Forwarded from سه نقطه
✅ #دو_خرداد و حمایت یک پاسدار روحانی از خاتمی؛
خاطراتی از انتخابات ریاست جمهوری 76
✍ سهنقطه/ حجتالاسلام والمسلمین احمد حیدری:
انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 از انتخابهای مهم تاریخ جمهوری اسلامی بود. همه کانونهای قدرت دست در دست هم داده بودند تا نامزد جناح اصولگرایی، حجة الإسلام ناطق نوری رأی بیاورد و تمام تریبونهای تبلیغی رسمی و مذهبی و مطبوعات دولتی و نهادهای انقلابی و غیر آن هم در این راستا، در دست آنان بود.
اینجانب آن زمان عضو رسمی سپاه بودم. با توجه به فکر و روش سیاسیام، دوستان میدانستند که بر خلاف تفکری که از تریبونهای سپاه تبلیغ میشد، آقای ناطق را اصلح ندانسته و آقای خاتمی را اصلح میدانم. یک روز به دفتر رئیس مجموعه (آن رئیس الآن نماینده رهبری در اهل سنت غرب کشور است) فراخوانده شدم و ایشان اظهار داشت شنیدهام شما طرفدار خاتمی هستی؛ نمیشود طرفدار ناطق باشی؟ عرض کردم اولا من سپاهی هستم لذا جمع عمومی از کسی طرفداری یا مخالفت نمیکنم. ثانیا تابع استدلال و برهانم، شما اصلح نبودن آقای خاتمی و اصلح بودن آقای ناطق را برایم اثبات کنید تا همراه شوم و ایشان که توان قانع کردن، نداشت، ادامه نداد.
آن زمان من امام جماعت مسجد محله انصارالحسین قم بودم و اجازه ندادم از تریبون مسجد به سود آقای ناطق و علیه آقای خاتمی استفاده کنند که این هم برایم هزینه داشت و نهایتا به کنارهگیریام انجامید. با توجه به این که جامعه مدرسین حوزه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران آقای ناطق را اصلح معرفی کرده بودند، نماینده وقت ولی فقیه در سپاه -آقای موحدی کرمانی عضو جامعه روحانیت مبارز تهران- در بیانیهای اعلام کرد: «رأی جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز حجّت است. این مطلب را به طریق مقتضی به برادران پاسدار و بسیجی اعلام کنید» در مواجهه با این بیانیه به اعتراض گفتم این که چه کسی برای ریاست جمهوری اصلح است، یک موضوع جزئی و خارجی است و در تشخیص موضوع، نظر مراجع و عالمان دین حجّت شرعی نیست مگر این که برای افراد علمآور باشد که از باب تبعیت از علم باید بدان گردن نهند و اعلام حجّت بودن نظر این دو مجموعه شرعی و مطابق با فقه نیست.
با توجه به جو غالب تبلیغی، از موضعگیری و سخنان رهبری هم عموم افراد به این باور میرسیدند که نظر رهبری به رأی دادن به آقای ناطق است[رفیق دوست: «همه میدانستند نظر مقام معظم رهبری آقای ناطق است.» (برای تاریخ میگویم، ص۳۱۸)] بخصوص بعد از این که رهبری در روز 23/2/76 در دیدار با کارکنان صدا و سیما، ضمن تأیید روش تبلیغی صدا و سیما -که آشکارا به نفع آقای ناطق و علیه آقای خاتمی بود- اظهار داشت: «گفته میشود رهبری به هیچ یک از نامزدها نظری ندارد؛ مگر میشود به کسی نظر نداشت؟ من گمان نمیکنم کسی به قدر من این آقایان نامزدها را بشناسد. من برخی را از دوران مبارزه و برخی دیگر را از آغاز پیروزی انقلاب میشناسم.»
با توجه به این سخنان تقریبا برای هر ناظر بیطرفی قطعی شد که وقتی رهبری بینظر نباشد، به یقین نظر وی روی آقای ناطق است و اینجانب با این که اصلاً آقای ناطق را اصلح نمیدانستم و نظر قطعیام بر اصلحیت آقای خاتمی بود، روز بعد از این سخنرانی در محل کار و در صحبت با دوستان با بیان این که سخنان رهبری با صدا و سیما آب پاکی را روی دست همگان ریخت و دیگر کسی نمیتواند بگوید «رهبری روی فرد خاص نظر ندارد و هر کس رأی بیاورد، برای ایشان یکسان است» بلکه به یقین رأی و نظر ایشان روی رأی آوردن آقای ناطق است؛ از این رو با توجه به این سخنان و در صورتی که ایشان نظر خود را در روزهای آینده تغییر ندهد، «من اسماعیل خود[یعنی آقای خاتمی] را ذبح کردم و روز جمعه بر خلاف نظر خودم به یقین به آقای ناطق رأی خواهم داد».
بعد شینده شد که اعضای بلندمرتبه مجمع روحانیون مبارز با رهبری دیدار کرده و اظهار داشته بودند که با توجه به سخنان شما با کارکنان صدا و سیما، ما دیگر حجتی برای ماندن در صحنه و دفاع از آقای خاتمی نداریم و نظرمان بر این است که آقای خاتمی استعفای خود را از کاندیداتوری اعلام کند و همگی با هم روز جمعه به آقای ناطق رأی دهیم. ظاهراً رهبری در آن جلسه به آنان اطمینان میدهد که این برداشت نظر من نیست و آن را اصلاح خواهم کرد و بیطرفی خود را اعلام خواهم نمود؛ لذا یکی دو روز قبل از تمام شدن مدت تبلیغات به صراحت اعلام کردند که کاندیداهای تأیید صلاحیت شده همه مورد تأیید میباشند و مردم مخیّرند به هر کس که خود اصلح میدانند، رأی دهند. متعاقب این سخنان بنده هم همان طور که گفته بودم، به نامزد مورد نظر خودم یعنی آقای خاتمی رأی دادم.
#سه_نقطه
@noghteh3
خاطراتی از انتخابات ریاست جمهوری 76
✍ سهنقطه/ حجتالاسلام والمسلمین احمد حیدری:
انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 از انتخابهای مهم تاریخ جمهوری اسلامی بود. همه کانونهای قدرت دست در دست هم داده بودند تا نامزد جناح اصولگرایی، حجة الإسلام ناطق نوری رأی بیاورد و تمام تریبونهای تبلیغی رسمی و مذهبی و مطبوعات دولتی و نهادهای انقلابی و غیر آن هم در این راستا، در دست آنان بود.
اینجانب آن زمان عضو رسمی سپاه بودم. با توجه به فکر و روش سیاسیام، دوستان میدانستند که بر خلاف تفکری که از تریبونهای سپاه تبلیغ میشد، آقای ناطق را اصلح ندانسته و آقای خاتمی را اصلح میدانم. یک روز به دفتر رئیس مجموعه (آن رئیس الآن نماینده رهبری در اهل سنت غرب کشور است) فراخوانده شدم و ایشان اظهار داشت شنیدهام شما طرفدار خاتمی هستی؛ نمیشود طرفدار ناطق باشی؟ عرض کردم اولا من سپاهی هستم لذا جمع عمومی از کسی طرفداری یا مخالفت نمیکنم. ثانیا تابع استدلال و برهانم، شما اصلح نبودن آقای خاتمی و اصلح بودن آقای ناطق را برایم اثبات کنید تا همراه شوم و ایشان که توان قانع کردن، نداشت، ادامه نداد.
آن زمان من امام جماعت مسجد محله انصارالحسین قم بودم و اجازه ندادم از تریبون مسجد به سود آقای ناطق و علیه آقای خاتمی استفاده کنند که این هم برایم هزینه داشت و نهایتا به کنارهگیریام انجامید. با توجه به این که جامعه مدرسین حوزه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران آقای ناطق را اصلح معرفی کرده بودند، نماینده وقت ولی فقیه در سپاه -آقای موحدی کرمانی عضو جامعه روحانیت مبارز تهران- در بیانیهای اعلام کرد: «رأی جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز حجّت است. این مطلب را به طریق مقتضی به برادران پاسدار و بسیجی اعلام کنید» در مواجهه با این بیانیه به اعتراض گفتم این که چه کسی برای ریاست جمهوری اصلح است، یک موضوع جزئی و خارجی است و در تشخیص موضوع، نظر مراجع و عالمان دین حجّت شرعی نیست مگر این که برای افراد علمآور باشد که از باب تبعیت از علم باید بدان گردن نهند و اعلام حجّت بودن نظر این دو مجموعه شرعی و مطابق با فقه نیست.
با توجه به جو غالب تبلیغی، از موضعگیری و سخنان رهبری هم عموم افراد به این باور میرسیدند که نظر رهبری به رأی دادن به آقای ناطق است[رفیق دوست: «همه میدانستند نظر مقام معظم رهبری آقای ناطق است.» (برای تاریخ میگویم، ص۳۱۸)] بخصوص بعد از این که رهبری در روز 23/2/76 در دیدار با کارکنان صدا و سیما، ضمن تأیید روش تبلیغی صدا و سیما -که آشکارا به نفع آقای ناطق و علیه آقای خاتمی بود- اظهار داشت: «گفته میشود رهبری به هیچ یک از نامزدها نظری ندارد؛ مگر میشود به کسی نظر نداشت؟ من گمان نمیکنم کسی به قدر من این آقایان نامزدها را بشناسد. من برخی را از دوران مبارزه و برخی دیگر را از آغاز پیروزی انقلاب میشناسم.»
با توجه به این سخنان تقریبا برای هر ناظر بیطرفی قطعی شد که وقتی رهبری بینظر نباشد، به یقین نظر وی روی آقای ناطق است و اینجانب با این که اصلاً آقای ناطق را اصلح نمیدانستم و نظر قطعیام بر اصلحیت آقای خاتمی بود، روز بعد از این سخنرانی در محل کار و در صحبت با دوستان با بیان این که سخنان رهبری با صدا و سیما آب پاکی را روی دست همگان ریخت و دیگر کسی نمیتواند بگوید «رهبری روی فرد خاص نظر ندارد و هر کس رأی بیاورد، برای ایشان یکسان است» بلکه به یقین رأی و نظر ایشان روی رأی آوردن آقای ناطق است؛ از این رو با توجه به این سخنان و در صورتی که ایشان نظر خود را در روزهای آینده تغییر ندهد، «من اسماعیل خود[یعنی آقای خاتمی] را ذبح کردم و روز جمعه بر خلاف نظر خودم به یقین به آقای ناطق رأی خواهم داد».
بعد شینده شد که اعضای بلندمرتبه مجمع روحانیون مبارز با رهبری دیدار کرده و اظهار داشته بودند که با توجه به سخنان شما با کارکنان صدا و سیما، ما دیگر حجتی برای ماندن در صحنه و دفاع از آقای خاتمی نداریم و نظرمان بر این است که آقای خاتمی استعفای خود را از کاندیداتوری اعلام کند و همگی با هم روز جمعه به آقای ناطق رأی دهیم. ظاهراً رهبری در آن جلسه به آنان اطمینان میدهد که این برداشت نظر من نیست و آن را اصلاح خواهم کرد و بیطرفی خود را اعلام خواهم نمود؛ لذا یکی دو روز قبل از تمام شدن مدت تبلیغات به صراحت اعلام کردند که کاندیداهای تأیید صلاحیت شده همه مورد تأیید میباشند و مردم مخیّرند به هر کس که خود اصلح میدانند، رأی دهند. متعاقب این سخنان بنده هم همان طور که گفته بودم، به نامزد مورد نظر خودم یعنی آقای خاتمی رأی دادم.
#سه_نقطه
@noghteh3