Forwarded from علی نیکجو «روانپزشک- رواندرمانگر تحلیلی»
@alipsychiatrist
✳️...به گفته سفیر انگلیس:"مجلس ایران را نمی توان جدی گرفت،نمایندگان آزاد نیستند،هم چنانکه انتخابات مجلس آزاد نیست.وقتی شاه بخواهد چیزی تصویب شود،تصویب می شود،اگر مخالف باشد،رد می شود و اگر بی نظر باشد ،مذاکرات مفصل و بی هدفی صورت می گیرد."
بعد از اینکه محمدرضا پهلوی در حدود هفده سالگی از سفر تحصیلی طولانی مدت خود در ۱۳۱۵ به ایران بازگشت،رضا شاه بسیار خرسند و بشاش بود به طوریکه به رئیس مجلس وقت گفت :" در رژیم های مشروطه معمولا احزابی در مملکت هست و حزب هم برای انتقاد از کار دولت ها و مراقبت از اعمال دولت است و این کار را خود من به جای حزب می کنم و ایراد و انتقاد را من می گیرم .مخصوصا الان که ولیعهد از خارج مراجعت کرده اند ،دو نفر شده ایم و دیگر من تنها نیستم"
✳️ این تلقی #رضا_شاه از جایگاه خود در نطام سلطنتی بود.در حالیکه او مطلق العنان بود و هیچ امری و تصمیمی بدون اجازه او انجام نمی گرفت ،خود را اپوزیسیون و حزبِ مخالف تلقی می کرد.
#اقتدارگرایی_ایرانی_درعهد_پهلوی
#محمود_سریعالقلم
#نشر_گاندی #متن_کتاب
#کتاب_جایگزین_ندارد
#تاریخ_سیاسی #تاریخ
#علی_نیکجو #معرفی_کتاب
🆔@alipsychiatrist
✳️...به گفته سفیر انگلیس:"مجلس ایران را نمی توان جدی گرفت،نمایندگان آزاد نیستند،هم چنانکه انتخابات مجلس آزاد نیست.وقتی شاه بخواهد چیزی تصویب شود،تصویب می شود،اگر مخالف باشد،رد می شود و اگر بی نظر باشد ،مذاکرات مفصل و بی هدفی صورت می گیرد."
بعد از اینکه محمدرضا پهلوی در حدود هفده سالگی از سفر تحصیلی طولانی مدت خود در ۱۳۱۵ به ایران بازگشت،رضا شاه بسیار خرسند و بشاش بود به طوریکه به رئیس مجلس وقت گفت :" در رژیم های مشروطه معمولا احزابی در مملکت هست و حزب هم برای انتقاد از کار دولت ها و مراقبت از اعمال دولت است و این کار را خود من به جای حزب می کنم و ایراد و انتقاد را من می گیرم .مخصوصا الان که ولیعهد از خارج مراجعت کرده اند ،دو نفر شده ایم و دیگر من تنها نیستم"
✳️ این تلقی #رضا_شاه از جایگاه خود در نطام سلطنتی بود.در حالیکه او مطلق العنان بود و هیچ امری و تصمیمی بدون اجازه او انجام نمی گرفت ،خود را اپوزیسیون و حزبِ مخالف تلقی می کرد.
#اقتدارگرایی_ایرانی_درعهد_پهلوی
#محمود_سریعالقلم
#نشر_گاندی #متن_کتاب
#کتاب_جایگزین_ندارد
#تاریخ_سیاسی #تاریخ
#علی_نیکجو #معرفی_کتاب
🆔@alipsychiatrist
Telegram
attach 📎
Forwarded from Mehrdad Hodjati / مهردادحجتی
کیخسرو شاهرخ نمایندهی زرتشتیان در مجلس شورای ملی بود، اما فارغ از دین و اعتقاداتش یکی از مهمترین نمایندگان مجلس ایران و از پاکدستترین سیاستمداران تاریخ ماست. او موسس کتابخانه مجلس، کاشف قبر فردوسی و از افراد موثر در دولت انتقالی در کرمانشاه بود. ارباب کیخسرو بابت کارهایش برای عموم ملت هیچگاه دستمزدی دریافت نکرد. با وجود شهرت و محبوبیت، او بهخاطر دفاع پسرش از آدولف هیتلر به مخمصه افتاد.
شاهرخ بنیانگذار شبکه تلفن سراسری ایران، کاشف محل خاکسپاری فردوسی و بانی کلی کار مهم دیگهس. مدرس در یکی از نطقهاش در مجلس گفته بود: «در مجلس ما یک مسلمان هست، آن هم ارباب کیخسرو». نکته اینجاست که شاهرخ نماینده زرتشتیا در مجلس شورای ملی بوده.
ارباب کیخسرو ۶ مدرسه در کرمان ساخت. شرطی را که #ارباب_جمشید بسته بود؛ برد و زمین نصیبش شد و در آنجا #مدرسه_جمشید_جم را ساخت. بعدها #مدرسه_فیروز_بهرام را ساخت.
ارباب کیخسرو بعد #مشروطيت به تهران آمد؛ چون زرتشتیها در بقیه شهرها انجمن داشتند؛ زرتشتیها را جمع كرد و #انجمن_زرتشتیها را در تهران راه انداخت. انتخابات برگزار كرد ۱۲ تن را عضو هيئت ريسهی انجمن زرتشتیها كرد. خودش هم تا زنده بود رئيس انجمن ماند.
کیخسرو شاهرخ، کسی بود که #كتابخانهی_مجلس را راه انداخت. بعد #كتابهای_خطی را خرید و #آرشيو كرد. كتابهای خطی را که #ميرزا_عبدالحسين_جلوه به مجلس هدیه داده بود را گرفت و همه را در کتابخانه جمعآوری کرد. آن زمان قیمت هر کدام از این کتابها ۱۰۰۰ تومن بود. ارباب کیخسرو به کسانی که خارج میرفتند پول میداد تا برای کتابخانه کتاب بخرند تا رونق بگیرد.
#چاپخانهی_مجلس را هم خود ارباب راه انداخت تا خودشان قانون و كتاب چاپ كنند.
دولت برای برگزاری مراسم #تاج_گذاری #احمد_شاه_قاجار، ۱۲۰ هزار تومن پول میخواست و ارباب کیخسرو فقط ۱۶ هزار تومن.
احمد شاه كه فكر جيب و سفرهای خود بود؛ کار را به ارباب سپرد.
بعد از مراسم وقتی ارباب فاکتورها را پیش دولتیها برد؛ همه دیدند مراسم تاجگذاری با كلی مهمان و تدارک، فقط ۱۲ هزار تومن خرج برداشته است. اول دولتیها شک كردند که اشتباه شده و شاید صفرها کم است اما كيخسرو گفته بود: ۱۲ هزار تومن درست است و هزار تومن هم از جيب خودش خرج كرده ولی چون فاکتور ندارد دلش نمیخواهد دولت از پول مردم برای يک خرج بیسند خرج كند.
همین اصرار ارباب کیخسرو روی انجام كار درست و توجه به ملت، بدون چشم داشت، نامش را سر زبانها انداخته بود. و به او لقب مرد پاکدست داده بود.
جنگ جهانی اول فقط اروپايیها را نابود نكرد. شعلهی جنگ خانمانسوز آنها به مرزهای ايران هم كشيده شده و باعث اشغال كشور شد.
آن روزها #قحطی بيداد میكرد؛ #روسها و #انگليسها مزارع را آتش میزدند و انبارهای غله را برای سربازانشان #مصادره میكردند. قحطی چنان به ملت فشار آورد كه میگفتند در خيابانها گربه هم پيدا نمیشود. مردم میترسیدند که تنها به خیابان بروند.
در اين شرايط بود كه ارباب كيخسرو مأمور شد #گندم و #جو بخرد و بين مردم توزيع كند. او بود كه شهر به شهر و روستا به روستا گشت و از ملاكان غله خريد و بين مردم پخش كرد.
اما مهمترين مواجههاش با #احمدشاه بود؛ شاهی كه خودش انبار غله داشت و میخواست گندمهايش را به بالاترين قيمت بفروشد و حاضر به تخفيف نبود.
و ارباب به زحمت گندم ها را خرید اما متوجه شد کهگندم ها فاسد شده و از پرداخت پول به احمد شاه ممانعت کرد و گندم ها را بازگرداند
روزهايی كه #آدولف_هيتلر در آلمان به قدرت رسيد كمتر كسی فكر میكرد كه در ايران هواداران دوآتشهای داشته باشد.
#شاهبهرام_شاهرخ، پسر کیخسرو شاهرخ، اولين گوينده فارسی زبان #راديو_برلين بود. آن روزها صدای او سه نوبت در ميدان بهارستان تهران پخش میشد و مردم با شنيدن صدايش در خيابان دست میزدند.
بهرام شاهرخ هم #رضا_شاه را مثل هيتلر میستود و هر دوی آنها را معمار جهان نو میدانست. اما وقتی عليه رضاپهلوی بدگويی كرد همه چيز دگرگون شد.
فاصله گرفتن دربار #پهلوی_اول از آلمانها باعث شد كه بهرام شاهرخ به تندی به او حمله كند و همين هم شاهِ هميشه عصبانی ايران را خشمگين كرد.
نتيجهی این خشم، #حصر و #ضبط_اموال ارباب كيخسرو بود. ولی اين پايان ماجرا نبود.
و دست اخر درشبی خودرویی ناشناس بعد از چند دقیقه ای تعقیب او را زیر گرفت و به عمر او پایان داد/رادیو تراژدی
شاهرخ بنیانگذار شبکه تلفن سراسری ایران، کاشف محل خاکسپاری فردوسی و بانی کلی کار مهم دیگهس. مدرس در یکی از نطقهاش در مجلس گفته بود: «در مجلس ما یک مسلمان هست، آن هم ارباب کیخسرو». نکته اینجاست که شاهرخ نماینده زرتشتیا در مجلس شورای ملی بوده.
ارباب کیخسرو ۶ مدرسه در کرمان ساخت. شرطی را که #ارباب_جمشید بسته بود؛ برد و زمین نصیبش شد و در آنجا #مدرسه_جمشید_جم را ساخت. بعدها #مدرسه_فیروز_بهرام را ساخت.
ارباب کیخسرو بعد #مشروطيت به تهران آمد؛ چون زرتشتیها در بقیه شهرها انجمن داشتند؛ زرتشتیها را جمع كرد و #انجمن_زرتشتیها را در تهران راه انداخت. انتخابات برگزار كرد ۱۲ تن را عضو هيئت ريسهی انجمن زرتشتیها كرد. خودش هم تا زنده بود رئيس انجمن ماند.
کیخسرو شاهرخ، کسی بود که #كتابخانهی_مجلس را راه انداخت. بعد #كتابهای_خطی را خرید و #آرشيو كرد. كتابهای خطی را که #ميرزا_عبدالحسين_جلوه به مجلس هدیه داده بود را گرفت و همه را در کتابخانه جمعآوری کرد. آن زمان قیمت هر کدام از این کتابها ۱۰۰۰ تومن بود. ارباب کیخسرو به کسانی که خارج میرفتند پول میداد تا برای کتابخانه کتاب بخرند تا رونق بگیرد.
#چاپخانهی_مجلس را هم خود ارباب راه انداخت تا خودشان قانون و كتاب چاپ كنند.
دولت برای برگزاری مراسم #تاج_گذاری #احمد_شاه_قاجار، ۱۲۰ هزار تومن پول میخواست و ارباب کیخسرو فقط ۱۶ هزار تومن.
احمد شاه كه فكر جيب و سفرهای خود بود؛ کار را به ارباب سپرد.
بعد از مراسم وقتی ارباب فاکتورها را پیش دولتیها برد؛ همه دیدند مراسم تاجگذاری با كلی مهمان و تدارک، فقط ۱۲ هزار تومن خرج برداشته است. اول دولتیها شک كردند که اشتباه شده و شاید صفرها کم است اما كيخسرو گفته بود: ۱۲ هزار تومن درست است و هزار تومن هم از جيب خودش خرج كرده ولی چون فاکتور ندارد دلش نمیخواهد دولت از پول مردم برای يک خرج بیسند خرج كند.
همین اصرار ارباب کیخسرو روی انجام كار درست و توجه به ملت، بدون چشم داشت، نامش را سر زبانها انداخته بود. و به او لقب مرد پاکدست داده بود.
جنگ جهانی اول فقط اروپايیها را نابود نكرد. شعلهی جنگ خانمانسوز آنها به مرزهای ايران هم كشيده شده و باعث اشغال كشور شد.
آن روزها #قحطی بيداد میكرد؛ #روسها و #انگليسها مزارع را آتش میزدند و انبارهای غله را برای سربازانشان #مصادره میكردند. قحطی چنان به ملت فشار آورد كه میگفتند در خيابانها گربه هم پيدا نمیشود. مردم میترسیدند که تنها به خیابان بروند.
در اين شرايط بود كه ارباب كيخسرو مأمور شد #گندم و #جو بخرد و بين مردم توزيع كند. او بود كه شهر به شهر و روستا به روستا گشت و از ملاكان غله خريد و بين مردم پخش كرد.
اما مهمترين مواجههاش با #احمدشاه بود؛ شاهی كه خودش انبار غله داشت و میخواست گندمهايش را به بالاترين قيمت بفروشد و حاضر به تخفيف نبود.
و ارباب به زحمت گندم ها را خرید اما متوجه شد کهگندم ها فاسد شده و از پرداخت پول به احمد شاه ممانعت کرد و گندم ها را بازگرداند
روزهايی كه #آدولف_هيتلر در آلمان به قدرت رسيد كمتر كسی فكر میكرد كه در ايران هواداران دوآتشهای داشته باشد.
#شاهبهرام_شاهرخ، پسر کیخسرو شاهرخ، اولين گوينده فارسی زبان #راديو_برلين بود. آن روزها صدای او سه نوبت در ميدان بهارستان تهران پخش میشد و مردم با شنيدن صدايش در خيابان دست میزدند.
بهرام شاهرخ هم #رضا_شاه را مثل هيتلر میستود و هر دوی آنها را معمار جهان نو میدانست. اما وقتی عليه رضاپهلوی بدگويی كرد همه چيز دگرگون شد.
فاصله گرفتن دربار #پهلوی_اول از آلمانها باعث شد كه بهرام شاهرخ به تندی به او حمله كند و همين هم شاهِ هميشه عصبانی ايران را خشمگين كرد.
نتيجهی این خشم، #حصر و #ضبط_اموال ارباب كيخسرو بود. ولی اين پايان ماجرا نبود.
و دست اخر درشبی خودرویی ناشناس بعد از چند دقیقه ای تعقیب او را زیر گرفت و به عمر او پایان داد/رادیو تراژدی
Telegram
attach 📎
📝📝📝 ارزیابی یک ادعا؛
آیا نوسازی ایران با رضا شاه آغاز شد؟
✍🏻رحیم محمدی
✅مدتی است در تلویزیونهای فارسی زبان خارجی و کسانی در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی میگویند: نوسازی و تجدد ایران با رضا شاه آغاز شد. این مسلماً دروغ است. زیرا:
۱ـ نوسازی صنعت نظامی ایران از دوره صفوی آغاز شد، در زمان شاه عباس در اصفهان کارخانه توپریزی و زنبورکسازی و اسلحهسازی تأسیس شد.
۲ـ در زمان نادر شاه افشار کارخانه کشتیسازی در ساحل دریای خزر ساخته شد و یک ناو جنگی با ۲۰ عرّاده توپ به دریا انداخته شد که روسها تا مدتها نتوانستند به سواحل ایران نزدیک شوند.
۳ـ از دوره فتحعلی شاه و نایب السطنتهاش، عباس میرزا، مفاهیم پُرغره (progress) و ترقّی و اصلاح امور کلمههای رایج در زبان منورالفکری زمانه و دربار بود.
۴ـ سنت «اعزام محصّل به اروپا» با ابتکار عباس میرزا و قائم مقام فراهانی در تبریز آغاز شد و این سنت تقریباً همه ساله تکرار شد و بعدها عنوان «اعزام دانشجو» یافت.
۵ـ باز در زمان عباس میرزا در حکمرانی تبریز، آکادمی نظامی تأسیس شد و نوسازی همه جانبه قشون و ارتش ایران با جدیت دنبال شد.
۶ـ در دوره ناصرالدين شاه دانشکده پلیتکنیک (دارالفنون) در تهران تأسیس شد. به دنبال آن در ارومیه مدرسه طب مدرن تأسیس شد.
۷ـ در دوره مظفری چندین مدرسه دخترانه و چند مدرسهی عالی و دارالمعلمین تهران و چند شهر دیگر تأسیس شد. از قبل از این دوره با وجود مخالفتهای شدید سنتگرایان، آموزش و پرورش مدرن در شهرهای ایران مورد توجه واقع شد و میرزا حسن رشدیه توانست در تعدادی از شهرهای ایران مدارس جدید را تأسیس کند.
۸ـ در دوره قاجار مطبوعات و کتابهای فارسی در خارج از ایران چاپ میشد و به داخل ارسال میشد و در داخل نیز تعدادی روزنامه و کتاب چاپ و منتشر میشد.
۹ـ تحولات فوق، همه قبل از انقلاب مشروطهی ۱۲۸۵ شمسی به وجود آمده بود. خود مشروطه نیز انقلاب تجدد بود، انقلاب ترقیخواهی و حکومت قانون و آزادی و حقوق بشر بود. پس از مشروطه نیز به یکباره یک جهش عمده در توسعه مدارس دختران و مطبوعات و کتاب به وجود آمد و تحول آگاهی که از مدتها پیش آغاز شده بود، گسترش بیشتری یافت.
✅پس در ایران دست کم یک صد سال پیش از به حکومت رسیدن رضا شاه، یک علاقه جمعی و یک خواست عمومی و یک نوع ضرورت تاریخی برای «ترقیخواهی» و «تجدید آگاهی» به وجود آمده بود و جریان نوسازی به صورت داوطلبانه آغاز شده بود که رضاخان نیز از یک مرحلهای به این فرآیند وارد شد و رهبری سیاسی آن را گرفت و به درستی باید گفت؛ فرآیند تاریخی تجدد و ترقیخواهی، رضاخان را به مُجری و کارگزار خود تبدیل کرد. اما از وقتی که رضاخان رهبر و مجری تجدد و نوسازی در ایران شد، سه مشکل اساسی در روند نوسازی و تجدد آغاز شد که هنوز هم پیامدهای منفی آن ادامه دارد:
۱ـ رضا خان مشروطه را تعطیل کرد و آن را به شکست کشید. مشروطه فرآورده جمعیِ ایرانیان در طی صد سال تغییر و فداکاری و مبارزه با پادشاهی مستبد و مطلقهی قدیم بود که امید به آینده را در ایران گشود. ولی رضا خان به کمک امکانهای مدرن «پادشاهی مطلقه» را تجدید کرد، مجلس مشروطه را از درون تباه و فاسد کرد و دوباره استبدادِ رأیِ شخص شاه در مرکز حکومت قرار گرفت و «منویّات ملوکانه» جای قانون عقلانی و اجماع عموم را گرفت و حذف و سرکوب صدای متفاوت به رفتار اصلی رژیم تبدیل شد.
۲ـ تجدد که واقعهای خودخواسته و فرهنگی و تاریخی بود، رضا شاه آن را به واقعهای «آمره» و اجباری و استبدادی تبدیل کرد. تا جایی که شکل لباس مردم را به اجبار تغییر داد، حجاب زنان را به اجبارِ پلیس تغییر داد. بنابراین «تجدد آمرانه»، خودخواستگی و ماهیتِ فرهنگی آن را از میان برد و آن را به پدیدهای حکومتی و اجباری تبدیل کرد و تجدد و نوسازی را از چشم مردم انداخت و آن را در ذهن مردم به یک پدیدهی زشت و غربی و کفرآمیز تبدیل کرد که باید با آن مبارزه کرد یا دست کم از آن دوری باید جست.
۳ـ نتیجهی اقدامات رضاخانی و آمره شدن تجدد، یک فضای مساعد و مناسب برای بَرکشیدن دشمنان تجدد و نوسازی بهوجود آورد. در نتیجه از یک سو سنتگرایان و روحانیون و متعصبان مذهبی و سنتی که از قبل تجدد را اتفاقی اِلحادی میدانستند، منش رضاخانی به کمک آنان آمد و منطق آنان را در میان مردمِ عادی، مقبول و مشروع کرد. از دیگر سو فضای مساعدی برای پذیرش و گسترش مرام اشتراکی و ایدئولوژی چپگرایی در میان جوانان تحصیلکرده و روشنفکران به وجود آورد که در یک مرحلهای به یک واقعهی چریکی و مسلحانه تبدیل شد.
✅خب اینک دوباره میتوان پرسید؛ چرا این تلویزیونها و کسانی از کنشگران فضای مجازی، آغاز تجدد و نوسازی ایران را به #رضا_شاه نسبت میدهند؟
@MostafaTajzadeh
آیا نوسازی ایران با رضا شاه آغاز شد؟
✍🏻رحیم محمدی
✅مدتی است در تلویزیونهای فارسی زبان خارجی و کسانی در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی میگویند: نوسازی و تجدد ایران با رضا شاه آغاز شد. این مسلماً دروغ است. زیرا:
۱ـ نوسازی صنعت نظامی ایران از دوره صفوی آغاز شد، در زمان شاه عباس در اصفهان کارخانه توپریزی و زنبورکسازی و اسلحهسازی تأسیس شد.
۲ـ در زمان نادر شاه افشار کارخانه کشتیسازی در ساحل دریای خزر ساخته شد و یک ناو جنگی با ۲۰ عرّاده توپ به دریا انداخته شد که روسها تا مدتها نتوانستند به سواحل ایران نزدیک شوند.
۳ـ از دوره فتحعلی شاه و نایب السطنتهاش، عباس میرزا، مفاهیم پُرغره (progress) و ترقّی و اصلاح امور کلمههای رایج در زبان منورالفکری زمانه و دربار بود.
۴ـ سنت «اعزام محصّل به اروپا» با ابتکار عباس میرزا و قائم مقام فراهانی در تبریز آغاز شد و این سنت تقریباً همه ساله تکرار شد و بعدها عنوان «اعزام دانشجو» یافت.
۵ـ باز در زمان عباس میرزا در حکمرانی تبریز، آکادمی نظامی تأسیس شد و نوسازی همه جانبه قشون و ارتش ایران با جدیت دنبال شد.
۶ـ در دوره ناصرالدين شاه دانشکده پلیتکنیک (دارالفنون) در تهران تأسیس شد. به دنبال آن در ارومیه مدرسه طب مدرن تأسیس شد.
۷ـ در دوره مظفری چندین مدرسه دخترانه و چند مدرسهی عالی و دارالمعلمین تهران و چند شهر دیگر تأسیس شد. از قبل از این دوره با وجود مخالفتهای شدید سنتگرایان، آموزش و پرورش مدرن در شهرهای ایران مورد توجه واقع شد و میرزا حسن رشدیه توانست در تعدادی از شهرهای ایران مدارس جدید را تأسیس کند.
۸ـ در دوره قاجار مطبوعات و کتابهای فارسی در خارج از ایران چاپ میشد و به داخل ارسال میشد و در داخل نیز تعدادی روزنامه و کتاب چاپ و منتشر میشد.
۹ـ تحولات فوق، همه قبل از انقلاب مشروطهی ۱۲۸۵ شمسی به وجود آمده بود. خود مشروطه نیز انقلاب تجدد بود، انقلاب ترقیخواهی و حکومت قانون و آزادی و حقوق بشر بود. پس از مشروطه نیز به یکباره یک جهش عمده در توسعه مدارس دختران و مطبوعات و کتاب به وجود آمد و تحول آگاهی که از مدتها پیش آغاز شده بود، گسترش بیشتری یافت.
✅پس در ایران دست کم یک صد سال پیش از به حکومت رسیدن رضا شاه، یک علاقه جمعی و یک خواست عمومی و یک نوع ضرورت تاریخی برای «ترقیخواهی» و «تجدید آگاهی» به وجود آمده بود و جریان نوسازی به صورت داوطلبانه آغاز شده بود که رضاخان نیز از یک مرحلهای به این فرآیند وارد شد و رهبری سیاسی آن را گرفت و به درستی باید گفت؛ فرآیند تاریخی تجدد و ترقیخواهی، رضاخان را به مُجری و کارگزار خود تبدیل کرد. اما از وقتی که رضاخان رهبر و مجری تجدد و نوسازی در ایران شد، سه مشکل اساسی در روند نوسازی و تجدد آغاز شد که هنوز هم پیامدهای منفی آن ادامه دارد:
۱ـ رضا خان مشروطه را تعطیل کرد و آن را به شکست کشید. مشروطه فرآورده جمعیِ ایرانیان در طی صد سال تغییر و فداکاری و مبارزه با پادشاهی مستبد و مطلقهی قدیم بود که امید به آینده را در ایران گشود. ولی رضا خان به کمک امکانهای مدرن «پادشاهی مطلقه» را تجدید کرد، مجلس مشروطه را از درون تباه و فاسد کرد و دوباره استبدادِ رأیِ شخص شاه در مرکز حکومت قرار گرفت و «منویّات ملوکانه» جای قانون عقلانی و اجماع عموم را گرفت و حذف و سرکوب صدای متفاوت به رفتار اصلی رژیم تبدیل شد.
۲ـ تجدد که واقعهای خودخواسته و فرهنگی و تاریخی بود، رضا شاه آن را به واقعهای «آمره» و اجباری و استبدادی تبدیل کرد. تا جایی که شکل لباس مردم را به اجبار تغییر داد، حجاب زنان را به اجبارِ پلیس تغییر داد. بنابراین «تجدد آمرانه»، خودخواستگی و ماهیتِ فرهنگی آن را از میان برد و آن را به پدیدهای حکومتی و اجباری تبدیل کرد و تجدد و نوسازی را از چشم مردم انداخت و آن را در ذهن مردم به یک پدیدهی زشت و غربی و کفرآمیز تبدیل کرد که باید با آن مبارزه کرد یا دست کم از آن دوری باید جست.
۳ـ نتیجهی اقدامات رضاخانی و آمره شدن تجدد، یک فضای مساعد و مناسب برای بَرکشیدن دشمنان تجدد و نوسازی بهوجود آورد. در نتیجه از یک سو سنتگرایان و روحانیون و متعصبان مذهبی و سنتی که از قبل تجدد را اتفاقی اِلحادی میدانستند، منش رضاخانی به کمک آنان آمد و منطق آنان را در میان مردمِ عادی، مقبول و مشروع کرد. از دیگر سو فضای مساعدی برای پذیرش و گسترش مرام اشتراکی و ایدئولوژی چپگرایی در میان جوانان تحصیلکرده و روشنفکران به وجود آورد که در یک مرحلهای به یک واقعهی چریکی و مسلحانه تبدیل شد.
✅خب اینک دوباره میتوان پرسید؛ چرا این تلویزیونها و کسانی از کنشگران فضای مجازی، آغاز تجدد و نوسازی ایران را به #رضا_شاه نسبت میدهند؟
@MostafaTajzadeh