به آینده ایجاد شود با حلوا حلوا کردن که دهن مردم شیرین نمی شود جناب رهبری، ایجاد امید و ایمان در مردم دقیقا وابسته به شیوه حکمرانی شما است نه چیزی دیگر
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir
📝📝📝لا اکراه فی الدین

✍🏻منوچهر مهرآذین

حضرت #نوح در آیه ۲۸ سوره هود، پس از تهذیب قوم خود به آنها گفت: « قال یا قوم ارءیتم ان کنت علی بینه من ربی و اتنی رحمه من عنده فعمیت علیکم انلز مکموها و انتم لها کارهون.»

بدین معنا که: « ای قوم من، چه می گویید اگر از پروردگارم حجتی به همراه داشته باشم و او مرا رحمت خویش ارزانی کرده باشد و شما از دیدن آن ناتوان باشید، آیا در حالی که خود نمی خواهید، شما را به #اکراه به قبول آن واداریم؟»

تاریخ گواه آن است که حضرت نوح(ع) علیرغم حقانیتش، هرگز از #زور و #اجبار برای رساندن #پیام خود به مردم استفاده نکرد. لذا مشهور فقها بر این عقیده اند که این آیه بر منتفی بودن اکراه در دین دلالت دارد.

این موضوع که نفس داشتن #ایمان «اکراه ناپذیر» است نیز سخن بسیار درستی است، چرا که ایمان امری درونی و #قلبی است و با اینکه می توان برخی #ظواهر_مذهبی را به انسان ها تحمیل کرد، ولی هرگز نمی توان با زور کسی را به مذهبی یا مکتبی مومن کرد.

به همین خاطر است که خداوند در آیه ۲ سوره بقره می فرماید:«لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الفی.» بدین معنا که در دین هیچ اجباری نیست و هدایت از #گمراهی تمیز داده شده است.

بنابراین خداوند هیچ گونه هدف و برنامه ای برای مومن ساختن انسان ها به واسطه اجبار نمودن آنها نداشته و ندارد و می توان صراحتا اذعان کرد که ایمان برای همه انسان ها، امری #اختیاری است.

خداوند همچنین در آیه ۹۹ سوره یونس خطاب به او می فرماید:«ولو شاء ربک لامن من فی الارض کلهم جمیعا افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین.» بدین معنا که اگر پروردگار تو بخواهد، همه کسانی که در روی زمین هستند ایمان می آورند، آیا تو #مردم را به اجبار وامی داری که ایمان بیاورند؟

در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=23373
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir
📝📝📝هفت زیان و آفت و انحراف در نتیجه یک کج اندیشی!

✍🏻مرحوم مهندس بازرگان

#حکومت و #سیاست یا اداره امت و مملکت و ملت، از دیدگاه دیانت و بعثت پیامبران، تفاوت اصولی با سایر مسائل و مشاغل زندگی ندارد.‌ همانطور که قبلاً گفته شد اگر اسلام و پیامبران به ما درس آشپزی و باغداری یا چوپانی و خانه داری نداده و به خودمان واگذار کرده اند تا با استفاده از عقل و تجربه و تعلیمات و با رعایت پاره ای احکام حلال و حرام شرعی آنها را انجام دهیم، امور اقتصاد و مدیریت و سیاست هم به عهده خودمان می باشد.

کما آنکه #قرآن، با وجود ارزش و اعتبار و احترام فوق العاده ای که برای علم و تعلیم و تفکر قائل است و مکرر آنها را سفارش کرده است، در هیچ سوره و آیه ای درس ریاضیات یا زمین شناسی و الکترونیک یا فلسفه و فیزیک به ما نمی دهد. بنابراین اشکالی ندارد که ادیان الهی مبارزه با ستمگران و عدالت و اداره امت ها را تجویز و تاکید کرده باشند ولی #ایدئولوژی و احکام و تعلیمات خاصی در آن زمینه ها نداده باشند.

به این ترتیب، چنانچه #آخرت و خدا را برنامه اصلی بعثت انبیاء بدانیم و امر و اصلاح دنیا هدف و وظیفه ادیان الهی نباشد، دیگر ایراد و نقصی برای ادیان نخواهد بود که گفته شود در اصول و احکام دین همه مسائل و مشکلات زندگی و دستورالعمل های جامع و کامل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مورد نیاز جوامع وجود ندارد. یا بگوییم که یک ایدئولوژی صرفا دینی می تواند به لحاظ سیاست و مدیریت و اقتصاد یا به طور کلی دنیاشناسی و جهان‌بینی انسانی و فلسفی و فنی، کامل و کافی نباشد.

دینی که به خاطر دنیا درست شود، خدایی که برای درد و آرزوهای دنیا پرستیده شود یا آخرت و بعثت و ثوابی که در راه خواسته های دنیا تامین گردند، نه دین است نه خدا و نه آخرت. #شرکی است در کنار و در برابر توحید و مصداقی از انقلاب و بازگشت به عقب، یا خسران و هلاکت.

باید ببینیم که اصرار ما در منحصر دانستن هدف دین به آخرت و خدا و تفکیک رسالت انبیاء از سیاست و اداره دنیا چیست؟

در همین باره، هفت زیان و آفت و انحراف را ذکر می کنم؛

یک: تبدیل توحید به شرک، در جمهوری اسلامی خودمان نیز دیدیم که شعار «دین و دنیا، به صورت #ادغام دین و سیاست» و«سیاست تابع روحانیت» کار را به جایی رساند که گفتند حکومت و بقای نظام(یا به بیان دیگر بقای قدرت و حاکمیت) از اولویت و اصالت برخوردار بوده و اگر مصالح دولت و حفظ امت اقتضا نماید می توان اصول و قوانین #شریعت را فدای حاکمیت نمود. و تا تعطیل«توحید» پیش رفتند!

وقتی فرض بر این باشد که تمشیت امور دنیا و اداره امت ها جزو برنامه بعثت است، قهرا رهبری و حکومت باید به دست کارشناسان شریعت قرار گیرد.

دو: انصراف از دین و سلب امید و #ایمان مردم نسبت به دین، در اثر ناتوانی دین و شریعت در جوابگویی به مسائل بی شمار و نوظهور علمی و انسانی و حل مشکلات دائم التزاید فردی و اجتماعی دنیا.

از آنجا که مکاتب توحیدی و رسالت انبیا و شریعت ها، نه برای جوابگویی به مسائل علمی و عملی جهان بی نهایت گسترده و مرموز به وجود آمده است و نه به منظور درمان دردهای آدمی و مشکلات دنیایی نازل گردیده است و چنین انتظار و ادعا پشتوانه محکم و مستندی در کتاب و سنت نداشته، صرفا مخلوق آمال و افکار بشری است، وقتی مردم مومن و مخصوصاً جوانان پرشور و امید، مواجه با ناتوانی و #عجز ادیان گردند و ببینند که متصدیان و مدافعان ناچار می شوند که به اصلاح و التقاط یا عجز و اعتراف بپردازند، نسبت به اعتقادات خود سرد و بدبین می گردند.

سه: نتایج معکوس و تجربیات تلخی که از تصرف دین و دولت به دست #رهبران شریعت حاصل می شود.

چهار: اسلامی که با پشتوانه قدرت و روش اکراه پیش برود، بیشتر کالای شیطان است تا دین خدا.

پنج: «دین برای دنیا» یا «ترک دنیا به خاطر دین» دو حالت افراط و تفریط در دین هستند.

شش: اعتقاد به اینکه پیامبران خدا صرفا خبر دهندگان و تدارک کنندگان قیامت و آخرت و معرفی کنندگان خالق یکتا بوده اند و دنیا چیزی جز مزرعه و کشتزار یا میدان فعالیت و تربیت آدمی برای حیات جاودان و خدایی شده انسان نمی باشد، ضرورتی است نیروبخش برای بقای دین و دنیا و نگاهداری انسان ها، در چنین روزگار سراسر رنج و ملال.

هفت: اما مسئله مهم تر زیان سنگینی است که طرز تفکر«دین برای دنیا» به بار می آورد. انتظار یا #اعتقاد به اینکه بعثت پیامبران و تعلیمات آنها، کلا یا ضمنا به خاطر اصلاح انسان ها و اداره صحیح امور فردی و اجتماعی آنها در دنیا می باشد و ادیان توحیدی، علاوه بر اصول و احکام عبادی، جامع اندیشه ها و رهنمودهای لازم برای بهبود زندگی افراد و جوامع بشری هستند، باعث می شود که مومنین و علاقه مندان، احساس وظیفه و نگرانی نکنند.

در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=23387
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir