فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.9K subscribers
10.8K photos
3.42K videos
520 files
29.3K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝 در حكومت نوين #قاجار تبريز دوباره پايتخت خواهد شد. زبان توركى رسمى شده و رسم الخط به لاتين تغيير خواهد كرد
#توییت شاهزاده بابك قاجار

📝 امروز چند توئیتِ «شاهزاد بابک قاجار» را دیدم. در یکی نوشته «اگر قرار باشد شاهنشاهى به ايران برگردد اين حق ماست». در توئیت های دیگر برنامه هم داده است. لابد باید منتظر ظهور مدعیانی از زندیه، افشاریه،صفویه و .. تا جد آریائی های نژاده، کوروش کبیر، یا دیاکو، سر سلسله مادها، هم باشیم.
#توییت فرج سرکوهی

@MostafaTajzadeh
https://bit.ly/2Kir0rv
🔎 نگاهی به توئیت‌های منتخب روز:

https://twitter.com/manekallegonde/status/1245624346619441153?s=21

هادی یزدانی:
پنجشنبه‌ی آینده جشن نیمه‌ی شعبان است. رویدادی که از دیرباز در #اصفهان با شکوه برگزار می‌شده و خاطره‌‌ی این جشن مردمی در ذهن ما نقش بسته است. پرسش مهم در بحبوحه‌ی #بحران_کرونا امّا این است که آیا برای تعطیلی این جشن در سال اخیر تمهیداتی اندیشیده شده؟

AmiR Rashidi:
هفته پیش وزیر خارجه آمریکا تلاش داشته ترامپ را قانع بکند ایران را بمباران کند. چرا؟ چون بحران کرونا دولت را ضعیف کرده و میشود با هزینه کم بهش حمله کرد. تنها چیزی که این وسط اهمیت ندارد جان و رنج مردم است.
#تحریم_پسند و #جنگ_پسند نباشیم. سعی کنیم از درد و رنج مردم کم کنیم.

Hamed Paktinat:
با نرخ نفت 14 دلاری
و کاهش نسبی صادرات غیر نفتی با شرایط امروز و البته تقاضای داخلی ارز بر مبنای سال گذشته شامل واردات رسمی و قاچاق ،در سالی که می آید، 40 میلیارد دلار کسری ارزی خواهیم داشت.
درست دیدید - 40 میلیارد دلار !
بد نیست به تدوین بودجه دیگری برای امسال بیاندیشیم!

mohammad mohajeri:
#رئیس_صداوسیما(مدعی اداره جامعه)درجلسه ستادمقابله با #کرونا درپاسخ به این پیشنهاد که برای کاهش تردد مردم برای شرکتهایی که ارزاق را به منازل برسانند تبلیغ کند،میگوید اگر #تبلیغ کنیم #توسکا (صاحب انحصاری آگهی ها) ما را جریمه می کند!
خداوکیلی شاهان #قاجار هم اینجور مملکت را نبخشیدند

شهربانو امانی:
آقای #میرسلیم چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.گزارش اخبار از بیمارستان شهدای تجریش را ببینید که نیازمند هستند، رییس بیمارستان دست احتیاج به سوی مردم و خیرین دراز کردند.قبل از کمک به آمریکای مستضعف به نیازهای بیمارستان های مملکتمان رسیدگی کنید و به مردم گزارش دهید.
#کرونا

saied morvarid:
تو ايه ٢٥٣ بقره اومده:((برخي ايمان آورده اند و بعضي كافر شدند و اگر خدا مي خواست با هم سرجنگ نبودند.))
خدا اين اختلاف رو به رسميت شناخته، جمهوري اسلامي باهاش كنار نمي آد.

Ali Motahari:
از روزی که آقایان جنتی و کدخدایی حدود ۹۰ نماینده مجلس را آن هم بعضاً به خاطر اظهار نظر برخلاف نظر آنها رد صلاحیت کردند، یک دست الهی مجلس را تعطیل کرد. شاید این علامتی باشد برای این دو که دست از روش غلط خود بردارند.

سهند ایرانمهر:
سطح مسئولیت اجتماعی مردم‌ ما علیرغم همه کاستی‌ها مثال زدنی بوده است کافی است کسی اندک آشنایی با پیوند عمیق ملت ایران با سنت‌‌هایی مثل مراسم سیزده‌به‌در داشته باشد تا متوجه شود، دیروز ، مردمی که در خانه ماندند چه کارستانی کردند.

بهمن كلباسى:
گزارش خبرنگار اسرائیلی @BarakRavid: نتانیاهو ویدیوی را به وزرای کابینه‌اش فرستاده که در آن اجساد افراد در سطل‌های آشغال ریخته میشه. گفته این در ایران رخ داده و رژیم داره تعداد مرگ از #کرونا را مخفی میکنه. بعد معلوم میشه ویدیو از سریالی به نام پاندمی بوده.

علی علیزاده:
ضیا نبوی سال ۸۸ به جرم ارتباط با مجاهدین به دهسال محکوم شد. پس از ۸سال حبس و تبعید و رفت و آمد به دادگاه‌های تجدید نظر و دیوانعالی در نهایت بیگناهیش اثبات شد. قوه قضاییه جمهوری اسلامی به ضیا نبوی ۸ سال جوانیش را بدهکار است. باید از او رسما عذرخواهی شود نه اینکه دوباره دستگیر شود

فرزاد نیکقدم:
‏«مسمومیت 3هزار و 117نفر بر اثر مصرف مشروبات الکلی تقلبی؛ 320کشته،62نفر دچار نابینایی و کم‌‌بینایی،284نفر هم نیازمند دیالیز»
تلفات مصرف الکل تقلبی زیر اخبار مربوط به کرونا دفن شده و هر روز بر تعداد مسومیت ها افزوده می شود.نه منشا آن مشخص است و نه اراده ای برای مدیریتش دیده می شود.

Saeedehh Khashi:
کروناویروس در سیستان وبلوچستان ۲۳۳نفر رو مبتلا کرده که ۲۰ نفر فوت شدند!از اونور یهویی ۱۲۸۹بیمار حادتنفسی بستری شدند که ۱۰۰ نفرشون جونشون رو از دست دادن!
#سیستان_بلوچستان

حسین رزاق:
امروز #محمد_مساعد در صدر فهرست مجله Wired از ۱۰ روزنامه‌نگار جهان قرار گرفت که تحت بازداشت يا سرکوب حکومتی هستند.
كاش قلمت آزاد بود تا در زمانه‌ی جولان قلم به مزدها از آزادگی مینوشتی، رفیق.

Aida Ghajar:
در بند بودن فقط به گرفتاری در دیوارهای زندان نیست. وقتی قلم روزنامه‌نگار را بگیرید، او را منع کنید از حضور در شبکه‌های اجتماعی، ممنوع‌ الکارش کنید، مدام زیر بازداشت، احضار و بازجویی نگه دارید و تهدیدش کنید، حتی اگر هنوز دادگاه برگزار نکرده باشید هم، آزاد نیست.
#خبرنگاری_جرم_نیست


🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝شاهزادۀ سرباز


✍🏼مهدی تدینی

هنگام مرگ فقط ۴۴ سال داشت. روزهای آخر عمر در مشهد بود. مردی که اسبش همیشه زین‌کرده و همیشه آمادۀ رزم بود، فهمیده بود مرگ به زودی کلون خانه‌اش را می‌کوبد. تا دم آخر جنگید، حتی رفتنش به مشهد برای جنگی بود که در هرات جریان داشت. روی کاغذ، او از بزرگ‌ترین بازندگان تاریخ ایران است، اما کاغذها گاهی دروغ می‌گویند و حقیقت را پنهان می‌کنند. او بازنده‌ای سربلند بود و افزون بر این، با درایت خود از شکست‌های بزرگ‌تر جلوگیری کرد. یک شب که بدحال از حرم بازگشت، بر بستر خوابید و منتظر مرگ ماند. دم آخر وصیت کرد در جوار امام رضا دفن شود و چشم از جهان فروبست (۲ آبان ۱۲۱۲ ش). این واپسین شامگاه زندگی عباس‌میرزا بود، ولیعهدی که اگر به مرگ زودهنگام دچار شد و به شاهی نرسید، به این دلیل بود که لحظه‌ای آرام نگرفت تا حتی به سلامت خود بیندیشد.

وقتی خبر مرگ او به گوش سربازانش رسید، کسی نبود که نگرید. در تهران کسی شهامت نداشت خبر مرگ را به پدرش، فتحعلیشاه، دهد. یکی از درباریان، آصف‌الدوله، با چهره‌ای مغموم نزد شاه رفت. آصف‌الدوله خبر مرگ عباس‌میرزا را داد و برای تسلای شاه اشک‌ریزان گفت: «در هر ولایتی یک عباس‌میرزا هست». شاه قدری خویشتنداری کرد و گفت: «انصاف نکردی که گفتی در هر ولایت یک عباس میرزا داری! می‌بایست بگویی که پس از هفتاد سال عمر با این کثرت اولاد و چهل سال سلطنت، دیدی که از این دنیا بی‌اولاد و بلاعقب رفتی!» این را گفت و بسیار گریست.

بی‌تردید عباس‌میرزا نخستین دولتمرد بلندپایه‌ای بود که ضرورت مدرن شدن ایران را فهمید. اما این بحث بماند برای مقالی دیگر و کمی از شخصیت او بگویم. دبیر سفیر روسیه در ایران نقل می‌کند وقتی سفیر روسیه در عمارت عباس‌میرزا همراه او قدم می‌زد، دیواری دید که باغ عمارت را بدریخت کرده است. از عباس‌میرزا پرسید چرا این دیوار را خراب نمی‌کنید، شاهزاده پاسخ داد این دیوار باغ پیرمردی است که به دلیل علاقه به ماترک اجدادش به هیچ قیمتی حاضر نبود باغش را بفروشد. من هم به نظر او احترام گذاشتم و تحسینش کردم. منشی سفارت روسیه می‌نویسد، در تمامی آسیا چنین دولتمرد عدالتخواهی نمی‌یابید.

در بحبوحۀ جنگ با روسیه عباس میرزا، وقتی در خوی وقتی شنید یکی از سربازان زبده و مورد علاقه‌اش به دختری ارمنی تجاوز کرده است، بی‌هیچ شفقتی حکم اعدام جوان متجاوز را داد و هیچ شفاعتی در او اثر نکرد. اما چیزی که در عباس میرزا جالب‌ترین ویژگی اوست، این است که او به نظر به یک «خودانتقادی» رسیده بود که می‌توانست سرچشمۀ تغییر باشد. ژوبر، فرستادۀ ناپلئون، تعریف می‌کند که عباس میرزا بسیار محزون بود و ضمن مقایسۀ خود با اروپاییان می‌گفت:

«نمی‌دانم این قدرتی که شما را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ شما در فنون جنگیدن و فتح کردن و به کار بردن تمام قوای عقلیه متبحرید، حال آنکه ما در جهل و شغب غوطه‌ور و به ندرت آتیه را در نظر می‌گیریم. مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما می‌تابد تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از سر شماست یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری دهد؟»

گاسپار دو روویل، افسر فرانسوی مأمور در ایران نیز او را می‌ستاید. می‌نویسد عباس‌میرزا هشت تا ده صبح پیش از صرف صبحانه جوابگوی رعایا بود و به روستاها سرکشی می‌کرد تا تعدی و تجاوزی صورت نگرفته باشد. می‌گوید لباس او در مقام نایب‌السلطنه با سربازان عادی فرق چندانی نداشت. دو روویل تعریف می‌کند وقتی شبی روس‌ها به چادر سربازان ایران شبیخون زدند، عباس میرزا چطور از خواب پرید، بدون زره، فقط با یک خنجر، چادر را درید، بر اسب بی‌زین نشست و با نهیب سربازان را بیدار کرد و دو گروهان روس را در هم کوبید. دربارۀ مهارت‌های او در تیراندازی با تفنگ و کمان نیز همه روایت‌های شگفت‌آوری کرده‌اند؛ کسی مثل جیمز موریه، دیپلمات انگلیسی نیز تعاریف ستایش‌آمیز زیادی دربارۀ عباس‌میرزا نوشته است و می‌گوید همۀ صفاتی که گزنفون، تاریخ‌نگار یونانی باستان، به ایرانی‌ها نسبت می‌دادند، در عباس میرزا وجود داشت.

اندکی پیش از مرگ در وصیتنامه‌اش به محمدمیرزا (محمدشاه آتی) پیش از هر چیز می‌گوید: «حفظ مملکت، آسودگی رعیت، راحت نوکر، رسیدگی به کار دولت وعرایض مظلومین و رفع شبهات... را واجب بدانند.» وصیت‌های عباس‌میرزا، چنان خواندنی است که حیف است گذرا از آن عبور کنیم. مرور وصیتنامۀ او باشد برای نوشتاری دیگر.

پی‌نوشت: برای این نوشته بیشتر از کتاب «ایران در میان طوفان یا شرح زندگانی عباس‌ میرزا...» نوشتۀ ناصر نجمی، بهره بردم.



پست‌های مرتبط:
▪️«قتل دیپلمات روس در تهران و سنت تسخیر سفارت»


#عباس_میرزا، #قاجار، #شخصیتها
@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی

🆔 @MostafaTajzadeh
Forwarded from بایگانی
🔎 نگاهی به توئیت‌های منتخب روز:

https://twitter.com/navid_bhz/status/1356312370629382145?s=21

Kaveh Kermanshahi:
صد فعال کُرد طی یک ماه بازداشت و ده‌ها نفر نیز به نهادهای امنیتی احضار و تحت بازجویی قرار گرفته‌اند. این بازداشت‌ها بدون حکم قضایی و مصداق "بازداشت خودسرانه" است‌ و بازداشتی‌ها بدون تفهیم اتهام در بازداشتگاه‌های مخفی در وضعیت "ناپدیدشدگی قهری" قرار دارند.

احسان محمدی:
اینکه #قالیباف حامل نامه بوده یا نه، قرار ملاقات با #پوتین داشته یا نه، این اتفاق مایه خوشحالی است یا شرمساری، دیگر اهمیتی ندارد، در افکار عمومی ثبت شد: «پوتین به قالیباف اجازه ملاقات نداد»
پاک کردن این گزاره با گزارش‌هایی که مقدمه آن «...و اما حقیقت ماجرا» است، شدنی نیست.

آرش هاشمی:
یعنی به فضل الهی، نمایندگان مجلس یازدهم در حد کلاس سوم دبستان هم فهم رسانه ای ندارن! دیده بالاش اسم خاتمی‌ه، عکسشم که هست؛ میگه این صفحه ممده :))

علی صارمیان:
#سحر_زکریا هم یک شهروند این کشور است. مگر انان که در مخالفت با فایزر داد سخن می دهند، همه متخصص اند؟
نظر خانم زکریا را دکتر حریرچی رد کرده است. اما حق شهروندی او را نمی شود رد کرد. وزارت بهداشت در مسائلی واقعا کرونا را سیاسی کرد. باگ هایش زیاد است و زکریا می توانست به آن اشاره کند

pejman mousavi:
پرسشِ من ساده است: چگونه برای وارداتِ همه‌چیز از جمله #دارو و #واکسن و #انسولین و موادِ اولیه‌ی مرغوب در همه‌ی حوزه‌ها، می‌شنویم که #تحریم مانع است، اما برای واردات #توتون و کاغد و نخ و سایرِ موادِ موردِ نیازِ تولیدِ #سیگارِ خارجی در کشور، مانعی وجود ندارد و همه‌چیز هماهنگ است؟

احسان بداغی:
البته اتهام #تشویش_اذهان_عمومی و #نشر_اکاذیب هم فقط مربوط به روزنامه نگاران و فعالان مدنی است و شامل تبلیغ سازمان یافته #جهالت و تشویق مردم به خودکشی دسته جمعی نمی شود.

عباس عبدی:
قصد تحقیر ندارم فقط به دو اشکال قالیباف اشاره می کنم.
۱. بجای این که زندگی و فعالیت عادی خود را انجام دهد همه کارهایش معطوف به انتخابات است. لذا کارهایش همیشه مصنوعی و خراب می‌شود.
۲. مشاورانش از خودش خیلی ضعیفترند.
مشاور محترم لطفا آقای رییس‌ را از این توییت بی‌خبر نگذار.

محمد مالی:
قرار است چندین هزار بلوط، قربانی پروژه تعریض محور ارتباطی یاسوج به سی‌سخت شوند و ایستاده بمیرند. بلوط، رگ زاگرس است. زاگرس، رگ ایران.
نمی‌شود. نباید. نمی‌گذاریم...

حسین دهباشى:
پوتین اگر ۱% احتمال می‌داد #قالیباف ر.جمهور می‌شود یا یک‌صدهزارم% گمان می‌کرد مجلس ج.ا در راس امور است یا یک‌ملیاردم% می‌پنداشت جز خودش، اسد و خفّاش‌خورهای شرقِ دور، کسی برای ام‌القرای اسلامی مانده، نامه‌رسان رهبری را ولو در تهِ یکی از تالارهای چندهزارمتری کرملین می‌دید. نمی‌دید؟

mohammad mohajeri:
خاک بر سر من که بادمجان دورقاب چینهای #رئیس_مجلس مملکتم برای عکس او با #پوتین، برای مصرف در #انتخابات1400 تاریخ دیدار را به دروغ جعل میکنند. بعد بارها به سفیر روسیه التماس میکنند و وقتی "نه" میشنوند به دروغ میگویند پروتکل روسیه را نپذیرفتیم.
چنین #ذلت و #خفتی در دوره #قاجار هم نبوده.

ژیلا بنی‌یعقوب:
عالیه دبیر بخش عکس مجله ایران فردا بود و #کیوان_صمیمی هم سردبیرش.
اکنون هر دو در زندان اوین هستند.
#عالیه_مطلب_زاده

yashar soltani:
سفر دو منظوره #قالیباف به روسیه برای ژست زود هنگام کاندیداتوری و سرپوش گذاشتن بر پرونده سنگین ۱۴ هزار میلیاردی قائم مقامش در شهرداری، با تحقیر پوتین به سنگ خورد.
وقتی منافع ملی با اصرار بر گرفتن پیام از نظام بازیچه سودای پاستور می شود، رویای ریاست به #کابوس تبدیل می شود.

امیر‌حسین مصلی:
مسئله اصلی این است که چرا #رهبری مسئولیت ارائه نامه مهم به مقامات #روسیه را بجای کانال #وزارت_خارجه به #قاليباف محول میکند؟
آنهم در آستانه #انتخابات_۱۴۰۰ که زمزمه های کاندیداتوری وی مطرح میشود!
این تصمیم هم #ظريف را تضعیف کرد و هم جایگاه رئیس #مجلس که #پوتین نپذیرفته او را!

علیرضا صلواتی:
تسنیم گفته، قالیباف بخاطر نپذیرفتن پروتکل پوتین باهاش ملاقات نکرده، در حالیکه در یک ماه اخیر پوتین چندین دیدار بدون پروتکل داشته حتی با کارگران هم دیدار کرده و دست هم داده‌ است, چرا نمیگن، پوتین به حضور نپذیرفتتش؟
دیپلماسی عزتمندانه؟!

mohammad darvish:
تالاب‌ها قربانی سدها، طرح‌های انتقال آب، چاه‌های عمیق و افزایش بارگذاری در بالادست حوضه‌های آبخیز عمدتاً به بهانه توسعه کشاورزی می‌شوند و با مرگ تالاب‌ها، از شمار پرندگان، مهم‌ترین دشمن طبیعی ملخ‌ها کاسته شده و آنگاه خسارتی جبران‌ناپذیر به کشاورزی می‌خورد!
کاش جازموریان نمی‌مرد.



🆔 @MostafaTajzadeh
Forwarded from تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی (مهدی تدینی)
«زنان، روح جاری بازار»


بارها در این باره سخن گفته‌ام که تصویر و تصور ما از دوران قاجار نیاز به بازنگری اساسی دارد. این بازنگری به معنای دفاع از قاجار نیست، بلکه ضرورت دارد تصویری واقع‌بینانه، منصفانه و تاریخی از قاجار به دست آوریم، فارغ از آن چیزی که ایدئولوژی‌ها و حاکمیت‌های پساقاجار سعی کرده‌اند برای منافع تبلیغاتی خود ترسیم کنند. از این ادعا سریع می‌گذرم، زیرا در این نوشتار از زاویۀ دید دیگری می‌خواهم پرتویی بر صحنه‌هایی از زندگی روزمرۀ «زنان» در عصر قاجار بیندازم که احتمالاً با آنچه ما گمان می‌کنیم بسیار متفاوت است.

تصور عموم از زندگی زنان در عصر قاجار احتمالاً این است که زنان محصور در اندرونی بوده‌اند و رنگ خیابان را نمی‌دیدند. برخلاف تصاویر و انگاره‌های سیاسی معیوب دربارۀ عصر قاجار که با قدری واکاوی می‌توان فهمید از کجا آمده است و ریشه در چه دارد، در این مورد به سختی می‌توان تشخیص داد که چرا ما تصوری چنین نادرست از زندگی زنان در عصر قاجار داریم. شاید نوع حجاب آن‌ها در فضای عمومی را دال بر این گرفته‌ایم که حضور اجتماعی آنان نیز بسیار محدود بوده است. اما نظاره‌گرانی خارجی که حضور اجتماعی زنان را ثبت کرده‌اند، نه تنها از حضور زنان در فضای عمومی نوشته‌اند، بلکه از حضور پرشمار و غالب آن‌ها متحیر یا کلافه شده‌اند.

در یک کلام می‌توان گفت، حضور اجتماعی زنان در فضای عمومی عصر قاجار کاملاً برعکس چیزی بوده است که امروز تصور می‌شود. برای مثال گاسپار دروويل، همان افسر فرانسوی که در دوران عباس میرزا سه سالی در ایران بود و پیش‌تر از او سخن گفته‌ایم، می‌نویسد: «زن‌ها به هر دكاني سر مي‌كشند تا در ميان كنجكاوان مقام برجسته‌اي براي خود احراز كنند... من بارها ناظر زناني بوده‌ام كه قريب سه ساعت، در شلوغ‌ترين نقطۀ بازار مشغول وراجي بودند.» (دربارۀ دروویل بنگرید به این پست)

یا دکتر فُووریه، همان طبیب ناصرالدین‌شاه که در نوشتاری دربارۀ نابینا شدن امینه اقدس، از زنان محبوب ناصرالدین‌شاه، از او یاد کرده بودم، می‌گوید بیش‌ترين جمعيت مشتریان در بازار كفاشان و بزازان تهران زنان هستند و زنان طبقات متوسط از صبح تا شام چون مور و ملخ بازار را پر مي‌كنند. (دربارۀ فووریه بنگرید به این پست)

کُنت گوبینو، دیپلمات فرانسوی که از او نیز پیش‌تر مطالبی در کانال نقل کرده‌ام، تصویری از حضور زنان در بازار را ترسیم می‌کند که انگار تصویری از پلۀ نوروزخان و چهارراه گلوبندک در همین اسفند 1399 را توصیف می‌کند! می‌گوید: «در ميان ازدحام بازار دسته‌هايي از زنان ديده مي‌شوند که دو به دو، چهار به چهار و اغلب تنها گردش مي‌کنند. همه به طور يکسان خودشان را در چادرهاي وال، چيت و به ندرت ابريشم به رنگ آبي تيره پيچيده‌اند که سر تا پايشان را مي‌پوشاند. در برابر بساط يک دکان پارچه‌فروشي چمباتمه مي‌زنند. قواره‌هاي پارچه‌هاي ابريشمي ‌و نخي را بهم مي‌ريزند. بحث مي‌کنند، مقايسه مي‌کنند و چون نمي‌توانند تصميم بگيرند، برمی‌خيزند و به دکان ديگری می‌روند. اين کار را مانند زنان ساير کشورها چند بار تکرار مي‌کنند بی‌آن‌که چيزی بخرند...»

باز در مثالی دیگر، کلارا رایس، زنی انگلیسی که همسر یکی از مبلغان مسیحی بود و چندین بار در اواخر قاجار به ایران سفر کرد، کتاب ارزشمندی با عنوان «زنان ایران» دارد. او می‌نویسد: «رفتن به بازار يكي از امور زنان ايراني است. اما اگر زني خيال بازار رفتن داشته باشد به ندرت تنها مي‌رود. آن‌ها علاوه بر مغازه‌ها به كاروانسراها هم مي‌روند. در كاروانسراها تاجراني حجره دارند كه اجناس خاص مورد علاقۀ زنان را تهيه مي‌كنند... براي زناني كه اين چنين دسته‌جمعي به خريد مي‌روند از نظر زماني هيچ محدوديتي وجود ندارد.»

به این ترتیب از این شواهد بی‌طرفانه آشکارا پیداست زنان ــ یا دست‌کم اکثریت یا بخش بزرگی از آن‌ها ــ در عصر قاجار حضور پررنگی در فضای عمومی داشتند و با «میل به خرید و مصرف» و «ذائقۀ زنانۀ» خود بر فرایند تولید کالا و تجارت (که هستۀ پویایی اجتماعی است) تأثیر می‌گذاشتند. در مورد دهه‌های اخیر می‌توان با جدیت ادعا کرد زنان با «غریزه، ذائقه و دریافت زنانۀ خود» نیروی اصلی تحول اجتماعی و مدرن‌شدگی ذهنی جامعۀ ایرانی بوده‌اند. اما گویا این نقش را در میانۀ قرن نوزدهم میلادی هم ایفا می‌کرده‌اند...

پی‌نوشت:
یک: همۀ نقل‌قول‌های این نوشتار را مدیون خانم دکتر سمیه سادات شفیعی هستم که مجموعه مقالات ارزشمندی با عنوان «تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار» را گردآوری کرده‌اند و به زودی در نشر ثالث منتشر می‌شود. یکی از مقالات این کتاب به قلم خود ایشان دربارۀ اوقات فراغت زنان است که این نقل‌قول‌ها از آن مقاله است.

دو: مجموعه پست‌هایی دربارۀ جنبش زنان را در پست بعد می‌توانید بیابید.

مهدی تدینی

#قاجار، #جنبش_زنان، #زنان_قاجار
@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
Forwarded from H_Mayeli
۱۸ شهریور سالروز در گذشت #کلنل_علینقی_وزیری

🔖 #علینقی_وزیری پیشگام در مدرن کردن موسیقی ایرانی

#حسنک

📌 وزیری نقطه عطفی در موسیقی ایرانی به شمار می‌رود و قبل از وزیری فاقد علم موسیقی بودیم و موسیقی ما تنها به‌صورت سینه‌به‌سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد. در #انجمن_اخوت وزیری با #درویش_خان آشنا و ردیف‌های هفت‌دستگاه موسیقی که منتسب به #میرزا_حسینقلی و #میرزا_عبدالله بود را به فرم نوشتاری و نت‌نویسی درآورد و موسیقی ایرانی را سیستماتیک کرد.

📌 وزیری به جهت تسلط کامل بر موسیقی ایرانی و ادبیات ایران‌زمین و همچنین آشنایی کامل به موسیقی غربی صلاحیت چنین کاری را داشت و با بهره‌گیری از سنت و پشتوانه خلاقیت و نوآوری خویش اقداماتی گران‌سنگ را بنیان گذارد.

📌 وی با حفظ حالات موسیقی ایرانی ابتکاراتی را در موسیقی ایرانی به وجود آورد و در زمان تصدی ریاست مدرسه موسیقی منشأ خدمات بسیار گردید. وزیری زبان نت را به ایران آورد و هنرستان موسیقی را تشکیل داد. وزیری در دوران حضور در هنرستان موسیقی، رهبری جناح موافق موسیقی ایرانی را بر عهده داشت و همواره در برابر دو جناح #مین_باشیان که مخالف سرسخت موسیقی ایرانی بود و همچنین جناح #پرویز_محمود که خواهان خروج موسیقی ایرانی از هنرستان به دلیل سیستماتیک نبودن بود، قرار داشت.

📌 پس از رخوت و خمود موسیقی ایرانی و کنار رفتن آن از تحولات اجتماعی در عهد #صفوی و تجربه یک گسست تاریخی در موسیقی، در دوران #زندیه موسیقی ایرانی جان تازه‌ای گرفت و از اوایل دوران #قاجار و به‌ویژه دوران #محمد_علی_شاه و #ناصرالدین‌_شاه با نظمی تازه پا به منصه ظهور گذارد.

📌 نفوذ موسیقی غربی از اوایل دوره قاجار و در قالب موسیقی نظام و هم‌زمان با مدرن سازی قشون ایران آغاز شد؛ اما از سال بیستم سلطنت ناصرالدین‌شاه با ورود آلفرد #ژان_لومر فرانسوی که برای ایجاد دسته‌های موسیقی نظام و تدریس در دارالفنون به ایران آمده بود، ابعاد گسترده‌ای یافت و از این دوران آشنایی ما با موسیقی غرب آغاز و بحث #تجدد در موسیقی ایرانی مطرح شد.

📌 رویکرد موسیقی را پس از دوران مشروطیت می‌توان به سه بخش تقسیم کرد:

۱. سنت‌گرایان که تکرار و حفظ ردیف نوازی را موسیقی ایرانی می‌دانستند و با هر تغییر و تحولی به‌شدت مخالف بودند؛

۲. گروهی که رویکردی غیر سنتی داشتند و موسیقی سنتی را ضعیف، کهنه و فاقد حرف جدید در عرصه اخیر می‌شمردند؛

۳. گروهی که ضمن حفظ محتوای موسیقی ایرانی سعی در استفاده و بهره‌گیری از موسیقی غربی را داشتند؛

📌 موسیقی غربی علی‌رغم حضور در سرتاسر دوران قاجار تأثیر چندانی بر ساختارهای موسیقی ایرانی نگذاشت و تأثیر ان از اجرای تفننی آهنگ‌های روسی با تار علی‌اکبر خان فراهانی در اوایل عهد ناصری و نیز ساختن قطعات والس، پلکا و مارش توسط درویش خان در اواخر عصر قاجار پا فراتر ننهاد. نفوذ موسیقی غرب اگرچه بر ساختارهای موسیقی ایرانی تأثیر نگذاشت اما بر نحوه تفکر درباره موسیقی و بر فرهنگ موسیقیایی و شنیداری ما بی‌تأثیر نبود؛ لذا تأثیر موسیقی غرب در این دوران را می‌توان بیشتر ازنظر مدرن کردن موسیقی و فرهنگ موسیقیایی ایران دانست و نه کنار گذاشتن این موسیقی و پرداختن به موسیقی غربی.

🔺 به پیوست صدای کلنل وزیری را بشنوید.
📝📝📝« تأسیس مدارس دخترانه در ایران، کنشی معطوف به هدف با مسیری دشوار؛ از قاجار تاکنون»/ ۱

✍️ فریبا نظری

تاریخ نظام آموزش دوران #قاجار را می‌توان به دو دوره تقسیم نمود:
۱- دوره‌ی نخست، نظام آموزشی به‌طور کامل در دست #طلاب_علوم_دینی و معلمان #مکتب‌_خانه‌ای بود.
۲- دوره‌ی دوم با آغاز پیاده‌سازی ایده‌ی تأسیس مدارس به سبک نوین در میانه‌های دوران
قاجار و آشنایی ایرانیان با فرهنگ و تمدن غرب و کشورهای اروپایی به واسطه‌ی سفرها و آمدوشدها.

در دوره نخست #آموزش_سنتی به سه شکل مکتب‌خانه‌ای، حوزه‌های علمیه و تدریس خصوصی در منازل وجود داشت. مکتب‌خانه‌های دوره قاجار به مکتب آخوندباجی‌ها و مکتب‌خانه‌های عمومی تقسیم می‌شد. مکتب آخوندباجی‌ها توسط معلمانی که #ملا_باجی یا #خان‌_باجی یا #شاه‌_باجی نامیده می‌شدند، اداره می‌شد. این معلمان دانش مختصری در زمینه‌های دینی داشته و وظیفه‌شان آموزش کودکان چهار تا هفت ساله بود. مکتب‌خانه‌های عمومی در اکثر شهرها و در برخی از روستاها دایر بودند و پس‌از مکتب‌خانه‌های آخوندباجی‌ها بودند ولی ضرورت نداشت کسانی که وارد مکتب‌خانه‌ها می‌شوند نخست دوره پیش از آن، یعنی مکتب‌خانه‌های آخوندباجی‌ها را گذرانده باشند. تأسیس این مکتب‌خانه‌ها تابع هیچ‌گونه محدودیت یا به اصطلاح قانون و مقررات ویژه‌ای نبود. هر کسی با هر میزان دانشی که داشت می‌توانست مکتبی دایر و مکتب‌داری کند( قاسمی پویا، اقبال؛ مدارس جدید در دوره قاجاریه، بانیان و پیشروان، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۷).

شیوه تدریس خصوصی و استفاده از #معلم_سر_خانه نیز روش دیگر آموزش سنتی بود، اما این روش عمومیت نداشت و تنها منحصر به خانواده‌های #اشراف بود. بسیاری از دخترانی که در این دوران باسواد می‌شدند به‌طور معمول نزد پدر، برادر، عمو، همسر یا محارم دیگر به کسب علم می‌پرداختند و از خواندن و نوشتن بهره‌مند می‌شدند، بدین ترتیب زنان باسواد و عالم فقط در خانه خواص امکان پرورش می‌یافتند( مستوفی، عبدالله؛ شرح زندگانی من: (تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه) (جلد اول) تهران: زوار، ۱۳۲۱).

ازجمله #مدارس_مخصوص_دختران در دوران #قاجار، می‌توان به مدرسه امریکاییان در #ارومیه به سال 1214ﻫ‌. ش اشاره کرد که در پی آن مدرسه‌ای دیگر در #تهران با موافقت #ناصرالدین_شاه، به شرط نپذیرفتن دختران مسلمان در آن، تأسیس شد. مدرسه‌ی دخترانه در تهران، توسط #مبلغان_مسیحی_آمریکایی در ۱۲۵۳ش به وجود آمد، اما شاگردانش مسیحی و #دختران_ارامنه بودند، چون ایرانیان مخالف تحصیل دختران بوده، فکر می‌کردند ھدف این مسیحیان غربی، مسیحی کردن ایرانیان است. ديدار ناصرالدين شاه از این مدرسه جالب است:

در يكى از روزهاى پاييز ۱۲۶۹ ش صبحگاهان هنگامی كه دختران در تالار جمع بودند، شاه و ملازمان دربار وارد شدند، «شاه شخصا امتحان می کند و يكى از دختران را پاى تخته سياه می خواند كه چيزى بنويسد ولى طفلك از هيبت شاه ياراى نوشتن نداشته. شاه گچ را از دست دخترك می گيرد، به خط خود روى تخته‌ سياه كلماتى ‌می نويسد كه بعدا قاب می كنند تا از ريزش محفوظ بماند...»
(تاريخ مؤسسات تمدنى جديد، ج ۱، ص ۳۶۸).

اما دیدار ناصرالدین شاه نیز نتوانست نگرش منفی مردم را نسبت به مدرسه‌ی دخترانه تغییر دھد و تقریبا تمامی دانش آموزان، دختران مسیحی بودند( گذری بر تاسیس مدارس دخترانه در ایران و مخالفان آن، علی مرادی مراغه ای، پایگاه صدای معلم).

در ۱۲۷۰ ش، #ربابه_مرعشی همسر سيدعلى شمس المعالى (پزشك ناصر الدين شاه) دست به کار عجیبی می زند. او در خانه ‌اش كلاس درس براى زنان داير می کند. هر چند در خانه اش آموزش می داد اما از آزار و اذیت #قشریون در امان نماند و مدام مزاحمش شدند(همان).

در سال 1282ش
#طوبي_رشديه در قسمتی از خانه‌ی خود، مدرسه دخترانه ای به نام #پرورش داير نمود. گرچه با استقبال مردم روبه رو گرديد و روز چهارم تاسيس ۱۷ شاگرد داشت، اما فراشان دولتی ریختند و تابلوی او را با فحش و تهديد برداشتند و مدرسه را منحل کردند(رشدیه، شمس‌الدین، سوانح عمر...ص ۱۴۸).

👈 ادامه‌ی مطلب
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
📝 @f_naza @MostafaTajzadeh