فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
Forwarded from ایران فردا
🔴 خدمات متقابل کردهای عراق و جمهوری اسلامی

🔹صلاح الدین خدیو
@iranfardamag

🔺 ساخت یک فیلم کوتاه تبلیغاتی درباره کمک ایران به دولت اقلیم کردستان در جریان حمله داعش به اربیل، واکنشهای منفی متعددی را میان مخاطبان کرد برانگیخته است. تحقیر مسعود بارزانی و ترسیم سیمایی ضعیف و خالی از اعتماد به نفس اصلی ترین دلیل این واکنش های منفی است.

اما به راستی واقعیت چیست؟

🔺 پس از سقوط‌ شنگال که نیروهای حزب دمکرات بدون هیچ مقاومتی آن را رها کردند داعش از دو محور کویر و مخمور به حدود چهل کیلومتری اربیل رسید و خطر سقوط شهر واقعا جدی بود. عقب نشینی سریع نیروهای حزب دمکرات برای داعش هم غیرمنتظره بود. به طوریکه فرصت سوار کردن و استقرار توپخانه سنگینشان را پیدا نکردتد که با آن می توانستند اربیل را گلوله باران کنند.
مقامات حزب دمکرات از ایران و ترکیه و آمریکا درخواست کمک کردند. ترکها که پاسخی ندادند ولی ایرانیها بلافاصله در مخمور حاضر و به تقویت خطوط دفاعی کردها پرداختند.

▪️ فردای شبی که سردار قاسم سلیمانی در اربیل حاضر شد، هواپیماهایی ناشناس به بمباران نیروهای داعش و از جمله قطعات توپخانه آن پرداختند. تلویزیون روداو گقت ناظران آگاه احتمال می دهند نیروی هوایی ترکیه دست به حمله علیه داعش زده ولی به زودی معلوم شد هواپیماها ایرانی یا عراقی بودند.
فکر می کنم آن روز چهارشنبه ای در ماه مرداد بود. دو روز بعد یعنی جمعه، هواپیماهای آمریکایی آمدند و واحدهای داعش را به شدت بمباران و خطر از سر اربیل کنار رفت.

▪️ اما این واقعیت است که ایرانیها زودتر از بقیه و در شرایطی خطیر به کمک کردها رفتند.

🔺 آیا کردها و در راس آنها بارزانیها هیچ کمکی به ایران نکرده اند؟

▪️ آنانی که از تاریخ آگاهند، می دانند که در فاصله سالهای 1360 تا 62 این چریکهای آزموده و ماهر بارزانیها بودند که دوشادوش سپاه پاسداران علیه شورشیان کرد ایران می جنگیدند و نیروهای حزب دمکرات کردستان ایران را به پشت مرزهای ایران و عراق راندند.

▪️ همچنین دو حزب اصلی دمکرات و اتحادیه میهنی از سال 1365 در قالب عملیاتهای نصر و فتح، تمام امکانات خود را در اختیار سپاه گذاشتند تا جبهه شمال را علیه صدام باز کند و به بن بست در جبهه های جنوب خاتمه دهد.

▪️ بمباران شیمیایی حلبچه و عملیاتهای انفال که به کشته شدن دهها هزار کرد انجامید، در واقع مجازات کردها برای همکاری با جمهوری اسلامی بود.نباید از حق گذشت که در بهار 1370 که صدام قیام کردها را سرکوب کرد، این ایران بود که بر خلاف ترکیه با سخاوت پذیرای صدها هزار آواره کرد گردید.

▪️ این همکاریها پس از تشکیل حکومت اقلیم هم تداوم یافت. از جمله زمانی که نیروهای آمریکایی به قصد دستگیری فرماندهان ارشد سپاه قدس، نیروهایشان را در محوطه دیپلماتیک ایران در اربیل هلی برن کردند، این گارد حفاظت نیچیروان بارزانی بود که به سرعت آنها را تحت حمایت گرفت و به مکانی امن ـ گویا منزل مسعود بارزانی ـ برد.

🔺 آیا به رخ کشیدن نیکی به دیگران و بازگویی نقاط ضعف آنها در هنگامه جنگ و بحران ستودنی است؟ خیر! نه تنها اخلاقا درست نیست، بلکه زیبنده شان و شکوه طرف قدرتمندتر هم نمی باشد.

▪️ پس چرا ما اینگونه نیستیم؟ لوئیس معلوف نویسنده لبنانی پاسخی درخور به پرسشی مشابه داده است:
ما شرقیان دائماً در گذشته زندگی می‌کنیم. چون از آخرین پیروزیهایمان در جنگ دست‌کم صدها سال گذشته است، از آخرین دستاوردهای علمی و تولید تمدنیمان حداقل هزار سال گذشته و قس علیهذا.

▪️ در حالیکه انسان غربی ضرورتی نمی بیند که به نبرد واترلو یا نرماندی افتخار کند، یا مدام اسم مخترعانی چون جیمز وات و ادیسون و گراهام بل را بر زبان بیاورد. زیرا هر روز صبح که سر میز صبحانه روزنامه می خواند، از آخرین اختراعات بدست هموطنانش خبردار می شود، خبر آخرین پیروزی در واپسین نبرد که دیروز و پریروز رخ داده، جلو چشمانش رژه می رود و ...

▪️ اما ما، همه ما و هر یک به درجه ای، مقهور حس سرخوردگی ناشی از احساس محرومیت و پس افتادن هستیم و ....


#بارزانیها
#اقلیم_کردستان
#صلاح‌الدین_خدیو

https://bit.ly/36g0MSt
https://t.me/iranfardamag
🔺طلایه دار و قرمزپوش جلوی لشکر نشوید!

در سالگرد رفراندومی که متعاقب آن پنجاه درصد مساحت اقلیم کردستان کوچک شد و این منطقه عملا به مرزهای خودمختاری مصوب دولت بعث در سال 1970 برگشت، همایشی در دفاع از عادی سازی روابط با اسرائیل در اربیل برگزار شده است.
این همایش که به ابتکار یک مرکز غیر دولتی آمریکایی و با مشارکت افراد شیعه و سنی عراقی - عمدتا سنی - برگزار شده، خواهان پیوستن عراق به کاروان صلحی شده که توسط ترامپ میان اسرائیل با چند کشور عربی منعقد گردید.
دولت عراق و دولت اقلیم هر دو برگزاری آن را محکوم و از بانیان و شرکت کنتدگان آن انتقاد کرده اند.
به زحمت می توان تصور کرد خارج از اطلاع حکومت، جلسه ای با این درجه از حساسیت در جایی برگزار شود، که هر کاری در آن مستلزم کسب مجوز و فرایندهای طولانی اداری است.
با این وصف اقلیم کردستان از میزبانی این جلسه چه سودی می برد؟
آیا مستقل از بغداد می تواند روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار کند؟
آیا شرکت کنندگان در همایش، جریان های اصلی و شخصیت های سیاسی طراز اول عراقند؟
آیا میان افکار عمومی و جامعه مدنی عراق، گرایشی قوی به سود عادی سازی روابط با اسرائیل وجود دارد؟
روشن است که پاسخ همه این سوالات نه است. با این وصف چرا اربیل به برگزاری آن چراغ سبز داده است؟
ترکیب شرکت کنندگان را عمدتا عشایر عرب سنی و شخصیت های سیاسی نزدیک به آنان تشکیل می دادند. گروهی که در گذشته هم از حمایت اقلیم کردستان به هدف موازنه سازی در برابر دولت تحت تسلط شیعیان در بغداد، برخوردار شده اند.
اینبار اما احتمالا پای یک دولت منطقه ای نظیر عربستان یا امارات هم در میان است. متحدان منطقه ای واشنگتن از حوادث افغانستان و کاهش علاقه این کشور به حضور در مقیاس سابق در خاورمیانه ابراز نگرانی و ناخرسندی می کنند. نزدیک شدن به اسرائیل و تشکیل یک بلوک منطقه ای جدید با حضور تل آویو، ابتکاری است که آنها برای مقابله با نفوذ فزاینده و برتری طلبی ترکیه و ایران در پیش گرفته اند.
در عین اینکه تمام تخم مرغ های خود را هم در سبد بلوک موصوف نگذاشته و گوشه چشمی هم به تهران و آنکارا دارند.
برگردان این رهیافت در میان بازیگران فروملی نظیر کردها و عرب های سنی هم دارای منطقی مشابه است: پر کردن خلاء آمریکا با حضور مرئی و نامرئی اسرائیل.
میزان واقع گرایی این ارزیابی به جد محل مناقشه است. اسرائیل ژاندارم غرب در منطقه نیست و در صورت کنشگری مستقل هم قابلیت های آن به شدت افت می کند. در جریان رفراندوم چهار سال قبل کردستان، علیرغم حمایت های لفظی، در عمل نخواست یا نتوانست کاری بکند و نیروهای عراقی با چراغ سبز آمریکا و قدرت های منطقه ای، به آسانی کردها را از مناطق مورد مناقشه رانده و معادله ژئوپولتیکی جدیدی خلق کردند.
اکنون هم کشورهای منطقه با پیش بینی خروج نهایی آمریکا هریک از نقطه عزیمتی ژئوپولتیک در پی بازخوانی موازنه های گذشته و پی ریزی نظم تازه ای هستند. گفتگوهای میان ایران و عربستان، مصر و ترکیه، امارات و ترکیه، ترکیه و عربستان، اسرائیل و ترکیه و ...که به هدف تنش زدایی و ارتقاء سطح روابط انجام می شود، موید نمایانگر شدن خاورمیانه پسا آمریکایی در افق آینده است.
با این وصف تکلیف کردها هم تا حد زیادی روشن است. منطقه ای کوچک و در محاصره که از نفوذ عمیق و فزاینده ترکیه و ایران رنج می برد، فی البداهه نمی تواند با اسرائیل یعنی رقیب منطقه ای قسم خورده این کشورها، نرد عشق ببازد.
به عبارت بهتر در قبال فوائد کوتاه مدت و عوائد تاکتیکی، خسارات درازمدت و راهبردی نصیب آنها می شود. رابطه با اسرائیل البته میوه ممنوعه دهه های گذشته نیست، اما پیشقدمی در آن به سود اقلیم کردستان با مختصات راهبردی و ژئوپولتیک پیشگفته نمی باشد.
ضرب المثلی معروف در زبان کردی به خوبی معایب پیشگامی در شرایط حساس و بغرنج و ضرورت رعایت حزم و احتیاط و آبروداری را به تصویر می کشد: مەبە کەواسووری پێش لەشکر!
هیچگاه طلایه دار و قرمزپوش جلوی لشکر نشو!
به عقیده من این پند قدیمی، برگردان فولکولوریک و ساده شده معمای پیچیده و بغرنج رابطه با اسرائیل است. در کاری که خیری برای آن متصور نیست، نفر آخر شدن بهتر از اولین نفر شدن است.

#صلاح_الدین_خدیو
#اقلیم_کردستان
#اسرائیل
@sharname1
🔺دمکراسی در تردید: برندگان و بازندگان کرد در انتخابات عراق

انتخابات زودهنگام عراق در سایه تحریم و سرخوردگی گروه های اجتماعی برگزار شد و به نظر نمی رسد بتواند گرهی از کلاف سردرگم حکمرانی این کشور باز کند. مشارکت چهل و یک درصدی مردم در انتخابات کشوری که سابقا انگیزه های قومی، مذهبی و طائفی مانند آهن ربا مردم را به پای صندوق ها می کشاند، نشانه نارضایتی عمیق از سیاست های جاری و ناامیدی از توان صندوق های رای برای بهبود است.
در موقعیت هایی که انتخابات با سردی و بی تفاوتی مردم روبرو می شود، معمولا گروه های متحد و یا نزدیک به قدرت که در وضعیت موجود سهیمند و بوسیله احزاب متبوع خود برانگیخته می شوند، در غیاب رقیبی بنام مشارکت گسترده، نتایج بهتری کسب می کنند.
در انتخابات اخیر عراق چنین اتفاقی افتاده است. هر چند تعدد لیست ها و تقسیم آرای نسبتا اندک ریخته شده به گونه ای است که هیچ جریانی نتواند به عدد 165 که حداقل کرسی لازم برای تشکیل دولتی تک حزبی است، نزدیک شود و مانند سابق، گزینه ائتلاف لیست ها و سهم خواهی و چانه زنی های بی پایان، تکرار می شود.
صدر نشینی جریان صدر، پدیده ویژه این انتخابات است.
اما این پیشتازی قاطع نیست و صدر برای تشکبل دولت ناچار به ائتلاف با جریان های دیگر است. امری که بالقوه امکان بقای الکاظمی به عنوان گزینه ای مرضی الطرفین را افزایش می دهد.
از مدتها پیش، نوعی همسویی میان جریان صدر و حزب دمکرات کردستان به عنوان حزب پیشتاز کردها در انتخابات پدید آمده بود و نتایج اخیر، احتمالا به همگرایی بیشتری میان آنان بینجامد.
حزب دمکرات با کسب 32 کرسی، یک پیروزی خیره کننده بدست آورده است. این پیروزی که به صورت توامان معلول اعتماد آفرینی این حزب در قیاس با رقبای مفلوک و نیز تحریم گسنرده انتخابات است، آن را در موقعیت برتری قرار داده و احتمالا باعث شود متقاضی کرسی ریاست جمهوری گردد که به صورت سنتی در اختیار اتحادیه میهنی بوده است.
نکته شگفت انگیز اینجاست که آمار کمترین و بیشترین درصد مشارکت در سطح کشور هر دو در اقلیم کردستان ثبت شده است. سلیمانیه مرکز اپوزیسیون و پایگاه سنتی اتحادیه میهنی با 37 درصد مشارکت پس از بغداد، ایستاده و دهوک قلعه سیاسی حزب دمکرات با 54 درصد، در صدر همه استانها قرار گرفته است.
افت شدید میزان مشارکت باعث شده که پارتی، اتحادیه میهنی و جمعیت دادگری تقریبا نصف آرای خود را به نسبت سال 2018 از دست بدهند.
این امر البته شامل جنبش تغییر نمی شود که با از دست دادن نود درصد آرایش، زمینه اجتماعی خود را به کلی از دست داده است.
تنها استثنا، اتحاد اسلامی کردستان است که میزان آرایش دو برابر شده است.
بخشی از مشارکت پایین سلیمانیه و کرکوک به وضعیت آشفته و نابسامان اتحادیه میهنی به عنوان " مرد بیمار کردستان " باز می گردد. جنبش تغییر هم که پس از مرگ رهبرش و سرگردانی "پیشینی" آن میان دو گزینه مخالفت و مشارکت در قدرت، دستکمی از حزب مادر ندارد، با نمره صفری که گرفت، احتمالا به پایان حیات سیاسی خود رسیده است.
پدیده اصلی انتخابات اما جنبش نسل نو است که با کسب نه کرسی، شگفتی آفریده است.
این سازمان نوپا پیروزی خود را مدیون زبان صریح و آتشبن رهبرانش در نقد احزاب حاکم و بی عملی اپوزیسیون قدیمی است. امری که کمک کرده به نسبت سایر احزاب، با کمترین افت آرا مواجه شود.
توفیق این حزب، درست مشابه پیروزی خیره کننده جنبش تغییر در انتخابات سال 2010 پارلمان کردستان است که با کسب 25 کرسی به دومین فراکسیون پارلمانی تبدیل شد. اما از آنجا که انتخابات به چرخش واقعی قدرت منجر نمی شود و جنبش تغییر در برابر هیمنه اقتصادی احزاب حاکم عملا مستاصل بود، به تدریج پایگاه اجتماعیش را از دست داد.
این سرنوشت احتمالا در انتظار حزب نسل نو هم هست. اما همزمان این هشدار مهم را هم با خود دارد که هم تحریم انتخابات و هم ظهور قارچ گونه و پیروزی برق آسای این حزب، نشانه نارضایتی جدی و عمیقی در جامعه است و ممکن است تحولات ناگهانی و ظهور نیروهای سیاسی جدی تر، به دگرگونی بنیادی در اوضاع فعلی بینجامد.
مشارکت پایین استان سلیمانیه که در عراق سرآمد است و ظهور احزاب و دستجات سیاسی تازه در آن، پدیده ای است که در اصل ماحصل نارضایتی از سیاست های فعلی است. نشانه هایی از سرایت این موج تازه به اربیل و دهوک دیده می شود.
این امر در صورتی است که انتخابات نتواند تغییری ملموس و معنادار در اوضاع نه چندان مناسب کنونی ایفا کند و گروه های بیشتری در آینده با صندوق رای قهر کنند.
#صلاح_الدین_خدیو
#انتخابات_عراق
#اقلیم_کردستان
@sharname1