Forwarded from جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
❇️ شطحیّات اجتماعی (۳)
🗓 چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهمگفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
«#بحران_مقبولیت» #نظام_شیعی در ایران
🖋 #احمد_بخارایی، جامعهشناس
۱ـ در شطحیات (۲) گفتهبودم که #نظام_سیاسی در ایران از میان چهار مؤلفهی «#مشروعیت_سیاسی» در سه مؤلفه، مشکل بحرانآفرین ندارد که عبارتند از: حقانیت، قانونمندی و کارآمدی (البته با تعاریفی که گذشت!) اما در مؤلفهی چهارم یعنی «#مقبولیت» (Acceptability) با بحران مواجه است که این به تنهایی هموزن همهی آن سه عنصر قبلی در #ناپایداری_سیاسی در ایران است. دوستان خواستند بیشتر توضیح دهم.
۲ـ «بحران مقبولیت» مانند هر پدیدهای از چهار زاویه معطوف به سه زمان، قابل تحلیل است.
۲ـ۱ـ به اعتبار تبارشناسی #جامعه:
الف ـ ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا به اعتبار بستر فرهنگی و مذهبی، اینک و همچنان تندیس «#ولایت ـ #امت» در میادین شهرها به جای «#دولت ـ #ملت» خود را مینمایاند که نزد برخی تاریخ گذشته است.
ب ـ ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا به اعتبار بستر جهانی، الگوهای حکومتمداری در ایران با روند #جهانیشدن ناساز است.
۲ـ۲ـ به اعتبار «شکل» در زمان اکنون:
الف ـ ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا به طور عریان مشاهده میشود که مقولاتی مانند «#عشق» و «#صلح» و «#دیگرخواهی» به حاشیه رفتهاند و زندگی، علی الظاهر تکراری و تا حدودی خالی از معنا شده است.
ب ـ ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا در کوچه و خیابان مشاهده میشود که #انسانیت، نحیف شده است و #کودکان_کار و خیابان تا کمر به داخل ظرف زباله خم شدهاند.
۲ـ۳ـ به اعتبار «محتوا» در زمان اکنون:
ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا …
ـ در روند تصمیمسازی، نقش «عاملیت» به سطح حداقلی کاهش یافته، از #رأی دادنها تا اصلاح ساختارها،
ـ فضای دهشتناک نئولیبرالی کج و ماوج حاکم، نوکیسهها را همچنان ارتقاء میبخشد و فرصت خوبی برای اهالی زدوبند فراهم کرده است تا با «ریش مصلحتی»، به ریشه بزنند،
ـ «تخصصمحوری» از ترس «تعهدمحوری» به کنجی خزیده و #عقلانیت، نحیف شده است،
ـ وحشت #حاکمیت از رعایایش، به کماعتمادی مردم به حاکمیت منجر شده است،
ـ از #مذهب، استفادهی ابزاری شده است،
ـ کاریزمایی فرمانده، تبدیل به فرماندهی کاریزمای تاریخگذشته، شده است.
۲ـ۴ـ به اعتبار پیآمدها:
ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا …
ـ حس بیهودگی، گریبان خیلیها را میفشارد در صحنههای خالی از محتوا مانند رأیدادنها تا اصلاح ساختارها،
ـ نرخ #بیکاری بالاست و آزاردهنده،
ـ #آموزش در مدارس و دانشگاهها، سست و کممایهاند،
ـ زندانها به جای «ترمیم متهم»، مشوّق تکرار جرماند،
ـ با فضای هوشمند مجازی، مقابله میشود تا همچنان با کنکاش حوزهی خصوصی، مدار فکری کنشگران به سمت مدار #ایدئولوژیک حاکمیت، جهت یابد،
ـ مدافعان #آزادی و حتی مدافعان زیبایی و سلامت طبیعت، به حبس می روند،
ـ نارضایتی از «آنچه هست» (با فرض خوببودن نسبت به برخی کشورهای کمتر توسعهیافته) رو به افزایش است.
۳ـ هفده شاخص در تشدید «بحران مقبولیت» نظام سیاسی در ایران را متذکر شدم. میخواهم بگویم نیمی از این موارد (هشتونیم شاخص!) کفایت میکند که پایداری یک نظام سیاسی، متزلزل شود. از نبود «#دموکراسی» حرفی نزدم چرا که همهی این موارد هفدهگانه، قبل از تحقق دموکراسی از امکان تحقق به طور نسبی برخوردارند، پس: دموکراسی پیشکش حاکمیت! در شطحیات (۲) نوشتم و اینک باز میگویم که وجود «بحران مقبولیت» در نظام سیاسی در هر جامعهای باتلاقی میآفریند که حاکمیت هر قدر هم خیرخواهانه هر توافقنامهای را با هر صاحب قدرتی امضا کند به ضد خود تبدیل میشود! فکر کنیم، فکر کردن خوب است.
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام انتخابات، باز هم از این شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهمگفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
«#بحران_مقبولیت» #نظام_شیعی در ایران
🖋 #احمد_بخارایی، جامعهشناس
۱ـ در شطحیات (۲) گفتهبودم که #نظام_سیاسی در ایران از میان چهار مؤلفهی «#مشروعیت_سیاسی» در سه مؤلفه، مشکل بحرانآفرین ندارد که عبارتند از: حقانیت، قانونمندی و کارآمدی (البته با تعاریفی که گذشت!) اما در مؤلفهی چهارم یعنی «#مقبولیت» (Acceptability) با بحران مواجه است که این به تنهایی هموزن همهی آن سه عنصر قبلی در #ناپایداری_سیاسی در ایران است. دوستان خواستند بیشتر توضیح دهم.
۲ـ «بحران مقبولیت» مانند هر پدیدهای از چهار زاویه معطوف به سه زمان، قابل تحلیل است.
۲ـ۱ـ به اعتبار تبارشناسی #جامعه:
الف ـ ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا به اعتبار بستر فرهنگی و مذهبی، اینک و همچنان تندیس «#ولایت ـ #امت» در میادین شهرها به جای «#دولت ـ #ملت» خود را مینمایاند که نزد برخی تاریخ گذشته است.
ب ـ ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا به اعتبار بستر جهانی، الگوهای حکومتمداری در ایران با روند #جهانیشدن ناساز است.
۲ـ۲ـ به اعتبار «شکل» در زمان اکنون:
الف ـ ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا به طور عریان مشاهده میشود که مقولاتی مانند «#عشق» و «#صلح» و «#دیگرخواهی» به حاشیه رفتهاند و زندگی، علی الظاهر تکراری و تا حدودی خالی از معنا شده است.
ب ـ ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا در کوچه و خیابان مشاهده میشود که #انسانیت، نحیف شده است و #کودکان_کار و خیابان تا کمر به داخل ظرف زباله خم شدهاند.
۲ـ۳ـ به اعتبار «محتوا» در زمان اکنون:
ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا …
ـ در روند تصمیمسازی، نقش «عاملیت» به سطح حداقلی کاهش یافته، از #رأی دادنها تا اصلاح ساختارها،
ـ فضای دهشتناک نئولیبرالی کج و ماوج حاکم، نوکیسهها را همچنان ارتقاء میبخشد و فرصت خوبی برای اهالی زدوبند فراهم کرده است تا با «ریش مصلحتی»، به ریشه بزنند،
ـ «تخصصمحوری» از ترس «تعهدمحوری» به کنجی خزیده و #عقلانیت، نحیف شده است،
ـ وحشت #حاکمیت از رعایایش، به کماعتمادی مردم به حاکمیت منجر شده است،
ـ از #مذهب، استفادهی ابزاری شده است،
ـ کاریزمایی فرمانده، تبدیل به فرماندهی کاریزمای تاریخگذشته، شده است.
۲ـ۴ـ به اعتبار پیآمدها:
ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا …
ـ حس بیهودگی، گریبان خیلیها را میفشارد در صحنههای خالی از محتوا مانند رأیدادنها تا اصلاح ساختارها،
ـ نرخ #بیکاری بالاست و آزاردهنده،
ـ #آموزش در مدارس و دانشگاهها، سست و کممایهاند،
ـ زندانها به جای «ترمیم متهم»، مشوّق تکرار جرماند،
ـ با فضای هوشمند مجازی، مقابله میشود تا همچنان با کنکاش حوزهی خصوصی، مدار فکری کنشگران به سمت مدار #ایدئولوژیک حاکمیت، جهت یابد،
ـ مدافعان #آزادی و حتی مدافعان زیبایی و سلامت طبیعت، به حبس می روند،
ـ نارضایتی از «آنچه هست» (با فرض خوببودن نسبت به برخی کشورهای کمتر توسعهیافته) رو به افزایش است.
۳ـ هفده شاخص در تشدید «بحران مقبولیت» نظام سیاسی در ایران را متذکر شدم. میخواهم بگویم نیمی از این موارد (هشتونیم شاخص!) کفایت میکند که پایداری یک نظام سیاسی، متزلزل شود. از نبود «#دموکراسی» حرفی نزدم چرا که همهی این موارد هفدهگانه، قبل از تحقق دموکراسی از امکان تحقق به طور نسبی برخوردارند، پس: دموکراسی پیشکش حاکمیت! در شطحیات (۲) نوشتم و اینک باز میگویم که وجود «بحران مقبولیت» در نظام سیاسی در هر جامعهای باتلاقی میآفریند که حاکمیت هر قدر هم خیرخواهانه هر توافقنامهای را با هر صاحب قدرتی امضا کند به ضد خود تبدیل میشود! فکر کنیم، فکر کردن خوب است.
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام انتخابات، باز هم از این شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
📝📝📝 #فروپاشی_اجتماعی: "#خانه_اندیشمندان" روی خط زلزله!
✍🏻 گفتوگوی پایگاه خبری ـ تحلیلی «دیدهبان ایران» با احمد بخارایی دربارهی پسگیری ساختمان خانهی اندیشمندان علوم انسانی از سوی شهرداری تهران | منتشرشده در ۱۸ تیر ۱۴۰۲
| نمایش گزارش:👇
https://www.didbaniran.ir/fa/tiny/news-159115
✅یک قاعدهی درستی وجود دارد مبنی بر اینکه آنچه به زبان رانده میشود، تبدیل به یک رفتار میشود. بدین معنا که نوع گفتار هم به رفتارها جهت میدهد و هم ممکن است رفتار را خلق کند. اما آنچه شاهدش هستم و از سخنان رهبری هم استنتاج میشود، یک تفسیر غلطی است که از این قاعده معرفتی شکل گرفته است. این تصور غلط این است که با وجود کارکرد ناقص و کمی که #نظام_سیاسی ما دارد، نوع تحلیلها و گفتارهای تحلیلگران است که سوءتفاهمهایی را برای مردم و مخاطبان ایجاد میکند. بر اساس این تصور غلط توپ را در زمین نادرستی شوت میکنند و خودشان را در زیر ذرهبین نقد قرار نمیدهند.
✅به همین دلیل مرتب این جملات تکرار میشود که کار #دشمن، بی بصیرتان و ناآگاهان است. نمود و جلوهی این نوع تفکر هم #دوقطبی شدن جامعه است. به هر حال چه در داخل و چه در خارج و چه در بین شخصیتهای آکادمیک و چه در مردم عادی، بخشی نسبت به شرایط موجود معترض هستند و با گوشت و پوست خودشان کمبودهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را حس میکنند. در قطب دیگر هم کسانی قرار دارند که متأسفانه مرید هستند، یعنی تحلیل ندارند و عاقلانه و نقادانه رفتار نمیکنند. آنها از این منظر نگاه میکنند که باید مرید و مقلد باشند و از این رو آنچه از رأس گفته میشود را چشم و گوشبسته میپذیرند که این بدترین شرایطی است که یک جامعه میتواند به آن مبتلا شود.
✅در دوقطبی شدن، صدای طرفین به گوش هم نمیرسد و متأسفانه خروجیاش میشود #خشونت و نزاع، میشود پررنگ و قوی شدن مسئله مردم علیه مردم. دوقطبی شدن جلوهای از تفسیر نادرست رویدادها توسط عناصر داخل نظام سیاسی ایران است. بر این اساس خروجی این نوع تفکر همین میشود که از سوی نظام سیاسی، «بیبصیرتان» به داخلی و خارجی، دانشگاهی و غیردانشگاهی تقسیم میشوند. در نتیجه آن هم، مکان و تریبونها تقسیم میشوند تا در خدمت بیبصیرتان قرار نگیرد. خانهی اندیشمندان هم یک مصداق از همین تقسیمبندیهاست که بروز پیدا کرده است.
✅بر اساس تقسیمبندیهای ناصحیحی که شکل میگیرد، یک عده معترض فعالیت خانهی اندیشمندان میشوند در حالی که با شناختی که داریم، خانهی اندیشمندان عمدتاً یک خط میانه داشته و بسیاری از کسانی که نقادان واقعی بودند، به آنجا راهی نداشتند. خانهی اندیشمندان در چند سال گذشته میانه و کمحاشیه حرکت میکرد اما همان را هم برنتابیدند.
✅مشابه اتفاق خانهی اندیشمندان، پیشتر برای انجمن جامعهشناسان هم رخ داد. آنقدر این انجمن را محدود کردند که تقریباً کارآیی آنچنانی ندارد. با این پیشفرض که تحلیلهای افرادی که به خانهی اندیشمندان میآیند، آدرس غلط دادن به مردم است و ممکن است نارضایتی مردم را تشدید کند، از این مجمع هم نتوانستند بگذرند. با چنین دیدگاهی تصور میکنند که جایگزین کردن حلقهی مریدان خود مشکل را حل میکند.
واقعیت این است که شرایط تنگ و بسته مانع بسیاری از فعالیتها میشود. مورد #انجمن_جامعهشناسی هم نشاندهندهی این است که از سوی مدیریت کلان جامعه، شرایط دارد محدود و محدودتر میشود و یک شرایط شبه استبدادی شکل گرفته است. خروجی این وضعیت این است که بسیاری از فعالیتها یا زیرزمینی میشود یا در نطفه خفه میشود اما این تحلیلها در زیر پوست جامعه تجمیع میشود.
نیروی شبه استبدادی به ابزارهای مختلف متوسل میشود تا فعالیتها را محدود کند.
✅نیروی شبه استبدادی به ابزارهای مختلف؛ از اخراج اساتید و ایجاد محدودیتها تا تهدید متوسل میشود تا فعالیتها را محدود کند. به شخصه سه بار از سوی #وزارت_اطلاعات فراخوانده شدم و تعهد گرفتند؛ مگر من نیروی سیاسی هستم؟ من تنها رخدادها را تحلیل میکنم. به خودشان هم گفتم که اگر مخالف تحلیل هستید، بفرمایید در منظر عام گفتوگو کنیم و نظراتم را تصحیح کنید. الآن گفتوگوی ما را با خارج از کشور محدود کردهاند و تریبونها را یکی پس از دیگری از ما میگیرند. زمانی که زندگی طبیعی آدمها را با تهدید مواجه کنند، افراد به سکوت مجبور میشوند اما این سکوت موقت است. فشار #معیشت، یک روز به طغیان مردم منجر میشود. بنابراین صورت مسئله را میتوانید به صورت موقت پاک کنید اما مسئله وجود دارد و زمانی به شکل بحرانی بروز پیدا میکند. … | ادامه:👇
https://blog.dr-bokharaei.com/2023/07/blog-post.html?#more
@MostafaTajzadeh
✅ بازپخش پستها در هرجا، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
✍🏻 گفتوگوی پایگاه خبری ـ تحلیلی «دیدهبان ایران» با احمد بخارایی دربارهی پسگیری ساختمان خانهی اندیشمندان علوم انسانی از سوی شهرداری تهران | منتشرشده در ۱۸ تیر ۱۴۰۲
| نمایش گزارش:👇
https://www.didbaniran.ir/fa/tiny/news-159115
✅یک قاعدهی درستی وجود دارد مبنی بر اینکه آنچه به زبان رانده میشود، تبدیل به یک رفتار میشود. بدین معنا که نوع گفتار هم به رفتارها جهت میدهد و هم ممکن است رفتار را خلق کند. اما آنچه شاهدش هستم و از سخنان رهبری هم استنتاج میشود، یک تفسیر غلطی است که از این قاعده معرفتی شکل گرفته است. این تصور غلط این است که با وجود کارکرد ناقص و کمی که #نظام_سیاسی ما دارد، نوع تحلیلها و گفتارهای تحلیلگران است که سوءتفاهمهایی را برای مردم و مخاطبان ایجاد میکند. بر اساس این تصور غلط توپ را در زمین نادرستی شوت میکنند و خودشان را در زیر ذرهبین نقد قرار نمیدهند.
✅به همین دلیل مرتب این جملات تکرار میشود که کار #دشمن، بی بصیرتان و ناآگاهان است. نمود و جلوهی این نوع تفکر هم #دوقطبی شدن جامعه است. به هر حال چه در داخل و چه در خارج و چه در بین شخصیتهای آکادمیک و چه در مردم عادی، بخشی نسبت به شرایط موجود معترض هستند و با گوشت و پوست خودشان کمبودهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را حس میکنند. در قطب دیگر هم کسانی قرار دارند که متأسفانه مرید هستند، یعنی تحلیل ندارند و عاقلانه و نقادانه رفتار نمیکنند. آنها از این منظر نگاه میکنند که باید مرید و مقلد باشند و از این رو آنچه از رأس گفته میشود را چشم و گوشبسته میپذیرند که این بدترین شرایطی است که یک جامعه میتواند به آن مبتلا شود.
✅در دوقطبی شدن، صدای طرفین به گوش هم نمیرسد و متأسفانه خروجیاش میشود #خشونت و نزاع، میشود پررنگ و قوی شدن مسئله مردم علیه مردم. دوقطبی شدن جلوهای از تفسیر نادرست رویدادها توسط عناصر داخل نظام سیاسی ایران است. بر این اساس خروجی این نوع تفکر همین میشود که از سوی نظام سیاسی، «بیبصیرتان» به داخلی و خارجی، دانشگاهی و غیردانشگاهی تقسیم میشوند. در نتیجه آن هم، مکان و تریبونها تقسیم میشوند تا در خدمت بیبصیرتان قرار نگیرد. خانهی اندیشمندان هم یک مصداق از همین تقسیمبندیهاست که بروز پیدا کرده است.
✅بر اساس تقسیمبندیهای ناصحیحی که شکل میگیرد، یک عده معترض فعالیت خانهی اندیشمندان میشوند در حالی که با شناختی که داریم، خانهی اندیشمندان عمدتاً یک خط میانه داشته و بسیاری از کسانی که نقادان واقعی بودند، به آنجا راهی نداشتند. خانهی اندیشمندان در چند سال گذشته میانه و کمحاشیه حرکت میکرد اما همان را هم برنتابیدند.
✅مشابه اتفاق خانهی اندیشمندان، پیشتر برای انجمن جامعهشناسان هم رخ داد. آنقدر این انجمن را محدود کردند که تقریباً کارآیی آنچنانی ندارد. با این پیشفرض که تحلیلهای افرادی که به خانهی اندیشمندان میآیند، آدرس غلط دادن به مردم است و ممکن است نارضایتی مردم را تشدید کند، از این مجمع هم نتوانستند بگذرند. با چنین دیدگاهی تصور میکنند که جایگزین کردن حلقهی مریدان خود مشکل را حل میکند.
واقعیت این است که شرایط تنگ و بسته مانع بسیاری از فعالیتها میشود. مورد #انجمن_جامعهشناسی هم نشاندهندهی این است که از سوی مدیریت کلان جامعه، شرایط دارد محدود و محدودتر میشود و یک شرایط شبه استبدادی شکل گرفته است. خروجی این وضعیت این است که بسیاری از فعالیتها یا زیرزمینی میشود یا در نطفه خفه میشود اما این تحلیلها در زیر پوست جامعه تجمیع میشود.
نیروی شبه استبدادی به ابزارهای مختلف متوسل میشود تا فعالیتها را محدود کند.
✅نیروی شبه استبدادی به ابزارهای مختلف؛ از اخراج اساتید و ایجاد محدودیتها تا تهدید متوسل میشود تا فعالیتها را محدود کند. به شخصه سه بار از سوی #وزارت_اطلاعات فراخوانده شدم و تعهد گرفتند؛ مگر من نیروی سیاسی هستم؟ من تنها رخدادها را تحلیل میکنم. به خودشان هم گفتم که اگر مخالف تحلیل هستید، بفرمایید در منظر عام گفتوگو کنیم و نظراتم را تصحیح کنید. الآن گفتوگوی ما را با خارج از کشور محدود کردهاند و تریبونها را یکی پس از دیگری از ما میگیرند. زمانی که زندگی طبیعی آدمها را با تهدید مواجه کنند، افراد به سکوت مجبور میشوند اما این سکوت موقت است. فشار #معیشت، یک روز به طغیان مردم منجر میشود. بنابراین صورت مسئله را میتوانید به صورت موقت پاک کنید اما مسئله وجود دارد و زمانی به شکل بحرانی بروز پیدا میکند. … | ادامه:👇
https://blog.dr-bokharaei.com/2023/07/blog-post.html?#more
@MostafaTajzadeh
✅ بازپخش پستها در هرجا، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
دیدبان ایران
بخارایی، جامعهشناس: خانهاندیشمندان حرکت میانهای داشت اما همان را هم برنتابیدند/نیروی شبه استبدادی به ابزارهای مختلف متوسل میشود…
احمد بخارایی درخصوص پاکسازی اساتید خانه اندیشمندان به دیدهبان ایران گفت: بر اساس تقسیمبندیهای ناصحیحی که شکل میگیرد، یک عده معترض فعالیت خانه اندیشمندان میشوند در حالی که با شناختی که داریم، خانه اندیشمندان عمدتا یک خط میانه داشته و بسیاری از کسانی که…
#هشدار
📝📝📝تشدید #فروپاشی_اجتماعی: سرقت مسلحانه از یک دکهی خردهفروش!
✍🏻 احمد بخارایی
| نمایش گزارش:👇
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/204638
https://drive.google.com/file/d/11fqUVPvq8L_lyuadhQz6F15WBmjSD9fE/view
🎧| فایل شنیداری:👇(پخش در پایین پست)
#احمد_بخارایی: فایل کوتاه شنیداری این گفتوگو در اختیارتان است زیرا بنا به خط قرمزهای سانسورگونهای که رسانههای داخلی برخلاف میلشان، گریبانشان را گرفته اجازهی انعکاس بخشهای اصلی این فایل را نداده. در این گفتوگو به انواع سهگانهی خشونتهای عریان (تهدید و تحدید و بگیر و ببند و شکنجه فعالان مدنی و …)، نیمهعریان (خشونت کلامی) و پنهان (خشونت اقتصادی) مجموعهی عناصر #نظام_سیاسی علیه مردم اشاره داشتم و اینکه اینها چگونه سرچشمه انواع خشونتها در جامعه بودهاند.
https://drive.google.com/u/0/uc?id=11bk0xibAOqRBMhPC3zZB4tKZlZs7mBhI&export=play
✅«اين حادثه كمسابقه يا بيسابقهاي بود كه رخ داد. يعني اغلب وقتي افرادي با سلاح گرم دست به سرقت ميزنند سراغ مكانهايي ميروند كه اجناس ارزشمند داشته باشد، اما حالا اينبار حمل سلاح گرم با سرقت خرد يا دله دزدي همراه شده است. بنابراين تلفيق اين دو نوع جرم (جرم مالي و جرم خشونتآميز) با عنوان #سرقت از دكه، بيسابقه بوده. اين واقعه به طور خاص دو الي سه سناريو و فرضيه ميتواند داشته باشد. يكي اينكه پشت صحنه ماجرا هم همين است كه ميبينيم؛ يعني با اسلحه اجناس كمبها و خرد دزديده شده. فرضيه دوم اين است كه ممكن است يك تسويهحساب شخصي يا تهديد بوده باشد. در هر دو فرضيه يك امر مشترك وجود دارد؛ اينكه #خشونت در #جامعه فراگير شده و #سرقت_مسلحانه با سرقت خرد تلفيق شده و اين در تصاوير منتشر شده نيز كاملا مشخص است. دست يكي از افراد قمه بود و دست فرد ديگر اسلحه. حتي اگر فرضيه دوم كه تسويهحساب شخصي است را درنظر بگيريم باز هم چهره خشونتبار تسويهحسابها خود را نشان ميدهند. فرضيه سوم براي اين نوع سرقت، مشكلات مالي يا #فقر است. ببينيد اگر راه پول درآوردن در جامعه براي همه افراد يكسان نباشد برخي افراد دست به «نوآوري» ميزنند. نوآوري در اينجا به معني ابتكار در وسايل سرقت است. البته به اين موضوع نيز بايد توجه كرد؛ منطقهاي كه در آن سرقت صورت گرفته، منطقه فقيري است و به لحاظ مالي افراد وضعيت خوبي ندارند، اما اينكه فقر به عنوان يك متغير بزرگ در اين صحنه حضور داشته باشد، جاي ترديد دارد. البته تا زماني كه سارقان مسلح دكه روزنامهفروشي دستگير نشوند ما نميتوانيم بگوييم اين افراد با چه انگيزهاي اين اقدام عجيب را انجام دادند. يا نميتوانيم بگوييم آنها بار اولشان بوده كه سرقت كردند يا نه... ولي شنيده شده اكثر افرادي كه دستگير ميشوند داراي سابقه هستند. مساله عجيب اين واقعه اين است كه پاي اسلحه به سرقتهاي خرد باز شده. در مورد اينكه چرا اين افراد با اسلحه به دكه روزنامهفروشي دستبرد زدند ميتوان گفت؛ شايد افراد در حالت عادي نبودند كه اين موضوع هم جاي تاسف دارد و نشان ميدهد؛ مصرف مواد مخدر به انواع مختلف در جامعه با آمار بالايي مواجه است. مورد ديگر اينكه شايد سارقان در گروه دوستان خود خواستند خودنمايي كنند، چون گروه مثل آيينه است و افراد وقتي وارد گروههاي مختلف ميشوند خود را مانند آنها ميبينند.»
✅اين را هم اضافه كنم؛ ما مسائل جامعهمان را نميتوانيم با كشورهاي ديگر مقايسه كنيم. مثلا وقتي گفته ميشود در امريكا در هر دو يا سه دقيقه سرقت مسلحانه صورت ميگيرد شرايط كاملا با ايران متفاوت است، چراكه در امريكا اكثر سرقتها توسط افرادي خاص صورت ميگيرد و ثانيا اسلحه به صورت قانوني به فروش ميرسد. بنابراين نميتوان اين دو را با هم مقايسه كرد، اما بايد ديد در ايران كه فروش اسلحه غيرقانوني است و نيروهاي امنيتي و انتظامي نقش بسيار پررنگي دارند چرا اين نوع سرقتها صورت ميگيرد و اينكه در پايتخت هر كسي اسلحه بخواهد به راحتي ميتواند تهيه كند. مساله مهم ديگر مساله خشونت عريان است كه در غالبهاي مختلف در جامعه ديده ميشود. از نظر بنده ريشه اصلي اين موضوعات، #خشونت_نظام_سياسي است كه عليه مردم و شهروندان اعمال ميشود. ماجراي حجاب و وقايع اخير كشور نيز چهره ديگر خشونت عريان است كه در كف خيابانها شاهد آن هستيم.
@MostafaTajzadeh
@Sociologyofsocialgroups
📝📝📝تشدید #فروپاشی_اجتماعی: سرقت مسلحانه از یک دکهی خردهفروش!
✍🏻 احمد بخارایی
| نمایش گزارش:👇
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/204638
https://drive.google.com/file/d/11fqUVPvq8L_lyuadhQz6F15WBmjSD9fE/view
🎧| فایل شنیداری:👇(پخش در پایین پست)
#احمد_بخارایی: فایل کوتاه شنیداری این گفتوگو در اختیارتان است زیرا بنا به خط قرمزهای سانسورگونهای که رسانههای داخلی برخلاف میلشان، گریبانشان را گرفته اجازهی انعکاس بخشهای اصلی این فایل را نداده. در این گفتوگو به انواع سهگانهی خشونتهای عریان (تهدید و تحدید و بگیر و ببند و شکنجه فعالان مدنی و …)، نیمهعریان (خشونت کلامی) و پنهان (خشونت اقتصادی) مجموعهی عناصر #نظام_سیاسی علیه مردم اشاره داشتم و اینکه اینها چگونه سرچشمه انواع خشونتها در جامعه بودهاند.
https://drive.google.com/u/0/uc?id=11bk0xibAOqRBMhPC3zZB4tKZlZs7mBhI&export=play
✅«اين حادثه كمسابقه يا بيسابقهاي بود كه رخ داد. يعني اغلب وقتي افرادي با سلاح گرم دست به سرقت ميزنند سراغ مكانهايي ميروند كه اجناس ارزشمند داشته باشد، اما حالا اينبار حمل سلاح گرم با سرقت خرد يا دله دزدي همراه شده است. بنابراين تلفيق اين دو نوع جرم (جرم مالي و جرم خشونتآميز) با عنوان #سرقت از دكه، بيسابقه بوده. اين واقعه به طور خاص دو الي سه سناريو و فرضيه ميتواند داشته باشد. يكي اينكه پشت صحنه ماجرا هم همين است كه ميبينيم؛ يعني با اسلحه اجناس كمبها و خرد دزديده شده. فرضيه دوم اين است كه ممكن است يك تسويهحساب شخصي يا تهديد بوده باشد. در هر دو فرضيه يك امر مشترك وجود دارد؛ اينكه #خشونت در #جامعه فراگير شده و #سرقت_مسلحانه با سرقت خرد تلفيق شده و اين در تصاوير منتشر شده نيز كاملا مشخص است. دست يكي از افراد قمه بود و دست فرد ديگر اسلحه. حتي اگر فرضيه دوم كه تسويهحساب شخصي است را درنظر بگيريم باز هم چهره خشونتبار تسويهحسابها خود را نشان ميدهند. فرضيه سوم براي اين نوع سرقت، مشكلات مالي يا #فقر است. ببينيد اگر راه پول درآوردن در جامعه براي همه افراد يكسان نباشد برخي افراد دست به «نوآوري» ميزنند. نوآوري در اينجا به معني ابتكار در وسايل سرقت است. البته به اين موضوع نيز بايد توجه كرد؛ منطقهاي كه در آن سرقت صورت گرفته، منطقه فقيري است و به لحاظ مالي افراد وضعيت خوبي ندارند، اما اينكه فقر به عنوان يك متغير بزرگ در اين صحنه حضور داشته باشد، جاي ترديد دارد. البته تا زماني كه سارقان مسلح دكه روزنامهفروشي دستگير نشوند ما نميتوانيم بگوييم اين افراد با چه انگيزهاي اين اقدام عجيب را انجام دادند. يا نميتوانيم بگوييم آنها بار اولشان بوده كه سرقت كردند يا نه... ولي شنيده شده اكثر افرادي كه دستگير ميشوند داراي سابقه هستند. مساله عجيب اين واقعه اين است كه پاي اسلحه به سرقتهاي خرد باز شده. در مورد اينكه چرا اين افراد با اسلحه به دكه روزنامهفروشي دستبرد زدند ميتوان گفت؛ شايد افراد در حالت عادي نبودند كه اين موضوع هم جاي تاسف دارد و نشان ميدهد؛ مصرف مواد مخدر به انواع مختلف در جامعه با آمار بالايي مواجه است. مورد ديگر اينكه شايد سارقان در گروه دوستان خود خواستند خودنمايي كنند، چون گروه مثل آيينه است و افراد وقتي وارد گروههاي مختلف ميشوند خود را مانند آنها ميبينند.»
✅اين را هم اضافه كنم؛ ما مسائل جامعهمان را نميتوانيم با كشورهاي ديگر مقايسه كنيم. مثلا وقتي گفته ميشود در امريكا در هر دو يا سه دقيقه سرقت مسلحانه صورت ميگيرد شرايط كاملا با ايران متفاوت است، چراكه در امريكا اكثر سرقتها توسط افرادي خاص صورت ميگيرد و ثانيا اسلحه به صورت قانوني به فروش ميرسد. بنابراين نميتوان اين دو را با هم مقايسه كرد، اما بايد ديد در ايران كه فروش اسلحه غيرقانوني است و نيروهاي امنيتي و انتظامي نقش بسيار پررنگي دارند چرا اين نوع سرقتها صورت ميگيرد و اينكه در پايتخت هر كسي اسلحه بخواهد به راحتي ميتواند تهيه كند. مساله مهم ديگر مساله خشونت عريان است كه در غالبهاي مختلف در جامعه ديده ميشود. از نظر بنده ريشه اصلي اين موضوعات، #خشونت_نظام_سياسي است كه عليه مردم و شهروندان اعمال ميشود. ماجراي حجاب و وقايع اخير كشور نيز چهره ديگر خشونت عريان است كه در كف خيابانها شاهد آن هستيم.
@MostafaTajzadeh
@Sociologyofsocialgroups
روزنامه اعتماد
سرقت سيگار و خوراكي با تفنگ وينچستر
صاحب دكه: حدود ۹۰ ميليون تومان ضرر كردم، سارقان هنوز شناسايي و دستگير نشدند