فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝 ‍ امکان‌های گفتگو میان دو افق ستیزه‌جو
✍🏻محمد جواد غلامرضاکاشی

شریعتی برای بازآفرینی خود نیازمند خم شدن بر خود است و این خم شدن از منظری فلسفی امکان پذیر است، دکتر طباطبایی نیز برای اثربخشی کلام خود نیازمند ورود به جهان زیست مردم است و این ورود نیازمند خروج از مفهوم پردازی‌های انتزاعی و ورود به حیات روزمره و دینی مردم است. خم شدن فلسفی شریعتی بر خود، برخی از آثار را که به افق دوران او تعلق دارند و آفریننده سوژه انقلابی در یک افق خاص شیعی‌اند، به حاشیه می‌برد، و آثار دیگر او را در کانون می‌نشاند. دکتر طباطبایی در پرتو گفتگو با دکتر شریعتی می‌تواند ناسیونالیسم مطلوب خود را از مفاهیمی که برای مردم محتوای آشنایی ندارد خلاص کند.

مفاهیمی که نزد عموم مردم، میان تهی و شعارگونه ظاهر می‌شوند. حتی اگر نزد خواص رازهای پنهان داشته باشند...
این عبارات بخشی از مقاله استاد #محمدجواد_غلامرضاکاشی تحت عنوان امکان‌های گفتگو میان دو افق ستیزه‌جو است که به مقایسه دکتر طباطبایی و دکتر شریعتی پرداخته است. اصل مقاله را در فایل زیر بخوانید👇👇👇
https://attach.fahares.com/EJoi49Zw+4YoiyGAa+nZMA==

@javadkashi
@MostafaTajzadeh
Forwarded from ایران فردا
🔴 اصلاح دین و احیای امر والا
▪️یادمان چهل و پنجمین سالگرد شهادت علی شریعتی-3

❇️ محمدجواد غلامرضاکاشی*
@iranfardamag

🔸ما به صدها صدا تبدیل شده‌ایم. یکی‌مان اسلام گراست، دیگری سوسیالیست است، یکی از آزادی و لیبرالیسم دفاع می‌کند دیگری مدافع جریان چپ است. تازه‌گی ها صداهای تازه‌ای هم شنیده می‌شود. یکی از سلطنت پهلوی دفاع می‌کند دیگری از سلطنت قاجارها. ما با صدها صدا به هم می‌تازیم. در این میدان تاخت و تاز که بیشتر در فضاهای مجازی به ویژه توییتر و اینستاگرام جریان دارد، سلبریتی‌ها ساخته می‌شوند. فالورها فراوان و فراوان‌تر می‌شوند. کالای شهرت و نام خرید و فروش می‌شوند و دست مایه کاسبی‌های فراوان. اما آبی از آب واقعیت انگار تکان نمی‌خورد. مردم گرسنه‌اند. بی پناهند. هیچ کس دست آنها را نمی‌گیرد. چیزی هست که همه صداها در آن شریک‌اند و آن بی ارتباطی‌شان با تن واقعیت تلخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ماست. دقیقا به واسطه همین بی رابطه‌گی است که همه به بیماری سخت ابتذال دچارند. ویروس ابتذال همه را بیمار کرده است. مثل یک ایپدمی خطرناک جان هستی تاریخی و فرهنگی مان را گرفته است. کجاست دستی از والایی که از این چاله بی معنا نجاتمان بخشد. داستان از سه دهه پیش آغاز شد.

میراث جنبش اصلاحات

▪️ فعالان و نظرورزان جنبش اصلاحات، رادیکال نبودند. می‌خواستند در چهارچوب جمهوری اسلامی اصلاحاتی را به پیش ببرند و قواعدی را در دستگاه نظام سیاسی دگرگون کنند. اما دستگاه ایدئولوژیک‌شان رادیکال‌ترین دستگاه ستیزنده با بنیادهای نظام مستقر بود. صورت نگاتیو شده جمهوری اسلامی بودند. هر چه در نظام سیاه بود در دستگاه مفهومی جنبش اصلاحات سفید بود. به همین واسطه هم بود که افق دیگری پیش روی نسل جدید می‌افکند. در عمل هیچ اتفاق مهمی قرار نبود روی بنماید اما در آئینه دستگاه ایدئولوژیک شان که می‌نگریستی سخن از یک دنیای تماماً متفاوت بود. قوتش را از تقابل با دستگاه نظام می‌گرفت: اگر او می گفت دین، اینها می‌گفتند سکولاریم؛ اگر آنها می‌گفتتند عدالت این ها می‌گفتند آزادی؛ اگر آن‌ها می‌گفتند استکبار ستیزی اینها می‌گفتند گفتگو و آشتی با جهان. اگر آنها می‌گفتند جامعه متعهد اینها می‌گفتند حقوق فردی. تقابل تاثیرگذاری بود. اگر «بود» اصلاح طلبان نقش آفرینی‌شان در عرصه سیاست بود و «نمود»شان ظهور در کلمات و ایده‌ها، بود و نمود با هم نمی‌ساخت. بودشان اصلاح طلبانه بود اما نمودشان از این فراتر می‌رفت. به کجا ختم می‌شد خدا می‌داند. بزرگان اصلاح طلب از درون نظام برآمده بودند، اما معلوم نبود چرا همه نیروهای سیاسی از آنان متاثر شده بودند. از سلطنت طلب‌ها تا چپ‌های خارج از کشور. همه نیروهای داخلی و خارجی هویت و سرشت ایدئولوژیک‌شان به قبل و بعد این ماجرا تقسیم می‌شود.

🔸 نمی‌خواهم این همه به اصلاح طلبان محوریت بدهم. نقطه عزیمت حقیقی ماجرا فروپاشی بلوک کمونیستی و جهانی شدن موج لیبرالیسم و نولیبرالیسم بود. همه نیروهای سیاسی در سطح جهان از آن تاثیر پذیرفته بودند. اما اصلاح طلبان این مزیت را داشتند که در میدان واقعی قدرت، نیروی موثری از آورده‌های این موج جهانی بسازند. آن را به یک عامل اثرگذار و عینی در صحنه سیاسی ایران بدل کنند. نیروهای سیاسی دیگر هم از موج جهانی پس از فروپاشی دیوار برلین تاثیر پذیرفتند اما تحولاتی که در ایران به هدایت اصلاح طلبان جریان داشت، شوری در آنان برانگیخت که گویا آنچه در بسیاری از نقاط جهان جاری است، اینجا هم جریان خواهد یافت. آنچه در دوم خرداد روی داد، گشایش‌هایی پدید آورد اما همه ما را در یک تله هم گرفتار کرد. همه به این تله افتادند. همه رژیم حقیقت خود را از دست دادند. میدان مملو از نیروهای سیاسی فاقد رژیم حقیقت بود. رژیم حقیقت چیست؟ مقصود جانبداری از غایات خیر در عرصه سیاست بود. غایاتی که به یک ساماندهی اخلاقی و هنجاری نظر دارد. از چیزی دفاع می‌کند که ارزش ایستادگی و فداکاری دارد. از دهان همه دمکراسی بیرون می‌آمد و معنای دمکراسی هم رها کردن مردم به حال خود و عدم مداخله در امور دیگران بود. مقصود تبعیت تام از خواست اکثریت مردم بود و دست برداشتن از هر آنچه به مثابه ارزش و آرمان مرجعیتی بیرون از تمایلات و خواست عمومی داشت....

متن کامل :

https://bit.ly/3OAa67E

#ایران_فردا
#اصلاح_دین
#علی_شریعتی
#احیای_امر_والا
#محمدجواد_غلامرضاکاشی
#چهل_و_پنجمین_سالگرد_شهادت


https://t.me/iranfardamag‌
🔴 سکولاریسم و زبانِ اغواگر سیاست
▪️جایگاه دین در ایران امروز-1

💠
محمدجواد غلامرضاکاشی

🔸وطن پرستی در برابر بیگانه پرستی، اسلام در برابر غرب، دمکراسی در برابر دیکتاتوری از جمله دوگانه‌ها و برابر نهادهایی است که در زبان سیاسی ما رواج دارد. زبان عالم سیاست در ایران مملو از این سنخ برابرنهادهای عامه‌پسند است. برابر نهادها بیش از آنکه نسبتی با واقعیت داشته باشند، عناوینی هستند که به کار هویت سازی‌های ستیزنده آمده‌اند. گروهی خواسته‌اند پرچم هویتی برپا کنند که از بنیاد با وضع موجود یا موجودیت یک گروه دیگر در تعارض باشد. پس نامی اختیار کرده‌اند که ریشه و بنیاد حریف را بسوزاند. واقعیت اما با تصویر ساده شده این دوگانه‌سازی‌ها نسبتی ندارد. ما با این برابرنهادها، مردمان را در خلسه خروج رادیکال از وضع موجود قرار می‌دهیم و به محض پایان یافتن دوران این خلسه، دوباره واقعیت سترگ است که گریبان‌شان را می‌گیرد. هر دوره از تاریخ ایران را می‌توان ذیل یکی از این برابرنهادها تعریف کرد. امروز ما ذیل سایه برابر نهاد حکومت دینی و حکومت سکولار قرار داریم. این برابر نهاد، چه نسبتی با واقعیت اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و سیاسی امروز ایران دارد و گذر از یکی و وصول تام به دیگری تا چه حد ممکن است؟

فهم درست صورت مساله

▪️ابتدا باید صورت مساله را درست فهمید. طرفداران سکولاریسم بر این باورند که ایران چهار دهه است حاکمیت دین را تجربه کرده و اینک نوبت آن است که دین به عرصه خصوصی رانده شود و مشروعیت سیاسی را به مردم واگذار کند. چنانکه گویی حقیقتاً با حکومت دین مواجه بوده‌ایم. آیا مدعای حاکمیت دین در ایران در اصل یک مدعای واقعی بود؟ بنیانگذاران جمهوری اسلامی خیال می‌کردند شایسته‌تر آن است که به جای عقل و فهم و تدبیر بشری، عقل و فهم و تدبیر الهی را جانشین کنند. اما تجربه چهار دهه گذشته نشان داد کار همچنان به دست عقل و فهم و تدبیر بشری مانده است. اما نام خدا دستاویزی برای پرهیز از عقل و تدبیر جمعی مردم و تنگ کردن دایره مشارکت عمومی در پیشبرد خیر عمومی بوده است. دستاویزهایی که عقل و تدبیر جمعی مردم را در این یکصد واندی سال گذشته تنگ کرده، به دین محدود نبوده و نیست. ناسیونالیسم باستان‌گرای پهلوی، احیای شکوه از دست رفته ایرانی، ترقی‌خواهی یا رسیدن به دروازه‌های تمدن بزرگ صور دیگری از تنگ کردن دایره مشارکت عمومی در حیات سیاسی ایرانیان بوده است. بنابراین مساله جانشینی مردم به جای خدا نیست، مساله تحقق امکان عقل و تدبیر جمعی مردم است.

🔸مساله پیش روی ما، گشودن امکان عقل و تدبیر عمومی در یک جامعه سیاسی است که خصلت گریزناپذیر آن، کثرت و تنوعات رو به تزاید آن است. توجه به این کثرت، و مشارکت دادن به آن برای برپا کردن امر عمومی، با سرشت غیردمکراتیک حکومت‌ها ناسازگار بوده است. پس گریزی جز آن نبوده که این کثرت نادیده گرفته شود. پس نام‌های برانداز این خصلت متکثر به میدان آمده‌اند. یکبار به نام بازگشت به شکوه از دست رفته، روزی دیگر به نام وصول به آستانه تمدن بزرگ و روز دیگر، به نام و یاد خدا.

▪️آنها که امروز از سکولاریسم سخن می‌گویند، همه اعتبار خود را از این مدعا می‌گیرند که قرار است دین به عرصه خصوصی رانده شود. گویی کلید رها شدن مردم را پیدا کرده‌اند. اما غافلند سکولاریسم خود یک نام برانداز تازه است که از کثرت رو به تزاید جامعه ایرانی عبور می‌کند و چشم انداز خیالینی از یک جامعه همبسته و متحد ترسیم می‌کنند. در توهمی که سکولاریسم برمی‌انگیزد، جامعه ایرانی قرار است در عرصه سیاست از محدودیت‌های دین خلاص شود و با عقل و تدبیر بشری، به ترقی، توسعه و آبادانی واصل شود. سکولاریسم نه بر حسب معنایی که در فرهنگ‌نامه‌ها برای آن نوشته‌اند بلکه بر حسب آنچه در صور خیالین مردم درج می‌شود محقق شدن وضعیتی است که در آن علم، تخصص و تجربه‌های عام بشری در مدیریت امور عمومی دائر مدار شود. شریعت به عرصه خصوصی محدود شود و عقل و تدبیر جانشین آن در عرصه عمومی گردد.....

متن کامل:
https://bit.ly/3KSJ3pf
@MostafaTajzadeh
#ایران_فردا
#سکولاریسم
#عرصه‌ی_دین
#محمدجواد_غلامرضاکاشی
https://t.me/iranfardamag