📝📝📝رشته توییت خواندنی در مورد برخورد قوه قضاییه با یک روزنامه نگار
✍🏻وحید اشتری
"یک روز در برابر شاکی و قاضی"
✅۱. یک کاغذ سفید گذاشتم جلوم و هر توهینی که بازپرس میکرد را عین عبارت فقط یادداشت میکردم. "چرت و پرت زیادی نگو"، "حواست باشه قوه قضائیه اومدی نه اداره آب و فاضلاب"، "تو چکاره حسنی که بگی چه چیزی تخلف هست یا نیست"، "فعلا اینی که زاییدی را بزرگ کن"
✅۲. امروز ساعت ۸ وارد دادسرای قزوین شدم و ساعت ۱۳ خارج شدم. حدود ۴ ساعت جلسه بازپرسی طول کشید. "شما متهم به نشر اکاذیب در مورد نقش دادگستری در زمینخواری #هفت_سنگان هستی دفاعیاتت چیست؟" با این سوال شروع کرد.
✅۳. چندبار گفتم برخلاف ماده ۱۷۰ آیین دادرسی در ابلاغیه نه اتهام را ذکر کردهاید نه موضوع احضار را. اینجا هم که آمدهام مکتوب درخواست دادم پرونده را بدهید بخوانم نمیدهید. حتی اسامی شاکی ها را هم اعلام نمیکنید. من دقیقا از چه چیزی باید دفاع بکنم؟
✅۴. تنها اطلاعاتی که داد وقتی بود که وسط عصبانیت سرم داد زد "۲۲ نفر از مسئولین قضایی و مدیران استان از شما شکایت کردهاند." محترمانه گفتم درست است که هم #شاکی مسئولین دادگستری هستند هم #قاضی، ولی این توهینهای شما خروج از موضع بی طرفی قاضی و مصداق تخلف انتظامی است.
✅۵. هول گوشی را ورداشت. با حراست تماس گرفت. گفت یکی بیاید این را بگردد. نمیدانم شاید از لحنم گمان کرد دستگاه ضبط صدا دارم و ممکن است تا حالا توهینهایش را ضبط کرده باشم. #بازرسی_بدنی وسط جلسه دادرسی تا حالا ندیده بودم. کفش هایم را هم از پایم درآوردند و پابرهنه شدم.
✅۶. چیزی پیدا نشد. ولی کیفم را در حراست نگه داشتند و دیگر ندادند. اواخر جلسه بود گفتم طبق ماده ۳۱۰ آیین دادرسی پروندههای رسانهای ما باید تجمیع شود. من چند پرونده در حال رسیدگی در تهران دارم. شما میتوانید #عدم_صلاحیت بزنید و پرونده را بفرستید دادسرای فرهنگ و رسانه تهران.
✅۷. گفتم اگر ممکن است کاغذهای داخل کیفم را حداقل بدهید تا شماره پروندهام در تهران را در دفاعیه بنویسم. در جوابم بازپرس گفت کیف شما را فرستادیم رفت. متعجب پرسیدم کجا؟ گفت الآن دست #دادستان قزوین است. جا خوردم.
✅۸. یادم افتاد روز قبل دادستان گفته بود در #هفت_سنگان زمینخواری اثبات نشده است. توئیت زده بودم چون خودش ۱۵ سال رئیس حفاظت دادگستری بوده و چنین تخلفاتی در حوزهاش رخ داده خودش متهم و بخشی از صورت مساله است، ولو الآن لباس دادستان پوشیده باشد.
✅۹. یک کاغذ پر سوال جلویش بود که از روی آنها در برگه من سوالات را مینوشت. ته چهرهاش خیلی شبیه #قاسم_زاده بازپرس دادسرای فرهنگ و رسانه بود که الآن در زندان اوین است. لهجه شمالی هم داشت ولی تفرعناش به قاسمزاده نمیرسید.
✅۱۰. کل جلسه سعی میکردم لبخند بزنم. در اتاق قاضی هیچ چیز ضبط نمیشود و شما و قاضی تنها هستید. به اعتقاد خیلیها حتی خدا هم داخل اتاق نیست. بعد از گشتن که خیالش راحت شد لحنش بدتر هم شد.
✅۱۱. رفتار با ما که صدایمان بالاخره به برکت فجازی به جایی میرسد وقتی اینست خدا بداند بر مردم عادی چه میگذرد. برخوردهای اخیر آقای رئیسی با مفاسد داخل قوه قابل تقدیر است ولی تا اصلاحات اساسی قانونی صورت نگیرد در کماکان بر همان پاشنه قبلی میچرخد.
🆔 @MostafaTajzadeh
✍🏻وحید اشتری
"یک روز در برابر شاکی و قاضی"
✅۱. یک کاغذ سفید گذاشتم جلوم و هر توهینی که بازپرس میکرد را عین عبارت فقط یادداشت میکردم. "چرت و پرت زیادی نگو"، "حواست باشه قوه قضائیه اومدی نه اداره آب و فاضلاب"، "تو چکاره حسنی که بگی چه چیزی تخلف هست یا نیست"، "فعلا اینی که زاییدی را بزرگ کن"
✅۲. امروز ساعت ۸ وارد دادسرای قزوین شدم و ساعت ۱۳ خارج شدم. حدود ۴ ساعت جلسه بازپرسی طول کشید. "شما متهم به نشر اکاذیب در مورد نقش دادگستری در زمینخواری #هفت_سنگان هستی دفاعیاتت چیست؟" با این سوال شروع کرد.
✅۳. چندبار گفتم برخلاف ماده ۱۷۰ آیین دادرسی در ابلاغیه نه اتهام را ذکر کردهاید نه موضوع احضار را. اینجا هم که آمدهام مکتوب درخواست دادم پرونده را بدهید بخوانم نمیدهید. حتی اسامی شاکی ها را هم اعلام نمیکنید. من دقیقا از چه چیزی باید دفاع بکنم؟
✅۴. تنها اطلاعاتی که داد وقتی بود که وسط عصبانیت سرم داد زد "۲۲ نفر از مسئولین قضایی و مدیران استان از شما شکایت کردهاند." محترمانه گفتم درست است که هم #شاکی مسئولین دادگستری هستند هم #قاضی، ولی این توهینهای شما خروج از موضع بی طرفی قاضی و مصداق تخلف انتظامی است.
✅۵. هول گوشی را ورداشت. با حراست تماس گرفت. گفت یکی بیاید این را بگردد. نمیدانم شاید از لحنم گمان کرد دستگاه ضبط صدا دارم و ممکن است تا حالا توهینهایش را ضبط کرده باشم. #بازرسی_بدنی وسط جلسه دادرسی تا حالا ندیده بودم. کفش هایم را هم از پایم درآوردند و پابرهنه شدم.
✅۶. چیزی پیدا نشد. ولی کیفم را در حراست نگه داشتند و دیگر ندادند. اواخر جلسه بود گفتم طبق ماده ۳۱۰ آیین دادرسی پروندههای رسانهای ما باید تجمیع شود. من چند پرونده در حال رسیدگی در تهران دارم. شما میتوانید #عدم_صلاحیت بزنید و پرونده را بفرستید دادسرای فرهنگ و رسانه تهران.
✅۷. گفتم اگر ممکن است کاغذهای داخل کیفم را حداقل بدهید تا شماره پروندهام در تهران را در دفاعیه بنویسم. در جوابم بازپرس گفت کیف شما را فرستادیم رفت. متعجب پرسیدم کجا؟ گفت الآن دست #دادستان قزوین است. جا خوردم.
✅۸. یادم افتاد روز قبل دادستان گفته بود در #هفت_سنگان زمینخواری اثبات نشده است. توئیت زده بودم چون خودش ۱۵ سال رئیس حفاظت دادگستری بوده و چنین تخلفاتی در حوزهاش رخ داده خودش متهم و بخشی از صورت مساله است، ولو الآن لباس دادستان پوشیده باشد.
✅۹. یک کاغذ پر سوال جلویش بود که از روی آنها در برگه من سوالات را مینوشت. ته چهرهاش خیلی شبیه #قاسم_زاده بازپرس دادسرای فرهنگ و رسانه بود که الآن در زندان اوین است. لهجه شمالی هم داشت ولی تفرعناش به قاسمزاده نمیرسید.
✅۱۰. کل جلسه سعی میکردم لبخند بزنم. در اتاق قاضی هیچ چیز ضبط نمیشود و شما و قاضی تنها هستید. به اعتقاد خیلیها حتی خدا هم داخل اتاق نیست. بعد از گشتن که خیالش راحت شد لحنش بدتر هم شد.
✅۱۱. رفتار با ما که صدایمان بالاخره به برکت فجازی به جایی میرسد وقتی اینست خدا بداند بر مردم عادی چه میگذرد. برخوردهای اخیر آقای رئیسی با مفاسد داخل قوه قابل تقدیر است ولی تا اصلاحات اساسی قانونی صورت نگیرد در کماکان بر همان پاشنه قبلی میچرخد.
🆔 @MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎