Forwarded from راهبرد
#حاشیه_نگاری: "شرمساری از بندگی هیچ"
👈 محمدجواد روح
✍ اگر تاکنون با شهروزنامه همراه نشدهاید، پیشنهاد میکنم به صفحه تلگرام یا اینستاگرام یا کستباکس بپیوندید و بخوانید و بشنوید. مخصوصا شمارههای هجدهم، نوزدهم و بیستم (که میشود دیروز، امروز و فردا)؛ مقطعی که داستان به لحظه سقوط ضحاک میرسد.
✍ شکل سقوط ضحاک، چنان که شاهنامه میگوید و شهروزنامه در بازروایی آن میکوشد، ملغمهای است از ویژگیهای مشترک حکومتهای استبدادی؛ زمانی که گویی یکشبه از اوج اقتدارگرایی سقوط میکنند و همه آن ویژگیها را که تا آن روز در هاله قدرت و قدسیت پوشانده بودند، آشکار میکنند.
✍ نادانی، آشفتگی، بیتصمیمی، ترس، خشم، ناباوری و درنهایت، ازهمگسیختگی مجموعه ویژگیهایی است که ساختار استبدادی و شخص مستبد، تا پیش از لحظه سقوط، نهتنها آن را آشکار نمیساخت؛ بلکه چنان تصویر مقتدر و مطمئنی را به جامعه (چه خواص و چه عوام) نمایش میداد که گویی، استبداد حصن حصینی است در برابر همه بلایای طبیعی و غیرطبیعی، در برابر همه دشمنیها، ناامنیها، شرارتها و آشوبها.
✍ استبداد در لحظه سقوط اما، ذات پوشالیاش را آشکار میسازد. اینکه همه آن اتکاها و ادعاها متکی و مبتنی بر "هیچ" بوده است؛ و آنجاست که جامعه و نخبگان هم از خود شرمسار میشوند. شرمسار از اینکه تا آن روز، عبد و بنده و تحت سلطه "هیچ" بودهاند.
✍ این شرمساری برای اهل رسانه و فرهنگ بیشتر است. چراکه آنان به هر بها و بهانه، در دوران استبداد در کار وارونهسازی حقیقت بودهاند.
🔅این شرمساری را از زبان نویسندگان "شهروزنامه" در بخشی از متن شماره نوزدهم، چنین بازروایی کردهام:
🔹در این دوران نو، باید همه بکوشیم نو شویم. «شهروزنامه» هم از این نو شدن، جدا نیست. ما شرمساریم از اخبار و روایتها و داستانهایی که در دوران ماردوش آوردیم.
🔹شرمساریم که مارهای خونخوار اهریمنی او را «دو اژدهای مقدس» خواندیم.
🔹شرمساریم که «ارمایل» و «گرمایل»، آن دو جانپاکِ دلسوز جان آدمیان را، «نفوذی» نامیدیم.
🔹شرمساریم که قیام «کاوه»، آن آهنگر دادخواه، را «آشوب» خواندیم.
🔹و از همه بدتر، شرمساریم که فریدون و سپاه او را که برای پیروزی نیکی بر بدی گرد آمده بودند، توطئهگرانی دانستیم که با یاری اهریمن و جادوگران پیش میآیند و از دریا میگذرند؛ حال آنکه، آن پیروزی جز به خواست یزدان و بهره داشتن شاهنشاه فریدون از فرهایزدی ممکن نبود.
🔹بابت همه آن نوشتهها و گفتهها شرمساریم و امیدواریم دیگربار، کار دنیا چنان نشود که دروغ بر راستی و بدکیشان بر نیکان حاکم شوند و به یاری اهریمن، آتش خشم را جانشین آتش مهر سازند.
🔅نسخه پادکست شماره نوزدهم "شهروزنامه" را در اینجا بشنوید:
https://t.me/shahrooznameh/94
@javadrooh
👈 محمدجواد روح
✍ اگر تاکنون با شهروزنامه همراه نشدهاید، پیشنهاد میکنم به صفحه تلگرام یا اینستاگرام یا کستباکس بپیوندید و بخوانید و بشنوید. مخصوصا شمارههای هجدهم، نوزدهم و بیستم (که میشود دیروز، امروز و فردا)؛ مقطعی که داستان به لحظه سقوط ضحاک میرسد.
✍ شکل سقوط ضحاک، چنان که شاهنامه میگوید و شهروزنامه در بازروایی آن میکوشد، ملغمهای است از ویژگیهای مشترک حکومتهای استبدادی؛ زمانی که گویی یکشبه از اوج اقتدارگرایی سقوط میکنند و همه آن ویژگیها را که تا آن روز در هاله قدرت و قدسیت پوشانده بودند، آشکار میکنند.
✍ نادانی، آشفتگی، بیتصمیمی، ترس، خشم، ناباوری و درنهایت، ازهمگسیختگی مجموعه ویژگیهایی است که ساختار استبدادی و شخص مستبد، تا پیش از لحظه سقوط، نهتنها آن را آشکار نمیساخت؛ بلکه چنان تصویر مقتدر و مطمئنی را به جامعه (چه خواص و چه عوام) نمایش میداد که گویی، استبداد حصن حصینی است در برابر همه بلایای طبیعی و غیرطبیعی، در برابر همه دشمنیها، ناامنیها، شرارتها و آشوبها.
✍ استبداد در لحظه سقوط اما، ذات پوشالیاش را آشکار میسازد. اینکه همه آن اتکاها و ادعاها متکی و مبتنی بر "هیچ" بوده است؛ و آنجاست که جامعه و نخبگان هم از خود شرمسار میشوند. شرمسار از اینکه تا آن روز، عبد و بنده و تحت سلطه "هیچ" بودهاند.
✍ این شرمساری برای اهل رسانه و فرهنگ بیشتر است. چراکه آنان به هر بها و بهانه، در دوران استبداد در کار وارونهسازی حقیقت بودهاند.
🔅این شرمساری را از زبان نویسندگان "شهروزنامه" در بخشی از متن شماره نوزدهم، چنین بازروایی کردهام:
🔹در این دوران نو، باید همه بکوشیم نو شویم. «شهروزنامه» هم از این نو شدن، جدا نیست. ما شرمساریم از اخبار و روایتها و داستانهایی که در دوران ماردوش آوردیم.
🔹شرمساریم که مارهای خونخوار اهریمنی او را «دو اژدهای مقدس» خواندیم.
🔹شرمساریم که «ارمایل» و «گرمایل»، آن دو جانپاکِ دلسوز جان آدمیان را، «نفوذی» نامیدیم.
🔹شرمساریم که قیام «کاوه»، آن آهنگر دادخواه، را «آشوب» خواندیم.
🔹و از همه بدتر، شرمساریم که فریدون و سپاه او را که برای پیروزی نیکی بر بدی گرد آمده بودند، توطئهگرانی دانستیم که با یاری اهریمن و جادوگران پیش میآیند و از دریا میگذرند؛ حال آنکه، آن پیروزی جز به خواست یزدان و بهره داشتن شاهنشاه فریدون از فرهایزدی ممکن نبود.
🔹بابت همه آن نوشتهها و گفتهها شرمساریم و امیدواریم دیگربار، کار دنیا چنان نشود که دروغ بر راستی و بدکیشان بر نیکان حاکم شوند و به یاری اهریمن، آتش خشم را جانشین آتش مهر سازند.
🔅نسخه پادکست شماره نوزدهم "شهروزنامه" را در اینجا بشنوید:
https://t.me/shahrooznameh/94
@javadrooh
Telegram
شهروزنامه
📜 شهروزنامه، #شماره_نوزدهم (نسخه صوتی)
گزارش تحلیلی شهروزنامه از آغاز دوران پساماردوش:
فریدون با مهرگان آمد
👈 پایان دوران پادشاهی ضحاک که هزارهای سرشار از ستم و خونریزی و تجاوز به مردمان بود، با آمدن فریدون و بر تخت نشستن او همراه شده است.
🔹این روزها…
گزارش تحلیلی شهروزنامه از آغاز دوران پساماردوش:
فریدون با مهرگان آمد
👈 پایان دوران پادشاهی ضحاک که هزارهای سرشار از ستم و خونریزی و تجاوز به مردمان بود، با آمدن فریدون و بر تخت نشستن او همراه شده است.
🔹این روزها…