فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
🔷🔆شریعتی، امتداد پروژه بازرگان
🖋علیرضا رجایی

🔸رادیکالیسم ضد استیلا و استبداد ستیز بازرگان،نقطه کانونی فکر مذهبی او بود و هیچ‌چیز بیش از این شریعتی را به بازرگان نزدیک نمی‌کند و از همین نقطه بود که هر دو،با دستگاه مَدرَسی و اسکولاستیکی و نظام‌مندِ موجود،مواجهه‌ی انتقادی پیدا کردند."تقدیس"و"تبعیت مطلق"بارها در آثار بازرگان در معرض نقد افشاگرانه قرار گرفته‌است و از آن‌جا که موضع فکری_سیاسیِ او بیش از هرچیز منشاءِ ایمانی داشت،از این‌گونه مواجهات هراسی به دل راه نمی‌داد.براحتی می‌توان تشابهات فراوان فکر بازرگان و شریعتی را تا آنجا که به درک ضد استیلای آنها از فکر دینی باز می‌گردد،در آثارشان یافت و بدون هیچ تردیدی اذعان کرد شریعتی امتداد پروژه فکری_سیاسیِ بازرگان است.
🔹بازرگان و هم‌فکرانش آن‌گاه که به شکل روشن‌تری پی به قدرت برانگیزانندگیِ فکرِ مذهبی در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران ‌بردند،در ابتدای دهه ۴۰ مبادرت به تشکیل سازمان مستقلّی کردند که نام آن از سه واژه‌ی"نهضت"،"آزادی"و"ایران"تشکیل شده بود و این اقدامی انقلابی از سوی گروهی از روشنفکران و نو اندیشان دینی بود که تاثیرات تاریخی آن هم‌چنان ادامه دارد.این گروه بوضوح دریافتند که تاریخ ایران در مواجهات ضد استبدادی خود در گیرودار یک‌جنبش و نهضت دامنه‌دار است و این‌واقعیت اجتماعی باید در یک‌تشکّل سیاسیِ مشخص،تعیّن یابد.چنین اندیشه‌ای در تبار تاریخی مذهبی اندیشانِ پس از مشروطه چندان هم بی‌سابقه نبوداما هیچ یک نه تا به این اندازه از انسجام فکری_برنامه‌ای برخوردار بودند و نه امتداد و تاثیرات تاریخیِ مشخص و مستمرّی داشتند و ناگزیر در لابه‌لای انبوه حوادث ابتدای قرن بیستمِ ایران ناپدید شدند.آثار بازرگان در دوران زندان نیز نشان می‌دهد که او و هم‌فکرانش برای درس‌اموزی مبارزاتی هرچه بیشتر،به نهضتهای آزادیبخش جهان سوم توجه استراتژیک داشتند و احتمالاً ایران را نیز بخشی از بدنه‌ی جهانیِ نهضتهای آزادیبخش می‌دیدند و قابل تامّل این که علی‌رغم تجربه منفی بازرگان از چپرویهای حزب توده در جریان نهضت ملّیِ دکتر مصدق،وی از منابع و تحلیل‌های دست‌چپی نیز بهره می‌برده چنان که در گزارش مربوط به نهضت آزادی هندوستان،به نوشته شارل بتلهایم،مارکسیست فرانسوی و در توضیح انقلاب کوبا به کتاب"جنگ شکر "ژان‌پل سارتر چپگرا رجوع کرده‌است.
به طور کلّی در آثار و نوشته‌های بازرگان بوضوح تلقّی مبارزه‌جویانه از مذهب توحیدی دیده می‌شود.برای نمونه وی به نقل از یک‌ نویسنده عراقی،"شیعه را اقلیّت مبارز مسلمان"تعریف می‌کند"که تمام خصوصیات مبارزات زیرزمینیِ انقلابهای جدید در سنتهای آن"جمع است و درس بزرگ عاشورا را نیز"آموزش صبر و شیوه‌های مقاومت در مقابله با حکومتهای جور"و"نفی مشروعیت"آنها می‌داند.بنابراین چندان عجیب نیست که گروهی از جوانان نهضت آزادی این مسیر را به شیوه خود ادامه دادند و در پاسخ به بن‌بستهای زمانه‌ی خودسازمان‌"مجاهدین خلق ایران"را تاسیس کردند.گذار از نهضت به سازمان در واقع تاکید بیشتری بود بر تئوری تشکیلات و افزایش انضباط و انسجام سیاسی.واژه مجاهدین،از ضرورت افزایش و تعمیق مبارزه مخاطره‌امیز و واژه خلق هم از توجه رادیکالتر به قشربندی اجتماعی حکایت داشت.می‌دانیم که از یکی از بنیانگذاران سازمان یعنی سعید محسن نقل شده‌است که وی کتاب"راه طی شده"بازرگان را بدون اغراق یکصد بار خوانده و تمامی آن را حفظ کرده و بازرگان را نیز پدر معنوی و فکری مجاهدین خلق دانسته‌‌بود.
🔸به این ترتیب پیش از این که به گسست میان رویکرد بازرگان با رادیکالیسم‌های پس از او بیندیشیم،ضروری است به‌چگونگی بسط رادیکالیسم از بازرگان به نحله‌های نواندیشیِ پس از وی توجه کنیم‌.این توجهی صرفاً معرفت‌شناسانه و متن‌محور نیست بلکه کوششی است در توضیح تاریخ معاصر ما و ضرب‌آهنگ رادیکال و غیر قابل مهاری که در ذیل هر تلاش اصلاح‌طلبانه‌ای نیز به یک باره خود را برملا می‌کند.به یک اعتبار این مواجهه‌ی اجتناب‌ناپذیری است میان ساختمان کلاسیکِ نظری و تاریخیِ ایران‌زمین با تجدد که انقلابی را برپا کرده‌است که حتی ظهورات لیبرال آن نیز از بروز انقلابی پرهیز نمی‌کند و این طبیعت هر آغازِ به سوی تجدد است که تاریخهای پیشامدرن را درگیر دو انقلاب دموکراتیک و انقلاب صنعتیِ قرون جدید می‌کند.بازرگان و شریعتی نیز فرزندان همین مواجهه هستند که اولی بیشتر با باطن انقلابهای دموکراتیک و دومی با تئوری نقد "طبقات اجتماعیِ"ناشی از انقلاب صنعتی نزدیکتر است. به بیان اندکی فضل‌فروشانه و کاملاً پرمسامحه،اگر کانت را بدرستی از سراغازهای اصلی فکر روشنگری بدانیم.
📌خواندن کامل به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه شود.

#مجله_اندیشه_پویا
#یادداشت
#شریعتی_امتداد_پروژه_بازرگان
#علیرضا_رجایی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40

https://telegra.ph/شریعتی--امتداد-پروژه-بازرگان-01-19
Forwarded from مشق نو
📝📝📝 «وزیر یا مجری فرمان؛ نگاهی به موقعیت «وزیر» در حقوق اساسی ایران»

🔻🔻🔻یادداشتی از #امیرحسین_علینقی منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

چکیده:

🖊 یک وزیر، شخصاً و مستقیماً متصدی اعمال بخشی از حاکمیت ملی جمهوری اسلامی ایران است و دقیقا به همین دلیل است که نه تنها تصدی سمت وزارت، بلکه دوام این تصدی نیز، تحت کنترل نظام‌های نظارتی شدید (از انتصاب تحت عنوان معرفی توسط رئیس‌جمهور و رای اعتماد گرفته تا تذکر و سوال و استیضاح و غیره) قرار دارد. لذا، تصریح اصل ۶۰ قانون اساسی در سپردن اعمال بخشی از حق حاکمیت ملی به وزیران، و تفاوت مدلول وزیر و معاون رئیس‌جمهور، آشکارا، نشان از آن دارد که وزیر «تصمیم‌گیر» است نه مجری «تصمیم» دیگران.

🖊 برخلاف تلقی رایج، وزیر حتی مکلف به اجرای دستور نزدیک‌ترین مقام ارشدش، یعنی رئیس‌جمهور، نیز نیست. اینکه دیدگاه‌های سیاسی و تشخیصی وزیر با رئیس‌جمهور همسو باشد یا نباشد، یا اینکه گاه، از این سو یا آن سو، توصیه‌هایی ابراز شود، و یا حتی اینکه وزیر نیم نگاهی به احتمال عزل شدنش توسط رئیس‌جمهور داشته باشد یا خیر، تاثیری در این واقعیت حقوقی ندارد که وزیر، مادام که وزیر است، تنها مکلف به اعمال قانون و اخذ تصمیم در آن حدود و پاسخگویی نسبت به تصمیماتش می‌باشد.

🖊 این ادعا که یک وزیر می‌بایست بر اساس آنچه ما حق یا مصلحت کشور می‌انگاریم، تصمیم بگیرد، هیچ معنایی جز نادیده گرفتن حق حاکمیتی نیست که بر اساس اصل ۶۰ و بخش عمده‌ای از اصول قانون اساسی بر عهده قوه مجریه و مشخصاً وزرا گذاشته شده است. اینکه بخشی از نامرادی موجود در اداره کشور به همین فرایند بازمی‌گردد یا خیر، و همچنین اینکه این روند چه آثاری بر دوام و بقای حکومت، و بلکه دولت-کشور ایران دارد را می‌توان فرضیه برخی پژوهش‌ها قرار داد تا وزن احتمالی این متغیرها در ناکارآمدی موجود و آینده پیش رو، سنجش شود.

#یادداشت_حقوقی

tinyurl.com/y67oo5cj

🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial

🔸 نشانی وب‌سایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
Forwarded from جامعه نو
#یادداشت_منتخب

🔻تحلیل ۹۲ سال تورم ایران

▫️پویا ناظران: اواخر سال ۴۱، در دولت اسدالله عَلَم و درست بعد از انقلاب سفید، وزارت اقتصاد ایجاد شد و علی‌نقی عالیخانی، دکترای اقتصاد از فرانسه، وزیر اقتصاد شد. همزمان محمدعلی صفی‌اصفیا هم رییس سازمان برنامه شد. دو سال بعد، محمدمهدی سمیعی رییس کل بانک مرکزی شد و هویدا هم که تا اون زمان وزیر دارایی بود، نخست وزیر شد.

عالیخانی به کار کارشناسی و سیاستگذاری علمی معتقد بود، و اهل بله قربان گویی نبود. سمیعی و صفی‌اصفیا هم کاملاً با عالیخانی هماهنگ بودند. با سیاستگذاری این تیم، اقتصاد کشور یک دهه تورم زیر ۵٪ و رشد اقتصادی بالای ۶٪ رو تجربه کرد.

اما با تحقق رشد اقتصادی دهه چهل، جاه طلبی محمدرضا پهلوی هم گل کرد. چندین سال بود که شاه در سیاستگذاری دخالت می‌کرد، اما از نیمه دهه ۴۰، بتدریج شاه خودرای‌تر شد. بعد از مدتی، کار بجایی رسید که شاه به اقتصاددانهای کشور می‌گفت «شما نمی‌فهمید».

داستان رابطه شاه و تیم اقتصادی دهه ۴۰ رو از زبان خود عالیخانی بشنوید:
https://www.youtube.com/watch?v=hNxhXj9-rF8

از اونجا که تیم عالیخانی زیر بار اوامر غیرعلمی شاه نمی‌رفتند، در سال ۴۷ صفی‌اصفیا برکنار شد و در سال ۴۸ عالیخانی و سمیعی کنار گذاشته شدند تا از اون به بعد، کابینه هویدا مجری منویات محمدرضا پهلوی بشه. در نمودار «۹۲ سال تورم ایران»، روند رشد تورم بعد از عزل عالیخانی کاملا مشهوده. افسانه‌هایی که در مورد تثبیت قیمت کبریت و خودکار در طول ۱۳ سال نخست وزیری هویدا گفته میشه واقعیت ندارند. تورم دهه پنجاه خیلی بیشتر از این حرفها بود.

اقتصادی که در دهه ۴۰ با سرعت ولی بدون تورم رشد می‌کرد، با غیرعلمی شدن سیاستگذاری اقتصادی، به انواع آفات اقتصادی از جمله تورم و بیماری هلندی مبتلا شد، و در سال ۵۶ رشد منفی رو تجربه کرد. از سال ۵۰ تا حالا، اقتصاد کشور نه رشد اقتصادی مثل دهه ۴۰ به خود دیده، نه تورم زیر ۵٪ تجربه کرده.

وضعیت اقتصادی کشور همیشه به بدی الان نبوده. یک زمانی کشورهای دیگه، از کره گرفته تا ترکیه، حسرت رشد اقتصادی و سیر توسعه صنعتی ایران رو می‌خوردند. اما جایی در تاریخ، نقطه عطفی رو گذروندیم که بعد از اون، اقتصاد از ریل رشد خارج شد.

اون نقطه عطف سال ۵۷ نبود، بلکه سال ۴۷ بود. اون نقطه عطف تغییر قانون اساسی نبود، بلکه تغییر نگرش حاکمیت به علم بود. مسئله کنار گذاشتن عالیخانی نیست. مسئله کنار گذاشتن نگاه علمی و کارشناسی به سیاستگذاری اقتصادیه. از سال ۴۸، سیاست بر علم غالب شده و الان پنجاه ساله که سیاستمداران علاقه‌ای به تحلیل علمی و کارشناسی ندارند، بلکه بدنبال اطرافیان بله قربان گو هستند.

در تمام دولتهای گذشته جو حاکم بر جلسات کابینه چنان بوده که وزرا عموماً جرات نمی‌کردند ارزیابی کارشناسی وزارت خود رو منعکس کنند، بلکه بر مبنای منویات رییس دولت رای می‌‌دادند.
صفایی فراهانی، در ده دقیقه اول این مصاحبه، چند مورد تجربه خود در این زمینه رو نقل می‌کنه:
https://www.aparat.com/v/MP9eh


۵۰ ساله که سیاستمدارها، از محمدرضا پهلوی تا حسن روحانی، به اقتصاددانها می‌گن شما نمی‌فهمید، و نسبت به علم اقتصاد بی‌اعتنا هستند.

نقطه عطف اقتصاد ما سال ۴۸ بود، اونجا که سیاستمدار علم اقتصاد رو به مسلخ برد. / وقایع اقتصادیه


🆔 @jameeno
Forwarded from مشق نو
📝📝📝 «قائم‌مقام و رابطه نیروها»

🔻🔻🔻 یادداشتی به‌قلم #امیررضا_ثعبانی منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

از متن:

🖊 در بینش سیاسی قائم‌مقام، قلمرو قدرت سیاسی، حوزۀ مصالح عمومی است و او این ضابطۀ اساسی را به هرمناسبتی وارد می‌کند و آن را راهنمای عمل دیوان می‌داند، اما این حوزۀ مصالح عالی، با مختصاتی که در دوران جدید پیدا کرده است، قلمرو خصوصی نیست. قائم‌مقام، چنانکه از منشآت او بر می‌آید، در دیانت خود بسیار استوار بود، اما او دیانت و بیشتر از آن اخلاق خصوصی خود را به هرمناسبتی وارد نمی‌کند

🖊 اگر در اخلاق خصوصی بدبین بودن بی‌دلیل به غیر جایز نیست، در قلمرو مناسباتِ قدرت خوشبین بودن بی‌رویه به غیر گناهی بزرگ و نابخشودنی است، زیرا «غیر» اخلاق، به اسم، با غیر سیاست یکی است و نه به رسم.

#یادداشت_روز

tinyurl.com/y2gm2c87

🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial

🔸 نشانی وب‌سایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
📝📝📝سلام و ارادت جناب آقای تاجزاده

#یادداشت_وارده

در پست اخیرتان نوشتید؛ "تحریم پنهان‌کاری بزرگ نظام است. به‌ درستی آن را تروریسم_اقتصادی می‌خوانند اما آثار مخرب آن را توضیح نمی‌دهند تا کسی نپرسد حال که تحریم، اقتصاد و سلامت و حتی امنیت ایران و ایرانی را نشانه رفته، چرا جمهوری اسلامی به رفع آن اهتمام نمی‌ورزد و کاسبان_تحریم حرف اول را می‌زنند؟"

سوالی است که مدت هاست فکر و ذهنم را مشغول کرده؛"عاقلانه ترین شیوه برخورد با حاکمان در موضوع تحریم ها چگونه است؟

در حالی که به اعتقاد بسیاری از منتقدانِ اوضاع فاجعه بارِ امروز، سر منشاء اکثر سوء استفاده اجانب و تحریم ایران، بدلیل اتخاذ سیاست های داخلی و خارجی نامناسب و تنش زا از سوی مقامات است (و اساساً اگر این سوء تدابیر و سیاست های نادرست نباشد، انتقادی باقی نمی ماند!) این سوال مهم قابل طرح است که بهترین شیوه موضع گیری در برابر تحریم هایی که بهانه ی بخش مهمی از آن در داخل تولید می شود؛ چیست؟؟؟!!!

آیا ظالمانه بودن تحریم منطقا بمنزله مشروعیت و درستی سیاست های نابخردانه ی اقتدارگرایان در ایحاد جنگ و بلوا و دعوا با همه ی دنیاست؟

بعنوان‌مثال تردیدی نداریم که تحریم های بین المللی صدام و یا قذافی ( و به تبع آن فشار حداکثری بر مردم عراق و لیبی) به نیت دمکراسی خواهی و حقوق بشر نبود! اما آیا با صحت این باور، یعنی مردم عراق و لیبی باید در برابر تحریم های امریکا و شورای امنیت، از صدام حمایت می کردند؟؟؟ و باید به بهانه اینکه مخالفت با صدام و سیاست های سرکوبگرانه و اعمال تدابیر نابخردانه داخلی و خارجی اش به نفع برنامه ی آمریکا در مخالفت با صدام است، همراه و موید و حامی صدام می شدند؟؟!!

واقع آن است که نظام در اتخاذ سیاستهای داخلی و خارجی و تعامل با مردم و تمکین به خواست و‌اراده ملی کاملا ناموفق است و در برابر خواست اکثریت مردم قرار دارد و البته به دلیل اتخاذ مواضع غیر عقلایی در عرصه سیاست خارجی، مورد تحریم هم هست( والا خیال خارجی ها نسبت به سیاست های داخلی راحت است و مخالفتی ندارند و چه بسا اگر نظام به هر دلیل به توافق خارجی دست یابند، کاری به اقتداگرایی داخلی نداشته باشند، همچنانکه نسبت به سعودی ها چنین اند!!)

حال چون آمریکا ایران را تحریم ظالمانه کرده، کنشگران باید در کنار و حامی حاکمانی قرار گیرند که در داخل کاملاً اقتدارگرایانه عمل می کنند و در سیاست خارجی، ماجراجویانه؟

واقعا چرا باید در میانه ی دعوای دو طرفی که برای ملت ایران ارزشی قائل نیستند(حاکمان داخلی و مداخله جویان خارجی) ، خود را محصور در بازی دو سرباخت حمایت از یکی کرد؟ و در اینجا نیز رضایت به رویکردِ انتخاب بد و بدتر داد و از میان دو طرفی که یکی آزادی ملت و دیگری استقلالش را هدف قرار داده، یکی را برای همراهی بر گزید؟!!

وقتی بدرستی از تحریم ظالمانه آمریکا سخن گفته می شود؛ آیا نباید به گونه ایی سمفونی را نواخت که تلقی رقص بلکه خوش رقصی با بی تدبیران داخلی نشود و آیا نباید لااقل طوری نوشت که اینگونه تلقی نوشد که انگار اگر تحریم نبود، کشور در وضعیت گل و بلبل بود و عملکرد حاکمان مقبول و موجه است؟ آیا نباید نوشته ها اینگونه نباشد که اوضاع وخیم و فاجعه بار و پر فساد امروز فقط بدلیل "تحریم" است و در قبال عملکرد نابخردانه حاکمان اقتدارگرا، سکوتِ حمایتگرانه کند؟

براستی عاقلانه ترین شیوه برخورد با حاکمان در موضوع تحریم ها چگونه است؟

🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝آیا مدال‌آوری در المپیادها نشانه کیفیت نظام آموزشی ماست؟

ایران از سال ۱۹۸۵ در المپیادهای جهانی ریاضی شرکت داشته و در مجموع بیش از ۴۶ مدال طلا کسب کرده؛ درحالی‌که کشور فنلاند از سال ۱۹۶۵ تاکنون در المپیاد جهانی شرکت می‌کند و تنها ۱ مدال طلا کسب کرده و این در شرایطی است که رتبه این کشور از نظر شاخص‌های زیربنایی مانند کیفیت آموزشی، دسترسی برابر دانش‌آموزان به امکانات تحصیلی و غیره در بین کشورهای جهان تک‌رقمی است.

📌دکتر مرتضی نظری در یادداشتی به این موضوع پرداخته است:
https://www.asriran.com/fa/news/756946/

#المپیاد #عدالت_آموزشی
#یادداشت_مهمان

@TeacherasLLL
🆔@MostafaTajzadeh
Forwarded from اتچ بات
#یادداشت
خلاصه

پاسخ به نقد کتبی دکتر سروش
ایضاح چالش اسلام و قدرت

دکتر عبدالکریم سروش در یادداشت مختصر«مروری بر نقد دکتر کدیور بر مقوله دین و قدرت» به بحث جلسه اول سلسله مباحث «چالش دین و قدرت» - که نقد آراء اخیر ایشان است – واکنش نشان داده است.
خلاصه پاسخ کدیور به روشنفکر دینی به شرح زیر است:

۱. سروش:
داوریهای ابتدای نقد گزنده است و خواننده خود باید به آن برسد، نه اینکه نویسنده پیشاپیش آن را به خواننده، آن هم با این نیشگویه ها القا کند.

کدیور:
این نوع پیش آگهی دادنها به خوانندگان مرسوم است.
نقدهای مذکور محصول بررسی ده میزان علمی مشخص بوده که تذکر داده شده اند.
ایشان نقض کدام یک از معیارهای فوق را می تواند انکار می کنند؟
چرا متن ویراسته سخنرانیها منتشر نشده است؟!

۲. سروش:
من کجا گفتم که اسلام و پیامبر خشن اند تا بعداً آن را پس بگیرم؟!

کدیور:
در جلسه نخست حداقل دو بار واژه خشونت به خدا و قرآن، و در نُه عبارت دیگر «خشونت عریان» (شکنجه، قتل، سربریدن، ذبح کردن، و جنگیدن با شمشیر) به پیامبر نسبت داده شده است:
در قرآن خداوند یک ارباب عبوس و خشنی است که از شکنجه او باید ترسید. «شکنجه» مالامال از خشونت است!

۳. سروش:
تاریخ، صحنه جدال تفسیرها با یکدیگرست نه جدال تفسیرها با واقع. راه بازسازی و نواندیشی دینی، انکار یا حذف تاریخ نیست.

کدیور:
بحث تفصیلی نقض این مدعا که «اسلام یعنی تاریخ اسلام و تفسیر آن» در ضمن درسگفتارهای من خواهد آمد.
پیامبر واقعی یعنی پیامبری که در تاریخ اتفاق افتاده است،
من به دنبال «حذف یا انکار تاریخ» نیستم،
به دنبال «مواجهه انتقادی با متون تاریخی» هستم.

۴. سروش:
پیامبر دستور قتل مرتدها را صادر کرده است. من بدّل دینه فاقتلوه روایت متواتر نبوی در سنی و شیعه است.

کدیور:
اولا در زمان پیامبر احدی به جرم ارتداد به قتل نرسیده است،
ثانیا احدی در فقه سنی و شیعه ادعای تواتر روایت «من بدّل دینه فاقتلوه» را نکرده است.
ثالثا این روایت به عنوان خبر واحد صحیح در متون اهل سنت از جمله برخی صحاح سته نقل شده است.
رابعا مطابق تحقیقات موشکافانه محققان سنی و شیعه روایت مذکور از اخبار جعلی است که یک قرن و نیم بعد از رحلت پیامبر ساخته شده است!

۵. سروش:
راهش این نیست که دلسوزان را دو دسته کنیم یکی آنها که اصلاح دین میکنند و دیگری آنها که به زعم شما « قلب اسلام» میکنند.

کدیور:
راهش این نیست که دلسوزانْ خدا، پیامبر، اسلام و قرآن را به ناروا و توجیهات مخدوش به خشونت و اقتدارگرایی متهم کنند.
جدایی کامل نواندیشی دینی (قائلان به اصلاح معرفت دینی) از روشنفکری دینی (شخصیتهای مشغول به اصلاح اصل دین) ناگزیر است.

https://kadivar.com/18477/
@Mohsen_Kadivar_Offical
Forwarded from Fereydoun Majlessi
#اختصاصی_امروزوفردا

📕📕📕 افسوس ها و امیدها

فریدون مجلس-نویسنده، مترجم، تحلیل‌گر سیاسی و دیپلمات سابق ایران در آمریکا

@emrouzofarda1
۱-ای کاش سال ۱۳۹۹ بیماری کرونا نمی‌بود و برادرم زنده می‌ماند. دوست عزیزم خسرو سینایی و حلقه هنری‌اش دکتر اکبر عالمی و منوچهر طیاب هم زنده می‌ماندند، و هزاران و صدها هزار نفر دیگر در ایران و جهان رنج نمی‌کشیدند. رنجی که خودم و همسرم نیز مبتلا شدیم و ای‌کاش التهاب بیم توسعه بیماری و مرگ با خفگی را در تنهایی تجربه نمی‌کردیم.

۲-ای‌کاش سال ۱۳۹۹ سال تهدیدهای متقابل امنیتی و توسعه تحریم اقتصادی ایران نبود، و این کشور بزرگ با همه منابع و زیرساخت‌های خوب و امکاناتش می‌توانست به جای رکود و نگرانی و بیکاری و تورم، مسیر جهش اقتصادی و توسعه اشتغال و رفاه عمومی را می‌پیمود. روابط بانکی و تجاری آزاد به همه کشورها برقرار می‌شد و استقلال اقتصادی ایران تأمین می‌شد.

۳-ای کاش سال ۱۳۹۹ سال تفاهم ملی بود، این تلاش و چندگانگی برای سلطه گروهی بر گروه دیگر پایان می‌یافت و دیگر کسی به خاطر عقایدش یا اختلاف دیدگاه‌هایش و یا دگراندیشی و دیگر دلایل سیاسی در زندان نمی‌ماند و آزادی‌های اجتماعی و عدم تبعیض جنسیتی از جمله در ورزش تحمل می‌شد و می‌توانستیم میزبان بازی‌های بین‌المللی باشیم.

۴- ای کاش سال ۱۳۹۹ شاهد فساد گسترده و محاکمات کسانی نبودیم که چه در کسوت قضایی یا کسوت بانکداری و یا آزمندی تجاری امانت‌دار مردم بودند و خیانت کردند و مبانی اعتقادی مردمی را که اعتماد به ایمان آنان بسته بودند سست و گسیخته نمی‌کرد.

۵-ای کاش سال ۱۳۹۹ سال آسیب‌های سخت به محیط‌زیست ایران، بروز فروچاله‌ها، سوختن جنگل‌های هیرکانی و زاگروس و آلودگی دریایی و صید با ترولر و کوه‌خواری و جنگل‌خواری به نام وقف نبود.

۶-آرزو دارم سال ۱۴۰۰ شاهد بازگشت اعتدال و انصاف در روابط سیاسی متقابل و رفع تحریم‌های اقتصادی و بانکی و لطمات آن به ملت ایران باشیم و با بازگشت به عرصه بین‌المللی گذرنامه ایرانی از حرمتی در شأن کشور بزرگ ایران در قالب روابط متعارف سیاسی و بین‌المللی برخوردار شود. با پایان تهدیدها نیازی به حضور نظامی ایران در فرامرزها نباشد و بهانه مقابله جای خود را به گسترش همکاری اقتصادی و بازرگانی منطقه‌ای بدهد و بتوانیم با تقویت اقتصادی بنیه دفاعی خود را نیز بدون رجزخوانی و تظاهر تقویت کنیم و بر کیفیت پرسنلی و تجهیزات دفاعی بیفزاییم.

۷-آرزو دارم سال ۱۴۰۰ شاهد برقراری نوع رفتار متفاوتی با همه کشورهای منطقه و جهان باشیم و بتوانیم در مقابل دشمنان نیز به جای تهدید دوجانبه و متقابل، در قالب مجموعه کشورهای عربی و اسلامی از حقوق فلسطینیان حمایت کنیم و بتوانند کشوری برای خودشان داشته باشند. خسارات آنان مطابق توافق خودشان جبران شود و ریشه جنگ و التهاب طولانی خشکانده شود.

۸-آرزو دارم سال ۱۴۰۰ سال توسعه پایدار اقتصادی، ایجاد زیستگاه‌ها و شهرهای سبز و شیرین‌سازی آب دریا با انرژی خورشیدی، تصفیه فاضلاب‌ها، کشاورزی پیرامونی شهرها با کشت پیوسته گلخانه‌ای و تنوع تولیدات آن از طریق کنترل حرارت و رطوبت متناسب با انواع کشت‌های گرمسیری و سردسیری باشیم.

۹-آرزو دارم سال ۱۴۰۰ واکسینه شدن همگانی ملت ایران برای مقابله با کرونا انجام شود و زندگی به روال طبیعی خود بازگردد.

۱۰-آرزو دارم سال ۱۴۰۰ سال اعتلای فرهنگ و هنر و توسعه اجتماعی و مشارکت بدون تبعیض ایرانیان در همه عرصه‌های سیاسی و اجتماعی جامعه باشد.

#از_۱۳۹۹_به_۱۴۰۰
#فریدون_مجلسی #منوچهر_طیاب #خسرو_سینایی
#سال۱۴۰۰ #نوروز #ایران #آرزو
#افسوس #یادداشت #امروزوفردا

👈⬅️امروز و فردا را در تلگرام دنبال کنید، این یک کانال خبری نیست.
🆔️ @emrouzofarda1
Forwarded from حسین علیزاده
#یادداشت
خلاصه

انتشار ویرایش دوم کتاب حق الناس به زبان انگلیسی

کتاب حق الناس: اسلام و حقوق بشر در مهر ۱۳۸۷ توسط انتشارات کویر در تهران منتشر شد.

از نیمه سال ۱۳۸۸ انتشار کلیه آثارم به هر شکل در ایران ممنوع، وبسایتم فیلتر، و در شهریور ۱۳۹۰ حکم «اخراج و انفصال دائم از خدمات دولتی» من صادر شد.

ترجمه انگلیسی کتاب حق الناس پنجمین کتاب «مجموعۀ ترجمه متفکران مدرن مسلمان» از انتشارات دانشگاه ادینبورگ در انگلستان با همکاری موسسه مطالعه تمدنهای مسلمانان دانشگاه آقاخان با عنوان «حقوق بشر و اسلام نواندیش» منتشر شده است.

دیگر کتابهای این مجموعه که به انگلیسی ترجمه شده اند:
علی عبدالرازق، الاسلام و اصول الحکم
عبدالمجید شرفی، الاسلام بین الرسالة والتاریخ
عزیز العظمة، العلمانية في الفكر العربي الحديث
حسین احمد امین، دليل المسلم الحزين

این نخستین کتاب یک نویسنده ایرانی و اولین کتابی است که از زبان فارسی در این مجموعه وزین ترجمه و منتشر می شود.

مترجم کتاب دکتر نیکی اخوان (دانشیار و مدیر گروه مطالعات رسانه و ارتباطات دانشگاه کاتولیک آمریکا) است. پروفسور میرجام کونکلر بر کتاب پیشگفتاری مبسوط نوشته است.

تصحیح اشتباهات تایپی، بازنگری تمام ارجاعات و بهروز شدن کتابنامه، بازنگری تعداد زیادی از پانویسها و افزودن تعداد زیادی پانویس برای روشنتر شدن متن، و افزودن واژه نامه از جمله ویژگیهای ویرایش دوم است.

دو افزایش مهم این ویرایش:
نویسنده برای نُه فصل کتاب مؤخره نوشته است. این مؤخرهها جدیدترین آراء مؤلف را به دست میدهد.

نویسنده مقدمهای تحلیلی انتقادی بر ترجمه انگلیسی نوشته است.
مقدمه کتاب در هفتاد صفحه شامل شش بخش است.
در پنج بخش نخست آراء مهمترین متفکران معاصر محمود محمد طه، عبدالله احمد النعیم، آن الیزابت مایر، محمد مجتهد شبستری، و عبدالعزیز ساشادینا درباره «اسلام و حقوق بشر» تحلیل انتقادی شده است.
در بخش آخر بعد از معرفی منضبط رأی نویسنده دربارۀ اسلام و حقوق بشر، دیدگاه مؤلف با پنج متفکر مذکور به تفصیل مقایسه شده است.

ویرایش دوم کتاب حق الناس سیزده سال بعد از ویرایش اول، نه به زبان اصلی بلکه به انگلیسی منتشر شده است. چرا که نویسنده بر خلاف قانون همچنان از حق نشر در کشور خود محروم است.

داستان حق الناس روایتی واقعی و شگفت از تراژدی-کمدی "اسلام و حقوق بشر" است که نه فقط به صورت نظری بلکه متاسفانه در عمل اتفاق افتادهاست.

این نخستین کتاب من است که به زبان انگلیسی منتشر می شود.
ویرایش دوم حق الناس به زبان فارسی هم در دست انتشار است در تابستان جاری، البته متأسفانه نه در ایران، بلکه در آلمان!

https://kadivar.com/18652/
@Mohsen_Kadivar_Official
Forwarded from اتچ بات
#یادداشت
خلاصه

انتشار کتاب «توهین به مقدسات و ارتداد» به زبان انگلیسی

در آذر ۱۳۹۰، رافق تقی نویسنده ی دگراندیش جمهوری آذربایجان در سن ۶۱ سالگی با حکم محمد فاضل لنکرانی به اتهام ارتداد با ضربات کارد در باکو به قتل رسید.

فرزند مفتی متوفی محمد جواد فاضل لنکرانی از «به جهنم فرستاده شدن این فرد خبیث» ابراز شادمانی کرد.

طی نامه سرگشاده ای به وی اعتراض کردم،
مناظرات ما مایه اصلی این کتاب شد،
حاوی کلیه مدارک مرتبط با اتهام ارتداد رافق تقی اعم از آنچه از جانب لنکرانی ها در محکومیت و توجیه حکم ارتداد وی منتشر شده بود،
نقدهای من،
متن مقاله رافق تقی که منجر به صدور حکم ارتداد او شده بود، چندین مقاله و مصاحبه وی،
و مطالبی درباره آزادی بیان و گفتار نفرت زا.

این کتاب الکترونیکی در فضای مجازی قرار گرفت: مجازات ارتداد و آزادی مذهب: نقد مجازات ارتداد و سبّ النبی با موازین فقه استدلالی؛ تیر ۱۳۹۳، ۴۰۶ صفحه.

ترجمه انگلیسی کتاب در فروردین ماه با عنوان توهین به مقدسات (سبّ) و ارتداد در اسلام: مناظره هایی در فقه شیعه در «مجموعۀ ترجمه متفکران مدرن مسلمان» به دبیری دکتر عبدالفیلالی انصاری توسط موسسه مطالعه تمدنهای مسلمانان دانشگاه آقاخان و دانشگاه ادینبورگ منتشر شد.
دکتر حمید موانی مترجم متن کتاب است.
دکتر جانلوکا پرولن بر آن پیشگفتار نوشته است.

در این مجموعه برای نخستین بار دو کتاب از یک نویسنده ایرانی منتشر شده است، کتاب اول ویرایش دوم حق الناس.

از مزایای کتاب مقدمه تحلیلی نویسنده به قلم خود وی به انگلیسی در ۱۰۲ صفحه است.

در آن مباحث ارتداد و سبّ النبی تبارشناسی شده، مشخص شده که هر نکته تازه درباره آزادی دین و مجازات ارتداد و سبّ دقیقا برای نخستین بار توسط کدام متفکر سنی یا شیعه در کدام کتاب یا مقاله با استناد به کدام دلیل منتشر شده است.

این چهل و چهار متفکر در سه دسته سنتی، میانه و نواندیش طبقه بندی شده اند.

این کتاب معادل مباحثه قلمی عبدالمتعال الصعیدی و عیسی منون از علمای الازهر در مصر در سال ۱۹۵۵ است.

حدود شش دهه بعد، دو مجتهد از حوزه علمیه قم، محمد جواد فاضل لنکرانی (لنکرانی پسر) و نویسنده، درباره همان موضوع مباحثه قلمی کردند.
یکی بر اساس اجتهاد سنتی در فروع فقهیه و دیگری بر مبنای اجتهاد ساختاری در مبانی و اصول.

نویسنده از سال ۱۳۸۸ با ممنوعیت مطلق انتشار کاغذی و فلیتر وبسایت مواجه است.
ترجمه انگلیسی کتاب در انگلستان منتشر شده، در حالی که انتشار متن اصلی آن در ایران ممنوع است!

ترجمه عربی کتاب در دست انتشار است.
متن فارسی کتاب همراه با ترجمه مقدمه انگلیسی در سال جاری در آلمان منتشر خواهد شد.

https://kadivar.com/18704/
@Mohsen_Kadivar_Official
Forwarded from کشکول
#یادداشت_ماه

🔸اعتراضات خوزستان: دعوت به نگریستن از منظری پیرامونی

علی جنادله (جامعه‌شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی)

در سال 1396 از سوی پژوهشگاه نیرو، جهت همکاری با پروژه‌ای تحقیقاتی درخصوص حادثه قطعی برق ناشی از نشست ریزگرد و غبار خیس بر تأسیسات تأمین برق اهواز و شهرهای دیگر استان خوزستان دعوت شدم. پرسش آغازین و نقطه عزیمت این تحقیق، غافلگیر شدن مسئولین وزارت نیرو از گستره و شدت اعتراضات اجتماعی صورت گرفته در اهواز در واکنش به این حادثه بود. در حالی‌که، مقامات وزارت نیرو واکنش خود به این حادثه در جهت ترمیم شبکه و اتصال مجدد برق را رکوردی تازه برای خود می‌دانستند و در نقش منجی، انتظار تشویق و تحسین از سوی شهروندان اهوازی را داشتند، شهروندان اهوازی، وزارت نیرو را به عنوان کارگزار و مجری اصلی پروژه‌های انتقال آب و در نتیجه پدیده ریزگردهای ناشی از این پروژه‌ها، به عنوان مقصر اصلی حادثه تلقی می‌کردند.

براساس نتایج تحقیق، کلید فهم این واکنش‌ها و شکاف بین انتظارات مقامات وزارت نیرو با واقعیتی که در سطح خیابان در حال رخ دادن بود، در شکاف ادراکی بین مسئولین وزارت نیرو از یک سو و شهروندان اهوازی در سوی دیگر نهفته بود. در حالی که مسئولین وزارت نیرو در سطوح مختلف مدیریتی و کارشناسی، حادثه قطعی برق در بهمن 95 را رخدادی منفرد و صرفاً فنی تلقی می‌کردند، ادراک و ارزیابی شهروندان اهوازی از این حادثه در تلاقی و پیوند با زنجیره‌ای تاریخی از حوادث و مسایل دیگر شکل گرفته بود. شهروندان اهوازی، حادثه قطعی برق را نه صرفاً یک رخداد منفرد بلکه در پیوستگی با پدیده‌های به هم‌پیوسته‌ ریزگردها، خشک شدن هور، عملکرد وزارت نیرو و مجموعه حاکمیت درخصوص پروژه‌های انتقال آب، احساس محرومیت‌ها و تبعیض‌ها درسطوح مختلف اقتصادی، سیاسی و قومیتی و .... فهم و تفسیر می‌کردند.

ادامه این یادداشت را روی وب سایت انجمن جامعه شناسی ایران بخوانید.
yun.ir/4i5gje

@Iran_sociology
#انجمن_جامعه‌_شناسی_ایران
📝

🔴 آخوند خراسان و عقلانیت مدرن
✍🏻 محمدرضا معینی

🔸چند روز پیش در یادداشتی کوتاه به این نکته اشاره کردم که یک سازمان شیعی به این بلوغ فکری و سازمانی رسیده است که مدیریت اجرایی را یک تخصص بداند و برای جذب یک مدیر عامل قوی اطلاعیه عمومی صادر کند.

🔸امروز یادداشتی جذاب از پژوهشگر محترم جناب آقای علی‌اشرف فتحی خواندم که با ایده کلیدی من در آن نوشته قرابتی بسیار داشت. ایشان در این یادداشت نگاهی به تلاش‌های مرحوم آیت الله ملا محمدکاظم خراسانی (مشهور به آخوند خراسانی و از رهبران فکری و دینی جنبش مشروطیت) در زمینه تلاش برای سازگاری فقه شیعه با دنیای مدرن و عقلانیت مدرن انداخته است.

🔸مرحوم آخوند خراسانی در یکی از نامه‌های خود این گونه نوشته است که:
«امروز عقلای عالم متفق‌اند که مقتضیات این قرن مغایر با مقتضیات قرون سالفه است ... و بقای بر مسلک قدیمی جز اضمحلال و انقراض نتیجه نخواهد داد».

🔸آقای فتحی شاه‌بیت منظومه فکری آخوند خراسانی را «التفات به این‌ نکته که مقاومت در برابر مفاهیم و محصولات عقلائی دنیای مدرن و به عبارت دقیق‌تر، تقابل با عقلانیت مدرن بشر به سود دین و دینداران نیست و... منجر به «اضمحلال و انقراض» خواهد شد» دانسته است.

🔶مطالعه این یادداشت ارزشمند را به همه اندیشمندان و فعالانی که دل در گرو ارتقاء و رشد جامعه شیعه دارند پیشنهاد می‌کنم.

#یادداشت

#البساتین
@AlBasatin
Forwarded from تحکیم ملت
#یادداشت_اختصاصی

🔖 وزیر امورخارجه دولت رئیسی و اشتباه بزرگ دیپلماتیک

✍️ دکتر مهدی نوربخش


📍 در اجلاس بغداد، آقای حسین امیر عبدالهیان نشان داد که حداقل برای پروتکل‌های تشریفاتی دیپلماتیک احترامی قائل نیست. وزیر امورخارجه نظام سیاسی ایران به‌جای ایستادن در صف دوم که متعلق به وزاری کشورهای شرکت کننده بود، خود را در صف اول و پهلویِ رئیس جمهور مصر قرارداده تا عکسی از شرکت کنندگان در این کنفرانس گرفته شود. عمل آقای عبدالهیان را می‌توان به چهار شکل به بررسی گذاشت:

📌 اول؛ ایشان از پروتکل‌های تشریفاتی و رسوم دیپلماتیک خبری نداشته است و یا مشاورین ایشان او را از جایگاه افراد بر اساس مقام در این‌گونه کنفرانس‌ها مطلع ننموده بودند. این فرض نمی‌تواند به واقعیت نزدیک باشد به خاطر اینکه او سال‌ها در دستگاه دیپلماتیک کشور حضور داشته و به‌خوبی به عرف و پروتکل‌های دیپلماتیک واقف بوده است. بدون شک او می‌دانسته است که از پیش طبق پروتکل‌های معمول دیپلماتیک بین‌المللی، دولت میزبان یک کنفرانس، جایگاه افراد را در مکان‌های مختلف مشخص می‌کند و در آن مورد با تیم مهمان به توافق می‌رسد؛ لذا در عرف دیپلماتیک، وزیر امورخارجه برای یک عکس یادگاری در صف رئیس جمهوران مختلف دنیا نمی‌ایستد، حتی اگر آقای عبدالهیان کوشش کرده باشد جای رئیس‌جمهور دولت خود را در این کنفرانس پر کند. اصولا این رسم معمول عرصه دیپلماسی نیست و هیچ جایی در عرف و پروتکل‌های دیپلماتیک ندارد.

📌 دوم؛ آقای وزیر با یک ژست انقلابی می‌خواسته است عصیان خود را در مقابل آداب و رسوم دیپلماتیک که اصولا پایی در غرب دارد و در یک کنفرانس منطقه‌ای آن هم در یک کشور دوست به نمایش گذارد. اگر چنین باشد، می‌توان گفت جناب وزیر نخواسته است از شکست‌های گذشته رفتار دیپلماتیک احمدی نژاد در محافل و کنفرانس‌های بین‌المللی درس بگیرد. تاریخ دیپلماسی در کشور ما پر از نقاط تاریک چه در حضور و چه در اظهار نظر و داشتن سیاست‌های در خور در محافل بین‌المللی بوده است. آقای ظریف در کتاب «آقای سفیر» مثال‌های بسیار زیادی برای این ناکامی‌ها و نفهمی‌ها در سال‌های شصت در کشور ما دارد. آِیا رفتار "انقلابی" دولت احمدی نژاد در صحنه‌های دیپلماتیک و سیاست خارجی مجددا می‌خواهد تکرار شود و آیا این روش‌ها مجددا در راه هستند؟ آیا این‌گونه هنجارشکنی‌های دیپلماتیک می‌تواند قدرت کشور ما را در محافل بین‌المللی به نمایش گذارد؟ آیا اصولا با هنجار شکنی در عرصه دیپلماسی، کشوری می‌تواند برای خود قدرتی دست و پا کند؟ آِیا درایت سیاسی و احترام به نرم‌های بین‌المللی در اینگونه محافل راه را برای کسب اعتماد و احترام در عرصه جهانی باز نمی‌کند؟

📌 سوم؛ آیا اقای وزیر می‌خواسته است بگوید که ایران در روابط خود با عراق از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است و کشور میزبان و بقیه می‌بایست به این جایگاه اعتراف می‌کرده‌اند؟ آیا این عمل نمایش یک دهن کجی به عراق، بقیه کشورهای منطقه و یا همه آن‌ها بود؟ در این رابطه هم پیام کنفرانس بسیار گویا و مشهود بود.........

🔺 متن کامل این مگیادداشت را در لینک زیر بخوانید 👇

📍 دکتر مهدی نوربخش/ وزیر امورخارجه رئیسی و اشتباه بزرگ دیپلماتیک

📌 رسانه‌‌ی خبری_ تحلیلی تحکیمِ ملت 👇

🆔 @tahkimmelat
🖋 مرز باریک بازگشایی مدارس و بازگشت به گذشته

📌 تکمیل شده یادداشت پیشین را به قلم دکتر #محمود_مهرمحمدی عضو محترم شورای عالی آموزش‌و‌پرورش و این کانال، مطالعه می‌کنید.

🌱 سپاس فراوان تقدیم ایشان که این یادداشت را برای انتشارِ نخست در اختیار این کانال قرار دادند.

📌 متن کامل را بدون هیچ دخل و تصرفی مطالعه می‌کنید:

"با نام خدا
🟥مقدمه:
این یادداشت در ادامه طرح ایده‌ی کلیدی که "بازگشائی مدارس را نباید بازگشت به روال‌های گذشته تفسیر کرد" نوشته شده است.
به باور من در بازگشایی، شرایط واقعی و واقعیت‌ها (حال) باید مد نظر باشد اما شرایط آرمانی(آینده) ،خصوصا با توجه به رواج گفتمان تحول در آموزش و پرورش، نباید از نظر دور بماند.
مهم‌ترین مضمون در نگاه به آینده استفاده از تکنولوژی برای ترمیم نقائص پیشین در حوزه‌های کیفیت و عدالت، یا تحقق انقلاب آموزشی، است. لازم است سرمایه‌گذاری‌های سخت افزاری و نرم‌افزاری در اولویت قرار گیرد. درباب سخت افزار تدارک ابزار مناسب(تبلت یا گوشی) برای همه‌ی دانش‌آموزان و معلمان نیازمند، یک اولویت جدی و آشکار است. توانمند سازی سراسری معلمان در حوزه‌ی سواد تکنولوژی هم لازم است جزء اولویت‌های تربیت معلم پیش از خدمت و آموزش نیروی انسانی شاغل در آموزش‌و‌پرورش باقی بماند.
به عبارت دیگر، در بازگشایی، به جای بازگشت به روال های گذشته، پایه‌گذاری "فصل جدید" تعلیم‌وتربیت برای "نسل جدید"(که از قضا نسل دیجیتال هم هستند) باید در افق دید سیاست‌گذاران آموزش‌و‌پرورش و الهام بخش آنان باشد.
🟥 پاره‌ای از اصول درباب بازگشایی:
۱) تضمین سلامت و بهداشت جسمانی، از طریق واکسیناسیون یا امکان رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی، پیش‌نیاز علی‌الاطلاق حضور فیزیکی دانش‌آموزان و معلمان قلمداد می‌شود.
۲) تضمین سلامت روانی و اجتماعی از جمله مستلزم حضور در جمع و برقراری تعاملات اجتماعی و بویژه از نوع فیزیکی، علی‌الخصوص برای دوره‌ی ابتدایی، است و نباید مورد غفلت قرار گیرد.
۳) برای دوره‌ی ابتدایی با توجه به حساسیت‌های رشدی(تکوینی) این دوره(و به‌ویژه دوره‌ی اول ابتدایی) و ماهیت "پایه‌ای" اهداف آموزشی و تربیتی، آموزش حضوری می‌تواند اولویت مستقل از شرائط یا همیشگی نظام آموزشی باشد.
۴) گرچه ارائه‌ی دروس کارگاهی و آزمایشگاهی به شکل حضوری و دروس نظری به شکل مجازی اقتضای شرایط کنونی است، اما با توسعه‌ی نرم‌افزاری در عرصه‌های اینچنینی این تمایز  یا اولویت پایدار نخواهد ماند. اتفاقا اختلاف فاحش در امکانات و تجهيزات کارگاه‌ها و ازمایشگاه ها و همچنین کیفیت نیروی انسانی آن‌ها با به‌کاربستن تکنولوژی دیجیتال قابل جبران است.
۵) برای شرایط ویژه‌ی روحی و روانی معلمان و دانش‌آموزان در بازگشت به مدرسه باید تدابیر لازم اندیشیده شود. از جمله، بسیج ظرفیت‌های مشاوره درون و بیرون مدرسه یک ضرورت است.
🟥 ظرفیت‌های تکنولوژی و مساله‌ی بازگشایی غیربازگشتی:
۱) تحقق شایستگی‌های والای تربیتی و ساخته شدن منش و شخصیت دانش‌آموزان در ابعاد علمی، اخلاقی و ... مستلزم ترک رویه‌های سنتی(تجویزی، دستوری، مهندسی شده) تعلیم و تربیت و ایجاد انعطاف در مواد و منابع یادگیری است که با استفاده از تکنولوژی‌های جدید به بهترین شکل قابل تحقق است.
۲) عنایت به واقعیتی به‌نام تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان در ابعاد مختلف که از شروط پایبندی به عدالت است نیز مستلزم ایجاد چنان تنوعی در فرایندها و حتی برایندهاست که جز با تمسک به ظرفیت تکنولوژی‌های جدید دست‌یافتنی نیست.
۳) تکنولوژی می‌توانند با تولید محتوای مرغوب و باکیفیت آموزشی و قرار دادن آن در دسترس عموم دانش‌آموزان، در خدمت رفع موثر نابرابری‌های ناشی از کیفیت به شدت متفاوت یاددهی یادگیری در مدارس کشور قرار گیرد.
۴) تکنولوژی می‌تواند به توسعه‌ی زیرساخت خرد حرفه‌ای از طریق انباشت و به اشتراک گذاشتن دانش و تجارب زیسته‌ی حرفه‌ای میان معلمان و مدیران در مقیاس وسیع منجر شود.
۵) حضور و مشارکت فعال والدین در صحنه‌ی تعلیم و تربیت از یکی از فرصت‌های بالقوه‌ی تعلیم و تربیتی در این دوران پرده برداشت. توانمند سازی والدین در فرایند بازگشایی در حوزه‌ی سواد تکنولوژی و همچنین اصول تعلیم و تربیت باید در اولویت بماند تا این قوه به فعلیت درآید.
۶) تکنولوژی جدید می‌تواند در خدمت تحقق ایده یادگیری مادام‌العمر و یادگیری خودراهبر معلمان و دانش‌آموزان باشد. تامین و سازماندهی به فرصت‌های یادگیری خارج از مدرسه به‌شکل انلاین و افلاین برای تحقق این هدف از سیاست‌های ضروری است."

#یادداشت_مهمان
#بازگشایی_مدارس
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام‌العمر باشیم:
@TeacherasLLL
✍️دکتر کاوه لاجوردی:

شارلاتانیسم: یک تا هفت

اینها لابد نشانه‌های قطعی‌ای نیست (و وجودشان هم لازمه‌ی شارلاتانیسم نیست)؛ این‌قدر هست که وقتی بیش از سه تا را در کسی می‌بینم جداً به صداقت‌اش شک می‌کنم.


🔺منظورم از "شارلاتان" کسی است که، با هر قصدی، مدعیِ داشتنِ دانشی است که در واقع ندارد و می‌داند که ندارد (یا دست‌کم در اوائلِ کارش می‌دانست که ندارد). در اینجا با شارلاتانیسم در حیطه‌های علمی سروکار دارم، نه مثلاً با کسی که به دروغ ادعا می‌کند می‌تواند بیماری‌ای را درمان کند یا با روحِ الیزابت تیلر حرف بزند. بعضی از اینها که فهرست می‌کنم شاید در شخصِ بسیار جوانی هم که تازه با موضوعی آشنا شده و هیجان‌زده شده است و با معیارهای آکادمیک آشنا نیست بروز بکند؛ اما به نظرم از کسی که عنوانِ "استاد" و "دکتر" دارد (و حتی از دانشجوی بعد از لیسانس) پذیرفته نیست.

🔺یک. در بحث‌اش مکرراً می‌گوید که وقت ندارد. حتی بخشِ معتنابهی از وقت‌اش را صرفِ این می‌کند که بگوید وقت ندارد که همه‌ی حرف‌هایش را بگوید—پنجاه دقیقه فرصت دارد صحبت کند (و کسی هم قرار نیست حرف‌اش را قطع ‌کند)، و در هفت دقیقه‌ی اول می‌گوید که موضوع جدی و مهم است و حیف که فرصت کم است. اهمیت و جدی‌بودنِ موضوع را هم توضیح نمی‌دهد؛ فقط می‌گوید که موضوع بسیار عمیق است و وقت ندارد.

دو. زیاد اسم‌پرانی می‌کند. اسمِ دست‌کم ده نفر از مشاهیرِ بحث را می‌آورَد، و به هیچ کدام هم ارجاعِ دقیقی نمی‌دهد.

🔺سه. از او "نمی‌دانم" یا "بلد نیستم" یا "نخوانده‌ام" زیاد نمی‌شنوید (و "قطعاً" و "حتماً" زیاد می‌شنوید).

🔺چهار. عبارات و جملاتِ غامض به‌کار می‌برَد، و وقتی هم از او بخواهید که درباره‌ی فلان عبارت که ظاهراً چونان اصطلاحی فنـّی به‌کارش می‌برد (مثلاً "پارادایمِ ذهنیِ متافیزیکیِ لاک-سپینوزا") کمی توضیح بدهد، عملاً می‌گوید که اگر با این اصطلاح/موضوع آشنا نیستید اصلاً حق نداشته‌اید که واردِ بحث بشوید. مدعا و طرحِ استدلال‌اش را هم به‌صراحت و به‌اختصار نمی‌گوید، حتی اگر خواهش کنید.

🔺پنج. در بحث‌اش فراتر از مقدمات نمی‌رود. مثلاً عنوانِ سخنرانی‌اش می‌گوید که ناسازگاری‌ای هست بینِ فلان ایده‌ی جان ستیوارت میل (که اسمِ مطنطنی هم دارد) و آراءِ جان رالز. برایمان از میل می‌گوید و از اینکه در کودکی چگونه بوده و زندگیِ خصوصی‌اش چه بوده و پدرخوانده‌ی راسل بوده و پدرِ معنویِ جامعه‌ی مدرنِ لیبرالِ غرب است و از این قبیل. گریزی می‌زند به چند اصطلاحِ منطقیِ میل (و می‌گوید که در این سخنرانی به جنبه‌های منطقی یا علمیِ میل کاری ندارد). می‌گوید که رالز کِی مرده است و می‌گوید که آدمِ مهمی بوده و کتاب‌اش چند بار چاپ شده، و به نقل از دوستی خاطره‌ای از یکی از کلاس‌های رالز می‌گوید. می‌گوید که برای رالز انصاف مهم بوده. از علاقه‌مندیِ خودش به رالز می‌گوید.

احتمالاً مقداری کارِ "تطبیقی" می‌کند، در بیانِ اینکه متفکرانِ ما هم البته قرن‌ها پیش از رالز حرف‌های مشابهی زده‌اند. بعد از همه‌ی اینها، دو دقیقه درباره‌ی عدالت در نظرِ رالز می‌گوید، در حدِ چیزی که هر کسی می‌تواند در ابتدای مدخلِ ویکیپدیا بخواند. بعد ابرازِ تأسف می‌کند از اینکه وقت‌اش تمام شده است.

🔺شش. سعی می‌کند مکاتب و نظریه‌های مشهوری را فی‌المجلس و در پنج دقیقه (یا در یک‌ونیم صفحه) به‌کلـّی رد کند.

🔺هفت. به‌جای استدلالِ منطقی، شعر می‌خوانـَد و اقوالِ بزرگان را نقل می‌کند. نقل‌هایش از جنسِ چیزهایی است که مثلاً در سایت‌هایی پیدا می‌شود که روزی یک جمله‌ی زیبا منتشر می‌کنند. خیلی که عمیق بشود، می‌رسد به چیزی از جنسِ "خدا تاس‌بازی نمی‌کند".

https://blog.kaavelajevardi.com/2011/05/blog-post_24-8/

#یادداشت
🔸🔸
@philosophic_books
@homerbooks
🔷🔸«شهادت» یا گواهی دادن

🖋احسان شریعتی

🔸در مقام فریضه‌‌ی اخلاقی
مهم‌ترین نکته‌ای که در ایام اربعین نباید از یاد برد این حقیقت تاریخی است که قیام حسینی در اساس علیه حکومتی شریعت‌مدار رُخ داد و از همین‌رو امام متهم به خروج و فتنه‌ و تکفیر شد. از این‌رو مقاومتی افشاگر و آگاهی‌بخش ضروری می‌نمود. معنای شهادت (بمثابه وظیفه و تکلیفی متفاوت با جهاد)، برافروختن یک شمع در دل تاریکی است. سیاهی بر همه جا سیطره یافته که ناگهان جرقه‌ای کوچک در ظلمت می‌درخشد. و این شاخصه‌ی نور است که هرچند کوچک، تمامی سیاهی را می‌شکافد و سلطه‌ی بلامنازعش را درهم می‌شکند.

🔹در تاریخ اسلام هنگامی که قرار شد نهضت به نظام تبدیل و یا نظام های باژگونه بازتولید شوند، فرزند انقلاب در برابر انحراف خلافت به امارت (یا سلطنت) تسلیم نشد و نه گفت، و در محکمه‌ی تاریخ گواهی داد که در آنجا که «نمی‌توان» جهاد کرد «می‌بایست» رویاروی قدرت ایستاد و حقیقت را ابلاغ کرد اگرچه با بذل جانِ خویش و تا آنجا که بتوان به‌شکل خشونت‌پرهیز.

🔸درس قیام عاشورا برای امروز نیز این است که در برابر گروه‌ها و اقلیت‌هایی که بناگاه از پشت کوه از راه می‌رسند و با خودمقدس‌پنداری، اعلام می‌دارند که می‌خواهند به‌نام و به‌نمایندگی خدا و خلافت و جانشینی پیامبر او به اجرای احکام شریعت بر خلق اعلام بیردازند و بر گرده‌ی مردم سوار بر آنها امارت و حکومت کنند، باید ایستاد، نه گفت و شهادت داد که «برترین جهاد ابلاغ کلمه‌ی حق است نزد سلطان جائر».

🔹زیرا نماینده‌ی حقیقی خدا خلق اوست و آنان که به‌نام «سایه و آیه و مایه»ی خداوند بخواهند حق حاکمیت مردم بر خویش را غصب کنند، نقض غرض توحید کرده و دین شرک را در ردای دین پوشانده اند. 

🔸برای نمونه‌، هم‌اینک مقاومت پنجشیر کوچک بروشنی نشان خواهد ‌داد که جرقه‌ی نور یک شمع کوچک چگونه چیرگی فراگیر سیاهی را می‌شکافد و تمام‌خواهی آن‌را به تعلیق می‌آورد. در اینجا تمامی خاص‌گرایی‌های قومی و فرقه‌ای، دینی و عقیدتی، و..، رنگ می‌بازند و از آن پس سخن از گواهی دادن در دادگاه تاریخ در دفاع از ارزش‌های انسانی، مردمی و جهان‌روا به میان و میدان خواهد آمد.

🔹زمانی در تاریخ اندیشه، دوستدار حکمت، سقراط، در دادگاه عوام‌فریبان در دفاع از حقیقت «بخردانه»‌ی قدسی و هستی، گواهی داد، جام شوکران را سرکشید.

🔸زمانی دیگر در تاریخ ایمان، عیسی پور مریم با مشروعیت‌زدایی اخلاقی از سلطه‌ی امپراطوری و نفاق فریسیان به دفاع از معنویت مجسم برخاست و تحمل آن مصائب را به جان خرید.
و سرانجام، باز در تاریخ اسلام، حسین فرزند فاطمه نیز در افشای دگردیسی دینِ توحید و نبوت و شورا به دولتِ خلافت و امارت و سلطنت، و در دفاع از زیبایی زندگیِ شایسته‌ی کرامت انسانی شهادت داد و شمعی کوچک را در دل تاریکی تام و حاکم برافروخت.

🔹و امروز ما، در برابر دادوستد‌های پلید نوامپراطوری‌گری‌های سیاسی و تاریک‌اندیشی‌های فرهنگی و مذهبی، بیش از هر زمان دیگر، به شجاعت اندیشیدن، دلیری اخلاقی، و مقاومت جانانه برای ابلاغ پیام روشنایی نیازمندیم. درخشش و «کنش گفتاری» این نه گفتن به‌موقع، هرچند به‌ظاهر نحیف، تمامی هیبت سیاهی را یکجا به تعلیق در می‌آ‌ورد..‌.

#اخلاقی
#گواهی
#شجریان
#یادداشت
#احسان_شریعتی
@Dr_ehsanshariati

🔆* موسیقی ضمیمه:
«خداخدا چه اثر ای مؤذنا که امشو، 
خدا خدای شمایه، خدا خدای مو نیست!»
(در زادروز استاد شجریان)

📌برای نمایش کلیپ به وبسایت احسان شریعتی مراجعه فرمایید.

https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1112
📝

🔴در رثای پارسای بسیاردان
✍🏻استاد حسن طارمی‌راد

انالله و انا الیه راجعون

🔸دو سه ساعت از دریافت خبر وفات استاد عظیم الشأن پارسا و بسیاردان می‌گذرد. مرور سریع بر روزهای درس «شرح اشارات» که گرانبار از افادات عالمانه در اقالیم علوم بود، خاطراتی نیک را زنده کرد.

🔸هر روز قریب پنج دقیقه قبل از شروع درس با طمأنینه‌ای شگفت و گام‌هایی استوار از خانه به مسجد معصومیه می‌آمد، کنار صندلی درس می‌نشست و سر ساعت ١٠ بر جایگاه تدریس قرار می‌گرفت و مباحث را از کتاب می‌خواند و شرح می‌فرمود، و چه بقاعده و در چارچوب موضوع.
از توضیحات لغوی و کلامی و عرفانی دریغ نداشت، اما پیوسته یادآوری می کرد که خواجه اشارات را در نظام مشاء شرح کرده، هرچند خود به فلسفه اشراق معتنی بوده است.

🔸آنچه بیش از هر چیز در محضر او مشهود بود حرمت‌گذاری به علم و عالمان بود. با ابتهاجی کم‌نظیر از یافته‌های علمی سخن می‌گفت، خواجه طوسی را با تمام وجود می‌ستود و تدبیر و حکمتش را ارج می‌نهاد. نسخه‌ای نفیس از تحریر اقلیدسی مؤیّد الدین عْرضی داشت و معتقد بود همین نسخه به رؤیت خواجه رسیده بوده است. دلیل این نظر را از ایشان جویا نشدم اما حالت نشاط و شادابی ایشان را هنگامی که به صفحات کتاب نظر می‌افکند هرگز از یاد نمی‌برم. می‌فرمود چشم خواجه بر این صفحات افتاده است، پس ارزشی فراتر از تصور دارد.

🔸وقتی به نمط مقامات العارفین رسید، مطالب بلندی بیان کرد و مهمتر آنکه می‌فرمود نقل است که ابن سینا این نمط را پس از کسب یک تجربه عرفانی نوشته است‌. کتابخانه فاخری داشت و چه بزرگوارانه داشته‌هایش را -که بعضی از آنها منحصر به فرد بودند- در اختیار طلاب قرار می‌داد، با آنکه به تجربه می‌دانست گاهی آن کتاب‌ها بازگردانده نمی‌شوند. حتی نسخه‌های خطی تألیفات خود را نیز به آسانی برای استنساخ به اشخاص امانت می‌داد و گاه اشاره می کرد که شرح اشاراتش را که پر از حواشی بوده به یکی از دوستان همدرسش در تهران امانت داده بوده و دیگر برنگشته است، بنابراین یکبار دیگر بر نسخه ای دیگر حاشیه زده است.

🔸محضرش راستی را که مشوق علم‌آموزی و علم‌دوستی همراه با وارستگی بود. سخن کوتاه کنم و ذکر نکته‌‌های بسیار دیگر را به وقت دیگر وانهم. به روح این استاد فقید درود می‌فرستم.

اللهم احشره مع اولیائک محمد و آله الطاهرین

#یادداشت

#البساتین
@AlBasatin
🔷🔸فريدون تويی!

📌به‌مناسبت ایام پایان سرایش شاهنامه‌ی فردوسی

🖋احسان شریعتی

🔸گوهر، ذات، هویت و هسته‌ی سازنده‌ی یک «ملت» چیست؟ خاک و خطه؟ خون و تبار؟ فرهنگ؟‌ زبان و دین و هنر؟ شیوه‌ی تولید و درجه‌ی توسعه‌ی تکنولوژیک؟ تاریخ؟ همه‌ی این‌ها با هم؟ هیچ‌کدام؟ ملت (ناسیون) در تعریف مدرن مفهوم برساختی سیاسی است مبتنی بر خواست مشترک همزیستی متعهد به هدایت قانون عادلانه (مشروع). ملت یک قوم و نژاد (سازمان‌نایافته) خاص نیست (تصوری که امروزه در اروپای شرقی و روسیه بیداد می‌کند چنان‌که پیشتر در آلمان و ایتالیا فاجعه‌ی نازیسم و فاشیسم را آفرید). یک ملت می‌تواند متشکل از اقوام و فرهنگ‌ها، زبان‌ها، ادیان، سبک‌ها و سطوح گوناگون زندگی و کار و توسعه با حتی تاریخ‌های مختلف باشد، که پیرامون یک میثاق و قانون اساسی مشترک گرد آمده‌اند معطوف به اهداف آزادی و عدالت و رشد و تعالی.

🔹شاهنامه‌ی حکیم فردوسی نیز نوعی دادنامه است و داستان‌ بیدادها. زیرا:
«چو بیدادگر پادشاهی کند، جهان پر ز گرم وتباهی کند»؛
و «به شهری که بیداد شد پادشا، ندارد خردمند بودن روا»؛
پس بدان که:
«فريدون فرخ فرشته نبود،...، به داد و دهش يافت اين نيکويی،
تو داد و دهش کن، فريدون تويی!»

#ملت
#عدالت
#فردوسی
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati
#یادداشت_ماه

در ستایش‌ انسان‌شناس ادیب
نعمت الله فاضلی (استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)
yun.ir/tqjhs9
استاد اصغر عسگری خانقاه پانزدهم فروردین نخستین سال سده پانزدهم از میان ما رفت. برای انسان شناس شدن آمده بود. خلخال متولد شد، گیلان سواد و ادبیات آموخت، تهران ارتباطات و روزنامه نگاری و علوم بهداشتی و دارویی خواند، سوربن انسان‌شناس شد و عاقبت سر از آفریقا درآورد و پژوهشگر میدانی و مردم‌نگار ورزیده گردید. آمیزه‌ای از جهان‌ها، رشته‌ها و فرهنگ‌ها شد. و این سرشت و سرنوشت او بود. به تعبیر همکار دانشمندمان ودادهیر، «به شکلی بی‌نقص توانسته بود چهار فرهنگ زیسته تاتی، تالشی، گیلکی و ترکی را هم آمیزد و به معنی واقعی کلمه چکیده دو فرهنگ غنی آذربایجان و گیلان در دو سوی البرز سرافراز بود».
رمز او یادگیری بود. حافظه‌ای قوی داشت و همتی بلند. مهم‌تر اما، راهبرد او بود؛ تجربه‌ها و آموخته‌هایش را رها نمی‌کرد. هر چه آموخت، پاره‌ای از وجودش شد. چهار فرهنگ و چند رشته را تلفیق کرد. در میان این فرهنگ‌ها، پژوهش میدانی کرد، فرهنگ مردم آن ها را گرد آورد، ویژگی‌های جسمانی شان را موضوع تحقیق قرار داد، سخت کوشی و صراحت لهجه و شجاعت شان را آموخت و عمل کرد، درباره آنها قصه نوشت، شعر گفت، روستای قاسم آبادشان را کاوید، برای ترکمن‌ها و زندگی‌شان تحقیق کرد؛ و کنجکاوی‌ها و کنکاش‌های بسیار در جاها و فرهنگ‌های دیگر.
ادامه این یادداشت را روی وب سایت انجمن جامعه شناسی ایران بخوانید.
yun.ir/c71m9d
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
#یادداشت
خلاصه

دعائی، جوانمرد خلیق

سیدمحمود دعائی (۱۴۰۱-۱۳۲۰) در نیمه خرداد به رحمت خدا رفت.
آن مرحوم فضائل اخلاقی متعددی داشت: جوانمرد، متواضع، مهربان، پاکدست، ساده زیست، اهل مدارا، و سعه صدر.

در مراسم تدفین بسیاری از شخصیتهای فرهنگی، هنری و سیاسی که از انقلاب و نظام آسیب دیده بودند حاضر بود و بر پیکر آنها نماز گذاشت، گویی یک تنه با حضور مهربان خود می خواست عذرخواهی و جبران کند.

صفحه درگذشتگان روزنامه اطلاعات تحقیقا آزادترین صفحه مطبوعات کشور بعد از انقلاب بود، و بدون هیچ تبعیض و تنگنظری همه از دنیارفتگان را سرویس می داد.

در زمان ریاست او، بر خلاف دیگر روزنامه های حکومتی روزنامه اطلاعات هرگز پاچه کسی را نگرفت و به منتقدان مسالمتجوی نظام افترا نزد.

انتشارات اطلاعات ناشر کتابهای فلسفی و کلامی من بوده است: سه عنوان در هفت مجلد.

دفتر عقل ( ۱۳۷۷)، مجموعه مصنفات حکیم مؤسس آقا علی مدرس طهرانی، سه جلد (۱۳۷۸)، و ماخذشناسی علوم عقلی، با همکاری محمد نوری، سه جلد قطور (۱۳۷۹).
اطمینان دارم اگر سید دعایی انتشار این کار حجیم و پرزحمت را به عهده نمی گرفت این کتاب هرگز منتشرنمیشد.

در مقدمه جلد سوم مجموعه مصنفات نوشته ام:
«تصحیح نهایی جلد اول و دوم این مجموعه و اکثر تصحیحات این مجلد و نگارش این مقدمه در زمانی صورت می گیرد که به اتهامی غیرموجه سومین ماه اسارت خود را در زندان اوین می گذرانم.»

انتشار کتابهای یک زندانی سیاسی کار کوچکی نیست.
برای میزان حساسیت شخص رهبر نسبت به کتاب مجموعه مصنفات آقا علی و دخالت برای حذف آن از جایزه کتاب سال ۱۳۷۹ مقدمه این کتاب و اسناد آن را باید خواند و دید:
حکمتستیزی و بیاخلاقی: مجموعه آثار آقا علی مدرّس (کار مجمع عالی حکمت اسلامی) در بوتهی نقد. اِسِن آلمان: نشر اندیشههای نو، ۱۳۹۹.

در زندان اوین تنها یک نفر به دیدار من آمد. از بند مجاور غلامحسین کرباسچی شهردار زندانی پایتخت را هم آورده بودند. اولین بار بود همدیگر را در زندان ملاقلات می کردیم.

کسی که به دیدار این دو زندانی اوین آمده بود کسی نبود جز سید محمود دعائی. به گرمی ما را در آغوش گرفت. از محبت و بزرگواری او اشک در چشمانم جمع شده بود. نیم ساعتی با ما گفتگو کرد، البته غیرسیاسی و پراز مزاح و بذله گویی.

دعائی در میان روحانیون صاحب منصب واقعا از جنس دیگری بود، از جنس مردم. نمی دانم چنین کسی چطور می توانست نماینده ولی فقیه باشد!

در غربت غربیه هم دست از سر این سید خلیق برنداشتم! مشغول واکاوی تاریخ انقلاب شده بودم و دعایی مخرن الاسرار دوران نجف آقای خمینی بود. خاطراتش نکات قابل توجهی از این دوران دارد.

حداقل در دو موضوع به او پرداختم. در کتاب الکترونیکی زیر پای دعایی به وسط آمده است:

انقلاب و نظام در بوتهی نقد اخلاقی: سید محمد روحانی، مباهته و مرجعیت، مجموعهی مواجههی جمهوری اسلامی با علمای منتقد، دفتر سوم، ۱۳۹۲.

در سلسله مقالات تهمت در حکومت اسلامی: ریشه یابی احکام مهدورالعرض در فقه و روایات شیعه، خصوصا قسمت سوم: تهمت و پدیده موسی موسوی (۱۰ اسفند ۱۳۹۷) در برخی ابهامات چاره ای جز مراجعه به مرحوم دعائی نبود.

کتبا از وی پرسیدم و کتبا و با واسطه یکی از دوستان مشترک پاسخ داد که در متن مقاله امانتدارانه برای ثبت تاریخ پاسخ وی را نقل و نقد کرده ام. او فضیلت و شجاعت پاسخگویی داشت.

دعائی تا به آخر به مقتدای خود آقای خمینی ایمان کامل داشت. ما به لحاظ تاریخی با هم اختلاف نظر داشتیم هرچند ذره ای در صفای ضمیر و حسن نیت مرحوم دعائی تردید ندارم.

سیدمحمود دعائی مجموعه ای متناقض بود: اعتقاد صادقانه به رهبر قبلی و فعلی، و در عین حال رئوف و مهربان و گشاده رو با منتقدان آنها.

اگر در مجموعه روحانیون خط امام یا اطرافیان رهبری کسی مانند دعائی پیدا میشد، ایران حال و روز بهتری داشت.

درگذشت این سید خلیق، روحانی خاکی، مبارز صادق، و خط امامی متفاوت متعادل را به خانواده محترم، همکارانش در مؤسسه اطلاعات و همه دوستان و علاقه مندانش تسلیت عرض می کنم.
خدایش رحمت کند.

https://kadivar.com/19566/
@Mohsen_Kadivar_Official