فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝#تورم #دلار #ایران
ارتباط 10 ساله تورم و دلار

جهش 150%+ #دلار طی سال 1397 عامل صعود تورم کشور از متوسط 10%سالهای 1394 الی 1396 به متوسط بالای 40% طی سالهای 1395 الی 1401 شده است

رشد دلار (تضعیف ریال) و تورم از یکدیگر انرژی میگیرند و تثبیت شرایط ارزی کشور، پیش شرط کنترل تورم می باشد که با تکیه بر رشد #صادرات و کاهش تنش در فضای بین المللی و داخلی محقق شده و بعنوان اولویت اول کنترل تورم، بایستی در دستور قرار گیرد

ایران دارای ذخایر غنی انرژی و معدنی بوده، که میتواند تکیه گاه صنایع داخلی برای رقابت پذیری در بازارهای جهانی باشد. گره زدن قیمت این منابع به تحولات جهانی (مثلا گازطبیعی به اروپا)، یکی از بدترین سیاستهایی است که طی سالهای اخیر اتخاذ شده و ضمن کاهش رقابت پذیری، بعنوان محرک #تورم داخلی عمل کرده است

#تحریم مانع تامین کسری عرضه بازار از طریق واردات بوده و دولت در سیاستگذاری خود بایستی به این موضوع دقت کند ... فرضا: قطع #گازطبیعی صنایع فولاد و پتروشیمی کشور در زمستان، عامل افت تولید و جهش قیمتهای داخلی و کاهش صادرات طی دیماه الی اسفندماه شد

انضباط در هزینه های دولت و کاهش خلق پول و اتکا به #دلار در کشف منابع بودجه: ... مصوبه دولت و رشد 28%+ نرخ خوراک پالایشی ها و پتروشیمی ها در هفته جاری، شوک زیادی به قیمت مواد اولیه برای مصرف کننده ایرانی وارد نمود، درحالی میتوانست صرفا بروی محصولات صادراتی، عمل شود. کامودیتی


@eghtesadd
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 ارزیابی ۴۲۰ فعّال سیاسی،‌ مدنی و فرهنگی از تحوّلات سال گذشته‌ی ایران

🔴 به‌نام هستی‌بخش

۱۴۰۱ ؛ جنبش‌ها، زخم‌ها و امیدها

در سال‌های اخیر، ایران شاهد یک تحول دورانیِ تاریخی است و شکست پروژهٔ حاکمیت دینی و فقاهتی در همهٔ حوزه‌ها به‌ویژه‌ در سپهر فرهنگی-عقیدتی، حاصل همین چرخش دورانی است. قابل توجه این‌که ناکامی طرح‌های اصلاحی- درپیِ بحران‌سازی‌های متعمّدانه- نیز ریشه‌ای در همین تحول و چرخش دارد. در این مرحله و موقعیت، جامعه بالقوه آبستن تولد و تحولی تازه است.

مهم‌ترین رخداد سال گذشتهٔ میهن ما جنبش اعتراضی "مهسا" یا همان جنبش "زن، زندگی، آزادی" بود که با کنش‌گری رادیکال زنان و جوانان در اعتراض به سیاست فرهنگیِ اجبار و تحجّر آغاز شد و سپس به ابراز مخالفت با انواع تبعیض و امتیازها و کلیّتِ استبداد دینی و سیاسی انجامید. با به بن‌بست رسیدن حرکت اصلاحی و سرانجام تک‌جناحی و انحصاری شدن حاکمیت، این واکنش تا حدودی پیش‌بینی‌پذیر بود اما به‌لحاظ گستردگی و ترکیب آن، از ابعاد قابل انتظار بسی فراتر رفت و شهرهای بزرگ و مناطق گوناگون را در اقصی‌نقاط کشور شعله‌ور کرد.

تظاهرات و حضور خیابانیِ اقشار و اصناف مردم در سال گذشته اعم از کارگران، معلمان، دانشجویان، دانش‌آموزان، اهل رسانه، هنرمندان، ورزشکاران، اقلیت‌های قومی و مذهبی و فرهنگیِ گوناگون در سراسر کشور، جلوه‌ای از مقاومت و پایداری مدنی و میهنی در نفی ستم، فقر، فساد، سرکوب، سانسور و نیز مطالبهٔ آزادی و عدالت بود. در حال حاضر، آتش آن خیزش هرچند به‌ظاهر قدری فرونشسته یا به‌زیر خاکستر رفته‌است اما در صورت استمرارِ بحران‌های سیاسی و اقتصادی-اجتماعی، ظرفیت آن‌را دارد که به‌سرعت به‌اَشکال متفاوت سربرکشد و حتی به انفجار سراسری بیانجامد.

به‌رغم سوگ تسلی‌ناپذیرِ جان‌باختن فرزندان وطن و هزینه‌های سنگینِ ناشی از سرکوب‌گری‌های حاکمیت، مهم‌ترین درس جنبش اعتراضی جامعه این بود که تنها درصورت تحرّک، تشکل و اتحاد جامعه و تلاش سازمان‌مند برای مطالبهٔ اجرای عدالت در همهٔ ابعاد و نیز الغای اجبارها، امتیازها و رفع تبعیض‌هاست که می‌توان به توفیق و عقب‌راندن گام‌به‌گام استبداد و ارتجاع امید داشت.

با توجه به اهداف تاریخی و بنیادی نهضت‌های‌ معاصر ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب بهمن و مطالبات مرکزی آن‌ها همچون آزادی، استقلال، جمهوری و حاکمیت قانون‌-بنیاد‌ و با توجه به چرخش‌ها و انحراف‌های روی‌داده در نظام‌ های پساانقلابی و بازتولید استبداد سیاسی‌ و دینی به‌شکل‌های دیگر، جامعهٔ مدنی ایران راه برون‌رفت از بن‌بست کنونی و بحران‌های تودرتو را‌ گذار دموکراتیک خشونت‌پرهیز می‌داند. این مسیری است که با متشکل شدن و تغییر و تحول‌خواهیِ بنیادین و ساختاری، از درون صورت می‌پذیرد و نه با بازگشت به گذشته‌های خیالی، یا وعدهٔ آینده‌های رؤیایی، با اتکا به قدرت‌های بیگانه و طرح‌های آن‌ها برای نظارت بر منطقه و چه‌بسا تجزیهٔ تمامیت ارضی کشور.

مطالبهٔ بلاتنازلِ عدالت، احقاق حقوق کارگران و زحمتکشان، لغو مناسبات استثماری و رفع کلیهٔ تبعیض‌ها و امتیازات‌، در‌ آن سنخ از نظام جمهوری میسر است که با دموکراسی و تحققِ اصل تفکیک دو نهاد دین و دولت تعریف شود. خصوصیات فرهنگی، ملی و مذهبی کشور ما نیز‌ تنها با تصدیق چنین نظام آزاد و برابری است که می‌تواند به بومی‌شدن و درون‌زاییِ دموکراسی سیاسی و اجتماعی یاری رساند و نه با دوگانه‌سازی‌های نهادین و بازتولید سیادت‌های سنّتی هم‌چون سلطنت‌ها و خلافت‌های تاریخی.

در شرایط بحران مشروعیتِ حاکمیت و دولت، راه گذار خشونت‌پرهیز و دموکراتیک به‌طور طبیعی‌، مراجعه به آراء ملت با برگزاری نوعی همه‌پرسیِ آزاد است. هدف، طرح این پرسش ساختاری است که آیا بازبینی، تغییر یا تدوین قانون اساسی امری ضروری است یا خیر؟ در صورت پاسخ مثبت مردم، تشکیل مجلسی مرکب از نمایندگان ملت از طریق انتخاباتی آزاد و سالم، برای تدوین منشورِ نظامی قانون‌-بنیاد ضروری خواهد بود تا سرانجام با همه‌پرسیِ ملی به تصویب نهایی برسد. این مهم اما تنها از راه تشکّل‌یابی، ساماندهی و متشکل شدنِ جامعهٔ مدنی در همهٔ سپهرهای صنفی، اجتماعی، حقوقی، سیاسی، فرهنگی و هنری، ممکن و میسر خواهد شد….

@MostafaTajzadeh
متن و اسامی کامل :
https://bit.ly/3ogZT87
#ایران
#چشم‌انداز_آینده
#زن_زندگی_آزادی
📝📝📝آیا سیاست سرکوب ج.ا. منجر به توقف اعتراضات مردم ایران میشود؟خیر!

مطابق مدل مفهومی شکل پیوست؛سیاست سرکوب ج.ا. ازجنس راه‌حلهایی استکه نتایجی معکوس در پی دارند!

درحقیقت سیاست سرکوب با تاخیرهای زمانی منجربه بروز پیامدهای زیر میشود:
1️⃣تغییر ماهیت اعتراضات از خشونت‌پرهیز به خشونت‌آمیز
2️⃣تغییر شکل اعتراضات ازخیابانی به مجازی یا از خیابانی و مجازی به شکل اعتصاب و تحصن
3️⃣تغییرجامعه هدف اعتراضات از نسل y به نسل z یا از جامعه مردان به زنان یا از آزادیخواهان سیاسی به سلبریتی‌های اجتماعی یا ازجامعه دراویش به اقوام بلوچ و کرد و عرب و ..
4️⃣تغییر جغرافیای اعتراضات از کلان‌شهرها به شهرهای کوچک یا از دانشگاه‌های دولتی به آزاد و مدارس یا از زاهدان و سنندج و اهواز و تهران به تورنتو و برلین و نیویورک و ..
5️⃣تغییر زمان اعتراضات از مراسم خاکسپاری به شب هفت یا چهلم یا سالگرد شهدا یا از مهر ۱۴۰۱ به خرداد۱۴۰۲
6️⃣تغییر نگرش هواداران ج.ا نسبت به بنیان‌های سست آن نظام
7️⃣تغییر پیش‌فرض‌های فرماندهان نظامی و مدیران امنیتی به نفع مردم
8️⃣تغییر مدل تصمیمگیری رهبران کشورهای قدرتمندبرای تغییر رژیم در ایران 

#ایران_پسا_مهسا
📝📝📝مهندس سحابی و آن قساوت بی‌دلیل

✍️احمد زيدآبادی

در #تاریخ معاصر ایران، انسانی به پاکی و پاکدستی و پاکبازی و زلالی و صافی و یکرنگی و ایران‌دوستی زنده‌یاد مهندس #عزت‌الله_سحابی به ندرت در صحنۀ #سیاست کشورمان ظهور کرده است.
مرحوم سحابی قاعدتاً مانند همۀ بزرگان اهل مبارزه و سیاست در تاریخ بشر، محدودیت‌ها و کاستی‌های ویژۀ خود را داشت، اما صداقت و نجابت و شرافت و تواضع و خیرخواهی محض او برای کشور و مردم کشورش، از او سرمایۀ گران‌بهایی ساخته بود که می‌توانست در مقام یکی از محورهای اصلی وفاق و همبستگی ملی جامعۀ #ایران، نقش بازی کند.

بدبختانه زعمای حکومت نه فقط قدر این سرمایه را پاس نداشتند، بلکه در جهت خنثی‌سازی توانایی‌ها و سرکوب نقش سیاسی او تا نقضِ کاملِ ابتدایی‌ترین #حق یک #انسان نیز پیش رفتند.
آنها حتی به حرمت سال‌ها همرزمی و همکاری، یک بار زحمت دیدار رو در رو با این انسان فروتن و مأخوذ به حیا و از خود گذشته را به خود ندادند تا از نگاه و راه حل‌های او برای ادارۀ صحیح کشور و حفظ منافع و مصالح ایران اطلاعِ بی‌واسطه و دست اول پیدا کنند.

بنابراین، انتخاب‌شان این شد که صدای مرحوم #سحابی را به واسطۀ تیمی امنیتی از انزوای دردناکِ سلول‌های انفرادی بازداشتگاه‌های مخفی بشنوند و آن انسان شریف را تا سرحد حذف کامل از صحنۀ سیاسی تحت فشار بگذارند.

اوج این ستمکاری علیه مهندس سحابی در روز فوت و تشییع جنازه‌اش به نمایش در آمد.
تاریخ به ما می‌آموزد که حکومت‌ها اغلب از وحشتِ تضعیف قدرت‌شان، تحت نام حفظ ثبات و نظم و امنیت دست به قساوت می‌زنند، اما "قساوت بی‌دلیل" را تاریخ هیچگاه فراموش نکرده و نبخشیده است.

بعد از گذشت یازده سال از درگذشت مهندس سحابی، تمام ارکان #قدرت در جمهوری اسلامی باید پاسخگوی این پرسش باشند که آن جمعیت محدود در آن گوشۀ محصور، چه خطر یا تهدیدی را متوجه نظم و ثبات و امنیتِ مورد نظرشان می‌کرد که حرمت تشییع پیکر مرحوم سحابی را زیر پا گذاشتند و با قساوتی مطلقاً بی‌دلیل، مراسم تشییع بی‌مسئله و آرامی را بر سر خانواده و دوستان آن مرحوم آوار کردند و جان یگانه دختر معصومش هاله را گرفتند؟ دلیل آن همه بی‌حرمتی و بی‌ادبی و گستاخی و قساوت و زشت‌رفتاری چه بود؟

هر گاه به یاد آن روزهای سیاه می‌افتم؛ چنان غیظ و اندوهی در درونم غلیان می‌کند که می‌خواهم بر سر همۀ آنان که آن بی‌حرمتی و سنگدلی را به اجرا گذاشتند، یا دستور دادند، یا راضی شدند، یا سکوت کردند؛ چنان فریاد برکشم که عرش #خدا را به لرزه در آورد.....اما:
شرح این هجران و این خود جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر

باری مهندس سحابی با نگاهی منزه از ایدئولوژی‌زدگی، انس و الفتی دائمی با متن #قرآن داشت. برداشت‌های او از آیه‌های قرآن به قدری نغز و لطیف و دل انگیز و راهگشا بود که گویی تفسیرهای زنده‌یاد سید #محمود_طالقانی را زنده می‌کرد.
یکی از نکاتی که او در توضیح موانع پیش روی آدمیان برای شناخت حقیقت و اعتراف به واقعیت دائم بر آن تأکید می‌کرد؛ بخش نخست آیۀ ۱۴۶ سورۀ اعراف بود:

سَأَصْرِفُ عَنْ ءَايَٰتِىَ ٱلَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِى ٱلْأَرْضِ بِغَيْرِ ٱلْحَقّ ( کسانی را که در زمین به ناحق تکبر می‌ورزند، از توجه به آیات و نشانه‌های خویش باز خواهیم داشت)
شادروان سحابی از این آیه چنین درک می‌کرد که افراد گردنکش و خودخواه و گستاخ نگاهشان به واقعیت تیره و تار می‌شود، به طوری که داده‌های روشن و خطرات و تهدیدهای عینی را به صورت دلخواه خود تأویل و تفسیر می‌کنند و نهایت این کژبینی هم هلاکت و نابودی ناگهانی است.

او خطاب اصلی این آیه را زمامداران می‌دانست و در باره‌اش مصداق‌های شیرینی هم نقل می‌کرد؛ از جمله:
"چند سال پس از #انقلاب، ناشران کتاب دور هم جمع شدند تا در بارۀ مشکلات نشر با هم گفتگو کنند. من هم از طرف شرکت سهامی انتشار در آنجا حاضر بودم. بیشتر ناشران از کسادی بازار کتاب‌های دینی سخن گفتند و اظهار نگرانی کردند. در میان آن جمع، فرد معممی هم بود که پس از شنیدن این سخن شکر و حمد خدای را به جا آورد. همه از این رفتار متعجب شدند و دلیلش را پرسیدند. فرد معمم در پاسخ گفت: نخریدن کتاب‌های دینی نشانۀ این است که سواد دینی مردم به قدری بالا رفته و یا کامل شده است که دیگر نیازی به خرید این نوع کتاب ها ندارند. آیا این جای شکر ندارد؟
@MostafaTajzadeh
سال ۹۷: آغاز روند کاهشی شاخص توسعه انسانی در ایران
شاخص #توسعه_انسانی برای اولین بار طی بیست سال گذشته در سال ۱۳۹۷ نزولی شده و این روند کاهشی تا سال ۱۴۰۰، ادامه پیدا کرده است. طی این چهار سال، روند کاهشی شاخص توسعه انسانی، در همه استان‌های #ایران اتفاق افتاده است.

تحلیل ما را در مورد روند شاخص توسعه انسانی در استان‌های ایران در بیست سال گذشته در این مقاله بخوانید.
فایل خام داده‌ها | توییتر ما | سایر تحلیل‌ها
@land31
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 سازمان جنبش و شبکه‌ها
جنبش‌های اجتماعی به روایت سعید مدنی – 10

✍🏻 سعید مدنی


جنبش‌های اجتماعی به‌ویژه جنبش‌های اجتماعی جدید غالباً از «ساختار شبکه‌ای» برخوردارند که توانایی و قدرت آن متأثر از عواملی چون اندازه، تراکم یا چگالی، و پیچیدگی شبکه‌ها‌ست. قدرت و میزان اثر‌گذاری هر شبکه موکول به انباشت منابع در درون آن است. در‌واقع، بدون وجود منابع در درون شبکه، پیوندهای موجود در آن نمی‌توانند شبکه را کارآمد سازند. منابع درون شبکه می‌تواند سرمایه قلمداد شود. از این دیدگاه، ‌شبكه‌ چنین‌ تعریف‌ می‌شود: الگویی‌ از پیوند‌های‌ ارتباطی‌ معین میان‌ مجموعه‌ای‌ از افراد یا كنشگران‌ اجتماعی ‌که بر  ‌منابع‌ تجسم‌‌یافتۀ درون‌ ‌شبكه‌ متمركز است‌.

پیوندهای نیرومند درون  هر شبکه  از‌جمله  خانواده‌ها و دیگر جماعات حس هویت و تعلق را ایجاد می‌کند و افزایش می‌دهد. اما پیوندهای افقی در درون شبکه‌ها وگروه‌های اجتماعی بدون پیوندهای بین‌گروهی، از قبیل پیوندهایی که شکاف‌های گوناگون اجتماعی مبتنی بر دین، طبقه، قومیت، جنسیت و شئون و موقعیت‌های اجتماعی ـ اقتصادی را در‌می‌نوردند، ممکن است تمامی انرژی یک یا چند شبکۀ اجتماعی را هدر دهند. جنبش‌های اجتماعی چسب بین این شبکه‌ها می‌شوند و انرژی حیرت‌انگیزی را از این طریق پدید می‌آورند.

شبکه‌ها اغلب فعال‌اند و نه منفعل. زمانی که شبکه در متن یک جنبش اجتماعی فعال می‌شود، بر‌پایۀ عقلانیت جمعی به موجودی خلاق بدل می‌شود که به‌سادگی نمی‌توان آن را مهار کرد. گفته شده وقتی شبکه‌ها به سویی هجوم می‌آورند به‌نظر می‌رسد نیروهای بی‌شماری از تمام جهت‌ها به نقطه‌ای خاص یورش می‌برند و سپس در محیط محو می‌شوند.

با وجود فصل مشترک‌های بسیاری که در تعاریف شبکه‌ها مطرح شده، آن‌ها را می‌توان به لحاظ ویژگی‌های متنوعشان به چندین دسته تقسیم کرد. شبکه‌ها برحسب نوع به دو گروه رسمی و غیر‌رسمی؛ برحسب اندازه به محدود و گسترده؛ برحسب ابعاد به خانوادگی، منطقه‌ای، ملی و جهانی؛ و برحسب ساختار به باز و بسته، انبوه  و پراکنده، همگن و ناهمگن تقسیم می‌شوند. هر فرد ممکن است خود‌آگاه یا نا‌خود‌آگاه  در چند شبکه عضویت داشته باشد و در جنبش‌های اجتماعی همه یا بخشی از آن‌ها را به سود جنبش فعال کند. حضور خود‌آگاه یا ناخودآگاه در شبکه‌ها به واسطۀ آن است که جنبش‌های اجتماعی به جنبش‌های سبک زندگی شهرت یافته‌اند، یعنی در جریان زندگی روزمره و به‌عنوان بخش مهمی از انتخاب‌های روزانۀ افراد روش زندگی آنان را تحت تأثیر قرار می‌دهند و آن‌ها را  هضم می‌کنند.

جنبش‌های اجتماعی موجب برانگیخته شدن حساسیت‌های شدید در میان گروه بزرگی از افراد جامعه می‌شوند و در‌نتیجه احتمال پیوستن آنان به یك جنبش اعتراضی بدون پیوندهای سازمانی و حزبی را افزایش می‌دهند. شبكه‌های مبتنی بر مشاركت فردی بر‌پایۀ تجربیات مشترك پیشین شكل می‌گیرند و همین امر سبب می‌شود تا صورت‌های جدیدی از مشاركت ابداع شود. شکل گرفتن اشکال جدید مشارکت به‌هیچ‌وجه به معنای منتفی شدن كاركرد احزاب و سازمان‌های سیاسی یا کاهش ارزش فعالیت این سازمان‌ها نیست. برعكس قطعاً كسانی كه با شبكه‌های حزبی و سازمانی پیوند می‌خورند با سرعت بیشتری می‌توانند نقش خود را در جنبش ایفا كنند. اما واقعیت این است كه اكثریت قابل‌توجه جامعه هرگز وارد احزاب و سازمان‌های سیاسی نمی‌شوند و اغلب مشاركت فردی را ترجیح می‌دهند. جنبش‌های اجتماعی نه‌تنها نمی‌توانند قدرت این بخش بزرگ جامعه را نادیده بگیرند، بلكه برعكس بستر مناسب را برای مشاركت همۀ آنها در سرنوشت جامعه فراهم می‌كنند..... 

متن کامل:
https://cutt.ly/HwowbuFz
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#سازمان_جنبش
#شبکه‌های_اجتماعی

🆔@MostafaTajzadeh

📝📝📝پدرم ساک آماده‌ای دارد....

✍🏻علیرضا رجایی

ابوالفضل قدیانی حجّت‌موجه امروز ایران‌زمین در مقابله با تندیس تباهی و فرومایگیِ افسارگسیخته‌ای است که به بنیان‌های ملّی ما هجوم آورده‌است. بیان به‌دور از مُجامله‌ی او با تطاول‌گرانی که بر چشم دختر و‌ پسر بی‌گناه این سرزمین گلوله زدند و بر قلب مردم بی‌گناه آتش کین گشودند، مزدبگیران ولایت‌مطلقه‌فقیه را خشمگین کرده‌است؛ ولی او بر آیین و میثاق خویش استوار است و صلابت پوچ و پوشالی این گروهِ ورشکسته را به سُخره می‌گیرد. در زمانه و روزگاری که سیاست، تجارتِ پستِ جماعتِ فرصت‌طلبی شده‌است که در کنج عافیت، صلای جنگ و قیام خیال‌بافانه سرمی‌دهند، قدیانی میراث‌ دارِ سنّت پاک مبارزاتیِ دیرینه‌ی پیشگامانِ آزادی‌خواهِ سرزمین ماست.

او فراخوان‌های مکرّر دادگاه غیرقانونی را به هیچ گرفت امّا آن‌ گاه که دریافت حکم حبس وی را به اجرا گذارده‌اند، پیش‌دستانه اعلام کرد که خود باوجود تمامی بیماری‌ها به‌سوی زندان خواهدشتافت تا در کنار دیگر برادران آزادی‌خواهش، مسیر دشوار و درست مبارزه را در آستانه ۸۰ سالگی ادامه دهد.

قدیانی بیش‌از هرکس دیگری می‌داند که مبارزه دانش پیچیده‌ای است که سیاستمدارانِ نان‌به‌نرخ‌روزخور و نیز دلقک‌های فریبکار و کاسب‌کار، آن را به ابتذال کشیده‌اند و اوست که با پایداری و صبر، چهره نستوه مبارزه را ترسیم کرده‌است.

اکنون قدیانی به گفته فرزندش ساک آماده‌ای دارد که در آستانه عزیمت چندباره به اوین، آن را سبک‌تر کرده‌است تا مجبور نباشد از عمله‌ظلمه برای حمل آن یاری بگیرد. این بارِ سبک که وی با خود به اوین می‌برد هرچقدر که کم‌حجم، امّا به سنگینی همه‌ی تعهّدی است که تاریخ آزادی‌خواهی ایران بر آن گواهی می‌دهد.

#ایران_فردا
#علیرضا_رجایی
#ابوالفضل_قدیانی
@MostafaTajzadeh
https://cutt.ly/LwpTnXXj
https://t.me/iranfardamag
📝📝📝درس‌های مشروطه

✍🏻مرحوم رضا بابایی

تاریخ #مشروطه‌، آیینۀ سرشت‌ تاریخی و امروزین ما است. هر چه دربارۀ این مقطع تاریخی بیشتر بخوانیم و بدانیم، خود را بیشتر‌‌ می‌شناسیم. از ترور #ناصرالدین_شاه تا روز تاج‌گذاری سردارسپه، هیچ روزی نیست که واقعیت انسان ایرانی آشکارتر نشود. ورود #ایران به عصر #پهلوی، آب‌ها را از آسیاب انداخت؛ اما مشکلات ساختاری و فرهنگی ایران همچنان لاینحل باقی ماند؛ تا رسیدیم به روزگار کنونی که ایران منهای «جامعۀ ایرانی» به حیات خود ادامه می‌دهد.

اکنون ایران، کمترین نشانه‌های جامعه‌بودگی را دارا است. در جهان، همچنان‌که جامعه‌هایی را می‌توان یافت که کشور و زمین ندارند(مانند جامعۀ فلسطین)، کشورهای را هم می‌توان نام برد که جامعه ندارند. این کشورها خانه‌هایی برای فردیت‌های از هم گسیخته‌‌اند.

تاریخ مشروطه، خلاصه‌ای از همۀ روحیات و ضعف‌ها و قوت‌های ما است. هزاران افسوس که نسل جوان، از این سرمایۀ گرانقدر نصیبی چندان ندارد. سهم مشروطه از کتاب‌های درسی بسیار اندک است و آن اندک نیز بیشتر برای تسویه‌‌حساب با روشنفکران است. درس‌های مشروطه، فراوان است. در اینجا به دو مسئله اشاره‌ می‌کنم:

یک. پس از تشکیل نخستین دولت و مجلس مشروطه، دو منازعۀ بزرگ برخاست:
۱٫ نزاع مشروعه‌‌خواهان با مشروطه‌‌طلبان؛
۲٫ نزاع مشروطه‌‌خواهان با یک‌دیگر.

منازعۀ اول تأثیر مهمی بر سرنوشت مشروطه نگذاشت. حمایت‌های بی‌دریغ مراجع بزرگ نجف و نیز همراهی دربار، مشروطه را تا تشکیل مجلس اول و تدوین نخستین قانون اساسی پیش برد. اما پس از آن بود که دو طیف مشروطه‌خواه، یعنی روحانیون(به رهبری سید عبدالله بهبهانی) و روشنفکران(مانند احتشام السلطنه و سید حسن تقی‌زاده) در برابر هم ایستادند. تمرکز بر روی اختلاف مشروطه و مشروعه، ما را از نزاع اصلی و سرنوشت‌ساز در نهضت مشروطیت غافل کرده است. این نزاع تا امروز ادامه دارد؛ اما با نام‌هایی دیگر. جمهوری اسلامی ایران، به رغم آنکه خود را پیرو شیخ فضل‌الله نوری می‌داند، به لحاظ ساختاری و صوری، ادامۀ مشروطه‌خواهانی همچون سید عبدالله بهبهانی است و اصلاح‌طلبان، راه احتشام‌السلطنه را ادامه می‌دهند.

ایدۀ مشروطه، پبشنهاد روشنفکران تجددخواه و روحانیون روشنفکرمآب(مانند میرزا نصرالله ملک‌المتکلمین) بود. اما روشنفکران برای آوردن مردم پایتخت به صحنه، چاره‌ای جز توسل به روحانیت نداشتند. از ۱۴ میلیون ایرانی، حدود ۵۰۰ هزار نفر از مهارت خواندن و نوشتن برخوردار بودند و از این تعداد نیز شمار کمتری انگیزۀ فعالیت اجتماعی داشتند. گوش‌ها و چشم‌ها بیشتر به سوی منابر بود و روحانیان بیش از هر طبقۀ دیگری، قدرت بسیج عمومی داشتند.

به همین دلیل، روشنفکران کوشیدند که بر مشروطه جامۀ دین بپوشانند تا دل روحانیت و تودۀ مردم را نیز به دست آورند. اما ذات مشروطه نمی‌توانست به چیزی بیش از قانون و پارلمان وفادار باشد. اختلاف از وقتی شروع شد که روحانیون مشروطه‌خواه مانند سید عبدالله بهبهانی و آخوند خراسانی، به مقتضیات ذاتی مشروطه پی بردند. باید اذعان کرد که شیخ فضل‌الله نوری، پیش از آن دو دریافته بود که قطار مشروطه و تفکیک قوا و پارلمانیسم و رسانه‌های آزاد و مدارس جدید و روابط گستردۀ بین‌المللی، گاهی از ریل شرعیات خارج می‌شود. باری؛ پولتیک روشنفکران، جواب نداد و همه به بن‌بست رسیدند. بهبهانی ترور شد، تقی‌زاده به تبریز و سپس به استانبول گریخت و احتشام‌السلطنه(رئیس مجلس)، دوران ناصرالدین شاه را آرزو کرد.
(دربارۀ سید محمدطباطبایی باید جداگانه سخن گفت)

دو. حقیقت ماجرا این است که سلسلۀ قاجار، مشکل بنیادین با ترقی‌خواهی و تجددطلبی نداشت و اگر مشروطه هم رخ نمی‌داد، شاهان قاجار خودشان به این نتیجه می‌رسیدند که کشور را بدون پارلمان نمی‌توان اداره کرد؛ چنانکه پیشتر جلسات مشورتی را پذیرفته بودند. افزون بر قائم‌مقام و امیرکبیر، برخی دیگر از دولت‌مردان و صدراعظم‌های دولت قاجار، بسیار پیشرو و تجددخواه و وطن‌پرست بودند؛ کسانی همچون میرزا حسین‌خان مشیرالدوله، میرزا علی امین‌الدوله و میرزا یوسف آشتیانی(مستوفی‌الممالک)

در واقع نوسازی گستردۀ ایران از زمان مشیرالدوله کلید خورد و ناصرالدین‌شاه نیز پشت او ایستاد؛ اما آنچه این صدراعظم‌ها را ناکام و منعزل می‌کرد، مخالفت سنت‌گرایان با تجدد بود. ناصرالدین‌شاه، مشیرالدوله را هنگامی عزل کرد که هنوز از سفر فرنگ برنگشته بود. در میانۀ راه نامه‌ای از ملاعلی کنی به دست او رسید که بسیار ترسید. شاه به‌شدت از اینکه او را به بی‌دینی یا بددینی و بابی‌گری متهم کنند، هراس داشت و از همین رو بسیار می‌کوشید که تجدد و ترقی‌خواهی تا آنجا پیش برود که صدایی برنخیزد. اگر ترقی‌خواهان تعامل هوشمندانه‌تری را با دربار و روحانیت پیش می‌گرفتند، شاید نیازی به نهضت مشروطه هم نبود.
@MostafaTajzadeh
در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=23714
📝📝📝نظام حکمرانی باید بگوید اشتباه کرده و خود را اصلاح کند

✍🏻سیدمحمدخاتمی در دیدار با ”#شورای_مرکزی کانون #زندانیان_سیاسی مسلمان قبل از انقلاب“ با انتقاد جدی از شیوه #حکمرانی و به هدر رفتن ظرفیت ها و استعدادهای کشور تأکید کرد، باید در کنار #مردم ایستاد و دردهای آنها را شناخت و بیان کرد و به حاکمیت اعلام کنیم که به مردم بد می‌کند.

باید در کنار مردم ایستاد و دردهای آنها را شناخت و بیان کرد و به حاکمیت اعلام کنیم که به مردم بد می‌کند.

با این شیوه حکمرانی، هم #اسلام، هم مردم و هم #ایران زیان می کنند و لطمه های غیر قابل جبران می بینند.

#طبقه_متوسط کجاست؟ بخشی به طبقه فرودست هل داده شده و بخشی دیگر #مهاجرت کردند و بخشی هم که مانده‌اند گرفتار انواع مسائل هستند.

مردم که #برده نیستند! آدمی را سرکار بیاورید که بتواند کار کند و جواب مردم را بدهد.

انقلاب یک جنبه سلبی داشت که همه گروه‌ها با آن همراه بودند … همگان عقب‌ماندگی، #استبداد و استعمار را نمی‌خواستند.

اگر آن روز که #همه_پرسی شد می‌گفتیم اسلامی که کنار این جمهوری می‌نشانیم، رای مردم و #حق_حاکمیت مردم و توسعه را قبول ندارد و برای #مجلس هیچ اصالتی قایل نیست و ... ؛ آیا مردم به این رأی می دادند؟

اگر #خوداصلاحی نکنید نابودیتان حتمی است

#انتخابات برای مردم است؛ باید واقعا انتخابات صورت گیرد. نمی‌شود دست و پای کسی را ببندید و بگوئید شنا کن!

اگر بگویید هر کس با روال و روش و رویکرد موجود مخالف است، او ضد است و باید نابود شود که این بدترین شکل #دیکتاتوری است

صاف بگوئید #اپوزیسیون و مخالف قانونی را قبول ندارید.

متن کامل این خبر را اینجا بخوانید

🌐 @MostafaTajzadeh
📝📝📝نگاهی به چگونگی شکل گیری «جامعه مدنی» در ایران امروز

✍🏻روانشاد عزت الله سحابی

اصطلاح #جامعه_مدنی در قرن هفدهم میلادی به وسیلۀ #جان_لاک، فیلسوف انگلیسی مطرح شد. وی در کتابی به نام حکومت مدنی، مفهوم جامعه قراردادی را به جای جامعه آئینی یا جامعه اشرافی طرح کرد؛ قبل از لاک در عهد فلاسفه قدیم یونان نوافلاطونیان، در فلسفه اسلامی چنین مفهومی مطرح نشده بود. اما پیدایش یا تحقق تاریخی جامعه مدنی در انگلستان و در اروپا معطوف به مقدماتی بوده است؛ بدین معنی که جامعه و زندگی اجتماعی می بایست از مراحلی گذر کرده باشد تا طرح و تحقق عینی جامعه مدنی ممکن و متصور باشد چنانکه از همان عهد جان لاک تا امروز نیز مفهوم جامعه مدنی گرچه از نظر استخوان بندی محوری آن(قراردادی بودن روابط اجتماعی) ثابت است، ولی از نظر عمق و دامنه فراگیری تکامل یافته است و این بدان معنی است که جامعه مدنی همپای با رشد و تکامل با تحول در سایر مبانی زندگی اجتماعی خود می تواند تحول بیابد.

اما آن مراحل مقدماتی که انگلستان قرن هفدهم از آن گذر کرده بود، در بسیاری از کشورهای مشرق زمین، من جمله #ایران ما طی نشده بود. به این جهت، #جنبش_دموکراتیک یا حرکات خواهان آزادی و حکومت قانون در این کشور نیز نتوانست جا بیفتد و در اعماق زندگی اجتماعی ما رسوخ یابد.

انگلستان در عصر لاک اولاً جامعه ای زنده و فعال بود؛ گروه های اجتماعی قدیم و جدید، از اصناف کشاورز و مالک و خرده مالک، سوداگران، ارباب حرف و صنایع، دریانوردان، دولتیان، کارگران، حتی طایفه ای به نام دزدان دریایی با طبقات نوکیسه جدید، همه فعال شده به حالتی از شکوفایی و بالندگی دست یافته و روی هم رفته جامعه انگلیسی فعال و حیات مند بسیج شده بود.

علمایی چون نیوتن، ادبایی چون #شکسپیر در این قرن ظهور کردند که نشانه شکوفایی فضای علم و ادب و هنر در آن عصر می باشد. از درون این ظهور و فعالیت گروه ها و طبقات، حالات جدیدی از تنازع و ستیز اجتماعی نیز سر برآورده بود که در مجموع جامعه را در معرض جنگی پنهانی یا آشکار قرار می داد و این تنازع ناشی از طبیعت منافع متضاد با تنوع و تغایر آرا و عقاید گروه ها، نشأت می گرفت.

در چنین حال و فضایی بود که این سؤال می توانست مطرح شود که این همه عقاید و مصالح و منافع گروهی چگونه می توانند به یک زیست مشترک و مسالمت آمیز دست یابند تا در مجموع، حیات جامعه انگلستان و اقتدار آن را به خطر نیندازند.

ثانیاً، در انگلستان آن عصر اگرچه نانوشته، اصلی اجتماعی و اخلاقی، مورد قبول همگان قرار گرفته و توسط همه طبقات درک شده بود و آن اینکه تمام آن گروه های متخاصم حداقل در ناخوداگاه خود به این درک رسیده بودند که به رغم تعارض و تخاصم موجود، فیمابین گروه های اجتماعی، سرزمین و ملت و دولتی به نام انگلیس وجود دارد که همگی در درون آن تشخص و تمایزی نسبت به سایر ملل می یابند و از امنیت و ترقی و رفاه برخوردار می شوند.

جامعه مدنی یا قراردادی در واقع مستلزم دستیابی جامعه و شعور جمعی به چنین حالتی است. گروه ها و اصناف متنازع و متخاصم اجتماعی اگر به چنین شعوری دست نیافته باشند، هیچ دلیل عینی و انسانی وجود ندارد که بر سر عهد و پیمان های اجتماعی یا قراردادهای اجتماعی وفادار و پایبند بمانند و اگر این پایبندی به تعهدات و قراردادها نباشد، جامعه مدنی هم ثبات و استمراری نمی تواند داشته باشد. و برعکس وقتی چنین حالتی از شعور اجتماعی فراهم آمده باشد، دسترسی توافق و تفاهم و پایبندی بر سر آن شدنی و پایدار خواهد بود.

پس احساس و ادراک یک فضای عام و فراگیر نسبت به همه گروه های متخاصم و متضاد جامعه، مقدمه و پیش شرط اصولی نیل به جامعه مدنی است. مأموران سیاسی یا نظامی انگلیس که به سرزمین های دور دست می رفتند و ما عموماً و حقاً آنها را مأموران استعمار می شناسیم، همانها اولا از شرایط بسیار سخت و خطرها و ریسک هایی استقبال می کردند و شور و انگیزه جست و جو و پیگیری داشتند و ثانیاً همان ها را برای منافع و مصالح دولت مرکزیشان، انگلستان تحمل و کمتر به نفع جیب یا منافع شخصی عمل می کردند.

به هر حال، منفعت مادی یا کسب افتخار شخصی تحت الشعاع منافع دولت و کشور مرکزی خودشان بود، حتی همان طوایف دزدان دریایی شان هم اموال غارتی یا تجارتی خود را به سرزمین انگلیس می بردند که همانجا، خانه امنشان بود.

در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=23965
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir