فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.9K subscribers
10.8K photos
3.41K videos
520 files
29.3K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
Forwarded from تحلیل و رصد (.)
.

✳️ «ولایتمدارترین زندیق!»

🖊 #غلامرضا_علیزاده

فصلی که خواهم نبشت با این پرسش بنیادین آغاز می گردد که اگر حاکمیت دینی به هیچ وجه از توسنِ مراد به زیر نیاید و نیز هیچ اشتیاقی برای تغییر مسالمت آمیز قدرت نداشته باشد، چه مسیری پیش روی ملت و نخبگان قرار دارد؟

ذیل چنین پرسشی، با دو مفروض مواجه خواهیم بود:

مفروض ۱: ساختار سیاسی در پی یک خیزش عظیم مردمی دچار فرو ریزش شده، اپوزیسیون خارج از کشور هم سوار بر قالیچهء سلیمان، فی الفور خود را به تهران رسانده و دولت انتقالی تشکیل خواهد داد!

مفروض۲: نیروهایِ منتقد داخلی، مطالبات دامنه دار و زوال ناپذیر خویش را حول محور اصلاح گری ریشه دار و نه #فانتزی، ادامه داده و سرانجام هسته سخت قدرت را مجاب یا منقاد کرده و اورا به تمکین از خواسته های قاطبه ملت وادار خواهند کرد. در چارچوب چنین مطلوبی، همین قانون اساسیِ نیم بند، نه تنها آزادیِ شهروندان را تضمین کرده، بل که این اختیار تام را بدو بخشیده تا مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی، به کف خیابان آمده، خواسته های معقولش را فریاد کند، بی آنکه #برنویی بر دوش اش باشد یا نیک رویی در آغوش!

بی گُمان، اپوزیسیونِ بیرون از مرزها، در زمره فعالان سیاسی هستند که در کته گوری مفروض ِ نخست جای می گیرند. (#انقلاب: امکان، یا امتناع؟) پرسش مهمی است که نگارنده به رغم اعتراف به تمامی ناکارامدی های این نظام، مخالف جدی آن است که شرح درازآهنگی دارد.

اما روندگانِ طریق دوم که شامل منتقدان داخلی، یا نخبگانِ مصلح و یا حتا بازیگران منتفع! هستند. اینک با این کاربست ِ از پیش تمهید شده، بر آنم بحد وسع، چراغی روشن کرده، تا مگر گمگشتگان دریا را در شب های طوفانی چون دُب اکبری باشد هماره روشن.

به عنوان یک کنشگر و محقق، بزرگترین مشکل حاکمیت را فقدان خِرد و #عقلانیت دانسته و شناوری او در میانه رویکردهای متنوع مکتب های روابط بین الملل می دانم. حتا علمای علوم سیاسی مانده اند، دکترین سیاست خارجی نظام را چگونه تببین کنند؟ آیا بر اساس مکتب #آرمانگرایی است، یا مبتنی بر #سازه_انگاری؟ و یا نه بر گرانیگاهِ #واقع_گرایانه ابتناء یافته است؟

حاکمیت دینی باید بداند هر آنچه که در اصول کافی و خصال شیخ صدوق و بحار مجلسی، آمده است، به مثابه وحی مُنزل نیست که انگاره های ذهنی اش بر اساس مندرجات آنها شکل گرفته و قوام یافته است. تو گویی حاکمیت کمر همت بسته تا مطابق این ذهنیت ِ از پیش قوام یافته، مناسبات خود را در دنیای کاملاً متحول شده، بر پایه خِرَد نیاکانی تبیین کند. البته حاکمیت در مواجهه با چین، تمامی آن برساخت های ایدئولوژیک را به کناری نهاده، تا جایی که وقتی با مقامات دستگاه سیاست خارجی کشورمان از ظلم و تبعیض دولت چین نسبت به مسلمانان سین کیانگ می پرسیم، چنان خودشان را به بی خبری میزنند که گویا، #ایغور؛ ولایتی در متونِ کهن تخارستان بوده و اکنون تنها نامی از آن باقی مانده است!

مساله مهم بعدی اشکالات ساختاری در قانون اساسی است نه بدین معنا که واجد اصلی بنام #ولایت_فقیه است، بل که در بسیاری از موارد، روح قانون نقض می شود و برخی از اصول آن بحالت مسکوت مانده و جنبه عملی به خود نگرفته است. رجوع به نظر و آراء مردم جهت اخذ تصمیمات مهم(رفراندوم) از آن جمله است. به طوری که حاکمیت در غیاب گروههای مرجع اجتماعی تصمیماتی گرفته و اکنون عدول از آن ها را به منزله عبور از گفتمان انقلابیگری خود تلقی کرده، شرمسار و گروگانِ آرمان های چند دههء خویش است.

نخبگان می پرسند، اگر قرار است رییس جمهور که می بایست تجلی اراده ملت باشد، وقتی برای یک تماس تلفنی با همتای آمریکایی اش شماتت می شود یا وزرایش اعتقادی به برنامه ها و شعارهای دولت مستقر ندارند و خودشان را با نظرات کانون های دیگر قدرت وفق میدهند، دیگر این رجوع به صندوق آراء برای چیست؟

نگارنده بر این باور است این ساختار، نیازمند ایجاد تغییراتی ژرف در ساحتِ فکر و عمل است، پیش از آنکه به کشتن مان دهند و بیش از آنچه، سرمایه های ملت را در زیر زمین #نطنز دود کنند که به بهایِ نحیف شدن طبقه متوسط بر روی زمین حاصل آمده بود، زمینی که همه اجزاء جامعه، همچون تابلوی #گرنیکای_پیکاسو در آه و فغان است.

اگر حاکمیت همچنان به انذار ناصحان، وقعی ننهد و راه خود را برود، مسیرِ پیشاروی، بی هیچ تردیدی همان خواهد بود که در مفروض نخست این یادداشت بیان شده؛ فروپاشی ساختاری که از مدتها پیش، ناقوس نحس آن به صدا درآمده است. فروپاشی ای که رفرم نیست، انقلاب نیست، از هم پاشیدگیِ یکباره ی همه کاربست ها و هنجارهای اجتماعی است.

📌از این رو، دغدغه ی این روزهای من، نه موروثی شدنِ رهبری که بهینه شدن آن است. خدارو چه دیدی! شاید #بن_علی ِ ایران به ضرورتِ تغییرات اساسی و دگردیسی بنیادین در رویکردها پی ببرد!


@tahlilvarasad